بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفان، فلسفه، کلام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
23583
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام خدمت استاد گرامی: ۱. ببخشید استاد به عقیده ای رسیدم که خواستم نظر شریف شما را بدانم؟ اگر اشتباه است صحیح آن را بفرمایید. خداوند به انسان عقلی داده که بوسیله آن حقایق را می فهمد و قلبی که آن حقایق را تصور می کند و اعضایی که آن حقایق را در عالم ماده به ظهور می رساند، پس انسان در برزخ خود با واردات قلبی که همان اخلاقیات انسان می باشد درگیر است و در قیامت خود با واردات عقلی که شامل اعتقادات اوست درگیر می شود. ۲. جایی از سخن شما را دیدم که فرموده بودید امام خمینی (ره) نتیجه سلوک علامه قاضی است. من بارها برآیم سوال بود که شیوه امام صحیح است که برای لحظه های خود برنامه ریزی می کردند و کارهای شخصی را انجام می دانند یا سیره علامه طباطبایی که در احوالات ایشان آمده اکثر اوقات را مطالعه می کردند و بیشتر امور شخصی ایشان را همسر یا فرزندان انجام می دانند و ایشان اصلا در قید زمان نبودند؟ حالا گفته شما موید این سخن است که سیره امام جامعیت دارد برای الگو گیری؟ خودم به این نتیجه رسیدم که مومن باید در امور دنیایی و آخرتی جمع کند و از هیچ کدام غفلت نکند که سیره اهل بیت همین است ولو اینکه وقت نکند بسیاری حقایق را در دنیا بفهمد ولی در آخرت می فهمد، دنیا محل خودسازی است، آیا درست است؟ ۳. چرا بعضی از اساتید بزرگوار نظیر آقای شجاعی و آقای صمدی و .. سعی دارند افراد را با عالم مثال مرتبط کنند؟ خوب مگر اراده الهی این نیست که ما در عمر مقرر در حجاب ماده او را و اهل بیت را اطاعت کنیم؟ اگر انسان با کشف و شهود بهتر بندگی می کند پس چرا دراویش بندگی نمی کنند؟ مثلا بندگی هم بکنند چه مزیتی دارد؟ اگر انسان راه خود را و مطالب علمی را بهتر می فهمد پس چه نیازی به این همه ریاضت های علمی است که علما کشیدند؟ مگر امام حسین علیه السلام نبودند و مگر حضرت ابراهیم نبودند و مگر علامه طباطبایی نبودند که به عالم مثال پشت کردند و امور را در حجاب ماده به پیش بردند؟ ۴. بنده چون حدود ده سال است به لطف الهی مطالعات خوبی روزی ام شده مطالب عقلی را با اینکه فلسفه نخواندم به خوبی می فهمم و الحمدلله جدیدا هر کتابی را آغاز به خواندن می کنم حقایق زیاد دیگری در ذهنم حاصل می شود. ولی دغدغه جدید گرفته ام که آیا من که نمی توانم حقایق را با کشف و شهود ببینم ایراد و نقصی دارم که از آن غافلم و این دغدغه که نکند تمام دریافت های عقلی ره آورد شیطان باشد و من راه را غلط رفتم و خیالات است که جای عقل نشسته؟ البته هر چه دریافت کرده ام وقتی به قرآن و روایات و علوم علما عرضه می کنم حق بودن آنها را خودم استنباط می کنم. ۵. بعد از مدتی که به شدت دچار قبض و بسط های متعدد می شدم حدود چند وقتی است آرامش وصف ناپدیری وجودم را فرا گرفته و اصلا اثری از علاقه به رذایل اخلاقی که قبلا با آنها دست و پنجه نرم می کردم نیست، احساس می کنم تازه عاقلانه رفتار می کنم آیا این تصورات من کاذب نیست؟ البته قابل بیان است به لطف خدا سه سال است در بندر عباس دور از خانواده زندگی می کنیم و روابط بسیار محدود تر از قبل شده، ولی خیلی می ترسم نکند منتقل شویم نزدیک اطرافیان و دوباره من در عالم پر از وهم آنها فرو روم و رذایل برگردد هر چند بعید می بینم مگر غفلت کنم. واقعا عذر خواهی می کنم که با سوالات سطح پایین خود شما اذیت می شوید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فکر می‌کنم چه در قیامت و چه در برزخ، قلب و عقل هر دو در صحنه باشد. ۲. خوب است. ۳. هر اندازه انسان بهتر رعایت دستورات الهی را بکند، بدون ریاضت‌های افراطی؛ خداوند بهتر حقایق آسمانی و معنوی را در مقابل او می‌گشاید. خداوند در سوره‌ی اعراف آیه‌ی ۴۰ می‌فرماید: «إِنَّ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ» برای کفار درهای آسمان را نمی‌گشاید. یعنی خداوند انسان‌های مؤمن را هر اندازه مصلحت بداند، متوجه‌ی حقایق بالا می‌کند. ۴. عمده، رعایت دستورات شرع است. خداوند خودش آن‌چه را لازم است به قلب انسان‌ها الهام می‌کند. ۵. همین‌طور که می‌فرمایید خوب است، چرا بی‌دلیل فکر کنیم تصورات‌مان کاذب است؟ در حالی‌که شریعت الهی تکلیف هر عملی را روشن نموده است. موفق باشید

23562
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. میشه تفاوت بین حال و استعداد رو بفرمایین؟ استعداد همان عین ثابته است؟ خیلی وقته پرسش و پاسخها به ایمیلم نمی آید در صورتی که همیشه آدرسم رو می نویسم. دلیل خاصی داره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی اخیراً در جلسه‌ی شرح «فصوص» در این مورد شده است. متن بحث در کانال تلگرامی @nedayeandishe هست. مورد دوم بررسی شد اشکالی نبود احتمالا مشگل از نرم افزار خودتان است. موفق باشید

23565
متن پرسش
سلام: در سوال شماره ۱۲۱۰۳ گفته شده انسان در ابتدا ماده است و بعد تروح پیدا می کند. حال چند سوال دارم: ۱. اگر انسان ابتدا ماده است چرا فرمودید نفس انسان خودش رحم را انتخاب می کند پس یعنی یک چیز مجرد است که رحم را انتخاب می کند ماده که از آسمان نمی آید؟!! ۲. چرا خداوند فرموده نفحت فیه من روحی؟ باز نشان می دهد که روح دمیده شده به جسم مادی حیات بخشیده است. ۳. اگر از ابتدا فقط یک چیز است و آن ماده است چرا بعد از حرکت جوهری و به تجرد رسیدن دو تا می شود یعنی بدن می ماند و روح می رود؟ باید همان بدن مادی به تجرد برسد و بشود بدن برزخی!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم اگر بحث «حرکت جوهری» را با دقت دنبال بفرمایید جواب خود را می‌گیرید. بالاخره ماده، بستری خواهد بود تا فیض الهی آن را به جنینی زنده تبدیل کند. موفق باشید

23558
متن پرسش
در روایات داریم هرکس به آنچه عمل کند خداوند علم چیزهای دیگر را به او می دهد. برخی با استفاده از این حدیث می گویند استاد سیر و سلوک اصلا لازم نیست ولی از طرف دیگر در روایات دیگر هم داریم هرکس راهنمایی نداشته باشد هلاک می شود و بسیاری از بزرگان هم مانند مرحوم قاضی و علامه طباطبائی درباره ی استاد سلوک سفارش کرده اند آیا این دو مطلب با هم ناسازگار است یا اینکه هرکدام سر جای خودش درست است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ‌کس در سلوک، مستغنی از اساتیدی که افق عبادات را در مقابلش بگشایند نیست. بحث بر سر آن است که در این تاریخ با حضور سیره‌ی امثال قاضی طباطبایی و شاه‌آبادی «رحمت‌اللّه‌علیهما» که منجر به شخصیت سلوکی حضرت امام شد؛ افقِ سلوکی تا حدّی روشن است و در این رابطه آیت اللّه بهجت می‌فرمایند: علم تو استاد توست. موفق باشید.

23555
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم از کتاب سلوک ذیل شخصیت امام خمینی رحمت الله علیه و برخی پرسش و پاسخ های استاد این طور فهمیده می شود که در شرایط فعلی به دنبال استاد سلوک نباشید و فقط همان کلیات مطالب حضرت امام خمینی و انقلاب اسلامی کافی است و دوران استاد سلوکی گذشته است سوال بنده این است که اولا به نظر استاد طاهرزاده اگر به بزرگانی مانند علامه حسن زاده یا برخی از بازماندگان حضرت علامه طهرانی یا آیت الله سعادت پرور مراجعه کنیم آیا اشتباه است؟یعنی بساط سلوک را باید جمع کرد و به هیچ ولی خدایی حتی کسانی که می دانیم بااخلاص و درستکار هستند مراجعه نکنیم؟ آیا نمی شود در مسائل کلان نظام زیرسایه ولی فقیه باشیم و ذیل شخصیت ایشان راه برویم ولی در مسائل شخصی در کنار آن از انفاس دیگران هم استفاده کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! بحث بر سر افقی است که در سلوک تاریخی باید در مقابل خود داشت و این است آن‌چه در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» مورد بحث قرار می‌گیرد. در ضمن بد نیست سری هم به جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» که بر روی سایت هست، بزنید. موفق باشید

23549
متن پرسش
سلام: استاد من اگر بخواهم در موضوع اطاعت از مادر مرتکب گناه نشوم باید از خانه تکان نخورم و اصلا بیرون نروم. می گوید نه مسجد برو و نه با رفیق هایت بگرد و نه بیرون برو. البته یک وقت فکر نکنید که رفیق باز هستم نه. هفته ای دو بار جلسه داریم یکی مطالعه کتب شهید مطهری (ره) است و دیگری جلسه شب شعر (حافظ) است. استاد من اگر بخواهم در این موضوعات از مادرم اطاعت کنم بی پرده بگویم مهرم نسبت به مادر از بین می رود. این درحالی است که من مردی ۲۵ساله هستم. استاد دارم نابود می شوم. بارها با مادرم صحبت کردم ولی فایده ندارد. استاد این چیزهایی که گفتم بدون اغراق گفتم. واقعا مخالف این است که من بیرون از خانه بروم مگر چه استثناءهایی باشد! شما را به خدا راهنمایی ام کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کسب معارف دینی که واجب ذاتی است اطاعت از والدین لازم نیست. این بستگی به خودتان دارد که چه چیزی در مورد رشد مبانی عقیدتی‌تان لازم است. در این مورد واجب است که آن را دنبال کنید. موفق باشید

23543
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد بزرگوار: من به دنبال رفع یکسری از مشکلاتی که داشتم و به لطف یکی از دوستان مباحث شما را در مورد خطبه متقین گوش دادم و عمل کردن به آن زندگی مرا از بیهودگی که بود نجات داد، بعد از آن مباحث شما به ترتیب در مورد معرفه النفس، سلوک ذیل شخصیت امام خمینی (ره) را با گوش جان شنیدم و اکنون مباحث ندای بی صدای انقلاب، جهود عقل وجهل را دنبال می کنم، غرضم از گفتن این مطالب این است که با توجه به اینکه بنده طلبه نیستم و تحصیلاتم از زیر شاخه های علوم پزشکی است ولی تمایل شدیدی به مباحث فلسفه و عرفان و هم چنین سلوک الی ا... دارم باید این سلوک را از کجا شروع کنم؟ اغلب کتابهایی که سفارش شده مثل کتابهای ملاصدرا یا محی الدین در دسترس کسی مثل من نیست حتی دانلود آن به صورت اینترنتی! من به دنبال رشته ایی برای ادامه تحصیل و کارشناسی ارشد هستم که بتوانم با ادامه آن خود حقیقی ام را بیشتر از قبل نمایش دهم و از تمام ظرفیت وجودی ام استفاده کنم با توجه به اینکه شغلم آموزش بهداشت است و هم چنین با توجه به اینکه رهبر تاکید خاصی روی مراجعه به علوم شناختی دارند و من احساس می کنم ظرفیت موفقیت در آن به من داده شده است و از طرفی توصیه می شود من رشته ایی مطابق شغلم یعنی ارشد آموزش بهداشت بخوانم، برای نجات از این سردرگمی پیداکردن راه درست راهی غیر از نظرخواستن از شما استاد بزرگوارم به ذهنم نرسید، پیشاپیش از عنایت شما کمال تشکر را دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم بهتر است که رشته‌ی خودتان را دنبال کنید و در کنار آن، مباحث سیر مطالعاتی را پی بگیرید و جلو بروید تا در مباحث «معاد» و شرح ۷۰ و چند جلسه‌ای آن إن‌شاءاللّه به مطالبی دست بیابید. موفق باشید

23540
متن پرسش
سلام علیکم: ۱. استاد جنود جهل به نظر جنابعالی وجودی هستند یا عدمی؟ به عنوان مثال آیا غضب همان عدم رحمت می باشد یا واقعا چیزی هست به نام غضب؟ ۲. استاد وقتی شخصی غضب رحمانی می کند ظاهرا این غضب دیگر از جنود جهل نیست. آیا از جنود عقل است؟ پس چرا در جنود عقل چیزی به نام غضب رحمانی وجود ندارد؟ ۳. استاد همانطور که فرمودید زمان از حرکت انتزاع می شود. سوالم این است که چرا زمان را بعد چهارم ماده می نامند و چرا خود حرکت را بعد چهارم ماده نمی گویند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در تقسیم‌بندیِ فلسفی خداوند منشاء غضب نیست، زیرا غضب از نظر فلسفه عدمی است. ولی در هر حال عدمِ رحمت، آثاری را در عالم ظاهر می‌کند مثل بیماری که عدمِ سلامت است. ۲. شاید عنوان «غضب رحمانی» را بتوان در راستای تبدیل نعمت قلمداد کنیم ۳. حرکت، موجب چهار بُعد ماده می‌باشد. موفق باشید

23532
متن پرسش
سلام علیکم: استاد جان در مورد سنن الهی در حال تحقیق هستم و می خواستم ارتباط این سنن با علل اربعه را بررسی کنم. در قالب مثالی سوال خود را مطرح می کنم. فرض کنید یکی از سنن الهی این می باشد که در صورت نیکی کردن به والدین عمر شخص زیاد می شود. حال اگر شخصی به والدینش نیکی کند، این سنت الهی که شخص بواسطه عمل به آن عمرش افزایش می یابد، کدام یک از علل اربعه است؟ خود شخص کدام یک از علل اربعه است؟ اگر لطف بفرمایید علل اربعه را در این فرایند نام ببرید ممنون می شوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سؤال بنده آن است که چرا ما باید آموزه‌های دینی خود را در قالبی قرار دهیم که ارسطو مطرح کرده است؟ آیا ایثار یا نفیِ أنانیت و از آن مهم‌تر، رجوع به حقیقت باید در علل اربعه که یک تقسیم‌بندی ذهنی است، تعریف شود؟ موفق باشید

23531
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: استاد جان در سوال ۲۳۵۲۲ منظورم از ماده ثانیه فلسفی همان هیولای اولی بعد از پذیرفتن صورت نوعیه و در اولین تحقق می باشد. در واقع منظورم هیولای اولی بعد از اینکه محقق شد و فعلیت پیدا کرد می باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هیولای اولی در دستگاه ارسطویی، قوه‌ی محض است که چون به صورت آمد، به صورتِ ماده‌ی بالفعل مورد نظر قرار می‌گیرد. حال این ماده‌ی بالفعل می‌تواند به هر صورتی از صورت‌های مادی درآید چه برای نجّار که به صورت چوب در می‌آید و چه برای فیزیکدان که به صورت ماده‌های مورد آزمایش در می‌آید. پس بنابراین بحث عموم و خصوص نمی‌تواند در موردش در میان باشد. موفق باشید

23522
متن پرسش
سلام علیکم استاد جان: ۱. استاد عزیز ماده ثانیه فلسفی (منظورم ماده اولی بعد از تحقق و پذیرفتن صورت نوعیه می باشد) چه ارتباط منطقی با ماده فیزیکی دارد؟ آیا رابطه آنها عموم و خصوص مطلق است که ماده ثانیه فلسفی اعم مطلق از ماده فیزیکی باشد؟ در این صورت لطفا مثالی از ماده ثانیه فلسفی بفرمایید که ماده فیزیکی نباشد. یا اینکه رابطه تساوی دارند؟ ۲. استاد عزیز فرمودید حرکت جوهری اختصاص به عالم ماده دارد. ولی در مورد نفس که مثلا از مرتبه نامیه به حسیه می رسد می گویند با حرکت جوهری است. در حالیکه نفس مجرد است. ممنون می شوم توضیح دهید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نمی‌دانم منظورتان از ماده‌ی ثانیه‌ی فلسفی چیست؟ ۲. جناب ملاصدرا در بحث «حرکت جوهری» روشن می‌فرمایند که نفس ناطقه از آن جهت که تعلق به بدن دارد، حرکت جوهری بدن در آن نیز جاری خواهد شد. موفق باشید

23509
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام: حدود یکسال پیش کتاب از برهان تا عرفان را همراه با صوت مطالعه کردم و انگیزه و شور زیادی پیدا کردم. حدود دو هفته پیش نمی دانم یک مسئله ای برایم پیش اومد و دوباره کتاب را خواندم و در قاعده «کل ما بالعرض لا بد ان ینتهی الا ما بالذات» عین شوروی و عین تری را می توانم تصور کنم و عقلم هم قانع می‌شود ولی در مسئله عین وجود که ذاتاً وجود است و هیچ درجه از وجود نیست که نداشته باشد، هر کاری می کنم نمی توانم تصور صحیحی داشته باشم و عقلم هم قانع نمی شود به نظر شما مشکل کجا است و راه حلش چیست؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوعاتی که به صورت بدیهی روشن است مگر باید با فکر به‌دست آورد؟ این مثل آن است که بخواهیم از درون آب‌ها، به دنبالِ عین تری بگردیم. در حالی‌که همین آب‌ها عین تری است. مگر جز این است که عین وجود، همین وجودها است، و همه‌ی درجه‌ی وجود در همین عین وجود، وجود دارد؟ موفق باشید

23507
متن پرسش
با عرض سلام استاد گرامی: ببخشید سوالی داشتم خدمت شما علامه بزرگوار در تفسیر المیزان درباره آیه «الیه یصعد الکلمه الطیب و العمل الصالح یرفعه» می فرمایند آنچه خودش به سمت خدا بالا می رود، کلمه طیب و علم است و عمل صالح آن را کمک می کند. و این بر خلاف عقیده بسیاری از مردم است. چون که مردم و همچنین بنده تا الان تصورم این بود که آنچه مهم است عمل است. علامه جای دیگر می فرماید: این آیه در باب عمل صالح و «علم نافع» کلامی است جامع و می فهماند که کار هر کلام نیکو یعنی اعتقاد حق، این است که به سوی خدا صعود کند... و کار عمل صالح این است که این اعتقاد و علم حق را در بالا رفتن کمک کند... و قلب توجه خود را بین علم و چیزهای دیگر تقسیم نکند. پس هرقدر خلوص آدمی از شک و خطوات شیطان کاملتر شد، صعود و ارتفاع علم بیشتر می شود! استاد آیا عمل، علم و اعقادات حقه را صعود می دهد؟ و همچنین سوال اصلی و اساسی این است که این علم چه علمی است؟ چه دانش و آگاهی است که عمل او را کمک می کند!!؟ آیا همه عقاید حقه شیعه است؟ آیا فقط معرفت نفس است؟ معاد است؟ علوم تجربی است؟ یا....
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عقیده‌ی پاک یعنی عقیده‌ای که هیچ انگیزه‌ای جز رجوع به حضرت حق در آن نیست و طبیعی است که به خودی خود، جهت حقّانی دارد و به سوی حق صعود می‌کند. آری! عمل مطابق آن عقیده موجب به فعلیت‌یافتن و به تفصیل‌یافتنِ هرچه بیشتر آن عقیده می‌شود. موفق باشید

23505
متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام و ادب و احترام و تسلیت به مناسبت شهادت بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خدمت شما استاد گرامی. ضمن تشکر از بیان زیبا و ساده و قابل فهم شما در مورد برهان صدیقین، چند سوال از محضرتان دارم: ۱. تعریف دقیق «عین یک چیز» چیست؟ ۲. در اول فایل برهان صدیقین ۵ فرمودید ابر عین آب نیست برای همین تمام می شود. خوب یک لیوان آب هم در اثر تبخیر تمام می شود پس آیا آن هم عین آب نیست؟ پس عین آب چیست؟ ۳. با توجه به اینکه اکثر اصلها و قوانین استثنا دارند، از کجا مطمئن شویم که این اصل که می گوید «کل ما بالعرض لابد ان ینتهی الی ما بالذات» در مورد هستی هم صادق است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ذات یک شیئ به اعتبار خودِ آن شیئ است و نه آن‌چه در حواشی آن قرار می‌گیرد ۲. قاعده‌ی مذکور، خودش شاهد خودش است زیرا هر «مابالعرضی» به اعتبار بالعرض‌بودنش بما بالذاتی منتهی می‌شود. موفق باشید

23495
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم استاد طاهرزاده چندی است از محضر یکی از اساتید اخلاق و عرفان که از شاگردان آیت الله سعادت پرور است و الان در استان اصفهان زندگی می کند استفاده خصوصی می کنیم. آیا در حال حاضر که عصر انقلاب اسلامی است و سالک واقعی بنا به فرمایشات شما شهدا هستند درست است که از این بزرگان استفاده کنیم؟ اگر درست است باز کدام راه بهتر است؟ راه شهدا یا راه عرفا؟ ... ناگفته نماند این استاد این نیروها را فقط برای انقلاب اسلامی و پاسداری از آن تربیت می کند. شاگردی داشت که امسال در روز اربعین در سوریه به شهادت رسید. خودش جانباز دفاع مقدس است و بارها از لسانش شنیدم که تمنای شهادت می کند. با این حال کدام راه بهتر است؟ (بهتر نه درست) ممنون استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا فکر نکنیم این امور قابل جمع است؟ از رهنمودهای آن استاد عزیز جهت اصلاح خود استفاده کنید، منتهی در بستر انقلاب اسلامی و برای درک حقیقت این دوران، خود را آماده نمایید. موفق باشید

23484
متن پرسش
با سلام: بنده مدتی است از طریق کانالهای فضای مجازی با کانالی به نام گروه حیات انسانی آشنا شده ام که طبق یک سری برنامه سیر مطالعاتی در حوزه فلسفه و عرفان که بیشتر مباحث علامه حسن زاده آملی که توسط آیت الله صمدی آملی شرح داده می شود به صورت فایل صورت گوش می دهم که از مباحث معرفت نفس گرفته تا بدایه الحکمه، نهایه الحکمه، شرح منظومه، دروس اتحاد عاقل به معقول و غیره، که در نهایت به فتوحات مکیه جناب ابن عربی ختم می شود باید طی سالهای آینده گوش کنم ضمنا دو سالی است که از محضر شما استاد گرامی به وسیله صوت و کتاب بهره مند شده ام. در برنامه های فوق، فردی هم به نام سید بهروز طیبان اهل نیشابور، سخنرانی هایی در مورد همین سیر دارند و نظر ایشان نیز این است که پیشرفت انسان باید شامل همه ابعاد باشد مثل علامه حسن زاده که در ریاضی، طب، نجوم و فلسفه و عرفان نیز متبحر هستند این شخص از جامعه و بویژه مردم مذهبی نیز انتقادهای بسیاری دارند و معتقدند علت عدم موفقیتها علی رغم پایبندی به مذهب، عدم تطهیر خیال می باشد و با تطهیر خیال انسان باید در زندگی عادی نیز از قبیل ثروت، علم و در کل در دنیا و آخرت نیز موفق ترین انسان باشد و از غربی های خیلی تعریف می کنند البته از افراد غربی، نه لزوما حکومتهای آنها و معتقدن اونها بیشتر از ما به دستورات ائمه عمل می کنند. به نظر شما با توجه به انتقاداتی که به تمدن غرب دارید و پیش بینی که از آینده غرب می کنید نظر ایشان چقدر درست است؟ آیا لازم است انسان در همه ابعاد زندگی از قبیل ثروت و .. در اوج باشد و امکان همچین چیزی هست حال به نظر شما بنده سیر مطالعاتی فوق را ادامه دهم یا از سیر مطالعاتی شما استفاده کنم. خواهشمند است راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان آن سیر مطالعاتی هستم. به نظر می‌آید خیلی طولانی است. علومی مثل ریاضیات و نجوم و طب، در صورتی آموختنش لازم است که مربوط به زندگی ما و کار ما باشد، ولی نقش چندانی در سلوک ندارد. در مورد تطهیر خیال، همان اندازه که انسان رعایت حرام و حلال الهی را انجام دهد و اندیشه‌ی خود را مشغول معارف عالیه بکند، مقصد حاصل می‌شود. موفق باشید

23474
متن پرسش
سلام علیکم: بنده طلبه ای هستم که هدف و ماموریتم را رهبری جامعه به سمت تمدن اسلامی در نظر گرفتم می خواهم برای تحصیلم اعم از تحصبل علم و مهارت و هر چیزی که برای هدفم نیاز است طرحی بریزم و طبق آن حرکت کنم. از شما درخواست دارم که طرح تحصیلی جامعی برای بنده پیشنهاد بدید. 09176546897
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این دو جمله‌ی مقام معظم رهبری و حضرت امام فکر کنید که در ذیل می‌آید و لذا اگر می‌خواهید به تمدن اسلامی بیندیشید، بعد از گذراندن دروس حوزوی باید از حکمت متعالیه‌ی صدرا غافل نبود. موفق باشید

در راستای نظر به حکمت متعالیه جهت حضور در تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده، مقام معظم رهبرى «حفظه‌اللّه» مى‏ فرمايند: «... به گمان ما فلسفه‏ ى اسلامى در اسلوب و محتواى حكمت صدرايى، جاى خالى خويش را در انديشه‏ ى انسان اين روزگار مى‏ جويد و سرانجام آن را خواهد يافت ...».

 حضرت امام خمینی «رضوان‏الله‌تعالی‌عليه» در جواب به سؤال آقای دکتر «حسنين هيكل‏» خبرنگار مشهور مصری و از یاران جمال عبدالناصر كه از ايشان مى‏ پرسد چه انديشه‏ ها و انديشمندانى بر شما تأثيرگذار بوده‏ اند؟ مى‏ فرمايند: «در فلسفه: ملا صدرا، از كتبِ اخبار: كافى، از فقه: جواهر.» (صحيفه‏ ى امام، ج 5، ص 271) و نيز در دعوت گورباچف به اسلام، موضوع حكمت متعاليه‏ ى صدرا و عرفان محى‏ الدين را مطرح مى‏ كنند. زيرا آموزه‏ هاى دينى ما در مكتب ملاصدرا به يك نظم منسجم در آمده و مى‏ تواند پشتوانه‏ ى فلسفى انقلاب اسلامى و تمدن اسلامى باشد در آن حدّ که حضرت امام خمینی «رضوان‏ الله‌تعالی‌عليه» متوجه‌اند اگر آقای گورباچف بخواهد از اردوگاه مارکسیسم به‌در آید و در دامن لیبرال‌دموکراسی نیفتد، حکمت صدرایی و عرفان ابن‌عربی چنین استعدادی را دارا است.

23469
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: خیلی عذر میخوام که این سوال رو می پرسم، اگر جوان مجردی در اوج نیاز و عدم دسترسی به ازدواج دائم، امکان متعه داشته باشد ولی جهت مجاهدت نفس و پیشرفت در مباحث معرفت نفس و دوری از لذات از آن خودداری کند، کار صحیحی است؟ در واقع آیا ترک عمل مستحب می تواند منجر به ارتقای انسان در تهذیب نفس شود؟ ببخشید از این سوال، ولی واقعاً مورد نیاز بود و جایی برای طرحش پیدا نمی کردم. ممنونم از این که همواره سوالهای من رو پاسخ می دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مانعی جهت سلوک نیست ۲. مستحب یعنی عملی که شریعت رخصتِ ترک آن را داده است. موفق باشید

23463
متن پرسش
سلام استاد عزیز خدا قوت: بنده کارمند می باشم وضع مالی نه چندان خوبی دارم الحمدلله راضی و قانع هستم. دوستان همکار بنده با توجه به وضع اقتصادی در فراغت به دنبال کار دوم و معامله ماشین و مسافر کشی و بازار یابی هستند. حال بنده با توجه به سیر مطالعاتی و حدیث و معرفت نفس آیا به نفس خودم و تهذیب خود و خانواده برسم یا در فراغت هم دنبال یه درآمد دیگه باشم؟ چونکه همکاران بنده با این کار دوم اوضاع مالی مناسبتری نسبت به بنده دارند و از طرفی اگه کار دوم کنم یقینا دیگه به مباحث معرفتی و سیر مطالعاتی نرسیده و حضوری ندارم. با تشکر فراوان تقاضای نصیحت و راهنمایی خیرخواهانه شما را دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده که به صورت شخصی خدمتتان عرض شد آن بود که چه اشکال دارد منبع درآمدی در حدّ رفع سختی زندگی داشته باشید، ولی لااقل هفته‌ای یک‌بار در جلسه‌ی معرفتی و قرآنی حاضر شوید. موفق باشید

23455
متن پرسش
سلام علیکم: می خواستم نظر شما را در مورد آقای مسیحا برزگر که آثاری در مورد عرفان دارند بدونم آیا ایشان و آثارشان قابل اعتماد است یا نه؟ با تشکر از شما ان شاءالله موفق و سلامت باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:اطلاعی از آثار ایشان ندارم. موفق باشید

23460
متن پرسش
سلام علیکم استاد جان: استاد جان بنده طلبه هستم و در زمینه داستان کوتاه فعالیت دارم با موضوعات مذهبی و اجتماعی و با روزنامه ای همکاری دارم. مدتی هست که مشغول مطالعه فلسفه هستم و اکنون نیز بحث حرکت جوهری را از فایل های شما دنبال می کنم. در فایلی فرمودید که قصه خیال انسان را تقویت می کند و جناب ابن سینا عهد کرده بودند که هیچ گاه قصه نخوانند. خواستم بپرسم به نظر جنابعالی بحث داستان نویسی را رها کنم؟ آیا مانع رشدم می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً آن را رها نکنید. آری! در نگاه فلسفی نباید خیال را وارد کرد، ولی: «آدمی را فربهی هست از خیال / گر خیالاتش بُوَد صاحب‌جمال». موفق باشید

23449
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: حضوری فعال در عرصه های اجتماعی در انقلاب اسلامی برای رسیدن به نهایت قرب الهی که محور تفکر جنابعالی است، تا اندازه ی آن را درک کردم، اما میخوام این مسئله را از یک زاویه ببینید و نظر مبارک رابفرمایید. ازاین زاویه که سلوک فردی در قیاس با سلوک اجتماعی بسیار مشکل و چالش برانگیز است، چرا که در سلوک فردی، تفکر و تصمیم شما فردمحور است و اساسا به حضور اجتماعی خود درحد یک صله رحم و خدمت جزئی به مردم می بینید، اما در سلوک اجتماعی چالش مهم اینجاست که وقتی بنا دارید، در عرصه های اجتماعی حضوری فعال داشته باشید، ناخوداگاه با توهمات و تعلقاتی هم چون «شهرت طلبی»، «قدرت طلبی»، «ریاست طلبی» و «فخرفروشی» در روح و روان انسان ظهور می کند، در واقع فعالیت خالصانه فرد را مخدوش می کند. بنظرم خالی از لطف نیست که یادداشتی پیرامون این مقوله بنویسید، و بفرمایید که مواجه با چنین احوالاتی چگونه است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرایضی مبنی بر این‌که «انسان به انسان، انسان می‌شود» شده است. در هر حال آن‌چه سلوک را حقیقی می‌کند، حضور فعّال در اجتماع است با این هدف که خدا را در مناسبات خود حاضر کنیم. پیامبر ما «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «لا رهبانیة فی الاسلام» رهبانیت ما جهاد با استکبار است که مانع حضور خدا در مناسبات انسانی است. فرارکردن از کفر، راهِ چاره نیست باید کفر را فراری دهیم چیزی که با انقلاب اسلامی محقق شد و جناب آقای دکتر سعداللّه زارعی در شماره‌ی اخیر روزنامه‌ی کیهان در روز شنبه ۶ بهمن‌ماه تحت عنوان «اخراج آمریکا از دایره قدرت» متذکر آن شدند. موفق باشید

23450
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: بنده یک سایت با محتوای مطالب مذهبی دارم که هر چند وقت سئوالاتی از جانب کاربران به سایتم ارسال می شود که بنده با توجه به اینکه کارشناس نیستم به آنها پاسخی نمی دهم. به ذهنم رسید در برخی از سئوالات از شما کمک بگیرم به این شکل که کتاب یا مقاله ای از خودتان در ارتباط با آن سئوال به بنده معرفی نمایید تا به سئوال کننده معرفی کنم. ممنونم. آخرین سئوالی که برایم ارسال شده بدین شرح است: «هرگز انسان ساخته خدا نیست و قظعا موجودات فضایی انسان امروزی را درست کرده اند شما به نواقص بی پایان انسان نگاه کنید موجودی بسیار ضعیف که با یک میکروپ و ویروس به اندازه هیچ از پای درمی آید هیچ ثابتی ندارد، بشدت محتاج و نیازمند همه چیز است و یک زندگی اجباری که هیچ اختیاری در آن ندارد. نمی تواند پدر و مادر و شهر و کشور و خویشان و تحصیل و شغل و درامد و حتی اسم و نشان و قد و وزن و لباس و رنگ و.. هیچ هیچ خود را انتخاب کند. کاملا موجودی کوکی است با یک زندگی کاملا برنامه ریزی شده. این موجود ضعیف و سراسر نقص و عیب کجا ساخته خدایی قادر و متعال با آن همه تعریف و تمجید و بزرگی و دانش بی انتهایی است که در کتابهای آسمانی قرآن انجیل و تورات و غیره آمده است و یا آن خدای کتابهای آسمانی تخیلی و ساختگی است یا انسان آفرینش خدا نیست یا خدا واقعا قدرتمند و بی نقص نیست؟ نمی شود خدایی با این همه عظمت موجودی به این ذلیلی و سراسر نقص و عیب را بیافریند بعد هم آنچنان او را بشدت تهدید کند و برایش جهمنی عجیب وعده دهد. شما قرآن را بخوانید هیچ کجایش با عدل و زندگی و ضعف های انسان جور نیست. آخر یک انسانی با این همه بدبختی و نیاز بی پایان که عمر بشدت کوتاه دارد چرا باید آن عذابهای عجیب غریب را برای یک اشتباه که آن هم از روی نیاز است در نظر بگیرید یا خدا تخیلی است یا انسان ساخته پرداخته مستقیم خدا نیست و انسان محصولات مخلوقِ مخلوقِ مخلوقِ خدا است و هیچ ربطی به خدا ندارد. مثلا در قرآن بدون هیچ شرطی می گوید مرا بخوانید تا اجابت کنم شما را؟ و هزاران نمونه مشابه آن در ادیان دیگر به همین مفهموم است و همه خدا را می خوانند اما از خدا و اجابت خواست انسانها خبری نیست؟ پس اگر کمی دقت کنید و خوب جهان و انسان ضعیف را نگاه کنید و آن را با تعاریف از خدا می شود مقایسه می کنید به روشنی آفتاب مشخص است که انسان ساخته و پرداخته موجوداتی فضایی است که یا برای برده کشی یا آزمایشات علمی ساخته شده است و هیچ ربطی به خدا ندارد منتظر پاسخ هستم.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه فرقی می‌کند که انسان‌ها را موجودات کرات دیگر خلق کرده باشند یا در حین فعل و انفعالات مادی درست شده باشند، آن‌طور که مارکسیست‌ها می‌گویند. در هر حال همه‌ی این‌ها موجوداتی‌اند که خودشان نمی‌توانند علت خود باشند و باید موجودی که عین وجود است و علت نمی‌خواهد، منشأ همه‌ی عالم باشد. در این مورد خوب است به کتاب «از برهان تا عرفان» همراه با شرح صوتی آن که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

23447
متن پرسش
با عرض سلام و وقت بخیر خدمت شما استاد محترم و گرامی: استاد ازتون راهنمایی می خواستم من در حدود یک سالی است که به درخواست خودم از تهران به شهرشتان نزدیک تهران رفته ام. علت این انتخاب هم به دلیل بحث مالی و ترافیک و نوع کارم و اوضاع بد تهران بود. همه مسائل فوق برایم حل شد اما بعد از یک سال و نیم احساس می کنم به خاطر دوری از حرم عبدالعظیم و همچنین هیئت و پایگاه بسیج و مسجد از لحاظ معنوی رشد بسیار پایینی داشته‌ام. الان هم نمی دانم دوباره بخواهم بعد از اتمام مدرسه فرزندم به تهران برگردم یا نه. از لحاظ شرایط کاری برای خودم شهرستان خیلی خیلی بهتر است اما از لحاظ رشد معنوی احساس می کنم در تهران قوی تر خواهم بود. ممنون میشم اگر شما هم راهنمایی بفرمایید برگردم تهران یا خیر؟ ضمن اینکه پدرم هم به رحمت خدا رفته و مادرم تنهاست. البته خواهر و برادر دارم که بهش سر بزنن و من هفته ای یکبار به تهران می آیم برای سر زدن. اما خانواده خودم در شهرستان تنها هستند و باید منتظر باشند تا دو هفته یا یک هفته یکبار به تهران بیایند. اینجا از لحاظ رشد معنوی برای خودم و دختر ۹ ساله ام و همسرم ضعیف است. ما در تهران هیت و مراسمات خیلی خوبی دارد. سوال دوم اینکه زمانی که ما می خوابیم می شود یکسری از سخنرانی ها را یا قرائت قرآن را به صورت هدفون گوش کنم آیا باز هم برایم اثرگذار است یا خیر؟ متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ما موظف هستیم در جایی زندگی کنیم که شرایط تعالی معنوی ما فراهم باشد. ۲. فکر نمی‌کنم مشکلی در میان باشد. البته بهتر است در هنگام خواب، با اذکار مربوطه به خواب روید مثل قرائت آیت الکرسی و سوره‌ی توحید و ذکر تسبیحات حضرت زهرا «سلام‌اللّه‌علیها». موفق باشید

23439
متن پرسش
سلام علیکم: ۱. در شرح رساله الولایه فرمودید که علت و معلول یک حقیقت بیشتر نیست. یعنی معلول همان حقیقت است به صورت محدود و علت همان حقیقت است به صورت نامحدود. و هر چه آدم بتواند محدودیت ها و مشغولیت ها را کنار بزند به آن حقیقت خود که همان علت است یعنی خدا نزدیک می شود. حال سوال اینست که اگر بشر بتواند تمام محدودیتها را کنار بزند و به فنای ذاتی برسد آیا در آن مرحله خود را خدا می داند؟ پس این وسط علم به وجود خود که «من هستم» چه می شود؟ سوال دوم اینست که ما کاری به این نداریم که به آن مرحله می رسیم یا نه، آیا همین الان با توجه به تعریف علت و معلول حقیقی می توان گفت که من خدای محدود شده هستم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مگر می‌شود در موطنِ معلولیت همه‌ی محدودیت‌ها کنار برود؟ چون ذاتِ موجود عین معلولیت است. پیشنهاد می‌شود بحث «برهان صدیقین» مطالعه گردد ۲. خدا عین نامحدودیت است پس هر محدودی، غیرِ خدا است. موفق باشید

نمایش چاپی