بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: انقلاب اسلامی و حکومت دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
7390
متن پرسش
به نام خدا با سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده عزیز پیرو سوالات مدیریتی، همانگونه که استحصار دارید مقام معظم رهبری تحول در علوم انسانی را از جامعه دانشگاهی خواستار شدند و بر همین اساس بنده در مبانی علم مدیریت در حال تحقیقم. ایشان می فرمایند : بسیارى از مباحث علوم انسانى، مبتنى بر فلسفه‌‌‌‌‌‌‌‌‌هائى هستند که مبنایش مادیگرى است، مبنایش حیوان انگاشتن انسان است، عدم مسئولیت انسان در قبال خداوند متعال است، نداشتن نگاه معنوى به انسان و جهان است. خوب، این علوم انسانى را ترجمه کنیم، آنچه را که غربى‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها گفتند و نوشتند، عیناً ما همان را بیاوریم به جوان خودمان تعلیم بدهیم، در واقع شکاکیت و تردید و بى‌‌‌‌‌‌‌‌‌اعتقادى به مبانى الهى و اسلامى و ارزشهاى خودمان را در قالبهاى درسى به جوانها منتقل کنیم؛ این چیز خیلى مطلوبى نیست. (پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری 8/6/1388) اینکه بنده درباره‌ى علوم انسانى در دانشگاه‌ها و خطر این دانشهاى ذاتاً مسموم هشدار دادم - هم به دانشگاه‌ها، هم به مسئولان - به خاطر همین است. این علوم انسانى‌اى که امروز رائج است، محتواهائى دارد که ماهیتاً معارض و مخالف با حرکت اسلامى و نظام اسلامى است؛ متکى بر جهان‌بینى دیگرى است؛ حرف دیگرى دارد، هدف دیگرى دارد. وقتى اینها رائج شد، مدیران بر اساس آنها تربیت میشوند؛ همین مدیران مى‌آیند در رأس دانشگاه، در رأس اقتصاد کشور، در رأس مسائل سیاسى داخلى، خارجى، امنیت، غیره و غیره قرار میگیرند. (پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری 29/7/1389) علوم انسانى اهمیت دارد، علوم انسانى کنونى در کشور بومى نیست، متعلق به ما نیست، ناظر به نیازهاى ما نیست، متکى به فلسفه‌ى ما نیست، متکى به معارف ما نیست، اصلاً ناظر به مسائل دیگرى است، مسائل ما را حل نمیکند. دیگرانى طرح مسئله کردند، براى خودشان حل کردند - به درست و غلطش هم کار نداریم - اصلاً از ما بیگانه است. (پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری ۱۳۸۹/۰۶/۱۴) دکتر داوری اردکانی در کتاب علوم انسانی و برنامه ریزی توسعه در صفحات 16 تا 18 به طور خاص و در جاهای دیگر کتاب اساسا این بحث را رد می کند و می فرمایند: درک معنی اسلامی شدن علم دشوار است. علوم انسانی اسلامی با جامعه اسلامی و دینی به وجود می آیند و اگر قرار باشد یکی از این دو بر دیگری مقدم باشد، تقدم با جامعه است. ... پدید آمدن جامعه دینی هم موقوف و موکول به تجدید تفکر و عهد دینی و پایان یافتن تاریخ غربی و بازگشت مردمان به ساحت قدس بر اثر قوت گرفتن تفکر دینی است. ... با توجه با این معنی اصلا ضرورت ندارد که از علوم انسانی اسلامی بگوییم، زیرا این امر از دو حال خارج نیست: یا به علوم اجتماعی نیاز نداریم، یا با وجود تفکر دینی، انها را بدون دشواری به دست می آوریم.... در جای دیگری می فرمایند: وقتی همه شئون و جلوه های تجدد را بر مبنایی غیر از مبنای تاریخی اش می طلبیم و باطن تجدد را پذیرفته ایم و می خواهیم ظاهرش طوری باشد که ما بپسندیم، یعنی در حقیقت تجدد را مثال و نمونه زندگی دانسته ایم و نیازهای روحی و علمی خود را با آن می سنجیم اما می خواهیم هر چه را که در آن است برای خود بازسازی کنیم. پیداست که اگر گذشت از تجدد ممکن و میسر و محقق شود، همه عناصر و آثار و دستاوردهای تجدد از میان نمی رود، اما با حفظ همه چیز و رنگ و جلوه دیگر دادن به آن ها دیگر از گذشت نمی توان گفت. اما شاید بگویند هیچ یک از ما شئون تجدد را رد و نفی نمی کنیم بلکه آنها را بر مبنایی دیگر قرار می دهیم. این سخن قدری عجیب است و گویندگان ظاهرا نمی دانند که هر امری را بر هر بنیادی نمی توان قرار داد. علمی که غایتش قدرت و تملک و استیلا است بر مبنای عرفانی و دینی قرار نمی گیرد و چگونه ممکن است و چه کسی این توانایی را دارد که تنه و شاخ و برگ و ثمر علم کنونی را از ریشه اش جدا کند و آن را با ریشه دیگری پیوند زند؟ به این جهت استدعا کرده ام که بیاییم از این بحث بگذریم. علوم اجتماعی موجود به جامعه مدرن تعلق دارد و در زمین تجدد روییده است و اگر آنرا به زمین و هوای دیگری ببرند معلوم نیست که بر سر آن چه خواهد آمد. ... در صفحه 39 می فرمایند: قصد تجدید نظر در علوم انسانی با تأیید و اثبات موجودیت این علوم آغاز شده است، یعنی پذیرفته اند که علوم اجتماعی باید باشند و شاید متوجه شده اند که برای سیر در راه توسعه باید به علوم اجتماعی رجوع کرد، اما چون توسعه غربی را نمی خواهند، می خواهند علوم انسانی را هم متناسب با توسعه ای که خود می پسندند ترتیب دهند این امر وقتی محقق و ممکن می شود که لااقل به اجمال معلوم باشد که این توسعه مورد نظر چیست. ... کسی که به نظام دینی عقیده دارد حق دارد طالب علوم انسانی روییده از زمین فرهنگ تاریخی و بالیده در هوای سنن دینی و قومی شد. عیب این تمنا اینست که بر مبنای قول نیندیشیده به امکان جمع نظام دینی با مدرنیته استوار است. لذا خواهش دارم: 1- نظرتان را در خصوص این بحث دکتر داوری بیان فرمایید؟ 2- اگر جامعه مقدم بر علوم انسانی است خود جامعه را چگونه باید ساخت؟ پس چرا قران که دستورالعمل زندگی است (و به نوعی تمام علوم انسانی در آن یافت می شوند) قبل از تشکیل جامعه اسلامی و اصلا برای تشکیل آن نازل شده است؟ 3- آیا حکومت اسلامی اصلا به علوم انسانی و اجتماعی نیازی دارد؟ 4- اگر مدرنیته به پایان خود رسیده است علوم انسانی که در واقع راهبر آن بوده اند دیگر به کاری می آیند؟ 5- آیا اصلا تحول در علوم انسانی اجرایی است؟ چگونه؟ 6- اگر علوم انسانی در غرب برای توسعه بوده اند ما علوم انسانی اسلامی (به فرض قبول تحول در این علوم) را برای چه می خواهیم؟ آیا توسعه دیگری مد نظر ماست؟ 7- آیا به نظر شما جمع نظام دینی و مدرنیته امکانپذیر است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عنایت داشته باشید آقای دکتر داوری و ا مثال ایشان تئوری‌پرداز موضوعات فکری هستند و باید هم همین‌طور عمل کنند ولی مقام معظم رهبری مسئولیت اجرای اهداف و آرمان‌های نظام مقدس اسلامی را دارند و کار ایشان شبیه کسی است که باید کشتی معیوبی را در وسط دریا تعمیر کند. ایشان که نمی‌توانند بگویند این کشتی را کنار بگذاریم و یک کشتی دیگر سوار شویم، باید همین کشتی را تعمیر کنیم وگرنه وسط دریا غرق می‌شویم. لذا در راستای انتقال از تمدن غربی به تمدن اسلامی ما باید در چنین فضایی نسبت به علوم انسانیِ موجود تغییر دیدگاه دهیم و دیدگاه‌های انسان‌شناسانه‌ی خود را وارد کنیم – بر فرض هم که بنا به گفته‌ی جناب آقای دکتر داوری، اساساً جایگاه علوم انسانی در فرهنگ غربی معنا دهد که حرف درستی است – تا به مرور به جایی برسیم که از فضای نیاز به علوم انسانی گذر کنیم 2- حتماً همین طور است که اگر جامعه‌ای با هویت دینی به صحنه بیاید پیرو آن ساختارهای مخصوص خودش را می‌آورد و همین‌طور که دکتر می‌فرماید باید بدانیم هر فکری و هر چیزی در هر مزرعه‌ای با تاریخ دیگر ظهور نمی‌کند، و اسلام هم از همان ابتدا آموزه‌هایی را مطرح می‌کند که با تحقق جامعه‌ی دینی معنای خود را می‌یابد و ما هم با نظر به تحقق جامعه‌ی دینی داریم کارهای خود را در نظام اسلامی سر و سامان می‌دهیم و به همین جهت از بعضی از نهادها گله‌مندیم که متوجه نیستند نباید برنامه‌هایی را دامن زد که ما را از تحقق جامعه‌ی دینی غافل می‌کند 3- حکومت اسلامی به علوم انسانی و اجتماعی نیاز دارد ولی نه در قالب و رویکردی که غرب به آن دامن زده، ما فعلاً در دوره‌ی گذار هستیم و در این رابطه مجبوریم این علوم اسلامی را مدّ نظر قرار دهیم ولی رویکرد آن‌ها را تغییر دهیم. 4- در سؤال سوم این نکته نیز روشن می‌شود 5- با توجه‌دادن انسان‌ها به انسانی که تا ملکوت می‌تواند حاضر باشد شرایط برای پشت‌کردن به علوم انسانی غربی در محافل آکادمیک فراهم می‌شود 6- ما وقتی انسانی را تعریف کردیم که خلیفه‌ی خدا است عملاً توسعه به معنای غربی را از منظر او خارج کرده‌ایم و او را متوجه تمدنی کرده‌ایم که بستر اتصال زمین به آسمان است در این بستر تمام ابزارها معنای دیگری دارند 7- به نظر بنده جمع نظام دینی و مدرنیته محال است ولی ما در شرایط گذار هستیم و برای عبور از مدرنیته باید سازکار داشته باشیم، نمی‌شود از فردا با مدرنیته قهر کنیم. روش مقام معظم رهبری در این امر فوق‌العاده دقیق است. موفق باشید
7339
متن پرسش
با سلام خدمت جناب اقای طاهر زاده در یکی از کتاب های خود به مضمون بیان فرمودید که"امام خمینی (ره) در عصر معاصر بزرگترین کمک را به ظهور حضرت حجت (عج)کرده است . حال سوال حقیر از شما این است که 1)مگر شما مقیاس اندازه گیری بزرگی و کوچکی کار هستید ؟به عنوان مثال گاندی ایا خدمت بزرگ نکرد ؟ 2)و یا اصلا فایده دانستن این که این کار بزرگ بوده یا کوچک چه سودی به ما رساند.تبین راه روش مهمتر نیست ؟؟ نثار روح امام خمینی صلوات .
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نوع نگاه حضرت امام و آثاری که باقی گذاردند معنای ظهور انسان کامل را در فرهنگ امروز ما نهادینه می‌کند و با نظر به چنین فکر و فرهنگی راحت‌تر از ظلمات دوران می‌توان عبور کرد. موفق باشید
7342
متن پرسش
سلام علیکم . خسته نباشید استاد با توجه به نکته ای که رهبری فرمودند و گفتند بصیرت خود را افزایش بدهید من تصمیم گرفتم سخنرانی های استاد رائفی پور را هم گوش دهم . امروز یک سخنرانی از ایشان گوش دادم و تا حدی اطلاعات سیاسی ام به روز شد . خدا ایشان را عمر دهد . اوضاع منطقه - صهیونیسم - فتنه های آخرالزمان - یهودشناسی و ... را به زیبائی تبیین میکند .اما دو تا سوال برایم بوجود آمد و اول اینکه آیا ما باید بیشتر وقت خود را به روی حکمت و عرفان و المیزان بگذاریم یا به روی مباحث بصیرت افزائی . چون ایشان یک مباحث ریزی را مطرح میکنند که درون المیزان نمیتوان یافت و یا در مباحث دیگر حکمی . وسوال دوم اینکه شما همیشه میفرمایید مباحث را به جای سپردن به ذهن به قلب بسپارید . این دسته از مطالب مثل مطالب آقای رائفی پور را چگونه میتوان به قلب رساند . با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ما به اندازه‌ای که توسط حکمت و عرفان و قرآن متوجه‌ی قواعد عالم شویم می‌توانیم حوادث عالم را درست بفهمیم و جایگاه تاریخی آن‌ها را درک کنیم و به بصیرت لازم برسیم 2- آنچه تحت عنوان عقیده مطرح است باید إن‌شاءاللّه قلبی شود ولی اطلاعات مربوط به جامعه و امورات زندگی جای دیگری دارد. موفق باشید
7244
متن پرسش
سلام استاد شما در جواب پرسش 7224 فرمودید دولت احمدی نژاد در مورد کشاورزی کاری که میتوانست کرد !!!! اما باید بگم که بر اساس امار های رسمی کشاورزی در این دوره اسیب جدی دید مثلا در تولید گندم درحالیکه از قبل به خودکفایی رسیده بودیم اما متاسفانه وارد کننده شدیم و بقیه مسائل که باید به امار رجوع کرد و نمونه عینی که خودمون در اصفهان شاهدش هستیم اون تصمیم غلط و بدون فکر و احساسی که دولت در مورد زاینده رود گرفت و باعث خشکی زاینده رود شد و دیدیم که چه بلایی بر سر کشاورزان زحمت کش اصفهان اورد و چطور اون ها رو بیکار و آواره شهرهای دیگه کرد و زندگی زن و بچشون رو از بین برد و چه بلایی بر سر محیط زیست اصفهان اورد و بماند مسائل خطرناک امنیتی که در قبال این تصمیم ممکنه بوجود بیاد که البته امیدواریم خدا بهمون رحم کنه و این اتفاق نیفته ... استاد من قبول ندارم که این انقلاب لنگ اقای احمدی نژاد هست و انگار فقط اون هست که در جهت اهداف انقلاب حرکت میکنه و بقیه منحرف هستند!!! نه اینطور نیست بلکه خود احمدی نزاد یک نوع انحرافی رو بوجود اورد و اون نظر به اشخاص دیگه و افکار دیگه مقابل ولایت فقیه هست که خودتون دیگه منظورمو میدونین ... ما گفتمان احمدی نژادی نداریم این حرف غلطه ما گفتمان انقلاب اسلامی داریم و بس ... خواهش من از طرفداران ایشون اینه که یه جوری حرف نزنن که انگار این انقلاب حیاتش به احمدی نزاد وصله نه این انقلاب بزرگتر از این حرف هاست و اصلا خودش یک روح و حقیقت قدسی داره و همه به اون وابسته هستند نه اون به کسی ... استاد اگه صلاح میدونین این صحبت منو نمایش بدین اگه هم نه که هیچ / التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم مثل شما معتقدم این انقلاب با حقیقت قدسی خود خیلی بالاتر از آن است که به کسی متصل باشد منتها هر دولتی که به اهداف اصلی این انقلاب بیشتر توجه دارد بیشتر مورد نظر ما است و آنچه در مورد کشاورزی و موضوع تأسف‌بار زاینده‌رود مطرح فرمودید و مشکلاتی که پیش آمد، چیزهایی نبود که یک دولت بتواند نقش اساسی در آن داشته باشد، خشکسالی سال‌های اخیر را از یاد نبرید، آنچه ما از دولت آقای احمدی‌نژاد داریم با آن ضعف‌هایی که بسیار خاطرمان را مکدّر کرد، رویکردی بود که با اهداف انقلاب می‌خواند و تلاشی بود که در راستای تحقق آن اهداف انجام می‌شد و رهبری عزیز در همین رابطه دفاع خاص از آن دولت می‌کردند ولی بنا نیست ما به آقای احمدی‌نژاد برگردیم. موفق باشید
7191
متن پرسش
سلام علیکم . بعضی از عرفای بزرگ می فرمایند تا نمیدانی فلان مال یا پول از چه راهی آمده است آن را خرج نکن . اما چنین چیزی در سیره ی نبوی و اهل بیت دیده نمیشود . مثل آن 12 درهم که شخصی به پیامبر برای لباس دادند . یا هم سفره شدن اهل بیت با برخی از شیعیان و.... آیا اهل بیت با استفاده از مقام غیبی خود متوجه حرام یا حلال بودن مال میشدند یا خیر ؟ میشود کمی این را توضیح دهید سوال دوم :‌بعضی از عرفا میگویند از افرادی که نور ولایت ندارند بپرهیز . این یعنی چه ؟ یعنی با غیر شیعیان رابطه نداشته باشیم ؟ یا با شیعیانی هم که از لحاظ اعتقادی بسیار ضعیف هستند باید قطع رابطه کنیم . ولی جناب استاد در احادیث زیادی دیده میشود که چنین کاری را ما از اهل بیت ندیدم که افرادی که ولایت آنها را قبول نداشتند با آنها قطع رابطه کنند
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در فضایی که فسق حاکم است و احتمال فساد در افراد زیاد است آن دستور، دستور خوبی است ولی در جامعه‌ی اسلامی باید حمل بر صحت افراد کرد 2- افرادی که اهل‌البیت«علیهم‌السلام» را تا حدّی می‌شناسند و باز عناد می‌ورزند منظور است وگرنه مسلمانان معمولی اعم از شیعه و سنی حکم دیگری دارند. موفق باشید
7201
متن پرسش
سلام علیکم. شما در کتاب جوان و انتخاب بزرگ گفته اید: (( چرا ما انقلاب اسلامی را دوست داریم؟ چون ما را به عالم غیب ارتباط میدهد و وسیله ی ارتباط با عالم غیب است)). خواستم اگر ممکن است این که انقلاب ما را به عالم غیب ارتباط میدهد را بیشتر توضیح دهید. چون با توجه به ظاهر جامعه و برخی مسائل عکس این اگر اتفاق افتاده است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چهار جلد کتاب در این رابطه داشته‌ام. إن‌شاءاللّه کمک‌تان می‌کند به‌خصوص کتاب «انقلاب اسلامی و بازگشت به عهد قدسی» . کتاب‌ها روی سایت هست. موفق باشید
7149
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد طاهر زاده در ضمن مطالعه سایت جنابعالی مطالبی دال بر اینکه ما در آستانه ایجاد تمدن عظیم اسلامی هستیم و انقلاب تغییرات بنیادی در جهان ایجاد خواهد کرد و در مسیر تغییر تاریخ قرار گرفته ایم و ....از این دست گفته ها زیاد دیدم . بنده ضمن رعایت احترام به نظرات حضرت عالی ، عرض می نمایم صحت یک ادعا را بایستی از نتایج آن مورد بررسی قرار داد. ما پس از سالها وبا وجود تبلیغات زیادی که در جهان ایجاد کرده ایم ، عملا بیش از سه چهار کشور دنیا کسی با ما همسو نشده . بجز سوریه و لبنان و یکی دو کشور آمریکای لاتین در حد محدود. که این نسبت به کل جهان ناچیز است . حالا جهان پیشکش. مردم خود ما نیز کلا در عالم دیگری سیر می کنند . شما خود در جامعه میبینید . واقعیت کلن عکس قضیه است . ما در جامعه ایرانی شاهد دین گریزی ،کاهش ازدواج ، طلاق بالا ، روابط نامشروع زیاد ، بی حجابی، فساد اقتصادی ، اعتیاد و ..ووووو که شرح کاملش اینجا نمیگنجد هستیم .من میبینم شاید 10 درصدجامعه در عالمی که شما تصویر میکنید سیر نمیکنند. 90 در صد دنباله گرفتاری و بدبختی و ...یا بقول شما دنیا هستند. من خودم از مطالعه کنندگان مطالب شما هستم . خیلی جاها با حضرتعالی اشتراک نظر دارم . در مورد دین ، امامت ، غرب، اصالت خانواده و هر چیز دیگر..... ولی قویا معتقدم ما داریم خودمان را گول میزنیم . واقعیت جامعه چیز دیگری است و ما همان دین پاک و آسمانی و شخصی که مردم در دوران طاغوت برای خودشان داشتند را نیز آلوده کردیم . آلوده به دروغ ، به شعار ، ما دین را ابزار کردیم و مردم را از اسلام فراری دادیم .. همه ضعفها را هم میاندازیم گردن پهلوی و آمریکا . به هر حال سیر تاریخی که میفرمایید به نظر من نه تنها محقق نمیشود. بلکه روز به روز از آن در حال فاصله گرفتنیم . من این ادعا را با شواهد موجود در جامعه میگویم . لطفا نظر یا نقد خود را نسبت به نظر من در سایت منعکس فرمایید . باتشکر موید باشید .
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تأمل بر نحوه‌ی ظهور سنت‌های بزرگ در تاریخ می‌تواند مقدمه‌ی مناسبی باشد برای آن‌که بدانیم آینده چگونه شکل می‌گیرد. این‌که شاه به عنوان مظهر خودباختگی یک ملت نسبت به تفکر غربی، رفت و این‌که در حال حاظرآمریکا هر تصمیمی که با روحیه‌ی استکباری‌اش می‌گیرد موفق به انجام آن، آن‌طور که او تصمیم می‌گیرد نمی‌شود و این‌که روح مردم جهان به سوی معنویت گرایش پیدا کرده؛ حکایت از آن دارد که خداوند تقدیر دیگری را برای ما رقم زده، هرچند برای حاکمیت آن تقدیر باید فرایندی طی شود. بنده نمی‌گویم آنچه در حال وقوع است بدون تفکر در منظر دید همگان قرار می گیرد تا شما بفرمایید چرا در همگان قابل رؤیت نیست. مگر آن زمانی که حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» فرمودند: «شاه رفتنی است» در ظاهر جامعه چیزی در از نمایان بود؟ یا وقتی از شکست مارکسیسم لنینیسم خبر دادند از ظاهر حرکات کشور شوروی و مردم آن می‌توانستیم چنین شکستی را دید؟ همه‌ی عرض بنده آن است که رابطه‌ای بین تفکر و زمان هست که اگر بتوانیم تقدیری را که در زمان ما جاری است احساس کنیم تفکر شروع می‌شود و اگر بتوانیم ماوراء آنچه ظاهر است با آنچه تفکر در اختیار ما می‌گذارد مأنوس شویم حضوری در تاریخ زمانه‌ی خود احساس می‌کنید که چون هوای تازه می‌خواهد تاریخ جدیدی را بسازد و شما از حضور در این فرایند محروم نمی‌شوید. به شرطی که احساس خود را از چهارچوب مفهوم به چیزی بالاتر معطوف داریم که آن «وجود» است. در آن حال با انسانی سخن می‌گویید که در حال ظهور است و نه با انسانی که دوره‌اش گذشته، و آن‌وقت روشن می‌شود حرکتی که در تاریخ خود نیست نمی‌ماند همان‌طور که حرکات شاه و صدام نماند. به نظر شما چه کسی در دوران خود زندگی می‌کند؟ آن کسی که با وضع موجود همرنگ است یا آن‌هایی که نسبت خود را با تاریخی که شروع شده، تعریف کرده‌اند؟ شهدای عزیز ما نسبت جاری‌شده در تاریخ را با تذکر حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» شناختند و همرنگ تاریخی شدند که با وجود خود باید احساس می‌کردند و احساس کردند. آن‌ها چون می‌خواستند باشند متفاوت از ظاهر زمانه‌ی خود شدند و مسئولیت تحقق تاریخی که شروع شده است را به گردن دیگری نینداختند، مسئولیت دوران خود را به تنهایی به دوش کشیدند. این درک دیگری است از زمانی که در آن زندگی می‌کنیم. موفق باشید
7114
متن پرسش
سلام علیکم صحبتهای شما استاد عزیز را درمورد زنان در مشهد گوش دادیم . فرمودید هنر ما اینه ک از قاعده های عالم حوادث را پیش بینی کنیم تا بتوانیم برخورد مناسبی باآن داشته باشیم .بر اساس چه قاعده و سنتی می فرمایید رجوع تاریخ در آینده به زن مسلمان هست ؟ آیا اینکه غرب دیگر نه خانواده دارد و نه زن به معنای حقیقی آن رببطی به این قاعده دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تاریخی از طریق انقلاب اسلامی شروع شده که در ذیل آن انسان‌ها نسبت به سنن عالم به آگاهی همه‌جانبه‌ای می‌رسند. در این راستا جایگاه زن در تعریفی ماوراء تعریفی که مدرنیته از زن دارد ظهور می‌کند و آنچه از زنان در اثر ظلمات مدرنیته به حجاب رفته ظهور خواهد کرد و دوران سرگشتگی زنان به‌سر می‌آید، زیرا متوجه جایگاه خود می‌شوند. در جواب سؤال شماره‌ی 6275. تحت عنوان «زن گمشده اصلی انقلاب» عرایضی داشته‌ام، خوب است به آن نیز رجوع کنید. برای فهم تاریخ جدید و حضور در آن جلساتی که در قم داشته‌ام را به صورت نوشتار تکمیل می‌کنم إن‌شاءاللّه مفید خواهد بود. موفق باشید
7076
متن پرسش
اسلام علیکم حدودچندسال است که بین جوانهای شهرمااختلاف ودعواست به حدی که جوانهامسجدراترک کرده وزمینی رادرنظرگرفته اندتامسجدی جدابسازند به حرف هیچ کس هم گوش نمیدهنداگر ممکن است راهنمایی بفرماییدکه وظیفه ماچیست؟التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با صمیمیت تمام به آن‌ها دعای مکارم را تذکر دهید که برای تحقق جامعه‌ی اسلام و نظر به تمدن اسلامی باید در ذیل اسلام و ولایت از ضعف‌های همدیگر بگذریم تا نور و رحمت خدا که تنها در جمع مسلمین تجلی می‌کند بر قلب تک‌تک آن‌هایی که تلاش بر اتحاد دارند تجلی می‌کند. موفق باشید
7083
متن پرسش
سلام استادچندماهی است توی این دوتامشکل بدگیرکردم چه کارکنیم که جایگاه خودمون رو توی این دنیایی که خیلی وضعیتش خیلی بهم ریختس بدونیم کجاست تا بعدنشویم هرسخنرانی وهرکسی ادعایی میکنددرباره تحصیل و کار وآینده من سریع فکرمیکنم آهان باید همین کارو بکنم ومدام پوپی روی پوچی و ایجاد وظایف وهمی؟ ساکن تهرانم وضعییت بیرون اصلاجالب نیس چه کارکنم بااین حرف که مگه چه اشکالی داره بی حجابی ونگاه عادی شده افرادبه نامحرماین بدترمیشه وقتی همین وضع توی فامیل وتلویزیون و..هم هست یاجمله رییس جمهورمون مهم عفت است درسته شایدبی حجاب باشند؟! باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید مباحثی که در مدرسه‌ی معصومیه‌ی قم عرض شد و صوت آن روی سایت هست کمک کند. آن‌جا روشن شد بخواهیم و نخواهیم تاریخی با حضور امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در این عصر شروع شده که آن تاریخ رجوع به معنویت و بندگی خدا است حال اگر کسی خود را وارد این تقدیر بزرگ الهی نکند گرفتار رنج بی‌تاریخی می‌شود و پوچی تا عمق استخوانش نفوذ می‌کند. موفق باشید
7050
متن پرسش
سلام استاد خدارو شکر میکنم که با شما وکتابهاتون آشنا شدم. بنده به امام خمینی خیلی خیلی علاقه دارم و با اینکه 25سالمه و اصلا زمان امام نبودم ولی هر موقع تلویزیون امام رو نشون میده دلم میلرزه موقع سالگرد ارتحال امام وقتی تشیع جنازه امام یا خبر مرگ امام رو که اقای اخباری گفت از تلویزیون پخش میشه ناخوداگاه اشک میریزم وحس میکنم بی سرپرست شدم.حس عجیبی به امام و آیت الله خامنه ای دارم واصلا توی سخنان اینها حقیقتی رو می بینم که جاهای دیگه نیست. ولی یه سوالی دارم که ذهنم رو مشغول کرده و شبهه شده واسم این شبهه از عشقم به امام کم نکرده ومطمئن هستم که ایشون مورد تایید امام زمان بودند ولی باز هم بعضی وقتا شبهه ذهنم رو به هم میریزه. شبهه اینه که امام با چه جرئتی شروع به انقلاب کرد ودرصورتی که هزاران نفر از مردم در راه انقلاب شهید شدند؟؟ با اینکه بعضی از علما را می بینیم که رسما امام را بی عقل خطاب میکنند! چه ملاکی وجود دارد که یقین کنیم راه امام بر حق است واین علما اشتباه میفهمند؟؟ بعضی از علما میگویند ما فقیهیم و امام هم فقیه بوداو نظری داشت وما هم نظری دیگر! با اینکه بنده امام را صدهابرابر بزرگتر از یک فقیه میدانم ولی باز هم این شبهات ذهن مرا مشغول کرده است. استاد طاهرزاده عزیز بی نهایت مشتاق جواب شما هستم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده سعی کرده ام در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان اللَه تعالی علیه» روشن کنم که حضرت امام بنا به روایت حضرت صادق«علیه السلام» از آن نوع علمائی هستند که هر یک قرن در امت حضرت محمد«صلی اللَه علیه و آله» می آیند تا دین را از انحراف نجات دهند و در این مسیر مثل روش پیامبر«صلی اللَه علیه و آله» و علی«علیه السلام» تا شهادت به میدان نیاید، اسلام از انحرافات آزاد نمی شود و لذا حضرت امام پا به میدان گذاشتند و آن عزیزانی که شهید شدند خودشان و با اختیار خودشان به حقانیت آن راه پی بردند که به عالی ترین نتیجه ای که باید برسند رسیدند و اسلام را نیز از زیر چکمه ی استکبار نجات دادند و راهی گشوده شد که سال های سال برکاتش به مرور ظهور می کند. موفق باشید
7035
متن پرسش
در تفسیر سوره ی احزاب آیه ی1 فرمودید منافقین و کفار می خواهند برای رهبر ی نظام تصمیم سازی کنند و مثال هایی از امام اوردید که امام در انقلاب در مقابل این ها ایستاد و عقب نشینی نکرد.می خواستم ببینم آیا در قطع نامه ی 598 امام به تصمیم نرسیدند؟؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: جمله ی حضرت امام«رضوان اللَه تعالی علیه» که پذیرش قطعنامه را نوشیدن جام زهر قلمداد کردند از جهاتی این تصور را در ذهن می آورد. کتاب راز قطعنامه نیز در این مورد حرف هایی دارد البته ممکن است آن کتاب از جهاتی یک جانبه به موضوع نگاه کرده باشد. موفق باشید
7022
متن پرسش
سلام علیکم . شما در خصوص سلوک آقای قاضی و امام میفرمایید سلوک آقای قاضی مربوط به دوران اجتماعی ایشان است و باید عنصر زمان آگاهی داشت. حال میخواستم درباره ی سلوک آیت الله بهجت بپرسم . ایشان که دیگر هم عصر ماست و چهار سال بیشتر از رحلت اشان نمیگذرد . من احساس میکنم سلوک مرحوم بهجت ذیل سلوک امام نبوده است و به نظرم بیشتر جنبه ی فردی دارد تا اجتماعی . نظر شما چیست میشود کمی توضیح دهید ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرض کردم این بزرگان با ملکاتی که تا چهل سالگی به دست می آورند زندگی را ادامه می دهند. سه جلد کتاب در جمع بندی سخنان ایشان هست که نشان می دهد چقدر در زمان خود هوشیارانه جریان ها را دنبال می کردند. خدا ایشان را رحمت کند که چقدر خوب انقلاب اسلامی را شناختند و از آن پشتیبانی کردند. موفق باشید
7011
متن پرسش
سلام علیکم . استاد من سعی میکنم زندگی را بر اساس دست یافتن به توحید مثل توحید آقای قاضی تنظیم کنم.از طرفی هم توحید بدون ولایت میسور نیست . چطوری بفهمم وظیفه ی من جوان شیعه مهدی در سال 1392 و 2014 میلادی چیست ؟ این زمان آگاهی را چگونه کسب کنم؟ وظیفه ی فردی خود را چگونه پیدا کنم؟ کدام یک از کتابهایتان میتواند کمکم کند؟ سوال دوم اینکه میترسم در مسیر سیر و سلوک ام وارد مباحث اجتماعی سیاسی بشوم از نورم سلوک ام کاسته شود . چکار کنم این نورانیت از بین نرود ؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ زمان شناسی و شناخت تقدیر زمانه بسیار مهم است و امروز در ذیل اسلام و اهل بیت«علیهم‌السلام» ، ولایت در ولی فقیه متعیّن است و بحمدالله خداوند راه را برای ما روشن کرده‌است. 2ـ وقتی در ذیل ولایت فقیه نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی حساس باشید این عین توحید است و قلبتان را صیقل می‌دهد و منور به غمی می ‌کند شبیه غم اهل بیت«علیهم‌السلام». موفق باشید
6987
متن پرسش
باعرض سلام استادباتوجه به تاکیدهای همیشگی رهبردرباره بصیرت چندسوال داشتم. اخیرا فرمودند:نداشتن بصیرت مثل نداشتن چشم هست بخش اول: 1.اگرمی شود توضیحی ویا ارجاعی بدهید درباره بصیرت وراه های کسب آن؟ 2.بصیرت داشتن چطوربدست می آید با اطلاعات باچه نحوه ی رجوعی؟!(متاسفانه هنوزتوی روزنامه ومردم درباره بسیاری مسائل اختلاف دیدگاه های بسیارشدیدی است) 3.برای اینکه جایگاه هرچیزی را درزندگی بدانیم باید چه کارکنیم؟واین که با چه عالم باید به این مسائل نظرکنیم تاجایگاه آن را بفهمیم؟ بخش دوم 4.شخصی=دائما می گویند جنگ است جنگ نرم است آقا فرمودند:چه کارکنم اگر کسی نمی بینه استاد بنده چه کارکنم که اصلا توی این عالم نیستم فقط ادعا هایی وحرف هایی هست تقلید هایی هست اما اگرجنگ است پس چرا من خوابم؟ چه کارکنم؟از کجا شروع کنم؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر جایگاه تاریخی جریان‌ها و حادثه‌ها را دنبال کنیم و در مطالعات و تحقیقات خود نظر به مقصد توحیدی عالم داشته باشیم، خداوند بصیرت لازم را به ما می‌دهد. عمده آن است که مواظب باشیم برای خودمان یک هویت محدودی مثل هویت حزبی تعریف نکنیم تا ناخودآگاه موضوعات را از آن زاویه بنگریم. این‌جا است که آزاداندیشی به کمک ما می‌آید 4- جنگ نرم به این معنا است که شرایط تبلیغاتی دشمن سعی دارد افق توحیدی تاریخ ما را برای ما تیره و تار کند، و با نظر به انقلاب اسلامی و امیدواری به نور مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» می‌توانیم در این جنگ نیز موفق بیرون آییم. موفق باشید
6988
متن پرسش
ببخشید نظرتون درباره ی کتبی که غربیان راجع به انقلاب اسلامی نوشتند ، چیست ؟ انقلاب اسلامی فرهنگی است و به دنبال مطرح کردن نوع حکومتش نبوده ؟ آیا رویکرد نقد خانوم اعظم مجیدی نژاد ، برنده دهمین دوره جشنواره نقد کتاب ، در نقد کتبی که نویسندگان غربی راجع به انقلاب اسلامی نوشته اند ، صحیح است ؟ با تشکر. "www.ibna.ir/vdcao6n6a49nom1.k5k4.html"
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم حرف درستی است زیرا امثال اسپوزیتو نمی‌توانند ماورای نگاه مدرنیته، نگاهی به نظام‌های سیاسی دنیا داشته باشند و تصور کنند که نظام اسلامی در عین آن‌که یک نظام سیاسی است به همان اندازه فرهنگی است. موفق باشید
6833
متن پرسش
با سلام چرا فرموده اید مذاکرات ژنو را جام زهر نمیدانم؟این مذاکرات جز ذلت مسلمانان در برابر کفار سود دیگری هم داشت؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته آن را فتح الفتوح هم نمی‌دانم. در عین آن‌که روح حاکم بر مذاکرات و سند نهایی را نمی‌پسندم ولی فراموش نکنید نظام اسلامی در این مذاکرات توانست خود را در جهانی که غرب برای خود تعریف کرده بود تثبیت کند. خدا کند مذاکره‌کنندگان متوجه هویت تاریخی انقلاب اسلامی باشند و با این منظر مذاکره را ادامه دهند. موفق باشید
6834
متن پرسش
با سلام چرا عده ای در جامعه اسلامی ما به دنبال تمدن سازی و عبور از غرب و فرهنگ غربی نیستند در حالی که انقلابی هم هستند؟ در حالی که با توجه به تقابل صد در صد غرب و انقلاب سرانجام یکی باید باقی بماند و جز این هم قابل تصور نیست و حضرت مهدی هم که اوج اسلام را قرار است به اجرا بگذارند؛با تمدن غرب سازگاری نخواهند داشت و آنرا نابود خواهند کرد چون مبانی فرهنگ غربی در تضاد کامل با مبانی فرهنگ و تمدن اسلامی است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ده‌ها سال است تکنوکرات‌ها تحت تأثیر غرب گمان می‌کنند انقلاب اسلامی یعنی یک زندگی غربی با ادب اسلامی. سال‌ها طول می‌کشد تا ذهنیت این افراد درست شود. شاید دولت یازدهم وسیله‌ای باشد تا برای ملت روشن شود با تکنوکرات‌ها ملت به اهدافی که در انقلاب دنبال می‌کنند، نمی‌رسند. موفق باشید
6789
متن پرسش
بسم الله الرّحمن الرّحیم: ضمن تشکر از جنابعالی؛ سوالاتی خدمتتان داریم که امید است با جواب تک‌تک آن‌ها نکاتی در راستای ادامه‌ی مباحثی که مطرح می‌فرمایید روشن شود.
متن پاسخ
- سؤال 1- مباحث غرب شناسی چه ضرورت و جایگاهی در سرفصل های آموزشی دارد؟ و علت تدریس این سنخ مباحث از سوی شما چه بوده است؟ باسمه تعالی: سلام علیکم: جواب: 1- مباحث غرب‌شناسی در راستای نظر به جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی و توجه به فرهنگ مهدوی که افق آینده را در اتحاد بین تکوین و تشریع می‌نگرد، معنای خاصی به خود می‌گیرد غیر از آنچه منتقدین مشهور دنیا در رابطه با نقد غرب مطرح می‌کنند. ما از طریق انقلاب اسلامی بنا داریم زندگی زمینی خود را در تمام مناسبات فردی و اجتماعی به کمک شریعت الهی، با عالم قدسی مرتبط گردانیم و در این رابطه باید موانع تحقق این هدف را که در حال حاضر عمده‌ترین آن موانع نگاه فرهنگ غربی به عالم و آدم است، بشناسیم و بدین لحاظ نه‌تنها شناخت غرب با این رویکرد برای دوستداران انقلاب اسلامی لازم بلکه از نان شب واجب‌تر می‌باشد و گرنه ناخودآگاه انقلاب اسلامی در ذیل غرب قرار می‌گیرد و از تحرک لازم می‌افتد و ملت‌ها از نتایج فوق‌العاده‌ای که می‌توانند از انقلاب اسلامی ببرند محروم می‌شوند و با ادعای آن‌که توسعه‌یافتگی مستقل از منظومه‌ی جهانی نیست عملاً انقلاب اسلامی را استحاله می‌کنند. سؤال 2: به نظر شما ضعف ها و کاستی دوره های آموزشی غرب شناسی موجود در کشور چیست؟ طرح کلی و ویژگی خاص مباحث آموزشی شما چه می باشد؟ جواب 2- حقیقتاً درست متوجه شده‌اید که مباحث غرب‌شناسیِ موجود بعضاً نقص‌ها و کاستی‌ها و اشکالاتی دارد زیرا بعضی‌ها متوجه نیستند مخالفت ما با فرهنگ غرب مثل مخالفتی که مثلاً روسیه و یا چین با غرب دارد نیست، اندازه‌ی مخالفت ما با غرب به اندازه‌ی تفاوت اهدافی است که هرکدام دنبال می‌نماییم و در راستای آن اهداف انسان را معنا می‌کنیم. ضعف‌های بعضی از مباحث غرب‌شناسی در غفلت از ذات غرب است، غربی که در سر و سامان‌دادن بر زندگی زمینی بشر به غیب به عنوان نقشی فعّال و کارساز و الهام‌بخش توجه نمی‌کند و مطابق آن برنامه نمی‌ریزد و عملاً به دست‌آوردهایی دست می‌زند که در اثر آن دست‌آوردها نقش الهام‌بخشی غیب و اشراقی آن از صحنه‌ی زندگی انسان‌ها دور می‌شود، در حالی‌که ما در نقد غرب باید متوجه باشم غرب چه‌چیزی به ما داده و چه‌چیزی از ما گرفته که سعی شده در کتاب «عالم انسان دینی» به‌طور بسیار مختصر متذکر آن باشیم. کتاب «مدرنیته و توهّم» نمونه‌ای از نقد غرب با رویکرد دینی است به آن شکلی که عرض شد. سؤال: 3 ) نسبت ما با تاریخ انبیا و اولیا چگونه باید باشد و درک انقلاب اسلامی چگونه منجر به تصحیح این نسبت می گردد؟ جواب: 3- نسبت ما با تاریخ انبیاء و اولیاء از این قرار است که حضرت حق از ابتدای حیات زمینی بشر زندگی دینی و شرعی را برای انسان‌ها مقدر نموده تا در گشایش زندگی زمینی و تنگناهای مخصوص این زندگی بهترین انتخاب را داشته باشد و همواره رابطه‌ی اشراقی خود را با عالم معنا حفظ کند و این خط از حضرت آدم«علیه‌السلام» شروع شد و همچنان ادامه یافت تا به شریعت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» رسید و در دل این شریعت نظرها به حاکمیت انسانِ کامل یعنی حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» معطوف گشت و در راستای چنین حضوری انقلاب اسلامی ظهور کرد و درست در مقطعی از تاریخ که فرهنگ مدرنیته اراده کرده بود خط حضور تاریخی انبیاء و اولیاء را نادیده بگیرد انقلاب اسلامی متذکر آن خط معنوی گشت تا اولاً: بشر راز سرگشتگی خود را در دوران جدید درست بشناسد و ثانیاً: راهی را که خداوند برای زندگی زمینی بشر مقدر کرده است همچنان گشوده بماند تا ما زندگی خود را در مسیر اراده‌ی الهی قرار دهیم و از بی‌معنایی و پوچی رهایی یابیم و بفهمیم تقدیری که خداوند اراده کرده است چه تقدیری است. سؤال: 4) با توجه به اینکه فهم ما از دین متاثر از حجاب مدرنیته است، چگونه می توان در دوره های آموزشی به مباحث دینی توجه نمود؟ جواب: 4- همچنان‌که بحمداللّه متذکر هستید در شرایطی قرار داریم که به‌واقع در بسیاری امور فهم ما از دین متأثر از حجاب مدرنیته است و تنها با یک خودآگاهی تاریخی می‌توانیم از این حجاب آزاد شویم وگرنه سعی می‌کنیم دین را با مدرنیته تطبیق دهیم که با این کار اصالت را به فرهنگ مدرنیته داده‌ایم و عملاً دین در ذیل فرهنگ غربی قرار می‌گیرد و از کارآیی لازم باز می‌ماند و معلوم است وقتی دین کارآیی لازم را نداشت فرو گذاشته می‌شود. خودآگاهی تاریخی یعنی بفهمیم جایگاه دین و جایگاه مدرنیته دو جایگاه متفاوتی است و هیچ نسبتی با همدیگر ندارد زیرا یکی اصالت را به جهان می‌دهد و دیگری اصالت را به خدا. به عنوان مثال وقتی شما جایگاه تاریخی وهابیت را درست شناختید و معلوم شد این فرقه مأمور است تا اولاً: در زیر لوای اسلام فرهنگ مدرنیته را بسط دهد و ثانیاً: مأمور است از اسلام چهره‌ای زشت بنمایاند تا نگاه‌ها از اسلام به سوی فرهنگ غربی معطوف شود، دیگر انرژی خود را صرف این نمی‌کنید که بخواهید اشکالات محتوایی آن فرقه را اثبات کنید، در عین آن‌که اشکالات محتوایی فراوانی در این فرقه هست. در خودآگاهی تاریخی که ما باید نسبت به مدرنیته داشته باشیم متوجه جایگاه تاریخی آن فرهنگ می‌شویم که در ذات خود هیچ معنویت اصیلی را برنمی‌تابد و هر معنویتی را در فضای روح سوبژکتیویته به باور شخصی تبدیل می‌کند و انسان را در خود متوقف می‌نماید، در حالی‌که جایگاه دین در طول تاریخ درست برعکس جایگاه تاریخی فرهنگ غربی است. دین انسان‌ها را متذکر حقیقتی ماوراء برداشت‌های ذهنی‌شان می‌کند تا با عالمی بس جدّی‌تر و اصیل‌تری مرتبط گردند، عالمی که اگر بدون نظر بدان تصمیم‌گیری کنند گرفتار انواع بحران‌ها و تناقض‌ها می‌شوند همان‌طور که عده‌ای در اطاق تاریک خواستند فیل را بشناسند و نظر بدهند. و چنانچه آموزش معارف دینی با چنین دقتی همراه نباشد که امروزه تنها باید با فاصله‌گرفتن از ظلمات غرب می‌توان به نور توحید در افق زندگی بشر اشاره کرد؛ به نحوی گرفتار یک نوع سکولاریسم شده‌ایم که البته بیش از همه باید حوزه‌های علمیه در این امر هوشیاری لازم را به‌خرج دهند. سؤال: 5) به نظر می آید که جنابعالی در فهم اندیشه غربی از دیدگاهها و جریانهایی استفاده نموده اید که متفاوت و ظاهرا متعارض هستند.به طور مثال اندیشه صدرایی، تفسیر المیزان و اندیشه های مرحوم فردید و رضا داوری اردکانی در مباحث شما طرح شده اند. لطفا وجه پیوند این اندیشه ها را در مباحث غرب شناسی توضیح دهید. جواب: 5- این نکته‌ی بسیار حساسی است که وقتی انسان به اندیشه‌ها از نظر وجودی بنگرد و در همه‌ی آن‌ها در جستجوی «وجود» باشد و اگر آن اندیشه‌ها متذکر وجود باشند دیگر به عنوان اندیشه‌های متکثر و متفاوت ظهور نمی‌کنند و این درست بر عکس نگاه حصولی و ماهیت‌گرا به اندیشه‌ها است که با نظر به وجه متفاوتِ آن‌ها شناخته می‌شوند زیرا ماهیت مثار کثرت است و برعکس وجود که عامل وحدت می‌باشد. شما در اندیشه‌ی صدرایی منور به نگاهی می‌شوید که اولاً: بین وجود و ماهیت تفکیک می‌کنید و به اعتباریات اصالت نمی‌دهید. ثانیاً: متوجه وجود به معنای تشکیکی آن هستند یعنی وجود را به عنوان یک مفهوم در ذهن مورد توجه ندارند بلکه به عنوان یک حقیقت به آن می‌نگرید. در این دستگاه بنده جناب آقای دکتر فردید و جناب استاد داوری را در رابطه با نقد غرب متذکر «وجود» می‌دانم به این معنا که این بزرگان و از همه مهم‌تر جناب مارتین هیدگر غرب را از آن جهت که حجاب وجود است نقد می‌کنند و اگر به عمق تعبیر هیدگر نسبت به وجود و ظهور و خفای وجودی که وی مدّ نظر‌ها قرار می‌دهد نظر کنیم به تشکیکی‌بودن وجود که ملاصدرا مدّ نظر دارد نزدیک می‌شویم و در این رابطه بنده قرائت دکتر فردید از هیدگر را از آن جهت که شیعه و ایرانی است قابل قبول می‌دانم هرچند ممکن است به‌زعم عده‌ای این برداشت از هیدگر مطابق اندیشه‌ی هیدگر نباشد، که البته بنده معتقد به این نیستم. چون وقتی خودم هم به متون نوشته‌شده از هیدگر رجوع می‌کنم و در فضای اصالت وجود صدرایی و با ذوق تشیع به آن متون می‌نگرم احساس تناسبی بین صدرا و هیدگر برایم پیش می‌آید. در صفحه‌ی 290 کتاب «مفردات فردیدی» از قول فردید آورده: «: «من می‌خواهم از نو، ملاصدرا بخوانم تا آن‌جا که سوبژکتیو و ابژکتیویته در ملاصدرا محو شود، تفسیر من از ملاصدرا غیر از تفسیر خودبنیادانه‌ای است که حوالت دوره‌ی جدید است»». می‌گوید: ««وجودِ» ملاصدرا متعالی از وجودِ ذهنی و عینی است. در فلسفه‌ی ملاصدرا تعالی و دفاع از قرآن است». می‌فرماید: «ملاصدرا پریروز دارد». سؤال: 6 ) چه نسبتی بین عرفان اسلامی (به طور خاص ابن عربی) و اندیشه متفکرین غربی مانند نیچه یا هایدگر وجود دارد؟با تشکر جواب: 6- روح عرفان محی‌الدین در نظر به اسماء الهی نهفته است که نگاه بسیار با ارزشی به عالم است زیرا حقیقتاً در نگاه وجودی آنچه مدّ نظر است وجود است در کمالات خاص وگرنه نگاه ما به مفهوم وجود خواهد بود. پس در نگاه وجودی از آن جهت که وجود عین کمال است شما با اسماء حسنای الهی روبه‌روئید که در مظاهر مختلف ظهور کرده و عرفان محی‌الدین انسان را در چنین نگاهی می‌پروراند تا بتواند بین تنزیه و تشبیه جمع کند و با حضرت اللّه در مظاهر اسماء حسنایش مأنوس گردد. در دل چنین نگاهی غرب سراسرظلمات است و هایدگر این را به‌خوبی می‌فهمد و می‌فهماند ولی نه در آن حدّی که شما در عرفان محی‌الدین متوجه آن هستید. در حالی‌که نیچه را به‌راحتی را نمی‌توان در این دستگاه جای داد. نتیجه از یک طرف با مفاهیم درگیر است و طالب حضور می‌باشد و فریاد می‌زند که کلیسا و بازار خدا را کشته‌اند و در به در به دنبال خدای حضوری است و از طرف دیگر به ابرمردی نظر دارد که اراده‌ی او معطوف به قدرت است و نه معطوف به حق. با این‌همه نیچه به جهت آن روح عصیانگرش می‌تواند الهام‌بخش باشد ولی ارتباط با نیچه کار آسانی نیست حتی در همین حدّ که من تصویر کردم نمی‌توان نیچه را جای داد. با این‌همه می‌توان گفت: «دیده آن باشد که باشد شه‌شناس.... تا شناسد شاه را در هر لباس». موفق باشید
6714
متن پرسش
به نام خدا با سلام بنده مشغول طرح پایان نامه سطح 3 می باشم که موضوع پایان نامه را به پیشنهاد و همکاری استادم نقش حکومت در ایجاد تمدن اسلامی قرار دادم. مشغول مطالعه و گردآوری طرح بودم که با کتاب تمدن سازی شیعه شما آشنا شدم که شاید بتوان گفت نه تنها مسیر فکری من در پایان نامه که حتی موضوع سخنرانی هایم را هم تحت تاثیر قرار داد. اکنون که می خواهم طرح بنویسم کمی سر در گم شده ام و هنوز نتوانسته ام بر اساس تفکراتی که از شما آموخته ام مسیر جمع آوری طرحم را پیدا کنم. لطفا اگر می شود کمی مرا راه نمایی کنید. متشکرم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید در جلسه‌ی سخنرانی بنده در محرم امسال تحت عنوان «جریان روشنفکری و تقابل آن با تمدن» و« کربلا نقطه عطف تقایل تمدن اسلامی با تمدن جاهلی.» که متن سخنرانی و صوت شرح آن در صفحه‌ی اول سایت هست کمک کند. در ضمن کتاب «علل تزلزل تمدن غرب» نیز راه‌گشا است. موفق باشید
6649
متن پرسش
استاد با سلام و احترام فراوان بنده خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران هستم که خواستار اطلاعات بیشتر درباره کتاب تحت چاپ شما با عنوان معرفت النفس و الحشر هستم که خبر آن را از آقای اصفا گرفتم. قصد من این است که قبل از انتشار کتاب پیش خبر آن را تهیه کنم. اگر با بنده همکاری بفرمایید بسیار ممنونتان می شوم. در صورت تمایل توضیحاتی درباره موضوع و محتوای کتاب بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: جلد 8 و 9 اسفار معارف ارزنده‌ای از الهیات به بمعنالاخص و معرفت نفس در اختیار فرهنگ بشری ‌گذارده که سال‌های سال بشر نیاز دارد اندیشه‌ی خود را از آن طریق بارور نماید و از آن‌جایی که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» جهت ورود به عرفان بر همین دو جلد تأکید داشتند لازم بود که جلسه‌ی 8 و 9 اسفار در اختیار فارسی‌زبان قرار گیرد و از آن‌جایی که چاپ اول کتاب معرفت‌النفس و الحشر در سال‌های گذشته نایاب شده بود و از طرفی نیاز بود که با ویرایش جدید در اختیار عزیزان قرار گیرد بر آن شدیم که آن کتاب را با ویرایش جدید و با شرح و اضافاتی مفید تجدید چاپ نماییم. به‌خصوص که احساس می‌شود نسلی به صحنه آمده است که طالب معارف متعالی است و می‌تواند مطلوب خود را از دریای بیکران حکمت متعالیه‌ی ملاصدرا به‌دست آورد. ملاصدرایی که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در وصف او فرموده‌اند: «و ما ادراک ماالملاصدرا» زیرا عظمت روح اندیشه‌ی حکمت متعالی انسان را حیران می‌کند که چگونه خداوند آن مرد را و اندیشه‌‌ی او را پرورانده که در این زمان می‌تواند برای عبور از ظلمات سوبژکتیویته‌ی غرب به کمک آید. موفق باشید
6641
متن پرسش
با عرض سلام محضر استاد بنده وقتی با مباحث شما آشنا شدم ، علاقه مند شدم و سیر مطالعاتی شما را دنبال کردم و حتی المقدور در جلسات شما حاضر شدم و حتی شغل دوم خودم را نیز کنار گذاشتم و با خود گفتم همین حقوق برای زندگی کافیست و به جد دنبال به اصلاح اعتقاداتم پرداختم . همزمان دانشجونیز بودم و برای مدرک لیسانس میخواندم اما نه برای پول یا شغل . با خود میگفتم اگر درسم را ادامه دهم و به تحصیلات عالی برسم با آشنایی با مباحث عمیق دینی که از شما یاد گرفته ام شاید بتوانم در رشته خود که جزو علوم انسانی است و هم اکنون نیز رهبری عزیز بر آن تاکید دارند تحولی هر چند کوچک در وسع خودم انجام دهم . اما هر چه بیشتر وارد مباحث شما میشوم می بینم این کار بیهوده است .اگر وقتم را صرف عمیق تر شدن در مباحث شما کنم بیشتر نتیجه میگیرم ولی باز هم با خود میگویم پس وظیفه ام نسبت به این انقلاب چیست ؟. اگر چند نفر مثل ما مذهبی ها هم دانشگاه و فضای دانشگاه را رها کنیم در آینده همین میشود که الان هست یعنی عده ای به قول خودمان بچه قرتی که دین را سطحی میفهمند و برای غرب اصالت قائلند با ذهن خوبی که دارند درس می خوانند و فردا می شوند استاد دانشگاه و همان افکار را به خورد نسل بعد میدهند ، از طرفی پای این کتب دانشگاهی نشستن خطرناک است و دل را از توحید دور میکند ، هر چند برای این هم توجیه آوردم که می شود فقط آن را به ذهن سپرد و اجازه نداد تا به اعتقاد و تفکر اصلیمان تبدیل شود ولی خب باز هم دچار تردید هستم اکنون که مدرکم را گرفتم هم فکر ادامه تحصیل هستم و هم می بینم باید بخشی از وقت خود را بگذارم و مانند قبل نمیتوانم تمرکز روی مباحث دینی داشته باشم و سیر خود را ادامه دهم . به نظر شما چه کاری باید انجام دهم؟؟ لطفا مانند قبل با نظرات راهگشای خود مرا راهنمایی کنید جدای از موضوع ذکر شده به نظر شما وظیفه یک جوانی مثل من در شرایط فعلی کشور چیست چه باید بکنیم که چندین سال دیگر وقتی به خود نگاه میکنیم پشیمان نباشیم که در وظیفه مان کوتاهی کرده ایم ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر در شرایطی هستید که می‌توانید در آینده مسئولیتی آموزشی در دانشگاه‌ها داشته باشید از این امر کوتاهی نکنید. سعی کنید با عقلی مافوق عقل غربی به موضوعات دانشگاهی بنگرید تا إن‌شاءاللّه نه‌تنها تحت تأثیر نگاه غربی به عالَم و آدم قرار نگیرید بلکه نظرهای مخاطبان خود را متوجه تمدن اسلامی بنمایید و جدای از این موضوع هم نظرم آن است در هرکاری باید رویکرد تمدنی نسبت به تمدن اسلامی را فراموش نکنید. موفق باشید
6601
متن پرسش
نقش قدسی و متعالی انقلاب اسلامی ایران در فضای مدرنیسم جهان امروز چیست ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این رابطه در کتاب «انقلاب اسلامی، بازگشت به عهد قدسی» داشته‌ام شاید مفید افتد. موفق باشید
6534
متن پرسش
باسلام خدمت استاد گرامی من قصددارم سیرکتب شمارا دنبال کنم ده نکته ازمعرفت نفس ازبرهان تاعرفان آشتی باخدارا کارکردم واینک به بحث معاد رسیده ام اما یکی ازدوستانم براین باور است که بایدبحث ها راموازی پیش ببرم مثلا معاد وانقلاب وتاریخ راباهم کارکنم لطفامن راراهنمایی فرمایید که چگونه سیرراکارکنم آیابه ترتیبی که هست برم جلویا بحث هار اموازی پیش ببرم لطفا پیشنهاد کتب راهم بدهید زیرا درسایت همه مباحث گنجانده نشده است باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سیر معرفتی همان‌طور است که عمل کرده‌اید ولی خوب است که در کنار سیر معرفتی مباحث انقلاب اسلامی را هم کار کنید تا متوجه شوید در کجای تاریخ هستید و با بصیرت بیشتر جلو بروید. موفق باشید
6507
متن پرسش
سلام علیکم.چرا باید به رهبری بگوییم امام خامنه ای؟آیا وقت آن نرسیده که این کلید واژه را در ادبیات سیاسی نسبت به ایشان بکار ببریم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرض کردم در عرف جهان اسلام واژه‌ی «امام» بیشتر از واژه‌ی رهبری اشاره به جایگاه رهبری آن‌طور که در کشور ما مطرح است، دارد مثل آن‌که می‌گویید امام موسی صدر. به این جهت خوب است در جای خود از این واژه برای رهبری به‌کار ببریم. موفق باشید
نمایش چاپی