بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: امام خمینی(ره)، انقلاب اسلامی، تمدن اسلامی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
38830
متن پرسش

عرض سلام و وقت بخیر خدمت استاد گرامی جناب استاد طاهرزاده: تعدادی از دوستان بعنوان خادم الشهدا مدتی هست که اهتمام به سرکشی از خانواده ای معزز شهیدان در منطقه سکونت خود نموده اند که برکات زیادی برای آنان دارد به تازگی مواجه شدیم با خانواده ۸ شهیده که اصالتا اهل سده لنجان اصفهان بوده اند لکن قبل از انقلاب برای شغل به شهر مسجد سلیمان مهاجرت می نمایند که در ۱۴ آبان ۱۳۶۲در موشک باران شهر مسجد سلیمان پدر خانواده به همراه ۷ فرزند دلبندشان که شامل ۶ دختر و یک پسر خردسال بوده‌اند به فیض عظمای شهادت می رسند و همسر شهید خداداد ادیبی و یک فرزند دختر از این حادثه جان سالم بدر می برند البته آنها هم آسیب هایی می بینند لکن بعد از مدتی به اصفهان باز می گردند و در حال حاضر در منطقه ۱۳ اصفهان ساکن می باشند درخواست ما از حضرتعالی این است که در صورت صلاحدید خادمان شهدا را دعا بفرمایید که در این راه ثابت قدم باشند و چنانچه پیامی برای خانواده این شهیدان و همچنین خادمان شهدا دارید مرحمت بفرمایید تا مستفیض گردند. لازم بذکر است طبق گفته مسئولین مربوط این بزگواران تنها خانواده هشت شهید کشور و استان اصفهان می باشند با تشکر از شما که وقت مغتنمتان را در اختیار ما گذاشتید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا قوت. چه اندازه کاری که شروع کرده‌اید زیبا و خداپسند است. مطمئن باشید روح همان شهداء کمک می‌کند تا افقی از حقیقت در دل این تاریخ برای شما گشوده شود. در واقع شما به زیارت شهدایی می‌روید که به جهت تعلق‌شان به خانواده خود در آن مجلس به طور خاص حاضرند. موفق باشید

38815
متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی: همینطور که مطلع هستید مدتی است پویش کمک به مردم مظلوم لبنان وغزه راه افتاده وهرکسی به نوبه خود درآن شرکت میکنه، می‌خواستم بپرسم ما زنان خانه دار چه نقشی میتونیم داشته باشیم و وظیفه ما چیست؟ و ما که طلا نداریم یا اگر داریم اجازه نداریم اهدا کنیم و فقط افسوس می‌خوریم، چه تکلیفی داریم؟ آیا اصلا اهدا طلا که از خودمون هست به اجاره همسر نیاز داره؟ تشکر از پاسخگویی شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم توجه به حضوری است که در این تاریخ با طلوع جبهه مقاومت در مقابل جبهه استکبار که نماد آن باندِ جنایتکار صهیون می‌باشد؛ به نور هدایت حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» به میان آمد. حال هر کاری که حکایتی باشد برای حضور در جبهه مقاومت، ما را از بلای بی تاریخی و پوچی که انسان‌های بی‌تفاوت نسبت به این جبهه گرفتار آن هستند، نجات می‌دهد. و این لطف بزرگ خداوند است که ما در چنین تاریخی گرفتار روزمرّه‌گی‌های اهل دنیا نباشیم. البته اموالی که یا مربوط به خودتان است و یا از طریقی مانند همسرتان به شما هدیه داده شده است؛ در اختیار خودتان می‌باشد و اذن همسر نیاز نیست. موفق باشید

38813
متن پرسش

سلام استاد: لطفا بفرمایید ما چکار به فلسطین داریم؟ چه کسی این وظیفه را به عهده ما گذاشته؟ اکثریت‌ ملت موافق نیستند. ۴۵ ساله که داریم تقاص پس میدیم. یک‌ملت و کشور را نابود کردیم بخاطر فلسطین. خاک خود ما را روسیه اشغال کرده جرات بازخواست نداریم الان هم خیلی ضعیف شده ایم جواب این ملت دربدر را چه کسی می دهد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی نخواهد در تاریخی که به لطف الهی مقابل او در راستای عبور از سیطره استکبار گشوده شده است فکر کند، بخواهد یا نخواهد ذیل سیطره استکبار زندگی را می‌گذراند و بسی پوچی و بسی بی‌ثمری. موفق باشید

38803
متن پرسش

با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی: گاهی نیست انگاری موجود در فضای زمانه آنچنان ما و افکارمان را احاطه می کند و تحت تاثیر قرار می دهد که ناخودآگاه و بدون اینکه خود متوجه باشیم پدیده ها را با نگاه مادی و محاسبات دنیوی می نگریم و اینگونه همه چیز را از دست رفته می‌یابیم. در حالی که اگر برگردیم و به اینگونه افکارمان از نگاه قرآن و سنت های الهی بنگریم در درون خود بیشتر شرک و بی ایمانی می بینیم تا ایمان. غزه را نابود شده و با خاک یکسان شده می یابیم بدون آنکه متوجه باشیم از یک سال پیش تا کنون از این باریکه چه تاریخی آغاز شد. تاریخی که پس از آن، فضای مه آلود «کدام حق و کدام باطل» برای بشر زمان ما هر چه بیشتر به کنار می‌رود به طوری که برای هر انسانی با هر سطح درک و فهمی تشخیص جبهه حق از باطل آسان شود تا شاهد صف آرایی هر چه شفاف تر و هر چه واضح تر جبهه حق و جبهه باطل باشیم که واقعاً هم هستیم. تاریخی که هر چه به جلوتر می‌رویم موضع گرفتن بی‌طرفانه بی معناتر می‌شود و همانند زمان عاشورا برای آن کسی که جبهه حق و باطل را از هم تشخیص داد بی طرفی مساوی می‌شود با بی شرفی و بی موضع بودن مساوی می شود با بی تفاوت بودن نسبت به ظلم ظالم و حق مظلوم. آیا این اتفاق مبارکی نیست؟ و اگر وارد تاریخ جدایی حق از باطل شده ایم بر اساس قرآن کدام جبهه باید نگران باشد؟ آیا چنین تاریخی بهتر از آن زمان نیست که حق در پشت پرده های جهل دیده نشود و باطل خود را ملبس به لباس حق گرداند و با الفاظ فریبنده ای چون حقوق بشر و آزادی مردمان و ملت ها را فریب دهد؟ آیا با طوفان الاقصی تاریخی شروع نشد که ما نه تنها صهیونیسم، که کل تمدن غرب و بینش مادی جهان غرب را هر چه عریان تر و آشکارتر ببینیم و ما را متوجه این امر کند که مشکل اصلی همین بینش مادی منفعت طلب و سودمحور غرب است که قائل به حقیقتی در عالم نیست و به گفته خودشان حتی اگر صهیونیسمی وجود نداشت آن را به دست خود در منطقه ایجاد می‌کرد تا ضامن استعمار و منافع مادی غرب باشد!؟ آیا این بی آبرویی و رسوایی تمدن غرب در قبال این ظلم بی حد و مرز و آشکار در غزه و لبنان ما را به این کلام اخیر رهبر حکیم انقلاب نمی رساند که دیگر کسی از تمدن غرب حرفی نزند! اسماعیل هنیه و سید مقاومت و یحیی سنوار را از دست رفته می بینیم بدون آنکه بنگریم این دلاور مردان جبهه حق در چه مقطعی از زندگی خود به شهادت رسیدند و بدون آنکه متوجه باشیم شهادت این بزرگواران در بهترین زمان و در اوج سلوکشان رخ داد و در قله مبارزه و جهاد بوسیله شقی ترین اشقیاء زمان همانطور که خود همواره آرزو داشتند صورت گرفت تا شهادتشان حجتی باشد بر صداقت در مسیر متعالی شان و رسواگر بدگویان و فتنه گران و جهاد تا آخرین نفس مهر تأییدی باشد بر دلاوری و استواری و ثابت قدمی شان همچنان که شقاوت و ظلم بی حد و مرز دشمنانشان حجتی باشد بر حقانیت این راست قامتان تاریخ و بر باطل بودن جبهه مقابل آنان. آیا وقایع این دوران خط بطلانی نکشیده ست بر راه بیهوده و بی ثمر سازشکاران تاریخ در مواجهه با مستکبران زمانه در عالم؟ آیا بعد از این یکسال عبارات روشن فکرانه نمایی چون دین سکولار و جدایی دین از سیاست بی اعتبارتر از همیشه نشده و نمایندگان این نوع طرز تفکر را بیش از پیش دچار پوچی نکرده است؟ پس اگر عمیق تر بنگریم از یکسال پیش تاریخی شروع شده است که اعتبار و مشروعیت نظامهای سکولار غربی مبتنی بر اومانیسم را نه فقط برای خواص‌ و فرهیختگان که برای عموم مردم جهان بیش از هر زمان دیگری زیر سوال برده است و به تبع آن پایه نظامهای استکباری جهان سلطه را متزلزل و در دل های ظالمان جهان لرزه ها انداخته است. به راستی در این تاریخ چه خوب است که به وعده و سنت های الهی ایمان واقعی داشته باشیم و نگرانی ما به عنوان یک فرد آزاده و ظلم ستیز این باشد که در کجای این معرکه و این صحنه جدا کننده حق از باطل ایستاده ایم و به عنوان یک فرد چه کاری از دستمان بر می آید تا در جبهه باطل و جبهه بی‌طرفان قرار نگیریم تا اینگونه در کربلای زمان خود ایفای نقش کرده باشیم و در فردای روزی بتوانیم پاسخ گوی خدای متعال باشیم. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که ملاحظه کرده‌اید و رهبر معظم انقلاب نیز متذکر شده‌اند؛ ما در حال حضور در تاریخ دیگری هستیم؛ تاریخی که سرنوشت انسان‌ها را فرهنگ سکولار دنیای مدرن تعیین نمی‌کند. زیرا با رهبری حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» فرهنگ شهادت به همان معنای پایداری تا مرز فداکاریِ نهایی وارد این تاریخ شد و بی‌حساب نیست که رهبر معظم انقلاب که زبان گزارش توجه به این تاریخ هستند، می‌فرمایند: «اگر امثال شهید سنوار پیدا نمی‌شدند که تا لحظه آخر بجنگند یا اگر بزرگانی همچون شهید سیدحسن نصرالله نبودند که جهاد و عقل و شجاعت و فداکاری را با هم درآمیزند و به میدان بیاورند، سرنوشت منطقه به گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد.» و بسیار باید به این نکته فکر کرد که چگونه سرنوشت منطقه طوری رقم خورده که در امروز و فردای منطقه، تصمیم نهایی از آن جبهه مقاومت است و البته معلوم است که درک چنین حضوری برای افراد و اذهانی که هنوز ظاهر صحنه را می‌بینند؛ کار مشکلی است. موفق باشید

38797
متن پرسش

عرض سلام و احترام: با توجه به روندی که داره جلو میره به نظر میرسه آمریکا و رژیم صهیونسیتی تن به خواسته ایران و محور مقاومت مبنی بر پایان جنگ و آتش بس نخواهند داد. چرا که تن دادن به مذاکره و آتش بس با حفظ موجودیت حماس و حزب‌الله یعنی آغاز مرگ تدریجی اسرائیل. به نظر میرسه دشمن در نبرد موجودیتی، جنگ را تنها راه حل می‌بیند. به همین دلیل به دنبال اینه که پای ایران را به درگیری گسترده بکشاند. یعنی دشمن به سیم آخر زده و انتحار کرده و همانطور که خودش می‌گوید برای بقاء و موجودیتش می‌جنگد. یعنی به این جمع بندی رسیده که در دوگانه مرگ تدریجی و مرگ دفعی، دومی را انتخاب کند با این امید که بتواند ورق را برگرداند، موجودیت خود را حفظ و مرگ و نیستی را خدایی ناکرده نصیب کل محور مقاومت کند. اگر این نگاه را بپذیریم در چنین شرایطی صحبت از اقدامی که هم بازدارندگی بیاره و هم پای ایران را به درگیری همه جانبه نکشونه بی‌معنی است. خب سوالی که پیش میاد اینه که در چنین شرایطی جمهوری اسلامی و مسیولین چه اقدامی می‌توانند انجام دهند که موجب تغییر راهبرد دشمن بشه، محاسباتش را تغییر بده، اراده و قدرت ملت ایران را فهم کنه و در عین حال پای ایران را به معرکه جنگ نکشاند؟ آیا اساسا گریزی از سفره ای که برامون پهن کردن (جنگ) هست؟ یا کم کم باید همگی وارد فاز و آرایش جنگی بشویم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که کاربر محترم سؤال 38803 می‌فرمایند از وعده الهی نباید غافل بود و به هر حال در ظالم‌بودن اسرائیل هیچ شکی نیست. و در این رابطه قرآن می‌فرماید: «وَلِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَمْحَقَ الْكَافِرِينَ» به گفته علامه طباطبایی؛ تا به تدریج و ذرّه ذرّه آلودگی ها و کفر از قلب مؤمنین پاک بشود و قلب آن ها بیش از پیش نورانی و ایمانی گردد. آری! مرد جنگ و مرد مبارز در جبهه توحید باید تا مرز خلوص حاج قاسم سلیمانی جلو برود. زیرا خداوند اراده کرده است تمام حق در مقابل تمام باطل و ظلمات به صحنه آید. تمام حق با حاضرشدن مؤمنین در ایمان و معارف ناب توحیدی به صحنه می آید و در آن راستا باطل محو می شود و لذا فرمود: « وَيَمْحَقَ الْكَافِرِينَ». «محق» به معنی آرام آرام از بین رفتن است، به همان معنایی که گفته می شود ماه در مُحاق می رود، یعنی آرام آرام از حالتِ بدر و روشنی کامل به سوی هلال و باریک شدن و محو شدن جلو می رود. قرآن می فرماید: «وَيَمْحَقَ الْكَافِرِينَ» یعنی کفر را آرام آرام از بین می برد. و رهبر معظم انقلاب در ۱۴ خرداد ۱۴۰۳ فرمودند اسرائیل همچون یخ در حال ذوب شدن است. و این صادق ترین سخنی است که از سر بصیرتِ تاریخی به میان آمد. موفق باشید

38794
متن پرسش

سلام و عرض ارادت محضر استاد عزیز: می‌دانم که از سالهای دور انسی با مثنوی داشته‌اید و کم بیش از آثار شما هم مشخص است. سال گذشته درست در آغاز جنایات اسرائیل در غزه با دوستان به داستان آن پادشاه یهود که نصارا را می‌کشت رسیدیم و باز جلوه‌ای از حقیقت را از جاری زلال مثنوی، از اصول اصول دین شنیدیم گویی این ابیات را مولوی برای کودکان غزه سروده: مولوی، دفتر اول مثنوی، بخش ۳۸ - به سخن آمدن طفل درمیان آتش و تحریض کردن خلق را در افتادن به آتش.

    یک زنی با طفل آورد آن جهود        پیش آن بت و آتش اندر شعله بود    
    طفل ازو بستد در آتش در فکند        زن بترسید و دل از ایمان بکند    
    خواست تا او سجده آرد پیش بت        بانگ زد آن طفل انی لم امت    
    اندر آ ای مادر اینجا من خوشم        گر چه در صورت میان آتشم    
    چشم‌بندست آتش از بهر حجاب        رحمتست این سر برآورده ز جیب    
    اندر آ مادر ببین برهان حق        تا ببینی عشرت خاصان حق    
    اندر آ و آب بین آتش‌مثال        از جهانی کتشست آبش مثال    
    اندر آ اسرار ابراهیم بین        کو در آتش یافت سرو و یاسمین    
    مرگ می‌دیدم گه زادن ز تو        سخت خوفم بود افتادن ز تو    
    چون بزادم رستم از زندان تنگ        در جهان خوش‌هوای خوب‌رنگ    
    من جهان را چون رحم دیدم کنون        چون درین آتش بدیدم این سکون    
    اندرین آتش بدیدم عالمی        ذره ذره اندرو عیسی‌دمی    
    نک جهان نیست‌شکل هست‌ذات        و آن جهان هست شکل بی‌ثبات    
    اندر آ مادر بحق مادری        بین که این آذر ندارد آذری    
    اندر آ مادر که اقبال آمدست        اندر آ مادر مده دولت ز دست    
    قدرت آن سگ بدیدی اندر آ        تا ببینی قدرت و لطف خدا    
    من ز رحمت می‌کشانم پای تو        کز طرب خود نیستم پروای تو    
    اندر آ و دیگران را هم بخوان        کاندر آتش شاه بنهادست خوان    
    اندر آیید ای مسلمانان همه        غیر عذب دین عذابست آن همه    
    اندر آیید ای همه پروانه‌وار        اندرین بهره که دارد صد بهار    
    بانگ می‌زد درمیان آن گروه        پر همی شد جان خلقان از شکوه    
    خلق خود را بعد از آن بی‌خویشتن        می‌فکندند اندر آتش مرد و زن    
    بی‌موکل بی‌کشش از عشق دوست        زانک شیرین کردن هر تلخ ازوست    
    تا چنان شد کان عوانان خلق را        منع می‌کردند کتش در میا    
    آن یهودی شد سیه‌رو و خجل        شد پشیمان زین سبب بیماردل    
    کاندر ایمان خلق عاشق‌تر شدند        در فنای جسم صادق‌تر شدند    
    مکر شیطان هم درو پیچید شکر        دیو هم خود را سیه‌رو دید شکر    
    آنچ می‌مالید در روی کسان        جمع شد در چهره‌ی آن ناکس آن    
    آنک می‌درید جامه‌ی خلق چست        شد دریده آن او ایشان درست    

 ما از آتشی که در غزه افتاد هراسان بودیم و کودکان غزه با معصومیت و صبر بی‌نظیرشان تمام هیمنه پادشاه جهود را شکستند. حال ملتها صف گرفته‌اند که سهمی از آتش غزه برگیرند. یهود همیشه از مرگ ترسیده و خواسته دیگران را از مرگ بترساند، درحالی که امت اسلام بدون انکه ادعای نحن ابناء الله احباؤه سردهد، مرگ را در آغوش می‌گیرد ما از ذلت گریزانیم آنها از مرگ. مرگ اگر مرد است گو پیش من آی / تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همین‌طور است. در این رابطه به بانگ بلند قرآن باید گوش سپرد که در خطاب به یهود می‌فرماید: «قُلْ يا أَيُّهَا الَّذينَ هادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِياءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ (۶/ جمعه)  و این یعنی هر آن کس به اندازه‌ای که از مرگ هراس دارد در ادعای انس با حضرت معبود، فریب‌کاری می‌کند و کذّاب است و ملاحظه می‌کنید بحمدالله در بستر تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شد و «شهادت» وجهی از وجوه این تاریخ گشت، چه اندازه ملت ما در نسبت با حضور در آینده، خود را در آن شهادت‌ها جستجو می‌کنند و از این جهت چه گفتارها و چه زبان‌هایی درآینده در پیش است. آیا هنوز آن طور که در این تاریخ، شهادت طلوع کرده است، ما را توان درک آن هست؟ موفق باشید    

38793
متن پرسش

بسم تعالی سلام علیکم و رحمة الله: ببخشید حاج آقا سوالی داشتم: امام خمینی رحمت الله علیه فرمودند اسرائیل باید از صحنه روزگار محو شود، چرا با اینکه آمریکا نیز شیطان بزرگ است و غاصب و استعمارگر این جمله برای آمریکا یا انگلیس گفته نشده؟ ممنون از سعه صدر شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌دانید رژیم اسرائیل عقبه و نمادِ جهان استکباری در منطقه است و نفی آن یعنی حضور اسلام در جهان و این هم لطف خداوند است که جهان استکبار بند حیات خود را به امری متصل کرده که با نفی آن، استکبار نفی می‌شود به همان معنای از بین رفتن هژمونی آن. موفق باشید

38788
متن پرسش

سلام: فلسفه ی وجود دشمن و جنگ در دنیا با نگاه توحیدی چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن بسی مفصل است. عرایضی تحت عنوان «قرآن و جایگاه شهادت سید حسن نصرالله» https://eitaa.com/matalebevijeh/17679 انجام شد. امید است که پس از استماع آن عرایض و با دقت روی متنی که از آن سخنرانی پیاده شده، جواب خود را بیابید. موفق باشید

38777
متن پرسش

«الهی كَمْ مِنْ سَحَائِبِ مَكْرُوهٍ جَلَّيْتَهَا عَنِّي...» سلام خدمت استاد طاهرزاده: امثال بنده توفیق درک حضور با شکوه حضرت امام «رضوان الله تعالی علیه» را در اوایل انقلاب و زمان جنگ نداشتیم. قبلاً شنیده بودیم ولی اکنون داریم می بینیم و تصدیق می کنیم که انصافاً حضرت امام «رضوان الله تعالی علیه» سرآمد تاریخ هستند و از همگان در تاریخ جلوتر بودند و چقدر خوب بی آیندگی و ذات ضعیف و کثیف و سست استکبار و صهیونیسم را شهود می کردند و مدام از آن گزارش می دادند. چه اندازه خوب خبر داشتند و از این سنت و قاعده خبر می دادند که هر چقدر در برابر جریان درّنده و وحشی و هار استکبار و صهیونیسم ایستادگی کنید، آن ها بیشتر عقب نشینی می کنند. آبادی دنیا و آخرت ما در ایستادگی همه جانبه در برابر مستکبران و درّندگان و وحوش غربی است. چقدر عالی و هوشمندانه و شجاعانه تیر نهایی و آخر را شلیک کردند و رمز نجات ملت ها را آشکار کردند و فرمودند: «این روشن است که شکستن فرهنگ شرق و غرب، بی شهادت میسر نیست!». گویا هر چقدر جلوتر می رویم امام و بیانات ایشان زنده تر می شود. استاد دعا کنید ما از این صراط و از این حضور زیبا و باشکوه تاریخی محروم نشیم. هسـت در قرب همه بیم زوال / نیست در بُعد جز امید وصــال

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: و باز در بستری که حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» راه را گشودند، این رهبر معظم انقلاب‌اند که در راستای عبور از تاریخ جاهلیتِ دوران، متذکر راهی می‌شوند که جبهه مقاومت گشوده و در این رابطه در دیدار با دست‌اندرکاران برگزاری کنگره شهدای استان فارس می‌فرمایند:
 « ما امروز در گیرودار یک مسئله اساسی و مهم در منطقه هستیم. همین مسائل مربوط به منطقه غرب آسیا، مسائل لبنان، مسائل غزه، مسائل کرانه باختری، اینها قضایای تاریخ‌سازی است. هر کدام از این حوادث می‌تواند منشأ یک جریان و یک حرکت تاریخی به یک سمتی بشود.
اگر امثال شهید سنوار پیدا نمی‌شدند که تا لحظه‌ی آخر بجنگند، سرنوشت منطقه یک جور بود، حالا که پیدا شدند یک جور دیگر است.»
و این یعنی توجه به تاریخی که در راستای عبور از استکبار گشوده شده است؛ حال مورد تعجب است که چرا بعضی از کسانی مانند «مجمع مدرسین حوزه علمیه قم» که انتظار درک چنین حضوری از آن‌ها هست، متوجه این امر نیستند و طوری بیانیه می‌دهند که عملاً به معنای به رسمیت شناختن اسرائیل و ادامه همین تاریخ خواهد بود. وقتی در آن بیانیه گفته می‌شود: «در باره جنایات اسرائیل تنها راه بازگشت اسرائیل به مرزهای 1967 و تشکیل دولت مستقل فلسطین می‌باشد.» آیا این مخالفت و رویگردانی با شعار حضور از بحر تا نهر نیست؟  که رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند: «بدون تردید فلسطین یک مجموعه و تاریخ «از بحر تا نهر» است و قدس نیز پایتخت آن است.» عرایضی اخیرا در این رابطه تحت عنوان« بلاغ مبین و عبور از تاریخ جاهلیت» https://eitaa.com/matalebevijeh/17894 شده خوب است به آن بحث رجوع فرمایید.  موفق باشید           
 

38769
متن پرسش

سلام استاد: راجع به سخن حضرت آقا که فرمود: دیگر کسی از تمدن غرب حرفی نزند. می خواهم بگویم چه دلنشین است این سخن، چه آتش های نیمه افروخته را که شعله نمی بخشد. همچو ققنوسی هوس پرواز شهید القدس را دارم، اما کبوتر بچه ای هستم بی پروا و کَله پُر باد در لباس بسیج مستضعفین به سوی گنبد امام رضا (ع) پَرپَر می‌زنم، تا زمین نخورم. این سخن چه غروری بخشیده چه عزمی را به رزم فراخوانده. با خود می‌گویم این غرب زده های امروزی آیا همین را کافی نیست که از این حضدر محرومند؟ این روزها که شهید های الاقصی شهید می‌شوند و خود را همچو نسیمی به قلب هایمان می‌رسانند تا عود، آتش نیمه افروخته شعله ور تر شود و خود را فدای فضای بد بوی آن لحضات کنند. عجب معنویتی می بخشد این فضای دریاچه ای در مِی کَده است که با اشک های مظلوم در گودال قتلگاه گرد آمده است، آن دریاچه هیچ وقت زلالش را کدر نمی کند و از زمان آدمی تا بحال خود را با اشک، تاز نگه داشته است. همین اشک هایی که شهید هنیه با سخنش که می‌گوید: اعلام می‌کنم فرمانده شهید، سلیمانی که همه زندگی خود را در حمایت از فلسطین به سر برد و در راس فرماندهی نیروی قدس بود، اعلام می‌کنم که او این فرمانده بزرگ، شهید قدس است، شهید قدس است، شهید قدس است. می‌خواهم صدرزاده باشم. مصطفی دست علی را به بالا برده و من بال بال می‌زنم. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن جمله مقام معظم رهبری فوق‌العاده عمیق و اصیل است که فرمودند: «اگر امثال شهید سنوار پیدا نمی‌شدند که تا لحظه‌ی آخر بجنگند، سرنوشت منطقه یک جور بود، حالا که پیدا شدند یک جور دیگر است.» اولاً: روشن نمودند چگونه می‌توان این راه را تا آخر ادامه داد و ثانیاً: چگونه در این راه سرنوشت منطقه چیز دیگری غیر از آنچه اکنون حاکم است؛ خواهد بود و ثالثاً جایگاه سخن کسانی که به بهانه دلسوزی برای مردم فلسطین، به نحوی اسرائیل را به رسمیت می‌شناسند را نیز روشن نمودند. وقتی ادعا دارند: «بازگشت این رژیم به مرزهای قانونی پیش از تهاجم ۱۹۶۷ و تشکیل دولت مستقل فلسطین را راه‌حل برون رفت از این بحران می‌دانند.» و این یعنی باز اسرائیل و باز تجاوز و باز سازمان مللی که در اختیار اسرائیل است. اینان که بعضاً روحانی می‌باشند چه اندازه از قرآن و وعده‌های آن به دور می‌باشند امری که بحمدالله سخت رهبر معظم انقلاب بر آن آگاهی و ایمان دارند. و مسائل کنونی منطقه و حوادث غزه، لبنان و کرانه باختری را تاریخ‌ساز خواندند با همان روحیه شهید سنوار و ایستادن تا آخر. موفق باشید

38760
متن پرسش

بسمه و رحمته و رضوانه سلام علیک و ریحانه
 قَالَ الصادق «علیه‌السلام»: «اَلشِّيعَةُ ثلاثةٌ مُحِبٌّ وادٌّ فَهُوَ مِنَّا وَ مُتَزَيِّنٌ بِنا وَ نحنُ زَيْنٌ لِمَنْ تَزَيَّنَ بِنَا وَ مُسْتَأْكِلٌ بِنا اَلنّاسَ و مَنِ اسْتَأْكَلَ بِنا اِفْتقرَ.» شيعه سه نوع است: دوستدارِ مهر ورز [متعهد] که او از ما اهلبیت است، و شيعه اى كه خود را به ما مى آرايد و ما مايه آراستگى كسى هستيم كه خود را به ما بيارايد، و شيعه اى كه ما را وسيله ارتزاق خود قرار مى دهد و چنین کسی فقير مى شود. تاریخی شروع شده است که اگر در آن حاضر نشویم و در مسیر تقدیری که نظام الهی برای امروز انسان پیش آورده حضور پیدا نکنیم، اگر روزها در روزه به سر ببریم یا شب ها تا به صبح در رکوع و سجده غرق در مناجات با خدا باشیم! عملا از گردونه ی تقدیر فردای قدسی انسان بیرون خواهیم بود؛ آنچنان که مقدس ترین انسان ها، در تاریخ کربلا نتوانستند در صحنه ی قدسی فردایی که با حسین «علیه السلام » رقم خورد حاضر شوند. فلذا این مائیم و ندای «کونوا أَحراراً فی دُنیاکم» و این خطاب به نحوه ی حضور فردایی بشر است که گستره‌ی ندای تعالی «شیعه» را فریاد می زند تا هر آنکس که طالب حقیقی ترین نحوه ی حضور فردایی خویش است، حاضر شود. مهم آن است که مائیم و این حضور که همان قله ی حضور در نهایی ترین صورت انسانیت است که پیش روی انسان هاست؛ و اگر نتوانیم با این صورت الهی که به سوی انسان رخ نموده است، زبان سخن از حقیقت بگشاییم و آغوش امن و حقیقت و مأوای انسان خسته ی عالم گسسته از معنا را به او بدهیم هیچ کاری نکرده‌ایم. انسان امروز بیدار شده است تا در آغوش تاریخی که انتظارش را می کشید آرام بگیرد. ایران، لبنان، فلسطین، عراق، سوریه، اروپا، آمریکا و... مرز امروز تاریخ، جغرافیا نیست! حقیقتی است که به میان آمده است و به سرعت خود را به میان آدمیان کشانده است و زبانی است که به ظهور آمده است و انسان ها را به هم زبانی با یکدیگر و هم آغوشی و همدلی رسانده است. مبارک باشد. این همان وعده ی حقیقت است که به میان آدمیان آمده است تا بار دیگر آدمی خود را از دیار غربت و سرد هبوط از زمین بکند و آسمانی شود و من و مائی را خرق کند و یگانگی را به میان آورد. می شود ساحت هایی از این گشودگی تاریخ را به مطالعه نشست و گفتگو کرد تا فارغ از تعصب ها و نگاه های قومی و قبیله ای و نظر به شیعه و سنی با نگاهی عمیق تر، زبان از چگونگی حضور در این تاریخ زد تا آدمیان را برای ورود به این تاریخ مقدس ترغیب کرد، تاریخی که اگر وارد آن شویم، گناه دیروز و فردایمان را می‌بخشند و یکسره در ساحتی زندگی خواهیم کرد که زمان بر آن سیطره نخواهد داشت بلکه این حضور ماست که زمان را معنا می بخشد، درست مثل «کربلا» و آنانی که با حسین «علیه السلام » تصمیم به آن انتخاب در آن تاریخ گرفتند. ما درست در حساس ترین نقطه ی تاریخ قرار گرفتیم! نقطه ی عبور از دیروز تاریخِ تاریکِ دل زده‌ی انسان غرق در عالم محسوسات و توهمات و ورود در نقطه ای از زندگی که انسان ها در یگانگی نه در زمین بلکه بَر زمین حکومت می کنند. این همان وعده ی وراثت حکومت صالحان است که انسان را نه در زمین بلکه بر زمین حکومت می دهد و امروز این مائیم و انتخابی سخت در دو راهی تاریخ سرنوشت سازی که فردای مان به آن تعلق دارد. طوبی للغرباء. قصه ی پر غُصه ی امروز غزه و لبنان، قصه‌ی حضور است و راز غیبت را جز با حضور نمی توان فاش کرد و راز این معما را جز با حضور در این قصه نتوان فهیمد. التماس دعا 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با توجه به آخرین جمله‌تان: «راز غیبت را جز با حضور نمی‌توان فاش کرد» تا معلوم شود چگونه در این مرحله از تاریخ چه اندازه انسان، در انسانیت باید قد بِکشد تا به بلندای قامت انسان کامل نزدیک شود و انسانیت آن حضرت، جهانی گردد در درون انسان‌ها. امری که حقیقتاً می‌توان در این گشایش تاریخی احساس کرد که چه اندازه انسان‌ها به انسان کامل نزدیک شده‌اند و چه اندازه نسبت به همدیگر در آینۀ حضور انسان کامل احساس یگانگی می‌کنند. معلوم نیست این شهید یحیی سنوار است در آن صحنه در حال درخشیدن است، در نهایت درخشش آخرالزمانیِ انسان؟ و یا این ما هستیم که هیچ نوع دوگانگی بین او و خود یعنی فرزندان انقلاب احساس نمی‌کنیم. اساساً معلوم نیست رفتنِ سنوار بیشتر، «بودن» است برای نقش‌آفرینی به محاق‌بردنِ جهان استکبار و یا بودنِ او. سال‌ها به این جمله حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در آخرین سخنان‌شان در وصیت‌نامه سیاسی الهی فکر می‌کردم که می‌فرمایند: 
«من بار دیگر از مسئولین بالای نظام جمهوری اسلامی می خواهم که از هیچ کس و از‏‎ ‎‏هیچ چیز جز خدای بزرگ نترسند و کمرها را ببندند و دست از مبارزه و جهاد علیه فساد و‏‎ ‎‏فحشای سرمایه داری غرب و پوچی و تجاوز کمونیزم نکشند که ما هنوز در قدمهای اول‏‎ ‎‏مبارزۀ جهانی خود علیه غرب و شرقیم.‏ مگر بیش از این است که ما ظاهراً از جهانخواران شکست می‌خوریم و نابود‏‎ ‎‏می شویم؟ مگر بیش از این است که ما را در دنیا به خشونت و تحجر معرفی می کنند؟ مگر بیش از این است که با نفوذ ایادی قاتل و منحرف خود در محافل و منازل، عزت اسلام و‏‎ ‎‏مسلمین را پایکوب می کنند؟ مگر بیش از این است که فرزندان عزیز اسلام ناب محمدی‏‎ ‎‏در سراسر جهان بر چوبه های دار می روند؟ مگر بیش از این است که زنان و فرزندان‏‎ ‎‏خردسال حزب الله در جهان به اسارت گرفته می شوند؟ بگذار دنیای پست مادیت با ما‏‎ ‎‏چنین کند ولی ما به وظیفۀ اسلامی خود عمل کنیم.‏»
راستی! حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» برای حضور در جهانی که به خوبی مدّ نظر داشتند، تا چه اندازه جدّی بودند و برای هزینه‌دادن خود را و فرزندان انقلاب را آماده نمودند. آیا این همان «فتح تاریخی» نیست که رهبر معظم انقلاب در روز گذشته به عمیق‌ترین شکل برای فهم دو آینده‌ای که در پیش است، با ما در میان گذاشتند؟ آن‌جا که فرمودند: «اگر امثال شهید سنوار پیدا نمی‌شدند که تا لحظه آخر بجنگند یا اگر بزرگانی همچون شهید سیدحسن نصرالله نبودند که جهاد و عقل و شجاعت و فداکاری را با هم درآمیزند و به میدان بیاورند، سرنوشت منطقه به گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد». ۱۴۰۳/۰۸/۰۲
و این یعنی مائیم و دو تاریخ. تاریخی که با درآمیزیِ جهاد و شهادت و عقل و شجاعت و فداکاری از طریق شهید سید حسن نصرالله و شهید سنوار به میان خواهد آمد و رهبر معظم انقلاب متذکر آن می‌باشند؛ و تاریخی که عده‌ای از سر ترس، بیانیه می‌دهند که عملاً در آن بیانیه به بهانه جلوگیری از استمرار تجاوز رژیم صهیونیستی و رفع درد و رنج بیشتر برای مردم لبنان و فلسطین شوند؛ اسرائیل به رسمیت شناخته می‌شود و راه‌حل برون رفت از این بحران موجود را بازگشت این رژیم به مرزهای قانونی پیش از تهاجم ۱۹۶۷ و تشکیل دولت مستقل فلسطین را می‌دانند. امری که کاملاً مقابل نظر جبهه مقاومت فلسطین و نظر رهبر معظم انقلاب است که موضوع از «بحر تا نهر» را جایگاه ملت فلسطین می‌دانند. موفق باشید      

38744
متن پرسش

سلام استاد: چه خبر شده در عالم؟! داره چه اتفاقاتی میفته؟! افقِ آینده‌ی حوادث و تحولاتی که از غزه و لبنان آغاز شده را چگونه می بینید؟ آیا دامنه‌ی این حوادث گسترش پیدا می‌کنه؟ این تحولات چه نسبتی با پیچ تاریخی که رهبر معظم انقلاب چند وقت پیش بهش اشاره کردن داره؟ استاد به نظرتون در باغ شهادت برای ما هم گشوده میشه؟! گاهی تصور می‌کنیم گرد و غباریست که بلند شده و زود فروکش میکنه. آیا همینطوره؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه عرایضی شده امید است در دل آن عرایض، اشاراتی برایتان پیش آید https://eitaa.com/matalebevijeh/17857  و https://eitaa.com/matalebevijeh/17843 . موفق باشید

38732
متن پرسش

مرگ روشن‌گر. بسیاری از عارفان معاصر «توجه به مرگ» و «تفکر دربارۀ مرگ» را آغاز راه‌یابی به سلوک می‌دانند. «مرگ» حقیقتی است حتمی، ناگهانی و همه‌شمول و تفکر دربارۀ آن، موجب طرح سؤالات بنیادین می‌شود. انسان دورۀ قاجار برای وصول به عالم معنا چاره‌ای جز «تحت سرپرستی استاد قرارگرفتن» و تبعیت از دستورات او نداشت. اما با ظهور انقلاب اسلامی، چارچوب‌های عرفانی هم دچار تحول معنایی شد. «ولایت فقیه» جای «استاد» را گرفت و «جهاد برای تحقق منویات رهبر» جای «ذکر و ورد» نشست* و «شهادت» نقطۀ پایانی وصول به حق در چنین دستگاهی است. انسان انقلاب اسلامی به دنبال چنین پایانی است. حضور مردم در تشییع شهدا هم تجدید عهد و یادآوری «چنین مرگی» است. مرگی که با حماسه و ایثار درهم‌آمیخته و «ترس از مرگ» را کنار زده است. مرگی که بر اثر مواجهه با تاریکی محض و کفر خالص رخ می‌دهد و موجب روشن‌گری هرچه بیشتر نفوسِ عمومی می‌شود. مرگی که همچون شهاب‌سنگی نورانی صحنۀ تاریک جهان امروز را لحظاتی روشن می‌کند و لرزه بر پایه‌های سترگ کاخِ درون آدمی می‌اندازد. در نظر مردم «شهید» نقطۀ آرمانی نوعی از زندگی دنیایی است که در آن، آدمی خود را بازیچۀ دنیا نکرده است و به آخرت (به‌عنوان مهم‌ترین بخش از حیات آدمی) توجهی ویژه داشته است. در این دستگاه عرفانی تحقق هرچه بیشتر اسلام و به قول بنیان‌گذار آن «اهتزاز پرچم لا إله إلا الله» مهم‌ترین «خیری» است که افراد برای رسیدن به آن رقابت می‌کنند. وَلِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ (آیۀ ۱۴۸ سورۀ مبارکۀ بقره) این تازه شروع ماجراست. غایت عرفانِ انقلاب اسلامی ظهور جامعه‌ای از «انسان‌های قرآنی» است. پی‌نوشت: * این به معنای منسوخ‌شدن اذکار نیست بلکه اذکار محور چنین عرفانی نیست. ** منظور از «انسان قرآنی» جلوه‌گری قرآن در وجود انسان است. ۲۷ مهر ۱۴۰۳

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه کورچشمند آنانی که متوجه چنین امری در آخرین دوران بشر نیستند که به گفته جنابعالی مواجهه نور محض با ظلمات محض است، و آن کسی که در چنین شرایطی این جبهه را مدیریت می‌کند شهید است تا معلوم شود انسان‌هایی در این آخرین دوران به میدان آمده‌اند که به گفته شهید یحیی سنوار: «مذاکره در کار نیست؛ یا پیروز می‌شویم یا کربلا رخ می‌دهد»، به همان معنای مدیریت صحنه، حتی تا مرز شهادت. و این یعنی آغازی که جبهه کفر به تعبیر رهبر معظم انقلاب همچون یخ در حال ذوب‌شدن است زیرا برای اثبات خود مجبور است جنایت را به هر بهانه‌ای به اوج برساند در حالیکه جهان هستی ظرفیت قبول چنان جنایاتی را ندارد و از این جهت می‌توان در پیشانی جبهه صهیونیست جنایتکار بر خلاف تصوری که دارد، نابودی آن را ملاحظه کرد. بیچاره گمان می‌کند با هرچه عمیق‌ترکردنِ جنایت، پایه‌های بقای خود را محکم می‌کند، غافل از این‌که در مقابل او فرهنگی است که شهادت را به جای خواری و خفت و ترس به میان آورده. و این راز نابودی استکبار در جلوه جنایات اسرائیل است. موفق باشید    

38730
متن پرسش

سلام استاد: اخیرا یک تفکر احمقانه ای که حتی حاضر است بگوید برای چرا باید چشمانم را باز کنم و ببینم پیش آمده و این جریان از رگ گردن به من نزدیک تر است، بسیار آزارم می‌دهد. دلم شدیدا نگاه تاریخی می‌خواهد. دلم می‌خواهد این دستاورد غرب، یعنی فضای خلائی که او ایجاد کرده مخصوص من و کاری که با منیتم کرده را جواب دهم. اما چگونه نگاه تاریخی داشته باشم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید پس از «معرفت نفس» در راهی قدم گذاشت که انقلاب اسلامی در مقابل ما گشوده و در افق این راه، رهبر معظم انقلاب را به عنوان آینۀ ایمان به وعده‌های الهی مدّ نظر داشت. آری! بالاخره باید با همّت بلند و در دل طوفان به سوی اهداف بلند جلو رفت زیرا: «رنج راحت شد چو شد مطلب بزرگ». موفق باشید

38724
متن پرسش

سلام: دوتا پیشنهاد برای مطالب ویژه : ۱. تنوع مطالب رو بالاتر ببرید در زمینه مطالب خود استاد. ۲. از شاگردان حاج آقا هم استقاده کنید تا این فاصله بین افرادی که صحبتهای (طاهرزاده ی اخیر) رو متوحه نمیشن از اون شاگردا استفاده کنن تا بیان تو میدون. یا علی ممد، التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد خوبی است ولی هر کانالی رسالت خاصی را برای خود تعریف کرده مانند بعضی از کانال‌ها مسئولیت تحلیل سیاسی موضوعات را به عهده گرفته‌اند. کانال «مطالب ویژه» سعی دارد به مبانی معرفتی موضوعات تاریخ انقلاب اسلامی توجه بدهد. موفق باشید

38719
متن پرسش

سلام استاد حال شما:. چند تا سوال داشتم ۱. چی میشه که یحیی سنوار سنی انقدر میتونه محبوب شیعیان بشه؟ نقطه پیوند چیه؟ ۲. مقدمه کتاب از برهان تا عرفان شما چیا هست؟ ۳‌. این آقایی که جوان و انتخاب بزرگ رو شرح دادن توی کانال گذاشتن آقای نظری این خوبه برای شروع؟ احساس کردم خیلی ساده و بدون پیچیدگی و زبان خاص دارن توضیح میدن. گفتم باز از شما بپرسم. ۴‌. چجوری میشه انسان کنار این مباحث علمی، عملش رو هم بالا ببره؟ یا علی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در جبهه مقاومت همان‌طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند ما از دوگانگیِ شیعه و سنی عبور می‌کنیم و ملاحظه می‌کنید که چگونه شهید یحیی سنوار در کلمات خود نسبت خود را با امام علی «علیه‌السلام» و کربلا برقرار کرده. و این یعنی همان حضوری که شیعیان همیشه به دنبال آن بوده و هستند. ۲. همان کتاب  «جوان و انتخاب بزرگ» و کتاب «ده نکته در معرفت نفس» کارساز خواهد بود. ۳. آری!  ۴. هر اندازه عمق معارف ما بیشتر شود، درک قرآن برایمان راحت‌تر می‌گردد و عبادات ما در آن راستا عمیق‌تر می‌شود و وقتی عبادات با حقایق معنوی پیش رفت، بیشتر به آن دل می‌بندیم. موفق باشید 

38709
متن پرسش

سلام استاد: برخی معتقدند طوفان الاقصی نه تنها کار مقاومت فلسطین نبوده، بلکه در اصلْ کار استکبار و نقشه‌ بسیار پیچیده صهیونیست ها بوده برای تضعیف و مهارِ گسترشِ قدرت ایران و سرکوب کامل نیروهای مقاومت در منطقه و در نتیجه بهانه‌ای برای گسترش و ادامه جریان اشغال گریِ صهیونیست ها. حضرتعالی چه اندازه این تحلیل را قبول دارید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به نکاتی که رهبر معظم انقلاب در ۱۴ خرداد و در نماز جمعه نصرفرمودند توجه بفرمایید روشن می‌شود اگر مبارزان غزه پیشدستی نکرده بودند امروز دیگر موضوعی به نام فلسطین در میان نبود. آنها نقشه‌ای داشتند که برای همیشه فلسطین را نابود می‌کردند و به همین جهت رهبر معظم انقلاب فرمودند ۷ اکتبر یک معجزه بود و فرمودند حتی معلوم نیست جریان نظامی حماس می‌دانست که چه کار دارد می‌کند و یا بعداً معلوم شد. موفق باشید

38700
متن پرسش

سلام و رحمت بر استاد طاهرزاده بزرگوار: دانشجوی دکتری فلسفه در دانشگاه تربیت مدرس هستم. در گذشته از آثار شما استفاده کردم و مکاتبه داشتم. بعد از سالها مزاحمتون شدم تا بیانیه‌ای که برای آغاز یک حرکت تبیینی علمی در این شرایط خطیر نوشتم و مختصات کل جبهه را تعیین می‌کند به نظر حضرت عالی و بازدیدکنندگان تان برسانم. دعا بفرمایید توفیق همراه شود در این زمانه آخر. در ایتا و تلگرام با آیدی انتهای مطلب در خدمت دوستان هستم. ✍ علمی برای نجات، عزمی برای رستاخیز در حین فتنۀ نهایی یا محول الحول و الاحوال یا نور المستوحشین فی الظلم تحولات داخلی و بین‌المللی به مرحله خطیر و خطرناکی رسیده است. بحران اقتصادی و فرهنگی در داخل همزمان شده است با عزم طبقه حاکمه غرب برای مقابله نهایی با ایران و جبهه مقاومت در عرصه نظامی و امنیتی. اگر طبقه شرکتی-بانکی چپاولگر داخلی و عمال سیاسی و دولتی آنها را مستثنا کنیم و آنها را نه در جبهه خودی بلکه شریک طرح استکباری غرب در داخل بدانیم، آنچه باقی می‌ماند منازعه اهل حق در ایران و منطقه با جبهه کفر عبری-غربی است. منازعه حتماً و صد درصد یک منازعه مذهبی است: در یک سو مذهبی است که رحمت و عدالت را در کنار توحید روح دیانت می‌داند و به اولیای الهی تأسی می‌کند و شخصیت‌های رحمانی و عدلانی بزرگی چون خمینی و مطهری و موسی صدر و چمران و سلیمانی و نصرالله و مغنیه و عبدالملک و... اسوه‌های درخشان آنند؛ و در سوی دیگر جبهۀ کفر و الحاد و ظلم و‌ توحش و تزویر به رهبری طبقه حاکمه غرب است که خود را با شبه‌مذاهب یهودی و مسیحی متحد کرده است و به رویکرد طاغوتی خود رنگ شبه مذهبی پاشیده است تا دستکم حمایت پایگاه مردمی فریب‌خورده مسیحی و یهودی را برای آخرین فتنه‌هایش داشته باشد‌. در این ائتلاف طاغوتی شبه‌مذهبی، جزء یهودیت سرآمد و تعیین‌کننده است چرا که بلوک مسیحی در غرب نیز پیرو آن است! مشخصه اصلی یهودیت غالب تفاخر به یک عهد الهی باستانی است که با ایذاء و انکار انبیاء خودشان نقض شده و پیروان آن را به شیاطینی خالی از عدالت و رحمت و سرشار از تکبر و غرور به یک شکوه منسوخ‌شدۀ باستانی تبدیل کرده است. این شبه‌مذهب به تاریخ خیانت‌های خود که در خود تورات‌شان منعکس‌ شده بی‌توجه است و در عوض داستان‌های جلال و قداست انبیاء بنی‌اسرائیل را به وجود منحوس خود می‌چسباند‌. حکم تورات به قتل‌عام کفار پاگان در عهد عتیق را بر فرض صحت و اصالت، تطبیق به مسلمین موحد و مؤمن به نوح و ابراهیم و موسی علیهم‌السلام می‌کند‌ تا اینگونه مؤمنین راستین به تیغ متکبرینی که منکر تجدید عهد الهی با ظهور عیسی و محمد علیهما السلام هستند و‌ سر از توحش در آورده‌اند قتل‌عام شوند. پیروان شقی این شبه‌مذهب از قرون پیش با تبدیل جواز رباخواری از غیریهودیان به کسب‌وکار فاسد بانکداری به اقتصاد غرب مسلط و ذی‌نفعان بزرگ نظام اقتصادی استعماری غرب شدند‌! پیروزی در این منازعه پیچیدۀ تمدنی تنها با تاکید و تبیین تمایز اسوه‌های رحمت و عدالت و مقاومت ایمانی و اخلاقی جبهۀ اسلام در برابر شبه‌مذهب یهودی-مسیحی که تکبر پیروانش آنها را به دشمن رحمت، عدالت و‌ اخلاق تبدیل کرده ممکن است. امروز برای مخاطب آگاه جهانی هم تمایز بین خصائل رحمانی و اخلاقی رهبران اسوه مقاومت اسلامی در زندگی و سبک مبارزه‌شان، از استکبار و ظلم و‌ توحش پیروان شبه‌مذهب یهود و مسیحیت دارد به تدریج روشن می‌شود. امروز باید هر چه بیشتر این خصلت‌های متعالی را در اولیاء دین اسلام و اسوه‌های معاصر آن تبیین و تبلیغ کرد و به آنها اقتداء و تأسی. و البته این جهاد تبیینی حقیقی مستلزم یک امتداد انتقادی در داخل است. در جبهۀ داخلی اهم مسائل تبیین شبیخون «استعمار نو» به مسئولان جمهوری اسلامی بعد از دفاع مقدس است. مردم و مسئولان باید دریابند که فاجعه اقتصادی و فرهنگی داخلی نتیجه سیاست‌های همان تمدن ظلمانی است که متأسفانه بعد از جنگ تحمیلی به دست برخی از مسئولان جمهوری اسلامی أخذ و اجرا شد و سیاستهای کلان اقتصادی و جمعیتی را از مسیر اسلام و‌ انقلاب منحرف کرد و در مسیر اهداف شیطانی تمدن شیطانی غرب قرار داد. تمایز این عناصر سیاستی باطل در جبهه مخلوط داخلی که در آن نور و ظلمت در هم آمیخته و بسیاری از مسئولان و مردم را سردرگم کرده و حتی بخشی را در مسیر بطلان و خیانت قرار داده از اهم مسائل امروز است‌. باید خط نورانی و رحمانی و عدلانی اسلام را در جبهه داخلی و خارجی از خط ظلمانی استعمار نو در داخل و امپریالیسم نظامی در منطقه برای مردم خود و جهانیان تبیین کرد! این است پارامترهای جهاد تبیین حقیقی شما! این است صورت اصلی جهاد کبیر شما! این است بصیرت لازم برای قیام شما! «قل إنما أعظكم بوحدة أن تقوموا لله مثنى و فردى»! سوره سبأ: ۴۶ پند می‌دهم شما را به یک چیز: که برای خدا دو نفر دو نفر با هم یا هر یک تنها قیام کنید! @criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه شده‌اید، آری! در مسیر توحیدیِ انقلاب اسلامی چه در داخل و چه در جهان، موانعی که متذکر آن شده‌اید وجود دارد و شناخت جایگاه تاریخی این موانع از یک طرف؛ و شناخت جایگاه انسان که باید در مقابل این جریان‌ها بایستد، از طرف دیگر مهم است وگرنه قصه آن می‌شود که رفت آب بیاورد، و آب او را برد. و از این افراد، کم نداشته‌ایم. این‌جا است که باید متوجه حضور روح بشر جدید و تاریخی که در آن هستیم، باشیم. بخصوص تاریخی که به سوی آینده قدسی در حرکت است و انسانی که متوجه ابعاد متعالی خود در نسبت با خود و جهان می‌باشد. عرایضی تحت عنوان « انقلاب اسلامی و فهم امام خمینی از انسان و جهان مدرن» https://lobolmizan.ir/leaflet/1005?mark=%D9%85%D8%AF%D8%B1%D9%86 شده است. امید است برای اندیشیدن به این موضوع، مفید افتد. موفق باشید

38697
متن پرسش

به رب الذی یحیی و یمیت. استاد بزرگوار سلام: باز هم با ناسوال هایم آمده ام. این بار اما با دست پر. این‌بار با شهید سنوار. او که نامش هم از دیشب تا کنون زنده کننده است. من نمی‌دانم او پس از مرگ کجا می‌رود من نمی‌دانم اکنون در کدام منزل اخروی یا برزخی است من هیچ از قبر و برزخ و دنیای پس از مرگ نمی‌دانم. اما وقتی به لحظه های آخرش فکر می‌کنم می‌دانم این یعنی جاودانگی. وقتی لحظات آخرش را نمی‌بینم که کوادکوپتر اسراییلی گرفته و فقط به ترور او فکر می‌کند شهادت در آن جسم پیداست. و مگر نه اسرائیل همین است؟ اسرائیل آدمش کجا بود؟! اسرائیل همین کوادکوپتر است که آدم ها را یک چند متری حرارتی می‌بیند که باید آن را حذف کرد و پرونده اش را بست. گویا او قصه‌ی آدم را نشنیده و هابیل و قابیل را نخوانده است. او تکامل را در حافظه اش جا داده و نمی‌داند آدم یعنی چه. او مرگ و زندگی را نمی‌فهمد. این است که می‌کشد. او نمی‌داند وقتی تن یک موجود مرده را با خود می‌برد ما روضه می‌خوانیم که: این بدن کیست؟ بوی تن کیست؟ و چنان می‌گیرییم که کمتر کسی می‌تواند بگوید از سر تخلیه ی احساسات و هیجانات حماسی است. این وصله ها به آدم ها نمی‌چسبد. او نمی‌داند مرگ برای ما اشکی است که چشمان خواب رفته مان را بیدار می‌کند که: بکشید ما را! ملت ما بیدار تر می‌شود. اینها حرف های حماسی نیست و اسرائیل هم قادر نیست این را بفهمد. او نمی‌فهمد شهید کردن یحیی سنوار یعنی زنده کردن قلب ها یعنی بازگرداندن کربلا یعنی جان بخشیدن به روضه یعنی الله یحیی یمیت و یعنی باز چشم ها در غزه اند. یعنی خبر به جای بورس می‌شود چند فلسطینی شهید شده اند و در نهایت یعنی به جای لایک کردن پست های مد روز، شهید روز روز را معنی می‌کند. سوگند به او که جانم در دست اوست که جز در غزه نفس نخواهم کشید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا می داند آنچه نوشتید صادق ترین سخن است زیرا در کلمات خود جایگاه شهادت را گزارش دادید که آن قصه حضور انسانی است با اراده ای فولادین که هزار برابر در آن شهید یحیی سنوار زنده تر و حاضرتر است و بنا دارد در تاریخ خود که تاریخِ مرگ ابرقدرتها است؛ بیشتر و بیشتر حاضر شود. و این راز احیای مردی است که تاریک ترین اندیشه ها گمان کرده اند او را کشته اند. چه اندازه با شهادت شهید سنوار آن مردِ با اراده های فولادین، ما خود را مصمم تر برای نابودی رژیم صهیونی احساس می‌کنیم و اگر جاودانگیِ شهید را با امامِ شهیدمان حضرت سیدالشهداء«علیه السلام» در تاریخ تجربه کردیم و هر روز به نور آن حضرت در تاریخ حاضر می شویم، چگونه منتظر هزاران شهید سنوار با همان اراده های فولادین نباشیم؟!! گویا تا دیروز ما یک شهید سنوار داشتیم و این ما را برای نابودیِ استکبار کم بود و خداوند تقدیر کرده است تا در افق شخصیت آن شهید بزرگوار هزاران زن و مرد با همان روح و روحیه به میان آیند و در همین اکنون حاضر و حاضرتر شوند. آیا با توجه به این امر نباید به وعده خدا امید داشت که فرمود: «الیش الصبح بقریب؟». خدا می داند مانند روز روشن است که جهان دیگری در میان است و آن، با نقش آفرینیِ جبهه مقاومت با رهبری مبارزان فلسطینی بناست شکل بگیرد. 
  یک سال قبل وقتی هنوز طوفان الاقصی آغاز نشده بود، جز عده ای قلیل کسی یحیی سنوار را نمی‌شناخت. اما امروز انسانهای آزاده او را شناخته اند. و مسرور از آنکه توانستند چنین چهره مهمی را برای ادامه راه به عنوان اهداف خود قرار دهند و در این راستا حتماً احساس پیروزی می کنند. موفق باشید.

38683
متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام استاد محترم حاج آقا طاهرزاده: با توجه به حساسیت مسئله لبنان و خبرهایی که در رابطه با نیاز جبهه مقاومت به گوش می‌رسد و بخصوص آوارگی مردم لبنان و غزه و نیازی که آن عزیزان از جهات مختلف دارند و با توجه به این که مراکز مختلف قابل اطمینانی برای جمع آوری کمکهای مالی در صحنه اند؛ از جمله «قرارگاه جهادی شهید ردانی پور» که زیر نظر سردار لادانی فعالیت می‌کند؛ نظر جنابعالی در رابطه با آن قرارگاه چیست؟

 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اساسی بودنِ صحنه تا آن جایی که جبهه استکباری مرگ خود را در صحنههای پیش آمده احساس میکند و تمام تلاش خود را به عمل می آورد که صحنه را به نفع خود تغییر دهد؛ باید موضوع را بسیار جدّی گرفت و با توجه به اینکه هرکس هرچه در توان دارد را باید به میان آورد بحمدالله مراکز قابل اعتمادی به صحنه آمدهاند. آری! از جمله «قرارگاه جهادی شهید ردانی پور» است که زیرنظر برادر عزیزمان فعالیت دارند. باتوجه به تجربههایی که آن قرارگاه در جریان کمک رسانی به زلزله زدگان و سیل زدگان در مناطق مختلف داشته اند؛ به گمان بنده قرارگاه قابل اطمینانی میباشد بخصوص که با روحیه مردمیِ خاص آن قرارگاه متوجه نقیصهها و اموری است که ممکن است مدّنظر گروههای رسمی قرار نگیرد و درعین حال ضرورت داشته باشد.

✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨

👈 شماره کارت جهت واریز به نام قرارگاه خدمت رسانی مردمی شهید ردانی پور، حسین لادانی دستجردی :

۵۸۹۲۱۰۱۳۹۰۶۶۲۲۰۹  

--------------------------------------

شماره شبا:

IR660150000003101029244459  

38652
متن پرسش

https://eitaa.com/matalebevijeh/17794 سلام و عرض ارادت خدمت استاد عزیز: آری به راستی افق انقلاب اسلامی که به برکت مجاهدتهای آشکار و نهان ِ خرد و کلان این امت در حال گسترش به اقصی نقاط جهان است، بسی گسترده‌تر از تفاوتهای داخلی و سیاسی است. استاد بزرگوار می‌دانم که موضع حضرتعالی در انتخابات از جنس هواداری‌های سیاسی نبود و چون نگاهی را به سیره امام و افق اصیل انقلاب نزدیک‌تر می‌دیدید از فردی اعلام حمایت کردید اما دیروز که جناب آقای قالیباف با هدایت خود، هواپیمایش را در قلب تهدیدات منطقه نشاند، در قلبم آرزو می‌کردم که نسبت به مواضع ضدصهیونیستی و شجاعانه ایشان که از جنس بچه‌های جنگ است موضعی بگیرید و تحسین کنید تا خاطرمان جمع باشد که ما استاد را درست درک کرده‌ایم، پای انقلاب، فراتر از فرد و جناح وقتی که پست شما در مطالب ویژه را دیدم و اکنون که این چند خط را می‌نویسم از شوق، اشک می‌ریزم درست است که دشمن مرا در کنج خانه نمی‌بیند و می‌توانم هرجه خواستم گریه کنم اما حس کردم داغ سید حسن نصرالله برای ایستادن است نه گریه کردن، حتی اگر دشمن نبیند. از اول خرداد امسال تا اوایل مهر، مثل تابستان سال ۶۰ پر از حادثه و ترور و داغ پشت داغ ما به هم دلگرمیم به جمله‌های هم صدای محکم رهبر و بیان رسا و حمایت تمام قدشان از جبهه مقاومت، تسکین قلب پردرد ما بود و این حمایت و تحسین حضرتعالی از موضع‌گیری آقای قالیباف، بسیار خرسندم کرد. ما به بودن در جاهایی که ندیده‌ایم عادت کرده‌ایم از ضریح شش گوشه تا سنگرهای امروز مقاومت تا دریهای تفسیر مسجد الحمدلله

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را شکر که با گشوده شدن افقی که انقلاب اسلامی در مقابل ما گشوده؛ هر صحنه ای که در این تاریخ پیش می آید را در نسبت با آن افق معنا می کنیم و حتی اکنونِ خود را با حضور در آن افق و در آن آینده تجربه و احساس می نماییم. آری! در این راستا جایگاه هر حرکتی و هر شخصی معنای خود را دارد و با توجه به این امر چگونه می توان جایگاه حرکت آقای دکتر قالیباف و سخنان ایشان را در نشست اجلاس رؤسای مجالس اسلامی نادیده گرفت؟ و مگر تعلّق ما به آقای دکتر جلیلی نیز در همین راستا نبود؟ که جایگاه ایشان را در راستای حضور اکنونِ خود در آینده انقلاب اسلامی به عنوان ریاست جمهور تجربه می کردیم؟ مهم آن است که جای و جایگاه افراد را نسبت به انقلاب محفوظ بداریم. موفق باشید    

38651
متن پرسش

سلام علیکم و رحمت الله. ‏اکثر مردم، تحلیلگران و فعالان داخلی و خارجی که نگاه ملی، کلان و جهانی به مسائل دارند از حضور آقای ‎قالیباف در لبنان تقدیر و حمایت کردند! دشمنان که از این اقدام قالیباف در شوک فرورفته، ساعات اولیه ترجیه دادند سکوت، اختیار کنند اما به تدریج اکانت ها و رسانه های عصبانی آنها نتوانست ذلت این تحقیر را تحمل کند! اما جریان مشکوک سوپرانقلابی که در جبهه انقلاب نفوذ کرده اند همچنان فضای انتخابات را به گروگان گرفته اند و از هر بهانه ای برای تحریف - تقطیع - تفسیر به رای، سعی بر انحراف در تشخیص اذهان و تحمیق مردم را داشته! همچنان برخلاف هشدارهای موکد امام خامنه ای در حفظ وحدت ملی در این شرایط حساس و سرنوشت ساز نه تنها در جبهه انقلاب بلکه در تمام فضاهای سیاسی کشور جزء اولویت های واجب و فوری باید باشد! اما ظاهرا برنامه ثابت این جریان سیاسی نفوذی، همان بدعت لجن پراکنی و دوقطبی سازی در جبهه انقلاب و ایجاد شکاف و تضعیف نظام، انقلاب، جمهوریت و میدان را دنبال می‌کنند، مسیری را در پیش گرفته اند که در حال ذبح امنیت و منافع و مصالح عالیه نظام پای اهداف پنهان سیاسیشون هست! به قول امام خامنه ای، شیوه دشمنان ما اینست با اختلاف افکنی، سیاه نمایی و دوقطبی سعی دارن تحولات کلان مثبت داخلی و خارجی را به حاشیه برده و احسان ناامیدی و ضعف و تزلزل در جبهه انقلاب، احساس شود! وقتی ردّ پای این جریان سیاسی را طی این مدت دنبال می‌کنیم لیدرهاشون، با رسانه های پروژه محور از هر تصمیم سازی و تصمیم گیری کلان! از هر تحول و اتفاق مثبت که باعث خشم و عصبانیت و شوک دشمنان میشه با تحریف و تقطیع و جعل، موضوعات کلیدی و راهبردی را دست مایه اختلاف و تفرقه و دوقطبی سازی برای تضعیف جبهه انقلاب قرار میدن! بارها هم تاکید کردیم خطر سیر ثابت در شیوه خلاف شرع، خلاف قانون، خلاف تقوا و خلاف منویات امامین انقلاب که باعث عبور از خطوط قرمز منافع، مصالح و امنیت ملی ایران، جبهه انقلاب و مقاومت میشه! هرگز یه اشتباه عادی و اختلاف سیاسی ساده نباید لحاظ کرد! یا اینکه پای جریان تحجر و خوارج انقلاب درمیانست یا پای جریان نفوذ تشیع انگلیسی و صهیونیسمی. ما وقتی از جریان سعید جمهور میگیم برخی سریع جبهه گیری می‌کنند و واکنش تند و افراطی نشون میدن! بارها هم گفتیم موضوع ما ابتدا به ساکن شخص آقای جلیلی مطرح نیست بلکه مخاطب ما جریان سیاسی که لیدرهای آن بعضا به مراکز قدرت، رسانه و فرهنگ وصل بوده و عموما از طرفداران و حلقه اولی حامیان موثر آقای جلیلی هستند! اما نگرانی مضاعف ما نیز عدم مرزبندی آقای جلیلی با خط و ربط انحرافی و خطرناک این جریان سیاسی است! سکوت، انفعال و بی‌عملی آقای جلیلی نسبت به جریان سعید جمهور که ایشان را در معرض و مظان اتهامات زیادی قرار داده و ترس از تکرار احمدی نژادیسم توسط جریان سعیدجمهور در این شرایط حساس و سرنوشت ساز هستیم! متاسفانه ایشان برای برون رفت از این بن بست سیاسی و تطهیر فضای غبارآلود، هیچ موضع گیری، روشنگری و شفاف سازی نکرده اند و همچنان ترجیه می‌دهند در سایه باشند! جریان سعید جمهور همان جریان احمدی نژاد ساز است که سعی دارند با همان شیوه احمدی نژادیسم، با دوقطبی سازی! لجن پراکنی! اختلاف افکنی! تضعیف، پروژه کوچک سازی جبهه انقلاب را عملیاتی کرده تا ایشان (جلیلی) همچنان بی رقیب جبهه انقلاب باشه! تا به وقتش از وی بعنوان حلقه اتصال با مراکز و کانون قدرت بهره برداری کنند! همین جریان سعیدجمهور که پشت سر احمدی نژاد پنهان شد، با عَلَم کردن شعارهای انقلاب، اسلام، ولایتمداری، عدالتخواهی، استکبارستیزی و صهیونیسم ستیزیِ به تدریج بهترین فرصت برای دشمنان فراهم شد تا پروژه نفوذ فرهنگی و سیاسی در نقاب نفاق اسلام سیاسی از بدفهمی و دیرفهمی جریان اصولگرای حاکم، در دستور کارشان قرار گرفته و عملیاتی شود! پروژه نفوذ سیاسی، فرهنگی و امنیتی در جبهه انقلاب خیلی حساب شده دوباره مثل هشت ساله احمدی نژاد در حال تکرار است! همان زمان احمدی نژاد، هرچه مطالبه کردیم! هرچه هشدار دادیم! هرچه اعتراض کردیم! انتقاد کردیم! اخطار دادیم! که از جریانی که بدعت لجن پراکنی! دوقطبی سازی! اختلاف افکنی! تخریب و سیاه نمایی را در جبهه انقلاب تشدید کرده مرزبندی کند! موضع گیری کند! اعلام برائَت و شفاف سازی نماید! اما او نیز مصلحتش در سکوت، سکون، انفعال و بی‌عملی بود! جریان احمدی نژاد ساز، وقتی احمدی نژاد را معجزه هزاره سوم معرفی و اطاعتش را اطاعت خدا و نظر کرده امام زمان برای انتخابات معرفی اش کردند! کار بجایی رسید که او را فراتر از زمان و بالاتر از رهبری در راهبری کلان و مدیریت جامعه جهانی معرفی اش، کردند و به تدریج با دوقطبی احمدی نژاد - رهبری بی سابقه ترین ضربه به جبهه انقلاب، تحمیل شد!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار خوب شروع کردید و از حساسیت جنابعالی نسبت به حضور در کلیت انقلاب، بسیار لذت بردم و همان طور که می فرمایید ملاک ما نسبت به هر شخص و هر جریان، حضور در تاریخی است که با انقلاب اسلامی آغاز شده و همان طور که عرض شد https://eitaa.com/matalebevijeh/17794 حضور جناب آقای دکتر قالیباف در لبنان و در نشست اجلاس رؤسای مجالس اسلامی بسیار برای ما ارزنده بود. انعکاسی بود از جنس حضور حاج قاسم سلیمانی و سید مقاومت، و مطمئن باشید همین روح و روحیه در جناب آقای دکتر جلیلی نهفته است و اگر طرفداران این دو عزیز بنا دارند در کنار آن ها فرقه درست کنند؛ ربطی به آن عزیزان ندارد و بنده در انتخابات مجلس تذکری که به آقای رائفی پور از سر دوستی و دلسوزی دادم؛ آن بود که فراموش نکنیم جناب آقای دکتر قالیباف فرزند انقلاب می باشند. عرایضی در این رابطه در جواب سؤال شماره 38652 داده شد. موفق باشید    

38641
متن پرسش

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ. فاطمیه سال ۹۲ در روضه برای اولین بار یافتم حضرت فاطمه الزهرا انسان فوق العاده ای هست که حضورش مظهر توحیده زیرا بلطف خدا چنین رجوع و حضوری برایم پیش آمد، یعنی در سن ۱۷ سالگی بعد از عمری گذشته تازه در خانواده ای مومن و انقلابی و اهل قرآن و تقوا و اخلاق و علم، فهمیدم چنین بودن و زندگی برای بشر این دوران وجود داره آن هم در این بدترین همه دورانها! در همون زمان به طلاب عالی در هیئت با گریه هایی که داشتم و آنها دیدند و با لطافتی که برایم حاصل شده بود و با چهره ای نور گرفته از حضور خدا در بی اختیاری از اندیشه هایم، زبان این بودن شدم و گفتم ما چاره ای نداریم برای زندگی کردن، باید خدا شویم! و آنها شوکه شدند و پس از سکوتی کوتاه گفتند کفر نگو(من که عرفان و برهان بلد نبودم ولی منظورم این بود باید فنا شویم در حضور خدا). پس از آن خود را گم کردم! چه سخت بود این گمشدگی و اگر تنها شدم تقصیر خودم بوده و حقم بوده. حال با یافتن خودمان در حضور خدا به اهل دنیا و گمشدگان بدیها و ظلمت ها می‌گوییم دیگر فرق ندارد هرچه زخم بهمان بزنید، درد نداره زیرا خدا نسبتمان را تغییر داد و به بودن خودش هستیم. ای اسرائیل هرچه زخم بزنی درد نداره هرچه جای خالی بود را خدا پر کرده! حال که مرا گم می‌کنید چون خودتان را گم خواهید کرد و ما خودمان را در ورای بودن شما میابیم! زیرا نسبت ظالم در ازای ظلم به مظلوم است که معنای بودن اسرائیل را می‌گیرد و اگر ما دیگر مظلوم نیستیم پس ظالمی نمی‌ماند. اسرائیل بی معنا و گمگشته ظلماتش‌در تنهایی هایشان شده و مردم در پی نسبتشان با توحید خواهند گشت و همه ما عین ربط و به بندگی خدا حاضریم ان شاء الله. این پیروزی بر جمهوری اسلامیه در وسعت کل منطقه، مبارک باد جمهوری که اول در ایران بود با اخراج شاه و حال به وسعت منطقه است با اخراج اسرائیل. منتظریم تا خدا پیش آمدهایش را برای جمع شدن اسرائیل در خاک منطقه برایمان به تفصیل و با نور ایمان حاصل کنند ان شاءالله، فقط مانده ظاهر! زیرا «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» ما جون گرفتیم با شکستن و دقیقا همان‌جایی که فکر می‌کنند پیروز شدند، می‌بازند. ما آزاد شدیم و من بعد از حدود سی سال تازه میخوام زندگیم رو شروع کنم با خدا که زندگی کننده حقیقی است و زندگی در بندگی خلاصه می‌شود. «هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ.» ما پیروزی پیش از تصورمان داریم و این یعنی نه تنها عمرمان از دست نرفته بلکه بهتر از آنچه هر برترین می‌توانست بدست آورد، خدا بهمان مرحمت می‌کنند. و اما آمریکا نیز آماده فتح شدن توسط انقلاب اسلامی باشد که ما بیشتر از پیش می‌خواهیم بالحق حاضر باشیم. مرگ بر آمریکا و اسرائیل که وعده دیدار نزدیک است و یاران مژده باد.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در همین رابطه در جواب سؤال شیوایِ شماره 38637 عرض شد؛ ظلمات صاحبان قدرت در مقابل حضوری که برای ما پیش آمده، هیچ چیزی به حساب نمی آید. موفق باشید

38637
متن پرسش

در احوال جمعه نصر و ایمان ولی‌امر به امت: اولین گام ایمان، شهادت به وحدانیت الله است، گام اول رستگاری. خدای پاک منزه، مبدأ بی‌نهایت قدرت، جامع همه خیرات و کمالات را پرستش کردن و به او ایمان داشتن، ارزشمند است اما ساده نیست؛ باید به قدرتی ایمان بیاوری که دیدنی نیست اما اگر او را باورکنی، قطعا ستودنی است. گام بعدی این است که بتوانی او را در وجود نبی، در قالب انسان کامل بیابی، باورکنی انسان، چنان عظمتی دارد که الله با او سخن بگوید، بتوانی به یک انسان به عنوان رسول الله و کلمه تامه او ایمان بیاوری، دشواری این ایمان آنجاست که او نیز چون دیگر انسانها غذا می‌خورد و در بازار قدم می‌زند، باید چشم غیب بین داشته‌باشی تا باطن این انسان به ظاهر معمولی که کفشش را وصله می‌زند ببینی و چقدر این باطن دیدن، کار دشواری است اما چون او معصوم و پیراسته است و می‌توانی سبوحی و قدوسی خدا را در او ببینی باورمی‌کنی. گام سوم بسی دشوارتر؛ ایمان به انسان اما نه دیگر انسان معصوم، نه پیراسته، نه بی‌عیب، آمیخته‌ای از داشته‌ها و نداشته‌ها، در نوسان، گاه گرفتار لقمه‌ای و گاه رنجیده کلامی، اما هنوز هم آینه الله، چقدر باید تیزبین و باطن یاب باشی تا بتوانی در پس همه‌ی نقص‌ها و نداشته‌ها، در پس روزمرگی ها او را آینه الله ببینی و به مؤمن، ایمان بیاوری این نقطه‌ها که صفحه تصویر را پرکرده‌اند، این قطره‌ها که سیل ساخته‌اند انسان‌اند، نه بی‌نقص و معصوم، همین همکار و هم‌کلاسی ما هستند که مثل ما چندان هم پاک و مبرا نیستند اما می‌شود به آنها ایمان داشت، همین مردم عادی کوچه و بازار، مجلای اراده الله اند و پیش از ما رسول الله و ولی‌امر به آنها ایمان دارند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: و این یعنی حضور در آخرین دوران که در آینه انسان آخرالزمان اگرچه نور عصمت را نمی یابیم ولی ظرفیتی به وسعت انسانیتِ انسان را در او مدّ نظر خواهیم داشت و امیدوار به حضوری از انسان می باشیم که جهانی می سازد در نهایت یگانگی، تا آن جایی که گرگ و میش که در اوج دوگانگی هستند، در کنار همدیگر غذا می خورند. و این ماییم و چنین حضوری در آینده ای که امروز به سوی آن، اکنونِ خود را احساس می کنیم و نه تنها از حضورِ تیره و به ظاهر گسترده ظلماتِ صاحب قدرت، هیچ سستی به خود راه نمی دهیم بلکه با تمام اطمینان هم اکنون آن ها را رفته به حساب می آوریم حتی اگر سید مقاومت را شهید کردند. این یعنی ما را گسترش دادند تا جبهه استکبار را همچون لانه عنکبوت، سست بنگریم و این یعنی امیدواریِ حضرت روح الله «رضوان الله تعالی علیه» به آینده، و این یعنی امیدواریِ رهبر معظم انقلاب به فردایی که در اکنونِ خود می توانیم آن را احساس کنیم. موفق باشید      

38633
متن پرسش

سلام استاد: خدا قوت. می‌بخشید بعد از شهادت سید حسن نصرالله، یک حسی ایجاد شده که گویا به خاطر ناشکری ها و عدم همراهی جدی علمای سیاسی و دینی، مورد غضب الهی واقع شده ایم، چراکه در این چهارسال اخیر، ما بسیاری از علمای خود رو از دست داده ایم، به نوعی کوه های عالم از بین ما رفتند، این امر نگران کننده است، گویا خبر از بهم ریختگی ها و فتنه های خ بزرگ می دهد به نظرتون تشخیص درست است یا خیر؟

متن پاسخ

باسمه تعالی

سلام علیکم: به نظر می آید که خداوند بنا دارد با شهادت این بزرگان، ما را از طریق حضورِ عرشی آن ها در جهانی وسیع تر ولی در همین تاریخ حاضر و حاضرتر کند. در مورد شهید رئیسی در این رابطه در سؤال و جواب شماره ۳۷۶۶۲ عرایضی تحت عنوان «آقای شهید سید ابراهیم رئیسی و حضور در حیات طیبه» شد و حال باز مائیم و مسافری که از عرش به فرش آمد تا روحانیت عرشی خود را با ما در میان بگذارد و پس از شهادت و برگشت به سوی جایگاه عرشی اش، چشم ها و دل های ما را به دنبال خود تا عرش جلو ببرد. این است راز شهادت این بزرگان. عرایضی تحت عنوان«قرآن و جایگاه شهادت سید حسن نصرالله» شد https://eitaa.com/matalebevijeh/17679 و به گفته رهبر معظم انقلاب در جمعه نصر«در مورد سیّدحسن نصرالله ، جسمش از میان ما رفته ولی شخصیّت حقیقی او، روح او، راه او، و صدای رسای او همچنان در میان ما هست و خواهد بود. او پرچم بلند مقاومت در برابر اهریمنان ستمگر و غارتگر بود؛ زبان گویا و مدافع شجاع مظلومان بود؛ مایه‌ی دلگرمی و جرئت مبارزان و حق‌طلبان بود. گستره‌ی محبوبیّت و تأثیرگذاری او از لبنان و ایران و کشورهای عربی فراتر رفته بود؛ و اکنون شهادت او این اثرگذاری را افزایش خواهد داد.».

موفق باشید       

نمایش چاپی