بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان، فلسفه، کلام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
29761
متن پرسش
سلام: «دین اسلام نسبی نیست ولی فهم ما نسبی است پس فهم ما از دین هم نسبی است» ظاهرا این جمله یه کم بوی پلورالیسم و تکثر گرایی میده، نظر شما راجع به این جمله چیه؟ چطور میشه این استدلال رو رد کرد؟ لطفا علاوه بر نظر خودتون منبعی یا جزوه ای کامل از خودتون دارید هم معرفی کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! فهم، نسبی است ولی در راستای رجوع به حقیقت و در نتیجه همواره رابطه‌ای با حقیقت می‌تواند داشته باشد مثل تشکیکی‌بودن وجود است که در عین آن‌که مرتبه‌ی پایینِ وجود نسبت به مرتبه‌ی بالاتر، ناقص است ولی از مسیر وجود بیرون نیست. موفق باشید

29756
متن پرسش
سلام علیکم: ان شاءالله تحت تاییدات حضرت بقیه الله توفیق خدمت هرچه بیشتر به مکتب محی الدین را داشته باشید. جناب استاد کتاب های شما را در حیات طیبه مرور اجمالی می‌کردم متوجه شدم نفسم قادر به همراهی با آثارتان نیست با توجه به کتاب ادب خیال عرض می‌شود که وضع من با شهید مطهری، جوادی، علامه طباطبایی هم همین گونه است من فقط مطالب عرفان نظری را طالبم حتی علاقه ای به عرفان عملی ندارم و پای بندی چندانی به اسلام ندارم و اگر این دو مورد اخیر شریعت و طریقت باشد و نظری را حقیقت بگیریم حقیقت خواه صرفم بنابرین آثار مطهری که مطالب عرفانی چندانی ندارد مطلوبم نیست یا مطالب فلسفی مطلقا از سینا بگیر تا صدرا علقه ای ندارم، یا المیزان چون گویا علامه کتومند یا شان المیزان بنحوی بوده که نمی‌توانستند مطالب عرفانی چندانی در او بیاورند البته من کامل بررسی نکردم همان معدودی که دیدم مثل حدید ذوقم را برآورده نکرد، البته ماسوای روش علامه خود مطالب قرآنی وسیع است و برای من بجز مطالب عرفانی بقیه مطالب جذابیتی ندارد و اصلا دغدغه وجودی نسبت به آن موضوعات ندارم البته مطالب سلطان‌علی‌شاه و صفی‌علی‌شاه شاید بتواند جانم را اندکی سیراب کند ولی در مجموع با قرآن چون کتاب عرفانی لااقل بطور صریح نیست انسی ندارم. سابق سوالی مطرح کردم کتاب استاد یزدان پناه را معرفی کردید رجوع کردم حس کردم او هم از خرده شیشه های صدرا در اثرش موجودست مطلبی را اولین بار در لطائف العرفان محمدعلی حکیم دیدم و اصلش را بعدا در آثار حضرت استاد مولانا علامه ابن عربی جانم بفدایش باد و حکمتی نیافتم مگر در خوان او مضمونش اگر خطا نکنم این بود که از ظرایف عرفان اینست بقیه علوم طالبین اش ناگزیرند به آموختن اصطلاحات اما این علم مستعدینش اصطلاح ناخوانده می‌فهمند نگار من که بمکتب نرفت بنابرین بنظرم رسید وقت را اتلاف نکنم بروم سرچشمه و از مولا و خداوندم شروع کنم شما نیز شرحی بر فصوص داشتید از آنجا که متاسفانه صدرایی هستید و خوف آن دارم که در شرح شما هم خورده شیشه باشد اگر عرفان خالص است شروع کنم اگر نه شرح دیگری را معرفی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً شروحی مثل قیصری و کاشانی هم سعی دارند مبنای عقلیِ إشراقاتِ جناب ابن‌عربی را حفظ کنند و بنده نیز در آن شرح، کاملاً در افق خِرد جناب صدرالمتألّهین با جناب ابن‌عربی همراهی دارم، همان‌طور که جناب صدرا با ابن‌عربی همراهی می‌کند و در کنش و واکنش می‌باشد. نمی‌دانم آیا شرحی هست که به قول شما از نوع تفکر حِکمی و عقلی جهت نگاه به فصوص، جدا باشد؟ موفق باشید

29742
متن پرسش
سلام: استاد بنده وقتي كتاب يا صوت معرفتي گوش مي كنم حالم خوبه، ولي بعدش همش حوصله ام سر ميره و دلم ميگيره و يه آشوبي در دلم مدام دارم، و برام هم اين سوال هست كه مثلاً حالا اومدم و كل صوت هاي معرفتي رو گوش دادم و كتابهارو هم خوندم، بعدش چي؟! توصيه شما براي خوب شدن مداوم حال روحيم چيه؟ (چون گاهي حال روحيم خوبه و گاهي بد)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌توان گفت این یک امر طبیعی است تا إن‌شاءالله انسان به حضوری برسد که به جای حضور در عالم کثرات به عالم وجود دست یابد. در این رابطه توصیه می‌شود بعد از دنبال‌کردن مباحث «ده نکته در معرفت نفس» به بحث «برهان صدیقین» رجوع شود و هر دو بحث با شرح صوتی آن دنبال گردد. موفق باشید

29740
متن پرسش
سلام استاد: اینکه در جواب ۲۹۷۲۹ فرمودید عرفان ادیان دیگه در جای خود معتبراند چند سوال به ذهن حقیر رسید. ۱. اگر عرفان شناخت و شهود است مگر از غیر راه ولایت و انسان کامل میشه به اون رسید؟ ۲. حتی در مورد عرفای بزرگ مثل ابن عربی و مولوی و ... خیلی از بزرگان در مقام اثبات تشیع این ها حرف هایی دارند و معتقدند غیر شیعه به مقام های عرفانی و حقایق نمی رسند. نظر حضرتعالی در این مورد چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همین‌طور است. و می‌توان از سخنان ابن‌عربی این‌طور برداشت کرد که بعد از حضور اسلام، بقیه‌ی ادیان هم به نحوی محمدی هستند. به همین جهت بحث موسای محمدی و یا عیسای محمدی را مطرح می‌کنند. و در قرآن نیز داریم: «لَيْسُوا سَوَاءً ۗ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللَّهِ آنَاءَ اللَّيْلِ وَهُمْ يَسْجُدُونَ» همه اهل کتاب یکسان نیستند، طایفه‌ای از آنها معتدل و به راه راست‌اند، در دل شب به تلاوت آیات خدا و نماز و طاعت حق مشغولند. موفق باشید

29745
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: برای محاسبه نفس جداولی وجود دارد که شامل موارد اخلاقی زیاد و ریزی هست و فرد باید شب به شب جلوی خودش بگذاره و این موراد رو در خودش چک کنه. آیا شما این نحوه محاسبه نفس رو پیشنهاد می‌کنید یا اینکه ما خودمون در خلوت خودمون برگه ای جلویمان بگذاریم و نسبت به اعمال روزانه مان فکر کنیم و ببینیم چی به نظرمون میاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید اگر خودمان با خودمان محاسبه‌ی نفس بکنیم و به عزم‌های بزرگ بیندیشیم، مثل عزم حضور در جهانی که با انقلاب اسلامی به میان آمد؛ در آن صورت خود به خود از خود خجالت می‌کشیم که به دنبال دنیا و مطرح‌کردن خود باشیم. موفق باشید

29729
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و تشکر. ۱. لطفا در مورد مصرف گوشت راهنمایی بفرمائید مصرف آن چه اثری روی روح می زاره؟ سنگدلی و بی رحمی میاره؟ بچه ها بخورند یا نه؟ ۲. در بحث عرفان عملی چه کتاب هایی را معرفی می کنید؟ (مقالات استاد شجاعی را خواندم) ۳. عرفان های غیر اسلامی، که تعالیمی را میدن و فرد ادعا یا احساس تجربیات معنوی هم داره، اینها معتبر هست یا نه؟ تفاوت رشد عرفانی با مبنای اسلامی با غیر اسلامی آن در چیست؟ از کجا شروع می شه؟ ۴. در مورد راه چهارم و گورجیف و اسپنسکی راهنمایی بفرمائید. این ها هم جزو عرفان کاذبند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. می‌فرمایند هر روز گوشت نخوریم ولی ترکِ کلی آن هم جایز نیست یک روز در میان، اشکال ندارد و فکر نمی‌کنم این برای کودکان و نوجوانان و جوانان موردی داشته باشد زیرا که بیشتر آن‌ها در موقعیت نفس بهیمه‌ی هستند. ۲. علیکم به منازل السائرین عارفِ واصل جناب پیر هرات، شیخ عبدالله انصاری. در این مورد می‌توانید جزوات ترجمه و شرح «منازل‌السائرین» را همراه با شرح صوتی آن از حاج آقا نظری بگیرید. ۳. عرفان‌های سایر ادیان در جای خود معتبرند، ولی عرفان‌های کیهانی بیشتر القائیات روان‌شناسانه می‌باشد و ریشه در واقعیات و فطریات انسان ندارد و عملاً نوعی توهّم را شکل می‌دهد. ۴. در جریان آن‌ها نیستم. موفق باشید

29725
متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله: استاد می گویند علوم حکمی نظری به دنبال کشف حقیقت است و علوم حکمی عملی به دنبال خیر و مصلحت: ۱. با توجه به اینکه علوم عملی مربوط به اخلاق و رفتار انسان است آیا فاقد حقیقتی برای کشف شدن است؟ چطور؟ ۲. فرق علم حضوری با حکمی عملی چیست؟ ۳. فقه در کجا قرار می‌گیرد؟ باتشکر و آرزوی سلامتی برای شما استاد گرانقدر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مبنای علم اخلاق و تزکیه باید معارفی باشد که آن اعمال را پشتیبانی کند و موجب انگیزه‌ی عمل اخلاقی باشد. ۲. در علم حضوری، معلوم عند العالم است. ۳. فقه، آداب قرب الی الله را برای انسان روشن می کند. موفق باشید

29711
متن پرسش
سلام و درود: این شاگرد کوچک برای اینکه از قافله درس شما عقب نماند، دست و پا نشسته پرید در (بنیان های حکمت حضور در جهانی بین دو جهان) و یکهو شمیم آشنایی به مشامش خورد که انگار سالهاست با آن آشناست و الفاظ شما چه زیبا آن ها را به تصویر می‌کشید همان جا که در نکته اول می‌فرمایید «با برافروختن روح امید در جان آنهایی که در راه قدم می‌زنند، با درک رنجی مقدس و ماواگزیدن در همان راه و به دوش کشیدن طوفانی که باید همچنان شعله ور بماند. راه گفتگو خداوند با بندگانش ترسناک نیست» بله! این ها توصیف حالات و لحظاتی است که قبلا در شب های سرد و روزهای داغ مسیر نجف تا کربلای اربعین حس می‌کردیم و با رنجی مقدس و به دور از توجه به ظلمات حاشیه ای و بدون هیچ ترسی (چون مقصد حسین (ع) بود و اصحابش که اصلا به سمت آنها فرار می‌کردیم پس ترس که نبود و بلکه شوق بود تماما) راه می‌پیمودیم. تازه می‌فهمیدم اربعین تجسم عینی انقلاب است و زبان انقلاب همان احساسی است که در اربعین تجربه می‌کنیم و بهترین روش همین توصیفات شاعرانه شما است و دیگر هرچه بیشتر بحث شود اصل حس را از بین می‌برد. شما و دوستان با هم بحث می‌کردید و جسم من صدایتان را می‌شنید ولی روحم در مسیر نجف به کربلای اربعین پیاده قدم می‌گذاشت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءالله خیر باشد. به هر حال آینده‌ی ایمانی ما از طریق این نوع مباحث، آینده‌ی ایمانیِ سراسر نشاط و حضور خواهد بود. موفق باشید

29713
متن پرسش
سلام: در علم خدا و مقام احدی یا واحدی همه انسانها فقط یک حقیقت و یک عین ثابته هستند یا متکثرند؟ مثلا حسن یک عین ثابته هست و بتول یک عین ثابت؟ همچنین برای بقیه موجودات؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در علم خداوند وجود علمی مخلوقات به همان شکلی می‌باشند که در عالَم و از جمله در عالم کثرات هستند. هرچند از نظر فطرت، همه در مقام توحید می‌باشند و در شهود الهی در عهد الست، حقیقت انسان گفت: «بلی شهدنا». و از این جهت فرموده‌اند همه در امر واحدی بوده‌اند. موفق باشید

29717
متن پرسش
بسمه تعالی. سلام علیکم: استاد راجع به بعضی از عرفا مقامات بلندی شنیده می شود که ظاهرا ابوسعید می گوید اگر عرش را در قلب من جای دهند ذره ای جا اشغال نمی کند این مقامات با مقامات ائمه معصوم چه تفاوتی دارد؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ائمه «علیهم‌السلام» یعنی انسان‌های کاملی که در جامعیتِ حضور در همه‌ی عوالم هستند، از عرش تا فرش در همه‌جا حاضرند. ولی ممکن است عارفی در وجهی حاضر و نسبت به وجوهی غایب باشد. موفق باشید

29698
متن پرسش
با سلام و احترام:من چند سوال درباره سحر و جادو داشتم ممنون ميشم كمكم كنيد. (در ضمن جواب سوالات خود را در كتاب جايگاه جن و شيطان نيافتم) ١. آيا سحر و جادو مي‌تواند بر زندگي فرد تاثير بگذارد؟ ٢. اگر سحر وجود دارد براي رفع آن و در امان ماندن از آن بايد چكار كرد؟ ٣. براي به راه كردن كسي كه سر به ناسازگاري و اذيت گذاشته بايد چكار كرد؟ ٤. مراجعه به دعا نويس براي ابطال يا رفع سحر و جادو كار درستي است؟ ٥. لطفا نظر خود را درباره سركتاب باز كردن بفرماييد؟ ٦. چطور متوجه شويم كه فردي سحر يا جادو شده (اگر سحر حقيقت دارد)؟ با تشكر فراوان از لطف شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده جواب همه‌ی سؤالات را در کتاب مذکور می‌توانستید بیابید. آری! سحر و جادو وجود دارد مثل آن‌که تحریم‌های آمریکا وجود دارد ولی تأثیر آن در نسبت به ضعف‌های ما می‌باشد. با توکل و صداقت و تواضع و قناعت و تدبّر در قرآن از طریق تفاسیر و تلاش بدنی مثل ورزش، انسانی می‌شوید که عوامل بیرونی برایتان نقش‌آفرینی نمی‌توانند بکنند. چرا باید خود را مشغول این امور کرد؟ موفق باشید

29696
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهر زاده: بنده با کتب شما و استاد آیت الله شجاعی رحمة الله علیه آشنایی دارم لیکن در وجودم سالهاست که جمع رذائل اخلاقی و بار گناهان باعث شده هیچ عنایتی از طرف حضرت حق نمی بینم، بر اساس روایت مَنِ اسْتَوَى يَوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ وَ مَنْ كَانَ آخِرُ يَوْمَيْهِ شَرَّهُمَا فَهُوَ مَلْعُون‏، خود را مورد لعنت الهی می دانم، از آنجا که نیاز به ارتباط شخصی اهل دل را برای پاسخ به رفع بعضی آثار گناهان که شاید قابل جبران نباشند در خود بسیار شدید می بینم چه بسا اگر نیابم خود را در هلاکت قطعی می بینم لذا بنده شما را بهترین وسیله برای رسیدن به چنین شخصی یافتم، از شما عاجزانه خواهشمندم اگر چنین فردی را در ارتباط با حل مشکل بنده می شناسید معرفی بفرمایید بلکه امید نجاتی در خود بیابم ان شاء الله امیدوارم در سایه بیکران رحمت منجی عالم مستدام باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شخص خاصی مدّ نظر ندارم مگر علمای جلیل‌القدری که عموماً مشغول درس و بحث خود هستند. با شهدا مسئله‌تان را حل کنید، بالاخره به ما وعده داده‌اند «وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» (آل‌عمران/170) آن‌ها راه‌های حقیقی را در مقابل ما می‌گشایند. موفق باشید

29703
متن پرسش
به نام خدا سلام بر جناب استاد طاهرزاده حفظکم الله: آقای دکتر سروش اگر اشتباه نکنم در مبحث تقلید فرمودند از هر یک از فقهای شیعه یا سنی حی یا میت می‌توان تقلید کرد و عرفا بعضا کتاب اسهل الفتاوا داشتند و در مسائل از آن فتوایی پیروی می‌کردند که آسانتر بوده است. در همین راستا حقیر برای آنکه شریعت سد راه طریقت نشود بعضا از فتاوایی که آسان‌تر است پیروی می‌کنم مهم اینست که عمل انسان مبتنی بر فتوای یک فقیه باشد و شریعت سهله را نباید با احتیاط های نابجا بر خود صعب کرد و در نتیجه موجبات طغیان نفس را فراهم کرد که مخل طریقت است مشکلی از حیث تقلید از هریک از فقهای شیعه حیا او میتا فارغ از آن فرمایش استاد سروش ندارم. چون در مسائل تقلید از فقهایی پیروی می‌کنیم که ۱. اعلمیت را شرط نمی‌دانند. ۲. زنده بودن مرجع را لازم نمی‌دانند. بنابرین دست من در تقلید از هر یک از فقها باز است. در بحثی که با یکی از فقهای اصفهان داشتم گفتم شما اعلمیت را شرط نمی‌دانید من هم نمی‌دانم بنابرین مشکلی در تقلید من از شما نیست. البته ایشان چون مرجع نیستند نمی‌خواستند زیر بار افتا بروند. اما مشخص بود در برابر استدلال من جوابی نداشتند و من مجاز به تقلید از ایشان بودم به هرجهت در تقلید از فقهای شیعه مشکلی ندارم. اما تقلید از فقهای اهل سنت که دکتر سروش گفتند مجازست آیا ایشان با توجه به آشنایی شما با ایشان و تحصیلات حوزوی که احتمالا داشتند مجتهد هستند تا با توجه به سخن ایشان این امکان فراهم شود از فقهای اهل سنت هم تقلید کرد؟ و اگر مجتهد نیستند مجتهدی سراغ دارید که تقلید از فقهای اهل سنت را مجاز بداند البته من با توجه به نگاه ابن عربی معتقد به بسط دیدگاه شان هستم و نظرم بر این است که باید لااقل به این اندیشید که می‌توان در عین اینکه کشف احمدی را اتم می‌دانیم لکن قائل به جواز تعبد به جمیع شرایع شد پس اشکالی بر اتخاذ احکام از شریعت موسوی یا عیسوی نیست و حضرتعالی فکرکنم شیخ را عقیدتا شیعه و از نظر فقهی سنی دانستید و نمی‌شود که خاتم الاولیا در مکاشفات نفهمیده باشد اعمالش به خاطر تبعیت از فقه سنی باطلست و چگونه با این اعمال باطل به حقیقت رسیدند پس مشاهده می‌کنیم فقه سنی یا شیعه اهمیتی ندارد و هریک از فقهای شیعه یا سنی می‌توانند طریق رسیدن به حقیقت باشند سوال دیگر من اینست که شیخ اکبر راجع به تقلید از سایر شرایع چه نگاهی دارند دقت شود فقه مثلا مسیحی نه اینکه مسیحی شویم بلکه در عین اینکه مسلمانیم در مسیر سلوک ممکنست همه فقها فلان مساله را حرام بدانند لکن نفس چموشی کند ولی حضرت عیسی جایز بدانند ما هم اگر بشود ازیشان پیروی کنیم تا نفس سرکش آرام بگیرد و ما هم گرفتار تجری نشویم و حجت داشته باشیم که در دین مسیحی شراب حلال بود و ما نوشیدیم نظر محی الدین درین باره چیست اگر بشود همه سوالات را پاسخ دهید و جواب کلی ندهید ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بحث در زنده‌بودن در زمانه‌ای است که زندگی می‌کنیم و مسلّم باید در دینداری در حوزه‌ی احکام، از طریق کسی که به او اطمینان دارید در زمانه‌ای که هستیم، تکلیف ما را می‌شناسد و ابلاغ می‌کند و در این رابطه و در این زمان با روبه‌روبودن با این‌همه مسائل، باید به فکر فقیه زنده و اعلم بود، و یا خودمجتهد بود. ۲. آقای سروش نه مجتهدند و نه چنین ادعایی دارد و فکر نمی‌کنم فقیهی باشد که بتواند به تقلید از اهل سنت فتوا دهد. ۳. ابن‌عربی خودش هم بالاخره از امام حنفی تقلید می‌کند و موضوع انس با روحانیت پیامبران، غیر از موضوع تقلید در احکام فقهی از آنان می‌باشد. موفق باشید

29702
متن پرسش
سلام علیکم: ترسِ سالک از هیبت و جلال مکاشفه، باعث توقف سیر و از بین رفتن توفیقات میشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ممکن است. مطالعه‌ی کتاب «مقالات» آیت الله شجاعی در این مورد مفید خواهد بود. موفق باشید

29686
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: گروهی در فامیل ما بسیار برای عرفان حلقه تبلیغ می کنند و در اطرافیان من هم کسی هست که به این جریان فکر می کند، نمی دونم چی به ایشان بگویم. چون شناختی از فعالیت های این گروه ندارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید به این افراد تذکر داده شود که چگونه عرفانی را که با اولیای معصوم و آیات قرآن می‌توان ادامه داد، رها کرده‌اند و به اموری دل بسته‌اند که بیشتر انسان را گرفتار توهّم می‌کند. موفق باشید

29682
متن پرسش
سلام استاد طاهرزاده: رهبری در صحبتی فرمودند که در عرفان نظری ورود نکردند این بخاطر اینست که قبول نداشتند یا فرصتی برایشان پیدا نشد که در فرض اخیر بنظر می‌رسد بجای پرداختن به رمان می‌توانستند به این مهم بپردازند اساس معارف در عرفان نظری است و این نقیضه در رهبری برایم توجیه پذیر نیست. اگر بکل با صدرا و فلسفه مخالف بودند قابل پذیرش بود عدم ورودشان در عرفان، ولی کسی که صدرا را قبول دارد و نشان از این دارد که ذوق عرفانی دارند و این ذوق را به کمال نمی‌رسانند جای تامل دارد. و سوال دیگر اینکه به هر دلیل مقبول یا غیر مقبول به عرفان نپرداختند آیا از جامعیت ایشان کاسته نشده است و چون عرفان عملی مبتنی بر نظریست و با آن صحبت مشخص میشود که احیانا مراتب کمال عرفانی را رهبری طی نکردند چگونه می‌توانند سفر بسوی خلق و در خلق را بسلامت بپیمایند.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه قرآنیِ ایشان بحمدلله آن‌چنان نورانی است که آنچه را ابن‌عربی در عرفان نظری مبتنی بر آیات قرآن گفته است، ایشان به راحتی در آن قرار می‌گیرند و ابداً بنده در فهم قرآنی ایشان ذرّه‌ای احساس نقص که مبتنی بر نیاز به عرفان نظری باشد، ملاحظه نکردم. موفق باشید

29681
متن پرسش
سلام: تعین اول و ثانی و لابشرط مقسمی بودن حق و حضرات خمس را در کدام روایات می توان صراحتا یا اشارتا جستجو نمود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در کتاب «مصباح الهدایه» بحثی را در مورد باطن نبوت و ظاهر آن می‌فرمایند که شاید بتوان با تعیّن اول و ثانی تطبیق داد. ولی به نظر می‌آید با محدودکردن سخنان گسترده‌ی اولیای الهی در قالب قیاسی که ارسطو تنظیم کرده است، مطلب، تقلیل پیدا می‌کند. موفق باشید

29688
متن پرسش
سلام علیکم استاد بزرگوار: خداوند بحق محمد و آل محمد علیهم السلام جناب عالی رو سلامت نگهدارد۔ بنده غربه الغربیه شیخ اشراق رو مطالعه می کردم که یک سوال برایم پیش آمده۔ ببخشید اگر کودکانه بنظر رسید: در آن مطلب و متون دینی دیگر مومنان اعم از سالکان رو از شهوت رانی برحذر داشته اند و مثلاً در رساله مذکور دستور می‌رسد که زنت را بکش۔ اینجا شارحان می گویند منظور قشر تانیث نیست بلکه شهوت انسان است۔ حالا سوال اینست که اگر سالک شهوت و همچنین حیوانیت خویش را در این سیر پشت سر گذاشت دیگر چه نیازی هست که برایش بهشت و حور و قصور مهیا کرده باشند؟ چون نفرموده اند اینها رو مهار کن بلکه اینکه بکش۔ پیشاپیش بخاطر پاسخ تون ممنونم۔
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در رابطه با آن رساله شده است تحت عنوان «شرح رساله‌ی غربت غربیه» طی سه جلسه شده است. صوت آن را در تشکل اشارت در تلگرام به آدرس زیر می‌توانید دنبال کنید: موفق باشید @esharat

29677
متن پرسش
سلام استاد: بنده تمام صوت های شرح حدیث ای اباذر را به لطف خدا گوش دادم. بعد از آن به نظر شما اول حدیث جنود عقل و جهل را کار کنم یا آداب الصلاة را؟ یا چیز دیگری که به نظرتان می‌رسد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با جدّیت به کتاب «آداب الصلواة» و شرح آن بپردازید، إن‌شاءالله شروع خوبی است و نکات ظریفی به جانتان می‌رسد. موفق باشید

29663
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: مدتی هست که با آثار شما آشنا شدم و به واسطه دوستان و مسجد، کتاب های «جوان و انتخاب بزرگ» و «ده نکته از معرفت النفس» را پیش رفته ام. حال سوال من اینجاست بسیاری از شهدا اصلا ساعتی پای این مباحث نبودند پس چگونه به این مراتب شناختی از خود رسیدند؟ آیا بهتر نیست بجای مطالعه این مباحث وارد میدان عمل شویم و موثر تر باشیم؟ با تشکر از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید در افقی که خداوند در مقابل شهدا قرار داد، پای در راه گذاشت که آن بهترین راهِ نوریِ این عالَم است. ولی اگر خداوند راه دیگری در مقابل ما قرار داد نباید از آن غفلت کنیم. موفق باشید

29669
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: استاد فرمودید که انسان باید متوجه شود که معبودش الله است و بعد وارد وادی ایمان شود. آنجایی که در مورد ذکر لااله الاالله توضیح فرمودید که قلب باید این ذکر را بگوید. یعنی باید شروع کند روی اینکه این ذکر را به قلب تفهیم کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. تکرار این ذکر شریف برای تغذیه‌ی قلب و به تعادل‌آمدنِ آن مؤثر است. موفق باشید

29666
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: استاد جانم! واقع اش بنده نسبت به سلوک و سیره شهید حججی غبطه می‌خورم (به آن عشق ها، ایثار ها و اخلاص ها...) اما دو سؤال ذهنم را درگیر کرده که پاسخ آن را می طلبم. ۱. استاد جان! سن بنده تقریبا نزدیک سن شهید حججی است، در حالی که بنده هنوز در این سن درگیر حجاب های ظلمانی و نورانی هستم؛ چطور باید شهید حججی در این سن کم به آن مرتبه از سلوک برسد که در وصیت خود به فرزندش می گوید «فرزندم چنان زندگی کن که خدا عاشقت بشه، که اگر عاشقت بشه تو رو خوب خریداری میکنه» راز این سرعت سلوک شهید حججی چیست!؟ چرا بنده نیستم؟!! ۲. بنده وقتی سلوک اجتماعی مقام معظم رهبری در دوران جوانی شان را با سلوک اجتماعی شهید حججی مورد مداقه قرار می‌دهم به یک تمایز عمده و مهم می‌رسم؛ اینکه گویا انتخاب حضرت آقا در نسبت با انقلاب اسلامی بزرگتر و به تعبیری سعه وجودی بیشتری داشته!! استدلالی که دارم این است که وقتی مبارزات و مجاهدت های آقا را در دوران جوانی ملاحظه می کنیم به شدت فعال و در عرصه های گوناگون حضوری جامع و تعیین کننده داشتن. بر خلاف شهید حججی که یک نوع انزواء حیاگونه می‌بینیم. نظر مبارک تان در مورد برداشت بنده نسبت به اصل انتخاب این دو بزرگوار و نیز استدلال بنده چیست!؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. با رابطه‌ی صادقانه با خدا و اولیای معصوم «علیهم‌السلام» إن‌شاءالله نظر لطف خداوند بر انسان محقق می‌شود. حال اوست که تصمیم بگیرد چگونه ما را بخرد. ۲. دو نگاه در میان است و هرکدام را خداوند به شکلی جلو می‌برد. شهید حججی را برای آن‌که حجّت شهدا شود و رهبر معظم انقلاب را برای آن‌که راه توحیدیِ بشر امروز را با نور شخصیت خود بنمایاند تا انسان‌ها در مسیر توحید جلو بروند. موفق باشید

29657
متن پرسش
سلام علیکم استاد: در کتاب آشتی با خدا فرمودید عرفا از کشف خود مطمئن نیستند. مگر می‌شود چیزی را ببینند ولی مطمئن نباشند؟ اگر مطمئن نیستند چه دلیلی دارد که ادامه دهند؟ برای ما چه لزومی دارد که راهشان را برویم وقتی آن ها خودشان اطمینان ندارند از شهود خود؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرفا عموماً در مقام حالِ معنوی هستند، ولی چون می‌دانند این خطر همیشه هست که آن حال، از خطوراتِ شیطان باشد، همواره آن احوالات را با تطبیق با سخن و سیره‌ی معصومین به صحت و سقمش پی می‌برند. موفق باشید

29656
متن پرسش
با سلام و احترام:استاد من تو حال و هوایی فراتر از مادیات و محسوسات بزرگ شدم و سالها انس داشتم با احساس های غیر مادی تا اینکه خوابهای وحشتناکی دیدم و از ترس اینکه اون خوابها تکرار نشن، مسیرم رو عوض کردم و بعد درگیر امیال جوانی شدم و غرق در دنیا. الان چند سالیه که فقط با مادیات زندگی می‌کنم ولی جای خالی عوامل غیرمادی رو به شدت توی زندگیم می بینم و برای اینکه به جواب سوالات بیشماری که دارم برسم نیازمند کمک های غیر مادی هستم. ضمن اینکه عقلم دست از سرم برنمی‌داره و تشنه ی معنویت هست. با این اوصاف تصمیم گرفتم یه بار دیگه از نو شروع کنم و ببینم باز هم اون خوابها میان یا نه تا اگه نیومدن سراغم مسیرم رو ادامه بدم. سوالم به طور مشخص از شما اینه که اگه امشب شروع کنم به تزکیه ی نفس و روح، چند روز طول میکشه تا اولین نشانه های معنویت رو مجددا ببینم؟ خواهش می‌کنم یه عدد بگید و اگه بازه ای از اعداد هم باشه مشکلی نداره. چون برام خیلی مهمه و توی تصمیمم اثر داره. مرسی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که بتوان برای این امور زمان تعیین کرد، فکر نمی‌کنم ممکن باشد. به گفته‌ی جناب عطّار: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». در این مورد خوب است سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست، بزنید. موفق باشید

29645
متن پرسش
سلام بر استاد: دیدگاه های مراجع معظم را در مورد فلسفه و یا عرفان اجمالا بررسی می‌کردم ظاهرا اکثرا نظر خوشی نسبت به آنها ندارند در اوایل جامع اسرار مرحوم سید حیدر آملی صحبت از بعد تصوف و تشیع به میان آمده است البته ایشان معتقد به عینیت این دو هستند اما متوجه می‌شویم قبل از ایشان قاطبه فقها مخالف بودند و اینکه معصومین ما را ارجاع به فقها داده باشند و این همه فقیه که بسیاری از آنها از قله های تقوا هستند همه به خطا رفته باشند جای تردیدست. باری اینکه بگوییم فقهای مخالف درین موضوع تخصص ندارند و قولشان حجت نیست هم گرهی نخواهد گشود چه این همه فقیه متقی در امر غیر تخصصی فتوا بدهند با اینکه می‌دانند اینکار حرامست محل تاملست. ثانیا اگر این باب باز شود از کجا معلوم فتاوای فقیه در موسیقی حجت باشد مگر تخصص دارد؟ در اقتصاد همینطور و به همین نحو به تمام مسائل سرایت می‌کند و بالتبع چیزی برای فقیه باقی نمی ماند. ثالثا شما چه انتظاری دارید مکلف قول فقیهی که اعلم می‌داند را بر زمین گذارد و سخن شما که نمی‌دانم اجتهاد دارید یا نه پیروی کند و بفرض مجتهد هم باشید آن فرد آن مجتهد مخالف را اعلم می‌داند و در مسائل اختلافی به فتوای بسیاری از فقها وظیفه تقلید از اعلمست. رابعا متخصصین هم اینگونه نیست که همه متفق باشند خوب آقای مصباح گمان کنم وحدت وجود را قبول ندارند ایشان متخصص نیست؟ یا آقای فیاضی نظرهای خاص خود را دارند، یا آقای یثربی که کتبی که در عرفان تالیف کردند و بسیار محل رجوع دانشگاهیان و ... است و این تالیفات نشان از تخصص ایشان در عرفان می‌دهد اما به مرور ایشان هم گویا به جرگه مخالفین پیوستند که مصاحبه ایشان را در برنامه شوکران می‌توان ملاحظه کرد در پایان بنظر حقیر مکلف اگر هنوز مرجعی انتخاب نکرده است اگر بتواند در کنار مساله اعلمیت مرجعی انتخاب کند که مخالف عرفان نباشد مشکلی پیش نمی آید و اگر مرجعی را قبلا انتخاب کرده است دو فرض دارد: ۱. مرجع خود را اعلم نمی‌دانند و مساوی با چند مرجع دیگر می‌داند درین صورت به مسائل تقلید مرجعشان رجوع کنند اگر رجوع به مرجع مساوی را جایز می‌داند در مساله جواز تعلم عرفان به مرجعی دیگر رجوع کنند و اگر رجوع به مساوی را جایز ندانست فعلا گریزی از تبعیت نیست. ۲. اگر مرجع خود را اعلم می‌داند یعنی او بهتر از دیگران در تفقه دین سررشته دارد بفتوای او فلسفه و عرفان نمی آموزد و با همین نیاموختن به حق تقرب می‌جوید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید با توجه به نظر حضرت امام و رهبر معظم انقلاب بتوانیم از این تنگناها عبور کنیم بخصوص که در این تاریخ در جهانی زندگی می‌کنیم که نمی‌توان از فلسفه و عرفان غفلت کرد و حضرت امام در همین رابطه آن نامه‌ی مشهور را به آقای گورباچف می‌نویسند و او را دعوت به مکتب صدرایی و عرفان ابن‌عربی می‌کنند. موفق باشید

نمایش چاپی