بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: غرب‌شناسی و مدرنیته

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
11766
متن پرسش
سلام علیکم: شما فرمودید بی‌معنی‌ترین سوال برای انسان مدرن این است که از چیزی که بدان معتقد است بپرسی آیا در خارج وجود دارد یا نه. حالا ما با این انسان چگونه می‌توانیم هم‌زبان شویم و حرف هم را بفهمیم؟ چگونه شما امید به هایدگر برای تاریخ غرب با وجود این مطلب بستید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با روش هایدگر که نظر به «وجود» می‌اندازد، انسان غربی از سوبژکتیویته آزاد می‌شود. موفق باشید

11765
متن پرسش
سلام علیکم: هایدگر می گوید مدرنیته انسان ها را بی عالم می کند. بفرمایید. 1- الان ما هم بی عالم شده ایم؟ 2- آیا شدت بی عالم شدن ما کمتر از اروپا و ژاپن است؟ 3- بچه ای که به دنیا می آید چگونه سیر بی عالم شدن را طی می کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما به اندازه‌ای که بر عهد غربی باشیم بی‌عالَم هستیم 2- آری! چون بحمداللّه نور تشیع در میان است 3- به اندازه‌ای که در فضای فرهنگ غربی قرار گیرد. موفق باشید

11760
متن پرسش
با سلام: اگر بخواهیم با پاسخ سوال 11740 خودمان را قانع کنیم آن وقت باید لوازمش را هم بپذیریم مثلا: 1- سر سختی های تیم آقای جلیلی اشتباه بود. همون روند دولت خاتمی صحیح بود. 2- رهبر انقلاب هم اشتباه کردند که در ابتدا با مذاکره مخالف بودند و بعد گفتند خوشبین نیستم و کلماتی از این قبیل. 3- خیلی از موضع گیری های حضرت امام هم زیر سوال میره، بابا با این غربی ها تو همه مسائل حتی قضیه سلمان رشدی می شد کنار اومد اما حضرت امام پافشاری کردند و... 4- اصلا شاه هم بد آدمی نبود چون بالاخره تو اون شرایط استعمار کامل آمریکایی، تشیع و حوزه ها حفظ شدن. 17 شهریور و 15 خرداد و اینها هم اشتباهاتی بود که شاه چاره ای نداشت جز اینکه آنها را اجرا کنه چون دستور از جانب ابرقدرت مافوقش صادر شده بود. 5- اصلا این شعار مرگ بر آمریکا از اساس غلط بود و موافقین حذف این شعار درست میگن. از استاد عزیزم تقاضای روشنگری دارم، یعنی روح زمانه عوض شده یا ...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا شد ما تفکر را همواره پاس داریم و فکر کنیم راز این‌که رهبر عزیز انقلاب«حفظه‌اللّه» در این مرحله از انقلاب اسلامی ما را وارد فاز «همدلی و همزبانی» با دولت می‌کنند چیست؟! جز این است که باید با نگاهی غیر از نگاه تک بعدی به حرکات و فعالیت‌های دولت نظر کرد و محذورات آن ها را در نظر گرفت؟ مگر نه این که مقاومت مردم و رهنمودهای مقام معظم رهبری ما را به جایی رساند که می‌توانیم دشمن غربی را مجبور کنیم فعالیت‌های هسته‌ای ما را به رسمیت بشناسد و تیم مذاکره‌کننده بر مبنای چنین فضایی که مردم و رهبر عزیز ایجاد کردند؛ قرارداد لوزان را به این جا رساندند؟ آن وقت باید بگوییم آقای جلیلی عزیز که در مقابل زیاده خواهی های افراطی طرف غربی مقاومت کرد اشتباه کرد؟ رهبر انقلاب«حفظه‌اللّه» هرگز با مذاکره مخالف نبودند ولی فرمودند به آمریکائی‌ها نمی‌توان اعتماد کرد و تیم مذاکره‌کننده با همین فرض جلو رفتند و در نتیجه خطاهایی که در قرارداد ژنو به جهت اعتماد به آمریکا پیش آمد در این قرارداد جلویش تا حدّی گرفته شده است. نگرانی بنده آن است که چرا عزیزانی مثل شما جوانب موضوع را در نظر نمی‌گیرید؟!! آیا اگر توانسته باشیم با مذاکره با1+5 میدان را از جبهه‌ی جنگ‌طلبان آمریکا و صهیونیست‌ها و سعودی‌ها بگیریم، به معنای آن است که نظام شاهنشاهی را تطهیر کرده‌ایم؟ مگر در این مذاکرات غرب و آمریکا را به رسمیت شناختیم؟ فکر می‌کنم رهبری عزیز با توصیه‌ی همدلی و همزبانی با دولت می‌خواهند نیروهای اصول‌گرای ما را از افراط و تفریط خارج کنند و به مرحله‌‌ای از تاریخ انقلاب وارد کنند که بدون کوتاه‌آمدن از ارزش‌ها تعقل کنیم. از کجای قرارداد لوزان در آوردید که پس باید خیلی از موضع‌گیری‌های حضرت امام هم غلط باشد؟!! نباید بر روی توصیه‌ی مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» در مورد همدلی و همزبانی با دولت فکر کرد، آیا این توصیه مسئولیت سنگینی را بر دوش ما نمی‌گذارد. بنده از آقای حسین شریعتمداری و زاکانی می‌پرسم در این مقالاتشان چه وجهی از همدلی و همزبانی با دولت مدّ نظر قرار گرفته؟ آیا جز نهایت بدبینی را مدّ نظر قرار داده‌اند و محذورات و زحمات تیم مذاکره‌کننده را به هیچ‌وجه در نظر نگرفته‌اند؟! مگر وظیفه‌ی این تیم جز این بود که ثابت کنند فعالیت هسته‌ای ما صلح‌آمیز است و در این راستا مطابق نیازمان فعالیت هسته‌ای داشته باشیم؟ چرا در کنار این‌که رسانه‌های رژیم صهیونیستی گفته‌اند: «توافق لوزان حدّاقل برای 20 سال امنیت اسرائیل را تضمین می‌‌کند» و این به جهت آن بود که در تصورات خود برای ایران فعالیت تسلیحاتی اتمی قائل بودند، لااقل سخن ویلیام کریستول، بنیانگذار نشریه‌ی «ویکلی استاندارد» راکه از جنگ‌طلبان آمریکا است قرار نمی‌دهیم که می‌گوید: توافق لوزان مجموعه‌ای سرازیر از امتیازات اعطایی به ایران است؛ آن را نابود کنید. (http://www.shafaqna.com/persian/elected/item/112053). ما ادعایی داریم مبنی بر این‌که نمی‌خواهیم از فعالیت‌های هسته‌ای خود اسلحه‌ی اتمی بسازیم و بر این اساس است که تا رسیدن به نیاز اورانیوم مورد مصرف در رآکتور بوشهر فعالیت فردو را برای مدتی تعطیل کرده‌ایم تا توانسته باشیم توافقی را با جبهه‌ی غربی شکل دهیم و خود را در این صحنه به عنوان یک تصمیم‌گیر در جهان امروز به طرف مقابل بر خلاف انتظارش تحمیل کنیم و این به معنای آن نیست که ما به آنچه می‌خواستیم در فعالیت هسته‌ای خود رسیده باشیم بلکه به آن معنا است که طرف‌های مقابل به آنچه که می‌خواستند نرسیدند و این معنای حضور انقلاب اسلامی در جهان جدید است. در عین آن‌که بین دو دشمن توافق بر سر تنها موضوع خاص فعالیت هسته‌ای شده است و طرف مقابل مسئله‌ی تحقیق و توسعه‌ی هسته‌ای را برای ما به رسمیت شناخته است، هرچند که در آینده تا آن‌جا که می‌تواند مانع‌تراشی خواهد کرد ولی فراموش نکنید که ما با اطمینان به برنامه‌ی هسته‌ای خود و بازی در زمین خود این قرارداد را جلو می‌بریم نه بر اساس قرائتی که آمریکا برای جواب‌گویی به رقبای داخلی‌اش از آن دارد وگرنه تمام پیش‌بینی‌هایی که با نگاه بدبینانه به قرارداد می‌شود منطقی خواهد بود و حرف دکتر ظریف مبتنی بر این نکته است وگرنه نباید آن قرارداد را یک پیروزی نامید یا گمان شود نگاه دولت که به نظر بنده و امثال بنده نسبت به ارزش‌های اسلامی و انقلابی چندان مثبت نیست، نادیده گرفته می شود. موفق باشید

11740
متن پرسش
سلام: به نظر شما با این وضع دولت در مورد استکبار و آمریکا و مسائل هسته ای، فقط بنشینیم و تماشا کنیم؟ نقد ها نوشته و گفته شده، اعتراض ها منتقل شده! از آن ور هم تشویق ها و تایید به دولت منتقل شده! کاری دیگری می شود کرد جز تماشا کردن و منتظر گذر زمان شدن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما نسبت به دولت وظیفه داریم آن اقداماتی که در مسیر انقلاب و اهداف انقلاب است تأیید کنیم و همکاری نماییم، و آن کارهایی که در مسیر اهداف انقلاب نیست را نقد کنیم و ملاک ما هم رهنمودهای مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» است و مواظب باشید با دید حزبی، چه حزب مقابل دولت و چه حزب موافق دولت به دولت نگاه نکنید. به نظرم اگر دولت در موضوع تحریم‌ها خود را به تحریم‌ها گره زد و کار خوبی نبود، در مورد قرارداد لوزان بهانه را از دست استکبار غربی گرفت و روشن کرد تا آن‌جایی که اثبات شود ما به دنبال تسلیحات اتمی نیستیم کوتاه می‌آییم در عین آن‌که غنی‌سازی اورانیوم را در حدّ نیاز خود دنبال می‌کنیم. بنده مذاکرات لوزان را در حدّ حضور انقلاب اسلامی و تمدن اسلامی در حوزه‌ی فرهنگ غربی می‌دانم بدون آن‌که با خودباختگی نسبت به غرب همراه باشد که بحث آن مفصل است و باید ابعاد توافق لوزان را با دقت دنبال کرد، این از آن مواردی است که باید با دولت‌مردان همدلی و همزبانی داشت. با دقت باید متن قرارداد را نسبت به اهدافی که در رابطه با غنی‌سازی اورانیوم جهت رآکتورهای خود داشته‌ایم دنبال کنیم و بی‌خود تحت تأثیر دوست نادان و دشمنان نادان قرار نگیریم. موفق باشید

11731
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: لطفا بفرمایید منظور از ایدئولوژی و برخورد ایدئولوژیک چیست؟ انتقاد از برخورد ایدئولوژیک امروز باب زبان همه گروه ها شده ولی چندان برایم مفهوم نیست که نقد وارد به آن از چه جهت است. حتی جنابعالی هم چند وقت قبل در نقدی از مقاله جناب زارعی که در نقد مقاله دکتر داوری نوشته بود فرموده بودید که نقد و بیان آقای زارعی یک برخورد ایدئولوژیک است نه از ساحت تفکر. این ایدئولوژی که حتی مورد نقد شما هم هست به واقع چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. در معنای مختصر می‌توان گفت نگاه ایدئولوژیک یعنی نگاهی که بر مبنای فرض‌های ذهنی به موضوعات نگاه‌کنیم بدون آن‌که به آن موضوع فکر نمائیم. مثلاً یک برداشت از اسلام داریم و همه‌ی اسلام را آن بدانیم و به نگاه‌های دیگران که آن‌ها هم از اسلام گرفته‌اند توجه نکنیم و در مورد آن نگاه‌ها قدرت فکرکردن را از دست بدهیم. موفق باشید

11688
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گران مایه: لطف بفرمایید و توضیح دهید که از منظر شما چگونه و با رعایت چه ظرافت هایی باید شعار امسال را با نسبت خود با دولت 11 جمع نماییم؟ در حالی که ما می دانیم بسیاری از رویه های دولت چه در عرصه اقتصاد و چه در عرصه بین الملل خیلی با مبانی انقلاب اسلامی سازگاری ندارد. چگونه با چیزی که قلبا و عقلا قبول نداریم همدل شویم؟ و به تبع آن چگونه با رویه های غلط دولت هم زبان شویم؟ حال انکه در مواردی وظیفه ما انتقاد از دولت است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تصور بنده آن است که رهبر معظم انقلاب«حفظه‌اللّه» بنا دارند چند قدم تاریخ ملت ما را جلو ببرند و در عین به رسمیت‌شناختن جریان‌های فکری معتقد به اصل انقلاب با سلایق مختلف هرکدام از این جریان‌های فکری متوجه جایگاه جریان مقابلِ خود در انقلاب بشوند. امثال بنده انقلاب را طوری تعریف کرده و اهدافی را برای انقلاب مدّ نظر دارد که با تعریفی که امثال آقای دکتر روحانی و دکتر نوبخت و دکتر جهانگیری کرده‌اند یکسان نیست و از نظر امثال بنده آنچه که این افراد برای انقلاب اسلامی در نظر گرفته‌اند و سعی می‌کنند آن را به فعلیت برسانند، انقلاب اسلامی را از شور انقلابیِ مقابله با استکبار فرو می‌نشاند و رسالت انقلاب اسلامی را که به نظر بنده «نفی استکبار» است تا حدّی به حاشیه می‌برد و عملاً انقلاب اسلامی یک نوع هویت سیاسی فکری فرهنگی می‌شود در کنار فرهنگ غربی و فرهنگ سکولار کشورهایی مثل ترکیه. و لذا این آقایان قبول ندارند اهداف انقلاب آن چیزی است که ما برای انقلاب اسلامی تعریف کرده‌ایم. عمده آن است که ما حرف آقایان را اولاً: بفهمیم و متوجه باشیم این افراد نیز به یک معنا خود را فرزند انقلاب می‌دانند و مطابق تعریفی که از انقلاب اسلامی دارند تلاش می‌کنند  به انقلاب و مردم خدمت کنند و از این جهت می‌توان با آن‌ها همدلی داشت و خدمت آن‌ها را نادیده نگرفت. ثانیاً: از آن جهت که برای انقلاب اسلامی یک هویت مستقل قائل‌اند و بنا ندارند هویت اسلامی انقلابی ما را در ذیل غرب قرار دهند - هرچند ما را در کنار آن‌ها تعریف کرده‌اند – می‌توان با آن‌ها همزبانی داشت و در عین حال دلایل خود را در ضعف این تعریف نسبت به انقلاب به صورت علمی به مردم عرضه داشت و یکی از موضوعات محافل علمی ما باید نقد علمی و عقلی نگاهی باشد که افراد فوق‌الذکر بدان معتقدند، در عین فهم اندیشه‌ی آنان. این‌ آن «آزاداندیشی» مهمی است که ما در این تاریخ بسیار به آن نیاز داریم تا چند قدمی در تاریخ خود جلوتر بیابیم. چرا ما اندیشه‌ی این افراد را جدّی نمی‌گیریم و بر روی آن فکر نمی‌کنیم و انگیزه‌های آن‌ها را که می‌خواهند در راستای انقلاب باشند، درک نمی‌کنیم. با اندک ضعفی که از آن‌ها می‌بینیم به‌کلّی آن‌ها را نفی می‌کنیم. باید جای «نفی» را با «نقد» عوض کرد و خود را مجهز به معارف عالیه‌ای نمود که معلوم شود نگاه آقایان فوق‌الذکر ما را به اهداف مقدس نظام اسلامی نمی‌رساند تا از این طریق آن‌ها در نگاه خود بازاندیشی کنند و از آن مهم‌تر جداً در نوع برخورد خود با منتقدین خود تجدید نظر نمایند. این‌ها گمان می‌کنند منتقدین‌شان هیچ طرحی برای مدیریت نظام ندارند و فکر می‌کنند تنها روش مقابله با استکبار همین روشی است که آقایان پیشه کرده‌اند. آری! ما با همدلی و همزبانی نشان می‌دهیم می‌توان به افکار همدیگر نظر داشت و لااقل همدیگر را بفهمیم و نه این‌که حتماً باید مثل هم فکر کنیم و مثل هم عمل نمائیم و سال‌های سال طول می‌کشد تا این شعور تاریخی در جامعه‌ی ما نهادینه شود. آری اگر چنین فضایی در تاریخ ما به‌وجود آید دیگر نقد دیدگاه‌ها به میان می‌آید به جای نقد اشخاص. در آن فضا ما می‌توانیم دیدگاه دولت آقای روحانی را که در فضای امیدواری به فرهنگ غربی ، نقد نماییم و آرام‌آرام جامعه‌ی خود را به این غنای فرهنگی برسانیم که برای ادامه‌ی حیات انقلاب اسلامی باید آزاد از آنچه که غرب برای بشر پیشنهاد می‌کند تصمیم بگیرد و معنای همدلی و همزبانی برای ایجاد چنین فضایی است که اولاً بفهمیم انگیزه‌ی دولت در رابطه با تعامل با غرب به چه معنا است و چرا تصور می‌کند ما مجبوریم برای ادامه‌ی انقلاب ، غرب را نیز در نظر بگیریم؟ و ثانیاً با انتقادهای دلسوزانه عزمِ جریانی که تصور می‌کند دنیای مدرن دارای اصالت و آینده است، به امیدواری نسبت به آینده‌ی انقلاب توحیدی خود معطوف داریم و با همدلی و همزبانی سعی کنیم خطر دوقطبی‌شدن بین نیروهای وفادار به انقلاب را از سر انقلاب رد نماییم کاری که مقام معظم رهبری با تذکرات دلسوزانه پیشه کرده‌اند. موفق باشید     

11683
متن پرسش
با عرض سلام و خداقوت، انشاالله سال پر خیر و برکتی حضرتعالی و همه مومنین داشته باشید. در مورد انکار اصل علیت توسط هیوم و لزوم جواب علمی به آن بحثی نیست، منتهی منظور از نقل قول مرحوم علامه جعفری این بود که بد نیست در حاشیه به این قصد و غرض ها هم توجه داشته باشیم چون کسی که دنبال حقیقت باشد خود این امر باعث ظهور حقیقت است اگر امثال هیوم به حقیقت نرسیده اند ریشه در نیت آنها دارد. مطمئنا شبهات آنها جواب علمی دارد و بحث علمی هم در جای خود نیاز است خود هیوم می گوید ما در عمل مانند کسانی رفتار می کنیم که اصل علیت را قبول دارند یعنی وقتی تشنه می شویم آب می نوشیم در صورتیکه هدف از بحث علمی کشف حقیقت است آخر این چه علمی است که راهی به حقیقت ندارد؟ شاید علت ان این است که دنبال حقیقت نیستند تا حقیقت ظهور کند. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً مسئله این نوع فیلسوفان حقیقت نیست. این‌ها در ادراکات حسّی متوقف‌اند و حرفشان این است در حوزه‌ی اصالت‌دادن به ادراکات حسی جایی برای پذیرفتن «علیّت» نیست و علیّت را یک امر روان‌شناختی تحت عنوان مقارنه طرح می‌کنند که علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» بر مبنای خودشان حرف آن‌ها را نفی می‌کنند. موفق باشید

11664
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامي: من كارمند شركت نفت هستم و در جنوب كشور مشغول به كار هستم و ساكن و اهل جنوب هستم. وضعيت كاري من بصورت 2 هفته كار و 2 هفته استراحت است. تصميم گرفته ام كه محل زندگي ام را به مشهد منتقل كنم. يعني 2 هفته كار را در جنوب هستم و 2 هفته استراحت را در مشهد باشم. صاحب فرزندي يكساله هستم و تا 7 سالگي (شروع تحصيل) قصد دارم كه خانواده را در 2 هفته اي كه سر كار هستم با خود به جنوب بياورم و 2 هفته استراحت با هم به مشهد برويم. خانواده با اين برنامه موافق هستند. خواستم از شما مشورت بگيرم كه روي هم رفته اين كار را براي تعالي خود و خانواده صحيح مي دانيد؟ سوال دوم اينكه من با مطالعه كتاب سلوك ذيل شخصيت امام هنوز مطمئن نشده ام كه امام بزرگوار در دوران دهه 40 رويكرد عبور از مدرنيته را داشته اند؟ آيا شما مدعايي بر مطلب خود داريد؟ با سپاس
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم:1- در مورد سؤال اول بنده صاحب نظر نیستم ولی فکر می‌کنم اگر بتوانید در همان منطقه که مشغول کار هستید با محافل دینی و معنوی آشنا شوید راحت‌تر جلو می‌روید 2- شاید مطالعه‌ی کتاب «کشف الاسرار» حضرت امام که در زمان رضاخان نوشته شده کمک کند که ببینید چگونه حضرت امام نگران نفوذ فرهنگ غرب در کشور می‌باشند. موفق باشید. موفق باشید

11649
متن پرسش
جناب استاد سلام و خدا قوت: در آخرین جلسه تفسیر قرآن مطالبی در مورد دوستی با کفار فرمودید که سوالاتی در این خصوص برام پیش آمد: 1. آیا در مورد دوستی، کفار و اهل کتاب در یک ردیف هستند؟ 2. آیا منظور کفار معاند هست یا خیر؟ 3. اخیرا شاهد بودیم که امام خامنه ای نامه ای خطاب به جوانان اروپا نوشتند که حداقل بخشی از هدف آن هدایت جوانان غیر مسلمان بوده. آیا می شود کسی را دوست نداشت (دشمن داشت) و او را هدایت کرد؟ 4. آیا این نامه تنها یک تعامل بود یا ناشی از علاقه به جوانان غیر مطلع و غیر مسلمان بود و به طبع آن هدایت آنان. 5 یا حتی رفتار امام خمینی (ره) در پاریس با ساکنان آنجا تنها یک تعامل بود یا محبت؟ ممنون از توجه شما و می بخشید که وقت با ارزش شما را می گیرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در متون دینی ما اهل کتاب جزو کفار به حساب می‌آیند 2- مسلّم معاندین که دشمن حق و حقیقت‌اند مدّ نظر نمی‌باشند 3 و 4- بسیاری از مردم جهان از جمله جوانان اروپا به دنبال حقیقت‌اند و از این جهت ما علاقه‌مندیم که آن‌ها را به حق و حقیقت راهنمایی کنیم 5- حتماً تعامل حضرت امام با آن مردم محبت‌آمیز بوده زیرا آن‌ها نیز به دنبال حقیقت بودند. موفق باشید

11648
متن پرسش
با عرض سلام: در خلال مطالعه یکی از کتب غرب شناسی، ناخودآگاه این مطلب به ذهنم رسید که جمله معروف فرانسیس بیکن که می گوید: علم قدرت است. و پایه گذار علوم جدید هم شده است؛ چقدر شباهت ظاهری دارد با این جمله مولا علی (ع) که می فرماید: العلم سلطان. می خواستم اگر می شود در مورد این حدیث حضرت علی (ع) توضیحاتی را بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً علم موجب قدرت می‌شود ولی بیکن به دنبال علمی است که قدرت تصرف در طبیعت را به او بدهد ولی ما به دنبال علمی هستیم که راهکار تعامل با طبیعت را بیابیم و از آن مهم‌تر بتوانیم به عوالم فوق عالم طبیعت سیر کنیم که قرآن در آیه‌ی ‌33 سوره‌ی الرّحمن تحت عنوان «أَقْطارِ السَّماواتِ وَ الْأَرْض‏» نام برده و می فرماید نمی‌توانید به آن عوامل نفوذ کنید مگر با سلطان و توانایی لازم. موفق باشید

11635
متن پرسش
سلام علیکم: شما در جواب سوال 11623 فرمودید که (مگر باید برای ادراک بدیهی دلیل آورد؟! همین‌که وقتی با پدیده‌ای در خارج روبه‌رو می‌شوید و احساس می‌کنید که متوجه وجود آن شده‌اید خبر از توان شما به علم به خارج می‌دهد) این مطلب که فرمودید درست است، اما چرا برخی به این امر بدیهی شک کرده اند مخصوصا برخی از فیلسوفان غربی؟ مگر این امر بدیهی برای آنها بدیهی نبوده؟ مشکلشان کجا بوده که به بدیهی شک کرده اند؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: کسی به امر بدیهی شک نمی‌کند منتها ابتدا باید موضوع بدیهی درست تصور شود، وقتی درست تصور شد، تصور آن مصادف با تصدیق آن است. موفق باشید

11602
متن پرسش
با سلام: نقش زنان در جامعه ما چیست؟ امام زمان (عج) از خانم ها و دختران امروز چه انتظاری دارند؟ فعالیت در چه زمینه ایی باعث خشنودی ایشان است؟ به خصوص خانم هایی که دانشجو هستند؟ آیا حضور در دانشگاه مورد رضایت ایشان است یا ازدواج و حضور در خانه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:

در هر دورانی انسان باید مطابق آن دوران که خداوند اهداف بشر را بر قلب‌اش اشراق می‌کند تکلیف دینی خود را بیابد و بنا به قول امام صاد (ع): «وَ الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوَابِس‏» کسی که به زمانه‌ی خود عالم است مسائل مبهم به او حمله نمی‌کند که نداند چه کار کند. زنان نیز باید خود را در این دوران بازتعریف کنند و وظیفه‌ی حضور تاریخی خود را در این دوران بیابند.

با ظهور سلسله‌ی صفویه و حضور شیعه به عنوان یک دولت، زنان شیعه نیز توانستند مطابق تاریخی که پیش آمده خود را در آن تاریخ معنا کنند، رسالتی را که باید به عهده می‌گرفتند، شناختند و به صحنه آمدند که حاصل آن تربیت نسل‌های متمادی از متدینین بود با حضوری چهارصدساله تا این‌که رضاخان برای تحقق فرهنگ غرب پا به میدان گذاشت و همان نسل به‌خوبی در مقابل تهاجم فرهنگی رضاخانی ایستادگی کردند و از آن‌جایی که کارگزاران رضاخانی هسته‌ی مقاومت را در مادران آن نسل دیدند، به صورتی ناشیانه و احمقانه به جنگ چادر زنان رفتند تا به گمان خود با رفع آن بستر، امکان سریان فرهنگ مدرنیته را در کشور ایران فراهم کنند، هرچند آن کار ناشیانه و احمقانه بود ولی در هر حال با حضور فرهنگ مدرنیته در این منطقه از طریق آتاتورک و رضاخان، تاریخ جدیدی شروع شده بود که زنان این دوران باید مثل زنان دوران صفویه در این تاریخ جایگاه خود و رسالت تاریخی خود را بیابند زیرا زمانه محتاج به تأمل تاریخی جدیدی بود.

سراسر دوران قاجار و پهلوی دوران قبض و بسط زنان متدین است که نه هنوز آمادگی حضور در تاریخ جدید با هویت دینی را یافته‌اند و نه امکان ادامه‌ی هویتی بود که در دوره‌ی صفویه برای خود تعریف کرده‌ بودند و تاریخ جدید همچنان با شدت بیشتر شرایط باقی‌ماندن در گذشته را تنگ‌تر می‌کرد و همه‌چیز با نگاه فرهنگ غربی دیده می‌شد در آن حدّ که بعضی گمان کردند گویا یک راه بیشتر جلوی زنان ما نمانده و آن تن‌دادن به هویتی است که فرهنگ غربی در جلو ما قرار داده، و متأسفانه بعضی زنان ما از این طریق قربانی چنین تحلیلی شدند در حالی‌که ماوراء عقل غربی که به دنبال اهداف زندگی غربی است، باید به دنبال عقل دیگری بود که نه عین عقل زنِ دوران صفویه است و نه عین عقل زنِ فرهنگ مدرنیته؛ و این یعنی تولدی دیگر برای نظر به افقی که در جلو ما قرار گرفته.

زنان نباید مثل مردان بشوند - اشتباهی که غرب مرتکب شد- ولی نباید برای فرار از مردشدن مثل گذشته‌ای زندگی کرد که دیگر گذشته است و شرایطی پیش آمده که از حضور زن در جامعه گریزی نیست. شرایط جدید نشان داد زن برای ادامه‌ی زندگی دینی گرفتار خللی شده که نه باید در مقابل فرهنگ غربی تسلیم شود و نه امکان ادامه‌ی آن نوع زندگی که در دوران صفویه آغاز کرد، فراهم است. باید زنی متولد شود که بفهمد در این دوران چه تحولی در درون انسان‌ها پدید آمده و اسلام در این فضا چه نوع زندگی را توصیه می‌کند.

اگر یک روز در جامعه‌ی دینی با حذف عوامل فسادانگیز، مسیر دینداری جلو زنان و مردان جامعه قرار می‌گرفت و عملاً شرایط طوری جریان داشت که جز راه دینداری بقیه‌ی راه‌ها چندان هموار نبود و لذا زنان به راحتی عالَم عفاف خود را نگه می‌داشتند و به مسئولیتی که می‌شناختند مشغول بودند، امروز عوامل فسادانگیز در همه‌جا هست و از طرفی بنا به شرایط پیش‌آمده زنان نمی‌توانند همواره در خانه بمانند و این‌جا است که باید «عفت» با معنایی بسیار عمیق‌تر به کمک معارفی متعالی به صحنه آید تا زنان در چنین شرایطی بتوانند مثل همیشه‌ی تاریخ، مظهر «عفاف» و «عفت» باشند و در متن آن عفت و عفاف به انجام مسئولیتی که می‌شناسند بپردازند.

 اگر تا دیروز با حذف فساد در جامعه، زنان با شرایطی روبه‌رو نمی‌شدند که برای حفظ عفاف خود باید سخت محتاج معارف عمیق و بلند باشند؛ ولی امروز تک‌تک زنان اگر به معارفی عمیق منوّر نباشند و با نور شهودی و حضوری، برهان و نورِ پروردگارشان را در نهی سوء نبینند امکان مقاومت در این شرایط بسیار کم خواهد بود.

زنان ما باید بدانند برای تحقق رسالت تاریخی خود، نیاز به معارفی دارند که در حفظ عفاف و حفظ حریم خانواده و تربیت فرزندان در این دوران به آن‌ها مدد برساند و این اصلی‌ترین انتخابی است که آن‌ها باید در این تاریخ بدان دست یابند تا اصلی‌ترین شخصیت خود را که «عفاف» است به صحنه آورند و در زیر سایه‌ی «عفاف»، حضور آن‌ها جهت تحقق سایر مسئولیت‌ها در جامعه مفید خواهد بود و در عین این‌که لازم نیست منبع اقتصادی خانواده باشند ولی مثل زنان دوران صفویه می‌توانند در امور اقتصادی هم مکمل اقتصاد خانواده باشند، نه آن‌که حقوق آن‌ها موجب برهم‌زدنِ اقتصاد جامعه گردد.

 موظفیم از خود بپرسیم آن معارفی که ما را در این ظلمات به نور وارد می‌کند کدام‌اند؟ خداوند در راستای نجات حضرت یوسف (ع) از فضایی که همسر عزیز مصر در آن صحنه ایجاد کرده بود، سخن از «نور و برهانی» به میان ‌آورد که موجب شد از آن مهلکه رها شود. قرآن می‌فرماید: «لَوْ لا أَنْ رَأى‏ بُرْهانَ رَبِّه‏»(یوسف/24) اگر یوسف نور پروردگارش را نمی‌دید گرفتار می‌شد. و سپس در ادامه می‌فرماید: «كَذلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاء» این‌گونه زشتی و فحشاء را از او برگرداندیم. و امروز نیز باید با رؤیت پروردگار خود از فضایی که شبیه فضایی است که حضرت یوسف (ع) با آن روبه‌رو شدند رهایی بیابیم و این‌جا است که ضرورت نظر به معارف «وجودی» و «حضوری» به جای معارف «حصولی» به صحنه می‌آید تا ذیل تاریخی که به نور شخصیت اشراقی حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» تجلی کرده است، بهترین زیست نصیب ما شود و از این جهت جمع بین حضور در خانه و حضور در دانشگاه ممکن است. موفق باشید.

11569
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد گرامی: آیت ا... رحیقی از اساتید برجسته فلسفه و عرفان - شرح بدایه و نهایه ایشان خیلی عالی است - از قول مرحوم علامه جعفری نقل می کرد هیوم در جایی بیان کرده اصل علیت را انکار کردم تا مشهور شوم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در مباحث علمی وظیفه‌ی نقد علمی داریم، تا حیطه‌ی علم در تاریخ و جامعه گسترش یابد. بحث نفی علیّت توسط هیوم و جواب آن یک موضوع مهم فلسفی است و اگر ما جواب هیوم را به‌درستی ندهیم در یک ضعف تاریخی به‌سر می‌بریم. موفق باشید

11554
متن پرسش
سلام و رحمت الله از نظر شما نظریه «العلم سلطان» چه جایگاهی در ساخت تمدن‌ نوین اسلامی دارد؟ (ناظر به مباحث مقام معظم رهبری پیرامون الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و تمدن سازی نوین اسلامی)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال باید علمِ شناخت قواعد طبیعت را در کنار علمِ قواعد عالَم ملکوت بشناسیم تا مقهور طبیعت نباشیم. مشکل غرب در علم، مربوط به نگاه آن ها است که به جای تعامل با طبیعت، مقابله با طبیعت را دنبال می‌کند و موجب بحران‌های زیست‌محیطی می‌شود. در کتاب «تمدن‌زایی شیعه»  عرض شده «وقتى امامان مى‏فرمايند: «عَلَيْنَا إِلْقَاءُ الْأُصُولِ إِلَيْكُمْ وَ عَلَيْكُمُ التَّفَرُّع»؛[1] يعنى وظيفه‏ى ما است كه اصول را به شما بگوئيم و بر شما است كه در حواشى آن سير كنيد و تدبّر نمائيد. همه‏ ى اين‏ها نشان مى‏دهد كه بستر اصلى را خدا و رسول (ص) و ائمه (عليهم السلام) طرح مى‏كنند و جزئيات و كاربردى كردن آن را برعهده‏ى عقل مؤمنين و اجتهاد آن‏ها قرار داده‏ اند. مثلًا ما را موظف كرده‏اند كه به طبيعت احترام بگذاريم و چون طبيعت توسط خداى حكيم خلق شده نبايد با نظام طبيعت مقابله كرد ولى بايد استعدادهاى آن را كشف نمود، نمونه‏ ى آن حفر قنات‏ است كه بدون مقابله با طبيعت، جريان آبِ بسترهاى زيرزمينى را به طرف دشت جارى مى‏كنيم.». موفق باشید

 


[1] ( 1)- بحار الأنوار، ج 2، ص 245.

11562
متن پرسش
سلام علیکم: برای سوال 11528 مثالی و نمونه ای می توانید بیاورید (که عرفا یا علما متوجه ضعف علوم جدید بوده اند)؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که ملاحظه می‌کنید عموماً علماء بزرگ تا آن‌جا که ممکن بوده است از ره‌آوردهای غرب استفاده نمی‌کردند، نمونه‌ی هوشیاری آن‌ها است. به عنوان مثال؛ بد نیست زندگی آیت اللّه محمد تقی نجفی را دنبال کنید که چگونه سعی می‌کردند در آن زمان از ظرفیت‌های داخلی حداکثر استفاده را بنمایند. موفق باشید

11544
متن پرسش
سلام: با عرض پوزش از استاد گرامی در جواب سوال 11512،به نظر بنده دیوید هیوم اگر با تکیه بر ادراکات حسی هم تفکر می کرد باز هم لازمه اش این نبود که به همه چیز حتی بدیهیات شک کند، چون در همان ادراکات حسی و جهان محسوس هم نظم ارگانیکی با قوانین ثابت و محکمی هست که غیر قابل شک است، همانطور که خیلی از فلاسفه مادیگرا هستند که به همه چیز به خصوص بدیهیات شک نکرده اند. به نظر بنده مشکل دیوید هیوم غیر از توقف در ادراکات حسی می باشد، شاید عناد و لجاجت و برخی از امیال شخصی باعث اینگونه نظرات و عقاید شده و شاید هم بنا را بر این گذاشته که راه هرچه که انسان را به خدا می رساند مسدود کند و چون از ابتدا بنا را بر این گذاشته و چون هرچه را که می نگریم و هرچه را که درک می کنیم با کمی تامل به خدا می رسیم و به قول معروف چون به هرچه می نگریم فریاد بر می آورد که من خالقی دارم و همه کاره خداست، با ایجاد شک و تردید به گمان خود خواسته راه رسیدن به خدا را مسدود کند، خلاصه اینکه فکر نمی کنم بدون قصد و نیت و فقط از روی شک غیر عمد به این عقاید و شکیات دامن زده باشد چون اگر شکش غیر عمد بود آنقدر همه چیز بدیهیست که با تفکر منصفانه و خارج از لجاجت بالاخره شکش برطرف می شد، در کل غرض و مرض در کار بوده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این حرف درستی است که می‌فرمایید، ولی از نگاه فلسفه‌ی امپریسم فیلسوف حسی می‌گوید بدیهیات من همین اندازه برای من حجت است که هرچه را حسّ می‌کنم قبول دارم و بدیهیات را از حوزه‌ی علم بیرون می‌داند. در همان حوزه هم می‌توان به او اشکال گرفت که در نقد هیوم در جزوات «تاریخ فلسفه‌ی غرب» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید

11528
متن پرسش
مواجهه جامعه ایران و جریان‌های مختلف (علما، روشنفکران، حوزه، دانشگاه و ...) با علم مدرن و مظاهر آن (در حوزه فنی- تکنولوژیک، در حوزه نظری و در حوزه سبک زندگی) به چه نحو بوده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی متفاوت بوده، عموماً علما به جهت شعور اشراقی خود متوجه ضعف‌های غیر قدسی علم جدید بوده‌اند و سعی می‌کردند روح علم جدید بر جامعه‌ی دینی حاکم نباشد، برعکسِ روشنفکران که گویا مأمور حاکمیت اهداف سکولارِعلم مدرن بودند. موفق باشید

11530
متن پرسش
سلام خدمت استاد: شما در بحث مدرنیته و توهم فرمودید از نظر فلسفه غرب تنها انسان موجود زنده محسوب می شود و مثال شاگردان دکارت را بیان کردید که یه سگ را می زدند و تعجب می کردند که چرا مانند موجودی بی جان واکنش نشان نمی دهد. از طرفی در غرب مدرن و به خصوص در قرن اخیر ما شاهدیم که غربیان به شدت این موضوع را دنبال و تبلیغ می کنند (به خصوص برای کودکان در قالب فیلمهای کودکان و کتب و غیره) که موجودات دیگر مخصوصا حیوانات همانند انسانها فکر، احساسات، غرایز و دیگر ویژگیهای انسانها را دارند و حتی در مواردی حیوانات به مراتب از انسانها متعالی تر هستند. البته این نگاه در چند دهه اخیر به اشیا نیز تعمیم داده می شود به عنوان مثال فیلمهای داستان اسباب بازی و یا فیلم ماشینها. سوال بنده اینست که جایگاه این قبیل رویکردها در نظام تربیتی غرب در حال حاضر چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع فیلم‌ها که نظر به حیوانات و محیط زیست دارند را رمانتیک‌ها می‌سازند که مخالف تفکرات امثال دکارت هستند مثل حزب سبزها، و از طرفی موضوع بحران محیط زیست آن‌ها را به فکر فرو برد، و در هرحال حرف دکارت در عموم مردم پذیرفته نشد ولی در اثر همان روحیه است که هنوز برخورد تخریبی با طبیعت می‌شود. موفق باشید

11523
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید: دوستی دارم که از انقلاب و آرمان های آن به نوعی زده شده است. ایشان با مشاهده ی کم و کاستی هایی که در نظام وجود دارد و همچنین با مشاهده ی فسادهایی که در برخی مسولین دیده می شود، به کلی ناامید شده است. در جواب پرسش من که چرا کاستی ها را به مسول مربوطه انتقال نمی دهی یا به مسولین بالاتر مشکل را بازگو نمی کنی با ذکر چند مورد که انصافا به حق درست هم بودند، دلیل را ذکر کرد. درد دل اصلی این دوست بنده این بود که چرا رهبری که اختیارات تام دارند اعمال قدرت نمی کنند؟!؟ من به ایشان گفتم که وظایف رهبری در قانون اساسی تعریف شده است و نمی توانند در هر مسئل ای دخالت کنند. ولی این جواب به نظر بنده هم قانع کننده به نظر نمی آمد. به راستی برای رفع اشکالات اساسی در مدیریت کشور و فساد موجود باید چه کرد؟ رهبری چرا خود به صورت عملی پا در میدان نمی گذارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که برای از بین‌بردن مشکلات باید کار فرهنگی انجام داد و انقلاب اسلامی به نظر بنده تنها بستری است که اگر در متن جامعه مستقر شود چنین امکان تاریخی را فراهم می‌کند و رهبری انقلاب نیز تلاش می‌کنند تا انقلاب اسلامی و تمدن اسلامی به جای تمدن غربی به تاریخ ما برگردد تا بتوانیم از این ضعف‌های تاریخی رها شویم. آیا دوست شما راه دیگری می‌شناسند؟ موفق باشید

11512
متن پرسش
سلام علیکم: استاد گرامی چرا شخصی مثل دیوید هیوم اینقدر شکاک بود و در همه چیز شک می کرد؟ مگر عقلی که همه دارند و شک نمی کنند را نداشت؟ مشکل دیوید هیوم چه بود و چه چیز باعث شد که به اینجا رسید و در دام شکاکیت افتاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هیوم مثل اکثر فیلسوفان انگلیسی خود را در ادراک حسّی متوقف کرده بود. موفق باشید

11502
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: سوالی به شدت ذهن بنده را به خود مشغول ساخته است و آن راجع به جمله اخیر رهبر انقلاب در دیدار مردم آذربایجان که فرمودند «ملّت ایران بدون تردید در آینده‌ای که آن آینده ان‌شاءالله خیلی دور نخواهد بود و شما جوانهای عزیز قطعاً آن آینده را مشاهده خواهید کرد، از همه جهت در قلّه‌های شرف و افتخار خواهد بود.» و جمله های مشابهی که به صورت متعدد در این باره فرموده اند: 1- اولا منظور رهبری از «قله های شرف و افتخار از همه جهت» چیست؟ و این در قله قرار گرفتن در کجای ایجاد جامعه اسلامی و تمدن اسلامی قرار دارد؟ (قبل، حین یا بعد از آن) 2- با توجه به اینکه در این جمله از واژه «قطعا» استفاده کرده اند و قبل و بعد از جمله هم توضیح تکمیلی نداده اند و برای جمله شرطی نفرموده اند و با توجه به اینکه رهبری روی به کار بردن واژه ها و جمله ها نهایت دقت را به کار می برند، نتیجه می گیریم که در بازه ای کمتر از 50 سال آینده که جوانهای امروز مشاهده خواهند کرد این وعده رخ خواهد داد (در حالیکه با توجه به سنجش شرایط موجود از دید محدود خودمان و بحثهایی که از جنابعالی شنیده ایم حالا حالاها مثلا حداقل 100 سال نیاز هست تا ملت ایران به معنای واقعی کلمه بشود جامعه اسلامی و بعد مسیر تمدن اسلامی آغاز شود.) 3- این «در قله قرار گرفتن» چه ربطی با بحث ظهور حضرت حجت خواهد داشت؟ اصلا این مورد را کلی تر مطرح کنم: رابطه ایجاد تمدن اسلامی و ظهور حضرت حجت کدام است؟ (در این باره است بیانات رهبر انقلاب در در جمع اساتید، فضلا و طلاب حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه،۱۳۷۹/۰۷/۱۴، http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=21451) با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با شکست وعده‌های مدرنیته رویکرد مردم جهان طوری شده که جز به معنویت خالص به چیز دیگری نمی‌توانند قانع شوند و نقشه‌های دشمنان به سرعت از بین می‌رود و همه‌ی چشم‌ها در راستای رجوع به معنویت خالص به شیعه می‌افتد و نه‌تنها فتنه‌های جهانی که علیه شیعه است خنثی می‌شود، بلکه روح‌ها و دل‌ها به سوی شیعه رجوع می کند و حضرت آقا این را مشاهده می‌کنند. و این شروع تمدن نوین اسلامی است و حضرت حجت«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را برای ظهور، دل‌گرم می‌کند. ما باید خود را برای آینده‌ی انقلاب اسلامی آماده کنیم و به معارف خود عمق ببخشیم. موفق باشید

11479
متن پرسش
سلام: قانون علیت که هر معلولی علتی دارد، چگونه قضیه ایست حصولی است یا حضوری؟ چه تضمینی دارد که تا ابد این قانون ادامه داشته باشد؟ به چه دلیل باید بپذیریم این قانون همیشگی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این احساس که مثلاً ما علت اراده‌مان هستیم حضوری است ولی تعمیم آن به بیرون یک امر حصولی است و می‌شود انسان در مصداق‌ها خطا کند بدین معنا که چیزی را علت چیزی بگیرد که حقیقتاً علت نباشد ولی درک رابطه‌ی علت و معلول یک امر درونی و حضوری است. بنده در جزوه‌ی «تاریخ فلسفه‌ی غرب» در قسمت «نقد نظر دیویدهیوم به علیّت» عرایضی در این مورد داشته‌ام. موفق باشید

11468
متن پرسش
سلام علیکم: نظر جناب عالی در مورد فرمایشات جناب عباسی که در زیر می آید چیست؟ «... یکی از مهم ترین تفاوت های جامعه مهدوی با مدنیت مفهوم «هجر» می باشد. هجر یک کلمه حبشی و به معنای شهرنشینی است. سؤالی که در اینجا مطرح می شود، این است که چرا در قرآن از واژه «هجر» استفاده شد، نه از واژه مدنیت؟! پاسخ این است که چون مدنیت، نوعی ایستایی و سکونت و ساکن شدن را در درون خود دارد، ولی در مهدویت، سکونت موضوعیت ندارد، بلکه «هجر» موضوعیت دارد. مهاجر بودن ارزش است. در این که مبدأ تاریخ در اسلام، هجرت پیامبر اکرم (ص) از مکه به مدینه شد، نکاتی نهفته است. هجرت ارزش دارد. در قرآن هم همواره بیان شده است که : «(ان الذین امنوا و هاجروا…»(۱) طبق معارف قرآن، هجرت کردن ارزش دارد، نه ایستایی و سکون، شهرنشینی در جامعه مهدوی همراه با حرکت و متعالی شدن است. پس هجرت و مهاجرت در مقابل تمدن می باشد. چه کسی گفته است که اسلام دنبال تمدن است؟ عدم درک درست از کلمات قرآن و معصومین (ع) این انحراف را ایجاد کرده است...» _____________________________________________________________ متن کامل: ویژگی‌های جامعه هجری و مدنی ویژگی های جامعه هجری (اسلامی) و جامعه مدنی (غربی) را پس از مطالعه با وضع موجود جامعه خودمان مقایسه کنید... تبیین جامعه ای که حضرت مهدی (عج) خواهد ساخت، گزاره ای است که باید در بعد عقلانی به آن بپردازیم. افق نمایی این جامعه در سیاست استراتژیک و در گزینه های آینده شناسی، بحث بسیار مهمی می باشد. جامعه ای که امام زمان (عج) محقق می کند چیست؟ یا بهتر بگویم، چه چیز نیست؟ مگر این طور نیست که بسیاری از گزینه ها که امروز وجود دارد بدعت است و باید از بین برود؟ مگر مهم ترین کارکرد حضرت مهدی (عج) در حرکت مقدسش بدعت زدایی نیست؟ تبیین جامعه مهدوی یکی از شاخص های حرکت استراتژیک در تبیین آینده است. شاخص نظام متمدن امروز در تبیین حرکت اجتماعی، مفهوم جامعه مدنی است که این جامعه مدنی، نقطه مقابل جامعه مهدوی است و از دو مفهوم تشکیل می شود؛ یک: جامعه ؛ دو: مدنیت. مدنیت و تاریخ از منظر جامعه مدنی و جامعه مهدوی از کنار هم جمع شدن انسان ها جامعه تشکیل می شود که یا به صورت ساده و بدوی و صحرایی است و یا روستایی و شهری. تبیین مدرنیته به این معناست که محیط روستایی، که محیطی عاطفی است به سمت محیط و جامعه شهری پیچیده – که هر چیزی در آن برای خودش تعریفی دارد – حرکت کند. اما مفهوم کلمه مدنیت به معنای شهرنشینی است؛ یعنی آرام آرام شهرنشینی موضوعیت پیدا کند و افراد جامعه، علاقه مند به شهر نشینی شوند، ارزش های شهر نشینی در جان و دل آنان رسوخ کند و به تمدن برسند و متمدن شوند. در جامعه مهدوی شهرنشینی وجود دارد؛ ولی با آن شهرنشینی که در نظام غرب حاکم است، تفاوت دارد. بدوی نیست؛ ولی پیچیدگی مدرن را ندارد. چون در جامعه مهدوی، مبانی، درست گذاشته شده اند، لذا انسان ها کج حرکت نمی کنند تا برای آنها هزاران سیستم کنترلی نصب شود. تاریخ بشر را به دو بخش غارنشینی و شهرنشینی، متمدن و غیرمتمدن تقسیم می کنند. اما تاریخ در دکترین مهدویت با ویژگی های جامعه مدنی تفاوت دارد. تاریخ در دکترین مهدویت، برخلاف جامعه مدنی، به دو بخش عمده تقسیم می شود، یکی از ابتدای خلقت تا بعثت پیامبر اسلام (ص) و دیگری از هجرت پیامبر (ص) تا مهدویت. این دو بخش، سه مقطع را در بر می گیرد مقطع اول: از حضرت آدم (ع) شروع می شود و با حضرت ابراهیم (ع) که در زمان او ادیان ابراهیمی آغاز شدند- اوج می گیرد و در زمانی که آخرین دین ابراهیمی می آید، تمام می شود؛ یعنی با بعثت پیامبر (ص) اسلام که خاتم النبیین است. مقطع دوم: از زمان هجرت پیامبر (ص) و با ولایت حضرت علی (ع) در غدیر خم شروع می شود. و تا ظهور حضرت مهدی (عج) استمرار دارد؛ یعنی از ابتدای امامت تا انتهای ولایت. مقطع سوم: از ظهور حضرت مهدی (عج) تا روز قیامت. ویژگی های جامعه مدنی غرب برخی ویژگی های جامعه مدنی را در اینجا مورد بررسی قرار می دهیم. این ویژگی ها را در اروپا و مخصوصاً امریکا می توان مشاهده کرد. اولین ویژگی جامعه مدنی غرب، مفهوم «اومانیسم» است. اومانیسم، یعنی انسان محوری؛ یعنی انسان محور می باشد نه خداوند. دومین ویژگی جامعه مدنی غرب، مفهوم «سکولاریزم» است؛ یعنی فکر کردن برای آخرت، تعطیل، یعنی همه چیز باید برای همین دنیا برنامه ریزی شود. سومین ویژگی جامعه مدنی غرب، مفهوم «لیبرالیزام» است، که به معنای اباحی گری است؛ یعنی همه چیز مباح است و می توان آن را انجام داد. چهارمین ویژگی جامعه مدنی غرب، مفهوم «ایندویژالیزم» است؛ یعنی فردیت انسان مهم است نه چیزی دیگر. ویژگی پنجم عبارت است از «امورالیزم» که به معنای نپذیرفتن اخلاق اجتماعی است و بی اخلاقی گری، ماهیت اصلی آن جامعه را شکل می دهد. این بی اخلاقی گری به خاطر وجود ویژگی ششم در آنجا است که عبارت است از «هدونیزم»؛ یعنی اصالت شهوت، یعنی بشر مجاز است که از تمام لذت های دنیوی بهره مند شود. ویژگی هفتم در آنجا این است که روابط بر اساس منافع می باشد و منافع نیز برای به دست آوردن سود بیشتر است، لذا دانشی که انسان در آنجا می آموزد، دانشی است که نفع مادی به او برساند گزاره اصلی جامعه مدنی در نظام معرفتی و علمی «سایتنیزیسم» است، علمی که به باور تبدیل نمی شود. ویژگی دیگر عبارت است از جهان شمولی، یعنی نگاه جهان وطنی. آنها جهان را وطن خودشان می دانند؛ لذا تلاش می کنند جهان را غربی کنند و تمام ارزش ها و ویژگی های جامعه خودشان را در جهان ترویج دهند و همه مردم را مجبور کنند که آن مفاهیم و ویژگی ها را قبول کنند. ویژگی بعدی عبارت است از «نسبی گرایی»؛ چون در تمدن غربی، انسان محور است و برداشت های انسان هم نسبی است. پس هیچ چیز قطعی و هیچ گذاره یقینی، در جامعه مدنی جایگاهی ندارد. ویژگی های جامعه مهدوی (جامعه هجری) یکی از مهم ترین تفاوت های جامعه مهدوی با مدنیت مفهوم «هجر» می باشد. هجر یک کلمه حبشی و به معنای شهرنشینی است. سؤالی که در اینجا مطرح می شود، این است که چرا در قرآن از واژه «هجر» استفاده شد، نه از واژه مدنیت؟! پاسخ این است که چون مدنیت، نوعی ایستایی و سکونت و ساکن شدن را در درون خود دارد، ولی در مهدویت، سکونت موضوعیت ندارد، بلکه «هجر» موضوعیت دارد. مهاجر بودن ارزش است. در این که مبدأ تاریخ در اسلام، هجرت پیامبر اکرم (ص) از مکه به مدینه شد، نکاتی نهفته است. هجرت ارزش دارد. در قرآن هم همواره بیان شده است که : «(ان الذین امنوا و هاجروا…»(۱) طبق معارف قرآن، هجرت کردن ارزش دارد، نه ایستایی و سکون، شهرنشینی در جامعه مهدوی همراه با حرکت و متعالی شدن است. پس هجرت و مهاجرت در مقابل تمدن می باشد. چه کسی گفته است که اسلام دنبال تمدن است؟ عدم درک درست از کلمات قرآن و معصومین (ع) این انحراف را ایجاد کرده است. در جامعه مهدوی، هجرت کردن و رفتن موضوعیت دارد. این که به حضرت مهدی (عج) می گوییم صاحب الزمان، ریشه در همین مسئله دارد. زمان در حرکت است و هجرت نوعی حرکت است؛ این که به وضع موجود قانع نباشیم و به سمت جلو حرکت کنیم. جامعه پست مدرن غربی، به پایان تاریخ معتقد می باشد، ولی در تفکر مهدوی این امر باطل است. ما می رویم و مدام در هجرت هستیم. پس مشخصه اساسی جامعه مهدوی این است که یک جامعه هجری است و اولین ویژگی آن «اخلاق و اخلاق محوری» می باشد. چون پیامبر اسلام (ص) درباره بعثت خود فرموده اند: «من مبعوث نشدم مگر برای تکمیل اخلاق.» و اخلاق تکمیل نمی شود مگر به این که حضرت مهدی (عج) بیاید و اخلاق را در جامعه مجسم کند. پس بر خلاف جامعه مدنی که بی اخلاقی گری در آن موج می زند – جامعه مهدوی یک جامعه ایمانی است و شهروند اصلی جامعه مهدوی، مؤمن است. غیر مؤمن در جامعه مهدوی جایی ندارد؛ لذا طبق این ویژگی، مفاهیم سکولاریزم و بی دینی و لیبرالیزم و اباحی گری که در جوامع مدرن و پست مدرن وجود دارند کنار گذاشته می شود. ویژگی دوم جامعه مهدوی «موحد بودن» آن است. در آن جامعه کفر و تثلیث جایگاهی ندارد، اصالت از آن خدا است. ولی در جامعه مدنی آنچه اصالت دارد، انسان است و بس. ویژگی سوم جامعه مهدوی این است که «متکثر» نیست. پلورالیزم و تکثرگرایی در آن راه ندارد، توحید گرا است، یک قبله دارد و یک قرائت دارد نه قرائت های متعدد. ویژگی چهارم جامعه مهدوی «ارزش مدار» بودن آن است. ضد ارزش نیست و اساسی ترین ارزش آن، مهاجر بودن است. هم هجرت در درون و هم هجرت در بیرون (آفاقی و انفسی). ارزش دیگری است که در جامعه مهدوی موج می زند «جهاد» است جهاد اکبر و جهاد اصغر. لذا دفاع فقط بر عهده نظامی ها نیست؛ بلکه تمام افراد جامعه باید این وظیفه را عملی کنند. ارزش بعدی «ذبیح» بودن و آمادگی برای شهادت است که بزرگترین ذبیح در اسلام، حسین بن علی (ع) است. در جوامع غربی دین را برای انسان می خواهند؛ ولی در مکتب مهدویت، این اسماعیل و حسین (ع) هستند که باید برای دین کشته شوند. البته ارزش شهادت طلبی بعد از ارزش هجرت قرار دارد. ویژگی پنجم جامعه مهدوی «عزت مداری» است. در این جامعه، بین ذلت و عزت، مرز وجود دارد. این ارزش در مکتب عاشورا به اوج خود رسید. در جامعه مهدوی نیز زیر بار حکومت های ظالم رفتن معنایی ندارد. جامعه مهدوی، جامعه مسجد محور است، کانون اجتماعی، مسجد است. در جامعه مهدوی مشارکت معنا ندارد؛ بلکه تعاون معنا دارد. جامعه مهدوی در حج خلاصه می شود، فردی که حج می رود تمرین مهدویت می کند در سعی بین صفا و مروه، در آن طوافی که می کند، در آن قربانی ای که می دهد و پاک می شود و برمی گردد. وظیفه ما به عنوان یک منتظر در رسیدن به ویژگی های جامعه مهدوی – که به برخی از آن ها اشاره شد – چیست؟ حرکت، پایه زمان است و پایه حرکت، هجرت است. پس وظیفه یک شیعه منتظر این نیست که دم درب خانه بایستد تا میهمانش بیاید. وظیفه اصلی ما این است که حرکت و هجرت کنیم و برویم تا لایق هم رکاب شدن بشویم. برخلاف برخی ها که می گویند، باید دست روی دست بگذاریم تا خود آقا بیاید و کارها را انجام بدهد. استاد حسن عباسی پی‌نوشت‌ها: 1. سوره انفال، آیه ۷۲: کسانی که ایمان آوردند و هجرت نمودند و با اموال و جانهای خود در راه خدا جهاد کردند، و آنها که پناه دادند و یاری نمودند، آنها یاران یکدیگرند http://mkeivan.blog.ir/1392/10/13/Civil%20Society
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم نکات خوبی را جناب آقای دکتر عباسی در مورد جامعه هجری می‌فرمایند ولی فراموش نفرمایید که ما از حضور در جامعه‌ی مدنی گریزی نداریم و از همین جهت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و علی«علیه‌السلام» در زمان حاکمیت خود جامعه را در حالت مدنیّت به هم نزدند بلکه به کمک اسلام کاری کردند که ضعف‌های جامعه‌ی مدنی کم شود و برکات آن زیاد گردد. موفق باشید

11442
متن پرسش
سلام علیکم: یکی از مسائلی که نیروهای انقلابی پس از ورود به فضای کار اداری با آن روبه رو می شوند مسئله فضای سنگین بروکراسی در ادارت است که به مرور روحیه جهادی را از این نیروها سلب کرده و باعث سرخوردگی آنها می شود لطفا اگر امکان پذیر است ضمن راهنمایی برای مقابله با این فضا اگر منابعی در این خصوص وجود دارد معرفی نمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منابعی را نمی‌شناسم ولی وقتی رویکرد شما عبور از موانع دموکراسی بود بعد از آن‌که بر کارها مسلط شدید آرام‌ارام در موقع مناسب شرایط عبور از آن را فراهم می‌کنید. نیاز به کمی حوصله و کاردانی دارد تا نه به اسم عبور از دموکراسی تندروی کنید و نه مثل بعضی‌ها تسلیم حکومت دموکراسی شوید. موفق باشید

11447
متن پرسش
سلام علیکم: 1. استاد شما به چه می خوانید؟ 2. این سوال تکراری که تمام کسانی که حال خوبی داشته اند بد جور خراب می کنند طبیعی است یا به واقع اگر بر این حالشان با فشاری کنند به این زودی ها حالشان بد نمی شود؟ 3. شما را به جان حضرت زهرا (س) غیر از توحید درشت و سخت یک دستور برای عمل کردن کثیری از توحید ندارها برای مداومت حداقل برای 1سال بیاورید در صحنه. استاد اینقدر دل سنگ نباشید شما را چه می شود که ما هم با دستوری نمی بخشیم. از دریای خدا که کم نمی شود. آیا صدای ما فقرا را نمی شنوید که در نبود محرم و رجب کارد به استخوانمان رسیده؟؟ آیا اخرین باری که بر بالین محتضری رفته اید را به یاد می آورید؟ من به شما عده زیادی محتضر نشان می دهم که چشمان به گود نشسته شان در دم مرگ به شماست و شما باز هم نمی گویید یاسینی بخوانید و تلقینی و ... استاد دستوری بدهید. این خواهش این محتضر را رد نکنید. شما را چه می شود. ای کسی که آنچه داری با آن خوشی صدای من جوان مقهور شهوت را بشنو حال خوبی نداریم! اگر به من ادب یاد نداده بودید نعره می زدم خدای آفریننده استاد. دل استاد بر ما نرم نیست خودت به فریاد برس. ببخشید شقشقیه....
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوندا! به نور همان آتش حرمان و عطشی که به دل این جوانان و این سالکانِ شکسته‌دل انداخته‌ای، یادشان ده که سادگی نکنند و نخواهند با گفتن چند ذکر به گوشه‌ی خلوتی و محل عافیتی پناه ببرند و از حضور در جبهه‌ای که البته با تلفات فراوان همراه است خارج شوند. در سیره‌ی حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» دادن ذکر مرسوم نبوده، ایجاد تاریخی بود که شیطان با همه‌ی بندها و وسوسه‌هایش به اغماء می‌رود. راه حضرت روح‌اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» ذکرِ امروز ما است و معلوم است شیطان بزرگ برای سربازان این جبهه انواع اسلحه‌های خود را به صحنه آورده تا سربازان این جبهه را با دام‌های شهوانی، یا زخمی و یا شهید کند و یا منزوی نماید تا از جبهه حضور توحید زمانه به خلوت عافیت پناه ببرند. این عزیزان زخم های کاری برمی‌دارند ولی پس از بهبودی با توبه‌، دوباره راهی جبهه‌ها می‌شوند حتی اگر ده‌ها بار زخمی شوند مثل او که در جواب سؤال شماره‌ی 11406 مکرر توبه می‌کرد باز به جبهه دینداری در این عصر بر می گشت. وقتی ذکر شما مسیر حضرت روح‌اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» شد در تحقق نظام اسلامی، این «ذکر» به خودی خود عبادت است همان‌طور که فرمودند: «ذِكْرُ عَلِيٍّ عِبَادَة». امروز ذکر شما فراموش‌نکردن راهی است که سیدعلی خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» جلوی شما می‌گذارد؛ خودت را بکشی راهِ دیگری نیست، بقیه‌ی راه‌ها راه شیطان است.

می دانم فعلاً خدا خواسته به حکم «يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ» در ظاهر، ظلماتِ شهوت بر نورِ ایمان غلبه کند تا فرهنگ شهوت با مدیریت فرهنگ غربی در تمامیت خود، همه‌ی قدرت خود را به صحنه آورد و با عرفان امام خمینی«رضوان‌اللّه‌‌تعالی‌علیه» این سنگر که آخرین سنگر کفر است نیز فتح شود؛ و می‌دانم تیرهای شهوت، سربازان حضرت روح اللّه را نشانه گرفته، زخمی هم می‌دهیم، شهید هم می‌دهیم، ولی با مقاومتی که در شما هست پیروزیم. مأیوس نباشید! انقلابی بمانید و با استکبار در همه‌ی صورت‌هایش مبارزه کنید، تسلیم نشوید! دیوارهای فرهنگ مدرنیته تَرَک برداشته. این تحریک شهوات، آخرین بمباران اوست، ظاهراً شهر را به ویرانه تبدیل می‌کند ولی چون نتوانسته است با پیاده‌نظام خود یعنی تفکر غربی، شهر را فتح کند بمباران می‌کند و فرار می‌کند. نگو جوانان از دست رفتند، بگو به زودی زمان ساختن شهر و شکست نهایی دشمن فرا می‌رسد. محتاج تأمل تاریخی هستیم. موفق باشید

 

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!