بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: انقلاب اسلامی و حکومت دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
37893
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: همه پرسشهایی که در مورد تایید آقای پزشکیان در سایت بود مطالعه کردم و از روی محبت و خیرخواهی چند نکته عرض می‌کنم: ۱.نامه حمایت آقای داوری تاریخ دارد، ۱۲ تیر ۱۴۰۳ پس این توجیه که دکتر داوری پزشکیان قبل را تایید کرده منتفی است. ۲. در متنی که ارجاع دادید که بخوانیم که توسط آقای ... نوشته شده و در کانال وارستگی هست، نکته آزاردهنده‌ای به نظرم آمد که لازم دانستم بالاخره مطرح کنم. اینکه بنویسند آنان که با سخن فلسفه آشنا نیستند شاید ندانند که ما با سخن فیلسوف در چه شور و شعفی حاضریم، دقیقا بوی همان تحجری را می‌دهد که آقای داوری بعد از انقلاب حس کردند و شاید تحجری باشد بسیار نامحسوس، شاید کسی زبان فلسفه را بداند و اتفاقا به همین دلیل درک کند که چقدر حب و بغض بر روی اندیشه اثرگذار است و الا استاد داوری بعد از ۹۰ سال عمر بصیرتی کمتر از بچه‌های انقلابی فلسفه نخوانده اما روشن ضمیر نداشتند و کسی که در دلدادگی به ایشان است نخواهد که بپذیرد که می‌شود استاد داوری عزیز هم اشتباه کند و بازی بخورد و هرکس با این موضع‌گیری ایشان مخالف است و از این‌همه کتاب خواندن سرخورده شده، بی‌تفکرِ بی‌سواد! فلسفه نفهم نیست. استاد ما می‌دانیم که قاطبه مردم نه استاد داوری را می‌شناسند نه با حمایت او رای شان تغییر می‌کند من این سطور که برایم مثل رنجنامه است را نوشتم تا عرض کنم ما با تعصب ِ در تفکر مواجهیم اگر شما هم این خطر را حس نکنید و رفاقت شما با آقای .... اجازه ندهد که به ضعف بصیرت استاد داوری و کسانی که از سر محبت و دلدادگی به ایشان لغزش را کمال توصیف کنند نبینید ما از احساس تنهایی در عالم اهل فکرهای انقلاب دق می‌کنیم اشکال اصلی نامه استاد داوری حمایت از پزشکیان که ۱۷ خرداد ۱۴۰۳ میثاق‌نامه جبهه اصلاحات برای حضور در انتخابات را امضا کرده و هرکس بگوید تو نامزد اصلاحات هستی را دروغگو می‌داد، نیست اشکال نامه استاد داوری شباهت محتوایی به نامه آقای هاشمی رفسنجانی در خرداد ۸۸ است اینکه اگر مشارکت کم باشد کار به ناآرامی می‌کشد: «زیرا نتیجه زودهنگام آن مي تواند افتادن کشور به راه ستیزه ها و کشمکشهای خطرناک و غفلت از گرفتاریها و مشکلات و دوام پریشانی و فساد باشد.» و پارگراف قبل آن: «اکنون رأی می دهیم که آیا ایران بماند و بکوشد بعضی دردهای مهلکی را که دچارش شده است درمان کند یا به راه وخيم تر شدن آن دردها و گرفتاریها و افتادن در ورطه های خطرناک جنگ و ویرانی برود.» که بوی تهدید و گرا برای نا آرامی و نابودی ایران می‌دهد. مگر ایران با یک مشارکت کم یا با یک انتخاب نادرست نابود می‌شود؟ استاد واقعا این متن و قلم یک استاد فلسفه است؟ همو که سال گذشته جمله به جمله کتاب آزادی قانون سازمان اش را با حوصله با هم خواندیم؟ کاش تفکر از تعلق‌های فردی و جناحی آزاد می‌شد و تنها در خدمت حقیقت قرار می‌گرفت. استاد ما از این شکافی که در خودی‌ها حس می‌کنیم احساس بی‌خودی داریم ما داریم دق می‌کنیم 😭

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که عرض شد این موضوع، موضوعی نیست که بخواهیم با چند جمله آن را تمام شده بدانیم و اتفاقاً در آن نامه و یا مقاله مفصلی که در اسفندماه چند سال قبل مربوط به آینده نوشتند و واژه «جهان بین دو جهان» را به میان آوردند؛ ما یافتیم که می‌توان از طریق توجهات خود آقای دکتر داوری به جای حضور در جهانِ توسعه یافته که در نوشته های اخیرشان بیشتر به آن پرداخته اند، به جهان بین دو جهان فکر کرد. متن نامه و مباحثی که پیش آمد در ابتدای کتاب «انقلاب اسلامی، طلوع جهان بین دو جهان» موجود است و اینجا است که می‌توان متوجه بود ما در حضوری خود را تعریف کرده ایم که ممکن است آقای دکتر داوری این حضور را برای خود به جهت مخاطبان و موقعیت خود ممکن ندانند. هرچند که اگر در آن نامه ملاحظه کنید آن حضور را مدّ نظر دارند. حال آیا اینکه در آن مقاله فرمودند: «من شکست خورده ام» جایگاهش کجاست، باید به اندیشه نشست و این جا است که ملاحظه فرمودید در جواب سوالهای رفقا عرض شد ما تعریف دیگری از خود در نسبت با انقلاب برای خود داریم. آری! باز باید به اندیشه نشست. موفق باشید          

37881
متن پرسش

سلام: خدا قوت. نظرتون درباره متن اخیر دکتر داوری در مورد ریاست جمهوری آقای پزشکیان چیه؟ نه از باب کنجکاوی و نه به اعتبار زیرسوار بردن دکتر داوری که از روی حیرت می‌پرسم. که چگونه نسبت بین زمان شناسی و توسعه نیافتگی و راه‌جویی و این بیانیه در باب دکتر پزشکیان رو جمع کنم؟ متن دکتر داوری: ‌ ‌بیانیه رضا داوری اردکانی در حمایت دکتر مسعود پزشکیان: به نام خداوند جان و خرد. انتخابات روز جمعه ۱۵ تیرماه را با هیچ انتخاباتی قیاس نباید کرد. این انتخابات می تواند چیزی ورای رأی دادن به این یا آن نامزد یا به فلان رسم و شیوه سیاسی باشد؛ بلکه انتخاب میان بودن و نبودن ایران است. اکنون رأی می دهیم که آیا ایران بماند و بکوشد بعضی دردهای مهلکی را که دچارش شده است درمان کند یا به راه وخیم تر شدن آن دردها و گرفتاریها و افتادن در ورطه های خطرناک جنگ و ویرانی برود. البته به دکتر پزشکیان از این جهت باید رأی داد که او شایستگی های بسیار دارد و به آنچه می گوید عمل می کند. در دوران وزارتش نیز به کارهای مهمی چون توسعه دوره های تخصصی و فوق تخصصی پزشکی و پیشرفت حوزه رادیوداروها و توسعه بیوتکنولوژی (زیست فناوری) اهتمام موثر داشته است و اگر به ریاست جمهوری انتخاب شود می کوشد با همکاری اهل صلاح و تدبیر و مشورت با صاحبنظران و کارشناسان تا جایی که می تواند مشکلات را رفع کند و دردهای کشور را کاهش دهد. اما وجه مهمتر قضیه این است که رأی دادن به او رأی دادن به بقای ایران است.  او گرفتار سوداها و اوهام بیهوده ای که ایران را به سوی ورطه های خطر و تباهی می برد، نیست. رأی ندادن در این دور انتخابات را دیگر نمی توان مقاومت منفی خواند زیرا نتیجه زودهنگام آن می تواند افتادن کشور به راه ستیزه ها و کشمکشهای خطرناک و غفلت از گرفتاریها و مشکلات و دوام پریشانی و فساد باشد.  مردم ایران مسلما کم و بیش به این نکات توجه دارند و کاری نمی کنند که خدای ناکرده فردا در تاریخ بنویسند ایرانیان در سال ۱۴۰۳ چنان به دشمنی با خود و کشور خود برخاستند که گویی رسم و راه دوستی را از یاد برده و گم کرده اند. ولی چنین اتفاقی نخواهد افتاد زیرا ایرانیان در تنگناها به کشور خود پشت نمی کنند. ایران می ماند و باید بماند تا زخم هایی را که در جان و تن خویش دارد التیام بخشد.  رضا داوری اردکانی ۱۲ تیر ۱۴۰۳ اگه صلاح می‌دونید خصوصی برام بفرستید و باز اگر مصلحت بود در کانال نشرش دهید. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده پیام آقای دکتر داوری اتفاقاً مسئله و موضوعی است که ما را دعوت به اندیشیدن و باز اندیشیدن در این زمانه می‌کند. اولاً: جناب استاد امیر نجاتبخش در مواجهه با آن پیام نکته دقیقی می‌فرمایند که ابتدا خوب است بدان توجه شود.
«خدا را شکر که در میان ما هنوز فلسفه هست. هنوز کلامی هست که ما را تکان دهد و بار دیگر همه چیز را در مقابل ما ویران سازد تا از نو ساخته شویم.
🔹 آنان که با زبان فلسفه آشنا نیستند شاید ندانند ما با سخن فیلسوف در چه شور و شعفی حاضر می‌شویم.
🔸 ابن سینا در نیمه‌های شب در میان کتاب‌ها با سخن حکیمان و فیلسوفان آنچنان وجدی می‌یافت که می‌گفت اَینَ المُلوک وَ اَبنا المُلوک.
🔹 شاید هنوز در میان ما کسانی هستند که می‌گویند ابن عربی سنی است و به حقیقت راه نیافته، اما نمی‌دانم با سخن حضرت روح الله چه می‌کنند آنجا که راه آینده جهان را با درک ابن عربی میسر می‌دانست و سیاستمداران بزرگ را به آن دعوت کرد؟
🔸 آری مگر ما با ابن عربی سنی شدیم که با فیلسوف بزرگ عصرمان بسیجی نباشیم؟ 
🔹 آری امر دشواری است و آنان که عزم و همتی داشته باشند تا با سخن فلسفه روبرو شوند جز راه حضرت روح الله راه دیگری در مقابل خود نمی‌یابند.» (حجت الاسلام نجاتبخش).
ثانیاً: باید در این مورد بحث شود که کدام داوری و کدام پزشکیان؟! آقای دکتر داوری که آنچنان برای شهید آوینی اشک می‌ریزد و در عین حال سخت نگرانِ غلبه تحجّری است که بنا دارد خود را به آقای دکتر جلیلی تحمیل کند. که البته و صد البته تفکرِ تاریخی دکتر جلیلی ماورای میدان داریِ چنین جریانی است ولی بالاخره ما هنوز از این نوع تنگ نظری ها که در بین مان هست، عبور نکرده ایم. و کدام پزشکیان را دکتر داوری پشتیبانی می‌کند؟ پزشکیانِ دیروز را که شورای نگهبان نیز تأیید کرد؟ و یا پزشکیان امروز را که برای رأی آوردن، تا این اندازه از ساده ترین فهم تاریخیِ انقلاب اسلامی دور افتاده است. و البته در این موارد باید در جلساتی که پیش می آید فکر کرد، آن هم به انقلابی که بنا است در منظر شخصیت حضرت روح الله به گفته آقای نجاتبخش، ما بسیجی حضرت روح باشیم. این است معنای زندگی و این است آینده ای که در پیش است. در این رابطه نگاهی به جواب سوالات 37883  و 37884 بیندازید . موفق باشید      

37877
متن پرسش

سلام: چند وقتی هست من نسبت به زمان و روزگار احساس خاصی پیدا کردم نمیدونم نشئت گرفته از حالات روحی ام هست یا واقعیت داره. احساس می‌کنم زمان مثل قبل یا حتی ماههای پیش نیست انگار قراره اتفاق مهم و خاصی بیفته خدا هم از این نوع گذران زندگی خسته شده انگار دنیا داره به آخر میرسه؟ احساس می‌کنم روزها داره زود سپری میشه تا به یک زمان خاصی برسه. انگار سال های پیش روزگار داشت آرام آرام طی می‌شد بدون هیچ عجله ای ولی الان انگار اون آرامش در سپری شدن روزها نیست. حتی وقتی سرگذشت بعضی علما را مطالعه می‌کنم احساس می‌کنم این زمان با زمان آنها تغییر کرده.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ما در تاریخ خود هستیم که تقدیر آن نیست انگاری می باشد و ظرفیتی که بشر جدید برای انسانِ آخرالزمانی شدن دارد. این جا است که مکرراً عرض شده است که اگر نتوانیم با تاریخی که با انقلاب اسلامی آغاز شده است و مردانی چون حاج قاسم را متولد می‌کند، باز نیست انگاری. با این نگاه در رجوع به قرآن و روایت می یابیم که چه اندازه می‌توانیم بیش از دیروز باشیم. موفق باشید 

37869
متن پرسش

با سلام استاد طاهرزاده: برای کسی که حدود ۳۰ سال از عمرش را پای مباحث شما سپری کرده می دانم این نوشته آب در هاون کوبیدن است و توجیهی برایش تراشیده می شود. در افتضاح انتخابات دور اول ۶۰ در صد نیامدند از ۴۰ در صد باقی مانده حدود نیمی به گفتمان انقلاب رای ندادند یعنی بوضوح اکثریت قاطع گفتند ما این تفکر جبهه انقلاب را قبول نداریم و چه قدر روشن است برای کسی که قضاوت پیشینی نداشته باشد اضافه بر آن کسی که در متن اجتماع باشد بوضوح می بیند چند درصد قابل توجه از همین چهل درصد علی رغم میل قلبی بخاطر ترس از موقعیت شغلی ترس از عدم استخدام های دولتی در آینده ترس از قطع شدن یارانه ترس از عدم دریافت پاسپورت و ترس های متنوع دیگر رای داده اند (گرچه شاید این ترسها واقعی نباشد و اجرا نشود ولی نقش آن ترسها در رأی دادن کاملا هویدا و ملموس است) اگر در جامعه باشی به روشنی و بوضوح بیان می شود من شخصا در بین دوستان اقوام و جامعه مکرر شنیدم. پس همین الان رای اعتقادی به انقلاب حدود همان پانزده درصدی است که خودتان گفتید دشمن چنین می خواسته. حالا هی شما بگوئید دشمن می خواست پانزده در صد باشد حالا که چهل شد پس پیروزی است چرا خاک در چشم واقعیت و حقیقت می پاشید و پیام اکثریت ملت را درک نمی کنید و توجیه می کنید دیگر باید بپذیرید نظر مردم را صندوقها، نوع انتخاب و مهمتر از آن عدم شر‌کت تعین می کند نه طول و عرض تشیع جنازه ها و شوهای راهپیمایی ها. اگر حکومت جرآت دارد یک رفراندوم با عنوان ولایت فقیه را می خواهید یا نه آنوقت شاهد مشارکتی عظیم با نتیجه ای ویرانگر خواهید بود. می دانم هیچ وقت اینکار نمی شود اما روزی این واقعیت را کاملا قبول خواهید کرد. پاسخی نمی خواهم حدود ۳۰ سال پاسخها و توجیهات شما را شنیده ام و افسوس می خورم. فقط برای تفکر و تلنگر نوشتم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه می‌کنید که در این مورد، نگاه‌مان به تاریخ و آینده متفاوت است و بنده با سؤال شماره 37870 هم نظر می‌باشم. اخیراً عرایضی تحت عنوان «کدام رئیس جمهور؟ کدام آینده؟»  https://eitaa.com/matalebevijeh/ 17094و متن «آقای دکتر جلیلی و سیاستی که عین دیانت است» عرض شد. امید است موجب تفکری شود در این تاریخ. موفق باشید

37861
متن پرسش

سلام علیکم و رحمه الله: یکی از دوستان خوب من، که از بچه های فعال حزب‌اللهی بود، بعد از اغتشاشات و مسائل اینچنینی، به‌کلی از اسلام و انقلاب بریده. می‌گوید که دیگر حرف از آسمان ها و ایمان قانع‌اش نمیکنه. و جمهوری اسلامی و رهبری رو یک نظام و رهبر مستبد، دیکتاتور و فشل میدونه چونکه اولیات زندگی مردم رو نتونسته تامین کنه، امنیت روانی رو به خطر انداخته، عدالت رو نتونسته برپا کنه، با کل دنیا تنش درست کرده و منزوی است و از این جهت کشورهایی مثل امارات و آلمان و سوئد را برای فراهم کردن همه اینها من جمله عدالت اقتصادی و اجتماعی که واقعا هم در نروژ و دانمارک وجود دارد، تمجید میکنه ولی از این طرف نظام رو مستحق ذم و تحقیر میبینه. از عدالت در کشورهای شمال اروپایی و نه آمریکا که حرف زد، نتونستم پاسخ بدم که چطور اونها میتونن عدالت برقرار کنن ولی ما نه، و به کلی رشته سخن از دستم رفت. با یک چنین فردی چطور می‌توان صحبت کرد، و چطور میشه قانعش کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این بنده‌های خدا نه از واقعیات جهان و انسان جدید خبر دارند و نه از واقعیات کشور ایران. و دلسوزیِ ما از این افراد به عنوان فرزندان خود از آن جهت است که ضربه‌های سختی به روح و روان و زندگی خودشان وارد می‌شود. شاید مطالعه کتاب «مدرنیته و توهّم» که روی سایت هست، افقی در رابطه با تفکر در مقابل این عزیزان بگشاید. موفق باشید

37852
متن پرسش

سلام خدمت شما استاد عزیز: به تازگی کلیپی از رهبر انقلاب در رسانه ها منتشر شده است که ایشان در ۲۰ اردیبهشت سال ۱۳۸- می فرمایند «ننگ است برای ملتی که در انتخابات ریاست جمهوری‌اش، ۳۵ یا ۴۰ درصد حائزان شرایط شرکت کنند، پیداست مردم به نظام سیاسی خود نه اعتماد و امید دارند، نه اعتنا می‌کنند». حالا هم که در رای گیری های ریاست جمهوری ۴۰ درصد مردم مشارکت داشتند و تازه بدتر از آن اینکه آقای رئیسی با شهادت شان به قول سید حسن نصرالله (معیاری شدند برای ریاست جمهوری و مسئولیت) مردم چشمشان را بسته و این همه رای به مسعود پزشکیان دادند و فراموش کردند که در دولت روحانی چگونه ذلت برای ایران آوردند به طوری که رهبری فرمودند (اگر جمهوری اسلامی دچار مسئولینی که از خودشون جرئت و جسارت ندارند بشود کارش تمام خواهد بود) استاد راستش با این حرف هایی که در ذهنم می باشد و برای شما نوشتم آن امیدی که در کلاس ها و کلام های شما نسبت به انقلاب اسلامی برام پیش میومد توجهی آنچنانی ندارم دیگر هر چند که می‌دانم با نا امیدی چیزی درست نمی شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که سخنان مقام معظم رهبری در بستر طبیعی خودش مدّ نظر بوده. ولی با شرایط امروز که دشمن بنا داشته حتی مشارکت را به کمتر از ۱۵ درصد تقلیل دهد؛ حضور ۴۰ درصدی یک نوع پیروزی است و مطمئناً در محاسبات خود به خوبی احساس شکست می‌کنند. موفق باشید

37842
متن پرسش

سلام استاد: جایی فرمودید «لا یوم کیومک یا اباعبدالله» اشاره به ظهور تمام اسما و صفات خداوند در کربلا و روز عاشورا دارد آیا این ظهور کامل تنها یک بار است یا تکرار شده و خواهد شد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همواره هر آغازی با ادامه تاریخیِ آن آغاز، ادامه می‌یابد. مانند انقلاب اسلامی که همان آغازی است که در کربلا به ظهور آمد و باز حبیب بن مظاهر و باز زهیر. موفق باشید

37840
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد اصغر طاهرزاده: استاد گرامی با توجه به کشیده شدن انتخابات به دور دوم توصیه ای به ما بفرمایید. به ما که دل‌نگران ظهوریم، دل نگران امام زمانمان که با نبود دولت اسلامی ظهورشان به تاخیر بیفتد. نگران اسلام و مسلمین و کودکان بیگناه غزه... و خدایی نکرده بجای پیشرفت باز کشور به عقب برگردد. به دوره مرفهان بی درد و مسببان وضع موجود و... راهنماییمان کنید. چگونه برخی از اطرافیانمان را متوجه کنیم به جایگاه انقلاب اسلامی در این عرصه به تمام کسانی که دلسوز ایران و اسلام هستند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست همان‌طور که شب گذشته عرض شد https://eitaa.com/matalebevijeh/17065 این انقلاب، ادامه تاریخی است که با اسلام و با غدیر به میان آمده و هر مانعی که در مقابل آن قرار گیرد به جهت ذات توحیدیِ این انقلاب، منجر به درخشش بیشتر آن می‌شود تا عمیق‌تر آن را ادامه دهد مانند ظهور دولت آیت الله رئیسی و عبور ما از دولت آقای روحانی توسط دولت شهیدِ جمهور. موفق باشید

37837
متن پرسش

سلام علیکم: در اصلح بودن آقای جلیلی، غیر از افق گشایی ایشان نسبت آینده انقلاب، چند شبهه اساسی نسبت به ایشان و اطرافیانشان هست که خوب است پاسخ داده شود، تا در دور دوم با قاطعیت بتوان از ایشان حمایت کرد یکی از شبهات امثال خود آقای ثابتی هستند با اون رای ندادنشان در تعیین رییس مجلس و یا دیگر عزیزان تندرویی که دور آقای جلیلی جمع شدن و آقا در انتخابات مجلس چند بار بهشون تذکر دادند. کسانی‌که با تندروی ها، نیروهای انقلاب را زخمی کرده اند و الان جزو مشاورین و نزدیکان ایشان هستند و نکته دوم بحث تعامل و اجماع سازی مدیران توسط آقای جلیلی است که آیا می‌توانند این بدنه مدیرانی که از افکار ایشون بسیار فاصله دارند را مدیریت و هدایت کنند و درست به کار گیرند که اصطکاک پیش نیاد. قدرت اجماع سازی ایشان مورد تجربه قرار نگرفته است. توجه شود که جمع کردن نخبگان در بحثهای مشورتی دولت سایه، غیر از مدیریت افراد با تفکرات مختلف برای اجرای ایده های رو به جلویی که آن مدیران فهم درستی از آن ندارند. و بحث سوم، توان اجرایی ایشون است، چون تجربه مدیریتی نداشتند که کارآمدی اشان را با آن بسنجیم، این سه تا اشکال را می‌خواستیم استاد نظر دهند برای این شبهات یا واقعیتها باید پاسخ قانع کننده داشته باشیم که در هفته بعد که دور دوم می‌رود دستمان پر باشد. تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید هر آن کسی که به معنای واقعی و با حکمت لازم وارد تاریخی شد که با انقلاب اسلامی پیش آمده، با روحی که روح آن تاریخ است با مسائل مواجه می‌شود و از آن‌ها عبور می‌کند. نمونه‌اش رهبر معظم انقلاب در دوران ریاست جمهوری‌شان و یا شهید رئیسی عزیز. و آقای دکتر جلیلی حقیقتاً شخصیتی می‌باشند که متوجه روح تاریخی انقلاب اسلامی هستند و مراحل مختلف انقلاب را می‌شناسند و شعارهای ایشان، حکایت مهمی از دقت ایشان است نسبت به ذات انقلاب و شرایط امروزین ما. و از این جهت با توجه به این امر می‌توان به ایشان امیدوار بود و عبور از آن نوع ضعف‌ها که می‌فرمایید با چنین روحیه‌ای به خوبی انجام می‌گیرد. و از این جهت در عکس‌نوشته شماره 8 عرض شد: 
اگر انسان می‌تواند متذکر این امر باشد که چگونه خداوند در رخدادهای تاریخی به او نزدیک می‌شود و تکلیف کنونی او اندیشیدن به امکان آغازی دیگر از «وجود» است؛ انسان می‌تواند متوجه آن آغاز باشد که چگونه امر قدسی طلوع می‌کند، مانند آنچه در شخصیت آقای دکتر جلیلی ممکن است. 
این نوع درک تاریخی، فرق می‌کند با درک تاریخی عزیزانی مانند آقای دکتر قالیباف که در عین دلسوزی بنا دارند انقلاب را در مقابل جریان توسعه غربی یاری کنند تا ما نسبت به غرب عقب نیفتیم همان‌طور که در مقابل صدام، این عزیزان همچون سرداری شجاع به میدان آمدند و این غیر از آن است که اساساً ما در آینده دیگری از طریق انقلاب اسلامی حاضر شده‌ایم، امری که آقای دکتر جلیلی متوجه آن می‌باشند و از این مهم‌تر این‌که مردم نیز متوجه شخصیت ایشان هستند؛ وگرنه با این‌همه هجمه و دروغ و شایعه، چگونه باور می‌کردیم این‌طور به ایشان رجوع شود. موفق باشید                
 

37825
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم «شهید رئیسی و عبور از لویاتان» امیرالمومنین (علیه السلام): «آفة الاعمال عجز العمّال» آفت كارها، ناتواني كارگران است. یا می‌فرماید: «بخفض الجناح تنتظم الامور» با افتادگي كارها نظم و ترتيب پيدا مي‌كند. اگر زبان، سخن از ساحت وجود می زند پس تجلی حقیقت است و حقیقت روشنی گاه تاریخی امروز ماست که انتظار ما در امتداد این حقیقت به ظهور منجر خواهد شد و اجر انتظار در سختی و گذران همین تاریخی است که باید در آن حاضر شود و جایگاه خود را در آن بیابد تا در نقش آفرینی جبهه ی حق حاضر باشد و در میان منتظران معنا پیدا کند و گرنه در مقدس ترین مناصب هم که باشد از تاریخ خود بیرون است. سخنی با شهید سید ابراهیم بار دیگر به میان آمد تا بار دیگر زبان به سخن آید و گویی این جان ها هستند که آنگاه که مستعد شنیدن سخنانی از جنس حقیقت می شوند خداوند به سخن می آید و تاریخ را از صدایی پس از صدایی پر می کند. حوادثی است که ما آنرا ایام الله می نامیم و روزهای و ایامی که خداوند به میان بشر آمد و بیعتی دوباره بود میان انسان با خدا در زمین و پاسداشت عهد قدسی بشر امروز و ملاقاتی با ساحت معنوی انسان که نوید و بشارت خبرهایی را برای او به ارمغان آورده است تا انسان را از جمود و تحجر دیروز اش آزاد کند و در فردای گشوده ی انسانی اش حاضر کند و اینبار با سید ابراهیم شاهد ایام الله دیگری در تاریخ انقلاب اسلامی بودیم و این همواه ای است پس از همواره و این همان بارقه های فتوح قدسی محمدی است که خدا در تاریخ با رسول اش محمد (صلی الله علیه و آله) در میان کذاشت و حال مائیم و این فتوحات و این گشودگی ساحت معنایی انقلاب اسلامی که به سوی ما آمده است تا ما را در برگیرد و بایست ما از آن استقبال کنیم و خود را در آن معنا ببخشیم و گرنه همراه با تاریخ جامعه مدنی و مناسبات بورژوایی اش به انزوای تاریک سرد آبسوردیسم و مناسبات تنگ سکولار و گسیختگی آرمان لیبرالی تاریخ غرب خاموش و بی صدا افسرده و بی رمق زمین خواهیم خورد. شهید سید ابراهیم درست در نقطه ی بریدگی آدم از جامعه ی مدنی به سراغ مان آمد تا وجه دیگر از انس و ارتباط را به سیاست برگرداند که سیاست تاریخ پس فردایی ماست و انسان دگر باره خود را در عین انسانیت و دیانت دچار سیاست می یابد اما سیاستی برای فتح و گشودگی روشنی گاه های فرداهای پیش رو و پشت کردن به گذشته ی بی اخلاقی مناسبات سیاسی فرهنگ زده ی غرب که آدمی را صورت خیالی معادله های قدرت و ثروت خود می بیند و اگر انسان را در صحنه می آورد برای تمتع بهره ی سیاسی و قدرت خودش می باشد. شهید سید ابراهیم ما را از لویاتان با تمام لوازمش عبور داد و انسان را بار دیگر در تاریخ فردایش شریک کرد و برای او افقی از حضور در سیاست را معنا بخشید یک ارتباط دو سویه که خود را خادمی برای حضور تاریخی انسان در نسبت با زندگی فردایی اش می دانست و انسان را فرصتی برای تحول بخشی و میدان داری دولت ها و این یعنی عبور از لویاتان با همه ی لوازمش. شهید سید ابراهیم الگوی رابطه ی قدرت با طبقه را بهم زد و طبقه را برداشت و دولت را برساخت قدسی انسان هایی کرد که می خواهند برای تاریخ فردای پر شکوه شان نقش آفرین باشند و این یعنی بهم زدن الگوی لویاتان که از لوازم تفکر لیبرال و سکولار غرب بود و انسان برای قدرت بایست در میدان سیاست بجنگد و اگر می خواهد باقی باشد باید همچون سیاسیون مشهور دنیا طلب و دنیا زده شود و گرنه جایگاه اجتماعی اش تضعیف خواهد شد. اما ما با انقلاب اسلامی و طرح جمهوری اسلامی یک نگاه و منظر دیگر را با خود به نمایش گذاشتیم که اکر با زبان وجودی به تبیین آن نپردازیم قطعا جفا کردیم. شهید سید ابراهیم تحقق عینی مردم در بستر سیاست در افق گشوده ی معنویت تاریخ است. شهید سید ابراهیم ظهور و تجلی اراده ی بشری است که از سیاست زمانه ی جهانی خسته شده و به دنبال حقیقت خودش در میدانی می گردد که بازیگر واقعیت باشد نه بازیگر فریب وعده ها و قول های سیاسیون و این آن هویت بخشیی بود که ما با شیهد سید ابراهیم به تاریخ بازگردانیم و حفظ آن به میان آورن زبان حقیقت است تا گوش ها و جان های آماده را به این سخن بنوازیم و آماده ی فرداهای پیش رو کنیم. ابتدا باید بدانیم با شهادت سید ابراهیم چه بر ما گذشته و چه چیز به ما رو آورده تا بتوانیم باب سخن را باز کنیم. (نمی‌دانم شاید به عقیده ی بنده در این چهل روز از شهادت سید عزیز نتوانستیم از آنچه که با این شهادت به ما رو آورد سخن بکوییم و با دوستان صحبت کنیم و گرنه شاهد این همه بد اخلاقی ها و سردرگمی ها و تحیرات در میدان سیاست امروز در میان حامیان کاندیدها نبودیم! احساس می کنم این دعواها به خاطر آنی است که نمی دانیم چه شده و چه بر ما آمده و ما در چه زیست جدیدی از عالم سیاست قرار گرفتیم و چه زبان و زمانی به ما رو آورده است تا بجای آنکه گرفتار دعواهای لفظی باشیم و خود را در درگیری های سیاست زده معطل کنیم به استقبال حقیقتی می رفتیم که تحفه ی الهی بود که خدا با سید ابراهیم به ما داد. آری گویی هنوز ما خودمان را با آن نفحات ایامی که وعده هایش را پیر انقلاب و مرشد به حق اش داده اند نا آشناییم و در انتظار به سر نمی بریم! آری، ما در انتظار به سر نمی بریم و گرنه منتظر را با حقیقت در هر ساحتی از صحنه های تاریخ اش مواجهه ای است از جنس حقیقت و از جنس حضوری بعد از حضور) بگذریم، به هر حال آنچه امروز بیش از گذشته ما را امیدوار می کند طلوع و شروق انوار انسانی است که از دل جمهوری اسلامی ایران برخواسته و پشت به تاریخ اتانومی و خود بیگنگی بشر خودش را در ذیل حکومت الهی نقش آفرین و بازیگر میدان حقیقت می یابد و این صدای خدا در تاریخ پیچیده شده و گوش آدمی آن را شنیده است و یقظه ی آدم رخ داده و ما باید متناسب با این آدم و این تاریخ و این زمانه با او سخن بگوییم و اگر کمتراز این با بشر جرف بزنیم ظلمی است که هم به خود داشتیم و هم به او زیرا استعدادی به میان آمده است که آدمی فهم سخنان متعالی را با این رخدادها کسب کرده است و تصدیق می کند که امروزمان دیروز نیست و فردای مان باید بس روشن تر از امروز باشد. این سخن را اگر جبهه ی انقلاب همراه با رهبری در همان روز شهادت آقا سید ابراهیم اگر دریافته بود ما امروز بسی راحت تر در نسبت با کاندیدایی که باید برای فرداهای تاریخی جهموری اسلامی همراهی کنیم همراهی می کردیم به نظر می رسد باید گفت و باز باید گفت تا خودمان را در حضور آن ساحتی که رهبری از آن می گوید و با این شهادت این شهیدان برای مان منکشف می شود و رخ می نمایاند پیدا کنیم و باز هم باید منتظر بود و به گفت نشست و از این حقیقت امروزنمان دم زد و گفت تا تمام ساحت هایمان را در بر بگیرد و ما را از این تحیر به در آورد تا سلوک همگانی مان شود و این می شود اگر گوش هایمان را به سمت سخنان حقیقی بگشایمم و با خود عهد کنیم تا زبانمان زبان گفت حقیقت شود و چشم هایمان نظرگاه افق های حقیقی باشد به خدا می شود آنچنان که در دفاع مقدس رخ داد و جوانان بسیجی مان را از حجاب غلیظ و عمیق و گناه آلود پهلوی نجات بخشید امروز هم جوانی که خسته و نا امید از گناهان امروز خویش است بداند جایی که می تواند خود را از چنگال گناهان عالم و عصر غفلت مدرن نجات بدهد و برهاند دامن قدسی انقلاب اسلامی است و آن اراده ای که در او بایست پدید آید تا چان و قلب اش منظرگاه عالم عهد قدسی شود تا خطورات گناه نتواند اهوای نفسانی اش را و امیال حیوانی اش برانگیزاند این خیمه ی انقلاب اسلامی است که توان آن را دارد تا این جوان را به یک سالک عاشق و عارفی شب زنده دار در میدان فتوحات معنوی و لیله اقدری اش برساند اما عمده حاضر شدن و گشودن سینه ای است که قلب اش را نور این حقیقت در بر گیرد و صدای حق در این تاریخ به گوشش برسد ولو گناهان گذشته اش معادل گناه جن و انس باشد! در این زمینه بحث بیش از این است که بر قلم آمد اما احساس می‌کنم در مسیر راه حقیقت بقیه را خود راه بگویدمان که چون باید بود. التماس دعا و عذر خواهم بابت تصدیع وقت شریف استاد و مخاطبین.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله نویسنده متن فوق نکات بسی ارزشمندی را با ما در میان گذاشته‌اند در راستای حضور تاریخیِ رخداد شهادت آیت الله رئیسی. و اینکه ما می توانیم معنای حضور در میدان سیاست را با روحی جدید درک کنیم. و از آن طرف ایشان به خوبی متذکر می‌شوند که چگونه اگر حتی افراد متدین به انقلاب متوجه تاریخ خود نباشند و آینده‌ای که انقلاب اسلامی پیش آورده، چگونه نمی‌توانند مفتخر به عالی‌ترین انتخاب شوند که آن، مواجهه با حقیقت است در دل یک تاریخ. بیش از این‌که بنده بخواهم سخن بگویم متن آن عزیز با ما حرف‌ها دارد. تنها تقاضای بنده از نویسنده این نکات ارزشمند آن است که پس از نوشتن، سعی بفرمایند با ویرایش خود، متن را برای فهمِ خواننده آماده‌تر نمایند به جهت آن‌که نقص‌هایی در نوشتن پیش آمده است. موفق باشید          

37813
متن پرسش

سَرِ دار از جمارانش مگر سر بود؟ حتما نه خمینی جرمش از حلاج کمتر بود؟ حتما نه دعوی حلاج شخصی بود و انا الحق می‌گفت! دعوی خمینی (ره) جهانی بود و ماورای جهانی و نحن الحق می‌گفت! انگار خون به ناحق ریخته شده‌ی حلاج با شدیت بیشتری به تاریخ برگشت که «من جاء بالحسنه فله عشر امثالها». خمینی (ره) یک رهبر سیاسی-اجتماعی نبود! او روح الله بود که با نفخه رحمانی‌اش در کالبد بی‌جان ایران و جهان دمید و اسلامی‌اش کرد. حلاج می‌گفت بکشید مرا تا بیدار شوم اما خمینی (ره) هر لحظه می‌گوید: بکشید ما را ملت ما بیدارتر می‌شود. خمینی (ره) پرچمدار نهضتی است که فجر صادق نهضت جهانی مهدی امتهاست. و اکنون ماییم و انتخاب تاریخی‌مان که خمینی (ره) را برگزینیم یا غرب وحشی را، یک سو مکتب شهادت و یک سو مکتب فضاحت! انتخاب با ماست، هرچه بودیم و هستیم را کنار بگذاریم و پس‌فردایی شویم که «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»، با همت و اراده‌ای که مثل آن را تاریخ به خود ندیده است. فردا را با اراده‌ای الهی با هم خواهیم ساخت و بهتر است بگوییم خدا می‌سازد که قدر الرجل علی قدر همته. من به خال لبت، اي دوست! گرفتار شدم / چشم بيمار تو را ديدم و بيمار شدم / فارغ از خود شدم و کوسِ اناالحق بزدم / همچو منصور خريدار سر دار شدم. انقلاب اسلامی خمینی (ره) فریاد نحن الحقی خداوند است در تاریخ ما؛ پس بیایید قدرش را بدانیم. اصلح_جلیلی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: راستی! چه رمزی در آن بیت از غزل حضرت روح الله نهفته بود که فرمود: «فارغ از خود شدم و کوسِ اناالحق بزدم / همچو منصور خريدار سر دار شدم.»؟ جز آن است که او از خود فانی و به حق باقی شد تا حکایت تاریخ آینده ای باشد که آن تاریخ، بسترِ تولد و ظهور فرزندانی است همچون شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید سید ابراهیم رئیسی. و عظمت کار در این جاست که هرکس در این تاریخ حاضر نباشد اگر چندین و چند خطبه از نهج البلاغه بخواند و یا لباس روحانیت به تن داشته باشد؛ از آنجایی که خود را بیرون از تاریخ حضرت روح الله احساس می‌کند، چه اندازه با کلماتِ دشمن شادکن آینده را برای خود سیاه می یابد و در بلای بی تاریخی چه اندازه حیران و پریشان است. موفق باشید  

37789
متن پرسش

عرض سلام خدمت استاد گرامی و تقدیر و تشکر به مناسبت تبیین شرایط تاریخی کنونی و معرفی مصداق اصلح اما یک سوال اساسی؟ چند روزی است که هر وقت بین بچه های جبهه انقلاب شروع به مقایسه و بیان نقاط ضعف و قوت کاندیدهای جبهه انقلاب می‌کنیم متهم به تخریب می‌شویم، بخاطر اینکه احتمالا قرار است اجماعی صورت گرفته و همه به یک گزینه رای دهیم اصولا اجماع حول یک گزینه برای جبهه انقلاب چه کمکی به رشد تفکر مردم انقلابی دارد؟ آیا ندیدن نقش مردم و بی اثر کردن نقش آن ها نیست؟ اینکه بزرگانی جمع شوند و قیم مابانه برای مردم یک گزینه انتخاب کنند تا همه به او رای دهند همان تجربه تلخ لیستی رای دادن در انتخابات مجلس گذشته نیست؟ مردم خود باید به بلوغ فکری و قدرت تشخیص هم در گفتمان انقلابی و غیر انقلابی و هم درون گفتمانی و جبهه داخلی انقلاب برسند عرض من اینه که نباید آزادی انتخاب مردم پایبند به یک گفتمان را بین کاندیدهایی که در یک جبهه و گفتمان قرار دارند و از لحاظ تاکتیکی و عملیاتی متفاوتند، به اسم اجماع سلب کرد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر صورت موضوعی را به میان آورده‌اید که هنوز نمی‌‌دانیم چه جایگاهی دارد. هرچه هست همین‌که انقلاب، نشان داده است فرزندانی همچوم آقای دکتر جلیلی برای ادامه خود در امر سیاست و اجرا، پرورانده است؛ حکایت از آن دارد که آینده این انقلاب چیزی بالاتر از آن مواردی است که دیگر نامزدها مدّ نظر دارند حتی موارد دلسوزانه‌ای که آقای دکتر قالیباف مطرح می‌کنند که بیشتر برای نگه‌داشتن انقلاب است تا به دست جریان اصلاح‌طلب نیفتد، اصلاح‌طلبانی که حاضرند حتی بی‌ادبی‌های‌ آقای فاضلی را به عنوان یک حرکت انقلابی نشان دهند. ولی حکایت حضور انقلاب در این تاریخ بسی بلندتر از این حرف‌ها می‌باشد. موفق باشید

37772
متن پرسش

سلام علیکم: استاد نظرتون در مورد این تحلیل چیست؟ هم حاوی نهیب هست و هم یاس (کفران نعمت و عقوبت، تاخیر در ظهور، اقوام خاسر رویگردان از ولی، کورسوی امید) بسم الله الرحمن الرحیم تلاش برای انتخاب رئیس جمهور جدید را، منحصرا در کند و کاش، بحث و جدل و زد و بندهای معمول تعریف کردن فاصله گرفتن از روح حقیقت انقلاب اسلامی است. از آنجا که احساس می شود وقایعی که پشت سر گذاشتیم نتیجه ی کفران نعمت هایی بود که تر و خشک با هم در آن سوختند، توجه داشته باشیم حفظ جریان حق احتیاج به توسل جمعی و استغفار بسیار و ایجاد زمینه ی حقیقت اخلاص در ما دارد. نا امید نیستیم اما بیش از آن که از قرآن های بر نیزه نگران باشیم، خائف از قلب های زنگ زده ی خودمان و تادیب الهی که منجر به تاخیر در اصل ظهور و فرسایشی شدن اصلاح امور را در پی دارد، هستیم. سپهر باطنی ایران مدت هاست در تلاطمی از کشش های نوارانی وامیال شهوانی دو سمت جبهه ی عقل و جهل به سر می برده است، لکن آنجا که عقل ها تحت برق مطامع از هویت الهی خویش رو به زیاده خواهی ناسوتی کردند باید منتظر چوب جلال و عقوبت کفران نعمت بود. آنجا که مولی الموحدین امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود: أكثر مصارع العقول تحت بروق المطامع! ما در صورتی قوم برگزیده ی خدا خواهیم بود که بنده بودن محمل خویش را در تمام کیان وجودمان پیدا کرده باشد وگرنه اقوامی در تاریخ که گرد وجود ولیّ جمع آمدند و قدر نداستند و خاسر گشتند کم نبوده اند. به قول آن ولی خدا می‌فرمود قوم برگزیده بودن را به ما پیش فروش نکرده اند. شکستگی و استغفار جمعی و تبیین مواضع کفران نعمت و عزم جزم بر عدم رجوع به آن کورسوی امیدی برای آینده ی پیش روست‌. خداوند همیشه پشتیبان اهل حق خواهد بود. مهم این است که از دایره ی مفاهیم ذهنی و تصور اینکه ما اهل حق هستیم خارج شده و در عمل اهل حق باشیم تا شاهد نتیجه ی آن که نصرت الهی است باشیم. ♦️المکتوبات فی النجف الاشرف

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم درک فرصتی است که در دل انقلاب اسلامی به عنوان حرکت توحیدی این تاریخ پیش آمده و فرهیختگیِ خاص دکتر جلیلی می‌تواند آن فرصت را به فعلیت‌اش نزدیک کند وگرنه همان‌طور که ملاحظه فرموده‌اید مائیم و صدها ضعف، ولی با رویکردی که ملت ما بحمدالله به سوی کمال دارند و نباید از این مهم غفلت کرد که چگونه در این زمانه، راهِ حساس تاریخی خود را طی کنیم که نه متهم به تحجّر باشیم و نه گرفتار روشنفکرانِ غرب‌زده. آری! با شهادت آیت الله رئیسی، آغازی در دلِ آغاز تاریخی ما مدّ نظرها آمد که نباید از آن غفلت کرد هرچند که «اگر دیر آمدم، مجروح بودم / اسیر قبض و بسط روح بودم». و ما دقیقاً در چنین شرایطی هستیم. موفق باشید                

37768
متن پرسش

سلام علیکم: ان شاءالله اشتباه باشد اما احساس می‌کنم در بحث اجماع آقای قالیباف دارد جبهه انقلاب را به سمت نوشیدن جام‌زهر می‌کشاند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست به اندازه‌ای که ما متوجه شویم در تاریخ دیگری حاضر شده‌ایم، مطمئن خواهیم بود در دل این انقلاب، ادامه انقلاب با روحی است که شهید رئیسی عزیز با شخصیت خود بدان اشاره نمود هرچند بالاخره اگر در اسفند، بهار شروع شود هنوز در فروردین آثاری از زمستان در میان است. موفق باشید

37764
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی و عزیز: برای بنده سوال شده که حضرتعالی در سال ۸۸ هم از آقای احمدی نژاد حمایت نمودید حال اینکه قطعا ایشان حال کنونی خوبی ندارد. جنس حمایت از احمدی نژاد و آقای جلیلی آیا شبیه هم هست؟ خواهشن اگر امکان دارد توضیح بفرمایید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که در مسیر ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد در مرحله اول حتی رهبر معظم انقلاب ایشان را به طور رسمی بر آقای هاشمی ترجیح دادند و این نوع رجحان‌دادن را اظهار نمودند و یا آیت الله مشکینی تعبیرات عجیبی نسبت به ایشان داشتند. باید بررسی کنیم چه می‌شود که شخصی مانند آقای احمدی‌نژاد پس از روبه‌روشدن با مشکلاتی که بالاخره به عنوان تنگناهای تاریخی در جامعه ما و در نظام سیاسی ما نهفته بود؛ آنچنان گرفتار تئوری‌های اومانیستی آقای مشائی شدند. به این معنا که در معنای انسان، ناخودآگاه از نگاه حضرت امام به انسان عدول کردند که این عرض عریضی دارد و امروز نیز بسیاری گرفتار چنین مشکلاتی هستند. آنچه را برای بنده از سال‌ها پیش شخصیت آقای دکتر جلیلی را برجسته کرده است، آن نوع دقت‌های قرآنی و سیاسی است که مبتنی بر فهم انسان و جهان است و امیدوارم هرچه بیشتر از این زاویه با حضور ایشان در صحنه سیاست، مردم ما در خودیابی خود حاضر و حاضرتر شوند به همان معنایی که اگر بخواهیم مشکلات اقتصادی را مرتفع کنیم، با اقتصاد نمی‌شود مشکلات اقتصادی را مرتفع کرد بلکه باید معنای دیگری برای انسان پیش آید تا آن مشکلات مرتفع شود. از خود نپرسیده‌اید که چرا فلان برنامه اقتصادی در یک کشور کاملاً جواب می‌دهد و در کشور ما درست نتیجه عکس می‌دهد. تفاوت در نوع نگاهی است که انسان‌ها به خود دارند و در این مورد باید بسیار اندیشه نمود. امری که امثال آقای احمدی‌نژاد از آن غفلت دارند. موفق باشید                  

37758
متن پرسش

با سلام و خدا قوت استاد: مدتی هست فکر می کنم در مورد مبحث ولایت اگر بخای دنبال کنی یه کم تند رفتم اونم شاید علت اینه که جایگاه بعضی مباحث برام تعریف نداشته یا تعریف صحیح نداشته خصوصا مبحث سیاست از وقتی سیاست را از دیدگاه امام (ره) دیدم که فرمودن اسلام همه اش سیاست است، گاه با خودم فکر می کنم امام چی دیدن که این رومیگن یعنی چه شکلی میشه اونقدر قوی بود که مثلا روضه را هم سیاست دید. یه چیزایی می‌فهمم ولی عمق نداره شاید مرتبط با همان بحث راز باشه استاد تازه میخوام مبحث زن را هم اضافه کنم و از چند دیدگاه واردشم اونوقت بعد شاید بتوان ولایت و بعد از آن را کمی بهتر متوجه بشم. استاد در این مورد درست متوجه شدم؟ اگر آری لطفا راهنمایی بیشتر بفرمایید، البته بنده متاسفانه از شدت دست اندازی در قانون ورود به حوزه و سبک تربیتی غلط بعضی حوزوی ها، استاد شاید ما اصلا تعریف صحیح از سیاست نداریم. اینکه میگیم عین دیانتی صحیح ولی درعلوم انسانی غربی تعریف دقیق ترهست مثلا میگه سیاست آن است که ... حالا ما که می‌خواهیم سیاست را از دیدگاه قران و اهلبیت و معرفی نفس هم ببینیم دیگه یه چیز دیگه میشه، اینطوری شاید افراد بیشتری خصوصا خانم ها بتونن ورود به مباحث سیاسی کنن مثلا اینکه اسلام همه اش سیاست است چه ارتباطی با خانم ها و وظایف مربوط به او نداره، چون دغدغه من همیشه این بود چرا بعضی زنان نسبت به سیاست حساس نیستن، و مدتیه به این جمله امام که فکر می‌کنم حس می‌کنم ما و خصوصا زنان اسلام واقعی را نمی‌شناسیم اون اسلامی که همه اش سیاست است چه مناسبتی با زنان داره و چرا من خانم هنوز نتونستم اسلام را از آن زاویه ببینم که اگراسلامم سیاست نداشته باشه چه بلایی سرم میاد و گمان می‌کنم امام (ره) این رو فهمیده بودن و با تمام کارهایی که واسه زنان شده این بعد قضیه نادیده گرفته شده. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله این حساسیت که متوجه شده‌اید در سیاستی باید حاضر شد که منحصر به مردان نیست؛ جای شکر و خوشبختی است. آری! مهم آن است که هر حرکتی را با حضور تاریخی‌اش مدّ نظر قرار دهیم حتی همان روضه‌ای که می‌فرمایید. آری! ما باید معنای انسان را بازخوانی کنیم و امروز، سیاست به همین معناست و از جهتی در واقع زن و مرد نسبت به این موضوع، یک روح هستند که باید هر کدام بر اساس ذوق خود میدان سیاست را به معنای حضور در تاریخی که در آن هستند، معنا کنند. در این مورد خوب است کمی به نکته‌ای که ذیلاً تقدیم می‌شود، کمی فکر کرد.
با روبه‌ روشدن با اندیشه‌های آشفته و با شکاکیتی که بشر جدید با آن روبه‌رو شد و با توجه به ناتوانی‌هایی که کلیسا و فلسفه اسکولاستیک در مقابل آن اندیشه‌ها از خود نشان داد، موجب شد تا متفکران به این نتیجه برسند که باید انسان به عنوان مبنایی‌ترین مبناها، موضوع تفکر باشد و دین و هنر و تاریخ در نسبت با انسان و معطوف به انسان قرار گیرند و فلسفه با نظر به انسان در موضوعات فوق با ما سخن بگوید، آن هم سخنی وجودشناسانه و نه موجودبینانه وگرنه باز ادامه خودبنیادی انسان و حال این مائیم و فلسفه‌هایی که نظر به وجود دارند یا در نگاه هایدگر و یا در نگاه ملاصدرا. و حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» با نظر به نگاه صدرایی و معنایی که او از انسان به میان آورد، افقی از سیاست را مقابل ما گشود که عین دیانت بود و جنابعالی خوب است در این مورد همچنان بیندیشید. موفق باشید              

37757
متن پرسش

سلام آقای طاهر زاده عزیز: بنده یک جوون ۱۸ سالم که وظیفه خودم دونستم در حکایت از انتخاب اصلح آقای دکتر جلیلی اقداماتی انجام دهم و قصدم این بوده که معیار حضرت اقا رو برای انتخاب اصلح در آقای جلیلی که نمود داره رو آشکار سازی کنم و از شما خواهشمندم به من در این کار کمک کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی کم و بیش در این مورد شده است که در همین قسمت پرسش و پاسخ‌ها می‌توانید آن را دنبال بفرمایید. مهم آن است که متوجه شویم در دل تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده، دولت آیت الله رئیسی آغاز دیگری بود بسی متعالی‌تر از آنچه دیگر دولت‌های گذشته در انقلاب اسلامی دنبال کردند و در راستای حضور تاریخیِ خاصی که با دولت شهید رئیسی پیش آمد، شخصیت سیاسی – قرآنی دکتر جلیلی را می‌توان ادامه آن آغاز دانست که امید به آینده‌ای ماورای آینده‌ای که جهان مدرن مقابل بشر قرار داده، را به میان می‌آورد که در دل آن آینده همان‌طور که رهبر معظم انقلاب متذکر شدند تاریخ، ورق خورده است و ما باید در تاریخی که رسوایی جهان استکبار بیش از پیش به ظهور آمده، آینده خود را معنا کنیم و این غیر از آینده‌ای است که بعضی از نامزدها سعی می‌کنند ما را ذیل جهان مدرن قرار دهند. به هر حال همان‌طور که خودتان متوجه شده‌اید این نوع آشکارسازی کار ساده‌ای نیست و بیشتر باید به روحانیتی فکر کرد که سیاست و دیانت در هم تنیده شده است که بحث آن بسی گسترده است. موفق باشید      

37752
متن پرسش

سلام: ببخشید اگر ممکنه یکم توضیح بدهید اشکال کار من و امثال من درچی بوده که دختری در کشور دیگر متوجه می‌شود کشور ایران حکم کشتی نوح را دارد و به ایران می آید و با نشاط کار می‌کند ولی ما در کشور جمهوری اسلامی دچار سرگردانی و افسردگی شدیم. اشکال از سبک زندگی و خصوصیات اخلاقی و گناه و غفلت بوده چون ایشون هم قاعدتا مطالعه خاصی در زمینه امام خمینی و سلوک که نداشته اند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان متوجه حقیقت یک تاریخ بشود که در حالِ آغاز است، نسبت به آنچه در حال وقوع می‌باشد، بصیرت پیدا می‌کند به همان معنایی که حضرت صادق «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «عَلَی العَاقِلِ أن یَکوُنَ بَصِیراً بِزَمَانِهِ» عاقل آن است که نسبت به زمانش بصیرت داشته باشد. «مُقبِلاً عَلَی شَأنِه». در این نگاه است که رهبر معظم انقلاب فرمودند اسرائیل در حال ذوب‌شدن است زیرا متوجه اراده الهی در زمانه خود می‌باشند و در واقع، زندگی با توجه با چنین حضوری معنا مییابد وگرنه انسان گرفتار آرزوهای سراسر توهمی جهان مدرن می‌شود چیزی که بعضاً در بعضی از نامزدهای ریاست جمهوری می‌یابید که حتی متوجه تاریخ خود و این انقلاب نیستند و بیشتر با آرزوسازی‌هایی که نظر به زندگی سراسر توهمیِ جهان مدرن دارد، با مخاطبان خود صحبت می‌کنند که این نوع، بی‌تاریخی است امری که رهبر معظم انقلاب به خوبی متذکر آن هستند و به ما توصیه می‌کنند به نامزدهایی رجوع شود که به شعارهای انقلاب و آینده‌ای که در بستر همین انقلاب در پیش است؛ نظر دارند. موفق باشید                

37749
متن پرسش

سلام علیکم باعرض ادب و احترام محضر استاد طاهرزاده: صحبتم‌ را با مقدمه ای شروع می‌کنم: وقتی حاج قاسم شهید شد به برکت شهادت ایشان خون تازه ای در رگ‌انقلاب جاری شد و با حمله ایران به پایگاه آمریکایی، عزت انقلاب نمایان شد، و همانطور که فرموید افق متعالی با اشک بر حاج قاسم برای مردم نمایان گشت، بعد از آن با شهات شهید زاهدی، برکت خون این شهید اینگونه شد که: ایران به اسرائیل حمله کرد و هیبت پوشالی اسرائیل فرو ریخت و باعث عزت انقلاب شد، به نظرم اکنون با شهادت شهید رئیسی برکت خاصی ایجاد شده است و آن رشد فهم متعالی مردم است و به نظرم‌اکنون مردم متوجه شده اند برای انتخابات در پیش رو کسی را انتخاب کنند که متوجه بعد متعالی انقلاب اسلامی باشد، و اینکه حل مسائل اصلی کشور از طریق همین انقلاب اسلامی قابل حل می‌باشد. و به برکت این شهید بزرگوار اکنون که جناب جلیلی صحبت می‌کنند مردم بهتر متوجه چنین گفتمانی می‌شوند نتیجه صحبت بنده این است: که یکی از مهترین برکات شهادت شهید رئیسی را رشد فهم مردم به گفتمان انقلاب اسلامی می‌دانم، که اکنون مردم با چنین فهم رشد یافته ای، مطالب جناب دکتر جلیلی را بهتر متوجه می‌شوند از مطالب ارزشمند حضرتعالی در تبیین شخصیت جناب آقای جلیلی تشکر می‌کنم و درخواست دارم مطلبی درباره: رشد فهم انقلابی مردم بعد از شهادت آیت الله رئیسی و ارتباط آن با گفتمان دکتر جلیلی نکاتی بفرمایید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید و به خوبی متذکر شده‌اید، گویا آن شهید بزرگوار با شهادت خود افقی بس اصیل را برای ادامه امور اجرایی در مقابل ما گشود تا ما مانند بعضی از نامزدهای محترم گمان نکنیم با تغییراتی جزئی و با عدم جهت‌گیری مناسب، می‌توان مشکلات تاریخی و تنگناهای خود را برطرف نماییم. غافل از آن‌که اساساً باید به معنای انسان در این شرایط حساس و به معنای ریاست جمهور در این موقعیت فکر دیگری نمود و اگر بزرگان فرمودند شهادت آیت الله رئیسی، انقلاب را دوباره به مردم برگرداند؛ به این معنا است که ما از جاده‌ای که با دولت آقای هاشمی گرفتار نئولیبرالیسم شدیم، در حال فاصله‌گرفتن هستیم. 
به گفته اهل نظر: تقریباً از زمان شهادت سردار سلیمانی و خیزش عمومی مردم ایران و منطقه و احترام بسیاری دیگر به ایشان، سرعت تحولات سیاسی در ایران، منطقه و جهان، آنقدر بالا رفته است که صورتبندی نظری آن دشوار شده است. بسیاری معتقدند این سرعت بالا خصلت پوست اندازی جهان است. و با این روند، فرصتهای جدیدی برای تغییر و تحولات خرد و کلان و از جمله تعیین نظم های جدید فراهم می آید. سرانجام با ترور صریح و علنی سردار سلیمانی که کسی گمان نمی کرد این ترور در بستر تاریخی-فرهنگی ملت ایران، نمادسازی گردد ولی به هر حال، مقاومت در برابر غرب مبدل به یک خواسته جدی و ملی در ایران شد. و در ادامه آن، ابراهیم رئیسی به قدرت رسید. همچنان که به لحاظ نظامی نمی توان ادعا کرد همه اعمال و تصمیمات نظامی سردار سلیمانی بلااستثناء بهترین بوده اند، به لحاظ اداری هم نمی توان ادعا کرد همه تصمیمات و اعمال شهید رئیسی بهترین بوده اند، اما با این حال، نماد آیینی جدیدی در حیات سیاسی ایران خلق شد. این نماد سیاسی، مثلاً در قالب کلماتی مانند شهید خدمت یا خادم ملت و... نشانگر خواست جدی ملت ایران برای یک فرم متفاوت سیاسی است.

احتمالاً بخش قابل توجهی از طبقات حامی دولت مرحوم ابراهیم رئیسی از اقشار عادی و آسیب پذیر جامعه هستند. اقشاری که قرار بود ولی نعمت انقلاب باشند ولی بعد از سیاست های نئولیبرالیستی که به تدریج از سال 68 آغاز شدند، تقریباً از همه گردونه های قدرت خارج شدند و جایگزین آنها طبقاتی نوکیسه و به رفاه رسیده بودند، زمان شهادت حاج قاسم سلیمانی، زمانی بود که سیاستهای نئولیبرالیستی دولت، در اوج خود قرار داشت و در همین اوج به شکستی همه جانبه و ناامیدی همه جانبه رسیده بود. درست در همین زمان بود که با شهادت ایشان، سرمایه ای اجتماعی و قدرتی ملی آفریده شد تا امید به حیات سیاسی بازگردد. 
دست بر قضا دولت مرحوم رئیسی هم دولت کم انتقادی نبود. سخن اینجاست که ما از اقبال عمومی به راه سیاسی مرحوم رئیسی در می یابیم که فرم سیاست کشور باید تغییر کند و عروسک بزک کرده اقتصاد سیاسی نئولیبرالیستی نه امکان تحقق در ایران دارد و نه آینده ای برای ما می سازد. ساختار اقتصاد سیاسی ایران باید به تدریج و با راهی که از سال ۵۷ باز شد، بازسازی و بازتعریف گردد. تقریباً در تشابه با زمان شهید سردار سلیمانی، با تجدید سازماندهی رسانه های نوین، سردی یأس و انفعال مجدداً در سپهر سیاسی ایران خود را نشان داد. 
واقعیت سیاسی کشور ما در رجعتی به سنت تاریخی خود، روایتی آمیخته به حماسه و تراژدی است و اینک حجت الاسلام رئیسی، در تعین یافتگی ایشان در بسط این روایت و حتی مبدل شدن آنها به نماد این روایت است. این امروز واقعیت «ملت ایران» را تشکیل می دهد و از آنجا که جهان امروز، جهان شبکه ای شده است که همه چیز آن با همه چیز مرتبط است، به این هم اشاره کنیم که وقتی روایت سیاسی متفاوتی در حال شکل گیری در ایران است که روایت سیاسی جریان اصلی جهان امروز، یعنی روایت نئولیبرالیستی، در فروپاشی نسبی قرار دارد. مشروعیت سیاسی جهان مدرن با نسل کشی سازمان یافته غرب به عاملیت اسرائیل، به پایان رسیده و دیر یا زود تبعات هولناک این فروپاشی خود را نشان خواهد داد، و ما در شعار آقای دکتر جلیلی که می‌فرمایند: «یک جهان فرصت، یک ایران جهش» چنین بصیرتی را احساس می‌کنیم. موفق باشید        

37743
متن پرسش

استاد طاهرزاده : ما بحمدالله زیر سایه رهبر فرزانه‌ای زندگی می‌کنیم که روح و سینه او به وسعت حضور انسانیت همه انسان‌ها می‌باشد. با عرض سلام خدمت شما بزرگوار استاد طاهرزاده: با توجه به این نگاه رهبری یک استاد هم باید نگاهش به وسعت حضور همه ی جناح‌ها در انتخابات باشد با توجه به اینکه افرادی که سیر مطالعاتی شما را دنبال می‌کنند شاید شایسته تر بود شما از فرد خاصی حمایت نمی‌کردید و افراد تحت پوشش گفتمان خود را بسمت تشخیص سوق می‌دادید چون مشکل جامعه ی ما عدم تشخیص است. بهر صورت حیف شد شخصیتی مثل جنابعالی از این وسعت که از آن صحبت می‌کنید فاصله داشته باشید. البته ملاک تایید شما برای آقای جلیلی نبود هر کس تأیید می‌کردید قشنگ نبود. موفق باشید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تذکر شما نکته خوبی است بخصوص که بالاخره هر نامزدی از نامزدهایی که خود را جهت ریاست جمهوری معرفی کرده‌اند، از جهتی ممکن است سجایا و امتیازاتی داشته باشند که با تأیید یک نفر به نوعی نادیده‌گرفتن سجایای دیگران پیش می‌آید. ولی اگر بحث در حضور دو ساحت از تفکر نسبت به انقلاب اسلامی و این تاریخ در میدانِ انتخابات بخصوص در انتخابات این دوران در میان باشد؛ بحث تغییر می‌کند از آن جهت که ملاحظه می‌فرمایید یک ساحت در تلاش است تا به کمک تجربه‌ها و توانایی‌ها و آگاهی‌هایی که نسبت به انقلاب دارد، به میدان بیاید و در بستر آن نوع کارشناسی‌ها که در جریان مشکلات هستند، آن مشکلات را حل نمایند که بحثی در آن نیست. ولی یک ساحت دیگر در میان است که با آگاهی عمیقی که نسبت به جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی و آموزه‌های قرآنی دارد و با اشراف بر وضعیت جهان، متوجه ذات جهانی که روبه‌روی ما است، می‌باشد و نیز متوجه طلب اصیل انسان بدون هرگونه افراط و تفریط هست که ما چنین حضور و ساحتی را رویهمرفته در ابعاد شخصیتی آقای دکتر جلیلی احساس می‌کنیم؛ و از این جهت ایشان را در عین احترام و دلسوزیِ دیگر نامزدها در عرض دیگر نامزدها نمی‌دانیم. همچنان که حضور شهید رئیسیِ عزیز که به تعبیر رهبر معظم انقلاب رئیس جمهوری مغتنم بود را؛ در عرض دیگر مسئولین اجرایی ندیدید. و از این جهت چنانچه در عرایض بنده ملاحظه فرمایید سعی بر آن است که عزیزان از حضور آقای دکتر جلیلی در این رابطه غفلت نکنند که مسلّم حضور انقلاب اسلامی است در آینده‌ای که در پیش داریم و البته و صد البته همچنان که عرض شد: «اگر از یک طرف بهار، در اسفندماه احساس می‌شود؛ ولی از طرف دیگر در فروردین نیز هنوز زمستان حاضر است. مهم آن است که متوجه حضوری در تاریخ خود باشیم که در عین تأکید بر سیاست، متوجه ابعاد توحیدی این انقلاب باشیم». موفق باشید              

37738
متن پرسش

سلام: ببخشید چندین بار درباره ی این موضوع مزاحمتون شدم. استاد این نیست انگاری گلوی من را فشار می‌دهد و هیچ راهکاری جوابگو نیست. فشار زیادی روی قلبم احساس می‌کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر متوجه باشیم این حالتی است مربوط به تاریخی که بشر خود را محور خود دانست؛ باید برای عبور از آن، به حضور تاریخی دیگری فکر کرد که حضوری است ذیل اراده الهی که در این زمانه حضور در تاریخ انقلاب اسلامی است. در این مورد پیشنهاد می‌شود عرایضی که در رابطه با انقلاب اسلامی شده است، دنبال شود. مانند کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه». موفق باشید

37735
متن پرسش

سلام: اصلحان بعد از جناب جلیلی را اگر مشخص بفرمایید. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار مشکلی است. با نظر به حضور تاریخی انقلاب اسلامی، انسانی مدّ نظر است که نه انسانِ جهان غرب است، با انواع توهّمات؛ و نه انسانِ جهان متحجّرین، که بیرون از تاریخ است. انسانِ انقلاب اسلامی انسانی است حاضر در این تاریخ در عین قدسی‌بودن. و بنده در شخصیت سیاسی و معنوی آقای دکتر جلیلی توجه به چنین انسانی را احساس می‌کنم. موفق باشید 

37726
متن پرسش

سلام علیکم: برای فهم انقلاب اسلامی و امام خمینی رحمت الله علیه، چه سیر مطالعاتی پیشنهاد می‌شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود کتاب‌های «انقلاب اسلامی و بازگشت به عهد قدسی» و «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» که روی سایت هست، مطالعه شود. موفق باشید

37704
متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد طاهرزاده: در نکته ۶ مبحث انقلاب اسلامی انتظار و وارستگی بحث گذار از اراده به نااراده پیش می آید اینطور متوجه شدم که باید از دوگانگی اراده و بی ارادگی رها شد و با انتظار در ناارادگی مستقر شد البته همین فهم خودم هم گویا ابهامی یا اجمالی دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. ولی به همان معنای حضوری که با انتظار در عین استقرار در افقی که از ما جدا نیست به عنوان امری وجودی همراه با تشکیک. و از این جهت هر اندازه جلو و جلوتر روید، این اجمال به تفصیل در می‌آید و باز اجمالی خواهد بود برای تفصیلی بیشتر، به همان معنای حضور در صراط. موفق باشید 

37693
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: برای شناخت امام خمینی در زمینه مکتب امام خمینی و خط فکری ایشان و در جنبه های مختلف شناختی ایشان سیرمطالعاتی معرفی کنید. ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید خوب است با مطالعه کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» شروع فرمایید. و پس از آن می‌توانید مباحث «انقلاب اسلامی و فهم امام خمینی از انسان و جهان مدرن» https://lobolmizan.ir/leaflet/1005 را دنبال فرمایید. موفق باشید

نمایش چاپی