بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: امام خمینی(ره)، انقلاب اسلامی، تمدن اسلامی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
21018
متن پرسش

سلام استاد: ۱. امام علی اسد الله غالب می فرمایند که من با زنان جوان سلام نمی کنم چون می ترسم از صدایشان خوشم آید و...(شاید). خب الان بالفرض بنده حقیر برای خدا می خواهم بروم انگلیسی یاد بگیرم، برای این باید صدای زن جوان را گوش کنم برای مکالمه، یا صوت درسها و... خب آیا کلاس زبان رفتن اخلاقا اشکال داره؟ انگلیسی یاد بگیریم تا اسلام را ترویج کنیم، اگر کلاس بروم صدا زن جوان گوش دادن اشکالی نداره پس چرا امام علی...؟ ۲. ما هم می توانیم ظرفیت بزرگانی مثل رهبری و امام و...را با دعا بدست آوریم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سلام‌نکردنِ مولایمان به زنان جوان به جهت آن بود که آن‌ها گمان بد به خود راه ندهند و مشکل برای آن‌ها به‌وجود نیاید 2- حضور در جبهه‌ی حق در مقابل باطل با رعایت احکام الهی هرکسی را بزرگ می‌کند. مگر بزرگیِ امثال چمران و خرازی و باکری و قاسم سلیمانی از همان بزرگیِ حضرت امام و رهبری نیست؟! موفق باشید  

21021
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیزم: دو سئوال مهم: 1. در ترسیم فرایند تمدن نوین اسلامی که رهبری انقلاب فرمودند، چرا دولت اسلامی قبل از جامعه ی اسلامی قرار گرفته است؟ مبانی قرآنی و روایی آن را بفرمایید؟ 2. این که حضرتعالی می فرمایید، برای داشتن یک زندگی معنابخش و تعالی بخش و پیشبرد انقلاب به سمت قله ها، بایستی ذیل امام خمینی رضوان الله تعالی علیه سلوک فردی و اجتماعی با رویکرد اشراقی داشته باشیم. حال اگر ما در تفکرات و تصمیمات فردی و اجتماعی خود ذیل امام معصوم علیه السلام (نه امام خمینی (ره)) با رویکرد اشراقی تفکر کنیم و تصمیم فردی و اجتماعی بگیریم، آیا آن زندگی متعالی که هم منجر به پیشبرد انقلاب گردد، تحقق می یابد یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید دولتی تشکیل شود تا زیرساخت‌های یک تمدن در امورات مختلف شکل بگیرد. تمدن اسلامی که یک امر انتزاعی نیست. آری! این یک امر بدیهی است که تا دولتی تشکیل نشود، تمدنی شروع نمی‌شود؛ آیه و روایت نمی‌خواهد. 2- چرا که نه! بالاخره قلب حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در این تاریخ محلّ تجلیات خاص انوار الهی است. هر اندازه با سیره‌ی ایشان منطبق شویم، قلب ما منوّر به انوار الهی خاص می‌شود. موفق باشید

21014
متن پرسش
با سلام: استاد دو سوال از محضر شما داشتم اولی راجع به مدل حکومت داری ما، من راجع به ولایت فقیه نظر مثبتی دارم چه اینکه یک شخص فقیه مدیر مدبر آگاه به مسائل به خوبی می تواند عدالت را در زمان غیبت امام معصوم اجرا کند. من مشکلم با کارایی و عملکرد ولی فقیه است. الان در کشور ما طوری شده که نیروی نظامی تحت اشراف مستقیم رهبری است که الحمدالله شاهد قدرت نظامی هستیم. از آن سو چون بخش اقتصاد و فرهنگ و سیاست داخلی و خارجی در مقام اجرا توسط دولت ها اجرا می شود و رهبری خطوط کلی را مشخص می کند ما به خاطر خودخواهی دولت مردان و اینکه هر دولتی آمد سعی داشت نظرات خود را پیش ببرد شاهد پسرفت در این حوزه ها هستیم. واقعا اگر از همان روز اول همه چیر تحت اشراف مستقیم رهبر در مقام اجرا می بود و خود رهبری در مسائل اقتصاد و فرهنگ به صورت مستقیم وارد می شدند بهتر نبود تا شاهد این اوضاع نباشیم؟ از نظر شما بهترین مدل حکومت داری چه مدلی است؟ اما سوال دوم راجع به خود شخص رهبری امام خامنه ای تعابیری از بزرگان و عرفای نامی راجع به رهبری می بینیم که شخصیت رهبری را دست نیافتنی جلوه می دهند و ایشان را تا مقام عصمت بالا می برند مثلا در یک جایی حضرت آيت‌الله حسن‌زاده آملي جلوي حضرت آقا دو زانو نشسته و ايشان را مولا خطاب مي‌كنند حضرت آقا ناراحت شده و به علامه مي‌فرمايند اين كار را نكنيد. علامه حسن‌زاده مي‌فرمايند اگر يك مكروه از شما سراغ داشتم اين كار را نمي‌كردم یا تعبیری از استاد عبدالقائم شوشتری هست که می فرمایند حضرت آیت الله خامنه ای از جنس أنبیا هستند، از مُرسلین هستند در افق بسیار بالایی هستند من از فدائیان رهبری هستم این به نظر من اغراق و غلو ها راه را برای سوال و پاسخ گویی رهبری در حوزه هایی که تحت اشراف مستقیم رهبری است مسدود کرده به طور مثال در زمینه حصر موسوی و کروبی که توسط شورای امنیت ملی تصمیم گیری شد اعضای آن را رهبری انتخاب و مصوبات آن باید به تایید رهبری برسد. پس رهبری دخالت مستقیم در حصر آقایان دارند. اما سوال اینجاست ایا بعد از هفت سال زمان آن نیست که عدالت به طور کامل درباره آنها اجرا شود و فرقی بین کسانی که مسوولیت در نظام داشته و شهروند عادی نباشد حتی این عدم برخورد باعث شده تا کسانی مثل محمود احمدی‌نژاد با وجود داشتن پرونده با تمام توان علیه ارکان نظام سخن پراکنی کنند این اشتباه ایشان در دخالت مستقیم درباره حصر موسوی کروبی و عدم پاسخ گویی شفاف ایشان باعث شده در این نظام کسانی مثل محمود احمدی‌نژاد که از امکانات نظام استفاده کردند امروز در یک مصونیتی باشند و اینگونه سخن بگویند پس جایگاه عدالت کجاست؟ حال آیا شما حدی از خطا و اشتباه را برای رهبری قائلید و اینکه چطور نسبت خود را با ولایت فقیه تنظیم کنیم که از جاده حق و انصاف خارج نشویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا ساختارهای نظام اداری ما در هر سه قوه تغییر نکند، اگر هم آن امور همه مستقیماً زیر نظری مقام معظم رهبری باشد، مشکل باقی خواهد بود. مدیریت ایشان از آن جهت با ارزش است که تحت عناوینی مثل آتش به اختیار و یا رشددادن جریان‌های خودجوشِ مردمی، جامعه را از ساختارهای غربی عبور دهد 2- چون خداوند در سوره‌ی نساء آیه‌ی 113 به پیامبر خود به عنوان رهبر دینی جامعه می‌فرماید: « وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ رَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَ ما يُضِلُّونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْ‏ءٍ وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَ كانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظيماً»، اگر فضل و رحمت خدا شامل حال تو نبود، گروهى از آنان تصميم داشتند تو را گمراه كنند؛ اما جز خودشان را گمراه نمى ‏كنند؛ و هيچ گونه زيانى به تو نمى ‏رسانند. و خداوند، كتاب و حكمت بر تو نازل كرد؛ و آنچه را نمى‏ دانستى، به تو آموخت؛ و فضل خدا بر تو (همواره) بزرگ بوده است. رهبر دینی امروز ما نیز توانایی‌هایی دارند که امثال حضرت آیت اللّه حسن‌زاده با نظر به این توانایی‌های خدادادی آن‌چنان تواضع‌هایی را انجام می‌دهند، در عین آن‌که همواره حرکات رهبری را در نسبت با سیره‌ی امامان معصوم می‌سنجند و جای نقد را محفوظ می‌دارند. 3- تصمیم‌گیری‌های مربوط به شورای امنیت ملی را به عهده‌ی اعضای آن گذاشته‌اند که رئیس آن از طرف رئیس دولت انتخاب می‌شود. موفق باشید

20999
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز جناب استاد: شعارهای دیروز تهران و امروز اصفهان را شنیدید. تهران: اسلام رو پله کردند. مردم رو ذله کردند. اصفهان: ما انقلاب کردیم چه اشتباهی کردیم. استاد جان مگر در روایت نداریم حکومت با کفر باقی می ماند ولی با ظلم نه. استاد جان می بینیی فساد و ظلم و جنایت دارد سر به آسمان می ساید ظلم و اجحاف حکومت جان مردم را به لب رسانده آنچه در تهران و اصفهان اتفاق افتاد یعنی به زودی باید منتظر تظاهرات خیابانی و در پی آن بازداشت و حتی کشته باشیم دیگر زبان ما بند آمده هیچ دفاعی نمی شود از انقلاب کرد شما می دانید و ما نیز آنچه شاهدیم آشی است که دیگش را هاشمی بنیان گذاشت. چرا وقتی هاشمی که بنیان تجملات، تشریفات، تضاد طبقاتی، اشرافیت، اختلاس را می‌گذاشت رهبر عزیز در مقابل او کاری نکرد؟ کاری نمی‌توانست بکند؟ خوب این القاب و شلقاب چه بود به ریش او می بست تا دیگر آنهایی که عمق فاجعه را می‌فهمند نتوانند هیچ حرفی بزنند؟ القابی مثل «خداي بزرگ را سپاس كه در اين نوبت نيز، رأي مصيب ملت، مسؤوليت را به دستهاي تواناي مردي سپرد كه در ميدانهاي دشوار، لياقت و امانت و صلاحيت و كارداني و برجستگي او را آزموده بود. مردي بزرگ از سابقينِ اوّلينِ انقلاب و از حوارييّن و انصار ديرين امام راحل. عالِمي متفكّر، سياستمداري هوشمند، فقيهي زمان شناس، مجاهدي خستگي نشناس، برادري مهربان براي ضعيفان و مديري كاردان براي كشور.» استاد واقعا هاشمی فقیهی زمان شناس بود که تا هم فیها خالدون فرهنگ منحط سرمایه داری اشرافی غرب را در این کشور نهادینه کرد، کسی که در روز تاسوعا که ارمنی ها هم عزاداری می کنند برای تفریح به همراه فرزندان به سد لتیان می رود و کسی که در زمانی که بسیاری از دوچرخه ای محروم بودند به گفته خودش تفریح فرزندانش اسکی و اسب سواری بود، کسی که اختلاس و دزدی را به چیزی نمی انگارد، کسی که رشوه را هدیه نامید و حال رشوه دارد مردم را خفه می کند؟ و هزاران موارد دیگر، اصلا واقعا هاشمی برادری مهربان برای ضعیفان بود؟ مگر نه این که از زمان هاشمی له شدن ضعیفان کلید خورد؟ خاتمی و روحانی هم که دو سیئه از سیئات او هستند. احمدی نژاد هم نتوانست با این غول و یارانش مبارزه کند و در آخر هم دیوانه شد. استاد جان مردم بیش از آن که ما فکر می کنیم از انقلاب زده شده اند چه می خواستند و چه شد. کو عدالت؟ کو اجرای احکام؟ اسلام کو؟ انسانیت کو؟ ساده زیستی و زی طلبگی کو؟ رسیدگی به محرومان به زلزله کرمانشاه نگاه کن جگر آدم کباب می شود. فساد جنسی دارد تا اعماق حتی خانه های مذهبیون رخنه می کند کو انقلاب؟ کو ارزشها؟ استاد حرف اصلی مردم این است که به اسم انقلاب و اسلام دارند جنایت می کنند. استاد جان راستی باید منتظر لرزش پایه های انقلاب باشیم؟ سخنی بگوئید که داریم دق می کنیم. ايميل خراب است لطفا در سایت جواب فرمائید. با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نمی‌دانم چه اندازه در جریان شخصیت آقای هاشمی هستید؟ آن القابی که می‌فرمایید که در مورد ایشان گفته شده، مربوط به هاشمیِ اول است که حقیقتاً با استعدادهایی که داشت در صدد خدمت بود و در این رابطه خدماتی از او سر زد. ولی در مرحله‌ای ایشان احساس کرد با انقلاب و تأکید بر اهداف اصیل آن نمی‌توان کار را ادامه داد و به نحوی به جریان سکولاری که اصالت را به غرب می‌داد، نزدیک شد. در حالی‌که باید تجربه‌ی تاریخیِ ما برای ایشان روشن می‌کرد که هرچه ما مشکل داریم از غرب و غرب‌زده‌ها است و مدیرانی که با نظر هاشمیِ دوم خواستند کشور را اداره کنند 2- راه‌کارِ اصلی برگشت به ریشه‌های انقلاب است و رهبر معظم انقلاب با تدبیر حکیمانه‌ی خود مواظب‌اند که جریان غرب‌زده در زیر سایه‌ی آقای هاشمی با لطایف‌الحیل مردم را همان‌طور که در انتخابات به خطا انداختند؛ به خطا نیاندازند. به این شکل که به مردم القاء شود با نزدیکی به غرب، مسائل‌شان حل می‌شود و اگر رهبری مستقیماً با این جریان درگیر شوند، در این شرایط میدان به غرب‌زده‌ها داده می‌شود به‌خصوص که رسانه‌های بیگانه نیز در این رابطه می‌توانند بر روی مردم تأثیر بگذارند. به همین جهت ما وظیفه داریم اولاً: رهبری را تقویت کنیم. ثانیاً: سعی کنیم مردم را متوجه‌ی اشارات رهبری و دغدغه‌های ایشان بکنیم. موفق باشید

20995
متن پرسش
با سلام و دعای خیر خدمت استاد عزیز: لطفاً بفرمائید منظور امام خمینی (ره) از اینکه می فرمایند تمام تصرفات خلقی، حقی است چیست؟ یا اینکه در باب رضا می فرمایند لازمه این خشنودی، خشنودی از خلق نیز هست و حصول فرح عام می باشد. سوال: چگونه می توان از خلقی که به ما ظلم می کند مثلاً حق ما را می خورد، بی احترامی می کند راضی و فرحناک بود؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظورشان این حرف‌ها نیست. می‌خواهند ما را متوجه کنند که در همه‌ی امور متوجه خدا باشیم، به همان معنایی که جناب سعدی فرمود: «به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست». موفق باشید

20994
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد عزیز: خسته نباشید. استاد بنده شنیدم که شما فرمودید ابتدای انقلاب آقای سروش درس مثنوی در صدا و سیما برگزار می کردند و بعد از چندی این درس تعطیل شد و علت تعطیلی این بوده است که امام گویا اینگونه فرموده بودند که ایشان تفسیرشان از مولوی عمیق نیست و فهمشان از مثنوی سطحی است آیا این صحت دارد و اگر اینگونه هست مدرک، دلیل و منبع این خبر کجاست؟ گرچه اگر امام هم نمی فرمودند ما می توانستیم به راحتی پی ببریم به این مطلب از آنجاییی که فهم مثنوی قلبی می خواهد که مثنوی را یافته باشد و اساسا آقای سروش را کاری با اشراقات و یافته ها نیست. ثانیا استاد شما باز در جایی در نوشته ها فرمودید آنچه را جناب آقای فردید در ابتدا از سروش فهمیدند که ایشان سواد فلسفی ندارند ما بعدها فهمیدیم می خواستم بدانم ادعای شما بر بی اطلاعی و بی سوادی این فرد چیست؟ زیرا شما فرمودید ایشان واقعا یک کلمه از فلسفه اسلامی نمی دانند. حتی از فلسفه ی غرب خوب این مدعای شما نیازمند دلیلی هم هست، دلیلتان بر این مطلب چیست و نظرتان راجع به حرکت جوهری ایشان چیست؟ چون کسانی که از مباحث ایشان استفاده می کنند صرف ادعا را پذیرا نیستند و دلیل و شاهد برای این مدعا می خواهند و شاید استناد دقیق بتواند گشایشی در روشن سازی شخصیت پیچیده ی این آقا باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خود بنده این موضوع را در سایت مرکز اسناد انقلاب دیدم که امام فرموده بودند این برنامه‌ی آقای دکتر سروش تعطیل شود. بد نیست در آن سایت، مطلب را دنبال کنید 2- دكتر فرديد در همان سال‏هاى اول انقلاب در همين رابطه مى‏ گويد: ... من پيام كوچكى به امام خمينى دارم، اين انقلاب را عبدالكريم سروش خراب مى‏ كند ...[1] ربط بين سخنان سروش و سوبژكتيويته و تقابل با حقيقت، در ابتداى انقلاب كار مشكلى بود، ممكن بود انسان در فضاى سوبژكتيويته از انقلاب اسلامى طرفدارى كند ولى با همان هدفى كه به كليسا رجوع مى‏ كند، اين نوع رجوع، رجوع پايدارى نيست چون مقصد و مقصود رجوع‏ كنندگان، رجوع به مجاز است و نه به حقيقت. به قول هايدگر: «هر جا سوبژكتيويته و ابژكتيويته باشد سخن از خدا نيست»[2] کافی است در این مورد نقدی که آیت اللّه صادق لاریجانی و آقای دکتر غفاری به ایشان داشته‌اند را مطالعه فرمایید و نقد آقای دکتر عبدالکریمی نسبت به رؤیای رسولان ایشان، هم خوب است نگاه شود  3- در شبی که بنده در منزل آقای میرزایی – معاون سیاسی استانداری اسبق همدان – دعوت داشتم و آقای سروش هم از سفر انگلستان برگشته بودند و در آن جلسه دعوت داشتند، آقای میرزایی فرمودند دکتر سروش گفت: سروش حرکت جوهری مُرد. در حالی‌که بنده در ابتدای انقلاب با بعضی از رفقا 7 روز به مدت 8 ساعت در روز با ایشان در رابطه با حرکت جوهری کار می‌کردیم و بعداً در جمع‌بندی متوجه شدم که ایشان طوری تحت تأثیر کانت می‌باشند که عملاً کارشان به سوبژکتیویته کشیده شد. بنده در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در این رابطه عرایضی داشته‌ام. موفق باشید


[1] ( 1)- محمد مددپور، ديدار فرهى و فتوحات آخرالزمان، ص 168.

[2] ( 2)- سيد موسى ديباج، آراء و عقايد فرديد، ص 46. جمله‏ى فوق را دكتر فرديد از قول هايدگر نقل كرده است.

20992
متن پرسش
بدا به حال ملتی که حقوق مجلس، دولت و عدالتخانه اش ده برابر کارگر و کارمند ساده اش باشه (خود خود حقوق را میگم نه همه حقوق و مزایا و پاداش و بندهای عجیبش را. دریافتی را نمیگم. اون که ترجیح میدیم اصلا باور نکنم) بدا به حال انقلاب محرومین که حقوق وزرای دولتمردانش 100 برابر از مستمری کمیته امدادی هایش بیشتره. از مستمری زنان بی سرپرست و مردان علیلش. می گفتم حقوق مسئولین «نظام اسلامی» باید کمتر از مردم عادی و کارگر و کارمند ساده باشه، حال کم کم به حقوق و مزایای مساوی خودم را راضی می کنم هر چند برخلاف قرآن است. بیشتر که هیچ. چرا باید بیشتر؟ بیشتر را نمی توانم بپذیرم همچنان هنوز. کجاست مجلسی که نمایندگانش بگویند وقتی قراره حقوق کارمند و کارگر و بازنشسته 5 تا 10 درصد اضافه بشه حقوق ما را کمتر از 10 درصد اضافه کنید نه 50 درصد. حقوقی که همین الان هم حداقل 300 درصد از کارگر و کارمند بیشتره. کجاست دولتی که وزرا و معاونینش بگویند وقتی مستمری کمیته امدادی ها به زور به 250 تومن میرسه، حقوق بیش از 2-3 میلیون به ما ندهید. ندهید. کجایند مسئولینی که معنی حقوق 1/400 یا 1/200 کارمند و کارگر ساده را بفهمن و فقط سه برج با آن زندگی کنند. فقط 3 ماه. انقلاب محرومین، انقلاب محرومین، انقلاب محرومیت و مستضعفین یا دوشیدن میلیون ها محروم به نفع چند هزار مسئول پدرسوخته ی راحت طلبِ رفاه زده ی منطقه ی یکِ تهرون نشین. بیایید همه با هم برای این انقلاب و نظام فاتحه ای بخوانیم مع الصلوات. پ.ن 1: «تراز انقلاب» آن گونه که من از تفسیر قرآن، تدبر در سیره معصومین، صحیفه خمینی و دل رهبری می فهمم بالاتر قرار دادن حقوق کارگر و کارمند ساده از رئیس و وزیر، معاون و مدیرکل است. پ.ن 2: تراز انقلاب یعنی مسئولیت ضمن محرومیت از تمامی مزایای عادی و فوق عادی عوام و خواص در تمام دوران مسئولیت و پس از آن پ.ن 3: «تراز انقلاب» یعنی وزیر با پایه حقوق کارگری.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این معضلی است که متأسفانه با روحیه‌ی آقای هاشمی رفسنجانی به پای انقلاب گذاشته شد وقتی بحث حق جذب را برای مسئولان مطرح کرد. راه حل مشکل هم تنها این است که بر مبنای انقلاب اسلامی و ارزش‌های آن کار را به مسیر اصلی برگردانیم، وگرنه هر راهِ دیگری همین است و بدتر از این. موفق باشید

20987
متن پرسش
با عرض سلام: استاد گرامی، ظلم دولتمردان و نمایندگان مجلس و مسئولان به اوج خودش رسیده و من فکر می کنم این همه ظلم بی حد و حساب را عمدا به مردم وارد می کنند که مردم را بر علیه نظام بشورانند و آن ها از آب گل آلود ماهی بگیرند و فتنه به راه بیندازند و جنگ داخلی را آغاز کنند. به نظر شما همین زودی ها مردم در برابر این همه ظلم بی حد و حساب سر به شورش برنخواهند داشت؟ تحمل هم حدی دارد و به همین زودی ها تمام خواهد شد. چکار باید کرد؟ به غیر از خون گریه کردن دیگر چه باید کرد؟ (حقوق های نجومی دولت مردان و نمایندگان مجلس و ماه ها به تعویق افتادن حقوق کارگران و کارمندان، تعطیلی کارخانه ها، رو شدن قاچاق کالای مسئولان و فرزندانشان، کم کاری و‌جوابگو نبودن مسئولان، ژن خوب، آی کیوی بالا، و ....)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمال بدهید دشمن با نفوذی‌های خود سعی دارد بعضی از مسئولان را که جنبه‌ی سیاست‌زدگی‌های آن‌ها از جنبه‌ی معنوی‌شان و تعلق‌شان به انقلاب، ترجیح دارد؛ آلوده کند تا ما را به این نتیجه برساند که نظام اسلامی کارآمد نیست. ما وظیفه داریم مردم را آگاه کنیم تا در انتخاب مسئولان نسبت به تقوی و تعلق‌شان به انقلاب حساس باشند، نه آن‌که غرب و دنیای مدرن قبله‌ی آن‌ها باشد. موفق باشید

20976
متن پرسش
با سلام محضر استاد گرامی: پیرو سخنان رهبر معظم جهت تحول در نظام آموزش و پرورش، اقدام به تاسیس دبستانی کردیم با روش تدریس متفاوت (تفکر محوری بجای حافظه محوری) در امر آموزش و مبنایی کار کردن در امر پرورش (معرفت نفس). با هدف توانمندسازی دانش آموزان از هر جهت. به امید ارائه یک الگوی موفق. از طرفی گروهی طرح مدرسه در مسجد را راه اندازی کرده بودند. در حال حاضر امر بر ما مشتبه شده که «آیا امروز تحول از درون همین نظام ممکن می شود و یا باید بیرون سیستم و در مقابل آن نظام طرحی برای تعلیم و تربیت ارائه داد؟» با توجه به سختی کار تحول و اشکال تراشیهای فراوان بازرسین از آموزش و پرورش اگر وظیفه ما مقاومت است که ادامه دهیم. در ضمن همکاران ما در مسجد معتقدند ما در کار آنها اخلال ایجاد کرده ایم و سد راه حق شده ایم در حالی که ما خود را در مرحله ی گذار می‌یابیم. لطفا راهنمایی بفرمائید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای شروع یک تمدن همه‌ی این کارها بنا به توان و موقعیت هرکس باید انجام شود تا إن‌شاءاللّه شرایط برای یک کار اساسی فراهم گردد. چاره‌ای نداریم که در کنار نظام آموزشی موجود، تلاش‌هایی بشود تا چشم‌ها به جایی غیر از نظام آموزشی موجود دوخته شود. این همان معنای انتقال از تمدنی به تمدن دیگر است. موفق باشید

20890
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: استاد در حال تدوین یک داستان هستم، با موضوع محوری سیره عملی و احوالات معنوی و اهداف متعالی شهداء، بنده طبق سخن خودتون که در یکی از آثارتان فرموده بودید که ما قبل از پیروزی انقلاب کارد به استخوان مان رسیده بود!! بنده بنا دارم که این حالت پژمردگی را در این داستان توصیف کنم و همچنین حالات یک مادر شهید، منتهی چند سوال دارم: 1. بفرمایید که بنده چگونه این حالت کارد به استخوام رسیدن جامعه قبل از انقلاب را شرح بدم؟ لطف کنید مصادیق اقدامات و احوالات فرهنگی آن تاریخ را بیان کنید؟ به عبارتی بهتر بفرمایید چه حالاتی بر جامعه ی آن زمان مستولی شده بود، که حضرتعالی آن را حس می کردید، آن حالات را تشریح نمایید. 2. نقش و سیره عملی «مادر» شهید را چگونه توصیف کنم؟ 3. قبل از پیروزی انقلاب، رابطه ی همین شهداء با امام عزیز چگونه بود، چه نگاه نسبت به هم داشتند؟ اشراقی بود آیا؟ استاد لطف کنید کامل و دقیق به سئوالات بنده پاسخ دهید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که در این موارد بایدبا جمع‌بندیِ لازمی وارد کار شوید. امثال بنده نهایتاً می‌توانم راه‌هایی را به صورت کلی نشان دهم. 1- از یک جهت در جزوه‌ی «ریشه‌های انقلاب» و از جهت دیگر در مقاله‌ی «ای امام» می‌توانید در رابطه با فضای انقلاب اسلامی تأمّل کنید 2- این‌که فرزندانشان را برای اسلام تربیت می‌کردند و نه برای خود 3- روح حاکم در محافل مذهبی تنفر به نظام شاهنشاهی بود و ارادت به امام، ولی به صورت کلی. و همین امر منجر شد تا وقت مناسب، عکس‌العمل لازم را نشان دهند. موفق باشید

20887
متن پرسش
سلام علیکم: لطفا نظرتان را در مورد نامه ۹۶/۸/۲۲ آقای احمدی نژاد به رهبری بفرمایید با توجه به این که در این نامه واقعیت های کشور بیان شده و نیاز به اقدامات فوری ضروری دانسته شده و با سکوت رهبری عزیز مواجه شده. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تنگناها مشخص است و معلوم است که ما گرفتار چه تنگناهایی هستیم. عمده راهِ حل‌هاست که فکر نمی‌کنم با دولتمردانِ آقای روحانی این مشکلات مرتفع شود. اینان بیشتر، گفتاردرمانی می‌کنند تا درمانِ مشکلات. امید است مردم ما برای آینده‌ی خود عبرتی بگیرند تا انتخاب مناسب اهداف انقلاب داشته باشند. موفق باشید

20860
متن پرسش
سلام: در شرایط رئیس قوه قضاییه مدیر و مدبر بودن و آگاهی به امور قضایی است با توجه به اینکه آقای لاریجانی ظاهرا هیچ کدام از این شروط را ندارند چون فرد فاضلی در حوزه ها بودند که گویا تجربه اجرایی یا انجام کار قضایی نداشتند وقتی رهبری چنین فردی را انتخاب می کنند در حالی که افراد با تجربه دیگری چون رئیسی بودند این شائبه پیش می آید که آیا رهبری درین وضع اسفناک قوه قضاییه دخیل نیستند البته این انتخاب شاید هم به قوه قضا ضربه زد و هم به حوزه ها چون اندیشمندی بود که خوب فعالیت می کرد شبهات سروش را جوابگو بود. چرا درین کشور هیچ کس در آنجا که باید باشد نیست نمی دانم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید رئیس قوه‌ی قضائیه باید مجتهد باشد. از طرفی بنده از بعضی وکلا که درگیر قوه‌ی قضائیه بودند وضع قوه را پرسیدم معتقدند آقای لاریجانی رویهمرفته خوب کار کرده‌اند. البته به نظر بنده این بدین معنا نیست که بعضی قضات درست عمل می‌کنند. موفق باشید

20858
متن پرسش
سلام علیکم: حضرت امام می فرمایند شما از ولایت فقیه نترسید، فقیه نمی‌خواهد به مردم زورگویی کند. اگر یک فقیهی بخواهد زورگویی کند، این فقیه دیگر ولایت ندارد. اسلام است، در اسلام قانون حکومت می‌کند. پیغمبر اکرم هم تابع قانون بود، تابعِ قانون الهی، نمی‌توانست تخلف بکند. خدای تبارک و تعالی می‌فرماید که اگر چنانچه یک چیزی برخلاف آن چیزی که‌ من می‌گویم تو بگویی، من ترا اخذ می‌کنم و وَتینَت را قطع می‌کنم! به پیغمبر می‌فرماید. اگر پیغمبر یک شخص دیکتاتور بود و یک شخصی بود که از او می‌ترسیدند که مبادا یک وقت همه قدرتها که دست او آمد دیکتاتوری بکند، اگر او یک شخص دیکتاتور بود، آن وقت فقیه هم می‌تواند باشد. اگر امیرالمؤمنین - سلام الله علیه - یک آدم دیکتاتوری بود، آن وقت فقیه هم می‌تواند دیکتاتور باشد. دیکتاتوری در کار نیست، می‌خواهیم جلوی دیکتاتور را بگیریم. استاد تفسیر این سخن چیست ظاهر سخن نشان می دهد اگر ولی فقیه تخلف کند با خطر قطع وتین روبروست و الا اینکه امام از پیامبر مثال آوردند قیاس مع الفارق خواهد بود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در آن است که دیکتاتور هرچه خودش خواست را عمل می‌کند، و ولیّ فقیه مطابق قانون شرع عمل می‌نماید و لذا آزاد نیست هرکاری بکند. بحث قطع وتین شاید به معنای آن باشد که رابطه‌ی قلبی که بین خدا و پیامبر و یا خداوند و زعیم هست، از بین می‌رود و دیگر توفیق لازم را ندارد. موفق باشید

20851
متن پرسش
سلام استاد: متن زیر را یکی از دوستان بعد از شنیدن فایل صوتی شما در مورد احمدی نژاد برایم فرستاد. لطفا نظرتون را بدهید ممنون: در ابتدا قبول دارم که شاید احمدی نژاد بعد از فوت هاشمی می توانست‌ حکیمانه تر و صبورانه تر (همانند صبر عجیبی که همیشه از او دیده بودیم و توقع امروز ما را بالاتر برده) رفتار کند و شاید با رفتارهای انتخاباتی اش که البته خطا نبود ولی مورد سوءاستفاده قرار گرفت تفکری که بخاطر آن ما حامی اش بودیم را به عقب راند. اما تا بحال فکر کرده ایم کدام یک از ما می توانستیم یک روز جای احمدی نزاد باشیم و با وجود حمایت های بی سابقه ی رهبری و جواب های شخص رهبری به تهمت ها و انتقادها باز از جناح برخی حزب الهی ها و صهیونیست ها و منافقین دقیقا یک نوع و یک جنس هجمه ی ناجوانمردانه را تحمل کنیم. کدام یک از ما می توانیم این همه ظلم را تاب بیاوریم؟ اصلا در تاریخ ما چه موقع سابقه داشته که منافق و ضد انقلاب و صیونیست و بچه حزب الهی ها و اصلاح طلب و اصول گرا و مرجع تقلید و ... همه و همه در یک موضع و آن هم هجمه به یک شخص متحد باشند؟ و اما در تاریخ انقلاب همواره منتقدین به نظام همیشه خود را در جناح ضد نظام و ضد رهبری و دشمن تعریف کردند و با رسانه هاشان مصاحبه کردند و گاهی به سرزمین هایشان هجرت کرده اند ولی احمدی نژاد هیچوقت مواضع ضد استکبارش را از دست نداده و همیشه خود را ذیل امام و رهبری و انقلاب تعریف کرده. اصلا و اساسا مگر همه باید همانند عقل رهبری بیاندیشند؟ رهبری وظیفه اش و رسالتش ایجاب می کند یک نوع عقلی به صحنه بیاورد که لزوما با سربازانش و بقیه مردم یکسان نباشد. انتقادم به تحلیل استاد و استدلالشان این است که مگر خود رهبری در زمان امام در مواردی با ایشان اختلاف نظر نداشته و حتی قهر نکرده اند؟ خود رهبری بارها متذکر شده اند که نقد به ایشان بدون اشکال است و حتی در موردی ایشان فرمودند که اشتباه کرده ام و از خداوند طلب عفو می کنم. پس آزاد اندیشی کجا رفته. اگر ابنطور است ما را به آقا اندیشی دعوت کنند نه آزاد اندیشی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به نظر بنده عرایضی که در جواب سؤال‌های قبلی داده شد، جواب آن قسمت از فرمایشات آن دوست عزیز را می‌توانید در آن بیابید. می‌فرمایند به آقای احمدی‌نژاد حق داد؛ ولی بحث بر سر غفلت آقای احمدی‌نژاد است از جایگاه تاریخی‌شان که می‌توانستند نمادِ عدالت‌خواهیِ نظام اسلامی باشند و مسئولیتی که در این مورد به عهده داشتند و حکیمانه عمل نکردند 2- تعجب بنده از آن قسمت از آن سخن رفیق است که می‌فرماید مگر رهبری قهر نکردند؟!  کلا و حاشا، عظمت رهبری اتفاقاً در آن بود که متوجه‌ی جایگاه انقلاب اسلامی در آن تاریخ بودند و در عین تفاوت نظر نسبت به ادامه‌ی نخست وزیری آقای موسوی، حضرت امام مخالف نظر مقام معظم رهبری نبودند؛ فرموده بودند در آن شرایط مصلحت نیست. و رهبر حکیم و فرزانه آن زمان به عنوان رئیس جمهور زیباترین برخورد را با موضوع داشتند. حال مقایسه کنید آن برخورد را با اعتراض آقای احمدی‌نژاد به رهبری و خانه‌نشینیِ آن چنینی. موفق باشید  

20841
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد طاهرزاده: پیروزی بر داعش که شاید به جهاتی مهمتر از پیروزی انقلاب بود (چونکه شاه لااقل شیعه بود و قابل قیاس با بغدادی که به خون شیعه تشنه بود نیست) چرا در کشور موجب شعف عمومی نشد؟ بنظر می رسد چنان اوضاع در داخل خرابست که بسیاری از مردم شاکی اند که چرا به جای رسیدگی به وضع داخل نظام در اندیشه خارج از مرزهاست، ترس من اینست که صفین باز تکرار شود و در حالیکه مالک در چند قدمی معاویه است اطرافیان علی چنان عرصه را تنگ کنند که از مالکها کاری برنیاید شکست های مطلق جریان انقلاب در چند انتخابات اخیر در تهران هشداری بر این پیش بینی است، کما اینکه دیدیم مردم تهران در 88 چنان شهد پیروزی را به زهر مبدل کردند و بعد که تصور شد آرام گرفتند و نظام چنین القا کرد که 9 دی پایان فتنه بوده و بسیاری از مردم به خاطر عدم شناخت دقیق موسوی هوادارش شدند لکن 92 و 94 و 96 نشان داد که نه خیر به کل تهران از خط انقلاب فاصله گرفته است در سال 94 در صحبت با یکی از روحانیون که گفته بود ایران تهران نیست گفتم ایران تهران خواهد شد و در 96 که با شکست دردناک جریان انقلاب روبرو شدیم آن مطلب را یادآوری کردم و ایشان هم تایید کرد که ایران تهران شده است و این نشان از اینست که غنی و فقیر در حال عبور از انقلابند کاش نظام به آن حرف که ظاهرا مرحوم هاشمی بدین مضمون زدند بیشتر می اندیشید که صدور انقلاب از طریق اصلاح داخل میسر است. فی امان الله.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم انقلاب باید تأکیدش بر اصلاح امور مردم در داخل باشد. ولی دشمنان بستر این کار را به هم می‌زنند و تنها با تعالی شعور مردم کار جلو می‌رود. لذا همت خود را باید در راستای تعالیِ فهم مردم به‌کار گیریم تا به مرور نتیجه حاصل شود. زیرا رقابت دو حزب در میان نیست. موفق باشید

20836
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: حضرتعالی در جواب سوال حقیر (سوال 20800) پاسخ فرمودید: «خداوند بر قلب زعیمِ زمانه، هدایت‌هایی را إعمال می‌کند که در پرتو آن هدایت‌ها جامعه به سعادت می‌رسد و مسئولان اجرایی در این موارد باید در پرتو رهنمودهای زعیم جامعه کارها را جلو ببرند، نه آن‌که عقل خود را در عرض عقل زعیم قرار دهند.» براساس مبنای فوق، این سوال مطرح می شود که اختلاف موجود بین امام خمینی و زعیم زمانه آیت الله بروجردی را (در دو موضوعِ اصلاح حوزه علمیه و همچنین حمایت از نواب صفوی) که براساس روایت علامه دوانی این اختلاف شدید شد چگونه می توان تبیین و تحلیل نمود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً در جریان هستید که حضرت امام زعامت کلی آیت اللّه بروجردی را پذیرفته بودند ولی ایشان را معصوم نمی‌دانستند. لذا تذکراتی در آن دو مورد نسبت به آیت اللّه بروجردی داشتند و وقتی هم مؤثر نیفتاد، مقابله نکردند به آن معنا که خود را در عرض ایشان قرار دهند، بلکه کنار کشیدند و تنها در درس ایشان حاضر می‌شدند زیرا دیگر احساس وظیفه‌ای در این مورد نمی‌کردند. موفق باشید

20833
متن پرسش
بسمه تعالی: با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد محترم. آیا به نظر دکتر داوری در زمان ما جهانی جز جهان توسعه یافته در جلوی ما نیست؟ آیا واقعا چنین است و اگر نه راه رجوع به آن عالم غیر توسعه یافته چیست؟ با تشکر از حضرتعالی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده از طریق انقلاب اسلامی و راهی را که شهداء به‌خصوص شهدای مدافع حرم با نفیِ داعش در مقابل ما گشودند، ما می‌توانیم به راهی ماوراء توسعه‌یافتگی و توسعه‌نیافتگی فکر کنیم، البته به شرطی که متوجه‌ی توسعه‌نیافتگیِ تاریخیِ خود بشویم. کاری که دکتر داوری در کتاب «خرد سیاسی در زمان توسعه‌نیافتگی» متذکر آن شده‌اند. موفق باشید

20824
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: در مورد سئوالی که پیش تر از جنابعالی در خصوص آقای احمدی نژاد پرسیدم، حقیقتا هنوز پاسخ خود را نگرفتم، مجددا از جنابعالی می پرسم: 1. شما در جزوه جریانات سیاسی فرمودید که تصمیمات آقای احمدی نژاد تاریخ ساز خواهد شد، لطف کنید این تصمیمات را برای بنده برشمارید؟ 2. شما در این جزوه فرمودیدکه اقدامات و گفتمان فرهنگی آقای احمدی نژاد، زمانه ظرفیت پذیرش آن را نداشت! لطف کنید این گفتمان و اقدامات فرهنگی را به طور کامل برای بنده شرح دهید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آقای احمدی‌نژاد در یک مرحله که ذیل زعیم انقلاب عمل می‌کردند، روحیه‌ی عدالت‌خواهیِ انقلاب را به صحنه آوردند و جریان اصول‌گرای سنتی مانع فعالیت‌های ایشان می‌شد. ولی در دوره‌ی دوم ریاست جمهوری و آن خانه‌نشینی و آن یکشنبه‌ی سیاه که ایشان عقل خود را در عرض عقل رهبری قرار داد، دیگر آن احمدی‌نژاد نبود. در این مورد خوب است به جواب سؤال‌های شماره‌ی 20774 و 20800 و 20812 و 20813 مراجعه فرمایید، در ضمن در فایل صوتی که بناست بر روی سایت «لبّ المیزان» تحت عنوان « مددهای الهی به زعیم جامعه» قرار گیرد، عرایضی شده است. موفق باشید

20813
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزيز: در اين كانال تلگرامي (@mohsenp1414) مطلب زير به نقل از شما آمده البته بنده هم جوابي براي Hدمين آن فرستادم كه هر دو را جهت اطلاع ارسال مي كنم: قاعده لطف و عصمت استراتژیک ولی فقیه (بخش یک از دو) ....................... آقای اصغر طاهرزاده طی سخنانی در ارتباط با اختلاف نظر رئیس جمهور سابق با مقام معظم رهبری، می‌گوید: «می‌گویند که آقا همه نظریاتش درست نیست درصورتی که خدا وقتی کسی را زعیم می کند، قلبش را در اختیار می گیرد. آیا می شود خدا ایشان را کمک نکند، آن وقت به ما ظلم کرده است و خدا این کار را نمی‌کند.» آنچه در واقع طاهرزاده در مقام بیان آن است مطلبی است که بسیاری از حامیان ایدئولوژیک آیت الله خامنه‌ای بر آن اصرار دارند و آن عبارت است از اینکه به حکم قاعده لطف، ولی فقیه در عرصه تصمیمات استراتژیک از عصمت برخوردار است. مطابق این ادعا گرچه ولی فقیه ذاتا معصوم نیست و ممکن است در برخی از ساحت‌های زندگی فردی‌اش سهو و خطا داشته باشد اما از آنجا که ولی فقیه امام امت و جامعه محسوب می‌شود، هنگامی که در طرح‌های کلان جامعه اظهار نظر می‌کند و طرحی را عملیاتی می‌کند، معصوم از خطا و اشتباه است. چرا که اگر خطا کند و خداوند مانع او نشود، خداوند به دلیل گمراهی مردم و عدم راهنمایی، به ما ظلم کرده است و خداوند از ظلم مبراست. برای ارزیابی و سنجش ادعای آقای طاهرزاده، در ابتداء تعریف اجمالی از قاعده لطف بیان می‌کنیم سپس به بررسی ادعای طاهرزاده می‌پردازیم. قاعده لطف قاعده‌ای است که در علم کلام به آن پرداخته می شود. معنای این قاعده این است که به مقتضای حکیم بودن خداوند و محدود بودن دانش بشری، عقل حکم می کند که خداوند آنچه را که مقرب به طاعت و مبعد از معصیت هست را بیان کند. با توجه به همین قاعده، استدلال بر لزوم بعثت انبیاء و ارسال پیامبران شده است چرا که اگر پیامبران مبعوث نشوند و احکام الهی را بیان نکنند، درک محدود انسان‌ها قاصر از فهم احکام الهی و عاجز از رسیدن به کمال و قرب الهی است. بنابر این، استدلال طاهرزاده و جمعی از حامیان ایدئولوژیک مقام معظم رهبری بر این امر استوار است که مطابق قاعده لطف وقتی ولی فقیه تصمیمی را برای جامعه اتخاذ می‌کند اگر آن تصمیم اشتباه باشد و خداوند جلوی آن را نگیرد، خداوند به انسانها ظلم کرده است و از آنجا که خداوند از ظلم مبراست پس مانع از وقوع اشتباه در تصمیمات استراتژیک ولی فقیه می‌شود. مشابه این نظریه در تاریخ فقه شیعه را جمعی از قدما اتخاذ کرده‌اند؛ مرحوم شیخ طوسی و جمعی از علماء در مساله اجماع، قاعده لطف را مطرح می‌کنند و می‌گویند اگر اتفاق و وحدت دیدگاهی بین عالمان و محققان شیعه بر امر نادرست و باطلی ایجاد شود ولی خداوند از طریق امام معصوم مانع این رویه نشود، خلاف لطف است و خداوند از این ظلم مبراست بنابراین اجماع علماء حکایت از صحت نظریه و دیدگاه می‌کند. اما آیا تطبیق این قاعده بر تصمیمات ولی فقیه و استنتاج عصمت استراتژیک ولی فقیه، صحیح است؟ بسیاری از فقهاء و محققان متاخر در مساله اجماع به قاعده لطف می‌پردازند و اشکالات مهمی را به آن مطرح می‌کنند که آن اشکالات بر دیدگاه آقای طاهرزاده و هم فکران او نیز وارد است. رهبر انقلاب مردم ایران امام خمینی در مباحث اصول فقه به قاعده لطف اشکال می‌کنند و آن را مقبول نمی‌دانند(1)؛ و فرزند ایشان شهید آیت الله مصطفی خمینی درباره قاعده لطف می‌نویسد: أنّ قاعدة اللطف ليست تامّة، لا في باب النبوّة، و لا في باب الإمامة. قاعده لطف نه در باب نبوت و نه در باب امامت قاعده ی تمام و صحیحی نیست. (2) @mohsenp1414 جواب با سلام: اينطور به آقاي طاهرزاده حرف بستن خارج از اخلاق در بررسي نظرات ديگران است شرح نظر هر كس را از خودش و آثارش بخواهيد. ايشان زنده است و سايت پاسخگويي هم دارند (لب الميزان) لطف كنيد چند كليك ساده كنيد و توضيح اين مطلب را بخواهيد. ايشان به عصمت هيچ كس بجز 14 معصوم قائل نيستند و معناي كمك و امداد الهي در زندگي بشر (چه قلبي و چه در عالم مادي) با عصمت متفاوت است. فقط استاد طاهرزاده اين مطلب را نمي گويد بلكه استاد مطهري نيز در كتاب (امدادهای غیبی در زندگی بشر) مي گويد: «امدادهای غیبی خداوند، تأثیر شگرفی در زندگی انسان‌ها دارد. در قرآن کریم و روایات معصومین (ع) این موضوع به تأکید مطرح شده، به گونه‌ای که دیگر نمی‌توان گفت امدادهای غیبی در زندگی انسان‌ها یک استثناست و تنها در موارد نادری نمایان می‌شود، بلکه یکی از سنت‌های الهی است که مؤمن می‌تواند در سختی‌های زندگی به آن دل ببندد و امید نجات داشته باشد.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ضمن تشکر از تذکری که به نویسنده‌ی آن مقاله دادید؛ همان‌طور که در جواب سؤال‌های شماره‌ی 20774 و 20800 و 20812 عرض شد بحث عصمت برای ولیّ فقیه در میان نیست، بحث بر سر آن است که به تعبیر حضرت رضا «علیه‌السلام» : «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِيهِ غَيْرَ صَوَابٍ فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَيَّدٌ»[1] اگر خداوند بنده‏ اى از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب كرد، سينه‏ ى او را گشاده مى‏ گرداند. تا در مديريت خود كوچك‏ترين لغزشى نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد. در نتيجه آنچنان توانا مى ‏شود كه در جواب‏گويى به هيچ نيازى در نمى‏ ماند و غير از صواب از او نخواهى يافت و به خوبى مصلحت مردم را در نظر مى‏ گيرد.

در ضمن به این نکته‌ی عقلانی و عالمانه‌ی حضرت آیت اللّه جوادی، نمی‌توان دقت نداشت که می‌فرمایند به همان معنایی که خداوند امامان معصوم را جهت هدایت جامعه می‌پروراند، در زمان غیبت امام معصوم عالِمِ مورد نیاز جامعه را نیز می‌پروراند. آیا در تجربه‌ی وجود شخصیت‌هایی مثل حضرت امام و رهبری روی هم رفته این موضوع قابل درک نیست؟ در ضمن در فایل صوتی که بناست بر روی سایت «لبّ المیزان» تحت عنوان «مددهای الهی به زعیم جامعه» قرار گیرد، عرایضی شده است. موفق باشید  

 


[1] - تحف العقول، ص 443

20812
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: چند سالی است که با مباحثی پیرامون ولایت فقیه درگیرم و ذهنم را به خود مشغول کرده است. از نوع رابطه ی ولی فقیه با مردم و مردم با ولی فقیه. از نوع رابطه ی مسئولین با ولی فقیه و بالعکس. در این زمینه کتاب «امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» و قسمتی از کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» را خوانده ام و از منابع دیگر نیز چیزهایی خوانده ام، ولی گویا چیزهایی که برداشت کرده بودم اشتباه بوده است، با توجه به فایل صوتی که اخیرا از شما پخش شده است. در رابطه ی فایل صوتی که از شما پخش شد، شما فرموده اید: «می گویند که آقا همه نظریاتش درست نیست در صورتی که خدا وقتی کسی را زعیم می کند، قلبش را در اختیار می گیرد. بالاخره ما چه گناهی کرده ایم که آقا را قبول داریم. آیا می شود خدا ایشان را کمک نکند، آن وقت به ما ظلم کرده است و خدا این کار را نمی کند.» آیا در اختیار گرفتن قلب دلیلی می شود که تمام نظریات درست باشد؟ پس شما این سخن رهبری را چگونه توجیه می کنید که می فرمایند: «یکی از خطاهایی که خود ما کردیم (بنده خودم هم در این خطا سهیم هستم) این مسئله ی تحدید نسل، باید از اواسط دهه 70 متوقف می شد. خود بنده در این اشتباه سهیم هستم. خدا باید از ما ببخشد.» در اینجا خود حضرت آقا می گویند که اشتباه کرده اند، شما چگونه این صحبت را تحلیل می کنید؟ علاوه بر آن اینکه آیا بر فرض صحت صحبت شما مبنی بر عدم خطا در تصمیماتِ حضرت آقا، فضای نقد و نظر هم راجع به نظرات آقا باید بسته شود؟ شما فرموده اید در یک جلسه ی خصوصی معتقد بوده اند که فلان نظر حضرت آقا اشتباه است این کار (نقد کردن) کجایش خلاف است؟ ما صحبت هایی از حضرت آقا داریم مبنی بر اینکه اصرار می کنند بر نقد کردن خودشان. شهید بهشتی: «ما هنوز رابطه ی طلبگی را با امام حفظ کرده ایم. اما در پایان وقتی ایشان تصمیمی گرفتند، دیگر با ایمان اجرا می کنیم؛ ولو آن تصمیم برخلاف آن انتقادهایی باشد که در همان جلسه کردیم». خوشحال می شوم پاسخ دهید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 20800 عرض شد؛ بحث در عصمت ولیّ فقیه نیست، بحث در رهنمودهای کلّی اوست برای سعادت جامعه. در این رابطه است اگر مسئولی بخواهد خود را در عرض عقل ولیّ فقیه مطرح کند، از حکمت لازم خارج می‌شود. وگرنه اگر در عین انتقاد به رهبر، باز در کلیّت، جهتی که رهبری در جمع‌بندی پیشنهاد می‌کنند را عمل کنند مشکلی پیش نمی‌آید به‌خصوص که رهبری انقلاب مبتنی بر آموزه‌های دینی و قرآن و روایات نظرات کلّی خود را مطرح می‌کنند و این نزدیک‌ترین روش برای امن‌بودنِ از خطاست. موفق باشید

20809
متن پرسش
سلام: 1. آیا رسم امانت بود که پرسش بنده ( 20783 ) را ناقص مطرح کنید؟ 2. هیچ کس نمی خواهد جیره خوار آمریکا باشد ولی ما که نمی خواهیم مثل عربستان نوکر آمریکا باشیم بلکه می خواهیم یک رابطه عادی تقریبا شبیه کره جنوبی و مالزی و کشورهای دیگر که نوکر آمریکا نیستند داشته باشیم برای چی به خود ضرر بزنیم وقتی جز تحریم فایده ای به حال ما ندارد؟ 3. این آمارها به طور تقریبی درست هست یا نه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به آیه‌ی 95 سوره‌ی نساء فکر کن که می‌فرماید: «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ عَلَى الْقاعِدينَ أَجْراً عَظيماً» که می‌فرماید مجاهدین یعنی آن انقلابیون را خداوند مقامی برتر و اجر عظیم می‌دهد نسبت به قاعدون یعنی نشستگانی که روحیه‌ی انقلابی را از دست داده‌اند. هویت حقیقی انسانی که می‌خواهد در اردوگاه استکبار زندگی نکند، چیز دیگری است. موفق باشید

20786
متن پرسش
با سلام: استاد در جواب به سئوال 20762 آیا جواب شما ناظر به سئوال قبلی بود صرفا و یا صرفا کار فرهنگی خلاصه نمی شود و کار سیاسی و پزشکی و کلا هر کاری که شان زن (رانندگی و مغازه داری و...) را زیر پا نمی گذارد اشکالی ندارد؟ 2. بحث تاثیرات ارتباط با نامحرم چه در کار اجرایی و فرهنگی و چه در تدریس در دانشگاه ها بر روح زن و... هم آیا اصلا برای زن پیش نمی آید؟ (عده ای پرس و جو کردم به همین دلیل صرفا مجوز تحصیلات و اشتغال را به زن خود می دادند که در ارتباط با دیگران و نامحرم نباشد و چنین برداشتی را هم به دین اسلام می دادند، آیا می شود باز چنین برداشت کرد که چینن افرادی انقلاب اسلامی و زن و.... را نشناخته اند که چنین فتوایی می دهند؟ و یا نه حقیقت با واقعیت تفاوت هایی دارد) با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که کارهای اجتماعی اولاً: باید با شأن زنان که شخصیتی عاطفی و فرهنگی هستند، هماهنگی داشته باشد ثانیاً: به زندگی خانوادگی آن‌ها لطمه نزند، مگر آن‌که مضطر باشند. و به نظر می‌آید شغل رانندگی و مغازه‌داری رویهمرفته مگر موارد استثناء، با روح زنان هماهنگی ندارد به همان معنایی که علی «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَيحَانَةٌ وَ لَيسَتْ بِقَهْرَمَانَةٍ» زيرا زنان چون گل بهارى لطيف و آسيب ‏پذير هستند و نه قهرمان. 2- موضوع ارتباط با نامحرم، غیر از اختلاط با نامحرم است. دختر حضرت امام در مصاحبه‌ای که رجانیوز با ایشان داشت می‌فرمودند در عین آن حضرت امام ارتباط بیجا با نامحرم را سخت می‌گرفتند، به راحتی می‌پذیرفتند که در موضوع مسائل سیاسی و اجتماعی بنشینیم و با مردان نامحرم بحث‌های طولانی داشته باشید. موفق باشید

20783
متن پرسش
سلام: این پرسش در یک کانال به نام کانال آقای نقویان مطرح شده بود @NaserNaghavian پاسخش چیست؟ بر فرض، با ترامپ در افتاديم و او را شكست داديم و آمريكا را هم فتح كرديم. آنگاه بايد براي حدود سيصد ميليون آدم آمريكايي نقشه زندگي بكشيم البته به علاوه هفتاد ميليون ايراني.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر بناست ما آمریکا و یا جای دیگر را فتح کنیم؟!! ما می‌خواهیم خودمان باشیم و آمریکا مانع است. و مقاومت ما در مقابل آن‌ها برای آن‌ است که جیره‌خوار آمریکا نباشیم. موفق باشید

20777
متن پرسش
سلام بر جناب استاد: رابطه و نسبت عالم ماتریالیسم و امانیست و نیز نسبت امانیسم و سکولاریسم را بفرمایید. بهترین توضیح در مورد این نسبت و اصطلاحات در مطالب حضرتعالی بفرمایید. آیا امکان دارد حوزه علمیه شکلی از سکولاریسم علمی بوجود بیاید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان اصالت را به میلِ خود داد، عملاً نحوه‌ای از سکولاریسم و ماتریالیسم به میان می‌اید. بدین معنا که هرجا میلش کشید، از دین استفاده می‌کند و در امور اجتماعی راضی به حضور دین نیست. و به گفته‌ی رهبری اگر حوزه هم نسبت به انقلاب اسلامی حساس نباشد، از جهتی گرفتار سکولاریته شده است. موفق باشید

20765
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر: ۱. آیا درست است که بزرگانی مانند شهید مطهری و آیت الله طالقانی و... با حجاب اجباری مخالف بوده اند؟ ۲. چند سوالی که در مورد حجاب در این سایت بود و پاسخ های جنابعالی را مطالعه کردم. جسارتا می خواستم بدانم دلیل شما در مورد این پاسخ که رفتار کنونی نظام در مورد حجاب خوب است (یعنی نه خیلی سخت می گیرد نه حجاب را اختیاری می کند) چیست و اساس شرعی و فقهی آن چیست؟ با تشکر از لطف شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در جریان نظر آن بزرگان نیستم 2- سخن بر سر آن است که اگر نظام اسلامی موظف است که در جامعه‌ی اسلامی به مردم کمک شود تا گرفتار انحراف‌های منجر به اختلالِ نظام اجتماعی نشوند، اگر بی‌حجابی به راحتی در جامعه جریان یابد، عملاً اجتماع به مشکل می‌افتد و انواع فسادها و ویران‌شدنِ خانواده به میان می‌اید، در آن حدّ که به گفته‌ی کارشناسانِ صاحب‌نظر نسبت به فرهنگ غرب، اساساً ما هم مثل غرب دیگر چیزی به نام خانواده و فهم عواطف خانوادگی نخواهیم داشت. در این مورد نوشته‌های آقای صادق طباطبایی در رابطه با ازهم‌پاشیدگیِ خانواده در آلمان، می‌تواند مفید باشد. موفق باشید

نمایش چاپی