بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان، فلسفه، کلام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
15956
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: در جلسه ای یک روحانی فرمودند که حدیث هست که بیشتر زنان دوزخی هستند. اینقدر که ما مردانی داریم که به مراتب بالای عرفان رسیدند زن نداریم، بنابراین زنان از نظر معنوی هم از مردان ضعیف تر هستند. برای من این سوال مطرح شد که چرا اینقدر باید طی کردن مراحل معنوی برای یک خانوم مشکل باشه اما برای یک مرد اینطور نیست؟ اگر مسائلی مثل مدگرایی، حسادت، چشم و همچشمی که بیشتر در خانم ها هست را کنار بذاریم شما در نظر بگیرید که مثلا با بچه دار شدن دیگه واقعا خانم نمیتونه برای مدت زمان زیادی نماز با حضور قلب بخونه چرا که در نماز هم همواره در این فکر هست که بچه مثلا داره گریه میکنه. یا مثلا روضه ای میره اما نمیتونه اونجور که باید بهره ببرد و مثال های دیگه. میخوام بگم که انگار موانعی که بر سر راه یک خانم هست بیشتر از موانع بر سر راه یک آقاست، بنابراین خیلی سخت تر و دیرتر میتونه درک کنه که ارتباط با غیب یعنی چه. این را چطور با عدالت خداوند میشه جمع کرد؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید قرآن پس از طرح این‌که می‌فرماید زن و مرد از نفس واحدى خلق شده ‏اند و هر دو داراى گوهر واحدى هستند، نکته‌ی دومى را مى‏ توان مطرح كرد كه خداوند مى‏ فرمايد: اگر هر كدام از آن‏ها عمل صالحى را انجام دهند بدون هيچ تبعيضى نتيجه كار خود را مى برند، كه اين نشانه آن است كه در اصلِ شخصيت و فهم حقيقت مساوى‏ اند. به عنوان مثال اگر يك آدم مست و يك آدم هوشيار پول به گدا بدهند هر دو يك ارزش ندارد، زيرا آدم مست اصلًا در حالت انتخاب طبيعى نيست و لذا بخشش او يك بخشش اختيارى به حساب نمى‏ آيد. پس اگر آن دو يك عمل را انجام دهند چون در حين انجام بخشش يك شخصيت و يك انگيزه ندارند عمل آن‏ها ارزش يكسان ندارد. حال اگر دو شخصيت يك عمل را انجام دهند و خداوند بفرمايد ارزشِ عملِ هر دوى آن‏ها مساوى است نتيجه مى‏ گيريم كه اين دو شخصيت در حقيقت و ذات خود، از نظر ارزش مساوى ‏اند. خداوند در قرآن مى ‏فرمايد: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ»؛[1] هركس از زن و مرد عمل صالحى را انجام دهند، در حالى كه مؤمن باشند، به هر كدام حيات طيب و پاك مى‏ دهيم. حياتى كه آلوده به خيالات دنيايى و اميال حيوانى نباشد. طبق اين آيه خداوند مى‏ فرمايد: زن و مرد هر كدام كه باشند، در صورتى كه مؤمن بوده و عمل صالحى انجام دهند، عملشان براى ما يك اندازه ارزش دارد. نتيجه مى‏ گيريم كه ارزش شخصيتشان نزد خداوند يكسان است و در ادامه مى‏ فرمايد: «وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ»؛[2] و حتماً با مقياس قرار دادن بهترين عمل، بقيه اعمالشان را نيز پاداش مى ‏دهيم. پس با توجه به اين اصل از اين دو آيه اين را فهميديم كه زن و مرد در شخصيت و مقام، از نظر اسلام يك ميليارديم فرق ندارند. البته اگر كسى عكسِ آن را هم بگويد و بخواهد زن را برتر از مرد بداند به همان انحراف دچار است كه كسى بگويد مردان برتر از زنان‏اند. با توجه به آیه‌ی فوق؛ باید روایت مورد بحث را به عنوان زن در مقابل مرد قلمداد نکرد، بلکه به عنوان کسی که نقش فریب‌کاری دارد، مدّ نظر قرار داد. به همان معنایی که قرآن می‌فرماید: «زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنينَ وَ الْقَناطيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ» که «زن» را در عرضِ حبّ الشهوات آورده.

از طرفی وقتی خداوند وظایفی به عهده‌ی زنان گذارده مثل فرزندداری و همسرداری، به همان اندازه که او وظایف خود را انجام دهد مورد رضوان الهی قرار می‌گیرد. چه چیزی از این بهتر! نکته‌ی آخر این‌که فکر نمی‌کنم روحانیتِ زنان کم‌تر از مردان باشد. محی‌الدین‌بن‌عربی در عین آن‌که از یکی از استادانش که زن بوده است، یاد می‌کند، معتقد است زمینه‌ی سلوک عرفانی در زنان بیشتر است. البته اصل این مباحث را می‌توانید در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» می‌توانید دنبال کنید. موفق باشید


[1] ( 1)- سوره نحل، آيه 97.

[2] ( 2)- سوره نحل، آيه 97.

15964
متن پرسش
عرض سلام خدمت استاد بزرگوار طاهرزاده: بنده از طلاب علوم دینی هستم و برخی از کتب شما را نیز مطالعه داشته ام. سوالی که خدمت شما می خواستم مطرح کنم این است که در برخی کتب برای سیر معارف دینی پیشنهاد می شود که ابتدا با مساله و چیزی که دغدغه اصلی من به عنوان یک انسان است بایستی به سراغ معارف دینی رفت تا متناسب با نیازهای اساسی انسانی خود از دستورات الهی پاسخی مناسب دریافت کنم. سوال بنده این است که به نظر شما آیا این روش و یا مسیر مناسب برای پیدا کردن سیر معرفتی در زندگی هست یا خیر؟ اگر این روش را تایید می فرمایید آیا چنین روشی مستند و مورد تایید مبانی دین اسلام می باشد یا خیر؟ ممنون از وقتی که برای پاسخ به سوال بنده می گذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روش اصلی رسیدن به معرفت حقیقی، تعمق و تدبّر در قرآن و روایات است. مقدماتی مثل مباحث «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» کمک می‌کند تا بتوانید با راحتی بیشتر در آیات و روایات تدبر کنید. موفق باشید

15963
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: 1. برای تقویت عزم و اراده و داشتن ارده قوی چه باید کرد؟ چون ما هر چه آسیب و عقب ماندگی داریم از نداشتن عزم قوی است. اینکه در موقع گناه کردن نمی‌توانیم بر خود غلبه کنیم یا برای نماز شب بلند می شویم و باز می خوابیم یا اصلا بلند نمی شویم یا از این هم بدتر نماز صبح قضا می شود و.... همه بدلیل نداشتن اراه قوی است. چه باید کرد تا بتوان اراده قوی داشت و بر نفس خود غلبه کرد؟ ۲)دعا یا اذکار یا نماز خاصی برای تقویت عزم و اراده توصیه بفرمایید لطفا کمی شرح دهید.باتشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بتوانید راهی به سوی خود بگشایید. موفق باشید

15955
متن پرسش
سلام استاد: با عرض تبریک به مناسبت حلول ماه مبارک شعبان. گاهی انسان برای اینکه در مقابل نفس اماره قوت پیدا کند در انجام کارهای خوب یا ترک کارهای بد، نذر یا عهد شرعی می کند و به این وسیله و ترس از نقض عهد یا نذر، اراده خود را در انجام یا ترک مستحکم می کند. سؤال بنده این است که برای تربیت خود در مقابله با نفس اماره انجام این نذر و عهدها - با این فرض که به رعایت آنها پایبند باشیم - مفیدتر است یا بدون آنها و با مقاومت و تحمل اختیاری و بدون ترس از نقض عهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو خوب است. بعضاً این نذرها مفیدند به شرطی که عملی که برای ترک آن یا انجام آن نذر می‌کنیم، آن‌چنان شاق نباشد که به زحمت بیفتیم. موفق باشید

15959
متن پرسش
سلام علیکم: چطور خدا رو در جلوه کسی ببینم که نسبت به من ظلم زیادی می کند و از این لحاظ نمی توانم حقش را ادا کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند را باید ماوراء حجاب‌های دنیایی با چشم قلب و حقیقتِ ایمان به تماشا نشست. سایر پدیده‌ها، وسایل امتحان ما هستند. موفق باشید

15933
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز در مورد اینکه فرمودید که مثلا در مورد میزی، میز یک اعتبار ساخته ذهن ماست و در خارج چوب موجود است، و در ادامه اینکه چوب هم حتی موجود نیست و در اصل وجود است،صحیح، اما در آنجایی که فرمودید که میز اعتبار است و در اصل چوب است و مرحله بعد اینکه چوب هم حتی نیست و در تعریف چوب فقط می توانیم بگوییم که مثلا چیزی است که آهن نیست، اما علت اینکه تعریف پذیر نیست وجه عدمی آن است یا اینکه علت چیز دیگری است؟ لطفا کمی توضیح بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ماهیات نسبت به خودشان تعریف‌پذیرند. از آن جهت که ما از طریق همین وسایل، زندگیِ خود را مدیریت می‌کنیم و برای آن‌ها تعریف داریم. آن‌چه تعریف‌پذیر نیست، وجود است از آن جهت که برای وجود، ماهیتی نیست. موفق باشید

15949
متن پرسش
سلام استاد: حلول ماه مبارک شعبان را به شما تبریک عرض می کنم. 1. بنده بحمدلله به قدری دلم با مناجات شعبانیه گره خورده است که وقتی چند وقت پیش به یاد مناجات شعبانیه افتادم خودبخود اشکم جاری شد. اصلا وقتی می گویند مناجات شعبانیه، انگار به بنده می گویند: (مناجات عاشق و معشوق) که البته فقط معشوق است و بس... با چه کیفیتی از این مناجات عجیب و نورانی و عالی استفاده کنم تا بقولی آنچنان تر شود؟ 2. در نماز وتر هم فرازهایی از آن را بخوانم؟ ممنون شما هستم و از زحماتتان متشکرم که برای امثال بنده ی بی سواد وقت می گذارید و دل می سوزانید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است اگر سعی شود هر صبح بعد از تعقیبات نماز، آن مناجات نورانی خوانده شود. در ضمن چه در نماز «وتر» و چه در قنوت نمازهای واجب، از خواندن فرازهای مناجات شعبانیه غفلت نشود. موفق باشید

15941
متن پرسش
سلام استاد عزیز: در بحث حرکت جوهری از یه طرف بحث نو به نو و تکامل ماده داریم و زایید زمان که همان حرکت ماده و تکامل اون هس، از طرفی هم ماه رجب و شعبان و رمضات و... و می دانیم که ماه های ذکر شده حرکت چرخش زمین و ماه و خورشید و اینجور مسایل هست. بزرگوار این همه عنایات و حدیث در مورد این ماهها چه جوری با هم جمع میش.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در حرکت جوهری روشن است دائماً فیض تبدیل قوه به فعل از عالم بالا به عالم ماده می‌رسد و در عین حال بعضی از پدیده‌های مادی، مظهریت بیشتری جهت ظهور آن فیض دارند. مثل گُل‌ها در مقایسه با سنگ‌ها. در همین رابطه‌، زمان‌ها و مکان‌ها نیز متفاوتند و  بعضی ظرفیت ظهور بیشتری از حقایق غیبی را در خود دارند. موفق باشید 

15940
متن پرسش
با سلام و تبریک اعیاد شعبانیه: تصویری که از دراویش در جامعه وجود دارد تصویری منفی است؛ آنها به «انزوا»، «ژولیدگی» و «عدم پایبندی به دستورات دین» چون نماز و روزه شناخته می شوند. بنده مدتی قبل با گروهی از دراویش اصفهان آشنا شدم و در طی ماهها رفت و آمد اتفاقی متوجه شدم دیده های من با شنیده ها تفاوت داشت. آنها از فرقه های مختلف قادریه و ... بودند. مثل دیگر مردم کارمند، مغازه دار، استاد دانشگاه، ورزشکار و ... بودند. تلاش می کردند نماز را به جماعت برگزار کنند. حضور در انتخابات را واجب شرعی دانسته در دوره دفاع مقدس بعضا در جبهه شرکت کرده بودند. به بزرگانی چون آیت ا... ناصری و مقام معظم رهبری ارادت خاص دارند. بسیار ساده زیست بودند. کمک به مردم را بر خود واجب می دانند، به گفته خود ریاضت های شرعی می کشند و.... بنده بدون آنکه جذب ایشان بشوم این سوال برایم مطرح شد که در مورد دراویش چرا تاکنون به ما خلاف گفته می شد و همه آنها با یک چوب رانده می شدند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا قرن دهم هجری، سلسله‌ی دراویش از بزرگان جامعه‌ی دینی بودند و همه بین ظاهر شریعت و باطن آن را در خود به طور جمع داشتند. از آن به بعد بود که استعمار در آن‌ها نفوذ کرد و یک‌نوع إباحه‌گری و بی‌قیدی را در بین آن‌ها رواج داد. امید است که با یک بازخوانیِ تاریخی بتوانیم سلسله‌ی دراویش اصیل را که نه‌تنها نسبتی با استعمار نداشته باشند، بلکه در اوج معنویت باطنی، در تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده است، توحیدی به صحنه آید که مقابل با استکبار از طریق کسانی که جمعِ باطن و ظاهر می‌کنند، شکل بگیرد. تا قبل از سال 1332 حضرت امام خمینی به آقا روح اللّه صوفی مشهور بودند. یعنی تا این حدّ در متون عرفانی، خود را ممحّض کرده بودند و چنین انسانی توانست با چنین فکر و فرهنگی مقابل استکبار بایستد. موفق باشید 

15938
متن پرسش
با سلام: ببخشید دو سوال از حضور حضرتعالی دارم: 1. اگر آقای x با سعه وجودی مثلا به اندازه 10 به فنای ذاتی و سپس به بقا بالله برسد در صورتی که بی سواد و درس نخوانده باشد؛ اما اگر همین آقای x عالم دینی و مجتهد و ذوفنون و دارای سواد بالا و درس خوانده باشد بعد با همان سعه وجودی مثلا 10 به فنای ذاتی برسد و سپس بقا، در کدام یک از این دو حالت شخص با رسیدن به عالم بقا که در آن جا مقام اولیاء کامل برحسب سعه وجودی آنهاست، دارای سعه وجودی بیشتر و به تبع آن مقام بالاتری دارد؟ 2. و بالفرض اگر عالم بودن و درس خوانده بودن در سعه وجودی تاثیر دارد و آن را زیاد می کند، آیا همه علوم مثلا فیزیک و شیمی و زیست و.. در افزایش سعه وجودی تاثیر دارند یا فقط علوم دینی مثل حدیث و فقه و...؟ خواهشا ارجاع به سوال دیگر ندهید و همچنین مثل اکثر اوقات طوری جواب دهید که بله یا نه بودن جواب برایم روشن شود نه اینکه در آخر، جواب و توضیحات داده شده برایم مبهم باقی بماند و نتوانم جواب را از آن استخراج کنم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در این مقامات این نوع علوم رسمی نه‌تنها کارآرایی ندارند، بلکه به قول خواجه عبداللّه انصاری در منازل انتهایی، مانعِ سیر نیز می‌باشند و یکی از کارهای سالک در آن منازل، آزادشدن از آن محفوظات و مفهومات است. با توجه به این امر جایی برای قسمت بعدی سؤال‌تان نمی‌ماند. موفق باشید

15937
متن پرسش
با سلام و تهیت خدمت استاد طاهرزاده: چند سوال از حضور مبارک داشتم: 1. استاد عرفان عملی و سیر و سلوک شهید مطهری که بود؟ 2. استاد سیر و سلوک و عرفان عملی رهبر کبیر انقلاب حضرت آیت الله خمینی که بود؟ 3. آیا به نظر شما آیت الله خامنه ای به فنا ذاتی و کمال رسیده اند؟ اصلا ایشان سیر و سلوک دارند؟ 4. به نظر شما آیت الله جوادی آملی به کمال رسیده اند؟ یا حداقل در سیر و سلوک دارای مقامات و درجاتی هستند یا ایشان فقط جنبه علمی عرفان را دارند و در وادی عمل و سلوک و ریاضت و مجاهده گامی نزده اند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اُنس و آشنایی مرحوم شهید مطهری با حاج میرزاعلی آقای شیرازی، ایشان را در عرفان عملی به جاهایی رساند که نگو و نپرس! آنچنان از شب‌های آیت اللّه حاج میرزاعلی آقای شیرازی یاد می‌کرد و اشک می‌ریخت و خبر می‌داد که تا او را و شب‌های او را ندیده بودم معنایِ شب مردان خدا برایم مجسم نبود – ای کاش بنده آن صوت را به‌دست می‌آوردم و چند بار دیگر به صدای مبارک مرحوم شهید مطهری نسبت به شب‌های مرحوم حاج میرزاعلی آقای شیرازی گوش می‌دادم – 2- این موارد، مواردی نیست که بتوان در جواب و سؤال گنجاند. این‌ها مربوط به خودشان است. ولی مسلّم بعدها حکایت‌هایی به گوش ما می‌رسد به همان شکلی که در مورد حضرت امام داريم كه يكى از استادان قم نقل مى‏ كنند: شبى مهمان حاج آقا مصطفى بودم، ايشان خانه‏ ى جداگانه‏ اى نداشتند و در منزل امام بودند، نصف شب از خواب بيدار شدم و صداى آه و ناله ‏اى شنيدم، نگران شدم كه در خانه چه اتفاقى افتاده است؛ حاج آقا مصطفى را بيدار كردم و گفتم: ببين در خانه ‏تان چه خبر است؟ ايشان نشست و گوش فرا داد و گفت: صداى آقا [امام خمينى «رحمةالله عليه»] است كه مشغول تهجد و عبادت است. مرحوم آيت ‏الله حاج ‏آقا مصطفى خمينى فرموده بودند: يك روز ديدم آقا [امام خمينى «رحمةالله عليه»] در اتاق خود هستند و صداى گريه ايشان بلند است. از مادرم پرسيدم: چه شده كه آقا گريه مى كنند؟ مادرم فرمودند: ايشان در شبى كه موفق به نماز شب و راز و نياز با خدا نشود آن روز چنين حالى را دارد.[1]

خانم زهرا مصطفوى مى ‏فرمايند. رمضانِ سالِ قبل از رحلت امام را خوب به ياد دارم. بعضى وقت‏ ها هر بار كه به دليلى نزد ايشان مى رفتم و سعادت پيدا مى‏ كردم با ايشان نماز بخوانم، وارد اتاقشان كه مى‏ شدم مى‏ ديدم قيافه ايشان كاملا برافروخته است و چنان اشك مى‏ ريختند كه ديگر دستمال‏ كفاف اشكشان را نمى‏ داد و كنار دستشان حوله مى‏ گذاشتند. امام شب‏ ها چنين حالتى داشتند و اين واقعاً معاشقه ‏ى ايشان با خدا بود.[2]  موفق باشید 

 


[1] ( 1)-http ://www .mums .ac .ir /culturefa /emmmam .( از خاطرات سيدحميدروحانى، سرگذشت‏هاى ويژه، ج 1، ص 91- 92)

[2] ( 2)-http ://tooba .net /Persona ( عج)es /5

15936
متن پرسش
سلام استاد عزیز: با توجه به حدیث جنود عقل و جهل امام خمینی (ره)، فرق بین کبر و عجب در چیست؟ چون بعضی مواقع خود شخص هم متوجه نیست که دچار عجب شده است. برای رفع آنها چه باید کرد؟ لطفا به اختصار بیان بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «عجب» زیرمجموعه‌ی کبر است. اگر انسان متوجه نور توحید افعالی بشود، و همه‌چیز را از خدا بداند کمالی برای خودش به صورت استقلالی قائل نمی‌باشد و در همین رابطه، توفیقاتی را هم که به‌دست می‌آورد از خدا می‌‌داند و برای رهایی از «عجب» به خود می‌گوید: «هر عنایت که داری ای درویش / هدیه‌ی حق بدان، نه کرده‌ی خویش». موفق باشید

15930
متن پرسش
سلام علیکم: شهید مطهری رو ما بالاخره باید عالم بالله بدانیم یا عارف و عالم بالله؟ آخه یکی میگه عارف بوده. یکی میگه نه.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: روش شهید مطهری در مسیر علماء باللّه و به روش حکماء بوده است، هرچند خودشان از نظر سلوکی سیر عرفانی داشته‌اند. موفق باشید

15928
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشید. برای دانش آموزان نخبه یا مستعد نخبگی (متوسط به بالا) دبیرستانی (4 سال آخر - قبل دانشگاه) چه موضوعات (ریز) معرفتی رو پیشنهاد می کنید، که اونها رو تا حدودی واکسینه کنه؟ برای دانشگاهی ها چطور؟ لازمه عرض کنم این دانش آموزان پسر هستند که قراره تا دانشگاه و بعد هم در دانشگاه با ما همراه باشن. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب‌های «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن و کتاب «انقلاب اسلامی، بازگشت به عهد قدسی» و کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» إن‌شاءاللّه کارساز خواهند بود. موفق باشید

15919
متن پرسش
سلام استاد حکیم: 1. می شود گفت کسانی که بوسیله عبادات هنوز نتوانسته اند برای خود وجودی بالفعل بسازند ولو در حد کم؛ قلب ندارند چون قلب یعنی وجود بالفعل؛ و لذا نمی توانند حضور قلب داشته باشند و اصلا نمی توانند در حال زندگی کنند چون درگیر وجود متحرک خود که وابسته به بدن است می باشند؟ آیا حضور قلب همان حضور اسمء خداوند در نفس انسان بصورت بالفعل است؛ و توجه به این اسماء را حضور قلب می گویند؟ اگر اینگونه باشد می توان گفت کسی که هنوز با معرفت و عمل خود را در معرض اسماء خداوند قرار نداده و به قول معروف هنوز بسط اسماء در او شروع نشده اصلا قلب ندارد و محال است حضور و نشاط در عبادات را بفهمد؟ انسان از کجا می تواند بفهمد قلب دارد و اسماء خداوند در او در حال تجلی است؟ از کجا می تواند بفهمد در حال سیر به جلو است یا در حال عقب گرد؟ این را پرسیدم چون گاهی انسان با خیال احوالات معنویی که قبلا داشته زندگی می کند و خود را با الفاظ عارفان مشغول می کند در حالی که در استدراج است و درحال عقب گرد، چگونه بفهمیم در حال سیر الی الله بشکل حقیقی هستیم؟ ۲. اگر کسی بعد از مدتی شور عملی خود را از دست بدهد هرچند شعور علمی برای کسب معارف دارد و واقعا در حال مطالعه و تفکر در معارف است؛ ولی شور عملی او به حدی کاسته شده که نه تنها نماز شب بلکه نماز صبح هم نمی خواد البته نه از روی عمد؛ قلبا عاشق عبادت هست ولی مثلا برای نماز شب بیدار می شود اما نمی داند چرا باید بلند شود؛ خلاصه که نمی دانم چطور این حالت را توضیح بدهم ان شاءالله که استاد متوجه این حالت هستند و جوابی عرض می کنند. گاهی آنقدر عمل کردن برایم مبهم می شود و می گویم چرا باید فلان عبادت را انجام داد و بدنم اصلا دیگر فرمان بردار نیست؛ با اینکه از نظر علمی مبادی عبادت و چرایی آن برایم حل شده ولی موقع عمل مثلا نماز صبح؛ یک حال بهت و گنگی برایم پیش می آید که نمی دانم چرا باید نماز بخوانم؛ شاید بخاطر این باشد که چندین سالست دم از سلوک می زنیم و چون خبری نشده و نمی دانیم چه باید بشود یک یاس مخفی در عمل پیدا کرده ایم. به هر حال امیدوارم متوجه احوال حقیر شده باشید چون نمی دانم چگونه توضیح دهم. تشکر از زحمات وافرتان؛ اجرکم عندالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- قلب به صورت بالقوه در همه‌ی انسان‌ها هست و همان وجهِ باطنی انسان است که چنان‌چه با نیّت قرب الهی، عبادات را انجام دهد آرام‌آرام ظهور می‌کند 2- وقتی انسان به آن‌چه می‌داند عمل کند، زمینه برای اعمال برتر با رجوع بهتر به قلب او چشانده می‌شود. مدتی با زندگی‌نامه‌ی عرفا مأنوس باشید خوب است. در ضمن کتاب «تذکرة الالیاء» عطار را نیز مدّ نظر قرار دهید. موفق باشید

15910
متن پرسش
با سلام: تازگی افرادی را می بینم که صحبت از اخلاق و رفتاری خوب می کنند ولی نه برای دین و نه به نیت رضایت خدا، بلکه برای اینکه می گویند چون محبوبیت خودشان را بین مردم دوست دارند! آیا این اخلاق و رفتار برای آنها در قیامت فایده ای خواهد داشت؟ دوم اینکه در مورد اشیایی که در خارج از ذهن ما موجودند مثلا میز، فرمودید که در اصل میز بودن عدم است و اعتباری است که ذهن ما ساخته، آیا درباره ی ظلمت ها وبدی های عالم هم می توان این حرف را زد. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ظاهراً برای چنین افرادی در قیامت خیری نیست زیرا به حضرت حق رجوع نکرده‌اند تا از حضرت حق بهره بگیرند 2- همین‌طور است که می‌فرمایید. مرحوم شهید مطهری در کتاب شریف «عدل الهی» این موضوع را تبیین نموده‌اند. موفق باشید

15903
متن پرسش
سلام علیکم استاد بزرگوار: در جلسات برهان صدیقین در مسائل تشبیه حقیقت وجود به نور فرمودین که در نظام تشکیک وجود، نور وقتی نازل میشه و یا از منشور عبور میکنه و هفت رنگ تشکیل میشه اون حقیقت نوری که در هر کدام از این رنگ ها هست به مشابه وجود هست و اون الوان سبز و زرد و بنفش به مشابه ماهیت هست که از محدودیت ها ایجاد شده. از طرف دیگر می فرمایید امکان و ماهیت عدم هست و چیزی نیست و از اعدام و نیست ها و محدودیت هاست. اینجا من این سوال برام پیش اومده که نور سبز و زرد بالاخره درسته که از نبود 6 رنگ دیگه ایجاد شده اما در واقع از این باب که سبزه به هر حال موجوده و لاشئ نیست. یعنی سبزی در خارج واقعا هست گرچه از محدودیت ها این سبز سبز هست و در واقع این قدر وجود نازل شده و کم شده تا بالاخره یه چیزی تهش مونده، اما باز در مباحث دیگه می فرمایید امکان و ماهیت عدمه و اصلا نیست و لاشئ هست این دو تا رو من نتونستم جمع کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سبزبودنِ نور سبز، غیر از نوربودنِ آن است. سبزبودنِ آن به جهت جنبه‌ی عدمی آن است که شش نور دیگر نیست. ولی نوربودنِ آن مربوط به جنبه‌ی وجودی نور است. موفق باشید

15892
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: ۱. برنامه اسلام برای شادی و مجالس عروسی بدون گناه و معصیت چیست؟ چون بالاخره باید مجلس عروسی همراه با شادی باشد ولی باید چگونه شادی و به چه نحوی باشد؟ ۲. اصلا نیاز به گرفتن عروسی می باشد؟ (راهکار جنابعالی برای نحوه عروسی گرفتن چیست؟) لطفا کمی توضیح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای شروع یک زندگی چنان‌چه با شادی اطرافیان همراه باشد، سیره و سنت پسندیده‌ای است به طوری‌که استفاده از وسایل شادی را نیز بسیاری اجازه داده‌اند. حتی بعضاً رقص مرد برای مرد و یا زن برای زن را جایز می‌دانند. البته هرکس در این مورد باید با نظر مرجع تقلید خود عمل کند. موفق باشید

15898
متن پرسش
سلام استاد حکیم: 1. اگر عالم ماده عین حرکت است نه چیزی که حرکت دارد؛ و از طرف دیگر عالم ماده یک درجه از وجود است پس لازم می آید کل وجود عین حرکت باشد!؟ حتی خدا که شدیدترین وجود را دارد؟ 2. چگونه باید فرق محبت را با هوس و شهوت تشخیص داد چون غالبا اعمال یکسانی دارد مانند بوسه که هم می تواند شهوانی باشد هم الهی. مثلا اگر کسی بگوید دیگری را می بوسم بدون قصد شهوت ولی آلتم تحریک می شود و در عین حال بشدت ناراحتم از این حالت چون به او محبت دارم نه شهوت جواب چیست؟ می توان گفت وجود تکوینی او شهوت را در مخیله او ایجاد می کند و آلت او تحریک می شود ولی او با تشریع خود اراده محبت دارد یا نه؟ لطفا توضیح دهید ۳. عشق و محبت به زیبارویان در کجای حقیقت انسان جایی دارد؟ آیا در سلوک چنین چیزی داریم که انسان عاشق زیبارویان شود البته بدون شهوت خواست لذت حیوانی؛ آیا این همان عشق مجازی است که پل برای رسیدن به عشق حقیقی می شود یا نه؟ ان شاالله در دریای توحید حق مستغرق باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- لازم نمی‌اید با حرکت جوهری عالم ماده خداوند دارای حرکت باشد. زیرا «وجود» در هر مرتبه خاصیت همان مرتبه را دارد و پایین‌ترین مرتبه‌ی آن عین حرکت است. در نتیجه بالاترین مرتبه‌ی آن عین ثبات است. 2- باید در موارد شبهه‌ناک از ابراز محبت‌های این‌چنینی احتراز کرد. در محبت حقیقی، شوق بندگی به خدا بیشتر می‌شود، نه شوق به فردِ محبوب 3- عشق به زیبایی، انسان را از هر منظر زیبایی به حضرت حق منتقل می‌کند و اگر مشغول نظر به زیبارویان شد، قوه‌ی واهمه‌ی او رشد می‌نماید و این امر حجابی می‌شود جهت حضور قلب او در مقابل حضرت کمال مطلق. موفق باشید

15887
متن پرسش
با سلام: 1. می فرمایید در مبانی عرفان اسلامی صحبت از ماده و مثال و ... نیست و فقط حق در صحنه است، به نظر میاد اشکالات آقای مطهری در این مورد که با قبول این مبنا حرکت و حرکت جوهری و زمان و ماده و بسیاری از مسائل نفی میشه، صحیح باشه اشکالات اقای مطهری. 2. باز من این مساله رو درست درک نمی کنم که جایگاه ماهیات در عرفان کجاست ما واقعا حیوان الناطق رو از انسان انتزاع می کنیم که یک معنای مستقل هست در حالی که هیچ چیزی قراره مستقلا معنا نده و باز جهان رو متکثر می بینیم و ماهیات خارجی رو مختلف بهر حال این که دروغ نیست. 3. آقای جوادی ضمن این که در سوال قبلم فرمودین که برای ماهیات هویت استقلالی قائل نیستن بنده طبق تقریر آقای فیاضی از کلام ایشون عرض می کنم که کلام آقای جوادی اینه که واقعا هیچ ماهیتی در خارج وجود نداره و ماهیاتی که ما در خارج می بینیم فقط احساس ما در برخورد با وجوده ما در برخورد با وجود، انسانی با یک سر و دو گوش و بدن و جسم احساس می کنیم و گرنه خارج اصلا اینطوری نیست. این حرف آقای جوادیه. خب حاج آقا اگر اینطور نگیریم هیچ وقت نمیتونیم کثرات رو به وحدت برگردونیم اما اینم اشکالاتی داره. اشکال اول: فرضا قبول که ماهیات در خارج نیستن اما در ذهن که هستن و ذهن هم البته موطنی از مواطن خارج هست در یک نگاه کلی این یعنی ماهیت در موطنی تحقق داره و در موطنی تحقق نداره در حالی که قواعد حکمت تخصیص نمیخوره و دلیلی هم بر این تخصیص نیست. اشکال دوم: حتی اگه بپذیریم که در ذهن مفاهیم متکثر و تصاویر و صور متعدد هست باز این کثرتی هست که مخالف با وحدته و این کثرت اصلا با وحدت جمع نمیشه حیوان الناطق با خط و با مقولات عشر جمع شدنی نیست پس در موطن ذهن کثرات موجوده کثراتی که به وحدت بر نمیگردن و به همین میزان وحدت شخصی زیر سوال میره. اشکال سوم: و باز اگه نظر آقای جوادی رو قبول کنیم ارزش ادراکات ظاهر حداقل زیر سوال میره. بنده نظر علامه رو هم تحقیق کردم ایشون میگن ماهیات حدود وجودن و از نداری ها هست اما آقای جوادی میگن همینم نیست اصلا ماهیاتی که ما اسمش رو ماهیت مخلوطه می گذاریم فقط احساس ما در اثر برخورد با وجوده وگرنه خارجیت نداره.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ماهیات در ذهن به عنوان صور متعدد به صورت علم مطرح است و علمِ به کثرت که کثرت نیست تا با وحدت شخصی وجود جمع نشود! از طرفی حضرت استاد جوادی که نفیِ ماهیت در خارج را مطرح می‌کنند، به معنای نفی استقلالی ماهیات است، نه آن‌که «وجود» به صورت‌های مختلف، مطابق عین ثابته‌ی اشیاء ظهور نداشته باشد. و این همان حدّ وجودی است که مرحوم علامه برای ماهیات به زبان فلسفه اظهار می‌دارند. موضوع روشن است باید زبان علمی آن را بدانیم به‌خصوص که نباید بین زبان عرفان و فلسفه خلط نمود. موفق باشید

15884
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر و خسته نباشید: تشکر از راهنمایی های مفیدتون و وقتی و زحمتی که متقبل میشین. ببخشید اینکه گفته میشه که مرحله اولیه تقوی، ترک محرمات و انجام واجبات است، میشه بفرمایید مراحل بعدی اون چی هست و منابعی هم در این مورد به بنده معرفی کنین؟ ممنون از لطفتون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسیر ترک محرمات و انجام واجبات، احوالات خاصی نصیب انسان می‌شود که در این مرحله، تقوا عبارت است از آن‌که آن احوالات معنوی را از خدا ببینیم تا گرفتار عجب و تکبر نشویم و تا آخر با یاد مواظب چنین امری بود. موفق باشید

15882
متن پرسش
با سلام: یه سوال داشتم از خدمتتان و آن اینکه در مسیر اصلاح عقاید و رفتار و اخلاق، برای ملکه سازی عقاید صحیح, از کجا بفهمیم که عقیده ای یا اخلاقی ملکه مان شده است؟ مثلا در مورد اخلاقی یا عقیده ای یا رفتاری گاهی شده است که در طول روز بر اثر سعی به ملکه کردن عقیده ای برای خود در شب خواب می بینم که بر آن عقیده پافشاری می کنم یا آن اخلاق را در صحنه ی خواب دارم. لطفا کمی توضیح دهید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرموده‌اند در رعایت دستورات الهی «تصبروا و تتقوا» پایداری کنید و تقوا پیشه نمایید. دغدغه‌ی ما باید تلاش در این دو امر باشد تا ملکات لازم را به‌دست آوریم، در عین آن‌که همواره در فضای خوف و رجاء به‌سر ببریم تا مُعْجَب نباشیم. موفق باشید

15877
متن پرسش
با سلام: پیشاپیش فرا رسیدن عید مبعث را خدمت شما تبریک عرض می کنم. 1. به صورت مشخص کلیدواژه «اسلام فقاهتی» از چه زمانی، توسط چه کسانی و با چه اهدافی منتشر و بر آن تاکید شد؟ 2. منزوی کردن عارف شهیر علامه قاضی در نجف اشرف توسط چه تفکری و با چه هدفی صورت می گرفت؟ این تفکر در جامعه کنونی با چه مشخصاتی وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اطلاعی ندارم که واژه‌ی «اسلام فقاهتی» از چه زمانی و توسط چه کسی مطرح شد. ولی اسلام به یک معنا، سراسر اسلامِ فقاهتی است از آن جهت که روحیه‌ی تعمق در دین را مورد تأکید قرار می دهد و حضرت امام نیز بر همین اساس بر اسلام فقاهتی تأکید دارند 2- مقابله با امثال علامه‌ی قاضی، عموماً ریشه در خلاصه‌کردن اسلام در فقه است و یا یک نوع سطحی‌نگری در کار است. و امروز متأسفانه جریان تفکیکی‌ها به این مشکل گرفتارند. موفق باشید

15875
متن پرسش
با سلام: استاد با توجه به اینکه می فرمایید پدیده های مختلف حاصل بروز و ظهور مختلف حرکت است، اگر در مقایسه یک گیاه و یک جماد این را بگوییم که این دو حاصل ظهور مختلف حرکت هستند با توجه به اینکه حرکت را تبدیل قوه به فعل بگیریم و گیاه مرتبه وجودی بعد جماد است، این تفاوت در ظهور حرکت فهمیده می شود اما در مورد دو جماد یکسان در مرتبه وجودی چگونه دو مرتبه یکسان، دو نوع حرکت داشته و مختلف و متفاوت از نظر صورت و ظاهر می شوند؟ مثلا سنگ چیزی است که چوب نیست و چوب چیزی است که سنگ نیست و در اصل این وجود است که فقط وجود دارد در خارج. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جمادات هم به جهت شرایط و معدّاتِ مختلف، حرکت‌ها صورت‌های مختلفی دارد که همین موجب تفاوت صورت‌های مختلف حرکت در جمادات می‌شود. موفق باشید

15864
متن پرسش
سلام: همین که میام کتب شما را بخوانم یا صوتی گوش کنم این فکر مرا از ادامه کار باز می دارد که اگر تو در یک زندان بودی و کتب و صوت و... آنجا نبود آن موقع چه می کردی. لازم به ذکر است خیلی وقت است اذیتم می کند و محلش نمی گذارم اما این اواخر خیلی افسار گسیخته شده و اذیتم میکنه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند در هر شرایطی راهی برای ما می‌گشاید و ما در هر زمان باید از آن راه استفاده کنیم. موفق باشید

نمایش چاپی