بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: انقلاب اسلامی و حکومت دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
29831
متن پرسش

سلام علیکم استاد عزیز: رهبر انقلاب فرمودند سیلی سخت‌تر در پاسخ به شهادت حاج قاسم، همون غلبه بر هیمنه‌ی پوچ استکبار است. در این مورد یک مقدار توضیح می‌فرمایید؟ چرا حضرت آقا روی انتقام نظامی مثل این نوع از انتقام تاکید نمی‌کنند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انتقام نظامی را که نفی نکردند، ما را متذکر نمودند که سیلی سخت باید حالت نرم‌افزاری داشته باشد تا حیات فرهنگیِ استکبار از بین برود. در این رابطه یادداشتی شده است که در عین آن‌که در بنر سایت هست، عیناً خدمتتان ارسال می‌شود. موفق باشید

حاج قاسم سلیمانی و ظهور صورت حقیقت نهفته‌ در انقلاب اسلامی

باسمه تعالی

حضرت علی «علیه‌السلام» صورتِ به ظهورآمده‌ی سرّ ولایت نبیّ اکرم «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» است[1] و ائمه‌ی معصومین «علیهم‌السلام» نیز صورت‌های حقایق نهفته و متنوع ولایت علی «علیه‌السلام» هستند،- که در شرایط مختلف به ظهور آمدند- و زینب کبری «سلام‌الله‌علیها» به عنوان صورت حقیقت اسرارآمیز زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» می باشند، تا بشریت تا حدّی متوجه‌ی اسرار نهفته‌ی اولیای الهی بشود.

در راستای به ظهور آمدن اسرار نهفته‌ای که در قلب اولیا همواره جاری می باشد و «پری روی تاب مستوری ندارد» است که می توان گفت:

انوار نهفته‌‌ای که بر قلب حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» اشراق شد و رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله» ذیل آن اشراق قرار گرفتند، شخصیت برجسته‌ی حاج قاسم در ارتباط با آن عارفِ واصل و آن تابعِ صادق، به ظهور آمد تا همه متوجه شوند نسبت به آن رازی که بر قلب آن عارف واصل اشراق شد، بیگانه نیستند.

مواجهه مردم با آن شهید نشان داد که حاج قاسم را نمودِ رازی از شخصیت خود یافتند، زیرا او صورت نازل‌شده و ملموس حقیقتی بود که بر قلب حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» اشراق شد، تا انسان‌ها معنای حضور تاریخیِ حق‌الیقینیِ خود را درک کنند و متوجه شوند چگونه اراده‌ی خداوند تمام وجود آن‌ها را در برگرفته و حاج قاسم متذکر چنین حضوری بود که حضور همه‌ی ما در آغوش اراده‌ی خداوندی است که بنا بر نفی استکبار دارد.

آری! به اندازه‌ای که ما چشم بر افقِ آینده‌ی تاریخ انقلاب اسلامی بگشاییم عطایای الهی در این رابطه به سراغ ما می‌آید تا هر کدام سیلی سختی شویم جهت غلبه‌ی نرم‌افزارگونه‌ای در راستای نابودی هیمنه‌ی پوچ استکبار. به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب در رابطه با انتقامی که باید از استکبار نسبت به شهادت حاج قاسم سلیمانی گرفته شود، فرمودند: «سیلی سخت‌تر عبارت است از غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی پوچ استکبار؛ این سیلی سخت به آمریکا است که باید زده بشود. بایستی جوانان انقلابی ما و نخبگان مؤمن ما [با] همّت، این هیمنه‌ی استکباری را بشکنند و این سیلی سخت را به آمریکا بزنند.»

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

 

[1] - پیامبر خدا می فرمایند: «يَا عَلِي! كُنْتَ مَعَ الْانْبِيَاءِ سِرّاً وَ مَعِيَ جَهْراً» اى على! تو با بقيه انبياء در باطن و سرّ آن‏ها بودى و براى من در ظاهر هستى و در كنار من، و يا مى‏فرمايند: «لِكُلِّ نَبِيٍّ صَاحِبُ سِرٍّ وَ صَاحِبُ سِرّي عَلِيِ‏بْنِ ‏ابيطالِب» براى هر پيامبرى صاحب سرّى است و صاحب سرّ من على‏بن‏ابى‏طالب است.

 

29837
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: اینکه از چه راهی می‌توان به انقلاب کمک کرد تا به اون هدف خودش برسد را در کدام کتاب هاتون شرح داده اید؟ یعنی در واقع وظیفه ما نسبت بهش چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای جایگاه فهم انقلاب اسلامی، کتاب «بازگشت به عهد قدسی» إن‌شاءالله مفید خواهد بود. و وقتی حقیقت انقلاب شناخته شود، خود به خود انسان خود را سرباز آن انقلاب حسّ می‌کند و در مقابل مسائلی که پیش می‌اید، می‌تواند وظیفه‌ی خود را تشخیص دهد. موفق باشید

29825
متن پرسش
سلام و احترام خدمت استاد: نظرتان نسبت به صحبت های محمود امجد چیست؟ و اینکه امثال امجد ها و منتظری ها که البته مننظری از دنیا رفته و اگر یه روزی هم امجد با این وضعیت از دنیا برود جایگاه شان در آن دنیا از نظر اسلام چیست؟ یعنی در عذاب ابدی جای می گیرند؟ و این نوع موضع گیری ها از نظر شدت و نوع گناه بودن، چه نوع گناهی و با چه شدتی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی متوجه‌ی حضور تاریخی انقلاب اسلامی نشود و تنها در سلوک فردی باقی بماند، باید در این زمانه نگران آینده‌ی خود باشد. بنده در مصاحبه‌ی اخیری که با آقای دکتر دخانچی داشتم در این رابطه عرایضی شد. خوب است متنی را که یکی از دوستداران ایشان برایشان نوشته‌ است، در سایت رجا نیوز  ملاحظه فرمایید. موفق باشید  

استاد امجد آن روز کجا و محمود امجد امروز کجا؟

به گزارش مشرق، محمد علی آهنگران در کانال تلگرامی خود نوشت: تمام آنها که مرا از بیست و پنج سال پیش  تاکنون از نزدیک می شناسند به عمق رابطه عاطفی و معنوی من با آیت الله امجد واقفند. من از ۱۳ سالگی  از زمانی که در منزل مرحوم آیت الله بهاالدینی ایشان را دیدم از هیچ کسی به  اندازه ایشان در زندگی معنوی و علمی ام متاثر نبودم. البته همچون من بسیار بودند جوانانی که به شوق کسب معارف الهی و تعالیم اهل بیت و فیوضات معنوی ملازم و همراه ایشان می شدند.

من با توصیه و هدایت ایشان مسیر طلبگی را انتخاب کردم و به معنویت و اخلاق علاقمند شدم او بود که دین را در نظرم شیرین و خواستنی کرده بود. او بود که مبانی نظری و دیدگاه‌های اجتماعی اسلام را به من آموخت و اولین بار سوالاتم پیرامون نگاه اسلام به جامعه و حکومت را با اتقان و اطمینان پاسخ گفت. اصلا او بود که مرا با ولایت فقیه و شخص آیت الله خامنه ای آشنا کرد. از روزهایی که در مدرسه حجتیه قم با آقای خامنه ای رفیق و هم بحث بودند اصلا خود ایشان به من گفت خامنه ای ذره ای منیت و دنیا طلبی در وجودش راه ندارد. اصلا خودش به من می گفت دشمنان خامنه ای را لعنت می کند. از خود ایشان شنیدم که به نقل از مرحوم آیت الله العظمی بهجت گفتند بهتر از آقای خامنه ای برای رهبری جمهوری اسلامی نداریم. از خود ایشان شنیدم که در جریان انتخاب مرحوم آیت الله منتظری به قائم مقامی رهبری، چگونه مرحوم آیت الله العظمی بهاالدینی با این انتخاب مخالفت کردند و به ولایت و رهبری آیت الله خامنه ای بشارت داد.

روز ثبت نام در انتخابات خبرگان ۹۴ از خودش شنیدم که می گفت برای حمایت از رهبری وارد صحنه انتخابات شده است. بعد از شهادت حاج قاسم خودش  گفت شهید سلیمانی امتیازش معنویت و روحانیت و محاسن اخلاقی اش بوده کسی در تشییع جنازه اش شرکت کند انشالله اهل نجات است!

حال چه شده که به کسی که گرای ترور حاج قاسم را در امدنیوز میداد و با الفاظ توهین امیز او را سردار کودک کش یا حاج “قایم” سلیمانی  میخواند امنیت کشور را به خطر انداخت به بزرگان و علما و انسان‌های شریف جسارت و اهانت می کرد لقب شهید دهد؟! آیا اطلاق شهید به کسی که در توهین به امام خمینی و ارزشهای انقلاب از هیچ کوششی فروگذار نکرد خروج از مسیر عدالت نیست؟ مگر همین سردار شهیدی که شاخصه اش به گفته شما روحانیت و معنویت و محاسن اخلاقی بوده  نگفت : «نسبت به امام ما کسی را نداریم در هیچ بعدی از عالم اسلامی مثل مقام معظم رهبری، اشبه‌ به امام.» چطور ممکن است با آن سوابق دوستی دیرینه با رهبر انقلاب او را مسئول خون‌ها و کشته ها در طول ۴۰ سال بداند؟!

چطور ممکن است کسی که مخالفین رهبری آیت الله خامنه ای را لعن‌ می کرد امروز در رسانه های امریکایی و سعودی و اسراییلی بر سر دست گرفته شود تا رهبر انقلاب را جهنمی توصیف کند و دعوت به توبه نماید. آیا این خروج از مسیر عدالت نیست؟.

من آقای امجد امروز را اصلا نمی شناسم با استاد امجدی که شاگردش بودم از اینجا تا ثریا فرق کرده. دلم برای استاد امجد ظهر دوشنبه دبیرستان شهید مطهری عصر چهارشنبه مدرسه عالی ، شبهای قدر کوی دانشگاه، منزل خیابان بخارست، حسینیه کوهسار و امامزاده صالح تنگ شده استاد امجد آن روز کجا حضرت محمود امجد امروز کجا ؟

 من به اشتیاق معارف اهل بیت با ایشان همراه و به ایشان دلبسته بودم. میخواستم راه بهشت را از راهنمایی‌های ایشان بیابم. با همه انتقادی که به برخی سیاستهای حکومت و نظام دارم اما دنبال ساختار شکنی و ضدیت با اسلام و انقلاب و جمهوری اسلامی و ولایت فقیه نبودم و با دشمنان نظام آشتی و میانه ای ندارم . افسوس که در حضرت محمود امجد امروز بیش از ازادگی و حریت و معنویت و عدالت،  تاثیر پذیری از عناصر ضد انقلاب و دشمنان بیمار دل جمهوری اسلامی میبینم آیت الله امجد دیروز برای من آیت خدا بود امروز اما راه و نشان دیگری را شاهدم.

این چند خط را با اشک و درد و حسرت نوشتم

افسوس صد هزار افسوس

 

29816
متن پرسش
سلام استاد عزیز: ۱. شما را آزاد اندیش و روشنفکر دینی می دانم. ۲. احساسم این است که پامنبری ها و اطرافیان و هم مباحثه های ضعیف انسان را راکد می کنند. ۳. فکر می کنم خیلی سخت مطالب را ارایه می دهید و نمی خواهید مخاطبین اهل سوق و سازمان و درگیر موضوعات اجتماعی را درک می کنید. ۴. اصرار دارید لذت های خود را به دیگران بچشانید. اصلا درک درستی از روابط اجتماعی ندارید که اینگونه آسمانی حرف می زنید. ۵. اصلا می فهمید مخاطبین شما گرفتاری هایی دارند که با طرز فکر شما از درد خود دور می شوند و مخدر می گیرند. چرا آخوندی حرف می زنید. این چه غرور و جدایی است که ثمره قرآن و اهل بیت است. ۶. چرا فکر می کنید بقیه باید تلاش کنند تا حرف شما را بفهمند. از شما که سابقه اجرایی داشته اید خیلی انتظار می رفت تا تصویر درستی از مخلوقات غرب بدهید و تصویر درستی از کار درست در فضاهای سازمانی با این همه ظلم های سیستمی ارایه دهید. ۷. طرز تفکر شما در رابطه با رزق و علم و نورانیت و هدایت... حاکی از نوعی انجماد فکری شماست. ۸. بدتر از همه اینکه شما به جای اینکه سردار سلیمانی را درک کنید و رازش را بفهمید او را در قالبهای فکری و گفته های خود تفسیر می کنید. ۹. روزی خواهد آمد که مردانی در این سرزمین روشنگری خواهند کرد و مردم را نورانی و قدسی می کنند و گفته های شما را عملی می کنند. تعارفات را کنار گذاشته و مانند امام خمینی آزاد اند و خود را با رهبری تنها و محصور بین آخوندها و سردارها و انقلابیون ظاهری و دنیا دوست مقایسه نمی کنند. امیدم این است اگر اشتباهی و خطایی در گفتار داشتم خیلی روشن من را هدایت کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده چاره‌ی مشکلات را در فهم درست حضور تاریخی‌مان که با انقلاب اسلامی پیش آمده، می‌دانم و در این راستا وظیفه‌ی خود را تشخیص داده‌ام تا در مسیرهایی که امثال آقای امجد گرفتار شدند، گرفتار نشویم. موفق باشید

29809
متن پرسش
سلام علیکم: اخیرا به مناسبت سالگرد شهادت سردار سلیمانی در تهران همایش و نشستی با عنوان نظریه مقاومت و آینده جهان اسلام و با محورهای ۱. نظریه مقاومت، مسایل و رویکردها ۲. نظریه مقاومت، نخبگان و تمدن سازی اسلامی ۳. محور مقاومت و نقش نخبگان جهان اسلام ۴. جایگاه نخبگان محور مقاومت بر آینده جهان اسلام در حال انجام است. آیا از نظر استاد می‌توان مقاومت اسلامی در کشورهای منطقه را یک نظریه علمی دانست و اینکه آیا خود شما (استاد طاهرزاده) مقاله یا کتابی در این موضوعات دارند و یا می‌شناسند که به بنده در جهت فهم مطالب فوق کمک کنند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است. آری! روح مقاومت، روحِ تاریخی این دوران است که به ملت‌ها عطا شده. به طور پراکنده عرایضی شده است. مقاله‌ای تحت عنوان «امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و مکتب مقاومت در این تاریخ» قبلاً تنظیم شده است که ذیلاً ارسال می‌گردد. موفق باشید

امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و مکتب مقاومت در این تاریخ

باسمه تعالی

سخن بر سر معجزه مقاومت است که خداوند در این تاریخ در مقابل مستضعفان جهان گشوده است و مقام معظم رهبری متذکر آن شدند از آن جهت که حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» آن را نمایان ساختند. در این مقاله سعی بر آن است تا جایگاه تذکرات رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» را با خوانندگان محترم در میان بگذاریم.

۱. وقتي آموزه‌هاي ديني، ما را متوجه اين امر مي‌کند که مشيّتي الهی بر انسان‌ها و تاريخِ آن‌ها حاکم است که از چشم عمومِ پوشيده‌است ولي انبياء و اولياء متذکر آن هستند، ما بر آن مي‌شويم که بدانيم در هر صورت در زير سايه‌ي اولياء الهي، آن مشيت و سرنوشت بايد از طريق ما ظاهر شود و تحقق يابد وگرنه جهت شکوفایی خود، مطابق اراده‌ي الهي عمل نکرده‌ايم، همان طور که وقتي حضرت سيد‌الشهدا «علیه‌السلام» در رؤيايي که رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را در آن ديدند از حضرت شنيدند که فرمودند: «فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ‏ قَتِيلًا ..... إِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاهُنَّ سَبَايَا» (ترجمه لهوف، ص 65) خداوند مي‌خواهد تو را در اين مسير کشته‌شده و خانواده‌ي تو را اسير ببيند. حضرت امام حسين «علیه‌السلام» همه‌ي اختيار خود را در مسير اراده‌ي الهي که از طرف جدّشان از آن آگاه شدند، به کار بردند و به عالي‌ترين شکوفايي ممکن رسيدند.

انبياء و اولياء امکانات و خصوصيات تاريخي را که ما در آن به سر مي‌بريم به ما متذکر مي‌شوند تا ما در بستر تاريخ خود به شکوفايي لازم دست يابيم.

يک ملت تنها پس از قرارگرفتن در شرايط تحققِ مشيت الهي در زندگي‌شان به خودآگاهي و تفکّر تاريخي لازم مي‌رسند و عملاً اراده‌ي خداوند را به ظهور مي‌رسانند. در اين صورت اين ملت در مقابل همه‌ي موانعي که اراده‌هاي شيطانيِ دوران ايجاد مي‌کنند مي‌ايستند و پيروز خواهند شد و آينده را از آنِ خود خواهند کرد. رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» با توجه به چنین قاعده‌ای در تاریخ 14/3/98 در حرم حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» فرمودند:

یک خصوصیّت از خصوصیّات امام هست که بنده امروز درباره‌ی آن بیشتر می‌خواهم صحبت کنم و آن، خصوصیّت «مقاومت» است؛ مقاومت، ایستادگی. آن چیزی که امام را در هیئت یک مکتب، یک اندیشه، یک تفکّر، یک راه، مطرح کرد برای زمان خود و در تاریخ، بیشتر این خصوصیّت بود؛ خصوصیّت ایستادگی، مقاومت، عدم تسلیم در مقابل مشکلات و موانع. در برابر طاغوت‌ها امام مقاومت خودش را به رخ همه‌ی دنیا کشید؛ چه طاغوت داخل در دوران مبارزات که خیلی‌ها خسته‌ شدند، خیلی‌ها مشرف به ناامیدی شدند امّا امام محکم ایستاد، امام بدون ذرّه‌ای عقب‌نشینی در راه مبارزه ایستاد؛ که این مال دوران قبل از پیروزی انقلاب بود. و بعد از پیروزی انقلاب هم فشارها از نوع دیگر و به صورت همه‌جانبه‌تر در مقابل امام ظاهر شد، [امّا] امام باز هم اصل مقاومت را، ایستادگی را از دست ننهاد، مقاومت کرد.» این به جهت آن بود که تلاش دشمن و تهدید دشمن نمی‌توانست دستگاه محاسباتی امام را به هم بریزد؛ زیرا به بیّنات دین مبین اسلام متّکی بود.

۲. کافي است به جاي آن‌که گمان کنيم آن‌چه در تاريخ ما مي‌گذرد اتفاقي است، متوجه شويم همه‌چيز حکيمانه مديريت مي‌شود و اين اصلي است که نمي‌توان آن را انکار کرد. اگر تاريخ با نظر به مشيت الهي به انديشه درآمد درخواهيم يافت که بشر نيز در جريان تحقق اراده‌ي الهي نقش دارد. و ما امروز در راستای تحقق مکتب مقاومت می‌توانیم نقش‌افرینی کنیم به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند:

معنای مقاومت این است که انسان راهی را انتخاب کند که آن را حق می‌داند، و موانع نتواند او را از حرکت در این راه منصرف کند. حرف امام حاکمیّت دین خدا بود؛ بر جامعه‌ی مسلمین و بر زندگی عموم مردم؛ بدیهی است که این حرف و این مَشی، دشمنان گردن‌کلفتی در عالم دارد. این‌که یک حکومتی در قلب آسیا، در این نقطه‌ی حسّاس، در ایران به وجود بیاید که شعارش این باشد که با ظلم کنار نمی‌آید، از مظلوم حمایت می‌کند، معلوم است دشمنی را کسانی شروع کردند که اهل ظلم بودند، این‌ها با طبیعت پیام امام بزرگوار یعنی نظام جمهوری اسلامی، طبعاً نمی‌توانستند سازگار باشند. امام در مقابل این تهاجم ناجوانمردانه و خباثت‌آلود، از اوّل، فکر مقاومت را، فکر ایستادگی را، فکر گم نکردن راه و هدف را پایه‌گذاری کرد و به عنوان یک درس، به عنوان یک راه، برای ماها، برای ملّت ایران، برای مبارزان، برای مسئولان کشور، این راه را نشان‌دار کرد و گذاشت تا از این راه حرکت کنیم.

۳. اگر متوجه غلبه‌ي مشيت الهي بر همه‌ي قلمرو‌هاي حيات انسان‌ها در طول تاريخ باشيم، در آن صورت مطالعه‌ي تاريخ، مطالعه‌ي نحوه‌ي ظهور متفاوت مشيت خداوند در عالم است و راهي است براي خداشناسي. به شرطي که تنها به شناخت جزئيات محدود نشويم و از شناخت امرِ والا يعني سنت‌هاي جاري در عالم، چشم پوشي نکنيم. در این رابطه به سخن رهبر معظم انقلاب توجه کنید که می‌فرمایند:

مقاومت به تدریج از مرزهای جمهوری اسلامی فراتر رفت. امروز در منطقه‌ی ما، منطقه‌ی غربِ آسیا، کلمه‌ی مشترکِ ملّت‌ها، مقاومت است؛ تحلیل‌گران بین‌المللی نیز معتقدند: «یکی از مهم‌ترین علل دشمنیِ آمریکا با جمهوری اسلامی همین است که جمهوری اسلامی مسیر مقاومت را در پیش گرفت و موفّق شد، توفیق پیدا کرد، توانست بر موانع فائق بیاید.

اگر انسان در مرتبه‌ي احساس بماند به هيچ ادراک کلّي نمي‌رسد تا وارد عالم تفکر شود. آن‌چه اهميت دارد تشخيص مصلحت‌هاي بزرگ در هر تاريخي و نسبت آن‌ها با اراده‌ي الهي است و اعمال انسان‌هاي بزرگ مثل حضرت امام خميني «رضوان‌اللّه‌تعالي‌عليه» بر همين اساس مورد توجه قرار مي‌گيرد. اين انسان‌ها از پندارهاي معمولي فراتر رفته‌اند که مي‌توانند مصلحت‌هاي بزرگ زمانه‌ي خود را تشخيص دهند. رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» می‌فرمایند:

 امام مسیر مقاومت را انتخاب کرده است. پشتوانه‌ی انتخابِ مقاومت از سوی امام بزرگوار ما یک پشتوانه‌ی منطقی است. مقاومت، واکنش طبیعیِ هر ملّت آزاده و باشرف در مقابل تحمیل و زورگویی است و موجب عقب‌نشینی دشمن می‌شود؛ هرجا ما ایستادگی کردیم و مقاومت کردیم، توانستیم پیش برویم؛ هر جا تسلیم شدیم و طبق میلِ طرف مقابل حرکت کردیم، ضربه خوردیم. و البته مقاومت، هزینه دارد، امّا هزینه‌ی تسلیم در مقابل دشمن بیشتر است از هزینه‌ی مقاومت. و قرآن به وعده‌ی الهی می‌فرماید: «وَ لَیَنصُرَنَّ‌ اللهُ مَن یَنصُرُه.» آیات فراوان قرآن همه همین عاقبت را نوید می‌دهند به آن کسانی که در راه مقاومت‌اند. بخشی از استدلال قوی و منطق قوی امام همین آیات است که نشان می‌دهد مقاومت یک امر ممکن است؛ درست نقطه‌ی مقابلِ فکر غلطِ کسانی که می‌گویند و تبلیغ می‌کنند که: «آقا! فایده‌ای ندارد» خطای بزرگ این‌جا است که کسی تصوّر کند در مقابل گردن‌کلفت‌های عالَم نمی‌شود مقاومت کرد، نمی‌شود ایستاد.

۴. روح هر ملتي در هر زماني با اراده‌ي الهي در آن زمان پيوند دارد و اگر آن ملّت آمادگي لازم را از خود نشان دهند هر کاري که از آن‌ها سر مي‌زند با اراده‌ي حضرت رب العالمين هماهنگ خواهد بود و آن ملت نمودي از اراده‌ي الهي هستند. ملت‌ها به ميزاني که متوجه اين امر باشند، نقش آفرين خواهند بود و موفق به ساخت جهاني معنوي و ديني خواهند شد که آينده‌ي تاريخ از آن تغذيه مي‌کند و آن‌ها بر آينده‌ي تاريخ فرمانروايي خواهند کرد.

يکي از علائم انحطاط يک ملت ترجيح خواست فردي افراد بر مشيت و اراده‌ي کلّي حضرت حق است - اراده‌اي که همه بايد در ذيل آن قرار گيرند- و مهم‌ترين کار متفکران جامعه توجه به حضور مشيت الهي و نظر به غايتي است که خداوند براي يک ملت اراده کرده‌است.

در افراد مختلف کوشش‌هاي بسياري وجود دارد ولي آن کوشش‌ها وقتي اهميت دارند که در جهت غايت نهايي يعني ظهور مهدي «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» باشند و از اين جهت در اين عصر و اين زمانه هر حرکتي که در مسير به نتيجه رساندن انقلاب اسلامي باشد حرکتي معني‌دار خواهد بود و انسان را از نيست‌انگاري زمانه رهايي مي‌بخشد و او را از نظر به منافع فردي که غفلت از امکانات الهی برای این ملت است، به مقاصد بالاتري مي‌برد. رهبر انقلاب در این رابطه می‌فرمایند:

خطای محاسباتی از این‌جا ناشی می‌شود که ما جبهه‌ی خودمان را هم درست نشناسیم، جبهه‌ی مقابل را هم درست نشناسیم؛ باید حقایق مربوط به این زورگویان را درست بدانیم، حقایق مربوط به خودمان را هم بدانیم. یکی از این حقایق، «قدرت مقاومت» است. در ادبیّات سیاسیِ بین‌المللی، «مقاومت به شیوه‌ی امام خمینی» و «دکترین مقاومت امام خمینی» یک موضوع شده. یکی از چهره‌های سیاسی دنیا نوشته است: «دوران نقش‌آفرینی منحصر به فردِ توان نظامی و اقتصادی در سیطره‌ی جهانی در حال افول است؛ اینکه یک کشوری توان نظامی زیادی داشته باشد و توان اقتصادی زیادی داشته باشد و بتواند به سیطره‌ی خود ادامه بدهد، دیگر در حال افول است؛ دنیا عوض شده»؛ «در آینده‌ی نه چندان دور شاهد قدرت‌های فرامرزی‌ای خواهیم بود که از لحاظ ماشین‌آلات جنگی - مثل بمب اتم- یا سهم در تولید صنعتی جهانی، چندان بالا نیستند امّا با قدرت تأثیرگذاری بر میلیون‌ها انسان، سیطره‌ی نظامی و اقتصادی غرب را به چالش خواهند کشید.» «دکترین مقاومت خمینی با تمام توان، شاهرگ‌های سیطره‌ی غرب و آمریکا را هدف گرفته است». راز ماندگاری جمهوری اسلامی این خطّی است که امام بزرگوار، در میان ما باقی گذاشت.

۵. هرکس در ذيل تاريخي که اراده‌ي الهي براي او رقم زده‌است مي‌تواند آن‌چه را در درون دارد به ظهور رساند و در اين رابطه عناصر تشکيل‌دهنده‌ي يک ملت، داراي سازگاري کاملي خواهند بود و نمي‌توان عناصر تشکيل‌دهنده‌ي يک قوم را با عناصر تشکيل‌دهنده‌ي قوم ديگر جابجا کرد و گمان کنيم مي‌شود انقلاب اسلامي راه‌هاي برآوردن اهداف خود را در غرب جستجو کند. توجه به این نکته است که رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند:

امروز جبهه‌ی مقاومت در منسجم‌ترین وضعیّت در چهل سالِ گذشته‌ است؛ نقطه‌ی مقابل، قدرت استکباری آمریکا و خباثت رژیم صهیونیستی، از چهل سال پیش به این طرف به مراتب تنزّل کرده‌اند؛ ما این را در محاسبات خودمان باید لحاظ کنیم. آمارهای واضحی وجود دارد در مورد وضع اقتدار اقتصادی آمریکا و تأثیر آمریکا در اقتصاد جهانی که در طول این چندین دهه به شکل عجیبی سقوط کرده است.

۶. رهبران واقعي ملت‌ها اصول کلي تاريخ خود را در درون خويش به الهام دريافته‌اند و در صدد تحقق‌بخشيدن به آن‌ اصول کلّي بر مي‌آيند. قدرت رهبرانِ تاريخي ملّت‌ها نتيجه‌ي پيوند آن‌ها با مشيت الهي است که به آنان الهام و اشراق شده‌است و لذا راهي که چنين رهبراني در تاريخ مي‌گشايند مسير ساير انسان‌هاي آن دوران خواهد بود و آن الهام و اشراق، منشأ تحولات بزرگ خواهد شد، هر چند با رنج‌هاي بزرگ همراه باشد ولي آن رهبران بزرگ براي پيوند خود با مشيت الهي به رنج‌ها و سختي‌ها اهميت نمي‌دهند و از اهداف خود دست برنمی‌دارند، اهدافی که رهبر معظم انقلاب آن‌ها را این‌طور ترسیم می‌کنند:

 هدف مقاومت عبارت است از رسیدن به نقطه‌ی بازدارندگی. هم در اقتصاد، هم در مسائل سیاسی کشور، هم در مسائل اجتماعی، هم در مسائل نظامی باید به نقطه‌ای برسیم که این نقطه برای تعرض به ایران بازدارنده باشد، یعنی دشمن ببیند فایده‌ای ندارد و با ملّت ایران نمی‌تواند کاری بکند. مثل بخش نظامی مواجهه‌ی ما با مسائل‌مان و با دشمنان‌مان باید اوّلاً شجاعانه باشد، مرعوبانه نباشد؛ ثانیاً امیدوارانه باشد، مأیوسانه نباشد؛ ثالثاً عاقلانه و خردمندانه باشد، هیجانی و احساساتیِ سطحی نباشد؛ [رابعاً] مبتکرانه باشد، از روی انفعال نباشد.

۷. سياست در هرحال، مبنا و اساس حقيقي مي‌طلبد، اگر سياست از ديانت و مشيت الهي که در درون ملت جريان دارد، فاصله بگيرد به امري غير واقعي تبديل مي‌شود و ديگر خواست کلي زمانه و خواست افراد نيست تا هرکس آزادي خود را در همراهي با خواست جمعي که در نظام اسلامي تحقق يافته بنگرد اما با انقلاب اسلامي است که مي‌توان به سياستي دست يافت که ريشه در حقيقت داشته باشد، چيزي که در شخصيت حضرت امام خميني «رضوان‌اللّه‌تعالي‌عليه» ملاحظه کرديد و آن درکِ درست ترفندهای دشمن است که رهبر انقلاب این‌طور از آن خبر می‌دهند:  

 یک شرط دیگر برای موفّقیّت این است که ما به ترفند دشمن برای تضعیف اندیشه‌ی مقاومت توجّه کنیم. زیرا اندیشه‌ی مقاومت، قدرت‌مندترین سلاحِ یک ملّت است؛ پس طبیعی است که دشمن بخواهد این سلاح را از دست ملّت ایران بگیرد؛ [لذا] روی اندیشه‌ی مقاومت شروع می‌کنند به وسوسه کردن، تردید‌افکنی و با ترفند دشمن تضعیف نشود. متوجه‌ی وعده‌ی الهی باشیم که هرچه دشمن اسلام بیشتر مجهز شود، امید به نابودی آن بیشتر خواهد بود. خداوند می‌فرماید: «وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً» (احزاب/22) مؤمنان وقتی لشکر احزاب را دیدند گفتند: «این همان است که خدا و رسولش به ما وعده داده، و خدا و رسولش راست گفته‌اند!» و این موضوع جز بر ایمان و تسلیم آنان نیفزود. این نشان می‌دهد ایستادگی و مقاومت نتیجه‌ی ایمان و ارتباط با خدا است. ازجمله‌ی وظایف ما حفظ دین و تقوا است تا روحیه‌ی مقاومت در ما شکل بگیرد. وقتی انسان مؤمن شد و دل او باور کرد، آن‌وقت «قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً»؛ در میدان جنگ هم، مثل یک گلوله‌ی آتش، در دل هدف می‌نشیند؛ این نتیجه‌ی ایمان و ارتباط با خدا است. مؤمنان در مواجهه با حوادث سخت دچار ترس و دلهره نمی‌شوند. «اَلا اِنَّ اَولِیاءَ اللهِ لا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنون‌؛ این به خاطر ایمان است، به خاطر ارتباط با خدا است، به خاطر قبول ولایت الهی است؛ خوف و مانند آن نباید باشد. امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» واقعاً نمی‌ترسید.

۸. وظيفه‌ي اهل تفکر آن است که در تاريخِ خود نقش آفريني کنند و آن‌چه را که منسوخ است و دورانش به پايان رسيده نشان دهند تا جامعه گرفتار بي فکري و کودني فرهنگي نشود. کودني فرهنگي چيزي نيست جز مشغول‌شدن بر اموري که مربوط به تاريخ گذشته است. وقتي تاريخ جديدي در حال وقوع است آن کس که هنوز در گذشته زندگي مي‌کند و در نتيجه منزوي مي‌شود، بايد خود را در انزواي خود مقصر بداند زيرا نگاه نکرد که اراده‌ي الهي در اين دوران به چه چيز اشاره دارد تا امروز نيز وارد ساحت آگاهي گردد. رهبر انقلاب می‌فرمایند:

ملاحظه کنید؛ دو جور آدم در مقابله‌ی با دشمن وجود دارد: « وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُوراً. وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا...» (احزاب/ ۱۲ و ۱۳) این یک نگاه است، یک دید است در مقابله‌ی با این حوادث؛ یک دید دیگر این است که می‌گوید: « وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً» این هم یک دید است.

ما دو جور انسان داریم: یک عده هستند که وقتی هیمنه‌ی آمریکا را می‌بینند، قدرت نظامی او را می‌بینند، قدرت دیپلماسی او را می‌بینند، قدرت تبلیغاتی او را می‌بینند، پول فراوان او را می‌بینند، مرعوب می‌شوند؛ می‌گویند ما که نمی‌توانیم کاری بکنیم، چرا بیخودی نیروهای‌مان را هدر بدهیم؟ این‌جور افراد الآن هستند، در زمان انقلاب ما هم بودند. ما مواجه بودیم با افرادی از این قبیل که می‌گفتند آقا بیخود چرا خودتان را زحمت می‌دهید؛ به یک حداقلی قانع شوید و قضیه را تمام کنید. یک عده این‌جور بودند. یک عده‌ی دیگر هستند که نه، قدرت دشمن را با قدرت خدای متعال مقایسه می‌کنند، عظمت دشمن را در مقابل عظمت پروردگار قرار می‌دهند؛ آن وقت می‌بینند که این‌ها حقیر محض‌اند، این‌ها چیزی نیستند. وعده‌ی الهی را هم راست می‌شمرند، حسن ظنّ به وعده‌ی الهی دارند؛ این مهم است. خدای متعال به ما وعده کرده است: «لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ» (حج/۴۰) این وعده‌ی قطعی است، وعده‌ی مؤکد است. اگر چنان‌چه ما به وعده‌ی الهی حسن‌ظن داشته باشیم، یک جور عمل می‌کنیم، اگر به وعده‌ی الهی سوءظنّ داشته باشیم، جور دیگری عمل می‌کنیم. خدای متعال افرادی را که سوءظنّ دارند، مشخص کرده است: «وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكينَ وَ الْمُشْرِكاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصيراً» (فتح/۶) امروز هم هستند. چند آیه بعد می‌گوید: «بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَ الْمُؤْمِنُونَ إِلى‏ أَهْليهِمْ أَبَداً وَ زُيِّنَ ذلِكَ في‏ قُلُوبِكُمْ وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَ كُنْتُمْ قَوْماً بُوراً» (فتح/۱۲) سوءظن به خدا موجب می‌شود که انسان بنشیند و از حرکت و از کار و تلاش باز بماند. اگر حسن‌ظنّ به خدا داشتیم، آن وقت می‌توانیم پیش برویم.  

۹. از آن‌جايي که هر زمانه‌اي مسائل خاص خود را دارد، متفکران بزرگ با توجه به آن مسائل متوجه‌ مشيت الهي در آن زمانه مي‌شوند و راه حلي ارائه مي‌کنند که جوابگويي به همه‌ي مسائل آن زمانه در آن راه حل مي‌گنجند؛ از اين لحاظ مي‌گوييم هر زماني، متفکر و فکر زمانه‌ي خود را مي‌طلبد بدون آن‌که از افقي که متفکران گذشته گشوده‌اند روي برگرداند.

درست است که وقتي به اراده‌ي انسان‌هايي که در مقابل مشيت الهي سربرکشيده‌اند نظر کنيم متوجه مي‌شويم رسيدن به جامعه‌ي مطلوب دشوارتر از آن است که در ابتداي امر گمان مي‌شد ولي اين بدين معني نيست که براي شکوفايي خود و جامعه راه حلّ ديگري غیر از راه مقاومت هست بلکه مي‌فهميم خداوند از ما پايداري و مقاومتِ بيشتري را انتظار دارد و مي‌خواهد تاريخي را به ظهور برسانيم که بناست انديشه‌هاي ژرف در آن ظهور کند.

در آخر به مصاحبه‌ی نماد مقاومت یعنی جناب سید حسن نصراللّه که در جمعه 21/4/98  با شبکه‌ی خبری «المنار» داشت اشاره می‌کنم که درباره برخی‌ از قسمت‌های نقشه فلسطین اشغالی به صورت مفصل توضیح داد و رسانه‌ها آن را «نقشه محو اسرائیل» توصیف کردند، از آن جهت که هر جمله‌ی او مثل موشکی نقطه‌زن به سوی سیاستمداران و افکار عمومیِ اسرائیل و حاکمان غربی و سعودی و اماراتی شلیک شد و به صورت پیش‌گیرانه خواب و تخیّل حمله به ایران و لبنان را از سر دشمنان بیرون کرد زیراکه صلح راستین وقتی برقرار می‌شود که قدرت واقعی از آنِ ما باشد و این تنها با «مقاومت» ممکن است.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

29797
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: نزدیک به شب یلدا هستیم امیدوارم شب خوبی داشته باشید، در کتاب های شما به کرات دیده ام که در مورد سرهنگ کشتی آمریکایی که هواپیمایی مسافر بری ایران رو زد، خوانده ام. حال که جمهوری اسلامی هم همچین کاری مشابه انجام داده است و بعد از گذشت چندین ماه هیچ یک از مسئولان بازخواست نشده است، مردم رو از دادگاهی که وعده داده بودن خبر دار نکرده اند. سردار سلامی که در این چند وقت از کار هایی که انجام داده دل خوشی نداریم (رفتن به پروژه کشف دستگاه کرونا یاب) در مجلس حضور پیدا کرده و با نمایندگان خنده می کند. استعفا که نداده هیچ پاسخی در مورد از اون ندیده ایم. آیا این رفتار جمهوری اسلامی با این اتفاق منطقی است؟ آیا جمهوری اسلامی جا پای جای دیگر قدرت هایی که هیچ حد و مرزی ندارن نگذاشته است؟ منتظر پاسختان هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم چگونه این دو حادثه را در کنار هم قرار می‌دهید. در آن‌جا آن فرمانده تعمداً دستور سرنگونیِ ایرباس ایرانی را می‌دهد تا به ایران خط و نشان، نشان دهد و بعد به آن فرمانده‌ی ناو مدال افتخار دادند. ولی در مورد ایران، خطا صورت گرفته. تازه اگر نظر بعضی از کارشناسان را که گفته‌اند آن خطا از طریق سیگنال‌های آمریکایی انجام شده است را؛ نادیده بگیریم. موفق باشید

29787
متن پرسش
با عرض سلام دوباره: با توجه به پرسش۲۹۷۷۷: استاد فرمودید ناراضی بودن از قوانین حق هر کسی هست. خب حالا صرف این ناراضی بودن چه احقاق حقی اتفاق میافته؟ من از یه قانون ناراضی ام باید چگونه حقم را بگیرم؟ دقیقا چطور باید اعتراض کنم؟ میشه با یه مثال بفرمایید تا واقعا بفهمم دامنه ی اعتراض تا چه حده و استاد لطفا یک مثال هم برای کار آتش به اختیار در دوران فعلی بزنید. واقعا من نفهمیدم. چون ما هر کاری می‌خوایم بکنیم میگند مجوز ندارید باید از فلان اداره یا سازمان اجازه بگیرید. استاد حقیقتش دغدغه ی اصلی من که منجر به این سوال شد فعلا بحث پروتکلهای بهداشتی من جمله اجبار ماسک زدن هست. استاد ما از لحاظ طبی میدونیم که ماسک زدن حقیقتا نمیتونه مانع اصلی انتقال بیماری باشه. بنده با استادم صحبت کردم فرمودن که ماسک زدن فقط موقعی ضرورت پیدا میکنه که فرد بیمار سرفه یا عطسه داشته باسه یا با فردی روبرو بشیم که عطسه و سرفه دارن. خب حالا این را به صورت قانون گذاشتن و تخطی ازون هم جریمه داره. ما باید همچنان کورکورانه از این قانون غیر علمی تبعیت کنیم؟ استاد واقعا من از لحاظ عقلی میدونم که ماسک شاید ده درصد اثر داشته باشه چرا باید این قانون را رعایت کنم؟ یا مثلا الان اخبار واکسیناسیون اجباری داغه. پس فردا قانونیش میکنن و افرادی که واکسن نزدن از یه سری حقوق شهروندی محروم میشند (یکی از دوستانم که در شبکه بهداشت کارمنده خودش این اعتراف را کرد) ما باید به این قانون تن بدیم؟ پس حق ناراضی بودن چی میشه؟ من چطوری آتش به اختیار عمل کنم؟ و به بقیه بگم این قانون اشتباهه انجام ندید؟ من چطوری اعتراض خودم را نشون بدم؟ اگه نخام از قانون سرپیچی کنم که مجبور به واکسن زدن میشم! استاد خواهشا بفرمایید شهدای زیر هیجده سال چرا از قوانین تخطی کردند و با قانون دلشون خودشون را عرشی کردند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به گفته‌ی علامه‌ی طباطبایی به هر حال همین‌که ما زندگی در اجتماع را پذیرفتیم، باید بدانیم با محدودیت‌هایی روبرو می‌شویم و به همین جهت هم اگر بعضی از قوانین با آنچه ما به دنبال آن هستیم، ‌هماهنگی ندارد باید با اعلان نارضایتیِ مردمی و نه فردی، نارضایتی خود را نشان دهیم تا مسئولان در تصمیم‌گیری خود تجدید نظر کنند و اساساً نظام دموکراسی و انتخابات در همین راستا در جهان مدرن شکل گرفته است. ۲. همان شهدای عزیز هم بالاخره در دل همان قوانین و با قبول فرمانده های جنگ و جبهه که اختیاراتی داشتند، وارد جبهه‌ها شدند. موفق باشید

29777
متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار: اول عرض کنم که پاسختون به دکتر منتظر در رابطه با (نگاه طب سنتی و طب جدید به بدن انسان ) خدمتشون فرستادم. ایشون هم گفتند: چشم آن مطلبی را که شما خواسته اید در کتابشان پیدا می‌کنند و براتون می‌فرستم. اما سوال خودم: استاد من می‌خواستم ببینم جایگاه اعتراض در قوانین اجتماعی اسلامی کجاست؟ منظورم اینه که ما نسبت به چه قوانینی باید اعتراض کنیم؟ اصلا اعتراض درست است یا خیر؟ چون بعضی ها میگند هر قانونی که در مجلس گذاشته بشه یا سایر ادرات دولتی ما ملزم به اجرای اون قانون هستیم. هر چند اون قانون، قانون بر حقی نباشه یا قانون غیرعقلانی باشه حتی! استاد اگه واقعا باید به تمام قوانین احترام گذاشت حتی اگر غلط و یا غیر خدایی باشد پس اعتراض اصلا معنا و مفهمومی نداره!!! استاد ما شهدایی داشتیم که سن قانونی برای رفتن جبهه نداشتن ولی قانون خدا را بر قوانین اجتماعی ترجیح دادن و به عبارتی کار غیرقانونی کردن تکلیف ما چیه؟ سوال دوم: استاد اگه ما ملزم به اجرای تمام قوانین اجتماعی هستیم پس آتش به اختیار بودن که جزو تاکیدات رهبری است، چه معنی میده چه اختیاری برای ما میمونه؟ سوال سوم: استاد یه شبهه ای هم برای خودم پیش اومده درسته که ان شاءالله، این انقلاب به دست صاحبش خواهد رسید، درسته که خون شهیدان ثمر خواهد داد، درسته که آینده سراسر نور و امید در انتظار جوانان مومن و انقلابی هست، اما استاد آیا چون می‌دانیم نهایت امر، نور و روشنی‌است نباید به وضعیت موجود معترض باشیم؟ نباید به ضعفها و کم کاریها اعتراض جدی بکنیم؟ نباید حقوقمان را مطالبه گر باشیم و فقط بگوییم بالاخره خدا جای حق نشسته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که جامعه با قوانین، سر و سامان می‌گیرد و از نظر حضرت امام، تخطی از قوانین جامعه حرام است حتی در پاریس که تشریف داشتند سختْ مقیّد به رعایت قوانین آن کشور بودند. آری! ناراضی‌بودن از قوانین، حقِ هرکس می‌باشد.

آتش به اختیار در جایی است که می‌توان با ابتکارات خود کاری را انجام داد که زمین مانده است و قوانین، مانع انجام آن نیست. البته اعتراض، غیر تخطی از قانون است حتی می‌شود در عین رعایت قانون، در تصویب بعضی از آن‌ها معترض بود. موفق باشید

.

29733
متن پرسش
سلام و عرض ادب: تشکر از زحماتتون. استاد بزرگوار بنده مدرس حوزه هستم، دیدم که دختران جوان به امید رسیدن به خدا و معنویات به حوزه اومدن ولی خب با حجم درسها و... مواجه شدن و حاصل چندانی براشون نداشته. امروز یکی از طلبه های ترم یک از بنده پرسید «من دلم میخاد به خدا برسم، حجابهام کنار بره، تا الان کاری برای رسیدن به این هدف نکردم و بخاطر این هدف اومدم حوزه اگر شما میدونین که به هدفم نمی‌رسم و اشتباه اومدم بهم بگید تا رها کنم تحصیل در حوزه را» واقعا نمیدونم باید بهشون چی بگم. کمی توضیح دادم ولی شناخت کافی ازشون ندارم نمیدونم در مقام مشورت چی بهشون بگم. لطفا شما راهنمایی بفرمایید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده این نسل باید در حضور تاریخی که با حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» ظهور کرده است، خود را احساس کند. در این رابطه خوب است در کنار دروس رسمی، بحث «ده نکته در معرفت نفس» و کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» با آن‌ها در میان گذاشته شود. کتاب اخیر «انقلاب اسلامی و جهان گمشده» می‌تواند تذکراتی برای این نسل باشد. موفق باشید

29712
متن پرسش

سلام و وقت بخیر: در مورد شهید عزیز فخری زاده. یک نکته اینکه ایشان را به عنوان دانشمند مطرح می کنند. کشور ما بشکر خدا در جایگاهی نیست که محتاج دانشمند های خاصی باشد، دانشمندان و محققین زیادی در کشور وجود دارند، مشکل کشور ما مشکل مدیریت مجموعه های مختلف است، و شهید بزرگوار از این جنبه که مدیر بزرگ و توانمندی بودند خار چشم دشمنان بودند. کاری که یک مدیر انجام میده شاید صدتا دانشمند نتونن انجام بدن. تا حدودی که آشنایی داریم می بینیم معمولا کارها از این بُعد مشکل دارند «کمبود مدیران توانمند، با اخلاص، مجاهد، انقلابی» نکته دوم زمان ترور شهید بزرگوار هست: اول از نگاه دشمنان، که گمان می کنند می توانند با یک ترور حساسیت بر انگیز و با یک تهییج رسانه ای (رسانه ها بودند که برای شخصی که برای اغلب ما ناشناخته بود لقب معادل سردار سلیمانی در امور هسته ای می دادند و اتفاقا این هماهنگی زیاد و بافاصله زمانی کم خبر از یک کار مشترک می داد) باعث تهییج مردم انقلابی شوند، که نتیجه آن تصمیم و اقدامی از سوی ایران انجام بشه که بتونن از اون سوء استفاده کنند. غافل از اینکه این کشتی را نوح است کشتیبان و ان شاء الله برسیم به آن جایی که فرمود: «وَرَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنَالُوا خَيْرًا وَ كَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتَالَ وَ كَانَ اللَّهُ قَوِيًّا عَزِيزًا» و نکته دوم که بنظرم می رسه اینکه، گویا چنین انسانهای بزرگی، در سطحی فراتر از زندگی ما، خود تصمیم می گیرند که خودشان را در این شرایط فدای انقلاب کنند. نه اینکه بگوییم دشمن آمد ترور کرد. نه اینکه با پهباد هدف حمله قرار گرفت. در مورد این دو مورد که عرض شد نظر شریفتون رو خواست جویا شوم. با تشکر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. وقتی راهی از طرف خداوند به سوی بشر در تاریخی گشوده شود، اگر انسان‌ها در آن راه قدم بگذارند، این خداوند است که مسیر را برای آن‌ها می‌گشاید تا در همه‌ی ابعادی که نیاز آن تاریخ است، رشد کنند و قصه‌ی شهید حاج محسن فخری‌زاده و شهید حاج قاسم سلیمانی قصه‌ی به ظهورآمدن انسان‌هایی است که در همه‌ی ابعاد مناسب این تاریخ و از جمله در مدیریت رشد لازم را داشته‌اند، اینان پروریده‌های دست خداوند هستند. ۲. آری! قبلاً هم عرض شد وقتی ما متوجه باشیم دشمن این انقلاب به تعبیر حضرت سجاد «علیه‌السلام» احمق و جاهل است، حتماً انسان‌های احمق و جاهل نمی‌توانند کاری به نفع خود انجام دهند. موفق باشید      

29650
متن پرسش
با سلام: با توجه به مشکلات فراوانی که در کشور وجود دارد و نیاز به ذکر نیست، شما آینده انقلاب و نظام را واقعگرایانه چگونه تحلیل می کنید؟ آیا از نظر شما نظام جمهوری اسلامی دوام می آورد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جلسات مختلف در این رابطه شده است که نظام جمهوری اسلامی حرکتی است توحیدی در مقابل استکبار، و بدین لحاظ آینده‌ی درخشانی دارد هرچند که با تنگناهایی روبه‌رو هستیم که با همان روحیه‌ی انقلابی اول انقلاب می‌توان از آن‌ها عبور کرد. موفق باشید

http://lobolmizan.ir/leaflet/1690/

29648
متن پرسش

سلام، وقتتون بخیر استاد ۱. استاد بنده سخنرانی دکتر داوری در جلسه نقد و بررسی کتاب پایان تئولوژی آقای عبدالکریمی را گوش کردم منتهی متوجه نشدم دقیقا نقد ایشون به کتاب چی بود. بی زحمت این رو برام توضیح بفرمایید و اینکه اساسا اندیشه دکتر داوری با آقای عبدالکریمی چه تفاوت هایی دارد؟ ۲. آیا شما نامه دکتر داوری به همسر شهید آوینی که اخیرا نوشته شده درباره کتاب روایت جنگ در دل جنگ خوانده اید؟ اگر آری، می خواستم اونجاهایی که نظر خودشون و شهید آوینی رو درباره انقلاب و تفاوتشون رو بیان می کنند نظرتون رو بدونم. با تشکر

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. دکتر داوری مثل همیشه با ظرافت خاص خود در رابطه با پایان تئولوژی بحث تئوس را که به یک معنا خدا به حساب می‌آید، مطرح کردند و فرمودند تئوس که پایان ندارد. و سپس آقای دکتر عبدالکریمی را حواله دادند به جواب نقدی که آقای دکتر پورحسن مطرح کرده بودند. ۲. در مورد نظر آقای دکتر داوری به آن کتاب، بنده مطلب ذیل را برای رفقا نوشتم: موفق باشید

شهید آوینی و سپر آتنا و دکتر داوری

همان‌طور که دکتر داوری می‌فرمایند آوینی انقلاب را نه جانشین‌شدنِ یک سیاست و حکومت به جای حکومت دیگر، بلکه انقلاب در جان‌ها و آغاز عصری دیگر که در آن صفا و امید و آسایش مردم و ...به میان می آمد، می‌دانست.

حقیقتاً دکتر داوری به خوبی تشخیص داده است که نگاه شهید آوینی به انقلاب چگونه بوده است. دکتر داوری متوجه است که آوینی با سپری که زشتی‌ها را می‌پوشاند، به ذات انقلاب نگریسته است و عملاً زشتی‌هایی که بود و خواهد به‌وجود آید را به کمک آن سپر نمی‌بیند و نمی‌خواهد ببیند. زیرا او به ذات و حقیقت انقلاب می‌نگرد که چون نوری همچنان در ظلمات جلو می‌آید و روا نیست که برای دیدنِ نور و راهی که در پیش دارد، به ظلمات نظر کند و این بدان معنا نیست که نمی‌بیند، بلکه به جهانی می‌نگرد که عصر دیگری است غیر از عصر غرب‌زدگی و فلک‌زدگیِ ما که هم میراث دیروز است و هم کج‌فهمی‌های امروز.

جناب آقای دکتر داوری فریاد بر می‌آورند که چرا سپر آتنایِ آقای آوینی دیده نشود؟ و آوینی جواب می‌دهد: «من جایی بیرون از جهان توسعه خود را جستجو می‌کنم و امروز و فردایِ خود را به نمایش می‌گذارم. در آن‌جا که جهان توسعه‌یافتگی و توسعه‌نیافتگی هر دو بر بادند، اساسا سپری نیست، زیرا ظلماتی در صحنه نمی‌باشد.» تفاوت دقیقاً این‌جا است که ما کجا ایستاده‌ایم؟ بر مرکب نور سوار شده و در دل ظلمات به سوی حقیقت می‌شتابیم؟ و یا در زمین جهانِ فلک‌زدگی و غرب‌زدگی تلاش داریم گرفتاری‌های مردم فلک‌زده‌ی غرب‌زده را فرو بنشانیم و آن‌ها را متوجه‌ی راز فلک‌زدگیِ خود در جهان توسعه‌یافتگی بکنیم. عجیب است که این هر دو همدیگر را می‌فهمند با این‌که یکی به افقی نظر دارد که حضرت روح اللهِ او بر آن افق پای می‌فشارد و دیگری بر مشکلات تاریخیِ مردمی دل می‌سوزاند که راه حلّ امروزین آن را نجات از خرد توسعه‌نیافتگی می‌داند با دلسوزی‌هایی که متفکرانی چون هگل برای جهان جدید داشتند. همان‌طور که ما نیز نه می‌توانیم از دکتر داوری بگذریم و نه از حضرت روح الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه».

 راستی! ادامه‌ی راه کدام است؟ آیا راهی که آوینی مدّ نظر دارد همان نگاهی نیست که رهبر معظم انقلاب بر آن پای می‌فشرد و دکتر داوری بدون آن‌که از آن افق چشم بردارد، به ما می‌گوید متفکرانه از اطراف خود غافل نباشید و بدانید سپر آتنا بالاخره چیزهایی را می‌پوشاند که آینده ما را در سپردن راه در این ظلمات بعضاً زمین‌گیر می‌کند. ولی آوینی فریاد بر می آورد که ای مقدسان نادان! و ای متحجرین! و ای لشکریان علی «علیه‌السلام» در کسوت خوارج! چرا مواظب نیستید، شکست معاویه نزدیک است. ولی بخواهیم و نخواهیم نمی‌توان از خوارج چشم‌ پوشید.

 با این همه، امروز روزی نیست که بتوان معطل این مقدسان نادان و یا غرب‌زدگانی شد که نمی‌توانند به جهانی بین دو جهان فکر کنند. آن‌ها نه داوری را می‌فهمند و نه امام خمینی را. و آوینی هم داوری را فهمید و هم حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» را.

29636
متن پرسش
با سلام: انتقادات حضرتعالی نسبت به جناب دکتر احمدی نژاد را در سوالات سایت ملاحظه می‌کردم اگر چه حقیر برخی از این انتقادات را وارد نمی‌دانم اما بفرض این انتقادات همه درست باشند برای انتخایات آتی واقعا اصولگرایان و جریانات انقلابی چه کاندیدایی دارند که کارایی و محبوبیت داشته باشد. حتی ۹۶ هم جناب رئیسی نه سابقه اجرایی چندانی داشت و نه بین مردم شناخته شده بود و دیدیم چه شکست سخت و تلخی خوردیم بنظر حقیر امروز تنها کسی که شایستگی این مقام را دارد و همچنان محبوب دلهای بخش وسیعی از مردم بخصوص اقشار مستضعف است جناب احمدی نژاد هستند و اگر باز شورای نگهبان رد صلاحیت کند یا جریانات رقیب با مسخره بازی مذاکره با بایدن باز ملت را فریب می‌دهند یا اگر اصولگرایان پیروز شوند با مشارکت پایین مثل مجلس مواجه خواهیم بود و فرد منتخب با آرای پایین نخواهد نتوانست از حقوق مردم بطور شایسته دفاع کند. کما اینکه شاهدیم مثلا مجلس درین چندماه چه تحول شگرفی در ساختار کشور پدید آورد؟ خطری که انقلاب را تهدید می‌کند جدایی اقشار متوسط از قطار انقلابست و این اقشار بحق یا ناحق نظر به جناب احمدی نژاد دارند و در همین راستا حقیر تخریب این بزرگمرد را به صلاح انقلاب نمی‌بینم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم تخریب آقای احمدی‌نژاد را به هر دلیلی صلاح نمی‌دانم. ولی در مورد ریاست جمهوری اجازه بدهید زمانش برسد، فعلاً نباید عجله کرد. به جمله‌ی مقام معظم رهبری در مورد دو قطبی‌شدن افراد مذهبی با آمدن آقای احمدی‌نژاد باید فکر کرد. موفق باشید

29635
متن پرسش
سلام عليكم: دیشب وقتی خبر شهادت دکتر فخری زاده را شنیدم از جناب دکتر رسول رکنی زاده؛ معاون پژوهشی دانشگاه اصفهان و استاد تمام رشته فیزیک سؤال کردم «آیا شما دکتر فخری زاده را می شناختید؟ اینکه ایشان از دانشمندان هسته ای بود؛ را تایید می کنید؟» ایشان در جواب نوشتند: «بیش از ۳۵ سال افتخار دوستی با او را داشتم. بله و مؤثرترین! من چه گویم یک رگم هشیار نیست / شرح آن یاری که او را یار نیست.» از ایشان درخواست کردم که ای کاش یک متن در مورد ایشان و ویژگی هاشون می نوشتید. و ایشان امروز این دلنوشته را برایم ارسال فرمودند. بسم‌الله الرحمن الرحیم: یک دهان خواهم به پهنای فلک / تا بگویم وصف آن رشک ملک. سخن گفتن در مورد بزرگی مانند شهید محسن فخری‌زاده کاری آسان نیست. تصور ایران بدون حضور چنین مردان بزرگی در این گرگستان عالم مدرن چقدر دلهره‌آور است. هر روز از خانه‌ی علم این سرزمین ستونی را تخریب می‌کنند تا از کسانی‌ که قصد سکنی گزیدن در آن را دارند جرئت و شهامت بستانند. تزریق احساس بی‌پناهی به جویندگان علم و گسترش ناامیدی با از بین‌ بردن نمادهای امید و آرزوهای یک ملت بزرگترین آرزوی کوته نظران و دشمنان قسم خورده‌ی این سرزمین پاک است. همواره به این دعای امام رحمة الله علیه می‌اندیشیدم که در پایان جنگ فرمود: «خداوندا، این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به‌روی مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز مبارزه‌اند و نیازمند به مشعل شهادت، تو خود این چراغ پرفروغ را حافظ و نگهبان باش.» امروز بار دیگر حقیقت این دعای خیر برای ملت ما روشن‌تر شد. در این سرزمین چراغ علم با خون شهیدان پرفروغ می‌شود. ما که این روزها به دنبال تأسیس بنای نهاد علم با ریشه‌های سترگ در ایران عزیز هستیم، بسیار به این شهادت‌های جهت‌بخش به تلاش‌های عالمان نیازمندیم. خون شهید محسن عزیز نهال علم این سرزمین را استوارتر می‌کند، همانطور که خون یارانش مانند شهید علیمحمدی و شهید شهریاری و دیگر همرزمانشان چنین کردند. دکتر محسن فخری‌زاده گرچه در طول سالیان دراز و تمام عمر کاری‌اش (که بسیاری از همراهانش راه خود را به سوی سنگرهای دیگر کج کردند) به عنوان یک دانشمند پر تلاش و مسلط به حوزه‌ی صنعت پیچیده‌ی هسته‌ای، صبورانه مسیر دفاع هسته‌ای را پیش می‌برد و تلاش می‌کرد قدرت بازدارندگی این فناوری‌ را، که توسعه‌اش منجر به توسعه‌ی فناوری‌های بسیار پیشرفته می‌شد، به کمال برساند، اما روح بلند او را فقط دریای ادبیات عرفانی و تقید به شریعت محمدی و آموزه‌های بلند معنوی‌اش سیراب می‌کرد. او حافظ نمی‌خواند بلکه با حافظ به عنوان نمادی از مصلحان اندیشه و عمل اجتماعی زندگی می‌کرد. نصب این بیت و ابیات مشابه در دفتر کارش بیانی از شیوه‌ی زندگی‌اش بود: دلا دلالت خیرت کنم به راه نجات / به فسق مکن مباهات و زهد هم مفروش. شوق او برای آنکه به یک نظام علمی مبتنی بر فلسفه‌ی اسلامی دست یابد زاید الوصف است. در یکی از دیدارها وقتی کتابم را به او هدیه کردم، بلافاصله درسنامه‌ی فلسفه برای دانشجویان فیزیک را که در حال تدوین بود نشانم داد و چه گفتگوی پر هیجانی بینمان درگرفت. اشتیاق او به حوزه‌ی بنیادهای مفهومی علم و تلاش برای درانداختن طرحی نو برای علم مبتنی بر الهیات اسلامی، ناشی از درک این نکته بود که می‌دانست دستیابی به قله‌ی اندیشه‌ی علمی از گذرگاه یک اندیشه‌ی فلسفی مستقل می‌گذرد و برای گسترش این اندیشه در میان دانشجویانش لحظه‌ای را از دست نمی‌داد. گر چه او در تمام دوران خدمتش، که از زمان دانشجویی‌اش شروع می‌شد، در سپاه پاسداران بود، اما شاید باورکردنش برای کسانی که با فرهنگ پاسداری آشنا نیستند سخت باشد، به هیچ وجه روحیه‌ی نظامی‌‌گری بنا به تعریف معمول را نداشت. مهربانی او با دوستان و همکاران و دلسوزی او برای ایران و جهان انسانی واقعا بی‌‌نظیر بود و هیچگاه دیده نشد که با تنفر از کسی یاد کند که همواره می‌گفت : وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم /که در طریقت ما کافری‌ است رنجیدن. او با عمق راهبردی اندیشه‌های امام و رهبری آشنایی کامل داشت و گرچه سیاست را به‌خوبی می‌شناخت اما هیچ‌گاه فرصت نداد تمایلات سیاست‌زدگان از میدان جهاد بازش دارد و صحنه‌ی مبارزه برای تقویت بنیه‌ی دفاعی ایران را لحظه‌ای ترک نکرد. برای دکتر محسن فخری‌زاده هیچ مرگی جز شهادت سزاوار نبود که این سرانجام همه‌ی عاشقان حقیقت است: آنانکه ره عشق گزیدند همه/ در کوی حقیقت آرمیدند همه. در معرکه‌ی دو کون فتح از عشق است / هر چند سپاه او شهیدند همه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شهید فخری‌زاده در منظر دوستی آشنا و غمی همراه با امید. او در جایگاه حکیم ذوالفنون (فراتر از یک شاخه علمی ‌و فنی) قرار داشته است. موفق باشید

29633
متن پرسش
با سلام: مقام معظم رهبری نقشه راه را پنج مرحله ی انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی و تمدن اسلامی بیان کرده و می فرمایند ما الان در مرحله ایجاد دولت اسلامی هستیم. سوالم این است. منظور از دولت اسلامی این است که مسوولان اسلامی باشند یا ساختار اسلامی شود؟ اگر منظور این است که مسوولان اسلامی شوند، امکان ندارد بعد ها دوباره مسولان غیر اسلامی بر سر کار بیایند و وضع به عقب برگردد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر ساختار اسلامی شد و به مرور انقلاب اسلامی فرزندان اصیلی به میان آورد، جمع بین نهاد دولت که غربی است، و هویت انقلابی پیش می‌اید که همان «جهان بین دو جهان» است. موفق باشید

29623
متن پرسش
سلام علیکم: در بین سوالات به سوال ۲۹۶۱۵ رسیدم و مطالب آن پرسش‌گر محترم که دغدغه و حرارت ویژه و قابل تحسین و ارزشمندی را داشتند دیدم. سوالی که شاید خیلی‌ها را درگیر و نظام فکری‌شان را مبهم کند. بنای من هم بر این نیست که بگویم چرا چنین نسبت‌هایی را دادید و این روند شما محکوم است و مذموم، و جزمی برخورد کنم. نه؛ سخن آن عزیز عیب و ایراد داشت، ولی آن دغدغه و شور ایشان واقعا ارزش دارد. من براساس فکر عامی خودم و تلقی که در حدّ خودم از سیره‌ی حضرت آقا دارم، سخنانی رو عرض می‌کنم و به نظرم و به گواهی قلبم، امام جامعه حکمت و صبرش فوق‌العاده بالا و عظیم است. شاید بد نیست یک‌بار همه‌ی ما داستان سفر خضر نبی «علیه‌السلام» و موسی کلیم «علیه‌السلام» را مرور کنیم. ویژه آن‌جا که در بیان حکمتِ سوراخ‌کردن بدنه‌ی قایق، حضرت خضر فرمودند من این کار را کردم چون خیر اکبری در انتظار آن‌ها بود و اگر چنین نمی‌کردم، آن حاکم جبّار، راه ارتزاق‌شان را کاملاً مسدود می‌کرد. هنر ولایت مداری و امام محوری، در بحبوحه‌ی فتنه‌ها و صحنه‌های دشوار و تنگناهاست، ویژه آن‌جا که علیرغم محکمات گفتمانی انقلاب، متشابه موضع می‌گیرد؛ و هنر اطاعت این‌جا مشخص می‌شود و غربال خالصین از آنان که همچنان سست بنیان‌اند. عبور انقلاب از تفکرات خطرناکی مانند تفکر سازندگی و اصلاحات، کم هدایت و زعامتی می‌خواهد؟ والله با آن تفکرات آقای هاشمی و آن برهه‌ی دوم خرداد که رسماً مسئولین خاک سفید گفتند باید از طریق همین دولت، ایران را به وضعیت گورباچف در دوره‌ی پایانی شوروی بیندازیم، حفظ انقلاب به شدت دشوارست. ویژه این‌که امام امت باید تا حدّ ممکن دفع افسد به فاسد کند و اتمام حجت بر آنان که با او قرابت فکری ندارند. چه کند این سیّد با آنان که مفسران قرآن‌اند و در عین حال غرب شناسانی که شعار عقلانیت و تبعیت از عقلا می‌دهند و در عین حال آنان که می‌خواهند تمام مظاهر تمدن غرب را هم‌اکنون حذف کنند و به دنبال غرب‌گریزی‌اند. این‌که امروز این‌همه نیروهای عمیق و گفتمان‌ساز انقلابی می‌بینم و انقلابی که لیبرال دموکراسی و مستکبرین را به ضعف انداخته و مردم تدریجاً از شبه مدرنیته در حال گذارند و در سطح جهان اسلام ماییم که دغدغه‌ی علم دینی و علوم انسانی توحیدی و الگوی پیشرفت اسلامی داریم و دستاوردهای محسوس مادیِ چشم‌گیر یافته‌ایم، ثمره چیست؟ جز این است که این سیّد آنچنان باید انقلاب را پیش ببرد که هم آفاتِ شبه مدرنیته‌ی ۲۰۰ ساله‌ی ایرانی را بتواند پشت سر نهد، و هم مقابل مدرنیته پرچم این نهضت، رفیع بماند و در عین حال از حجاب‌هایی گذار کند که در طی دو قرن اخیر جوامع اسلامی را زمین‌گیر کرده است؟ خطر التقاطی‌ها و غربگرایی اقلاً برای کسی که بر تاریخ معاصر مسلط باشد به شدت واضح است و بالفرض که این افراد را حذف کنیم، با تفکرشان چه خواهید کرد و با الگوسازی‌هایشان؟ مگر سیره‌ی اولیاء معصوم بر حذف تفکر غیر ناب بود و امیر مؤمنان آمدند و آن افراد دوران خلفا را کنار زدند؟ خیر! باید از این تفکر گذار کرد و تا جایی‌که چشمانم به من گواهی می‌دهند هرچه جلوتر می‌رویم مشخص می‌شود غربگرایان فاقد آینده و مأوای‌اند و حتی تحلیلگران غرب هم بر این مسئله اذعان داشتند، کما این‌که سفیر اسبق ایتالیا در عراق یادداشتِ به‌شدت جالبی در این باب دارد. گمان می‌شود گذار از تفکری که حتی در دل حوزه‌های علمیه نفوذ کرده و رسماً اقتصاد اسلامی را به سخره می‌گیرد و آن‌را با علوم طبیعی مقایسه می‌کند و شأن رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» را در حدّ مرشد معنوی می‌بیند، راحت است؟ آیا زعامت انقلابی که باید علوم توحیدی و جنبش نرم افزاری پیدا کند و در عین حال باید حکیمانه این دورانِ گذار راهبری شود، کم صبر و سعه‌ی صدری می‌خواهد؟ انقلاب، تجلی نظام امام و امت است و امام باید پا به پای مردم، آن‌ها را متذکر عطای الهیه‌ی این دوران کند و اگر مردم کُند حرکت کنند حتی ولیّ معصوم هم حرکتش کند می‌شود. رشد مردم است که به فرمایش امام متضمن بقای انقلاب است و تا این بعثت درونی در جان مردم نهادینه نشود هر چقدر هاشمی‌ها و خاتمی‌ها و روحانی‌ها و لاریجانی‌ها کنار زده شوند، مشکلی حل نخواهد شد. اگر گاه امام انقلاب و خضرِ نهضت اجازه می‌دهد به کشتی انقلاب و حرکت نهضت، خللی وارد شود، مطمئناً خیر اکبری را در انتظار می‌بیند و به دنبال قطع ید است و اتمام حجت بر آنان که با کوچک‌ترین حرفی نامه‌ی سرگشاده می‌نویسند و هجمه‌ها که نمی‌کنند. چنین رهبری که به این شکل به مدرنیته معرفت داشته باشد و راهِ گذار از آن در ساحت انقلاب و در عین حال نگاه تمدنی و منسجم و جهانی به اسلام و مبانی فقهی، را داشته باشد، نعمتی است که وجودش خیر و برکت برای امت هست. او در عصری زعامت انقلاب را بر عهده گرفته که شرایط به مراتب حساس‌تر از عصر حضرت امام است و او آنچنان ممتاز این عَلَم را بالا نگه داشت تا جوانانی که شهدا و امام شهدا را ندیده‌اند چنین پاک‌باخته‌ی انقلاب شوند و حتی دشمنان را به عجز وادارد. آیا نباید در این حرف نتانیاهو تدبّر کرد که بزرگ‌ترین خطر ما شخص آیت الله خامنه‌ای است و این‌که فوکویاما، ایشان را ابرحریفی برای نظام سلطه خواند. اگر علیرغم محکمات صریح امام امت، متشابهی یافتیم، کلان نگاه کنیم و خیر اکبری را در نظر بگیریم که به صحنه می‌آید چنانچه امروز امید حقیقی برای عبور از عالم تجدد در بستر انقلاب اسلامی است و شیخ عمران نزار حسین به خوبی این مسئله را دریافت و به آقا نامه نوشت و گفت شما زمینه‌ی شکستن هیمنه استکبار را در بین تمام جهان اسلام دارید و ما امیدمان به شماست. صراط مستقیم انقلاب که نه تحجر، نه غربگرایی، نه التقاط است در مسیری است که حکیمانه و به تدریج مقابل ما این رهبری عزیز می‌گشاید؛ دلیلش هم مشخص است چون انقلاب حقیقتی بس نورانی و اشراقی است که به تدریج و فرآیندی به ظهور می‌آید و باید از طریق صالحین، از اجمال به تفصیل برسد.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: این شما و این نظر کاربر عزیز! بنده حرفی بهتر از آن‌چه ایشان گفت ندارم. حقیقتاً اصیل‌ترین نگاه در این زمانه، درست‌شناختن و درست‌فهمیدنِ جایگاه رهبر معظم انقلاب است، حالا می‌فهمیم چرا رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: «مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة»؛ هر کس بميرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلى مرده است. من نمی گویم رهبر انقلاب امام زمان اند ولی او زمانه خود را می شناسد.

پیشنهاد بنده آن است که کاربران عزیز با دقت کامل سخنان سؤال‌کننده را که از سر دلسوزی و شور معنوی و بصیرت تاریخی نوشته‌اند، مطالعه فرمایند. موفق باشید

29616
متن پرسش
سلام استاد: با عرض خدا قوت: سوال ۱: استاد نظر شما رو راجع به انقلاب اسلامی میدونم و خودم هم معتقدم که انقلاب اسلامی، عالم رو فراخواهد گرفت، اما نه با مسئولین الان!!! فقط هم منظورم مسئولین دولتی و اقتصادی نیس، بلکه سیاسی و فرهنگی و حتی نظامی! با این انفعال مسئولین و ترس و ایمان ضعیف کجارو خواهیم گرفت؟ اگه مسئولین ما مثل رهبر و حاج قاسم سلیمانی شجاعت و ایمان و تدبیر داشتن الان ما اینجا نبودیم، باز هم میگم منظورم دولت وقت نیس، حتی مجلسی که با شعار انقلابی گری اومد روی کار، وضعیته اسفناکی داره بعد از چند ماه! از طرفی مردمی داریم انقلابی، صبور و شاکر، با ایمان و محکم، چرا باید اینطور مسئولینی داشته باشیم؟ چرا همیشه باید انسان های فاسد، سکان دار هر مدیریتی باشن؟ انقدر مدیران خوب کم هستند که به چشم نمیان. خوب هاشونم انقدر ایراد داره کارشون واقعا قابل دفاع نیستن، مثلا از نظر من آقای رئیسی با نیت خوب کار میکنن و تلاش میکنن ولی حقیقتا خروجیش اصلا قابل دفاع نیست، مثل حکم آقای طبری با اون همه خیانت و رشوه. استاد حقیقت اینه که من واقعا دیگه، ذره ای به مسئولین مون اعتقادی ندارم و اونها رو اصلاح پذیر نمیدونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید وقتی متوجه باشیم حرکتی توحیدی در تاریخ به میان می‌آید، آن حرکت با انواع تنگناها روبه‌رو خواهد بود، از جبهه‌ی استکبار و جاهلیتِ بیرونی بگیر، تا تنگناهای تاریخی درونی و تا نفس امّاره‌ی ما که گاه و بی‌گاه سر بر می‌آورد. ولی با این‌همه از عجایب روزگار این‌که خدا کار خود را می‌کند. صحنه‌ای مثل مقابله‌ی قارون منطقه یعنی آل سعود را با فقیرترین کشور منطقه یعنی یمن، به وجود می‌آورد تا نشان دهد بنا گذاشته است در این تاریخ آبروی صاحبان زر و زور و تزویر را ببرد. نه! کارها دارد به نور توحید جلو می‌رود. بنده و امثال بنده باید در این فرآیندِ خاص جای خود را مشخص کنیم وگرنه خداوند همان بلایی که بر سر آل سعود در منطقه آورد که نه راه پس دارد و نه راه پیش، بر سر قارون‌های داخلیِ ما می‌آورد. برو برگرد هم ندارد. موفق باشید  

29617
متن پرسش
با سلام: با توجه به محاسبه گر نرخ تورم سایت آمار کشور، پهلوی از سال ۱۳۱۵ تا ۱۳۵۷ تورم را ۳۵ برابر افزود با توجه به تمام مشکلات جنگ جهانی و اشغال کشور و دولت مصدق که کشور از درامدهای نفتی محروم شد و بعد از آن هم درامدهای نفتی به اندازه جمهوری اسلامی نبود و ظاهرا طبق قراردادهای کنسرسیوم و ... بخشی از سهم نفت به شرکتهای خارجی تعلق می گرفت. اگر چه شاه در سال های آخر حکومتشان صراحتا اعلام کرد حاضر به تمدید این قرارداد نیستند با این وجود سرجمع ۳۵ برابر افزودند اما نظام اسلامی از ۵۷ تا ۹۸ تورم را طبق سایت آمار خودشان ۱۳۱۴ برابر افزودند تازه تورم ۹۹ در سایت نبود و محاسبه نکردیم و بعد از این چقدر تورم افزوده خواهد شد که حسب تحلیل برخی صاحب نظران سرنوشت ونزوئلا رو احتمالا در پیش رو داریم الله اعلم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ولی اراده‌ی الهی چیز دیگری است. بنا بر آن است که با حضور انقلاب اسلامی در این تاریخ، معادلات دیگری به میان آید. در این مورد بد نیست به سؤال و جواب شماره‌ی ۲۹۶۱۶ و به سؤال ۲۹۶۲۳ و به جزوه‌ی «نقش فرآیندی انقلاب اسلامی در این تاریخ» رجوع شود. موفق باشید

29615
متن پرسش
با سلام: با توجه به سوال در مورد موضع رهبری و کرونا عرض می‌شود اینکه علوم جدیده دیگر بطور کامل مورد اعتماد نیست که خود غربی ها هم مذعنند کافیست نظرات فایرابند را که در قرن بیستم مطرح کردند ملاحظه شود یا خود غرب تحت عنوان طب مکمل رجوع مجددی آن‌هم ده ها سال پیش پیدا کردند و در کرونا هم ظاهرا سعی استفاده ازین طبها هم داشتند بحث چیز دیگریست و آن اینست که احساس می‌شود رهبری در مقابل این دولت رویکردی انفعالی پیدا کردند و انتظارات مردم از ایشان بیش از اینهاست یا در قضیه بنزین و جنایتی که در حق مردم کردند دیدیم چند بار گفتند تخصص ندارم به تصمیم سران خوشبین باید بود که همین سران بودند کشور را به تباهی کشیدند. چگونه می‌شود به کسانی که به جنایتکارترین جنایتکاران جهان خوشبینند خوشبین بود و دیدیم که این صحبت های رهبری در بین مردم صورت خوشی ظاهرا نداشت. مجلس داشت ورود می‌کرد و می‌توانستند تصمیم کارشناسانه تری بگیرند و روال قانونی طی شود و سران بدانند این کشور جای خودسری نیست از طرفی ۴۰ سال در مقام اجرا و تصمیم گیری بودند هنوز نمی‌دانند بنزین به این نحو گران شود سم مهلکست و نتیجه این تصمیم و سایر تصمیمات این وضع موجودست. جناب طاهرزاده ما دراین انقلاب با هیچ کس تعارف نداریم و عقد اخوت نبستیم ظاهرا رهبری ضعیف ایشان موجب سیطره تفکر هاشمی علیه ما علیه شد و دیدیم که چه گفت در خرداد ۷۶ که هیچ کس برایم هاشمی نمی‌شود اگر واقعا گفت که چه بگویم و اگر مصلحتا گفت که همین مصلحتهاست که ثمره اش این وضعیت اسفناکست. چگونه در کره جنوبی رئیس جمهور بخاطر تخلف یکی از منصوبینش برکنار و دادگاهی می‌شود درین نظام مقدس اینقدر جنایت و خیانت شد و می‌شود و آب از آب تکان نمی‌خورد. اگر قانون اساسی مشکل دارد که ایشان موظفند تغییر دهند و فقط ایشان می‌توانند این‌کار را بکنند. پارلمانی شود دولت پاسخگوتر خواهد بود. اگر همین خوبست پس چرا در ساختار کره تخلف ممکن نیست و اینجا مسئولی تخلف نکند موجب تعجبست؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً خودتان تجربه کرده‌اید که همه به این صورت که شما فکر می‌کنید، فکر نمی‌کنند. امثال بنده که تا حدّی تجربه‌ی کار اجرایی داشته‌ام و بر اساس سن و سابقه‌ام، وضع تاریخیِ خودمان را می‌شناسم و مطالعاتی در تاریخ ۲۰۰ ساله داشته‌ام؛ هنر رهبر معظم انقلاب را در عبور کشور از تنگناهای تاریخی معجزه‌ای می‌دانم که به مدد حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» دارد جلو می‌رود و اگر امیدی هست که ما از مشکلات و بحران‌های تاریخی عبور کنیم و از بد به بدتر، کار نکشد، همین روش رهبری حکیمانه‌ی اوست. آری! برای آبادگردن دهی نباید شهری را خراب کرد. امیدوار باشید که با حضور تاریخیِ انقلاب اسلامی به جهانی وارد شویم که نه جهان مدرن سکولار است و نه جهان سنتیِ غافل از تاریخی که بشر جدید در آن حاضر است. موفق باشید

29611
متن پرسش
با سلام استاد عزیز: مطلبی به ذهنم رسید گفتم با شما در میان بگذارم شاید به درد بخور باشه از طرفی به آدم مورد اعتماد دسترسی ندارم و نمیدونم به کی باید گفت بهتر دیدم با شما در میان بگذارم استاد عزیز بنده را عفو بفرمایید و صحبتم را پای احساس وظیفه بگذارید. استاد عزیز به نظرم بحث زن در سیره شهدا حالا حول این موضوع خیلی حرف هست که نمیدونم میشه و کی باید باهاتون در میان گذاشت فقط گمان می‌کنم سیره بعضی شهدا نسبت به زن با توجه به اینکه همیشه می‌فرمایید ما افق دیدمان را گسترده کنیم گاها خیلی بلند بوده کاش می شد بیشتر مطلب رو بازکنم ولی شاید این موضوع در کل بنیاد باید روش بیشتر کارشه گرچه موضوعاتی هست ولی سیره «سیره» شهدا در ارتباط با زن اعم از مادر، خواهر، همسر و... استاد طرح های دیگر هست ولی متاسفانه ایمیلم درست کار نمی کنه بتونم درست مکاتبه کنم ممنون استاد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جهانی که با انقلاب اسلامی در مقابل انسان‌های این دوران گشوده شد، را شهدا با بصیرت خود به خوبی یافتند و خواستند خود را که وارد آن جهان می‌شوند، خانواده‌ی آن‌ها نیز در همان فضا زندگی را ادامه دهند که جهانی است غیر قابل توصیف. بعضی از خانواده‌های شهدا تا حدّ خوبی وارد آن جهان شدند و بعضی هم کم و بیش. موفق باشید

29602
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: استاد اینکه یک فرد روحیه انقلابی رو بدست بیاره یه بحثه و اینکه این روحیه رو نگه داره و خسته نشه بنظرم مهمتره. بنظرتون چگونه میشه این روحیه مثل افرادی مثل حاج قاسم چندین سال نگه داشت و نه تنها خسته نشد بلکه روز به روز باطراوت تر بود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ» بر همین اساس تدوین و در حدود ۶۰ جلسه شرح داده شد. تصور بنده آن است که راهی است برای تفکر. موفق باشید

29592
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم، وفات حضرت معصومه سلام الله علیها را تسلیت عرض می کنم. ببخشید وقتتان را می گیرم فقط یک درددلی داشتم، شاید کمی آرام شوم. دلمان از تزویر زمانه گرفته است، دیروز که بغض حضرت آقا را در دیدار با سران قوا دیدم، قلبم به شدت گرفت و هنوز هم درد می کند، با کسی هم نتوانستم صحبت کنم، گریه کردم و در خودم ریختم. مسئولانی که مسبب شرایط امروزند، طوری معیشت مردم را به گروگان گرفتند تا دوباره سازش با دشمنان را بر امام جامعه تحمیل کنند، بحثم در آن ها خیلی نیست، دیروز یکی از نزدیکان به ظاهر مذهبی را هم دیدم که گفت: اصلا نه این دولت بلکه همه مسئولان از بالا به پایین فاسدند، بیش تر از أین سوختم. گرچه امید به عنایات الهی دارم و غم دنیا ندارم ولی غم ولی إلهی را دارم، خدا نکند که ما در پیشگاه حضرت، روسیاه شویم، شما دعا کنید تا در این امتحانات سرافراز بیرون آییم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم راهی که شهدا در مقابل ما گشوده‌اند، ضایع نمی‌شود. رهبر معظم انقلاب در عین این‌که غم مردم را می‌خورند، سختْ به آینده‌ی این راه امیدوارند. آیا این غصه ندارد که انسان می‌بیند می‌توانیم با همین امکانات کشور، مشکلات مردم را حل کنیم، ولی خود مردم با ضعف ایمان و امید به غیر، کارِ انتخابات را به این‌جا کشاندند و هنوز هم نمی‌دانند خداوند چه عطایایی به آن‌ها داد و آن‌ها عملاً به چیز دیگری روی آورده‌اند؟! «درهای گلستان ز برایت گشوده‌اند/ در خارزار چند روی ای برهنه پا.» موفق باشید

29581
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: کسی که در حوزه ی دفاع مقدس فعالیت می‌کنه چطور می‌تونه مکتب امام شهدا رو به مردم بشناسونه؟ حیطه ی فعالیت های ما فعلا مجازی هست. آیا برای این کار شهید خاصی رو می‌شناسید که به طور ویژه روی زندگی ایشون کار کرد؟ ترجیحا کسی باشه که متحول شده باشه تا مردم مخصوصا نسل جوان احساس نزدیکی بیشتری با ایشون بکنن.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی شهدا فوق‌العاده‌اند. بستگی به رویکرد شما دارد. لذا شهیدی را انتخاب کنید و کار را شروع بفرمایید تا بگویداز این انقلاب اسلامی چه فهمیده است که تمام جان خود را فدای آن کرده است؟ هر کدام از آن‌ها با ما سخنی دارند و از عالَمی که در مقابل‌شان از طریق انقلاب اسلامی گشوده شد، شرح‌هایی خواهند داد. موفق باشید

29576
متن پرسش
سلام استاد گرانقدر: وقتتون بخیر باشه. من با نماز خوندن و قرآن خوندن به مشکل خورده‌ام از این بابت که نتیجه ای که باید رو نمی‌گیرم. در زمان حضرت رسول اکرم و امیرالمومنین، مسلمانان وقتی نماز خواندن حضرت رسول اکرم را می دیدند، نماز حضرت امیرمومنان را می دیدند و وقتی خود نماز می خواندند متوجه بودند که نمازشان فرعی است که اصل آن همان نمازی است که در رسول اکرم مشاهده می کنند، اگر هم ادا در می آوردند ولی با این وجود در محضر یک حقیقت متعالی قرار داشتند نماز خواندن ما چی؟! با کدوم حقیقت ارتباط داریم؟ وقتی نماز می خونیم کدوم صحنه ای از عبادات معصومین در افق دیدمان هست؟ همینطور تلاوت قران. هر کور و کچلی که در زمان پیامبر حضور داشت، وقتی قران می خواند متذکر آن صحنه هایی بود که حضرت رسول اکرم وحی را بر جان انسان ها تلاوت می کرد و افراد با خواندن قران آن تذکر را برای خود تکرار می کردند. قرآن خواندن ما چی؟ اصلا قران خواندنمون چه ربطی به آن تذکری داره که مسلمانان صدر اسلام از اون بهره مند بودند دعا خواندنمون هم همین وضعیت رو داره. مسلمانان مناجات های پیامبر رو می دیدن، مناجات های حضرت امیرالمومنین، دعای حضرت سیدالشهدا، مناجات های حضرت زین العابدین برای نمونه مناجات حضرت داوود کجا، که کوه و دشت همراه حضرت خدا را بخوانند بعد این وسط جایگاه ما چی هست؟ اینکه کلماتی رو تکرار کنیم که از حقیقت آن، حتی از دیدن یک نمونه ظهور حقیقت آن در افراد بی خبریم، این چه دعایی شد، این چه نمازیه، این چه قرآنیه؟ با این اوصاف از اسلام، از دینداری چی برای ما می مونه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده به جهت همین مسائلی که برای رفقا در شرایط جدید پیش می‌آید عرایضی در مباحث «با دعا، در آغوش خدا» در شرح مناجات التّائبین داشتم. که مطلب روی سایت هست. در آن‌جا عرض شده که باید منتظر نوعی از کفر که مقدمه‌ی ایمان برتری است، باشیم. که بحمدلله برای شما پیش آمده. آری! با رویکرد گشوده‌شدن جهانی که جهانِ کیفیت‌ها است، در مقابل ما در راستای عبور از سیطره‌ی جهان کمیّت‌ها می‌توان به نماز و قرآن رجوع کرد تا با جهانی روبه‌رو شویم که به گفته‌ی جناب مولوی:

آن جهان و راهش ار پیدا بود / کم کسی یک لحظه در این‌جا بود. موفق باشید

در جایی این‌طور نوشته شد:

باید گاه به گاه خود را گم کنیمهمان‌طور که اگر مار نتواند پوست بیندازد می‌میرد، اگر ذهن انسان برای تغییر دچار مانع باشد، دیگر ذهن نیست، انبار اطلاعات است. مردان نظام اگر خود را در آینده‌ی تاریخ خود حاضر نکنند و همچنان در گذشته متوقف باشند، عملاً گور خود و نظام را پیشاپیش کنده‌اند. زیرا در برابر آنچه در حال رشد و بالندگی است، کور و نابینا شده‌اند. مردانی می‌خواهیم که معنای سعه‌ی توحیدیِ انقلاب اسلامی را بفهمند که چگونه انقلاب، اقیانوس شده است و دوره‌ی دریاچه‌بودنش به‌سر آمده. زیرا وقتی خود را در مرحله‌ای از تاریخ پیدا می‌کنیم باید سعی کنیم گاه به گاه خود را گم کنیم تا دوباره از نو بازیابی شویم. این است آن شدنِ ابدی و نه یک وجود خشکِ ساکن.

29579
متن پرسش
سلام استاد عزیز بسیار سپاس از لطف شما. استاد عزیز اگر بخواهید یکی از آثار خودتون رو معرفی کنید قطعا همه آثار ارزشمند هستند اگر یکی رو انتخاب کنید کدوم اثر انتخاب می‌کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به حال و هوای مخاطب دارد. نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه که تحت عنوان کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» روی سایت هست و کتاب «گوش‌سپردن به ندایِ بی‌صدای انقلاب اسلامی» با توجه به احوالات خواننده، می‌تواند مفید باشد. موفق باشید

نمایش چاپی