بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: انقلاب اسلامی و حکومت دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
26126
متن پرسش
سلام: آیا این پاسخ موشکی انتقام بود؟ شاید حتی سیلی هم نبود اینطور که شواهد حاکی ست قبل از زدن موشک‌ها دولت عراق خبر داشته و شاید به آمریکایی‌ها خبر داده اند و آنجا را تخلیه کرده اند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست به جواب سؤال شماره‌ی ۲۶۱۲۲ رجوع شود. عنایت داشته باشید ایران، تنها به جناب آقای عادل المهدی که از طرفداران خوب ایران است و چوب همین طرفداری از ایران را می‌خورد، خبر داد. موفق باشید

26122
متن پرسش
سلام استاد عزیز: آیا انتقام سپاه همان انتقام سختی بود که وعده آن را می دادند. ما دلهایمان با شهادت حاج قاسم داغدار شده و تنها یک انتقام درخور و متناسب با این ترور آن را آرام می کند. زدن یک پایگاه آمریکایی (هرچند دومین پایگاه بزرگ آنها در عراق باشد) چگونه می تواند با خون سلیمانی ما که سر ترامپ به اندازه کفشش ارزش ندارد باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم شکستن هیمنه‌ی آمریکا است از آن جهت که نمی‌تواند با این برخورد، ابرقدرتیِ خود را ادامه دهد. قصّه، قصّه‌ی تخریب یک پادگان از آمریکا نیست، قصّه از این قرار است که بحمداللّه ما او را در شرایطی قرار داده‌ایم که نمی‌تواند عکس‌العمل نشان دهد و خداوند با تدبیر خود کاری کرد که اسرائیل یعنی فرزندِ ناخلف و دردانه‌ی استکبار در تیررس موشک‌های ما باشد و ما اعلام کردیم اگر جواب موشک‌های ما را که به «عین الاسد» خورده است بدهد، اسرائیل را با خاک یکسان می‌کنیم. آیا زمینه‌ای از آن بهتر، برای زمین‌گیرشدنِ ابرقدرتیِ آمریکا تصور می‌شد؟! و مطمئن باشید شرایطی را خون آن شهید بزرگوار فراهم کرد که افول آمریکا به سرعتی بیش از آن‌که ما فکر می‌کردیم در حالِ تحقق است. موفق باشید.

26125
متن پرسش
استاد عزیز سلام و عرض ادب: چند روز پیش از ترور شهید بزرگوار و قهرمان ملیمان، این مجاهد خود ساخته و بزرگ، می خواستم از شما سوال کنم که باید با خفقانی که ضد انقلاب حتی در داخل کشور برای انقلابی ها و ولایی ها ایجاد کرده اند چه کرد؟ آیا باید برای جذب جوانان و تبلیغ دین عقیده و جوشش آتشین عشقمان را نسبت به انقلاب و رهبری مخفی کنیم یا آن را صریح ابراز کنیم یا باید ابتدا مقدمات را فراهم کنیم و بعد ابراز کنیم؟ ولی امروز تحلیل دیگر و سوال دیگری دارم. عقیده دارم فصل جدیدی در رجوع به ولایت فقیه و اندیشه انقلاب اسلامی آغاز شده است. آن هایی که با برچسب زنی و دو قطبی سازی، فضای خفقان و انزوا را برای نیروهای انقلابی و ولایی ایجاد کرده بودند و اوباش مجازی و رسانه هایشان با هوچی گری و تمسخر، اجازه ابراز عقیده را از ایشان گرفته بودند، پس از این حادثه بزرگ، خود در انزوا قرار گرفتند و دهانشان برای مدت ها از این سیلاب پایان ناپذیر مردم در حمایت از تفکر انقلابی و روحیه ولایت مداری باز خواهد ماند. به عقیده من این جمله دختر سردار که «پدر ما را برای پشتیبانی از ولایت فقیه تربیت کرد» جز در این فضا اینچنین مورد توجه و استقبال قرار نمی گرفت. اکنون و پیش از آنکه در مقاله ای مفصل تحلیل و نظر خود را منعکس کنم قصد دارم نظر شما استاد و اندیشمند بزرگ دوران انقلاب را که عمری در تبیین اندیشه و جایگاه و راه انقلاب اسلامی صرف فرموده اید در این مورد جویا شوم تا با چشمی باز و کلامی پخته شده به نور معرفت درستی یا نادرستی تحلیل خود را از جنابعالی جویا شوم؟ آیا این احساسات مردمی زودگذر است یا حقیقتا فصل جدیدی در رجوع به ولایت فقیه و تبعیت و پیروی هرچه بیشتر از ایشان و درک درست مقام و جایگاه ولایت، گشوده شده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر بنده با طرحِ مقدمات می‌توانیم مردم را متوجه‌ی انقلاب و جایگاه رهبر انقلاب بنماییم، به عنوان حقیقتی که به دنبال آن هستند و از آن غفلت دارند بدون آن‌که عنادی داشته باشند. ۲. حقیقتاً باطن اکثر بالاتفاقِ مردم ایران منوّر به نور انقلاب و ارادت به رهبریِ انقلاب است. باید آن‌ها را با زبانی نرم متوجه‌ی امر باطنی‌شان نمود.

تا زمانی که جهشی به سوی هستی خود انجام نداده‌ایم نمی‌توانیم تقدیر هستی خود را احساس کنیم و سخن هستی خود را بشنویم. آن‌طور که با یاد حاج قاسم در درون ما آن حالت به صدا درآمد، چیزی جز سخن هستی ما نبود، هرچند در همان حالت هم باز هستی ذات خود را از ما دریغ می‌دارند تا راه ادامه یابد.

موفق باشید 

26096
متن پرسش

سلام و عرض ادب: مالک اشتر انقلاب را به شهادت رساندند. استاد، انگار پدرم را از دست داده ام، و آن‌چنان به خود می‌پیچم که گویا معنایِ خودم را گُم کرده‌ام، و راهی را که باید به دنبال آن باشم را؛ نمی‌جویم! مرا چه شده است؟ چیزی بفرمایید آرام شویم استاد!

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه خداوند در راه توحید و در مسیر نفیِ استکبار، آن‌چنان برکات و ظرفیت‌هایی قرار داده که هر قدمی در مقابله با این راه، برداشته شود تا راهِ توحید به گمان دشمنانِ این راه متوقف شود؛ جلوه‌ای از جلوات نورِ جامع الهی به ظهور می‌آید. مثل روز روشن است که چنین کاری را که آمریکا انجام داد، جز به دست احمق‌ترین و نادان‌ترین انسان‌های روی زمین امکانِ انجام نداشت.

انقلاب اسلامی راهِ گشوده‌ای است که باید در هر مرحله از مراحل حضور تاریخی‌اش، گامی به اقتضای آن مرحله بسی بلندتراز قبل  به جلو برداشته شود و این گام محقق نمی‌شد مگر آن‌که جهان تشیع خود را به ظهوری دیگر نشان دهد و آن ظهور، با شهادتِ سردار حاج قاسم سلیمانی به میان آمد تا باطنی نهفته از رخداد توحیدیِ انقلاب اسلامی در هویت جهانی‌اش ظهور کند و معنای سیاستی که عینِ دیانت است و در جای خود، سلوکی با برکت می‌باشد؛ هرچه بیشتر نهادینه شود و اشک‌هایی در سوکِ آن مرد آسمانی به ظهور آید که از جنس اشک‌های اولیاء الهی است در نیمه شبان برای رفعِ حجاب‌های غلیظ تاریخِ ظلمانیِ این زمانه.

 از این به بعد، این آمریکا است که در انفعالِ هر روزیِ خود گرفتار خواهد شد، ولی نه از جنسِ سقوط یک جبهه‌ی سیاسی در مقابل رقیب سیاسی‌اش، بلکه به معنای به ظهورآمدنِ قدم‌قدم‌های توحیدی که بنا است همه‌ی مناسباتِ عالَم کفر را تغییر دهد. خداوند بنا دارد با نشان‌دادنِ حضور چشم‌گیر و جهانیِ جبهه‌ی توحیدیِ انقلاب اسلامی به ما و جهانیان نشان دهد با حضور در این جبهه، در کجا ایستاده‌ایم؟ در جایی که: «يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ» پایه‌گذاران آن نیز، خود به شگفت می‌آیند و از آن طریق، فشار و خشمی بی‌اندازه در کفار ایجاد می‌شود.  

پس! قصه، قصه‌ی یک شخص نیست؛ قصه‌ی انسانی است که در تاریخ بشریت از آن جهت که قاسم سلیمانی بودن، گمگشته شان بود با ظهور او به ظهور آمد، انسان‌هایی مثل ابوالمهدی‌المهندس متوجه شدند او به صورتی فوق‌العاده، شبیه ابعادِ متعالی خودشان است که چگونه ذیل اسلام و تشیع و ولیّ فقیه، باید چنین «بودنی» داشته باشند که در عین مهابت، مهربان باشیم و در عینِ بصیرت سیاسی- به عمیق‌ترین شکلِ جهانی آن- سیاست‌زده و منفعل نباشیم و در عین مصمم‌بودن، گرفتار خشونت بی‌جا نگردیم. و این یعنی از مرزهای «جزیره‌ای بودن» به در آمدن و جهان اسلام را احیاء‌کردن، تا همه‌ی بشریت بدانند هنوز هم امکان زندگی و زنده‌بودن هست، و برای مقابله با استکبار، کسی نباید خود را معطل دیگری کند چه شیعه باشد و چه سنی و چه چپ و چه راست.

با به صحنه‌آمدن مردم در تجلیل از سید شهدای مقاومت، گذشته‌ی افتخارآمیزی که داشت برای نسل جدید گم می‌شد؛ ورقی دیگر خورد برای حضوری عمیق‌تر انقلاب اسلامی. تا نسل جدید، خود را نه در «دیروز» که در «امروز»ِ خود به وسعت همه‌ی تاریخی که انقلاب اسلامی در آینده‌ی بشریت رقم خورده است؛ احساس کند. موفق باشید

26084
متن پرسش
سلام علیکم: از بعضی ها در محافل و گفتگوهایی می شنوم که نظام و جبهه انقلاب با وجود گذشت ۴۱ سال از پیروزی انقلاب، هنوز تصور مسئولین و طرفداران انقلاب این است که جامعه امروز مانند جامعه سال ۵۷ است و مردم ایران بشدت مسلمان اند در صورتی که غالباً بصورت شناسنامه ای، مسلمان اند و رویگردانی و یا عدم تعهد کامل به دین وجود داره یا حتی بیشتر هم شده و جمهوری اسلامی نتونستنه واقعیت جامعه رو دریابد به ویژه اینکه چند نسل هم از نسلی که انقلاب کرد گذشته. به تعبیری میان اندیشه و تصورشان با واقعیت جامعه هیچ فاصله ای احساس نمی کنند. آیا این می توان چنین مطالبی را پذیرفت و قبول کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال حقایقِ تاریخی از پشت حجاب‌های جاهلیت دوران به مرور خود را می‌نمایاند. ملاحظه نکردید چگونه با تجلیل از سردار شهید مقاومت معلوم شد حیله‌های سال‌های متمادی دشمن نمی‌تواند حقیقت انقلاب اسلامی را به حجاب ببرد؟!! موفق باشید  

26074
متن پرسش

سلام علیکم استاد گرامی: این تحلیل از آقای علیزاده ظاهرا خیلی درست است. جریان به اصطلاح حزب اللهی که یک زمانی ذیل آقای هاشمی و راست بود در به محاق رفتن عدالت بی نقش نبود غیر از اقلیتی که زود فهمیدند کشور از دهه ۷۰ کجا می رود اما بیش از ۱ دهه طول کشید تا به خود بیایند و جنبش عدالتخواهی شکل بگیرد منتها دیگه خیلی دیر شده بود. با استحاله فرهنگ عمومی به سرمایه داری و قارون صفتی، آرمان عدالت با دشواری اساسی رو به رو است. مقام ولایت هم ظاهرا آن قدر قدرت نداشتند که پروژه هاشمی را سد کنند تا بعد از ۳ دهه همچنان آتش از گور آن مرحوم! برخیزد! دولت فعلی هم مشغول فروش شرکت های دولتی به حامیان خویش است تا در دور بعد هم مدیران اولگارش امورات کشور را در دست داشته باشند و اگر کسی خواست مثل احمدی نژادا صلاحات کند کشور را به آتش بکشند. [Forwarded from جدال- علی عليزاده] چرا احیای عدالت در ایران امروز دشوار است؟ احیای عدالت اجتماعی و مبارزه علیه تبعیض‌های اقتصادی در ایران امروز بسیار دشوار است. در سه دهه گذشته در ایران عملا یک جامعه سلسله‌مراتبی -یک کاست طبقاتی- بازتولید و تثبیت شده. از زایشگاه تا مهدکودک و مدرسه تا خانه سالمندان و قبر، طبقات از یکدیگر تفکیک می شوند تا کت و عبا و حتی کفن اشراف و فرزندانشان از برخورد با کت و عبا و کفن فقرا و مردم عادی آلوده نشود. مسلما طبقات برخوردار آنچه به دست آورده‌اند را پس نخواهند داد. اما دشواری اصلی عدالتخواهی جای دیگری است. در اینجاست که عامه مردم، و حتی طبقات پایینی به «فرم» و اصل این جامعه طبقاتی دیگر اعتراض ندارند. فقط می گویند چرا ما و خانواده‌مان در طبقات بالاتر این ساختمان نیستیم. ما با جامعه‌ای طرفیم که فقرایش به ثروتمندان و سلبریتی‌هایش نمی گویند از کجا آورده‌ای. بلکه با حسرت و احترام به آنها نگاه می کنند و آنها را الگوی موفقیت و پیشرفت می دانند. رفسنجانیسم، مثل تاچریسم در انگلیس و ریگانیسم در آمریکا و نئولیبرالیسم در نقاط دیگر جهان، موفق شده نه فقط مخالفانش که حتی کارگران و مستضعفان و محرومان جامعه، و به عبارتی حتی قربانیانش را با خود همراه و همفکر و همدست کند. به هر گروه حمله کنید طرفدارانشان فریاد می زنند زحمت کشیدند و «حق‌» شان است. از دارایی سلبریتی‌ها، دکترها، وکلا، تاجران بپرسید عده‌ای می گویند زحمت کشیدند و حقشان است. بپرسید «ایران مال»ها و فلان استارت‌آپهای هزار میلیاردی از کجا آمدند، عده‌ای می گویند زحمت کشیدند و حقشان است. برخلاف سالهای بعد از انقلاب که ثروت فراوان نشانه‌ی طاغوت بود، امروز کمتر کسی اصل جامعه‌ای که یک نفر میلیونها برابر دیگران دارد را زیر سوال می برد. این «طبیعی شدن جامعه به شدت طبقاتی» دلیل وجود آقازاده‌ها و رانتخواران مذهبی و تکنوکراتهای سکولاری است که نه فقط عذاب وجدان یا نگرانی از قضاوت جامعه درباره منبع ثروتشان ندارند بلکه با قلدری به ژن خوب (ترجمه همان طبقه خوب) شان می نازند و تهدید به مهاجرت و بردن ثروتشان از این کشور می کنند. دقت کنید که جامعه فقط وقتی از «قلدری طبقاتی» دردش می گیرد که به شکلی عیان با ساختار سیاسی گره خورده باشد. قلدری پسر محمدرضا عارف یا آیت‌الله نورمفیدی نماینده ولی فقیه و برادرزاده فلان امام جمعه و خواهرزاده فلان سردار و وزیر توی ذوق جامعه می زند و به حق باعث انزجار می شود ولی قلدری طبقاتی جراح برج‌ساز کراواتی یا فوتبالیست و سلبریتی که ظاهری اپوزیسیون دارد با نفرت جامعه روبرو نمی شود. در حالی که دومی هم با شبکه قدرت سیاسی و رانتی پیوند دارد. حقوق نجومی فلان مدیر دولتی و نهادی به حق باعث عصبانیت جامعه می شود ولی درامد ماهی یک میلیارد تکنوکرات بخش خصوصی یا تاجری که به شکلی بخشی از همان نظام اقتصادی و سیاسی است نه. این نشان می دهد که اصل «جامعه به شدت طبقاتی» در ایران دیگر محل سوال و شک نیست. این فرایند طبیعی‌شدن «حق» محصول تزریق سه دهه ایدئولوژی کاذب توسط رفسنجانیسم از یک سو و فرهنگی و غیراقتصادی شدن امر سیاسی در چند دهه گذشته از سوی دیگر است. فرایند «طبیعی شدن حق میلیونها برابر بیشتر داشتن»، مهمترین ابزار مشروع‌کننده‌ی غارت و سهم‌خواهی و رانت‌خواری در ایران امروز است. رفسنجانیسم برای تزریق این ایدئولوژی کاذب دو بال دیگر هم داشت: اصلاح‌طلبی و اصولگرایی. اولی فضای سیاسی را با ارزشهای فرهنگی لیبرال و دومی با ارزشهای فرهنگی سنتگرایانه اشباع کردند. و با غیراقتصادی کردن سیاست، فرایند انباشت سرمایه و تثبیت طبقاتی دهه هفتاد و هشتاد و نود را پنهان و مخفی کردند. به دعواهای عرصه عمومی دهه هفتاد نگاه کنید: دوچرخه سواری زنان هزاران صفحه روزنامه‌ اصلاح‌طلبان/اصولگرایان را اشغال می کند در حالی که هیچ فردی در هیچ یک از دو جناح فریاد نمی زند مدارس غیرانتفاعی نهادینه‌کردن «تفکیک طبقاتی» در پایینترین سن و متضاد با روح انقلابی است که می خواست امت بسازد. هیچ کس نگفت از درون مدارس غیرانتفاعی که حس تعلق به طبقه برتر را به کودک می دهد باکری و همت و حججی بیرون نمی‌آید هیچ، حتی یک پزشک مسئول و غیرسوداگر هم بیرون نمی‌آید. بگذارید اینگونه خلاصه کنیم: از اوایل دهه هفتاد گروهی با فریاد «وای آزادی» و گروهی با فریاد «وای شریعت» بازتولید جامعه طبقاتی و اشراف قبل از انقلاب را در ذهن مردم به حاشیه بردند و فرعی کردند. به عبارتی این دو گروه آنقدر درباره تفکیک جنسیتی پیاده‌روها و استادیومها و میزان مجاز موی سر زنان بر سر هم فریاد زدند و جامعه هم با این دعوا همراهی کرد که مردم ندیدند سرتاسر خیابانها، مدارس، دانشگاه‌ها، بیمارستانها و حتی قبرستانها «تفکیک طبقاتی» شده‌اند. و بازندگان آنها بودند که بیشتر از همه برای انقلاب هزینه داده بودند. کانال تلگرام علی علیزاده. t.me/jedaal

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! رویهمرفته ما فعلاً در چنین شرایطی هستیم که وقتی طلحه و زبیرهای انقلاب اسلامی می‌میرند باید شمش‌های طلای‌شان را با تبر تقسیم کرد و نه با مثقال و قیراط. ولی اشتباه بزرگ این آقازاده‌ها، غفلت از جایگاه تاریخی ذات انقلاب اسلامی است، جایگاهی که سردار قاسم سلیمانی‌ها در جانِ مردم دارند و این بیچاره‌ها با عوضی‌گرفتنِ ایران اسلامی با اروپا، نمی‌دانند در جایی قرار دارند که همواره با تهی‌بودنِ خود روبه‌رو می‌شوند. در این رابطه به روش فوق‌العاده‌ی رهبر معظم انقلاب فکر کنید که چگونه انقلاب اسلامی را از این ورطه‌ها بیرون می‌کشند که آن روش، روش مارکسیستی نیست که به ظاهر، شعار عدالت داده می‌شود ولی در متن آن دنیاطلبی نهفته است بلکه روشی است که با برگرداندنِ انسانیت انسان به اصالت‌های انسانی‌اش، سرمایه‌داری را پوچ و تهی می‌کند و تاریخ دیگری را ماورای تاریخ امپریالیسم در مقابل ما می‌گشاید. نمی‌بینید چگونه در تشییع بدن مبارک سردار، دل‌ها، آری! همان دل‌ةایی که به گمان دشمن از حقیقت انقلاب اسلامی منصرف شده بود؛ تماماً خود را در گرو تعلق به آن سردار عزیز احساس کرد و این معجزه‌ی رهبری است که حقیقتاً نایب امام عصر «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف» می‌باشند. فرصت نیست، ولی به این فکر کنید که چه شکستِ سختی در انتظار آن‌هایی است که از فرصت‌های انقلاب خواستند جیب خود را پر کنند و عملاً خود را از انسانیت خالی کردند. انسانیتی که در حالِ طلوع است برای عبور از فرهنگ سرمایه‌داری. موفق باشید

26052
متن پرسش
سلام استاد عزیز: من احساس می کنم دیگه مثل قبل نیستم. حدود ۲۰ سالگی. اون وقتا به صرف شنیدن یک نکته فورا اراده می کردم و اون رو تو زندگیم پیاده می کردم. ولی الان نمیتونم. انقدر ضعف اراده و بی نشاطی دارم که اکثر نماز صبحام یا قضا میشه یا نزدیک طلوع خونده میشه. الان ۲۷ سالمه. به دادم برسید استاد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان به اندازه‌ای که راهی بزرگ و متعالی در مقابل خود بیابد، به همان اندازه همّتِ رفتن در آن راه و قدم گذاشتن برای رسیدن به مقصد در او رشد می‌کند. راه امروز ما انقلاب اسلامی است و عبادات ما و رعایت دستورات شرعی و اخلاقی برای آن است که در این راه باقی بمانیم و به سوی اهداف عالیه‌ی آن قدم بزنیم. نظری به سیره‌ی شهدای عزیز در این رابطه بسیار کمک‌کار است. کتاب «گلستان یازدهم» و «خداحافظ سالار» و امثال آن نشان می‌دهد که این عزیزان چگونه از طریق رعایت احکام الهی به حقیقتِ دورانِ خود نزدیک شدند تا سر حدّ فدایِ جان، خود را خرج این حقیقت کردند. موفق باشید

26049
متن پرسش
سلام استاد: استاد شما چرا انقدر به انقلاب اسلامی امیدوار هستید؟! بهتر است بگم شما چرا نمی فرمایید امکان دارد نعمت انقلاب اسلامی از کفمان برود و خدا یک قومی دیگر را پرچم دار انقلاب بکند که هم خدا دوستشان دارد و هم آن ها خدا را. اصلا به قول رهبر: اگر نیروی انسانی ما وابسته اندیشید، وابسته حرکت کرد، از وابستگی خوشش آمد، قدر استقلال را ندانست، قدر اسلام و ارزشهای اسلامی را ندانست، به خودش بی‌اعتماد بود -اگر این‌جور بود- آن‌وقت ما وارد یک دالان تاریک طولانی دیگری خواهیم شد، مثل همین دورانی که در زیرسلطه‌ی غرب از اندکی قبل از مشروطه تا قبل از انقلاب قرار داشتیم که با زحمت زیاد و با تلاش زیاد، توانستیم خودمان را به یک نحوی نجات بدهیم؛ باز وارد همان فرآیند تلخ دشوار گذشته خواهیم بود. این بستگی دارد به اینکه شما امروز این دانشجو را چه‌جوری پرورش بدهید. بنابراین پرورش دانشجو به نظر من خیلی مهم است (سایت khamenei.ir). استاد نگرانم خدا نکنه که انقلاب را از دست بدهیم!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انقلاب اسلامی یک راهِ الهی در این تاریخ است در مسیر مقابله با استکبار. آن‌چه می‌ماند این راه است و خداوند آن را حفظ می‌کند. مردم هستند که باید خودشان را با قراردادن ذیل انقلاب اسلامی حفظ کنند وگرنه از دست می‌روند و خداوند جوانانی را می‌آورد تا این انقلاب از طریق آن‌ها محفوظ بماند و در همین رابطه عرض شد نه‌تنها باکری‌ها و خرازی‌ها رجعت خواهند کرد، حتی جوانانی به صحنه می‌آیند که از باکری‌ها و خرازی‌ها نیز جلوترند و همین حالا انسان با بعضی از آن جوانان اعم از دختر و پسر روبه‌روست. موفق باشید

26010
متن پرسش
سلام علیکم: استاد طاهرزاده، با مطالعه مطالب حضرتعالی در یادداشت آینده ما چه آینده ای است و مباحثی در کتاب فرهنگ مدرنیته و توهم، یک مبحثی برام ایجاد شده و به نظرم نکته قابل تاملی هست. اینکه پس از رنسانس به سمت قرن ۱۸ میلادی که دوران پی ریزی اندیشه و تمدن مدرنیته هست تا اکنون که دوره به تعبیری ظهور پست مدرنیسم و حتی به تعبیری نئولیبرالیسم هست، کشورهای غرب جدید و علمداران مدرنیته که خود را تحت عنوان کشورهای متروپل و مرکزی مطرح کردند، با انواع استعمار و همین فاصله گذاری و روش های دیگری که بکار بردند، به تعبیر من احساس مستعمره بودن و گسستگی تاریخی و حتی حقارت و فلاکت را برای کشورهای غیر متروپل و به تعبیری این کشورهای غیر مرکزی، ایجاد کردند که آنها بعضی راه را در اندیشه های سوسیالی دیدند که آنها به انقراض رسید و اکنون شاید راه نجات از این غیر مرکز بودن و فلاکت یا حقارت را در نزدیکی به غرب و ایجاد مدل توسعه اقتصادی_سیاسی غرب مطابق با لیبرال_دموکراسی که جوهره غرب جدید هست ببینند. اما در همین برهه با طلوع انقلاب اسلامی و رویای بزرگ تمدن نوین اسلامی، شاید این قاعده بر هم خورده و این فاصله گذاری مدرنیته بین کشورهای متروپل و غیر متروپل در حال نابودی است. هر چند هنوز در بستر انقلابمان، ما نتوانسته ایم به آن جامعه طراز برسیم و ایران به عنوان مهد این انقلاب درگیر مسائل متعددی هست که اون هم حاصل عدم مواجهه تمدنی با غرب و غربگرایی است، اما باید صبر برای ساخت تمدن بزرگ و رویای تمدنی عظیم ما که مبتنی بر بشارت انبیاء و اولیاء است را در پیش گرفت و این را نصب العین کرد. فراموش نباید بشود در طی همین چهل ساله و دوران گذار از مدرنیته و اومانیسم چه اتفاقاتی افتاد که برای کمتر کسی قابل باور بود از استقرار یک نظام دینی به مدت چهار دهه که در دوره هیچ پیامبر و امام معصومی محقق نشد تا فروپاشی چپ مدرنیته و کمونیسم تا این ضعف و استیصال و شکست های تمدنی نظام سلطه ویژه در منطقه خودمان تا حضور فرزندان معنوی نهضت نظیر شیخ زکزاکی،سید حسن نصرالله، مجاهدان یمن، مجاهدان انقلابی سوری، حشد الشعبی عراق، مردم کشمیر و این جوانان کثیر مجذوب مقاومت در دل اروپا و آمریکا. و اما باید بالاتر از تمام اینها فهمید هنر انقلاب ما در چنین عصری با حضور لیرالیسم، تربیت و پروش انسانهای طراز و نمونه ای نظیر مرتضی آوینی و مصطفی چمران و محسن حججی و جواد الله اکرم و مصطفی احمدی روشن است که نمونه انسانهایی با قلب سلیم اند که در مواجهه با جهان مدرن، زندگانی اصیل با نظر به عالم قدس را به صحنه آورند. ان شاء الله دوره فعلیت یافتن باورهای انقلابی فرا برسد و ما به طلوع خورشید ولایت و صاحب الامر نزدیک گردیم و زمینه ظهور تمدن مهدوی را فراهم سازیم. عذر میخوام که طولانی شد؛ موفق باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه زیبا و روشن و مطابقِ واقع اندیشه می‌کنید. بهترین عقل‌ها عقلی است که زمانه‌ی خود را می‌شناسد و بحمداللّه حضرتعالی متوجه‌ی چنین عقلی هستید. صدای «الیس الصبح بقریب» را شنیده‌اید و دل به آن داده‌اید. موفق باشید

26009
متن پرسش
سلام علیکم: حضرتعالی نسبت به مبحث تحجر دینی در کتب تان چندین بار متذکر شدید و آن را خطری برای به ظهور آمدن تمدن ناب و نوین اسلامی دانسته اید و آن را مانع رویکرد اسلام ناب محمدی (ص) می دانید. آیا جریان تحجر امروز، هنوز به سبک حجتیه است یا جریانی مانند تشیع لندنی و سنی آمریکایی است یا اینکه خود انقلابی ها و حوزه ها و متدینین درگیر تحجر اند و بجای دین داری، صرفاً دین دان اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم مشکل ، خودِ ماها هستیم که تعلق به انقلاب و رهبری داریم ولی وسعت لازم را در ارتباط با خود و دیگری نداریم، آن‌هایی که مهم نیستند آن‌ها بنای عناد و ندیدنِ انقلاب را با قرارگرفتن در بستر استکبار پیشه کرده‌اند. شاید عرایض اخیر در شرح سوره‌ی جاثیه، مطالب را روشن کند. موفق باشید

25992
متن پرسش
جناب استاد با عرض سلام و ادب: مشکل بغرنجی دارم که امیدوارم با راهنمایی مدبرانه حضرتعالی به لطف خدا حل شود. همسرم انسان حق طلبی است و اعتقادات مذهبی دارد هرچند خیلی عمیق نیست ولی به آن پایبند است. ایشان از لحاظ سنی، زمان شاه بچه بوده و عملا آن دوران را تجربه نکرده است ولی متاسفانه تحت تاثیر تبلیغات وسیع شبکه های سلطنت طلب که با ترفندهای مختلف در جهت تطهیر چهره خاندان پهلوی تلاش می کنند واقع شده و بخصوص به شخص محمدرضا پهلوی ارادت پیدا کرده و عقیده دارد که او بسیار وطن پرست و دور اندیش بوده و در جهت اعتلای ایران تلاش می کرده است!! و اگر سلطنتش ادامه می یافت ما به یکی از قدرتهای منطقه تبدیل شده و مردم زندگی آزاد، آرام و مرفهی داشتند و همچنین رضاخان خدمات زیادی به ایران کرده است!! بخصوص با دیدن اوضاع نابسامان فعلی جامعه، آن را به ناکارآمدی حکومت دینی نسبت می دهد و عقیده جدایی دین از سیاست را مطرح می کند. یکی از دلایل مهم او برای علاقه اش به شاه، صحبتهای او در مصاحبه با چندین خبرنگار آمریکایی و انگلیسی در سالهای ۵۴ تا ۵۶ است که در آن با کاهش قیمت نفت که در خواست آنها بوده مخالفت می کند و خود را حمایتگر مردم ایران حتی با وجود مخالفت اربابانش، نشان می دهد. همسرم می گوید بخاطر این مخالفتهای سالهای آخرشاه بود که خود آمریکا و انگلیس انقلاب ایران را طراحی و اجرا کردند تا او را سرنگون کنند!! می دانم موضوع خیلی دامنه دار و مفصل است ولی آیا راهی وجود دارد که این شبهات پاسخ داده شود و همسرم حقیقت را بفهمد؟ مشاهده چنین عقایدی در همسر، برای من که علاقه عمیقی به حضرت امام (ره) و انقلاب اسلامی ایشان دارم بسیار عذاب آوراست. با سپاس بی پایان و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حدّاقل کتاب‌هایی که خودِ طرفداران شاه و دربار نوشته‌اند را مطالعه کنند، می‌فهمند چه فسادی در نظام شاهنشاهی حاکم بوده است. مثل ۱. از سید الضیاء تا بختیار از بهنود ۲. ظهور و سقوط دولت پهلوی از فردوست ۳. خاطرات علم که آقای دکتر حداد زحمت آن را کشیده‌اند و از وصیت‌نامه‌ی علم، قسمت مربوط به شاه را درآورده‌اند. موفق باشید

25997
متن پرسش
سلام علیکم: آقای دکتر عبدالکریمی، درباره مسئله نفوذ، تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی که خب نزدیک دو دهه است در کشور ما مطرح شده و روش بحث و مناظره بوده و حتی از تعبیرات رهبر معظم انقلاب هم هست، مطالبی بیان کردند که کمی ذهن خودم رو هم درگیر کرده. ایشون به نحوی طرح مسائلی نظیر نفوذ و استحاله را ورود مباحثی امنیتی_پلیسی به درون عرصه اندیشه و فرهنگ می دانند و معتقدند اراده ای معطوف به حفظ قدرت توسط سیاسیون محسوب می شود و همچنین بیشتر یک امری که بدنبال حفظ بافت و ساختار تاریخی عقاید و ارزشها بجای درک درست جهان روز هست، قلمداد میشه و به نحوی میخواد این اندیشه ها که اتفاقا انسان ساخت و حاصل امر تاریخی است رو حقیقت و امری فراتاریخی و ازلی معرفی کنه و میان جهان روز و درک ما از آن فاصله ای احساس نمیکنه. این تلقی تا چه حد درسته؟ آیا واقعاً اموری مثل طرح و حساسیت به مبحثی عین نفوذ و جنگ نرم و... حاصل اموری ایدئولوژیک، سنت گرایانه، خلط مباحث فرهنگی و امنیتی بدور از درک درست عقلانیت مدرن و جهان امروزمان است و ما را از تعمق در مفاهیم عالی و حضور در جامعه جهانی، محروم می کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ایشان در طرح بعضی از موضوعاتی که می‌فرمایید تذکرات خوبی را مطرح می‌کنند، ولی جایگاهی برای انقلاب اسلامی و تاریخی که بنا است با انقلاب شروع شود و ما را از تنگناهای تاریخی که حاصل غربزدگی و تحجّرِ دینی است خارج کند، قائل نیستند. به نظرم بهترین تفکر، که تفکرِ تاریخی است در این زمانه، تفکر به جایگاه انقلاب اسلامی است که می‌تواند ما را در تاریخ خود قرار دهد و نسبت به آینده تصمیم درستی را در مقابل ما بگذارد. امید است آقای عبدالکریمی متوجه این امر بشوند. موفق باشید

25996
متن پرسش
سلام علیکم: در خصوص پاسخ سوال ۲۵۹۸۲ بصورت خلاصه عرض می کنم بله راهکار وجود دارد ولی فقیه کیست؟ من به این نتیجه می‌رسم فلانی در علم، تقوا، شجاعت، درایت و دیانت، قضاوت و فقاهت از همه بهتر است و به امام معصوم نزدیک‌تر پس مادامی‌که این شرایط را داراست یا کسی بهتر از او را نیافته‌ام بنا به اعتقادات مذهبی و عقلانیت از وی تبعیت می‌کنم (با حفظ شرایطی که امام علی در نهج‌البلاغه عنوان کرده است) و در امور اجتماعی هم منویات وی را موردنظر خواهم داشت و در این شرایط اگر اکثریت به نتیجه‌ای که من رسیده‌ام برسند خواه ناخواه مملکت طبق نظر ولی فقیه یا امام اداره خواهد شد و چه بسا مردم تصمیم بگیرند این ولی فقیه یا امام معصوم حتی حکومت را هم در دست بگیرد. شیوهٔ حکومت چگونه باشد؟ ۱.امام علی آنچنان امور را به دست خود مردم داده بود که بیت‌المال را که بودجهٔ آن زمان حکومت بود تماماً میان مردم تقسیم می‌کرد و هیچ چیز به بهانهٔ امور حکومت نگاه نمی‌داشت و از چند پادگان دوران خلیفهٔ دوم فقط یکی را نگهداشت و در زمان جنگ نه خدمت اجباری می‌گرفت نه در بیت‌المال پولی می‌ماند تا نیروی مزدور استخدام کند بلکه فقط مردم را به حضور در جبهه دعوت می‌کرد و در نهایت هرتعداد چه کم و چه زیاد می‌آمدند با همان‌ها عازم جنگ می‌شد. ۲. سیستم ریاستی که در آن اختیارات اجرایی رهبر هم به رئیس‌جمهور منتقل شده با پاسخگویی و نظارت کافی و امکان پس گرفتن رأی و تعریف سیستم اعمال نظر دائمی مردم در امر حکومت بهترین شیوه‌ای است که کمابیش در برخی از کشورهای پیشرفته (البته عمدتاً پارلمانی) اجرا می‌شود و الحق به‌مراتب وضع عدالت اجتماعی‌شان بهتر از ماست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که آیا عده‌ای مجتهدِ مجتهدشناس یعنی اعضای خبرگان، بهتر می‌توانند ولیّ فقیه را در این تاریخ با پیچیدگی‌هایِ حساس این زمانه تشخیص دهند که چه کسی باید باشد؟ یا یک فرد؟ از طرفی اگر علی «علیه‌السلام» امروز در قید حیات بودند، مطابق امروز، نسبت به بودجه‌ی کشور و ادارات تصمیم می‌گرفتند؟ یا این‌که هر روز عصر، کفِ بیت‌المال را جاروب می‌کردند و تشریف می‌بردند مسجد؟ موفق باشید

25987
متن پرسش
سلام علیکم: بهره بردن از تکنولوژی و علم تمدن غرب، در کشور ما یک مساله تمدنی بوده و هست و الگوهای متفاوتی هم داده شده و خود شما هم چندین کتاب در این زمینه نوشته اید. اما استاد، یک مسئله دردآور و شاید مضحک این باشه که خیلی ها در زمینه و راهبردهای غربی حرکت می کنند و جهت می گیرند و خب برای اینکه مثلا بگند اسلامی هم شده میان چندین آیه و حدیث کنارش میذارن که دون شان دیانت مبینه. یعنی مثلا می خواهند روان شناسی اسلامی اجرا کنند چند واحد علم النفس هم میان میذارند که واقعاً در ذهن مخاطب هم چنین تداعی میکنه ما خودمون هویت و روحیه مستقل هم نداریم و اصل علم و تمدن در وادی غرب هست حالا ما هم می خواهیم در اون جهت باشیم و در عین حال روحیه اسلامی رو هم در اختیار داشته باشیم که رسماً یک افت برای تمدن اسلامی است. ویژه اینکه ما الگویی مانند فارابی، ابن سینا و ملاصدرا داریم که در برخورد با فلسفه غرب، چنان رویکردی دنبال می کنند که آن مباحث فلسفی در دایره معارف اسلامی وارو شود و حتی راهی برای تبیین و تحکیم عقاید دینی و توحیدی محسوب گردد. و یا الگویی در عصر حاضر مثل شهید شهریاری و احمدی روشن داریم که در برخورد با تنکولوژی مدرن ویژه در انرژی هسته ای، روح تمدنی و قلب سلیم خود را از دست نمی دهند و در عین حال از آن ابزار جهت اعتلای جامعه اسلامی بهره می بردند. واقعاً و حقیقتاً با توجه به اینکه شهید آوینی و حضرتعالی و سایر متفکران انقلابی، اشاره دارید که باید به روح علم و تکنولوژی غرب که در راستای همان روح و وادی غربی است توجه داشت و آن روح علم و تکنولوژی را از آن خود کنیم و به تعبیری به ماده بیگانه، صورت خودمان را بدهیم تا در وادی و زمین ما تعریف شود اما از طرفی در شرایط امروز که عصر پیشرفت تکنولوژی ها و علوم است و از طرفی ما هم با حضور تاریخی انقلاب اسلامی و اشارات امام و آقا، بدنبال تمدن نوین اسلامی هستیم، و اینکه به قول خودتان اگر ابزاری از تمدن غرب گرفتیم باید توجه کرد آن ابزار در راستای همان تمدن و روح غربی تعریف شده، در تمدن نوین اسلامی و جبهه انقلاب امروز در برخورد با این تکنولوژی ها و علوم به نحوی که در دایره اسلامی قراد و تعریف گردد، چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به همین نگاه که می‌فرمایید؛ عرایضی تحت عنوان «انقلاب اسلامی؛ طلوع جهانی میان دو جهان» شده است که می‌توانید به آدرس زیر به آن رجوع فرمایید. موفق باشید http://lobolmizan.ir/post/1651

25955
متن پرسش
سلام علیکم: رهبر انقلاب در بیانیه گام دوم، مهم ترین جهاد را پرورش نهال امید به آینده می دانند و نشانه ها و علائمی از رشد را هم تبیین می کنند. آیا با وجود آلام و مشکلات و مصائبی که امروز مردم را درگیر کرده که هنوز پس از چهل و یک سال، دغدغه اصلی بجای فرهنگ و تمدن انقلابی، تهیه اقلام ضروری و گرانی و بیکاری است و از طرفی رفتارها و مفاسد اخلاقی که نقیض شریعت هست را در جامعه ملاحظه می نماییم، آیا امید رهبر انقلاب، مبتنی بر یک پیش بینی و پیشگویی با نظر به دوردست و یک پیش گویی پیامبر گونه است یا با همین محاسبات ساده و محسوس ایشان امید دارند یا اینکه با نظر به حکمت و سنتی الهی از رشد و امید صحبت به میان می آورند؟ آیا با وجود این تلاطمات، می توان نشانه های رشد که مبنای امیدواری است را پر رنگ و قوی دید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که آمریکا در تحقق اراده‌های خود در این زمانه موفق نمی‌شود، حکایت از آن دارد که آینده از آنِ جبهه‌ی ضد استکباریِ انقلاب اسلامی است. موفق باشید

25967
متن پرسش
سلام علیکم: با عرض ادب خدمت شما ستاد گرانقدری که طی چند سال اخیر انس ویژه ای با مباحث تون پیدا کردم و در این ایام نوجوانی در یافتن مسیری بزرگ به وسعت جهانی که در آن هستم کتب شما توانست راهنمایی ام کند و البته از جهت خانوادگی و ارتباطی که با مادرم خانم پیراوی ونک داشتید، بیشتر ارادت و علقه عاطفی به ایشون پیدا شد و ارادت بیشتری به حضرتعالی پیدا کردم. استاد عزیز؛ مطلبی بشدت ذهنم رو درگیر کرده، اینکه چرا هنوز با وجود انجام عبادات و مراقبه های نفسانی، هنوز راه را پیدا نکردیم و قلبمان در راه قرار نگرفته و آن را در نیافته است. این را بدین جهت عرض می نمایم که در کتاب فعلیت یافتن باورهای دینی، فرمودید بزرگانی مثل امام، علامه طباطبایی، آیت الله قاضی در کمیت عبادات و انجام فرائض با متدینین ما آنچنان تفاوتی ندارند بلکه تفاوت آنها اینست که آنها راه را می یابند و قلبشان آن راه را در می یابد و لذا از گذشته و آینده که عدم است رها شده و حال را در می یابند که وجود دارد و انسان را از حجاب زمان رها می کند. این ره یافتگی و یافتن آن راهی که ما را از حجاب زمان رها می کند، چرا هنوز با وجود آن عبادات و مراقبه ها یافت نشده و ما سرگردانیم؟ آیا علتش این است که هنوز روح عبادات و هدف حیات زمینی را نیافته ایم یا اینکه هنوز جهان را به وسعت وجودی خود معنا نکرده ایم یا علت دیگری در میان است؟ التماس دعا؛ موفق باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه می‌گویی پسر؟! مثل آتشفشان شده‌ای و خودت هم نمی‌دانی. «به کجا چنین شتابان؟». «رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود». بحمداللّه در خانواده‌ای این‌چنین با طمأنینه و با سابقه‌ی دیانتِ دیرین، به طلوع آمده‌ای و به خوبی در زیر سایه‌ی مادری آن‌چنین حکیم و گشاده‌فکر روزگار می‌گذرانی. کم نداری. من نمی‌دانستم این آقای برمکی که ما را بمبارانِ سؤالات خود کرده است، شما هستید؟!! کمی به دورِ اندیشه‌ی مادرت که استادی است ارزشمند با آثاری اندیشمندانه، بچرخی، آن راه که به دنبالش هستی، به ظهور می‌آید، ولی مناسبِ این تاریخ. تا حقیقت را در آینه‌ی انقلاب اسلامی به تماشا بنشینی و با آن مأنوس باشی. موفق باشید

25943
متن پرسش
سلام علیکم: آیت الله سید محمد مهدی میرباقری در کتابی که اخیراً نوشتند به نام کتاب «عصر جدید» که بیشتر رویکرد تبیین بیانیه گام دوم انقلاب رو داره، در باب رویکرد استحاله در برخورد با تمدن غرب می نویسند: «می‌توانیم در چهارچوب ارزش‌های خودمان، پدیده‌های نو را استحاله کنیم. منتها استحاله سطوحی دارد، از مراحل ساده تا مراحل پیچیده. ما اگر یک شیء را با نقطه‌مختصاتش آوردیم، کل آن سیستم را آورده‌ایم. ما اگر سیستم برق‌رسانیِ یک اتومبیل را قبول کردیم، کل دستگاه آن را قبول کرده‌ایم؛ مگر این‌که نقطه‌مختصاتش را عوض کنیم. تا وقتی که در نقطه‌مختصاتش تغییری ندهیم، باید کل موتور را متناسب و سازگار با همان بسازیم.» الان در شرایط فعلی ویژه اینکه رهبر انقلاب بر الگوی تمدنی مواجهه با غرب و مرزبندی دقیق با جبهه استکبار تاکید داشته اند، واقعاً در سطوح مختلف ویژه در عرصه علم و فناوری چگونه میشه جا انداخت و عملیاتی کرد این الگوی استحاله رو؟ در چه بستری و با چه ضوابطی باید این رویکرد پیاده شود تا مردم صرفاً در تئوری نباشد بلکه عملیاتی هم باشه و مردم ببینن ما نه در برابر غرب متحجریم و نه منفعل و خودباخته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خودآگاهی به موضوع آن‌طور که شهید آوینی مطرح می‌کند مهم است. مثلاً این‌که بدانیم این ابزارها فرهنگ خاص خود را دارد و باید تا آن‌جا که ممکن است بومی شوند. موفق باشید

25940
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز، بسیاری از افراد و دوستان انقلابی، از مبارزه با فساد و جلوگیری از خطر نفوذ و استحاله بشدت مایوس اند و ساختار را هم معیوب می بینند و حتی چندان هم به اقدامات جدید قوه قضاییه خوش بین نیستند و اعتقاد هم دارند که دامنه فساد نسبت به دوره پهلوی، گسترده تر شده است و در زمان رژیم قبلی، این میزان فساد نبود. آیا می توان این یاس را هم نشانه ای از ترویج ناامیدی توسط دشمنان و منافقین داخلی، در دل جریان انقلابی دانست که قصد دارد آنها را دلسرد کند یا اینکه خود انقلابی ها کمی عجله دارند و از مدار صبر خارج شدند و یا واقعاً این فساد و نفوذ چنین گسترده شده است که امید، کاری بس دشوارست؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: شرایط جهانیِ اقتضای این نوع فسادها در کلّ جهان فراهم شده است. منتها در اکثر کشورها نسبت به این امور حساس نیستند چون فاسدان خودشان در حاکمیت قرار دارند و در این‌جه به جهت حساسیت انقلاب اسلامی نسبت به این امور، حساسیت هست، و همین امر کار را در بستر نفیِ فساد جلو می‌برد. موفق باشید

25927
متن پرسش
سلام استاد عزیز: اگر ایران امروز نه توسعه یافته است و نه سنتی و اگر بپذیریم که توسعه یافتگی عقلی متناسب با خود می خواهد. لاجرم در ارائه الگو برای تاریخ امروزمان به تفکری ذوعالمین اشاره داریم و پیشنهاد به حضور عالمانی می دهیم که دو عالم را درک کرده اند هم از سنت بهره دارند و هم درصدد درک مدرنیته هستند. فارغ از اینکه این گزاره اصولا محال است یا نه ما بیشتر دل به افراد داریم و انگار هنوز بهترین مدل ارائه را مدل دفاع مقدس می دانیم که جوان مومن انقلابی بتواند کاری کند. اما چند مدتی ست که ساختار و مشکلاتش من را درگیر کرده است، آیا مشکلات ساختاری ما که از توسعه نیافتگی برآمده است با فرد ولو با فرض فوق قابل حل است؟ سخنانی امروز در باب نئوصدرایی می شنویم چقدر باید جدی گرفت؟ نسبت ما با صدرا امروز چگونه باید باشد؟ مدل حکومتی وجود اندیش چیست؟ ببخشید که سوالی درخور شما نپرسیدم اما واقعا درگیرم، اگر چنانچه سوالات حقیر را محقر دانستید پاسخ ندهید نمی خواهم وقت گران بهای استاد گرفته شود. تشکر یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه‌تنها بنده، بسیاری در حال حاضر در این مورد فکر کرده‌اند. فکر می‌کنم در چند جبهه باید موضوع را دنبال کرد. پیشنهاد بنده آن است که سری به جزوه‌ی «انقلاب اسلامی؛ طلوعِ جهانی بین دو جهان» بزنید. جزوه بر روی سایت هست. موفق باشید  

25904
متن پرسش
سلام علیکم: ۱. دلیل بروز فتنه در جامعه اسلامی چیست و چه راهکارهایی برای پیشگیری از آن هست؟ ۲. آیا در آینده دوباره ممکن است انقلاب اسلامی درگیر فتنه شود و حوادث فتنه انگیزی رخ دهد و چالش اساسی برای مبانی نظری_عملی انقلاب ایجاد کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. منوّرشدنِ جامعه به معارفِ حقّه‌ی الهی ۲. چرا که نه! ولی هرچه دشمن با تجهیزات بیشتر برای فتنه به میدان آید، بیشتر از قبل، عظمتِ انقلاب اسلامی روشن می‌شود. قرآن می‌فرماید وقتی مؤمنین صدر اسلام با احزاب، یعنی اتحاد کفر جهانی روبه‌رو شدند که بنا داشتند ریشه‌ی اسلام را بکنند؛ گفتند: «هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً» (احزاب/22) این است آن وعده‌ی خدا و رسول خدا (ص)، و خدا و رسول‌اش وعده‌ی صادقی دادند، و در مسیر مقابله با اجتماع کفارِ متحد، نه‌تنها خود را نباختند، بلکه ایمان و دل‌سپردگی‌شان به اسلام افزون شد. زیرا متوجه بودند وقتی همه‌ی کفر به میان می‌آید، با شکستی که می‌خورد هویت تاریخی‌اش را از دست می‌دهد و تاریخ دیگری ظهور می‌کند. آن مؤمنین با نظر به چنین آینده‌ای، توانستند آن روز خود را درست تحلیل کنند و در آن مأوا گزینند. موفق باشید 

25903
متن پرسش
سلام علیکم: مگر نه آن است که حضرت امیرالمومنین علیهم السلام در مقابله با خوارج، تا وقتی که دست به مقاتله نزده اند در مقام سکوت و نهایتا، احتجاج برآمدند؛ پس چرا در کشوری که خود را داعیه دار اسلام ناب معرفی می کند، صرف توهین به مقامات سیاسی بالارتبه موجب مجازات می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توهین به مقدسات یک ملت، غیر از آن است که در مقابل حضرت علی «علیه‌السلام» کسی به آن شخص توهین کند. این‌جا با توهین به مقدساتِ یک ملت، نظام اجتماع مؤمنین را مورد هجوم قرار داده است. موفق باشید

25902
متن پرسش
سلام علیکم: چگونه می توان جریان نفاق را شناسایی کرد تا با آن همراه و همسو نشد و حتی برنامه هایشان را افشا نمود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه بر تقوی، بیشتر تأکید شود، جریان نفاق، بهتر رسوا می‌گردد و این‌که به هرحال جریان نفاق آن‌طور که در بقیه‌ی کشورها میدان‌‌دار است، در نظام اسلامی میدان ندارد؛ به جهت آن اندازه از تقوایی است که در میان است. موفق باشید

25890
متن پرسش
سلام علیکم: آیا می توان این را استنباط کرد که انقلاب اسلامی، نمایانگر زنجیره ای توحیدی است که از دوران انبیاء و ائمه شروع شده و در تمام ادوار زندگی بشریت ادامه دارد و می کوشد انسانها را متذکر عهد الهی سازد و با هدایت آنان، جامعه متحد حول کلمه توحید را تشکیل دهد؟ به بیان بهتر آیا می توان گفت انقلاب اسلامی در تداوم حرکت مصلحان الهی با آن آرمانهای توحیدی است و البته آن مبارزات و هدایتگری ها در عصر حاضر منطبق با شان تاریخی، بصورت انقلاب اسلامی متجلی شده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملاً مطلب همین است. لذا خداوند بر قلبِ سالکِ ره‌رفته‌ای یعنی حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» اراده‌ی تحقق انقلاب اسلامی را إشراق می‌کند و از طرفی بر قلبِ موحدان اصیلِ این آب و خاک، القاء می‌نماید که برای تحقق آن از حتی جان خود دریغ ننمایند تا آن نهالِ عظیم‌القدر عالَم‌گیر شود، مگر نشده است که هر روز در سراسر عالم، دوست و دشمن از انقلاب اسلامی و از رهبر حکیم او سخن می‌گویند؟!! موفق باشید  

25854
متن پرسش
سلام و عرض ادب: ۱. به عقیده تان اساساً در انقلابهای اسلامی و نهضت ها و جبنش هایی که در بلاد اسلام در چند قرن اخیر رخ داده نظیر مبارزات سید جمال، نهضت جنگل، انقلاب مشروطه، ملی شدن صنعت نفت، بیداری اسلامی مصر سال ۱۳۹۰ و ...، عامل اصلی انحراف بسیاری از اینها یا به زانو در آمدنشون و یا عدم تاثیرگذاری عمیقشون چه بوده؟ ۲. استاد، آیا عوامل انحراف و شکست و عدم عمق وسیع تاثیر گذاری این انقلابها و جنبشها، برای انقلاب اسلامی ما هم قابل تجربه و رخ دادن است یا انقلاب اسلامی ظرفیت هایی نظیر ولایت فقیه دارد که بتواند بسیاری از چنین عواملی را خنثی سازد و البته متذکر عواقب کنار گذاشتن مشی اصیل انقلابی هم بشود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. غفلت از تقابل با روح استکباری دنیای استکبار. ۲. بحمداللّه انقلاب اسلامی به خوبی از آن گردنه‌ها که سایر نهضت‌ها را زمین‌گیر کرد، در حالِ گذار است. موفق باشید

25853
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز: با توجه به شرایط کنونی و تجارب نهضت اسلامی که پشت سر نهادیم، به نظر حضرتعالی مهمترین خطر تهدید کننده انقلاب و استحاله اون چیست و باید چگونه خنثی بشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بزرگ ترین خطر عدم مقاومت در راهی است که برای عبور از سیطره‌ی استکبار در پیش گرفته‌ایم. موفق باشید

نمایش چاپی