بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: تفسیر قرآن

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
36863
متن پرسش

سلام علیکم: وقتتون بخیر. منظور از تقوا چیست که هدایت قرآن شامل حال متقین می‌شود؟ از این لحاظ می‌پرسم که عرب جاهلی تقوایی که ما می‌شناسیم نداشت و با قرآن هدایت شد و عالمش عوض شد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به گفته علامه طباطبایی از یک طرف، تقوای اولیه داریم به حکم آن‌که فرمود: «ذالک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین». این مرحله از تقوا به همین اندازه است که اگر انسان در مواجهه با حق قرار گرفت، مقابله نمی‌کند. ولی از طرف دیگر، تقوای دیگر همان است که در موردش می‌فرماید مثلاً اگر روزه بدارید، «لعلّکم تتقون». که این تقوا حضور در توحید نابی است که در دل قبول شریعت و انجام اعمال عبادی پیش می‌آید. موفق باشید

36850
متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد طاهرزاده: در جواب سوالی که پرسیده بود آیا هرمنوتیگ فلسفی همان قلوب یعقلون هست؟ فرمودید اگر با توجه به همان آیه ۴۶ سوره حج باشد بله. حال سوال من این است که آیا این «قلوب یعقلون بها» آیا همان حضور قلب هست که در عبادات وارد شده؟ یعنی در هر مسئله ای انسان باید نزد قلب خود حاضر باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌ طور که آیه ۴۶ سوره مبارکه حج متذکر می‌شود و می‌فرماید: «أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا» بحث در حضوری است که با نظر به تاریخ و سرنوشت ملت‌های گذشته پیش می‌آید تا انسان متوجه شود چگونه در هر تاریخی اراده الهی است که انسان‌ها را در آن تاریخ در بر می‌گیرد. موفق باشید

36838
متن پرسش

سلام علیکم: کسی که احساس ظلمت و کدورت و آلودگی می کند و از گل و لای گناهانش در فشار و اذیت است و با همین حالت به قرآن پناه ببرد و آن را تلاوت کند تا با نور تلاوت قرآن ظلماتش برطرف شود، آیا اثر مثبت دارد یا منفی؟ چون گاهی تصور می کنم اگر با حالت آلودگی به قرآن رجوع شود مشمول «لایزید الظالمین الا خسارا» می شوم. خواهش می کنم در این مسأله یاری ام کنید. التماس دعا.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا می‌داند چنین است! و به هر بهانه‌ای به قرآن مجید کریم رجوع شود، ناخودآگاه جهانِ سراسر رحمت حضرت معبود، مقابل انسان گشوده می‌گردد و آیه «لایزید الظالمین الا خسارا» مربوط به کسانی است که می‌خواهند از طریق سوء استفاده از قرآن، ظلمِ خود را توجیه کنند. موفق باشید

36829
متن پرسش

سلام استاد: آیا با باز کردن قران به همان صورت استخاره میتونیم بفهمیم، الان وضعیت برزخی یا بهشتی و جهنمی بودن خودمان چگونه است؟ مثلا اگه بسیار بد بیاد یعنی بده. یا اینجور باز کردن قران و اینجور نیت کردنها جواب درستی ندارد؟ مگر قران حقیقت رو نمی‌گوید؟ و خبر از حقیقت نمی‌دهد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً جای استخاره این‌جاها نیست! تازه مگر با استخاره می‌توان نظر قرآن را فهمید؟!! آری! برای انجام کاری نظر به آیات مربوطه انداختن تا عزمی پیش آید؛ کار خوبی است. در این مورد خوب است به جواب سؤالات شماره 1815 و 27232 و 28583  رجوع فرمایید. موفق باشید

36826
متن پرسش

سلام خدمت استاد طاهرزاده: چرا خداوند نماز این موهبت فوق العاده بزرگ را به همه مخلوقاتش عطا نفرموده؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه موجودات عالم هستی در تسبیح خداوندند به همان معنایی که فرمود: «وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ» و موجودات مختاری مانند انسان و جنّ در همان راستا وظایف خاصی دارند مانند نماز. و لذا در این رابطه فرمود: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ». موفق باشید

36821
متن پرسش

سلام علیکم و رحمة الله در آدرس: https://lobolmizan.ir/special-post/129?mark=%D8%A7%D9%87%D9%84%20%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8 فرموده‌اید: «ایمان را باید وحی تأیید کند و وَحیِ ناسخ که می‌فرماید بقیه‌ی کتاب‌های آسمانی دیگر رسالت هدایت ندارند، قرآن است. پس طبق آیات قرآن، مؤمن در حال حاضر کسی است که به قرآن ایمان آورده باشد و در ماه رمضان روزه بگیرد و رو به قبله نماز بخواند.» و مدح خداوند در آیه ۱۱۳ آل عمران را نیز مختص کسانی دانسته‌اید که «حالا به اسلام ایمان آوردند، از صالحین هستند.» اما در آدرس: https://lobolmizan.ir/special-post/543?mark=%D8%A7%D9%87%D9%84%20%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8 در شماره 13 می‌فرمائید: «قرآن اهل کتاب را به جای دعوت به اسلام، به توحید دعوت می‌فرماید... و در راستای پذیرش حضور متدینینِ اهل کتاب» به همان آیه ۱۱۳ آل عمران استناد کرده‌اید. اگر قرآن در نسخ دین اهل کتاب و کفر کسانی که پس از ظهور اسلام بر آن دین مانده‌اند به گفته شما در آدرس اول صراحت دارد؛ پس چه معنا دارد که بگوئیم قرآن در راستای پذیرش همان کسانی که متدین به کفر مانده‌اند... و یا بگوئیم: قرآن به جای دعوت به اسلام... اصلا مگر توحید بدون اسلام، توحید واقعی است؟ اصلا مگر بعد از اسلام چیزی حق است که خدا بخواهد به آن دعوت کند؟ و اگر چیزی غیر از اسلام حق نیست مگر قرآن به ضلالت دعوت می‌کند؟ و روشن است که اسلام مرضی کامل تنها اسلام شیعی است. نسبت به این امر هم در سایت شما نکاتی دیده‌ام که برایم قابل هضم نیست. ممنون می‌شوم اگر لطف کنید و پاسخ بدهید!

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است با حوصله و با نظر به تفسیر قیّم «المیزان» همه سوره مبارک آل‌عمران دنبال شود. به خصوص آن‌جا که می‌فرماید: «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ» و تذکر به این امر که خطاب به اهل کتاب فرمود: «قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ» و این‌که توحید دارای شدت و ضعف است نسبت به انسان‌ها و شدیدترین توحید از آنِ آخرین دین است. و علامه طباطبایی در این رابطه نکات دقیقی را مطرح فرموده‌اند و آیه: «لَيْسُوا سَوَاءً مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللَّهِ آنَاءَ اللَّيْلِ وَهُمْ يَسْجُدُونَ» (آل‌عمران/۱۱۳) و آیات بعدی آن می‌تواند در این رابطه افق‌گشایی کند. موفق باشید 

36773
متن پرسش

سلام خدمت استاد بزرگوار: از میان رشته‌هایی مثل کلام اسلامی، تفسیر، تاریخ، تربیت دینی کودک و نوجوان، مشاور خانواده، کدام می‌تواند زمینه خدمت را به جامعه کنونی فراهم آورد؟ کدام بیشتر در این زمانه مورد احتیاج هست که بدان آن جور که نیاز و شایسته است پرداخته شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکدام از رشته‌ها که فرمودید اگر در بستر معارف اسلامی مطرح شود، منشأ خیرات خواهد بود. با این‌همه به رشته «تفسیر» به اعتبار حضور بیشتر در قرآن می‌توان فکر کرد. موفق باشید

36771
متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: به برخی ها که در مورد حجاب تذکر می‌دهیم در جواب بهمون میگن که تو قرآن گفته البقره «لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَن يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» ﺩﻳﻦ‌ﺩﺍﺭی ﻭﺍﺟﺐ ﺍﺳﺖ؛ ﺍﻣﺎ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻧﻤﻲ‌ﺗﻮﺍﻥ ﻭ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺑﻪ‌ﺯﻭﺭ ﺩﻳﻦ‌ﺩﺍﺭ ﻛﺮﺩ؛ ﭼﻮﻥ‌ﻛﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﺯ ﭼﺎﻩ ﻛﺎﻣﻠﺎً ﻣﺸﺨﺺ ﺍﺳﺖ. ﭘﺲ ﻫﺮﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺗﻌﺎﺭﺽ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ، ﺩﻭﺭی ﻛﻨﺪ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﻪ ﭼﻨﺎﻥ ﺗﻜﻴﻪ‌ﮔﺎﻩ ﻣﻄﻤﺌﻨﻲ ﭘﻨﺎﻩ ﻣﻲ‌ﺑَﺮﺩ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﺗﺰﻟﺰﻟﻲ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﺍﻩ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﺧﺪﺍ ﺷﻨﻮﺍی ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ.(٢٥٦) لذا میگن چرا کسی رو به اجبار می خواهید به حجاب وادار کنید؟ جواب اینگونه افراد در مورد حجاب رو چی بدیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً بعد از آن‌که فرمود: « لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ»، می‌فرماید: « قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ» یعنی آنچه دین می‌گوید روشن‌کردن راهِ راست است از کج راهه، و تذکرات ما نیز در رابطه با وظایف دینی افراد است نسبت به خطری که انسان ممکن است گرفتار کج‌راهه‌ها یعنی همان«غَیّ» شود. موفق باشید

36765
متن پرسش

مردم حق دارند ما را بیگانه بخوانند چرا که اولین واقعیت را نپذیرفتیم که همه در خلقت با یگدیگر برابریم. چه کسی گفته من گنه کار نیستم؟! پس چه جای برتری جویی بر دیگری. کدام اخلاق من بدنبال عشق می گردم عشقی جاری بِینمان.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مردم را نسبت به وجه انسانی‌شان باید محترم شمرد. می‌ماند جریانی که انکار حقیقت می‌کند که در آن صورت به آن جریان، اعلام می‌کنیم «لکم دینکم ولی الدین». و البته این جریان که بدون هیچ خصومتی که بخواهیم با آن داشته باشیم، جایگاه خود را نسبت به آن جریان تعیین می‌کنیم، غیر از جریانی است که به ما فرموده‌اند: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ». موفق باشید 

36760
متن پرسش

شمع، تاب عریان‌شدن ندارد. تاریکی فراگیر است و گستریده. از هر سو می‌آید؛ نه از پیش، نه از پشت، که از درون. شمعِ عریان را با یک نسیم خاموش می‌کند. شمع، دیگر نمی‌خندد. دیگر اشک نمی‌ریزد. شمع، آنگاه که پوشیده است روشن می‌ماند. چراغدان نور می‌دهد یا شمع؟ عجب افسانه‌ایست. کمشکاة فیها مصباح، المصباح فی زجاجة، الزجاجة کأنها کوکب دری. شمع را در چراغدان سینه می‌گذارم و پنهانش می‌کنم. آهسته سخن می‌گویم، مبادا خاموشش کنم. می‌خواهم دورش طواف کنم. می‌خواهم از پرده‌دَران جدا شوم.  پرده‌دَرها دیوارهای خانهٔ خدا را هم خراب می‌کنند تا حقیقت را بیابند. شمع می‌میرد. آن‌ها چیزی نمی‌یابند. چراغدان می‌درخشد. چراغدان تماشایی است. می‌خواهم طواف کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است و این‌جا است که اگر حضرت حق فرمود: «وَلِلّهِ الأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا»؛ و امام صادق «علیه‌السلام» نسبت به این آیه فرمودند: «نَحْنُ وَاللَّهِ اسْماءُ الْحُسني» و در همين رابطه حضرت باقر «علیه‌السلام» فرمودند: «نَحْنُ واللهِ وَجْهُه» به خدا قسم مائيم وجه خداوند. این یعنی در جمال اولیای الهی که آینه و مشکاتِ حقیقت‌اند می‌توان با نور حقیقت از آن طریق مأنوس شد. مهم آن است که به گفته جناب مولوی: «دیده‌ای خواهم که باشد شه‌شناس / تا شناسد شاه را در هر لباس». موفق باشید                

36759
متن پرسش

سلام استاد: عده‌ای خود را منتسب به انقلاب می‌دانند ولی قیود شرعی را زیاد پایبند نیستند و مثلا پاسور بازی می‌کنند و سیگار و قلیانشان براه است و دوست بازی راه انداخته اند به این خیال که ما از شریعت و حرام و حلال عبور کرده ایم و در تکوین حاضریم، آیا اینها «زین له سوء عمله و رءاه حسنا» نیست؟ آیا شرط عشق حفظ عصمت نیست؟ آیا کسی اگر عارف شد و از وادی حرام و حلال گذشت و به وادی عرفان و اسماء الهی رسید و فقط جمال و جلال می‌دید و نه حلال و حرام، مسوغ دارد هرچه خواست بکند و بگوید برای ما بهشت و جهنم یکیست و ما خراباتی هستیم و اینها را نمی‌فهمیم؟ به بهانه اینکه ما قرار نیست ملک شویم هرچه خواست بکنند؟ نظر شما چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این حرفهایی که عده‌ای بگویند از حرام و حلال خدا گذشته‌ایم، کاملاً شیطانی است. تازه وقتی انسان منوّر به توحید الهی شد، نسبت به شریعت الهی هرچه بیشتر مقیّد خواهد شد و ملاک حضور در شریعت، تقلید از فقیه اعلم است. لااقل رفقا نکاتی که در شرح آیه ۵ سوره بیّنه عرض شد را مدّ نظر داشته باشند که می‌فرماید: «مَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ». موفق باشید

36720
متن پرسش

سلام علیکم: ببخشید برای اینکه عارف بالله شویم، بطوریکه خدا به طور کامل درون ما تجلی کند، (همانند امام خمینی (ره) باید از کجا شروع کنیم؟ چه کتابی بخونیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از همان راهی که حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» رفتند یعنی برهان و عرفان و قرآن. به نظر می‌اید سیر مطالعاتی سایت بتواند در این رابطه کمک کند. موفق باشید

36656
متن پرسش

سلام استاد عزیز: در مورد سوال ۳۶۶۳۳ فرمودید منظور از سماوات و زمین‌های هفتگانه منظور مراتب معنوی است، پس ماه و خورشید چی میشه؟ آنها هم به امورات معنوی اشاره داره؟ یعنی اینها مجازه؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه این‌ها حتی آسمانِ اول هم که محل پایین‌ترین فرشتگان است، به حساب نمی‌آیند. همه این‌ها زمین هستند. آسمانِ اول، باطن و ملکوت همین زمین و آسمان می‌باشد و بدین لحاظ خداوند می‌خواهد که انسان‌ها همت کنند و به ملکوت آسمان‌ها و زمین نظر اندازند و لذا می‌فرماید: «أَوَلَمْ يَنظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ...» آیا در ملکوت آسمانها و زمین و آنچه خدا آفریده است، نظر نیفکندند؟!  موفق باشید

36650
متن پرسش

با سلام خدمت استاد طاهرزاده گرانقدر: دو مورد را خدمت شما بزرگوار عرض می کنم یک. آیا اینکه شخصی در ابتدای خلقت خود ذات بد یا خوب را انتخاب می کند مربوط به عالم ذر و روز الست می باشد یا علت دیگری دارد؟ دو. لطفا یک کتاب خوب و جامع درباره عالم ذر و روز الست و عالم امر و پیش از خلقت ارواح معرفی بفرمایید. با سپاس فراوان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. انتخاب و اختیار از همان ابتدا در ذات انسان هست و در هر مرحله‌ای می‌تواند آن را تغییر دهد. ۲. تفسیر آیات ۱۷۲ و ۱۷۳ سوره اعراف در المیزان، و در تفسیر آیت الله جوادی، نکات خوبی را با شما در میان می‌گذارد. موفق باشید

36638
متن پرسش

موضوع: تفسیر «لم یلد و لم یولد» در سوره توحید سلام و درود، سه جلسه تفسیر سوره توحید را شنیدم. آیا استاد بزرگوار در جایی به تفسیر «لم یلد و لم یولد» پرداخته اند که گوش کنم؟ و اگر خیر، وجه اینکه گفته خداوند زاده نشده چیست؟ مگه کسی تصور کرده که خدا پدر و مادر دارد؟ خصوصا سوره ای که روزی چند بار در نمازمان می‌خوانیم. در عصری که کسی قایل به زاده شدن خدا از پدر و مادری نیست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «وَلَده» به معنای صدرو شیئی است از شیئ، خواست در آن سوره متذکر شود او، بودنِ مطلق است، نه بودنِ حاصل شده از چیزی. و در «لم یلد»، خواست بفرماید رابطه او با مخلوقات، تجلی است و نه تولید و تولدی که نسبت او با مخلوقات جدا باشد. موفق باشید

36633
متن پرسش

سلام استاد عزیز: سوالی از محضرتون داشتم. استاد یک سری از آیات قرآن هست مثل فرضا آیه ۱۵ و ۱۶ سوره نوح که آمده است: خداوند آسمانها رو در ۷ طبقه آفرید و ماه و خورشید را قرار داد و... الان علم جدید وجود منظومه های بی شمار و ماه ها و خورشیدهای زیاد رو تایید میکنه. خب اینکه در قرآن میاد ما در هفت طبقه آسمان، ماه قرار دادیم، آدم به خوش میگه، مگه در ۷ طبقه آسمان همین یک ماهه؟ العیاذبالله یعنی خدا نمی دونسته؟ یک مقدار، به نظر من، برخی از آیات این حالت رو دارند. بهر حال چون خداوند عالم بر همه چیزه، انتظار میره قرآن با علوم ثابت شده مغایرت نداشته باشه. خدا اجرتون بده استاد، چقدر حضورتون قوت قلبه جوونهاست

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور از «سموات السبع والارضون السبع» مراتب عالیه و معنوی زمین و آسمان است. مثل آن‌که جسم ما باطنی مثل نفس و قلب و سرّ و امثال آن دارد. موفق باشید

36552
متن پرسش

سلام روز بخیر: چند روز پیش شخصی گفت: آیه‌ی انتهایی سوره توحید، که اشاره به کفو نداشتن خدا هست در تناقض با نظر عرفا مبنی بر تجلی خدا و در تناقض با نظر فلاسفه در خصوص وحدت وجود و سنخیت قائل شدن هست. فکر من بسیار مشغول شد و پاسخی ندارم، اگر امکانش هست توضیح دهید آن شخص در ادامه گفت دین را در قرآن و کلام امام صادق و امام باقر و احادیث ائمه جسنجو کن، نه در فلسفه و عرفان که فقط نظرات افراد است و در تناقض با آیات و روایات.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! دین را باید در قرآن و کلام اولیای الهی جستجو کرد و در همین رابطه بزرگانی چون حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» ما را با جناب ابن عربی و جناب ملاصدرا آشنا کردند. زیرا آن‌ها با تعمقی که در دین نمودند، متذکر آن معارف توحیدیِ بلند شدند. مسلّماً هیچ کفوی برای خداوند که در عرض او باشد، نیست ولی انوار اسماء او، محل توجه به او می‌باشند و از این جهت خداوند در قرآن می‌فرماید «ابتغوا الیه الوسیله» در مسیر تقوی و رسیدن به مقصد، تنها خدا مدّ نظرتان باشد ولی خداوند وسایلی را قرارداده که از طریق آن واسطه‌ها رجوع شما به خدا عملی می‌شود زیرا خداوند فرموده «و لله الاسماء الحسنی فادعوه بها» خدای را اسماء حسنایی است و او را به اسمای حسنایش بخوانید و امام صادق علیه‌السلام فرمودند «نحن والله الاسماء الحسنی» به خدا قسم ماییم اسماء حسنای خداوند. یعنی با توجه به شخصیت و سیره‌ی آن عزیزان رجوع انسان‌ها به اسماء حسنای خداوند عملی می‌شود زیرا شخصیت امامان آینه‌ی نمایش جمال و جلال خداوند می‌باشد. موفق باشید

36546
متن پرسش

سلام استاد: حال و روز بهم ریخته. این چند روزه خود را در متنی نوشتم لطفا ملاحظه بفرمائید و چراغی را بر اين بن‌بست زندگانی من روشن کنید: بنام عالم پنهانی‌ها دلم برای خودم تنگ‌شده برای خود خود خودم برای او که نمی‌دانم چه بود و چگونه بود اما فقط می‌دانم این نبود دلم برایش خیلی تنگ شده گم گشته است. این گرد و غبار و آلودگی ها مانع از دیدار می‌شود. نیست اما می‌دانم بهتر از این است دلم برای خدای خودم تنگ شده. دلم برای امام حسین خودم تنگ شده. دلم برای خودم تنگ شده وقت تنگ و من هنوز به دنبال خودم می‌گردم. چگونه بعد از دو هفته خدمت به مادر عشقت یکهو می‌فهمی دلت برای خودت تنگ شده و نمی‌دانی چرا و چگونه و حتی برای چه و به دنبال چه به این حال و روز افتاده‌ای. حالم اصلا خوب نیست. حسین جان برام یه کاری کن در هیاهوی این روزها همه غریبه‌اند حس می‌کنم نمی‌توانم زبان بگشایم و یا حتی در کنارشان در سکوت بنشینم نگاه هایشان عذابم می‌دهد صداها و رفتار و حرکاتشان حرکاتی که نه از برای اذیت کردن من باشد. نه، سبک زندگی‌شان مرا آزار می‌دهد. این روزها نه تنها درک نمی‌شوم کسی را هم درک‌ نمی‌کنم بعضی وقت ها که این حال بهم دست می‌دهد فکر می‌کنم باید حرکت بزرگ و تحولی در خود ایجاد کنم و به این فکر می‌کنم که چه قدر از این مسیر را اشتباه آمده‌ام الان فقط و فقط یک جمله می‌شناسم آن هم «الهی استعملنی لما خلقتنی له» اما مگر خلقت من به جز عبادت است من که این را می‌دانم اما درس و شغل و زن و زندگی را چه کنم. چرا حس عبادت را در هیچ یک احساس نمی‌کنم. اما انگار همیشه یک چیز کمه یک نفر یک پشتیبان، یک حامی، یک رفیق پا کار یکی که درکت کنه یکی که باهاش هم مسیر بشی. خدایا کمکم کن حالم اصلا این روزا خوب نیست. «الهی استعملنی لما خلقتنی له»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه شایسته توانسته‌اید در قبضی که برایتان پیش آمده با جمله: «الهی استعملنی لما خلقتنی له» با خدا رابطه برقرار کنید و از او بخواهید که شما را و همه ما را در مسیری که مسیر حقیقی خلقت ما هست، قرار دهد و در این رابطه است که در دلِ آن قبض، منتظر رحمت واسعه الهی باید بود. آری! در این موارد، عمق‌بخشیدن به معارف الهیه بسیار مهم است مانند مباحث «معرفت نفس» یا تأمّل بر مقدمه تفسیر قیّم «المیزان». موفق باشید

36523
متن پرسش

سلام استاد عزیز: خدا کجاست وقتی صهیونیستها جلوی بیمارستان زنده زنده مجروحین و آوارگان را دفن می‌کنند و جسدشان خوراک گربه ها می‌شود؟ منی که در این صحنه هولناک خدا را نمیابم، چه کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا آنچه که ملاحظه می‌کنید توجه به حادثه تاریخ‌سازی نیست که رهبر معظم انقلاب متذکر آن هستند. عمده آن است که بتوانیم با افق توحیدی که انقلاب اسلامی در مقابل ما گشوده است و با بصیرت رهبر معظم انقلاب که متذکر امیدواری نسبت به آینده است، از همه این امور بدون انفعال، آری! بدون انفعال عبور کنیم. مگر نشنیده‌اید که در مسیر توحیدی آن‌چنان کار بر موحدین سخت شد که خدمت پیامبرشان آمدند و عرضه داشتند: «مَتىٰ نَصرُ اللَّهِ ۗ» پس یاریِ خداوند که وعده دادید، چه شد؟ و قرآن در توصیف آن جریان می‌فرماید: «بقره/ ۲۱۴) «أَم حَسِبتُم أَن تَدخُلُوا الجَنَّةَ وَلَمّا يَأتِكُم مَثَلُ الَّذينَ خَلَوا مِن قَبلِكُم ۖ مَسَّتهُمُ البَأساءُ وَالضَّرّاءُ وَزُلزِلوا حَتّىٰ يَقولَ الرَّسولُ وَالَّذينَ آمَنوا مَعَهُ مَتىٰ نَصرُ اللَّهِ ۗ أَلا إِنَّ نَصرَ اللَّهِ قَريبٌ» آیا گمان کردید داخل بهشت می‌شوید، بی‌آنکه حوادثی همچون حوادث گذشتگان به شما برسد؟! همانان که گرفتاریها و ناراحتیها به آنها رسید، و آن چنان ناراحت شدند که پیامبر و افرادی که ایمان آورده بودند گفتند: «پس یاری خدا کی خواهد آمد؟!» (در این هنگام، تقاضای یاری از او کردند، و به آنها گفته شد:) آگاه باشید، یاریِ خدا نزدیک است!

به گفته رهبر انقلاب «بسیاری بودند كه در مقاطعی، از آینده‌ كشور مأیوس می‌شدند. ما در این سی و چند سال، تجربه‌های متعددی داریم؛ بودند افرادی كه یا نزدیك‌بین بودند، یا دچار ضعف باور به كمك الهی بودند، یا حسن ظن به وعده‌ی الهی نداشتند؛ در یك مواقعی، «و زلزلوا حتّی یقول الرّسول و الّذین ءامنوا معه متی نصر الله»؛ در طول تاریخ هم پیش آمده است؛ در همان مواقع، خدای متعال كمك كرده است. و شما امروز ملاحظه كنید ملت ما، كشور ما، نسبت به همه‌ی دوره‌های گذشته، در نقطه‌ مقدم قرار دارد؛ پیشرفت جزو ذات حركت ملت ایران شده است؛ روزبه‌روز بحمدالله ملت پیشرفت كرده است، باز هم پیشرفت خواهد كرد؛ مهم این است كه رابطه‌ی خودمان را با خدای متعال محكم كنیم. »(۱۳۹۲/۰۵/۱۸). حال ما در نسبت با آنچه در غزه در حال وقوع است، چنین آینده‌ای را مدّ نظر داریم. آینده‌ای که روحیه تبعیض‌نژادیِ پنهان در جهان غرب که اسرائیل نماینده آن است، به حاشیه می‌رود و معلوم است که هزینه آن کم نیست. «در ره منزلِ لیلی که خطرها است در آن/ شرط اول قدم آن است که مجنون باشی». موفق باشید 
 

36519
متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی: استاد فکر می کنم در بخشی از سوره حضرت یوسف (ع) بود که فرمودید اینکه گفتند «تو همان یوسفی» با «یوسف تویی» فرق دارد لطف می کنید فرق این دو را کوتاه بفرمایید. پیدا کردن صوت برام سخت بود. تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جمله «تو یوسفی» ابتدا نظر به وجود جناب حضرت یوسف «علیه‌السلام» در میان است و پیرو آن به ماهیت آن حضرت. و در جمله «یوسف تویی» قضیه بر عکس است. و در این رابطه در بحث «اصالت وجود»، انسان، ابتدا وجود را از هر ماهیتی مدّ نظر دارد. موفق باشید

36513
متن پرسش

عرض سلام و ادب: استاد با توجه به تاریخ جدیدی که در حال وقوع است، من که یه انسانی ام که غرق در گناه و حجاب هایی هستم که برای خودم ساخته ام یعنی همین الان با توجه به احوالاتی که دارم میدونم توی برزخ درحال سوختنم. حالا من چطوری میتونم خودم رو توی این تاریخ معنا کنم یا حتی بهش ایمان بیارم؟ عبادت یا ذکر خاصی نیاز هست؟ می‌ترسم استاد می‌ترسم آخرش خسرالدنیا و خسرالاخره بشم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه باشیم افقی از حقیقت با شروع انقلاب اسلامی مقابل ما گشوده شده و راهی باز شده برای صداقت و ایمان و تواضع و پشتکار، معلوم است می‌توانیم انسان دیگری شویم. در این حالت است که نه تنها به گفته قرآن: «إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ» اعمال نیک، بدی‌ها را می‌برد، بلکه از این هم مهم‌تر: «إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا» در آن حدّ که حتی چنانچه انسان در مسیر توحید قرار گیرد، سیئات او نیز تبدیل به حسنات خواهد شد. در راستای حضور هرچه بیشتر در تاریخ جدید که شهادت و ایثار جزء لاینفک آن است خوب است کتاب «گلستان ۱۱» مطالعه شود. موفق باشید

36508
متن پرسش

سلام علیکم: وقتتون بخیر. آیه «وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُريدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَيْناكَ عَنْهُمْ تُريدُ زينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً» کهف (۲۸)
نظر به این دارد که پیامبر متمایل به کسانی شده بودند که پولدار بودند و گفته بودند اگر از فقرا دوری کنی ما به شما متمایل می‌شویم؟ چنین چیزی با عصمت حضرت تنافی ندارد؟ روایتی که می‌فرماید حضرت زهرا گردنبند داشتند و حضرت رسول با ایشان صحبت نکردند و رفتند تا آن را انفاق کردند، این روایت با عصمت حضرت زهرا منافات ندارد؟

 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیه می فرماید: اي پيامبر! آنچه بر تو واجب است، به سربردن با فقرايي است که همواره پروردگار خود را مي‌خوانند و در طلب وجه او هستند يعني با خواندن اسماي حسناي او به درگاه او تقرب مي‌جويند چون او را از طريق اسماءاش مي‌توان خواند. به عبارت ديگر اين‌ها مي‌خواهند خود را در جايي قرار دهند که صفات الهي اقتضاي آن را دارند. مثلاً آن قدر خود را ذليل جلوه دهند که عزت و عظمت و کبريايي او اقتضاي آن را دارد و آنچنان خود را در موقف جاهل و عاجز و ضعيف قرار دهند که علم و قدرت و قوت خدا آن را اقتضاء مي‌کند و اين است معني «يُريدُونَ وَجْهَهُ». و ديدگانت را از اين مؤمنين برندار و به خاطر زينت دنيا اينان را رها مکن و هيچ توجهي به توانگران کافرکيش نداشته باش و دنبال کساني که عنادشان با خدا موجب تسلطِ غفلت از حق بر قلبشان شده، مباش! که خدا چنان کيفرشان داده که ياد خدا را از دلشان ببرد و نتيجه‌ي اين غفلتِ قلب پيروي هوي و زياده روي است و تو اي پيامبر از چنين کسي که دنبال هواي خود است و کارش تجاوز از حق است، پيروي مکن.
اي پيامبر! اساس کار را بر اين بگذار که کار را با نيروهاي مخلص جلو ببري آن‌هايي که جهت روح خود را به کلي به سوي حق قرار داده‌اند. آن‌چه اي پيغمبر بر تو واجب است به سربردن با آن‌هايي است که به دنبال زينت زندگي دنيا نيستند که منظور ادامه‌ي کار با آدم‌هاي ساده و بي پيرايه‌اي است که انگيزه‌ي خودنمايي و دنياداري ندارند. رمز بقای دين در اين نکته است و هرگز آدم هايي که خود را با امکانات دنيايي قدرتمند جلوه مي‌دهند نمي‌توانند عامل پيشرفت دين باشند، هرگز دين با اين نوع آدم‌ها حفظ نشده و نمي‌شود.
دين الهي آمده است تا ما بتوانيم روح مان را با خدا مرتبط کنيم و در تقرب به خدا موفق شويم و بقيه‌ي امور همه فرعِ اين هدف است، حال اگر اين موضوع فراموش شود بقيه‌ي امور چه فايده‌اي دارد؟ بدين لحاظ به رسولش دستور مي‌دهد با افرادي باش که «يُريدُونَ وَجْهَهُ» وجه الهي را اراده کرده‌اند و تلاش دارند در اين عالم - ماوراء ظاهر زندگي دنيايي- به حق نظر کنند. اين‌ها کساني هستند که متوجه مقصد و مقصود دين هستند، بقيه اگر وارد دين شوند سعي مي‌کنند جهت دين‌داري را به سوي اهداف ديگري سوق دهند.
اين که به ما فرموده‌اند: بعد از معرفت به خداوند، هيچ عملي در اين دنيا بهتر از نماز نيست، به جهت آن است که در نماز، انسان در مسيري قرار مي‌گيرد که آن مسير، هدف دين‌داري است. نماز جاده‌ ارتباط روح به مقام اسمای الهي است و اين همه‌ مقصد و مقصود انسان است. خداوند مي‌گويد اي پيامبر با کساني به سر ببر و کارها را جلو ببر که در طلب وجه الهي هستند و جهت روح خود را در راستاي ارتباط با حق شکل داده‌اند و نه در جهت ارتباط با دنيا. به همين جهت تأکيد مي‌کند چشم از اين افراد برندار به سوي کساني که زندگي دنيايي را مدّ نظر دارند و در آخر با تأکيد فراوان مي‌فرمايد: «وَ لاَ تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا» به هيچ وجه از کساني که قلبشان از ما غافل است چيزي و پيشنهادي نپذير. کساني که عنادشان با خدا موجب تسلط غفلت از ياد خدا بر قلبشان شده هيچ پيشنهاد درستي- حتي با ظاهر دلسوزانه- ندارند، بايد بفهمند ما هيچ توصيه‌اي از اين افراد را نمي‌پذيريم. چون اين افراد فقط دنيا را مي‌بينند و نظر به عالم غيب و معنويت ندارند تا ما را در راستاي آن اهدافِ بلند کمک برسانند. مضافاً اين‌که روشن مي‌کند پيروي از هوس و افراط در آن از آثار غفلت قلب است به همين جهت در آخر آيه فرمود: «وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً» يعني شاخصه‌ي اهل دنيا آن است که از هوس خود پيروي مي‌کنند و به طور کلي انسان‌هاي افراط کاري هستند، به خصوص در موضوع هوس‌راني.
ملاحظه فرموديد در مطالب قبل دو نکته مدّ نظر بود يکي اين‌که در آيه‌ي ۶ به پيغمبر «صلوات الله علیه و آله» مي‌فرمايد: ناراحت مباش که بعضي‌ها يا اکثراً دين نمي‌آورند، اين قاعده‌ دنياست. ديگر اين‌که فرمود: دين را عرضه کن و نگران مباش، وظيفه‌ تو آن است که با مسلمانان متدين و ساده زيست امور را جلو ببري و آن‌ها را رها نکن و از صاحبان قدرت و ثروت که دل در گرو دنيا دارند پيروي مکن. آيا راز بقاء جامعه‌ ديني همين دو نکته نيست؟
در مورد گردنبند حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» این‌طور در روایات داریم که «روزي پيامبر (ص) در مسجد نشسته بودند. عرب باديه نشيني وارد شد و گفت: «اي رسول خدا (ص)! من گرسنه ام، لباس مناسبي ندارم، پولي هم ندارم و مقروض نيز هستم، کمکم کنيد.» پيامبر (ص) فرموند:«اکنون چيزي ندارم.» سپس به بلال فرمودند: «اين مرد را به خانه دخترم، فاطمه (س) ببر و به دخترم بگو که پدرت او را فرستاده است.»
بلال آمد و داستان را خدمت حضرت زهرا (س) عرضه داشت. حضرت نيز در خانه چيزي نداشتند ولي، گردنبند خود را که هدية دختر حمزة بن عبدالمطّلب بود باز کردند و به بلال دادند و فرمودند: «اين گردنبند را به پدرم بده تا مشکل را حل کنند.» بلال بازگشت و امانتي را تحويل پيامبر (ص) داد.
رسول خدا (ص) فرمودند: «هر کس اين گردنبند را بخرد، بهشت را براي او تضمين مي کنم.» عمار ياسر آن را خريد و سائل را به خانه خود برد. به او لباس و غذا داد و دو برابر ميزان قرض به او پول داد. سپس عمار غلام خود را صدا زد و گفت: «اين گردنبند را به خانه رسول خدا (ص) مي بري و مي گويي که هديه است. تو را نيز به آن حضرت بخشيدم.»
غلام نزد پيامبر (ص) رفت. گردنبند را به ايشان داد و جريان را برايشان شرح داد. پيامبر (ص) نيز غلام و گردن بند را به حضرت فاطمه (س) بخشيدند.
غلام نزد حضرت زهرا (س) رفت. گردنبند را به حضرت داد و جريان را براي ايشان بيان فرمود. حضرت فرموند: «من نيز تو را در راه رضاي خدا آزاد کردم.» غلام خنديد.
حضرت راز خنده غلام را سوال کردند. و غلام پاسخ داد: «اي دختر پيامبر (ص) برکت اين گردن بند مرا به شادي آورد، چون گرسنه‌اي را سير کرد، برهنه‌اي را پوشاند، فقيري را غني نمود، پياده‌اي را سوار نمود، بنده‌اي را آزاد کرد و عاقبت هم به سوي صاحب خود بازگشت.» موفق باشید
 

 

36498
متن پرسش

با سلام: آیا الله ذاتی صمد است یا الله وصفی؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: او در احدیت خود، در ذات خود مستغرق است و امثال صمدبودن برای او، وصفی است که ذاتاً در او می‌توان یافت، برعکسِ خالقیت یا رزّاقیت که اوصافی است که در نسبت با مخلوق در او می‌یابیم. موفق باشید

36474
متن پرسش

با سلام: استاد عزیز، در مورد تاثیر نماز غفیله خواستم از خدمتتان بپرسم. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نظر بگیرید این ما هستیم که مانند حضرت یونس «علیه‌السلام» در ظلمات دنیا گرفتاریم و با یادآوریِ نیایش آن حضرت در آن ظلمات، متذکر قسمت آخر آن آیه هستیم که فرمود: «كَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ» که حاصل آن آیه است که حضرت اظهار داشتند: «لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ». موفق باشید

36446
متن پرسش

با سلام جناب استاد: در خصوص آیه اربعه من طیر قرآن و تفسیر مثنوی معنوی اگر ممکن است نظری بفرمایید. آیا می‌شود این چهار طیر را با چهار کیفیت ساختاری ذهن تطبیق کرد منظور همان ذهنِ دانایی که از دارایی _طبق تئوری حضرتعالی _دورمان نگه می‌دارد؟ و طیر و مرغ در این آیه استعاره است؟ و آن چه می‌تواند باشد؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال، آن واقعه که قرآن بدان اشاره دارد در همین عالم برای حضرت ابراهیم «علیه‌السلام» واقع شده، تا شور ایمانیِ خاصی که ماورای باور به احیای مردگان است در شخصیت آن حضرت بوجود آید و آن حضرت، اراده احیای مردگان را در خود احساس کنند. و این‌جا است که می‌توان گفت عملاً حضرت خواسته‌اند «دانایی» را به «دارایی» سیر دهند؛ امری که بشرِ امروز، ابراهیم‌گونه نیاز دارد آن حضور را در خود بیابد. آگاهی به خوبی‌ها برای او کافی نیست باید راهی در مقابلش گشوده شود تا حضور در خوبی‌ها را بچشد دیروز اگر به او گفته می‌شد شایسته است که دروغ نگوید کافی بود تا دروغ نگوید ولی امروز باید در عالمی حاضر شود و افقی را در مقابل خود گشوده بیابد که با دروغ گفتن، آن عالم از دست برود و آن افق تیره و تار گردد. موفق باشید
 

 

نمایش چاپی