بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سیاست و تحلیل حوادث

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
15135
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: استاد همه جوابهایی که در مورد انتخابات دادید رو خوندم امیدوارم همین طور که شما می فرمایید باشد ولی استاد شما خبر دارید که بعضی از این اعضا در سر فکر رهبری شورایی را می پرورانند و خبر دارید که اگر اینها شش نفر باشند می توانند این کار را بکنند و خبر دارید که ماهواره ها اعلام کرده اند ما رهبر جدید را معرفی می کنیم (البته این جمله اخیر را از مردم شنیده ام و صحت و سقمش را نمی دانم) به خدا بغض گلومو فشار میده. نباشه روزی که بخوام رهبر رو خونه نشین ببینم. ببخشید استاد خیلی ناراحت و داغونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم کلیّات این جریان را بیرون از انقلاب نمی‌بینم. ولی نه به معنای این‌که همه را سالم تلقی کنم. مطمئن باشید قضیه‌ی انقلاب اسلامی خیلی بزرگ‌تر از این حرف‌هاست که بعضی بخواهند با این نحوه حرکات به آن لطمه‌ای وارد کنند. موفق باشید

15116
متن پرسش
با سلام: ارزیابی حضرتعالی از انتخابات انجام شده چطوره؟ احساس می کنم یک کمی هنوز پختگی لازم را نداریم که بتونیم این انتخابات بیشتر به یک پیروزی شبیه بدانیم تا یک شکست. راستش ما دلمون به فرمایشات رهبری قرصه و اون شبی که فرمود شما مطمئنا پیروزید خیالمون برا همیشه راحت شد. اما وقتی حضرت آقا فرمودند مردم برخلاف خواست دشمن عمل خواهند کرد و مردم تهران نکردند یک کمی احساس سرخوردگی بهمون دست داد. راستش اینکه آیات مصباح و یزدی و جنتی با اقبال اکثریت مردمی - که به گفته ی شما و فکر ما مردمی بصیر بودند - روبرو نشدند خیلی سنگین برامون بار اومد. ما مطمئنیم که پیروزیم چون حق پیروز است، همانطور که حضرت علی بن الحسین علیهما السلام به پدرش عرض کردند آیا ما برحق نیستیم و بعد از اینکه حضرت فرمودند چرا، دیگر باکی از آینده نداشتند ما از هرچه که پیش بیاید نگرانی ای نداریم اما تصور ما شاید غلط بود، ما فکر می کردیم اکثریت مردم بصیرند و گوش به فرمان ولایت، یه جورایی احساس می کنیم که هاشمی در مقابل رهبری پیروز شد، هرچند که شما هزار بار گفتید که اینطور نیست و اینطوری نباید فکر کرد، ولی نمیشه یعنی سخته شاید هم همون پختگی که اول عرضم گفتم در ما نیست. استاد شما با همه این تفاسیر فردی مثل هاشمی که حتی انگلیسی ها و وهابیت تو این انتخابات ازش حمایت کردند ذیل رهبری و نظام می بینید؟ هم نگرانیم و هم دل قرص به یاد فرمایشات پیر راهمان خمینی کبیر. مگر غیر این است که در مقابل استکبار جان ناقابلمان را در نهایت بدهیم و این آرزوی ماست. ما پیروزیم حتی با جمعیتی کمتر از جمعیت فعلی حزب الله که بیش از همیشه ی تاریخ است. ما پیروزیم چون دنیا را محل عبور می دانیم و دعای قنوتمان شهادت است. ما پیروزیم چون نسبتمان را با رهبری نسبت یاران حسین علیه السلام با آن حضرت می دانیم. ما پیروزیم چون خدا فرمود ان حزب الله هم المفلحون و ان جند الله هم الغالبون. دشمن از شدت بغض بمیرد که ما تا آخرین نفس ایستاده ایم. امروز روز ناامیدی نیست امروز روز همت دوباره و تلاش بیشتر از قبل است. نبودیم که ببینیم حال رزمندگانی را که بعد از شکست عملیات همین گونه مثل ما بغض می کردند ولی حال خودمان را با آنها یکی می بینیم. همانطور که آنها کوتاه نیامدند و دست از مبارزه نکشیدند ما نیز راهشان را ادامه می دهیم چون ما و آنها هم حالیم. ببخشید خیلی دلم غصه داشت اینجا را بهترین جا دیدم که درد دل همه بچه های حزب الله را بگم. ببخشید که خیلی پراکنده گویی کردم. التماس دعا یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آقای هاشمی با همه‌ی ضعف‌هایی که دارد این‌طور نیست که گمان کنیم مقابل رهبری ایستاده است، در عین آن‌که مقام معظم رهبری فرمودند: از بعضی جهات با ایشان اختلاف نظر دارم. از طرفی مردم تهران در مقابل دو لیست قرار گرفتند و همین‌که نخواستند به لیستی رأی دهند که سرلیست آن آیت اللّه یزدی بودند؛ عملاً به لیست دیگر رأی دادند. و این نه مقابله با رهبری است و نه پیروی از دشمن. موفق باشید

15122
متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله استاد بزرگوارم: پاسخ های شما به سوالات اخیر کاربران در باب انتخابات اسفند 94 را مطالعه کردم و دیدم چنان لطافتی دارد که قرار گرفتن در مسیر فهم آنها برای نفوس با اخلاص که خانه وجودشان را در معرض تندبادها حوادث روزگار فعلی می بنند، حقیقتا سهل ممتنع است. اگر بخواهم در مسیر این نوع تفکر لطیف لمحه ای قرار گیرم (یا بگو بیقرار گردم) باز به همین می رسم که هنوز انگار زمین و زمان به کمال استعداد خود برای فهم افق برتری که امام راحل بزرگوار به روی انسان گشوده، نرسیده و هنوز حتی جریان راست گرای واقعی یا اصلاح طلب واقعی ما نتوانسته هویت و شخصیت خود را ذیل آن نور دوران معاصر قوام دهد و در بلندای دیگری مافوق دعواهای سیاسی چپ و راست برای تمدن سازی اقدام کند. گفتمان های رایج اصولگرا و اصلاح طلب و میانه رو با همه چالشهایی که در ظاهر چشم ما با یکدیگر دارند، در ظلمت مدرنیته گرفتارند و کم توفیقی هر دو جناح که امتحان خود را در دوران سازندگی و اصلاحات و مهرورزی و در مجالس متفاوت نشان دادند ریشه در همین گرفتاری دارد. جالب آنکه همگی در یک چیز مشترکند و آن عدم فهم افقی که رهبری گرانقدر ذیل نور امام متذکر آن هستند. نشانه این غقلت از روحی که آقا متذکر آن است اینکه می توان توصیه ها و راهبردها و تذکرات یکسانی را در کلام آقا پیدا کرد که به همه جناح ها در زمان مسئولیست شان داشته اند و این نشانه ها هم در دولت آقای هاشمی و هم در دولت آقای خاتمی و هم در دولت آقای احمدی نژاد و هم در مجالس اصولگرا و هم در مجالس اصلاح طلب مشهود است. همه جناح ها و افراد سیاسی - بجز معدود کسانی که مسلما گرگهایی در لباس میش هستند - به نظر بنده دلسوزانه می خواهند برای کشور خدمت کنند و هر کدام در قرائت خاص خود یک وجهی از وجوه توجهات این سویی امام را برجسته تر می کنند یکی عدالت را و یکی آزادی را، یکی جمهوریت را و یکی اسلامیت را، یکی آبادانی را و یکی کارفرهنگی را.... اما همگی در گفتمان های خود برای نحوه اداره کشور و به پیش بردن اقتصاد بیمار و فرهنگ مظلوم به سمت توسعه ذیل تمدن غربی مشترکند. این است که مردم مستضعف ما (به معنی قرآنی کلمه) بجای آنکه در معرض آن لطایف تفکر قرار گیرند، یک روز آرمان و مطلوب و مطالبات خود را در گفتمان این جناح می بیند و به فلان رای می دهد و روز دیگر در جناح مقابل به بهمان رای می دهد. و این دست به دست شدن قدرت میان جریان ها سالهاست ادامه دارد و عملا نه مردم و نه حکومت و نه نخبگان و خواص بسمت غفلت زدایی از ظلمات زمانه علی نحو راقی سیر داده نمی شوند. آری شاید هنوز زمان کمال استعداد قرار گرفتن در مسیر چنان تفکر لطیفی که شما متذکر آن هستید فرانرسیده است... بقول شاعر دردآشنای روزگارمان آقای برقعی: و این بحر طویل است... عصر یک جمعهء دلگیر، دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است؟ چرا آب به گلدان نرسیده است؟ چرا لحظه ی باران نرسیده است؟ و هر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است، به ایمان نرسیده است و غم عشق به پایان نرسیده است. بگو حافظ دلخسته ز شیراز بیاید بنویسد که هنوزم که هنوز است چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است؟ چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است؟ دل عشق ترک خورد، گل زخم نمک خورد، زمین مرد، زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد، فقط برد، زمین مرد، زمین مرد، خداوند گواه است، دلم چشم به راه است، و در حسرت یک پلک نگاه است، ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی، برسد کاش صدایم به صدایی...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از این‌که متوجه‌اید روحِ شاعرانگی، روحِ تذکر به این دوران است؛ بسیار دلگرم شدم و حقیقتاً در افقی که شاعر می‌گشاید، می‌توان از کدورت دعواهای جناح‌های سرگردان آزاد شد و به جایی نظر کرد که به گفته‌ی جناب حافظ: «می‌وزد از چمن نسیم بهشت / هان بنوشید دم به دم میّ ناب» در چنین شرایطی که در صبح‌دمان ژاله بر رُخ لاله می‌چکد، از چمن‌زار مظاهر، نسیم بهشت می‌وزد و تمام فضا را آماده می‌کند که تا سالکِ طالب حقیقت در عالی‌ترین شرایط توحید که امکان تحقق عشق خالص در میان است، از نوشیدن میّ نابِ محبت کوتاهی نکند و نگذارد در چنین شرایطی غیر از رجوعِ به حق چیز دیگر در میان آید. این حالت را در پیاده‌روی اربعین در بین انبوه زائران حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» و یا در حرم امامان معصوم«علیهم‌السلام» به‌خوبی می‌توان احساس کرد که چگونه نفحات الهی، شوری آتشین بر قلب‌ها انداخته به طوری‌که هرکس در تلاش است در نوشیدن میّ ناب که همان عشق خالصانه است، عالی‌ترین سبقت را به صحنه آورد. موفق باشید 

15119
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استادم: ضمن تشكر از حضرتعالي در پاسخ به سوال اينجانب (سوال 15103) بنده نيز روي هم رفته چنين نگاهي را داشتم. بنده نيز معتقدم نتايج انتخابات تهران (بالخصوص) و ساير شهرها ضرورت يك بازخواني از موقعيت تاريخي انقلاب اسلامي توسط تمامي كساني كه خود را به معناي واقعي كلمه در «جبهه» انقلاب احساس مي كنند، را متذكر مي سازد. ضرورت بازتعريف زندگي ديني به اين معنا كه خود را از مفهوم انگاري آزاد كرده و به سوي وجودانگاري حركت كنيم. ديگر خود و جوانان محيط پيراموني را از ظاهر عبادات و شعائر به سوي خويشتن پنهان حركت دهيم كه در اين صورت، ديگر با تكرار عبادات و استقامت در راه حق نه تنها خسته نمي شويم بلكه روز به روز بيشتر به شعف مي آييم و از اينكه با خدمت در تمامي عرصه ها ( فرهنگ، هنر، اقتصاد و...) توسط مردان و زنانمان خود را در يك حضور تاريخي انقلاب اسلامي احساس مي كنيم، احساس تقرب بيشتري به درگاه خداوندي مي كنيم و از اينكه فرهنگ تجدد هر روز با تكنيكي و ابزاري و سرگرمي قصد تسخير روح و عالم ديني جوانان ما را داشته باشد، ديگر نگران نمي شويم. چرا كه مي دانيم «آنكس كه در خانه اش صنم دارد / گر نيايد برون چه غم دارد». استاد گرانمايه، اكنون كه خداوند متعال از طريق شما، ذره اي طعم زندگي در حال را به ما چشانيده است..... استاد نمي دانم چگونه شرح حديث دل با شما بگويم. بيقرار ديدارتان هستيم. در ضمن به نظر حضرتعالي، براي بازتعريف جايگاه خود در حضور تاريخي انقلاب اسلامي، نقطه شروع كجاست؟ با سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «سلوک ذیل شخصیت.....» تحت عنوان «هندسه‌ی فکری» شده است. تصور بنده آن است که اگر پنج ضلع هندسه‌ی فکری که در جلسه‌ی 16 کتاب مطرح شده است، دنبال شود؛ بشود فقرِ تفکری که جامعه از آن رنج می‌برد جبران شود. موفق باشید

15103
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزيز. خواستم تحليل شما از نتايج خبرگان، مجلس شوراي اسلامي (كل كشور) و مجلس شوراي اسلامي (تهران) را بدانم. ظاهراً رفتار انتخاباتي مردم تهران با ساير نقاط كشور تفاوت داره. سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد انتخابات خبرگان که در کلّ کشور حتی در تهران، جهت‌گیریِ غالب با نظر به روح اصول‌گرایی به صحنه آمده است حتی همان‌هایی که در لیستی بودند که آقای هاشمی در رأس آن قرار داشت. و در مورد اصلاح‌طلبان و روح اصلاح‌طلبی؛ باید چند نکته را از هم تفکیک کرد. اول این‌که این نوع گرایش به اصلاح‌طلبی که امثال آقای دکتر عارف سرلیست آن است، غیر از آن اصلاح‌طلبی است که نظر به امثال آقای میرحسین موسوی دارد. و از این جهت می‌توان گفت جریان اصلاح‌طلبی از آن روحیه عبور کرده است، ولی نه به معنای آن‌که از وضعیتِ سکولاریته‌ی تاریخی که جهان را فرا گرفته است، آزاد شده باشد. نکته‌ی دوم موضوع اصول‌گرایی ما است که از یک طرف در همان وضعیت سکولاریته قرار دارد با کمی چاشنیِ تدیّن، و از طرف دیگر در دوره‌های قبل نشان دادند آن‌طور که شایسته‌ی انقلاب است، پرورش لازم نداشته‌اند و گرفتار یک نوع فقر فکری و عدم احساس حضور تاریخی هستند. و سومین نکته که از همه مهم‌تر است روبه‌روشدن با وضعیتی است که سکولاریته‌ی پنهان، به‌خوبی در کلیّت انقلاب توسط اصحاب فکر و فرهنگ تبیین نشده است و ما به خودآگاهیِ تاریخی نسبت به آن، دست نیافته‌ایم در آن حدّ که وضعیت خود را درست درک کنیم و به مردم خود افقی ماوراء وضعیت روحِ سکولاریته‌ی جهان معاصر را نشان دهیم تا در مقابل وعده‌های جریان‌های متجددمآب، از خود شیفتگی نشان ندهند. ما هنوز متوجه نیستیم که نگاه سکولاریته یک موضوع تاریخی است و باید با نظر به امکان‌های خود و بدون عجله و با برنامه‌ریزی‌های عمیق از آن عبور کنیم. هنوز نمی‌دانیم در چه محدوده‌هایی برای تحقق انقلاب اسلامی باید عمل کرد؛ وضعیت خود را درک نکرده‌ایم و متأسفانه امید به نتایج زودبازده داریم.  باید نسبت به وضعِ موجود خود که بین انقلاب اسلامی و فرهنگ تجدد قرار گرفته‌ایم، به طور جدّی فکر کنیم. ما نمی‌توانیم چشمِ خود را بر روی جذبات فرهنگ غربی ببندیم مگر آن‌که مردم خود را به جذباتی بس عالی‌تر آشنا کنیم. امروز در مقابل آتشفشانی از امیالِ نفس امّاره قرار داریم که به قول شهید آوینی: در مقابل این آتشفشان هر خانه‌ای امکان مقاومت ندارد، باید «خانه‌ای در دامنه‌ی آتشفشان بنا کرد» تا سنگ‌بناهای آن خانه در مقابل توده‌های مذاب آتشفشان، بتوانند مقاومت کنند، وگرنه همواره ما خواسته یا ناخواسته در ادامه‌ی زندگی غربی روزگار می‌گذرانیم و طعم خوش آزادگی از مناسبات دنیای غرب را به جان خود نمی‌رسانیم. ما از آن جهت مأیوس نیستیم که انقلاب اسلامی بابِ تفکر نسبت به غرب را به ما آموخته است و راهِ عبور از زمستانِ نیهیلیسم را در مقابل ما باز گذاشته. تندبادهایی در حالِ وزیدن است، ولی مقاومت نیز فراموش نگشته. با حضور در تاریخی که از طریق انقلاب اسلامی شروع شد نه‌تنها از دوقطبی‌های القایی عبور می‌کنیم بلکه معنای زندگی در انقلاب اسلامی را اصالت می‌دهیم. در ضمن نظر جنابعالی را به جواب سؤال‌های شماره‌ی 15090 و 15100 جلب می‌نمایم. موفق باشید

15110
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: مدت هشت ساله که با مشکلی مواجه هستم که بسیاری از وقت و انرژی من رو می گیره و باعث ناراحتی خودم و اطرافیانم میشه. اگه ممکنه راهنمایی بفرمایید تا بتونم حلش کنم. مشکل اینجاست که هر وقت با کسی در هر موضوعی خصوصا در مورد مباحث دینی یا سیاسی یا حتی خانوادگی بحث می کنم از پذیرفته نشدن حرفم بسیار ناراحت میشم (چون اعتقاد به درست بودنش دارم و در مودرش مطالعه و فکر کردم). اما مشکل بزرگتر وقتی شروع میشه که مدتی از اون بحث گذشته و بحث تموم شده ولی من داخل تنهایی خودم اون بحث رو ادامه میدم و ناراحتی های همراهش خیلی خیلی بیش تر میشه و من و بسیار برافروخته می کنه. با اینکه مدت هاست از بحث کردن دوری می کنم ولی بحث و جدل هایی که در گذشته برام اتفاق افتاده مدام برام تکرار میشه و روز به روز به ناراحتی هام اضافه می کنن. امیدوارم بتونم به توصیه هاتون عمل کنم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح آزاداندیشی و تفکر، انسان را به وجوهِ مثبت و درست سایر اندیشه‌ها آگاه می‌کند. ما چون از نظر تاریخی گرفتارِ فقر تفکر هستیم و تک‌ساحتی و ایدئولوژیک فکر می‌کنیم، نمی‌توانیم وجوه سایر افکار را بنگریم. موفق باشید

15102
متن پرسش
با سلام خدمت حضرت استاد: پرسشی دارم که هر وقت به آن فکر می کنم واقعا پاسخی قانع کننده برایش نمی یابم. از شما استاد گرانقدر خواهش می کنم مرا در یافتن پاسخ آن یاری نمایید. در انتخابات سال 84 حضرت آیت الله جوادی آملی از آقای هاشمی رفسنجانی دفاع عجیبی کردند. آیت الله جوادی آملی در بخشی از این سخنرانی گفته است: این مرد بزرگ به نام جناب آقای هاشمی رفسنجانی (حفظ الله)، دنیا رویش حساب می کند، خب این هم یک روحانیت است امّا مصداق همان حرف حضرت علی(ع) درباره مالک اشتر که لوکانَ حجراً لکانَ صَلداً (اگر سنگ بود، صخره ای سخت می نمود). وی می افزاید: جناب آقای هاشمی رفسنجانی اگر درخت بود، تک درخت بود، مشابه تک درختی که در پای کوهی می روید و تمام آنجا را سبز می کند. که لینکش را در زیر قرار می دهم http://www.aparat.com/v/axdbH/%D8%B3%D8%AE%D9%86%D8%A7%D9%86_%D8%A2%DB%8C%D8%AA_%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%AF%DB%8C_%D8%A2%D9%85%D9%84%DB%8C_%D8%B1%D8%A7%D8%AC%D8%B9_%D8%A8%D9%87_%D8%A2%DB%8C%D8%AA_%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D9%87%D8%A7%D8%B4%D9%85%DB%8C چگونه فردی مثل حضرت آیت الله جوادی آملی نتوانسته اند آقای هاشمی رفسنجانی را بشناسند که این گونه درباره او سخن می گویند؟ پس بصیرت چه می شود؟ آن هم در زمانی که خواص باید به مردم آگاهی و بصیرت بدهند!؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جواب این سؤال، جواب ساده‌ای نیست. فکر می‌کنم در نگاه آیت اللّه جوادی، آرمان‌شهری مدّ نظر است که آقای هاشمی در تحقق آن، تواناییِ خوبی دارند. و از این جهت آیت اللّه جوادی نظرشان به آقای هاشمی مثبت است. ولی از آن جهت که شدیداً مؤیدّ رهبری انقلاب هستند و موضع ضد استکباریِ ایشان را دنبال می‌کنند، نمی‌توان گفت آیت اللّه جوادی کلیّت آقای هاشمی را پذیرفته‌اند. موفق باشید

15100
متن پرسش
استاد عزیز سلام: چرا مردم به اصلاح طلبان و جبهه مقابل رهبری رای دادند؟ ریشه ی این حرکت و انتخاب از کجاست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌توان گفت رأی‌دادن به اصلاح‌طلبانی مثل آقای دکتر عارف به معنای رأی‌دادن به جبهه‌ی مقابل رهبری است! مردم آقای دکتر عارف را روشنفکری می‌دانند که معتقد به ارزش‌های انقلاب و اسلام است و هیچ نسبی با جریان فتنه ندارد، ولی در عین حال روش  ِ متجدد مآبانه‌ی خود را دارد. در ضمن نظر جنابعالی را به جواب سؤال 15103 و 15090جلب می‌نمایم. موفق باشید  

15090
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: دیدید استاد نگذاشتید بروم یک دیوار رو به آفتاب پیدا کنم و سرم را به تعداد وزرای دولت، بر قسمتِ تیزش بکوبم و فرمودید: عجله نکن! دیدید اکبر هاشمی بهرمانی رفسنجانی. رأی آورد! دیدید دوباره قرار است سوار بویینگ بشویم! دیدید دوباره قرار است به ریش احمدی روشن بخندند! دیدید دوباره قرار است یه جاهایی را گِل بگیرند، یه جاهایی را سیمان! دیدید قرار است دست فابیوس را محححکم و صمیییمانه بفشریم! دیدید دوباره قرار است به تندروی متهم شویم! دیدید نرفتید نماینده‌ی خبرگان شوید و بشوید استخوان در گلو و خار در چشم! مالک پسته‌های لب خندان! دیدید دوباره قرار است هم برای!! خدا!! نماز بخوانیم، هم دم !!!! کدخدا!!! را ببینیم! دیدید دوباره قرار است دیپلماسیِ زانوزدن! دست‌دادن! دیدار با ساپورت‌پوشان! تکرار شود! دیدید که تا حضرت آقا حفظه الله به ذلیل‌کنندگانِ سربازان تسلیم شده، مدال دادند؛ دار و دسته‌ی تاجرانِ پسته و دکل نفتی و کرسنت و ... هزار !ک و ف ت!. و .! ز ه ر م ا ر! . هم به دیپلماسان برجام نافرجام پسا برجام پسا تحریم مدال دادند! انگار مردمی که به بعضی‌ها رای دادند هم مثل من عقلشان پاره سنگ بر می دارد! شقشقیه ..... العفو. انا العبد الاحمق، و انت العبد الصبور. الخنده بر لب. ال دل گنده. ال ناظر. ال به فکر السماء نه به فکر الصندق. انا اَل بازیکن، و انت ال داور، انت مشتاق لقاء، انا حرص خور در حدِ دق. انت الصبور، انا خون به دل. راستی شما می دانید شاهان چقدر دیگر عمر می کنند اگر فقط مانده یارانه! تا جیبشان پر شود حقیر حاضرم بدهم کلیه ام را هم می فروشم. چه فایده مگر هل من مزید تمامی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حاضرم به خاطر این صفا و دلسوزی که شما دارید، مرا در همان قبری بگذارند که بعداً شما هم در آن تشریف می‌آورید، از بس که قلب شما نورانی است. ولی در دنیا پهلوی هم نیستیم. شما از شهداء عقب‌ افتاده‌اید و نمی‌توانید در این تاریخ پرآشوب زندگی کنید! شما خط‌شکن‌اید و حوصله‌ی زندگی در این تاریخ، روحِ شما را مکدّر می‌کند. تحمل سیاسی‌کاریِ سیاست‌بازان را ندارید! که با چه حکمت و حوصله‌ای باید در چنین فضایی تمدنِ نوین اسلامی را پایه‌ریزی کرد و زیر سایه‌ی رهبر بزرگ انقلاب اسلامی مواظب بود در عین حفظ تفاوت‌های سلیقه‌ها، گرفتار دوقطبی‌های القائی دشمن نگردید. توصیه می کنم بحث اخیری که در جلسه‌ی شب یکشنبه تحت عنوان «قرآن و دعوت به عقل تاریخی» را شد، استماع فرمایید. موفق باشید

15088
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد محترم: استاد عارض ام خدمتتون،صلاح هست که طلبه ها وارد جریانات سیاسی شوند به همان کیفیتی که حضرت آقا فرمودند؟ جزئیات اش رو میشه شما بفرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضع‌گیری‌های کلّی و فهم جایگاه کلّی حادثه‌ها و جریان‌ها لازم است در جریان‌های سیاسی حاضر باشید ولی در مسائل جزئی باید مواظب بود قرار نگیرید و به تعبیر مقام معظم رهبری، دشمن‌شناسی را فراموش نکنید. موفق باشید

15051
متن پرسش
سلام: شما معتقد هستید که نباید نگران انتخابات باشیم و اگر افرادی که مد نظر ما هستند رای نیاوردند دیگه همه چیز تمومه زیرا همه این کاندیدها در شورای نگهبان غربال شده اند و... حال چرا رهبر انقلاب این جملات را می فرمایند: ( مخصوصا جمله دوم)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شورای نگهبان به صورت کلّی نظر می‌دهند و این غیر از آن است که گرایش بعضی سالم نیست. البته در هر صورت این‌طور نیست که کار ما تمام باشد، بلکه تازه شروع شده است. موفق باشید

15061
متن پرسش
سلام: خسته نباشید استاد. بحمدلله تا عیدِ انتخابات کم مانده است. بهمین منظور سوالی داشتم: 1. همانطور که آقا فرمودند: نفوذی فقط کسی نیست که خودش بداند چه می کند. برخی نفوذی اند و نمی دانند چه می کنند. حال با توجه به این جمله. ما اگر ببینیم آقای «ه‌» که برای خودش از لحاظ علمی عالِمی است. از لحاظ سیاسی هم کم سابقه نیست که بگوییم ندانسته و گولش زده اند. به این افراد و امثال آن هم ما باید بگوییم نفوذی که خودشان نمی دانند؟ بنظر بنده کاملا واضح است که خودِ طرف می داند. چطور می شود که از کسی هم سعودی ها حمایت کنند. هم شبکه کلمه. هم بی بی سی. هم برخی عناصر ضد دینی. هم برخی عناصر ضد انقلابی. هم طرفداران داعش. هم انگلیسی ها. هم امریکایی ها و... بعد ما بگوییم این آدم نفوذی است که خودش نمی داند؟! اصلا امکان ندارد. به نظرم مصداق حرف حضرت آقا به سران فتنه و بزرگان فتنه باز نمی گردد و فقط به آنهایی که گول اینها را خوردن باز می گردد. خواستم نظر شما را هم بدانم. ممنون. بنده که در این چند وقت چه در سخنان خود چه خصوصی چه عمومی به مردم فهماندم که: حواستان باشد از کسی که حمایت شده ی دشمن باشد هیچ خیری در نمی آید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور حضرت آقا نفوذ فرهنگی است که فرهنگ سکولار را حتی ناخودآگاه مورد اهمیت قرار می‌دهد دشمن برای نفوذ کاری می‌کند که دیگر انسان‌ها جویای حقیقت نباشند تا جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی که در مقابل فرهنگ تجدد، تأکید بر حقیقت است، برای انسان‌ها بی‌معنا شود. دشمن در امر استحاله انقلاب، کاری می‌کند تا آن‌چه را ملت ما بر اساس آن انقلاب کرده‌اند از درون پوک کند. برای رسیدن به این هدف، سعی دارد حقیقت را نسبی نشان دهد تا عملاً انسان به جای خدا بنشیند و اهداف نفس امّاره‌ی انسان‌ها اصالت پیدا کند. در این حال جایگاه انقلاب اسلامی برای چنین انسانی معنا ندارد تا ولایت فقیه که رکن رکین نظام است معنا داشته باشد. آن‌چه می‌ماند ولایت علوم تجربی و تکنولوژی است. این نوع نگاه، نگاه کسانی است که خودی نیستند و خداوند در مورد آن‌ها توصیه می‌کند: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفي‏ صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ.....‏» اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد! محرم اسرارى از غير خود، انتخاب نكنيد! آن‌ها از هرگونه شرّ و فسادى در باره‌ی شما، كوتاهى نمى ‏كنند؛ آن‌ها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشيد، نشانه‌ی دشمنى‌هاى‌شان ‏از كلام آن‌ها آشكار است؛ و آنچه در دل‌هايشان پنهان مى ‏دارند، از آن مهم‌تر است. (آل عمران/118). موفق باشید  

15059
متن پرسش
با سلام و عرض ادب ميشه راهنمايي بفرماييد به جه كسي راي بدهم كه به وظيفه عمل كرده باشيم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده بیشتر به لیست مجمع اصول‌گرایان فکر کرده‌ام و در خبرگان هم به لیست جامعه‌ی مدرسین. موفق باشید

15050
متن پرسش
سلام علیکم: فرمودید به لیست پیشنهادی جامعه مدرسین قم رای بدیم استاد لیست پیشنهادی جامعه در تهران، حرف و حدیث بسیار دارد: 1. محمد یزدی 2. احمد جنتی 3. محمد امامی کاشانی 4. محمدعلی موحدی کرمانی 5. محمد تقی مصباح یزدی 6. سید ابوالفضل میر محمدی 7. ابراهیم امینی 8. سید محمدرضا مدرسی 9. علیرضا اعرافی 10. علی مؤمن 11. محمد ری شهری 12. قربانعلی دری نجف آبادی 13. محمدباقر باقری کنی 14. حسن روحانی 15. غلامرضا مصباحی مقدم 16. محسن قمی خصوصا که آقای پناهیان فرمودند به افراد مشترک لیست رأی ندهید. نظرتان چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای تهران، موضوع نسبت به اصفهان متفاوت است. زیرا در تهران احتمال رأی‌آوردنِ مشترکین هست، لذا اگر پیشنهادِ جناب آقای پناهیان عمل شود، سه بزرگواری که انگلیس‌ها خواسته‌اند که رأی نیاورند، تقویت می‌شوند. موفق باشید

15046
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام: استاد با توجه به این که در مصاحبه تان شعار مرگ بر آمریکا را نوشته بودید و چند وقتی است ذهن بنده را مشغول ساخته و سخنان دیگران را هم می شنوم مبنی بر اینکه چرا با وجود ارتباط با آمریکا ما مرگ بر آمریکا می گوییم از شما خواهش می کنم نظرتان را راجع به این شعار برای بنده ارسال فرمایید البته بنده به این افراد متذکر شدم آمریکا شخصی نیست بلکه یک فرهنگ است که مقابل فرهنگ دینی است و ما این فرهنگ را محکوم می کنیم البته این به عقل ناقص بنده خطور کرده است. با تشکر اجرکم عندالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به فرمایش مقام معظم رهبری؛ «ما نمی‌خواهیم برای خودمان دردسر بیخودی درست کنیم، بعضی‌ها نگویند شما مدام آمریکا را وادار می‌کنید و تحریک می‌کنید، نه! آمریکا تحریک نمی‌خواهد، آمریکا دشمن است». با توجه به این سخنان است که باید تلاش کنیم دشمن، گم نشود وگرنه غافل‌گیرانه ضربه‌ای می‌خوریم که به‌راحتی به تعادل اولیه‌ی خود برنمی‌گردیم. مذاکره تنها برای آن بود که بهانه را از دست دشمن در رابطه با تسلیحات هسته‌ای بگیریم، وگرنه فرهنگ مقابله با استکبار برای ما همیشه باید پا برجا باشد. موفق باشید

15041
متن پرسش
سلام: علامه مصباح رو تو بی بی سی چند روز پیش گفتن: رای ندید. میگم استاد. یعنی انقد. علامه مصباح به ضرر اینا بوده؟ مگه چیکار کرده استاد؟ اینکه میگن شهید مطهری زمان بخاطر همینه نه؟ ما که زیاد از بحثای تخصصی سر در نمیاریم. فقط علما رو دوست داریم خیلی.. یا علی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهترین کار را می‌کنید که علمای انقلابی را که متخلق به اخلاق و تقوا هستند، دوست می‌دارید و به اندکْ بهانه‌ای آن‌ها را نفی نمی‌نمایید. حالا معلوم می‌شود ریشه‌ی آن‌همه تخریبِ سال‌های گذشته که نسبت به چنین علمایی می‌شد، زیرِ سرِ دشمن بود. آیت اللّه مصباح با سخنرانی‌هایی که در زمان دولت اصلاحات در نماز جمعه‌ی تهران انجام دادند، دشمن را از نقشه‌هایش ناکام گذاشتند و حال او از سر عصبانیت چنین سخنانی را می‌گوید. به گفته‌ی جناب آقای دکتر سعید جلیلی: «حضرات آیات جنتی، یزدی و مصباح هستند که در مواقع حساس عماروار کنار رهبری می‌ایستند». موفق باشید

15039
متن پرسش
با سلام: حاج آقا تو را به خدا دیگه شما این بحث صالح و اصلح و فاسد و افسد را مطرح نکنید! آخه چرا ما باید از ترس مار غاشیه پناه ببریم به آب گندیده. ما حزب اللهی ها آخه چرا اینقدر بیچاره ایم که یک عمر از ترس دشمن و انگلیس و آمریکا باید بریم پشت کسانی بایستیم که در عمل فرسنگ ها با انقلاب فاصله دارند، آن هم به اسم تکلیف شرعی تکلیف شرعی. آخه آقایون طبق کدوم زد و بند سیاسی نشستند این لیست سی نفره کذایی تهران را درآورند و حالا به اسم تکلیف شرعی از ما رای هم می خواهند. آقایون واقعا نمی فهمند که فقط جماعت مذهبی هستند که به اینها آن هم از سر تکلیف بهشون رای می دهند، آن موقع حتی حاضر نیستند حداقل های مورد انتظار ما را هم در لیستشون تامین کنند. ولی من بیچاره از ترس دشمن و تفرقه ... باید برم بهشون رای بدم. یه روز باید از ترس خاتمی بدو بدو بریم به ناطق نوری رای بدیم حالا ناطق و خاتمی رفیق گرمابه و گلستان هم هستند. یه روز باید از ترس یکی دیگه به لاریجانی رای بدیم حالا طرف تو لیست اصلاح طلب هاست و قس علی هذا. من که عمرا به این لیست رای نمی دهم و به نظرم هم اصولگرایان در این انتخابات حداقل در تهران شکست سختی می خورند و این شکست هم نه تقصیر امثال ما که مستقیما بر گردن خودشون است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تصور بنده آن است که عقلِ تاریخی باید کنار وظیفه‌ی شرعی قرار گیرد تا انسان در تاریخِ خود وسعت یابد و شکوفا شود. جناب آقای دکتر حداد با هزاران محذوری که داشته‌اند به این نتیجه رسیده‌اند. نمی‌توان محذورات ایشان را در نظر نگرفت و به‌راحتی از آن عبور کرد! موفق باشید

15037
متن پرسش
سلام استاد عزیز: این که انسان «دوست ندارد» در انتخابات مجلس دنبال نامزدی راه بیفتد و متعصبانه ولو اصلح حمایت کند آیا این اندیشه نشان از نهفته بودن رذایل اخلاقی در ضمیر انسان مانند «تکبر» یا غیره می باشد؟ یا بالعکس نشان از «معرفت انسان به خویش»؟ با سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه خیر، نشانه‌ی عزّت نفس است. موفق باشید

15007
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: با توجه به اینکه انتخاب اصلح واجب است اما گاهی اصلح رای نداشته و اگر به صالح مقبول رای ندهیم ممکن است کسی رای بیاورد که صلاحیت کمتری دارد با این توضیح بین اصلح و صالح مقبول باید به کدامیک شرعا رای داد؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکته‌ی مهمی است. جناب آقای دکتر حداد عادل با توجه به همین نکته موضوع «صالح مقبول» را مطرح کردند، زیرا این یک نحوه عقلانیت است و به یک معنا، دفعِ افسد به فاسد می‌باشد. موفق باشید

14943
متن پرسش
سلام: نظر شما در مورد لیستی رأی دادن چیست؟ آیا وقتی برخی را فاقد صلاحیت می دانیم می توانیم به صرف جلوگیری از ورود احتمالی رقیب خطرناک به لیست اصولگراها رای دهیم؟ بعضی ها می گویند جمله ی رهبری که چند روز پیش گفتند که مواردی که نمی شناسم به لیست اعتماد می کنم کنایه ای بود برای اینکه مذهبی ها به لیست اصولگراها رای دهند؟ می گویند چرا رهبری در این مقطع این کلام را گفتند. پس لابد منظوری داشتند. خلاصه شما اگر در تهران می بودید و برخی افراد را فاقد صلاحیت می دانستید باز هم به لیست رای می دادید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از صحبت مقام معظم رهبری بر نمی‌آید اگر واقعاً برای شما مشخص شده که فردی در لیست اصول‌گرایان فاقد صلاحیت است، به او رأی دهید. فرمودند وقتی بعضی را نمی‌شناسم، به صاحبان لیست که مورد اعتمادند، اعتماد می‌کنم. و در مورد تهران به‌خصوص با اعتمادی که به جناب آقای دکتر حداد عادل هست، و با توجه به محذوراتی که آن عزیران دارند، نباید به راحتی از آن لیست عبور کرد. موفق باشید

14931
متن پرسش
سلام استاد بزرگ: این غمنامه‌ای است که نمی‌دانم چقدر حدیث نفس است و چقدر ریشه در حقیقت دارد لذا بر شما عرضه می‌کنم و نظر حضرتعالی را می‌خواهم. ببخشید که طولانی است، حجم آن را به نصف رساندم. درکی که از کلیت فضای اطراف خود دارم این است که آدم ها به لحاظ سطح فرهنگ و حداقل‌های زندگی اجتماعی، بعضا در سطح خیلی پایینی هستند. گاهی بی‌دلیل و گاهی نیز با دلایلی همچون خودبینی، حسادت، کینه یا ... دیگران را با زبانشان یا از طرق دیگر مورد آزار قرار می دهند یا ایجاد مزاحمت یا دخالت یا ..... می‌کنند. و همچون مار گزنده ای که از آنها می گریزی ولی اگر دستشان بهت برسد از نیششان در امان نیستی. اینکه مزاحمت ها و آزارهای خلق، همه در هستی جایگاه دارد و برای پاک شدن ما از رذایل و ظهور حلم است و همانطور که معصوم می فرمایند «ما رضای حق را در جفای خلق قرار دادیم»، یک موضوع است که از بحث حقیر خارج است. ولی اینکه چه می شود که آدم‌ها اینگونه می شوند و حتی گاهی بدون هیچ دلیلی خلق آزاری می کنند، موضوع دیگری است که برایم محل سوال و تأمل است. (تکمله: منظورم افرادی هستند که چنین رویه ای دارند وگرنه هیچ کس معصوم نیست). و اینکه چه اتفاقی می افتد که گاهی شخصیت خود را با خلق آزاری زیر سوال می برند و چه شده که از چنین درکی بازماندند که اگر رذیله ای دارند حداقل آن را بروز ندهد و در ظاهر آداب معاشرت و انسانیت را برای خاطر خودشان حداقل، حفظ کنند؟؟ اینکه پیامبر فرمودند مؤمن کسی است که دیگران از دست و زبان او در امان باشند، شاید بیشتر چنین تحلیلی بهم می‌داد که افراد مؤمن اینچنین نیستند (یعنی حرمت دیگران را حفظ می کنند) ولی مدتی است که مشاهدات تجربی ام غیر از این را می گوید. و ظاهرا بیشتر به فرهنگ تربیتی و خانوادگی آدم ها برمی گردد تا به ایمانشان. متأسفانه بعضا افرادی با سطح معرفتی خیلی قوی حرف هایی می زنند و برخوردهایی می کنند که می مانی به درک و شعور خودت از احترام به دیگران و از دین، شک کنی یا به «نوع» معارفی که خروجی اش پس از ده ها سال احترام به دیگران و عدم خلق آزاری نیست؟ نظرتون چیه؟ و آیا برای رساندن کتب معرفتی به افرادی که به خاطر فرهنگ و شخصیتشان خلق آزاری می کنند هم باید دغدغه داشت؟ آن وقت خروجی و ثمره ی این معارف دینی اجمالا غیر از حالات خوش معنوی برایشان چیست؟ وقتی به تجربه می بینیم چیزی به ایمان افراد به آن معنایی که معصوم فرمودند اضافه نمی شود و دیگران را از دست و زبان آنها ایمن نمی کند؟ یا باید به فکر چگونگی تغییر این رویه (رویه ی خلق آزاری) بود؟ (منظورم این نیست که در دل معارف چنین خاصیتی نیست و حرفم ناظر به خروجی عملی معارف است) اینها در حد سوال است و ابدا حرف نهایی برای این مسائل ندارم. آیا درکی که حقیر از انسانیت و ایمان دارم غلط است؟ نظر و تحلیل شما از این پدیده چیه؟ به نظرتان ضرورتی دارد به عنوان انسان مسلمان، الگوی احترام به دیگران و ادب در جهان باشیم با معنایی که شامل آنچه ذکر شد، باشد؟ از اساتیدی که در جلسات دانشگاه خیلی انسانی و حق مدارانه و بزرگوارانه تعامل می‌کردند نهایت تشکر را دارم، و با نظر به نگاهی که آن بزرگواران به ما آموختند، این غمنامه را به پایان می‌رسانم و منتظر نظرات راهگشای شما می‌مانم. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جنابعالی به نکته‌ی بسیار مهمی اشاره کرده‌اید و این مشکلی است که بیش از آن‌که فردی باشد، ریشه‌ی تاریخی دارد و بدین لحاظ چون معارف الهی در جایِ خود قرار نمی‌گیرند، تأثیر لازم را نیز نخواهند داشت. زیرا «تفکر» در جامعه حاکم نیست و عموماً افراد در فضای خصومت‌های ژورنالیستی به‌سر می‌برند. به همین جهت از سال‌ها قبل بنده به این نتیجه رسیدم که اگر «تفکر» به جامعه برنگردد و انسانیت انسان‌ها مدّ نظر قرار نگیرد، ما از دیانت خود بهره‌ی کافی نمی‌بریم، به همان معنایی که قرآن در ابتدایِ سوره‌ی بقره می فرماید: «این کتاب برای متقین، کتاب هدایت است». یعنی آن‌هایی که بنا دارند از کدورت‌ها و تنگ‌نظری‌ها آزاد شوند. کانون‌های دینی ما به‌جای آن‌که انسانیتِ دیگر انسان‌ها را درک کنند؛ غیرِ خود را با نگاه غیرِ حق می‌بینند و این تا آن‌جایی ریشه دارد که ما در تاریخ گذشته، اهل سنت را غیرِ خود می‌دانستیم و همین روحیه، از آن به بعد به نحوه دیگری وارد جامعه‌ی خودی یعنی شیعه شد، و هنوز با این‌که بنا است در بلوغِ آزادشدن از غیرِ خودی‌دیدنِ اهل تسنن رسیده باشیم، روحیه‌ی تحقیر دیگران در ما باقی مانده است. می‌فرمایید: «آیا درکی که از ایمان و انسانیت دارید، غلط است یا صحیح؟» کاملاً صحیح است. متأسفانه ما عادت کرده‌ایم رقیب‌سازی کنیم و لذا در تذکرات اخلاقی هم به‌جای آن‌که خود را متهم کنیم، رقیبِ ذهنی خود را متهم می‌کنیم که چرا رعایت اخلاقیات را نمی‌کند! و این‌جا است که حتی درس اخلاق، نتیجه‌ی ضدِ خود را می‌دهد. در کتاب «امام خمینی«رضوان‌الله‌‌تعالی‌علیه» و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» صفحه 351  عرض شده است: «ما هنوز گمان می‌کنیم با تحقق انقلاب اسلامی امری ساده به وقوع پیوسته که می‌توانیم در جزیره‌ای به نام ایران با آن به سر ببریم و به همین جهت نیازی نمی‌بینیم تا نسبت خود را با اطرافیانی که در یک گروه قرار داریم و با دیگر جریان‌ها باز تعریف کنیم. در این صورت باید بپذیریم ما با خیالات خود در این واقعه‌ی عظیم یعنی انقلاب اسلامی وارد شده‌ایم. و هرگز نباید برای خود امید پیروزی داشته باشیم زیرا نه خود را مجهز به سعه صدری کرده‌ایم که در آینده سخت به آن نیازمندیم و نه تلاش می‌کنیم جامعه را از دو قطبی بودن بین جناح‌هایی که به اهداف انقلاب معتقدند، خارج کنیم؛ همچنان اسیر جناح‌بندی‌های گذشته هستیم، زیرا معنای حضور در آینده‌ای را که در میان سایر ملت‌ها برای ما رقم خورده است متوجه نمی‌باشیم.» تا وسعت خود را و افراد جامعه را در این تاریخ وارد نکنیم، هنوز در تنگیِ فردانیت خود با افراد برخورد می‌کنیم. پیشنهاد بنده آن است که سعی کنیم حیطه‌ی انسان‌ها تغییر کند. وقتی افراد خود را به وسعت حضور در تمدن اسلامی احساس کردند، معنای خود را آن‌چنان تغییر می‌دهند که دیگر نه‌تنها به کسی بدی نخواهند کرد، از بدیِ دیگران نیز خواهند گذشت. موفق باشید   

 

14900
متن پرسش
سلام استاد: می خواستم در مورد تقوای سیاسی در حال حاضر بدانم. چه کاری تقوای سیاسی است؟ و دوم اینکه تقوای درونیِ شخصی با تقوای سیاسی می تواند بی ارتباط باشد؟ (مثلا کسی که خودش تقوا را زیاد رعایت نکند ولی در سیاست متقی باشد). استادمان جناب آیت الله تحریری گفتند: تقوای سیاسی اطاعت کامل از ولی (حضرت امام خامنه ای حفظه الله) می باشد. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم تقوایِ فردی بسیار در تقوای سیاسی و تعادل آن مؤثر است و حرف درست، همان است که حضرت استاد فرموده‌اند. موفق باشید

14808
متن پرسش
با سلام: استاد متن زیر را در یک سایت از قول اوباما که در مسجدی در آمریکا سخنرانی کرده دیدم. به نظر شما اینگونه اظهار نظر ها با توجه به روحی که ما از عالم غرب می شناسیم، هدف خاصی را دنبال می کند؟ اگر چنین است راه مقابله چیست؟ با تشکر «دفاع تمام قد اوباما از اسلام و مسلمانان در بازدیدش از یک مسجد» باراک حسین اوباما، اولین مسلمان زاده سیاهپوستی که در آمریکا به کاخ سفید راه یافت، امروز در اولین بازدیدش از یک مسجد در آمریکا در جمع مسلمانان به شدت از اسلام هراسی انتقاد کرد. اوباما ضمن تلاوت آیاتی از قرآن، گفت اسلام دین صلح است و برخی از اولین شهروندان آمریکایی مسلمان بوده اند و مسلمانانی در جامعه آمریکا داریم که پزشک، معلم، سرباز و ستاره ورزشی هستند. او با یادآوری دورانی که هیچ سیاهپوستی در آمریکا در تلویزیون نبود، گفت برنامه های تلویزیونی باید شخصیت های مسلمان بیشتری داشته باشند. او گفت هر کسی که ادعا کند آمریکا در جنگ با اسلام است با این کار فقط به گروه های تروریستی ای مانند داعش مشروعیت می دهد. او گفت تنوع مذهبی نقطه ضعف نیست بلکه نقطه قوت آمریکاست. برخی از کاندیداهای تندروی جمهوری خواه از بازدید اوباما از این مسجد در بالتیمور انتقاد کرده اند. ترامپ، یکی از همین کاندیداهای ریاست جمهوری، اخیرا در سخنانی جنجالی خواهان ممنوعیت ورود مسلمانان به خاک آمریکا شده بود. بر اساس یک نظرسجی، 29 درصد آمریکایی ها و 43 درصد جمهوری خواهان گمان می کنند اوباما یک مسلمان است. اوباما با اشاره به تندیس توماس جفرسون، از پدران آمریکا، که در آن به لزوم حفظ دین حضرت محمد در آمریکا تاکید شده، گفت جفرسون هم با چنین شایعاتی از سوی رقبا رو به رو شده بود و او اولین فرد نیست. اوباما گفت: «جفرسون و جان آدامز یک نسخه از قرآن داشتند و دین اسلام ریشه در تعهد به مهربانی، بخشش، عدالت و نیکوکاری دارد» اوباما گفت واژه اسلام از سلام می آید که به معنی صلح است و سلام علیکم به معنی درود و صلح و تهنیت بر شماست. اوباما گفت نبی اسلام محمد یاد داد که: «هر کس که می خواهد به بهشت برود، باید همان طور با مردم رفتار کند که از آنها انتظار دارد که با او رفتار کنند.» اوباما با تشویق مسیحیان به دفاع از مسلمانان، گفت: «حمله به یک دین حمله به کل ادیان است. ما باید در محکوم کردن الفاظ تنفرآمیز ثابت قدم باشیم» اوباما همچنین عناصر افراطی ای را که می خواهند نص و متن اسلام را به یک ایدئولوژی خشونت آمیز تبدیل و تحریف کنند محکوم کرد. او در سال 2009 هم در سخنرانی اش در یک مسجد در قاهره خواهان فصل تازه ای در روابط جهان اسلام و آمریکا شده بود. رئیس سازمان صهیونیست آمریکا با اشاره به سابقه این مسجد در محکومیت تحرکات نظامی اسرائیل، از بازدید اوباما از مسجد بالتیمور انتقاد کرد. کاندیداهای تندروی ریاست جمهوری بارها از اوباما خواسته اند حملات تروریستی را به اسلام رادیکال ارتباط دهد اما او گفته این کار به گروه هایی مثل داعش مشروعیت می دهد و او آنها را مسلمان نمی داند. منبع: نیویورک تایمز)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تصور بنده آن است که آمریکایی‌ها همان خطایی را که با پرورش طالبان مرتکب شدند و بعد طالبان بیخ ریش‌شان مانده است؛ با اسلام‌هراسی مرتکب شدند و حالا می‌بینند چه بلایی بر سرشان آمده است. همه‌ی این حرف‌ها در همان جاده‌ی آمریکایی‌بودنِ اوباما انجام می‌شود. او از بقیه‌ی آمریکایی‌ها جدا نیست، ولی این آمریکا است که باز اشتباه می‌کند و با نگاه ابزاریِ دیگر به اسلام و مسلمین می‌خواهد اشتباه خود را جبران کند. موفق باشید.

14776
متن پرسش
سلام علیکم: به تازگی حین خواندن قرآن به آیات 51 و 52 سوره مبارکه مائده رسیدم؛ آیا طبق این آیات سیاست خارجی نظام در این دوره اشتباه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیات مذکور می‌فرماید: یهود و نصاری را دوست نگیرید ولی می‌توان در صورتی که مذاکره با آن‌ها با محبت همراه نباشد، آن را انجام داد. زیرا مذاکره را نفی نکرده، و در سیره‌ی پیامبر نیز نفیِ صحبت با یهود و نصاری دیده نمی‌شود. موفق باشید

14736
متن پرسش
سلام علیک استاد: خسته نباشید. برخی از افرادی که اهل تحلیل سیاسی هستند می فرمایند آقای مصباح که در جریان انتخاب آقای جلیلی ایشان را به عنوان کاندید معرفی کرد با ادعای ولایی بودن بر خلاف رهبری عمل کردند زیرا رهبری این همه فرمود که وحدت اما جبهه ی انقلاب با معرفی ایشان بر خلاف رهبری عمل کردند و این شد که امروز نتیجه ی آن را در کشور می بینیم که این اختلافی که در میان درست کردند اگر واقعا اینان خود را ولایی می دانستند و با بصیرت اینگونه عمل نمی کردند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که حفظ وحدت به معنای آن نیست که آن‌چه را انسان حق می‌داند مطرح نکند و مقام معظم رهبری نیز چنین چیزی نمی‌خواهند که با حفظ وحدت مثلاً جریان‌های اصول‌گرا نامزدهای مورد نظرشان را مطرح نکنند! با طرح دکتر جلیلی معلوم شد انقلاب در چهره‌های سیاسیِ خود کسانی را دارد که به‌خوبی در امور اجرایی مطابق اهداف انقلاب عمل کنند. موفق باشید

نمایش چاپی