بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: انقلاب اسلامی و حکومت دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
5595
متن پرسش
سلام علیکم استاد 2 سوال داشتم اگر لطف بفرمایید پاسخ دهید: پدرم سرمایه ای کلان دارد برادر بزرگ ترم دانشگاه را کنار گذاشت و من باب احساس تکلیف به حوزه رفت امید پدر به بنده است من قصد دارم بعد از تحصیل دانشگاه بازگردم و سرمایه ی پدر را در اختیار بگیرم و با استفاده از طلاب و افراد متقی خوش فکر موسسه ای فرهنگی به حول قوه ی الهی تاسیس بشود در این میان چند سوال دغدغه ذهنی حقیر شده است: 1-از آن جایی که شهر ما شهر کوچکی است و امکان تحصیل علوم اسلامی نیست وشاید این علوم در این راه مشکاتی باشد بنده راهی به نظرم می رسد که سریع تر تحصیل را به پایان رسانده و به شهر خود برگردم و از طریق کتبی مثل آیت الله مصباح و سخنرانی های حضرتعالی و ... کسب علم کنم و بستری برای کار فرهنگی آماده شود آیا این گونه می شود؟ یا نیاز حتمی به استاد است پس راهی دیگر که به نظر می رسد علوم دانشگاهی را ادامه بدهم ودر کنار آن از اساتید حوزوی استفاده کرده سپس بازگردم. 2-در سیره علما مشاهده شده نیاز به استاد غیر قابل انکار است با این برنامه ای که حقیر در ذهن دارم و شهر کوچک ما که عالم ندارد چه باید کرد. در این سوالات چند نکته مد نظر حقیر بوده 1-سلوک الی ا... 2-روحیه ی انقلابی3- رضایت والدین
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه کلیّت راه را با سه نکته‌ی آخر که گفته‌اید می‌شناسید. آنچه مهم است در کنار زندگی، ورود به معارف الهی است، حال چه با تمام‌کردن دروس دانشگاهی وچه با نیمه‌کاره رهاکردن و به کمک پدر آمدن. دلواپس استاد نباشید. «تو پای به راه نه و هیچ مپرس.... خود راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید
5598
متن پرسش
بسم الله/ با سلام و تقدیم احترام با توجه به اینکه تمدّن چیزی جز عینیت تفصیلی نسبت انسان با مبداء وجود نیست : 1) اگر "شهود اولیه ی وجود" را بنیان طراحی یک دستگاه فلسفی معطوف به تمدّن در نظر آوریم، این "ادراک نخستین از وجود"، چگونه شکل می گیرد و چگونه دگرگون می شود؟ و جایگاه فاهمه ی انسان و میزان توانش در ادراک آن کجاست؟ 2) آیا اساسی ترین پرسش مغفول مانده در فلسفه ی غرب ، "پرسش از هستی" است؟ 3) امکان "همزبانی "ملاصدرا و شیخ اشراق و فیلسوفان پدیدارشناس غربی مثل هایدگر و هوسرل را چقدر می دانید؟ و آیا گشودگی راه آینده همین همسخنی نیست؟ 4) آیا آن "خدایی که می تواند ما را نجات دهد" همان "خدای انقلاب اسلامی ایران" است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه از نوع سؤال‌تان برمی‌آید که اندیشه‌ی ارزشمندی در صحنه دارید. 1- حقیقتاً وقتی متوجه باشیم تمدن چیزی جز عینیت تفصیلی نسبت انسان با «وجود» نیست و متوجه باشیم «وجود» حقیقتی است که در عین در ظهور و خفابودن، همواره نور خود را در مظاهر مختلف می‌نمایاند و با ظهور خود دست و دل یک ملت را با ظهور خود به سوی تعالی سوق می‌دهد و با خفای خود انسان‌ها را به خودشان وامی‌گذارد تا تمدنی بسازند که حجاب حقیقت باشد؛ پس نباید پرسید «ادراک نخستین از وجود چگونه شکل می‌گیرد» . چون این وجود است که اگر تاریخی را آماده دید ظهور می‌کند، ما فقط می‌توانیم ناظر ظهور نور وجود باشیم و تقدیری که شروع شده است را درست بشناسیم، چیزی که شما در انقلاب اسلامی شاهد آن هستید و حضرت روح‌اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» با جمله‌ی «خدای مقلب‌القلوب، قلب این ملت را در جهت تحقق این انقلاب هدایت کرد» خبر آن تقدیر تاریخی را به ما رساند. هنر انسان‌ها آن است که کاری بکنند از این تقدیر تاریخی بیرون نیفتند، به نظرم فاهمه به این کار می‌آید تا به جای ساختن تاریخ، تاریخ خود را بشناسد وگرنه بی‌تاریخ می‌شود. 2- حقیقتاً همین طور است که اساسی‌ترین پرسش، پرسش از هستی است که هایدگر در یک شهود اجمالی متوجه آن شد و به تعبیر جناب فردید؛ آقای خمینی به تفصیل آن پرداخت و آن را از دست فلسفه نجات داد و تلاش بنده در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» برای تبیین چنین مطلبی است که بفهمیم چرا شهود هایدگر، شهود عبور از غرب است و چرا حضرت روح‌اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به نور نبوت نبی‌اللّه«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» صورت کاربردی‌دادن به آن شهود است که بر قلب حضرت امام اشراق شد 3- بنده بین نگاه صدرایی و هایدگر که یکی صورت تکامل‌یافته‌ی اشراق سهرودی و دیگر صورت زنده‌تر فهم هوسرل است جدایی نمی‌بینم به شرطی که به هر دو با نگاه وجودی نظر کنیم 4- چقدر احساس همزبانی می‌کنم با این جمله‌ی شما که متوجه شده‌اید «تنها خدایی می‌تواند ما را نجات دهد که در انقلاب اسلامی ظهور کرد» من نمی‌دانم شما چه کسی هستی، ولی از کلماتت معلوم است، خیلی خوش‌ترکیبی. موفق باشید
5539
متن پرسش
سلام استاد گرامی، عذرخواهم که باز هم مصدع میشوم. پیرو پاسختان به سوال 5493 این جانب به نظر من یک سری مفروضات غلط در این جا وجود دارد. اخوان المسلمین حداقل در زمان محمد مرسی علیه وهابی ها نبود بلکه کاملا به عربستان، قطر و گروه های سلفی تکفیری گرایش داشت. مرسی به شیمون پرز نامه فدایت شوم نوشت و سفارت سوریه را تعطیل کرد و سفارت اسرائیل را باز گذاشت. مسیرهای انتقال سلاح به حماس را قطع کرد. و گذرگاه رفح را نیز باز نکرد و به پیمان کمپ دیوید نیز پایبند ماند. گرایش تمامیت خواهانه مرسی که به دنبال حاکم کردن حزب خود و ایدئولوژی سلفی گری بر جامعه مصر بود نهایتا منجر به شکل گیری اعتراضات شد. تحلیل ها ضد و نقیض است اما آن چه که با واقعیات منطبق است این است که روی کار آوردن یک اخوانی تحصیل کرده امریکا در مصر توطئه امریکا برای حاکمیت اسلام امریکایی-صهیونیستی بر منطقه خاورمیانه بود مانند آنچه در عربستان و ترکیه شاهد آن هستیم. با این حال برای بنده هنوز معنای بیداری اسلامی که رهبری گفتند مبهم است مگر همان طور که گفتم حمایت گروه های مذهبی در مصر از یک اخوانی سلفی-امریکایی را مصداق بیداری اسلامی نگیریم بلکه آن را یک فرایند وسیع تر و با قدمت تر در نظر بگیریم که قرار است به تدریج با کنار زدن گروه های سلفی و بیدار کردن اهل تسنن نسبت به انحراف اسلام خلافتی زمینه را برای گرایش آن ها به اسلام حقیقی که در ایران متجلی است فراهم کند. به نظرم اشتباهی که بعضی ها میکنند این است که دقیقا عین آن چه که در مصر و شمال افریقا اتفاق افتاد را بیداری اسلامی در نظر میگیرند در حالی که هنوز تا بیداری اسلامی حقیقی که به نظرم مورد نظر رهبری است فاصله زیادی داریم و تحولات فعلی فقط زمینه ای است برای گرایش تدریجی اهل تسنن به اسلام واقعی.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه به خوبی متوجه جریان‌های جاری در غرب آسیا هستید. آنچه انتظار دارم از نظر دور ندارید تفاوت بین اشتباه راهبردی است که اخوانی‌ها از دو جهت کردند با ذات اخوان المسلمین. ذات اخوانی‌ها بسیار به انقلاب اسلامی و حرکت حضرت امام نزدیک است به همین جهت ملاحظه می‌کنید در فرصت‌هایی که موقعیت اقتضا کند به انقلاب اسلامی و حضرت امام نزدیک می‌شوند چه در اخوانی‌های تونس از طریق آقای قنوشی و چه اخوانی‌های غزه و از طریق آقای اسماعیل هنیه و چه از طریق اخوانی‌های ترکیه در ابتدای کار حزب توسعه و عدالت و آقای اردوغان و چه اخوانی‌های مصر قبل از گرفتن دولت توسط سخن‌گوی اخوانی‌های مصر. اما اشتباهات راهبردی آن‌ها یکی آن بود که گمان می‌کردند می‌توانند با سیاست عدم تعارض با استکبار جهانی حکومت اسلامی مدّ نظرشان را ادامه دهند که این اشتباه را هم اردوغان و هم مرسی و تا حدّی قنوشی دارند و در همین راستا مرسی در مصر تا حدّی با سلفی‌ها کنار آمد و هم در مورد کمپ‌دیوید کوتاهی کرد، و اشتباه دوم که مخصوص اخوانی‌های مصر بود به قبضه‌درآوردن دولت از طریق صرفاً اخوانی‌ها، ولی بعد از جریان های اخیر مصر همه‌ی اخوانی‌های منطقه به شکل‌های مختلف در حال بازخوانی اشتباه راهبردی اولشان هستند و از این جهت ملاحظه می‌کنید که پرچم‌های آمریکا و اسرائیل و سعودی توسط اخوانی‌ها در مصر آتش زده می‌شود و شعار مرگ بر آمریکا سر داده می‌شود و سران اخوانی مصر کودتای ارتش را آمریکایی اسرائیلی می‌دانند و اردوغان می‌گوید کودتای ارتش در مصر با برنامه‌ریزی اسرائیل انجام شد. این نشان می‌دهد که آینده، اخوانی‌ها با تحلیل دیگری در سراسر منطقه به صحنه می‌آیند. موفق باشید
5458
متن پرسش
بسمه تعالی. . . سلام علیکم. . . خون دل خون دل خون دل،این هم شد زندگی؟خسته شدیم از بس خون دل خوردیم برای این وضعیت،فقط خون دل بخوریم و با اشکو آه امید به آن تمدن ناب اسلامی و جلو رفتن انقلاب با آن سرعت در خیالمان داشته باشیم،فقط خون دل،خسته شدیم غربت رهبری را ببینیم و نتوانیم دم بزنیم،خسته شدیم بخواهیم مجدد انزوای بچه حزب اللهی ها را به جرم تندروی ببینیم و دم نزنیم،حتی در محیط خانه با آنکه سکوت میکنیم،تنها با یک عکس دلنشین امام خامنه ای عزیزمان به تندروی محکوم باشیم. . .خسته شدیم ببینیم کسانی که 8 ماه خون به دل این ائمه،امام شهدا و شهدا و رهبری و مردم کردند مجدد دارند برای پست های حساس این مملکت سرو دست مشکنند. . .هنوز پاسخ آن همه ضربه به نظام را نداده میخواهند بیایند و مجدد وارد انقلابی شوند که یک لحظه به آن اعتقادی نداشته اند. . .خسته شدیم از بس به تبعات این انتخابات و ضربه ای که میتواند به نظام،به انقلاب،به رهبری عزیز،به مردم وارد کند فکر کردیم. . . خسته شدیم بس خون دل بخوریم از اینکه کاری از دستمان بر نمی آید جز مطالعه این وضعیت و تماشا از دور. . .خسته شدیم از بس به جهان اسلام نگاه کردیم و خون دل خوردیم از وضعیتی که بوجود آورده اند،از مصر بگیر تا عراق و سوریه و گره خوردن این اتفاقات با اتفاقات کشور عزیزمان و پیش بینی بعضی مواضع. . .این هم شد زندگی استاد؟این هم شد زندگی یک جوان پر انرژی؟یک جوانی که باید جوانی کند،کارمان شده پرسه در قبور رفقای رفته شهید عزیزمان و گزارش سیاسی دادن از وضع انقلاب،آنها که میدانند،ما میرویم که خودمان را خالی کنیم. . .بارها به این موضوع فکر کرده ام که این چه زندگی است که من دارم،منتها این احساسات یا بهتر بگویم تعلق به انقلاب فراز و فرود هایی دارد که در این زمان یکی از فرازهایی بود که دیگر به سمت سریز شدن میرفت،گفتیم شاید مرهمی بگذارید. . .ان شاء الله دوستان اهل دل هم استفاده میبرن. . .ما که باشیم. . .یا علی.
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «گر به هر زخمی تو پر کینه شوی .... پس کجا بی‌صیقل آیینه شوی» گویا متوجه نشده‌اید زمانه‌ای فراهم شده تا باز این انقلاب بزرگ چهره‌ی دیگری از خود نشان دهد. نمی‌دانم می‌دانی اگر مو به مو چشم‌ات به دهن سیدعلی این دوران باشد چه شکوفایی در خود و در تاریخ خود ایجاد خواهی کرد یا نه؟ قبلاً عرض کرده بودم با انتخابات 24 خرداد تاریخ جدیدی شروع شد تا حزب اللّه به کارهای مانده بپردازد و معنای عبور از غرب را از یک طرف و رجوع به روح عرفانی حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را از طرف دیگر بازخوانی کند. نمی‌دانم با حضور در این تاریخ خون دل می‌خوری؟ اگر چنین است این خون دل خوردن مبارکت باد، چون مثل خون دل خوردن شهدایی است که جبهه‌ی نگاه به حاکمیت حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را گشودند، ولی اگر خون دل خوردن‌هایت به جهت تحلیل غلطی است که نسبت به دیروز و امروز و فردا داری که باید خودت را ملامت کنی که نمی‌دانی در کجای تاریخ زندگی می‌کنی و گمان می‌کنی گرفتار انسداد تاریخی شده‌ای. آدم حسابی! حواست کجاست؟ ما در دفاع مقدس هشت‌ساله نشان دادیم انقلاب ما توان عبور از آنچنان حمله‌ای را داشت که در آن حمله همه‌ی جهان کفر از شرق گرفته تا غرب به میدان آمده بودند در حالی‌که در ابتدای جنگ اکثراً سر به گریبان بودند ولی متوجه جایگاه تاریخی انقلاب شدیم و دیدیم خداوند تقدیری برای ما رقم زده که با دفاع هشت‌ساله ظهور می‌کند در حالی‌که در ابتدای جنگ در این رابطه تحلیلی نداشتیم. به شما عرض می‌کنم در تاریخ جدیدی که شروع شده بنا است عظمت‌های بزرگ‌تری از این انقلاب توسط زبان خدا در این دوران یعنی سید علی خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» ظهور کند. عجله نکن، باز هم برو در بین قبور رفقای شهیدت پرسه بزن تا به مدد الهامات نورانی آن بزرگان بزرگ به تحلیلی نزدیک شوی که در آن تحلیل، آینده‌ی خود و انقلاب را معنا می‌کنی. حضور در تاریخ جدید و حال جدید با حضور در صحنه‌ای از صحنه‌های یک تاریخ فرق می‌کند. در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» عرایضی داشته‌ام و عرایض دیگری هم دارم که باید بهانه‌ی گفتن آن پیدا شود. گفت: «تا خون نکنی دیده و دل پنجه‌سال.... از قال تو را ره ننمایند به حال». بنشین صحبت‌های رهبری عزیز حضرت امام خامنه‌ای را از بعد از انتخابات 24 خرداد تا امروز را مو به مو در آور و جلوی خود قرار بده تا نقشه‌ی راهی که این مرد بزرگ در این شرایط جدید مطرح کرده‌اند برایت روشن گردد، معطل نکن! موفق باشید
5465
متن پرسش
سلام استاد.1 - میخواستم اگه می شه مردم سالاری دینی رو توضیح بدین و تفاوت اون با لیبرال دموکراسی غربی مقایسه کنید.2 - میشه بگین چرا حجاب در کشور ما اجباریه حتی برای مشرکان در حالی که در در زمان پیامبر (ص) و امام علی (ع) اینگونه نبوده؟نظر مراجع چیه؟ سپاس
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مردم سالاری دینی جامعه‌ای در کنار هم هستند که مبنای میل‌های خود را احکام الهی قرار داده‌اند ولی در جامعه‌ی لیبرال دموکراسی هوس‌های مردم است که مبنای اجتماع را تشکیل داده است در چنین جامعه‌ای «خوب» همان است که میل انسان‌ها می‌خواهد و «بد» آن است که میل انسان‌ها نمی‌خواهد که نتیجه‌اش غربی است که شما با آن روبه‌رو هستید 2- در زمان پیامبر و علی«علیهماالسلام» و سایر خلفا حجاب اجباری بوده و بی‌حجابی حکم فسق را داشته و بر افرادی که مرتکب بی‌حجابی می شدند حد جاری می کردند. ولی در جمهوری اسلامی علاوه بر بحث اسلامی ،حجاب یک قانون است و رعایت آن برای همه‌ی افراد جامعه الزامی است. موفق باشید
5361
متن پرسش
سلام علیکم همانگونه که در ابتدای کتاب تمدن زایی شیعه ذکر شده است مقام معظم رهبری در سخنرانی هفدهم اردیبهشت ۱۳۸۹ می فرمایند: ان‌شاءاللَّه خواهیم توانست تمدن اسلامىِ متعلق به ملت ایران را براى این دوره و براى امت اسلامى، در این زمان «بار دیگر» سر دست بیاوریم . ظاهر سخنان ایشان به این معنی است که ما قرار است به یک تمدنی بازگردیم اما آنچه در کتاب تمدن زایی شیعه مطرح می شود این است که تمدن قبلی ما را نمی توانیم تمدن اسلامی بنامیم. مخصوصا که متذکر شده اید تمدن صفوی و عباسی و اموی را غرب شناسان به عنوان اوج تمدن اسلامی مطرح نموده اند و ما این دوران ها را به عنوان اوج تمدن اسلامی قبول نداریم لا تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است. با انقلاب اسلامی نظر به تمدنی شروع شد که شاهان و خلفاء در آن نقشی ندارند. موفق باشید
5344
متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام و قبولی طاعات و عبادات شما استاد عزیز اینجانب دو گزیده از بیانات مقام معظم رهبری پیرامون نگرش اسلم و غرب به علم می آورم. 1-"... ما می بینیم که در زمینه های مختلف تحقیق و پژوهش و رسیدن به نظریه در دنیای مادی و دنیای غرب، مبنای قابل قبول و مورد اعتمادی نبوده... نگاه اسلام به انسان، به علم، به زندگی بشر، به عالم طبیعت و به عالم وجود، نگاهی است که معرفت نوینی را در اختیار انسان می گذارد. این نگاه، زیربنا و قاعده و مبنای تحقیقات علمی در غرب نبوده. تحقیقات علمی در غرب، در ستیز با آنچه آن را دین می پنداشتند، آغاز شده...پایه و مبنای علوم انسانی ای که امروز در غرب مطرح است، از اقتصاد و جامعه شناسی و مدیریت و انواع و اقسام رشته های علوم انسانی، بر مبنای یک معرفت ضددینی و غیردینی و نامعتبر از نظر کسانی است که به معرفت والا و توحیدی اسلامی رسیده باشند..." بیانات رهبر معظم انقلاب پس از سخنان اساتید 26/9/83 2-"...علم که دیگر مادی و معنوی ندارد؛ علم، علم است. علم، معرفت است؛ علم، عزیز و شریف است، گوهر است. علم آن چیزی است که انسان باید دنبال آن باشد؛ چشم باز انسان در حرکت است. همه جا باید دنبالش برویم. شما ملاحظه می کنید و می بینید که دیگران رفتند..." بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با رؤسای دانشگاه سراسر کشور، 6/12/1376 در بیانات اول عنوان می شود که علم غربی از لحاظ تفکر دینی و توحیدی بر مبنای درستی تولید نشده است. اما در بیان دوم عنوان می شود که هر علمی شریف است. 1)اگر هر علمی شریف است پس تولید علم بر مبنای تفکر توحیدی چه معنایی می دهد؟ 2)آیا بحث علم دینی که در نزد تعدادی اساتید دانشگاهی مطرح است (امثال دکتر داوری، دکتر گلشنی و...) منتفی می شود؟ 3)یا اینکه ایشان در بیانات خود به دو جنبه ی متفاوت از علم اشاره کرده اند یعنی جهانبینی بر گرفته از علم در بیانات اول و اکتشافات علمی در بیان دوم. با سپاس فراوان اینجانب را راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مستحضر هستید که واژه‌ی علم هم در مورد علوم انسانی به‌کار می‌رود و هم در مورد علوم تجربی. رهبری عزیز مبنای علوم انسانی را در غرب ضد توحیدی می‌دانند ولی در مورد علوم تجربی می‌فرمایند، علم که دیگر مادی و معنوی ندارد. به نظر بنده ایشان از این طریق تلاش دارند کشور را در علوم تجربی از عقب‌ماندگی تاریخی نجات دهند بعد از آن است که باید در یک بازخوانی مجدد آن علوم را از مبنای پوزیتیویسمی که آقای دکتر گلشنی می‌فرمایند، رهانید و تا با تغییر نگاهی که دکتر داوری بر آن تأکید دارد، علم از نفسانیت و سوبژکتیویته فاصله بگیرد. موفق باشید
5339
متن پرسش
عرض سلام مدتهاست عملکردبرخی نهادهای سیاسی وافراد سیاسی رازیر نظر دارم به این تحلیل رسیدم که گویا انها میخواهندخواسته یاناخواسته روح سرمایه داری وفرهنگ غرب راوارد کشور کنندوجمهوری اسلامی راتبدیل به جسم بی روح کنندوروح حاکم براین نظام یعنی اندیشه های امام راحل راازان تهی کنند.این نهادها وجریانات سیاسی چند کاررابه صورت همزمان در حال انجام اند 1جاده صافکنی برای برنامه های غیرهمگن بااندیشه امام تا مشکلات بوجود امده ازاین برنامه هارا برسر اندیشه ونگاه امام وانقلاب بیاندازند2تخریب شخصیت ها وافرادی که خودرادل بسته به راه امام وانقلاب میدانندتاازاین طریق به گفتمان امام وانقلاب ضربه بزنندودیگر کسی نماند گه ازاندیشه امام دفاع کند3ازطریق مطبوعات ورسانه هایشان برنامه های غربی رابسیار جذاب منطقی وبی نقص نشان میدهندواین برنامه هارا تنهاراه حل مشکلات قلم داد میکنند4الگوکردن افرادی که از جنس این برنامه ها ونگاه هستند برای مردم.استاد انچه که مهم است این برنامه به طور دقیق وموبه مودرحال اجرامیباشدونتایج ان به وضوح قابل رویت است من فقط برخی را مثال میزنم .1-مواضع دوپهلو ودیر هنگام رئیس مجلس در موردفتنه 88 .2-وقف دانشگاه ازادکه عملکردرئیس مجلس درروز جلسه قابل تامل است . تصویب قانونی برای این که بدهکاران بزرگ بانکی تاپنج سال میتوانند بدهی خودراپس ندهند وبانک مرکزی برای عودت این بدهی نمی تواند به این هافشار بیاورد این قانون باعث استحکام سرمایه داری در کشورمی شود.3-غیرقانونی تشخیص دادن تسهیلات بانکها به اقشار ضعیف وکم درامد.4-غیرقانونی دانستن اعطای تسهیلات بانکهادرمورد مسکن مهر توسط رئیس مجلس....
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده جهت این‌که چند دوره مسئولیت اجرایی داشتم سال‌ها پیش متوجه ضعف‌ها شدم و از طرفی چون ظرفیت فرهنگی اسلام و تشیع و ایران را می‌شناختم می‌دانستم باید با نگاه فرهنگی مشکل را حل کرد چون این موارد و موارد دیگر ضعف‌هایی است که در طول تاریخ در فرهنگ ما وارد شده و تنها با ارتقاء فرهنگی از طریق اسلام و تشیع قابل جبران است. اگر واقعاً به فکر چاره هستید بدون آن‌که خودتان را یک‌طرف قرار دهید و مشکلات را طرف دیگر، عمیقاً به فکر عمق‌دادن به دیانت مردم باشید، دیانتی که شریعت در آن با طریقت همراه است و نظر به حقیقت دارد یعنی مکتب حضرت روح اللّه خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» که حضرت امام خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» با تمام وجود سعی دارند آن را در کشور پیاده کنند؛ راه دیگری وجود ندارد. موفق باشید
5296
متن پرسش
سلام علیکم. حضرت آقا در سخنان اخیر فرموده اند تکلیف گرایی منافاتی با به دنبال نتیجه بودن ندارد و آرمان گرایی بدون توجه به واقعیات منجر به توهم میشود. به نظرشما آمدن سعید جلیلی به عرصه انتخابات به دلیل نگاهی آرمانی به اهداف انقلاب یک اشتباه بود؟ آیا شعار مقاومت و کاندیداتوری جلیلی نگاه آرمان گرایانه بود؟ آیا دوستان حامی مقاومت واقعیت های جامعه را نادیده گرفتند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این طور فکر نمی‌کنم. مگر می‌شود آرمان‌ها را فراموش کنیم به نظر بنده در بین نامزدها تنها آقای جلیلی بود که در واقع متعهد به آرمان‌های اصیل انقلاب بود و با واقعیتی با نام مقاومت در مقابل استکبار به‌خوبی آشنا بود. موفق باشید
5262
متن پرسش
سلام استاد طاهرزاده.نگاه شما نسبت سینما چیطور است؟رابطه سینما با انقلاب اسلامی یست؟لطفا مفصلا بحث کنیم و به کتابی ارجاع ندهید.متشکر از جنابعالی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این در تخصص بنده نیست که بحث کنم همین اندازه می‌دانم می‌توانیم در انقلاب اسلامی از طریق فیلم و سینما بعضی پیام‌های انقلاب را به مردم رساند و تا اندازه‌ای آن‌ها را از سبک زندگی غربی رهایی بخشید. موفق باشید.
5263
متن پرسش
سلام آیا اصلاح طلبان که مرده بودند؛زنده شده اند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصلاح طلبی به آن معنایی که حزب مشارکت به دنبال آن بود و هدفش تصرف در انقلاب و تغییر جهت انقلاب به سوی ارزش‌های غربی بود،‌ بخواهد و نخواهد در روح مردم ایران و انقلاب جایی ندارد و آن اصلاح طلبی، مرد؛‌ولی این که هر کس مقابل اصول‌گرایی سیاسی حزبی است، اصلاح طلبی بدانیم،‌ این اصلاح طلبی نه مرده است و نه باید بمیرد بلکه باید مثل اصول‌گرایی خود را بازخوانی کند و در مسیر هر چه بیشتر انقلاب قرارگیرد. موفق باشید.
5237
متن پرسش
سلام.خطر وهابیت و بهائیت را در ایران چطور می بینید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر ما شیعه‌ی انقلابی، عرفانی، فقهی را که امام در قرن حاضر شکل دادند درست ارائه ندهیم، از یک‌طرف جا برای منطق وهابیون متحجر و از طرف دیگر جا برای حرف‌های بهائیت لااُبالی باز کرده‌ایم. تنها با روح انقلابی حضرت روح‌اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» این‌ها بی‌رنگ می‌شوند. موفق باشید
5216
متن پرسش
چگونه و با طرح چه مباحثی می توان دولت را در مسیر ایجاد تمدن اسلامی هدایت کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان روشی که رهبری عزیز انجام می‌دهند و سعی می‌کنند هدف اصلی مورد غفلت قرار نگیرد وظیفه‌ی ما است آنچه رهبری متذکر می‌شوند را نگذاریم در جامعه مورد غفلت قرار گیرد و گرفتار حاشیه‌ها بشویم. موفق باشید
5182
متن پرسش
سلام: نوشته ام را از عمار شروع می کنم-او عمار بود و علی را بیان می کرد – او عمار بود و یکی بود و علی را درک کرده بود و اورا به دیگران هم می فهماند-ذو شهادتین و ابن تیهان و دیگرانی از جنس آنها هم همچنین-عمار و علی و ما و رهبری – شاید هرچه عمار می گفت تبیین علی بود اما هرچه ما می گوییم چطور؟؟به خدا که بیش تر آنها هزینه از رهبریست و اگر رهبری از دست این عمارها بگویند ،این عمار، من تعجب نخواهم کرد...درست است که شما اینقدر خوب بودید که ندای این عمار پشتتان را لرزانده است اما باید اضافه کنم : و هم پشت خیلی های دیگر را لرزه انداخته – اما هیچ کس و در هیچ مکان و زمانی حق ندارد عمار بودن را در انحصار بگیرد. این مقدمه را نوشتم تا بگویم هم از کسانی که بهار را و امام عصر را انحصاری کرده اند گله دارم و هم از کسانی که آقا را ، که به قول یکی :آقا را از هر طرف بخوانی آقاست.مثالی می زنم و بحثم را ادامه می دهم: بر طبق سوال 5137 و سوال های دیگر،اگر قرار باشد شما حرف های رهبری را تحلیل و تفسیر کنید و از طرف خودتان آن ها را در ظرف زمان و مکان بگذارید ، خیلی خوب; پس لازم می دانم جمله ای از رهبری نقل کنم و سپس توضیح دهم: ((یک نکته‌ى دیگر هم که در مورد این دولت در طول این هشت سال مورد نظرم بود و بارها هم به آن اشاره کردم، این است که این دولت بحمدالله توانست شعارهاى انقلاب را سر دست بگیرد و به آنها افتخار کند و آنها را در جامعه مطرح کند.)) معنی این حرف چیست؟بدون تعارف و تعریف که مومن اینها را برنمی تابد،من شما را از اساتید خودم می دانم و در مورد شما سعی کرده ام این نگاه را داشته باشم که تا نسبت به موضوعی مطمئن نشده اید درباره ی آن اظهارنظر نمی کنید.با این توضیحات سوالی در ذهن من نقش بسته:آیا در این چند جمله رهبری صراحتا نمی گوید جنس تقدیر و اندازه گیری و تشکر و دیدگاه من نسبت به این دولت همان چیزی است که بارها و درطول این 8سال بیان کرده ام- یک نکته‌ى دیگر هم که در مورد این دولت در طول این هشت سال مورد نظرم بود و بارها هم به آن اشاره کردم -؟(پس امسال و امروز همان را فرمودند که پیش از این بیان کردند)آیا شما این حق را به خود می دهید که در نظر صریح رهبری نسبت به دولت اینچنین واضح تفسیر به رای داشته باشید؟آیا رهبری باید در لب المیزان هم مظلوم واقع شود؟آیا شما هم مثل نگارنده روی کلماتی که رهبری در سخنرانی هایشان به کار می برند حساس هستید(و البته من مراقبت ولی عصر از مقام رهبری را از خودتان یادگرفته و فهمیده ام) بگذارید صریح تر سخن بگویم و اطمینان دارم که شما این نوشته ی من را منتشر خواهید کرد. وقتی سوال و جواب 5137 (...اگر رهبری قبل از آن یک‌شنبه از آقای احمدی‌نژاد و از دولت ایشان دفاع می‌کردند، ما آن دفاع را در راستای دفاع از دولتی می‌دانستیم که ادامه‌ی انقلاب است ولی اگر حالا از دولت تعریف می‌کنند، ما آن تعریف را در مقایسه با دولت‌های دیگر تلقّی می‌کنیم...) و سخنان رهبری در جمع هیئت دولت را در کنار هم قرار دادم به این نتیجه رسیدم که استاد در شرایطی قرار گرفتند که یا باید اشتباه خود را تصحیح می کردند و یا سخنان رهبری را تفسیر ،که متاسفانه استاد راه دوم را در پیش گرفتند. استدعا می کنم و التماس دارم خدمت جنابتان که دیگر هیچ وقت رهبر را تفسیر نکنید. مگر می ترسید حرف های واضح رهبری را ما متوجه نشویم؟که اگر اینگونه است قطعا شما شاگردانتان را تنبل بار آورده اید! رهبری خود حرف هایشان را صریح و برای عموم می گوید- خواهش می کنم اگر نظری دارید با شجاعت و بدون هزینه از رهبری آن را اعلام کنید .التماس می کنم بگذارید مخاطبانتان همان قدر که از رهبری می فهمند، همان را عمل کنند. مثالی بزنم تا هم استاد عزیز و هم خوانندگان محترم متوجه منظور بنده شوند.گفته می شود و احساس می شود آقای احمدی نژاد در زمینه هایی منجمله مسائل اقتصادی اشتباهات بسیار و عملکرد ضعیفی داشتند ،بحث من این نیست-سوال این است که آیا کسی این قضیه را متوجه رهبری می داند( در حالیکه هیچ کس به اندازه ی رهبری از دولت حمایت نکرد بنابراین خیلی از خواست های رهبری در حال اجرا بود)خیر-چون آقای احمدی نژاد هیچ گاه از رهبری هزینه نکردند و هیچ گاه مستقیم اعلام نکردند که ما فلان کار را طبق نظر آقا انجام دادیم. و البته در کنارش هر انتقادی به آقای سعید جلیلی (فقط مثال می زنم و اصلا قصدم مقایسه ی اسامی و شخص ها نیست) بود همه آن را به حساب رهبری می نوشتند.چرا؟چون ایشان در همه ی مصاحبه ها و حرف هایشان مستقیما اعلام می کردند که تابع محض ولی فقیه اند و این شد که هرچه ایشان می گفت و می کرد را به پای افکار و خواسته های رهبری می نوشتند(که البته و خوشبختانه جز ناکامی در انتخابات و دامن زدن به این تفکر غلط و دور از منطق که طرفداران مقاومت و انقلاب و رهبری همان طرفداران سعید جلیلی هستند هزینه ی دیگری برای رهبری نداشت!) . سوال این است که چرا همه می خواهیم خودمان را پشت رهبری مخفی کنیم و مگر آن خود اصلی ما چه هست که جرات نداریم آن را مستقیم نشان دهیم؟مگر نه بارها رهبری فرمودند که نظراتشان را صریح و در جمع عموم می فرمایند و مگر نه مخاطبان خاص رهبری ،عموم مردم و توده ها هستند؟ آری باید مواظب بود و مراقبت کرد تا حزب الله ساده لوح و سطحی نگر بار نیاید و در مقابل عده ای ریاکار صحنه را بر طبق خواسته شان مدیریت نکنند.-و باید اذعان کرد بازی حزب الله و منافق اینبار به طور واقعی در جامعه بوجود آمده که دیگر تشخیص و تمییز منافقان به این آسانی نخواهد بود! ریشه در کجاست؟ متاسفانه ما راه تفکر را بر خود بستیم-این شد که ترسو بار آمدیم و سعی می کنیم خودمان را پشت دیگران مخفی کنیم-و برای آنجا که فقط خوانده و یا شنیده ایم که مومن باید زیرک باشد و هنوز باید به دنبال معنای زیرک بگردیم و سپس واژه های عمار و بصیرت را معنا کنیم که همچون منی لیاقت اینکار را ندارد.و البته من ها فقط اهل هزینه ها و خرج کردنیم و لیاقتی و سرمایه ای از خودمان برای کمک به این راه مقدس نداریم که مجبوریم برای بقا هزینه کنیم- برای هم دعا کنیم تا اطرافمان را بهتر ببینیم و بیش تر بفهمیم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان وقتی متوجه شد حقیقتی به میان آمده سعی می‌کند اندیشه‌ی خود را در پرتو آن حقیقت بپروراند و جلو ببرد. این کاری است که اندیشمندان با روبه‌روشدن با اسلام انجام دادند، نام این کار خرج‌کردن از اسلام برای خود نیست بلکه تلاش است برای نشان‌دادن اسلام و نفی خود. بنده اندیشه‌ی رهبری عزیز را در مورد موضوعات جاری کشور حقیقی‌ترین نگاه به موضوعات می‌دانم هم از جهت آن‌که بصیرت کافی دارند و هم از جهت آن‌که در موضعی هستند که احاطه‌ی کافی به موضوعات دارند. بنابراین وظیفه‌ی خود می‌دانم که در سخنان ایشان تدبّر لازم را داشته باشم تا از جوانب گوناگون نگاه ایشان غفلت نشود. شما حتماً می‌دانید که سخنان حکیمانه‌ی حکیمان جوانبی دارد که همدیگر را تفسیر می‌کند همان‌طور که قرآن حکیم به صورتی متعالی این‌چنین است. یک‌جا می‌فرماید «وَ جاءَ رَبُّکَ وَ الْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا» و آمدن را به خدا و ملائکه نسبت می‌دهد و یک جا می‌فرماید «لیس کمثله شیء» او مانند هیچ چیزی نیست تا ما در سخن خدا تدبّر کنیم و آمدن خداوند را مثل آمدن انسان‌ها ندانیم. شما در رابطه با نوع برخورد رهبر عزیز با دولت آقای احمدی‌نژاد با دو نوع برخورد روبرو می‌شوید؛ یکی تأییدات مکرّر رهبری از دولت و دیگر اشکال مستقیمی که رهبری نسبت به عمل آقای احمدی‌نژاد در آن یک‌شنبه‌ی سیاه داشتند و این‌که بعد از ان در کنار امتیازات دولت کنونی ضعف‌های آن دولت را مطرح کردند. در حالی که تا قبل از جریان یکشنبه‌ی سیاه بحث ضعف‌های دولت مطرح نبود و تا آن‌جا که ممکن بود اعمال دولت حمل بر صحت می‌شد، حتی بعد از جریان وزارت اطلاعات و خانه‌نشینی آقای احمدی‌نژاد، با این‌که رهبری وزرات اطلاعات را به عهده‌ی آقای احمدی‌نژاد نگذاشتند ولی فرمودند کارهای دولت خوب و مطلوب است. حال نباید از خود بپرسید جایگاه دولت آقای احمدی‌نژاد در کنار تأییدات مکرر رهبری و نقدی که به طور مستقیم داشتند و ضعف‌هایی که مطرح کردند، کجا است؟ عرض بنده در جواب سؤال‌های شماره‌ی 5063 و 5137 آن بود که متوجه باشیم ادامه‌ی انقلاب ما به دولتی ختم می‌شود که مثل انقلاب در جایگاه خاصی در تاریخ قرار می‌گیرد که همچنان جلو می‌رود و گمانمان آن بود که آن دولت، دولت آقای احمدی‌نژاد بود، در حالی‌که دولت آقای احمدی‌نژاد با آن‌همه خدمات بزرگی که داشت، نشان داد آن دولت آرمانی نیست. حالا به نظر شما این کمک به حزب الله است تا در مقابل دو موضوع به ظاهر متضاد فکر کند و از سطحی‌نگری آزاد شود یا این موجب می‌شود راه تفکر به روی او بسته شود؟ بنده به این مطالب‌تان کار ندارم که چگونه جایگاه نامزدی آقای جلیلی را تحلیل می‌کنید. بیشتر عرض بنده آن است که چگونه تفکّر به جامعه برمی‌گردد. نمی‌دانم چرا نتیجه گرفته‌اید در شرایطی قرار گرفته‌ام که یا باید اشتباه خود را تصحیح کنم و یا سخنان رهبری را تفسیر نمایم. مگر تا حال چیزی از خود گفته‌ام که حالا گرفتار چنین پارادوکسی شود؟ و اساسا مگر بنا است بنده در جایی مطرح باشم که حالا دلواپس مطرح نشدن خودم باشم. ای کاش جنابعالی چنین موضوعی را مطرح نمی‌کردید تا بنده نیز دغدغه ای در این موضوع پیدا نمی‌کردم. آن‌چه باعث شد بنده در جواب نوشته‌ های امثال شما عزیزان احساس وظیفه کنم و این عرایض را بنویسم ایجاد زمینه است برای بهتر فکر کردن تا در یک وجه از سخنان رهبری عزیز متوقف نشوید و در آینده آن‌طور که شایسته‌ی تفکر است در بمانید. خدا می‌داند فقط نگران آینده ی عزیزان هستم که با تحلیل‌های یک جانبه در آینده ی تاریخ خود حاضر شوند و تصمیماتی بگیرند که در شأن سربازان انقلاب و حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌‌فرجه» نباشد. مگر ما می‌خواهیم کسی باشیم که از رهبری خرج کنیم؟ مگر جریان خاصی را دنبال می‌کنیم و یا به دنبال حزب و گروه خاصی راه افتاده‌ایم؟ خوشا سربازی این انقلاب در عین بی نامی. تنها شما امروز به کسانی فکر کنید که یا به‌کلی از انقلاب منقطع شده‌اند و یا در عین بی‌فکری و تعصب کورکورانه از انقلاب دفاع می‌کنند و هرکس جز خودشان را فکر کند را با تیر تهمت و انحراف رمی می‌کنند و از خود بپرسید چه‌چیزی باعث شد که ما امروز وارث این دو گروه باشیم که در بیست‌سال قبل به شوق سربازی انقلاب وارد شدند اما با تحلیل‌های غلط و یک‌جانبه یا از این طرف افتادند و یا از آن طرف و این‌چیزی است که بنده برای دوستان نگرانم که در بیست‌سال دیگرِ انقلاب، در کجا ایستاده‌اند. خود دانید. موفق باشید
5140
متن پرسش
هدف از متن ذیل ارائه فکر و اعتقادم است تا به بیراه نروم امید وارم جواب مبصوتی از حضرتعالی داشته باشیم واقعیت آن است که نظام ما در دل تمدن غرب شکل گرفته بنابر این رهبر انقلاب نظامی تشکیل داد که هرچند در محتوا اسلامی بود اما در ساختار ظاهری با سازو کار مرسوم این تمدن همخوانی داشت که همان نظام رای گیری و پارلمانی بود نظام می بایست با این فرم پی تمدن اسلامی را می ریخت تا دوام بیاورد . این قالب تام و کامل نیست و نظام اسلامی وقتی توانست به دوران بلوغ حود برسد قاعدتا باید قالبی متناسب با ظرفیت جدیدش بریزد دمکراسی یک مفهوم متناقض است که هیچ جا پیاده نشده و اصل آن بر مبنای تفکر اومانیستی بنا شده و قابل تحقق نیست این مهفوم و مطالب رابطی به مقبولیت نظام ندارد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع در مباحث دوران گذار بحث شده و بنده هم در کتاب «تمدن زایی شیعه» عرایضی داشتم. آری ما برای عبور از این شرایط باید واقعیت‌ها را نادیده نگیریم ولی هدف اصلی خود را نیز نباید فراموش کنیم که لازمه‌ی چنین نگاهی یک خردمندی بزرگی است که بنده در رهبر عزیز می‌بینم. موفق باشید
5137
متن پرسش
با سلام و تشکر. شما در مواضع قبلیتان علت دفاع از آقای احمدی نژاد را حمایت رهبری از ایشان بیان می فرمودید. به عنوان مثال رهبری در دیدار هیات دولت با ایشان چند سال قبل عملکرد دولت را خوب و مطلوب ارزیابی کردند و شما با استفاده از این جمله انتقادات به دولت نظیر زاویه گرفتن با ولایت فقیه و... را رد فرمودید. حال سوال اینجاست که آیا در مواضع اخیر رهبری نسبت به دولت آقای احمدی نژاد تغییری مشاهده نموده اید یا مواضع اخیر شما نسبت به دولت نتیجه تحلیل خود شما از رفتار دولت می باشد. حتی در همین دیدار اخیر دولت با رهبری در ماه رمضان، رهبری یکی از نقاط قوت دولت را احیای گفتمان انقلاب بیان فرمودند بدون اینکه انتقادی را نسبت به دولت بیان نمایند.
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که درجواب سوال شمار5063 عرض کردم، ما شدیدا بعد از تحقق انقلاب، نیاز به دولت اسلامی داشتیم که با دولت‌های سازندگی و اصلاحات متأسفانه در این امر ناکام شدیم زیرا با دولت‌هایی روبرو گشتیم که در امور اجرایی ظهور انقلاب و اسلام نبودند. تا با دولت آقای احمدی‌نژاد روبرو شدیم با خصوصیاتی که یقین کردیم این دولت، همان دولت اسلامی است که پس از انقلاب باید ظهور می‌کرد و همان دولت آرمانی ما است همان‌طور که انقلاب اسلامی صورت آرمانی نگاه ما به عالم و آدم و سیاست و اقتصاد در زمان غیبت امام معصوم است و بدین لحاظ ملاحظه فرمودید رهبر انقلاب چگونه امیدوارانه کار‌ها را جلو می‌بردند و کارها جلو می رفت تا این که متأسفانه در دولت دهم آثاری ظاهر شد که گویا نمی‌توان با آن دید به دولت آقای احمدی‌نژاد نگاه کرد که به انقلاب نگاه می‌کنیم. آیت‌الها مصباح که با آن امیدواری از دولت آقای احمدی نژاد دفاع می‌کردند دلسرد شدند ولی ما به جهت آن‌که هنوز آثاری درحرکات و گفتار رهبری نمی‌دیدیم، عموما کار ها را حمل بر صحت می‌کردیم تا موضوع وزارت اطلاعات و آن خانه نشینی پیش آمد که رهبری به نحوی نشان دادند نمی‌توانند به راحتی امور را به آقای احمدی‌نژاد واگذارند ولی در صحبتشان با نمایندگان طوری از دولت تعریف کردند که بنده آن جزوه‌ی «احمدی نژاد اولین خاکریز» را نوشتم و همچنین بنا به رهنمود های رهبری عزیز سعی بر دفاع از آقای احمدی‌نژاد داشتیم تا آن حادثه‌ی یکشنبه‌ی سیاه و پخش آن ویدیو پیش آمد و موضع‌گیری رهبری عزیز و ناراحتی شدید ایشان از خلاف شرعی که انجام گرفت، آرام آرام ما به این نتیجه رسیدیم نسبت ما با آقای احمدی‌نژاد نمی‌تواند نسبتی باشد که ما با دولت اسلامی آرمانی مورد نظر باید داشته‌باشیم ولی این بدین معنی نیست که دولت آقای احمدی‌نژاد در مقایسه با سایر دولت‌ها بهترین دولت بعد از مشروطه نیست. تفاوت در نسبتی است که پیش آمده. اگر رهبری قبل از آن یک‌شنبه از آقای احمدی‌نژاد و از دولت ایشان دفاع می‌کردند، ما آن دفاع را در راستای دفاع از دولتی می‌دانستیم که ادامه‌ی انقلاب است ولی اگر حالا از دولت تعریف می‌کنند، ما آن تعریف را در مقایسه با دولت‌های دیگر تلقّی می‌کنیم و این که یک عد‌ه‌ای زحمات دولت را نادیده نگیریند و بخواهند ارزش‌هایی که دولت آقای احمدی‌نژاد نسبت به دولت‌های گذشته داشته است را به ضد ارزش نبدیل کنند و از این لحاظ نیز وظیفه داریم در کنار رهبری از دولت و شخص آقای احمدی نژاد دفاع کنیم ولی آن چیزی که در تقدیر انقلاب نهفته است و انشاءالهن با تلاش بنده و جناب‌عالی و امثال جناب‌عالی ظهور می‌کند، دولتی است از جنس دولت نهم بدون حاشیه‌هایی که پیش آمد و بدون آن موضوعات تلخی که بهانه دست کسانی داد که به هیچ وجه به ارزش‌های انقلاب پایبند نیستند و بدون غفلت از عقل جمعی و بدون آن‌چه نمی‌باید می بود. موفق باشید.
5116
متن پرسش
سلام جناب استاد در مورد رسالت وبلاگ های ولائی در این زمانه و در پیچ حساس تاریخی لطفاً توضیح دهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار مهم و لازمی است تا بفهمیم در کجای تاریخ قرارداریم و موانع تاریخی ما برای رسیدن به اهدافی که انقلاب اسلامی در مقابل ما قرارداده‌است کدام است و غفلت از نگاه صحیح به عالم و آدم چه تبعاتی دارد و اخلاق فروکاسته شده چگونه ما را گرفتار خود بینی و گروه گرایی می‌کند. پیشنهاد می‌کنم کتاب «جایگاه تاریخی حادثه ها و هنر اصحاب کربلا در فهم آن» را با دقت مطالعه فرمایید تا معلوم شود برای رسیدن به اهداف بزرگ فرهنگی چگونه باید قدم برداشت. موفق باشید
5118
متن پرسش
سلام.استاد محمدمهدی میرباقری مباحثات ایشان را در زمینه تمدن اسلامی،انقلاب اسلامی،جریان اصولگرایی،تمدن غرب و مبانی آن چطور می بینید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله ایشان انسان دانشمند و بصیر و با صفایی هستند که لازم است دوستان از فهم نگاه ایشان به موضوعات غفلت نکنند. موفق باشید
5095
متن پرسش
بسمه تعالی. . .سلام علیکم استاد عزیز. . . حقیقتا این سوال رو تقریبا یک ماه هست که میخوام به نحوی مطرح کنم،اما خب منتظر بعضی شرایط بودم و البته در ادامه هم شرایط تغییر خواهد کرد. . .در جواب سوالی در قبل انتخابات فرمودید،این انتخابات تقابل رهبری با آقای هاشمی هست،و مشاهده کردیم(حالا کار نداریم پیش بینی میشد یا خیر) که کاندیدایی روی کار اومد که با آقای هاشمی قرابت بسیار زیادی داره،استاد عزیز،امیدواری دادن های شما بسیار برای دل ما تسکین بر انگیزه،ما هم با تفکرات شما آشنایی کامل داریم،خودتون هم بهتر میدونید تفکر حاکم بر آقای هاشمی حجاب انقلاب هست و الان اون تفکر روی کار اومده و تحرکات آقای هاشمی هم برای نظارت بر دولت و شاید تاثیر گذاشتن در انتخاب وزرا و هم اعلام بعضی مواضع زیاد شده،حقیقتا بسیار ما عذاب میکشیم و شبانه روز دعا میکنیم مقام معظم رهبری بتوانند آن مدیریتشون رو اجرا کنند ولی چه کنیم که هر روز با این دل پر خون از خواب بیدار میشیم و باز با مطالعه بعضی مواضع خون دل ها بیشتر و بیشتر و نگرانی ها بیشتر میشه...شما در پاسخ سوالات میفرمایید که بریم و به کارهای روی زمین مانده برسیم،از خدا هم میخوایم بهمون کمک کنه بدونیم چه کاری روی زمین مونده و بریم انجام بدیم،منتها با این دل چه کنیم؟. . .موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مطمئن باشید مسیر انقلاب طوری در این تاریخ رو به جلو است که اگر آقای هاشمی هم بخواهند دوباره رئیس جمهور شوند نمی‌توانند آقای هاشمی آن سال‌ها باشند . هرکس بخواهد رئیس جمهور باشد در تاریخی رئیس جمهور این کشور است که انقلاب اسلامی حرف خود را در گفتمان جهانی تثبیت کرده و رهبری انقلاب همراه با حضور تاریخی انقلاب، از حضور و نفوذ بیشتری برخوردارند. کارهای زمین‌مانده‌ی ما در امور معرفتی و اخلاقی بسیار زیاد و ریشه‌دار است، همت کنید در ذیل انقلاب اسلامی به کارهای زمین‌مانده بپردازید. کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌الله تعالی‌علیه» با این نگاه تنظیم شده. موفق باشید
5063
متن پرسش
سلام من شما را به خاطر مشی اخلاقی‌تان دوست دارم ولی شما راهی را پیش گرفته‌اید که با فلسفی اندیشیدن و روح جستجوگرایانه شما تفاوت دارد از یک انسان بتی ساختن درست نیست در زمان انتخاب اقای ناطق وقتی خودتان هم ادله کافی نداشتید نهایتا فرمودید حرف فلانی برای من حجت است بعد آقای احمدی نژاد را که ذره‌ای با عقاید شما همخوانی نداشت پشتیبانی کردید و عجیب آن بود که بعد از پشیمانی همان‌هایی که او را آوردند شما بازهم از او دفاع کردید و بعد پاسخ شما را در رجانیوز و ستاد اقای جلیلی دیدیدیم که از آقای جلیلی دفاع کردید. ما اقای طاهرزاده‌ی آزاداندیش را دوست داریم نه طاهرزاده‌ای که مدافع کسانی است که هیچ سنخیتی همین الآن هم با او ندارند، شما را برای ویترین عقایدشان می‌خواهند. من هنوز از همراهایی که با تفکر و مواضع شما داشته‌ام پشیمان نیستم ولی در شرایطی هستم که نمی‌دانم باید تا چه اندازه در مواضع سیاسی شما با شما همراهی کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: یکی بود یکی نبود - مثل حالا- غیر از خدا هیچ‌کس نبود. یک پادشاهی بود دست‌نشانده‌ی استکبار جهانی، همه‌چیز ما را نشانه گرفته بود، نه‌تنها عزت و ناموس ما را، که حتی دین ما را، و همه حیران بودیم چه کنیم و از کجا شروع کنیم. که به لطف الهی صدایی که طنین صدای انبیاء را داشت و گوهری از توحید در آن نهادینه شده بود، ما را به انقلاب اسلامی دعوت کرد. آن‌قدر آن صدا ارزش‌مند و با عظمت بود که علمایی مثل شهید مطهری‌ها و بهشتی‌ها و مدنی‌ها و خامنه‌ای‌ها از یک طرف و بزرگانی مثل چمران‌ها و پاکبازانی مثل مهدی عراقی‌ها و اندرزگوها دعوت او را پذیرفتند و با تحمل زندان‌ها و شکنجه‌ها بالاخره انقلاب را به پیروزی رساندند و سپس برای حفظ آن در مقابل چنگال‌های استکبار جهانی، همه‌ی تلاش خود را کردند و خرازی‌ها و همّت‌ها و باکری‌ها تا مرز شهادت جانبازی کردند تا انقلاب را در تاریخ معاصر تثبیت کردند و حالا پس از پیروزی انقلاب و آزادشدن از دفاع مقدس، نوبت دولت اسلامی بود. دولتی به نام دولت سازندگی روی کار آمد تا زیرساخت‌های تخریب‌شده در اثر جنگ را ترمیم کند. خدماتی انجام داد ولی انقلاب به دنبال دولت اسلامی بود و دولت سازندگی در طراز اهداف و ارزش‌های انقلاب عمل نکرد و ما 8 سال خون دل خوردیم و سپس دولت اصلاحات آمد. از آن چیزی نمی‌گویم که اوقاتتان را تلخ کنم، همین‌قدر بدانید در انقلابی که آمده است تا تمدنی توحیدی را پایه‌گذاری کند، دولتی پیدا شد که عده‌ای می‌خواستند از طریق آن دولت در عمق انقلاب دست ببرند و آن را از روح توحیدی‌اش خارج کنند و ایران را به کشوری تبدیل نمایند که در پرتو تمدن غربی روزگار بگذراند. و ما باز 8 سال خون دل خوردیم و در عطش حضور دولتی می‌سوختیم که به عنوان دولت اسلامی به اهداف بلند انقلاب اسلامی نظر داشته باشد تا آن که رهبری عزیز با این جمله که «امروز رائحه‌خوش خدمت از شهرداری به مشام می‌رسد» نگاه‌ها را متوجه آقای احمدی‌نژاد کردند و او آمد و مایی که 16 سال سوخته بودیم با جملاتی از رئیس دولت روبه‌رو شدیم که احساس کردیم آن دولت اسلامی که باید بعد از انقلاب اسلامی ظهور کند تا نوبت کشور اسلامی برسد و کار به تمدن اسلامی منجر شود، ظهور کرده. با هزار امید به دولت آقای احمدی‌نژاد رو آوردیم به‌خصوص که احساس کردیم در رهبری عزیز نیز امید تازه‌ای ظهور کرده. آری کارها همچنان جلو می‌رفت و تا آن‌جا که ممکن بود از آقای احمدی‌نژاد دفاع می‌کردیم و به رسم وظیفه‌ی دینی و انقلابی تا آن‌جا که ممکن بود ضعف‌ها را حمل بر صحت می‌کردیم چون با دولت آرمانی انقلابی روبه‌رو بودیم. تا این‌که حرکاتی از آقای احمدی‌نژاد سر زد که دیگر نمی‌توانست دولت آرمانی ما باشد هرچند در مقایسه با سایر دولت ها از بهترین‌ها بود و هرچند خدمات بزرگی انجام داد، ولی ما به دنبال دولتی بودیم که ادامه‌ی انقلاب باشد. از آن‌جایی که آقای احمدی‌نژاد دیگر آن شخصیت آرمانی نبود معلوم است که نوع دفاع ما از ایشان تغییر کرد و همه‌ی نسبت‌های ما با ایشان بازتعریف گشت ولی هنوز به آن گفتمان که از جنس انقلاب بود وفاداریم و در عطش دولتی که زمینه‌ی ظهور کشور اسلامی را فراهم کند زندگی می‌کنیم و همه‌ی فعالیت خود را در راستای ایجاد زمینه‌ی ظهور آن دولت به‌کار می‌گیریم. آری برادر! قصه‌ی زندگی ما تا حال از این قرار بوده و از این به بعد نیز از همین قرار است و تنها مسیر میان‌بُر جهت قرب الهی را نیز همین مسیر می‌دانم که آن عارف کامل مکمل یعنی حضرت روح‌الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در مقابل ما گشود حال چه شما همراهی بفرمایید و چه همراهی نکنید. اصلاً من چه کسی هستم که بخواهید با بنده همراهی کنید؟ نگاه کن به رهنمودهای نایب بر حق حضرت صاحب الأمر«عجل‌اله ‌تعالی‌فرجه» حضرت امام خامنه‌ای«حفظه‌الهل»، و راه را ادامه بده تا إن‌شاءالله جای دوست و دشمن گم نشود و در راستای مدیریت این مرد الهی جریان انقلاب پخته‌تر از قبل جلو رود و ما به دولت اسلامی و کشور اسلامی و تمدن اسلامی برسیم و إن‌شاءالله صبح طلوع کند. تماشا کن بنده در کجا قرار دارم، عده‌ای از عزیزان مثل شما گله مندند چرا در این امور وارد شده‌ام زیرا تصور می‌فرمایید موضوع دولت اسلامی آن‌طور که باید باشد، چیزی جدای انقلاب اسلامی و رسم مسلمانی است. و عده‌ای از عزیزان می‌فرمایند چرا با آن حرارت قبلی از آقای احمدی‌نژاد دفاع نمی‌کنید؟ ولی بنده همچنان بین این دو اعتراض و نیز اعتراض‌های دیگر حزبی و گروهی راهی را که از قبل از انقلاب در بانک توحیدی حضرت روح‌اله «رضوان‌الله تعالی‌علیه» شناخته‌ام ادامه می‌دهم و سخت امیدوارم به کمک تجربیات گذشته به دولت آرمانی و کشور اسلامی و تمدن اسلامی خواهیم رسید، چه شما و آن رفقا از امثال بنده گله‌مند باشید و چپ بتابید و چه گله‌مند نباشید و بر عهد اخوت ایمانی و انقلابی گذشته باقی باشید. راهی است که در مسیر دینداران در این عصر گشوده شده، مواظب باشید راه را گم نکنید و یا نسبت به انقلاب در حاشیه قرار نگیرید. قهر هم نکنید. موفق باشید
5049
متن پرسش
با سلام و احترام و تشکر از الطاف و روشنگری های شما میخواستم به صورت صریح و خلاصه و البته کامل، نقدی که به رویکرد آقای احمدی نژاد و آقای مشایی در زمینه ی مهدویت و مدیریت تحولات آستانه ی ظهور دارید رو تشریح کنید. منظورم از این سوال، بحث سیاسی نیست، بلکه هدفم فهم تمایز بین رویکردهای موجود در این زمینه ست. باز هم ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده به طور صریح و خاص نمی‌توانم نظری در این مورد بدهم. تذکر بنده به دوستان آقای احمدی‌نژاد بود که مواظب باشند رجوع آن‌ها به حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» ذهنی نباشد چون حضرت حجت«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» در عین آن‌که وجهی غیبی دارند دارای وجهی ظهوری بوده‌اند که وجه ظهوری حضرت همواره از طریق زعمای دین بوده و امروز مسلّم آن وجه در حرکات و سکنات حضرت امام خامنه‌ای«حفظه‌الله» ظهور دارد. عرض بنده آن است اگر واقعاً دوستان به دنبال حضرت صاحب‌الأمر و الزمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» هستند باید بر سخنان ولیّ فقیه تأکید کنند و مطمئن باشید این تنها راه رجوع به حضرت مهدی«صلوات‌الله‌علیه» می‌باشد. موفق باشید
5025
متن پرسش
باسلام خدمت استاد دغدغه افکریم را ذیل خدمت تان ارسال می دارم انشالله راهنمایی فرمایید فرزندم در کلاس سوم راهنمایی که بود یک سوال بین همکلاسی هایش مطرح کرد و آن این بود تصورات خود را نسبت به انسان اولیه بگویید تصورات همکلاسیهای او عبارت بود از انسانی : پشمالو -شبیه میمون - نیمه برهنه با پوست حیوان به تن - نیزه ای بدست درحال شکار - حرف زدن بلد نیست - روی دیوار غار نقاشی میکند - درحال کشف ابزاری برای شکار است - درحال کشف میوه و غذا برای زندگی است و... هیچ یک از آنان نگفت حضرت آدم (ع )انسان اولیه است ! انسان اولیه در تعالیم اسلامی اینها نیست ! شرم آور است فرزندانی که قرار است تمدن اسلامی را پی ریزی کنند با تفکرات داروینی که در جهان غرب هم پایه های آن سست شده مبانی شان ساخته شود . بانگاه فعلی تاریخی که به فرزندانمان القا می شود به قول شهید آوینی اگر بخواهند به حضرت ابراهیم نگاه کنند برای آنان مطلوب به واقعیت است که آن حضرت با چه شکار می کرده و باچه کشاورزی میکرده و... مبانی انسان شناسی غربی و تاریخ ابزاری هنوز محتوای کتوب درسی فرزندانمان است . چه کسی مسئول است ؟ انقلاب ما به چهل سالگی نزدیک می شود و شما در نهادها و شورای های فرهنگی و کمسیون مجلس نمیدانم چقدر میدانید چه بلایی به سر مبانی فکری فرزندانمان آمده خطر واقعی اینجاست که اگر در دوران طاغوت بودیم ما به فرزندانمان القا میکردیم محتوای مطالب درسی را رها کنید و فقط مدرک بگیرید اما در این نظام فرزندانمان با اطمینان به نظام اسلامی مطالب را یاد میگیرند و مطلب تاریخ انبیا بحدی سطحی در کنار مطالب درسی قرار گرفته که با توجه به همه جانبه بودن مطالب لائیک و نیز ظاهر عمیق تفکرات سکولار تاثیر عمیقی ندارد و وصله ای در توجیه کنند برای مسئولان در آمده اثرات محتوا مطالب درسی مدارس قابل ارزیابی و آزمایش است ... اصلاح و تغییر و تحول آموزش و پرورش با وجود اندیشمندان کشور چندان سخت نبود اما غفلت و روزمرگی شورای ها و نهادهای مسئول فرهنگی باعث شد به آن نپردازند استدعا دارم طرح موضوع را هم دغدغه بدانید و هم ارائه فکر تا اگر به خطا می روم مسیر را اصلاح نمایم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است که می‌فرماییداست و این مشکلی است که متأسفانه هنوز به طور کامل حل نشده، امید است در این سند جدید راهبردی رعایت شده باشد. من اطلاع ندارم رعایت شده یا نه. موفق باشید
4976
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز وگرامی وفهیم حزب الله مسئله ای با خواندن یک کتاب در حوزه علم سیاسی ذهن من را به خود مشغول کرده لذا خواهشمندم با دقت وحوصله همیشگی حرفهای بنده را گوش دهید ومرا راهنمایی کنید! خواهشا هم از منظر اسلامی وهم از منظر غربی پاسخ دهید . در حوزه حکومت داری این مردم هستند که فرهنگ وخط مشی سیاسی را میسازند یا حکومت این کار را میکند یا این یک سیکل متناوب است یعنی دولت بر مردم اثر میگذارد ومردم بر دولت والی اخر؟ ایا دفع افسد به مفسد در سیاست گذاری کلی صحیح است؟مثلا به گفته خودتان تلویزیون با برنامه های هزل قصد دارد مردم سراغ ماهوراه نروند اما این خود زمینه ساز دیدن ماهواره است چون نفس انسان افزون طلب است!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- درست است که همواره باید نظرمان به سوی حقیقت باشد ولی اگر در شرایطی قرارداشتیم که باید أفْسد را با فاسد دفع کرد، باید چنین کرد و این غیر از نگاه ماکیاول است که چنین کاری را عین صحت می‌داند،‌ به ما در عین نظر به حقیقت چنین اجازه‌ای را می‌دهند تا هرگز حقیقت گم نشود. 2- در بستری که نظام تعیین کرده و مردم، آن نظام و آن بستر را پذیرفته‌اند، آن حکومت راجلو می‌برند و حکومت یا دولت بر اساس آرمان‌هایی که تعیین کرده زندگی مردم را شکل می‌دهد وبستر نزدیکی هرچه بیشتر به آرمان‌ها را فراهم می‌نماید و به همین جهت ملاحظه می‌کنید دولت و مردم تأثیر متقابل دارند و بنا هم این است که دولت مطابق تعهداتی که به مردم داده و مردم بر اساس آن تعهدات او را انتخاب کرده‌اند، عمل کند3- مثال تلویزیون غیر از موضوعات فوق است چون دست تلویزیون باز است تا از طریق جلب نظر بینندگان به حقایق متعالی مردم را از ماهواره‌ عبور دهد و از این طریق بسیار بیشتر نتیجه می‌گیریم. موفق باشید
4945
متن پرسش
سلام. استاد گرامی سوالی ذهن بنده رو به خودش مشغول کرده. از زمانی که انقلاب اسلامی و رسالتش را بهتر شناختم فکر می کردم آمریکا و سایر تمامیت خواهان جهان، با اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه و اله مشکل دارند که اینقدر سنگ جلوی پای ما میگذارند. اما بعد دیدم کره شمالی ها هم که اصلا کمونیست و کافرند را هم اذیت می کنند. در نتیجه حس کردم آمریکا و غرب، از هر نوع ایدئولوژی که بخواهد نفی دیدگاه خودشان را بکند مخالفند و مخالفت خاصی و ویژه ای با اسلام ندارند. استاد می شود برایم توضیح دهید استنباط حضرتعالی از دشمنی دائمی غرب ایدئولوژیک با جمهوری اسلامی ایران چیست؟ و اساسا نوع خصومت آمریکا یا ایران اسلامی، چه تفاوتی با نوع دشمنی آمریکا با کره شمالی دارد؟تشکر می کنم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم اگر در این رابطه کتاب «تمدن‌زایی شیعه» را مطالعه بفرمایید جواب سؤال‌تان را به نحو کامل و جامع می‌گیرید. موفق باشید
4947
متن پرسش
استادبزرگوار سلام علیکم ، متأسفانه من وتعدادی از دوستان هنوز از عدم همراهی حضرتعالی در دفاع از امیر موحد وعاشق فدایی راه امام عصر عج جناب آقای دکتر احمدی نژاد این عادل وعارف بینهایت مظلوم ، در شگفتی وحیرت بسر می بریم .هرچه به گفتان وعملکرد ایشان دقت می کنیم همان برنامه امام ورهبری است که شما از آن طی سی سال گذشته رمزگشایی کرده اید وکلام وعمل آقای مشایی هم غیر از این نیست ؛ پس چرایکباره ایندو عزیز خدارا تنها گذاشتید وبه صف کسانی پیوستید که بدنبال نفی گفتمان " ربیع الانام ونضرةالایام" ، این گفتمان آشنای جان شما ،بودند وهستند؟ نکند مصداق ترقی معکوس شویم وبجای دست ولی باپای دشمن ولی بیعت کنیم !
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نفرمایید که ما در ذیل اسلام و تشیع، در عهد با انقلاب اسلامی و امام عزیز و رهبر بزرگوار هستیم و در این راستا هنوز در عهد خود با سردارانی همچون همّت و چمران و حاج احمد متوسلیان و خرازی وسایر این عزیزان پایداریم و یک لحظه چشم خود را از بزرگانی مثل شهید آوینی برنمی‌داریم. این‌ها که برشمردم کسانی‌اند که تمام تلاش خود را برای حفظ انقلاب در ذیل رهبری انقلاب تا مرز شهادت به‌کار بردند و گوش به رهبری دادند که در آخرین پیام خود پس از انتخاب آقای روحانی می‌فرمایند: «وحدت ملی و رفق و مدارا پشتوانه‌ی امنیت کشور و خنثی‌کننده‌ی ترفندهای دشمنان است». حالا این توصیه را با این جمله‌ی خود مقایسه کنید که می‌گویید چرا بنده به صف کسانی پیوسته‌ام که به دنبال نفی گفتمان «ربیع‌الانام و نضرة الایام» هستند. همه‌ی نگرانی بنده همین است که چه شده است که طرفداران آقای احمدی‌نژاد و آقای مشائی غیر از خودشان را دشمن اسلام و مسلمین به‌حساب می‌آورند؟! بنده نمی‌دانم منظور شما از کسانی که بنده به آن‌ها پیوسته‌ام به غیر از رهبری عزیز و کسانی که خود را ذیل رهبری معنا کرده‌اند کیستند؟ مسلّم می‌دانید بنده به اسرائیل و آمریکا نپیوسته‌ام. آری! خطر بزرگ همین است که همه با همدیگر دشمن شده‌ایم تا آن‌جایی که امثال جنابعالی با قداست‌بخشیدن به آقای احمدی‌نژاد هیچ ضعف و عیبی برای ایشان تصور نمی‌نمایید در حدّی که اگر امثال بنده در عین دفاع از گفتمان آقای احمدی‌نژاد به ایشان انتقادهایی داشته باشیم، به نظر شما آن دو عزیز خدا – یعنی آقای احمدی‌نژاد و آقای مشائی» را تنها گذاشته‌ام و به صف کسانی پیوسته‌ام که نفی‌کننده‌ی گفتمانی هستند که نظر به حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» دارد. در حالی‌که عنایت داشته باشید باید سراغ حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» را در حرکات و گفتار و مواضع نایب آن حضرت یعنی مقام معظم رهبری گرفت. می‌دانید که امام زمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» با آن سعه‌ی وجودی که دارند در عین غیبت، دارای ظهور می‌باشند و در زمان غیبت ظهور نسبی ایشان در حرکات و مواضع و گفتار زعمای دین بوده و هست. این امام زمان، آن امام زمانی است که در نهایت به لطف خدا ظهور می‌کند و نه آن امام زمانی که بیرون از نظر به رهبری عزیز کسی به دنبال آن است که عملاً گرفتار یک نوع سوبژکتیویته و ذهن‌گرایی است. توصیه‌ی اکید بنده به شما آن است که به حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» با تأکید هرچه بیشتر بر سخنان و رهنمودهای هرچه بیشتر رهبری عزیز، نزدیک شوید و هر جریانی که می‌خواهد جدای از این جریان به دنبال حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» باشد را گرفتار یک نوع ذهن‌گرایی بدانید.، امام زمان ذهنی آن‌ها هرگز ظهور نمی‌کند. ممکن است عده‌ای به رهبری عزیز احترام بگذارند ولی نور امام زمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» را در جایی غیر از آن‌چه از رهبری عزیز ظهور می‌کند جستجو کنند، مطمئن باشید این‌ها شما را از تاریخ نورانی انقلاب اسلامی بیرون می‌اندازند و چیزی نمی‌گذرد که با همه‌ی دوستان خدا دشمن می‌شوید تا آن‌جایی که دیدم یکی از کسانی که برای آقای احمدی‌نژاد و آقای مشائی قداست قائل است در سایت خود تأیید مواضع آقای روحانی توسط جبهه‌ی پایداری را بیعت‌کردن با پای دشمن قلمداد کرده بود! تحلیل جمله‌ی اخیر را به عهده‌ی شما می‌گذارم، ولی از خود بپرسید چرا کار به این‌جا کشیده است؟ آیا اگر بنده مواضع آقای روحانی را قبول ندارم به معنای آن است که بنده تماماً حق هستم و ایشان تماماً باطل؟ و تأیید مواضع اخیر ایشان که مطابق همان رهنمودهای رهبری است بیعت با پای دشمنان است؟ چرا نمی‌توانیم جای افراد را نسبت به اهداف مقدس نظام اسلامی تعیین کنیم تا موجب قبول یک‌جایِ افراد، و یا ردّ یک‌جایِ آن‌ها نشود؟ بنده بسیار برای جنابعالی و عزیزانی مثل شما که شور دینداری و انقلابی‌بودن را در خود شعله‌ور نگه داشته‌اید، احترام قائل هستم ولی از واژه‌ها و جملاتی که در سؤال خود به‌کار برده‌اید بر می‌آید که باید با وسعت بیشتری به موضوعات نظر کنید. موفق باشید
نمایش چاپی