بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان، فلسفه، کلام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
5893
متن پرسش
سلام چراعرفان همراه فقه به بیراهه نمی رود؟یاچرامیگویندعرفانی موردقبول است که به اصطلاح ازلوله فقه درآمده باشد؟ تفاوت عارف فقیه باسایرعرفادرچیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: فقه مسیری است که اگر کسی خواست به قرب الهی برسد تنها از آن طریق ممکن است زیرا خداوند در حدیث قدسی می فرماید: «إنّی احبّ أنْ اطاعَ مِن حیثُ ارید» دوست دارم همان‏طور که اراده کرده ‏ام اطاعت شوم.موفق باشید
5895
متن پرسش
سلام استاد. جوانی23ساله هستم.چند سالی است که با بیماری سختی دست و پنجه نرم میکنم.طیق آخرین نظر پزشکان بیماری من هیچ راه درمانی نداره و کاملا مرا جواب کرده اند. بیماری به حدی بد است که از بردن نامش شرم دارم و تنها اینو بگم از بیشتر فعالیت های اجتماعی و گروهی محروم هستم.تقریبا تا ساعت12ظهر از خونه نمی توانم خارج بشم و باقی ساعات روز باید نزدیک خانه باشم و خیلی دور نشم.(تحصیل-تفریح-مسافرت-ازدواج-شغل مناسب و...از همه اینها محروم هستم).یعنی شرایط جسمی من اجازه انجام این امور را نمی دهد. من هیچ اعتراضی به خالقم ندارم و راضی به خواست او هستم. حال در حواستی از شما دارم: من با این شرایط خاص چطور می توانم برای دین و جامعه ام مفید باشم؟ نمی خوام پوچ و بی فایده باشم و منتظر مرگ. علاقه زیادی به علوم دینی دارم.کتب و نرم افزار حوزه را تهیه کردم و گاهی هم با دوستان مباحثه می کنم.به نظر شما من با این شرایطم تا چند پایه درس بخونم تا شاید بتونم به دین خدا خدمت کنم؟ من چطور مورد رضایت امام زمان قرار بگیرم؟ و هر توصیه ای که دارید لطفا از این حقیر دریغ نکنید.تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: شما در حدّ توان خود در کنار راضی‌بودن از تقدیر الهی، دروس حوزوی را به‌خصوص بعد از ادبیات و مقداری فقه به تفسیر قرآن و روایت بپردازید خداوند راه خدمت به دین‌اش را در جلو شما باز می‌کند. موفق باشید
5897
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار . ازاین که وقت گران بهای خود را صرف سوالات گاها وقت گیر ما میکنید تشکر میکنم . استاد من در خواست 5684را از جنابعالی داشتم . سوالاتم را از طریق صندوق پستی به آدرس بالا برای شما ارسال کردم از محضرتان خواهش میکنم نامه من را در صندوق ملاحظه و چنان چه پاسخی داشت هر طور و هر جور صلاح میدانید پاسخ مرحمت بفرمائید . با تشکر .
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: همین طور که در سؤال شماره‌ی 5684 متوجه اید این‌طور نیست که هرکس استعداد دنبال‌کردن مباحث فلسفی را داشته باشد باید رجوع بفرمایید اگر احساس کردید روح شما از آن طریق تغذیه می‌شود ادامه دهید و بقیه‌ی سؤالاتتان چیزی نیست که من بتوانم جواب دهم باید در عمل به آن‌ها برسید. موفق باشید
5886
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز جسارتا آیا در مورد عرفان بودایی و یوگا و روش های آن مطالعه کرده اید؟ مفاهیمی مثل کوندالینی (انرژی معنوی که یوگی های مبتدی مدت زیادی می کوشند با تمرین های ذهنی و نفسی آن را بیدار کنند) و فعال کردن چاکراهای 8 گانه بدن که نقاط انرژی هستند؟ یوگی ها قائل به وجود ارتباطی وثیق بین نیروی معنوی و فیزیولوژی بدن انسان هستند لذا شناخت نقاط انرژی جسم انسان از مبانی اصلی یوگا است. بعد از فعال شدن کوندالینی میتون انرژی آن را از چاکراهای 8 گانه عبور داد و انرژی های مختلف بدن را به طور ارادی کنترل کرد. انرژی شهوت را میتوان به شوق قلب و به نور عقل تبدیل کرد و بر عکس. کسانی که کوندالینی را بیدار کرده اند حالات عرفانی عجیب غریبی دارند. بعضی در درون خود موسیقی میشنوند، در رویا موجودات مختلفی را میبینند اعم از زیبا یا ترسناک، رقص های عارفانه دارند و ... بنده هر چه بیشتر در این زمینه مطالعه میکنم بیشتر مجذوب آن میشوم. نقاط اشتراک فراوانی هم با عرفان اسلامی دارد. این نحله عرفانی امروز در دنیا بسیاری محبوبیت پیدا کرده به خصوص در بین غربی ها که در به در دنبال معنویت و فرار از پوچی زندگی مدرن میگردند.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: بنده مدتی بر روی یوگا و کمی هم روی چاکراها وقت گذاشتم آن ها برای آن‌که بتوان نفس را قدرتمند کرد و به ابعاد عمیق‌تر نفس دست یافت کار کرده‌اند ولی عرفان اسلامی برای نفی نفس است در محضر حق. عرفان هندی بیشتر شبیه کارهای اهل کرامت است و نه کارهای عرفا. در عرفان نظر به توحید حق است و فنایِ در فنا. موفق باشید
5875
متن پرسش
سلام آیا داشتن قوه ی تخیل قوی برای انسان مفید است یا نه؟ از این قوه اگر قوی باشد در کجاها مفیدتر است که استفاده بشود؟ و آیا لازم است این قوه که در انسان هایی از جمله خودم که بسیار قوی است به وسیله کارهایی که باعث میشود این قوه کنترل شدید شود کنترل شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: . در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
5876
متن پرسش
باسلام 1)دربحث حرکت جوهری شمافرمودید که اگرقوه محض باشد یعنی موجودیت ندارد مگر هیولای اول فوه محض نیست اما موجودیت دارد؟ 2)تعریف شما ازقوه چیست؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- که با صورت ظهور پیدا می‌کند، به خودی خود وجود ندارد 2- قوه یعنی امکان و استعداد. موفق باشید
5879
متن پرسش
سلام استادمن دررشته ی فنی مهندسی مشغول به تحصیل هستم واینقدراینده ی شغلی ورسیدن به یک سمت عالی برایم مهم شده که تحصیل رابه خانه داری ترجیح میدهم!خیلی دوست دارم درس خواندنم برای خدا باشدولی ازطرفی اینکه دیگران مرادکتریامهندس صداکنندوبدانندمن دربهترین دانشگاه درس میخوانم برایم ارزش شده بدون اینکه خودم این وضعیت رادوست داشته باشم به نظرشماچه کنم که ازاین اخلاق رذیله دورشوم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: یک دور خود را به دستورات اخلاقی که از طرف ائمه«علیهم‌السلام» رسیده بسپارید و بنده پیشنهاد می‌کنم روایت «یابن جُندب» را دنبال کنید که بنده شرح مختصری برای آن داشته‌ام. موفق باشید
5871
متن پرسش
سلام علیکم . سوال اول من در امور روزمره معیارم را طوری قرار دادم که هر کاری باعث حجاب و قساوت و سختی روی دل و قلب ام میشود آن را رها میکنم . مثلا بعد از دعای ندبه برای بچه های مسجد سخنرانی میکنم , اما احساس کردم که داره حجاب میشه , با برادران دینی زیاد برخاست بنشین میکردم و بعد متوجه شدم در این وسط دل ام کمی سخت میشود , نمیدانم به خاطر حرف زدن های زیادمان بود یا نه .کتاب خواندن ام گاهی شهوت میشوم که در سوال پیش گفتم و همون جا کتاب را میبندم .استاد گاهی اوقات حتی خواندن تفسیر قرآن برایم حجاب میشود چون احساس میکنم الان دارم میخوانم که فقط بدانم , وقتی به قلب ام رجوع میکنم و از قلب ام سوال میکنم میبینم حتی خواندن تفسیر قرآن را برای دانستن و بالا بردن اطلاعات میخواهد نه برای حرکت , که خودتان این حالت را در شرح نامه 31 بیشتر توضیح دادید.حرکت جوهری را که میخواندم به جای اینکه مرا متوجه خالق کند , مدام به مباحث سنگین و دشوار حرکت جوهری فکر میکردم . حتی در راه رفتن , در خیابان .و اصلا حساب کتاب قلب ام از دست ام رها شده بود . حتی مسجد رفتن ام هم گاهی حجاب و نفسانیات میشود و از این حیث مسجدم رو عوض میکنم و به مسجدی میروم که کسی من را نشاسد , چون مسجد خودمون همه من رو میشناسند و مدام به صحبت و ... میپردازند . و مثالهایی از این دست . حال میخواستم بپرسم این شیوه و راهکار من مورد تایید قرآن و اهل بیت هست ؟ و سوال دوم . در کتابی دیدم برای عاشق خدا شدن اول باید معرفت به خدا پیدا کرد دوم مدام از خود او خواست تا عشقمان را فزونی دهد و سوم کارهایی را که او دوست دارد انجام دهیم . حال میخواستم بپرسم برای حصول معرفت خدا یعنی حتما باید برویم اسفار و حرکت جوهری و معاد و معرفت نفس بخونیم یا برویم کتابهای روایی مثل توحید مرحوم صدوق و ... را مطالعه کنیم و یا مباحث توحیدی مثل توحید در قرآن آیت الله جوادی آملی را مطالعه کنیم ؟ و سوال سوم .ببینید من همیشه تو ذهن ام دوست دارم کسی بشوم مثل مرحوم سیدهاشم حداد . چون نه ایشون سواد حوزوی داشت و نه من . برای همین وقتی به ایشون فکر میکنم دل گرم میشوم . از طرف دیگر تمام عرفای ما درس حوزه خونده بودند . و هنگامی که به علمایی مثل مرحوم قاضی و ملاحسینقلی خان همدانی و مرحوم بهجت نگاه میکنم فکر میکنم که اگر درس حوزه و اسفار نخونم نمیتونم به جایی برسم . من میدونم وقتی مرحوم حداد به درجات بالا نائل آمدند کتاب های سنگین فلسفی و عرفانی را تحلیل میکردند و علم حضوری به او داده شده بود . و یا داستان شهید مطهری و مرحوم حداد که شهید مطهری سوالات بی پاسخ خود را از مرحوم حداد میپرسد . این را میدانم ولی میخواهم بپرسم مرحوم حداد در طی طریق الی الله اسفار و ... خوانده بود .یعنی بدون فلسفه و عرفان نظری میتوان حرکت کرد و به درجات بالا رسید ؟منظورم از درجات بالا فقط کشف و شهود نیست بلکه طی کردن سفرهای چهارگانه است با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: مؤمن باید در مسیر توحید متوجه حضور و تأثیر حق باشد ولی این بدین معنا نیست که از وسائطی که خداوند قرار داده دوری کند. خوب است که مواظب هستید چیزی حجاب قلب‌تان نشود ولی باید در دل انجام وظایف شرعی سعی کنید توجه خود را به خدا بیندازید نه این‌که از ترس حجاب‌شدن کتاب یا صحبت‌ برای بچه‌های مسجد، کتاب‌خواندن را یا صحبت‌کردن را ترک کنید، باید سعی کنید توجه و نیت شما تغییر کند. به هرحال به ما دستور داده‌اند برای کسب علم تا چین هم بروید حالا شما تفکر بر روی حرکت جوهری را از ترس آن‌که فکرتان را مشغول می‌کند رها می‌کنید؟ در حالی‌که اگر با تفکر و تعقل عمیق‌تر با آیات و روایات روبه‌رو شوید از لایه‌های عمیق آیات و روایات آگاه می‌شوید و درجه‌ی توحید شما شدیدتر می‌شود. مرحوم حداد تا حدّ سیوطی ادبیات عرب را خوانده بودند و متون عربی را به‌خوبی می‌فهمیدند. از طرفی استاد بزرگی مثل مرحوم قاضی داشتند که مبانی فلسفی و عرفانی را به ایشان آموخته بودند ما امروز از طریق اساتیدی مثل حضرت امام و علامه طباطبایی و شاگردان آن‌ها باید راه را جلو ببریم. موفق باشید
5859
متن پرسش
با سلام و احترام در نهایه آمده است: در عالم ماده بر خلاف دو عالم دیگر، یعنی عقل و مثال، صورت‌های جوهری در مقام ذات و فعل و یا فقط در مقام ذات به ماده وابستگی دارد. کدام صور جوهری در مقام ذات و فعل به ماده بستگی دارند؟ جمادات؟ و کدام صورت فقط در مقام ذات به ماده بستگی دارد بدون این که در مقام فعل به ماده بستگی داشته باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: هر صورت جوهری مثل انسان و درخت از جهت صورت به ماده تعلّق دارد و این صورتی که دارند به اعتبار بدنشان مربوط به جنبه‌ی مادی آن‌ها ست ولی همین بدن به اعتبار ذات مادی که دارد از نظر ذات، متعلّق به ماده است و چنان‌چه فعلی از موجودات مادی صادر شود مثل فعل رطوبت برای آب، مربوط به جوهر مادی آن است. موفق باشید
5860
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار استاد در پاسخ به سوال 5809 فرمودید اگر با رویکرد آن‌که قرآن «ذکرٌ للعالمین» است به قرآن رجوع کنید خوب است لطفا بفرمایید ذکرالعالمین یعنی چی؟ تفاوت این نوع ذکر با دیگر اذکار در چیست؟و نحوه رجوع به قران با چنین رویکردی چگونه باید باشد؟ چگونه می شود از قرآن بهره مند شد به طوری که از قرآن در زندگی و در تمامی لحظات بهره برد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: قرآن در سوره‌ی انبیاء، آیه‌ی 10 می‌فرماید: «لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ کِتاباً فیهِ ذِکْرُکُمْ أَ فَلا تَعْقِلُون‏» این قرآن را برای شما نازل کردیم و در آن به یاد شما بودیم آیا تعقل نمی کنید؟. با توجه به این امر قرآن ذکرٌ للعالمین است تا عالمیان متوجه حضور حضرت حق در همه‌ی مناسبات عالم باشند و هرکس خود را در دل الطاف الهی احساس کند و از این موضوع غافل نگردد و استمرار در قرائت قرآن این نکته را به ما متذکر می‌شود که خدا را در همه‌ی مناسبات یاد کنیم و دیگر اذکار نیز به صورت خاص و در وجهی خاص همین را انجام می‌دهد. موفق باشید
5862
متن پرسش
سلام استاد، قدیم زمانی به چه معنی است ؟ این که فرمودید معتزله تفکیکی بین قدیم ذاتی و قدیم زمانی قائل نیست اجمالا متوجه نشدم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: قدیم زمانی یعنی مثلاً پدیده‌ای مثل ملائکه در همه‌ی زمان‌ها بوده، ولی قدیم ذاتی مثل حضرت حق به این معنا است که ذاتاً قدیم است و فرض نبودن برای او معنا نمی‌دهد، در حالی‌که ملائکه در عین آن‌که قدیم زمانی‌اند قدیم ذاتی نیستند و در ذات خود مخلوق خداونداند. برعکس بدن من و شما که حادث زمانی است و در یکی از مقاطع سلسله‌ی زمان حادث شده‌اند. و این تفکیک برای معتزلیان روشن نبوده است . موفق باشید
5866
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی در مبحث وحدت وجود و توحید این سوال برایم پیش آمده: اگر بگوییم ملائکه، نفس مجرد انسان و دیگر مجردات تجلی حق هستند می توان آن را قبول کرد اما چطور ماده را تجلی شدید الوجود بدانیم در صورتی که تصور می شود ماده از جنس دیگری است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: در بحث برهان صدیقین عرض شد وجود در هر مرتبه‌ای خواص خود را دارد و ما با نظر به جنبه‌ی وجودیِ آن چیز می‌توانیم بگوییم شدیدالوجود است یا اَخَف الوجود. عالم ماده نیز به اعتبار جنبه‌ی وجودی آن مورد بحث است و نه از جنبه‌ی خاصیت آن. ماده به اعتبار یکی از مراتب وجود تجلی از وجود است و نه به اعتبار ماده‌بودنش. بحث شرح برهان صدیقین با استفاده از سی‌دی‌های مربوطه، کمک می‌کند. موفق باشید
5846
متن پرسش
سلام علیکم. استاد بنده مباحث معاد شما رو دنبال می کنم. در خصوص قیامت کبری سوالی داشتم. در این مباحث متوجه شدم که برزخ و قیامت هم اکنون هست و ما از آنها غفلت داریم و بعد از مرگ که پرده ازبرابر چشمها کنار می رود متوجه مشود انسان، که اینها بوده منتهی نسبت به آنها غافل بوده. البته برخی افراد به علت تهذیب نفس هم اکنون قبل از مرگشان در عالم برزخ زندگی می کنند و برخی حتی در قیامت و اولیاءالله در کلیه عوالم حضور دارند. استاد سوالاتی که داشتم این است که1. برخی افراد در عالم برزخ زندگی می کنند(قبل از مرگ)، یعنی چه؟یعنی می بینند که مثلا این دروغ چه تاثیری دارد، این غیبت چه تاثیری دارد؟2. استاد اگر قیامت هم اکنون ساری و جاری است؛ پس قیامت کبری چگونه رخ می دهد؟کسانی که هم اکنون در آن عوالم هم حضور دارند چی؟آیا قیامتی مبنی بر اینکه یک دفع از فاز دنیا وارد فاز آخرت می شویم هست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1ـ آری کسی که همین حالا از نسبت‌های اعتباری و تعلّقات دنیایی خود را آزاد کند متوجه حقیقت دیانت می‌شود. 2ـ همین‌طور که خدا هست ولی ما باید به خدا نزدیک شویم، قیامت به عنوان یک حقیقت متعالی هم اکنون هست ولی انسان‌ها و سایر مخلوقات از جمله طبیعت،‌ هنوز به قیامت نرسیده‌اند تا تماما ویران شوند و به نحوه قیامتی خود وارد شوند. موفق باشید
5857
متن پرسش
باسلام استاد من کلاس های تدبر درقران می روم و بسیار مفید است ولی وقتی می بینم که اینقدر علمم کم است و هیچ چیزی ندارم برای عرضه در مقابل خدا خیلی به من سخت می گذرد این کلاس ،مضظر میشوم از اینکه چیزی نمی دانم این کلاس فشار روحی زیادی برمن وارد میشود تحمل مطالب برایم سخت است نکند من در درونم با این مطالب مشکل دارم و کافر باشد درونم به این مطالب ؟چون روحم خیلی سختی میکشددر این کلاس با اینکه مطالب قرانی است صرفا ... 2)گاهی اوقات شده که دقت کرده ام درمیلاد امامان عیهم السلام غمگین هستم و برعکس در روز شهادت ایشان نه تنها غمگین نیستم بلکه شاید شارژ روحی هم بباشم ؟من امامان و معصومین را بسیار دوست میدارم ..استاد نکند من ادم شقی ای هستم و خودم خبر ندارم؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1ـ هیچ‌وقت از این فکر‌ها نکنید. در کلاس تدبّر در قرآن فشار به خودتان نیاورید تا نفستان پس نزند. 2ـ غمگینی شما در میلاد امامان از آن جهت است که نمی‌توانید حق آن‌ها را ادا کنید ولی در شهادت ایشان این آمادگی را دارید. موفق باشید
5840
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز در جواب سوال 5809 فرموده اید ((همان واجبات را انجام دهید به لطف الهی از پل صراط دنیا و آخرت عبور می‌کنید و راه اُنس با خدا را در مقابل خود می‌گشایید.))استاد انسان چکار کند که در هنگام عبور از پل صراط دچار اضطرابهای عظیم روز قیامت نشود روزی که خداوند میفرماید حتی کودکان از اضطراب پیر میشوند یعنی نتنها از این پل رد شود بلکه حتی دچار اضطراب نباشد.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: هر اندازه انسان از تعلقات دنیایی آزادتر باشد با سرعت بیشتری پل صراط را طی می‌کند. در کتاب معاد عرایضی در این مورد داشته‌ام. موفق باشید
5832
متن پرسش
با سلام استاد از شما سئوالی شده بود که عارف بجایی می رسد که حلال خدا را حرام میکند که شما جواب رد داده بودید پس قضیه علامه طهرانی که فرمودند اگر آقای حداد به من می گفت این لیوان خون را بخور می خوردم چه می شود مگر خون خوردن حرام نیست؟ 2.در باب خوف و رجا ایت الله محمدتقی آملی می فرمودند که رجا باید بالاتر از خوف باشد ایا اینگونه است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- مثال آیت‌اللّه طهرانی«رحمت‌اللّه‌علیه» در رابطه با اندازه‌ی ارادت ایشان به آقای هاشم حداد است با این فرض که مرحوم حداد هیچ حرف خلاف شرع نمی‌زنند. به همین جهت فرموده اند: در مثال مناقشه نکنید 2- با غلبه‌ی رجاء بر خوف سالک با امیدواری بیشتر جلو می‌رود. در روایت هم داریم خدا بیشتر دوست دارد بنده‌اش به او امیدوار باشد ولی حضرت صادق «علیه‌السلام» که در آن روایت می‌فرمایند باید خوف و رجاء یک اندازه باشد می‌خواهند اوج تعادل یک انسان را متذکر شوند. موفق باشید
5836
متن پرسش
سلام علیکم چند وقتی هست مباحث شرح نامه 31 نهج البلاغه اتون رو گوش میدم . امروز رسیده بود به علم لاینفع . سوالی ذهن ام را اشغال کرده که میخواستم از حضورتان بپرسم . یک روز در یک کتابی جمله ای زیبا دیدم که خلاصه اش این بود که (قلب المومن عرش الرحمن ) قلب مومن عرش خداست . یعنی ای بشر اگر کل عالم ماده و محسوس را به تو بدهند و کل کهکشان راه شیری را به تو بدهند باز هم احساس کمبود میکنی و از فردا دچار تکرار و روزمرگی میشوی و باز بیشتر میخوای, و قلب تو عرش خداست و فقط با خدا پر میشود و لاغیر. من روی این جمله کار کردم . چیزهایی رو که احساس میکردم به دل ام گره خورده قطع میکردم . مثلا از خودم میپرسیدم فلانی چرا تو همیشه مسجد سرکوچه میری ؟ چرا مسجد ته کوچه نمیری؟ خوب که فکر کردم دیدم چون این مسجد شلوغ تره و دوست هام تو این مسجد میان , و بعد نماز باهم حرف میزنیم . فهمیدم واسه دوست هام میام مسجد , نه واسه خدا . تعلقات نفس را به کمک خدا شناسایی میکردم و روی آنها کار میکردم . مثلا تو خیابون که ناخودآگاه چشم ام میرفت یک سمتی تا یک منظره ای را نگاه کنم , از خودم میپرسیدم فلانی دیدن این منظره چقدر میتونه تو را در رسیدن به هدف ات کمک کنه ؟ مگه خدا نگفته عالم را برای انسان آفریدم و انسان را برای خودم . پس دیدن این منظره اگر به قصد رسیدن به قرب خدا نباشه , کاری بیهوده است و شبیه به سرابه .تا یک جایی خوب بود .اما جلوی یک چیز نتونستم بایستم , و اون هم مطالعه زیاد کتاب بود . استاد من با حرص ولع مطالعه میکنم. اون هم فقط آثار دینی , عرفانی , فلسفی .عاشق کتابهای آیت الله جوادی آملی , علامه حسن زاده و جدیدا آثار شما هستم . محصولات صوتی سخنرانی هاتون رو تهیه کردم و مدام گوش میکنم . و اصولا به مطالعه شهوت پیدا کردم . از یک طرفی هم میشه گفت که این علم لاینفع نیست .چون این مباحث ذهن ام را خیلی باز کرده , مثلا همین سخنرانی های ده نکته در معرفت نفس یا کتاب اسرار نماز آیت الله جوادی و ...تو افکارم خیلی تاثیر گذاشته .اما از همه مهمتر که احساس میکنم این ها برایم حجاب شده است . استاد چند بار اومدم خواندنم هایم را کم کنم , می بینم که بیکار میشوم . من با اینکه دانشجو هستم ولی در کل بیشتر وقت ام را کتاب میخوانم . اگه آدم بخواد اوقات بیکاری اش را سرکار برود باز با خودش میگه چه چیزی از خواندن کتاب بهتر , که فکرت را باز کنه واسه اینکه وقتی یک سجده میروی , حداقل اون سجده با شناخت و معرفت باشه . همیشه با خودم میگفتم سرکار بروم بهترست ؟ یا اینکه در این مابین موضع مطالعه ام را برای تنوع عوض کنم بهترست ؟( یعنی اینکه مدام مباحث دینی نخوانم و مباحث سیاسی و اجتماعی را هم دنبال کنم به خصوص سخنرانی های دکتر عباسی و استاد پورازغدی که سیاست دینی را خیلی خوب توضیح میده ) و یا اینکه برم مباحث عرفانی و معرفتی بخونم تا شناخت ام نسبت به خود و خدایم بهتر و بیشتر شود تا حداقل نماز و عبادات ام مرا رشد دهد .و همیشه راه سوم را انتخاب میکردم . سوال اول : اینکه من واسه کتاب خوندن چکار کنم , اگر بخواهم کتاب نخوانم یا کم بخوانم که خب نمیشود , تا شناختی نباشد حرکتی نیست , و اگر کتاب نخوانم وقت عظیم بیکاری ام را چه کنم؟ و از طرفی دیگر دقیقا متوجه میشوم که مطالعه زیاد حجاب میشود , این دو حالت را چگونه باهم جمع کنم؟, یعنی در راه سیر و سلوک باید مطالعه را تعطیل کنی و منتظر علم حضوری باشید تا به قلب ات افاضه شود ؟ سوال دوم : گاهی اوقات اینقدر حال ام خوب است که اگر تمام دنیا را جلوی ام بگذارند حاضر نیستم بین من و خدا حجابی حاصل شود و این حالت ام را از دست بدهم و گاهی اینقدر تنها میشوم که به دنبال چیزی هستم تا با آن آرامش پیدا کنم ( خواندن کتابی , صحبت با دوستی , و....).این تعویض حالت هاخیلی زیاد است . یک لحظه دل ام محکم است و گاهی لرزان لرزان .شش ماه است که هیچ سکونی پیدا نکرده و هیچ رشدی هم در قلب ام ندیدم.دستورالعمل یا چیزی میشود بدهید ؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- فعلاً که این فرصت پیش‌ آمده است در کنار دروس دانشگاهی از مطالعه کوتاهی نکنید و این را لطف خدا بدانید زیرا بعداً در شرایطی قرار می‌گیرید که این مطالعات به کارتان می‌آید. در کنار مطالعه از ورزش و صله‌ی رحم و عبادات غفلت نشود 2- مشکل قبض و بسط چیزی است که عموماً با آن روبه‌روئید، به هر دو حال‌تان راضی باشید. موفق باشید
5813
متن پرسش
سلام بر اساس برهان فارابی که می فرمایید هر مابالعرض به ماب الذات ختم میشود حالا ان قلت: پس شیطان هم وجود است این شیطان از آن شیطان شیطان تر است پس به شیطان کل که همان ابلیس است ختم می شود به این افراد با این تفکر چه پاسخی باید داده شود؟سوال دوم قبول دارید حضوری کردن انسان چقدر سخت است چه تمرین هایی در این خصوص که انسان حضوری شود سراغ دارید در رساله ولایت علامه طباطبایی می فرماید به عدد یک فکر کن و سعی کن هیچ چیزی در آن موقع به آن فکر نکنی دیگر چه باید کرد.؟ سوال سوم استاد ارجمند دسترسی ما به شما از طریق 15 تا دی وی دی است که به تهران رسیده است که به نظر می رسد برای چندین سال قبل است خواهشی که دارم سایر دی وی دی ها را توزیع فرمایید سوال چهارم کسانی را می شناسم که پیگیر تفکرات آقای طاهری هستن که الان در زندان اوین است در یک کلام زندگی را به صورت یک چرخه می بیند که کسی که در این چرخه دنیا می افتد در سوال خداوند جواب می دهد من نمی گوید من با خدا خدا هستم حتی ائمه اطهار را اینگونه می بیند و این تفکر را ندارد که این سروران دائم الفیض هستد چه کارکنیم.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- سخن مرحوم فارابی نظر به چیزهایی دارد که وجودی‌اند، آری اگر موجودی هست که وجودش ذاتی‌اش نیست وجودش به وجودی برمی‌گردد که وجودبرای آن ذاتی‌است ولی موضوعات اعتباری و یا معدومات که وجودی نیستند که اگر وجودشان بالعرض است به وجودی برگردد که وجودبرای آن ذاتی‌ باشد. وجود شیطان مثل وجود هر موجودی به عین وجود برمی‌گردد ولی شیطنت شیطان به جهت انقطاع از حق است و جنبه‌ی وجودی در میان نیست 2- بنده یادم نیست که علامه چه می‌فرمایند ولی فکر می‌کنم می‌خواهند از جنبه‌ی نسبت‌ها و اعتباریات به جنبه‌ی وجودی منتقل شویم 3- فرمایش شما را به مسئول محترم گروه فرهنگی المیزان عرض خواهم کرد 4- به این افراد باید متذکر شد فرق خرافه با عقیده‌ی صحیح آن است که عقیده‌ی صحیح بر مبنای استدلال عقلی و یا بر مبنای سخن شریعت و سخن امامان معصوم است که از طریق علماء دین به ما می‌رسد وگرنه با خیالات و احساسات خود زندگی کرده‌ایم، حال آن افراد مبنای این سخنانشان کجا است؟ آیا می‌توانند بگویند ما این‌طور احساس می‌کنیم؟ مگر همه‌ی خرافه‌گراها همین را نمی‌گویند؟ موفق باشید
5815
متن پرسش
مفاهیم کلی مثل انسان آیا در خارج یافت می شوند؟ منظور از تشخص در فلسفه چیست؟ ماهیت با جوهر چه فرقی دارند؟ اگر ساده و مفصل توضیح بدین ممنون میشم
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: مفصل این بحث‌ها را باید در کتاب‌ها دنبال کنید. با فرض آن‌که رفقا مطالعه کرده‌اند و حالا سؤالی دارند می‌توان جواب سؤال‌شان را داد. 1- در فلسفه‌ی صدرایی مفاهیم کلی یک حقیقت کلّی سِعِی دارند. 2- وقتی به موضوع به اعتبار جنبه‌ی وجودی‌اش نظر ‌کنیم بحث تشخیص به میان می‌آید 3- ماهیت به اعتبار چیستی شیئ به پدیده نظر دارد و جوهر به اعتبار ان‌که وقتی چیزی در خارج باشد مثل عرض در موضوع نباشد. مانند این‌که می‌گوییم انسان جوهر است ولی گرما جوهر نیست چون گرما در موضوع یافت می‌شود بدین‌معنی که باید چیزی باشد که گرم باشد. موفق باشید
5818
متن پرسش
با سلام استاد گرامی آیا در دنیایی که از در و دیوار برای انسان غفلت و دنیا می بارد و ما به واسطه ظلمت خودمان و شرایط حاکم بر زمانه از درک حضور امام زمان (عج)محرومیم می توانیم چون مسلمانان صدر اسلام و انقلابیونی چون ابوذر و مقداد و ...که در زمان پیامبر اسلام آوردند جوهرا طعم اسلام حقیقی را بچشیم و به حقیقت اسمائ اللهی برسیم،استاد گرامی زمانه عجیبی است و من به شدت احساس غربت می کنم در کلاس های دانشکده آنقدر فضا برایم سنگین می شود که گاه قلبم به شدت درد میگیرد و این حالت در زمان های دیگر هم اتفاق می افتد و مدتی که تزکیه و ذکر رامداومت دارم حالم خوب است اما گاهی تا به خودم می آیم بنا بر لوازم زندگی مدرن متوجه می شوم که دچار پریشانی شدم گاه آنقدر دور می شوم که حتی استغفار و قرائت قرآن هم برایم سنگین می شود و قلبم تحملش را ندارد و نمی توانم خلوت و انس داشته باشم،با این وجود واین من ازهمه جابریده و سرکش چه کنم؟التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: با انقلاب اسلامی تاریخی شروع شده که ما را نه‌تنها به عالم صدر اسلام برمی‌گرداند بلکه به نقطه‌ای می‌برد که امید همه‌ی انبیاء و اولیاء بود، یعنی نقطه‌ی ظهور مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه». اگر در بستر انقلاب اسلامی حضور فعال داشته باشید و در ذیل ولایت فقیه امورات خود را شکل دهید و راهی که حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» گشود را با آثار عرفانی او ادامه دهید با سرنوشت شهدای دفاع مقدس هماهنگ می‌شوید. شهدایی که امام شهیدان در موردشان فرمودند: «همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان ، عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود.». موفق باشید
5796
متن پرسش
سلام. بنده در سؤال شماره‌ی 5784 سوالی در رابطه با سیره‌ی ائمه و خوف و رجا پرسیدم. اما احساس کردم به شما جسارت شده است. بنده بسیار از بیانات شما استفاده می‌کنم و مطلقا قصد بی ادبی نداشتم فقط یک سوال برای دانستن بود و در سوال هم می‌شود هر فردی را نقد کرد و این به معنای بی‌ادبی نیست. من متوجه نشدم بالاخره حرف‌هایی که زدم اشتباه است؟ این‌که من به چیزی رسیده ام و دیگری هم به چیزی و هرکه راه خود را برود که نمی شود. نگاه من به ائمه اشتباه است؟ یا عمق سخنان شما را درک نکرده‌ام که فرموده‌اید تاکیدی ندارید عرایضتان را دنبال کنم؟ (ناامید شدم با این حرف!) درست است شما جملاتی آورده اید که ظاهرا خلاف صحبت‌های بنده است اما من به‌طورکلی از سیره‌ی معصومین صحبت کردم. اگر قرار باشد ادعیه و مناجات را بررسی کنیم می‌بینیم از آن حرف‌های عارفانه در آنها بسیار کم است و غالب آن حرف‌های عابدانه و زاهدانه است. استاد! بنده همه‌ی حرفم این است چرا سیره‌ی معصومین به زهاد و عباد شبیه است تا عرفا، حال این سیره می‌خواهد مناجات و عبادت باشد، یا زندگی روزمره، یا نحوه‌ی برخورد با انسان‌ها و جهان و طبیعت. گاهی که اینجا سوال می پرسم احساس می کنم خیلی سوالات احمقانه و کودکانه ای مطرح می کنم که اینگونه پاسخ می دهید. همین یک سوال مایه‌ی تفکر من برای خیلی چیزهای دیگر خواهد شد و جهت من را تغییر می دهد. ببینید صحبت‌های شما همان صحبت های قائلین به انسان محوری است فقط بسیار ظریف و نامحسوس چون برای پیشرفت این انسان(در همه ابعاد) از خدا و خدایی‌شدن سخن می گویید این اشتباه به وجود می آید که سخن شما خدا خواهی است در حالی که باطن آن انسان محوری و نیل به گزاره ی "همه چیز برای انسان است"، فقط این انسان محوری در سطح خیلی بالاست اما آخرش بیشتر "من" شدن است. خیلی جالب است فنای فی الله برای نیل به انانیت مطلق و نهایی. در حالی که در سیره معصومین این نیست.استاد بنده قصد جسارت ندارم، شاید من متوهم هستم. اما این چیزی است که می بینم و بسیار ظریف است و در نگاه اول فورا نفی خواهد شد. اگر عاشقی و اخلاص واقعی کار ما نیست و شما با توجه به آن اینگونه سخن می گویید، خب بگویید تا ما خود را بیهوده غرق در خیالات نکنیم. دیگر خسته شدم از این همه سوالات مزخرف و بی جواب. چرا این خدا نمی آید پایین تکلیفش را با ما روشن کند؟ من نمی توانم هم خودم را بپرستم هم اورا. هر جا می رویم ردپای خداست و ما را ول نمی کند. من یا باید فقط با او باشم یا فقط با خودم. حال همیشه با او بودن را ندارم چون هنوز خودم برای خودم لذیذ ترم وقتی هم درون خودم می روم میبینیم هیچی آن تو نیست. همه زندگیم شده است برزخ، شده است میان آسمان و زمین چرخیدن.پس این راه حق مطلق کجاست که برویم و دیگر به چیزی نگاه نکنیم و آسوده باشیم؟حیف که نمیشود خدا را نفرین کرد و الا با این خلقتش و این بلاهایی که سر ما می آورد حسابی نفرینش می کردم. این هم تفالی که الان به حافظ زدم: اگر دشنام فرمایی وگر نفرین دعا گویم/جواب تلخ می زیبد لب لعل شکرخا را/نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست تر دارند/جوانان سعادتمند پند پیر دانا را/حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو/که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: عرض کردم گاهی اسم جلال بر قلب سالک تجلی می‌کند و با نظر به عظمت الهی شخصیت او در بندگی خداوند «خوفی» می شود که در اصطلاح عرفانی به این افراد «مناجاتی» می‌گویند و گاهی اسم جمال تجلی می‌کند و به این انسان‌ها «خراباتی» می‌گویند چون بیشتر با روحیه‌ی رجاء ، نظر به لطف خدا دارند ولی بهترین حال تعادل بین خوف و رجاء هست که در ائمه‌ی معصومین«علیهم‌السلام» می‌بینیم و بنده آن چند روایت را آوردم تا عرض کرده باشم نمی‌توان گفت سیره‌ی ائمه«علیهم‌السلام» تنها شخصیت خوفی بوده ولی نمی‌دانم از کجا برداشت کردید بنده ناراحت شده‌ام. عرض بنده آن است که اگر اسم جلال بر قلب شما تجلی کرده و بیشتر متأثر از خوف الهی هستید همین راه را ادامه دهید لازم نیست به متونی مشغول شوید که جنبه‌ی امید و رجاء به خدا را مدّ نظر دارند. اما نکته‌ی مهمی که نباید در سخنانتان از آن غفلت فرمایید معنای انسان‌محوری است. در انسان‌محوری یا اومانیسم آنچه مدّ نظر انسان قرار می‌گیرد خود اوست تا به امیالی که خودش برای خودش تعریف کرده است برسد ولی این‌که خدا عالم را برای انسان خلق کرده تا انسان به کمالاتی که استعدادش را دارد برسد، این انسان‌محوری به معنای مذموم آن نیست زیرا خداوند در آیه‌ی 29 سوره‌ی بقره می‌فرماید: «خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً» خداوند آنچه در زمین هست را برای شما خلق کرده. آن‌وقت شما می‌فرمایید؛ گزاره‌ی «همه‌چیز برای انسان است» انسان‌محوری است و تا آن‌جا جلو رفته‌اید که فنای فی اللّه را که مسیر نفی انانیت است برای قرب الهی، نیل به انانیت مطلق و نهایی انگاشته‌اید و عجیب است که این را در سیره‌ی معصومین نفی می‌کنید، معصومینی که همگی مناجات شعبانیه را می‌خواندند و از حضرت حق تقاضا می‌کردند: «إِلَهِی‏ هَبْ‏ لِی‏ کَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ» پروردگارا نهایت جدایى از غیر خودت را به من ببخش و چشم‏هاى دلم را با نظر به خودت، روشن فرما تا آن حدّ که چشم‏هاى دل بتواند حجاب‏هاى نور را بشکافد، پس متصل گردم به معدن عظمت و در نتیجه روح‏هاى ما آویزان به عزّ قدس تو گردد. گفتید چرا خدا نمی‌آید پایین تکلیفش را با ما روشن کند؛ خدا با نور شریعت و سیره‌ی اولیاء معصوم به‌خوبی تکلیف ما را روشن کرده است مگر آن‌که ما به دنبال تکلیفی باشیم که خدا به ما تکلیف نکرده و آن تصوری است که شما نسبت به عبادات دارید گویا به گمان جنابعالی خدا که می‌فرماید من برای متقین بهشت آماده کرده‌ام، خواسته انسان‌محوری ما را تقویت کند! آیا این انسان محوری مورد نظر شماست؟موفق باشید
5797
متن پرسش
با سلام : در جواب سؤالی در مورد آیت الله مصباح فرموده بودید که آقای احمدی نژاد باید به آیت الله مصباح نزدیک می‌شد وگناه آیت الله مصباح این است که خطر انحراف را زودتر می فهمید و من واقعا تعجب می کنم از این همه قبیله‌گرایی شما، در زمانی که این مسائل جریان انحرافی واینها اوج گرفته بود، آقا معیارهای انحراف از خط امام را بیان کردند. چطور است که به این سرعت فراموش شد همان جا بود که اعلام نمودند اگر کسانی اشتباه کرده‌اند بگویند و مثال امام را آوردند که در قضیه‌ای فرموده بودند که من در فلان قضیه اشتباه کردم آقای مصباح خطر این جریان را بزرگ‌ترین خطر می‌نامیدند و رهبر انقلاب مسائل را اصلی و فرعی می‌کردند و امروز معلوم شد که موضوع اصلی فتنه‌ی 88 بو د. بزرگ‌ترین خطر اسلام از نظر آقا اختلاف سلیقه شما مخیرید که آقای مصباح را انتخاب کنید زیرا نمی‌توانید فراتر از آن نگاه کنید و فکر نکنید که ما متوجه طعنه‌هایتان نمی‌شویم اگر راست می‌گویید افکار این بزرگ‌ترین خطر را به طور جدی نقد کنید نه اینکه در جواب دو تا سوال به طور کلی بیان کنید مناظره کنید و از شخصیت فرهیخته‌تان دفاع کنید من به شخصه آقای مصباح را هنوز هم دوست دارم و بدانید که رشته‌ام فلسفه‌ی اسلامی است و اصولاً با افکار ایشان آشنایی دارم و منکر زحمات فوق‌العاده‌ی ایشان نیستم ولی مگر شماها برمنبرهایتان شب و روز نمی‌گویید که گذشته‌ها ملاک نیست و مگر امام نفرمودند میزان، حال فعلی افراد است؟ این تعابیر آقا متعلق به قبل از سال 90 است. من معتقدم که آقای مصباح در جریان آقای احمدی نژاد ذیل مقام معظم رهبری عمل نکردند و در این جریان اشتباه کردند و یکی از علل اشتباه ایشان حلقه‌ی اطرافیان ایشان بود مانند جریان آخوند خراسانی و شیخ فضل الله نوری که این حلقه‌ی اطراف آخوند خراسانی موجب اشتباه آخوند خراسانی شد و تا ایشان فهمید و آمد که کاری کند شیخ به شهادت رسید. ولایتمداری آقای احمدی نژاد و آقای مشایی واقعاً بی‌نظیر است. ولایتمداری در عمل ثابت می شود نه در حرف، برای من اختلاف نظر شهید بهشتی و آقای مصباح در مورد آقای شریعتی جالب است شهید بهشتی که برای امام یک ملت بود و مظلوم واقع شد در جمهوری اسلامی که مظلومیت ایشان در برابر شهادتشان هیچ بود. اگر به نام عدالت‌خواهى و به نام انقلابیگرى، اخلاق را زیر پا بگذاریم، ضرر کرده‌ایم؛ از خط امام منحرف شده‌ایم. اگر به نام انقلابیگرى، به نام عدالت‌خواهى، به برادران خودمان، به مردم مؤمن، به کسانى که از لحاظ فکرى با ما مخالفند، اما می‌دانیم که به اصل نظام اعتقاد دارند، به اسلام اعتقاد دارند، اهانت کردیم، آنها را مورد ایذاء و آزار قرار دادیم، از خط امام منحرف شده‌ایم. والعاقبة للمتقین
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: گویا در سخن جنابعالی موضوع جواب سؤال شماره‌ی 5731 در مورد آیت‌اللّه مصباح فراموش شده آن کاربر عزیز موضوعی را مطرح کردند که حاصل و نتیجه‌ی آن این می‌شد که مقصر اصلی خیلی کارها آیت‌اللّه مصباح می‌شدند و بنده تذکر دادم که خطای این نگاه بسیار زیاد است و نه‌تنها شخصیت آیت‌اللّه مصباح نادیده گرفته می‌شود بلکه روحیه‌ی اسلام انقلابی که آیت‌اللّه مصباح در حوزه‌ی علمیه یکی از شاخص‌های این روحیه هستند زیر سؤال می‌رود. عنایت دارید که بنده از کلیّت شخصیت آیت‌اللّه مصباح دفاع کردم و معتقدم مقام معظم رهبری با شناخت کاملی که از کلیّت شخصیت آیت‌اللّه مصباح دارند آن سخنان را در تأیید ایشان فرمودند. شاید مصاحبه‌ی اخیر آقای فتاح – وزیر نیروی دولت نهم را در خبرگزاری پارس دیده باشید که می‌فرمایند با آقای احمدی‌نژاد از قبل رفت و آمد خانوادگی داشته‌اند ولی تأکید می‌کنند آقای احمدی‌نژاد دولت نهم غیر از آقای احمدی‌نژاد دولت دهم است – که در دولت دهم در نزدیکی خاصی نسبت به آقای مشایی قرار گرفتند- موضع‌گیری‌های آیت‌اللّه مصباح در دولت دهم خبر از نگرانی عمیقی می‌دهد که پیش آمد. از یک طرف رهبری عزیز تلاش داشتند با تقویت و تأیید دولت امکان حمله‌ی مستقیم و غیر مستقیم جریان های آقای هاشمی و آقای مطهری و بعضی از نمایندگان مجلس را سد کنند و از طرف دیگر آیت‌اللّه مصباح تلاش داشتند متذکر شرایطی باشند که آقای احمدی‌نژاد را از بدنه‌ی اصول‌گرایی جدا کرده و آقای احمدی‌نژاد بهترین نیروهای اصول‌گرا را از اطراف خود راند، نیروهای اصول‌گرائی که در دولت دولت نهم روحیه‌ای ایجاد کرده بود که دولت در آن زمان به عنوان دولت نظام اسلامی به‌شدت کارآمد شد. به همین جهت ملاحظه می‌کردید بنده و امثال بنده در عین آن‌که از دولت در مقابل جریان آقای هاشمی و امثال ایشان دفاع می‌کردیم انتقادی به آیت‌اللّه مصباح نداشتیم چون می‌دانستیم حقیقتاً یک خطر بزرگی پیش آمده – هرچند ممکن بود در روش برای دفع این خطر صراحت آیت‌اللّه مصباح را تنها روش دفع خطر ندانیم – اما آیت‌اللّه مصباح در فهم آن خطر بسیار هوشیار بودند. موضوع اختلاف آیت‌اللّه بهشتی و آیت‌اللّه مصباح در برخورد با جریان مرحوم شریعتی و کسانی که می‌خواستند با تفکرات مرحوم شریعتی یک مکتب درست کنند را نیز در تفاوت در روش بدانید و نه در تشخیص. این آن چیزی است که بنده در راستای حفظ انقلاب و در راستای اتحاد ملیِ مورد نظر رهبری باید عرض می‌کردم ولی مطمئن باشید هنوز عمق آن چیزی که آیت‌اللّه مصباح بر روی آن دست گذاشتند روشن نشده. آثار کمی از آن این است که شما فعلاً ملاحظه می‌کنید دنیای غرب ذوق‌زده شده که گویا توانسته روحیه‌ی انقلابی را به حاشیه ببرد. چه عاملی موجب دلسردشدن روحیه‌ی انقلابی اصول‌گراها از دولت دهم شد؟ آیا این پدیده به‌خوبی کالبدشکافی شد؟ مصاحبه‌ی آقای فتاح شروع خوبی است برای تفکر بر روی این موضوع. اگر این موضوع به‌خوبی روشن شود صدای ایت‌اللّه مصباح بهتر شنیده می‌شود و به عنوان صدایی مقابل رهبری تلقی نمی‌گردد. هنوز فرصت تفکر بر روی تفاوت دولت نهم و دهم فراهم نشده، آینده چیزهایی را بما نشان می‌دهد که بسیار عبرت‌آموز است. موفق باشید.
5799
متن پرسش
باسلام1)باتوجه به اینکه قرآن بطون مختلفی داردلطفا آیه6سوره طلاق راتفسیری عرفانی بفرمایید2) از عرفاکرامات زیادی نقل می کنندمثلا شنیدن تسبیح کل موجودات عالم.لطفاتوضیحی در این باره بفرمایید3)شیعه قائل به تکامل برزخی است آیا این یعنی در برزخ قوا به فعلیت می رسند؟چون فرمودیدوقتی قیامت شد دیگر عالم عالم ثبات است نه حرکت
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- چیزی در مورد این آیه در رابطه با نگاه عرفانی نمی‌دانم 2- این منحصر به عرفا نیست. قرآن و به‌خصوص ائمه«علیهم‌السلام» خبر از تسبیح موجودات می‌دهند جای بحث آن این‌جا نیست. إن‌شاءاللّه در مباحث فلسفه و عرفان نظری وارد شوید برایتان روشن می‌شود. 3- در برزخ تکامل به معنای رفع حجاب است، نه‌این‌که انسان در آن‌جا هنوز دارای اراده است و می‌تواند به معنای دنیایی آن تکامل یابد، در کتاب معاد عرایضی در این مورد داشته‌ام. عنایت داشته باشید در بحث سؤال و جواب‌ها نمی‌توانیم درس بدهیم می‌توانیم سؤالاتی را که در حین مطاله‌ی یک موضوع عقیدتی برای کاربران عزیز پیش آمده جواب دهیم. موفق باشید
5802
متن پرسش
باسلام خدمت استاد توصیه های حضرتعالی برای دانشجویان دختر که امسال وارد دانشگاه میشوند جیست بطورمفصل
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: بنده تنها می‌توانم بگویم در کنار علوم دانشگاهی سعی کنید در ذیل ولایت رهبری وارد تاریخی شوید که با انقلاب اسلامی شروع شد، در آن صورت با توصیه‌های رهبری خودتان متوجه‌ی راه‌های جزیی می‌شوید و از پوچی آزاردهنده‌ای که ممکن است در دانشگاه با آن روبه‌رو شوید و گرفتار انواع فسادهای عقیدتی و اخلاقی گردید، نجات می‌یابید. موفق باشید
5793
متن پرسش
بسمه تعالی: سلام علیکم: در شب قدر امسال قصد خواندن نماز شب کرده‌ام، گاهی بیدار نمی‌شوم و گاهی چند رکعت و گاهی اصلاً نصیبم نمی‌شود. خواهشمند است راهنمایی بفرمایید چه موقع و با چه دستورالعملی شروع کنم که انشاالله بتوانم بخوانم . از وقتی که برای ما صرف می کنید، قلباً متشکرم . التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: با همین اراده که می‌خواهید برای نماز شب بیدار شوید ، زود بخوابید و اگر نیم‌ساعت به اذان هم بیدار شوید خوب است و هر شب که موفق به نماز شب نشدید اگر توانستید در روز قضای آن را به‌جا آورید. إن‌شاءاللّه برکات معنوی آن نصیبتان می‌شود. غذای سنگین نخورید. آیه‌ی آخر سوره‌ی کهف را بخوانید که می‌فرماید: «فَمَن کَانَ یَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا». موفق باشید
نمایش چاپی