بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: غرب‌شناسی و مدرنیته

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
13834
متن پرسش
سلام علیکم: جنابعالی در صحبت ها و کتاب های مربوط به غرب شناسی مرتب مسیله ی نابودی و هلاکت تمدن غرب را گوشزد می کنید و این تمدن را بی دوام و از بین رفتنی می دانید. ۱. آیا منظورتان از هلاکت بی ثمر و پوچ بودن این تمدن است یا هلاکتی از جنس قوم ثمود و عاد؟ بالاخره این تمدن مدت طولانی دوام آورده و در طول آن یک عده آمدند و خوردند و بردند... و هیچ اتفاقی هم برایشان نیفتاد نه به هلاکت افتادند و عشق و حالشون رو هم کردند (از منظر خودشان). 2. آیا این مهلت دادن سنت خداست و اگر هست که هست می شود برایش زمان و یا قاعده و قانونی فهمید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید بین انحطاط یک تمدن و سقوط آن باید تفکیک کرد. همه‌چیز حکایت از آن دارد که تمدن غربی گرفتار انحطاط است، حال آیا چگونه این انحطاط به سقوط می‌انجامد، موضوعی است که حضرت حق روشن می‌کند. خداوند می‌فرماید: «وَ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ × وَ أُمْلي‏ لَهُمْ إِنَّ كَيْدي مَتينٌ» (183 و 182 اعراف) آن‌هایی که آیات ما را تکذیب می‌کنند به تدریج به سوی سرنوشت هلاکت‌باری می‌کشانیمشان که خودشان هم متوجه نمی‌شوند. به آن‌ها فرصت می‌دهیم و نقشه‌های ما بسیار متین و بی‌سر و صدا است. موفق باشید

13822
متن پرسش
با سلام و ادب خدمت شما استاد بزرگوار: استاد ببخشید من طلبه هستم و زبان انگلیسی دارم کار می کنم. می ترسم تحت فرهنگ اونا قرار بگیرم، در این ضمینه چه کنم چه دستور العملی می فرمایید؟ و سوال دیگر اینکه بعضی آموزش هایی که می بینم از جهت اخلاقی و پوششی مشکل دارد آیا اگر تحریک نشوم هم بر روی من تاثیر می گذارد؟ آیا اصلا با دیدن این آموزش ها می توانم به هدفم که تبلیغ دین است برسم؟ با تشکر از راهنماییتان.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است مشروط بر آن‌که روح فرهنگ غرب را که انقطاع از عالم قدس و معنا است، درست بشناسید. در ضمن وَجه عبادی خود را ذیل محبت به اولیاء معصوم تقویت نمایید تا ساحت اُنسِ با زیبایی‌های معنوی بر نظر به تبرّج‌های مادی غلبه کند. موفق باشید

13780
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: تحصیلات بنده در رشته مهندسی برق است و به مسایل فیزیک علاقه زیادی دارم از طرفی مشغول مطالعه فلسفه (نهایه الحکمه) هستم (به فلسفه نیز علاقه بسیار زیادی دارم)، خیلی تلاش دارم بین مباحث فیزیک و فلسفه ارتباط برقرار کنم، از طرفی اساتیدی که هم در فیزیک و هم فلسفه مبرز باشند را نمی شناسم، می خواستم ببینم حضرتعالی در این زمینه فعالیتی داشتید؟ (در لیست کتابها و جزوه های سایت مطلبی را ندیدم) یا اینکه اساتیدی را در این زمینه معرفی بفرمایید تا بتوان از ایشان بهره برد؟ خواهش می کنم راهنمایی بفرمایید. با تشکر از محضرتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امروز در دنیا آن اندازه که فیزیسین‌های بزرگ به دنبال الهیات هستند، کشیشان در آن حد به دنبال الهیات نمی‌باشند. نمونه‌ی آن در ایران جناب آقای دکتر گلشنی است و یا در غرب شخصیتی مثل «آیان‌باربر» و «وایتهد» را می‌توان نام برد. البته مسئله بسیار گسترده است و من در این مورد اطلاعات کمی دارم. موفق باشید

13758
متن پرسش
سلام استاد: با آرزوی توفیقات روز افزون برای شما: در مبحث غرب شناسی و مدرنیته شما تاکید شدید دارید که غرب باعث دوری بشر از خدا و مادی گرایی شده است. در حالی که اگر غرب نبود افراد دیگر و حتی از کشور خودمان برای راحتی و آسایش ملت ماشین تولید می کردند و جاده می ساختند و تکنولوژی پیشرفت می کرد؟ ثانیا در زمان گذشته جمعیت کم بود ولی اکنون جمعیت خیلی زیاد شده و اجبارا نیاز به جاده و وسیله حمل و نقل دارد و نمی شود به سبک قدیم زندگی کرد. البته من قبول دارم که غرب باعث مادی گرایی و حسی شدن انسان ها شده و همه روایات را در زمینه مادی ترجمه می کند ولی این را متوجه نمی شوم بالاخره با گذشت زمان نیاز به وسیله و ابزار جدید است و نمی شود با حالت گذشته زیست. این همه کوبیدن غرب توسط دستگاه فکری شما به چه معناست؟ لطفا مسئله را روشن کنید با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوعات به طور مفصل بحث شده است و نقد مدرنیته بیشتر به فرهنگی است که در درون این تکنیک‌ها نهفته است و مسلّم با وجود چنین تکنیک‌هایی به جای این‌که انسان‌ها در گستره‌ی زمین، پراکنده باشند و در دل طبیعت با طبیعت زندگی کنند، شهرها را شلوغ و پر ازدحام می‌کنند و این بدین معنا نیست که ما امروز بتوانیم به این تکنولوژی که بیشتر در شرایط تقابل با طبیعت است، به راحتی عبور کنیم و به تکنیکی برسیم که در مقام تعامل با طبیعت می‌باشد. در کتاب «شیعه و تمدن‌زایی» عرایضی شده است. شاید مفید افتد. موفق باشید

13735
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید بنده در رشته روانشناسی در یکی از دانشگاه های آمریکا مشغول به تحصیل هستم. با استادی کار می کنم که خانمی است که شاید به دلیل حجاب اسلامی و تاکید بنده بر عدم حضور در جلساتی که مشروبات الکلی وجود دارد و غیره، مدام بر ارزش های اسلامی و حکومت حاکم بر ایران توهین می کند. حتی یک بار گفت که حکومت شما یک حکومت شیطانی است. مدام مسائلی مانند تسخیر لانه جاسوسی در ایران را دستاویز قرار می دهد و گوشه کنایه می زند. بنده اکنون مرحله اولیه تحصیلم را دارم به پایان می رسانم و با دشواری هایی امکان عوض کردن این استاد شاید برایم وجود داشته باشد ولی از آنجا که این خانم استاد برجسته ای در زمینه کاری بنده به حساب می آید و کلیه مسیر تحصیلی ام دچار تغییر می شود بسیار بر این امر مردد هستم. از طرفی شکنجه روحی می شوم و احساس می کنم عزت من تحت شعاع قرار گرفته و از سوی دیگر اگر بتوانم با توجه به سطح علمی او شرایط را تحمل کنم، شاید بتوانم خدمات ارزنده ای ان شاءالله بعد از بازگشت به میهن داشته باشم. نمی دانم در این امر باید کدام را در نظر بگیرم. عزت یک مسلمان و یا وضعیت علمی آینده ام. می ترسم از سر خودخواهی و هوای نفس تصمیمی بگیرم که متضرر شوم. لطفا بنده را راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد این افراد به جهت جهل و نادانی‌شان این‌طور قضاوت می‌کنند. بدون این‌که لازم باشد کلاس را ترک کنید، در فرصتی مناسب او را دعوت کنید به ایران تا خودش راحت‌تر قضاوت کند. موفق باشید

13703
متن پرسش

با سلام: این مطلب را جدیدا از استاد خسرو پناه دیدم نظر شما چیست؟ شهید آوینی در نقد غرب بیشتر تحت تاثیر کدام متفکر بود آیا تحت تاثیر «احمد فردید» بود؟ شهید آوینی در تفکرات خویش از شخصیت‌های متفاوتی متأثر بود ولی من بر این باور نیستم که شهید آوینی کاملا تحت‌ تأثیر مرحوم فردید بوده است. شهید آوینی حتی یک بار حاضر نشد از نزدیک مرحوم فردید را ملاقات کند و نیز علاقه نداشت او را فردیدی معرفی کنند. فردیدی جلوه‌دادن شهید آوینی ظلم به اوست بنیاد فردید و شاگردان مرحوم فردید شهید آوینی را به خودشان نسبت می‌دهند به نظرم این نسبت، نسبت ناروایی است و جفا به شهید آوینی است چون آوینی حتی با اینکه فردید او را می‌شناخت و می‌توانست با او دیدار داشته باشد حاضر به دیدار با فردید نشد. البته از اندیشه‌های مرحوم فردید متأثر شده است، اما از شخصیت‌های دیگر به خصوص در مبادی فلسفی از شهید مطهری تأثیر بیشتری پذیرفته است. مرحوم فردید به شدت غرب‌ستیز بود به این معنی که غرب را به صورت یکپارچه نقد می‌کرد البته در این نقد از هایدگر استفاده می‌کرد که البته خود این عمل پارادوکس است که چگونه با هایدگری که زاییده تمدن غرب است می‌خواست کل غرب را نقد کند! ما باطل محض در عالم نداریم کسی می‌گوید غرب باطل محض است سخن نادرستی است به هر حال غرب گزاره‌های حق و باطل دارد اصلاً مکاتب متفاوت و متناقصی در غرب وجود دارد. شما اگر بگویید غرب به کل باطل است دچار اجتماع نقضین شده‌اید به هر حال مکتب اگزیستانسیالیست با مکتب کاپیتالیست یک فرق اساسی دارند. کسانی که چنین دیدگاهی دارند غرب را نشناختند و اطلاعات آنان نسبت به غرب و فلسفه اسلامی ضعیف است و در این زمینه اطلاعات عمیقی ندارند اظهارنظرهایی می‌کنند به خاطر اینکه این اظهارنظرها ژورنالیستی است تأثیرات مخرب دارد.

متن پاسخ

باسمه تعالی. سلام علیکم. مسلّم مرحوم شهید آوینی فرزند امام و انقلاب اسلامی است ولی از آن جهت که انقلاب اسلامی تمدّنی مقابل تمدّن غرب است و زبان هایدگر و مرحوم فردید در راستای نقد غرب زبانی رسا و دقیق است، آوینی از این زبان و آن تفکّر استفاده‌ی خوبی کرده‌است و از این جهت تقابلی با مرحوم فردید نداشته‌است نه آن‌که سعی می‌کرده‌است با او ملاقاتی نداشته‌باشد. نگاه هایدگر و فردید در مورد غرب این است که غرب تماما یک فکر و یک فرهنگ است و جدا کردن غرب به خوبی و بدی از نظر آقایان یک نگاه انتزاعی است که با واقعیت غرب نمی‌خواند. البته این غیر از آن است که ما امروز وظیفه داریم غرب را بر اساس شرایط خود گزینش کنیم. موفق باشید

13697
متن پرسش
سلام علیکم: انسان اگر با ذره بین حکمت متعالی به عالم هستی و تمام شونات اش نگاه کند شاید بتواند مصداق انسان عاقل شود. انسان عاقل هرچیز را به نحو کلی نظاره گر است نه به نحو جزئی. دوری از محسوسات دارد و انس با معقولات. از صور و معانی جزئیه رهاست و در کلیات سیر می کند. ابزارش در علوم و فنون عقل است نه قوه ی واهمه و خیال و متصرفه. بلکه اگر این انسان عاقل شود و با عقل فعّال ارتباط برقرار کند مصداق همان شیعه ای می شود که امام اش کالمعقول بین المحسوس است. علی ایّ حال صحبت از این است که باید بتوان عقل را در تمام رگه های علوم رسوخ داد و شأن اصلی علوم را ظهور داد و آن ها را از محدوده ی ماده و صور و محسوسات رها کرد و به آنان از نگاه کلی و تجرید شده و معقول نظر کرد. اگر مطلبی را نظاره گر هستیم به صورت و محسوس آن توجهی نداشته باشیم بلکه بتوان با فنّ تأویل و تفسیر انفسی متون تا جایی به بطون آن دست یافت و آن بطون را به عنوان یک مبنای علمی تببین و مکتوب کند. بعضی از دوستان طلبه در حال پیاده کردن این شیوه در ادبیات عرب هستند و خب برکات زیادی داشته که استنباط هایی از قرآن و حدیث که مبتنی بر ادبیات عرب می باشد با این شیوه روح جدیدی گرفته و مطالب بسیار شریف و لطیفی یافت می شود. بنده چون به تاریخ علاقه داشتم می خواستم این شیوه را در تاریخ پیاده کنم. وقتی ما با مباحث تاریخ روبرو می شویم در واقع با همان عالم ماده روبرو هستیم چون با داستان و صور و محسوسات روبرو هستیم. در مباحث تاریخ که بصورت داستان بیان می شود با تقویت کردن قوای وهمیه و خیاله روبرو ایم و اگر بخواهیم از این تاریخ ادراک عقلانی و تجرید شده ای از زمان و مکان داشته باشیم باید چه بکنیم؟ این ایده اجمالا به ذهن بنده رسیده ولی نمی دانم چگونه باید در این وادی کار کرد آیا شما می توانید کمک کنید یا نوشته و یا کتابی مرتبط معرفی کنید. آیا قبلا کسی این کار را انجام داده است که انسان بتواند مطالب همان شخص را تکمیل کند. نکته: البته تاریخ را بصورت داستان خواندن عیب نیست و شاید هم خیلی کار آمد باشد ولی باز هم باید دانست که هنوز در عالم ماده و صورت هستیم و اگر بتوان تاریخ را تا عالم عقل سیر داد شاید بتوان استفاده ی بهتر از تاریخ اسلام برد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در تاریخ هم باید متوجه‌ی حقیقتی شد که در زمان‌ها و ادوار مختلف، چهره‌های خود را به نور اسماء و صفات در حادثه‌ها می‌نمایاند، لذا است که تاریخ، تاریخِ ظهور انوار الهی است و قرآن در بسیاری از موارد متذکر چنین ایّامی است تحت عنوان «ایّامُ اللّه». منتها به عنوان یک بحث عقلی و فلسفی، هگل و از آن دقیق‌تر هایدگر در کتاب «هستی و زمان خود» این کار را کرده است. اگر استاد حاذقی «هستی و زمان» هایدگر را تدریس کند، می‌تواند از اشارات او نکات دقیق قرآنی را تبیین نمایید. زبان تفکر هایدگر زبان خوبی برای تبیین سنن الهی است که قرآن در متن تاریخ متذکر آن شده. موفق باشید

13658
متن پرسش
با سلام : مگر نه این است که با ورود تکنولوزی و مدرنیته سر و کله فرهنگشون (که فرهنگ مادی گرایانه هست) هم پیدا میشه هنوز که هیچی نشده اینقدر ما با غیب و معنویت بیگانه ایم وای به حال ... با این حساب تکلیف چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این زمانه که هنوز تکنولوژی مناسب فرهنگ خود را شکل نداده‌ایم، چاره‌ای نداریم که با خودآگاهیِ لازم و با نظر به فرهنگی که در این تکنولوژی پنهان است از آن استفاده کنیم تا نه شیفته‌ی آن شویم و نه متوقف گردیم. موفق باشید

13657
متن پرسش
سلام حضرت استاد: جملاتی از نیچه می خواندم اگه ممکنه منظورش را برام بگید و اگر هم حرفش اشتباهه جوابش را بنویسید. امکان داره این جملات نقد دنیای مدرن باشه. «از زمانی که بشر توانست وقایع را ثبت و ضبط کند، دیگر نه عصا مار شد، نه دریا شکافت، نه کودکی بی پدر متولد شد، نه مرده ایی زنده شد!!!، نه انسانی در دل ماه رفت، نه انسانی با حیوان سخن گفت!!!، نه انسانی سوار بر قالیچه پرواز کرد!!!، نه آتشی گلستان شد!!!، نه پیامبری ظهور کرد!!!»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به قول جناب اقبال لاهوری؛ نیچه دارای قلبی ایمانی و عقلی کافرانه است و این جملات در مقابل افراط کلیسا از وجه عقل کافرانه‌ی او ظهور کرده است. موفق باشید

13662
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشید. استاد بحمدلله با آثار و صوتهای شما که مانوسم. کم کم به نظرات استاد داوری و شهید آوینی رحمت الله هم راه پیدا کردم. و ترس را در خودم از بین بردم. چون می ترسیدم بخوانم و نتیجه نگیرم یا نفهمم. ولی خدا را شکر خوب راه افتادم. حال سوالم این است که بنده که قریب التلبس به لباس روحانیت هستم بجز فقه و اصول خودم، به آثار چه اساتیدی رجوع کنم که همانطور که خودتان فرمودید جزو علمای عالم دار باشم. هم علمم بالا برود و توانایی تبلیغ داشته باشم و هم خودم در سیرم پیشرفت کنم. الان بنده آثار استاد محمد شجاعی را تقریبا دارم. تمام آثار شما را با سیدی ها دارم. هفتاد هشتاد درصد کتب شهید مطهری و علامه طباطبایی را دارم. کتاب شواهد الربوبیه را دارم. شکستن بتهای جاهلیت را از ملا صدرا دارم (ترجمه است). شرح اصول کافی ایشان را دارم. مفاتیح الغیب را دارم. رساله الحشر را دارم. کتب معتبر روایی و حدیثی را مثل اصول کافی و الارشاد کتب شیخ صدوق را دارم. حال از شما دو خواهش دارم. یک اینکه: چند استاد را از معاصرین نام ببرید که مانند استاد داوری تفکر تمدن ساز داشته باشند. دیگر اینکه: طبق این کتبی که بنده دارم از شما خواهش دارم. بجز آثار خودتان که پای ثابت مطالعه ام است، از همین کتبی که بنده نام بردم یک سیر کلی برایم انتخاب کنید تا با آن مطالعه کنم. چون بنده نمی توانم تشخیص دهم. می دانم سرتان شلوغ است ولی ممنون می شوم این کار را برایم انجام دهید و منت نهید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در عین جدّی‌گرفتن دروس رسمی حوزه، آرام‌آرام وارد تفسیر المیزان شوید 2- امثال آقای دکتر اصغر مصلح، نکات خوبی را در رابطه با غرب متذکر است. کتاب «حکمت اُنسی» سید عباس معارف نیز کارساز است. موفق باشید

13598
متن پرسش
با سلام: كتاب گزینش تکنولوژی استاد را خوانده ام. درباره برخی فوائد تکنولوژی مثلا ساخت موشک و تجهیزات نظامی و امنیتی مثل دوربین مداربسته برای وزارت اطلاعات و ... که چاره ای از استفاده آنها نداریم پاسخ استاد چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در کتاب «گزینش تکنولوژی» روشن می‌شود ما در این شرایط نمی‌توانیم بیرون از تکنولوژی و به صورت انزوا زندگی کنیم. بحث بر سر آن است که هر تکنولوژی فرهنگ خود را دارد. اگر ما خواستیم از فرهنگ غربی که فرهنگ تجاوز به طبیعت است؛ آزاد شویم باید آرام‌آرام تکنولوژی مناسب آن نگاه را جایگزین کنیم، ولی نه آن‌که بتوانیم امروز از این تکنیک جدا گردیم. البته وقتی آثار منفی آن را بشناسیم در عین آن‌که از آن استفاده می‌کنیم، شیفته‌ی آن نمی‌گردیم. موفق باشید.

13603
متن پرسش
سلام: از استاد درباره هوش مصنوعی پرسیدم که غایت و هدف پروژه هوش مصنوعی چیست؟ ایشان در جواب از کاربردها و فواید این پروژه سخن گفتند. آیا این جواب صورتی از همان تبدیل چرایی به چگونگی که در کتاب علل تزلزل غرب به ان اشاره کردید نیست؟ (چون غایت این پروژه ها چیزی جز تصرف در طبیعت نیست)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. زیرا چیزی به نام هوش مصنوعی نداریم! این مثل آن است که برنامه‌ای به کامپیوتر می‌دهیم و بعد همان برنامه را از آن می‌گیریم و اسم آن را حافظه می‌گذاریم. در صورتی‌که انعکاس همان برنامه‌هایی است که خودمان به کامپیوتر داده‌ایم. موفق باشید

13594
متن پرسش
آقای دکتر داوری در کتاب «درباره غرب» گفتگوی تمدن ها را به چالش می کشند و نقد می کنند ولی در کتاب «عقل و زمانه» در صفحه 209 می گویند: گفتگوی تمدن ها نقطه پایان بر دویست سال داعیه غرب است. این را شما چگونه تحلیل می کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفتگوی تمدنی به یک معنا وقتی تمدنی مثل غرب، امکان تفکر را از بین برده است، معنا نمی‌دهد و به قول دکتر داوری روح تمدن غربی، جدال و مراء است. ولی گفتگوی تمدن به یک معنا که بتوانیم تفکر تمدنی اسلامی را در عرصه‌ی جهان ارائه دهیم، کار لازمی است. موفق باشید

13580
متن پرسش
سلام: ایام محرم را به استاد گرامی تسلیت می گویم: چند سوال داشتم: در سخنرانی 14 مهر فرمودید هایدگر در نقد غرب خوب است. و زبان تاریخ را فهمیده. حال دو سوال پیش می آید. 1. برای استفاده از کتب فلسفه غرب چه سیر مطالعه ای طی کنیم؟ چیزی که ارزش داشته باشد. 2. ما برای فهم زبان زمانه چه بکنیم. آن طلاب سخنرانی مرحوم فلسفی را گوش می دادند. ما چه کسانی را گوش کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از فلسفه‌ی اسلامی و فهم دقیق اندیشه‌ی صدرایی، نوشته‌های دکتر داوری شما را آماده می‌کند تا با فهم نگاه تاریخی هگل به تفکر هایدگر برسید و او را به‌عنوان یک مذکِّر نسبت به اهداف قدسی انقلاب اسلامی بیابید. موفق باشید

13573
متن پرسش
سلام استاد عزیز: سوالم اینه که با توجه به موضوع اقتصاد مقاومتی که رهبر عزیز می فرمایند و گویا هیچ دولتی نمی خواهد آن را انجام دهد چطور می توانم اقتصاد مقاومتی را در زندگی شخصی خودم پیاده کنم؟ آیا این کار برکاتی برای زندگیم دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- باید مطالبه‌ی ما از مراکز تصمیم‌گیری، موضوع اقتصاد مقاومتی باشد و نگذاریم نسبت به آن سهل‌انگاری کنند 2- با سادگی در زندگی و خرید جنس ایرانی، اقتصاد مقاومتی را در امور شخصی یاری می‌کنیم 3- اگر بتوانیم در تولید مایحتاج مردم، بدون وابستگی به بیرون کشور قدمی برداریم، عملاً در بستر تحقق اقتصاد مقاومتی قدمی برداشته‌ایم و گرفتار پروژه‌های ناتمام فرهنگ مدرنیته نشده‌ایم. موفق باشید

13558
متن پرسش
سلام علیکم: در مورد سوال 13546 که فرمودید عین سخنان نیچه و هایدگر را ذکر کنم به آن دسترسی ندارم ولی آقای داوری در کتاب فلسفه ایدیولوژی و دروغ چنین می گویند: «در طی دو هزار و پانصد سال در فلسفه سخن این بوده است که نظر تکلیف عمل را روشن می کند. از نیچه به بعد فیلسوفان مخصوصا درباره این نسبت تامل کرده اند. هیدگر بر این قضیه روشنایی بسیار افکند و شاگرد او هانا ارنت به صراحت تقدم عمل را اثبات کرد» و در جایی می فرماید: «غرب از ابتدای تاریخ جدیدش دو وضع داشته است در هر دو وضع عمل بر نظر تقدم دارد. اگر در تاریخ فلسفه از زمان سقراط تا دوره جدید علم مقدم بر عمل بود در تفکر جدید غربی اراده بر عمل مقدم انگاشته شد.» و یا: «برای پاسخ دادن به این پرسش ها باید در معنای نظر و عمل و نسبت آنها با یکدیگر بیشتر تامل کرد. شاید ما در طرح مساله مرتکب اشتباهی شده باشیم ما از کجا می دانیم که آدمی صاحب دو قوه و توانایی نظری و عملی است؟... پس بیاییم نظر و عمل را از هم جدا ندانیم و فکرکنیم که نظر و عمل گرچه دو جلوه ی متفاوتند دو امر مستقل و منفک از یکدیگر نیستند یعنی عمل بدون نظر و نظر بدون عمل معنی ندارد. ولی باز وقتی به نظر و عمل می اندیشیم ناگزیر دوبین هستیم اگر نظر در برابر عمل قرار گرفت با سعی در به هم پیوستن شان دوگانگی منتفی نمی شود.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده عرض کردم این حرف درستی است که در نگاه نیچه و هایدگر، عمل بر نظر مقدم است، ولی در فضای فلسفه‌ای که آن‌ها در آن قرار دارند، نه آن‌که بتوانیم آن نگاه را در فلسفه‌ی اسلامی جستجو کنیم. فضای فلسفه‌ی آن‌ها با عقل دیگری جلو می‌رود. به همین جهت عرض شد باید با متون خود آن‌ها حرف آن‌ها را فهمید نه با نگاه انتزاعی خودمان. موفق باشید

13546
متن پرسش
با عرض سلام و احترام: بر طبق آموزه های دینی یاد گرفته ایم که علم مقدم بر عمل است و بخوبی این مطلب با مثال ثابت می شود و محسوس است. ولی در فلسفه بحثی هست راجع به نسبت عمل و نظر که بعضی از فلاسفه منجمله نیچه و هایدگر درباره این نسبت تامل کرده اند و تقدم عمل را اثبات کرده اند. اولا آیا تقدم در هر دو مورد به یک معناست و ثانیا آیا می شود گفت از نظر رتبی علم مقدم بر عمل است و از نظر زمانی عمل مقدم بر علم؟ و اصلا اگر عمل را از مقوله ی قدرت بدانیم آیا در اینجا بحث تقدم و تاخر معنا دارد چون در مقام ذات صفات وحدت دارند و در خارج هم تقدم صفات هم عرض بر یکدیگر معنا ندارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در دستگاه فلسفه‌ی اسلامی هرگز به دنبال نگاه نیچه و هایدگر به عالم و آدم نباشید. برای فهم سخن آنان باید از نگاه انتزاعی و متافیزیکی فلسفه‌ی معمول، خارج شد. در آن‌جا معنای انتزاعی تقدم علم بر عمل و یا عمل بر علم، مطرح نیست و تازه برای فهم نیچه و هایدگر نگاه دیالکتیکی هگل ضرورت دارد. با این توصیف است که می‌خواهم عرض کنم عین جملات نیچه و هایدگر را مرقوم فرمایید تا با زبان خودِ آن‌ها بشود تبیین کرد. موفق باشید

13544
متن پرسش
سلام علیکم: چگونه قرون وسطی جزء تاریخ غرب است؟ مگر رجوع به مسحیت رجوع به توحید نیست؟ یعنی می خواهم بگویم چگونه قرون وسطی را مقدمه سوبژکتیو شدن انسان می بینیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تاریخ قرون وسطی حکایت از آن دارد که فضای اسکولاستیک به مفهوم‌گرایی به‌طور طبیعی کار را به سوبژکتیویته می‌کشاند، حتی آکوئیناس در همین پازل قدم برداشت با این‌که می‌خواست به چیز دیگری یعنی دیانت ناب برسد. موفق باشید

13531
متن پرسش
با عرض سلام: واقعا نگرانم به خصوص امروز که صحبت های رهبری را گوش می دادم از ته دل لرزیدم. مگر بناست چه اتفاقی بیفتد که آقا این طور نگرانند؟ غم موجود در چهره ایشان چه می گوید؟ ایشان در این دو ماهه بیش از 50 بار از کلمه نفوذ استفاده کرده اند این نگرانی خواب را از چشمانم گرفته و اضطراب را بر قلبم چیره ساخته. دوست دارم نگرانی رهبرم را برطرف کنم اما نمی دونم چه کار باید کرد .حضرت استاد راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مشکل مربوط به امروز و دیروز نیست، هرچند این روزها بیشتر چهره‌ی خود را نشان داده است. مشکل از آن‌جایی است که ما نه عمق ظلمات فرهنگ غرب را درک کرده‌ایم و نه عمق روحانیت و معنویت انقلاب اسلامی را! و طبیعی است که از یک طرف تحت تأثیر فرهنگ غربی قرار می‌گیریم که رهبر معظم انقلاب«حفظه‌اللّه» با بحث تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی متذکر آن شده‌اند، و از طرف دیگر متوجه جایگاه تاریخی و قدسی انقلاب اسلامی نیستیم تا بفهمیم خداوند چه تقدیر مبارکی را در این زمان برای ما اراده کرده است. اخیراً در این مورد عرایضی تحت عنوان «انقلاب اسلامی؛ تجلی اراده‌ی الهی بر قلب امام و مردم» در قسمت صوت سایت، در بخش مباحث مرتبط با انقلاب، شده است. آن‌چه ما می‌توانیم نگرانی رهبری عزیز را برطرف کنیم؛ در رابطه با فهم این دو موضوع است و مطالبه از دست‌اندرکاران در ذیل این موضوع. موفق باشید

13529
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. می خواستم نظر استاد را در مورد آقای رایفی پور و مطالب ایشان و سخنرانی هایشان بدانم. آیا تحقیقات و نظرات ایشان مورد قبول شما می باشد و تا چه حد صحت دارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال‌های شماره‌ی 7520 و 12598 شده است. می‌توانید به آن‌ها رجوع فرمایید. موفق باشید

13511
متن پرسش
مقام معظم رهبری در دیدار اخیرشان با سپاهیان فرمودند: «همان‌طور که در مباهله همه‌ی ایمان در مقابل کفر قرار گرفت، امروز، همه‌ی ایمان در نظام جمهوری اسلامی در مقابل کفر قرار گرفته است؛ و همان‌طور که معنویّت و صفا و اقتدار معنوی پیغمبر اکرم و خانواده‌اش توانست دشمن را از میدان خارج کند، به فضل الهی و به حول ‌و قوّه‌ی الهی ملّت ایران با اقتدار خود و با معنویّت خود دشمن را از میدان خارج خواهد کرد.» معنای این جمله چیست که ایشان جمهوری اسلامی با این همه نقطه ضعف را تمام اسلام قلمداد نموده و آن را در مقابل تمام کفر قرار می دهند؟ آیا جمهوری اسلامی همه ایمان و اسلام است؟ مسلم است که اینگونه نیست چه اینکه ایشان بارها بارها از نقاط ضعف نظام هم صحبت کرده اند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که کلیّت نظام اسلامی از آن جهت که در مقابله با استکبار جهانی ایستاده است، همان مقابله‌ی تمام ایمان با تمام کفر است هرچند که در درون نظام اجرایی مشکلاتی هست، ولی همین‌ها نیز به جهت حضور فرهنگ ظلمانی استکبار است. موفق باشید

13518
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: چندی پیش حضرت آقا در دیداری تاکید بر سه مورد خاص داشتند که یکی از آنها تقویت روحیه انقلابی بود خصوصا در جوانان. سوال بنده از محضر حضرتعالی در این مورد خاص است که در بستر حساس تاریخی حاضر قدم گذاشتن در مسیر تقویت انقلاب چگونه باید باشد هم از نظر فردی و اجتماعی و آیا اینکه تقویت روحیه انقلابی فقط اختصاص به قشر خاصی دارد و یا شامل همه آحاد ملت است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در سیر به سوی حق نفی شیطان مستکبر و تقابله با او لازم است و امروز این مسیر با تقابل با مظهر استکبار یعنی شیطان بزرگ عملی است و هرکس بخواهد در مسیر إلی اللّه قرار گیرد، راهی جز این راه ندارد. وگرنه همچون صوفی گوشه‌نشین با خیالات خود خوش است. موفق باشید

13517
متن پرسش
سلام علیکم استاد: 1. اصلا چه شد که نسبت بشر با وجود تغییر کرد؟ 2. فلسفه جهان مدرن چگونه شکل گرفت و اینکه چگونه وارد فرهنگ اسلامی شد و چرا ما دیرتر مدرن یا بهتر است بگویم شبه مدرن شدیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: طبیعی است وقتی شوق نظر به حقیقت فرو نشیند بشر بیشتر با مفاهیم قابل اشاره به آن حقیقت، مشغول می‌شود و از آن‌جایی که در شیعه از طریق نظر به امام، اُنس با حقیقت بیشتر است، ما به‌راحتی گرفتار مدرنیته نمی‌شویم مگر آن‌وقتی که از رجوع به اهل‌البیت غفلت کنیم و بدین لحاظ است که بعضی از مردم و سیاسیون یک نوع هم‌سخنی با غرب را در خود می‌بینند. راه‌کار رفع مشکل، برگشت به اُنس قدسی است که در شیعه از طریق نظر به امامان و حبّ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» عملی است. موفق باشید

13501
متن پرسش
سلام علیکم: شروع بحران های فرهنگی بعد از پایان دفاع مقدس را فقط باید به گردن دولت سازندگی انداخت یا اینکه باید در رجوع مردم به چیزی غیر از راه امام خمینی جستجو کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل از هر دو جانب بود. دولت سازندگی وظیفه‌ی خود را انجام نداد و یک‌نوع شیفتگی به غرب را دامن زد و مردم هم فراموش کردند انقلاب را باید ادامه داد و نه آن‌که صرفاً مشغول زندگی شد. موفق باشید

13500
متن پرسش
به نام خدای محمد با سلام: استاد محترم، همچنان که واقف هستید طبق روایات معصومین سلام الله علیها ظهور حضرت ولی عصر (عج) منوط به یک شرایطی وخیم جهانی است به گونه ای که ملت ها، دچار یک حالت مضطر شدن خواهند رسید. حال سوال حقیر این است که با عنایت به فرمایش حضرت امام مبنی بر ایجاد حکومت اسلامی در جهان و گوشزد آن به جوانان، آیا برای تحقق بخشیدن به چنین هدف بزرگی و یا حل معظلات فرهنگی و اقتصادی کشور و جهان و با توجه به روایات معصومین سلام الله علیها مبنی بر ظهور امام زمان (عج) در یک شرایط سخت و اضطرار آیا این موارد با هم منافاتی دارند؟ سوال مهم: با توجه به مطالب فوق ذکر اکنون ما جوانان مذهبی چه هدفی را که منتج به ظهور ولی عصر (عج) شود را ان شاءالله تعالی دنبال کنیم؟ چرا که حقیر دچار یک سردرگمی شده ام
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با تقابل با استکبار است که تازه روشن می‌شود جهان چه مشکلات طاقت فرسایی روبه‌روی خود دارد. لذا با حضور در صحنه‌ی مقابل با کفر و با تأکید بر ایمان قدسی است که ضرورت ظهور انسان کامل برای بشر بیشتر می‌شود و می‌فهمد چرا نیاز به امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» دارد. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!