بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان، فلسفه، کلام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
14360
متن پرسش
سلام علیکم: حضرت استاد بنده در سوال قبل پرسیدم که آیا ما کثراتی که مشاهده می کنیم اشتباها کثرت می بینیم فرمودین بله. سوال: آیا به عقیده شما آسمان و ماه و زمین و... به عنوان تجلیات حق در خارج از ما و فارغ از نوع دیدن ما و فارغ از تزکیه ما واقعا به عنوان تجلی حضور دارند که تمام ذاتشون رو هم خدا پر کرده باشه یا تمام این چیزهایی که ما اطراف خودمون می بینیم صرفا تجلی خدا به «ادراک» ماست و چیزی از این ها هیچ کدوم در خارج از ادراک ما نیست؟ (از منظر عرفان). ظاهر حرف شما این بود که خدا فقط بر ادراک ما تجلی میکنه و در خارج چیزی نیست جز همون ذات خدا بدون تجلی خلقی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نگاه وحدت وجود، خدا همه‌ی عالم را پر کرده حتی در جواب طلب اعیان ثابته‌ی مخلوقات، این خدا است که در صحنه است. منتها حدّ ظهور او برای ما متفاوت است و این نوع نگاه با نگاه سوبژکتیویته که ملاک فهم عالَم را صرفاً ذهن انسان قرار داده و معتقد است که انسان به عالَم، معنا می دهد، فرق دارد. موفق باشید

14353
متن پرسش
سلام حضرت استاد: وقت شما به خیر. ابوسعید ابوالخیر فرموده اند که در عالم کشف و شهود به هر دیاری که قدم زدم دیدم که جای عصای رییس کورکورانه در آنجا بودبا توجه به اینکه منازل را ابوسعید با قدم قلب رفته اند و اینکه معارفی هستند که شرط فهمیدنشان توسط عقل لطافت یعنی فکر لطیف است مقصود این جمله این نیست که ابن سینا فقط مفهوم حقایق را دریافته اند درست است؟ شاید مقصود این است که فیض را از طریق تفکر دریافت کرده اند بر خلاف عده ای که فیض را با عبادت و طاعت دریافت می کنند. (مثل ابوذر که بیشتر عبادتش تفکر بود.) امکان دارد تبیین بفرمایید. سپاس بسیار
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معنای تفکری که جناب اباذر دارد همان سیر قلبیِ عرفا است. خواجه ابوسعید می‌خواهد بگوید عقل، همه‌ی مقامات را می‌تواند بفهمد منتهی به صورت مفهوم، ولی این بدین معنا نیست که جناب ابن‌سینا از سیر قلبی بیرون بوده است. او در نمط هشتم و نهم اشارات نشان می‌دهد که با مقامات عالیه مأنوس بوده است. موفق باشید

14349
متن پرسش
سلام علیکم: خواستم در جواب سوال ۱۳۷۲۸ بگم پسر عزیزم ببین هر میلی توی انسان اگر بهای زیاد داده بشه باعث سرکشی میشه و اگر بی توجهی بشه باعث لنگ شدن و گاهی حتی باعث مرگ میشه! اگر غذا نخوریم قوتی نداریم که هیچ فعالیت دیگه ای بکنیم و اگه اشتها نداشته باشیم اصلا سراغ غذا رو نمی گیریم مثل بعضی بچه های بدغذا! اگه زیاد بخوریم باعث مریضی میشه و... حالا اگه کسی اشتها نداره باید کاری کنه که اشتهای غذا خوردن داشته باشه یا میخوره و بعد مدتی بالاخره خوش خوراک میشه! اگه هم زیاده روی میکنه تو خوردن آروم آروم رژیم میگیره تا به ایده آلش برسه! این وسط یه عده ای هم هستند که چون انگیزه ای و هدفی تو زندگی ندارند اصلا بیخیال همه چیند و آروم آروم منتظر مرگ... هر میلی رو خدا آفریده که باعث حیاط بشه!!! میل جنسی هم اصول خودشو داره! میله ولی تو که خدا داری بدان که اون هم اصول داره یه عالمه و باید برای دنبالش مثل بقیه علوم تا بدونی! اما یه چیزی که مهمه اینه که بعضی کارها فقط بین ما و خداس! روزه می گیریم ولی اگه مخفیانه هم بخوریم کسی غیر خدا نمیفهمه! نماز بخونیم ولی نیت نکنیم و الکی بخونیم چی؟ این کارها هم همینطوره پس فقط کسی ازش ترس داره که مثل تو خدا داره! اما برای ترک هر چه که خدا نمی پسنده باید مبارزه کرد و با خود جنگید همون جهاد اکبر راهکار پیدا کرد. مثلا تو صدر اسلام برای ترک غیبت یا حرف بیهوده سنگی داخل دهانشان می گذاشتند که مانع اسان حرف زدنشان شود! و بدان که از این راهکارها از زندگی شهدا و علما زیاد وجود دارد. با مطالعه اینها به این رسم سلوک آگاهی می یابیم. چون شما شرطی شده ای و دقیقا هر دو ماه یک بار مرتکب میشوی باید برنامه ریزی کنی برترک آن، تشویق قبل از ارتکاب، تنبیه بعد از ارتکاب راه های رفع موانع دریافتهای شرعی کاملا مبسوط بیان شده است. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر میلی اگر مطابق حکم خدا و شریعت الهی در جای خود قرار گیرد، انسان را تا ملاقات خدا بدون هر افراط و تفریطی جلو می‌برد. موفق باشید

14347
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: حضرت علامه حسن زاده آملی روحی فداه می فرمایند ذکر بسم الله الرحمن الرحیم را نوزده روز هر روز نوزده هزار بار گفته شود. آیا این ذکر خاص است و عوارض دارد و یا عام است و ما هم می توانیم بگوییم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. ولی فکر هم نمی‌کنم از اذکار خاص باشد. موفق باشید

14342
متن پرسش
با سلام: بنده پایه دوم حوزه می باشم در حال گوش دادن به نوارهای مقالات هستم تقریبا آخر جلد اول. جمعه ها یک فایل صوتی گوش می دم. خیلی شوق دارم وارد کتب حضرت امام مخصوصا مصباح الهدایه بشم نظرتون چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و شرح تفسیر حمد حضرت امام، با استماع صوت‌های مربوط به هرسه موضوع إن‌شاءاللّه می‌توانید وارد مباحث «مصباح الهدایه» شوید. موفق باشید

14339
متن پرسش
سلام: استاد در پاسخ سوالی فرموده بودید که بهتر بود آقای صمدی آملی در مورد تبرئه از آن سخنان حرفی میفرمودن. بنده در اینترنت بودم ناگهان به مطلبی برخوردم. کلیپی که جناب آقای صمدی در اول این کلیپ می گوید: خدا لعنت کند چنین آدم ها را.... منظورشان اینست (کسانی که تهمت زده اند و این صوت را کات کرده اند و پخش کرده اند). ایشان می خواهد روضه بخواند و در اول روضه اینها را می فرمایند. جالب اینجاست که این کلیپ حدودا دو سال است که وجود دارد ولی کسی پخشش نمی کند که مردم بفهمند که ایشان منظور دیگری داشتند. احساس می کنم دستهایی پشت این قضیه (عرفان هراسی) هست. این هم لینک کلیپ: http://www.aparat.com/v/uqVa4/%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE_%D8%B3%D9%88%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%83_%D9%88_%D9%BE%D8%B1_%D8%AF%D8%B1%D8%AF_%D9%88_%D8%AF%D8%A7%D8%BA_%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF_%D8%B5%D9%85%D8%AF%DB%8C از دوستان سایت لب المیزان خواهشمندیم که این سوال را جوری در سایت بگذارند تا مردم این کلیپ را ببینند و به همین سادگی به علما تهمت نزنند. ممنون. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که عزیزان کاربر، بررسی نمایند. موفق باشید

14337
متن پرسش
سلام علیکم: آقای طاهرزاده در حین مطالعات حوزوی ام گه گاه در مورد برهان صدیقین فکر می کنم و سوالاتی برایم پیش می آید. اگر که مثلا درخت ممکن الوجود است که در برهان صدیقین می گوییم و اگر که یک وجود در صحنه نیست که شدید ترش را رساله الولایه می بینیم که آن یک وجود واجب الوجود است پس چه طور یک چیز هم ممکن الوجود است و هم واجب الوجود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه در بدایة الحکمه خواهید خواند که مخلوقات، ممکنِ بالذات و واجبِ بالغیرند و لذا تناقضی پیش نمی‌آید. موفق باشید

14327
متن پرسش
سلام استاد: یک بار به بنده فرموده بودید مطالعه زندگی عرفا خودش بسیار خوب است. آیا زندگینامه شهدا دقیقا مانند آن است؟ یا زندگینامه عرفا و علما اولویت دارد؟ (چون بنده طلبه ام)؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای شهدایی بشوم که سطرسطرِ زندگی‌نامه‌ی آن‌ها در این تاریخ، نظر به سطرسطر زندگی اولیاء الهی است و موجب حضور ما ذیل نور اراده‌ی الهی در این زمانه می‌شود. موفق باشید

14323
متن پرسش
با سلام خدمت حضرت استاد: حضرت استاد ممنون از جوابی که فرمودین من باز برای این که اطمینان قلبی پیدا کنم عرض می کنم: سوال اول) در مبنای عرفانی اگر واژه عین الربط رو برای تجلیات استفاده کنیم آیا از مبنای عرفان به تشکیک وجود تنزل کردیم؟ یعنی ملاصدرا برای عین الربط هم بهره ای از وجود قائله؟ در واقع صدرا در مساله تشکیک وجود عین الربط رو مطرح میکنه یا وقتی به وحدت شخصی میرسه عین الربط رو مطرح میکنه؟ سوال دوم) در حین تدریس من اینطور متوجه شدم که به جای استفاده از کلمه ماهیت در مورد تجلیات از کلمه ی مفاهیم استفاده کردین آیا در عرفان از تعینات خلقی تعبیر به مفهوم میشه؟؟ سوال3) فرمودین ظهورات رو اگ متفاوت میبینیم این به جهت ماست منظورتون این بود که ما وقتی کثرات خلقی رو که در عرض هم هستن رو با چشم ظاهری میبینیم ما در واقع به غلط کثرت میبینیم؟؟ سوال چهارم) تفاوت تجلی در تشکیک وجود و عرفان آیا اینه که توی عرفان هم تجلی رو مطرح میکنن اما برای تجلی حظی از وجود قائل نیستن اما در تشکیک وجود تجلی مطرح میشه ولی برای تجلی هم وجود قائل هستن؟؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب صدرالمتألهین در رابطه با تشکیک وجود، عین‌الربط‌بودنِ معلول را مطرح می‌کند، نه در رابطه با وحدت وجود. ولی اگر به نحوی وحدت وجود در منظرش نبود بحث عین‌الربط‌بودنِ مخلوق به این شکل برایش ظهور نمی‌کرد 2- به اعتبار آن‌‌چه از آن تعینات در ذهن هست، آن‌ها را مفهوم می‌نامیم 3- همین‌طور است 4- تجلی در عرفان با نظر به تشکیک در ظهور مطرح است. موفق باشید

14318
متن پرسش
سلام استاد عزیز: لطفا این عبارت را از کتاب از برهان تا عرفا ن توضیح دهید. (عمر حقیقی انسان به مقدار حرکت وجودی همان انسان است و نه حرکت زمین .....) یعنی اگر عمر انسان با حرکت عرضی سنجیده شود و یا با حرکت جوهری متفاوت خواهد بود؟ اصلا مبنای محاسبه زمان در حرکت جوهری چیست؟ با کمال تشکر از جنابعالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرکت زمین ربطی به سیر و حرکت ذاتیِ ما ندارد. می‌شود 50 سال از عمر انسان به معنای 50 بار حرکتِ زمین به دور خورشید طی شود و هیچ حرکت اساسی در ذات انسان به عنوان انسان پیش نیاید تا قوه‌های او به فعلیت تبدیل گردد. موفق باشید

14316
متن پرسش
سلام: سکوت به معنای عرفانی اش در این زمانه همان سکوتی است که آیت الله بهجت انجام دادند؟ در این شرایط که الان داریم و ارتباطات بسیار قوی است چطور می شود سکوت مثل آیت الله بهجت رعایت کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لازم نیست آن نوع سکوت را داشته باشید. آن مربوط به خودِ حضرت آقای بهجت بود در آن موقعیت خاص. سعی کنید بیجا سخن نگویید. موفق باشید

14306
متن پرسش
با سلام: اگر مثلا یک میز از مکان و زمان برود در حالیکه هنوز میز است از نظر جا و زمان آیا مبرای از مکان و زمان است یا همه جا و همه زمانهاست. اینکه جوهر قایم به خود است را کمی توضیح می دهید. هدهد در داستان سلیمان نبی چگونه این مسایل مهم را بیان می کرد و آن دانشمندی که تخت بلقیس را آورد و علم کتاب داشت، منظور از علم کتاب چیست؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- میز به عنوان یک پدیده‌ی معین زمان و مکان است معنا نمی‌دهد که از زمان و مکان خارج شود 2- بحث حرکت جوهری را با دقت دنبال بفرمایید تا معنای قائم‌بودنِ جوهر به خود، برایتان روشن شود 3- هدهد در مقام تکوینی خود مثل همه‌ی موجودات در مقام تسبیح الهی است منتها به نور حضرت سلیمان توانست آن را در عالم تشریع اظهار کند 4- در مورد «علمٌ من الکتاب» که حضرت آصف‌بن‌برخیا منوّر به آن بودند؛ علمی است حضوری که عین قدرت است و با مبانی عالم ارض مرتبط است. در این رابطه می‌توانید به عرایضی که در شرح آیه‌ی 40 سوره‌ی نمل شده، رجوع فرمایید. موفق باشید

14305
متن پرسش
سلام خدمت شما: چجوری میتونیم صفات حال رو به صفات ملکه تبدیل کنیم (در مورد درونی کردن فضایل و از بین بردن رذایل)؟ میشه اگه ممکنه شرح بدین یا اگه توضیح از حوصله ی این صفحه بیرونه کتابی رو معرفی کنین؟ تا بحال کتابی در زمینه ی توحید نخونده ام. میشه لطفا کتابی معرفی بفرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پایداری بر اخلاق فاضله به خودی خود موجب می‌شود تا حالِ حضور انسان به ملکه تبدیل شود 2- دنبال‌کردن مباحث کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و سپس «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن دو کتاب إن‌شاءاللّه در نگاه توحیدی کمک‌کار خواهد بود. موفق باشید

14304
متن پرسش
سلام. 1. شرح دعای سمات آقای قاضی رحمت الله را چگونه مطالعه می شود کرد؟ استاد و شرح می خواهد؟ 2. کتاب کیمیای وصال مرحوم شجاعی اعلی الله مقامه را برای بنده صلاح می دانید؟ الان تا مبحث معاد آماده ام در مباحثتان. 3. آیا کتاب کشف المحجوب را شرح خواهید کرد؟ چگونه کتابی است این کتاب؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر با ادبیات عرفانی تا حدّی آشنا باشید اشارات مرحوم قاضی در شرح دعای سمات نکات خوبی را متذکر می‌شود 2- در هر حال کتاب «کیمیای وصال» آن مرحوم مذَکِر خوبی در اصلاح روحانیت ما می‌باشد 3- به نظر بنده کتاب «کشف‌المحجوب» کتاب حفظ و توسعه‌ی عالَم سلوکی انسان است. اگر در شرایط مناسب به مدت دوسال با آن مأنوس باشید عالَم خوبی را برای شما منکشف می‌کند، عالمی که شیطان به‌راحتی نمی‌تواند وارد آن شود. موفق باشید

14302
متن پرسش
سلام: چرا خداوند در این دنیا هیچ دخالتی ندارد در حالی که پیش از این با انسان های زیادی که پیامبر نام گرفتند سخن گفته و ما چگونه باید به وجودش پی ببریم؟ سوال دوم اینکه: اتفاقهایی که در زندگی ما رخ می دهد را می توانیم به خدا نسبت دهیم؟ چه خوب و چه بد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند به عالی‌ترین شکل از طریق قرآن با ما سخن گفته است و کافی است که ما در قرآن تدبر کنیم و نیوشای سخن او باشیم  2- مسلّم اگر برگی هم از درختی فرو افتد در مدیریت حضرت حق است ولی نه به آن معنا که انسان‌ها نقشی در سرنوشت خود نداشته باشند و جبر پیش آید. موفق باشید

14299
متن پرسش
سلام: 1. در زمینه تاریخ امام حسین (ع) بجز کتب شما و شهید مطهری که کار کرده ام چه کتابی بخوانم؟ 2. در زمینه مقتل امام حسین (ع) بجز کتب مذکور و مقتل لهوف چه کتابی به جزئیات دقیق پرداخته؟ 3. کتب میرزا جواد آقا ملکی تبریزی چگونه است؟ جایگاهش در عرفان؟
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع بسیار گسترده است با کتاب‌های بسیار گسترده. کتاب «پس از پنجاه‌سال» مرحوم دکتر شهیدی و کتاب «نفس‌المهموم» مرحوم شیخ عباس قمی و جلد 44 بحارالأنوار برای شروع خوب است 2- غیر از لهوف، مقتل دیگری را نمی‌شناسم 3- کتاب‌های مرحوم ملکی تبریزی در عرفان عملی، عالی است. موفق باشید

14294
متن پرسش
سلام عرض می کنم خدمت حضرت استاد: جلسات برهان صدیقین رو گوش دادم و برکات زیادی الحمدلله نصیبم شد اما جلسه آخر رو شاید درست متوجه نشدم جناب استاد شما در مساله تشکیک فرمودین تمام مخلوقات تجلیات حق هستند در واقع اسماء الهی هستند که متجلی شدن و عین الربط به حق هستند و «عین الربط» هیچ شانی از وجود نداره و ربط محضه .. (این فرمایشتون در مورد تشکیک وجود بود) در وحدت شخصی فرمودین که در صحنه، فقط وجود و هستیه، که در تجلی هست و تشکیک در ظهور و تجلی هست و بعد فرمودین که در تشکیک وجود، وجود مخلوق و وجود خالق داریم !و ما در وحدت شخصی بالاتر می آییم و حظی از وجود برای ظهورات قائل نیستیم. سوال: شما در اصوات قبلی هم که گفتین تجلیات عین الربط هستن عین الربط هم که حظی از وجود نداره در واقع «عین الربط» وجود نیست بلکه نموده، پس چطور میگین که توی تشکیک به تقریری که عرض کردین هستی مطلق و هستی مقید مطرحه «عین الربط رو که فرمودین نموده و نه بود» و در صوت آخر فرمودین که عرفا حتی عین الربط رو هم قبول نمیکنن و بالاتر میرن. این بالاتر رو متوجه نشدم. چون تقریری که از وحدت شخصی فرمودین با تقریر قبلیتون از تشکیک به نظرم یکی اومد! در هر دو عنوان هستی مطلق در صحنه هست و تجلیاتش تجلیات هم که اسماءالله هستند و عین الربط به حق.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی خوب است که از عین‌الربط‌ بودنِ معلول متوجه شده‌اید معلول آن‌چنان وجودی ندارد که بحث دوگانگی خالق و مخلوق پیش آید، ولی در حکمت صدرایی از آن جهت که عالَم مادونِ عین وجود را مراتب وجود فرض می‌کند، از وحدت وجود فاصله می‌گیرد در حالی‌که در عرفان روشن می‌شود حضرت اللّه در همه‌ی عوالم و در همه‌ی اعیان حاضر است و در نتیجه تشکیک را فقط باید در ظهور دانست و نه در وجود. موفق باشید

14292
متن پرسش
با سلام: اینجانب کتابهای شما را مطالعه می کنم برای اینکه بیشتر به خدا تقرب پیدا کنم برای مستحبات چه نیتی بکنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نیّت رفع حجاب بین خود و خدا برای اُنس بیشتر با حضرت حق. موفق باشید

14286
متن پرسش
با سلام: استاد این مسئله که می گویند فلاسفه اسلامی به خدا وجود را هدیه کردند چه پاسخی دارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این حرف درستی نیست. خداوندی که وجود همه‌چیز از اوست، خودش عین وجود است پس یعنی چه که کسی وجود را به او هدیه کند! این به آن معنا است که حضرت حق «وجود» ندارد و فیلسوفان این فکر را ساخته‌اند که خدایی وجود دارد. موفق باشید

14273
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرانقدر: عرض تسلیت به مناسبت در گذشت عالم وارسته حضرت آیت الله شجاعی (رحمته الله علیه). نمی دانم چه خطاب کنم ایشان را؟! عالم ربانی یا عارف واصل یا . . . اصلا مور چه داند که بر خشتی است کوچک با بر اهرام بلند مرتبه . . . همین قدر می دانم که کلامش فراتر از واژه ها بر عمق جان می نشیند. بارها در نوشته های خود توصیه به مطالعه آثار و کتب این عالم ربانی کرده اید و ما هم به سبب شما توانستیم از دریای علم ایشان بهره ببریم. حقیر پس از آشنایی با آثار ایشان از گمنامی ایشان بسیار ناراحتم. این گمنامی به حدی است که خبر بستری شدن این عالم بزرگوار نیز آنچنان معلوم نبود. حال پس از آگاهی از ارتحال ایشان به شدت متاثر هستم و واقعا احساس غم بزرگی در سینه خود می کنم به قدری که وجودم را فراگرفته است. این گمنامی ایشان نیز آتشی بر دل نهاده البته شاید از جهت اولیایی تحت قبایی است. حسرت دیدارشان بر دلمان ماند! خواهش می کنم اگر میسر است مطلبی بفرمایید شاید تسکینی باشد. چون منی که حتی نمی از آن دریا را حس نکرده اینچنین آشفته است، حال شما را نمی دانم که چگونه است!؟ آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز از درگذشت عارف عالم بصیر و سالک واصل و فقیهِ اندیشمند حضرت آیت اللّه محمد شجاعی بسیار متأسف شدم. مطمئن باشید که مصداق رحلت ایشان مصداق آن روایتی است که می‌فرمایند: «إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِي الْإَسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْ‏ءٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة». چون عالمی رحلت کند در اسلام خلأیی پیش می‌آید که هیچ‌چیز آن خلأ را تا روز قیامت پر نمی‌کند. رویکرد ایشان نسبت به دین در این زمانه، رویکردی بسیار لازم و ضروری بود. ایشان خیلی زود متوجه شدند برای ادامه انقلاب دست ما از معارف عالیه و اخلاق فاضله خالی است و لذا بی سر و صدا خود را وقف حیات روحانی و اخلاقی جامعه کرده‌اند. آری! ایشان گمنامی را اختیار کرد ولی به گفته‌ی جناب حافظ: «کجا پنهان شود رازی کز او سازند محفل‌ها» و دیدید که هیچ محفل اهل حقیقت نبود که در آن محفل سخن آیت اللّه شجاعی در میان نباشد. آیت اللّه شجاعی با زندگی خود نشان دادند ما امروز چگونه باید زندگی کنیم. و گمنامیِ ایشان در مقابل تاریخی بود که انسان‌ها به‌جای این‌که قوام خود را با اُنس با خدا جستجو کنند، قوام خود را در شهرت‌های وَهمی جستجو می‌نمایند. روح‌شان شاد و راهشان که راه درست‌زندگی‌کردنِ بشر در این دوران است؛ پر رهرو. به امید آن‌که جامعه‌ی ما از آثار بسیار ارزشمند ایشان غفلت ننماید، و برای شادی روح ایشان الفاتحه مع الصلوات.  موفق باشید  .

14253
متن پرسش
سلام: اینکه یه نفر علاقه شدید به درسی مثل فلسفه پیدا می کنه رو میشه از نظر فلسفی یه کم توضیح دهید. اینکه حرکت جوهری رو به ویدیو پروژکتور تشبیه کنیم رو توضیح میدید. اینکه خداوند همواره نور خود را کامل می کند یعنی چه؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضی‌ها استعداشان در امور عقلی است و لذا از آن طریق بیشتر تغذیه می‌شوند. خداوند به عنوان کمال مطلق و فیّاض علی‌الاطلاق، فیض خود را در هر مخلوقی که زمینه‌ی گرفتنِ فیض را دارد، متجلی می‌کند و اگر آن مخلوق آمادگی بیشتر داشت آن فیض را کامل می‌گرداند. پس کامل‌شدنِ نور خدا بستگی به «قابل» دارد و نه «فاعل». زیرا که فاعل در مقام خود در کمال مطلق است. موفق باشید

14264
متن پرسش
سلام و درود: استاد گرانقدر برخی برای خودسازی راه آیت الله حسن زاده آملی را معرفی می کنند که قدم اول آن مطالعات معرفتی و توحیدی از جمله جلد 8 اسفار و... را بهترین می دانند. اما برخی راه انصاری همدانی یا آیت الله ناصری که اصغهانی هست را معرفی می کنند. همانطور که مستحضرید این بزرگان در این راه خودسازی مطالعات معرفتی و توحیدی و معرفت نفسی را اطلا توصیه نمی کنند و توصیه به ذکر و انس با خدا و نهج البلاغه و... می کنند. کدام راه قوی تر است؟ عارف بزرگ قرن امام خمینی (ره) در کتابهایشان راه معرفتی و توحیدی را بهترین می دانند و قدم اول را مطالعات توحیدی و معرفتی بر اساس آثار محی الدین عربی و ملاصدرا می دانند. کدام راه قوی تر و سریع تر می باشد؟ آیت الله بهاءالدینی مطالعات توحیدی و معرفتی را اطلا توصیه نمی کردند ولی خودشان از عرفا هستند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی راه‌هایی که این بزرگان در مقابل ما قرار داده‌اند راه‌های خوبی است و با هم تنافی ندارد. راه توحیدی حضرت امام خمینی راهِ اصلی امروز ما است. در جزوه‌ی «روحیه‌ی تمدن‌سازی و عرفان اسلامی» عرایضی شده است خوب است که بدان‌جا رجوع شود. موفق باشید

14263
متن پرسش
سلام و احترام: استاد فاضل و فرزانه همانطور که مستحضرید، انسان بخشی دارد به نام فوق عقل آیا غذای این بخش فقط ارتباط با خدا و اهل بیت است؟ آیا تحمل آزار دیگران و کمک به دیگران به نیت رضایت خدا غذای فوق عقل محسوب می شود؟ این که می گویند اگر هر روز فوق عقل غذا نخورد انسان دچار استرس می شود، صحیح است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابعاد قلبی و روحی انسان با ادب خاصی تغذیه می‌شود و آن، توحید در عقیده و عمل در اخلاق است منتها با رویکرد رعایت قلب و روح. موفق باشید

14248
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم استاد سلام علیکم: استاد عزیزم در مدتی که بحمدالله در سیر بندگی خداوند متعال جل جلاله به خدمت شما رسیده و از فیوضات وجود نازنینتان بهره مند شده ام، بسیار احوالاتی بر من گذشته است که نمی خواهم مزاحم اوقات شریفتان شوم و توضیح بدهم و بعید نمي دانم که آگاه باشید... پس فقط به سوالاتم بسنده می کنم: 1. حالا که خداوند متعال بر سرمان منت گذاشته و ما را هدایت فرموده باید روابطمان با افراد دیگر را چگونه سامان بدهیم؟ مثلا با چه کسانی حفظ کنیم؟ با چه کسانی قطع؟ (با لحاظ قرار دادن اخلاق کریمه...) 2. چه زمانی عُجب به سراغ ما می آید و معنی دقیق آن را توضیح دهید. (کتاب معراج السعاده را مطالعه نمودم ولی دقیقا حد مرز آن را متوجه نشدم) 3. چگونه با اين رذیله مهلک مبارزه کنم؟ با عرض معذرت به جهت تصدع اوقات خدا عاقبت ما و شما را ختم به خیربگرداند. یا علی مدد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در شریعت الهی به ما دستور داده‌اند با کسانی ارتباط داشته باشیم که ما را به یاد خدا می‌اندازند و متوجه‌ی حیات ابدی‌مان می‌کنند و با بقیه تا آن‌جا که ممکن است باید مدارا کرد مگر آن‌که موجب معصیت شود 2- «عجب» وقتی به سراغ انسان می‌آید که انسان از الطاف الهی غفلت کند و گمان نماید خداوند به جهت استحقاق طرف به او لطف کرده و راه درمان آن نیز همان است که بفهمد اگر همین الطاف را خداوند به هرکس می‌کرد، چنین توفیقاتی نصیب آن می‌شد. پس قضیه، قضیه‌ی امتحان است به همان معنایی که مولوی می‌فرماید: «امتحان در امتحان است ای پسر / هین به اندک امتحان خود را مخر». موفق باشید

14235
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: عده ای از دوستان به توفیق الهی و دعای حضرتتان و البته اجازه از حضرتعالی شروع به ترویج دروستان طبق سیر مطالعاتی در جلساتی مختلف از قبیل جلسات خانگی و محل کار در صورت بودن زمان و ... را نموده اند. در راستای این سنت مبارک و حسنه بین دوستان سوالاتی مطرح شده از این قبیل که: 1. آیا تقوای فردی را به مرحله حداقلی رساندن و بعد ورود به انتشار دروس کردن اولی بر ورود به اجتماع نیست؟ 2. چگونه خصوصیاتی از تقوا و ورع در درجه اول و سپس مسلط بودن بر دروس و روحیه شناسی مخاطب فردی و اجتماعی برای به صحنه آوردن این دروس مورد نیاز است؟ 3. برگزارکننده و استاد جلسه معتقد است از همان ابتدای شروع مباحث باید با عقاید باطل مخالفت کرد و هیمنه توهمی و غرب گرایی و مشرکانه زیستن را زیر سوال برد تا مستمعین بر پوچ بودن عقایدشان آگاه گردند سپس دروس ادامه یابند اما عده ای از دوستان قائل به جذب مخاطب از طریق رافتی حکیمانه تا رسیدن مخاطب حداقل به نکته 10 و در ادامه براهین صدیقین و حرکت جوهری هستند نظر حضرتعالی چیست؟ 4. در صورت صلاحدید بفرمایید شما در مطرح کردن توحید برای مخاطب چگونه روشی را و طبق چه قاعده ای از آیات و روایات و اجتهاد شخصی توصیه می فرمایید؟ آیا آیه و روایتی هم در باب چگونگی روش تدریس برایمان هبه می کنید؟ 5. عده ای از دوستان به طور کلی مخالف تبلیغ توسط غیر روحانی هستند چرا که پذیرا بودن مخاطب را تحت الشعاع می بینند البته منظورشان شاگردان است نه حضرتعالی نظرتان در این باب چیست؟ در پایان ضمن تقاضای خاضعانه طلب دعای جنابتان در این مسیر برای شاگردانتان با گوش جان نکات تکمیلی را ان شاءالله شنواییم. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حتماً باید نسبت به تقوای فردی جدّی بود و در زیر سایه‌ی چنین روحیه‌ای به مسائل اجتماعی ورود کرد 2- وقتی اصل را بر رعایت حرام و حلال الهی از یک‌طرف و رعایت اخلاق از طرف دیگر گذاشتیم، در صحنه‌هایی که در مسیر انقلاب برای ما پیش می‌آید، می‌توانیم مطابق اهداف انقلاب اسلامی موضع‌گیری کنیم و متذکر افراد باشیم 3- هر دو حرف درست است. در نقد عقاید باطل از ابتدا باید نفی آن عقاید مدّ نظر باشد. ولی در رابطه با ارتباط با افرادی که راه را غلط طی می‌کنند باید لَیّن بود 4- بعد از بحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» خطبه‌های توحیدی نهج‌البلاغه و سوره‌ی زمر و ابتدای سوره‌ی حدید بسیار مفید خواهند بود 5- بنده هم رویهم‌رفته همین نظر را دارم منتها آن‌جایی که دستمان از روحانیِ صاحب اندیشه خالی است، از برادران غیر روحانی باید استفاده کرد. بحمداللّه سؤالات جامعی را مطرح نمودید، نیازی نیست که بنده چیزی به آن بیفزایم.  موفق باشید

نمایش چاپی