بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: غرب‌شناسی و مدرنیته

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
13095
متن پرسش
سلام علیکم استاد معزز: بنده به لطف خداوند منان و عنایات حضرات معصوم سلام الله علیها جوانی مذهبی و تا حدی سیاسی هستم از این رو سبب شده که ذهنم متبادر و متبلور از ورود به عرصه ی سیاست و اخذ مسولیت می باشد. حال پرسش ام این است که آیا اساسا چنین ذهنیت و تصوراتی مورد مرضیه ی حق تعالی و حضرت ولی عصر (عج ا..تعالی شریف) می باشد؟ در صورت مثبت بودن پاسخ چه برنامه ی عملی، علمی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را برای بنده تجویز می کنید؟؟ شایان ذکر است که بنده دانشجوی رشته حقوق هستم. با سپاس وافر، التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم وظیفه‌ی هر انسانی است که برای اصلاح امور جامعه از مسئولیتی که می‌تواند بپذیرد، شانه خالی نکند. منتها با ملاک‌های دینی وارد صحنه شود تا مطابق اهداف الهی و فطری انسان‌ها تصمیم بگیرد. مشکلی که امروز متأسفانه تعدادی از مسئولین ما دارند که انسان را با نگاه ارزش‌های غربی می‌نگرند. بنده معتقدم اگر این‌ها به جای تحصیلات در غرب، یک دور حکمت متعالیه و تفسیر المیزان خوانده بودند، بسیاربسیار در تصمیم‌گیری‌های خود تصمیماتی می‌گرفتند که برای مردم این مرز و بوم مفید بود. موفق باشید

13094
متن پرسش
سلام استاد گرامی: روایاتی که در مورد مقام و منزلت عقل و جایگاه آن در کمال انسانی است ناظر بر کدام نوع، عقل است؟ آیات قرآن که تحت عنوان «افلا تعقلون» یا برعکس «لقوم یعقلون» به کرات تکرار می شود چطور؟ به نظر نمی رسد منظور از این عقل، عقل نظری باشد چرا که بسیاری از کفار و مشرکان در همه اعصار، عقولی قوی در زمینه مسایل نظری دارند ولی باز هم مخاطب آیاتی هستند که می فرماید چرا تعقل نمی کنید و همین طور وقتی در روایات عقل بیشتر نشانه فضل و کرامت شمرده شده به نظر نمی رسد این نوع عقل مدنظر باشد. لطفا علاوه بر پاسخ به سوال حقیر لطف بفرمایید منابعی در زمینه تعریف عقل، انواع و آثار آن و ...که بتواند پاسخگوی نیاز بنده در راستای پژوهشی در این مورد باشد معرفی فرمایید. لطفا اگر در تفسیر مبارک المیزان نیز بحثی در این مورد وجود دارد بفرمایید. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع تفاوت عقل‌ها، موضوعی نبوده است که در تاریخ تفکر گذشته‌ی ما محل بحث باشد. زیرا اندیشمندان ما در جمعی از تفکر ریاضی و فلسفی و کلامی و قدسی به‌راحتی می‌اندیشیدند و سخن می‌گفتند تا این‌که در دوران جدید متفکرانی همچون دکارت پیدا شدند که در ذیل تفکر ریاضی خواست کار را جلو ببرد. و اما این‌که قرآن پس از طرح موضوعی خطاب می‌کند «افلا تعقلون» خطاب او به عقل انسانی است، همان عقلی که در فطرت هر انسان به‌راحتی می‌تواند موضوع‌های نزدیک به بدیهی را جمع‌بندی کند. ولی آن‌جا که می‌فرماید: «لقوم یعقلون» نظر به حقایق قدسی دارد و می‌خواهد ابعاد متعالی عقل را به صحنه آوریم تا آن موضوع را بیابیم. مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر قیّم المیزان آن‌جایی که سه آیه به ترتیب بحث «یعقلون» و «یسمعون» و «یتفکرون» را می‌کند، نکاتی داشته‌اند. موفق باشید

13086
متن پرسش
سلام: امام خمینی، جهاد اکبر ص۲۳ : چه طور شد فقه و اصول به مدرس نیاز دارد، درس و بحث می خواهد، برای هر علم و صنعتی در دنیا استاد و مدرس لازم است، کسی خودرو و خودسر در رشته ای متخصص نمی گردد، فقیه و عالم نمی شود، لکن علوم معنوی و اخلاقی که هدف بعثت انبیا و از لطیف ترین و دقیق ترین علوم است، به تعلیم و تعلم نیاز ندارد و خودرو و بدون معلم حاصل می گردد؟! لطفا توضیح بفرمایید که این تعلیم و تعلمی که امام (ره) می فرمایند چیست؟ یعنی در همان حد که ما وظیفه خود را بشناسیم و مثلا عرفان را دقیق مطالعه کنیم و صوت اساتید مجربی مثل شما را گوش دهیم و کتب معتبر را مطالعه کنیم، صرفِ همین ما را سیر می دهد؟ آیا منظور از معلم اینست که مدام به محضرش برویم؟ حالات خود را بیان کنیم و خوابهایمان را برایش بگوییم؟ یا اینکه خود امام با تفسیر سوره حمد این را فهماندند که در این زمان دیگر می شود بدون رجوع خاص هم راه رفت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در آخر سؤال خود متذکر هستید واقعاً شرایط تاریخی صحبت امام در کتاب «جهاد اکبر» با آن فضای بسیار سنگینی که برای عرفا ایجاد کرده بودند، با شرایط تاریخی که حضرت امام به‌وجود آوردند و در متن آن، سوره‌ی حمد را تفسیر فرمودند زمین تا آسمان فرق می‌کند و حقیقتاً امروز به‌خوبی نسل ما اشارات عرفا را می‌فهمند و از این جهت تمام عالم شده است استادِ سلوکی ما. فرزانگی در یگانه‌ماندن با عالَمی است که انسان نیز جزیی از آن عالَم است و انسان باید در این وجود یگانه‌ی خود باقی بماند و تنگاتنگ با آن ادامه‌ی حیات دهد. امروز بعد از آن‌که مدرنیته خواست به نام پیشرفت به جنگ طبیعت برود بشر، جمله‌ی غرب را می‌فهمد. مگر در عرفان عارفان نداریم: «اگر آزادی برای آدمی معنا داشته باشد، نه در اجتماع و نه در زندگی بلکه در نسبت او با وجود و با حضرت حق است. این آزادی با سپردن حیات خویش با خداوند به‌دست می‌آید». آیا امروز که آزادی‌های دروغین رسوا شدند این جمله بهتر فهمیده نمی‌شود؟!! موفق باشید  

13080
متن پرسش
سلام علیکم: پیرو سوال 13051 آیا شما شیمی و فیزیک و...را - که مورد نیاز جامعه اسلامی است برای این که عزت مند باشد و مستقل ... - علم می دانید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در حال حاضر با توجه به این‌که فرهنگ مدرنیته نیازهایی برای ما ایجاد کرده است که با این علوم برآورده می‌شود نمی‌توانیم این علوم را نادیده بگیریم، ولی به تاریخی فکر کنید که شاید نیازهای ما آن‌چنان طبیعی باشد که مجبور نباشیم از طریق این علوم این‌همه سر به سرِ طبیعت بگذاریم. موفق باشید

13075
متن پرسش
با عرض سلام: با توجه به فرمایشات شما در تفسیر آیه 64 سوره آل عمران به نظر می رسد که جنابعالی به تازگی رویکردی ثبوتی را نسبت به دنیای غرب آغاز کرده اید که قبلا اینگونه نبود و گویی مباحث جدید شما مکمل رویکرد سلبی باشد که قبلا در کتابهای غرب شناسی شما غلبه داشت و کمتر از این جنبه غرب را مورد تحلیل قرار می دادید. اگر این برداشت بنده صحیح باشد آیا می توان از شما تقاضا کرد که مقداری این رویکرد را تفصیل دهید تا ابهامات آن برطرف شود و در ادامه سیر غرب شناسی به صورت کتاب در اختیار علاقمندان قرار گیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مراحل حضور در تاریخی که در آن به‌سر می‌بریم چند مرحله است: یکی تذکرات آیات 51 تا 54 سوره‌ی مائده که متذکر عدم محبت به یهود و نصاری می‌شود. و یکی آیات 64 به بعد سوره‌ی آل‌عمران که متذکر روش گفتگو با اهل کتاب می‌باشد. و این غیر از آن است که از عدم محبت به آن‌ها غفلت شود. و دیگر آیات مثل آیه‌ی 69 و آیه‌ی 72 سوره‌ی آل‌عمران است که ما را متذکر جریان‌هایی در درون اهل کتاب می‌گردد که کارشان توطئه و تخریب است. ما در بحث آیات 64 به بعد خواستیم که عزیزان فراموش نکنند بین کلیّت گفتگو با اهل کتاب با توطئه‌گرانِ اهل کتاب باید تفکیک کرد. موفق باشید قرآن

13072
متن پرسش
سلام علیکم: سوال بنده در نظام کشورمان است که آیا واقعا این حکومت مورد تایید اسلام و اهل بیت (ع) می باشد؟ آیا در خط آنان سیر می کند؟ جناب استاد راستش بنده در مورد حقانیت نظام مدتی است که دچار شک و تردید زیادی شده ام. من نسبت به سنم جزو پر سابقه های بسیجم و طعنه و کنایه زیاد شنیده ام ولی الان می گویم نکند عمرم تباه شده و در زمره آنهایی باشم که قرآن فرموده گمان می کرده اند کار درستی انجام می داده اند. از یک طرف به دشمنانمان که دشمن اسلامند، به تهاجمات فرهنگی و عقیدتی علیه ملت، و به کفر و فسادشان، به وقایعی چون سال 88 و به دفاعمان از مظلومین نگاه می کنم و با خودم می گویم لابد حکومت ما به حق است و یا می شود گفت تنها حکومت به حق؛ اما از طرفی به آنچه در کف جامعه می گذرد یعنی آنچه که مردم (بما هو) مردم با آن سر و کار دارند نگاه می کنم مثل گرانی های روز افزون، افزایش طلاق، بی بند و باری جوانان و نوجوانان، از چشم افتادن روحانیت، اختلاف نظر مراجع بزرگ در مورد برخی مراسمات مثل روز قدس و 22بهمن، نبود آزادی پس از بیان و حصر برخی از علما و شخصیت ها، ظلم مردم به یکدیگر، فساد اداری و مالی مسولان و از همه بدتر دین گریزی مردم و... می گویم نکند به قولی این انقلاب از طرح های انگلیس و آمریکا بوده و یا به دست جریان نفاق افتاده است. و جالب اینکه بیشترین چیزی که می شنویم این است که مدام می گویند مردم باید قدر این امنیت را بدانند. کسی می گفت بنی امیه هم برای ادامه تسلط باید امنیت برقرار می کرد. همچنین به تازگی کتابی با عنوان (انتقاد از خود) که از مرحوم آیت الله منتظری است خوانده ام که گویا پاسخی است به چرایی مشکلات این مملکت اسلامی. لطفا پاسخی دهید که بتوانم حق و باطل را تشخیص دهم و همچنین در مورد کتاب مذکور توضیحاتی بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با مطالعات آخرین نظرات آقای منتظری متوجه می‌شویم که این بنده‌ی خدا نمی‌دانسته است که در کدام تاریخ زندگی می‌کند! گمان ایشان در همین حدّ است که در این تاریخ هم می‌توان مثل پانصدسال پیش و هزارسال پیش زندگی کرد که این عملاً یک‌نوع سلفی‌گریِ خطرناکی را به همراه دارد. در رابطه با اصل انقلاب و جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی باید چند چیز را در نظر گرفت: اولا؛ ببینیم اگر این انقلاب با همه‌ی مشکلاتی که به همراه دارد، اگر واقع نمی‌شد کشور ما که مسلّم در آن صورت در ذیل آمریکا می‌بود، در چه شرایطی قرار می‌گرفت؟ و آیا روحیه‌ی حرّیت و آزادگی شیعه که وامدارِ نهضت حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» هست، راضی می‌شد؟ ثانیا؛ آیا دشمن با انواع چالش‌هاییی که برای انقلاب ایجاد کرده است نمی‌خواهد ما به این نتیجه برسیم که انقلاب توانایی جواب‌گویی به نیازهای مردم را ندارد؟ در این صورت باید بر عهد خود با انقلاب تأکید کنیم، حتی اگر به مشکلاتی بدتر از این گرفتار شویم؟! یا با خواری تمام تسلیم پروژه‌ی دشمن اسلام شویم؟ ثالثاً؛ ما در تعریفی که از انسان و انسانیت داریم باید جایگاه انقلاب را و نسبت خود را با آن بررسی کنیم که آیا در فضای چنین انقلابی تنفس‌کردن به انسانیت خود معنا داده‌ایم یا چشم خود را هم بگذاریم تا هر ظلمی به هر شکلی در هرجایی واقع شود؟! رابعاً؛ فراموش نکنید که بسیاری از مشکلاتی که جهان بشری امروز را فراگرفته است لازمه‌ی فرهنگ مدرنیته است و خود مدرنیته تلاش دارد با طرح موضوعات «پُست‌مدرنیسم» و «ترانس‌مدرنیسیم» بلکه خود را از این مهلکه‌هایی که خود ایجاد کرده است رهایی دهد. بزرگان اندیشمند غربی می‌گویند مدرنیته همه‌ی سنت‌ها را ویران کرد تا خودْ بماند، حال خودْ در حالِ ویرانی خود است. سؤال بنده از جنابعالی آن است این موضوع جهانی را باید مثل عوام به پای انقلاب اسلامی بنویسیم؟! یا آگاهانه متوجه‌ی تاریخی باشیم که در آن به‌سر می‌بریم؟ موفق باشید

13052
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: بده در یک مدرسه راهنمایی فعالیت می کنم. سؤالی رو که برای بنده پیش اومده به صورت خلاصه ازتون می پرسم: «جایگاه شهربازی های رایج در تربیت دینی» با توجه به اینکه شهربازی های رایج بر مبنای تخلیه هیجان و ایجاد هیجان کاذب و بعضاً در بازی هایی برای ایجاد توهم بنا شده اند؛ آیا برای دانش آموزانی که می خواهند در سیر تربیت دینی قرار بگیرند؛ این گونه اردوها مضر نیست؟! چه جایگزینی برای شهربازی می بایست در نظر گرفت؟ یا بهتر بپرسم آیا در آرمان شهر تمدن اسلامی، مشابهی برای شهر بازی های رایج که دائر مدار این نیاز باشد؛ وجود دارد؟ همین مباحث درباره «باغ وحش های درون شهری» برای بنده مطرح است! بنا بود انسان در سیر کمالی اش توجه و ارتباط با طبیعت داشته باشد؛ اما با ایجاد شهر به گونه رایج از طبیعت دور شد؛ به همین دلیل با آوردن حیوانات می خواهد این نیاز را پاسخ دهد؛ اما چه پاسخی...؟! معذرت از اطاله کلام! یا مهدی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پدیده‌هایی مثل شهر بازی و یا باغ وحش این‌ها از لوازم فرهنگ مدرنیته است که امروز نمی‌توانیم بیرون از آن زندگی کنیم، منتها می‌توانیم با خودآگاهیِ تاریخی لازم، جایگاه آن‌ها را بشناسیم و در عین نظر به افقی برتر در حدّ اضطرار نمی‌توان استفاده نکرد. موفق باشید

13057
متن پرسش
سلام خدمت استاد: در بند 3 یاداشت «زیست عالمانه» متذکر فهم فقها و غفلت روشنفکر دینی شدید. سوال: ما از شما و دکتر داوری یاد گرفتیم الان زمان، زمان فراگیر غرب است و در حال چاره ای جز تجدد برای عبور از تجدد نیست و اگر غرب را نبینم دچار طالبانیسم می شویم یا اگر تسلیم آن شویم دچار روشن فکری، اما پرسش بنده این است که آیا بعضا مخالفت عالمان ما با غرب و پدیده هایش موجب تحجر و طالبانیسم نشده؟ دکتر داوری جایی فر مودند: اگر کسی راهی جز تجدد سراغ دارد نشان دهد (کتاب ما و راه دشوار تجدد و گزینش تکنولوژی شما اشاره به همین دارد)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عالمان بزرگ غرب را می‌شناختند و با توجه به آن، آن را نقد می‌کردند. منظور آقای دکتر داوری این است که برگشت به تاریخ گذشته به بهانه‌ی نقد غرب یک نوع سلفی‌گری را به دنبال دارد. باید از غرب عبور کرد، نه آن‌که به گذشته برگشت که بحث آن بسیار حساس و مفصل است. موفق باشید

13053
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: پیرو بحث برکات زیستن عالمانه نکات و سوالاتی به ذهنم رسید که مایل به دریافت پاسخ آقای طاهرزاده می باشم، لذا قسمت هایی که به سوالات بنده مرتبط است را انتخاب کرده و سوالاتم را مطرح می کنم. «فرق فقها با روشنفکران در رویارویی با غرب آن بود که روشنفکران مذهبی در صدد بودند غرب را بپذیرند ولی وجه غیر شرعی آن را نپذیرند، ولی فقها متوجه روح فرهنگ غرب بودند و با فقه اکبر خود یعنی معارف الهی مواظب بودند ایران، ترکیه‌ی آتاتورک نشود.» از آنجا که دغدغه ی کنونی برخی در فضای حوزه و دانشگاه ارائه ی سبک زندگی اسلامی ایرانی ست و در این وادی الگوهایی که سبک زندگی را متناسب با زمان و مکان اشخاص تعریف کرده باشند غیرقابل دسترس به نظر می آیند؛ لذا از این دریچه و از این فضا که چطور مناسبات خود را به خصوص در ارتباط با غرب تعریف کنیم یقینا راه را برای طرح موضوعات عمیق و ریشه دار بازتر می کند چرا که گاهی پذیرش مسئله ی غرب که جنابعالی فرمودید راه را چه بسا به انحرافی می کشاند که سالک هم متوجه انحراف خود نیست چنان که در زندگی های کنونی موارد متعددی از این سبک و سیاق به چشم می خورد. مایلم کمی راحت و بی تکلف از زمزمه های بسیاری در نگاه به غرب سخن بگویم. اینکه برخی معتقدند غرب و متعلقات آن از فرهنگ تا فناوری و آداب و قوانین مربوط به آن همگی حکم چاقویی را دارند که گاهی ابزار آسانی انسان را فراهم می کند و گاهی ابزار قتل و می شود آلت قتاله ... 1. به نظر شما چطور می توان بر اساس روحیه ی فقها و عالمان استدلال چاقو و امثال آن (بلندگو ...) را کنار زد؟ 2. اینکه برخی غرب را سراسر فناوری و تکنولوژی می دانند و ما را انسان هایی عقب مانده، آیا روح ِ تقل تقلید از غرب برای ساخت موشک های بالستیک) نشان از عقب ماندگی ما نیسید در پذیرش غرب (به طور مثال؟) 3. اصلا آیا پذیرش غرب حد و حدودی دارد و یا به طور مطلق تعیین می شود؟ 4. و به عنوان سوال آخر بنده؛ جناب سید جمال الدین اسد آبادی فرمودند: رفتم به غرب اسلام را دیدم ولی مسلمان ندیدم، برگشتم به شرق مسلمان دیدم اما اسلام ندیدم. لطفا بفرمایید این کدام غرب است که سید جمال الدین اسد آبادی اسلام را در آن می بیند؟ این نشان از پذیرش غرب است و یا نقدی دلسوزانه به اوضاع شرق؟ قبلا از پاسخگویی شما متشکرم. ان شاءالله با پاسخ های شما بنده جرأت و جسارت طرح سوالات بعدی خود را داشته باشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در شرایط حاضر نمی‌توانید به‌کلّی این نوع فن‌آوری‌ها را زیر پا گذاشت. با خودآگاهیِ لازم باید روح غربی را شناخت و سعی در عبور از آن داشت. 2- ما در این تاریخ قرار داریم و در مقابل روحِ شیطانی غرب باید مجهز به تسلیحاتی شویم که تجاوز را دفع کند 3- در این مورد نظرها متفاوت است. بنده عرایضی را در کتاب «مدرنیته و توهّم» عرض کرده‌ام. در مورد سید جمال خوب است به جواب سؤال‌های 3491 و 6830 و 12047 رجوع فرمایید. موفق باشید

12952
متن پرسش
سلام استاد: نظرتون راجع به این گفته چیه: «در جنگ با آمریکا ما قادر به پیروزی نخواهیم بود؛ چون که هم قدرت نظامی آمریکا از ما بالاتره و هم اینکه ما نمی تونیم روی نصرت الهی هم حساب باز کنیم چون اگه خدا می خواست با نصرت و نیروی غیبی خودش موجب پیروزی بشه در کربلا این کار رو می کرد و امام حسین(ع) رو از کشته شدن نجات می داد! یا حتی به ۱۲۴۰۰۰پیامبر با نصرتش پیروزی عطا می کرد!» ممنون میشم پاسخ مفصلی ارائه بدید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این حرف غلطی است به این دلیل که ما در دفاع مقدس خود جلوی آمریکا و همه‌ی عوامل او ایستادیم و حضرت حق مقدر فرموده بود که از این طریق شریعت الهی را به صحنه بیاورد، همان‌طور که مقدّر فرموده بود با شهادت امام حسین«علیه‌السلام» طومار اُمویان را در هم بپیچد، و حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» نیز با چنین آگاهی به صحنه قدم گذاشتند. در حالی‌که در مورد حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» حضرت حق مقدر فرموده بود با نجات آن حضرت از آتش طومار نمرودیان را در هم بپیچد. موفق باشید

12908
متن پرسش
سلام خدمت استاد: فکر می کنم باید بین «غرب زدگی» و «غرب گرایی» تفاوت قایل شد و همین طور شباهت های آنها را دید - استاد آیا می توان گفت غرب زدگی منتهی به بنیاد گرایی و غرب گرایی منتهی به روشنفکری می شود و در آخر چون هر دو  قشری هستند به هم می رسند - لطفا روی تفاوت و شباهت غرب زدگی و غرب گرایی بیشتر توضیح دهید و {اینکه} روشنفکری غرب‌زده‌ی ما با سلفی‌گریِ وهابّی‌صفت، همان حس‌گراییِ غربی خواهد شد و طالبانیسم منتهی به غرب گرایی بشود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نتوانسته‌ام در تفاوت این دو واژه فکر کنم. زیرا در هرصورت غرب‌گرایی یک نحوه اصالت‌دادن به نگاه فرهنگ مدرنیته به عالم و آدم است، از این جهت همان غرب‌زدگی است. ولی این‌که متوجه هستید روشنفکری غرب‌زده‌ی ما با سلفی‌گریِ وهابّی‌صفت، همان حس‌گراییِ غربی خواهد شد، نکته‌ی بسیار دقیقی است. نمونه‌ی روشن دوری از فرهنگ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» را چه در روشنفکری و چه در سلفی‌گری به‌خوبی می‌توانید به تماشا بنشینید. موفق باشید

12896
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز کسی که می گوید این تکنولوژی لطف به بشر بوده است باید از تکنولوژی استفاده کنیم تا این جمعیت روز به روز رشد کند و اینکه الان ما در طی 30 سال جمعیتمان دو برابر 1000 سال قبلش شده است و باعث افزایش مسلمانان و قدرت اسلام شده است از لطف همین مدرنیته و تکنولوژی بوده، چه جوابی به این نگاه نسبت به غرب می توان داد؟ با تشکر در پناه حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای نگاه درست به تکنولوژی باید عمیقاً به خواستگاه فرهنگی و تاریخی آن نظر کرد تا روح آن شناخته شود. عرایضی در کتاب «گزینش تکنولوژی از دریچه‌ی بینش توحیدی» در این رابطه که هر تکنولوژی روح و فرهنگ خاص خود دارد؛ شده است و لذا نباید به صورت مقطعی به موضوع نگاه کرد. مگر با همین تکنوژی نبود که در جنگ جهانی اول و دوم فقط در اروپا بیش از 50 میلیون انسان کشته شد. آن‌چه مدّ نظر اسلام است تکنیکی است که به جای تقابل با طبیعت و غلبه‌ی خشونت، تعامل با طبیعت و غلبه‌ی رفاقت در صحنه باشد. موفق باشید

12882
متن پرسش
چگونه زیرساختهای عبور از جبهه فرهنگی غربزده را فراهم کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با رجوع به آثار امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه». موفق باشید

12877
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: من یک بار از رهبری و یک بار هم از یکی از علمای بزرگ شنیدم بعد از فتنه 88، فتنه بزرگتر و اکبر دیگری در راه هست. منظور چیه؟ یعنی عملکرد دولت فعلی و تبعات آن؟ سپاس از جوابتون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید فتنه‌ی بزرگ‌تر، فتنه‌ی فرهنگی باشد که چگونه دشمن از طریق فرهنگ غرب‌زدگی ما بخواهد در ما نفوذ کند و انقلاب را به حاشیه ببرد و برای بیرون‌آمدن از این مشکلات، کاردها به استخوان‌ها خواهد رسید تا با تولدی دیگر در شأن انسان ترازِ انقلاب اسلامی، امکان ادامه‌ی انقلاب، بیرون از اردوگاه نظام لائیک دنیای غرب ممکن گردد. موفق باشید

12878
متن پرسش
با عرض سلام و ارادت: آنگونه که بنده متوجه شده ام سیاست آقای هاشمی در زمان جنگ و مذاکرات هسته ای سیاست «بده بستان» یا به عبارتی معامله با قدرتهاست. در زمان جنگ سیاست آقای هاشمی این بود که ما باید یک نقطه استراتژیک در خاک عراق را بگیریم و سپس با صدام وارد مذاکره شویم تا سرزمین ما را آزاد کند و جنگ تمام شود. اما نظر امام و مردم حزب الله این بود که ما تا نابودی صدام جنگ را ادامه خواهیم داد. در نهایت هم امام با پذیرش قطعنامه جام زهر را نوشیدند و جنگ مطابق سیاست آقای هاشمی به پایان رسید. شما فرمودید که اگر ما آن زمان مقاومت بیشتری انجام می دادیم اکنون قدرت بسیار بیشتری در منطقه داشتیم. الان هم همین سیاست توسط آقای روحانی دنبال می شود. ما در مذاکرات قبول کردیم که از غنی سازی 20 درصد دست برداریم و به زیر 5 درصد اکتفا کنیم. این سیاست شاید مثل پذیرش قطعنامه منجر به صلح شود اما آیا بهتر نیست ما کلاً توافق هسته ای با غرب را کنار بگذاریم و به کار خود ادامه دهیم تا بعدا مثل پذیرش قطعنامه پشیمان نشویم؟ آیا خود مذاکره با غرب «جام زهر» نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که بتوانیم در هر صحنه‌ای در عین استغناء از غرب، اولاً خود را در جهان اثبات کنیم، ثانیاً: روحِ فریب‌کار و دروغ‌گوی فرهنگ غربی را نشان دهیم، وگرنه آری! پشیمان خواهیم شد. موفق باشید

12809
متن پرسش
با سلام :ما که مسلمان حقیقی نیستیم یعنی کلی گناه تو پرونده هامونه نقشمون وقتی امام زمان (عج) ظهور کنه چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آقا امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» به‌خوبی می‌دانند که جوانان عزیز ما گرفتار ظلمات آخرالزمان‌اند به همین جهت اعمال غیر شرعی خود را گناه می‌دانند و لذا به دیده‌ی مثبت به آن‌ها نگاه می‌کنند. بشرى كه در ديدار، غربزده است هرگز نمى‏تواند زمان باقى را بيابد تا به شوق زمان باقى، خود را از زمان فانى آزاد كند، گرفتار زمان يا گرفتار مكر ليل‏ و نهار است غرب مى‏كوشد وقت شيطانى خود را به همه ملل سرايت دهد تا متون مقدس را با وقت غربى بخوانند و اين فاجعه دوران ما است و موجب شده تا از متون دينى بهره كافى نبريم. اگر ملاحظه مى‏ شود جوانان امروز به دنبال حال و حضور هستند، به جهت آن است كه در عمق فطرت خود نور زمان باقى و «وقت» را مى‏ شناسند و متأسفانه مصداق آن را با بى‏ غمى‏ هاى ليبراليسم و يا فرقه‏ هاى صوفى‏ زده الكى‏ خوشِ حاصل ليبراليسم، اشتباه گرفته و به همين جهت اگر با عالَم بقيةاللهى آشنا شوند به سوى آن سرعت مى‏ گيرند. قرآن در سوره‏ ى سباء مكالمه‏ ى بين مستكبرين و مستضعفان را در قيامت در محضر خداوند مطرح مى‏كند كه چگونه مستضعفانى كه تحت تأثير مستكبران به گناه افتادند مى‏گويند: اگر شما نبوديد ما مؤمن مى‏شديم و مستكبران مى‏گويند: مگر ما مانع شما شديم وقتى هدايت الهى به‏ سوى شما آمد؟ معلوم است كه خودتان انسان‏هاى مجرمى بوديد. مستضعفان در جواب مى‏ گويند: *«... بَلْ مَكْرُ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ إِذْ تَأْمُرُونَنا أَنْ نَكْفُرَ بِاللَّه ...»* ولى مكر ليل‏ و نهار و فضايى كه در آن زمان ساختند و دستورات و تشويقاتى كه در امر كفر داشتيد كار ما را به آن‏جا كشاند كه نتوانيم راه هدايت را انتخاب كنيم. اين آيه ما را متوجه مى‏ كند كه چگونه بعضاً روح زمانه قدرت انتخاب را سخت مى‏ كند و چگونه شباهت مردم به زمانه شان از شباهت آن‏ها به پدرانشان بيشتر است. از این دید عرض می‌کنم اگر با نگاه امام زمان به جوانان نگاه شود، در عین آن‌که گناه آن‌ها را تأیید نمی‌کنیم، ولی به‌راحتی هم آن‌ها را گناهکار نمی‌دانیم. موفق باشید

 


* سوره‏ ى سبأ، آيه‏ ى 33.

12813
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: بنده از فرمایشات شما این‌گونه برداشت کرده‌ام: «استفاده از ادواتی که مکتب مدرنیته به سبب رسیدن به هدف خود آن‌ را ایجاد کرده است، در جهت ساخت تمدن اسلامی منتهی به ظهور، نه تنها سودی ندارد بلکه در صورت تداوم در به‌کارگیری این ادوات در امور فرهنگی، بعد از مدتی جهت آن فعالیت تماماً به سمت مدرنیته سوق پیدا خواهد کرد.» با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان که توصیه به استفاده‌ی هنری حق شناسانه با ابزاری همچون کاریکاتور، تئاتر و غیره دارند، چند سوال در ذهن بنده مطرح گردید که استدعا دارم پاسخ دهید. 1. آیا ادوات فوق الذکر اساساً از مصادیق مدرنیته محسوب می‌شود؟ 2. استفاده از این اداوات که حضرت آقا توصیه فرموده‌اند به جهت عبور از زمانه‌ی مدرنیته است یا به طور کلی استفاده از آنها در جهت انتقال معنا مفید است؟ 3. با توجه به اینکه هر معنایی از دریچه‌ی خیال به نفس آدمی وارد می‌گردد و از آنجا که خیال در ابتدا جز صورت نمی‌شناسد، آیا استفاده از ادوات مصور (کاریکاتور، کتاب تصویردار، کتاب مصور، تئاتر، فیلم، سریال) در امر تبلیغ جهت انتقال معنا و ایجاد صورت ذهنی به منظور برداشتن قدم اول سیر معنوی، میسر می‌باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از دو موضوع نباید غافل بود؛ یکی این‌که تکنولوژی فرهنگ خود را می‌آورد، دیگر این‌که ما در دورانِ گذار که نمی‌توانیم از خود شروع کنیم لااقل با خودآگاهی لازم از تکنولوژی استفاده نموده و در جهت اهداف خود در آن تصرف کنیم. از این دو نکته گذشته، بحث سومی پیش می‌آید که آیا مواردی که مطرح فرموده‌اید از جمله مواردی است که اساساً غربی است و یا مربوط به فرهنگ انسان و انسانیت است. فکر می‌کنم بتوانیم تا حدّی موارد فوق‌الذکر را از روح غربی‌اش خارج کنیم، در آن صورت دیگر موضوع عبور از مدرنیته در میان نیست، بلکه برگشت به اصالت هنرهای فوق‌الذکر خواهد بود. و در مورد مسئله‌ی خیال عنایت داشته باشید که: «آدمی را فربهی هست از خیال/ گر خیالاتش بُود صاحب‌جمال» بنابراین اگر هنرهایی که نام بردید بتواند از طریق صورت‌ها ما را متذکر معانی متعالی نماید چیز بدی نیست. موفق باشید

12791
متن پرسش
سلام استاد گرامی: 1. استاد در مورد آشنایی بیشتر با رنسانس و غرب جدید که بیشتر جنبه ی تاریخی و فرهنگی داشته باشه نه صرفا فلسفی، چه کتابهایی رو توصیه می کنید؟ 2. استاد من قصد دارم صوت جلسات تفسیر قرآن شما رو کار کنم. در این مورد چه توصیه ای دارید، آیا با ترتیب خاصی از سوره ها شروع کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کتاب «نگاهی به تاریخ جهان» از جواهر لعل نهرو إن‌شاءاللّه مفید خواهد بود 2- ترتیبی که بر روی سایت هست خوب است از خدا بخواهید که خودش برکت آن را به ما بدهد. موفق باشید

12785
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: با توجه به اینکه ما از لحاظ علمی نسبت به کشور های دیگر عقب هستیم چرا افرادی امثال شما شاگردان خود را به سوی این جمله مولا علی (ع) سوق نمی دهند که برترین نوع دانش دانشی است که در کار جلوه کند، و فقط با سخنرانی های متعدد در پی رشد فکری خود هستند؟ اگر پاسخی دارید خواهشا صریح و بی پرده مکتوب فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته و صد البته ملّتی سرافراز است که در فعالیت‌های علمی و تلاش‌های صنعتی و کشاورزی فعّال باشد. ولی وقتی همه‌ی این‌ها نتیجه می‌دهد که در ذیل شریعت الهی انجام گیرد و سخنرانی‌ها در چنین راستایی انجام می‌گیرد که حرکت‌ها جدایی از دینداری جلو نرود نه آن‌که فقط عمر ما با سخنرانی‌کردن و یا سخنرانی‌شنیدن تمام شود. موفق باشید

12778
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرانقدر: یک سوالی که بصورت معما شده این است که چرا بعضی دولتمردان ما خصوصا کسانی که در پی مذاکره با آمریکا هستند این قدر با اسراییل و صهیونیسم بد هستند و اظهار دشمنی می کنند ولی در رابطه با امریکا این قدر خیالشان راحت است؟ آیا این یک حربه از سوی آنهاست یا این که واقعا می شود این دو روی سکه را از هم تفکیک کرد؟ مثلا آقای هاشمی معتقد است دولت نهم و دهم بزرگترین خدمت را به اسراییل کرد. این کدام اسراییل است که اینها با او دشمنی می کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت بعضی از جریان‌های موجود در آمریکا نیز از این‌که آمریکا در حال حاضر گروگان اسرائیل است، رنج می‌برند و از این جهت نمی‌توان یک برخورد با آن دو داشت هرچند که غفلت از شخصیت استکباری آمریکا که کلیّت آمریکا را تشکیل می‌دهد، غفلت بزرگی است. موفق باشید

12776
متن پرسش
با سلام: در رابطه با جوابی که به سوال ۱۲۷۳۵ فرموده بودید پرسش دیگری برایم مطرح شد: فرمودید کلیسا باید با نور حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) مردم را تغذیه و با غفلت از اسلام از زمانه عقب افتاد و نتوانست. وقتی می گوییم کلیسا منظور دستگاه کلیسا و تشکیلات روحانیت است یا می توان به طور خاص به عالمان برجسته ای چون توماس آکوئیناس اشاره کرد؟ سوال دوم: به نقل تاریخ داریم که کلیسایی که از التقاط مسیحیت با فرقه های نو به وحشت می افتاد و دادگاه های تفتیش برپا می کرد نه تنها از التقاط مسیحیت با فلسفه یونانی به وحشت نیفتاد بلکه فلسفه اسکولاستیک را فلسفه رسمی کلیسا کرد - که حالا دلیلش رو نمیدونم - و توانست بسیاری از مشکلات را حل کند. اگر ممکن است قدری راجع به نقش آکوئناس در بازسازی مسیحیت توضیح دهید. آیا قایل به بازسازی مسیحیت توسط آکوئیناس می باشید یا برعکس؟ آیا صحیح است که فلسفه وی را از نظر موقعیت شبیه به فلسفه ملاصدرا بدانیم؟ یا اینکه به نظر حقیر مشکل غفلت از اسلام و... اتفاقا مربوط به عالمانی چون آکوئیناس و ندیدن و نفهمیدن یکسری از مسایل می باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم نتوانیم بین دستگاه کلیسا و تشکیلات روحانیت پاپی فرق گذاشت ولی می‌توان گفت در عین آن‌که باید احترام لازم را برای جناب آکوئیناس قائل بود و فلسفه‌ی تومیسم را در مقایسه با بقیه‌ی جریان‌های موجود در مسیحیت نزدیک‌ترین جریان به آموزه‌های حضرت عیسی«علیه‌السلام» دانست، ولی فراموش نکنیم که جناب قدیس آکوئیناس با هرچه بیشتر ارسطویی و سینوی‌کردنِ مسیحیت، مسحیت را از حالت قدسی درآورد و همین زمینه‌ی رنسانس گشت. بنده تا حدّی در جزوه‌ی «تاریخ فلسفه‌ی غرب» عرایضی نسبت به شخصیت آکوئیناس داشته‌ام و به راحتی شاید نتوان او را با جناب ملاصدرا مقایسه کرد به‌خصوص که جناب ملاصدرا با رجوع به انسان‌های قدسیِ اهل عصمت و طهارت یعنی اهل‌البیت فلسفه‌ی خود را شکل دهند ولی آکوئیناس نتوانست این خلأ را پر کند زیرا مسیحیت به طور کلّی از این خلأ رنج می‌بُرد و می‌بَرد. موفق باشید

12762
متن پرسش
باسمه تعالی: با سلام خدمت استاد گرانقدر: به لطف مطالعه و تفکر در مباحث حضرتعالی، ماهیت مدرنیته تا حد بسیار خوبی برای ما روشن شده و دریافتیم که چگونه مدرنیته با صورت های مختلف (و خصوصا در صورت تکنولوژی) حجاب بین انسان و حقیقت خودش شده است. حجاب هایی که سبب تشدید امیال نفس اماره و تقید در عالم ماده شده است. طبیعتا تقید در عالم ماده و انس با امیال نفس اماره به تدریج منجر به دوری از انجام واجبات شرعی و ترک محرمات خواهد شد. حال سؤال این است که چگونه با تأثیر فوق العاده ای که این حجب بر تقرب و تکامل انسان دارد و در واقع زمینه ساز انجام محرمات و ترک واجبات است، دوری از آنها در دایره واجبات شرعیه (یا حداقل مستحبات) قرار نمی گیرد؟ آیا علت آن عدم کار بر روی آنها و عدم عرضه آنها به آیات و روایات (به عنوان مسائل مستحدثه) جهت استنباط حکم است؛ یا اینکه با کمی جسارت می توان گفت که روش استنباط احکام (یا همان اصول فقه) متناسب با حجاب های دوران کنونی نیست و این روش به روز نشده است؟ این سؤال در مورد توانایی و کفایت اصول فقه جهت مورد استخراج گزاره های نرم افزار توحیدی تمدن اسلامی (نظام تشریعی) یا نرم افزار مربوط به دوران گذار به تمدن اسلامی نیز مطرح است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی ظلمات کفر و نفاق بیشتر به صحنه آید باید اسلام نیز با نور بیشتری در صحنه حاضر شود و آن عرفان اسلامی است که باید در کنار فقه، در این موارد مطرح شود . تا صدسال پیش مردم ما دغدغه‌ی چنین انحراف‌ها و فسادهایی را در جامعه نداشتند و لذا از حوزه‌های علمیه انتظار احکام شرعیه را داشتند که انصافاً در آن تاریخ، حوزه‌های علمیه به‌خوبی نقش خود را ایفاء کردند ولی امروز حوزه‌های علمیه‌ی ما علاوه بر وظیفه‌ی گذشته، باید ابعاد دیگر اسلام را به معنای فقه اوسط و از آن مهم‌تر فقهِ اکبر را به صحنه آورند. موفق باشید

12735
متن پرسش
با سلام: برای طرح سوال ناگزیر به نوشتن مقدمه ای کوتاه می باشم: همانطور که می دانید در ابتدای قرون وسطی کلیسا به کمک پادشاهان توانست ثبات نسبی در کل اروپا برقرار کند و به جنگ و خونریزی ها پایان دهد. به تدریج و در طی سال ها کلیسا آموزه های دین مسیح را برنامه عملی زندگی مردم گرداند به طوری که تعالیم و آموزه های این دین در شئون مختلف زندگی مردم (فرهنگ، سیاست، معماری، اقتصاد، ادبیات...) تا حد زیادی ریشه دوانده بود. به قول دکتر رجبی «کلیسا موفق شده بود امت واحده مسیحی تشکیل دهد»! حال سوال بنده اینجاست چه شد که در نیمه دوم قرون وسطی به یکباره مردم دغدغه زندگی بر اساس تعالیم مسیح را از دست دادند و با روی آوردن به تجارت و کسب ثروت شروع به لذت جویی کردند به طوری که دنیاطلبی به فرهنگ غالب آن زمان تبدیل شد؟ آیا افراط و سخت گیری های کلیسا در بعضی مسایل (عدم پاسخگویی به مسایل جدید، ازدواج، کار بر روی زمین به نفع کلیسا...) منجر به تفریط و عنان گسیختگی در نیمه دوم شد؟ تاثیر و تاثر روم و مسیحیت بر یکدیگر چقدر در بازگشت به ارزش های رومی موثر بوده؟ جنگ های صلیبی و آشنایی با مسلمانان و فرهنگ و تمدن آنها؟ یا...؟ این سوال از این جهت برای حقیر اهمیت پیدا کرد که شما در بحث مدرنیته و فرهنگ توهم مبنای مشکل در توهم افتادن غرب رو از نگاه فلسفی بیکن به عالم و آدم می دانید و از طرفی می فرمایید بیکن فقط روح زمانه را نقل کرد، یعنی اینکه غرب از نظر فرهنگی آمادگی پذیرش چنین نظراتی رو داشت. حال این آمادگی از کجا و چطور حاصل شد محل ابهامه؟ اگر به قول دکتر رجبی امت واحده ای بوده و مردم رضایت نسبی داشتند و... پس این افسار گسیختگی نیمه دوم برای چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کلیسا پس از چندی از جوابگویی به بشری که باید با نور حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و مکتب اسلام تغذیه کند، باز ماند و با بعثت حضرت پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» بدون بهره‌گیری از اشارات توحید محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» بر همان آموزه‌های قبلی خود تأکید نمود و عملاً به مدت چند قرن مسیحیانی را مدیریت می‌کرد که زندگی را در تشبه به حضرت مسیح به صورت تارک الدنیا می‌فهمیدند و با جنگ‌های صلیبی و به انتهارسیدنِ آن، که داستان بسیار پیچیده‌ای دارد اروپا با صورت دیگری از زندگی خواست، خود را شروع کند و این اروپا، اروپایی است که دیگر معنی زندگی را در سادگی گذشته دنبال نمی‌کرد و لذا نتوانست به کلیسایی که با غفلت از اسلام از زمانه عقب افتاده بود، هماهنگی داشته باشد. همچنان‌که نتوانست به آموزه‌های جامع اسلامی رجوع کند و در مقابل آن تفریط یعنی دنیاگریزی، افراطِ دنیاطلبی را پیشه کرد و این همان روحی است که امثال فرانسیس‌بیکن در دل آن تولد می‌شود و جلو می‌رود. موفق باشید

12707
متن پرسش
سلام استاد عزیز: آقای روحانی در توجیه توافق هسته ای می گویند سی سال است دارند ایران هراسی می کنند و به این مضمون که ایران را مقابل جامعه جهانی قرار داده ایم. اولا مسئله هسته ای دوازده سال است مطرح است. ثانیا این مسئله را آقای روحانی چنان مطرح می کنند که گویا با حل مسئله هسته ای مشکل انقلاب اسلامی با غرب رفع می شود البته بدون آنکه صراحتا بیان کنند (یعنی نفاق). هر کودک دبستانی هم می فهمد که این توافق گشودن دروازه ای است برای ورود دشمنان انقلاب اسلامی، مگر غیر از این است که ما بر اساس این توافق حداقل پانزده سال باید با آمریکایی ها چانه زنی کنیم و سیاست خارجی دولت فقط همین خواهد شد چنان چه در این دولت تا کنون همین بوده ولا غیر. سوال من این است که در مقابل چنین هجمه ای چه کسی باید بایستد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده عرایضی در جواب سؤال‌های 12691 و 12682 و 12684 و 12702 داشته‌ام. موفق باشید

12700
متن پرسش
عرض سلام و خسته نباشید: از حضورتان سوال داشتم که از نظر شما تعامل مطلوب حکومت اسلامی با جامعه ی بین المللی چگونه باید باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین تشنج‌زدایی و داشتن رابطه‌ی فرهنگی و نظر به تعامل بین فرهنگ‌ها باید مواظب بود وَجهِ استکباری جاری در فرهنگ غربی وجه انقلابی ما را بی‌رنگ نکند. در این مورد نظرات جناب آقای دکتر اصغر مصلح در رابطه با «فلسفه‌ی میان‌فرهنگی» قابل استفاده است. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!