بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان، فلسفه، کلام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
13619
متن پرسش
با سلام: 1. علت اینکه همه انبیاء گذشته وقتی به کربلا وارد می شدند جراحت بر می داشتند و به ایشان گفته می شده خون شما باید با خون امام حسین (ع) ترکیب شود چه بوده، چه سری در این مطلب است؟ لطفا بفرمایید. 2-لطفا بفرمایید حقیقت و باطن حادثه کربلا را اگر بخواهیم بفهمیم باید از کجا شروع کنیم؟ یعنی دستمایه فکری مناسبی که ما را به این حقیقت برساند را بفرمایید. با تشکر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شاید برای آن است که یک نحوه احساس از شرایط وجود مقدس حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» برای آن بزرگان نیز حاصل شود 2- هیچ‌وقت حقیقت موضوعات با سؤال و جواب و فکر ظهور نمی‌کند، باید رویکرد ما با رفع حجاب اَنانیت به سوی حقیقت باشد تا نفس ناطقه‌ی ما با آن حقیقت مأنوس گردد. موفق باشید

13618
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام: استاد بنده پرسشگر سوال 13605 هستم ممنون از پاسختون. اما می خواستم بپرسم خوب پسران این خانواده هم با دختران علما و افرادی که حسابی دستشون به دهانشون می رسد ازدواج می کنند؟ سوالی هم در مورد خودم دارم خیلی دوست دارم همسر یه انسان حقیقتا مومن شوم حال آیا این آرزو محسوب میشه؟ و نباید طلب انسان باشه؟ اصلا می تونم تو دعاهام از خدا بخوام؟ این با رسیدن به مقام رضا و اینکه هر چی را خدا برایت بخواهد بخواهی منافات داره؟ اگر نه چطور دعا کنم؟ و چه دعایی بخوانم؟ اصلا صلاح است خواست من؟ و با سلوک الی الله در تضاد نیست؟ خیلی دلتنگم به عنوان پدری مهربان برام دعا کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌توان گفت این طلب، طلب زمینه برای سیر بهتر است و منافاتی با مقام رضا ندارد، منتها بعد از آن باید نسبت به آن‌چه پیش می‌آید راضی بود زیرا خداوند می‌داند که در دلِ چه دانه‌ای چه درختی را ظهور دهد و ما باید به او اعتماد کنیم. موفق باشید

13624
متن پرسش
سلام استاد: با توجه به پاسخ هایی که در جواب به سوالات لزوم استاد در سیر و سلوک داشته اید و مطالبی که در شرح دستورات آیت الله بهجت فرموده اید می خواستم از شما خواهش کنم که این مسئله را تبیین بیشتری کنید بالاخره این امر بدیهی است که در هر امری نیاز به رجوع به اهل آن امر ضروری است و این سخن آیت الله بهجت که استاد تو علم توست شاید برای همه صادق نباشد و کافی هم نباشد چون این راه راه پر پیچ و خم و خطرناکی است و با توجه به مطالبی که علامه طهرانی در روح مجرد فرمودند به نظر رجوع به استاد در این امر ضروری می آید. لطفا در این زمینه راهنمایی بفرمایید و مطلب را برایمان از ابهام خارج کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جمع‌بندی فکر می‌کنم راهی که امروزه حضرت امام و شهداء گشودند، کارِ آن نوع استادی که گشودن راه است، انجام شده است. ولی این غیر از استفاده از اساتید و عالمان دین است جهت اخذ معارف الهی. موفق باشید

13608
متن پرسش
سلام: خسته نباشید. استاد بعد از کار کردن روی برهان صدیقین. داشتم روی نزول و هستی نازله و مثالی که فرمودید فکر می کردم که به یه چیزی رسیدم. نمیدونم درسته یا نه. (اگر یه هستی مطلق داریم بقیه ازون نازل شدن. مثل خورشید که پرتوها از اون نازل شدن. حال اگر کمی دقت کنیم ما به پرتوهای خورشید میگیم(پرتو) به خورشید هم میگیم خورشید. ولی گفتن ما مهم نیست. در متن واقع پرتو خورشید هم همان خورشید است. آیا در مورد حضرت حق هم همینطور است؟ یعنی هرچه هست خداست و ما با توجه به وهم خود آنها را نامگذاری کردیم یا فکر می کنیم چیز دیگری هستند. بقول جناب محی الدین بقیه چیزها در عالم وهم هستند؟ استاد کمی توضیح بدهید که ان شاءالله بتوانم جلوتر بروم. ممنون. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این از نکات دقیق توحیدی است و به گفته‌ی محی‌الدین؛ حضرت حق همواره از طریق اعیان ثابته‌ی مخلوقات در صحنه است. لذا است که انسان موحد محدودیت مظاهر را به اعیان نسبت می‌دهد و حقیقت وجودی آن‌ها را به خدا مربوط می‌داند و معنای «سبحان اللّه والحمداللّه» به همین معناست. موفق باشید

13599
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: فایل های صوتی بحث جنود عقل و جهل را گوش می کردم که بحثی را مطرح کردین در مورد گل ائمه و گل شیعیان. اینطور که من فهمیدم هر انسانی هر چه به اضافی گل ائمه که یک حقیقت است نزدیک بشه در واقع به حقیقت شیعه نزدیک شده و در نتیجه به ائمه نزدیک شده است و اینطور نیست که از اول عده ای از آدم ها مشخصا از اضافی گل ائمه خلق شده باشن وگرنه بحث اختیار و اراده انسان از بین می رفت. اما در مورد ائمه گویا قضیه فرق میکنه. فرموده بودین که ما یه حقیقتی به اسم انسان کامل داریم که ائمه مظهر این حقیقت هستند مثل آب که مخلوقی است که مظهر تری و عین آن است. یعنی خداوند از اول میخواسته یک سری انسان بیافریند که این ویژگی را داشته باشند یعنی تا اینجا جبرا. از طرفی میگید که ائمه اختیار و راده شان آزاد هست و جز خوبی اراده نمیکنن اما ما آدمهای عادی اینطور نیستیم. اما به هر حال آنها هم انسان هستند و انسان قدرت اراده و اختیار داره و اگه این نوع اراده ائمه به خاطر اون سرشت و اصل و حقیقتی هست که ازش خلق شدن بنابراین جز این هم ازشون انتظار نمیره (مثه مخلوق جهل که ازش انتظار نداریم وقتی میگن برگرد، برگردد) یعنی انگار اینجا باز هم جبر است نه اختیار یعنی انگار ما آدمای عادی کار مبارزه با هوای نفسمان سخت تر از ائمه است چون ما میخوایم خوب باشیم ولی خیلی سخت میتونیم این اراده را عملی کنیم. احساس می کنم یه چیزی را این وسط اشتباه فهمیدم ممنون میشم راهنمایی بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند مقام عصمت را موهبتاً و به صورت غیر اکتسابی به ائمه«علیهم‌السلام» می‌دهد و آن‌ها باید در این دنیا در عین داشتن گرایش‌های بشری و اختیار و انتخاب، آن را حفظ کنند. ولی ما با ترک گناه، آرام‌ارام می‌توانیم به عصمت نزدیک شویم. در رابطه با اعتقاد به وجود انسان‏هايى كه خداوند به نحو خاصى برگزيده، موضوع مخلَصين در قرآن است. شيطان مى‏داند كه از بين بندگان خدا فقط يك گروه هستند كه هيچ ابزار و امكانى براى گمراهى آن‏ها در اختيار ندارد و آن «مخلَصين» هستند و لذا به خداوند عرض كرد: «فَبِعِزَّتِكَ لَاغْوِيَنَّهُمْ اجْمَعين، الّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ»[1] به عزت تو همه را گمراه مى‏كنم مگر بندگان مخلَص را. مخلَصين آن‏هايى هستند كه خداوند در آن‏ها تصرف خاصى دارد و هيچ‏كس در آن‏ها سهمى ندارد تا شيطان بتواند در آن‏ها تصرف كند. اگر به معنى «مخلَص» توجه شود، متوجه خواهيد شد كه مخلَص‏ بودن غير «مخلِص» بودن است. همّت براى خوب‏شدن مربوط به مخلِصين است و نه براى مخلَصين، بلكه مخلَصين برگزيدگانى هستند كه خداوند براى خود خالص كرده و هيچ‏كس در آن‏ها سهمى ندارد، بلكه آن‏ها به دليل مخلَص‏ بودنشان آينه‏ ى خواست و رضايت خدايند و هركس خواست رضايت خدا را جلب كند، بايد حركات و افكار و عقايد آن‏ها را ملاك قرار دهد. مشخص است كه اين مقام يك مقام اكتسابى نخواهد بود، بلكه موهبتى است، هرچند آن‏ها با اختيار خود بايد اين عصمت را حفظ نمايند و مسلّم حفظ كردن عصمتِ موهبى مشكل‏ترين كار ممكن براى بشريت است، زيرا حفظ عصمت به اين معنا است كه يك لغزش نبايد از آن‏ها سر بزند. در همين رابطه است كه عارفان گفته‏ اند:

محنت‏ قرب ز بُعد افزون است‏

 

جگر از محنت‏ قربم خون است‏

هست در قرب همه بيم زوال‏

 

نيست در بعد جز اميد وصال‏

     

حفظ حالت قرب از آن جهت جگر سالك را خون مى‏كند كه با يك خطا از آن مقام سقوط مى‏نمايد. موفق باشید

 


[1] ( 1)- سوره‏ى صاد، آيات 82 و 83.

13588
متن پرسش
بسم الله با عرض سلام خدمت استاد: دیشب در یک مجلس روضه یک روحانی شروع کرد به سخنانی که برایم خیلی عجیب بود... گفت بعضی فضائل امیرالمومنین را بعضی ها ساخته اند برای کوبیدن امیرالمومنین علیه السلام مثل کشیدن تیر از پای حضرت علی علیه السلام و گفت مگر حضرت علی علیه السلام نعوذ بالله بچه است که می خواهند حواس او را پرت کنند و تازه از پسر او سوال می کنند که چه کنند... در مورد راوی ها هم حرف زد که گفت موثق نیست ... جالب تر این بود که کلی به مولوی و مثنوی بد و بی راه گفت و می گفت قضیه ی تف کردن در صورت حضرت علی علیه السلام دروغ است و این را برای این در آوردند که بعدا بگویند حضرت علی علیه السلام هم هوای نفس داشت و بعد بلند شد یک دور زد تا هوای نفسش را از بین ببرد، و می گفت اینها دروغه!!! و استناد هم به کتاب و حرف آقای ری شهری می کرد ... حاج آقا تا حالا این حرف ها را نشنیده بودم واقعا برام سوال شد این قضیه ها ایراد دارند؟؟!! التماس دعا یاعلی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از این آدم‌های بیگانه از معارف عمیق دینی همه‌جا هست. بیچاره اسلام که در دست این‌ها افتاده است. حضرت امام اینان را تحت عنوان «مقدسان نادان» نام می‌برند. اینان ظرفی را که آقا مصطفی«رحمة‌اللّه‌‌علیه» از آن آب می‌خورد آب می‌کشیدند، چون پدر او حکمت و عرفان تدریس می‌کرد. اینان غافل‌اند که حساسیت لازم در مورد سند برای روایات اخلاقی و عرفانی ما خیلی در گذشته معمول نبوده است. بشتر موضوعات سینه به سینه منتقل می‌شده است. موفق باشید

13576
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: در مورد سوال 13555 که یکی از دوستان درباره استاد کامل داشتن برای سیر و سلوک سوال کرده بودند بنده عرضی دارم خدمتتون شاید نشنیده باشید. من خودم از حجه الاسلام علی بهجت فرزند آیت الله بهجت در یک مصاحبه خواندم که از قول آیت الله بهجت می گفتند پدرم فرمودند نظر آیت الله قاضی در اواخر عمر از لزوم داشتن استاد کامل عوض شده بود و ضروری نمیدونستن. فرزند آقای بهجت از ایشون می پرسند چرا این رو به عموم نمی فرمایید که ایشون می فرمایند این رو شاید نپذیرند از من چون اون دستور آقای قاضی مشهور شده. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته‌ی مهمی است. نشنیده بودم ولی مسلّم سخن آیت اللّه بهجت نمی‌تواند جدای از نگاه آیت اللّه قاضی به موضوعِ استاد باشد. موفق باشید

13580
متن پرسش
سلام: ایام محرم را به استاد گرامی تسلیت می گویم: چند سوال داشتم: در سخنرانی 14 مهر فرمودید هایدگر در نقد غرب خوب است. و زبان تاریخ را فهمیده. حال دو سوال پیش می آید. 1. برای استفاده از کتب فلسفه غرب چه سیر مطالعه ای طی کنیم؟ چیزی که ارزش داشته باشد. 2. ما برای فهم زبان زمانه چه بکنیم. آن طلاب سخنرانی مرحوم فلسفی را گوش می دادند. ما چه کسانی را گوش کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از فلسفه‌ی اسلامی و فهم دقیق اندیشه‌ی صدرایی، نوشته‌های دکتر داوری شما را آماده می‌کند تا با فهم نگاه تاریخی هگل به تفکر هایدگر برسید و او را به‌عنوان یک مذکِّر نسبت به اهداف قدسی انقلاب اسلامی بیابید. موفق باشید

13558
متن پرسش
سلام علیکم: در مورد سوال 13546 که فرمودید عین سخنان نیچه و هایدگر را ذکر کنم به آن دسترسی ندارم ولی آقای داوری در کتاب فلسفه ایدیولوژی و دروغ چنین می گویند: «در طی دو هزار و پانصد سال در فلسفه سخن این بوده است که نظر تکلیف عمل را روشن می کند. از نیچه به بعد فیلسوفان مخصوصا درباره این نسبت تامل کرده اند. هیدگر بر این قضیه روشنایی بسیار افکند و شاگرد او هانا ارنت به صراحت تقدم عمل را اثبات کرد» و در جایی می فرماید: «غرب از ابتدای تاریخ جدیدش دو وضع داشته است در هر دو وضع عمل بر نظر تقدم دارد. اگر در تاریخ فلسفه از زمان سقراط تا دوره جدید علم مقدم بر عمل بود در تفکر جدید غربی اراده بر عمل مقدم انگاشته شد.» و یا: «برای پاسخ دادن به این پرسش ها باید در معنای نظر و عمل و نسبت آنها با یکدیگر بیشتر تامل کرد. شاید ما در طرح مساله مرتکب اشتباهی شده باشیم ما از کجا می دانیم که آدمی صاحب دو قوه و توانایی نظری و عملی است؟... پس بیاییم نظر و عمل را از هم جدا ندانیم و فکرکنیم که نظر و عمل گرچه دو جلوه ی متفاوتند دو امر مستقل و منفک از یکدیگر نیستند یعنی عمل بدون نظر و نظر بدون عمل معنی ندارد. ولی باز وقتی به نظر و عمل می اندیشیم ناگزیر دوبین هستیم اگر نظر در برابر عمل قرار گرفت با سعی در به هم پیوستن شان دوگانگی منتفی نمی شود.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده عرض کردم این حرف درستی است که در نگاه نیچه و هایدگر، عمل بر نظر مقدم است، ولی در فضای فلسفه‌ای که آن‌ها در آن قرار دارند، نه آن‌که بتوانیم آن نگاه را در فلسفه‌ی اسلامی جستجو کنیم. فضای فلسفه‌ی آن‌ها با عقل دیگری جلو می‌رود. به همین جهت عرض شد باید با متون خود آن‌ها حرف آن‌ها را فهمید نه با نگاه انتزاعی خودمان. موفق باشید

13557
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: در باب عزاداری برای امام حسین (ع) در المراقبات بسیار تاکید بر عزاداری مخفی که باعث کم شدن احتمال ریا می شود، شده است. نحوه و میزان حضور در مجالس عمومی و عزاداری در خلوت باید چه صورتی باشد؟ آیا در اقامه عزاداری اصل بر گریه و اشک ریختن است و سایر امور مانند سینه زنی و . . . فرع است؟ آیا می توان برای به اصطلاح شور کرفتن مجلس و رونق مجلس امام حسین (ع) و سرد نشدن آن اعمالی را انجام داد که ناشی از جوشش دل نیست؟ (بحث ریا در این امور اخیر مدنظر است) تشکر فراوان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون از طرف حضرت صادق«علیه‌السلام» جمع‌شدن شیعیان در کنار هم و عزاداری کردن آن‌ها برای امام حسین«علیه‌السلام» تأیید شده است، آن‌چه ما فعلاً در مراسم عزاداری انجام می‌دهیم، خوب است. منتها باید مواظب باشیم حالت ریایی به خود نگیرد. توصیه‌ی آیت اللّه ملکی در جای خود به عنوان یکی از مسیرهای سلوک، بسیار با ارزش است. موفق باشید

13555
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: از عرفای بزرگ به کرات بحث رجوع به استاد کامل مطرح شده است. آیا رسیدن به کمال به معنای خاص آن در عرفان (سفرهای چهارگانه) در عضر حاضر بدون رجوع به استاد کامل میسر است؟ از بزرگان پس از سید علی قاضی (ره) (گو اینکه در کمال ایشان اختلافی نیست) کدام یک از ایشان به این مرتبه نایل آمده اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جزوه‌ی «روش سلوکی حضرت آیت اللّه بهجت» شده است. و تأکید ایشان بر این‌که می‌فرمایند در حال حاضر علمِ تو استاد توست، در آن‌جا مورد بررسی قرار گرفته است. جزوه بر روی سایت هست. موفق باشید

13554
متن پرسش
سلام: گفته می شود به تعداد انفاس راه وجود دارد برای رسیدن به خدا آیا این حرف درست است به نظر اینجانب؟ راه دین فقط می تواند انسان را به کمال برساند از طرفی گفنه می شود «سبح لله ما فی السموات و ما فی الارض» همه موجودات دارند به سمت خدا می روند «انا لله و انا الیه راجعون» آیا انسانهای بد هم دارند به سمت خدا می روند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روایتی که می‌فرماید: « الطرق‏ إلى‏ اللّه‏ الخالق، بعدد أنفاس الخلائق» نظر به سیر الی اللّه در متن شریعت دارد. به این معنا که هرکس در شریعت الهی قصد رجوع به حضرت حق دارد تفاوت در برداشت‌های از دین و عمل به آن متفاوت است، به تفاوت کثرت انسان‌ها. و در این مورد نباید انتظار داشته باشیم هرکس مثل ما سیر إلی اللّه داشته باشد. به خود إلی اللّه در روایات توجه کنید یعنی مسیری که به سوی خدا است، مگر انسان‌های بد مسیر به سوی خدا دارند؟ البته موضوع سیر تکوینی، موضوع دیگری است که این روایت به آن نظر ندارد. موفق باشید

13551
متن پرسش
با سلام: جناب استاد طاهرزاده در کتابهاشون معتقد هستن که نبی اکرم (ص) و اهل بیت (ع) ایشون حقیقتی ورای نفس دارند که عالم از اون حقیقت شکل گرفت در قوس نزول و و اون حقیقت صادره ی اول هست. آیا منظور از اون حقیقت عین ثابت پیغمبر اکرم (ص) هست که محیط بر تمام اعیان ثابته هست که وقتی در قوس صعود با مقام صادر اول متحد میشن یعنی به تمامه کمالات عین ثابت خودشون رو دارا شدن؟ و عین ثابت ایشون هم دارای مقهم لایقفی هست. آیا میتونیم بگیم صادر اول عین ثابت پیغمبر است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جمع‌بندی حرف خوبی است، ولی فراموش نفرمایید که صادره‌ی اول، مخلوق است و تحت سیطره‌ی خلیفة اللّه می‌باشد که مقامش مرز بین امکان و وجوب است و عین ثابته‌ی محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» مقام اتحاد با اسم اللّه است. شاید مباحث شرح کتاب «مصباح الهدایه» از امام در این مورد کمک کند. مباحث بر روی سایت هست. موفق باشید

13547
متن پرسش
با عرض سلام و معذرت خدمت استاد گرامي: در خصوص اصالت وجود و اعتباریت ماهيت به نظرم بهترين فرمايش سخن مرحوم علامه در نهايه است كه مي فرمايد ماهيات ظهور وجود هستند براي اذهان. البته دو سخن ديگر هم دارد كه ماهيات حد وجود و انحاء وجود هستند ولي آن مطلب ظهور وجود براي اذهان خيلي روشن كننده مي باشد كه يك وجود خارجي داريم كه درك ما از آن مي شود ماهيات البته چرا ماهيات نه ماهيت آن هم به علت بحث حركت جوهري و آن مباحث. البته به قول استاد رحيقي آن وجود ظهوري هم براي قلب دارد كه بحث اسما پيش مي آيد. باز هم جسارت حقير را ببخشيد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است ولی نباید در آن متوقف شد. اگر جلو برویم معنای اعتباری‌بودنِ ماهیات با ظرائف بیشتری برای ما روشن می‌شود. ولی در هر حال در ابتدای امر تعبیر «ماهیات، ظهور وجوداند» تعبیر خوبی است. موفق باشید

13546
متن پرسش
با عرض سلام و احترام: بر طبق آموزه های دینی یاد گرفته ایم که علم مقدم بر عمل است و بخوبی این مطلب با مثال ثابت می شود و محسوس است. ولی در فلسفه بحثی هست راجع به نسبت عمل و نظر که بعضی از فلاسفه منجمله نیچه و هایدگر درباره این نسبت تامل کرده اند و تقدم عمل را اثبات کرده اند. اولا آیا تقدم در هر دو مورد به یک معناست و ثانیا آیا می شود گفت از نظر رتبی علم مقدم بر عمل است و از نظر زمانی عمل مقدم بر علم؟ و اصلا اگر عمل را از مقوله ی قدرت بدانیم آیا در اینجا بحث تقدم و تاخر معنا دارد چون در مقام ذات صفات وحدت دارند و در خارج هم تقدم صفات هم عرض بر یکدیگر معنا ندارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در دستگاه فلسفه‌ی اسلامی هرگز به دنبال نگاه نیچه و هایدگر به عالم و آدم نباشید. برای فهم سخن آنان باید از نگاه انتزاعی و متافیزیکی فلسفه‌ی معمول، خارج شد. در آن‌جا معنای انتزاعی تقدم علم بر عمل و یا عمل بر علم، مطرح نیست و تازه برای فهم نیچه و هایدگر نگاه دیالکتیکی هگل ضرورت دارد. با این توصیف است که می‌خواهم عرض کنم عین جملات نیچه و هایدگر را مرقوم فرمایید تا با زبان خودِ آن‌ها بشود تبیین کرد. موفق باشید

13536
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: این که شخصی بر اساس عین ثابته اش چیزی را انتخاب کرده باشد آیا اگر احساس کند که این انتخاب فعلا مطلوب او نیست، آیا می تواند با همت خویش بدون اینکه بخواهد از نظر تکوینی تغییری ایجاد کند {که نمی تواند} از نظر تشریعی انتخاب هایی داشته باشد که از لوازم آن انتخاب اولیه اش راحت شود؟ مثلا شخصی که کوچکترین فرد خانواده است و بطور طبیعی علاوه بر ولایت و حمایت والدین دلسوزی و حمایت برادران و خواهران بزرگتر هم شامل حال اوست به گونه ای عمل کند که دیگران تحت ولایت و حمایت او قرار گیرند؟ آیا برای رسیدن به وضع مطلوب انتخاب هایی بر ضد آن انتخاب تکوینی اولیه باید بکند یا با هماهنگی با همان انتخاب اولیه هم می تواند به نتیجه برسد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر انتخابی که ما می‌کنیم مسلّم با لوازم تکوینی آن روبه‌رو می‌شویم حتی اگر بخواهید در مسافرتی از شهری به شهر دیگری روید. ولی در همه‌ی انتخاب‌ها، بستر ادامه‌ی انتخاب و اختیار در عین شرایط تکوینی جدید فراهم است. آری! اگر امکان مردبودن در ذات ممکن‌الوجودبودن‌مان فراهم بوده است، نمی‌توانیم در ادامه‌ی آن انتخاب زن‌بودن را برای خود انتخاب کنیم، ولی می‌توانیم در بستر مردبودن، کمالاتی که مربوط به مردبودن است را دنبال نماییم. موفق باشید

13532
متن پرسش
سلام استاد عزیز: در بحث اصالت وجود مطرح می شود که وجود اصیل است و آنچه متن واقع و جهان بیرون را پر کرده است وجود است و ماهیت امری است اعتباری. سوالم اینجاست که آیا اعتباری بودن ماهیت در خارج به معنای مجازی و دروغی بودن آن است یعنی چیزی به نام ماهیت در بیرون نداریم ذهن است که از وجود، مفهومی به نام ماهیت را استخراج می کند؟ یعنی برای مثال این درخت که در بیرون موجود است موجودیت آن همین مولکول های آن است و چیزی به نام ماهیت درخت در خارج نداریم؟ اگر ماهیت امری صرفا اعتباری و ذهنی است به چه مناسبتی ذهن از وجود مفهوم ماهیت را اعتبار می کند؟ آیا مثل ماهیت و وجود مانند زوجیت و چهار بودن است که در خارج ذهن چیزی مستقل به نام زوجیت نیست اما این زوجیت ملازم چهار است و بر آن عارض نیست (منظورم مانند معقولات ثانی مثل وحدت و امکان و . . . )
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نظر به ماهیت ما باید متوجه باشیم که آن‌چه در صحنه است «وجود» است در ظهورات مختلف. و ماهیات همان‌طور که فیلسوفان معتقد به اصالت وجود می‌فرمایند، حدّ وجود است و این حدّ در نگاه عرفانی همان اعیان ثابته‌ی مخلوقات یا مقام امکانی آن‌ها است که از جهتی به جهت ذات ممکن‌الوجودشان، هیچ وجود استقلالی ندارند. ولی از جهت امکان ذاتی، خداوند در حدّ امکان آن مخلوقات، آن مخلوقات را خلق می‌کند و به آن‌ها می‌فرماید «بشوند» و «می‌شوند». و لذا باید متوجه بود که اعتباری بودن ماهیت در مقابل اصالت‌دادن به وجود است نه آن‌که متوجه‌ی محدودیت آن‌ها و تشخص آن‌ها نگردیم و گمان کنیم فیلسوفان و عارفان منکر وجود خارجی پدیده‌ها هستند. آن‌ها با تربیت نگاه عقلانی و یا نگاه شهودی خود، مواظب‌اند اصالت را به ماهیات ندهند و از مظهریت آن‌ها که محل تجلی اسماء الهی است، غفلت کنند. موفق باشید

13530
متن پرسش
با سلام و ادب: استاد بنده ۵۵ سال سن دارم و تحصیلاتم سطح ۲حوزه می باشد. خواستم راهنماییم کنید که در شرایط سنی من آیا ادامه تحصیل در سطح سه حوزه برایم بهتر است یا مطالعه غیر کلاسیک را توصیه می فرمایید و به نظرتان چه منابعی را مطالعه کنم که برایم بهت باشد؟ از راهنماییتان ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید این بهتر باشد که با طی مقدمات لازم، فرصت زیادی در تأمل و تدبر در المیزان صرف کنید. مقدماتی مثل مباحث معرفت نفسی و برهان صدیقین و شرح رسالة الولایة کمک می‌کند تا المیزان حرف‌های خود را با ما بزند. موفق باشید

13520
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید آیا انتقادهایی که به آیت الله مصباح (حفظه الله) در مورد عرفان و حکمت متعالیه وارد است؟ چون در برخی مباحثات علمی ایشان را مخالف عرفان و وحدت وجود و وجود رابط و منتقد به حکمت متعالیه و ناظر به حکمت مشاء می دانند؟ آیا ایشان واقعا نسبت به عرفان موضع دارند و همچنین حکمت متعالیه آنچنان که در تعلیقه نهایة الحکمة به علامه انتقاد دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت اللّه مصباح یکی از اساتید حکمت متعالیه و عرفان نظری هستند و در این مورد صاحب‌نظر می‌باشند و طبیعی است که در بعضی موارد بر نظرات خود، تأکید کنند و این به معنای مخالفت با اصل حکمت متعالیه و عرفان نیست. موفق باشید

13522
متن پرسش
سلام استاد گرامی: من حدود 10 سال است که با مشکلی اعتقادی دست و پنجه نرم می کنم و می دانم که همه ی مشکلات فراوان دیگری که برای من به وجود آمده ریشه در این مشکل دارد. ملتمسانه و عاجزانه درخواست کمک دارم: خدای من بسیار حقیر و کوچک شده است. به طوری که اصلا لایق عبادت نیست. اصلا برای من وجود ندارد. خودم می دانم که این تصورات غلط است و به درگاهش شکایت کرده ام التماس کرده ام به ائمه پناه برده ام کلاس های رساله توحیدیه و تدبر در قرآن و تفسیر رفته ام ولی حل نشده است. من آدم باهوشی هستم. دانشجو هستم و فعال اجتماعی. منظور اینکه هر کاری فکر کنید کرده ام. ولی این مشکل حل نشده است. مدتی حتی ترک نماز کردم ولی الان واجبات سرجاست. امام حسین (ع) از خدا برای من بالاتر است. به خدا من می دانم این اشتباه است ولی با هیچ توضیح و تفسیری من به معرفت الهی نمی رسم. اصلا انگار جلوی فهم من گرفته شده مدتی به خودم می گویم اعمالت را درست انجام بده نماز شب بخوان شاید درست شد. من هشت ماه مدام زیارت عاشورا با صد لعن و سلام و نماز و علقمه خواندم. به خدا دیگر از این شرایط می ترسم. مدام سست می شوم. شما را به همان کسی که می پرستید من را کمک کنید. من مصداق یتیم در قرآنم. فامالیتیم فلا تقهر....
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر جز این است که هر کمال و زیبایی و بزرگی که در عالَم هست همه مظاهر انوار اسماء الهی‌اند؟! و اگر بهشت شیرین است، بهشت‌آفرین شیرین‌تر است. حال چرا ما در این فضا حاضر نشویم که با هر مظهر کمالی که می‌بینیم به حقیقت آن کمال یعنی آن یگانه‌ی مطلق منتقل نشویم؟ و عبادات خود را در راستای رفع حجاب منیّت خود برای اُنس بیشتر با حضرت حق قرار ندهیم؟ پیشنهاد بنده آن است که 11 جلسه‌ی شرح «رسالة الولایة» حضرت علامه طباطبایی را که بر روی سایت هست، با حوصله و پشتکار دنبال کنید. موفق باشید

13516
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: کسانی امروز چه دختر و چه پسر در جامعه ما فراری هستند و از هر لحاظی دچار مشکل شده اند از جمله اعتیاد، روابط نامشروع، خانواده ناسالم و... من به عنوان یه دختر بیست و پنج ساله چه مسئولیتی در قبال این افراد دارم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مسلّم هراندازه ما از دین فاصله بگیریم، به چنین مشکلاتی خواهیم افتاد و وقتی ظلمات شیطانی، چهره‌های جدیدی از خود به صحنه آورد، اسلام نیز باید با جلوه‌های عمیق‌تری خود را به صحنه آورد و حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در این رابطه احساس مسئولیت کردند و مباحث عرفانی و موضوع ولایت فقیه را بروز دادند. 2- خداوند می‌فرماید: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ (9)/حجر) ما خود، قرآن را نازل کردیم و خود، آن را حفظ می‌کنیم. حال در هر شرایط تاریخی مناسب آن شرایط، موقعیتی را و افرادی را می‌پروراند تا حافظ قرآن باشد. و مسلّم در شرایطی که استکبار رسانه‌ها را از یک طرف و حاکمان را از طرف دیگر در قبضه‌ی خود درآورده است، باید کشوری و نظامی به صحنه آید که توان مقابله با نظام پیچیده‌ی استکباری را داشته باشد و نگذارد فضای رسانه‌ای آن‌ها قرآن را بدنام کنند. موفق باشید

13503
متن پرسش
محیی الدین ابن عربی در کتاب فتوحات مکیه ـ خود را مستغنی از شناخت امام زمان می داند ـ و خدا را عین همه اشیا معرفی می کند ـ و ولایت ظاهر و باطنی برای افرادی چون معاویه و متوکل قائل است ـ و به خود اجازه می دهد از انبیاء امتحان توحید بگیرد و همه را مردود بداند ـ و در عالم کشف شهود شیعه را به صورت خنزیر ببیند و غیر اینها از مزخرفات. حال سوالم اين است كه شما چطور مي گوئيد كه بايد عرفان يك چنين شخصيتي را وارد مراكز آموزشي خود كنيم؟ و امام خميني چرا بايد مروج مكتب اين شخص باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زبان عرفان، زبان خاصی است. امثال امام خمینی و علامه طباطبایی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیهما» چون زبان عرفان و عرفا را متوجه‌اند و می‌دانند به کجا اشاره دارند، این‌طور که شما می‌فرمایید از سخنان محی‌الدین برداشت نمی‌کنند! و برعکس، معتقدند معارفی که محی‌الدین مطرح می‌کند بسیار به آموزه های شیعه نزدیک است. موفق باشید

13502
متن پرسش
با سلام و خدمت استاد: استاد من چند ماه است ازدواج کرده ام گمان می کردم از جهت معنوی بهتر شوم با انجام دستور الهی ولی خیلی توفیقات از من گرفته شده است همسرم هم دختر خوب و متدینی است. لطفا راهنمایی ام کنید که چه کنم؟ استاد پر حرفی هم خیلی می کنم و می دانم در حرف هایم لغو زیاد می گویم خیلی تصمیم گرفتم جلوی خودم را بگیرم ولی در جمع دوستان و همسرم خیلی حرف می زنم و شوخی می کنم برای این مورد چه دستوری می دهید تا از این افت رهایی پیدا کنم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این مورد در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» در قسمت «ازدواج؛ تولدی دیگر» شده. آرام‌آرام شرایط مناسب معنوی پیش خواهد آمد. احترام به اطرافیان بگذارید، ولی قصد خودنمایی نداشته باشید. در آن صورت تأثیر بیشتری خواهید گذاشت. موفق باشید

13494
متن پرسش
سلام: شما گفتید بدون استاد میشه راه عرفان رفت. اگه میشه پس چرا خود آقای بهجت شاگرد داشتن؟ دیگه اینکه چرا بقیه عرفا این عقیده رو ندارن؟ لطفا در سایت بگذارید جواب را. ایمیلم خراب شده است. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت آیت اللّه بهجت به آن معنایی که آیت اللّه قاضی شاگرد داشتند، عمل نمی‌کردند. بلکه روح و روحیه‌ای از عرفان و اخلاق را به مخاطبانشان متذکر می‌گشتند. عرایضی در جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» شده است. موفق باشید

13488
متن پرسش
سلام خسته نباشید: چند سوال: 1. عرفا فرمودند اعیان ثابته در صقع ذات سرنوشت خودشون رو در زندگی دنیایی خودشون انتخاب کردند آیا این انتخاب از روی اراده و اختیار و علم بوده؟ 2. این چطور ممکنه در حالی که برخی شقی و جنایتکار هستند مثل صدام آیا او هم در عین ثابت خودش این زندگی رو انتخاب کرده؟ 3. آیا تمام اتفاقات زندگی ما انتخاب ما در عین ثابت خودمون بوده یا فقط برخی؟ و نقش اختیار ما در دنیا چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث عین ثابته را باید به طور جامع دنبال بفرمایید تا إن‌شاءاللّه جواب این نوع سؤالات خودتان را بتوانید به‌دست آورید. در ضمن به جواب سؤال‌های 13252 و 13454 و 10966 و 9308 و 8637 و 8595 و 7067 می‌توانید رجوع فرمایید. موفق باشید

نمایش چاپی