بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: امام خمینی(ره)، انقلاب اسلامی، تمدن اسلامی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12663
متن پرسش
سلام استاد: من این طرف اون طرف میشینم و خودم را منتسب به شما می کنم و ادعای شاگردی تون اما خوب برای خودم در سیاست مجتهد هستم مثلا و تقلید نمی کنم مثلا مثل این نوشته در وبلاگم شما را ناخشنود می کنه آیا؟ و مرا ازتون دور یا اجازه داریم در این حد منتقد بمونیم؟ نوشتم اخیرا: هوالشاهد این روزا هر ساعتش مطلبی به ذهنم میزنه برای ازش نوشتن اما حسش نیست درباره دیدار اخیر دانشجویان با رهبری مث روز روشنه که حساب شده و فیلترشده هست باید اسمشو گذاشت «دیدار بخشی از دانشجویان موافق و معتقد به نظام با رهبری» این نحوه کار جز ضرر به نظام نفعی نداره، دیدارهای کلیشه ای و متن های سفارشی پ.ن: کاش من مشاور رهبری بودم!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی هم خوب است که هرکس خودش اهل فکر باشد، ولی مواظب باشید در ارائه‌ی نظر خود همه‌ی جوانب را بنگرید و اگر از جهاتی مثل بقیه فکر نمی‌کنید لااقل متوجه باشید مبنای نظر بقیه چیست. مثلاً در این مورد خاص، آیا آنچه توسط دانشجویان به گفته‌ی شما گزینشی ارائه می‌شود، روح اصلی دانشگاه  نیست؟ آیا باید عده‌ای که مقیّد به هیچ قیدی نیستند و حالت آنارشیست‌گری دارند هم در چنین جلساتی به میدان بیایند؟ مگر روح انقلاب که مردم انجام دادند از آنِ معاندان نظام است؟ موفق باشید

12661
متن پرسش
عرض سلام و تحیت به محضر استاد: پیرو سوالی که حضورا از شریف در رابطه با بازسازی حرم امام داشتم برای جمع بندی سوال زیر را مطرح می کنم: سوال اول: ما را از دبستان با این تفکر بزرگ کردند که خاندان پهلوی خاندانی تجمل گرا و اهل بریز و بپاش بودند و مصداق آن را کاخ های نیاوران و سعد آباد ذکر می کردند آیا با گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی این اشرافی گری های حرم در همان راستا نیست؟ سوال دوم: هر چند نظر بعضی این است که در معماری حرم امام شکوه هنر اسلامی ایرانی دیده می شود اما با وجود ضربات سنگینی که اقتصاد ایران و به تبع قشر مستضعف و حتی متوسط از اثرات تحریم خورده است و کشور دچار رکود و تورم بی سابقه است آیا این مسئله در حال حاضر نیاز بود؟ آیا شما جناب طاهرزاده که معتقدید بشریت باید به معصوم رجوع کند این روایت را خوانده اید که شخصی خدمت حضرت صادق (ارواحنا له فدا) رسید و به لباس زیبا و قیمتی حضرت اعتراض کرد و حضرت را به سیره ساده زیستی پیامبر و امیرالمومنین (ارواحنا لهم فدا) متذکر شد و حضرت در جواب فرمودند آن زمان امت اسلام فقیر بود و اکنون جامعه اسلامی به رفاه نسبی رسیده است حال عرضم این است با وجود اینکه ما در اجرای عدالت در انقلاب اسلامی پیشرفت کمی داشته ایم و قشر ضعیف با تورم و تحریم به شدت تحت فشار است، این اشرافی گری ولو به اسم هنر اسلامی ایرانی در این مقطع حساس و پیچ تاریخی نیاز انقلاب اسلامی بود؟ اگر با بنده هم عقیده اید سوال این است چرا رهبر زمان شناس و قاطع ما این تذکر را ندادند و مانع نشدند؟ سوال سوم: شما در جواب حضوری خود فرمودید رهبری در این مسئله دخالت نکرده اند چرا که سردمداران این امر دارای چنین فکری هستند و رهبری برای این نوع فکر حد و مرز قائل شده اند و چون به طور علنی مغایر با نظام اسلامی نبود و حرام عینی و بین نبود رهبری مانع از انجام این کار نشدند اما شما در حکم حکومتی رهبر انقلاب که به صورت صریح از احمدی نزاد خواستند تا رحیم مشائی را از سمت معاون اولی عزل کند هم حرام عینی و مغایرت با سیاست های انقلاب اسلامی ندیدید اما ایشان حکم حکومتی صادر کردند حال سوالم این است که ایشان نه تنها حکم حکومتی صادر نکردند بلکه حتی موضع گیری زبانی هم نکردند آیا این باعث تاسف نیست؟ شما دائما همچون نیچه و جناب هایدگر از به حجاب رفتن حقیقت گله می کنید. آیا روح ا... خمینی که کوخ نشینی را به کاخ نشینی ترجیح داد و دائما متذکر می شد تا مسئولان نظام اسلامی به اشرافی گری و تجمل رو نیاورند آیا این تغییر در حرم امام باعث نمی شود که نسل چهارم انقلاب در تعریف امام بزرگوار به حجاب بروند و دچار دوگانگی شوند؟ چرا رهبر انقلاب که نگران تحریف شخصیت امام هستند اجازه می دهند کسانی مسئول بازسازی حرم امام شوند که امام را درست درک نکرده اند؟ خرقه زهد و ریا کندم و بر تن کردم که من از حرم روح ا... بیزار شدم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تجمل و اشرافی‌گری با روح اسلام و انسانیت نمی‌خواند هرکجا که باشد. ولی باید بین کاخی که پهلوی برای خودش می‌سازد و با حرمی که تولیت بنا به نظر خود، برای نشان‌دادن شکوه شخصیت امام راحل می‌سازد، فرق گذاشت به‌خصوص که توصیه شده است حرم امامان و مساجد با شکوه باشد ولی تجملی نباشد. در مورد حرم حضرت امام تفاوت نظرها در با شکوه‌بودن این معماری یا تجملی‌بودن آن است. بنده معتقدم در این موارد که به‌راحتی نمی‌توان گفت حرم از کدام نوع است، بهتر است سکوت کنیم، زیرا سازندگان آن با نیّت ارائه‌ی شکوه، آن را شکل داده‌اند و جای حمل بر صحت در همین جاها است و شاید به همین جهت رهبری نمی‌توانند نظر صریح بدهند چون خلاف ِ بیّنی به‌حساب نمی‌آید علاوه بر این‌که این نوع فعالیت‌ها نقشی در تشدید رکود و تحریم ندارد. از طرفی؛ مگر خود حضرت امام در امور شخصی‌شان این کار را انجام داده اند که نسل چهارم انقلاب در مورد امام دچار دوگانگی شوند؟! موفق باشید

12648
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت: استاد گرامى ازتون در خواست داشتم اگر براى شما مقدور است جمله اى هم مضمون جمله ى تاريخى حضرت امام (ره) که فرمودند اگر هر کدام مسلمان ها يک سطل آب بريزند اسراييل را آب مى برد عرض بفرماييد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این جمله‌ی مبارک خبر از آن می‌دهد که اگر مسلمین اتحاد لازم را داشتند اسرائیلی در صحنه نمی‌ماند و این روزها بیش از پیش حقّانیت این جمله ثابت شد. موفق باشید

12655
متن پرسش
به نام پروردگار مهربان: با عرض سلام و احترام محضر جناب استاد طاهر زاده: اینجانب تاکنون دو مرتبه در ارتباط با موضوع ولایت فقیه با جنابعالی مکاتبه کرده ام. اما پاسخ های شما قلبا نتوانسته بنده را متقاعد کند. این سوال سالهاست ذهن بنده را مشغول نموده و از افراد متعددی نیز مشورت گرفته ام اما دریغ از یک جواب قانع کننده !!! تنها برای کمک به پاسخ گویی استاد عرض می کنم که بنده به لطف الهی با مباحث شما و مباحث کلامی نسبتا آشنایی خوبی دارم. و اما خود سوال، اگر حکومت ولایت فقیه، خدای ناکرده، توسط مدیران دولتی و دست اندرکاران به اندازه ایی فاسد شود که مردم عامه شورش کنند بالطبع حکومت را به زور ساقط می کنند (تا اینجا را بر طبق مکاتبات قبلی می دانم که می پذیرید). سوال اینجاست اگر حکومت ولایت فقیه فاقد هر گونه ساز و کار دمکراتیک برای کنار کشیدن خود در صورت عدم مقبولیت مردمی باشد خواه ناخواه حکومت ولایت دینی به استبداد دینی منتهی خواهد شد. بنابراین چرا بایستی انسان پشتیبان حکومت دینی باشد که غیر دمکراتیک است و مستعد به استبداد. اینکه ما می گوییم حکومت ولایت فقیه یک رویکرد تمدن ساز است قابل قبول است ولی تنها زمانی که با مقبولیت مردمی بر سر کار بماند نه به زور شمشیر! با آروزی توفیق روز افزون و قبولی طاعات و عبادات
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فقهای مجلس خبرگان به عنوان عالمان متعهد ناظر بر ولیّ فقیه هستند تا به‌جای نظر حق نظر خود را حاکم نکند. وقتی هم که حکم الهی حاکم باشد، چون حکم الهی با فطرت‌ها هماهنگی دارد دیکتاتوری نیست، زیرا در نظام دیکتاتوری نظر شخص حاکم است و نه حکم خدا. به همین جهت نظام ولایت فقیه از دموکراسیِ صرف، افضل است که در دموکراسیِ صرف، میل مردم حاکم است، نه نظر مردم در ذیل حکم خدا. موفق باشید

12623
متن پرسش
سلام بر استاد. دوستی برایم فرستاد: "سلام علیکم طاعات و عبادات شما قبول درگاه حق مطلب زیر را در جایی دیدم. حیفم آمد در این روز ها که به امیرالمؤمنین اختصاص دارد آن را به اشتراک نگذارم. ملتمس دعا‌ امام علی علیه السلام چگونه بود؟ وقتی در زمان ابوبکر، ابوسفیان به او پیشنهاد اقدام مسلحانه برای بدست گرفتن قدرت را داد، محکم رد کرد. وقتی شورشیان، خانه عثمان را محاصره کردند و آب را بروی اهل خانه بستند، پسرانش را به محافظت از خانه گماشت و به اهل آن آب رساند. وقتی مردم، بعد از قتل عثمان، با اصرار شدید و بی سابقه از او خواستند که حاکم شود گفت «مرا رها کنید و سراغ کس دیگری روید، من هم کمکش می کنم». اینطور که برخی می گویند نبود که حکومت را حق خداداد خود بداند و تشکیل آن را تکلیف شرعی خود بشمارد و از هر فرصتی استفاده کند. اول کسی بود که با رای قاطع مردم حاکم شد. بعد از انتخاب شدن به مردم نگفت «به خانه روید و مطیع باشید». گفت «در صحنه بمانید و اظهار نظر و انتقاد به حق کنید که من ایمن از خطا نیستم مگر اینکه خدا نگهم دارد». سعد ابن ابی وقاص، مشروعیت دولتش را نپذیرفت و بیعت نکرد، نه خانه را برسرش خراب کرد، نه در خانه حبسش کرد و نه حتی علیهش سخن گفت و «خواص بی بصیرت» خواندش. طلحه و زبیر، به بهانه حج، مدینه را ترک کردند تا در مکه به عایشه بپیوندند و جنگ راه بیندازند. به آن دو گفت «می دانم حج نمی روید!»؛ اما با این وجود نه جلو رفتنشان را گرفت، نه به جرم فتنه گری در خانه حبسشان کرد، و نه اصلا بر سابقه جهادشان خط کشید و «سران فتنه» خواندشان. شب جنگ جمل، زبیر را صدا زد و با ذکر خاطره برادری سابقشان و سابقه جهادشان با هم در محضر پیغمبر، دل او را لرزاند و از جنگ منصرفش کرد. سلاحش انديشه بود. «غلام آن کلماتم که آتش انگیزد». روز جمل، اول سپاه مقابل تیراندازی کردند و یک سرباز او را کشتند. یارانش گفتند شروع کنیم. او گفت نه و سر به آسمان بلند کرد و گفت «اللهم اشهد» (خدایا شاهد باش). سپاه مقابل دومین تیر را انداختند و دومین سرباز او را کشتند. یاران گفتند شروع کنیم. او باز مخالفت کرد و سر به آسمان بلند کرد و گفت «اللهم اشهد». تیر سوم را که انداختند و سومین سرباز او را که کشتند، سر به آسمان بلند کرد و گفت «خدایا شاهد باش که ما شروع نکردیم» آنگاه شمشیر کشید. ماجراجو و جنگ طلب نبود. بعد از جنگ، بر پیکر طلحه گریست و خطاب به او گفت «کاش بیست سال پیش از این مرده بودم و کشته ترا افتاده بر زمین و زیر آسمان نمی دیدم!». حتی حرمت سابقه جهاد دشمنش را هم نگه داشت. سپس به دیدن عایشه رفت و حرفهای درشت او را تحمل کرد و حالش را پرسید، سپس با ۴۰ زن مسلح روپوشیده (شبیه مردان جنگجو!) اسکورتش کرد و به وطنش برش گرداند. با زنان، حتی مجرمانی که اقدام مسلحانه علیه امنیت ملی کرده بودند، اینطور بود. کسانیکه با او جنگیدند را «محارب و منافق و فتنه گر» نخواند، گفت «برادران مسلمان مایند که در حق ما ظلم کردند!» نگذاشت در جنگ صفین، یارانش جواب شعارهای زشت یاران معاویه را بدهند. گفت «من بدم می آید که شما زشت گویی کنید، بهتر آنست که از کارهایشان بگویید و حال و روزشان را یاد کنید و به خدا بگویید خدایا خونهای ما و آنها را حفظ کن!» در میانه صفین، درست سر بزنگاه و آنجا که بقول مالک اشتر «فقط چند قدم و ضربت شمشیر تا خیمه معاویه مانده بود»، مردم نامردمش دست از جنگ کشیدند، جز سلاح «انديشه» سلاح دیگری بر این نافرمانان نکشید. حتی اختیار جنگش دست مردم بود. به جای مردم تصمیم نمی گرفت و نظر برحق خودش را به مردم تحمیل نمی کرد. وقتی قرار بر مذاکره و حکمیت شد، او خواست که مالک اشتر یا ابن عباس را بفرستد، مردمش مخالفت کردند و ابوموسی اشعری را فرستادند، و او باز رای برحق خودش را به مردمش تحمیل نکرد و در عمل میزان را رای مردم قرار داد و جز سلاح «انديشه» به کار نگرفت. خوارج مسلح، در کمال آزادی علیهش تظاهرات میکردند، نه گفت از من اجازه بگیرید، نه سرکوبشان کرد. خوارج مسلح، در کمال امنیت در مسجد خدا، وسط نماز جماعت، با صدای بلند برضد او شعار می دادند و او خطاب به خود این آیه را می خواند «فاصبر، ان وعد الله حق». همین! نه شکنجه، نه تجاوز، نه اعدام. می گفت «نباید چیزی را از شما پنهان کنم جز در جنگ». وقتی شنید در مرز کشور تحت حکومتش، مهاجمان خارجی به خانه مردم ریخته اند و غارتگری کرده اند، نگفت «سیاه نمایی نکنید». خودش اپوزیسیون خودش شد و خبر را به مردم گفت و گفت «مرد مسلمان باید از غم این حادثه بمیرد»! بارها خودش مردم را به نظارت بر خودش دعوت کرد و انتقاد از حاکم را تکلیف شرعی مردم دانست! مرحوم مطهری با ذکر شواهدی از گفتار و رفتارش، تلویحا او را «لیبرال» خواند! آنجا که در کتاب «آینده انقلاب» گفت «تعلیمات لیبرالیستی در متن تعالیم اسلام هست»." البته من جواب مفصلی دادم بی انکه خیلی سیاسی بحث کنم خواستم نظر شما را بدانم ، مشخصا منظورم اینه که اگر کسی نه از روی غرض از روی شبهه طرح کند این ها را چه باید گفت؟؟ هرچند کلمه الحق و یراد بهالباطل برای من تابلوست
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بسیاری موارد حضرت علی«علیه‌السلام» همانی است که در این تابلو ترسیم شده، مگر آن‌که فراموش نشود وقتی فتنه‌گرانی چون طلحه و زبیر رو در روی نظام اسلامی ایستاده‌اند، پس از نصیحت و تذکر به‌شدت با آن‌ها جنگید زیرا در آن موقعیت اصل نظام اسلامی را نشانه رفته بودند و دیگر در مورد توطئه‌ی خوارج در متن جنگ با معاویه بود که این آزاداندیشی نیست که به اجازه‌ی علی«علیه‌السلام» چنین میدانی به آن‌ها داده شده بود بلکه نقشه‌ی عمروعاص بود و بازی‌خوردنِ خوارج، و بعد هم فریبی که عمروعاص به ابن عباس داد مورد پذیرش امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» قرار نگرفت. چرا نویسنده‌ی محترم فرموده‌اند: علی«علیه‌السلام» «باز رأی بر حق خود را بر مردمش تحمیل نکرد» این حرف عجیبی است مگر خوارج مردمِ علی«علیه‌السلام» بودند، پس جای مالک اشتر و محمدبن ابابکرها کجاست؟ متن تاریخ چیز دیگری را می‌گوید، گویا نویسنده‌ی محترم تلاش نکرده‌اند همه‌ی علی«علیه‌السلام» را ببینند! حداقل به اندازه‌ی مولوی که ادعای تشیع آن حضرت را ندارد، باید علی«علیه‌السلام» را می‌دیدند که در وصف آن حضرت می‌گوید: «در شجاعت شیر ربانیستی / در مروت، خود که داند کیستی». موفق باشید

12619
متن پرسش
سلام استاد: نظرتون را راجع به مطلب زیر بفرمایید: بسم تعالی «شاعران غواص» چه زیباست آن عالم شاعرانه ی اهل حقیقت، شاعرِوادیِ حقیقت، اهل ماندن نیست بل اهل فرار از عادات و روزمره گی های ما غافلان است، او به موقع می آید و به موقع هم نمی آید او هرکجا که ما عرف زدگان، به رخت خواب غفلت آرمیده ایم می آید بیدارمان می کند و همین طور اهل ادعا و خودبنیادی که گرفتاری این دوران است نمی باشد. آنجا که همه به قعر غفلت سقوط کرده اند می آید دستگیری کند و نه خودش را بل حقیقت را متذکر می شود چرا که بی خود از خود است، آیینه وار فقط و فقط تجلی گر دیگری است. از خود چیزی ندارد، به تعبیرشهیدآوینی «ناکجا دیار عدم است و شاعر ناکجاآبادیست» کسی که تعیُّن و هویتی برای خود قائل باشد نمی تواند «ناکجا آبادی» باشد بل حتما «کجایی» برای «خودیتش» در نظردارد . «ناکجا آباد» جایی ست برای «اهل عدم» برای کسانی که خودی برای تمکن ندارند. شاعران اهل عدمند چرا که وجودی از خود ندارند، قطره در محضر دریا ادعایی ندارد به جز فانی بودن، پس به تبع هیچ طلب قدرتی ندارند و شاعر اگر اهل فنا نباشد چگونه شاعر است؟ شاعرانگی نه فقط این است که در زبان وزن و شعر و... حاضر باشی بل عالمی است با نحوه ای خاص از بودن که هر بار در لباسی رخ می نمایاند. شاعران شاهدان حقیقتند و شهیدان شهد نوشان کوثر حقیت، و جلوه ای از عالم شاعرانه اند که الا حقیقت به چیزی شهادت نمی دهند. وقتی با سلوک شاعرانه ی شاهدانه ی «سید شهیدان اهل قلم» همراه شویم و به استقبال عالم شاعرانه ی شهیدانِ شاهد و مذکر حقیقت برویم چه زیبا می نمایاند حضور و ظهور این شیداییانِ مجنونِ لیلا صفت را او که چنین می فرماید «پرستو را با گرما عهدی ست که هر بهار تازه می شود وطن پرستو بهار است و اگر بهار، مهاجر است از پرستو مخواه که بماند» شهید پرستو ترین پرستویی است که با گرمای حقیقت هم عهد شده است و از آن جهت که «بی کجا» هست با «بهارِ مهاجر» همراه است. «اما وطنِ مالوفِ پرستوی دل، فرا سوی گرما و سرما و شمال و جنوب، در ماوراست، در ناکجا. ناکجا دیار عدم است و شاعر نیز ناکجا آبادی ست» این شعور شاعرانه ی شهید است که او را به دیار ناکجا آباد کشانده و اُلفتی جز با حقیقت ندارد و با زمین و زمینیان بیگانه است. «شهر دام عادات و تعلقات است و مردم اهل عادتند» ... «عالم عادات عالم حقیقت و معنی نیست» چه بسیار ما غل و زنجیر شدگان تعلقات از حقیقت مانده ایم و در لجن زار روزمره گی ها مان فرو رفته ایم. بدتر آنکه به وضع موجودمان راضی شدیم. چه تاسف بار که نه اهل قدمیم و نه اهل خطر ولی چه زیبا اهل خطرند شاعران به نحوی که با جسارت خرق عادت کرده و قدم به راه سعادت گذاشته اند. شهید قهرمان خرق عادات است و تیغی جز تیغ عشق در دست او نیست که بر این عادات فائق آید «در چشم عاشق جز معشوق هیچ نیست. با عاشق بگو که در کار عشق عقل ورزد، نمی تواند»... «کار عشق به شیدایی و جنون می رسد.... و جنون سرچشمه ی هنر است» ببین چه شیدا هنرمندانی اند شهیدان که راه جنون را پیش گرفته و با هنر مندی تمام نقش آفرین دوران شده اند. ببین چه زیبا کار را به تغزل کشیده اند اینان که جنون را دیوانه وار می سرایند. «عاشقان عاشق بلایند. دُرّ حیات در احتجاب صدف عشق است و آن را جز در اقیانوس بلا نمی توان یافت» شهید در وادی شاعرانه اش که نه جای تعقل است نه جای سخن، در سکوتی مظلومانه و با «زبان اشارت» بلا را اگر «دست بسته» هم باشد با تمام وجود در آغوش می گیرد و آنقدر در ژرفای این اقیانوس فرو می رود تا دُرّ حقیقت را نشان دهد. «عاشقان، غواصان این بحرند و اگر مجنون نباشند، چگونه به دریا می زنند؟» مگر غیر این است که تمام هنرنمایی عاشق در جنون اوست و هنرمندترین هنرمندان شاعرانند که در جنون خود ضرب المثل شده اند و کجا مقتدایی برای اقتدا، شیداتر از شهیدان پیدا می شود، شهیدانی که غواص دریای بلایند و خود را هلاک عشق می کنند اینان که ما مرداب نشینان شهر عادت را تلنگر می زنند و خاک مرده ی غفلت را از تنمان می تکانند تا خود را از اسارت خود رها کنیم ولی کار به جایی رسیده که حتی ما هم به ایشان گله می کنیم چرا که «وزغ آنچنان با مرداب خو می گیرد که دریای آزاد را دشمن می دارد» اما باز با این احوال ایشان مثال فوران آتش فشانند که قلبُ و جانِ تَرُ و خشک ما را سوزاندند و به آتش عشق شعله ور ساختند و روشنی بخش ظلمات دوران شدند. «پیر دوران ما» با زبان اجمال و اشاره چه زیبا هزار نگفته را اشارت فرمودند باشد که ما تفصیل و عبارتش باشیم: «.... صلوات و تحیات خدا بر شهیدان غواص که با ظهور وحضور خود این فروغ خاموش نشدنی را مدد رساندند.... سلام بر دستهای بسته و پیکرهای ستم دیده ی شما و سلام بر ارواح طیبه و رضوان الهی بال گشوده ی شما. سلام بر شما که بار دیگر فضای زندگی را معطر و جان زندگان را سیراب کردید....» چه زیبا شجره‌ای‌ست شجره ی طوبای شهادت که همه را به حق می خواند و حق نیز مبدا و مقصد وحدت و یگانگی ست. چه زیبا در بزنگاه نیاز همه ی دلها را در هر جایگاهی از اهل شهرت و غیر شهرت فراخواند و فراتر از هر تقید و تفکری، آمد و همه را در زیر سایه ی آرامش خود به یگانگی رساند و ثابت کرد هر ادعا و استدلالی در محضرش چوبین پایی بیش نیست. بله به درستی ایشان همان «خطاب لطیف الهی»اند که نیوشای وجود امروز و هر روز ما شدند. و ما «عقل پیشگان» را به «دارالجنون» خود دعوت کردند تا مکتب نشین درس عشق شویم. و یاد بگیریم که: «عاشقان، غواصان این بحرند و اگر مجنون نباشند، چگونه به دریا می زنند؟» سعید صاعدی 12/4/94 رمضان/میلاد امام حسن
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه شده‌اید کارِ عشق پرثمرترین کار است ولی عقل در ابتدا متوجه این امر نیست. به همین جهت در دفاع مقدس، عقلِ رزمندگان عقب می‌کشید و عشق جلو می‌رفت و غوّاصان شهید در این کشاکش بین عشق و عقل که عقل می‌گفت این عملیات در نهر خین با شکست روبه‌رو است و عشق می‌گفت این عملیات عملیات نمایش جانبازی است، و بالاخره عشق غوّاصان بر عقل حساب‌گر پیروز شد و چیزی در تاریخ ما به ظهور رسید که عقل‌ها سال‌های سال در آن حیرانند و حقیقتاً قصّه‌ی آن‌که گفت: «رهِ عقل جز پیچ در پیچ نیست» در این صحنه‌ها ظاهر شد. افسوس که روشنفکران ما که در حجاب عقلِ غربی گرفتارند این را نمی‌فهمند و لذا نه خمینی را می‌فهمند و نه شهداء را. می گویند انقلاب اسلامی بسط مدرنیته است و سکولاریسم در انقلاب اسلامی از زمان پهلوی نیز بیشتر شدت یافته است. درود خدا و درود همه‌ی فرشتگان و درود همه‌ی آن‌هایی که با عشق راهِ خود را جستجو می‌کنند، بر شهیدان غوّاصی که معنای زندگی را ماوراء عقل روشنفکریِ غربی به این تاریخ متذکر شده‌اند. موفق باشید

12615
متن پرسش
سلام علیکم حضرت استاد: خدا خیرتون بده ان شاءلله. آیا شما آقای ...رو می شناسید؟ ایشان از شاگردان استاد ... هستند. بنده در مدرسه مبارکه ... سال اول تحصیلم هستم و ایشان در مدرسه بعضی مواقع حضور می یابند و دسترسی بهشان الحدلله آسان است. بنده از اواسط دانشگاه که به لطف الهی و فضل خدای رحمان با مطالب شما آشنا شدم آرام آرام سیر مطالعتی و صوت های شما رو گوش دادم و ... فقط اینکه بگم تقریبا هر روز دعاتون می کنم و از شما التماس دعا دارم. سوالم از شما اینکه اولا بنده چطور می توانم از آقای ... و حاج آقای ... استفاده نمایم و اینکه آیا توصیه می کنید که سیر آقای ... که با جزوه فطرت شروع می شود را پیگیری کنم؟؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که بنده قبلاً نیز در مورد استاد سلوکی عرض کردم باید از همه‌ی عزیزانی که متذکر سیره‌ی ائمه‌ی معصومین«علیهم‌السلام» هستند به بهترین نحو استفاده کرد. عمده آن است که متوجه باشیم تمام این دستورات در ذیل شخصیت حضرت امام«رضوان‌اللّه‌‌تعالی‌علیه» و انقلاب اسلامی و رهنمودهای مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» جواب‌گو خواهد بود و نتیجه‌ی لازم را می‌دهد. موفق باشید

12601
متن پرسش
سلام علیکم: 1. استاد نظرتان را در مورد سید صادق شیرازی بیان کنید. 2. در کل اگر کسی بنا داشته باشد در مورد شخصیت های مؤثر در این تاریخ و انقلاب بداند چه منابعی در دسترس هست؟ 3. آیا جزوه ای در سایت هست که تاریخ و حوادث قبل از انقلاب و همچنین جریان شناسی را از گذشته تا امروز بررسی کرده باشد؟ اگر نه چه منبع یا منابعی را پیشنهاد می کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مورد این آقا با این‌همه انحرافاتش جای سؤال دارد؟! 2- جناب آقای رسول جعفریان کتابی را در این مورد یعنی جریان‌شناسی تنظیم کرده‌اند ولی در مورد جریان‌ها و شخصیت‌های دهه‌های اخیر باید خودتان با بررسی نظرات مقام معظم رهبری و موضع‌گیری آن‌ها، جایگاه افراد و جریان‌ها را پیدا کنید 3- در مورد قسمت سوم سؤالتان غیر از جزوه‌ی «تاریخ تحلیلی انقلاب» چیزی نمی‌دانم.  موفق باشید

12605
متن پرسش
سلام علیکم: استاد شما در جایی فرموده بودید که آیت الله جوادی فرموده اند: «همان طور که خداوند باید امام و نبی را تربیت کند باید ولی فقیه را نیز برای اداره جامعه تربیت کند و در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خیمینی» تحت عنوان سنت الهی پرورش زعیم الهی آن را موضوع علم کلام دانسته اید. می خواستم آدرس مطلب آقای جوادی را بدانم که متاسفانه پیدا نکردم و ثانیا در کدام کتب کلامی در این باره به نحو صریح پرداخته شده است و آیا در ذیل برهان لطف می گنجد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت آیت اللّه جوادی مکرر در این مورد سخن گفته‌اند. شاید بتوانید در سلسله مباحث ایشان که مجلس خبرگان منتشر کرده، مطلب را دنبال کنید. موفق باشید

12604
متن پرسش
سلام علیکم: ضمن قبولی طاعات و عبادات شما، چندی پیش یکی از فعالان فرهنگی در تلویزیون بحثی را مطرح کردند به عنوان اینکه حجاب در جمهوری اسلامی نباید اجباری باشد امروز مشکل جمهوری اسلامی حجاب است یا نه ربا خواری و دزوغ و دزدی و ... بنده سخنان ایشان را شنیدم، خیلی متاسف شدم که ایشان با این مبانی یکی از فعالان فرهنگی در نظام اسلامی است. اولا قیاس مع الفارقی که داشتند و در ثانی حجاب واجب است نه اجباری، نمی دانم این قید اجباری را اینها چگونه و از کجا در مقام وجوب آورده اند. استاد می خواستم نظر شما را در این باره بدانم در حالی که سخنان این آقا در شبکه های مجازی هم فرآوان یافت می شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مورد در جواب سؤال 12182 قبلاً عرایضی داشته‌ام. موفق باشید

12600
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: حضرتعالی در جواب سوال 12566 فرمودید «اُنس با حضرت حق برای هر مؤمنی گشوده است، حال چه اُنسی که موجب ارتباط قلبی با حضرت حق باشد و چه اُنسی که موجب گردد انواری از حضرت حق به عبد منتقل شود و عبد دارای ولایت تکوینی گردد». حضرت امام خمینی(ره) در کتاب ولایت فقیه فرموده اند: «عنوان ولایت در زمان غیبت برای فرد شان و مقام خاصی را پدید نمی آورد، بلکه منظور از ولایت اجرای احکام اسلامی می باشد که نوعی وظیفه است و در اجرای این وظیفه بین پیامبر(ص) امام علی(ع) و ولی فقیه تفاوتی وجود ندارد. در واقع مقام ولی فقیه با ائمه یکی نیست بلکه وظیفه آنها در حکومت و اجرای احکام یکی است. ولایت یک امر اعتباری عقلایی است و اعتباری جز جعل ندارد؛ مانند قیم برای صغار. ولایت تکوینی مقامات معنوی ائمه می باشد که سایر افراد جامعه از آن برخوردار نمی باشند. این مقامات معنوی قبل از بحث تشکیل حکومت برای ائمه وجود دارد و حتی حضرت زهرا (س) که نه قاضی بوده و نه حاکم از این ولایت تکوینی برخوردار می باشند.» چگونه می توان بین این دو مطلب جمع نمود. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این دو، دو موضوع است در یک لفظ. یکی به معنای اُنس با حضرت حق است و قرارگرفتن در جایگاه ولایت تکوینی حق. و دیگری به معنای ولایت و حاکمیت است و قرارگرفتن در جایگاه ولایت تشریعی حضرت پروردگار. موفق باشید

12582
متن پرسش
سلام: اگر یک شهید را به عنوان همراه در زندگی انتخاب کنیم و همیشه ازشون کمک بگیریم و ازشون به عوان برادر یا داداش یاد کنیم ایرادی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! شهداء چراغ راهِ آینده‌ی بشرند و کار خوبی است که جنابعالی یکی از آن‌ها را مدّ نظر بگیرید و از او کمک بخواهید. ولی فراموش نکنید که آن شهید در یک فرهنگ و ذیل شخصیت نورانی حضرت امام (ره)سیر کرده است، لذا محکمات خود را از سیره‌ی حضرت امام روح‌اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بگیرید. موفق باشید

12581
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید استاد سوالی درباره ی کتاب «نظام اقتصادی اسلام» شهید مطهری داشتم. آیا این کتاب چاپی داشته است که غیر از این کتاب فعلی در دسترس است که حضرت امام دستور لغو چاپش را داده باشد و ممانعت از چاپ آن کرده باشند؟ و اگر چنین عملی انجام داده اند به چه دلیل بوده است مگر نه اینکه مطهری حاصل عمر امام رحمت الله علیه بودند. سپاس از توجه شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن‌جا که بنده اطلاع دارم بعضی از علماء نسبت به بعضی از نظرات مرحوم شهید مطهری در آن کتاب اشکال داشته‌اند و معتقد بودند آن‌ها یادداشت‌های شهید مطهری است و نه نظرات مرحومِ ایشان، و به این دلیل از نشر آن جلوگیری شد. فکر نمی‌کنم موضوع دستور امام وسط بود. موفق باشید

12577
متن پرسش
با سلام و احترام: اینکه پیامبر عزیز اسلام نور اشراقی کل را دارند ولی مکلف هستند با مردم بر اساس اعمال ظاهری شان برخورد کنند قبول. ولی چرا برخی افرادی که می دانند ذاتشان چیست را تا مقامات بالا در حکومت اسلامی اجازه می دادند رشد کنند؟؟ اینکه مجازات بر اساس علم باطنی خود نمی کنند درست. چرا دیگر پست می دادند؟ چرا اجازه رشد مدیریتی می دادند؟ مسلم وقتی پیامبر (س) رحلت کردند آن نفرات شورای انتخاب خلیفه حتما در جایگاههای بالای حکومتی بودند که حجت خدا را توانستند کنار گذارند. همین قضیه برای حضرت امام خمینی هم صادق است. واقعا چرا؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در هرحال مطابق وظیفه‌ی اسلامی و سنت خداوند تنها می‌توانیم متذکر انسان‌ها باشیم که از طریق دین بهترین را انتخاب کنند، نه آن‌که برای آن‌ها انتخاب کنیم. تنها در این راستا است که رشد تاریخی شکل می‌گیرد. یعنی همین کاری که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» انجام دادند تا مردم از یک طرف متوجه‌ی شخصیت امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» شوند و از طرفی در بیعت‌کردن با حضرت آزاد باشند. موفق باشید

12558
متن پرسش
سلام: طاعات و عبادتات شما مورد قبول حق ان شاءالله. راستش در مجلسی نشسته بودیم و بحث به سمت شهدای مدافعین حرم رفت و یکی از حاضرین بعد از شنیدن کلمه «شهدا» از خود واکنش نشان داد و گفت: کدام شهید؟! آنهایی که در خارج از ایران می میرند اولا به وظیفه شان عمل می کنند و ثانیا پول خونشان را می گیرند و بعد به ماموریت می روند. الان فقط می خواهم بدانم که اگر شما بجای حقیر در آن مجلس حضور داشتید چگونه پاسخ آن حرف را می دادید و دفاع می کردید؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر طرف را آماده‌ی تذکر می‌دیدم به او می‌گفتم که قضیه‌ی دفاع از حرم حضرت زینب«سلام‌اللّه‌علیها» دفاع از نمادهای دیانت و مقاومت است به همین جهت جریان استکباری صهیونیستی تکفیری داعش با آن نماد مقابله می‌کند و عزیزان ما به‌خصوص شیعیان غیرتمند افغانستان که ریالی برای دفاع از آن حرم نمی‌گیرند، غوغاها کرده‌اند و شهادت‌ها داده‌اند. چه کسی حاضر است برای پول و گرفتن خون‌بهای خود در چنین راهی قدم بگذارد؟! بعضی‌ها هرگز معنای شهادت و ایثار در راه خدا را نخواهند فهمید و مجبورند با این واژه‌های بسیار سطحی، کارهای بزرگ را برای خود معنا کنند و برای همیشه در انکار از حقیقت به‌سر برند. موفق باشید

12560
متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیز: 1- شما در کتاب «امام خمینی (ره) و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» آورده اید که: «بنده بعضا تاسف می خورم که چرا بعضی از مومنین و انقلابیون چطور حرف خود را می فهمند اما صحت حرف طرف مقابل را نمی فهمند. حتی در این حد هم به توحید نرسیده اند که بتوانند وجوه مختلف یک حقیقت را جمع کنند. .. توحید تا اینجاها انسان را در جمع اضداد جلو می برد...» می خواستم اگر ممکنه در مورد عبارات بالا توضیحات بیشتر و جامع تری رو بدید. چرا که بنده خودم هم به نحو حضوری درستی این حرف رو درک می کنم و اونو احساس کردم. اما برای تقریر زبانی اون، احساس می کنم که باید بیشتر در مورد این حرف و ادعا توضیح داده بشه و به نظر میرسه که این حرف، جای تفصیل زیادی داشته باشه. آیا بر طبق این قاعده میشه گفت که ما اساسا در عالم چیزی به نام حرف به کل غلط نداریم؟ 2- احتمالا شما هم شنیدید که بعضا گفته میشه: «مردم ما که در عصر غیبت از ولی غیر معصوم تبعیت می کنند و ولایت مدارند؛ پس به طریق اولی اگر امام زمان (عج) و ولی معصوم ظهور کنند هم ولایت مدار خواهند بود. پس می توان گفت ارزش کار آنها حتی از ولایت پذیری انسان کامل و ولی معصوم هم بیشتر است.» خب این حرف اگرچه در نگاه اول جالب به نظر می رسه اما به نظر می رسه چندان هم صحیح نیست. مخصوصا اگر از این زاویه نگاه کنیم که ولی معصوم مظهر تمام اسماء الهی است و ظهور اون یعنی ظهور تمامی اسماء الهی و این یعنی مردمی که می خواهند شایستگی ظهور ولی معصوم رو داشته باشند باید شایستگی ظهور تمامی اسماء الهی رو داشته باشند. پس با این حساب، این امر امکان پذیر و بلکه محتمل هست که مردمی ولایت یک انسان غیر معصوم رو بپذیرند اما آن چنان شایستگی در آن ها نباشد که ولایت ولی معصوم رو بپذیرند. یعنی این قاعده که مردمی که ولایت غیر معصوم رو بپذیرند به طریق اولی ولایت معصوم رو هم می پذیرند؛ قاعده غلطی هست. می خواستم نظرتون رو در این رابطه بدونم. البته بنده نظر به قاعده کلی دارم و لزوما منظورم مصداق ملت ایران نیست. 3- در مورد علم معصوم میخواستم بدونم که حد علم پیامبر (ص) و ائمه (ع) تا کجاست؟ ما تو قرآن آیه داریم که پیامبر (ص) خودشون می فرمایند که من غیب نمی دونم و گرنه کاری می کردم که شری به من نرسد. (آیه تو جزء دوازدهمه اگر اشتباه نکنم.) از سویی خدا پیامبرش رو مامور به مشورت با مردم میکنه. سوال اینجاست که دعوت خدا به مشورت پیامبر (ص) با مردم امری صوری هست یا اینکه نه این طور نیست و دلیلشم اینه که پیامبر (ص) هم در شناخت و بررسی پدیده ها دچار محدودیت هست و به همین دلیل با مردم مشورت می کند. التماس دعا.
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عنایت داشته باشید که بنده در آن جمله عرض کرده‌ام بعضی از مؤمنین و انقلابیون متوجه صحت حرف طرف مقابل که او هم فردی انقلابی و مؤمن است، نمی‌شوند! این غیر از آن است که نتیجه بگیریم حرف غلط در عالَم نداریم، زیرا که در هرجا سخنی باشد که موجب در حجاب‌رفتنِ حق و حقیقت شود آن سخن، سخن غلطی است. ولی حرف این است که اگر ما از طریق سلوک ذیل شخصیت امام و با مدّ نظرقراردادنِ سیره‌ی ملکوتی ایشان با حقیقت در این تاریخ آشنا شویم، متوجه وجود حق در سخن و رفتار بسیاری از افرادی که مؤمن به انقلاب اسلامی هستند می‌شویم و در این مورد باید حساسیت خود را رشد دهیم تا از جبهه‌بندی‌ها و دوگانگی‌هایی که موجب عدم درک یکدیگر می‌شود آزاد شویم 2- در یک روایت از حضرت سجاد«علیه‌السلام» داریم که مردم آخرالزمان با این‌که امام و پیامبر را ندیده‌اند و به آن‌ها ایمان دارند، از سایر مردم برترند. ولی این بدین معنا نیست که چون همه‌ی اسماء الهی در آن‌ها ظهور کرده است شایسته‌ی ظهور حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» شده‌اند. آری این وجه دیگری است که کسی می‌تواند تابعیت کامل امام معصوم را داشته باشد که زمینه‌ی تجلی همه‌ی اسماء الهی را در خود فراهم کرده باشد و مفتخر به قبول همه‌ی ابعاد انسانی در خود باشد و مسلّم بعضی از افراد آخرالزمان – همان 313 نفر از یاران خاص آن حضرت – در چنین شرایطی هستند که همه‌ی حرف‌های امام را می‌فهمند 3- در مورد علمِ امام در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» تحت همین عنوان و با نظر به روایات مطرح‌شده در این مورد عرایضی داشته‌ام. فکر می‌کنم اگر بعد از مطالعه‌ی آن سؤال‌تان را مطرح کنید، بهتر نتیجه خواهید گرفت. ولی همین قدر می‌توان گفت که مشورت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» با مردم در عین آن‌که تحقق یک سیره‌ی مثبت برای جامعه‌ی اسلامی است، ممکن است که موجب به تفصیل‌آمدنِ علم آن حضرت باشد. موفق باشید

12561
متن پرسش
سلام دوباره استاد و خدا قوت استاد من سوال کننده پرسش 12544 هستم. البته خدای نکرده دنبال بحث نیستم اما خواستم بگم که منظور من این نبود که جوانان رو از این گونه مباحث محروم کنیم بلکه منظورم این بود که باید مقدمات لازم این مباحث رو طی کرد بعد وارد اصل اون شد اگر هم کسی واقعا تشنه این معارف هست باید حوصله کنه و مقدمات لازم رو کسب کنه بدون زحمت نمیشه نتایج عالی گرفت. اینم بگم که درسته افرادی که در جلسه شما میان مردم عادی نیستن اما هنوز هم آمادگی فهم دقیق این کتاب امام رو ندارن. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف درستی می‌فرمایید ولی از استعداد این نسل غافل مباشید، چیزهایی را متوجه می‌شوند که خواص ما متوجه آن نیستند. بنده در جزوه‌ی «بررسی نحله‌ی نجف» نشان داده‌ام که چطور شهداء و رزمندگان ما تا فنای ذاتی که عالی‌ترین مرتبه‌ی سلوک سالکان است، پیش رفته‌اند. موفق باشید

12553
متن پرسش
استاد گرامی با سلام: ان شاء الله عبادات شما مقبول درگاه خداوند قرار گرفته و ما رو هم از دعا فراموش نکردید. بنده بعضی کتابهای شما رو بعد از اینکه صوت سخنرانی رو گوش دادم روی یکی از سایت ها به عنوان درس می گذارم که دوستانی که از فضای کلاس ها دور هستند بتونن کتابهای شما رو راحت تر مطالعه کنند. بعد از توضیح کتاب معرفت النفس و از برهان تا عرفان، کتاب حقیقت نوری را شروع کردم در ابتدا با توجه به آموخته هایم از کتابهای مقدماتی سیر و مطالبی که از اساتید سر کلاسها گرفته بودم خیلی راحت بودم اما الان احساس می کنم این چیزهایی که می دونم واقعا برای شرح حدیث حقیقت نوری کافی نیست، کتاب «مقام امام در تکوین و تشریع» و «امام و مقام تعلیم به ملائکه» رو هم گوش دادم و خوندم به خصوص کتاب آخری برای خودم هم خیلی سخت بود. الان در بحث حقیقت نوری به مقام اسم اعظم رسیدم و نمی دونم چطوری باید این رو توضیح بدم که دیگه فلسفی نباشه چون از توضیحات فلسفی که بلد بودم به اندازه کافی استفاده کردم و خودم هم با تمام وجود طالب یک حرفهای جدید هستم تا مقام اهل بیت (ع) رو شرح بدم. همین طور در کتاب «انسان از تنگنای بدن تا قرب الهی» در بخش انسان کامل مطالبی که فرموده بودید رو اصلا متوجه نشدم و خیلی دوست دارم از این دید بتونم به ائمه نگاه کنم. لطفا بفرمایید چطور این کار رو انجام بدم. خیلی ممنون از لطف شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همین‌که افقی از این‌گونه معارف را در مقابل خود و کاربران می‌گشایید، به‌عنوان اولین قدم کار خوبی است و بنده نیز در آن کتاب، طرحِ موضوع کرده‌ام و جای بحث مفصل آن در آن‌جا نبوده است، تا این‌که بحمداللّه در مباحث جلسات چهارشنبه در شرح کتاب شریف «مصباح الهدایه» عرایضی در مورد اسمُ اللّه اعظم و نسبت آن با خلیفة اللّه، شده است که إن‌شاءاللّه زمینه‌ی فهم این‌گونه روایات خواهد شد. موفق باشید

12542
متن پرسش
با تشکر فراوان از استاد: البته جواب شبهه اصلی من در سوال 12533 داده نشد ببخشید شاید من واضح مطرح نکرده بودم. درباره استناد رهبری به ایشان که دستاویز معاندین انقلاب و رهبری شده چه جوابی هست اینکه رهبری فرمودند: نخستين جرقه‌هاي انقلابي اسلامي به وسيله «نواب» در من به‌ وجود آمد. استناد و الگوبرداری به کسی که به تعبیر شما در همه موارد مورد قبول نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روحیه‌ی انقلابی مرحوم نوّاب و عطش اسلام‌خواهیِ او در آن زمان غوغایی در روح هر جوان دوستدار اسلام به پا می‌کرد و این در حالی است که هنوز نهضت امام ظهور نکرده بود تا فدائیان تحت عنوان مؤتلفه‌ی اسلامی خود را در ذیل حضرت امام روح اللّه قرار دهند. مثل جوانان دوره‌ی ما که با بانک دفاع از اسلامِ دکتر شریعتی«ره» شور اسلام‌خواهی را از او گرفتند ولی با مطهری بزرگ، راه را ادامه دادند. موفق باشید

12541
متن پرسش
سلام: استاد بنده طلبه هستم خیلی وقت است که می خواهم فلسفه بخوانم ولی می ترسم آن حجابی که امام (ره) می فرمایند مرا بگیرد. از نظر شما چکار کنم؟ بخوانم؟ استعداد فوق العاده ای هم دارم. 2. برای خواندن فلسفه باید اصول بخوانم یا ربطی بهم ندارند؟ 3. شنیدم برخی می گویند برای خوب فلسفه خواندن باید منطق بسیار قوی داشته باشی. این مطلب تا چه حد درست است؟ 4. در خواب چند روز پشت سر هم می دیدم که وضو می گیرم و حمام می کنم و راحت به آسمان می روم مانند پرنده. این خوابها از چه چیز نفس خبر می دهد. ممنون استاد. خوار و بار که ما شما رو داریم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حضرت امام فلسفه را خواندند ولی از آن عبور کردند و اگر کسی نسبت به فلسفه اگاهی لازم را نداشته باشد و جایگاه آن را نشناسد، گرفتار حجاب فلسفه خواهد شد 2- برای خواندن فلسفه اصول فقه نیاز نیست، ولی یک طلبه باید اولویت را به فقه و اصول بدهد و نه به فلسفه 3- تفکر متأثر از علم منطق ربطی به فلسفه ندارد ولی در فلسفه فیلسوفان در ارائه‌ی نظر خود از اصطلاحات منطقی استفاده کرده‌اند و از این جهت لازم است که منطق خوانده شود 4- بنده تعبیر خواب نمی‌دانم ولی إن‌شاءاللّه خوب است. موفق باشید

12540
متن پرسش
سلام: خسته نباشید استاد: 1. سیر بدون استاد ذیل شخصیت های عرفانی که شما می فرمایید نظر علامه طباطبایی هم چنین بوده؟ یا فقط نظر شما و آیت الله بهجت چنین است؟ 2. آیا این نوع سلوک معایبی نسبت به سلوک با استاد دارد؟ 3. آیا این نوع سلوک ارتباطی با شیوه اویسی دارد؟ 4. امام خمینی (ره) در کتاب جهاد اکبر می گویند: اگر سالک بدون استاد برود ممکن است انسانیت خود را بزرگ کند و رشد دهد و به آن به عنوان توحید بنگرد. استاد! بنده مباحث شما رو دنبال می کنم ولی اینها برایم سوال بود. چرا اين همه عارف صحبت از استاد می کنند ولی یک عارف مانند آیت الله بهجت لزومی نمی بیند؟ تعجب دارد. البته در خلال بحثهای ارزشمند شما جوابهایی یافتم ولی اگر زحمتی نیست اینجا برایم توضیح دهید تا متوجه شدم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که آیت اللّه بهجت هم بعد از ایجاد فضای انقلاب اسلامی و تصور درستی از عرفان می‌فرمایند «علمِ تو استاد تو است». و در همین رابطه حضرت امام که فضای جامعه را آماده می‌بینند شرح سوره‌ی حمد را طرح می‌کنند. بنده معتقدم در چنین فضایی می‌توان با توجه کامل به متون عرفانی و گرفتن درس از صاحب‌نظران، راه را طی کرد. حال اگر با حفظ همین فضا که انقلاب اسلامی ایجاد کرده است و شهداء رهِ صدساله‌ را یک‌شبه طی کرده‌اند، انسانِ ره‌رفته‌ای که نور انقلاب اسلامی را می‌شناسد به عنوان راهنما پیدا کردید، چه بهتر. موفق باشید

12544
متن پرسش
سلام استاد و خدا قوت: استاد با اجازتون یه نقد داشتم به این که شما الان دارید کتاب مصباح الهدایه امام خمینی رو در کتابخانه مرکزی شهرداری اصفهان تدریس می کنید اون هم برای عوام... استاد این کتاب از مشکل ترین و عمیق ترین کتاب های عرفانی است و برای فهمیدنش مقدمات میخواد این رو صاحب نظران در عرفان میگن ... چون این کتاب امام بحث دقیق و علمی هستی شناسی عرفانی هست و حداقل کتاب اصول و مبانی عرفان نظری تالیف استاد یزدان پناه رو لازمه که قبل این کتاب کاملا مطالعه کرد که بعدش شخص بتونه با این کتاب حضرت امام ارتباط برقرار کنه و این کتاب هایی که هم که شما قبلا تدریس کردید و البته با این شیوه تدریس که شما برای عوام میگید نمیتونه مقدمه مناسبی باشه هر چند که در جای خودش مفیده برای بالا بردن سطح فکری و معنوی جامعه... استاد بعضی از متون هست که واقعا نمیشه برای عوام گفت واقعا مقدمات خودش رو میخاد ... استاد من از کسانی که پای درستون میان موقه درس به چهرشون نگاه می کنم مشخصه چیزی متوجه نمیشن ... استاد خودتون بهتر میدونید که بزرگترین خطری که علوم فلسفی و عرفانی دارن اینه که طرف فکر میکنه بحث رو فهمیده در حالیکه اصلا اشتباه فهمیده و خودش متوجه نیست و این میتونه کار دستش بده برا همین باید در این علوم با حوصله و طی کردن مقدمات وارد شد ... التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی نسل جدید طالب عالی‌ترین وجه دین است تا با شدیدترین وجوه شیطانی مقابله کند، چرا ما نسبت به ارائه‌ی معارفی این‌چنین به این نسل خودداری کنیم؟! از طرفی مگر مخاطبان آن جلسه عوام به معنای مردم معمولی هستند؟ یادتان باشد حضرت امام سوره‌ی حمد را که حامل عمیق‌ترین معارف عرفانی است، با همین مردم در میان گذاشتند. مگر انتظار دارید در چند جلسه مطالبی این‌چنین عمیق و ارزشمند طوری برای مخاطب ملکه شود که بتواند آن را ارائه دهد؟! موفق باشید

12539
متن پرسش
سلام علیکم: یک بوهایی نمیگم از دین زدایی ولی از بی تفاوتی نسبت به دین آن هم به طور عمد از این دولت به مشام می رسد؛ از عدم تغییر ساعات کاری در ماه رمضان تا مجوز رفتن زنان به ورزشگاه و فوق العاده عادی نشان دادن کنسرت های پاپ و رقص، توسط روحانی محترم جناب روحانی. در دماغ بنده چیزی گیر کرده! یا نه واقعا بویش حس میشه؟ یا این ها رو هم بگیم ان شاءالله بز است!؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این دولت را آینه‌ی نظر به اهداف اصلی انقلاب اسلامی نمی‌دانم. ولی معتقدم اگر به روش حکیمانه و بدون جبهه‌گیری‌های افراطی جایگاه دولت را درست تبیین کنیم، منجر می‌شود در آینده‌ی انقلاب نسبت به جریان‌های متفاوت، خودآگاهی لازم را بیابیم و از افراط و تفریط‌ها آزاد شویم. موفق باشید

12534
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: استاد مقام معظم رهبری در دیدار با خانواده شهدای هفتم تیر جمله ای فرمودند که به نظر بسیار عجیب می رسد. ایشان فرمودند «بعد از ماجرای هفتم تیر، امام بزرگوار (ره) با بهره‌گیری مناسب از این حادثه، انقلاب اسلامی را که در حال منحرف‌شدن از مسیر اصلی خود بود، نجات و جریان اصیل انقلاب را در مقابل دیدگان ملت قرار داد.» این تعبیری است که معظم له بسیار به ندرت به کار می برند و تا آن جایی که حافظه بنده یاری می کند تنها درباره نفوذ سکولاریسم در دولتهای پیش از دولت نهم به کار بردند. سوال بنده اینست که در آن زمان شرایط به چه نحوی بوده که حضرت آقا از آن تعبیر به انحراف انقلاب از مسیر خود می کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چنان جریان‌های سکولار در لباس دین به صحنه آمده بودند و جلوه کرده بودند و می‌رفت که جوانان ما را بربایند، که اگر شهادت شهید بهشتی و مظلومیت آن مرد بزرگ نبود همچنان آن روحیه ادامه می‌یافت و بنی‌صدر و جریان‌های چپ به عنوان چهره‌های مورد نظر در صحنه می‌ماندند. موفق باشید

12529
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: چرا دولت احمدی نژاد را بهترین دولت معرفی می کنید. دولتی که هر چند وقت یکبار صدایی از یکجایش در می آید. مگر می شود مردم را با این حرف ها قانع کرد؟ معاونین یکی یکی دارند ناک اوت می شوند. چرا صرفا تفکر را مد نظر قرار می دهید؟ باور کنید این دولت نمی تواند بهترین باشد. در مواردی بهترین است مشخصا بگویید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هرگز نمی‌گویم آن دولت بهترین است، در مقایسه با دولت‌های قبل و بعد چنین عرضی دارم و در این رابطه نظر جنابعالی را به سخنان حضرت آیت اللّه حائری شیرازی در سایت خبری «میدان 72» جلب می‌کنم. موفق باشید

نمایش چاپی