بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: حضرت امام خمینی(ره)

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
23129
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم «سیدجمال الدین اسدآبادی» «امام خمینی(ره) در مصاحبه با ریچارد کاتم» ریچارد کاتم در پایان دیدار خود با امام خمینی گفت: سؤالی درباره شخصیت سید جمال الدین اسدآبادى دارم؛ آیا شما او را شخصیت برجسته‏ اى مى‏ دانید؟ امام خمینی در پاسخ وی فرمود: «سید جمال الدین مرد لایقى بوده است، لکن نقاط ضعفى هم داشته است؛ و چون پایگاه ملى و مذهبى در بین مردم نداشته، از آن جهت زحمات او با همه کوششها، به نتیجه نرسید؛ و دلیل بر اینکه پایگاه مذهبى نداشته است، اینکه شاه وقت، او را گرفت و با وضع فجیع، تبعید کرد؛ عکس العملى نشان داده نشد؛ و زحمات او، چون این پایگاه را فاقد بود، به نتیجه نرسید». پس از پایان گفتگو، امام مجدداً کاتم را تشویق کرد که مطالعات خود را در مورد جنبش اسلامى ایران ادامه دهد و حقایق را منتشر سازد. منبع: صحیفه امام ، ج‏5 ، ص286 مقام معظم رهبری در بخشی از مصاحبه خود با روزنامه جمهوری اسلامی در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ در مورد سید جمال الدین اسدآبادی فرمودند: «سید جمال کسی بود که برای اولین بار بازگشت به اسلام را مطرح کرد کسی بود که مسئله حاکمیت را و خیزش و بعثت جدید اسلام را اولین بار در فضای عالم به وجود آورد. او مطرح کننده، به وجود آورنده و آغازگر بازگشت به حاکمیت اسلام و نظام اسلام است. این را نمی‌شود دست کم گرفت و سید جمال را نمی‌شود با کس دیگری مقایسه کرد. در عالم مبارزات سیاسی، او اولین کسی است که سلطه استعماری را برای مردم مسلمان آن زمان معنا کرد قبل از سید جمال چیزی به نام سلطه استعماری برای مردم مسلمان حتی شناخته‌ شده نبود. او کسی بود که در ایران، در مصر، در ترکیه، در هند، در اروپا کلاً در خاورمیانه در آسیا و در آفریقا سلطه سیاسی مغرب زمین را مطرح کرد و معنا کرد و مردم را به این فکر انداخت که چنین واقعیتی وجود دارد و شما می‌دانید آن زمان، آغاز عمر استعمار بود چون استعمار در اول نشرش در این منطقه اصلاً شناخته‌شده نبود و سید جمال اولین کسی بود که آن را شناساند. این‌ها را نمی‌شود دست کم گرفت. مبارزات سیاسی سید جمال چیزی است که قابل‌مقایسه با هیچ یک از مبارزات سیاسی افرادی که حول‌وحوش کار سید جمال حرکت کردند نیست.» مقام معظم رهبری در سخنرانی خود در ۳ خرداد سال ۱۳۶۹ در خصوص سید جمال‌الدین اسدآبادی چنین فرمودند: «مصلحان اسلامی و متفکرانی که در ۱۵۰ سال گذشته، تحت تأثیر عوامل گوناگون قیام کرده و پرچم دعوت اسلامی و احیا و تفکر اسلامی را بر دوش گرفتند؛ از قبیل سید جمال‌الدین و محمد اقبال و دیگران. با همهٔ خدمات ارجمند و گران‌بهایشان، همگی این نقص بزرگ را در کار خود داشتند که به جای برپا کردن یک انقلاب اسلامی، به یک دعوت اسلامی اکتفا کردند و اصلاح جوامع مسلمان را نه با قوت و قدرت انقلاب که با تلاش روشنفکرانه و فقط با ابزار قلم و زبان جست‌وجو کردند. این شیوه، البته ممدوح و مأجور بوده و هست؛ اما هرگز از آن، توقع نتایجی همچون نتیجهٔ عمل پیامبران اولوالعزم را کـه سازندگان مقاطع اصلی تاریخ بوده‌اند نبایـد داشت. کـار آنان، در صورت صحت و مبرا ماندن از عیوب سیاسی و نفسانی، تنها می‌توانست زمینه‌ساز یک حرکت انقلابی باشد و نه بیشتر؛ و لذا مشاهده می‌شود که سعی و تلاش بی‌حد و حصر مخلصان این گروه، هرگز نتوانسته حرکت معکوس و روبه انحطاط ملل مسلمان را متوقف کند، یا عزت و عظمتی را که آنان از آن نام می‌آورده و در آرزویش آه و اشک می‌افشانده‌اند، به مسلمانان برگرداند و یا حتی اعتقاد و باور اسلامی را در توده‌های مردم مسلمان تقویت کرده و نیروی آنان را در خدمت آن به کار گیرد و یا دامنهٔ جغرافیایی اسلام را گسترش دهد؛ و این، به کلی از روش پیامبر عظیم‌الشأن اسلام (ص) جدا است و این بر هر کس که اندکی تاریخ بعثت و هجرت رسول معظم (ص) را بداند، آشکار است.» مقام معظم رهبری در خطبه دوم نماز جمعه 15 بهمن 89 نیز به نقش بزرگ سید اشاره کردند و فرمودند: «سيد جمال‌الدين بزرگ، آن مرد اسلام‌خواه، شجاع، مبارز، بزرگ، بهترين جائى را که براى مبارزات خود توانست پيدا کند، مصر بود؛ بعد هم شاگردان او، محمد عبده و ديگران و ديگران. حرکات اسلام‌خواهى در مصر يک چنين سابقه‌اى دارد.» شهید مطهری نیز درباره سید در کتاب بررسی نهضت های اسلامی در صد ساله ی اخیر می فرمایند: «بدون تردید سلسله جنبان نهضت های اصلاحی صد ساله ی اخیر، سید جمال الدین اسد آبادی معروف به افغانی است. او بود که بیدار سازی را در کشورهای اسلامی آغاز کرد، دردهای اجتماعی مسلمین را با واقع بینی خاصی بازگو نمود، راه اصلاح و چاره جویی را نشان داد. نهضت سید جمال، هم فکری بود و هم اجتماعی. او می خواست رستاخیزی هم در اندیشه ی مسلمانان به وجود آورد و هم در نظامات زندگی آنها. سید جمال در نتیجه ی تحرک و پویایی، هم زمان و جهان خود را شناخت و هم به دردهای کشورهای اسلامی – که داعیه ی علاج آنها را داشت دقیقا آشنا شد. سید جمال مهمترین و مزمن ترین درد جامعه ی اسلامی را استبداد داخلی و استعمار خارجی تشخیص داد و با این دو به شدت مبارزه کرد. آخر کار هم جان خود را در همین راه از دست داد. او برای مبارزه با این دو عامل فلج کننده، آگاهی سیاسی و شرکت فعالانه ی مسلمانان را در سیاست واجب و لازم شمرد و برای تحصیل مجدد عظمت از دست رفته ی مسلمانان و به دست آوردن مقامی در جهان که شایسته ی آن هستند، بازگشت به اسلام نخستین و در حقیقت حلول مجدد روح اسلام واقعی را در کالبد نیمه مرده ی مسلمانان، فوری و حیاتی می دانست. بدعت زدایی و خرافه شویی را شرط آن بازگشت می شمرد، اتحاد اسلام را تبلیغ می کرد و دست های مرئی و نامرئی استعمارگران را در نفاق افکنی های مذهبی و غیر مذهبی می دید و رو می کرد.» {پنج شنبه یک تیر 91) در حسینیه سیدالشهدای خیابان ملک الشعرای بهار تهران مراسم شب هفت مرحوم حاج احمد قدیریان} علیرضا پناهیان : «.....یه آدم ندید بدید هم مثل سید جمال الدین اسدآبادی پیدا میشه میگه من تو غرب اسلام دیدم مسلمون ندیدم تو شرق مسلمون دیدم اسلام ندیدم....» چون سید جمال را یک فرد غرب زده می دانم رسالت خود می دانم که به او توهین کنم!! چندی پیش دکتر فیاض استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران در برنامه زنده تلویزیونی «زاویه» که از شبکه 4 پخش می شود در خصوص این جمله چنین گفت: این بدترین نوع تعبیر غرب گرایی است که یک نفر «سید جمال اسد آبادی» می تواند داشته باشد _______________________________________ سلام علیکم.استاد جآن؛ سخنرانی استاد رحیم پور ازغدی در اسدآباد همدان سال ۱۳۹۰"دیده بانی در شهر کوران" که مفصل است و بیان کردن تمام آن خارج از حوصله است می فرمایند:{سیدجمال الدین حسینی اسد آبادی پدر بیداری اسلامی است و به نحوی بر تمام جنبش های اصلی اسلامی تاثیر گذاشته اند} بنظر استاد عزیزم، این کلام صحیح است؟ به نحوی که ایشان بیان می دارند حتی امام (ره) از ایشان تاثیر پذیرفته اند! خداوند خیرتان بدهد بخاطر این حوصله و صبر. و ان شاءالله روز افزون گردد. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امثال حضرت امام و مقام معظم رهبری نظر به جایگاه تاریخی جناب سیدجمال‌الدین اسدآبادی دارند، چیزی که جناب آقای دکتر مهدی امامی‌جمعه در سلسله بحث‌های «تفکر معاصر در ایران» به نحو شایسته‌ای به آن پرداخته‌اند. لذا اگر در این نگاه به آن سخنِ مشهور جناب سیدجمال‌الدین نظر کنیم، معنای آن با آن‌چه عزیزانی مثل آقای پناهیان در نظر گرفته‌اند، متفاوت خواهد شد. زیرا سید در آن جمله می‌خواهد جهان اسلام را متذکر کند که چه نشسته‌اید که سختْ خطرِ عقب‌افتادن از غرب شما را تهدید می‌کند و به هیچ‌وجه نمی‌خواهد ارزش‌های غربی را اصالت دهد، بلکه می‌خواهد ما با عقلِ غربی و عقل تکنیکی در حوزه‌ی اسلامی خودمان به امورات خود بپردازیم و اهداف متعالی خود را شکل دهیم. این‌جا است که می‌بینید ما همواره نیاز داریم که هر سخنی و هر حرکتی را در جایگاه تاریخی آن در نظر بگیریم. موفق باشید

23082
متن پرسش
سلام استاد: وقت بخير. ببخشيد بنده شديدا به راهنمايي شما نياز دارم. بنده چند مرتبه شروع به خواندن سيرهاي مطالعاتي اعم از جنابعالي، شهيد مطهري، داوري، حسن عباسي، رائفي پور و.... كردم ولي بعد از مدت كوتاه چند ماهه اي سست شدم و اونو رها كردم. متاسفانه نميدونم در اين ظلمات آخر الزمان تكليفم دقيقا چيه و چطور بايد پيش برم؟ چه استادي رو ميتونم پيدا كنم كه هم استاد اخلاق باشه و هم استاد غرب شناسي،‌ مهدويت و.... . علي الخصوص براي پيدا كردن استاد اخلاق هم متاسفانه به مشكل برخوردم و چون سر كار ميرم، نميدونم چكار كنم؟ هر بار هم كه شروع به مطالعه ي كتب اخلاقي كردم نهايتا چند روزي حالم عوض شده و بعد از اون دوباره برگشتم به حالت قبلي و كثرت و روزمرگي و.... . چكار كنم كه دائم در حال وحدت و سلوك و در عين حال كمك به زمينه سازي ظهور باشم؟ اين وضعيت خيلي آزار دهنده هست و هيچ راهي نتونستم پيدا كنم. همسرم هم فرد انقلابي هست و هم عالم تر من هست و مي خواستيم زندگيمون واقعا امام زماني باشه ولي خيلي سخته و نميدونيم بايد چكار كنيم. واقعا الان وظيفه و تكليف ما چيه؟ استاد عزيز اگه ممكنه راهنماييم كنيد. چون اين سوال خانومم و چند تا از دوستانم كه با هم خيلي در ارتباطيم هم هست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی عرایض بنده این است که در بستر حضور تاریخی که انقلاب اسلامی به ما برمی‌گرداند باید مطالعات و اخلاقیات خود را شکل دهیم. کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» متذکر این امر است. موفق باشید

23046
متن پرسش
سلام استاد بزرگوارم: استاد کتابی درباره نماز تالیف کردید که مثل کتاب روزه باشه؟ استاد واقعا همچین کتابی لازمه تا مثل روزه بفهمیم که چه نمازی میخونیم!؟ یا حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این مورد در شرح کتاب «آداب الصلواة» حضرت امام شده است، فکر می‌کنم کافی باشد. موفق باشید

23028
متن پرسش
استاد عزیز سلام: با توجه به تقریظ رهبری بر کتاب رهنمای طریق آیت الله جاودان و اینکه رهبری اشاره فرمودند در این کتاب مطالب لازم و رهگشا هست و با توجه به توصیه‌هایی از جنس ذکر خاص یا چله گرفتن برای رسیدن به مطلوبی که حضرتعالی سلوکتان اینگونه نیست و هیچ وقت چنین راهنمایی هایی نمی‌کنید و توجه حضرت آقا به آن کتاب چگونه این دو را با هم جمع کنیم و اجمالا نظرتان درباره سلوک معنوی اینگونه چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روش سلوکی حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و آیت اللّه شاه‌آبادی بیشتر تأکید بر تعالی روح و قلب به روش خاصی است که در مکتب ابن‌عربی دنبال می‌شود. ابتدا در تعالیِ روح و قلب و تمرکز خاص سلوکی مربوط به آن تأکید می‌شود و پیرو آن عبادات شرعی جهت راهگشای بیشتر استمرار می‌یابد. ولی طریق امثال بزرگانی که نام بردید در جای خود برای اهلش مؤثر و ارزشمند است. موفق باشید

23015
متن پرسش
سلام علیکم: جلسه 26 تفسیر سوره حمد مطالعه کردم فوق العاده فهم تفسیر حمد برای من سخت و سنگین هستش. استاد عزیز در یک کلام برای خودم توضیح دادم مثلا اسم من علی هستش من وجود دارم، علی جامعیت صفات من هستش، علی شامل این صفات مهربان با سخاوت با گذشت و...(البته صفات خوب میگم که موضوع برای من قابل فهم باشه) صفات از علی جدا نیست من یک علی نیستم با یه صفت مهربانی وجود هستم تجلی وجود من مثل اینه که سیب در ذهن من ایجاد میشه حالا یک علی نیست با یک سیب یعنی این سیب جلوه منه از من جدا نیست حالا نمیدونم منظورم درست رسوندم یا نه؟ طی این 26 جلسه سنگین تفسیر حمد امروز اینو خلاصه برای خودم کردم که این عالم مثل موضوع علی است اگر سطح فهم و ادراک را آوردم پایین باور کنید فقط برای این بود که بفهمم. ممنون از راهنمایی شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که بحمداللّه سعی می‌کنید در فهم اسماء اللّه مطالب را به انتها برسانید، سعی بفرمایید مبنا را همان مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» قرار دهید و بر آن اساس به بحث شرح تفسیر حمد حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» رجوع داشته باشید. موفق باشید

22972
متن پرسش
سلام: میشه لطفا در مورد سوال پایین بیشتر توضیح بدین یعنی چی دقیقا من با زیارت معصوم هیچ حس و حالی ندارم چی رو بفهمم آخه. قسمت دوم سوال رو هم خیلی کم متوجه شدم راستی کاش میتونستید دعا کنید خلاص بشیم. سلام: استاد عزیز خواستم نظرتون رو درباره کسی که مبتلا به دیدن فیلم های مبتذل شده بدونم، راه بازگشتی براش هست؟ باسمه تعالی: سلام علیکم: با زیارت امام معصوم، قلب خود را متوجه کنید که چه اندازه با این نوع انحرافات از یافتنِ حقیقت حق که جامع همه‌ی کمالات است، عقب می‌افتید. فراموش نکنید که همچنان كه نفس در مرتبه عقل هيولائى آماده قبول صور علميه است و در روايت هست‏ «انّ القلوب تحى بالعلم كما تحى الارض بوابل السّماء»[1] و نفس پس از تجرد كامل و نيل به درجه كمال عقلانى به حكم قاعده‏‌ی «بسيط الحقيقة كلّ الاشياء و ليس بشى‏ء منها»[2] با صورت علميه كليه اشياء متحد گردد بلكه عين جميع اشياء خواهد شد و همين نفس كه نسبت به امورى در حال حاضر بالقوه بوده و به مرحله تجرد كامل عقلانى نرسيده نسبت به آنچه كه ادراك نموده و صورت علميه آنها در ذات آن حاصل گرديده متحد است. موفق باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس» زیارت امام معصوم یک نوع به‌خودآمدن را به زائرشان عطا می‌کنند 2- فکر می‌کنم برای سؤال دوم خوب است شرح تفسیر سوره‌ی حمد حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را دنبال کنید. موفق باشید

22970
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: حضرتعالی در مقدمه کتاب امام خمینی (ره) و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه فرمودید که امام خمینی روحی در کالبد انقلاب اسلامی است مانند حضور نفس در بدن. طبق این فرمایش پس انقلاب اسلامی در حکم بدن و کالبد است و روح آن، شخصیت امام خمینی (ره) است، در حالی که حضرتعالی در مواردی انقلاب اسلامی را یک «حقیقت» می دانید! و این مغایر با مطلب فوق است!! بالاخره ما چگونه تفکر کنیم؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم حقیقت انقلاب بر قلب حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» إشراق شده است و حقیقت انقلاب همیشه به معنای همان نورانیتی است که جان امام از آن منوّر شد. مثل آن‌که قلب مبارک حضرت محمد «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» محل نزولِ قرآن گشت. در هر صورت ما با نظر به سیره‌ی امام و سخنان امام می‌توانیم نسبت به انقلاب درست فکر کنیم. اشارات حضرت امام نسبت به انقلاب فوق‌العاده است. موفق باشید

22928
متن پرسش
سلام استاد: لطفا در امور زیر کتاب یا مقاله و... معرفی کنید، لطفا جواب مختصر ندهید، سئوال: با توجه به بازخوانی شرایط کنونی که هستیم و همچنین مشکلاتی که با آن مواجه هستیم و همچنین وظیفه ی ما در عصر غیبت همراه با ادله آیات و روایت که حجیتی داشته باشیم با شخصی گفت و گو کردیم اما در این دو مورد نیاز به اطلاعات بیشتری داشتم که لطفا راهنمایی بفرمایید. ۱. درمورد وظیفه ایجاد حکومت دینی در عصر غیبت [قیام قبل از حضرت قائم جایز است؟] ۲. وظیفه فراهم سازی مقدمات (نرم افزار و سخت افزار) حکومت دینی یا تمدن نوین اسلامی [وظیفه ما کادر سازی می باشد تا بعد ایجاد حکومت دینی توسط خود حضرت؟] با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای یافتن درست این سؤال‌ها باید مطالعات مبنایی و اساسی‌ای را دنبال بفرمایید. پیشنهاد اولیه‌ی بنده ۱. مطالعه‌ی کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» می‌باشد که در قسمت آخر کتاب مبنای عقلی و رواییِ حکومت دینی مطرح شده است ۲. کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در رابطه با چگونگی تمدن دینی کمک می‌کند. موفق باشید

22898
متن پرسش
سلام علیکم: اگر امام خمینی نبودند آیا انقلاب اسلامی توسط فرد دیگری اتفاق می افتاد؟ این سوال رو با توجه به یکی از نوشته هاتون که فرموده بودید امام دغدغه اصلاح و نجات رو داشتند و خدا حقیقت وجودی انقلاب رو با توجه به دغدغه امام بر قلب ایشون اشراق کردند. و از طرف دیگری هم فرموده بودید که انقلاب مشیت و اراده و خواست خدا در این زمانه است. ممنونم
متن پاسخ

اسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده همین‌طور است زیرا خداوند اراده کرده است که بشر این دوران از تاریخ استکبار عبور کند. مثل آن‌که اراده کرده بود تا حضرت موسی «علیه‌السلام» و قوم بنی‌اسرائیل از فرعونیان عبور کنند. موفق باشید

22788
متن پرسش
سلام علیکم: اگر بخواهیم دلیل اینکه چرا به نماز نیاز داریم را بفهمیم شما چه منبعی را معرفی می کنید؟ اگر خلاصه باشد در حد یک صفحه بهتر است. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نماز، راه رجوع به حضرت ربّ العالمین است تا راهِ نزدیکی به حقیقت گم نشود. کتاب «آداب الصلواة» امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نکات ارزشمندی را با شما در میان می‌گذارد. موفق باشید

22766
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار: مشکلی داشتم خواستم خدمت حضرت عالی مطرح کنم در احادیث داریم: «اصْبِرُوا عَلَى أَدَاءِ الْفَرَائِضِ‏ وَ صابِرُوا عَدُوَّكُمْ‏ وَ رابِطُوا إِمَامَكُمُ الْمُنْتَظَرَ.» سوال من این است چگونه باید با امام زمانمان ارتباط داشته باشیم؟ چگونه بفهمیم که امامان از ما راضیست یا خیر؟ اگر راضی نیست به کدام راه باید برویم باید چکار کنیم؟ در جایی دیدم نوشته بود در تعجبم از کسی که اگر وسیله بی ارزشی از او گم شود روزها بدنبال آن می گردد در حالی که شما امام زمانتان را گم کرده اید و برایتان سنگین نیست و اهمیتی نمی دهید. حال باید چکار کنیم؟ زندگی که یوسف زهرا از انسان راضی نباشد چه ارزشی دارد؟ ما مجبور هستیم نفس بکشیم و زندگانی کنیم وگرنه به اندازه یک نفس کشیدن آن هم راضی نیستیم مگر این امید که شاید خداوند در اینده اصلاح کند. وقتی راهی پیدا می کنیم چکار می توانیم بکنیم. استاد گرامی شما بفرمایید راه چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه در این تاریخ، راهِ ارتباط با امام عصر «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف» توسط حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به عنوان نایب آن حضرت گشوده شده و امروز با پیروی از رهنمودهای حضرت آقا «حفظه‌اللّه» و علاقه به ایشان، راهِ رضایت حضرت ولی عصر «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» فراهم است. موفق باشید

22759
متن پرسش
سلام: به عنوان استادی که تابحال استفاده های زیادی از محضرتان کرده ام تقاضایی دارم که امیدوارم با بزرگواری وقتی به آن تخصیص داده و آن را اجابت نمایید. استاد، خواهش می کنم بدون توجه به نام نویسنده، کتابی را که در لینک زیر آپلود شده مطالعه نموده و نظرتان را بفرمایید. استاد عزیز، کتابهای زیادی مطالعه کرده اید، حتی از غربیها و شاید ملحدان، خواهش می کنم وقتی هم برای مطالعه این نوشته اختصاص دهید. لینک دانلود : http://uupload.ir/view/ij61_tawhid.pdf
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نکنید که دشمنان اسلام از این حرف‌ها به زبان انسان‌های ساده و یا تربیت‌شدگانِ انگلیسی بسیار دارد. سخن امام خمینی را متذکر می‌شوم که فرمودند: «امروزه عده ای با ژست تقدس مآبی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام می زنند که گویی وظیفه ای غیر از این ندارند. خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه های علمیه کم نیست. طلاب عزیز لحظه ای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند، اینها مروج اسلام امریکایی­ اند و دشمن رسول الله.» مهم، جایگاه و جهت‌گیری افراد است که احمدالحسن عیناً در جایگاه سیّدعلی‌محمد باب رئیس بهائیان نشسته است. اگر سری به کتاب‌های سران بهائیان و بابیه بزنید حرف‌های بهتر از حرف‌های احمدالحسن پیدا می‌کنید. امثال شما چرا به جایِ توجه به جهت‌گیری‌های کلی این افراد، گرفتار جمله‌هایی می‌شوید که کلمه‌ی حق‌اند ولی یرادُ بها الباطل.  موفق باشید

22743
متن پرسش
سلام علیکم: شاید بتوان گفت بیش از نیمی از کسانی که به آقای روحانی رای داده بودند حال پشیمان اند و رای شان برگشته. با این وضعیت آیا نظام میزان را رای مردم می داند نباید در صدد تغییر دولت یعنی انحلال و برگزاری انتخابات باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» فرمودند ملاک و میزان رأی مردم است؛ به این معنا است که باید به رأی مردم در بستر قانونی که آن رأی شکل گرفته است، احترام گذاشت. در این رابطه همچنان‌که رهبری فرمودند دولت باید ادامه یابد و خودش مسئولیت امور خود را به عهده داشته باشد. و این به نفع جامعه و انقلاب است. موفق باشید

22720
متن پرسش
استاد عزیز سلام: امام خمینی (ره) در اوایل وصیت‌نامه سیاسی الهی به صحیفه حضرت زهرا (س) که مستقیما از سمت حضرت حق به ایشان الهام شده ذکر می‌کند و به آن به عنوان سندی قدسی از سمت شیعه به آن افتخار می‌کند. ۱. این صحیفه چیست و اگر می شود منبعی معرفی کنید که مفصل درباره آن توضیح داده باشد. ۲. آیا امکان دارد با توجه به اشاره حضرت روح الله به حقیقتی به نام صحیفه فاطمیه، حضرتشان به آن دسترسی داشته‌اند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً چیزی است که بین خود ائمه «علیهم‌السلام» ردّ و بدل می‌شده است. در احوالات جابر انصاری داریم که در محضر حضرت باقر «علیه‌السلام» آن صحیفه را دیده است 2- شاید، واللّه اعلم. موفق باشید

22700
متن پرسش
استاد عزیز سلام: حضرت روح الله در پیامی به مناسبت سالگرد رخداد ۱۵ خرداد ۴۲ در سال ۱۳۶۲ این چنین می‌فرمایند: «رمز پیروزی اسلام بر کفر جهانی را در این قرن که پانزدهم خرداد 42 سرآغاز آن بود، در دوازدهم محرّم حسینی جستجو کنید، که انقلاب اسلامی ایران، پرتویی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی آن است.» دو سوال: ۱. منظور از (دوازدهم محرم حسینی) چیست؟ ۲. امام ۱۵ خرداد ۴۲ را سرآغاز قرن جدیدی می دانند و یحتمل این همان قرنی است که امام خامنه‌ای از آن به عنوان قرن غلبه مستضعفین بر مستکبرین یاد می‌کنند و امام هم در شعرشان دارند که (انتظار فرج از نیمه خرداد کشم)، و با توجه به تصریح حضرت امام در همین پیام که می فرمایند ما انتظار نداشتیم به این زودی ها انقلاب شود ولی دست تقدیر الهی مقدمات را سریع آماده کرد یعنی می توان این را اشارتی گرفت مبنی بر اینکه در این قرن یعنی ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ تا ۱۵ خرداد ۱۴۴۲ با اینکه شرایط کلی انتظار امر ظهور نیست اما دست تقدیر الهی کار را یکسره کند و به آن نقطه پایانی برسیم، کما اینکه آقای میرشکاک در آخرین مصاحبه‌ای که با خبرگزاری مهر داشته اند و مطالبی داشتند مبنی بر اینکه هر نسلی آزمونی را پس می‌دهد و این نسل جوانی که الان هست این همان نسلی است که آزمون نهایی را پس می‌دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- منظور از دوازدهم محرم حسینی را نمی‌دانم، بیشتر ما متوجه‌ی اصل حرکت حسینی در آن پیام بودیم 2- شاخصه‌ی اصلی 15 خرداد سال 42 آن بود که نحوه‌ی خاص از مبارزه در مقابل نظام شاهنشاهی به ظهور آمد که آن، تقابل خون با شمشیر بود و این راه به‌کلّی با مبارزاتِ قبلی که بیشتر مبارزات پارتیزانی و چریکی از طریق عده‌ای خاص انجام می‌شد متفاوت بود و نهایتاً همین راه منجر به پیروزی انقلاب شد. این همان راهی است که در کربلا به ظهور آمد. در حالی‌که در کوفه بنابر مقابله‌ی نظامی صرف بود که عملی نشد. در ضمن بد نیست سری به جواب سؤال 22696 بزنید. موفق باشید

22614
متن پرسش
درود بر جناب طاهرزاده: با توجه به اینکه دست ما از معرفت به ذات خدا کوتاه است و ماییم و جلوه های حق مطلبی را در تفسیر حمد مرحوم امام دیدم که فرمودند: «خدای تبارک و تعالی ... اجل از این است که ما حتی جلوه اش را هم (بتوانیم) بفهمیم چه طوري است. حتی جلوه اش هم مجهول است.» بنابرین اگر دست ما از معرفت به ذات و جلوه های آن کوتاه است و در عالم هم به جز ذات و جلوه های حضرت حق چیزی موجود نیست پس به نظر می رسد باید به شکاکیت پناه برد به نظر می رسد اینجاست که عرفان و سوفسطایی گری به هم می پیوندند.
متن پاسخ

سمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به سخنان حضرت امام در حدیث دوازدهم «چهل حدیث» که می‌فرماید: «افضل العباده إدمان التفکر فی اللّه و فی آلائه» باید منظور حضرت امام را این‌طور فهمید که به کنه درکِ تجلیات نمی‌توان رسید، اما «آن‌قدر هست که بانک جرسی می‌اید» که این خود، راهِ گشوده‌ای به سوی حضرت حق است. موفق باشید

22560
متن پرسش
سلام و عرض ارادت: استاد عزیز، در بین سؤالات جستجو کردم، دو سؤال مربوط به جریان احمد الحسن بود که متاسفانه اطلاعات نادرستی در سوالات آمده بود. به هیچ وجه خواب و استخاره دلیل مورد ادعای این جریان نیست و این راهها صرفا به عنوان مؤيد استدلال ها و شهادت ملکوتی معرفی می شوند. (راه شناخت حجت خدا در بیان این گروه سه چیز است: نص حجت های قبلی، علم و دعوت به حاکمیت الله) عاجزانه خواهش می کنم کمی در استدلالها و کتابهای این فرد وقت بگذارید و ما را در تشویش بزرگی که گرفتارش شده ایم کمک نمایید. آیا کوچکترین احتمالی نمی دهید که شخصی که با وصیت و نص پیامبر اکرم (ص) ادعای یمانی و حجت خدا بودن می کند درست می گوید و اگر او را همراهی نکنیم اهل آتش خواهیم شد؟ آیا خدا باید آن طور که ما می خواهیم و انتظار داریم حجت هایش را ظاهر کند و مثلا حتما حجت اش را در ادامه انقلاب و سیر تاریخی علمای ما قرار دهد؟ کوچکترین احتمالی نمی دهید که خدای حکیم برای آزمایش ما و انقلاب ما حجت اش را بگونه ای ظاهر کند که پذیرش اش با تحلیل های دینی (و البته شخصی و قابل خطای) ما منطبق نباشد؟ استاد بزرگوار! بعنوان کسی که نزدیک ٢٠ سال است با کتابها و جلسات شما سر و کار دارد و با مباحث شما متوجه لزوم حضور در عالم دینی و توجه به حضرت حجت به عنوان قلب عالم هستی شده است متواضعانه اعلام می کنم بعد از دهها یا صدها ساعت وقت گذاشتن در استدلالات و کتابهای این جریان، هیچ دلیلی مبنی بر رد آن پیدا نکرده ام و کتابهای جناب احمد الحسن واقعا علمی بالاتر از انسان غیرمعصوم را به ذهن متبادر می کند. بزرگوارتر و آزاد اندیش تر از شما سراغ نداشتم که بدون متهم شدن به ضدیت با فلان و بهمان از او خواهش کنم در این جریان وقت گذاشته و منابعشان را نقد کند. استاد! می دانم سخت است ولی تمنا می کنم این احتمال (فقط یک احتمال کوچک) را بدهید که حجت خدا لزوما آنگونه که شما و متفکرین انقلابی حال حاضر و گذشته احتمال می دادند و با ادبیات فصوص الحکم یا حکمت متعالیه ظاهر نخواهد شد! همانطور که عده ای از علمای بدلیل اینکه منتظر ظهور عیسی از بیت لحم بودند حجت خدا را که از ناصریه ظهور کرد نپذیرفتند و با این احتمال به بررسی مطالب این جریان بپردازید. با عرض معذرت از درشت گویی های یک شاگرد کوچک.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم اگر موضوع را از زاویه‌ی دیگری بنگریم پیش نمی‌آید تا به جزء‌جزء پدیده‌ی احمدالحسن بنگریم. مسئله‌ی مهدویت و حضور تاریخی آن حضرت بسیار روشن است و آن برگرداندنِ حضور خدا در مناسبات فردی و اجتماعی بشر است و به همان معنایی که ما به مهدویت معتقدیم، انقلاب اسلامی را راهی بس زلال به سوی فتح تاریخی حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف» می‌دانیم. لذا هر راه دیگری با هر عنوان که در سنتِ چنین بستری قدم برندارد، همان ملاعمری است که در مقابل امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» عَلَم شده است و معلوم است که نه قرضاوی و نه ملاعمر، آدم‌های بی‌سواد و ساده‌ای بودند و نه احمدالحسن. مسئله روشن‌تر از این‌ها است که انسان در دیدن جایگاه تاریخی قرضاوی و احمدالحسن و ملاعمر به تردید بیفتد مگر آن‌که نسبت به درک حضور تاریخیِ انقلاب اسلامی کودن و اَبلَه باشد. موفق باشید 

22399
متن پرسش
سلام علیکم: بابت پاسخ به سوال ۲۲۳۸۳ کمال تشکر دارم استاد عزیز. اما ما چطور باید سخنان میرزای قمی را تاویل و توجیه کنیم!؟ آیا ایشان در این مساله کوتاهی کرده اند!؟ و چگونه باید این مطلب را هضم کرد که فقها و مراجع تقلید در قم مخالف عرفان هستند!!؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده آن بزرگان به جهت تعمق در فقه و مسائل اخلاقی، اساساً متوجه‌ی اشارات عرفا نمی‌شوند. حضرت امام روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در نامه‌ای که تحت عنوان نقطه‌ی عطف به احمدآقا می‌نویسند، در آن‌جا می‌فرمایند: به جان دوست قسم! سخن عرفا همان سخن اولیاء الهی است و اگر آن‌ها را درک نکردی، لااقل انکار نکن». موفق باشید

22351
متن پرسش
سلام‌ علیکم: ابن سینا و ملاصدرا هر دو در زمان خود به وظیفشان عمل کردند. چرا با ابن سینا نمی شود این تاریخ را ادامه داد ولی با ملاصدرا می شود و چه بسا هنوز زمانش نرسیده باشد؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور حضرت حق در تاریخ، به صورتِ لبسِ بعد از لبس است، نه خلع و لبس. یعنی همواره نوری شدیدتر از نور قبلی به صحنه می‌آید و حضور ملاصدرا در تاریخی که با ملاصدرا شروع شده و هنوز ادامه دارد، حکایت از نور بیشتری از انوار الهی می‌کند و درنتیجه راهِ بشر به سوی خدا و عبور از نیهیلیسمی که می‌توان گفت در دوران جدید از دکارت شروع شد به بهترین نحو محقق خواهد شد که تا اندازه‌ای در جلسات آخر کتاب «سلوک ذیل ...» در مورد آن مطالبی عرض شد. موفق باشید 

22260
متن پرسش
با سلام و احترام: نظرتون درباره صحبت اخیر آقای جوادی آملی چیست که تشریفات حرم امام رو گفتند کمتر از اين مناسب مقام شامخ امام نیست و آبروی نظام اسلامی است و...، به نظرتون چنین تفکری که ايشون دارن، شایستگی این رو داره که به عنوان معلم معارف، ایشون رو بپذیریم یا خیر. ممنون.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که به ما توصیه شده است حرم ائمه با شکوه باشد و به همین جهت هم باید مساجد و حرم‌ها از سایر خانه‌ها بلندتر باشد و در چشم‌انداز قرار گیرد، شاید بتوان حرف استاد را توجیه کرد. البته باید بین «تجمل» و «جمال» دقت کرد، و این کار آسانی نیست. مثلاً در مسجد شیخ لطف‌اللّه اصفهان «جمال» و «هنر» و «شکوه» با هنرمندیِ تمام  به میان آمده است؛ ولی نه مثل عالی‌قاپو که «تجمل» در آن به ظهور آمده است. به نظر بنده در حرم شریف حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» جمال و شکوه، کمی به تجمل نزدیک شده است. در هر صورت ما در زیارت آن مضجعِ شریف، به شکوه و جمالِ آن مرد الهی نظر داریم. موفق باشید

22246
متن پرسش
همسفر شهدا: سلام عرض می کنم خدمت استاد طاهرزاده: استاد، تا حالا در زندگی اینطور دچار حیران نشده بودم. تنها راه نجات از سرگردانی ام را مشورت گرفتن از شما دیدم، تا با نصایح شفاف و حکیمانه تون راه درست را بهم نشان بدین ۱. استاد از طرفی دلم خیلی حال و هوای خواندن فلسفه و عرفان دارد هم نظری و هم طی کردن عملی، ولی شدید دچار سرگردانی شدم. از طرفی می بینم افرادی دارند به جامعه خدمت می کنند و حتی به شهادت می رسند مثل شهید حججی، ولی نه فلسفه خواندند، نه عرفان خواندند و نه حتی سیر و سلوک عرفانی اشخاصی مثل علامه حسن زاده را داشتند. و همچنین می بینم افرادی مثل استاد رائفی پور و دکتر حسن عباسی به شدت به انقلاب خدمت می کنند، بدون اینکه فلسفه و عرفان بخوانند؛ یا اینکه سیر و سلوک داشته باشند. و از طرفی می بینم شخصی مثل علامه حسن زاده آملی و شاگردان ایشان هیچ کاری برای انقلاب نمی کنند. نه در مورد برجام، نه در مورد سند 2030 نه در مورد fatf و.... هیچ روشنگری نمی کنند. استاد موندم آیا فلسفه و عرفان بخوانم یا نه؟ ولی به شدت دلم دوست داره. چون خیلی دوست دارم به انقلاب و رهبری خدمت کنم و روشنگری بکنم. می ترسم با خواندن فلسفه و عرفان از این کارها بمانم. یا حتی بی خیال بشم. حالا موندم راه کدام یک درست هست؟ راه علامه حسن زاده آملی یا راه شهید حججی و استاد رائفی پور و دکتر عباسی ها؟ ۲. از طرفی استاد چون متاهل شدم و به شدت دغدغه امور مالی دارم، هر چقدر دوست دارم هجرت کنم و برم به قم تا از اساتید عرفان و فلسفه بهره ببرم دائم ترس از این را دارم که نکند در امور مالی بمانم. به همین دلیل پیش خودم میگم همین اصفهان بمان و کاری به فلسفه و عرفان نداشته باش و بیشتر به کسب و درآمدت بپرداز و تبلیغ در فضای مجازی. ۳. استاد بنده طلبه پایه شش حوزه اصفهان هستم. الانم دارم در فضای مجازی تبلیغ می کنم و حتی مشاوره میدم. مشاوره می دهم ولی فقط با کتاب هایی که خواندم بدون اینکه دوره خاصی بگذرانم یا مدرک داشته باشم به همین دلیل، از پولی که میگیرم، عذاب وجدان دارم و میگم نکنه حرام باشه؟ ۴. نکته دیگه اینکه استاد طلبه هایی را می بینم که تشکیلات راه اندازی کرده اند و دارند به اسم تبلیغ دین مشاوره میدند و تدریس می کنند بدون هیچ تخصصی و مدرکی و کلی دارای شهرت و ثروت شدند، خیلی از نظر ذهن اذیت میشم میگم ببین تو این همه کتاب خوندی و فایده نداشت ولی فلان طلبه الان تشکیلات راه انداخته و کلی پول درمیاره و شهرت داره. استاد خواهش می کنم مفصل و شفاف جواب هر چهارتا سوالم را بدین. بنده تمام کتب شما، آقای صفایی حایری، علامه طهرانی، آیت الله مهدوی، نزدیک صد جلد کتاب در مورد شهدا و کتاب های فراوان دیگه مطالعه کرده ام ولی الان هیچ قدرت تشخیصی برای پیدا کردن راهم ندارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی. سلام علیکم: 1ـ در این که بتوانید از همین طریق مشاوره کسب در آمد کنید کار خلاف شرعی انجام نداده‌اید و معلوم نیست آن تخصص‌ها بهتر از آن‌چه شما با مطالعات خود به دست آورده‌اید به شما کمک کند.

2ـ نگاه فلسفی اگر به طور صحیح جلو برود، در گذرگاه‌های اصیل، کمک‌های شایانی می‌کند و مسلّم اگر آن عزیزانی که نام بردید از تفکر فلسفی اصیلی برخورداد بودند، مخاطب خود را با عمق و آینده داری بیشتری کمک می‌کردند. با این همه، انسان‌ها ذوق‌های متفاوتی دارند و نباید اگر کسی ذوق فلسفی ندارد، ملامت شود بر این‌که نمی‌تواند فلسفه بخواند. عرفان نیز از همین مقوله است. به این فکر کنید که به ما گفته‌اند «مداد العماء افضل من دماء الشهدا». بالاخره اگر روحیه‌ي عرفانی حضرت امام نبود بسیاری از این حماسه‌ها که در دفاع مقدس به میان آمد معنا پیدا نمی‌کرد تا انجام شود.

3ـ کسب روزی حلال در هر صورت کار ارزشمندی است ولی نباید در کسب آن گرفتار حرص و یا مقایسه با دیگران شد. موفق باشید

22238
متن پرسش
با عرض سلام: ۱. یکی از اساتید در مورد تذکره الولیا می فرمودند که روش عرفای آن مشی ائمه نیست اما به نظر بنده کنار ریاضت شرعی هم ریاضت علمی و هم فرمایشاتشان خوب است نظر حضرتعالی؟ ۲. در مدرسه آوای توحید می خواستیم «رساله الولایه» را با استاد حلوائیان بخوانیم به صورت مجازی یکی از اساتید مخالفت کردندکه بهتر است مبانی ما قوی شود علاوه بر کتب حضرتعالی مشغول خواندن نهایه ام ضمن اینکه بنده با اجازه و تشخیص دکتر کاکایی در کلاس عرفان نظری دکتریشان شرکت داشتم صلاح می دانید ورود پیدا کنم؟ یا کتاب «انسان در عرف عرفان» با تدریس استاد ضیایی؟ ۳. برخی تشکلهای مذهبی خیلی خودشان را قبول دارند هر چه روح سطحی بودن در برنامه ها را تذکر می دهیم فایده ندارد هرچه هم می گوییم از اساتید متخصص در فلسفه و عرفان استفاده کنید علی رغم هزینه رایگان حاضر نمی شوند. آیا ما مجبوریم در چنین محلهایی که واقعا آزار دهنده اند کار کنیم؟ در صورتی که می توانیم مستقلا تفکرات حضرتعالی را دنبال کنیم. همانطور که این کار را کرده ایم و موفق بوده ایم. ۴. اینکه کتابهایی که در کشف و خواب به حقیر داده می شود به سرعت باز نمی شوند ناشی از ضعف بنده است؟ ببخشید مقداری گرفتار یاس شده ام. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. زبان عرفا، زبان خاصی است و نمی‌توان گفت که روش آن‌ها جدای از ائمه می‌باشد. حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در نامه‌ای که به مرحوم احمدآقا نوشته‌اند همین توصیه را دارند که اگر ظاهر کلام آن‌ها با سخن دین متفاوت است، ولی حقیقتاً همان سخن اولیاء دین را می‌گویند. ۲. بعد از «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» می‌توانید با «رسالة الولایه» مرتبط شوید. ۳. نباید رابطه‌ی خود را با تشکل‌های دینی در دانشگاه قطع کنید، منتها همه‌ی وقت خود را نباید آن‌جا صرف کرد. موفق باشید

22231
متن پرسش
«اما روحانیونی که در جریان مبارزه به این نحو که به زندان بروند و اینها نبودند با شریعتی مشکل داشتند. اینها پیروان علامه طباطبایی بودند که ایشان هم مثل سید حسین نصر تفکرشان انتولوژیکال و وجود شناختی است. غایت گرایی، تفکری انقلابی است اما رویکرد انتولوژیکال غیر انقلابی است. ریشه آن هم به تفکر ملاصدرا باز می‌گردد. در تفکر صدرا در وجود تحرکی نیست. حرکت جوهری هم غلط است. با اصالت وجود دیگر اصلا جوهری نداریم که حرکت جوهری داشته باشیم چرا که اصل وجود است و ماهیت هم حد آن است. عرض هم در ماهیت است و در واقع همان عرض هم از وجود است. حرکت هم در عرض ماهیت است و نه در خود وجود.» بخشی از یک مصاحبه ی اخیر ابراهیم فیاض. نظر شما درباره دو خط آخر چیه؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر شما در این موارد باید امثال حضرت امام و علامه طباطبایی‌ها که عمری در این مسائل کار کرده‌اند، نظر بدهند؟ یا جناب آقای دکتر فیاض؟ موفق باشید

22225
متن پرسش
سلام علیکم: طاعات و عباداتتان قبول و عیدتان مبارک! استاد بزرگوار در مجموعه ی بسیج دانشجویی فعالیت داشتیم و چندان خوب کار نکردیم، در واقع اصلا خوب کار نکردیم چون نتایج آن دوران را الان داریم مشاهده می کنیم. تصمیم گرفتیم اعضای آن مجموعه را بار دیگر دور هم جمع کنیم و یک کار تشکیلاتی منسجم انجام دهیم. 1. بصیرت اعضای گروه پایین هست. 2. در شناخت رهبری و نظام و تحلیل سخنان رهبری و رفع شبهات ضعیف هستیم. 3. دایره ارتباطی ما بسیار بالاست، با همه قشر ارتباط داریم و باید جوابگوی شبهات همه اقشار در راستای هدفی که اتخاذ کردیم (تحقق آرمان های انقلاب اسلامی) باشیم. 4. متاسفانه در بین اعضای خانواده و دوستان و آشنایان ما، یٲس و نامیدی و ناکارآمدی نظام اسلامی و حکومت حاکم را عنوان می کنند و به فضای مجازی و دشمن بیرون بیشتر اعتماد می کنند. باید در جهت شبهات نزدیک ترین افراد به خودمان نیز تلاش کنیم. 5. همه ی اعضایی که برای این کار با هم متحد شدند فقط در فضای مجازی می تواند با یکدیگر ارتباط بگیرند و جلسه ای به صورت حضوری ندارند. 6. همه ی اعضا در نهایت به امید خدا وارد اجتماع خواهند شد و در بین اقشار دیگر نیز بصیرت افزایی و اطلاع رسانی خواهند کرد. استاد بزرگوار با توجه به شرایط بالا یک سیر مطالعاتی مناسب از خودتان یا دیگر اساتید به ما معرفی کنید و به نظر شما در کنار یک سیر مطالعاتی متناسب با شرایط بالا، کدام جلسات اخلاق (جامعه السعادات یا شرح جنود عقل و جهل و...) را دنبال کنیم؟ یا جلسات اخلاق کدام استاد را دنبال کنیم؟ پیشاپیش از پاسخگویی تان سپاسگزارم!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نکنید مشکل ما نداشتن معارفی است که نظر به حقایق عالم دارد؛ لذا ابتدا باید متوجه‌ی حقایق شد و این‌که ما در نسبت با آن حقایق چه جایگاهی می‌توانیم داشته‌باشیم. پیشنهاد من در این رابطه مطالعه‌ی موضوعات زیر است:‌1ـ معرفت نفس. 2ـ کتاب «انقلاب اسلامی بازگشت به عهد قدسی». 3ـ برهان صدیقین. 4ـ سلوک ذیل شخصیت امام خمینی. در مورد اخلاق، خوب است که به شرح دعای مکارم الاخلاق فکر کنید.

22194
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز با آرزوی قبولی طاعات و عبادات. سوالی از خدمتتان داشتم و از حضورتان راه حلی می خواستم. و آن اینکه در مسیر خودسازی گاهی صفات اخلاقی و رذایل اخلاقی هست که رهایی از آن برایم بسیار دشوار و نشدنی است مثل کینه و غضب و عدم ارتباط صحیح با دیگران. خواستم راه حلی بفرمائید تا خودم را اصلاح کنم. با تشکر از فرمایشات سازنده تان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم در مسیر خودسازی است که این رذائل از بین می‌رود و یا تأثیر آن‌ها کم می‌شود. مطالعه‌ی کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» و کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» که مربوط به حضرت امام است و بنده آن را شرح داده‌ام، توصیه می‌شود. موفق باشید

نمایش چاپی