بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: انقلاب اسلامی و حکومت دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
28589
متن پرسش
با سلام: یکی از عزیزانم که ارادت زیادی به شما هم دارند از من خواسته اند این مقاله را برایتان ارسال کنم. در مقاله قبل به متانت مقام رهبری اشاره دادید اگر صلاح می دانید برای جهت گرفتن قلمشان به سمت این متانت توصیه ای هم دارید بفرمایید؟ به نام خدا آقای تاج داده نقش شما برای ادامه حیات فریب و فساد و اختلاس کم‌نظیر و مطابق نوعی شایسته‌سالاری تعریف شده است. آنجا که شما چشم دیدن مطالبات و پیگیری‌های رهبری در مواجهه با فساد و فریبکاری هاتان را نداشته و نمی‌توانید آن را تحمل کنید و درست موقعی که پیگیری مفسدان اقتصادی و اختلاس گران در قوه قضاییه برای اولین بار به جدیت پیگیری می شود در این خصوص فریاد شما بلند شده است. جناب رهبری در سخنرانی مورخه ۹۶/۱۱/۲۰ فساد را به اژدهایی هفت سر تمثیل کردند که در مواجهه با زدن یک سر آن شش سر دیگر از جای دیگر و به شکل دیگر سر در می آورد و اما جایگاه و نقش شما در این اژدهای هفت سر فساد کجا تعریف شده است؟ شاید شما فکر می کنید سر در برف فرو کرده و جامعه و مردم باهوش و زیرک ایران از نقش درجه یک و محوری شما و امثال شما در فساد و تبعیض و اختلاس و رانت بی‌خبر است. شما بر شاخهای سری از این اژدهای هفت‌سر فساد نشسته اید، که برای هرگونه فساد اعم از اقتصادی، اجتماعی، سیاسی پوشش و نقاب های جذاب و زیبا خلق می کنید و در موضع شریک دزد هستید ، و با چهره دیگرتان فریبکارانه در موضع مطالبه و اعتراض ظاهر شده و رفیق قافله خود را نشان می‌دهید. شما با نقاب و پوشش آزادیخواهی و اصلاح طلبی و مبارزه دروغین با اقتدار گرایی و با شعار مردم‌سالاری برای مفسدان و اختلاس گران، بهشت بی مسئولیتی و حاشیه امن و مصونیت از پاسخ گویی ایجاد کرده‌اید و جهت اعتراضات و انتقادات را با حیله های رسانه ای و مردم فریبانه به آدرس های غلط و حتی گاهی به طرف موانع و منتقدان اصلی مفسدان و اختلاسگران هدایت می کنید. هر گاه رسوایی و گند کار مفسدان و رانت خواران بالا می‌آید و یا با آنها برخورد جدی شروع می‌شود، با کلان گویی و تعمیم دادن فساد و نرمالیزه کردن آن و توزیع فساد به همه دوران‌ها و همه جریان ها و به چهل سالگی انقلاب و جنجال رسانه‌ای مطالبه از رهبری و غیره، با تردستی و شعبده بازی سیاسی می خواهید رسوایی عملی و عینی مفسدان و رانت خواران و اختلاس گران را به دشمنان منتقدان آنان نسبت بدهید، شاید تاکنون توانسته اید با این فریب و نیرنگ ها به حیات زشت و خبیثانه سیاسی و افساد گرانه خود ادامه دهید اما بدانید برای همین مردم که دل به فریب آنان بسته اید اثر رد پای شما و همفکرانش شما را در ۴۰ سال گذشته و قبل از آن در همه مفاسد اقتصادی و سیاسی و اجتماعی لو رفته و برملا شده است. تعارضات و تناقضات در سراسر حیات پر فریب سیاسی شما و حتی در همین کلیپ چند دقیقه ای اخیر در دفاع از موسوی خوئینی ها موج می زند. یک طرف از مفاسد اقتصادی و اختلاس سخن می گویید و همانجا در دفاع از رفع حصر سخن می‌گوید، رفع حصر از کسانی که به اعتراف خودشان با حمایت مالی اختلاس گران و رانت خواران چون شهرام جزایری وارد انتخابات می‌شدند و یا می‌خواستند جمهوریت نظام را با نادیده گرفتن اختلاف ۱۱ میلیونی آرا به دیکتاتوری بکشانند و این شخص رهبری با حمایت مردم بود که از جمهوریت نظام دفاع کرده‌اند شما با سر سپردگی آراء ۸۵ درصدی را به تهدید و تحریم کشاندید. شما آیینه تمام‌نمای تناقضات هستید سخن از آزادی و مقابله با دیکتاتوری می‌زنید اما با نادیده گرفتن انتخابات آزاد و مردمی با تهمت تقلب می‌خواهید ریشه انتخابات و جمهوریت نظام را بخشکانید، سخن از مبارزه با فساد و اختلاس می زنید و می خواهید با آدرس های غلط فشار و تهدیدی که اخیراً توسط قوه قضائیه علیه مفسدان اقتصادی و رانت خواران ایجاد شده است را کاهش دهید، سخن از بهبود وضع معیشت مردم می‌زنید و می‌خواهید حالا که راه غلط چندین ساله سازش و تسلیم جواب نداده است را به گردن تدبیر اتکاء به خود و خودباوری و اعتماد به ظرفیت‌های خود بیندازید شما با مطرح کردن و تئوریزه کردن ترس و تسلیم و سازش ملت ما را از تشنگی که در سراب برجام نصیبش شده است را به دور دست‌های تسلیم و تهدید پذیری و خلع سلاح و بی پناهی و مسلط شدن دشمنان ارجاع دهید. شما از یک طرف به دروغ فریاد همه کاره بودن رهبری و دخالت‌های او را سر می دهید و همانجا می گویید چرا رهبری در امور فسادها و اختلاس های مجریان دخالت نمی‌کند، شما پر از تناقضات و تعارض‌های نامتجانس هستید که از طرف اربابان تان تبلیغ می‌شود و شما به شدت از مسمومیت این تزریقات رنج می برید و همچنان هذیان می گوید. شما بهتر از هر کس می دانید که رهبری در مقابله با ایجاد فساد و رواج و مدیریت آن توسط دولت ها و کابینه های منتخب شما و نمایندگان منتخب شما که عمدتاً با سفارش و تحت پوشش تکنیک‌های مردم فریبانه شما رای آورده‌اند تا حد دعوا و قهر بعضی از وزرا و نمایندگان و ترک کردن بی ادبانه جلسه پیش رفته است و در مقابل به خدمت رسانی و رشد و توسعه و سالم‌سازی حساس و جدی بوده و اهمیت می‌دهند، ایشان با برنامه و در میدان و به جزء برای وظایف و عملکردها با توجه به سوابق خود صاحب تفکر و تئوری و راهکار هستند و می شود به جدیت قسم خورد که هرکجا فساد و تباهی وجود دارد عمل بر خلاف ایشان و هر کجا دستاوردی وجود دارد پذیرش و همراهی با رای و نظر ایشان است همه می‌دانند که شما فقط در این مرحله هشت سال کشور را بر خلاف نظر ایشان به مسیری دیگر برده اید و حالا که فساد و تباهی کار هاتان بر ملا شده است با فریبکاری و نیرنگ در مقام مطالبه گری برآمده اید و می‌گویید بیایید بشینیم ببینیم چکار کنیم. شما مفسدان فرصت طلبی هستید که اعتراض و انتقاد به فساد را هم به فساد و تباهی کشیده اید و خود دزدانی هستید که با شورش و جنجال و فریاد آی دزد، آی دزد، خود را بین مردم پنهان می‌کنید و خود را به صف اول اعتراضات رسانده و با سرقت بیرق اعتراضات آن‌را به اغتشاش تبدیل کرده و به آدرسهای غلط حواله می دهید. شما مفسدانی هستید که در کسوت مصلحان ظاهر شده اید و با تهمت فساد به مصلحان و با فاسد معرفی کردن آنان نه نیمی از جهان که همه جهان را به فساد کشانده‌اید و بذر ناامنی و بی اعتمادی را در دل مردم جا داده اید. شما قاتلانی حرفه ای هستید که همواره در مقام خونخواهی بر می آیید. شما فساد و تباهی را آبیاری و رشد می دهید و میوه آن را با خیانت به دشمن هدیه می‌دهید. شما خود گفته اید که نباید مأیوس باشیم مردم فراموش می کنند دستمان خالی نیست آقای زیبا کلام، آقای موسوی خوئینی‌ها، آقای حجاریان و... با تعمیم دادن و توزیع فساد به همه کس و همه دورانها، فشار و جو را بر ما سبک می کند و در فضای غبار آلود مجازی کار بهتر می گیرد. شما مانند اربابان مغرورتان از عقل این تاریخ و زمان در غفلت هستید و مأیوسانه تلاش دارید افکار ارتجاعی خود را در پوشش اصلاحات و مردم‌سالاری و آزادی خواهی پیش ببرید. انقلاب ملت بزرگ ایران از ظرفیت های بزرگ و ناشناخته ای برخوردار است که در مواجه با حوادث و توطئه ها بتدریج بروز کرده و همواه با عبور از این توطئه‌ها، شما و اربابان شما را مبهوت خواهد کرد و افق‌های بزرگتری پیش روی انقلاب خواهد گشود. ان شاءالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی بحث در نحوه‌ی برخورد با این افراد می‌باشد که تلاش کنیم تا فرهنگی را که منجر به صحنه‌آوردنِ این شخصیت‌ها می‌شود؛ بشناسیم. به این فکر کنید که وقتی به جای نظر به حقیقت، شریعت الهی در محدوده‌ی تکالیف سطحی و ظاهری عدول کند، حاصلِ آن این نوع افراد خواهند بود که هیچ مسئولیتی نسبت به جامعه خود احساس نمی‌کنند. موفق باشید

28573
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: در پاسخ سوال ۲۸۵۴۵ فرمودید: صاحب‌نظرانِ دلسوز و آگاه، عکسِ آن را می‌گویند، چرا سختْ تحت تأثیر دشمن هستید؟ حداقل به این متن که بی‌بی‌سی مطرح می‌کند، فکر کنید: واشنگتن پست: سیاست فشار حداکثری ترامپ شکست خورد مگر در سوق دادن ایران به سوی چین. استاد گرامی بنده در بیان این صحبت ها تحت تاثیر دشمن نبودم. همین مطالب کانال مطالب ویژه همکار ارجمندتون آقای نظری رو دنبال کردم. مطالب هم دقیقا از همونجا پیاده شد. اینکه بعضی دلسوزان که با توجه به هماهنگی کاملشون همگی توجیه شده هستند و خط گرفته اند (یعنی دستور و خط مشی کلی انتخاب شده توسط نظام این است و عوامل همون رو بازتاب میدن) دلیل نمیشه کسی اعتراضی و نقدی برای تصمیم گیری ۲۵ ساله آینده کشورش نداشته باشه و حق نقد و نظر نداشته باشه، بهرحال شما هرچقدر هم عالم باشید ولایت چندانی ندارید، ولایتی هم داشته باشید یا هرشخصی در نظام ولایت داشته باشد، خداوند این ولایت رو به اونها نداده بجای ما حرف بزنند، فکر کنند و عمل کنند، ما انسان های آزادی هستیم و اختیارمان را خداوند دست خودمان قرار داده حال مسلما در مسیر انتخاب راه درست خطاها و نواقصی خواهیم داشت، اینکه درست نیست بخاطر هر نقص و عیبی در یک نفر اون رو سخت تحت تاثیر دشمن بنامیم و با فضای امنیتی و انگ زدن کشور رو اداره کنیم! اون موقع که این صحبت رو می کردم شدیدا برای این موضوع ناراحت بودم. این (پناه بردن به دامن چین) جایی نبود که می خواستیم به اون برسیم بعدا مقداری فکرم روشن شد و نتیابجی بنظرم رسید که ان شاء الله این موضوع قرارداد چین پیش نمیاد. و خداوند راهی پیش روی انقلاب می گشاید. و یاد صحبت های رهبری معظم افتادم که فرمودند: «این را باز وسیله‌ای قرار بدهند برای فشارهای مجدّد به جمهوری اسلامی؛ نه، جمهوری اسلامی با اتّکاء به قدرت الهی و با باور کردن قدرت حضور مردم، از هیچ قدرتی در دنیا هراس ندارد. اگر کسی به تقلید از روحیّه‌های ضعیف بنی‌اسرائیل می‌گوید که «اِنّا لَمُدرَکون» -حالا به ما می‌رسند و پدر ما را در می‌آورند- ما هم به تقلید از حضرت موسی عرض می‌کنیم که «کَلّا اِنَّ مَعِیَ رَبّی سَیَهدین»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی موضوع تا این حدّ مشخص است، آیا باید باز این نوع سخن‌ها را در میان آورد؟! این به عهده‌ی خود جنابعالی است که در وسعتی بیشتر از آنچه که فرموده بودید مطالب را دنبال کنید. موفق باشید

28561
متن پرسش
سلام و وقت بخیر: قبلا هم می خواستم در مورد رسانه بی بی سی و بخصوص عملکرد فرهنگی اون در زمینه های تلاش در جهت گسترش همجنسگرایی، مقابله با غیرت دینی، تبلیغ برای گسترش و همه گیری افزایش فرهنگ برهنگی و فساد جنسی، و ... دیدگاهتون رو جویا شوم. به بهانه انتشار این مطلب در سایتشون خواستم نظر و تحلیتون رو در مورد این نتیجه ای که حاصل شده بیان کنید. یک مورد از نظر دلایل مخاطب بالای یک رسانه خارجی فیلترشده مرتبط با بریتانیای منفور و بدنام در کشور ما، دوم هم عملکرد فرهنگی این رسانه ............................................................ مخاطبان آنلاین بی‌بی‌‌سی فارسی بیش از دو و نیم برابر شدند شمار مخاطبان آنلاین بی‌بی‌سی فارسی در یک سال گذشته، ۱۶۰ درصد افزایش داشته و ۲.۶ برابر شده است. بر اساس ارزیابی‌های سالانه بی‌بی‌سی، شمار مخاطبان بخش فارسی که مطالب و گزارش‌ها را روی سایت یا شبکه‌های اجتماعی بی‌بی‌سی دنبال می‌کنند، با بیش از چهار میلیون نفر افزایش، به طور متوسط به شش میلیون و ۶۰۰ هزار نفر در هفته رسیده است. تونی هال، مدیر کل بی‎‌بی‌سی می‌گوید: «هر نظری درباره بی‌بی‌سی داشته باشید، این آمار نشان می‌دهد ما یکی از قوی‌‌ترین و شناخته‌شده‌ترین رسانه‌های بریتانیا در جهان هستیم که نامش با کیفیت و دقت گره خورده است.» او با اشاره به افزایش مخاطبان جهانی بی‌بی‌سی گفته است: «سرویس جهانی ما همچنان دیدبان ارزش‌های دموکراتیک و امید نجات برای میلیون‌ها انسانی است که در هراس، اسارت و بی‌ثباتی زندگی می‌کنند.» اینستاگرام بی‌بی‌سی با بیش از ۹ میلیون دنبال‌کننده پرمخاطب‌ترین رسانه‌ فارسی در این شبکه اجتماعی است. افغانستان و ایران همچنان با مجموع بیش از ۲۲ میلیون و ۷۰۰ هزار مخاطب، به عنوان هفتمین و هشتمین کشورهای پرمخاطب بی‌بی‌سی در جهان بر آورد شده‌اند. برآورد حداقلی ارزیابی شمار مخاطبان آنلاین بر اساس داده‌های موجود و با معیارهای سخت‌گیرانه‌ای انجام می‌شود؛ کاربرانی که صرفا مطالب بی‌بی‌سی را روی شبکه‌های اجتماعی دیده باشند، به عنوان "مخاطب" شمرده نمی‌شوند؛ بلکه فقط کاربرانی در نظر گرفته می‌شوند که با این مطالب به نحوی تعامل داشته باشند؛ مثلا با نظر دادن یا لایک و همرسانی، به این مطالب واکنش نشان دهند یا ویدئوهای بی‌بی‌سی را برای مدتی نسبتا طولانی تماشا کنند. همچنین شمار مخاطبان آنلاین بسیار کمتر از حاصل جمع مخاطبان تک تک شبکه‌های اجتماعی است که مطالب بی‌بی‌سی را در پلت‌فرم‌های مختلف دیده‌اند؛ کارشناسان بی‌بی‌سی، با بررسی الگوی رفتاری مخاطبان در هر منطقه، همپوشانی این شبکه‌های مجازی را در نظر می‌گیرند تا اگر کسی مطالب بی‌بی‌سی را روی دو یا سه شبکه مختلف دنبال کرده باشد، چند بار شمرده نشود و تنها به عنوان یک نفر محسوب شود. بی‌بی‌سی فارسی در شبکه‌های اجتماعی اینستاگرام؛ ۹ میلیون عضو توییتر؛ یک میلیون و ۴۰۰ هزار دنبال کننده تلگرام بی‌بی‌سی فارسی؛ یک میلیون و ۲۴ هزار عضو فیسبوک؛ چهار میلیون و ۸۰۰ هزار لایک
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده توهمی که صاحبان رسانه دارند، نباید مورد غفلت قرار بگیرد. این بیچاره‌ها ۴۱ سال است این همه تلاش می‌کنند تا به سرنگونی نظام اسلامی برسند و درست بر عکس، هر روز با این همه تلاش کمترین نتیجه را خواهند گرفت. آری بسیاری به آن پایگاه خبری از جمله بنده رجوع می‌کنند برای آن‌که به حماقت و کینه و خریت آن‌ها پی ببرند. مطمئن باشید بیش از پیش ناکام خواهند بود. مشکل در خود ما نهفته است که آن‌طور که باید و شاید از معارف حقه و روحیه‌ی توحیدی خود کمتر استفاده می‌کنیم و متوجه نیستیم خداوند اراده کرده‌است که از طریق انقلاب اسلامی دنیای استکبار را از بین ببرد؛ چرا همان‌طور که حاج قاسم متوجه شد، ما خود را ذیل اراده‌ی الهی قرار ندهیم؟ موفق باشید

28557
متن پرسش
سلام استاد جان: لطفا و خواهشا سری به کانال تهاجم در تلگرام بزنید و تحلیل ها رو ببینید. من یه نمونش می‌فرستم اینجا. «انزوای عقلانیت؛ از کنستانتین تا مسلم‌بن‌عقیل» نوشته: «همه از چپ و راست می‌دانند رویدادهای ناگواری در پیش است.» ✅ بله! همه فهمیدند اما ۱۰ سال دیر... مثل همو که عصر عاشورا به کربلا رسید. آن هم چه فهمیدنی؟! نه محتوایش را می‌دانند، نه راه‌های حلّش را و نه فرجامش را... و این همان احتمال #فتنه_اقتصادی است که به فضل خدا گفتیم. ⬅ پ.ن: بدانید عزیزان من که همه این رخدادهای بد... از آن نفهمیدن ۱۰ ساله تا این گرانی‌های بی‌امان و دولت ناکارآمد و #بوی_خون؛ تماماً اثر عملکردی #خواص_تریبونی است. (امثال رائفی پور و گراهای غلط ایشون) بر منبر نشستگان بی‌کارنامه‌ای که مثل بچه‌ی بی‌مادرِ خو گرفته به دایه‌ها؛ از هر پستانی که کمک‌حال ورّاجی بیشتر باشد شیر بودجه و حمایت و قدرت می‌نوشند و اصولا نمی‌فهمند که در جهان پیرامونشان چه می‌گذرد. و البته در تلاشی عمیق و مجاهدتی عظیم برای منزوی‌سازی نخبگان نیز به سر می‌برند و روزی برشان نمی‌گذرد که «به دمی یا درمی یا قلمی یا قدمی» در جهت کشتن حرف‌های یک نخبه یا به محاق بردن بیشتر او کاری نکرده باشند. چه اگر اهل این اموی مسلکی و نو اخباری‌گری نبودند؛ دکّان حرف‌های سطحی و بی‌مبنایشان کساد می‌شد و کسی یاقوت و مرجان را در اِزای سکّه‌های حلبی آنها از دست نمی‌داد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که ضعف‌هایی داریم بحثی نیست؛ ولی چرا به قوت‌ها و حضوری که در منطقه داریم نظر نمی‌شود؟ باید امثال آقای امید دانا موفقیت‌های ما را بر شمارند؟ و خودمان متوجه‌ی آن‌ها نباشیم؟ موفق باشید

28545
متن پرسش
سلام و وقت بخیر: سوال من در ارتباط با قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین است. واقعا دل انسان بدرد میاد، این‌همه استقامت کردیم که به این نقطه برسیم؟ خزانه دولت خالیست قبول، پول نداریم قبول، نفت نمی توانیم بفروشیم قبول، کشورهای دوست جرات ندارند بدون اجازه امریکا از ما چیزی بخرند یا بفروشند قبول، ولی دلیل می شه کشور رو به چین بفروشیم؟ مگر استقلال از اصول شعار انقلاب نبود. در ثانی گیریم که عده ای به هر دلیل و توجیهی چنین تصمیمی گرفته اند، سوال اینه چه کسی به آنها اجازه داده از جانب همه ملت ایران و همچنین فرزندانی که به دنیا نیامده اند چنین تصمیمی بگیرند، تصمیمی که به نیابت از ایرانیان گرفته بشه و به اونها اطلاع هم داده نشه؟ عده ای استدلال می کنند چون صدای آمریکا در آمده پس قرارداد خوبیه اولا این عقل و شعورتون وقتی که آمریکا برجام رو پاره کرد کجا بود، دوم وقتی ما مملکت رو عرصه تاخت و تاز چین کنیم البته آمریکا ناراحت میشه ولی کدوم عقل سلیمی می گه این به نفع ایرانه. نکته: طبق اونچه که نقل شده: این همکاری حضور چین در بخشهای بانکی، مخابرات، خطوط ریلی، بنادر و ده ها پروژه دیگر را بشدت گسترش می دهد طبق آنچه که سخنگوهای پراکنده ایران در جاهای مختلف بیان می کنن: شما غلط می کنید می خواهید جزییات قرارداد رو بدانید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صاحب‌نظرانِ دلسوز و آگاه، عکسِ آن را می‌گویند، چرا سختْ تحت تأثیر دشمن هستید؟ حداقل به این متن که بی‌بی‌سی مطرح می‌کند، فکر کنید:

واشنگتن پست: سیاست فشار حداکثری ترامپ شکست خورد مگر در سوق دادن ایران به سوی چین.

 

 

28543
متن پرسش
سلام و عرض ادب: آیا کسانی که عامدانه مانع از حرکت جمهوری اسلامی به سمت تحقق اهداف تمدنی و مقدمه چینی برای ظهور حضرت حجت علیه السلام می‌شوند و آن کسانی که سعی در منحرف کردن مسیر مقدس جمهوری اسلامی داشتند مستحق لعنت هستند یا خیر؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لعنت چرا؟ باید با متانت تمام و دلایل محکم آن کارها را انتقاد کرد. موفق باشید

28507
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز این مقاله را یکی از شاگردانتان نوشتند و از من خواستند برایتان بفرستم و اگر احیانا سخنی هم برایشان دارید بفرمایید: آقای زیبا کلام، کلامت چون ماری خوش خط و خال زیبا و اما آکنده از زهری کشنده به جان ملت و سرزمین و تاریخ مان و هدیه ای بی دریغ و شاید بی مزد و مواجب به دشمنان این مرز و بوم است. چقدر زیبا و جذاب اما فریب کارانه و منافقانه تلاش دارید که زهری را که اربابان فرعونی شما به جان مردم این سرزمین تزریق کرده اند کارساز کرده و تاب و توان و مقاومت ملت را به هلاکت برسانید. اربابان ظالم و انسان ستیز شما زانو را بر گردن ملت و اقتصاد شما گذاشته اند، به جای آنکه تلاش کنید اثر فشار نفس گیر زانوی تحریم بر گلوی مردمان و اقتصادشان کاهش یابد نفسهای ملت و انقلاب را با نرخ دلار و سکه می شمارید و منتظرید کی نفس ملت و انقلاب قطع شود تا تئوری تسلیم را اثبات کنید، تا چه شود؟ دشمن بر سر ترحم آمده از فشار زانویش بر گلوی ملت بکاهد و یا نه مطابق ذات خبیث خود بگوید حالا که اثر کرد چرا بیشتر و محکم تر ادامه ندهیم؟ مانند آنچه در مذاکرات هسته‌ای و برجام گذشت. شما که ظاهراً استاد سفارشی علوم سیاسی هستید، بفرمایید در تئوری تسلیم، آمریکا و غرب به چه چیزی قانع می‌شوند؟ به گرفتن توان هسته ای‌، موشکی و دفاعی؟ انحلال سپاه؟ انحلال بسیج؟ برداشتن رشته های دروس فیزیک هسته ای در دانشگاه؟ ترور و کشتن دانشمندان هسته‌ای؟ حذف دروس فیزیک در دبیرستان؟ مصاحبه و بازجویی دانشمندان فیزیک و اشغال و تصرف سرزمینتان و... خیر آقای زیبا کلام حتی اگر مثل افغانستان سرزمین تان سال ها تحت اشغال باشد، یک سر کشورتان داعش یک سر دیگر آن را طالبان مدیریت و صف‌آرایی کرده و با یک دولت مرکزی ضعیف و دست نشانده زندگی مردم را به پشت سگ‌می بندند؟ بلافاصله خواهید گفت چرا ما را با افغانستان مقایسه می‌کنید؟ شما بگویید، در آن شرایط مگر دست شماست کدام مسیر را بروید؟ خدا رو شکر اربابان تان بسیار قهار و زورگو هستند و از اربابی گری و فرعونیت چیزی کم ندارند و هرگاه مسلط شوند یک مسیر قهری بیشتر باقی نمی گذارند؟ ملت فرهیخته و عزیز ایران به نخبگان و دانشمندان و فرهیختگان شجاع سیاسی و نظامی خود افتخار می کند که با هزینه ای دهها برابر کمتر از هزینه های نظامی دشمن توانسته اند با استفاده بهینه از دانش و فن و فرهنگ و جغرافیا موازنه قدرت و نظامی برقرار کرده و اجازه تعرض و اشغال سرزمین عزیزمان ایران را دور از ذهن کنند. بی ثباتی اقتصادی و نرخ دلار و سکه و بسیاری از معضلات دیگر بیش از آنکه هزینه تقابل و دفاع در برابر متجاوزان و اشغالگران باشد هزینه تئوریزه کردن ترس و تسلیم است. هزینه خیانت و تطمیع است هزینه دلباختگی و وادادگی است و هزینه خودباختگی و بی هویتی است که در ژنتیک جهان سومی های غرب زده ای امثال شما تزریق شده و می‌شود. مگر خانم کلینتون که او را در مقابل ترامپ فرشته نجات می دانید در مناظره انتخاباتی با ترامپ نگفت با ۱۲۰ کشور جهان رایزنی یا سفر کرده تا توانسته است داعش را علیه ایران خلق کند؟ مگر بنا نبود داعش و تکفیری ها پس از شکل گیری در شام و عراق با سپاه دهها میلیونی که از طلاب پاکستان و آفریقا و کشورهای عربی و... بسوی کشور عزیزمان ایران گسیل شده و برای سال ها سرزمین مان را اشغال کنند، و مگر بنا نبود اربابان آمریکایی و غربی شما فرشته نجات شوند و در یک پروسهٔ درگیری چندین ساله در خانه و زندگی مان، در بازی موش و گربه ایران را از داعش پس بگیرند و بعد هم سالیان نامعلوم تحت اشغال منجیان بوده و غرامت پرداخت کنیم؟ هزینه این کجا و هزینه دفاع در بیرون از مرزها و در خانه داعش کجا، برای ملت بزرگ ایران چه خوابی دیده اید و چه نیات شومی در پس زیبایی کلامتان پنهان کرده اید. لابد به شما و دوستانتان وعده داده اند وقتی چنین وضعیتی پیش آمد شما مصون هستید و در منطقه سبز تهران کنار ژنرالهای اشغالگر و یا نه در نیویورک و واشنگتن در کاخ های آنچنانی به سعادت خواهید رسید. برای کسی که الفبای سیاست را بداند روشن و واضح است که اگر بشار اسد و حزب الله ریشه مردمی نداشتند در برابر سیل بنیان کن تکفیری ها و صدها میلیارد پول عربستان و حضور تمام قد سیاسی و نظامی آمریکا فرانسه و انگلیس عربستان ترکیه و ده‌ها کشور دیگر نمی توانستند دوام بیاورند. در دفاع از استقلال و آزادی و تمامیت ارضی کشور، مردم شکی ندارند که بخواهیم در این مقوله از آنان سوال کنیم بلکه این مردم هستند که دفاع را جلو می برند. اگر روزی بنا بود به جای دفاع در خانه خودمان، حاشیه امنیت کشور را توسعه داده و با توطئه های دشمنان در بیرون از مرزها مواجه شویم شما و اربابان تان قطعا تاب نیاورده و دلخورید و این از عظمت و اقتدار و از دانش و ابتکار و خلاقیت نیروهای دفاعی و امنیتی ماست. بله کشور آمریکا اگر برای خوی تجاوزکارانه و غاصبانه و ظالمانه خود هر ساله صدها میلیارد دلار هزینه می‌کند شاید برای شما خوش نباشد که در این مورد هم به اربابان آمریکایی تان اقتدا کرده اجازه بدهید ما هم‌ مختصری از هزینه هامان را صرف دفاع از آزادی و استقلال و تمامیت ارضی میهن عزیزمان ایران کنیم. چرا به جای شرمساری و خجالت عقب ماندن از قافله ی رادمردان و آزادیخواهان فدایی وطن، تر س و تسلیم را تئوریزه و بزک می کنید تا تیرهای زهرآگین دشمن به جان ملت کارساز شود؟ همفکران شما با صادرات و واردات و بانک مرکزی، دلار، سکه و بنزین و شیلات و قاچاق کالا و واگذاری های اصل ۴۴ و اختلاس های بانکی، با این مردم و این کشور چه کردند؟ لابد در جواب، همانطور که در دادن آدرس های غلط آموزش دیده و با مهارت و یا دقیق‌تر بگویم تر دست و شعبده باز هستید، آدرس به سوریه و لبنان خواهی داد. همه هزینه در دفاع از امنیت و استقلال کشورمان در برابر توطئه های کل منطقه بعضا به اختلاس یکی دو تا از همرزمان شما نمی رسد. خیلی به خودتان غره شده اید که بار دیگر رای مردم را بزنید یا به قول دوستانتان که در این دوره فرمودید، حالا که توانستیم مخشان را بزنیم جیبشان را به مدد آدرسهای غلط راحت تر خواهیم زد و با بهانه صادرات و واردات و دلار چند نرخی چه رانت بازاری راه انداختید و دلار و سکه های زانتی را بین خود و بچه هایتان به هر شیوه‌ای واگذار کرده و به گردش در آوردید و با افزایش قیمت آن به چند برابر هر بار دست در جیب مردم کرده و نصف و یا بیشتر از نصف زندگی مردم را به صاحب شدید. بی خبر نیستیم که در جمع تان آقای تاج داده گفته است که برای ریاست جمهوری هم اینقدر ناامید نباشید مردم هم فراموش می‌کنند. تقسیم کار خواهیم کرد یک روز من یک روز موسوی خوئینی ها و یک روز هم صادق زیباکلام و روز دیگر آقا سعید حجاریان و... حوزه های فکری جامعه را پر از ابهام و غبار آلودگی کرده و با آدرسهای غلط بار دیگر رای مردم را خواهیم زد و اما غافلید از اینکه «و مکرو و مکر الله و الله خیر الماکرین»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نکات خوبی اشاره شده است. مهم آن است که ما با همان متانتی که رهبر معظم انقلاب، کشور و انقلاب را از این افراد عبور می‌دهند؛ کار را جلو ببریم، همان بهتر که افرادی مثل آقای امید دانا جواب این افراد را بدهد. موفق باشید

28505
متن پرسش
با سلام و عرض ارادت: چگونه می‌توانیم سرباز انقلاب اسلامی ایران باشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهترین راه توجه به رهنمودهای رهبر معظم انقلاب است. در این مورد خوب است به سؤال و جواب شماره‌ی ۲۸۴۹۱ رجوع فرمایید. موفق باشید

28491
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز در خصوص افرادی مثل دکتر سعید زیباکلام و جوانان دیگری که کم و بیش از نظر سیاسی همفکر هستند سوالی برایم به وجود آمده است. حتما موضع چند روز اخیر ایشان را دیده اید البته چندان عجیب نبود چراکه نوع نگاه این نوع عزیزان به ولایت متفاوت از نگاه حزب اللهی ها بود از اول اما با آشنایی مدید و تقریبا نزدیک می‌دانیم که این افراد دل بسته انقلاب اسلامی و آرمانهای آن و نیز علاقه مند به حضرت امام و مقام معظم رهبری بودند و احتمالا هستند همچنان اما درک مسیری که انقلاب اسلامی پیش می‌رود و درک سیره مقام معظم رهبری در مدیریت کشور بر ایشان ممکن نشده است و دچار دردسرهایی شده اند تا جایی که کسی مثل سعید زیباکلام که صدها سخنرانی در نقد برجام داشته مطلبی می‌نویسد که کسی مثل تاجزاده از آن بهره می‌برد. ضعف در نگاه دینی و عمیق به انقلاب اسلامی و ولایت در کسانی مثل سعید زیباکلام و جوانان هم نظر او وجود داشت اما آنها در گفتار و عمل همراستای انقلاب عمل می‌کردند و به تعبیر دقیق‌تر در سطحی از سطوحی حرکت ذیل انقلاب اسلامی پیش می‌‍آمدند اما آنچه آنان را به موضع گیری علنی (به جای نقد به نحوی که کمک به دشمن نباشد) کشاند مسائلی مثل سیره مقام معظم رهبری در تعامل با دولت روحانی و مخصوصا در برجام، و ماجرای بنزین و روش ایشان در مواجه با جناب صادق لاریجانی و امثال آن و نیز نوع مواجهه (به نظر من متفاوت) مقام معظم رهبری با دکتر احمدی نژاد بود. این طیف چون درک بهتری از مسیر انقلاب اسلامی و تقابل آن با جهان مدرن داشتند، برتری غیرقابل قیاس عملکرد دولت احمدی نژاد را با سایر دولتها به خوبی درک می‌کردند از این رو هم از رفتار قوه قضائیه با افراد منتسب به این دولت و هم از نظر منفی مقام معظم رهبری برای کاندیداتوری احمدی نژاد دچار ابهامات و تناقضاتی شدند. در کنار این موارد از جمله اختلاف نظرهای بسیار بسیار مهم این برادران با مقام معظم رهبری در درک وضع موجود است. آنها وضع امروز ما را بسیار بغرنج و سیر انقلاب را رو به نزول و سقوط می‌بینند ولی مقام معظم رهبری کاملا عکس این توصیف را دارند. در این نکته حتی اغلب حزب اللهی ها نیز نمی‌توانند توصیف مقام معظم رهبری از وضع موجود را درک کنند. روشن است که اگر کسی به عمق انقلاب اسلامی اندکی نزدیک شده باشد و به ظهور تاریخ جدید با انقلاب اسلامی آشنا باشد و توجه داشته باشد که این اتفاقات ذیل تاریخ گذشته نیست بلکه در فجر تاریخی جدید جهان در حال وقوع است، درکش از وضع موجود کاملا به نگاه مقام معظم رهبری نزدیک می‌شود. اما می‌دانیم که این درک به آسانی حاصل نمی‌شود و برای بسیاری نزدیک شدن به این معانی اساسا منتفی برای بسیاری نزدیک به غیرممکن و برای بسیاری نیز تنها پس از ریاضت و تلاش معرفتی مستمر ممکن است حاصل شود. حال ضمن معذرت خواهی از تسدیع و اطاله، سوال حقیر این است که آیا این اشکال بر ما و برای عملکرد و بیان مقام معظم رهبری وارد نیست که نمی‌توانیم حتی کسانی را اقناع کنیم که نزدیکترین افراد از نظر فکری و عملی به ما هستند و واقعا اهل غرض و باندبازی و امثال آن نیستند و البته ممکن است ضعف‌های نگرشی یا فکری داشته باشند؟ اینکه حتی بسیاری از جوانان دلبسته و علاقه مند به مقام معظم رهبری نیز نمی‌توانند عزل و نصبهای ایشان را هضم کنند، خود نمی‌تواند یک اشکال به ایشان باشد؟ آیا این طبیعت دشواری ابتلائات آخر الزمانی و طبیعت جنگ روانی و رسانه‌ای پرحجم دشمن است که حتی مسائل برای بسیاری از حزب اللهی ها نیز قابل هضم نباشد و یا می‌توان آن را نقص دانست؟ نقص به این معنی که حتی در اقناع همراهترین‌ها نیز موفق نیستیم. عذر مجدد از طولانی شدن مزاحمت. و التماس دعای واقعی از حضرتعالی دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً در شرایط حساس تاریخی قرار داریم که از یک طرف انقلاب اسلامی توانسته است با رهبری‌های حکیمانه‌ی مقام معظم رهبری و در عین سعه‌ی صدری که ایشان نسبت به آقای هاشمی و انحرافاتی که ایشان وارد انقلاب می‌کردند؛ انقلاب را حفظ کنند و به جای این‌که در همان زمانی که امثال آقای هاشمی و امثال ایشان پایه‌هایی را گذاشتند که امروز شما با آن انحرافا‌ها و ثروت‌های بادآورده‌ی جریان‌های به ظاهر در کنار انقلاب، با آقای هاشمی و انحرافات ایشان مقابله کنند و به نظر بنده بساط انقلاب اسلامی را به وسعتی که امروز ملاحظه می‌کنید، برچینند؛ و نهایتش یک جریان به اصطلاح خوب انقلابی میدان مدیریت ایران را به دست بگیرند، ایشان با آن سعه‌ی صدر مهدوی، سعی کردند اصل انقلاب با توجه به ذات خاص تاریخی که دارد، بماند زیرا می‌دانستند در دل این حضور تاریخی به مرور مشکلات پیش‌آمده رفع خواهد شد ولی انقلاب می‌ماند. و امروز ما ناظر دو پدیده هستیم؛ یکی مشکلاتی که ملاحظه می‌کنید از فقر و بیکاری گرفته تا ثروت‌های بادآورده و فاصله‌ی طبقاتی این‌چنین آزاددهنده، که امثال آقای سعید زیباکلام نسبت به آن نگران هستند. پدیده‌ی دوم وجود خود انقلاب است و توانایی‌هایی که برای رفع این مشکلات در ذات خود دارد و با رهنمودهای فوق‌العاده مهدوی مقام معظم رهبری «حفظه‌اللّه» می‌بینید که بنیان عبور از بلیّه‌ی آقای هاشمی بحمداللّه در حال شکل گیری است. و رساندن جامعه به این مرحله که مردم امیدشان از آن نگاه غرب‌گرا که به اصطلاح به بهانه‌ی برجام می‌خواستند ما را «ژاپن اسلامی» کنند، تا حدّ زیادی قطع شده است؛ کار بس مهمی است و افقی که با حضور مسئولین نظام قضایی و نظام تقنین پیش آمده است، حتماً در اجرا نیز پیش خواهد آمد و با حفظ انقلاب اسلامی تحول اساسی در کشور به‌وجود می‌آید. و اگر تا دیروز آقای عباس عبدی در آخرین روزهای دولت آقای خاتمی گفتند آخرین میخ به تابوت اصلاح‌طلبی در حال کوبیدن است، ولی به جهت نشناختن ذات انقلاب اسلامی توسط آقای احمدی‌نژاد و نداشتن معارف لازم ما باز نتوانستیم به هویت اصیلی که نظام اجرایی ما نیاز دارد، برگردیم، با رهنمودهای مقام معظم رهبری و تجربه‌های به‌دست آمده، مسلّم آخرین میخ‌ها به تابوت جریان غرب‌گرایی که متوجه‌ی اصالت حضور تاریخی انقلاب نیست؛ در حال کوبیدن است و به همین جهت رهبر معظم انقلاب مجلس را و نیروهای انقلاب را متذکر شدند که به جای استیضاح دولت، اجازه دهند تا دولت همه‌ی آنچه که باید از خود نشان دهد را، به میدان بیاورد. و مسلّم بدانید این نوع نگاه که در این دولتمردان هست، هیچ سنگی بر سنگی گذاشته نخواهد شد و إن‌شاءاللّه امثال آقای زیباکلام‌ها هم متوجه می‌شوند باید در سعه‌ی وسیع‌تری انقلاب را و مددهای الهی را که به رهبری می‌شود ببینند، به همان معنایی که بنده مکرر عرض کرده‌ام «برای آبادانی دهی نباید شهری را خراب کرد.» بحث بسیار است و امکان طرح موضوعات هنوز فراهم نشده است. خدا را شکر که باطن نورانی این انقلاب اگر از یک طرف جوانان پاک‌سیرتی را متوجه‌ی اصالت‌های انقلاب می‌کند؛ توانِ آن را دارد که مدعیان دروغین دفاع از انقلاب امثال تاج‌زاده‌ها را این‌چنین رسوا کند. آیا عقابی از این بالاتر که اینان دیگر هیچ تعلقی به انقلابی که حاج‌قاسم‌ها می‌پروراند، ندارند؟! در حالی‌که محال است خداوند آثار زحمات شهدای ما را ضایع کند که قصد و مقصدشان حفظ نظام اسلامی و جهانی‌شدن آن بود به همان معنایی که خداوند وعده داد: «فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ». موفق باشید 

28485
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت جناب آقای طاهرزاده: مجدد بابت شرح بسیار ارزشمندتان بر مقالات مرحوم آیه الله شجاعی تشکر می کنم. بسیار برای من مفید و موثر است. یک سوال از خدمت شما دارم. چرا از خود جناب شجاعی کمتر (شاید هیچ) اسم برده نمی شود؟ آیا مربوط به موضع گیری ایشان بعد از یک دوره انتخاب بعنوان نماینده مجلس و سپس کناره گیری از سیاست است؟ بسیار متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روحیه‌ی خود آن بزرگوار آن‌طور بود که رسیده بودند باید به طور جدّی به اصلاح اخلاق و رفتار مردم پرداخته شود وگرنه در این دنیای سراسر طوفانی، انقلاب اسلامی همراهان خوبی نخواهد داشت و حقیقتاً حرف ایشان، حرف درستی بود و هست. موفق باشید

28478
متن پرسش
سلام استاد عزیزم خدا قوت: در پناه خدا همواره موید باشید، سوال یکی از خواهران مدیر را عینا خدمتتان ارسال می کنم پاسخهایی دادم ولی ظاهرا قانع کننده نبود. مدتی است که فکرم مشغول سئوالی در مورد مقام معظم رهبری است. و آن اینکه چرا رهبر طی این سالها در مورد اختلاسهای میلیاردی که باعث رنجش روح و روان مردم شده و آنها را آزار می‌دهد سخنی نگفته اند؟ و بطور جدی با آن برخورد نکرده اند؟! ذر این مسئله که ایشان و خانواده شان پاکدست هستند حرفی نیست در این مسئله که سالهاست از اقتصاد مقاومتی سخن می‌گویند خوب حرفی نیست، اما وقتی ما به حکومت علی (ع) نگاه می‌کنیم حفاظت از بیت المال خیلی برایشان مهم بوده، اما ما یک سخنرانی از رهبر بیاد نداریم که اعتراض جدی به اختلاسها و برنامه ایی برای پیشگیری از اختلاسها داشته باشند! دوست دارم یک جواب منطقی بشنوم. و اگر پاسخ بدید ممنون میشم. بخشی از وظیفه رهبر جامعه در این است که بطور جدی از اموال و سرمایه های کشور محافظت کنه و حتی زمانی را بیاد دارم اختلاس بزرگی شده بود و رهبر آن را مسئله کوچک و بی اهمیت خواندند! و من خیلی تعجب کردم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید اولاً: طبق قانون اساسی رهبر انقلاب جایگاه خاصی دارند و نباید ایشان را با امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» در امورات اجرایی مقایسه کرد. ثانیاً: به این فکر کنید که برای آبادکردن دهی، نباید شهری را خراب کرد. مهم، حفظ انقلاب است در طوفان امواجی که انقلاب را به صورت‌های مختلف تهدید می‌کند. زیرا ذات انقلاب اسلامی و حضور تاریخی آن، آن‌چنان توانا می‌باشد که بالاخره از این انحرافات با حکمت نایب الإمامیِ آیت اللّه خامنه‌ای عبور می‌کند. نمونه‌اش ظاهرشدن بستری است که امروزه شما شاهد محاکمه‌ی اختلاس‌کنندگان هستید. آیا با توجه به همین حکمت خاص ایشان نیست که می‌توان به آینده‌ای مبرّا از این اختلاس‌ها امیدوار بود و در دل آن معلوم کرد که جریان‌های به اصطلاح اصلاح‌طلبی چه اندازه به چهره‌ی این انقلاب ضربه زده‌اند؟ و در همین راستا امثال آقای خوئینی‌ها و تاج‌زاده‌ها برای معلوم نشدن ضربه‌هایی که آن‌ها به انقلاب زده‌اند، سعی می‌کنند رهبر انقلاب را مقصر خطاهای خودشان قلمداد کنند. در حالی‌که هنر فوق‌العاده حکیمانه‌ی رهبر معظم انقلاب آن بود که این افراد برای ارائه‌ی خود و نظرات خود میدان کامل داشته باشند و همین امر موجب می‌شود که نتوانند مقصر امور را رهبر انقلاب بدانند و از آن طرف رهبر معظم انقلاب در آن حدّ که جهت کلّی انقلاب محفوظ بماند، بر امور نظارت داشتند و دارند. موفق باشید

28477
متن پرسش
سلام استاد: در مورد جوابی که به سوال ۲۸۴۷۱ دادید فرمودید که «شاید» باید نوعی دیگر زندگی کنید. الان خواستم نوع زندگیم رو به شما بگم. جوانی هستم که چند سالی است تمام همّ و غم و دعایم به خدا رسیدن است و اینکه به آن هدف خلقتم که خدا من رو برای این موضوع آفریده برسم. استاد من زندگیم رو بر این اساس بنا نهادم. در همین راستا هم کارهای علمی مثل خواندن آثار شهید مطهری (ره) و جنابعالی و... به صورت گروهی با بچه های مسجد داشته ام و همچنین کارهای عملی مثل نماز اول وقت و سعی در گناه نکردن داشتم و دارم. اصلا بگذارید بهتر بگویم من برای این هدفم در خلوتها و مجالس روضه ضجه ها و اشک ها ریخته ام و ان‌شاءالله می‌ریزم. البته نه اینکه بگویم کسی هستم یا کاری کرده ام یا خدای ناکرده خواسته باشم از خودم تعریف بکنم. خدا می‌داند خودم رو هیچ می‌دانم. هدفم از گفتن این حرفا این بود که بگم نوع زندگیم اینجوریه. اگه ایرادی داره تو رو خدا بهم بگید. اگر ایرادی نداره پس دلیل این همه بدتقدیری تو زندگیم چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در دل همین اموری که در آن قرار دارید به نوعی دیگر از رویکرد فکر کنید و این مربوط به خودتان است که بالاخره از بازخوانی زندگی غفلت نکنیم. مثل آن‌که رهبر معظم انقلاب در بیانیه‌ی گام دوم عملاً از ما می‌خواهند در ادامه‌ی انقلاب تجدید نظرهایی داشته باشیم، نه آن‌که گذشته را زیر پا بگذاریم. موفق باشید

28470
متن پرسش
سلام: در جواب دوم سوال ۲۸۴۴۰ مبنی بر چگونگی نقد اصولگرایان قبیلگی و حزبی و عبور دادن جامعه از آنها با وجود افراد موجه ای که مانع نقد میشند فرمودید که تنگ نظری خطر بزرگی است و باید آن را نقد کرد و افراد را متوجه سعه صدر کرد. هر چند احساس می‌کنم جواب سوالم را گرفتم، اما در این جواب گویا تعریضی هم به اینجانب است که مواظب باش خودت هم در دام تنگ نظری و ضیق صدر قرار نگیری! آیا درست فهمیدم؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. ولی باید به مسیر کلی فکر کرد. عرایضی شده است که إن‌شاءاللّه این روزها روی سایت قرار گرفته است، ذیلاً خدمتتان ارسال می‌شود: موفق باشید

جایگاه تمدن نوین اسلامی در این تاریخ

باسمه تعالی

در طلیعه‌ی حضور تاریخی هستیم که از یک طرف در افق خود نظر به تمدن اسلامی داریم و در جستجوی مبانی الهیاتی آن باید بود و از طرف دیگر در جهانی باید حاضر بود که در مواجهه با تمدن غربی است و در صدد گشودن راهی هستیم که در عین حضور تمدنی در این تاریخ از هویت قدسی خود، غفلت ننماییم و نیز در جهان خود جایگاه سایر افکار و ادیان و عقاید روشن گردد تا آن‌ها نیز تکلیف خود را با تمدنی که تحت عنوان تمدن نوین اسلامی در پیش است، روشن بدانند. با توجه به چنین نکاتی نظر عزیزان را به موارد زیر جلب می‌نمایم:

۱. اسلام به عنوان یک حقیقت فراتاریخی، مطابق طلب انسان‌ها و آمادگی روحی آن‌ها در هر تاریخی برای آن‌ها به ظهور می‌آید. وقتی بشر روحِ تمدنی داشته باشد و خود را جهانی احساس کند، جواب آن روح را مطابق آیه‌ی «يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في‏ شَأْنٍ» (الرّحمن/۲۹) خواهد داد و خداوند با جلوه‌ی آن اسماء حسنایی که مناسب آن روزگاران است، بشر را تغذیه می‌کند، از آن جهت که در وصفِ جهانی‌بودنِ اسلام فرمود: «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشيراً وَ نَذيراً» (سبأ/۲۸) و در دل همین حضور جهانی است که ما را دعوت به ارتباط با حضرت پروردگار در فضای اجتماعی و جمعی می‌کند و می‌فرماید: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» (آل‌عمران/۱۰۳) و ملاحظه دارید که روی «جمیعاً» تأکید شده است تا به تحقق جامعه‌ی دینی توجه شود.

۲. بشر امروز خود را جهانی می‌یابد و به همین اندازه می‌خواهد در جهان حاضر باشد و قرآن نیز او را با چنین حضوری همراهی می‌کند. امام خمينى «رضوان‏اللّه‌تعالی‌‏عليه» در پيام‏ استقامت‏، در همین راستا مى‏‌فرمايند: «راستى اگر مسلمانان مسائل خود را به صورت جدى با جهانخواران حل نكنند و لااقل خود را به مرز قدرت بزرگ جهان نرسانند آسوده خواهند بود؟» زیرا در جهانی حاضر هستیم که قدرت‌های بزرگ با روحیه‌ی تمامیت‌خواهی‌شان همه‌ی ملت‌ها را ذیل تمدن خود می‌خواهند و ضرورت قدرتی بزرگ که همه‌ی مناسبات را با فرهنگ خود تعریف کند، امری است که حکایت از واقع‌بینی و زمان‌شناسی حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» دارد، وگرنه هویت اسلامیِ جهان اسلام به فراموشی می‌رود.

۳. اگر تمدن، بسط دانش و فکر و فرهنگی است که توان انسجام عقلانی و درونی در حوزه های مختلف که مربوط به انسان است را، دارا می‌باشد، می‌توان گفت آنچه امروزه در ایران اسلامیِ شیعیِ حاضر در انقلاب اسلامی واقع شده، شرایط تحقق یک تمدن را در خود فراهم کرده و این مشروط بر آن است که از فرآیندی‌بودنِ تمدن‌ها در تاریخ غفلت نشود.[1]

۴. تمدنی که در پیش رو خواهیم داشت، مسلّم تمدنی است که در مواجهه با تمدن غربی به ظهور می‌آید، تا از طرفی از ضعف‌های آن تمدن مبرّا باشد و از طرف دیگر خوبی‌های آن را بسط دهد، و لذا هرگز نباید بحث تقابل تمدن‌ها در میان باشد از آن جهت که هر تمدنی، روحی است تاریخی و خردی است که بشر را در هر دورانی در برمی‌گیرد و از این جهت بین خرد مدرن و فرهنگ غربی باید تفکیک کرد.

۵. خرد جدید، خردی است تاریخی و مربوط به جغرافیای خاصی نیست، تقدیری است تا انسان از  تک ساحتی قرون وسطا که خدا را در مفاهیم بلند جستجو می‌کرد، خدا را در همه‌جا بیابد و طبیعت نیز آینه انکشاف حقیقت باشد و بدین لحاظ از نظر تاریخی خرد جدید می‌تواند قدمی به جلو باشد.[2]

 با توجه به امر فوق بنا بر این است که خرد جدید را بفهمیم که مبتنی بر نظام معرفتی خاص خود می‌باشد که چندان شبیه و نزدیک به زیستِ جهان گذشته‌ی ما نیست و به یک معنا در آن خرد جدید نحوه‌ا‌ی از جهانی‌شدنِ بشر به میان آمده است.

۶. رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» در توصیف حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نسبت به مواجهه‌ی ایشان با خردِ مدرن می‌فرمایند: «یک نمونه‌ی دیگر از این تحوّل - در حضرت امام- در نگاه به دین و مسائل دینی، پافشاری بر تعبّد بود، در عین نگاه نوگرایانه به مسائل؛ یعنی امام، یک فقیه نوگرا، یک روحانی نوگرا بود؛ به مسائل با چشم نوگرایانه نگاه می‌کرد؛ در عین حال به شدّت پابند به تعبّد.» (۱۴/۳/۹۹)

۷. انقلاب اسلامی به عنوان یک موجود زنده مانند خودِ اسلام، مراحلی دارد، مثل آن‌که در قرآن داریم: «الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ طَعامُ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُم‏» (مائده/۵) و این بدان معناست که وقتی شرایط، تاریخی تغییر کند نحوه‌ی حضور اسلام بین ملل و جوامع نیز تغییر می‌کند در آن حدّ که تا دیروز ازدواج با زنان اهل کتاب را ممنوع کرده بود و امروز ازدواج با آن‌ها را بدون آن‌که لازم باشد مسلمان شوند، اجازه می‌دهد. زیرا سیطره‌ی فرهنگیِ اسلام پس از یازده سال آن‌چنان قدرتمند شده است که نه‌تنها هضم فرهنگ یهود و نصارا نمی‌شود، بلکه آن‌ها را در خود هضم می‌کند بدون آن‌که نیاز باشد آن‌ها دین خود را تغییر دهند.

۸. رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» در پیام خود به امام جمعه‌ی هرمزگان می‌فرمایند: «... تقویت جریان انقلابی و جوانان مؤمن و روی گشاده و دست مهربان با عموم طبقات، توصیه‌ی مؤکد اینجانب است.» (۲۶ تیرماه ۹۸). ملاحظه می‌فرمایید که انقلاب در شرایطی قرار دارد که علاوه بر نظر به جریان انقلابی و جوانان مؤمن، به عموم مردم که جدای از جریان انقلابی و جوانان مؤمن هستند، رویی گشاده و دست مهربانانه دراز می‌کند تا آن‌ها را در برگیرد، زیرا بحمداللّه در شرایط تاریخیِ گشوده‌ای حاضر شده است تا بقیه را نیز از آنِ خود کند.

۹. خردِ جدید با نظر به جهانی‌شدن انسان، به یک معنا هجرت از اخلاق فردی به اخلاق اجتماعی است و دغدغه‌ی اصلاح اجتماع را به جای تأکید بر اصلاح فرد به میان می‌آورد و ما با انقلاب اسلامی و تأکید بر ساختن اجتماع دینی با دغدغه‌های خاصی روبه‌رو هستیم، شبیه دغدغه‌های هگل و هایدگر در ساختن اجتماعی که در عین مدرن بودن، مذهبی باشد. هگل با روبه‌روشدن با تاریخ و خرد مدرن سعی دارد با مدّ نظر قراردادن خرد مدرن، راه کارهای حفظ هویت دینی را پایه‌ریزی کند و در این رابطه قانون را به جای اخلاق می‌گذارد، با این رویکرد که انسان مدرن با رعایتِ قانون احساس کند کاری اخلاقی انجام می‌دهد.

۱۰. تنگ‌نظری در هرجایی باشد، به‌خصوص در جریان مذهبی‌ها، ریشه در متوقف‌شدن آن‌ها در مفاهیمِ دینی دارد و برعکس، انسان‌ها با نظر به حقایق قدسی سعه‌ی صدر پیدا می‌کنند. رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» در خاطرات خود می‌فرمایند:

«یکی از کمونیست‌ها را به سلول ما آوردند، در حالی‌که بنده در حال نماز بودم چون لباس سفیدی را به صورت عمامه به سر داشتم و به جای عبا یک پتو به دوشم بود، هرکس مرا در تاریکیِ سلول می‌دید تصور می‌کرد من لباس روحانی به تن دارم. همین‌که آن فرد با بنده روبه‌رو شد چهره‌اش در هم رفت و غمگین و افسرده به گوشه‌ی سلول خزید. من به او نزدیک شدم و کوشیدم با او نیز مانند سایر زندانیان جدیدالورود رفتار کنم و افسردگی‌اش را بزدایم. به او گفتم: شما گرسنه‌اید یا تشنه؟ اما اخم از چهره‌اش کنار نرفت، با دست به مالش‌دادن شانه‌ها و سر و گردنش پرداختم، سعی کرد از پاسخ‌دادن به هر سؤالی خودداری کند. من عادت داشتم مقداری از غذای افطار را نگه دارم، به او نان و قدری مربا دادم، حاضر نشد بخورد. بالاخره به زور به او غذا خوراندم و آب نوشاندم چون می‌دانستم پس از دستگیری‌اش غذایی نخورده و چه بسا کتک هم خورده باشد. قدری چهره‌اش باز شد. جهت مراعات او نماز عشای خود را به تأخیر انداختم. صحبت با او را ادامه دادم. چون گمان می‌کرد من می‌خواهم او را به صفوف اسلام‌گرایان جذب کنم، سرش را بلند کرد و با لحنی خشک گفت: اجازه دهید اعتراف کنم من به هیچ دینی عقیده ندارم. فهمیدم که چه در ذهنش گذشته، دنبال جمله‌ای مناسب ذهنیت و منطق و شرایط او می‌گشتم. گفتم: سوکارنو رئیس جمهور اندونزی در کنفرانس باندونگ گفت: ملاکِ اتحاد ملت‌های عقب‌مانده، نه وحدت دینی و نه وحدت تاریخی و فرهنگی و امثال آن، بلکه وحدتِ نیاز است. مسائل، یکی است و سرنوشت، نامعلوم، و دین نباید میان من و شما جدایی بیندازد. انتظار این پاسخ را از من نداشت. دیدم تغییر در چهره‌اش آشکار شد، خیلی هم باز شد و با ما گرم گرفت. بعد به او گفتم: شما استراحت کن و ما نماز می‌خوانیم.»[3] ما در ادامه‌ی انقلاب و حضور تاریخی خود در این زمانه نیاز به چنین سعه‌ی صدری داریم تا بدون آن‌که بخواهیم جهان را مسلمان کنیم، جهان از آنِ ما باشد. مثل مردم غزّه که در موردشان گفته‌اند شیعیانی‌اند که دست‌بسته نماز می‌خوانند، زیرا عقل و قلب‌شان شیعه است.

۱۱. نظر به اسمای الهی و مظاهر آن و عبور از مفاهیم، عاملی است تا انسان با حقایق اسماء در آینه‌ی مخلوقات روبه‌رو شود. قرآن در آیات ۳۶ و ۳۷ سوره‌ی جاثیه می‌فرماید: «فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّماواتِ وَ رَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعالَمينَ & وَ لَهُ الْكِبْرِياءُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ» این یعنی کمالات الهی که مورد حمد قرار می‌گیرند و کبریایی او را در همین آینه‌های مخلوقات که در زمین و آسمان هستند بنگریم و در همین مخلوقات با حقیقت مأنوس شویم.

۱۲. قرآن در رابطه با تحمل سایر ملل و سایر افکار، به پیامبر خدا «صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرماید: «قُلْ لِلَّذينَ آمَنُوا يَغْفِرُوا لِلَّذينَ لا يَرْجُونَ أَيَّامَ اللَّهِ» (جاثیه/۱۴) ای پیامبر! به مؤمنین بگو نسبت به آن‌هایی که امیدی به ایّام اللّه ندارند، اغماض داشته باشد و به آن‌ها گیر ندهد. و این حکایت از آن دارد با آن‌هایی که مانند مسلمانان به برزخ و قیامت و یا به ایّام اللّهِ حاکمیت حق در جهان امیدوار نیستند، باید اغماض نمود.

۱۳. قرآن اهل کتاب را به جای دعوت به اسلام، به توحید دعوت می‌فرماید و می‌گوید: «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‏ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً» و در راستای پذیرش حضور متدینینِ اهل کتاب می‌فرماید: «لَيْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ يَتْلُونَ آياتِ اللَّهِ آناءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ & يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ أُولئِكَ مِنَ الصَّالِحينَ» (آل‌عمران/۱۱۳ و ۱۱۴). و نیز در سوره‌ی نساء آیه‌ی ۱۶۲ می‌فرماید: «لكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ الْمُقيمينَ الصَّلاةَ وَ الْمُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ الْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ أُولئِكَ سَنُؤْتيهِمْ أَجْراً عَظيماً».

 آیات فوق همه حکایت از آن دارد که اسلام بنا دارد در سعه‌ی توحیدی با سایر ملل به گفتگو بنشیند.

۱۴. در مورد اهل سنت از امام صادق «علیه‌السلام» داریم: «إِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمَانِيَةَ أَبْوَابٍ بَابٌ يَدْخُلُ مِنْهُ النَّبِيُّونَ وَ الصِّدِّيقُونَ وَ بَابٌ يَدْخُلُ مِنْهُ الشُّهَدَاءُ وَ الصَّالِحُونَ وَ خَمْسَةُ أَبْوَابٍ يَدْخُلُ مِنْهَا شِيعَتُنَا وَ مُحِبُّونَا فَلَا أَزَالُ وَاقِفاً عَلَى الصِّرَاطِ أَدْعُو وَ أَقُولُ رَبِّ سَلِّمْ شِيعَتِي وَ مُحِبِّي وَ أَنْصَارِي وَ مَنْ تَوَلَّانِي فِي دَارِ الدُّنْيَا فَإِذَا النِّدَاءُ مِنْ بُطْنَانِ الْعَرْشِ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكَ وَ شُفِّعْتَ فِي شِيعَتِكَ وَ يُشَفَّعُ كُلُّ رَجُلٍ مِنْ شِيعَتِي وَ مَنْ تَوَلَّانِي وَ نَصَرَنِي وَ حَارَبَ مَنْ حَارَبَنِي بِفِعْلٍ أَوْ قَوْلٍ فِي سَبْعِينَ أَلْفَ مِنْ جِيرَانِهِ وَ أَقْرِبَائِهِ وَ بَابٌ يَدْخُلُ مِنْهُ سَائِرُ الْمُسْلِمِينَ مِمَّنْ شَهِدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ يَكُنْ فِي قَلْبِهِ مِقْدَارُ ذَرَّةٍ مِنْ بُغْضِنَا أَهْلَ الْبَيْت‏» (الخصال، ج‏۲، ص: ۴۰۸) بهشت هشت در دارد؛ يك‌ در از آنِ پيغمبران و صديقان است، يك در از آنِ شهيدان و صالحان است، و از پنج در شيعيان و صديقان ما داخل مي‌شوند، من پيوسته بر سر صراط ايستاده و درخواست مي‌كنم؛ پروردگارا! شيعيان و دوستان و ياران مرا و كسانى كه مرا در دنيا به ولايت شناخته‌‏اند، سالم دار. يك بار آوازى از شكم عرش مي‌رسد كه‏ درخواست تو پذيرفته شد، شفاعت تو در باره شيعيانت قبول شد، هر تن از شيعيان من و كسانى كه ولايت مرا پذيرفته و مرا به گفتار يا كردار يارى كرده و با دشمنانم جنگيده‌‏اند، هفتادهزار تن از همسايگان و خويشان خود را مي‌توانند شفاعت كرد؛ از يك درِ ديگر مسلمانان ديگرى كه خدا را به يگانگى شناخته و ذره‏اى دشمنى ما خاندان در دلشان نيست وارد مي‌شوند.

راوی از ابی‌جعفر «علیه‌السلام» سؤال می‌کند وضع موحدین که اقرار به نبوت حضرت محمد «صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله» دارند ولی اهل گناه هستند و امامی ندارند و ولایت را نمی‌شناسند، پس از مرگ چگونه است؟ حضرت فرمودند: «أَمَّا هَؤُلَاءِ فَإِنَّهُمْ فِي حُفَرِهِمْ لَا يَخْرُجُونَ مِنْهَا فَمَنْ كَانَ لَهُ عَمَلٌ صَالِحٌ وَ لَمْ يَظْهَرْ مِنْهُ عَدَاوَةٌ فَإِنَّهُ يُخَدُّ لَهُ خَدّاً إِلَى الْجَنَّةِ الَّتِي خَلَقَهَا اللَّهُ بِالْمَغْرِبِ فَيَدْخُلُ عَلَيْهِ الرَّوْحُ فِي حُفْرَتِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ حَتَّى يَلْقَى اللَّهَ فَيُحَاسِبَهُ بِحَسَنَاتِهِ وَ سَيِّئَاتِهِ فَإِمَّا إِلَى الْجَنَّةِ وَ إِمَّا إِلَى النَّارِ فَهَؤُلَاءِ الْمَوْقُوفُونَ لِأَمْرِ اللَّهِ» (بحارالأنوار، ج‏۶۹، ص: ۱۵۸). امام «عليه‌السّلام» فرمودند: آن‌ها در قبرهاى خود خواهند ماند و از آن‌جا بيرون نخواهند گرديد، هركدام از آن‌ها كه كارهاى نيك انجام داده باشند و عداوت و عنادى از آن‏ها ظاهر نشده باشد از قبر او راهى به طرف بهشتى كه خداوند در مغرب آفريده است باز مى‌‏گردد و تا قیامت روح و بشارت به قبر او مى‌‏رسد، تا روز قيامت برپا شود، در آن هنگام در پيشگاه عدل خداوندى حاضر مى‏‌گردد و به حساب كار او مى‌‏رسند و خوبى‏‌ها و بدي‌هاى او را در نظر مى‌‏گيرند، در اين‌جا يا به طرف بهشت مى‌‏روند و يا به طرف دوزخ رهسپار مى‏‌شوند، وضع اين‌ها بستگى به امر خداوند دارد.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

 


[1] - رهبر معظم انقلاب«حفظه‌اللّه» در راستای تحقق آرمان‌های فکری فرهنگی می‌فرمایند: «دچار شتاب‌زدگی و بهانه‌گیری هم نباید بشویم. یکی از چیزهایی که واقعاً ماها همه‌ باید به آن توجّه بدهیم، این است که یکی از عیوب کار، این بی‌صبری و شتاب‌زدگی است؛ مرتّب آدم پا به زمین بزند که «آقا چرا نشد؟ چرا نشد؟» خب هر چیزی قدری دارد، هر چیزی اَجَل و اَمَدی دارد، همه چیز باسرعت انجام نمی‌گیرد.» (۱۳۹۷/۱۲/۲۳)

[2] - در این مورد خوب است به مقاله‌ی «پرسش از تکنولوژی» از آقای مارتین هایدگر رجوع شود.

[3] - گزیده‌ای از کتاب «خون دلی که لعل شد» از صفحات ۲۴۷ تا ۲۵۱.

28461
متن پرسش
سلام استاد: وقتتون بخیر. استاد در خصوص این توافقنامه ایران و چین، من از مفاسد اطلاع ندارم، اما الان می بینم هیاهویی به پاست و همه کسانی که جز دشمنی در طول این سالها برامون نداشتن دلسوز شدن، رضا پهلوی، پمپئو، اسرائیل و....از این موضع گیری ها حدس می‌زنم این قرارداد به نفع کشوره. استاد شما نظرتون راجع به این قرارداد چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شواهد همه حکایت از آن دارد که می‌فرمایید حتی آقای حسین شریعتمداری که عموماً منتقد امورند، در این مورد نظر مثبت دارند. موفق باشید

28452
متن پرسش
با سلام خدمت استاد معظم: سوالی که مطرح شده این است که کشتن معترضان (مثلا معترضان به گرانی بنزین) آیا جایز است؟ دلیل شرعی اش چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قضیه‌ی اشرار غیر از موضوع معترضان است. همچنان‌که ملاحظه فرمودید رهبر معظم انقلاب نیز فرمودند به اعتراض معترضان حتی باید رسیدگی هم بشود. موفق باشید

28457
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز: چه شده؟! کو عمارها؟! چه می‌گویند مدعیان ولایتمداری و انقلابی گری!؟ استیضاح رئیس جمهور در این مقطع؟! استاد نظر شما در این مسأله چیه؟! آیا واقعا استیضاح به صلاح است؟! حقه؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم استیضاح بهترین کار باشد. باید در عین نقادی‌های اساسی و عمیق و تمام‌قد، روشن شود این جریان اساساً راهی برای اصلاح امور این ملت نمی‌شناسد و نه‌تنها در برجام به امید رفع تحریم‌ها ۷ سال فرصت را از دست داد؛ در همه‌ی امور مسیری که انتخاب می‌کنند از همین جنس است. باید مردم به آن نوع هوشیاری برسند که مسائل کشور با روحیه‌ای دیگر حلّ می‌شود و مردانِ دیگری را باید به میدان آورد که إن‌شاءاللّه عملی می‌شود. موفق باشید

28430
متن پرسش
سلام علیکم: بحث تمایز سوبژه و ابژه که در نگرش و بینش مدرنیته به عالم و انسان پیش آمد، آیا صرفا مخصوص مباحث فلسفی و انسان شناسی است یا در تمام شئون فردی و اجتماعی انسان و جهانبینی او تاثیر دارد چون گویی حضرتعالی هم این بحث را محدود به سری مباحث فلسفی و انسان شناسی نمی کنید و معتقد به گذار آن در تمام عرصه ها هستید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً. ما همه حتی اکثر افراد مذهبی که گرفتار آگاهی نسبت به حقایق هستند به جای احساسِ حضور در آغوش حقایق، به نحوی گرفتار دوگانگی بین اُبژه و سوبژه و نیهیلیسم هستند. امروز تنها از طریق انقلاب اسلامی به همان روشی که شهداء، خود را در آن یافتند می‌توان از آن نوع دوگانگی تا حدّی رهایی یابند. زیرا وقتی مدّ نظر انسان، حقیقت باشد و نه مفاهیمی از حقیقت، عملاً نظر به حقیقت عین اتحاد با آن می‌شود و این امری است که با دیانت به معنای واقعی آن پیش می‌آید. موفق باشید

28442
متن پرسش
سلام: بنده حدودا یکسال پیش با خواندن یک سری وصیت نامه شهدا، علاقه مند به نظام و رهبری شدم و تا قبل از آن تقریبا می‌توان گفت اصلا سیاست و این گونه مسائل برایم مهم نبود. من با خواندن وصیت نامه های شهدا علاقه به نظام و رهبری پیدا کردم و طوری که عکس شهدا و رهبری را به دیوار اتاقم زدم اما مشکل من این است که تقریبا می‌توان گفت ۹۹ درصد فامیل ما ضد نظام هستند و مدام در حال شایعه پراکنی یا فقط دیدن تلخی‌های جامعه و تحلیل های اشتباه هستند حرف من و خانوادم را هم قبول ندارند و من متاسفانه اطلاعات خیلی زیادی در حد شبهاتی که می اندازند را ندارم که جوابشان را بدهم، وظیفه من چیست مخصوصا همه ی مشکلاتی که دولت ایجاد کرده، زیر سر خانواده ما می‌بینند چون رهبر را دوست داریم و عکسش رو به دیوار زدیم. لطفا راهنمایی کنید من چگونه رفتار کنم برخی اوقات حرف های خیلی زشتی نسبت به رهبری می‌زنند مثلا مادربزرگم، من هم می‌دانم بحث ختم به دعوا می‌شود خب من باید چیکار کنم؟ خیلی متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد نباید وارد بحث شد، به همان معنایی که قرآن می‌فرماید: «وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا» مؤمنین چون با امور لغو و حرف‌های بیهوده روبه‌رو می‌شوند با بزرگواری از آن می‌گذرند و خود را همسنگ چنین افرادی نمی‌کنند. موفق باشید

28441
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: این که آقای لاریجانی شخصاً در بیانیه ای از آقای طبری دفاع می کند و آقای اژه ای می گویند فساد آقای طبری برای ما محرز نشده بود ولی آقای رئیسی بلافاصله بعد از این که رئیس قوه می شود آقای طبری را برکنار می کند با چه منطقی توجیه پذیر است؟ چگونه رئیس قوه که عوض می شود ناگهان جرم های آقای طبری محرز می شود؟ می خواهم بدانم که آیا شما تصدیق می کنید که ماجرا فقط ماجرای احراز نشدن ها نیست و مسائل دیگری در میان است؟ آقای لاریجانی مواضع انقلابی گرفته اند و دستشان هم درد نکند ولی چه ایرادی دارد که از ایشان بپرسیم که شما چطور بررسی کردید که حکم به بی‌گناهی آقای طبری دادید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده هم در این مورداز قبل کوتاهی‌هایی شده است. ولی در این‌که پایه‌های تحول از زمان آقای صادق لاریجانی گذاشته شده، واقعاً این‌طور بود و بنده در جریان آن بودم و سال‌های قبل در یکی از سؤال‌ها متذکر این امر شدم. موفق باشید

28440
متن پرسش
سلام بر استاد عزیزم: چند سوال از محضر استاد شریف داشتم: ۱. استاد همانطور که نظر شما هم همینه باید از تفکراتی که نسبت عالیه با اهداف انقلاب اسلامی ندارند را با تئوری حذف سرنگون نکنیم. چون اگر ما فکری را در یک مقطع تاریخی توانستیم حذف کنیم، بدون شک اون فکر در آینده ای نه چندان دور خود را به ما تحمیل خواهد کرد، در صورتی که اگر با تئوری عبور با هر حزب و تفکر و فردی که همگون با افق های انقلاب اسلامی نیست برخورد کنیم قطعا اون فکر در آینده انقلاب اسلامی دیگر جایگاه و ارزشی نخواهد داشت و همچنین موجب عدم ریزش نیروهای انقلابی خواهد شد، در صورتی که سیره معصومین و امام و رهبری غیر از این مسأله است.حال با توجه به این مسأله چگونه بعضی ها به این جمع بندی رسیده اند که احمدی نژاد را از صحنه سیاسی کشور دور کنند و هر کس و ناکس از چپ و راست و هر قبیله ای و باندی علیه او شوند! خب دیگه همه متوجه اند بعضی ها به دنبال حذف جریان احمدی نژادی هستند و این قطعا روند رو به جلوی انقلاب را با مشکل روبرو خواهد کرد! آیا بهتر نیست به او فرصت دهند تا مردم خود سرنوشت خود را رقم بزنند!؟ آیا انقلاب این ظرفیت را ندارد که هر انحرافی را در خود هضم کند و اون رو در آینده به عنوان درس عبرتی برای جامعه قرار دهد؟! ۲. استاد من خودم معتقد به جذب حداکثری هستم و مفهوم انقلابی را یک مفهوم تشکیکی می‌دونم که اقل و اضعف این مسیر را هم نفی نمی‌کنم اما قطعا نقدهای منصفانه و روشنگری های لازم را انجام میدم. در مورد بعضی ها که حرف روشن است و کار درست خود را انجام میدم اما در مورد بعضی ها ابهاماتی وجود داره که انسان میمونه واقعا چگونه اینها را نقد کنه که مجموعه نظام دینی زیر سوال نره و امید مردم خدشه دار نشه. نمونه اش اصولگرایان حزبی و قبیلگی که حقا و انصافا نمی توان مردم را متذکر ضعف های فکری این افراد نکرد! به نظر شما راه نقد این افراد چیه؟! گاهی اوقات احساس می‌کنم خطر این عزیزان بیشتر از اصلاح طلبان و لیبرال ها هست، چون به راحتی می‌توان خطر اونها را گوشزد کرد و به تدریج مردم را از آنها عبور داد. اما عبور دادن مردم از این افراد کار سخت و طاقت فرسایی هست، خصوصا زمانی که بعضی افراد موجه ما را از نقد این افراد نهی می‌کنند!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همان‌طور که متذکر هستید حذف افکار و افرادی که معاند نظام اسلامی نیستند، کاملاً به ضرر نظام است. می‌ماند دادنِ مسئولیت اجراییِ کشور به افراد که در این مورد نباید ریسک شود. ۲. تنگ‌نظری، خطر بزرگی است و باید آن را نقد کرد و افراد را متوجه‌ی سعه‌ی صدر نمود. موفق باشید

28434
متن پرسش
سلام علیکم: چطور می‌شود این احساس را داشت که در سبک زندگی ما روح ما و بعد حقیقی وجود ما به صحنه آمده و مشغول تدبیر تن است و تن در اراده من و نفس و روح مان است و به این نوع از بیداری و یقظه برسیم که حس کنیم در مسیر عبودیت و رضوان الهی قرار گرفته ایم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تاریخ، تاریخِ احساس حضور حق‌الیقینی است تا انسان خود را در آغوش خدا احساس کند. دیروز علم‌الیقین برای حیات دینی کافی بود لذا جناب خواجه نصیرالدین طوسی «رضوان‌اللّه تعالی‌علیه» کتاب «تجرید الاعتقاد» را می‌نویسد و بعد از آن بشر قدم در عین‌الیقین گذاشت تا حقیقت را با چشم جان بنگرد و با خداوند مأنوس شود. ولی به گفته‌ی جناب خواجه عبداللّه انصاری، به هر حال در شهود، باز سالک شاهدِ شهودِ خود است. و این هنوز باقی‌ماندن در نحوه‌ای از رسمِ خَلقی است و آرام‌آرام جلو و جلوتر آمدیم تا آن‌که با انقلاب اسلامی دیگر قصّه‌ی ما شهودِ حقیقت نیست، بلکه احساس حقیقتی است که جان و وجود ما را در بر گرفته است. و قصّه‌ی کربلا باز به شکل یک جهان و نه به شکل یک گروه؛ به میان آمد. ما امروز در تاریخی هستیم که اراده‌ی الهی تمام وجود آن‌هایی که بنای حضور در تاریخ انقلاب اسلامی را دارند در برمان گرفته است. و این قصّه‌ی حق‌الیقینیِ ما می‌باشد. موفق باشید

28422
متن پرسش
سلام استاد؛ خدا قوت: شما در پاسخ به سوال ۲۸۳۲۴ فرمودید که: «همه‌چیز برای حضور در جهانی است که از یک طرف با خرد جدید و اجتماعی خاص باید روبه‌رو شد، و از طرف دیگر باید در چنین تاریخ و جهانی به قدسی‌بودن فکر کرد...». برای فهم این مهم، پیگیری کدام یک از موضوعات موجود در این سایت را پیشنهاد می‌دهید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم مباحث «انقلاب اسلامی، طلوع جهانی میان دو جهان» راهگشا باشد. موفق باشید

http://lobolmizan.ir/sound/1310

28420
متن پرسش
سلام استاد یک سوال داشتم ممنون میشم کامل جواب بدید و دلیلتون هم عرض کنید. در کشور با وجود شرایط کنونی گرانی های وحشتناک و مشکلات بسیار متعدد و مسئولین بی کفایت و برخی خائن آیا امید به آینده هست؟ من با هر احتمالی حساب می‌کنم نتیجه ی مطلوبی نداره. شما به آینده امید دارید و چرا؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی شده است که ذیلاً متن آن را خدمتتان ارسال می‌دارم: موفق باشید

آینده‌ی ما چه آینده‌ای است...؟

بسم الله الرّحمن الرّحیم

با توجه به این‌که انسان ها بر اساس تصوری که از خود دارند، انتخاب‌های خود را در زندگی انجام می‌دهند و از آن طرف بر اساس نگاهی که به آینده دارند خود را معنا می‌کنند و تصوری که از خود دارند را روح می‌بخشند، در صدد هستیم مطالب زیر را با خوانندگان محترم در میان بگذاریم.

۱. جهانِ پیش روی ما چه جهانی است؟ از آن‌جایی‌ که هر ملتی جهانی دارد، قرآن در رابطه با حضور انسان‌ها و ملت‌ها در قیامت، می‌فرماید: «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» (إسراء/۷۱) به این معنا که انسان‌ها در آن روز، در عین حفظ هویت فردی، بر اساس شخصیتِ آرمانی که برای خود در اجتماعِ بشری‌شان مدّ نظر داشتند، محشور می‌شوند. به این معنا قرآن می‌فرماید هرکس با امام خود محشور می‌شود یعنی هرکس بر اساس جهانی که در دنیا برای خود معنا کرده است محشور می‌گردد و نیز این‌طور نیست که گمان کنیم در جامعه‌ی دینی و جهانی که انسان‌های مؤمن برای خود شکل می‌دهند لازم آید که همه‌ی انسان‌ها بی‌عیب و نقص باشند، بلکه به گفته‌ی قرآن: «خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ» (توبه/۱۰۲) خلط عمل صالح و سیئه، چیزی است که در اکثر انسان‌های مؤمن وجود دارد. پس اگر عمل سیئه را در افراد یک جامعه‌ی دینی ذکر می‌کنیم، عمل صالح آن‌ها را هم باید ذکر کنیم تا گرفتار بدبینی نسبت به انسان‌ها نشویم و گمان کنیم در جامعه‌ی دینی باید همه‌ی افراد جامعه به‌کلّی بی‌عیب باشند تا آن جامعه مورد عنایت خداوند قرار گیرد و تاریخ توحید را به کمک آن جامعه به‌وجود آورد، مسلّم چنین نیست. در روایت داریم که رَسُولُ اللَّه (ص) فرمودند: «حُبُّ عَلِيٍّ حَسَنَةٌ لَا يَضُرُّ مَعَهَا سَيِّئَةٌ وَ بُغْضُ عَلِيٍّ سَيِّئَةٌ لَا يَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَة.» یعنی اگر جهت‌گیری انسان و شخصیت آرمانی او علی (ع) بود، لغزش‌های کوچک، شخصیت او را از حوزه‌ی ایمان خارج نمی‌کند و در همین رابطه می‌توان به قرآن نظر کرد که می‌فرماید: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُم» ‏(فتح/ ۲۹) یعنی آنان که همراه حضرت محمد (ص) تاریخی را پایه‌گذاری کردند، دارای هویتی خاص هستند، هویتی که اقتضاء می‌کند از یک طرف مرز بین خود و دشمن را همواره حفظ کنند و از طرف دیگر نسبت به خودی‌ها رحمت و رفاقت را مدّ نظر داشته باشند، افراد جامعه‌ی دینی با چنین هویتی در تاریخ خود حاضر می‌شوند و جهانی را شکل می‌دهند که پیامبر خدا (ص) رهبر آن جامعه هستند.

با توجه به مطالب فوق، سؤال ما این است که ملت ما در این تاریخ با هویتی‌ که ریشه در تاریخ - ایرانی، اسلامی، شیعی- دارد، چه جهانی پیش رویش قرار خواهد گرفت‌ که نه خارج از جهانِ توسعه‌یافته است و نه عین آن؟ با تصوری صحیح نسبت به چنین جهانی است که می‌توان بهترین انتخاب‌ها را در ابعاد گوناگونِ زندگی داشت و چشم‌اندازی امیدوارانه‌ای را در مقابل خود احساس کرد.

۲. با توجه به آن‌که انسان مؤمن و عاقل، زمان‌شناس است و متوجه‌ی روحی است که در زمانه جاری است، آیا با هویت پیچیده‌ای که در حال حاضر در ملت ایران به‌وجود آمده، چه آینده‌ای می‌تواند آینده‌ی ما باشد تا از امروز، رانده و در فردا، مانده نباشیم  و با نظر به آن آینده، در امروزِ خود مأوای درستی برای خود انتخاب کنیم؟ زیرا اگر آینده‌ی خود را با بصیرت لازم درست نشناسیم و نسبت به آینده در توهمّات خود به‌سر ببریم مسلّم امروزمان را از دست می‌دهیم و در بی‌مأواییِ کامل به‌سر می‌بریم.

۳. قرآن می‌فرماید وقتی مؤمنین صدر اسلام با احزاب، یعنی اتحاد کفر جهانی روبه‌رو شدند که بنا داشتند ریشه‌ی اسلام را بکنند؛ گفتند: «هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً» (احزاب/۲۲) این است آن وعده‌ی خدا و رسول خدا (ص)، و خدا و رسول‌اش وعده‌ی صادقی دادند، و در مسیر مقابله با اجتماع کفارِ متحد، نه‌تنها خود را نباختند، بلکه ایمان و دل‌سپردگی‌شان به اسلام افزون شد. زیرا متوجه بودند وقتی همه‌ی کفر به میان می‌آید، با شکستی که می‌خورد هویت تاریخی‌اش را از دست می‌دهد و تاریخ دیگری ظهور می‌کند. آن مؤمنین با نظر به چنین آینده‌ای، توانستند آن روز خود را درست تحلیل کنند و در آن مأوا گزینند.

۴. شواهد زیادی در سال‌های اخیر در میان است که حکایت از آن دارد، جهانِ در حال طلوع و آینده‌ی پیشِ رو، طوری در حال شکل‌گرفتن است که جهانی ماورای فهم بشر روزمرّه است را به ارمغان می‌آورد، تا هرکس در آن فضایِ گشوده بتواند «خود» را نیز آغاز کند و به یک معنا متولد شود و همدیگر را در جهانِ گشوده‌ای درک کنند که با انقلاب اسلامی به ظهور آمده و نه در جزیره‌های منقطع.  بلکه در راستای گشودگی لازم که شرایط امروز بین انقلاب اسلامی اقتضای آن را دارا است. اخیراً رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» در حکم خود به امام جمعه‌ی بندرعباس فرمودند: تقویت جریان انقلابی و جوانان مؤمن و رویِ گشاده و دست مهربان با عموم طبقات؛ توصیه‌ی مؤکد اینجانب است. توفیقات شما را از خداوند متعال مسألت می‌کنم.‌[1] چنانچه ملاحظه می‌فرمایید در این توصیه علاوه بر تقویت جریان انقلابی و جوانان مؤمن، برخوردی مهربانانه و رویِ گشاده را برای عموم طبقات متذکر شده‌اند، یعنی تنها نباید به جریان‌های انقلابی و جوانان مؤمن نظر کرد، زیرا انقلاب اسلامی در مرحله‌ای از بلوغ خود دست یافته است که می‌تواند کسانی را که به ظاهر جزء جریان‌های انقلاب و مؤمنین هم نیستند، از آنِ خود کند و آینده‌ای را برای خود شکل دهد که همه‌ی اقشار، خود را از آنِ انقلاب اسلامی بدانند. 

۵. با ظهورِ رخداد انقلاب اسلامی و ظهور توانایی‌های بشر برای مقابله با کفر و استکبار، هرکس به جهت طلوع جهانی دیگر، از خویش درکی بس متعالی یافته است، هرچند هنوز آن جهان نامتعیّن است، ولی با نظر به آن می‌توانیم از عرصه‌ی روزمرّگی و نیهیلیسمی که در آن سرگردانیم، خارج شویم و راهی به سوی آینده‌ی خود پیدا کنیم. با توجه به این امر، رهبر معظم انقلاب«حفظه‌اللّه» می‌فرمایند:

«من این را از روی اطلاع عرض می‌کنم که کشور در حال پیشرفت است، انقلاب و مبانی انقلابی در حال پیشرفت است... کشور دارد به سمت مفاهیم انقلابی و آرمان‌های انقلابی و حقایق انقلابی حرکت می‌کند... ما داریم پیش می‌رویم. ما در ماده و معنا پیش می‌رویم، ما به توفیق الهی در ماده و معنا، استکبار را شکست می‌دهیم.»(در دیدار با خبرگان رهبری، در تاریخ 15/6/97)

۶.  لیوتار[2] متذکر این امر است که دورانِ «فرا روایت‌ها» گذشته است و این بدین معنا است که در دنیای جدید هرکس به خودی خود می تواند یک «فرا روایت» باشد و «وحدتی» باشد در عین «کثرت». اندیشه‌ای باشد به وسعت تاریخی که در آن زندگی می‌کند و او را فرا گرفته. این یعنی ما در آینده‌ی خود با جوانانی روبه‌رو هستیم که هر کدام یک اَبر مرد می‌باشند، در بستر سنتی که انقلاب اسلامی در مقابل ما گشوده است. دورانی که یکی فکر کند و تصمیم بگیرد، تمام شده است[3] و حتی اگر کسی بر آن تأکید داشته باشد که نظر خود را بر بقیه تحمیل کند، بداند که در این دنیا تنها می‌ماند. با نظر به چنین آینده مسلّم جوانان آینده هر کدام جهانی هستند که به خوبی جریان‌های حق را از باطل تمیز می‌دهند و در چنین آینده‌ تفکری مورد استقبال قرار می‌گیرد که منطقی‌ترین اندیشه را با انسان‌ها در میان بگذارد که بنده برای انقلاب اسلامی چنین حضوری را مدّ نظر دارم.

۷. امروز اندیشمندان جهان بر این نکته پافشاری می‌کنند که بر عکسِ گذشته «جهانِ نیچه‌ای که جهان نیهیلیسم است، مرده است، و دوران سیطره‌ی سکولاریسم و نیهیلیسم به پایان خط خود رسیده‌.» در آن حدّ که در این زمان نه‌تنها امر دینی غیر ممکن نیست، بلکه امر غیر دینی و سکولار، غیر ممکن شده است.[4]  از این به بعد جبهه‌‌ی مقابله با انقلاب اسلامی است که در مقابل انقلاب اسلامی منفعل خواهد بود و امید ادامه‌ی خود را از دست می‌دهد. چنان‌چه بتوانیم این نکته‌ی مهم را متوجه‌ی مردم و به‌خصوص جوانان خود بنماییم، مسلّم در راستای امید به آینده نوع دیگری از زندگی را مدّ نظر قرار می‌دهند و شخصیتی را برای خود شکل می‌دهند که تراز انقلاب اسلامی است و نه تراز فرهنگ سکولار دنیای مدرن.

۸. خداوند در آیه‌ی «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون» متذکر این امر است که انتهای عالمِ هستی به ابتدای خود که حضرت حق است برمی‌گردد و این سنت برای هر حقیقتی صادق است و به همین جهت با ظهور حضرت مهدی (عج) دین اسلام به اصل و بنیاد خود برمی‌گردد که رسول خدا (ص) در آغاز، آن بنیاد را به میان آوردند و در همین رابطه به زهرای مرضیه (س) مژده دادند که مهدی امت از ما است. در دلِ همین قاعده و سنت، انقلاب اسلامی به آغازِ خود یعنی به انگیزه‌های اصیلی که با آن به ظهور آمد، برمی‌گردد. یعنی آینده‌ی انقلاب را می‌توان به آغاز آن مرتبط کرد. یعنی‏ آن آغاز است با همه‌ی خلوصی که در آن زمان در میان بود در آینده حاضر خواهد بود. اگر آن آغاز را با نگاهی روشن و غیر آلوده نگاه کنیم همان آغاز، در آینده به سراغ‌مان می‌آید. توجه به آغازِ تفکر تاریخی است که ما را به سر چشمه‌ای که ممکن است ابتدا روشن نباشد راهنمایی می‌کند. با این‌همه آن آغاز است که همواره در آینده خود را از «اجمال» به «تفصیل» می‌آورد و آینده‌ی ما را می‌سازد و این بازگشت به گذشته نیست بلکه معنابخشیدن به آینده است، زیرا وقتی در این سفر به آن آغاز نگاهی وجودی و نوری داشته باشیم و با نظر به انگیزه‌هایی که منجر به این فتح تاریخی شده، سعی کنیم حجاب‌های طاغوتی آن را رفع نماییم، روز به روز بهتر و بهتر خود را نشان می‌دهد. زیرا آن آغاز با حقیقت وجودی‌اش همواره در حالت تجلی است و با نفوذ و سیطره‌ای که دارد موانع حضور خود را به عقب می‌راند، هرچند ممکن است ما در میانه‌ی راه بمانیم، در این صورت آن آغاز خود را ادامه می‌دهد و این ما هستیم که عقب مانده‌ایم.

اگر آن آغاز، یک آغاز متعالی و توحیدی است، حتماً در آینده‌ی خود حاضر خواهد بود و اگر ما عقب ماندیم به جهت آن است که آغاز را در آینده‌اش دنبال نکردیم و تحت تأثیر روشنفکران غرب‌زده، آینده‌ای مَن‌درآوردی برای خود ساختیم که هرگز آینده‌ی ما نخواهد بود، حتی اگر آینده‌ی جهان غرب باشد. دویست سال سرگردانی به جهت آن بود که در مواجهه با غرب، خود را باختیم و خواستیم سر تا پا غربی شویم و به خِرَدِ قومی خود پشت کردیم و عملاً از آن‌جا رانده، و در این‌جا، مانده شدیم.

۸. انقلاب اسلامی چیزی را به بشر عرضه می‌کند که در بستر آن، انسان‌ها به اصالت‌های خود برمی‌گردند، البته به شرطی که متوجه باشیم انقلاب اسلامی، یک فرایندِ تاریخی است و برای رسیدن به اهدافِ تمدنی‌اش راهی طولانی در پیش دارد. ما تاریخی را شروع کرده‌ایم که به تعبیر رهبر معظم انقلاب در این چهل سال، ما فعلاً در مرتبه‌ای از بلوغ آن هستیم، یعنی مرحله‌ی جوانی آن که ابتدایِ به ظهورآمدنِ استعدادهای آن می‌باشد.

پس از به میان‌آمدنِ انقلاب اسلامی، تصوری از زندگی به صحنه آمده که این تصور دو وَجه دارد: یکی این‌که باید نسبت به آینده‌ای که با دنیای مدرن بخواهیم خود را ادامه بدهیم، مأیوس باشیم. دیگر این‌که می‌توان به ظهور انسانی که انسانی است قدسی، امیدوار بود -که شهداء نمونه‌ی آن هستند-. با ظهور چشم‌اندازی این‌چنین باید متوجه‌ بود ما در فرآیندی قرار می‌گیریم که به مرور فرهنگ زندگیِ توحیدی جایگزین فرهنگ قبلی می‌شود، به‌خصوص که انقلاب اسلامی متذکر فطرت توحیدی انسان‌ها می‌باشد. این همان فتح‌الفتوحی است که با انقلاب اسلامی در این جهان به ظهور می‌آید، به همان معنا که قرآن فرمود: «كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى‏ عَلى‏ سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظيماً» (فتح/۲۹) مانند زراعتی که جوانه‌‌های آن سر بر می‌آوردند و به تدریج نیرو می‌گیرند، پس سخت و ستبر شده بر ساقه‌های خود می‌ایستد. در حدّی که زُرّاع و بنیان‌گذاران آن نیز از استواری آن به شگفت می‌آیند. پس چنین «حضور» محقق می‌شود تا کفار به خشم آیند. این وعده‌ی الهی است برای کسانی که ایمان به خدا و امداد الهی دارند و در راستای تحقق وعده‌ی الهی عمل می‌کنند، در رابطه با آن‌ها مغفرت و اجر عظیمی هست. با توجه به چنین قاعده و سنتی، بسیار منطقی است که نسبت به حضور تاریخی خود در مقابل استکبار با هویت توحیدی انقلاب اسلامی امیدوار بود و زندگی امروز خود را بر اساس چنین آینده‌ای تنظیم کرد.

۱۰. رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» در راستای تحقق آرمان‌های فکری فرهنگی می‌فرمایند:

«دچار شتاب‌زدگی و بهانه‌گیری هم نباید بشویم. یکی از چیزهایی که واقعاً ماها همه‌ باید به آن توجّه بدهیم، این است که یکی از عیوب کار، این بی‌صبری و شتاب‌زدگی است؛ مرتّب آدم پا به زمین بزند که «آقا چرا نشد؟ چرا نشد؟» خب هر چیزی قدری دارد، هر چیزی اَجَل و اَمَدی دارد، همه چیز باسرعت انجام نمی‌گیرد.» (۱۳۹۷/۱۲/۲۳)

ولی با توجه به بصیرتی که ایشان دارا می‌باشند؛ ما در آینده‌ای حاضر هستیم که به تعبیر ایشان: «ما به توفیق الهی در ماده و معنا، استکبار را شکست می‌دهیم.» ما با نظر به چنین آینده‌ای باید در امروزمان در مأوای انقلاب اسلامی به‌سر بریم و خود را با هویتِ ضدّیت با استکبار، با جدّیتِ تمام ادامه دهیم تا به معنای گمشده‌ی خود برگردیم، معنایی که امروزمان از فردای‌مان جدا نیست تا در انتخاب امروز خود با بصیرت عمل کنیم و نه با توهّماتی که چهارصدسال است بشر غربی گرفتار آن است.

۱۱. در ترددِ میان نظر به مظاهر جزئی انقلاب و توجه به حقیقت کلّی آن، می‌توان متوجه گشت که این مظاهرِ جزئی چگونه به آن حقیقت کلّی مرتبط‌اند و این کثراتْ ما را به کدام وحدت ارجاع می‌دهد؟ در این حالت در مواجهه با امور جزیی، گرفتار دوگانگیِ «ذهن» و «عین» نمی‌شویم؛ بلکه متوجه‌ی حقیقتی می‌گردیم که همه‌ی این امور جزئی، حتی خود ما را در برگرفته و به عقلانیت و فهمی می‌رسیم که از قلب، جدا نیست.

رازِ حضور مردانی مثل شهید چمران و شهید صیاد شیرازی در مواجهه با عقلانیتِ عقلِ مدرن و در عین حضورِ قلب نسبت به حقیقت هستی، در امر فوق نهفته است. اینان نشان دادند قلب‌شان در مواجهه با جهان مدرن و تحصیل در جهان خارج، از دست نرفته است، چیزی که در ذات انقلاب اسلامی برای حضور در آینده‌اش مدّ نظر است که قبله‌ی انسان‌های آینده دیگر، قبله‌ی غرب و طاغوت نیست.

حال! باز باید پرسید آینده‌ی ما چه آینده‌ای است که بتوانیم در امروزمان سرگردان نباشیم و بی‌مأوا به‌سر نبریم، زیرا برای سکنی‌گزیدن در امروز، اولاً: باید «آغاز» را همواره مدّ نظر داشت و آینده را نیز هرگز گم نکرد، و ثانیاً: آینده را در إزایِ عهد با آغازِ آغازها معنا کرد. و این است معنای زندگی در «مبداء» و «معاد» نسبت به هر حقیقتی که حقیقتاً، حقیقت باشد.

۱۲. با توجه به این‌که فهم هر اثری، تاریخی است و نسبتی با حال و آینده دارد، بدین معنا که فهم همواره در کُنشِ بین زمان حال و گذشته و آینده عمل می‌کند؛ می‌توان نتیجه گرفت دو فهم در دو مرحله‌ی تاریخی در یک موضوع، یکسان نیست تا گمان کنیم می‌توانیم در فهمِ یک موضوع، از زمان خود پا را بیرون بگذاریم و این یعنی انسان در امروزی که می خواهد خود را و زمانه‌ی خود را درک کند، نسبتِ درستی از آینده نداشته باشد.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

 


[1] - ۲۶ تیرماه ۱۳۹۸

[2] - ژان فرانسوا لیوتار از پیشگامان فلسفه‌ی پُست‌مدرن در فرانسه، متولد 1924 و متوفی 1998.

[3] - در همین رابطه ملاحظه کرده‌اید که رهبر معظم انقلاب در هر موضوعی که مطرح می‌کنند بیشتر به جای آن‌که دستور دهند تا بقیه بر اساس دستور ایشان عمل کنند، سعی دارند آن موضوع را تبیین کنند تا مخاطب قانع شود و خودش عمل به آن موضوع را بر عهده گیرد.

[4] - به یادداشت آقای دکتر اسداللّه رحمان‌زاده استاد کالج کانتر آکاستا در آمریکا، تحت عنوان «هیچ تجربه‌ای از خداوند تجربه‌ی ایمان را به ما نشان نمی‌دهد»؛ رجوع شود که سعی دارد نظرات و تئوری‌های اندیشمندان جهان را نسبت به ایمان به خدا با خواننده در میان بگذارد . https://www.mehrnews.com

28410
متن پرسش
سلام علیکم: انقلاب اسلامی آیا از آن جهت که توحید و اقامه عهد الهی و آزادی معنوی را به صحنه بشریت برگردانده، ظرفیت عبور از سوژه و ابژه را دارد و می‌تواند بشر این تاریخ را از آن عبور دهد؟ آیا توحید در آینه انقلاب و در مظاهر شهدا و با نگاهی که عالم را تماما جلوه اسماء الهیه می‌دانیم و در دعای سحر بعنوان رکنی مهم از معارف ما همین امر متجلی است، چنین فرصتی پیدا شده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً پیدا شده است. در جلسه‌ی اخیر بحث سوره‌ی جاثیه، به نظر بنده نکاتی جدّی در این مورد به میان آمد. خوب است آن بحث را تحت عنوان «عالَم، آینه‌ی نمایش ربوبیت و کبریایی خداوند» دنبال بفرمایید. موفق باشید

28409
متن پرسش
سلام علیکم: چگونه می‌توان جنب و جوش و تحرک فعال انقلابی داشت ولی صبر و بصیرتی داشت آنچنان که در یابیم در حال گذار از عصر مدرنیته و در بین الطلوعین تاریخ و در این عرصه عظیم و پیچ مهم تاریخی و نقطه عطف حرکت توحیدی اولیاء الله هستیم و لذا از امید و صبر غافل نشویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی با نظر به حقیقت، افق را روشن ببینیم، هم‌اکنون خود را در مرکز هستی احساس می‌کنیم به همان معنایی که فرمودند: «انتظار الفرج من الفرج». موفق باشید

نمایش چاپی