بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان، فلسفه، کلام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30087
متن پرسش
سلام علیکم: برداشت این حقیر از بعضی دروس شما خصوصا معاد شناسی این است که با قیامت کبری بساط عالم ماده برچیده می‌شود اگر چنین است این با قاعده منطقی که می‌گوید موجودات مجرد از ماده تجلی و ظهور دارند چگونه سازگار است یعنی تجلی عالم ملکوت سفلی که مرتبه نازله آن عالم ناسوت است قطع می‌گردد مثل اینکه نور خورشید در یک مرتیه خاص دیگر نور افشانی نکرده و منقطع شود. این تناقض ظاهری را چگونه باید حل کرد؟ جزاکم الله خیرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث حرکت جوهری عرض شد که این عالم قیامت می‌شود و باز عالمی دیگر و قیامتی دیگر. در روایت داریم: «عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ مُحَمَّداً وَ عَلِيّاً وَ الطَّيِّبِينَ مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ وَ أَقَامَهُمْ أَشْبَاحاً قَبْلَ الْمَخْلُوقَاتِ ثُمَّ قَالَ أَ تَظُنُّ أَنَّ اللَّهَ لَمْ يَخْلُقْ خَلْقاً سِوَاكُمْ بَلَى وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ أَلْفَ أَلْفِ آدَمَ وَ أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَنْتَ وَ اللَّهِ فِي آخِرِ تِلْكَ الْعَوَالِم‏» - ابو حمزه ثمالى گفت از حضرت زين العابدين عليه السّلام شنيدم مي‌فرمود خداوند محمّد و علي و پاك فرزندانش را از نور عظمت خود آفريد و آنها را بصورت شبح قرار داد قبل از آفرينش مخلوقات سپس فرمود تو خيال ميكنى خداوند جز شما چيزى نيافريده بخدا سوگند هزار هزار آدم و هزار هزار عالم آفريد كه تو در آخرين عالم قرار گرفته‌‏اى. موفق باشید

30086
متن پرسش
سلام علیکم: جمله ای از عارف و بزرگواری شنیدم که ما قیامتها داشته ایم و اولین موجودات عالم هستی در نظام مادی و ناسوتی نبوده و آخرین آن هم نیستیم و با قیامت خداوند متعال از خاکستر جهان هستی عالم جدید و آدم جدید خلق می‌کند چرا که همانطور که در قیامت صغرای انسانی ماده بدن در چرخه همین دنیا باقی می‌ماند و تغییر و تبدیل پیدا می‌کند ماده عالم ناسوت نیز معدوم نشده (با توجه به اینکه وجود عدم نمی‌شود) با گذشت ملیونها سال مستعد که شد صورت دیگری از عالم معنا به آن افاضه می‌گردد آیا این برداشت و طرز فکر درست است؟ جزاک الله خیرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌توانم به راحتی این مطلب را بپذیرم. به‌خصوص که بوی نوعی تناسخ می‌دهد. نگاه جناب صدرالمتألّهین در موضوع بحث «حرکت جوهری» چیز دیگری است که می‌فرمایند: «النّفسُ جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء». موفق باشید

30071
متن پرسش
سلام استاد، با عرض خدا قوت: استاد حقیقتا صوت ها و کتب شما میتونه سوالات نسل جوان رو پاسخ بده و اونها رو از شلختگی روح و شخصیت نجات بده، افقی رو برای بودن برتر باز کنه، اما استاد نمیدونم چرا شما رو به هرکسی معرفی می‌کنم علاقه ای برای ادامه ی معرفیتون در مخاطبم نیست، جوونهای مذهبی الان خیلی تحت تاثیر آقای پناهیان هستند، من تقریبا همه مباحث ایشون رو گوش دادم و باید بگم که فوق العاده هستن برای کسایی که اول راه سلوکن، اما باید از ایشون گذشت و در بوستان آثار شما تنفس کرد، اما دوستان انگار قصد بالاتر آمدن ندارن و همچنان تکرار و تکرار، تکرار سخنرانی های معمولی و سطحی روحانی محل، استاد واقعا حیفم میاد که با آثار شما مانوس نیستن، حتی نمیخوان یکبار هم شده یه صوت از شما گوش بدن، آخه من باید چکار کنم؟، دوستانم اهل خودسازی هستن، بیگانه از آسمان معنویت نیستند، ولی حاضر نیستند یکم در سلوکشون ساحتشون رو تغییر بدهند.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره ذوق‌ها متفاوت است. نباید در این موارد سخت‌گیری و اصرار نمود. موفق باشید

30069
متن پرسش
سلام: استاد ببخشید جوابی که به سوال ۳۰۰۶۲ دادید رو نفهمیدم. بگذارید جور دیگر سوالم رو بپرسم. وقتی می‌گوییم خدا به دلیل حضور کاملتری که نسبت به امام زمان دارد به انسان نزدیکتر است یعنی چه؟ این نزدیکتر بودن خدا نسبت به امام زمان چه جوری است؟ یا وقتی می‌گوییم خدا نسبت به امام زمان حضور تمام تری نزد انسان دارد یعنی چه؟ این تمام تر بودن یعنی چه؟ تشکر استاد. ببخشید وقتتون رو می‌گیرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد این واژه‌ها را باید در بستر باوری فهمید که خداوند همه‌جا هست، ولی نزدیکی او به ما غیر از نزدیکی ما به اوست. او به ما نزدیک است به اعتبار مطلق‌بودنش، ولی ما به اندازه‌ای که از حجاب‌های دنیایی آزاد شویم، به او نزدیک می‌گردیم و نزدیکی او را می‌فهمیم. در مورد حضور هم، قضیه از همین قرار است. در این مورد خوب است که مباحث «برهان صدیقین» را دنبال بفرمایید. موفق باشید

30067
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد در این مورد که فرمودید پیامبران آمدند که ما خدا را بیابیم و نه اینکه صرفا خدای ذهنی را داشته باشیم را نسبت به این جمله که مثلا من در برابر مشکلات صبر می‌کنم و در برابر شهوات عفت پیشه ی کنم و... را می‌توانید روشن تر بیان کنید. خلاصه تر اینکه زمانی که من صبر می‌کنم اخلاق نیکو داشته باشم و عفت پیشه کنم و... آیا من خدا را یافته ام؟ آیا می‌توانیم در اینجا بگوییم که در این حالات است که ما وسیله ظهور خدا می‌شویم و او را حضوراً یافته ایم؟ ممنون
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. زیرا انسان در ذات خود، خدا را دارد و عواملی موجب این غفلت می‌شود که به آن حجاب‌های حضور خدا می‌گویند مثل مواردی که جنابعالی برشمردید. موفق باشید

30060
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: ببخشید که وقت شما رو گرفتم سوالی داشتم: با توجه به تاکید شما به مباحث پایه و معرفت النفس، برای یک نوجوان ۱۵ ساله کتاب (ده نکته از معرفت نفس) و مباحث برهان صدیقین و حرکت جوهری سنگین نیست؟ استاد شما گفته بودید روی این مباحث باید بدون عجله و با حوصله به مدت ۳ سال کار کرد و با توجه به این که با کنکور خیلی فاصله ندارم و می ترسم نتونم روی این مباحث خیلی خوب کار کنم و از طرفی دیگر سختی مباحث، بهتر نیست فعلا کتب: جوان و انتخاب بزرگ و آشتی با خدا رو کار کنم و ان شا ء الله در آینده این مباحث رو از اول تا پایان معاد به طور جدی کار کنم؟ با تشکر فراوان از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده فکر خوبی کرده‌اید. همان‌طور که متوجه شده‌اید عمل کنید، إن‌شاءالله برکت لازم را می‌یابید. موفق باشید

30043
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده: ابن سینا حدودا هم عصر شیخ طوسی است. چطور شیخ طوسی می تواند بر شخصیتی مثل ابن سینا ولایت داشته باشد در صورتی که در خیلی از مبانی اصولی هم محتاج ابن سیناست و هم عقب تر از ابن سیناست؟ به عبارت دیگر با تعاریفی که از ولایت می شود چطور شخصیت شیخ طوسی می تواند کشف بیشتری از عالم نسبت به ابن سینا داشته باشد در صورتی که با توجه به منظومه و مواجهه ی این دو بزرگوار با عالم به هیچ عنوان نمی توان گفت که این فقیه از آن فیلسوف کشف بیشتری دارد و نتیجتا بر او ولایت دارد و چیزی را به ابن سینا دستور دهد که به ابن سینا مکشوف نشده باشد و ابن سینا بخواهد از ولایت شیخ طوسی عقل خود را اخذ کند. با این مقدمه می‌خواهم نحوه ی مواجهه ی مسئله ای که از ولایت تعریف می شود را باز کنم مثلا کدام فقیه می تواند به بلندای فکر فارابی یا ملاصدرا یا ابن عربی برسد؟ وقتی بناست که هدایت جامعه در دست کسی باشد که کشف بیشتری برای او رخ داده است، چطور فقیه با مبانی فقهی که با عینک ناقص اصولی رویت شده می تواند ادعا کند کشف بیشتری از حکیم برایش رخ داده است؟ خود علم اصول چقدر از مبانی فلسفی خود را تکمیل کرد و هنوز هم بسیار خلاها دارد و وام دار فلسفه است. از طرف دیگه در همین اصول می گویند احکام تابع مصالح و مفاسد است و کدام فقیه با این مبانی فقهی می تواند ادعا کند من کشف عمیق تری از مبانی حکما دارم؟ صحبتم این نیست که حالا که ابن سینا اسطوره ی عرفان است پس قرار نیست از حاکم تبیعیت نکند یا اینکه فقیه بالاخره مانند حاکمی می ماند که باید حد و مرزی را مشخص کند و مدیر اگر اشتباه کند نباید اصل مدیر داشتن را زیر سوال برد. بحث این است که اینکه ما بیاییم و بیشترین کشف را انحصار در فقیه کنیم خطرناک است و البته محدوده ی ولایت خود ولی هم باید مشخص باشد. الغرض بحث خیلی گسترده و پر پیچ و خم است و یکی از ثمراتی که پیدا می کند در بحث ولایت فقیه است که با تعاریفی که جریان امروز از مسئله ی ولایت می آورند به نظر می رسد این ایدئولوژی قاسر در برابر ظهور وجود بشکند و یا ما باید با تعریف دیگری از ولایت روبرو شویم یا این نحوه ی تعریف ما از ولایت در آینده ما را بی ولی و متحیر می کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که فقیه و فقه، متذکر احکام و وظایف فردی و اجتماعی هستند. ولی در امر عقیدتی و اخلاق هرکس باید خودش نسبت خود را با حقیقت شکل دهد که در این امر بعضاً فیلسوفان می‌توانند کمک کنند. از طرفی فقیه، متخصص کشف حکم خداوند است و ابن‌سیناها و صدراها از آن جهت ولایت فقیه را می‌پذیرند. تکیه بر بعضی قواعد اصول فقه، جهت کشف حکم خدا، اصلِ مسئله را منتفی نمی‌کند هرچند ممکن است در ظهور کامل آن حکم، فقیه موفق نباشد. موفق باشید     

30040
متن پرسش
عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز: شش سال است که مقالات و کتب متعدد در زمینه خداشناسی فلسفی را دارم می‌خوانم. از برهان تا عرفان بگیرید تا رحیق مختوم و عین نضاخ. هر جا می‌رسند به اینجا که هر ناقصی علت دارد، دلیلی نمی آورند و صرفا گفته می‌شود که هر ناقصی نیازمند است و هر نیازمند هم علت می‌خواهد. در صورتی که ممکن است موجودی نیازمند به کمال باشد ولی علتی که نیازش را برطرف کند نباشد. یا حرف های دیگر گفته می‌شود که هیچ‌کدام قابل قبول نیست. برهان وجودی هم که تکلیفش مشخص است. ای کاش از همان اول به ذکر و ورد و فتوحات شیخ می‌پرداختیم تا این جهنم کم یقینی شعله اش کمتر می‌شد. هر چند برای خدای لیس لصفته حد محدود ما، نیاز به این دلایل نیست اما انتظار داشتم که فیلسوفان حداقل یک دلیل بیاورند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن حال یا باید خداوند کمال مطلق نباشد و یا بخل بورزد که نیاز به کمال برای موجودی باشد و آن نیاز را رفع نکند. موفق باشید

30027
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: در فایل صوتی افضل یقین که روی کانال گذاشته بودید، فرمودید هرچه از حاکمیت عالم طبع و طبیعت رها شویم، آزاد می شویم و یقین می کنیم که نظام عالم با حکومت ملکوتی اداره می شود. و جایی دیگر هم «لا خوف علیهم و لاهم یحزنون» را فرمودید خداوند نشان می‌دهد که در صحنه ها کارگردانی می کند. الان مشکل اینجاست، که بنده حدود چهار سال است در مساله ای حالت بلاتکلیف پیدا کرده ام، وقتی به اهل بیت (ع) توسل می کنم، نشانه هایی و هدایت هایی می یابم، که انگار ملائک و یا همون نظام فوق عالم طبیعت و اسباب می خواهند جهتی را نشان دهند، ولی برای خودم این موضوع حجت عقلی نیست یعنی در نظام اسباب طبیعت هنوز برای من اتفاقی نیافتاده، که بخواهم یقین به چیزی پیدا کنم کاش می توانستم به یک یقین و آرامش و ثبات درونی برسم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در این رابطه به جهانی نظر کرد که به نور دعا و مناجات، مقابل ما گشوده می‌شود. مباحث «مناجات التّائبین» إن‌شاءالله می‌تواند این موضوع را به تفصیل در آورد. موفق باشید

30033
متن پرسش
با سلام و احترام: استاد من دانشجوی ارشد فلسفه تعلیم و تربیت گرایش اسلامی دانشگاه تهران هستم، در مورد درس رویکردهای تربیت دینی سوالی داشتم. یکی از رویکردهای تربیت دینی رویکرد عملگراست. یکی از مصداق های این رویکرد را در جامعه ایران معرفی می نمایید. عملگرا به این معنا که اهل نظر تنها نباشد بلکه در زمینه عملی هم فعالیت های چشمگیری داشته باشد. با تشکر و امتنان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده در تربیت‌های دینی، نظر به اسوه‌ها و شخصیت‌ها است. آن شخصیت‌ها در حال حاضر از جهتی امثال حضرت امام باید مدّ نظر باشد و از جهتی امثال حاج قاسم یا شهید آوینی. به همین جهت به ما فرموده‌اند: «كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ‏ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ لِيَرَوْا مِنْكُمُ الِاجْتِهَادَ وَ الصِّدْقَ وَ الْوَرَع‏. امام صادق عليه السّلام به من فرمود: مردم را به غير از زبانتان دعوت به دين كنيد، تا سعى و كوشش و درستى و پرهيزگارى و خويشتن دارى را از شما مشاهده كنند. موفق باشید

30029
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. با سلام و عرض احترام. استاد ببخشید افرادی که در مسیر سلوک قرار می‌گیرند عکس العمل شان در برابر افرادی که به آنها توهین یا تهمت میزنن چیست؟ اگر بخواهیم از حق خود دفاع کنیم مشاجره ایجاد می‌شود و اگر نخواهیم دفاع کنیم سوء استفاده می‌شود و طرف مقابل به رفتار اشتباهش ادامه می‌دهد. چون در بعضی از مواقع اگر در برابر بی ادبی بعضی از افراد سکوت کنیم اون فرد ادب که نمی‌شود هیچ تازه یه قدرت کاذبی می‌گیرد و سوق داده می‌شود به قلدری و این افراد در جامعه و کم کم روی کل جامعه مسلط می‌شوند. میشه راهنمایی بفرمایید کجا باید سکوت و کجا باید دفاع کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد یک راه حلّ نمی‌توان داشت. آری! بعضی موارد باید به حکم «وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا» (فرقان/۷۲) باید با بزرگواری از موضوع عبور کرد ولی در جایی هم ممکن است که لازم باشد تذکر بدهیم، البته با حفظ متانت. چند جلسه‌ی اخیر دوشنبه‌ها إن‌شاءالله می‌تواند مفید باشد. موفق باشید

29995
متن پرسش
سلام: بسیاری از کتب اخلاقی همچون معراج السعاده مبتنی بر دستگاه اخلاقی ارسطویی است. گرچه احادیثی را از اهل بیت (ع) آورده باشند. بنده بدنبال کتاب اخلاقی ای هستم که علاوه بر ذکر احادیث اهل بیت (ع) دستگاه آن هم مبتنی بر دستگاه اخلاقی اهل بیت (ع) باشد لطفا معرفی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام به آنچه جنابعالی دنبال می‌کنید، نزدیک می‌باشد. موفق باشید

29993
متن پرسش
سلام علیکم: در مورد ذکر یونسیه توصیه ای همگانی نیست که همه بتوانند عمل کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءالله ذکر «لا إله الاّ الله» که به عنوان سید الکلام به ما معرفی شده، می‌تواند جایگزین خوبی باشد. موفق باشید

29992
متن پرسش
سلام استاد گرامی: عارف کامل به چه نوع علومی احاطه می یابد؟ مثلا چرا جواب خیلی از پرسش های علوم متعارف یا حتی مسایل مشکله حدیثی و قرآنی را نمی داند. یعنی اگر مطالعه نکرده باشد با صرف شهود بلد نیست. لطفا گستره علوم شهودی را کامل بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عارف کامل با نظر به «وجود» عالَم را مظهر وجود می‌یابد و به حقیقت هر چیز پی می‌برد. مصداق عارف کامل، ائمه‌ی معصومین «علیهم‌السلام» هستند. موفق باشید

29998
متن پرسش
سلام بر استاد طاهرزاده: در سالهای اخیر در فیلم های غربی بسیار بر مسئله جهانهای موازی تاکید می‌شود بنظر شما امکان دارد این مسئله صحت داشته باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در نگاه فلسفی خود بر اساس اصالت وجود این موارد را حاکی از توهّم می‌دانیم. موفق باشید

29973
متن پرسش
سلام استاد: وقت بخیر. ۱. شما کتاب حامل اسرار از آقای صمدی آملی را دیده اید؟ سیر مطالعاتی علوم ظاهری و باطنی برای طلاب دارن. آیا بدون رفتن به حوزه در خانه میشه این سیر رو دنبال کرد همراه با مباحثه؟ ۲. یک سوال دیگر اینکه مگر امثال آقای قاضی همین کتب را نخواندند و همین علوم را دنبال نکردن؟ همراه با دستورات دینی به صورت کامل و جامع پس چرا در عرفان به استاد نیاز پیدا میشه؟ خوب آن ها در نهایت مرجع مطالب و راهنماییهایشان سیر نفس و تشخیص عقل و وهم و مسائل دیگر در مراحل تکمیل نفس آیات و روایات بوده است؟ و البته آقای بهجت هم فرموده اند علم تو استاد توست. استاد عرفان داشتن و نداشتن چگونه با هم جمع می‌شود با توجه به سوالی که من پرسیدم و اینکه میگن ره چنان رو که رهروان رفتند مگر غیر از علم و عمل دقیق و صحیح با زیربنای فکری عمیق دینی بوده است؟ ۳. آیا می‌شود با یه عالمه مشکل از همان اول انسان فقط خدا را بخواهد و خواست او را یا باید حاجت خواهی کند تا آماده و با ظرفیت تر شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کتاب مذکور را ندیده‌ام. ۲. عمده رویکر درست است که استاد در این رابطه کمک می‌کند و با ظهور تاریخ حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» عملاً رویکردها، درست شده است و به همین جهت است که آیت الله بهجت می‌فرمایند: «علم تو، استاد توست». ۳. معرفت به نحوه‌ی حضور خداوند در همه‌ی امور بسیار کارساز است. موفق باشید

29955
متن پرسش
سلام وقتتون بخیر و خسته نباشید استاد: سوالی داشتم خدمتتون: آیا شما این متن و صحبت پیش رو تایید می‌فرمایید؟ «باید بتوانیم دو بخش تصمیم انسان و عملی شدن آن تصمیم را تفکیک کنیم و در ذهنمان جا بیندازیم، ما در تصمیم خود آزاد و مختار هستیم؛ محال است آزادی در تصمیم گیری از احدی سلب شود؛ و چون مختار هستیم می‌توانیم تصمیم خوب یا تصمیم بد بگیریم و خود تصمیم بر ما تاثیر دارد؛ تصمیم خوب سازنده است و تصمیم بد ویرانگر. اما بخش دوم، یعنی وقوع آن تصمیم به شکل یک فعل در جهان خارج، همیشه خیر است. اگر خیر نباشد خداوند امکان وقوع نمی دهد. عمل خارجی همیشه خیر است؛ چه مبتنی بر یک تصمیم خیر باشد، چه مبتنی بر یک تصمیم شر. چون فعل خارجی کار عبد نیست، تصمیم کار عبد است و فعل خارجی کار خداست، از خدا هم جز خیر سر نمی زند. از خیر محض جز نیکویی ناید.» سوال دوم اینکه استاد آیا این بحث تناقضی با نسبی بودن خیر و شر ندارد؟ تشکر از حوصله شما بزرگوار
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است حتی وجود شیطان در نظام عالم باید باشد هرچند نسبت به ما خیر نیست و نباید از آن پیروی کرد. خیر و شرّ در ذات، نسبی نیستند ولی نسبت به ما انسان‌ها، آری! نسبی هستند. مثل آن‌که ممکن است یک عمل برای یک نفر خیر باشد و انجام‌دادنِ آن برایش مفید باشد مثل کمک‌کردن به انسان نیازمند از طرف صاحب ثروت. و همین عمل برای کسی که نزدیکان او و همسر و فرزندش نیازمندترند، کار خیری نباشد.  موفق باشید

29953
متن پرسش
سلام: اینکه روحیات و صفات انسان ها با هم فرق داره، این فرق اختیاری هست یا خدا طبق صلاح دید خودش اجبارا افراد رو با اون روحیات آفریده؟ ممنون از اینکه وقت میزارید و جواب میدین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً در مواردی روحیه‌ها با همدیگر متفاوت است و در اختیار انسان‌ها نیست. ولی در کسب تقوا، هرکس باید خودش تلاش کند. موفق باشید

29947
متن پرسش
سلام: همانگونه که حق بر حضرت خضر تجلیاتی داشت که با اینکه حضرت موسی برتر از او بود اما حق را با آن جلوات شاهد نبود حال سوالم اینست که این امکان برای ما فراهم‌است که علی رغم برتری حضرت مصطفی و آلش بر ما، به جلوه هایی از حق دست یابیم که حضرت دست نیافتند یا حضرت به همه دست یافتند و هرچه بیابیم قبلش حضرت یافته اند و مطلب دیگر آنکه گفته می‌شود در تجلی تکرار نیست جلوه هایی که حق بر تک تک افراد می‌نماید منحصربفرد است؟ و درین صورت حضرت جلوه هایی که حق بر دیگران می‌کند را اگر یافته است که تکرار پیش می آید و اگر نیافته است که جامعیتش مخدوش می‌شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. پیامبر اسلام و ائمه‌ی هدی «علیهم‌السلام» جامع شریعت و حقیقت هستند و همه‌ی آنچه حضرت موسی و حضرت خضر «علیهماالسلام» دارند را دارا می‌باشند. ۲. در تجلی تکرار نیست، یعنی آنچه به شما می‌رسد، مقدمه می‌شود برای تجلی بعدی که سالک را در شدت بیشتری منوّر می‌کند. موفق باشید

29946
متن پرسش
سلام آقای طاهرزاده وقتتون به خیر: استاد چند سوال داشتم ازتون خیلی ممنون میشم اگر وقت بزارید پاسخ بدید. من ۱۷ سالمه و دبیرستانی هستم و چند وقتی هست به مباحث اسلامی و قرآنی و مباحث مربوط به انقلاب علاقه مند شده ام و وظیفه ی اصلی خودم رو در راه پیشبرد انقلاب جهاد علمی می‌دانم. همانطور که رهبر هم به جهاد علمی تاکید داشته اند و بعد از شهادت آقای فخری زاده از این بابت مطمئن شدم که یکی از بیشترین کمک ها را کار جهاد علمی به انقلاب می‌کند که تروریست ها حاضر شدند چنین اقدامی را در ایران جلوی خانواده ی این شهید بزرگوار انجام دهند و من خودم را موظف می‌دانم که راه ایشان و شهدای علمی دیگر را ادامه دهم و میدونم که غرب هم از پیشرفت علمی ما می‌ترسد. از طرف دیگر میدونم که در این دوره و زمان که فتنه ها و شبهات در جهان و مخصوصا در کشور ما با کار رسانه ای بسیار قوی دشمنان روز به روز بیشتر می‌شود اگر کسی به خودسازی نپردازد و از سیم خاردار نفسش نگذرد نمی‌تواند کار جهادی انجام دهد و در شبهات غرق می‌شود. و از طرفی وظیفه ی خود می‌دانم که تا می‌توانم اصول اعتقادی خود را تقویت کنم و به خودساری بپردازم تا اولا شبهات و فتنه ها را بتوانم پشت سر بگذارم و ثانیا در حد توان بتوانم دست دیگران هم بگیرم و آنها را هم کمک کنم. اما نمی‌دانم از کجا شروع کنم از تفسیر قرآن؟ نهج البلاغه؟ مباحث مربوط به انقلاب؟ اعتقادی؟ تاریخی؟ شبهات؟ و ... شما در سایتتون سیر مطالعاتی که قرار داده اید متاسفانه ترتیب مطالعه را مشخص نکردید اگر ممکنه راهنمایی کنید از کجا شروع کنم؟ و سوال دوم هم اینکه آیا این وظیفه ای که من در رابطه خودم با انقلاب درک کرده ام وظیفه ی درستی است یا خیر؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. با کتاب «آشتی با خدا» و «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» شروع بفرمایید همراه با شرح صوتی آن‌ها. و سپس آرام‌ارام وارد بحث معاد همراه با مباحث صوتی آن بشوید. البته بدون عجله و با یک برنامه‌ی سه ساله ۲. به نظر بنده درک خوب و درستی است و موجب عاقبت به خیری می‌شود. موفق باشید

29950
متن پرسش

سلام علیکم و رحمه الله: استاد عزیز آیا این سخن درست است که برای بررسی تعالی روحی؛همانا شخص باید به میزان رشد فکری در عقایدش و پیاده سازی آن در تاریخی که در آن قرار دارد بیاندیشد؛ نه اینکه دنبال حالاتی چون مکاشفه و خواب و از این دست حالاتی که بعضا در وصف علمای پیشین به کرات می خوانیم باشد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده همین‌طور است. نمونه‌اش شهید حاج قاسم سلیمانی که خودِ عرفا اقرار دارند که حسرت سلوک آن مرد الهی را می‌خورند. موفق باشید

29945
متن پرسش
با سلام: ۱. آیا با فقه و اصول و دروس مصطلح حوزه می‌توان آن چه که نیاز یک تمدن اسلامی است (اقتصاد و فرهنگ و ...) را برآورد؟ ۲. اگر جواب خیر است با چه ابزاری می‌توان این کار را کرد؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً تمدن اسلامی نیاز به فقه و اصول دارد. آری! شرط لازم هست، ولی کافی نیست. از حکمت و عرفان نباید غفلت کرد تا إن‌شاءالله جهان، آماده‌ی فهم اشارات قرآنی و روایی ما بشود. موفق باشید   

29937
متن پرسش
سلام: از سوالات برداشت شد که ازدواج امریست ورای اختیار و با توجه به اینکه والدین توسط اعیان ثابته اولاد انتخاب شده اند پس زوجین باید به مقوله ازدواجشان از منظر دیگری نظر کنند و صبر پیشه کنند. سوال من در مورد افرادیست که پس از طلاق در ازدواجهای بعدی صاحب فرزند می‌شوند جایگاه این فرزند با توجه بحث عین ثابت چیست و آیا آن طلاق اجباری قلمداد می‌شود؟ سوال دیگر بسیار می‌شود که فرد همسر مناسب خود را در ازدواجهای بعدی می یابد چرا صبر بر ازدواج اول را علی رغم ناسازگاری توصیه می‌فرمایید. بنظر می‌رسد عین ثابت یک چیز فراگیرست. ممکنست در عین ثابت فرد چندین ازدواج ناموفق ثبت شده باشد تا به فرد مناسب برسد چرا ما بخاطر علم پیشین حق با فردی که نمی‌خواهیم بسازیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این چیزی نیست که در اختیار ما باشد ما باید مطابق شرع مقدس به وظیفه‌ی خود عمل کنیم تا خدا، خدایی‌اش را بکند. موفق باشید

29933
متن پرسش
سلام استاد جان: استاد جان بنده مطالعه داشتم و تجربه. چرا بعضی در ابتدای مسیر حالات عرفانی خوبی را دارند ولی بعد حالاتشون می رود این چه علتی دارد؟ چرا؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفاوت در سالکِ مجذوب و مجذوبِ سالک است. سعی کنید این دو واژه را در اینترنت جستجو فرمایید. إن‌شاءالله مطلب روشن خواهد شد. موفق باشید

29932
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز ادام الله ظلکم: استاد بنده در ۱۴ سالگی حالات خوبی داشتم با غیب ارتباط داشتم معرفت و نفس و بخشی از معاد و ... مباحث حرکت جوهری و ... را با شما کار کردم. گاهی حضرت عزرائیل را درک کردم و خودم را در برزخ احساس کردم و حتی مکاشفهکی هم شاید داشتم جوری بودم که دورم جمع می شدند با بودنم و با حضورم اطرافیان به نماز شب تشویق می شدند نور داشتم چه نوری. الان ۲۰ ساله هستم و طلبه و آن حالات رفته استاد. چرا رفته؟ بی خطا نیستم البته. سوال چرا رفته؟ چکنم برگردد؟ خواهشا تفصیلی فرمایید بنده کتب شما را بعضا مطالعه داشتم مانند عالم طلبگی و ... ارجاع ندهید. لطفا ممنون استاد. این سوال برام خیلی مهمه کمی بیشتر وقت بگذارید برای سئوال ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به حضوری که با حاج قاسم پیش می‌اید فکر کنید. إن‌شاءالله مباحث اخیری که در مورد حاج قاسم در کانال «مطالب ویژه» عرض شد مفید خواهد بود. موفق باشید@matalebevijeh

نمایش چاپی