بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: امام خمینی(ره)، انقلاب اسلامی، تمدن اسلامی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
28689
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار، حضرتعالی در پاسخ به یکی از پرسشهای قبلی سخنی را گفتید که بشخصه نتوانستم جدا با آن ارتباطی برقرار کنم و به نظرم از لسان شخصیتی مثل شما بعید بود و البته می‌خواستید روح امید هم در آن باشد ولی جدا فضای غالب آن، آن چیزی نبود که حتی مد نظر حضرت آقا باشد البته به نظرم. فرمودید ما ابدا کارنامه خوبی نداریم؛ البته منظورتان از این «ما» را متوجه نشدم اگر منظورتان آموزش و پرورش است که بله در عین محاسنی که بعضا در سطح نهادهای رسمی متولی پرورش و تعلیم است، ضعف های جدا عمیق و ضعیف دیده می‌شود و خب وقتی بخواهیم انسانی در قامت دولت شهروندهای مدرن تربیت کنیم که در عین حال از معارف اسلامی هم بهره مند باشند، چنین اتفاقی میفتد و ثمره این نظام تعلیم و پرورش، انسان تراز دینی تمدن ساز نخواهد بود. قبول دارم ماهایی هم که اسم خود را نیروهای گفتمام ساز انقلاب و جبهه فرهنگی انقلاب گذاشته ایم، بخشی از فعالیتهای فرهنگی مان بی ثمر یا پوچ شده یا آن خروجی مطلوب را نداشته یا بعضا صبر و مدارای لازم را جهت جذب و تبیین و همراهی با افراد نداشتیم و یا عالم و زندگی متعالی این نهضت را نشان آنها ندادیم و با تعمق آنها را متذکر این ندای تاریخی ننمودیم. هر چند نمی‌شود کلی حکم صادر کرد و بسیاری نیروهای گفتمان ساز هم جدا عالی پیش رفته اند و در تراز انقلاب کار فرهنگی کرده اند و بمراتب در این زمینه رشد کرده ایم و به نظرم عیوب هم در حال اصلاح هستند و عزم اصلاح دیده می‌شود. اما اگر رویکرد مردم دین گریزی شده که من عذر می‌خواهم می‌گویم، اما این را جدا قبول ندارم و رویکرد غالب را دین گریزی نمی‌دانم و به نظرم لفظ دین گریزی هم جدا مناسب نیست و شاید سستی در دین از جهاتی بهتر باشد، پس چرا نظامی توحیدی ۴۱ سال دوام آورد و استحاله های عظیمی نظیر سال ۸۸ خنثی شد و جبهه استکبار هم اصل مشکل را در این ظرفیت مردمی می‌داند و دینی به صحنه آمد که امثال هانتینگتون و فوکویاما مجبور شدند بگویند این یک دین و حالت معنوی صرف نیست بلکه روح تمدن مدرن را هدف گرفته و بنا دارد مقیاس کار عالم را تعویض کند و یک تقابل جدی بین اسلام و مدرنیته آن هم در این آخرالزمان و در عصری که سعی بر سکولاریزاسیون عالم و تثبیت نظم نوین جهانی بود و حتی موج های لائیک یا انقلابهای مصطلح به انقلاب جنسی دیده می‌شد یا حتی به تعبیر شهید سلیمانی در وصیتنامه شان سعی بر سکولار ساختن و دوری از دیانت به تمام معنای کلمه بود و البته فضای رسانه ای آن هم بی وقفه در حال تلاش بود و صدها اتاق فکری تشکیل دادند تا حدی‌که احسان نراقی آن هم پانزده سال پیش می‌گفت این میزان از هجمه بیش از کل هجمه ای است که علیه شوروی در طی جنگ سرد شد و این میزان هجمه اگر علیه هر ملتی می‌شد نه تنها دوام نمی‌آورد و حتی دیندار نمی ماند بلکه تمام هویتش سکولاریته و لیبرال دموکراسی می‌شد. اگر شاخص اصلی دینداری تولی به اولیاء الله باشد این مردم شریف و حتی پر گلایه ما هستند که این علم را چهار دهه بر دوش گرفتند با میلیونها شهید و آزاده که جدا در طول تاریخ اصحاب حق فوق العاده است و از تعابیری بود که امام در کوچه و خیابان و بازار و مدرسه توانست عمومی اش کند و الان هم جمع کثیری از انسانها نه تنها در ایران بلکه از کشمیر گرفته تا نیجریه آماده شهادتند حتی تا آنجا که حتی اسقف های مسیحی هم می‌گویند جدا این رویکرد دینداری و احیای دین پس از انقلاب اسلامی توانست جان بگیرد. این حرکت عظیم اربعین و تازه در شهرهای خودمان راهپیمایی جاماندگان، این حرکت راهیان نور که شروعش در اوج دوره تهاجم فرهنگی بود و یکی از ثمراتش شخصیتی مثل شهید حججی شد آن هم در بحبوحه تهاجم فرهنگی و روندهایی که خود ما در سطح بعضی مسئولان می‌دیدیم، جمعیت برنامه هایی نظیر محرم و احیاهای گسترده شب نیمه شعبان و شب قدر و دعای عرفه که خودتان هم واقفید پیش از انقلاب جز اندکی دعای عرفه را نمی شناختند ولی شور عرفه را حداقل در خود ایران برای برگزاری این برنامه ها قابل مشاهده است، این جمعیت کثیر زوار و زیارتها که تنها بعنوان یک مثال کوچک هر شب سه شنبه در مسجد جمکران آن میزان جمعیت جمع می‌شود تا جایی‌که یکی از تئوریسین های توسعه غربی در چند سال پیش گفت چگونه توقع توسعه داریم وقتی این آمار زیارتهاست، رشد جلسات قرآن و معارف اهل بیت و و ایجاد این بستر قرآنی، این موج از خود گذشتگی ها و خیریه ها و رزمایش مواسات آن هم در بحبوحه ماسک دزدی ها و اینکه سناتور غربی می‌گوید غرب وحشی زنده شده و عمل جهادی که در برهه های مختلف به صحنه و حضور می آید، این تشییع خیره کننده حاج قاسم که حتی نشان داد افرادی را ممکن است علی الظاهر نتوانیم نسبتی بین آنها و انقلاب پیدا کنیم یا لااقل آنچنان ظاهرا مرتبط نیستند یا ظاهر و تحلیل هایشان رنگ و بوی مدرنیته دارد ولی اثبات کرد فطرت تاریخی شان همین انقلاب و انسان ترازی مثل سردار عزیز بود و در اثر عدم دیتا داشتن از عالم انقلاب یا شبهات و جوسازی ها و جنگ نرم کمرنگی تعلق پیدا کرده اند، خیل افرادی‌که که سکولار و غیر انقلابی بوده اند و امروز خود افسران جنگ نرم اند و انقلابی و متحول شده و اینکه سبک زندگی دیگری پیدا کرده اند، اینکه در نقشه جهانی خانواده که توسط موسسات مطالعاتی غربی منتشر می‌شود ایران آن آمارهای متناسب و مقبول و برای خود غربی ها تعجل انگیز را دارد، این حرکتهای عظیم جهاد علمی و یا در عرصه علوم انسانی ایجاد بحث تولید علوم انسانی اسلامی و الگوی اسلامی پیشرفت، آیا اینها و این مباحث و این سری مصادیق که پاره ای مصادیق اند، نشانه های دینداری و رشد تشرع در بین مردم ما آن هم در عصر ایستادگی در برابر عقل قدسی در سطح جهان نیست و چرا این میزان امیدوارانه در عین آسیب شناسی خاص خودشان، می‌فرمایند حرکت رو به رشد است و جدا معنویت رشد کرده به برکت صفای امام و عطای این انقلاب و البته اشاره دارند از ترویج سبک زندگی غربی ضربه خوردیم ولی در کلان صحنه را امیدوارانه و شاخصه ها را امید بخش می‌دانند. من غافل از کم کاری ها و ریزش ها نیستم که البته بعضی از این ریزشها طبیعی است چون ماندن در مسیر و عالم و تمدن انقلاب و به ظهور آمدن حقیقتی متعالی مثل توحید که لطیف و ذوالقدر است، صبر و بصیرتی خاص می طلبد و در طول تاریخ هم بسیاری از این مسیر برگشته و رویگردان و ریزش داشته اند. بعضی ریزشها هم در اثر نظام التقاطی آموزش و پروش ما یا کم کاری خود ماست که با طرح معارف و عالمی می‌شد با حضرت امام و توحید انقلاب که باکری ها و خرازی ها را به صحنه می‌آورد کمک کنیم ولی غفلت و کاهلی یا روش درست و فاخری را تا حدودی پیش نگرفتیم باز هم عرض می‌کنم این مورد را بعنوان حکم کلی نمی‌دانم و معتقدم برنامه ریزی های خوب زیادی هم شده و مجموعه های فرهنگی توانسته اند رشد و رفع عیوب را باز دنبال کنند هر چند هنوز جای کار زیادست. البته بعضی در اثر بعضی تعمیم های نادرست خطاها و دنیاطلبی ها و بی بصیرتی ها به اصل انقلاب و نظام و یا شبهات و یکسری بدرفتاری ها و عدم مدارای برخی انقلابی ها، به انقلاب بدبینی پیدا و شاید در ظاهر و عقل بطرف مدرنیزه رفته باشند ولی جدا آنها هنوز فطرتشان فطرت سلیمانی است و با کار فرهنگی فاخر می‌شود آنها را حکیمانه متذکر و بسمت عالم انقلابی رهنموم کرد. البته من معتقدم دین گریزی جدا در جامعه کمرنگ است ولی بعضا سستی های در دین را می بینیم که البته باید در نظر گرفت شاید ظاهرا بعضی ها نسبتی با انقلاب نداشته باشند ولی روح آنها و قلبشان انقلابی است و می‌توان با گفتگو و استحکام حکیمانه آنها را متذکر ساخت. ان شاء الله سلامت باشید؛ قصد جسارت نداشتم بلکه مخالفت و نقدی بود که البته حضرتعالی هم جدا دل در گرو انقلاب دارید و در مسیر پرورش انسان تراز انقلاب.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که متوجه و متذکر شده اید در عظمت و نقش تاریخی این انقلاب هرچه بگوییم کم است و بنده یقین دارم که حتی در درون همان هایی که به ظاهر از دینداری جدا شده اند نور توحید انقلاب اسلامی حاضر است و آنها را هم نباید از دست رفته دید و در آینده ای که چندان دور نیست، خواهیم دید دلهای بسیاری از افراد بیرون از ارادت به انقلاب، به انقلاب رجوع خواهند کرد. پس در این مورد کاملا با شما همراه هستم. می ماند وجود استعدادهای فوق العاده ای که در تشیع و مکتب حضرت روح اللّه نهفته است و ما می‌توانیم و می توانستیم از آن طریق کارهایی بکنیم که بسیار نتیجه های بهتری نصیبمان می‌شد. همه ی عرض بنده در این قسمت است و اگر با اموری روبه رو می‌شویم که دلخواهمان نیست، به جهت این نوع کم کاریهاست که موجب به تأخیرافتادن نتایجی می‌شود که خیلی زود می توانستیم به آن برسیم. سالهای پیش عرض شد اگر دستورات حضرت روح اللّه را حقیقتا پذیرفته بودیم و پذیرفته بودند و جام زهر به او نمی نوشاندیم، حتی در امور اقتصادی به جای آن که دلار ارزش ارز جهان را تعیین کند، ریال این کار را می کرد. در بقیه ی موارد نیز انقلاب اسلامی چنین استعدادی دارد. سطحی نگری و کم کاری و نفهمیدن حضور تاریخی انقلاب، چیزی است که نباید از آن غفلت کرد. موفق باشید

28680
متن پرسش
سلام علیکم: یک سوالی از خدمتتون خواستم بپرسم که به تاثیر عملکرد حکومت و زمامداری به دیانت و هویت دینی در جامعه برمیگرده. آیا وضعیت کنونی اجتماعی ایران ویژه در قشر جوان، وضعیت دین گریزی و دین زدگی است و انقلاب اسلامی که داعیه دار احیای هویت دینی بوده و هست، با ایراداتی که بوجود آورده مردم را دین زده و دین گریز ساخته است؟ یعنی حکومت دینی با ساختارهای غلطی که دارد یا مدعی اش بوده و به آن نرسیده، مردم را از تفکر دینی دور نگهداشته و رویگردان کرده است یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوعات را باید با نظر به سنتی که بیش از آن که ظاهر باشد، در غیاب است؛ بررسی کرد. به هیچ وجه کارنامه ی خوبی نداشته ایم ولی همچنانکه در بیانیه ی گام دوم مطرح شده، در کلیت حضور تاریخی مان به لطف الهی کارنامه ی درخشانی در جمهوری اسلامی به میان آمده. آری! جوانان ما امروز با زبان دین گریزی یک اعتراض بزرگ دارند که چرا وقتی دل به ما سپردند ملکوت را به آنها عرضه نکردیم که جایگزین فضای مجازی باشد؟! به آینده ی این جوانان از این جهت امیدوارم که انقلاب اسلامی در ذات خود رو به سوی ظهور هرچه بیشتر ملکوت دارد و آنجا است که یک شبه بسیاری از آنچه باید تغییر کند، تغییر می کند. عمده اصرار ما در به ظهورآوردن ملکوت انقلاب اسلامی است که بر قلب مبارک حضرت روح الله اشراق شد و بر قلب نایب او منعکس گشت و از زبان مقام معظم رهبری، ما ناظر به ظهورآوردن ملکوت انقلاب اسلامی هستیم. موفق باشید

28679
متن پرسش
سلام علیکم: حضرتعالی در پاسخ به یکی از سوالات قبلی اشاره به بحث نظر به وجود در مبانی معرفتی ابن سینا و ملاصدرا کردید و فرمودید که اینجا بیش از آنکه بحث ایدئولوژیک باشد بحث وجود در میان است و انقلاب و شخص حضرت امام و حضرت آقا متاثر از این دو مبانی معرفتی اند. اما پرسش من این است که مگر اسلام و مدرنیته یک مواجهه تمام قد در قالب انقلاب اسلامی پیدا نکردند تا حدی که امثال هانتینگتون و فوکویاما بحث جنگ تمدنها و پایان تاریخ را مطرح کردند و گفتند بحث ما و ایران و تمدن اسلامی یک بحث تماما تمدنی و مبانی مکتبی است و ایران انقلابی که پرچمدار تمدن اسلام است می‌کوشد قالبها و مفاهیم و مبانی عالم را دگرگون و از مدرنیته گذار کند. و پر واضح است که امام هم متوجه بودند مواجهه ما با تمدن مدرن یک مواجهه تمام عیارست و البته با مبانی معرفتی متمایز و مکتب جدا هر چند در غرب گفتند که تا پیش از انقلاب دعوا در درون خانواده مدرنیته بود ولی حالا در تقابل دو مکتب با حضور انقلاب و شخص امام پیدا شده است. و به نظر شخصی من هم مدرنیته جدا یکی از انحرافات و بدعتهای بشر بود که حتی در حق تکنیک و رجوع به طبیعت و استفاده از ظرفیت های آن و تعامل حکیمانه با آن، جفا کرد و رسما حتی طبیعت و استفاده حکیمانه از ابزار را به مسلخ توسعه گرایی برد تا جایی‌که تقسیم بندی معیوب و باطلی مثل توسعه یافته و توسعه نیافته و در حال توسعه را جا انداخت و بهترست بگوییم ادبیات دنیای مدرن و یا حتی به تعبیر برخی، دین دنیای مدرن همان توسعه و توسعه گرایی و ادبیات ذیل توسعه شد. سوال کننده محترم از جهاتی شاید نسبت به نظر به تکنیک در مبانی صدرایی و سینایی قابل تامل اشاره کردند ولی همان مبنای ملاصدرا که عالم و هویت ما را تعلقی می‌داند و ابوعلی هم مد نظرش همان نگاه حکیمانه و در دست انسان حکیم قرار گرفتن ابزار را می‌توان دید هر چند انقلاب اسلامی در نظر به انکشاف طبیعت و تعامل حکیمانه با طبیعتی که مخلوق و جلوه حضرت الله است، از مبنای صدرایی و سینایی پیش رفت و جهش یافت تا حدی‌که شهید آوینی فرمود درست است امروز در صدد اند تلقی واحدی از تکنیک و ابزار و حتی هنر و رسانه را در ذیل اهداف استکبار و دایره المعارف اومانیسم، سکولاریته و فرهنگ مدرنیته تعریف کنند لیکن ما می‌توانیم جسم قالبی مثل تلویزیون و مستند و سیما را در روح تمدنی مان مستحل کنیم و نظم حاکم بر آن را تغییر دهیم نه به این معنی که غرب گزینی که مثلا غرب مجموعه ای از چیزهای مثبت و منفی است و مثبتهایش را می‌گیریم و با روح عقایدمان ترکیب می‌کنیم؛ خیر، آوینی بعنوان نماد تفکر انقلابی ابدا غرب گزین و ترکیب گر نبود و حتی به کرات نسبت به این خطر هشدار داده و مدام می‌گوید مبادا فکر کنید غرب پدیده ای که خوبی ها و بدی هایی دارد حالا بدیهاش را جدا کنیم و اخلاق و معنویت را ضمیمه تکنیک و نظام سازی مدرن می‌کنیم تا کار درست شود؛ آوینی می‌گوید که باید ما ابتدا دقیق اسلام و مدرنیته را بشناسیم سپس تحمیل گری تمدنی خود را شکل دهیم چونکه اگر تحمیلگری تمدنی خود را شکل دهیم دیگر باید تدریجا ذیل توسعه و مبانی تمدن غرب برویم و بصورت زنجیره ای قواعد آنها را پذیرفته و در زمین مدرنیته حاضر شویم و آنوقت هر چقدر هم بخواهیم از اقامه دین و عهد قدسی بگوییم چون نظام و قالب و ابزار مدرنیته را دنبال می‌کنیم، دیگر نمی‌توان از اقامه دین و عهد قدسی گفت و جدا باعث هر چه بیشتر سرگردانی ما و بحران تمدنی ما می‌شود کما اینکه در این یکصد ساله درگیرش شدیم و فکر کردیم اگر بخشهایی از غرب را اصلاح کنیم خیلی خوب است لذا آمدیم بخشهایی از اقتصاد و روانشناسی و رسانه مد نظر تمدن غرب را گرفتیم و چند بحث دینی و فقهی و روایت کنارش مطرح کنیم فکر کردیم کار خوب و اسلامی سازی را پیش گرفته ایم در صورتیکه نسبت مان را نمی‌توانیم بفهمیم در عین حال ظرفیت دیگری نداریم و آنوقت با ترکیب گری و غرب گزینی یا حتی التقاط مواجهیم. یعنی قواعد و نظم مطلوب مان را برخاسته از مبانی مان استنتاج کنیم سپس روح تکنیک و ابزاری که ریشه شان در مدرنیته است را می‌توان تغییر داد و قلب تکنیک را تصرف کرد و در قالب اسلامی به آن معنا داد همان کاری که خودش با دوربین و مستند در روایت فتح کرد که خب روایت فتح یک اثر با تعاریف هنر مدرن و ادبیات توسعه نیست بلکه در عین استفاده از جسم این قالب دوربین و مستند، روح عرفان و انقلاب و هنر اسلامی را در عرصه میاورد و تعریف جدیدی از هنر و رسانه ارائه می‌دهد. لذا به نظرم انقلاب در ذات خود می‌تواند معنای عقل تکنیکی را هم دگرگون کند و آن‌را از سیطره فرهنگ و تمدن مدرنیته که حجاب حق است و حجاب حکمت محسوب می‌شود یا به نظر من یکی از انحرافات و بدعتهای بشر محسوب و قلمداد می‌گردد که اتفاقا عطش او را هم نتوانست سیراب کند و علیرغم اینکه مدعی بود می‌خواهد بشر را از تک ساحتی قرون وسطا و جستجوی حقیقت و کشف در مفاهیم بلند درآورد، ولی نتوانست او را به حقیقت متعالی و قدسی و عهد الهی بشر باز گرداند تا تمام مناسبات خود را حقیقی کند و ابزاری بسازد که پاسدار طبیعت باشد در عین استفاده از ظرفیت آن که البته ما مسلمین ویژه ایرانی ها در این زمینه ابزار به جهت ظرفیتی که داشتیم بسیار می‌توانستیم از مدرنیته بهتر جلو برویم چون ما می‌توانستیم بر فرض مثال یک ابزاری مثل قنات بسازیم که در عین استفاده از طبیعت، پاسدار حقایق قدسی و سعه حضور طبیعت هم بود لذا ما می‌توانستیم جدا در این زمینه هم تاریخ را با مبانی دیگری آشنا کنیم و راه به تمدن دیگری که از ابزار و انکشاف و بهره وری از منابع و ظرفیتها غافل نیست را بگشاییم لیکن غفلت شد و دیدیم اما ان شاء الله بر سر حقیقت متعالی انقلاب و بر سر مسیر این نهضت و تفکر امثال آوینی، راه برای این امر فراهم و مهیا شده است و ان شاء الله بالفعل هم می‌شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که متذکر شده اید بحثی که ما بتوانیم نسبت خود را با غرب تعریف کنیم، هنر بزرگی است که امثال شهید آوینی ها می‌توانند راهنمای آن باشند بخصوص که بین فرهنگ غربی و تکنیک غربی و خرد مدرن باید تفکیک کرد.

فرهنگ غربی چه خوب باشد و چه بد باشد، از آن ما نیست. و تکنیک غربی نوعی انحراف از انکشافی بود که باید بشر این تاریخ بدان وارد می‌شد و غرب با روحیه ی خودخواهی خود آن را از آن خود کرد و مشکلی برای جهان بشری به وجود آورد و انقلاب اسلامی در هویت خود مقابله ی اساسی با این غرب دارد و بحث «خرد مدرن» که رهبر معظم انقلاب تحت عنوان «العلم سلطان» از آن سخن می گویند، هیچ ربطی به دو قسمت قبلی ندارد و متأسفانه عده ای به بهانه ی سخن مقام معظم رهبری به قسمت اول و دوم می پردازند. زیرا از آن خردی که خرد حضور در سنن و قواعد و قوانین عالم است، بهره ی کافی ندارند و عقل تکنیکی در اینجاست که اگر در کنار فرهنگ شیعی - ایرانی قرار گیرد؛ روحانیتی را که همراه با علم است به بشر متذکر می‌شود. و این است آنچه بشر امروز به دنبال آن است. موفق باشید

28678
متن پرسش
سلام و وقت بخیر: قبلا حدود یک و نیم ماه پیش در پاسخ یکی از افرادی که در خصوص مشکلات موجود و گزینه های موجود درباره ریاست جمهوری بیان کردید «قاصدک خبرهایی می‌آورد از پشت کوه‌های بلند بنا بر آن است تا شخصی به ظهور آید که تمامیتِ بیشتری نسبت به قبلی‌ها دارد.» سوالم این است که آیا این شخص همان پرویز فتاح است؟ شخصیت ضعیف و هرچه ضعیف تر بیاوریم که کمترین اراده و استقلال و بینش را از خود داشته باشند تا راحت تر بتوانیم اهداف خود را ا طریق اونها پیاده کنیم؟ فقط منافع عده ای تامین بشود و یک سوء استفاده و فریب برای قشر فقیر و مستضعف؟! این کار درسته؟ استاد تابحال گرسنگی کشیده اید؟ بخاطر فقر شده سالها در مورد ساده ترین چیزها شرمنده خانواده خود باشید؟ این سوء استفاده درسته؟ آیا همیشه فقط دم انتخابات افشای اسامی و مطالبات از غاصبان بیت المال و طرفداری از مظلومان به یاد این بزرگواران می افته؟ نتیجه آیا جز آنی خواهد بود که سالها شاهدش هستیم؟ یعنی مملکت به این بزرگی یک انسان توانمند نداره؟ حتما هرساله سپاه باید برامون رئیس جمهور معین کنه؟ کاش عاقلی پیدا شود که بویی از انسانیت برده باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باور کن گرسنگی و بیکاری پدر و غم فرزندان خوردن مادر را خوب خوب چشیده ام و عظمت حضرت رب العالمین را در همان صحنه ها دیده ام.

باور بفرمایید به هیچ وجه هیچ تصوری از شخصی که باید رئیس جمهور شود، نداشته ام و ندارم؛ ولی در دل ذات توحیدی انقلاب اسلامی وعده ی خداوند را می شناسم و صبر همراه با حکمت نایب الإمام آیت الله خامنه ای را، که خداوندبنا ندارد این صحنه را که صحنه ی مقابله با استکبار است، در دل توحید انقلاب اسلامی ترک کند حتی اگر فرزندان انقلاب شهید و خانواده هایشان اسیر شوند. قاصدک چنین خبرهایی آورده. قاصدک با زبان روزنامه ها با ما سخن نمی گوید؛ با جان همسران و مادران شهدا نجوا می کند که خون عزیزانشان هرگز ضایع نخواهد شد. موفق باشید

28664
متن پرسش
سلام علیکم: عید الله الاکبر را خدمت شما تبریک و تهنیت عرض می‌کنم. امسال عید غدیر با سومین سالگرد شهادت شهید حججی مقارن هست. با توجه به این امر و مطالبی که درباره شهید حججی هم در جزوه مربوط به این شهید و هم در مباحث جزوه اخیرتان بنام عصر جدید انقلاب اسلامی نوشتید، مطلبی به نظرم آمد که خواستم خدمتتان ارسال کنم: کارآمدی هر تفکر و مکتب و مسیری، به این هست که ببینیم چه انسانی توانسته بسازد. غدیر بعد از ۱۴۰۰ سال زنده‌ است و کارآمدترین مکتب انسان‌سازی هست؛ چون فقط یک میوه‌ و محصولِ او، این سروقامتِ سرجداست. عید غدیر امسال، چه زیبا و پرمعنا با روز شهادت محسن حججی، این پرچمِ بلندِ تنها مکتب انسان‌سازِ بشریت، یکی شده است. رهبر عزیز انقلاب در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، بیان می‌دارد که انبیاء آمده‌اند تا "کارخانه انسان سازی" بسازند. یعنی کارخانه‌ی ساختِ محسن حججی‌ها را بنا کنند. این کارخانه‌ی انسان‌سازی‌ در واقع همان جامعه اسلامی ا‌ست. نقشه‌ی این بنا با انبیاء ترسیم شد و حال می‌باید معمارانی در قامت امام، امت عهده‌دار پیاده‌سازی آن می‌شدند؛ پس نبوت ختم شد و امامت آغاز شد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. حرکت‌های توحیدی در تاریخ همچنان نور خود را از باطن به ظاهر می‌آورند و این نکته‌ای است که انسان‌های توحیدشناس می‌فهمند و علاوه بر آن‌که متذکر آن می‌شوند، آن حرکت را به طریقی که می‌فهمند جلو می‌برند. موفق باشید

28671
متن پرسش
سلام علیکم: در یکی از پاسخها گفتید که برای رونق بیشتر غدیر و انقلاب با انسانهایی که ما را رنجانده اند و رهایشان کرده ایم، آشتی کنیم. آیا جایز‌است حتی با کسانی که بخاطر انقلاب و عناد با انقلاب و عدم نسبت برقرار کردن با انقلاب آن هم از سر استدلالهایشان، نسبت خوبی نداریم، آشتی کنیم و حتی با کسانی که نسبت با انقلاب مخالفت دارند یا حتی در برابر آن ایستاده اند و با ایستادگی شان مقابل انقلاب، خون دل خوردن پیش آورده اند و در صحنه ها و بزنگاه ها علیه انقلاب و ولی فقیه ایستاده اند، اظهار مودت کنیم یا باید مانند مولایمان امیرالمومنین جاذبه و دافعه توامان داشته باشیم و در چنین صحنه هایی دافعه علوی داشته باشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر به سیره‌ی مولایمان به عنوان افقی که در مقابل بشریت است و سعه‌ی صدر ایمانیِ آن حضرت موجب می‌شود تا طرف با آنهمه جسارت بگوید: «لو لا علیٌ لهلک العُمر». این یعنی در موضع توحید و گستره‌ی توحید، با بقیه‌ی انسان‌ها مواجه شدن، ولی نه آن‌طور که انسان‌های معاند مورد تأیید قرار بگیرند و به اسم سعه‌ی صدر از اصول خود عدول کنیم. همه می‌دانستند که علی «علیه‌السلام» یک قدم در راه باطل با کسی همراهی نمی‌کند، ولی در عین حال دل می‌سوزاند تا آن‌ها را هرچه بیشتر از آتشی که در آن افتاده‌اند، برهاند. از این جهت هر اندازه با خُلق علوی با افراد برخورد شود انگیزه‌ی مخالفان جاهل کم می‌گردد و ما امروز در مقطع تاریخی حساس و مهمی قرار داریم که به جاهلان تحت تأثیر تبلیغات دشمن نشان دهیم چه اندازه به آن‌ها دروغ گفته‌اند. آری! باید نشان داد و این یعنی سیره‌ی علوی. موفق باشید

28668
متن پرسش
سلام و عرض ادب: به صورت مختصر از خدمتتان می پرسم با توجه به متن بیانیه گام دوم انقلاب، به نظر شما هدف مقام معظم رهبری از طرح این بیانیه چه بوده؟ به عبارتی افق دید ایشان از طرح این سند چه می باشد؟ و باتوجه به این افق دید و اهداف شما ویژگی های یک رهبر تمدن ساز را چه می دانید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به جزوه‌ی «انقلاب اسلامی و عصری جدید در گام دوم» که روی بنر سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

28667
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده و عرض تبریک به مناسبت عید سعید غدیر جناب استاد، حضرت امام (ره) در نامه ی به گورباجوف مطرح می کنند که صدای شکسته شدن استخوان های کومونیسم را می شنود و از طرف دیگر غرب را به عبارتی می خواهد رجوع دهد به دستگاه ابن سینا و ملاصدرا و ابن عربی. سوالی که بنده دارم این است که این سه بزرگوار در نهایت در تاریخ قبل مدرنیته حاضرند به عبارتی در این دستگاه بنای به تصرف و رجوع ساحت زمین نیست. درست است که عقل تکنیکی تصرف افسار گسیخته و وحشی از زمین بود اما در جنس فلسفه ی سنت بنای رجوع به زمین نیست به همین خاطر طبیعیات و فیزیک سنت چه در ابن سینا و در چه در صدرا و چه در سایرین ظهور زمینی ندارد و در نتیجه اکتشافی از آن رخ نمی دهد و همین محدودیت سنت بود که منجر به ظرف ظهور مدرنیته شد اگرچه مدرنیته ظرف مناسبی نبود اما عقل تکنیکی در عین افسار گسیختگی نشان از حقیقتی بود که سنت در محدودیت خودش نمی توانست با آن مواجه شود. اینکه حضرت امام جریان فلسفه ی غرب را مثلا در مصداق مارکس محکوم به شکسته شدن می داند و از طرف دیگر انسان مدرن را رجوع به صدرا و ابن عربی می دهد، آیا یک مواجهه ایدئولوژیک نیست؟ چه اینکه جنس مسئله ی فلاسفه ی غرب با جنس مسئله ی امثال صدرا متفاوت است و در هر صورت از فیزیک (طبیعیات) صدرا و ابن سینا عقل استفاده و کشف از زمین حاصل نمی شود یعنی بنا نیست نفی و انکار فهم جریان غرب شود بلکه باید صدرا و ابن عربی در تاریخی که مدرنیته فهمید اما ظرف مناسب نداشت به امتداد کشیده شود و نه اینکه رجوع به گذشته کرد. ظاهر کلام حضرت امام به این صورت است که گویا جریان فلسفی غرب فهمی از حقیقت نبرده است و در این راستاست که می‌خواهد فهم انحصاری ادعا شده ی در صدرا و ابن عربی را جایگزین آنها کند در صورتی که با صرف صدرا و ابن عربی نمی توان در تاریخ مدرنیته حاضر شد چون آسمانی دارند منقطع از زمین و حاصل همین دستگاه است که مدرنیته و عقل تکنیکی و فیزیک نیوتنی عرصه ی حضور پیدا می کنند. به عبارتی حضرت امام به جای مفاهمه ی با مدرنیته و متذکر شدن غفلت آن ها از ساحت آسمان صدرا و ابن عربی در عین اینکه تحسین کند غربی که توانسته است بُعدی از انسان را در ظرف ضعیف عقل تکنیک بفهمد، دست به انکار تاریخ مدرنیته می زند و گویا یک نحوه مواجهه ایدئولوژیک با غرب پیدا کرده است که از این جهت که ظرف خود را ظرف تام و از امکان عبور کرده و به ضرورت رسیده پنداشته است و ظرف غرب را توهمی عاری از هیچ فهم حقیقت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده نگاهی است که انسان در مواجهه با غرب باید داشته باشد. اگر در سنت قدسی و عقلانی با غرب مواجه شویم، نه غرب‌زده می‌شویم و نه از خرد مدرن بیرون می‌مانیم و در این مواجهه ابن عربی و صدرا افق‌های خوبی را در مقابل انسان‌ها می‌گشایند زیرا ذات این دو فکر بیش از آن‌که ایدئولوژیک باشد به «وجود» نظر دارد. رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» در توصیف حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» می‌فرمایند: «یک نمونه‌ی دیگر از این تحوّل در نگاه به دین و مسائل دینی، پافشاری بر تعبّد بود، در عین نگاه نوگرایانه به مسائل؛ یعنی امام، یک فقیه نوگرا، یک روحانی نوگرا بود؛ به مسائل با چشم نوگرایانه نگاه می‌کرد؛ در عین حال به شدّت پابند به تعبّد.» موفق باشید

28648
متن پرسش
سلام علیکم: برای اینکه درباره انقلاب اسلامی اطمینان قلب پیدا کنم چه مطلبی بخونم؟ هم چنین برای اینکه به دیگران منتقل کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب‌های متعددی در رابطه با انقلاب اسلامی روی سایت هست. فکر می‌کنم از هرکدام شروع فرمایید، بتواند شروعی برای جواب جنابعالی باشد. موفق باشید

28650
متن پرسش

سلام علیکم: در پاسخ به یکی از پرسشها فرمودید که اصلی‌ترین مشکل ما، نداشتن گشودگی به هم در عین حفظ اصول است. جداً امروز در سطح نیروهای فرهنگی، مشکل اساسی پیش آمده است. یکی اینکه بسیاری اوقات برای جذب افراد، چنان از اصول فاصله می‌گیرند و یا برای اینکه بین افراد مختلف مطرح شوند که اینها دغدغه‌مند هستند، رسماً با ریشه‌ها و مبانی، به صورت عجیبی برخورد دارند و حتی گاهی چنان سیاه نمایی و فضاسازی در برابر انقلاب و نظام می‌کنند که بسیار تعجب آورست و حتی در مباحث معرفت دینی هم با رویکرد عجیبی کار خود را پیش می‌برند و چنان برخورد می‌کنند که انگار بله ما خودمان مخالف این ساختارها هستیم و انقلاب از ریشه‌ها فاصله گرفته و منحرف شده و ما در یک انحطاط بسر می‌بریم و برای تصدیقش هم متأسفانه دست به فضا سازی می‌زنند. این‌که شخصیتی و معممی مثل آقای زائری چنین با مبانی دینی و انقلاب و نظام برخورد کنند جداً تعجب آورست و حتی گاهی به نظر می‌رسد رسماً دارند دست از مبانی و ریشه‌ها می‌کشند. آقای مهدی نصیری که بسیار تعجب آورتر کار می‌کنند و با تمدن اسلامی مخالفت کرده و استفاده از تجارب همین نظام‌های سکولار برای مدیریت و رفع مشکلات در عین اعتقاد به مهدویت را راهگشای عصر غیبت می‌دانند و حتی درباره‌ی حجاب هم مواضع عجیبی گرفته و روندی مانند مباحث شریعت سهله که در اواخر دهه هفتاد مطرح می‌شد را پیش گرفته‌اند. از طرفی قبول دارم برخی با کمترین مبحثی افراد را از قطار انقلاب و نظام پیاده می‌کنند و یا تاب و تحمل کار فرهنگی در کنار آنان را ندارند و یا حتی افرادی‌که در مبانی و ریشه‌های اسلامی و انقلاب معتقدند ولی در یکی دو مسئله مواضع دیگری ممکن است پیدا کنند را غیر انقلابی می‌خوانند و به قصد عدم انحراف در مسیر، از ارتباط درست و متقن هم نارسایی و کاستی قابل تامل دارند. حضرت آقا هم در همین مباحث فرموده اند دایره انقلاب را گسترده و هدایت و بصیرت‌افزایی و گفتمان سازی کنید و از طرفی سخت بر روی مبانی پافشاری کنید و از مبانی کوتاه نیایید و مراقب باشید به طرف افراد منافق یا بی‌اعتقاد هم نروید و در آن راستا قرار نگیرید. و جداً مشکل در همین دو بحث است که جمع کثیری هدفشان به جای هدایت و بصیرت افزایی و تربیت نیروهای انقلابی صاحب فکر و توانمند و در عین حال نشان‌دادن مبانی اسلام و انقلاب و تمدن اسلامی در قالب گفتمان ویژه گفتمان هنری رسانه‌ای و تولیدات فرهنگی _ هنری، جذب افراد حتی در ازای سیاه نمایی و فضاسازی‌های حیرت‌آور و مخالفت یا کاستی و اصلاحگری مبانی و پرداختن به مسائلی تعدد قرائت‌ها در دین و تساهل و تسامح و تحریف شرایط تاریخی که حتی موجب گلایه و ناخشنودی حضرت آقا در سخنان عید قربان شد؛ است و از طرفی عدم آشنایی با مقتضیات کار قوی فرهنگی من جمله تولید آثار فاخر جذاب و عدم تخاطب مستحکم و حکیمانه در راستای گشودن افق متعالی انقلاب مقابل افراد و عدم دست گشاده و روی مهربان در برابر افراد و بیرون کردن آنها از دایره انقلاب حتی بخاطر چند مسئله یا موردی اختلافی و عدم اعتقاد به ارتباط درست با مردم ویژه نسل پس از پیروزی انقلاب، هم یک مورد و مسئله و امر ناصواب دیگر است. ببخشید اطاله کلام کردم خواستم کمی بحث از اجمال در بیاید تا فرصت و مجال شود در این‌باره، باب بیانات حضرتعالی هم مفتوح شود و در این‌باره بیانات خودتان را بفرمایید. به جهت تجارب کار فرهنگی و مشغول بودن به آن، آنچه به نظرم رسید این بود و به نظرم رسید عرض کردم و امید دارم ان شاء الله مبنا و منظومه فکری_عملی ما در کار فرهنگی جداً همان مبنای بیانیه‌ی گام دوم انقلاب و هدایتگری و بصیرت‌افزایی و تولید محتوا و اثر و کرسی‌های آزاد اندیشی و تعمق در حدّ جذاب و فاخر و مهم‌تر توانمند سازی و تعلیم نیروهای فرهنگی دغدغه‌مند به انقلاب و تلاش در راستای صاحب فکرشدن آنها بر اساس مبادی مشخص مثل نظام فکری امامین انقلاب، علامه طباطبایی، شهید مطهری و شهید آوینی و علامه مصباح باشد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد صد سینه سخن در میان است. وقتی توحید به صحنه‌ی تاریخی ما در میان آید، از آن‌جایی که توحید نافذ است و هرچه جلو بیاید گستره‌ی خود را بیشتر می‌کند و همچون ذاتش، جهان بیشتری را در برمی‌گیرد. دیروز یعنی در ابتدای انقلاب اسلامی باید مواظب بودیم که در دریاچه‌ی توحیدیِ انقلاب اسلامی رودی گِل‌آلود ورود نکند تا کلّیّتِ دریاچه را گل‌آلود کند، ولی توحید انقلاب همچنان گسترده و گسترده شد در آن حدّ که امروز اقیانوسی شده است که هزاران رود گل‌آلود را در آغوش می‌گیرد، آلودگی‌های آن‌ها را فرو می‌نشاند و آن‌ها را از آنِ خود می‌کند.

اگر به هر دلیلی نسبت به انقلاب با روحیه‌ی مقدس‌مآبانه گرفتار تحجر شدیم، انقلاب را دفن کرده‌ایم. رهبر معظم انقلاب فرمودند انقلاب مثل یک موجود زنده است، همواره در حیات جدیدی باید خود را تجربه کند، ایشان در ۲۶ تیرماه سال ۹۸ حکمی به امام جمعه بندرعباس دادند. بنده خواهش می‌کنم به جملاتی که در آن حکم هست دقت فرمایید. می‌‌فرمایند: «تقویت جریان انقلابی و جوانان مؤمن و رویی گشاده و دست مهربان با عموم طبقات، توصیه‌ی مؤکد من است.» عموم مردم در این پیام چه کسانی‌اند؟ در حالی‌که قبل از آن فرموده‌اند تقویت جریان انقلابی و جوانان مؤمن. آیا عموم مردم جز مردمی خواهند بود که نه در راستای تقویت جریان انقلابی قرار دارند و نه در راستای جوانان مؤمن؟ بنده همان زمان که این پیام را دیدم به رفقا عرض کردم این پیام نشان می‌دهد انقلاب وارد مرحله‌ی دیگری شده که می‌تواند مردم معمولی را که به ظاهر نسبتی با انقلاب و حتی اسلام ندارند در بر بگیرد و آن‌ها را از آنِ خود بداند، همان آدم‌هایی که نه انقلابی هستند و نه کاری به انقلاب دارند و نه مؤمن می‌باشند. شما باید نسبت‌تان را با این‌ها تغییر دهید، آن‌هم با رویی گشاده و دستی مهربان. آیا این پیام خبر از آن نمی‌دهد که این انسان‌ها که به ظاهر ربطی به انقلاب ندارند، دیگر خود را در تاریخ مدرن معنا نمی‌کنند، هرچند ظاهرشان مدرن است؟ و باید آن‌ها را از خود بدانیم و ما این را در تشییع پیکر شهدایی مثل شهید حججی و شهید حاج قاسم سلیمانی دیدیم که چه کسانی خود را وابسته به آن شهدا احساس می‌کردند که از نظر ظاهر تحت تأثیر فرهنگ غرب بودند.

باز عرض می‌کنم بحث بسیار است. اگر تا دیروز باید از «دیگری» بترسیم، امروز در فضای توحیدیِ انقلاب اسلامی بسیاری از ان‌هایی که «دیگری» بودند در درون خود نوعی احساس یگانگی با ما دارند مشروط بر آن‌که از ترس آن‌که دریاچه‌ی ما گل‌آلوده نشود، از اقیانوس‌بودنِ خود غفلت نکنیم. در این مورد عرایضی در جزوه‌ی «انقلاب اسلامی و عصری جدید در گام دوم» شده است. شاید موجب گشودگی راهی باشد که فراموشش کرده‌ایم. موفق باشید    

28637
متن پرسش
عرض سلام و ادب: در فصل ۴ کتاب فرهنگ مدرنیته و توهم فرمودید که تا حکیمان جای مهندسان قلابی را مثلا در ساخت خانه ها نگیرند، مشکل حل نمی‌شود. مصداق این حرف در عصر کنونی چگونه معنا می‌شود؟ منظور از حکیم دقیقا کیست؟ یعنی برگردیم به ۲۰۰ سال قبل؟ با علم مهندسی کنونی مثلا برای ساخت خانه چگونه باید تعامل کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسکن باید محل آرامش باشد و کسانی‌که زندگی را درست می‌شناسند می‌توانند طوری خانه‌ها را شکل دهند که انسان احساس کند در خانه‌ی خود در مغز عالَم قرار دارد. در این مورد خوب است به کتاب «تمدن‌زایی شیعه» سری بزنید. موفق باشید

28629
متن پرسش
سلام علیکم: استاد شما اشارات مهمی داشتید که باید هرکس بداند که کجای تاریخ قرار دارد تا تاثیر گذار باشد، مثل خیلی از بزرگان و شهدای اخیر، حرف رو طولانی نمی‌کنم بنده که یک خانوم خانه دار که دانشگاه و حوزه هم نرفته، آیا با کسب علم باید به اینجا برسم یا فقط با تقوا و ریاضت ها و خودسازی؟ اگر مطلبی هست برای بنده بگذارید، یا از جزوات تون کدوم به بنده کمک میکنه؟ مثلا یکی از شاگردانتون میگفتن که ما وقتی سر مزار حافظ که میریم کتاب حافظ رو به این نیت اونجا باز می‌کنیم که ایشان به ما بگن کجای تاریخ هستیم و چه باید بکنیم! شایدم کلا بنده صحبت های شما رو اشتباه برداشت کردم بفرمایید. لطفا جواب را در کانال بگذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله‌ی مهمی است که انسان زمانه‌ی خود را بشناسد و خود را در حیطه‌ی زمانه‌ای که اراده‌ی الهی آن را شکل داده، قرار دهد. مباحثی مثل جزوات «انقلاب اسلامی و عصری جدید در گام دوم» و «قرارگرفتن در بودنِ تاریخی خود» و  «نقش فرآیندی انقلاب اسلامی در این تاریخ» که بعد از موضوع «ده نکته در معرفت نفس» می‌تواند مفید باشد. موفق باشید

28633
متن پرسش
سلام استاد عرض ادب: برای فهم کتاب گلشن راز شیخ محمود شبستری، چه کار کنیم؟ چه کتاب هایی و شرحی مطالعه کنیم؟ خصوصاً فهم این بخش : تفکر رفتن از باطل سوی حق به جزو اندر بدیدن کل مطلق حکیمان کاندر این کردند تصنیف چنین گفتند در هنگام تعریف که چون حاصل شود در دل تصور نخستین نام وی باشد تذکر وز او چون بگذری هنگام فکرت بود نام وی اندر عرف عبرت تصور کان بود بهر تدبر به نزد اهل عقل آمد تفکر ز ترتیب تصورهای معلوم شود تصدیق نامفهوم مفهوم مقدم چون پدر تالی چو مادر نتیجه هست فرزند، ای برادر ولی ترتیب مذکور از چه و چون بود محتاج استعمال قانون دگرباره در آن گر نیست تایید هر آیینه که باشد محض تقلید ره دور و دراز است آن رها کن چو موسی یک زمان ترک عصا کن درآ در وادی ایمن زمانی شنو «انی انا الله» بی‌گمانی محقق را که وحدت در شهود است نخستین نظره بر نور وجود است دلی کز معرفت نور و صفا دید ز هر چیزی که دید اول خدا دید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مقدماتی مثل «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و شرح تفسیر حمد حضرت امام، آمادگیِ ارتباط با فرهنگ عرفانی شیخ محمود را به شما می‌دهد تا إن‌شاءاللّه با شرح لاهیجی بتوانید به سوی فهم کتاب «گلشن راز» شیخ محمود بروید. موفق باشید

28623
متن پرسش
سلام: استاد ببخشید با وجود مباحث فلسفی و عرفانی امام خمینی و علامه آیا لازمه مثلا ما تو رشته فلسفه کتابای شواهدالربوبیه و اشارات رو هم بخونیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتابهایی مثل «شواهد الربوبیه» مبانی تفکری است که حضرت امام و یا علامه متذکر آن هستند. اگر بتوانید به آن مبانی رجوع کنید، راحت‌تر به مباحث امام و علامه وارد می‌شوید. موفق باشید

28618
متن پرسش
سلام استادعزیز: منظور از رهبری که فرمودند اگر جریان تحریف از بین برود تحریم از بین می‌رود چیست؟ آیا منظور جریان غربگرای آمریکا دوست است که چندین سال است قدرت اجرایی دست آنهاست؟ با تشکر از شما استاد عزیز و اینکه شما را بسیار دوست دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جریان تحریف، چه از طریق رسانه‌های خارجی و چه غرب‌زده‌های داخلی، تلاش می‌کنند تا موفقیت‌های ما را که امکان عبور از تحریم می‌باشد، واژگونه جلوه دهند تا به زعم خودشان این‌طور به مردم القاء کنند که ما با امکانات خودمان نمی‌توانیم از تحریم‌ها عبور کنیم زیرا می‌دانند بحمداللّه ملت ایران امکان عبور از آن تحریم‌ها را به خوبی دارند و اساساً این یک قاعده می‌باشد ملتی که بنا نداشته باشد شکست بخورد حتماً پیروز است. موفق باشید

28619
متن پرسش
سلام استاد گرامی: شما بر روی اسم سه شهید عزیز بسیار تاکید دارید و از آنها یاد می‌کنید. حاج قاسم، شهید حججی و شهید آوینی. دلیل این امر چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی شهیدان عزیزند، ولی این سه شهید نماد حضور تاریخیِ انقلاب اسلامی در جان جهان هستند و هر انسانی که به خود آمده باشد و ماورای زندگی عادی بخواهد خود را جستجو کند به نحوی با یکی از این عزیزان همزادپنداری احساس می‌کند. موفق باشید

28609
متن پرسش
سلام: جایگاه ملی گرایی در نظام توحیدی که قرار است سراسر عالم را فراگیرد کجاست؟ چرا رهبر انقلاب چند بار از سردار سلیمانی بجای «اقتدار اسلام» از واژه «اقتدار ملی» یاد می‌کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معنای ملّت که در این نوع جملات به‌کار می‌رود غیر از ملّی‌گرایی است به همان معنی است که در قرآن تحت عنوان «ملت ابراهیم» مطرح است که آن عبارت است از هویت دینی دینیِ یک جامعه. موفق باشید

28606
متن پرسش
سلام علیکم: در پرسش و پاسخ ۲۸۶۰۰ نکاتی راجع به صحنه آوردن مدینه النبی در شهر امروز فرمودید و حضور اسلامی که توان جایگزین تمدن مدرنیته را دارد و اینکه اکر دل به زیست جهان گذشته و جامعه مدنی مدرن بدهیم، خودمان نخواهیم بود و آنوقت مجبور خواهیم بود با بخشنامه ها و دستورالعمل های اداری و توصیه های بسیط که ظاهر مناسک را حفظ کند، بکار ببندیم. به نظرم، مشکل اساسی آنجاست که ما فکر کردیم تمدن غرب و مدرنیته، بخشهای خوب و بدی دارد و می‌شود بخشهای خوبش را گرفت و با ظرفیتهای ایرانی_اسلامی خود ترکیب کرد و گزینش کرد و مثلا ساختار زندگی شهری را پذیرفت و نهادهای جامعه مدنی را آورد و البته آن بخشهاییش که با حقوق شرعی و مناسک عبادی و حفظ حدود دیانت نمی‌خواند را حذف کنیم و کنارش یک‌سری توصیه های اخلاقی و احادیث می‌گذاریم و به اصطلاح اسلامیش می‌کنیم و می‌توان بر این بستر پیش رفت. البته بعضی رسما به دنبال مدرنیزاسیون جامعه بودند و دین هضم شده در فرهنگ مدرنیته ولی با توجه به آفاق هویتی ما نتوانستند و خب لذا رویکرد غالب که ظاهر الصلاح هم به نظر می‌رسید این بود که بخشهای خوب تمدن مدرن و شهر مدرن را می‌گیریم و با هویت خود ممزوج می‌کنیم و اینگونه می‌شود کار را جلو برد. در اقتصاد هم این روند جلو رفت و در فرهنگ هم بخشها و سنگرهایی به همین شکل کار پیش رفت و متاسفانه بسیاری افراد علیرغم اینکه در بستر انقلاب اسلامی بودند ولی الگوهای مدرن را به قول خودشان با شرایط و زیست بوم ایرانی_اسلامی ممزوج و بومی سازی می‌کردند و بکار می‌برند غافل از اینکه تمدنها تحمیل گر هستند و شبکه ای منسجم در راستای جوهره اصلی و انحصار مخصوص اهداف و نظامهای خویش را دارند و این نمایانگر مواجهه تمدنی اسلام و مدرنیته است. این ترکیب گری و گزینش گری باعث یک تذبذب تمدنی و هویتی شد و حتی باعث شد در بخشهایی در نسبت مان با مدرنیته و اسلام و تمدن نوین اسلامی سردرگم و حیران شویم. البته مشکل این است تا از شهر اسلامی و مدیریت شهری اسلامی و تحول در شهرسازی با مبانی اسلامی می‌گوییم، خیلی ها فورا نظرشان می‌رود که یعنی شما می‌خواهید سبک زندگی پیش از مدرنیته را احیا کنید و به شرایط آن شکلی بر گردید در صورتی‌که مگر اسلام و شهر اسلامی در قبل از مدرنیته بوده و مگر تمام هم و غم بزرگانی مثل استاد شهید مطهری این نبود که اسلام و مقتضیات حضورش در اعصار را دریابیم و مگر اسلام هویتی است که در هویت قبلیه ای و شهر پیش از مدرنیته بیاید خودش را نشان دهد و مگر فقط شهر اسلامی پیش از مدرنیته قابل امکان بوده و رسما اگر این حرف را بپذیریم یعنی اسلام و هویت سبک زندگی اسلامی در جهاز هاضمه غرب مستحل می‌شود در صورتی‌که جدا این نیست. همت ما همتی باید باشد که ان شاء الله به برکت هدایت های حکیمانه و عظیم حضرت آقا که بحمدالله راهنمای ما در این مسیر عظیم هستند، اولا نظریات جایگزین علوم انسانی غربی و جامعه سازی مدرن و ساز و کارهای مدرنیته را بچینیم و یکسری زیر نظامها و ابزاری که می‌تواند با مبانی ما بخواند یا لااقل تضاد و تعارضی ندارد، در جهاز هاضمه ما مستحل شود کاری که آوینی با مستند کرد و ابزار مستند را در روح هنر تمدنی اسلامی و انقلابی مستحل کرد. البته این گونه کار دو مقدمه اصلی و ریشه ای دارد: یک نظریه سازی جایگزین با نگاه جامع به هویت اسلامی بجای مبانی معرفتی و تمدنی و جامعه سازی غربی و مدرن و ثانیا اینکه اگر ما الگوهای اسلامی را استخراج و بنا بر تحقق آن داشته ایم، توانسته ایم تمدن اسلامی را تحمیل کنیم و آنوقت است که می‌شود استحاله و تصرف عناصر مثبت یا حداقل غیر منفی تمدن غربی را انجام داد نه اینکه تمدن مدرن و مکانیزم هایش بر ما تحمیل شود و آنوقت به این فکر بیفتیم که حالا چکار کنیم و مثلا ساز و کارهایی مثل بانک را بیاوریم بعدا به فکر تحقق اسلام و قسط در آن بیفتیم. البته این امر صبری راسخ می‌خواهد و لازمست از استعجال هم دوری کنیم و بدانیم وقتی رویکرد کلی و نظریات اسلامی را استخراج کنیم و بتوانیم جایگزین های اسلامی را آنگونکه رهبری عزیزمان فرمودند به صحنه آوریم، به تدریج می‌توان نهادها و ساز و کارهای متناسب و همسو با آن را ساخت و گسترش داد کما اینکه اساسا جمهوری اسلامی هم با یک تغییر بستر سیاسی از شاهنشاهی به ولایت فقیه آغاز شد و به صورت تدریجی نهادهای مورد نیاز خود را ساخته و خواهد ساخت و امام هم با همین روند بتدریج نهاد سازی را پس از پیروزی نهضت پیش بردند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه هستید هر اندازه تمدنی فکر کنیم، ما از گردونه‌ی تقلید از تمدنِ غربی که به هیچ‌وجه ربطی به روح و روحیه‌ی ما ندارد، نجات می‌یابیم. هرچند در طول تاریخ این روشن شده است که تمدنِ بعدی از تمدن قبلی بهره‌ها می‌گیرد ولی آن را از آنِ خود می‌کند. همه‌ی عظمت رهبر انقلاب را می‌توان در همین نکته خلاصه کرد که نسبت به غرب، موضوع تمدن نوین اسلامی را به میان آوردند. در این صورت خطر استحاله‌شدن در تمدن غربی از بین می‌رود. موفق باشید   

28604
متن پرسش
سلام استاد عزیز: فرمودید که آیا آقای احمدی نژاد در نامه قاتل و مقتول را مساوی ندانسته اند؟! و اینکه فرمودید نقش عنصر مقاومت نادیده گرفته شده. استاد مگر در طرح صلح به دنبال مقصر می گردند؟! آیا بهتر نیست تو این جریان نگاه پدیدار شناسانه داشته باشیم؟! اعتقاد به ظلم عربستان یک مسأله و طرح صلح را جریانی دیگر؟! هر چند که معتقدم احمدی نژاد نگاهش به عنصر مقاومت و جایگاه تاریخی گروه مقاومت بسیار ضعیف است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر نظرتان باشد حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در رابطه با پیشنهادهای صلح بین ما و صدام که سازمان ملل مطرح می‌کرد فرمودند اولین قدم آن است که متجاوز مشخص شود. و بر این نظر خود تأکید کردند در آن حدّ که دبیر کل وقتِ سازمان ملل تسلیم نظر حضرت روح اللّه که روحِ این تاریخ است، شد. موفق باشید

28600
متن پرسش
سلام علیکم: وقتی پیام حضرت آقا بمناسبت حج امسال و تعابیر بلند و این بینش کلان و تمدنی و جامعه ساز ایشان ویژه ناظر به شرایط عالم_که حضرتعالی هم در مقاله حضور انقلاب در صحنه های اخیر جهان، اشاراتی راجع به آن داشتید_ و اینکه با صراحتی بسیار امیدوار کننده و رشد دهنده و شجاعانه فرمودند امروز بحمدالله عزم و ظرفیت عبور از تمدن مدرنیته در بین امت اسلام ویژه ایران انقلابی هست و چه بسیار افراد و اندیشمندان مسلمانی که نظریات و زیرنظام های تمدن غرب را به چالش و نظریات و مبانی و جایگزین های اسلامی داده اند، یک شور و شعف عجیب و البته تکلیف سنگینی در عین حال بر دوش خودم حس کردم. این میزان امیدواری صادقانه و که حقیقتا مصداق تحدیث نعمت است و این بینش بسیار ظریف که اشاره دارند ریشه مشکلات امت اسلام برمی‌گردد به عدم تمدن سازی و ادامه حیات و حضور تاریخی در بستر ساحت مدرن در عین اهتمام ها و مناسک و عبادات شرعی که انجام می‌شود و به دقت شما هم در صوت تفسیر اخیرتان درباره سوره ممتحنه فرمودید. در عین این شور و شعف و حس اینکه در آینده ای خود را ببینم که ان شاء الله آرزوی دیرین امام مبنی بر تحقق پرچم لا اله الا الله بر قلل عزت و کرامت انسانها و حرکت بسوی تمدنی قدسی که محورش انسان خدامحور و عبد است، محقق گردد. البته در عین این شعف و شادمانی، احساس سنگین تکلیفی برای همه مان هست که در این جهاد کبیر حاضر شویم و خود را وقف ساخت و پردازش جایگزین ها و بدیل های اسلامی در راستای تمدن سازی کنیم و قطعا این امر هم خود به صبر و تحمل و حضور ملت صبار و شکوری دارد که زمینه ساز این امر باشد و ان شاء الله ما در این زمره وارد شویم و بفهمیم آنچه که در این تاریخ ما را بسوی خود می‌کشد و زمینه تفکر حقیقی ماست، انقلاب عزیزمان و تمدن نوین اسلامی است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زمان‌شناسی و زمان‌شناسی زیرا که وقتی میدانی این‌چنین گسترده در این تاریخ به ظهور آمده، امر فوق‌العاده مهمی است. با شناخت شرایط است که می‌توانیم بفهمیم چه کاری باید کرد و چگونه و با چه چهره‌ای باید اسلام را نشان دهیم که معلوم شود توان جایگزینی در مقابل فرهنگ مدرنیته را دارا می‌باشد. از یک طرف باید بدانیم با پدیده‌ی جدیدی به نام شهر، روبه‌روئیم که روحِ حاکم بر آن، تعارضِ منافع است و ابداً نمی‌توان با زیست‌جهانِ دوران‌های گذشته که شهر به عنوان یک جامعه‌ی انسانی، امکانِ زندگانی هرکس را جدای ارتباط با بقیه به انسان داده بود. حال در این شهرِ جدید و یا به اصطلاح جامعه‌ی مدنی، چه باید کرد وقتی نمی‌توان در زیست‌جهانِ گذشته زندگی کرد؟ اگر اسلام با همان هویتی که حضرت امام و مقام معظم رهبری نشان دادند، به ظهور نیاید، با چیزی روبه‌رو خواهیم بود که امروز در جامعه‌ی خود با آن روبه‌روئیم و فکر می‌کنیم با این کنترل‌های اداری و بخشنامه‌ای و یا توصیه‌های ساده‌ی اخلاقی، می‌توان جامعه‌ی مدرن را به مدینة النّبی تبدیل کرد. آری! مسلّم امکان مدینة النّبی فراهم است ولی نه با جریان اصلاح‌طلبی که دل در گرو جامعه‌ی مدرن دارد، و نه با جریان اصول‌گرایی که هنوز در زیست‌جهانِ گذشته می‌خواهد شهر را اداره کند. همّتی به همّت حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و مقاومتی به پشتکار رهبر معظم انقلاب«حفظه‌اللّه»، و آرامشی به آرامش حاج قاسم و دغدغه‌ای برای مؤثربودن در این تاریخ به دغدغه‌ی شهید حججی، و کلامی فاخر به کلام شهید آوینی در میان می‌آید. ما باید مواظب باشیم از این تاریخ بیرون نیفتیم وگرنه یا اصلاح‌طلبِ اصطلاحی و یا اصول‌گرایِ اصطلاحی هستیم که در آن صورت، خودمان نخواهیم بود. موفق باشید

28590
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام خدمت استاد گرامی: آیت الله ملکی تبریزی در کتاب اسرار الصلوه خود در بخش (هراس از بد فرجامی) می‌فرمایند، بحث کلام برای بیشتر مردم خوب نیست زیرا مباحث آن سطحی است که واقعیت ندارد، پس نادان آن مطالب را درست می‌پندارد و آنگاه که جهان برزخ و عوالم پیش از مرگ را به چشم دید خلاف آن سخنان را می‌بیند و انکارش می کند و کارش به بد فرجامی پایان می‌گیرد، پس در دست یابی به معرفت و شناخت راه، سخت‌کوش در تزکیه نفس و دوام ذکر و فکر و دعا بهتر و اولی است. استاد می‌شود منظور ایشان را واضح تر توضیح دهید؟ چرا راه کلام باعث انکار انسان می‌شود دم مرگ؟ اگر مباحث کلام واقعیت ندارد، پس چرا مطرح می‌شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علم کلام در حدّ جدال با رقیب است. راه حکمت و عرفان برای رسیدن به حقیقت است. و حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» با توجه به همین نکات متوجه شدند باید معارفی از جنس نظر به حقیقت را به میان آورند و لذا نوشتند آنچه را که نوشتند. موفق باشید

28589
متن پرسش
با سلام: یکی از عزیزانم که ارادت زیادی به شما هم دارند از من خواسته اند این مقاله را برایتان ارسال کنم. در مقاله قبل به متانت مقام رهبری اشاره دادید اگر صلاح می دانید برای جهت گرفتن قلمشان به سمت این متانت توصیه ای هم دارید بفرمایید؟ به نام خدا آقای تاج داده نقش شما برای ادامه حیات فریب و فساد و اختلاس کم‌نظیر و مطابق نوعی شایسته‌سالاری تعریف شده است. آنجا که شما چشم دیدن مطالبات و پیگیری‌های رهبری در مواجهه با فساد و فریبکاری هاتان را نداشته و نمی‌توانید آن را تحمل کنید و درست موقعی که پیگیری مفسدان اقتصادی و اختلاس گران در قوه قضاییه برای اولین بار به جدیت پیگیری می شود در این خصوص فریاد شما بلند شده است. جناب رهبری در سخنرانی مورخه ۹۶/۱۱/۲۰ فساد را به اژدهایی هفت سر تمثیل کردند که در مواجهه با زدن یک سر آن شش سر دیگر از جای دیگر و به شکل دیگر سر در می آورد و اما جایگاه و نقش شما در این اژدهای هفت سر فساد کجا تعریف شده است؟ شاید شما فکر می کنید سر در برف فرو کرده و جامعه و مردم باهوش و زیرک ایران از نقش درجه یک و محوری شما و امثال شما در فساد و تبعیض و اختلاس و رانت بی‌خبر است. شما بر شاخهای سری از این اژدهای هفت‌سر فساد نشسته اید، که برای هرگونه فساد اعم از اقتصادی، اجتماعی، سیاسی پوشش و نقاب های جذاب و زیبا خلق می کنید و در موضع شریک دزد هستید ، و با چهره دیگرتان فریبکارانه در موضع مطالبه و اعتراض ظاهر شده و رفیق قافله خود را نشان می‌دهید. شما با نقاب و پوشش آزادیخواهی و اصلاح طلبی و مبارزه دروغین با اقتدار گرایی و با شعار مردم‌سالاری برای مفسدان و اختلاس گران، بهشت بی مسئولیتی و حاشیه امن و مصونیت از پاسخ گویی ایجاد کرده‌اید و جهت اعتراضات و انتقادات را با حیله های رسانه ای و مردم فریبانه به آدرس های غلط و حتی گاهی به طرف موانع و منتقدان اصلی مفسدان و اختلاسگران هدایت می کنید. هر گاه رسوایی و گند کار مفسدان و رانت خواران بالا می‌آید و یا با آنها برخورد جدی شروع می‌شود، با کلان گویی و تعمیم دادن فساد و نرمالیزه کردن آن و توزیع فساد به همه دوران‌ها و همه جریان ها و به چهل سالگی انقلاب و جنجال رسانه‌ای مطالبه از رهبری و غیره، با تردستی و شعبده بازی سیاسی می خواهید رسوایی عملی و عینی مفسدان و رانت خواران و اختلاس گران را به دشمنان منتقدان آنان نسبت بدهید، شاید تاکنون توانسته اید با این فریب و نیرنگ ها به حیات زشت و خبیثانه سیاسی و افساد گرانه خود ادامه دهید اما بدانید برای همین مردم که دل به فریب آنان بسته اید اثر رد پای شما و همفکرانش شما را در ۴۰ سال گذشته و قبل از آن در همه مفاسد اقتصادی و سیاسی و اجتماعی لو رفته و برملا شده است. تعارضات و تناقضات در سراسر حیات پر فریب سیاسی شما و حتی در همین کلیپ چند دقیقه ای اخیر در دفاع از موسوی خوئینی ها موج می زند. یک طرف از مفاسد اقتصادی و اختلاس سخن می گویید و همانجا در دفاع از رفع حصر سخن می‌گوید، رفع حصر از کسانی که به اعتراف خودشان با حمایت مالی اختلاس گران و رانت خواران چون شهرام جزایری وارد انتخابات می‌شدند و یا می‌خواستند جمهوریت نظام را با نادیده گرفتن اختلاف ۱۱ میلیونی آرا به دیکتاتوری بکشانند و این شخص رهبری با حمایت مردم بود که از جمهوریت نظام دفاع کرده‌اند شما با سر سپردگی آراء ۸۵ درصدی را به تهدید و تحریم کشاندید. شما آیینه تمام‌نمای تناقضات هستید سخن از آزادی و مقابله با دیکتاتوری می‌زنید اما با نادیده گرفتن انتخابات آزاد و مردمی با تهمت تقلب می‌خواهید ریشه انتخابات و جمهوریت نظام را بخشکانید، سخن از مبارزه با فساد و اختلاس می زنید و می خواهید با آدرس های غلط فشار و تهدیدی که اخیراً توسط قوه قضائیه علیه مفسدان اقتصادی و رانت خواران ایجاد شده است را کاهش دهید، سخن از بهبود وضع معیشت مردم می‌زنید و می‌خواهید حالا که راه غلط چندین ساله سازش و تسلیم جواب نداده است را به گردن تدبیر اتکاء به خود و خودباوری و اعتماد به ظرفیت‌های خود بیندازید شما با مطرح کردن و تئوریزه کردن ترس و تسلیم و سازش ملت ما را از تشنگی که در سراب برجام نصیبش شده است را به دور دست‌های تسلیم و تهدید پذیری و خلع سلاح و بی پناهی و مسلط شدن دشمنان ارجاع دهید. شما از یک طرف به دروغ فریاد همه کاره بودن رهبری و دخالت‌های او را سر می دهید و همانجا می گویید چرا رهبری در امور فسادها و اختلاس های مجریان دخالت نمی‌کند، شما پر از تناقضات و تعارض‌های نامتجانس هستید که از طرف اربابان تان تبلیغ می‌شود و شما به شدت از مسمومیت این تزریقات رنج می برید و همچنان هذیان می گوید. شما بهتر از هر کس می دانید که رهبری در مقابله با ایجاد فساد و رواج و مدیریت آن توسط دولت ها و کابینه های منتخب شما و نمایندگان منتخب شما که عمدتاً با سفارش و تحت پوشش تکنیک‌های مردم فریبانه شما رای آورده‌اند تا حد دعوا و قهر بعضی از وزرا و نمایندگان و ترک کردن بی ادبانه جلسه پیش رفته است و در مقابل به خدمت رسانی و رشد و توسعه و سالم‌سازی حساس و جدی بوده و اهمیت می‌دهند، ایشان با برنامه و در میدان و به جزء برای وظایف و عملکردها با توجه به سوابق خود صاحب تفکر و تئوری و راهکار هستند و می شود به جدیت قسم خورد که هرکجا فساد و تباهی وجود دارد عمل بر خلاف ایشان و هر کجا دستاوردی وجود دارد پذیرش و همراهی با رای و نظر ایشان است همه می‌دانند که شما فقط در این مرحله هشت سال کشور را بر خلاف نظر ایشان به مسیری دیگر برده اید و حالا که فساد و تباهی کار هاتان بر ملا شده است با فریبکاری و نیرنگ در مقام مطالبه گری برآمده اید و می‌گویید بیایید بشینیم ببینیم چکار کنیم. شما مفسدان فرصت طلبی هستید که اعتراض و انتقاد به فساد را هم به فساد و تباهی کشیده اید و خود دزدانی هستید که با شورش و جنجال و فریاد آی دزد، آی دزد، خود را بین مردم پنهان می‌کنید و خود را به صف اول اعتراضات رسانده و با سرقت بیرق اعتراضات آن‌را به اغتشاش تبدیل کرده و به آدرسهای غلط حواله می دهید. شما مفسدانی هستید که در کسوت مصلحان ظاهر شده اید و با تهمت فساد به مصلحان و با فاسد معرفی کردن آنان نه نیمی از جهان که همه جهان را به فساد کشانده‌اید و بذر ناامنی و بی اعتمادی را در دل مردم جا داده اید. شما قاتلانی حرفه ای هستید که همواره در مقام خونخواهی بر می آیید. شما فساد و تباهی را آبیاری و رشد می دهید و میوه آن را با خیانت به دشمن هدیه می‌دهید. شما خود گفته اید که نباید مأیوس باشیم مردم فراموش می کنند دستمان خالی نیست آقای زیبا کلام، آقای موسوی خوئینی‌ها، آقای حجاریان و... با تعمیم دادن و توزیع فساد به همه کس و همه دورانها، فشار و جو را بر ما سبک می کند و در فضای غبار آلود مجازی کار بهتر می گیرد. شما مانند اربابان مغرورتان از عقل این تاریخ و زمان در غفلت هستید و مأیوسانه تلاش دارید افکار ارتجاعی خود را در پوشش اصلاحات و مردم‌سالاری و آزادی خواهی پیش ببرید. انقلاب ملت بزرگ ایران از ظرفیت های بزرگ و ناشناخته ای برخوردار است که در مواجه با حوادث و توطئه ها بتدریج بروز کرده و همواه با عبور از این توطئه‌ها، شما و اربابان شما را مبهوت خواهد کرد و افق‌های بزرگتری پیش روی انقلاب خواهد گشود. ان شاءالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی بحث در نحوه‌ی برخورد با این افراد می‌باشد که تلاش کنیم تا فرهنگی را که منجر به صحنه‌آوردنِ این شخصیت‌ها می‌شود؛ بشناسیم. به این فکر کنید که وقتی به جای نظر به حقیقت، شریعت الهی در محدوده‌ی تکالیف سطحی و ظاهری عدول کند، حاصلِ آن این نوع افراد خواهند بود که هیچ مسئولیتی نسبت به جامعه خود احساس نمی‌کنند. موفق باشید

28573
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: در پاسخ سوال ۲۸۵۴۵ فرمودید: صاحب‌نظرانِ دلسوز و آگاه، عکسِ آن را می‌گویند، چرا سختْ تحت تأثیر دشمن هستید؟ حداقل به این متن که بی‌بی‌سی مطرح می‌کند، فکر کنید: واشنگتن پست: سیاست فشار حداکثری ترامپ شکست خورد مگر در سوق دادن ایران به سوی چین. استاد گرامی بنده در بیان این صحبت ها تحت تاثیر دشمن نبودم. همین مطالب کانال مطالب ویژه همکار ارجمندتون آقای نظری رو دنبال کردم. مطالب هم دقیقا از همونجا پیاده شد. اینکه بعضی دلسوزان که با توجه به هماهنگی کاملشون همگی توجیه شده هستند و خط گرفته اند (یعنی دستور و خط مشی کلی انتخاب شده توسط نظام این است و عوامل همون رو بازتاب میدن) دلیل نمیشه کسی اعتراضی و نقدی برای تصمیم گیری ۲۵ ساله آینده کشورش نداشته باشه و حق نقد و نظر نداشته باشه، بهرحال شما هرچقدر هم عالم باشید ولایت چندانی ندارید، ولایتی هم داشته باشید یا هرشخصی در نظام ولایت داشته باشد، خداوند این ولایت رو به اونها نداده بجای ما حرف بزنند، فکر کنند و عمل کنند، ما انسان های آزادی هستیم و اختیارمان را خداوند دست خودمان قرار داده حال مسلما در مسیر انتخاب راه درست خطاها و نواقصی خواهیم داشت، اینکه درست نیست بخاطر هر نقص و عیبی در یک نفر اون رو سخت تحت تاثیر دشمن بنامیم و با فضای امنیتی و انگ زدن کشور رو اداره کنیم! اون موقع که این صحبت رو می کردم شدیدا برای این موضوع ناراحت بودم. این (پناه بردن به دامن چین) جایی نبود که می خواستیم به اون برسیم بعدا مقداری فکرم روشن شد و نتیابجی بنظرم رسید که ان شاء الله این موضوع قرارداد چین پیش نمیاد. و خداوند راهی پیش روی انقلاب می گشاید. و یاد صحبت های رهبری معظم افتادم که فرمودند: «این را باز وسیله‌ای قرار بدهند برای فشارهای مجدّد به جمهوری اسلامی؛ نه، جمهوری اسلامی با اتّکاء به قدرت الهی و با باور کردن قدرت حضور مردم، از هیچ قدرتی در دنیا هراس ندارد. اگر کسی به تقلید از روحیّه‌های ضعیف بنی‌اسرائیل می‌گوید که «اِنّا لَمُدرَکون» -حالا به ما می‌رسند و پدر ما را در می‌آورند- ما هم به تقلید از حضرت موسی عرض می‌کنیم که «کَلّا اِنَّ مَعِیَ رَبّی سَیَهدین»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی موضوع تا این حدّ مشخص است، آیا باید باز این نوع سخن‌ها را در میان آورد؟! این به عهده‌ی خود جنابعالی است که در وسعتی بیشتر از آنچه که فرموده بودید مطالب را دنبال کنید. موفق باشید

28568
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: سوال من در ارتباط با ولایتمداری مالک اشتر هست. اخیرا مقاله ای منتشر شده و عموما طرفداران مشائی از اون استفاده می کنند برای اینکه احمدی نژاد مشائی مدار، را به گونه ای نشون بدن که در چارچوب ولایتمداری جا بشه. گویا با این بیان تونسته اند شخصیت مالک را در حد شخصیت احمدی نژاد تنزل دهند و الان مشکل عملکرد احمدی نژاد نیست بلکه این رهبری ست که رفتارش با عملکرد صحیح یک رهبر دینی همخوانی نداره. مشابه جمله آیت الله جوادی را اگر بخواهیم بگوییم اینکه اخمدی نژاد را نتوانستند به مرتبه مالک برسانند ولی مالک را تونستند به مرتبه احمدی نژاد تنزل دهند. نظر شما رو در این خصوص می خواستم جویا شوم. مقاله عینا نقل می شود با مالک چه می کردید؟ سلمان کدیور فکرش را بکنید تنها چند روز از آغاز حکومت مولانا امیرالمؤمنین گذشته و حضرت استانداران نقاط مختلف را تعیین کرده اند، که ناگهان نامه اعتراضی مالک اشتر به حضرت امیر منتشر می شود. نامه ای که در آن به برخی عزل و نصب های حضرت انتقاد شده است. اعتراض به نصب فرزندان عباس، با این مضمون که ما تو را به خلافت انتخاب کردیم چرا که می‌دانستیم اقوام و خویشان خودت را به دیگران ترجیح نمی دهی، پس چرا همه پسر عموهایت را به حکومت گمارده ای؟ یا چند روز بعد اعتراض می کند به حضرت وقتی ایشان قصد عزل ابوموسی اشعری از عمارت کوفه را داشتند، که «جناب آیت الله ابوموسی انسان مومن و انقلابی است، چرا تغییرش می دهید؟». و این اعتراض سبب ابقای آیت الله می شود تا ایشان در قائله جمل به امام خیانت روا بدارند. یا در جنگ جمل وقتی مالک در حال تعقیب فراریان است، نامه امیرالمومنین به سویش می آید و از او می خواهد از تعقیب دست بکشد و جنگ را تمام کند، منتها او نامه را باز نکرده، به تعقیب ادامه می دهد و سبب ساز مشکلاتی بزرگ می شود. یا پیش از صفین، امام (ع)، عقیده دارد که پیش از جنگ، باید با معاویه مذاکره و اتمام حجت کنند و ناگهان مالک را می‌بینیم که اعتراض می کند و اصرار بر آغاز نبرد دارد. بحث را اینجا هم تمام نمی کند و وقتی امام، جریر ابن عبدالله بجلی را برای این امر سفیر خودشان قرار می دهند، مالک باز به حضرت اعتراض می کند که «جریر را نفرست چرا که او دلش با پسر هند است». و جالب این است که سخن و پیش بینی اشتر درست واقع می شود و بعد با این مضمون به امام می گوید اگر سخن مرا می پذیرفتید بهتر بود. یا در بحبوحه جنگ صفین وقتی دستور امام به او مبنی بر عقب نشینی می رسد، در وهله نخست اطاعت نمی کند و جنگ را ادامه می دهد تا جان امام در معرض خطر خوارج قرار گیرد. و قس علی هذا از این موارد را می شود پیرامون برخی دیگر صحابه خوش نام امیرالمومنین ذکر کرد. کاری به مضمون این ماجراهای تاریخی ندارم که شرح و فلسفه هر کدام مفصل است، اما تصورش را بکنید در آن مقطع زمانی نیز مثل امروز: بولتن نویسان سازمانی، تئوریسین های تکفیری که هرگونه مخالفت یا اختلاف نظر با امام معصوم را خروج از ولایت او بخوانند، جماعتی که هر فکر متفاوتی را چون نمی پسندند حذف کنند، وجود داشت، با مالکی که با علی اختلاف نظر داشت چه می کردند؟ او را ضد امام و ضد پیامبر و ضد ولایت می‌خواندند و با لعن و تکفیرش منزوی اش می ساختند. مالکی که علی (ع) در وصفش فرمود کاش بجای همه سپاهم، چند نفر چون مالک داشتم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد جناب مالک تا حدّی قضیه از این قرار بوده است. البته اگر از عظمت‌های جناب مالک چشم‌پوشی کنیم. آری! در آن سال‌ها هنوز جایگاه امامان در آن حدّ که شیعه به مرور متوجه شد، روشن نبوده. لذا اگر مثلاً بحث‌هایی که در «زیارت جامعه» است و به مرور روشن شد ائمه در چه مقام و جایگاهی هستند، در آن سال‌ها مطرح می‌شد؛ می‌گفتند در مورد امامان غلوّ می‌شود. و این مشکل در آن سال‌ها بود، ولی در حال حاضر که ولیّ فقیه با پشتوانه‌ی آن‌همه معارف و سیره، حکم می‌کند چرا باید برای عدم هماهنگیِ خود با احکام و رهنمودهای مقام معظم رهبری، مالک اشتر را بهانه کرد؟! در حالی‌که امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» می‌فرمایند حکم ولیّ فقیه در حدّ حکم رسول اللّه «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» است. در این مورد خوب است به جواب سؤال شماره‌ی ۲۸۵۳۳ رجوع فرمایید. موفق باشید

28561
متن پرسش
سلام و وقت بخیر: قبلا هم می خواستم در مورد رسانه بی بی سی و بخصوص عملکرد فرهنگی اون در زمینه های تلاش در جهت گسترش همجنسگرایی، مقابله با غیرت دینی، تبلیغ برای گسترش و همه گیری افزایش فرهنگ برهنگی و فساد جنسی، و ... دیدگاهتون رو جویا شوم. به بهانه انتشار این مطلب در سایتشون خواستم نظر و تحلیتون رو در مورد این نتیجه ای که حاصل شده بیان کنید. یک مورد از نظر دلایل مخاطب بالای یک رسانه خارجی فیلترشده مرتبط با بریتانیای منفور و بدنام در کشور ما، دوم هم عملکرد فرهنگی این رسانه ............................................................ مخاطبان آنلاین بی‌بی‌‌سی فارسی بیش از دو و نیم برابر شدند شمار مخاطبان آنلاین بی‌بی‌سی فارسی در یک سال گذشته، ۱۶۰ درصد افزایش داشته و ۲.۶ برابر شده است. بر اساس ارزیابی‌های سالانه بی‌بی‌سی، شمار مخاطبان بخش فارسی که مطالب و گزارش‌ها را روی سایت یا شبکه‌های اجتماعی بی‌بی‌سی دنبال می‌کنند، با بیش از چهار میلیون نفر افزایش، به طور متوسط به شش میلیون و ۶۰۰ هزار نفر در هفته رسیده است. تونی هال، مدیر کل بی‎‌بی‌سی می‌گوید: «هر نظری درباره بی‌بی‌سی داشته باشید، این آمار نشان می‌دهد ما یکی از قوی‌‌ترین و شناخته‌شده‌ترین رسانه‌های بریتانیا در جهان هستیم که نامش با کیفیت و دقت گره خورده است.» او با اشاره به افزایش مخاطبان جهانی بی‌بی‌سی گفته است: «سرویس جهانی ما همچنان دیدبان ارزش‌های دموکراتیک و امید نجات برای میلیون‌ها انسانی است که در هراس، اسارت و بی‌ثباتی زندگی می‌کنند.» اینستاگرام بی‌بی‌سی با بیش از ۹ میلیون دنبال‌کننده پرمخاطب‌ترین رسانه‌ فارسی در این شبکه اجتماعی است. افغانستان و ایران همچنان با مجموع بیش از ۲۲ میلیون و ۷۰۰ هزار مخاطب، به عنوان هفتمین و هشتمین کشورهای پرمخاطب بی‌بی‌سی در جهان بر آورد شده‌اند. برآورد حداقلی ارزیابی شمار مخاطبان آنلاین بر اساس داده‌های موجود و با معیارهای سخت‌گیرانه‌ای انجام می‌شود؛ کاربرانی که صرفا مطالب بی‌بی‌سی را روی شبکه‌های اجتماعی دیده باشند، به عنوان "مخاطب" شمرده نمی‌شوند؛ بلکه فقط کاربرانی در نظر گرفته می‌شوند که با این مطالب به نحوی تعامل داشته باشند؛ مثلا با نظر دادن یا لایک و همرسانی، به این مطالب واکنش نشان دهند یا ویدئوهای بی‌بی‌سی را برای مدتی نسبتا طولانی تماشا کنند. همچنین شمار مخاطبان آنلاین بسیار کمتر از حاصل جمع مخاطبان تک تک شبکه‌های اجتماعی است که مطالب بی‌بی‌سی را در پلت‌فرم‌های مختلف دیده‌اند؛ کارشناسان بی‌بی‌سی، با بررسی الگوی رفتاری مخاطبان در هر منطقه، همپوشانی این شبکه‌های مجازی را در نظر می‌گیرند تا اگر کسی مطالب بی‌بی‌سی را روی دو یا سه شبکه مختلف دنبال کرده باشد، چند بار شمرده نشود و تنها به عنوان یک نفر محسوب شود. بی‌بی‌سی فارسی در شبکه‌های اجتماعی اینستاگرام؛ ۹ میلیون عضو توییتر؛ یک میلیون و ۴۰۰ هزار دنبال کننده تلگرام بی‌بی‌سی فارسی؛ یک میلیون و ۲۴ هزار عضو فیسبوک؛ چهار میلیون و ۸۰۰ هزار لایک
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده توهمی که صاحبان رسانه دارند، نباید مورد غفلت قرار بگیرد. این بیچاره‌ها ۴۱ سال است این همه تلاش می‌کنند تا به سرنگونی نظام اسلامی برسند و درست بر عکس، هر روز با این همه تلاش کمترین نتیجه را خواهند گرفت. آری بسیاری به آن پایگاه خبری از جمله بنده رجوع می‌کنند برای آن‌که به حماقت و کینه و خریت آن‌ها پی ببرند. مطمئن باشید بیش از پیش ناکام خواهند بود. مشکل در خود ما نهفته است که آن‌طور که باید و شاید از معارف حقه و روحیه‌ی توحیدی خود کمتر استفاده می‌کنیم و متوجه نیستیم خداوند اراده کرده‌است که از طریق انقلاب اسلامی دنیای استکبار را از بین ببرد؛ چرا همان‌طور که حاج قاسم متوجه شد، ما خود را ذیل اراده‌ی الهی قرار ندهیم؟ موفق باشید

نمایش چاپی