بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: انقلاب اسلامی و حکومت دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
34053
متن پرسش

من دانشجوی دکتری شهرسازی دانشگاه علوم و تحقیقات تهران هستم. دوست داشتم برای پایان نامه موضوعی انتخاب کنم که مشکلات شهر و شهروندان را بتوانم به اندازه ی وسع خودم برطرف کنم. به نظر شما در چه حیطه ای از مسائل مربوط به شهر بهتر است پایان نامه ام را تنظیم کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که قبلاً نیز عرض شده است در رابطه با موضوعات پایان‌نامه‌ها صاحب‌نظر نیستم. به نظر می‌آید خوب است در این مورد به کتاب «انقلاب اسلامی و جهان گمشده» که روی سایت است رجوع فرمایید. موفق باشید

34052
متن پرسش

با عرض سلام و ارادت خدمت استاد: لطفا نظرتان را در مورد متن زیر بفرمائید؛ آنچه در تاریخی که به سر می‌بریم مشاهده می‌شود این است که، دنیای غرب آرمانهای ظلمانی اش نرم و تدریجی کل عالم را فراگرفته است، آنقدری که توهمات ذهنی مان را واقعیت، و حقیقت را دست نیافتنی می‌پنداریم. حال ابهاماتی پیش میاد که آیا این پدیده ایی که الان با آن مواجه هستیم آیا واقعا نسبتی با حقیقتِ انقلاب اسلامی دارد و یا توهم زده ایم که این هم پدیده قدسی است که می‌تواند یک نحوه حضور خاصی و با شدت ایجاد کند. مثلا همان مثالی که در مورد ۸ سال دفاع مقدس زدید قطعا نمونه ای از آن نحوه حضور خاص رزمندگان در آن تاریخ شد که بود خود را یافتند، در آن بودنی که بود توحیدیست. اما مثال دیگر، همین بازی فوتبال که فرمودید «دین داری توهمی» با ابعاد گوناگونش در ترویج تجمل و اسراف، هم در وقت و مال انسان ها و هم در استعدادهای وجودیشان. لکن به نظر می‌رسد انگار مواجهه با این پدیده ها که آیا توهم اند؟ و یا واقعیتی که نسبتی با حقیقت دارند، خیلی مواقع به خاطر تعارضاتی، مشکل می‌شود. مثلا چرا حضرت آقا که اهل فوتبال نیستند، در آن زمانی که جام جهانی چندین سال قبل مسابقه فوتبال ایران و آمریکا بوده، وقتی مواجه با پخش فوتبال از تلویزیون و گل آقای استیلی به آمریکا می‌شوند، خوشحال میشوند و بازی را ظاهراً تا آخر هم تماشا می‌کنند و از خوابشان هم می گذرند؟ اگر این پدیده توهمی است که غرب برای عبور از پوچی هایش برای خود و ملت ها تعریف کرده و از طرفی نسبتی با حقیقت انقلاب اسلامی و تمدن نوین اسلامی هم ندارد و البته این همه انتشارِ تجمل و اسرف را هم در پی دارد، چگونه باید این نوع مواجهه و رجوع حضرت آقا، این حکیم الهی را متوجه شد؟، که در موارد مشابه دیگر و پدیده های دیگر،عمیق با پدیده ها روبرو شویم و هم در تاریخی که به سر می‌یریم و ناچار هستیم برای عبور از توهمات تاریخی نیز اقداماتی انجام دهیم با چه رویکردی برخورد کنیم و رجوع شود که آن حضور و بود الهی را که دنبالش هستیم، از دست ندهیم و هم لذت متعالی ببریم و هم فهم عمیقی را از مسئله ها و پدیده ها داشته باشیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حقیقتاً نکات مهمی است آنچه مدّ نظر آورده‌اید. آری! انسان نمی‌تواند در زندگی خود به‌کلّی از خیال و توهّمات شیرین عبور کند. زیرا بازی و حتی امور جنسی شرعی، در عین آن‌که وجوهی از توهّم است چاشنی زندگی است. می‌ماند در مسیر رسیدن به حقیقت، این نوع بازی‌ها و تغذیه توهّم، غیر از آن است که انسان خود را در اختیار توهّم و سیطره آن قرار دهد. ۲. همچنان‌که جناب آقای دکتر یامین‌پور در سخنان اخیر خود در دانشگاه جندی‌شاپور می‌گویند به هر حال، جهان جدید و بشر جدید جهانی را دنبال می‌کند که در توهّمات خود آن را ساخته و حتی خود را در توهّماتش می‌سازد.[1] این‌جا است که باید سعی کنیم با حضور معنوی که بشر جدید در خود می‌تواند زنده نگه دارد، جهان خود را نورانی و معنوی کند زیرا خداوند همه اسمای نورانی و الهی خود را در درون این انسان قرار داده. ۳. عنایت داشته باشید که مقام معظم رهبری در رابطه با پیروزی تیم‌ها در مقابل رقیبانشان از آن‌ها به جهت این‌که مردم را خوشحال می‌کردند، تشکر می‌نمودند. آری! در مورد آمریکا قضیه فرق می‌کند به همان معنایی که «اگر یک مو هم از خرس بکَنیم، غنیمت است». موفق باشید

[1] - https://eitaa.com/matalebevijeh/12139

34048
متن پرسش

سلام و عرض ادب: لطفا درمورد نظم جهانی جدید راهنمایی می‌فرمایید. جایگاه ایران در این نظم جهانی چه می باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌دانید که این موضوع عرض عریضی دارد و در محدوده یک سؤال و جواب نمی‌گنجد. پیشنهاد می‌شود گفتگویی که آقای دکتر سید مهدی ناظمی با روزنامه فرهیختگان داشته‌اند را مورد مطالعه قرار دهید به امید آن‌که إن‌شاءالله بابی از تفکر را برای شما بگشاید: موفق باشید

متن کامل این یادداشت در دو قسمت:

http://fdn.ir/75780

http://fdn.ir/75838

34046
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم و رحمت الله: استاد ذیل یکی از سوال هایی که خدمت شما فرستادم فرمودید: تقویت ابعاد معرفتی از یک طرف و ابعاد سیاسی از طرف دیگر کار ساز است. برای بعد معرفتی از سلسله مباحثی که در سایت گذاشته اید استفاده می‌نمایم برای بعد سیاسی چه پیشنهادی دارید؟ تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید در موضوع ابعاد سیاسی در این زمانه، تمرکز بر رهنمودهای مقام معظم رهبری و تلاش بر توجه به بنیان‌های آن سخنان درک حضور تاریخی ما در بستر انقلاب اسلامی، حقیقتاً به زیباترین شکل در جهان سیاست وارد خواهیم شد. آن‌جا است که می‌فهمیم چه اندازه روشنفکرانِ گرفتار ِ پیش‌فرض‌های نئولیبرالیسمی از صحنه جهانی که در آن زندگی می‌کنند، عقب افتاده‌اند و چه اندازه مقام معظم انقلاب در همین جهان، آری! در همین جهان حاضرند. موفق باشید

34044
متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر: نظر حضرتعالی را درباره این روش در مواجهه با بن بست ها رو می خواستم "از مطالبتون یک بیت مولوی رو هم به انتهای ماجرا اضافه کردم" تصمیم‌گیری! یکی از واحدهای ارتش سوئیس در یکی از مانورها ی کوهستانی گم شده بود و ناامیدانه در کوه‌های آلپ سرگردان بود. هوا سرد و ذخیره غذای گروه کم و محدود بود. ناگهان، یکی از اعضا نقشه منطقه را در کوله خود پیدا کرد. آن‌ها نقشه را دنبال کردند و به اقامت‌گاه اولیه باز گشتند و از مرگ نجات یافتند. وقتی نقشه را به فرمانده خود نشان داند، او متعجب شد و پرسید که چگونه با چنین نقشه‌ای راه را پیدا کرده اید؟ نقشه مربوط به کوه‌های آلپ نبود، بلکه مربوط به کوه‌های پیرنه بود. آن‌ها راه خود را با پیروی از یک نقشه غلط پیدا کرده بودند. اگر آن نقشه را نمی‌یافتند، ساعت‌ها و روزها به امید این‌که گروه‌های نجات آن‌ها را خواهند یافت، در جای خود می‌ماندند. اما آن‌ها با دیدن نقشه راه افتادند. اغلب اوقات بهتر است حتی با نقشه غلط راه بیفتیم و به دنبال راه نجات بگردیم تا این‌که به امید رسیدن نیروی کمکی در جای خود متوقف شویم و از گرسنگی بمیریم. وقتی از همه‌چیز ناامید هستید، دست به کاری بزنید. آن‌ها که در رودخانه قایق سواری کرده‌اند، می‌دانند بیشترین حالت پایداری قایق، نه در سکون، بلکه در هنگام حرکت کردن و پارو زدن ایجاد می‌شود. شاید این گفته بر خلاف تصور عمومی و غریزه‌امان باشد، اما در درستی آن تردیدی نیست. چون‌که رخنه نیست در عالم پدید / خیره یوسف‌وار می‌باید دوید مولانا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در بستر حضور در آینده و با نظر به چشم‌اندازی که خالق ما در مقابل ما قرار می‌دهند، می‌توان یوسف‌گونه حرکت کرد از آن جهت که آن حضرت در بستر رعایت دستورات الهی و دوری از گناه، حرکت کردند و در نتیجه همه موانعی که به ظاهر، مانع بودند در مقابل‌شان برطرف شد. مانند دفاع مقدس و مثل ایستادگی ملت ما در مقابل دشمن استکباری که به تعبیر مقام معظم رهبری، از ته درّه شروع کرده‌ایم و بحمدلله به پیشرفت‌های خوبی رسیده‌ایم و دشمن از این نگران است که می‌داند ایرانِ اسلامی یکی از مراکز قدرت جهان آینده است با این هویت که در معنای قدسیِ انسان، حرف‌ها دارد و این نقطه ضعف جهان مدرن است که آن رابی‌آینده کرده. موفق باشید      

34040
متن پرسش

سلام: اگر انقلاب اسلامی برای خداوند اهمیت دارد چرا ظاهرا به تیم ملی امداد غیبی نرسید و احتمالا در ادامه نیز با تحقیر از ولز و به خصوص آمریکا شکست می خوریم. ولی عربستان سعودی آرژانتین که گویا شانس اول قهرمانی بوده است را شکست می دهد، آل سعود که بعضا وهابی هستند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع حضور، حضور تقابل جبهه حق با جبهه باطل نیست که حضرت حق مددکار جبهه حق باشند. از طرفی مگر در جبهه‌های دفاع مقدس با آن‌همه حقّانیتی که جبهه انقلاب اسلامی در مقابل یورش جهان استکبار داشت، همواره ما پیروز می‌شدیم؟ و مگر با درک درست همان شکست‌ها نبود که توانستیم در جایگاه جهانیِ خود در امروزِ تاریخ‌مان حاضر شویم؟ موفق باشید

34035
متن پرسش

با عرض سلام: استاد مردم و ملت عزیز و وفادار ایران همینطور که علاقه مند به ورزش قهرمانانه و ملی هستند و مدافع تیم ملی فوتبال ایران اند لکن از بی توجهی بازیکنان و رزمنده های ایرانی میدان مستطیل سبز نسبت به قرائت سرود ملی ناراحت هستند و علاوه بر آن، حادثه اول بازی ایران و انگلستان را، یعنی: برخورد دو بازیکن که منجر به مسدومیت آقای بیراوند عزیز شد را نسبت به همین غفلت می‌دانند که البته خب قضاوت ظاهری تندیست و همچنین در باطن شاید منصفانه و حقیقی هم نیست لکن ابهامات و تعارضات را با چه دیدگاهی و چگونه باید مواجه شد که صفا و وفاداری همه بازیکنان را نسبت به ملیت و هویت ایرانی متوجه شد؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا همان‌طور که استاد رضا داوری می‌فرمایند دیگر فوتبال یک بازی نیست، نوعی دینداری است. [1] به هر حال باید نسبت به فوتبال بخصوص فوتبال ما در جام جهانی بیشتر فکر کرد از آن جهت که متأسفانه بعضی به اصطلاح بازیکنان منتسب به ایران، آن را تضعیف کردند. این‌جا است که وظیفه مردم همان‌طور که ملاحظه کردید تقویت همین تیم بود با ضعف‌هایی که می‌فرمایید در مقابل آنانی که به‌کلّ آن را تحریم نمودند. آری! در این موارد اغماض رواست تا اینان همچنان در اردوگاه تیم ملّی ایران حاضر باشند. موفق باشید

 

[1] - : «امروزه بيش از هر زماني جهان از وَهم پر شده است. گرچه تصور مي‌كنيم ما بر اوهام غلبه كرده‌ايم و در عصر تكنولوژي و علم ديگر وَهم وجود ندارد، اما جهان ما پر از اوهام است. بازي به خودي خود وَهم است و نتيجة بازي هم در وَهم ما اهميت دارد وگرنه در حقيقت، نتيجة بازي اهميت ندارد. يك توپ فوتبال از يك خط پنج سانتي‌متري رد شود يا نشود، در زندگي واقعي و حقيقي مردم چه اثري دارد؟ مظفرالدّين‌شاه اين را درك كرده بود. هنگامي كه او را در پاريس براي تماشاي فوتبال برده بودند، پس از اتمام بازي پرسيده بود كه اين‌ها چند نفر هستند؟ پاسخ داده بودند ۲۲ نفر، گفته بود ۲۱ توپ ديگر بخريد و به آن‌ها بدهيد تا همه به دنبال يك توپ ندوند. وي اين حرف را خيلي جدّي گفته بود، او درك كرده بود كه اين كار، كاري عبث و بيهوده است. حتي اول انقلاب، يكي از همكاران ما معتقد بود كه فوتبال حرام است زيرا كار لغوي است. اما آيا فوتبال لغو است؟ پس چرا وقتي يك توپ، پنج‌سانتي‌متر از يك خط رد مي‌شود ۳۰۰ ميليون نفر شادي مي‌كنند و يا ۳۰۰ نفر ديگر گريه مي‌كنند؟ .... فوتبال زندگي ماست، اگر فوتبال وَهم است – كه وَهم است – پس جهان ما پُر از وَهم است. اين نمونة بسيار خوبي است. اين كم ضررترين وَهمي است كه در جهان ما وجود دارد، ما چنان به وَهم دلبسته هستيم كه وَهم‌ها را تشخيص نمي‌دهيم. تفكر آينده نبايد اوهام را كنار بگذارد، بلكه بايد بر آن‌ها غالب شود. تفكر مي‌تواند او را از اين غفلت‌ها برهاند». نشرية كتاب هفته، شماره 62 شنبه 2 دي‌ماه 1385.

34034
متن پرسش

سلام علیکم استاد طاهرزاده بزرگوار: خداوند به عالَم شما وسعت ها دهد تا ما هم در عالم بسیار گشوده ای که انقلاب اسلامی ایجاد کرده هرچه بیشتر حاضر شویم. دعا کنید زبان ما در نسبت با مسائل امروز جهان، باز شود و بتوانیم در عالم انقلاب اسلامی با طغیانگرها، معترضین و افراد عصیانگر حرف بزنیم و در واقع با بشر امروز که گویا سر ناسازگاری با عالَم و آدم دارد بتوانیم گفتگو نماییم. گویا بشر امروز، مسئله اساسی دارد اما فکر می‌کنم نمی داند مسئله او چیست؟ شاید همان پوچگرایی (نیهلیسم) یا به زبان من بیفکری عمیق او را احاطه کرده و او نمی‌داند که دچار بحران هویت شده است. بدور از نگاه سیاسی ـ شاید دولتهای اصلاح طلب، روح جامعه را دچار آسیب جدی کرده اند و جامعه هم نمی‌داند چه بلایی بر جان او افتاده است. به مطالبی که برای شما ارسال می‌گردد عمومأ توجه دارم و بعضأ احساس می‌کنم گاهی، بعضی از مطالب را افرادی می‌نویسند که مکانت شما را نمی‌شناسند و این شاید گناه زمانه هست که نمی دانیم شما به عنوان متفکر، بالاتر از حادثه ها، باطن و فرا حادثه ها را می‌بینید و مانند کاروان سالار، زمانه را تغذیه می‌کنید و این ما مردم (کاروانیان) هستیم که باید از شما و سایر رهبران دینی عالَم دار و متفکران حقیقت بین، تغذیه شویم تا در مسیرها و افق های پیش رو، دچار گمراهی نشویم. گاهأ احساسم اینست که بعضی از دوستان در سطح جامعه با خود حقیقی شان در کشمکش هستند و راهی به سوی حقیقت پیدا نمی‌کنند تا از عصیان خارج شوند و حتی شاید باز به خاطر همان روح غربزدگی، حقیقت را فقط در واژه ها و نوشته ها می‌دانند. نمی‌دانم!!! ـ شاید فطرت های ما ــــ که ما را به حقیقت باید متصل گرداند ـــ اسیر وهمیات ظاهرگرایی تمدن غرب شده باشد و شاید خود فطرت (نور خدا جوی) ما در ظلمات غلیظ زمانه ے مادی گرایی شدید، به بند کشیده شده است. نمی‌دانم!!! امّا از سوی دیگر، منادیان راه حقیقت التماس می‌کنند تا به سویشان راهی شویم اما گویا ما گوش شنوا نداریم و صدایی نمی‌شنویم و در همین راستا، فکر می‌کنم بعضی از رفقای ما در پرسش ها یقه جنابعالی را می‌گیرند که چرا چنین و چنانست؟ بنده ـ به تجربه عینی ـ عرض می‌کنم در همدلی با این رهبری حکیم و انقلاب و شهدای سراسر نور، چنان نور یقین در قلب و روح و جان ما سرازیر می‌شود که گویا خود ما، عین بهشت که نه، بلکه تمام بهشت ها هستیم و معدن آرامش هستیم. ان‌شاء الله با نور محبتی که در دل این حوادث، بر اثر دلسوزی شدید ما نسبت به جوانان عزیز معترض به ظهور می آید هرچه بیشتر انقلاب اسلامی، نور هدایتگری خود را در جانها نفوذ دهد. به برکت صلوات بر محمد و ال محمد و السلام

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «چه خوش صید دلم کردی، بنازم چشم مستت‌ را / که کس آهوی وحشی را از این بهتر نمی‌گیرد».

آری! همه آن‌هایی که می‌فرمایید، هست. هم آن‌هایی که سختْ به دنبال آن می‌باشند تا در این کشمکش‌ها حقیقت را بیابند و به سوی آن قدم بردارند؛ در حالِ تولداند و هم عده‌ای به جهت حساس‌نبودن نسبت به حقیقت، سرگردانند و به فرمایش شما، گرفتار پوچی و نیست‌انگاری. حال این وظیفه خردمندان جامعه است که با رفتار و گفتار خود نشان دهند حضور در تاریخی که با انقلاب اسلامی به ظهور آمده است، چه اندازه آرامش‌بخش و حیات‌آفرین است. کافی است با توجه به این نسبت، نظر به حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» بیندازند و جهانی که او در مقابل ما گشود. https://eitaa.com/matalebevijeh/12099 و در همین رابطه آری! «طالب مردی چنینم کو به کو» وگرنه در راه می‌مانم و باز در راه می‌مانم. موفق باشید               

34024
متن پرسش

سلام علیکم محضر استاد: سوالی داشتم: یه خصوصیتی که بنده دارم اینه که اگه یه قضیه ناراحت کننده ای برام اتفاق بیفته دائما تو ذهنم میمونه. یعنی از صبح که بیدار میشم تا آخر شب که میخوام بخوابم. میل به غذاخوردنم به شدت کم می شه، رغبت به انجام عبادت ها توم کم میشه و به زور به واجبات می‌رسم. شب به زور خوابم میبره و اگه از خواب بپرم دیگه خوابم نمی‌بره. الانم نسبت به قضیه اغتشاشات همچین حالتی پیدا کردم. اگه میشه یه راهنمایی بکنید که چجوری خودم رو کنترل کنم. تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره انسان باید با وسعت‌دادن روح خود بتواند چون دریایی باشد که با رودخانه‌ای کوچک و گِل‌آلود، گِل‌آلود نگردد. آری! هر خطایی در جای خود باید قابل توجه باشد و بدون دلیل آن خطا، توجیه نگردد. ولی بنا نیست با هر زخمی همه بدن را بستری کرد، به اندازه همان زخم باید استراحت نمود. اغتشاشات موجود همان‌طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند با توجه به سنت‌های الهی که در این عالم جاری است، همین تهدیدها موجب فرصتی می‌شود تا بیش از دیروز در آغازی دیگر، خود را در این جهان سراسر ظلمانیِ نظام استکباری حاضر و حاضرتر بکنیم. به بسط خود در این صحنه‌ها بیاندیشید. موفق باشید

34023
متن پرسش

سلام استاد: در پاسخ سوال دوستی درباره ماجرای ایذه مطالبی فرمودین. یک مورد سخنان نماینده سابق ایذه در برنامه زنده خبری رو دقت کنید https://static0.jamaran.news/mediav2/18akCLDSJe2L/dmlkZW8tbWVkaXVtLm00dg,,/%D8%AF%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%B4+%D9%BE%D9%88%D8%B1.mp4 متاسفانه رسانه ها و بظاهر مدافعین انقلاب میان می گن این زن چون یک پیج خبری خارجی رو فالو می کرده اومده خانواده رو به کشتن داده برای کشته سازی یا از این دست حرف های احمقانه، این ها کجا طرفداران حق و حقیقت هستند؟ مردم صدها بار بیشتر از این خطای پلیس از دورغ های مسئولین با نام اسلام بیزار هستند من نظرم این است که این مردم معترض، از اغلب شماها و مسئولین انقلابی تر هستند. اونها تحمل دروغ ها از مسئولین رو ندارند، نمی توانند قبول کنند حکومتی با نام اسلام دروغ بگه، ولی برای شما موضوع بسیار ساده ای است 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که در فضای فتنه آنچه باید مدّ نظر باشد، حفظ نظام است حتی اگر در این موارد خطایی صورت گرفته باشد، به این معنا نیست که کلیت جریان نیروی انتظامی و مدافعین امنیت زیر سؤال برد. بحث در اعتراض و معترضین نیست، بحث در اغتشاش و به هم زدن امنیت کشور و نظام است. خارج از شهادت کیان پیرفلک که مسئولان مربوطه در حال بررسی کامل آن هستند و نباید به راحتی یک نگاه را از بقیه نگاه‌ها برجسته کرد، ولی در کلیت اغتشاشات پیش‌آمده و تقابلی که باید با آن‌ها بشود، در فقه اسلامی قاعده‌ای داریم به نام : «لو تترس الکفّار بالمسلمین»، یعنی هرگاه کفار با مسلمین در حال جنگ باشند و تعدادی از مسلمانان را به اسارت بگیرند و اسرای مسلمان را در صف مقدم جبهه قرار ‌بدهند، تا مسلمانان به خاطر آنان نتوانند به سوی کفار تیر اندازی کنند،‌ به این می‌گویند: «تترس»، در این موارد می‌فرمایند نباید برای رعایت آن مسلمانان که اسیر شده‌اند امکان پیروزی کفار را فراهم کرد. وظیفه جبهه اسلامی آن است که به جبهه دشمن حمله کند ولو آن مسلمانان عزیز اسیر شهید شوند. این قاعده حکایت از آن دارد که ما چاره‌ای نداریم که در این نوع مواجهه‌ها در مقابل جبهه دشمن برخورد جدّی و محکم داشته باشیم ولو این‌که ناخواسته عده‌ای بی‌گناه در این تقابل شهید شوند. این روحیه، روحیه واقع‌بینی است که آزاد از عواطف جزیی به کلیت جامعه اسلامی و مصالح مسلمین می‌اندیشد. موفق باشید

34021
متن پرسش

سلام استاد جان: من دلداده انقلاب و رهبریم، سالهاست افتخار شاگردی حضرتعالی را دارم همین امروز در گلستان شهدا برای خاتمه فتنه ها دعا کردم. اما استاد جان فضا بشدت فتنه انگیز و شبهه ناک شده. وقتی مادر بچه شهید شده در ایذه علنی میگه مأموران بچه منو کشتن، آخه آدم چی بگه؟ یعنی دروغ میگه؟ دیشب در یکی از محلات اصفهان شلوغ بوده، از حاضرین در صحنه که می‌پرسم مخالفین میگن مامورها به مردم شلیک میکردن مستقیم و مردم رو می‌زدن، مردم فحش می‌دادن، موافقین نظام میگن نه اینطوری نیست و....از انقلاب هم که دفاع می‌کنیم میگن مغزهای شما رو شستن. استاد موندم کی راست میگه کی دروغ؟! حقیقت رو از کجا بفهمم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در این موارد متوجه سنت‌های الهی شد. به این معنا که خداوند در جبهه توحید چه برکاتی قرار داده است و در جبهه شرک و کفر چه ظلماتی هست. آنچه مشخص است جبهه مقابله با نظام اسلامی و جمهوری اسلامی که حاج قاسم شهید آن را «حرم» نامید، جبهه ظلمات است هرچند بهانه‌های جزئی که ناشی از بعضی کوتاهی‌ها می‌باشد را بخواهند بهانه کنند. در این مورد خوب است به بحثی که اخیراً تحت عنوان «راهی برای حضور در جهان خدا» شد رجوع فرمایید. موفق باشیدhttps://eitaa.com/matalebevijeh/12047

34016
متن پرسش

سلام و ادب آقای طاهرزاده: حالمون خوب نیست. محضر امام زمان چی ببریم که فضای دانشگاه ها خوب بشه؟ چیکار کنیم حاج آقا؟ حالمون از این جوی که علیه ماست و دانشجوهایی که فکر میکنن جمهوری اسلامی و نیروهای امنیتیش دشمنشونه، اما خسته ایم و تنها، چی ببریم محضرش؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امیدواری به آینده را به آن حضرت تقدیم کنید و عرضه بدارید: آقای ما! به خوبی می‌دانیم اراده خداوند به این تعلّق گرفته است که برای به ظهورآمدن ابعاد حقّانی نظام اسلامی، فریب‌خوردگانی این‌چنین گمراه را مقابلش قرار دهد تا از یک طرف ابعاد متعالی نظامی به ظهور آید که مخلص‌ترین فرزندان اسلام برای او فدا شده‌اند و از طرف دیگر ظلمات پنهان آنانی که باورشان نمی‌آمد بی‌تفاوتی نسبت به حق، هر کجا که باشند در جبهه باطل‌اند و خواسته و ناخواسته خداوند ظلمات درونی آن‌ها را از آن طریق آشکار می‌کند. به سخن مقام معظم رهبری بیندیشید که راه چاره را «ایستادگی» آری! «ایستادگی» متذکر شدند. موفق باشید    

34015
متن پرسش

سلام استاد جان: دلشکسته ام و خسته از شنیدن شنیدن شعار توهین به رهبری قلبم به درد آمده. دعایم کن استاد جان.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل روز برای هرکس روشن است که در زیر این آسمان جدای از حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه»، انسانی به تقوا و بصیرت و دلسوزی برای مردم مثل شخص رهبر معظم انقلاب وجود ندارد. حال در نظر بگیرید چه چیزی پیش آمده است که عده‌ای درست بغض ایشان را در خود پرورانده‌اند. آیا بدتر از این می‌شود که انسانی با چنین توهین‌هایی به چنین شخصیتی تا این اندازه سقوط کند؟! آیا این حکایت مقابله ظلمات آخرالزمانی در مقابل حقیقت آخرالزمانی نیست؟!! و ما را به آن فکر نمی‌اندازد که همان‌طور که عده‌ای در صدر اسلام گرفتار بغض نسبت به حضرت علی «علیه‌السلام» بودند، در این زمانه پیش آمده است؟ خوشا به حال آنانی که تمام وجودشان محبت به حضرت آیت الله خامنه‌ای«حفظه‌الله» شده است و مانند حاج قاسم فهمیدند رمز عاقبت بخیری در این تاریخ را در کجا پیدا کنند. آن‌جایی که آن شهید بزرگوار فرمود : «واللّه واللّه واللّه از مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد. موفق باشید        

34014
متن پرسش

استاد عزیز و گرانقدر با سلام مجدد: در مورد پاسخی که فرمودین «برای سرنگونی این نظام باید مانند آن‌هایی که برای سرنگونی نظام شاهنشاهی کشته دادند و شکنجه شدند، کشته بدهند.» استاد بفرمایید تفاوت سخن شما با این که بگوییم بسیاری دلباختگان به نظام و انقلاب مطمئنا تا پای جان پای نظام می ایستند چیست؟ شما حداقل در نظر بگیرید این نظام سی هزار نفر داشته باشه تا پای جان پای نظام باشن (حد بسیار بسیار پایین در نظر گرفتم) اینها تا پای جان پای نظام بایستند، دشمن حمله کنه، از کشتن ابایی نداشته باشه، بعد از جنایت طیف خاکستری به نفع نظام برنگرده و ..... ، این افراد اونقدر با ملایمت برخورد کنند که اگر ده نفر از اینان کشته شد یک نفر از طرف مقابل بیشتر کشته نشه، با این اوضاف باز شد همون حرف - دشمنان و مخالفان همون عدد سه هزار رو کشته میدن یعنی واضح است وقتی می گوییم دلباختگان نظام تا پای جان می ایستند، آن حرف شما رو در بطن خودش داره ولی اون حرف تحریک آمیز که باید کشته بدین، و ظاهر استکباری داشته باشه، در این جو رسانه ای کجا و این بیان کجا؟ استاد همچنین فرمودین : «واین جریان، با نظر به وابستگی شدیدش، خواسته و ناخواسته جریانی است که باید در دل آیه «إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ» مدّ نظر داشت» استاد سران و تحریک کنندگان اصلی شاید ولی بدنه ای که توخیابونن نه، بسیاری از اونهایی که طرفدار جریان مخالف هستند نه، طیف خاکستری نه اینطور نیست از قضیه ای ناراحته حرفی می زنه، آزادیش گرفته شده ، حقی ازش خورده شده و اجازه حرف زدن بهش داده نشده ...، حتی شاید کسی از زندگی نا امیده دنبال مقصر می گرده، دنبال هیجانه ، و ... («ویژگی مشترک همه آنها این بود که چیزی برای از دست داشتن نداشتند.») استاد مورد سوم که فرمودین : «نه‌تنها حتی به دنبال سرگونی نظام بلکه به دنبال نابودی کل ایران می‌باشند. جریان‌های استکباری و تحجّر منطقه، به این نتیجه رسیده‌اند که اگر ایران باشد حتی با حاکمیتی که غیر اسلامی است به جهت سابقه تاریخی و فکری و فرهنگی که دارد، همچون تیغی است در چشم آن‌ها.» دقیقا دو سه هفته است به همین موضوع فکر می کنم، در حد خودم از این آدمین های گروه ها و کانال ها می پرسم فرض بگیریم معترضا موفق شدن و نظام برگشت و نظام جدید و کاملا همسو با غرب در ایران مستقر شد، سود و زیان کشورهای منطقه و جهان به چه صورته؟ آیا خود آمریکا منفعت می بره؟ (کی بیاد این کشورهای عربی رو بترسونه و باعث لزوم تحق قیمومیت قرار گرفتن اونها توسط امریکا و فروش چند صد میلیارد دلاری سلاح بشه؟ چجور بتونن قیمت نفت رو کنترل کنن؟) آیا ترکیه سود می بره؟ آیا اروپا سود می بره؟ آیا کشورهای عربی سود می برن؟ طالبان سود می بره؟ روسیه سود می کنه؟ ایران یکپارچه غربی به سود هیچکدوم نیست، خیلی دوست داشتم در یک برنامه آزاد چند نفر بشینن توجیه کنن که چرا ایران طرفدار غرب به نفع آمریکا و بقیه کشور هاست؟ اگر ایران یکپارچه به نفع کسی نباشه حتما تجزیه اش می کنند.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت دارید که هر کدام از نکاتی که می‌فرمایید دارای ابعادی است. به نظر می‌آید به تقابل دو جبهه در کلیّت آن نظر کنیم به معنای کلیّت یک جبهه با اصراری که در باطل دارد و جبهه دیگری که نظر به حق می‌کند، آن هم در کلیّت. در این شرایط است که می‌توانیم میدان تفکر به آنچه می‌فرمایید را گشوده نگه داریم. آری! بحث در انگیزه دشمن است ولی توجه دارید که در دل همین فتنه‌ها است که حقّانیت نظام اسلامی در مقابل استکبار به ظهور می‌آید و حضوری که در جهان آینده خواهی نخواهی برای آن رقم خورده است. به هر حال مثل روز روشن است که جهان استکبار متوجه آینده نظام اسلامی شده است و همه تلاشش آن است تا مانع آن حضور بشود و ما بیشتر اتفاقات را در دل این نحوه تلاش‌ها تحلیل می‌کنیم، وگرنه در این‌که چند نفر موتور سوار بعضی از مردم و یا نیروهای انتظامی را به رگبار ببندند، هیچ معنایی نخواهد داشت و معلوم است که هیچ نتیجه‌ای که دشمن بتواند روی آن حساب کند، حاصل نمی‌شود. موفق باشید 

34010
متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز تر از جانم: چند کلامی درد دل چند کلامی برای اتفاقات اخیر که انتظار داشتم به غیر از عبور محافظه کارانه از کنار قضیه و به نحوی درگیر نشدن با این موضوع صریح و شفاف اعلام موضع کنید. آری آزادی ارجح بر عدالت است و واقعا دولت را برای سلب آزادی و نداشتن برنامه کار آمد و حرکت جهادی در موضوع فرهنگ و معیشت و ... محکوم می کردید که به جای یک عذرخواهی ساده و محاکمه چند نفر و تسکین دل مردم فقط به زور متوسل شدن را پیشه گرفتند. یادم هست در کتابی از شما خواندم که دلاکی به جای تعویض تیغ اصرار بر خوردن بیشتر داشت برای زور بازویی بیشتر اگر واقعا دیدن مردمی که دوست دارند با فلان پوشش به خیابون بیایند و یک زندگی حداقلی برای ازدواج و شغل و مسکن دارند زیاد است کاش دوست و دشمن می‌کردیم و این مردم را با چشم دشمن نمی‌دیدیم. اگر واقعا ظلم و اختلاس می شود و محکم نمی‌توانند جلوی آن را بگیرند لا اقل یک عذر خواهی ساده بکنند. یادم به سخنرانی امام ره افتاد که فرمود من از شماها عذر می خواهم. من از ملت ایران عذر می خواهم. من از ملت ایران‏‎ ‎‏عذر می خواهم. من از این مادرهایی که بچه های خودشان را از دست دادند‏‎ ‎‏معذرت می خواهم. من از این برادرهایی که عزیزان خودشان را دادند، از دست داده اند،‏‎ ‎‏معذرت می خواهم. من از این ارتشیهایی که جوانان خودشان را از دست داده اند، از این‏‎ ‎‏پاسدارها که جوانهای خودشان را از دست داده اند و برادران خودشان را، معذرت‏‎ ‎‏می خواهم که عُرضۀ این را ندارم که کار را درست کنم. من از حضرت مهدی ـ سلام الله ‏‎ ‎‏علیه ـ من از پیشگاه پیغمبر اکرم معذرت می خواهم. من از پیشگاه ولی عصر امام مهدی‏‎ ‎‏ـ سلام الله علیه ـ معذرت می خواهم. من از پیشگاه ملت ایران معذرت می خواهم. من از‏‎ ‎‏شما برادران، برادران ارتشی، برادران پاسدار، برادران ژاندارمری و سایر قوای انتظامی‏‎ ‎‏که در راه اسلام جوانهای خودشان را دادند، معذرت می خواهم. ما نتوانستیم برای شما‏‎ ‎‏کاری انجام بدهیم. ما ضعیف هستیم. ما باز گرفتار کاغذبازی هستیم. ما باز گرفتار‏‎ ‎‏آرمهایی شاهنشاهی هستیم. مملکت ما باز مملکت شاهنشاهی است. وزارتخانه های ما،‏‎ ‎‏وزارتخانه های ما باز وزارتخانه های طاغوتی است و ما نتوانستیم اینها را اصلاح کنیم کاش ما هم اینگونه شهامت داشتیم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که رهبر معظم انقلاب درآخرین جلسات صحبت خود فرمودند به هر دلیل ما کوتاهی‌هایی داشته‌ایم که بحث آن بسیار پیچیده است از آن جهت که رهبر انقلاب یا باید با آقای هاشمی درگیر می‌شدند و برای آبادکردنِ دهی، شهری را خراب می‌کردند و یا برای حفظ انقلاب باید مستقیماً مقابله نمی‌کردند. به این نکته فکر کنید که رهبر معظم انقلاب چگونه با حکمت و بصیرت الهی خود توانستند قدم به قدم انقلاب را از تنگناهای تاریخی داخلی و فتنه‌های خارجی استکبار، جلو و جلوتر ببرند که حاصل آن امروز، دولتی است که قدرت بازخوانی و بازسازی آنچه کوتاهی شده است، دارد و همین‌که رهبر معظم انقلاب در فکر جایگاه انقلاب اسلامی در نظم نوین جهانی می‌باشند، حکایت از آن دارد که مسئله جهان استکباری آینده‌ای است که ایران نقش چشم‌گیری درآن دارد. موفق باشید

34009
متن پرسش

با سلام ودرود: آیا این نظام مقدس هست؟ با این‌همه بی عدالتی و اختلاس و دزدی و گرانی و فقر و تن فروشی و فحشا که روزبروز بیشتر می شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قداست نظام این است که در ذات خود امری است ماورای این نوع بی‌عدالتی‌ها، بلکه انقلاب اسلامی حقیقتی است جهت عبور از همین نوع بی‌تقوایی‌ها و اختلاس ها. امری که شهدا آن را به خوبی متوجه شدند و برای بقاء و ادامه آن جان خود را فدا کردند. درک این موضوع در چنین شرایط طوفانی کار بسیار مهمی است. موفق باشید

34008
متن پرسش

سلام استاد عزیز وقت بخیر: استاد گرامی در این جریانات اخیر، مواضعی از شما می بینیم واقعا جای تعجب داره شخصی از شما درباره تغییر یک نظام می پرسه، پاسخ می دین نظر رحیم پور ازغدی، «تغییر نظام چیز دیگری است مثل کاری که مردم ما با انقلاب و کشته و شهید‌دادن، نظام شاهنشاهی را سرنگون کردند.» استاد مگر مردم با ضحاک روبرو هستند که سر و مغز ده بیست جوان، بقول رحیم پور سه هزار نفر رو بخوردند و بعد راضی بشوند؟ استاد این حرف ها چیه می زنید؟ فرض بگیریم جواب شما همین باشه قبلا خیلی پخته تر جواب می دادین، اینها چیه به مردم می گین؟ براحتی می تونید بگین به هرحال انقلاب طرفدارانی داره که تا پای جان پای انقلاب هستند، و یا اینکه امیدواریم ایرادات ما به فضل خدا و عنایت ولی عصر حل بشه، و طیفی از مردم که حقوق خودشون رو مطالبه می کنند و از مسائلی ناراضی هستند، به حقشون برسند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید ما در جریان‌های اخیر با اموری روبه‌رو هستیم که خواسته و ناخواسته نه‌تنها حتی به دنبال سرگونی نظام بلکه به دنبال نابودی کل ایران می‌باشند. جریان‌های استکباری و تحجّر منطقه، به این نتیجه رسیده‌اند که اگر ایران باشد حتی با حاکمیتی که غیر اسلامی است به جهت سابقه تاریخی و فکری و فرهنگی که دارد، همچون تیغی است در چشم آن‌ها. و این‌جا است که حقیقتاً باید در مقابل این جریان یک سخن بیشتر نداشت. آری! برای سرنگونی این نظام باید مانند آن‌هایی که برای سرنگونی نظام شاهنشاهی کشته دادند و شکنجه شدند، کشته بدهند واین جریان، با نظر به وابستگی شدیدش، خواسته و ناخواسته جریانی است که باید در دل آیه «إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ» مدّ نظر داشت زیرا به دشمنی با کلیّت نظام و مردم به میدان آمده است. کوتاهی در این موارد، کوتاهی نسبت به حق و حقیقت است. موفق باشید

34005
متن پرسش

سلام و رحمت خدا بر شما: خلاصه و نتیجه مطالعات یکساله ام درباره موضوع انقلاب اسلامی در کتابها و بیانات شما را در چند شماره تقریر کرده ام، تشکر می‌کنم اگر تصحیح و تکمیل بفرمایید: بسم الله الرحمن الرحیم ۱. انقلاب اسلامی تجلی اراده خدا در این تاریخ است. ۲.خداوند عین هستی است و از هستی، هستی صادر می شود. ۳. خداوند در قید زمان و مکان نیست. انقلاب اسلامی نیز، مرزهای زمان و مکان را درنوردیده است. ۴. انقلاب اسلامی مسیری است که از غدیر، بلکه از بعثت، آغاز گشته و به ظهور منتهی می‌شود. ۵. قبل از تجلی اسمی از اسماء الله، انسان مسوولیتی نسبت به آن ندارد و مخاطب آن اسم نیست، اما پس از ظهور آن اسم، انسان با اختیار و انتخاب خویش، آیینه ای از این اسم می‌شود. خواه مکدر باشد و نور را پس‌ زند، خواه صیقلی باشد و همه نور را یکجا از آن خود کند. ۶. انقلاب اسلامی به حکم هو الاول و والاخر، ازلی و ابدی است. شاید منظور سید شهیدان اهل قلم، از «کرانه وجود» نیز همین باشد که «ای شهید ، ای آنکه بر کرانه ابدی و ازلی وجود برنشسته ای. دستی بر آر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش.» ۷. شهدا با درک این چنین، مرزهای زمان و مکان را در نوردیده و از یک سو با شهدای صدر اسلام، و از دیگر سو با شهدای وقت ظهور، بل؛ رجعت، احساس یگانگی کرده اند. ۸. انقلاب اسلامی مثل هر امر وجودی و مجرد دیگری، هر ماهیت و وجودی را که جز جنس خود (وجود) نیست، پس می‌زند. شهید دیالمه می‌فرمایند: «هر از گاهی انقلاب موجی می‌زند و زباله هایش را بیرون می اندازد.» ۹. مسوولیت و نقش تاریخی هر فردی، بنابر تقدیر الهی در آن تاریخ، رقم می‌خورد. قبل از بعثت، مسوولیت ابوطالب ها، با بعد از آن تفاوت داشت و نیز مسولیت و نقش عمارها، قبل و بعد غدیر، و نیز مسولیت و نقش عباس بن علی ها، قبل و بعد از کربلا، و نیز مسولیت و نقش مطهری ها و سلیمانی ها، قبل و بعد از انقلاب... و این تجلی های پی در پی و نقش های به ظاهر متفاوت، اما در باطن، یگانه را بروز می‌دهد. جلوه کند نگار من، تازه به تازه، نو به نو / دل برد از دیار من، تازه به تازه ، نو به نو. ۱۰. آنگاه که اسم مرید خداوند به صحنه می آید، آزادی و اختیار انسان نیز، ذیل این اسم، تجلی میابد. به عبارتی خداوند، تقدیر انسانها را به دست خود انسانها رقم می‌زند. در بستر ظهور تقدیری جامعتر، یا همان اجتماع. «ان الله لایغیرما بقوم حتی لا یغیر ما بانفسهم» ۱۱. هر سیر توحیدی نیاز به زعیمی دارد، که در سفر از خلق بسوی خلق با حق، آنهایی را که عزم سفر دارند، با وِلایت و وَلایت، تا سرچشمه خورشید برساند. «من به سرچشمه خورشید، نه خود بردم راه / ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد» و حضرت روح الله در چنین زمانه ای، زعیم امتی است که روح خدا را در او دیدند و با او بسوی "الله"، رهسپار گشتند. ۱۲. هر حرکت توحیدی ظاهری دارد و باطنی، هو الظاهر و والباطن. واگر علمدار اسم ظاهر انقلاب اسلامی، حضرت روح الله هست، علمدار اسم باطن آن، مقام معظم رهبری است. که او مامور به تنزیل بود و این مامور به تاویل. ۱۳. هنگامه طلوع، وقت تفکری انتزاعی درباره نور نیست. فقط باید خاموش بود و ناظر. ناظری که نور را محیط بر خود می‌بیند، با آن متحد گشته و یکی می‌شود. دیگر نه نور بر او سبقت دارد و نه او بر نور. این نسبتی است که شهدا با انقلاب اسلامی یافته اند. شهدا با انقلاب، تعریف می‌شوند و انقلاب با شهدا. دوئیت و بینونیتی در کار نیست. ۱۴. نسبت شهدا با امام و رهبری، دلدادگی است. اما نه یک دل و یک دلبر. بلکه از هر دو سو چنان جذبه ای به یکدیگر دارند، که از هر ولیجه ای در این راه دل می‌کنند. اگر تنها وصیت شهدا، تنها نگذاشتن امام و رهبری است.، آرزوی امام نیز، چنین است: «خدایا مرا با بسیجیانم محشور گردان. و این معجزه انقلاب اسلامی است.» : ظهور عشق در زمانه ای که همه چیز هست، جز عشق. ۱۵. و اینک ماییم و انقلاب اسلامی و شهدا. اگر نسبتمان استدلال و بحث و اغنا باشد، در تاریکستان خویش، فرو می‌مانیم. و اگر ناظر خلوت شهدا و انقلاب و دلدادگی با زعیم دوران باشیم، خویش را فانی در این سیر میابیم. من خس بی سرو پایم که به سیل افتادم او که می‌رفت، مرا هم به دل دریا برد. (با عرض معذرت اگر سوالم تکراری بود، جواب را دریافت نکرده بودم)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار عالی است. آنچه بر جان‌تان وزیدن کرده است را بنویسید و باز هم بنویسید. این کلمات به خودی خود، تابلوهایی را در مقابل خواننده آن می‌گشاید به وسعت حضور بیکرانه امروز و فردای او. هیچ چیز زیباتر از آن نیست که انسان بتواند نسبت خود را در این زمانه با شهدا و امام شهدا و نور چشم‌مان حضرت دوست آیت الله خامنه‌ای «حفظه‌الله‌تعالی» شکل دهد. این مائیم و جهانی به وسعت زمین و آسمان، با رقیبی که در نزد خود نیز به تنگنا آمده است. باید بنویسید و باز هم بنویسید از بودنِ انسانی که به گفته شما، در سیل ظهور انسانِ آخرالزمانی افتاده است تا همچنان‌که این سیل به سوی آن آینده روان است ما نیز خود را در آن‌جاها احساس کنیم. باز هم بنویسید از عشقی که به گفته شما، در زمانه‌ای که عشق گم شده است می‌توان با حضور در انقلاب اسلامی و در کنار شهدا، آری! حقیقتاً در کنار شهدا همه آسمان عشق را در مقابل خود گشود. چه اندازه زندگی در انقلاب اسلامی زیباست! موفق باشید       

34002
متن پرسش

سلام: این چندروزه اخیر مخصوصا یه حدیثی از امیرالمومنین چندبار به گوشمون خورده با چنین مضمونی که میفرماید «...اِعرِفِ الحق،تَعرِف اَهلَه...» حق رو بشناس، اهل حق‌رو خواهی شناخت... و چند روزه تو این فکرم که حق‌رو چطور میشه شناخت؟! یعنی چه نشانه‌هایی داره؟! با چی قابل شناخته (قلب،عقل یا...)؟! و چقدر قابل شناخته؟! یعنی آیا هرکسی قابلیت رویت حق‌رو داره یا نه؟! اگر آره که هیچ، اگر نه باز سوال اینکه امکان داره شناخته باشه اما پشت‌گوش انداخته باشه یا نه (البته تاریخ میگه امکانش هست)؟! حالا چی میشه که یک عده با اینکه می‌شناسند حق‌رو اما بیخیالش میشند؟! و سوال بعد اینکه همیشه نشناختن حق عامدانه‌ست یا نه، سهوی هم هست؟ یعنی طرف براش واقعا قابل تشخیص نبوده؟! اگر اینم هست باز چی میشه که طرف دچار چنین حالتی میشه؟! و سوال آخر اینکه «هل یستوی الذین یعلمون الحق و الذین لا یعلمون»؟! احیانا امکان داره یکی باشه؟! اگر امکان داره چطور؟! سوالهارو از دیگران می‌پرسم احساس می‌کنم با پیچوندن پاسخمون میدن که قانعم نمیکنه...! و حقیقتا دیگه از سخنرانایی که یچیز کلی میگن و میرن بدم میاد. دست خودم نیست (با تمام احترامی که به روحانیت داریم) میان سخنرانی میکنن با فن‌بیانی که دارن... صحبتاشون با تماااام قشنگی و زیبایی بیانشون. ولی قانعم نمیکنه چون در فضای حقیقی می‌بینم حل نمیکنه! یعنی گاهی‌وقتا حتی احساس می‌کنم عامدا اینطور صحبت میکنن با این سبک و لطافت که جامعه مخاطب صرفا از لحن بیانشون خوششون بیاد و بخندند نه از محتواشون! بیشتر احساس پیچوندن می‌کنم تا اقناع بیشتر. اون‌دسته‌ای که دم از تفکر و گفتگو می‌زنند حرفاشون رو که می‌شنوم بیشتر احساس ادا بازی می‌کنم چون تو فضای حقیقی واقعا دارم می‌بینم که گره‌ای حتی از جامعه مخاطبش، حتی از طرفدارانش، حتی از اونایی که خیلی ازش تعریف میکنن، می‌بینم که باز نمیشه واقعا. صرفا توهم زده میشن انگار دیگه از حرفا کلی و اخلاقی خسته شدم. آخرم گفته میشه فلان کار رو انجام بدید به بهشت نزدیک میشید. چه‌میدونم اینقد ثواب داره اونقد کباب یا... من اصلا بهشت اینجور نمیخوام، ثواب و بهشتش برای خودشون! واقعا نمیخوام. خلاصه نمیدونم چکار کنم به کی بگم! سر این مسائل و سوالات بحران زده شدیم چند وقته.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! در آن روایت ما را دعوت کرده تا با نور حقیقت که در فطرت خود به صورت نهادینه داریم؛ شخصیت افراد را بسنجیم. ۲. وقتی انسان به امیال خود بیش از حدّ میدان می‌دهد، حتی اگر حق را هم بداند، انکار می‌کند به همان معنایی که سامری به حضرت موسی «علیه‌السلام» عرض کرد: «كَذَٰلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي» یعنی حق را می‌دانستم ولی میل نفسانی‌ام به چنین عملی کشاند. ۳. آیه مذکور، وجدان مخاطب را مورد خطاب قرار می‌دهد از آن جهت که هر انسانی در نزد خود می‌‌داند علمِ به حقایق و جهل به حقایق، مساوی نیست. به همان جهت دشمنان حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» هم در حقّانیت او نسبت به صدام حسین اقرار داشتند. موفق باشید

33992
متن پرسش

سلام: به نظر می رسد با توجه به مقاومتی که اوکراین دارد و حتی شهر خرسون را علی رغم الحاقش به خاک روسیه باز پس گرفت امیدی به پیروزی جناب پوتین نباشد. انتظاراتمان را جناب پوتین برآورده نکرد و حدود ۹ ماه ابرقدرت اول هسته ای در باتلاق اوکراین افتاده است و خوف آن هست که ما را نیز با خود به زیر کشد و در نظم جدید باز شاهد تفوق غرب باشیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً متوجه هستید که موضوع، بسیار پیچیده‌تر از این‌ها می‌باشد. جنگی است تمام عیار و حضور در نظمی جدید که مسئله مقابله غرب اعم از آمریکا و روسیه در زمین اوکراین یکی از ابعاد آن است. به آمریکا فکر کنید که خواسته و نخواسته در تلاش است تا بلکه از افولِ خود جلوگیری کند و همین امر افول آن را تسریع می‌کند و در همین رابطه مقام معظم رهبری «حفظه‌الله» می‌فرمایند: «اینکه آمریکا مجبور می‌شود دست و پایش را از جهان جمع کند. الان آمریکایی‌ها در بسیاری از مناطق دنیا پایگاه دارند؛ در منطقه‌ی ما، در اروپا، در آسیا، پایگاه‌های نظامی با جمعیّت‌های زیاد، پولش را هم از خود آن کشور بیچاره‌ای که در آنجا پایگاه هست می‌گیرند؛ هزینه‌هایش را او باید تأمین کند و آمریکایی‌ها بخورند و آقایی کنند! این دیگر تمام می‌شود؛ دست و پای آمریکا از حضور در سراسر جهان جمع خواهد شد. این، آن خطّ اصلی اوّل، از خطوط اساسی نظم جدید آینده‌ی جهان.  خطّ اساسی دوّم؛ انتقال قدرت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و حتّی علمی، از غرب به آسیا. امروز قدرتهای غربی هم اقتدار سیاسی دارند، هم اقتدار علمی دارند، هم اقتدار فرهنگی دارند، هم اقتدار اقتصادی دارند؛ یعنی خیلی چیزها دارند، البتّه تعبیر درست‌ترش این است که بگوییم داشتند، و دارند آرام‌آرام از دست می‌دهند؛».

با توجه به این نکته اساسی آری! باید به آینده‌ای فکر کرد که ایران از طریق انقلاب اسلامی در نظم جدید حرف‌ها دارد در راستای غفلت بزرگی که جهان مدرن نسبت به معنابخشیِ انسان دارد.  موفق باشید  

33983
متن پرسش

سلام: آیا کشتن بی گناهان در سیستان و بلوچستان توسط نظام را تایید می کنید؟ درین صورت چگونه از نظامی که دستش به خون آلوده است دفاع می کنید؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: جریان چیز دیگری است. باید مردم درسیستان و بلوچستان مواظب باشند عده ای آن ها را در جبهه اینترنشنال مقابل نظام مقدس اسلامی قرار ندهند و عده ای گمان کنند می‌توانند علاوه بر تسخیر فرمانداری و آتش‌زدن آن، به کلانتری حمله کنند و اسلحه‌ها را در اختیار بگیرند و کلانتری هم به آن‌ها خوش‌آمد بگوید. البته طبیعی است که در این نوع اغتشاشات و دفاعی که نیرو‌های انتظامی ضرورتاً باید انجام دهند، ممکن است عده‌ای نیز بی‌گناه به جهت فضایی که اغتشاشگران و تجزیه‌طلبان ایجاد کرده‌اند؛ کشته شوند و سهل انگاری صورت گرفته باشد که در این رابطه مقام معظم رهبری به جناب آقای حاج علی‌اکبری مأموریت دادند موضوع بررسی شود و بی‌گناهان شهید به حساب آیند.  موفق باشید

33982
متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد گرامی: بهترین راه برای توبه حقیقی چیه؟ چیکار کنیم توبه ما یک توبه حقیقی باشه و به تعبیر علمای اخلاق منزل اول سلوک که توبه هست رو طی کنیم. و اینکه آیا شخصی که مدتی اهل گناه بوده با توبه کردن همون شخص اول میشه این رو واقعا نمی‌دونم چون مثلا فرض کنید یه لیوان شیشه ای بشکنه اگر هزار بار هم چسب بخوره مثل روز اول نمیشه حالا توبه هم اینجوری هستش؟ اگر اینجوری هست توبه چه فایده ای دارد؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ابداً این‌طور نیست. زیرا توبه، شخصیت انسان را تغییر می‌دهد. رسول خدا «صلواة‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: « التائب لذنب کمن لا ذنب له» کسی که توبه کند مثل کسی است که گناه نکرده.  ۲. هر اندازه با حقیقت روبه‌رو شویم، توبه ما حقیقی و پایدار می‌ماند، حقیقتی که شهدا در انقلاب اسلامی و حضرت امام خمینی «رضوان الله‌تعالی‌علیه» یافتند. موفق باشید

33981
متن پرسش

با سلام.استاد عزیز: در دو مورد خواستم عرض کنم که یکی در مورد اینکه خب شاید قبل از اتفاقات اخیر متعجب و نگران بودیم از اینکه بی حجابی ها چقدر داره زیاد میشه، ولی بعد از این اتفاقات اخیر شاید شرایط برای کشف حجاب خانم ها راحت تر بود و دیدیم که زن ایرانی حتی در این شرایط هم حجاب را انتخاب کرده و ذاتا عفت بیشتری نسبت به بعضی کشورها دارند در اینجا بود که این عبارت قلعه ی بی سکنه به ذهن می آید که، چقدر راحت و به سرعت بی حجابی همچون قلعه ی بی سکنه ی متروکی شد که طرفدارانش چه مُغرض و چه فریب خورده از این به بعد فهمیدن که با بی حجابی چیزی را فتح نمی کنند بلکه تنها می شوند و چه به سرعت بنیانش در ایران فرو ریخت، و در اینجا چقدر زیبا می شود برای تقریب به ذهن دید و فهمید که «یدالله فوق ایدیهم» در ورای همه ی قدرت به ظاهر مسلط غرب چگونه یک شبه کار ظهور حضرت قائم را فراهم کرده و تمدن غربی در مقیاس بزرگترِ قلعه ی بی حجابی چگونه بی سکنه می شود. ۲.  در مورد شهدای عزیزی که در این چند وقت شهید شدند شاید نسبت به بقیه شهدا برای ما واقعه ملموس تر بود که، به نظرم رسید که در برهه های ظهور اراده حق، جبهه استکبار فضای وهمی وارونه از حق در اذهان مردم جعل می کنه که اون فضا با بهره گیری از این خاصیت انسان که همانقدر که تشنه حق است می تواند ضد حق باشد، یک روز جبهه یزید در کربلا می سازد و یک روز بعضی صحنه های شهادت این شهدای اخیر. و جای تعجب اینکه به نظرم شاید برخی از این اغتشاشگران رو که بسیجی و روحانی و... را شهید کردند اگر در فضای بی طرفی در مواجهه با داستان کربلا قرار دهیم شاید در جبهه حق باشند اما امروز چطور شیطان جن وانس برایش حق را اشتباه معرفی می کنند که می توانند به راحتی وجدان و انسانیت را زیر پا گذاشته و یزیدی عمل کنند. استاد آیا جبهه های حق در طول تاریخ در هر مرحله به جهت وسیع تر شدن بوده که جبهه مقابلش و شاید مردم توان درک آن را نسبت به دین قبلی نداشته و تبدیل به جبهه تقابل می شدند با توجه به پیشینه وعبرت هایی که از تاریخ های قبل خود داشتند؟ با تشکر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حقیقتاً همین‌طور است که می‌فرمایید. آری! امروز بی‌حجابی در این شرایط که تاریخ انقلاب اسلامی همواره در طلوعی متعالی است، حقیقتاً قلعه بی‌سکنه‌ای است و یقیناً چنین افرادی خواسته یا ناخواسته گرفتار تنهایی و افسردگی و پوچی می‌شوند زیرا این بی‌حجابی که پیش آمده است، یک بی‌حجابیِ عادی نیست، بلکه مقابله با نظام مقدسی است که شهدای عزیز در بقای آن جان‌ها فدا کردند. ۲. به شرایط تاریخی آخرالزمان فکر کنید که تقابل جبهه ظلمانیِ نهایی از یک طرف، با جبهه نورانی نهایی از طرف دیگر به میان آمده است و دیگر حدّ وسطی در میان نیست. این‌جا است که می‌بینیم عده‌ای که تا دیروز گمان می‌کردیم و گمان می‌کردند انسان‌های متوسطی هستند، چه اندازه در ظلمات فرو افتاده‌اند در آن حدّ که می‌توانند آن جسارت‌ها را به آن بسیجی عزیز که نماد معنویت و روحانیت جوانان امروزینِ این تاریخ بود، بکنند. موفق باشید  

33958
متن پرسش

با سلام و احترام: جناب دکتر نصرالله حکمت که از دلسوزان فرهنگ و حکمت هستند در ماجرای اخیر سمت معترضین را گرفته اند و در کانال تلگرامی شان تحت عنوان این روزها مطالب خودشان را می نویسند. می خواستم نظر شما رو بدونم که چطور این بزرگواران به این سمت می روند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه خوب بود امثال این عزیزان در کنار مباحث عرفانی، در موضوع «جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی» و تنگناهایی که جهت عبور از سیطره نظام استکباری در پیش است، نیز فکر می‌کردند. موفق باشید

33947
متن پرسش

سلام و رحمت الهی بر شما استاد عزیز: این روزها که هجمه هجوم شبهات از سوی ملحدین و حتی برخی به ظاهر مهذبین و متدینین از قبیل موارد زیر در زمینه جمهوری اسلامی مطرح می شود👇 ( حکومتی که ادعا می‌کند همه مردم پشت سر او هستند چرا از رفراندوم اینچنین هراس دارد؟ چرا کسی که سخن از رفراندوم بگوید از نظر حکومت بدترین سخن را بر زبان آورده است؟ حکومت یکبار و برای همیشه خیال مخالفان و جهانیان را آسوده کند و در یک همه‌پرسی به همه نشان دهد که مردم خواهان او هستند. چقدر اینها دارند با جان و دل از اسلام حمایت می‌کنند و چقدر دلسوز اسلام و مسلمین هستند حتی بیشتر از حضرت علی علیه السلام که با وجود حق. مسلم الهی استخوان در گلو در خانه ماند تا مردم او را خواستند آمد) قلوبمان به تنگ آمده و مانده ایم که آیا جهاد تبیین با این افراد لازم است یا سکوت و دعا برای حفظ عقاید و باورهای خویش؟ ممنون خواهم شد که با انفاس حقتان برای تقویت و ثبات ایمانمان دعا بفرمایید و تکلیف ما را در این مقوله اعلام فرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً جواب‌های مفصلی که اساتید محترم از جمله جناب استاد رحیم‌پور ازغدی به این شبهه داده‌اند را شنیده‌اید که بالاخره هیچ نظامی خودش برای بود و نبود خودش رفراندم نمی‌گذارد. رفراندم‌ها عموماً در رابطه با بود و نبود موضوعاتی است در داخل نظام. ولی تغییر نظام چیز دیگری است مثل کاری که مردم ما با انقلاب و کشته و شهید‌دادن، نظام شاهنشاهی را سرنگون کردند. موفق باشید

نمایش چاپی