بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان، فلسفه، کلام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
31577
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: خدا شما را حفظ کنه و بر طول عمر شما بیافزاید. سوال شماره 31550 سوال بنده هم هست که مدتهاست به آن فکر می‌کنم ولی از جوابی که شما فرمودید، پاسخم را نگرفتم. لطف می‌کنید توضیح بیشتری بدید و مطلب را باز کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مباحث مبتنی بر مباحث مربوط به «حرکت جوهری» است به همین جهت خوب است اگر فرصت داشتید مباحث حرکت جوهری را در کتاب «از برهان تا عرفان» که روی سایت هست، دنبال بفرمایید. موفق باشید

31584
متن پرسش
سلام و رحمت خدمت استاد بزرگوار: ببخشید استاد در بخشی از کتاب زن می‌فرمایید؛ « بشر همواره سه نوع «بودن» داشته كه عبارت است از «معنايِ بودن»، «حقيقتِ بودن» و «شكل و سرايِ بودن»، كه اگر اين سه بودن برايش درست حاصل شود، ديگر خود را بي خانمان و بي وطن احساس نمي كند.» خواستم بپرسم مراد از هرکدام از این سه نوع بودن دقیقا چی هست؟! مرزشون رو دقیق نمیتونم تفکیک کنم. متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به عنوان مقدمه فهم این مطالب، خوب است که مباحث معرفت نفس و «برهان صدیقین» را دنبال فرمایید. موفق باشید

31582
متن پرسش
سلام علیکم: بنده مدتی است در باب عقاید صوفیه و رسم و شیوه آنها مطالعه می کنم. یقینا کارهایی که در تضاد با دستورات صریح شرع است غلط است از هرکه سربزند تفاوتی ندارد. اما مطلبی ذهن مرا مشغول کرده و آن اینکه چگونه ممکن است ما از مطالب یا آثار کسی استفاده کنیم اما مرام او را قبول نداشته باشیم. برای مولوی شاعر قرن هفتم مورد اشاره اکثر علما در کتابهایشان هست و از او به نیکی یاد شده و حال آنکه او را صوفی می دانند. درباره سعدی و حافظ هم همین طور و یا امام خمینی (ره) در یکی از اشعارشان می گویند: دست آن شيخ ببوسيـــــد كه تكفيرم كرد محتسب را بنوازيــــــــد كــــــــــــه زنجيرم كرد دل درويش به دست آر كــه از سرّ اَلَست پـــــــــــــــــــــرده بـرداشته، آگاه ز تقديرم كرد آیا امام خمینی درویش بودند یعنی در سلک فقرای صوفیه بوده اند؟ ممنون می شوم اگر به طور مبسوط پاسخ فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این بزرگان را نمی‌توان در چنین عنوان‌هایی که امروزه با فرهنگ خاصی مطرح است، بگنجانیم. پیشنهاد بنده آن است که کتاب شریف «روح مجرد» از آیت الله حسینی تهرانی را مطالعه فرمایید. موفق باشید

31571
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: چنانچه آگاهی دارید طی سالهای اخیر و با گسترش فضای مجازی انتشار شبهات اعتقادی بویژه بین جوانان گسترش یافته. اخیرا دختر خانم جوان دانشجویی یک مقاله حدود ۶۰ صفحه ای برای من فرستاده با عنوان برهان شر که در این مقاله سعی شده همه نظریات و دلایل و تفاسیر مربوط به وجود شرور در عالم مطرح و پاسخ علی الظاهر استدلالی داده شود و در پایان نتیجه گرفته شده که وجود شرور دلیل بر عدم وجود خداست! لطفا اگر در این زمینه توضیحات راهکار و توصیه ای دارید بفرمایید. آیا واقع برای یک جوان ۲۰ ساله هیچگونه دلیل منطقی قانع کننده ی علمی فلسفی وجود ندارد که تناقض مسئله شر با وجود یک خدای خیر مطلق حکیم توانا را حل کند!؟ با کمال تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً این مباحث، بیشتر در محافل فکریِ غربی مطرح است که پشتوانه‌های معرفتی کاملی برای فهم جایگاه شرور ندارند. کافی است شما سری به کتاب گرانقدر «عدل الهی» استاد مطهری بزنید و یا با «برهان صدیقین» جناب صدرالمتألّهین آشنا شوید تا ملاحظه کنید چه اندازه زیبا می‌توان جایگاه شرور را در حکمت الهی مشخص نمود. موفق باشید

31565
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: چند تا سوال داشتم که خواهش می‌کنم پاسخ دهید: ۱. صفت خوف خوب است یا رجا چون همش سخنران ها دم از خوف می‌زنند و می‌گویند عاشق شدن به خدا از طریق خوف هم میشه آیا این درست است اصلا به نظر شما صفات خدا سمت خوف است یا رجا اصلا چگونه صفات خدا را بشناسیم مثلاً بفهمیم خدای خیلی مهربانی داریم که در این صورت نماز خواندن خیلی راحت میشه لطفاً یک کتاب راجع به اینکه خدا شناسی و محبت به خدا معرفی کنید من خیلی دنبال شناخت صفات خدا هستم ولی نمیدونم چجوری؟ ۲. به نظر شما اگر همش دنبال محبت و رجاء باشیم مثل بعضی از علما مثل حاج اسماعیل دولابی خوب است؟ ممنون ببخشید سوال طولانی بود
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان از یک طرف باید در فضای خوف و رجا خود را قرار دهد و در چنین فضایی با خدا مأنوس باشد تا نه از رحمت خدا مأیوس گردد و نه نسبت به اعمال خود مغرور شود. با این‌همه به حکم «سبقت رحمتی غضبی» که حضرت حق فرمودند رحمت من بر غضبم سبقت دارد؛ امید به رحمت پروردگار باید بیشتر باشد. به نظر بنده روش مرحوم دولابی روش خوبی است. سه جلد کتاب «مقالات» آیت الله شجاعی نیز در این مورد نکات خوبی دارد. موفق باشید

31564
متن پرسش
سلام: من چند سالی است نماز شب می خوانم ولی مشکلی که دارم این است که خیلی به آن وابسته شده ام. طوری که هیچ چیز دیگر جای آن را برایم نمی گیرد. دقیقا مثل یک معتاد با ویژگی هایش. انگار معتاد شده ام بهش و می ترسم ترکش کنم. حتی مثلا در حال راه رفتن هم باشد ترجیح می دهم حتما با حالت معمول بخوانم یک شب که نخوانم حالم خوب نیست انگار چیزی گم کرده باشم و انگار خودم را گم کرده ام آن روز ناراحت و مضطرب و بی حوصله و در اخلاقم هم بی تاثیر نیست احساس می کنم بخت یارم نیست اصطلاحا. این حالات من را خیلی آزار می دهد: ۱. یکی همان بحث همه چیز شدن (انسان کامل شهید مطهری) ۲. یکی گول حال خوردن در مقابل مراقبه و بحث انگیزه و معیار. ۳. بحثم سر نخواندن نیست که بگوئیم قضایش را بخوان چون خودم با علاقه می خوانم این وابستگی و نیاز شدید به آن مورد من است. ۴. این حالت درست است یا بیماری است؟ چون از بعضی سوال کردم بعضی گفتند شاید بیماری دارید ولی بعضی؟ ۵. این حالات باعث توجه بیش از حد به آن شده، به طوری که کارهای دیگه این قدر برایم مهم نیست. ۶. مثلا آن روایتی که در کتاب تعلیم و تربیت شهید مطهری آن بحث عادت هست که نگاه به زیادی نماز و... نکنید، اگر انجام ندهد «وحشت"» می کند. من دقیقا این حالت وحشت را دارم!!! ۷. نمی دانم دغدغه ام ایمانی است (در مقابل انگیزه نسبت به واجبات و...) یا مشکل روحی یا اضطراب..؟ لطفا راهنمایی کنید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءالله این تعلّق به جهت روحانیتی است که در نماز شب پیش می‌آید. ولی خودتان باید مواظب باشید از سر عادت نخوانید، بلکه بر اساس عزم اُنس با حضرت حق باشد. موفق باشید

31555
متن پرسش
با سلام خدمت استاد ارجمند: از آلمان مزاحم وقتتان می شوم. علاقه شدیدی به نماز شب دارم اما این توفیق از من گرفته شد. نمی‌دانم علت آن را. از شما تقاضای مساعدت دارم. چه کنم خواب شبانه ام کم شود؟ من خیلی از راهها را رفنه ام بخاطر این موضوع. با تشکر از شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زود خوابیدن و غذای سبک خوردن را داشته باشید و اگر نشد، در روز قضای آن را به‌جا آورید. هر اندازه در معارف، عمیق‌تر شوید نمازها کیفیت بیشتری پیدا می‌کند. بد نیست سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید. موفق باشید

31559
متن پرسش
سلام: ۱. باید اتفاقات رو چجوری تفسیر کنیم؟ چجوری باهاشون برخورد کنیم؟ مثلا کسی که تصادف کرده، باید بگه کاش حواسم رو جمع کرده بودم، مثلا با سرعت نرفته بودم که این حادثه اتفاق نمی افتاد؟ یا باید بگه خدا خواسته که تصادف کنم و حتما یه حکمتی توش هست؟ نمیشه بگیم هر دو باهم باشن، چون اگه خدا خواسته باشه طرف هرچقدر هم حواسش جمع باشه چون خدا خواسته آخرش تصادف میکنه. ۲. یه سوال دیگه هم داشتم، اینکه ما در عین ثابته نحوه بودنمون رو در این عالم انتخاب کردیم، تا چه حد رو انتخاب کردیم؟ یعنی تموم جزئیات هم به انتخاب خودمون بوده؟ مثلا بنده انتخاب کردم که فلان روز از محضرتون استفاده کنم و از شما سوال بپرسم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نظام عالم دارای سنن و قواعدی است لایتغیر. آری! این سنت خداوند است که اگر مثلاً درست رانندگی نکنیم تصادف نماییم و این جا باید خود را ملامت کرد. کتاب «انسان و سرنوشت» مرحوم شهید مطهری در این مورد نکات خوبی دارد. ۲. کلیات شخصیت مدّ نظر است و در دل آن شخصیت، خود به خود موارد جزئی پیش می‌آید. موفق باشید

31549
متن پرسش
با سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیز: بعضی می‌گویند دلیل انحراف صوفیه وجود چند صد فرقه که هیچ کدام دیگری را قبول نداشت هست. آیا چنین چیزی درست است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک صحت هر جریانی، توحیدِ الهی و سیره امامان معصوم است. هر اندازه هر گروهی در این دو موفق‌تر باشد، به حقیقت نزدیک‌تر است. موفق باشید

31550
متن پرسش
سلام و رحمت خدمت استاد بزرگوار: استاد اگر « فس جمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» هست (به این معنی که انسان ابتدا فقط ماده هست و بدن مادی با حرکت جوهری قوه‌هایش بسترِ فعلیتِ تجرد_که همان نفس باشد_ می‌شود. (تعبیر استاد دینانی از این جمله و بیان مراد ملاصدرا ره از جمله‌شان.)، این مطلب با این جمله که «نفس بدن متناسب با خودش را شکل می‌دهد» به چه معنایی قابل جمع هست؟(چراکه جمله دوم اینگونه به ذهن متبادر می‌کند که نفس پیش از شکل‌گیری بدن یک فعالیتی دارد که بدن خود را شکل می‌دهد. آیا می‌توان مراد از شکل دهیِ بدن توسط نفس را اینگونه بدانیم که فعلیت تجرد به عنوان فضل و فعلیت بعید جهت صورت مادی را مشخص می‌کند؟!) اگر غیر این هست، این تجرد اخیر نفس در بستر بدن مادی، چگونه با روایت امیرالمؤمنین (ع) قابل جمع هست که ارواح هزاران سال پیش از بدن خلق شده اند؟ (یعنی فعلیت پیدا کرده اند؟!؟!) تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ارواح، قبل از ابدان در علم خدا در مقام امکان ذاتی خود حاضرند ولی تعیّن و به فعلیت‌درآمدن‌شان منوط به بدنی است مناسب آن روح، و حال که آن بدن را انتخاب کنند وقتِ نزول فیض الهی است تا آن بدن با تبدیل قوه‌هایش به فعلیتِ مناسب، بستر تحقق آن روح شود. اگر جسم با حرکت جوهری آماده نمی‌شد آن روح، محقق نمی‌گشت. موفق باشید

31536
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم خدمت استاد گرانقدر: بنده حدود دوازده سال هست که با مطالب حضرتعالی مانوسم و به لطف خدا بهره های معنوی بسیار بردم. با این حال و علیرغم اینکه اهل نماز اول وقت (ظهر و مغرب) و تلاوت قرآن و ادعیه هستم، مدت طولانی هست که عمدتاً نماز صبح خواب می مانم. خیلی تلاش کرده ام، متوسل به ائمه (ع) شدم، چلّه زیارت عاشورا گرفتم، اما نتیجه نگرفتم. تا جایی که برای خودم تعحب شده که چه کرده ام که توفیق واجب از من سلب شده. وقتی واجب الهی اون هم نماز رو ترک کردم، بقیه عبادات و مطالعات و تفکری که منجر به انجام واجبات نشود چه فایده دارد؟ درمانده و مستاصل شده ام حضرت استاد. چه کنم!!!!؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر شما اراده کرده‌اید که برای نماز صبح بیدار نشوید؟! که نگران هستید. آری! حتماً در اولین فرصت قضای آن نماز را به‌جا آورید. آنچه وظیفه شماست بعد از عشاء بیداری زیاد و یا پرخوری و یا پرحرفی نداشته باشید. موفق باشید

31535
متن پرسش
سلام علیکم: شما با حضرت آیت الله حسن زاده در ارتباط هستید؟ سوال داشتم که آیا ایشان در فرقه های تصوف وارد هستند و جزو آنها است؟ و اینکه آیا اساسا عضویت در این فرقه ها را شرط ایمان یا اسلام‌ می دانند. برخی از مشایخ سلسله های صوفیه مدعی هستند ایشان در سلسه آنها عضو است. ممنون‌ می شوم اگر پاسخ فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از زمانی که ایشان به تهران سفر کردند، ارتباط افراد با ایشان کم شده و بنده نیز سال‌هاست که ارتباطی با ایشان ندارم. علامه حسن‌زاده، عالِمی عارف و فیلسوفی توحیدی می‌باشند که خود را در هیچ فرقه و گروهی تعریف نکرده و وارد نشده‌اند و اساساً با حضور تاریخیِ انقلاب اسلامی چه نیاز است به آن نوع فرقه‌گرایی‌ها؟! موفق باشید

31504
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم با عرض سلام و ادب خدمت شما استاد بزرگوار: در روز ۲۱ بار ايت الکرسي در روز خونده شود خوبه؟ روايت داريم؟ تعدادش از حروف ابجد هست؟ علت عدد ۲۱ بار ايت الکرسي چيه؟ خدا خيرتون بده و عوضش رو بهتون بده
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توصیه مرحوم آیت الله قاضی می‌باشد و بعداً متوجه شدند آن توصیه مبتنی بر روایت هست و ربطی به حروف ابجد ندارد. موفق باشید

31503
متن پرسش
با سلام و عرض خسته نباشید: استاد گرامی در فضای مجازی اگه کاری را انسان انجام دهد (مثلا محتوایی تولید کند) اسمش را هم به عنوان تولید کننده در ذیل مطلب بنویسد این عمل او منافاتی با اخلاص دارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: او می‌تواند برای خدا کار را انجام دهد و خود را به عنوان تولیدکننده آن کار معرفی نماید و این، مانع تحقق اخلاص او نخواهد شد. موفق باشید

31493
متن پرسش
سلام استاد: ان شاءالله خداوند شما رو سلامت و محفوظ بدارد. سوال داشتم لطف می کنید پاسخ بفرمایید: یک فردی می گفتند زیارت عاشورا رو هر روز نخوانید چون پریشانی می آورد به این خاطر که شاید خود شما از لعن کنندگان در زیارت عاشورا باشید. آیا این صحبت درست می باشد با توجه به اینکه آنقدر علماء ما توصیه در مداومت به زیارت عاشورا می کنند؟ گاهی در نماز با مقدار کمی توجه بدنم موقع رکوع رفتن می لرزد آیا این مسئله می تواند برایم حجابی باشد یا واقعاًبا کمی توجه به خدا باعث این لرزش بدن می شود؟ سپاس گزاری می کنم از پاسخ و لطف شما استاد.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: با خود مدارا باید کرد و سخت‌گیری حتی در عبادات لازم نیست. رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «بُعِثْتُ بِالْحَنِیفِیةِ السمْحَةِ السهْلَةِ؛» من بر آیینی مبعوث شده‌ام که آن در عین آن‌که با جان‌ها هماهنگی دارد، نرم و سهل است. آری! انس با زیارت عاشورا راهِ انس با مولایمان حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» است. مثلاً عصر روزهای جمعه با دلی که رو به سوی آن امام دارد، از طریق آن زیارت، حضرت را زیارت کنیم. عرایضی در کتاب «زیارت عاشورا و اتحاد روحانی با امام حسین «علیه‌السلام» شده است.   موفق باشید

31491
متن پرسش
سلام: این مطلب که ما در عالم ذر خانواده و همسر و همه چی رو انتخاب کردیم درسته؟ و اینکه چجوری بفهمیم چه کسی رو در عالم ذر به عنوان همسر انتخاب کردیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته‌ جناب ابن عربی در «فصّ عزیری»انسان‌ها در عین ثابته خود، نحوه بودن خود را در دنیا نیز انتخاب می‌کنند، ولی بسیار کمند آن‌هایی که متوجه حکم عین ثابته‌شان می‌شوند. موفق باشید

31480
متن پرسش
سلام استاد: ما در فرهنگ دینی خود دو باور داریم: ۱. هر چه نعمت و رفاه زندگی دنیایی شخص بیشتر باشد از حز و نعمت اخروی او کمتر می‌شود (و هم چنین احادیثی با این مضمون که هر چه مومن در نیاد بیشتر بلا ببیند اجر بیشتری در آخرت خواهد برد) ۲. زیاد شدن درآمد شخص می‌تواند نشانه ایی باشد از استدراج و محرومیت از مقامات قیامتی (این باور ان کی پول در آوردن و پولدار شدن را ترسناک جلوه می‌دهد) تا چه حد این باور ها صحیح است؟ و اگر این عقاید را در ذهن شخص ملکه کنیم باعث انفعال و عدم تلاش اقتصادی شخص نمی شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن دو روایت دو نوع تذکر مطرح است تا انسان‌ها خودشان به دنیاداری خود دامن نزنند. زیرا جهت اصلی جان انسان‌ها که قرب الهی است در آن صورت تقلیل می‌یابد. ولی اگر خود به خود زندگی طوری بود که آن نوع سختی‌ها را نداشت و یا بدون آن‌که انسان ثروت‌اندوزی پیشه کند امکاناتی برایش پیش آمد، موضوع فرق می‌کند. موفق باشید

31479
متن پرسش
بسم الله سلام استاد گرانقدر: در مسیر انجام واجبات یا ترک محرمات خیلی دچار سستی انجام میشم و کیفیت اعمال بسیار پایین میاد، خودم حدس می‌زنم از عجبه پنهان یعنی وقتی خوب عمل می‌کنم و مدتی همه چی راضی کننده است هرچند در زبان میگم خدایا من رو ببخش یا من عملی ندارم ولی در دلم و ذهنم خطور میکنه که مگه چته نماز شب میخونی و خمس میدی و... و بعدش تا مدتی ضعیف میشم که احساس گناه و دوری از خدا دارم یعنی حتی نماز صبح بعضا قضا میشه یا حال دعا و مناجات ندارم. فقط نماز واجب اونم نه با حضور و توجه و سالهاست که این حالتها برای من ادامه داره چه کنم؟ میخوام ثابت باشم نه ی مدت خوب قرآن‌ بخونم ی مدت اصلا سراغش نرم آیا شما هم فکر می‌کنید مشکل از عجبه یا چند وجهی راه درمانش چیه؟ چکار کنم اگر همش در حال کار خیر و عبادت بودم باز از خودم راضی نشم؟ خدا خیرتون بده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به حضور تاریخی در انقلاب اسلامی و شایسته شدن برای این حضور فکر کنید. امری که موجب شد شهدای عزیز ما ره صد ساله را یک شبه طی کنند. با چنین افقی خود به خود شور اُنس با خدا و دعا و مناجات به صورت حضوری و وجودی برای انسان پیش می‌آید. مانند دعای کمیل‌های جبهه و راز و نیازهای شب‌های حمله. موفق باشید

31477
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز برای اینکه نماز و روزه و نحوه زندگیمون افق و شور ایمانی جلویمان بگشاید، باید چه کرد؟ ممنون
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به حضور تاریخی در انقلاب اسلامی و شایسته شدن برای این حضور فکر کنید. امری که موجب شد شهدای عزیز ما ره صد ساله را یک شبه طی کنند. موفق باشید

31464
متن پرسش
سلام استاد در خصوص سوال ۳۱۴۴۰ فرمودید تلاش کنید و ببینید ذوق شما اقتضای چه مباحثی را دارد. خواستم بگم اتفاقا خودم احساسم اینه که الحمدلله به شدت ذوق این مباحث فلسفی و معرفتی را دارم. یعنی اصلا وقتی دارم کتاب از برهان تا عرفان رو میخونم حالم خوبه و خلاصه کیف می‌کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این امر، پس خوب است در همین موارد به مطالب خود عمق ببخشید. روی مباحث کتاب «معاد» و شرح آن خوب است فکر کنید. موفق باشید

31468
متن پرسش
سلام استاد من خیلی به راهنمایی تون نیاز دارم. خانمی ۲۸ ساله هستم و فارغ التحصیل رشته فیزیوتراپی. تقریبا ۵_۶ سالی هست که فضای فکریم عوض شده و کتب شما رو مطالعه کردم و مدتی در مجموعه ای کار تربیتی می‌کردم. از اون موقع نسبت به رشته تحصیلیم بی میل شدم و هرکاری می‌کنم توان و کشش روحی برای مطالعه کتب رشته تحصیلی خودم رو ندارم. فعلا بخاطر شرایط مالی (شوهرم سرباز هست) مجبور هستم کار کنم اما همش عذاب وجدان دارم از اینکه بخاطر درآمد دارم کار می‌کنم و نیت اصلیم خدمت نیست. از طرفی بخاطر عدم سعه صدر کافی و شرایط خلق و خویی که دارم مناسب کار تربیتی نیستم و می‌دونم تو اون حیطه هم موفق نمیشم. الان نزدیک به ۴ ساله که کلافه هستم و از این بلاتکلیفی دارم زجر می‌کشم. هرچی سعی می‌کنم خودم رو قانع کنم که من میتونم تو رشته فیزیوتراپی زمینه ساز تمدن اسلامی بشم و نقشی در ظهور داشته باشم اما باز موقع کار و مطالعه علمی روحم کشش نداره و خیلی زود خسته میشم. از اینکه وقتم داره به بطالت میگذره خیلی در عذابم. اما هرچی فکر می‌کنم نمیتونم برای خودم هدفی در نظر بگیرم و خودم رو در مسیرش قرار بدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان‌ها با حضور در جمع انسان‌ها، انسانیت خود را بسط می‌دهند. این‌که از طریق رشته فوق، راه انس و خدمت با مردم را وسیله نزدیکی بیشتر به خدا کنید امری که خداوند برایتان پیش آورده؛ به فال نیک بگیرید و در دل همین حضور، روحیه عمق‌دادن به انسانیت خود را رشد دهید. موفق باشید

31469
متن پرسش
سلام استاد عزیز استاد: در مقدمه کتاب مفاتیح الغیب ملاصدرا آمده است که: «ولنشرع في مصادرات يتعطاها علم التأويل و مقدمات يعين فهمها على فهم معاني التنزيل فإن كل علم له ماهية و موضوع و مباد و مسائل و غاية يجب على الطالب أن يعلم ما هو و فيم هو و مم هو و لم هو لنوردها في فواتح هي للعلوم الحقيقية مفاتيح و هي عشرون» من هرچه کتاب را تورق کردم راجع به غتایت علم تاویل و یا مسائل آن چیزی نیافتم. استاد خواهشمندم راجع به این کتاب برایم با توجه به این سخن ملاصدرا توضیحاتی بدهید. ملاصدرا در مفاتیح الغیب به دنبال چیست آیا در آن فقط مبادی علم تأویل قرآن را آورده است و اگر موضوع ماهیت یا غایت آن را نیز آورده است در کجای آن می‌توان یافت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم بتوانیم در محدوده یک سؤال و جواب وارد این مباحث شویم. خوب است به شرح اساتید در این موارد رجوع کنید. البته اگر مباحث اصالت وجود و تشکیکی بودن آن را به خوبی برای خود حل کرده باشید. موفق باشید

31465
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: عرض تسلیت به مناسبت شهادت سیدالساجدین ع . با تشکر از پاسخ به سؤال ۳۱۴۴۳، با توجه به دروس معاد و بیاناتی که در پاسخ فرمودید، به نظر می رسد همونطور که اشاره فرمودید شناخت افراد در عالم برزخ و قیامت، از نوع شناخت صورت دنیایی اونها نیست که با زنی یا مردی شناخته بشوند، مثلا فرد متکبر که فرمودید به صورت مورچه محشور می شود متکبر مونث مورچه زن و مذکر مورچه مرد باشد! و یا مثلا آن فرد غضبناک گرگ مرد و آن یکی میمون زن باشد، بلکه شناخت افراد از نوع وجودی و معرفتی به سوابق دنیایی اونها و صورت برزخی و عائله ی متشکله از خلقیات و اعمال او هست و شاید به دلیل تجرد نفس در عالم بعد از دنیا صورت زن یا مرد در هیچ موجودی نیست مانند ملائكه یا وجود خود خداوند متعال و یا خود آدمیت در برزخ قبل از نزول در دنیا و محتمل است اینکه در قرآن کریم مثلا در سوره ی مبارکه ی الرحمن فرمودند «فیهن خیرات حسان» و یا آیات شریفه ی دیگری که در رابطه با حورالعین و... هست به دلیل این هست که در عالم دنیا زن صورت لطف الهی است و مظهر جمال اوست در اعیان و اذهان، ممکن هست وجهی از اون به جهت این مسئله باشد و وجهی دیگر هم شاید به دلیل مونث بودن لغت قرآنی این حقایق مثلا حورالعین، هست، مثل نفس که لغت مونث هست «و نفس و ما سواها». و حکم لغت بر معنی تسری ندارد. بنابراین همونطور که روح و نفس انسان نیز مانند بقیه مجردات فاقد جنسیت است، دلیلی ندارد که صورت او در عوالم دیگر جنسیت بردار باشد حتی به صورت، زیرا صورتها در اون عوالم از حقایق وجود و درون فرد به صورت اعمال و ملکات و خلقیات فرد متمثل می شوند و جنسیت بدن دنیا در شكل‌گیری او تاثیری ندارد و شاید وجود صورت زنی یا مردی در بدن برزخی عبث و بیهوده هست و به حکم عدل الهی فعل عبث از خداوند متعال محال است. در عالم دنیا هم که بدن مادی ابزار اوست با مواد و ژنهایی که روح در دسترس داشته بدن خاکی ساخته شده و زنی و مردی به این دلیل است و حتی اگر بگوییم در عین ثابت خود جنسیت این ابزار را انتخاب کرده ایم مانند اینکه مثلا پدر و مادر و خانه و اتاق خود را انتخاب کرده ایم که این اعتباریات با مرگ می رود و جنسیت و صورت مردی و زنی در این دنیاست و برای هیچ موجودی در عوالم دیگر شاید متصور نباشد و چه عیبی دارد ‌که مثلا بگوییم حورالعین صورت لطف الهی است فقط فارغ از جنسیت، مثل ملائكه مثل اینکه وقتی در همین دنیا برزخی می شویم به کل صورتها و جنسیتها فراموش می شوند مثلا مومنین عاشق حضرت آقا، رهبری حفظه‌الله هستند در حالی که در این دنیا نامحرمند به خانمها ولی نوع علاقه روحانی است. یا علاقه به خانم فاطمه ی زهرا س و رویت حضرت در روز قیامت که برای نامحرمان نیست، به این معنی که صورت حقیقت وجودی حضرت س را می بینیم که برای اهل جهنم قابل رویت نیست و برای بهشتیان با توجه به درجه ی وجودی هست ولی گفته نشده مثلا چون صورت روح ایشون زن هست آقایان بهشتی نبینند و خانمهای بهشتی ببینند، بلکه نامحرمی در اون دنیا امری وجودی تبیین شده، بنابراین محتمل است صورت روح حضرت س در عوالم دیگر از این قیود آزاد است و علی صوره الرحمن است، منتها ذهن خاک خورده ی بنده نمی تواند متصور شود و آیات قرآن کریم را مدام به حور و غلمان تقسیم کند بعضی تفاسیر حرفهای عجیبی می‌زنند که مردان چند همسر در اون دنیا دارند و زنان بهشتی چون پاکند طالب شوهر دیگری نیستند و از این حرفها که بین مردم بحث برانگیز هست که چرا... در حالی که در اون عوالم زشتی‌های بدن دنیایی و قوایی مثل شهویه که برای تدبیر بدن خاکی هست وجود ندارد، نفس فاقد جنسیت و مجرد هست و امام خمینی ره می فرمایند همان بدن قیامتی است با ظهور اعمال و عقاید و خلقیات نه ظهور جنسیت بدن خاکی، هر چند سوابق دنیایی او را به حکم تجرد بدانیم. «سبحان الله عمّا یصفون إلّا عباد الله المخلَصین»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. روبه‌رو شدن با تجلیات اسم لطیف را حمل بر چند همسری کرده‌اند. ولی در همان قاعده قیامتی آن ۲. همان‌طور که حضرت عسکری «علیه‌السلام» فرمودند در عالم بزرخ و قیامت شجره ممنوعه که به صورت‌های متفاوتی مطرح است مثل گندم یا سیب، فرمودند همه آن‌ها بوده است زیرا همان‌طور که جناب صدرالمتألهین می‌فرمایند موجودات مجرد دارای چنین ظرفیت‌هایی هستند که مثلاً در عین گندم بودن، سیب باشد همچنان‌که حضرت حق را وحدت ذات و صفات هست و در عین احدبودن، الله است به جامعیت اسماء. از این جهت زن و یا مرد در عین زن یا مرد بودن که سُکنای وجودیِ آن‌هاست؛ حامل ظواهری هستند که با اعمال و عقاید خود شکل داده‌اند. ۳. عین ثابته، بنیادی‌ترین وجه هر انسانی است و امری اعتباری نیست. موفق باشید

31461
متن پرسش
سلام: چند ساله پدرم رو از دست دادم. زمانی‌که در قید حیات بود تا زمانی که از دنیا رفت من کنار ایشون زندگی نکردم یعنی اصلا کاری بمن نداشت. زندگی خودش رو می‌کرد. نه خرجی من رو متقبل می‌شد نه چیزی، جر اواخر که دو سه بار پول یارانمه ام رو بهم داد و من واقعا در مضیقه زندگی می‌کردیم. من و مادرم اون شهر دیگه بود و ما شهر دیگه، منزل جد مادریم تا بزرگ شدم و ایشون از دنیا رفت. من دائما گله می‌کردم حتی بعد از فوتش و گاهی هم از شدت ناراحتی نفرین می‌کردم حالا حس می‌کنم ایشون از من ناراضیه و شاید عاقم کرده. حالا چکار کنم؟ لطفا جواب در کانال گذاشته شود ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شما برای ایشان صدقه بدهید بلکه به او کمک شود. فکر نمی‌کنم عدم رضایت ایشان با توصیفی که می‌فرمایید جهت سلوک و سیر شما اختلالی ایجاد کند. موفق باشید

31460
متن پرسش
سلام: در ادامه پرسش 31454 یعنی اگر بنده مثلا بگونه ای نماز بخوانم با این انگیزه که با صورت نمازم به عالی ترین وجه روبرو بشوم آیا این برای انسان امروز کم نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: راهی است که انسان را آرام‌آرام جلو و جلوتر می‌برد. موفق باشید

نمایش چاپی