بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: غرب‌شناسی و مدرنیته

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
26390
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز، من مطلبی رو با مطالعه آثار غرب شناسی حضرتعالی متوجه شدم که می خواستم در این باره از خودتان هم سوال بکنم. آیا این را می شود گفت که غرب جدید و نئولیبرالیسم که جدیدترین نحله فکری جبهه مدرنیته است، به جهت تبعیت و اسلوب سازی از آن سخن بیکن که بشر مدرن را به ارضای امیال و حال درونی با تغییر طبیعت و تثبیت معرفت و درک خودمان بر جهان هستی ترغیب می کرد و می گفت جهان مطابق میل و تفکر منهای دین باید تغییر کند و بر مبنای بیکن انتظار ما از حکمت نظام خلقت، خیلی متوقعانه و بدور از واقعیت است، بشر درگیر یک نوع اسارت فکری و یا حتی شرک و تکثرگرایی بدون اتصال به اصل وحدت و بودن، گشت و رگه های شرک و اسارت فکر دیده می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم متوجه‌ی نکته‌ی خوبی شده‌اید به‌خصوص که از عالَم در تفکرِ مدرن، چیزی را توقع دارند که خارج از واقعیتِ این دنیاست و به همین جهت موجب این‌همه بحران شده‌اند. موفق باشید

26379
متن پرسش
سلام علیکم: نظر حضرتعالی درباره کتب جناب اسماعیل شفیعی سروستانی ویژه در حوزه غرب شناسی و آخرالزمان چیست و پیشنهاد به خواندن کتب ایشان دارید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ایشان انسانِ فرهیخته و دلسوزی هستند و حتماً قابل استفاده‌اند. موفق باشید

26354
متن پرسش
با عرض سلام و ادب: ۱. اگر ممکن است لطفاً تبیین بفرمایید، مهمترین عامل پذیرش سبک زندگی غربی در میان جامعۀ مؤمنانۀ ما چیست؟ ۲. مهمترین عاملی که می تواند سبک زندگی اسلامی-ایرانی را در جامعه رواج دهد چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عقل مدرن وقتی وارد تاریخ ما شد که ما تقریباً از آن نوع زندگیِ اصیلِ خردِ ایرانی و شیعی خود در زمان قاجار غفلت کرده بودیم و لذا به جای برگشت به زندگی اصیل خود، زندگی غربی را که هیچ هماهنگی با روح ایرانی – اسلامیِ ما نداشت پذیرفتیم. راه‌کار شناخت روحی است که از دست رفته است. در این مورد عرایضی در کتاب «انقلاب اسلامی و جهانِ گمشده» که آرام‌آرام بنا است به زیورِ چاپ آراسته شود، شده است. موفق باشید

26314
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به پرسش و پاسخ ۲۶۲۹۶ و اینکه فرمودید رگه های حریت در بشر غربی امروز علیرغم اینکه در بستر تکنولوژی و مدرنیته مسیر ارضای امیال و آرزوها را در پیش گرفتند به چشم می خورد، می توان گفت یکی از دلایلی که به بشر غربی امروز نهیب زده و ماهیت حکومت های لیبرال دموکرات را آشکار کرده است و سعی در بیداری رگه های حریت آنان دارد، خود انقلاب اسلامی است و این رگه های حریت در غرب با انقلاب پیوندی هم دارد؟ ویژه اینکه پس از پیام رهبر انقلاب و ایام شهادت سردار سلیمانی و جنبش های ضد سرمایه داری در فرانسه و آمریکا، چنین حرکت ها و مبانی به چشم می خورد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه خوبی است به موضوع. در ضمن نکته‌ی شماره‌ی ۲ از سؤالِ ۲۶۳۱۰ مربوط به آقای پروفسور رفیع‌پور با سوابق حضوری که در خارج کشور داشته‌اند، قابل توجه است. موفق باشید

26298
متن پرسش
سلام و عرض ادب: در پاسخ به سوال اخیری که راجع به مکانیزم های تحقق آزادی اجتماعی در غرب بود و پاسخی که نوشتید (پرسش و پاسخ ۲۶۲۸۹) اشاره کردید که (به صرف آزادی که متفکران روی آن تاکید دارند، ما در فرهنگ خود به آن نوع آزادی برای رعایت حقوق انسانها وارد نمی شویم مگر اینکه از آموزه های دینی کمک بگیریم.) لطفاً کمی درباره این جمله و مقصودی که داشتید توضیح بفرمایید. و آیا اینکه منظورتان اینست که ما مقابل آزادی یا حتی ولنگاری یا حتی پلورالیسم مطروحه توسط روشنفکران، موضع انتقادی داریم و عناصر مطلوب آزادی در فرهنگ غرب را به شیوه تمدن ساز در فرهنگ اسلامی_ایرانی خودمان استحاله می کنیم تا یک عنصر موثر و درونی برای ما شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مواجهه با روح آزادی که در غرب طلوع کرد، متذکر امری ‌می‌شویم تا به حرّیتی که در آموزه‌های دینی داریم بپردازیم. و اگر بر این امر به اندازه‌ی کافی تأکید کنیم به آن‌چه سالهای سال است می‌خواهیم با الگوگیری از غرب برسیم، می‌رسیم و به تمدن دیگری راه می‌گشائیم. موفق باشید

26296
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به سوال ۲۶۲۸۹ و مطالب موجود درباره نسبت جمهوری اسلامی و آزادی، آیا بشر غربی امروز علیرغم پیشرفت هایی که در حوزه آزادی اجتماعی و فعالیتهای مدنی داشته است به ویژه اینکه آنها نزدیک سه قرن از انقلابهای بزرگشان می گذرد و در حوزه هایی مثل پارلمان، قوانین مدیریت شهری و انتظام امور منطقه به دستاورد رسیده اند (که البته در آنها هم ضعف های زیادی وجود دارد)، توانسته به آزادی از هوی و هوس و تمایلات نفسانی و ارضای نفس اماره برسد و آزادی معنوی را برای خویش بدست آورد تا بدین صورت بتواند جامعه خود را هم آزاد از آفتها کند و هم خودش و هم جامعه اش شایسته قرب و حرکت حول امر متعالی گردد؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید نمی‌توان یک نظر شُسته و رُفته در این مورد داد. آری! رگه های از حرّیت در آن‌ها هست که متأسفانه بعضاً گرفتار نفس امّاره شده و از آن بدتر، گرفتارِ حاکمان سیاسی هستند که عملاً آن‌ها گروگان کمپ‌های صهیونیستی می‌باشند. ولی به هر حال رگه‌های هوشیاری و حرّیتی که در آن‌ها هست، امیدِ به آینده را در نسبت با غرب از بین نمی‌برد. موفق باشید

26291
متن پرسش
سلام علیکم: به عقیده تان، مقابل فرهنگ مدرنیته و لیبرال_دموکراسی، جبهه اسلامی (بهتر بگویم تمدن اسلامی) به محوریت انقلاب اسلامی ایران رقیب مهمتر و عمیق تری است یا تمدن خاور دور به محوریت چین که رگه های تعالیم کنفوسیوس را هم در خود دارد؟ آینده را با توجه به علائم فعلی آیا می توان واقعاً افول لیبرالیسم و طلوع تمدن اسلامی دانست یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آموزه‌های کنفسیوس پشتوانه‌ی قدسی ندارد و بیشتر یک فرهنگ است و در این دوران، بشر را قانع نمی‌کند. بشر امروز به آغازِ آغازها یعنی خدا و آموزه‌هایی که از طرف او صادر شود، نیازمند است. موفق باشید

26271
متن پرسش
سلام علیکم عرض ادب و ارادت: تو جزوه تربیت انقلابی، تربیت امروزی می فرمایید که (اکثر مذهبی ها خلاء عبور از غرب را هنوز به خوبی درک نکرده اند. از خود نمی پرسیم چرا تذکراتی که دین الهی می دهد تاثیر لازم را در مخاطبان ما به وجود نمی آورد؟ غافل از اینکه مخاطبان ما هنوز در عالم غربی به سر می برند و ما ابتدا باید آن ها را از عالم غربی آزاد کنیم تا جای دستورات دین و معانی آن فهمیده شود.) تو این بخش منظور از جدا کردن از عالم غربی چیه؟ و چه راهکار هایی داره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی انسان بتواند خود را و کمال خود را در عبودیت حضرت ربّ العالمین تعریف کند و متوجه شود آنچه او را به هدف اصیلش می‌رساند، در بستر زندگی توحیدی است و نه در گردونه‌ی توهّمات زندگی غربی. موفق باشید

26256
متن پرسش
سلام علیکم: بزرگواری اشاره می کردند علیرغم دعواها و کشمکش ها و تضادهای کشورهایی مثل روسیه و چین و کوبا با ایالات متحده که در سطح دعواهای به تعبیری راهبردی و استراتژیک هست، بحث انقلاب ما با غرب، تهدید هسته مرکزی تمدن غربی و ایجاد چالش برای نظام معرفتی و نرم افزاری آن فراتر از مباحث سخت افزاری مثلاً در حد جنگ تجاری است و لذا چالش ما نه حتی در حد مقولات فرهنگی مثل حجاب بلکه بالاتر در حد رویارویی تمدنی و ایستادگی مقابل مسلک آنهاست. در این باره خودم هم مقاله ای رو جهت تحقیق از آینده شناس مطرح سازمان ملل دکتر ریچارد واتسون خواندم که می گفت در حد فاصل سالهای ۲۰۳۵ تا ۲۰۵۰ میلادی، رسماً فروپاشی ایدئولوژیک لیبرال دموکراسی است و کشوری جز ایران در بحث نرم افزاری و طرح کلان مدیریت و اندیشه جهانی مبتنی بر اسلام انقلابی، برنامه ندارد. به عقیده حضرتعالی، آیا واقعاً سردمداران نظام سلطه، فرای آن نگاهی که به روسیه و چین و کوبا دارند به ما دارند و واقعاً علل تزلزل تمدن غرب را حس می کنند و شکست عقیدتی اش را جدی گرفته اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده همه‌ی مشکل جهان غرب آن است که با حضوری که نظام اسلامی در جهان شروع کرده، معنایی برای بودنِ خود نمی‌یابد و این‌جا است که سیاستمداران آن جهان، مشکل اساسی با نظام اسلامی ایران دارند. در حالی‌که بخواهند یا نخواهند، بودن یا بیئینگِ دیگری در حال طلوع است تا نیهیلیسم دوران به حاشیه رود و بدین معنا جهانِ نیچه‌ای در حال به حاشیه‌رفتن است. موفق باشید

26255
متن پرسش
سلام علیکم: آیا می توان همچنان گفت بر روح تکنیک و تکنولوژی و تصمیم سازی های مدرن و لیبرال_دموکراسی، آن نوع دیدگاه انسان ابزار ساز بیکن حاکم است و همچنان بشر مدرن می کوشد تا برای ارضای خواسته هایش جهان را تغییر داده و معرفت توهمی را بر سنن عالم و طبیعت غالب کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امروز مسلّم وضع دنیای غرب چنین است ولی هایدگر معتقد است در دل تکنیک، انکشاف مستتر است و روح بشر در دل انکشاف، نظر به حقیقت دارد و با رشد منجی این امکان هست که تکنولوژی از سیطره‌ی گِشتل، آرام‌آرام خود را آزاد کند. موفق باشید 

26253
متن پرسش
سلام علیکم: در پاسخی که اشاره به همراهی تشیع و خرد خسروانی داشتید، دو مسئله برام بوجود آمد: ۱. ایرانیان با توجه به روحیاتی مثل عدالتخواهی، خرد ورزی، ارتباط با تمدن های مختلف و تمدن سازی و توجه به ارتباط با قطب کائنات هستی آیا می شود گفت در قرن دهم توانستند آن گوهر ناب اسلامی را در بستر تشیع اثنی عشری بیابند تا روح ایرانی_اسلامی شان به ثبات و آن سکینه مطلوب برسد و تا قبل از قرن دهم شاید چنین چیزی کمرنگ تر بود؟ ۲. چرا ایرانیان در برخورد جدی تمدنی، وقتی با فرهنگ اسلامی مواجه شدند حاضر شدند آن را بپذیرند و حتی به تعبیر شهید مطهری با نیرو گرفتن از تعالیمش، تولید محتوا و دستاورد کردند اما در برخورد با مدرنیته و غرب، شتاب لازم را نداشتند و حتی رویکردهای نقادانه و مخالف با آن را اتخاذ کردند و معتقد بودند عناصر و تکنولوژی غربی را باید درون روح ایرانی_اسلامی استحاله کنیم و رنگ بومی دهیم زیرا روح حاکم بر عناصر و تکنولوژی مدرن، با هسته توحیدی ما سازگار نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید روح مدرنیته، روحِ تمامیت‌خواه است و در برخورد با فرهنگِ سایر ملل، سعی در نفی و تحقیر آن‌ها دارد. لذا ایرانیانِ اصیل هرگز به استقبال روح مدرنیته نرفتند. در حالی‌که اسلام، عملاً موجب پرورش و فرآوریِ خرد ایرانی شد. موفق باشید 

26252
متن پرسش
سلام و عرض ادب: آیا اینکه غالب مسئولین کشور حتی مسئولین انتخابی، باید از فیلتر رهبر و منتصبین رهبری رد شوند یا صلاحیتشان توسط معتمدین ولی فقیه تایید گردد و در اجرای مصوبات هم باز باید با صلاح دید همان معتمدین و منصوبان رهبری در شورای نگهبان و مجمع تشخیص عمل کنند، می تواند مصداق دیکتاتوری و شخص محوری در پوشش مذهبی و دینی باشد یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در دیکتاتوری، نظرِ شخص دیکتاتور حاکم است ولی در ولایت فقیه، نظرِ فقهی و فقاهتیِ ولیّ فقیه که حاصل تدبّر و تفقه در متون دین است؛ در میان می‌باشد. به همین جهت افلاطون می‌گوید آن‌جا که قانون مشخصی در میان است، بهتر آن است که یک نفر مطابق آن قوانین تصمیم بگیرد، ولی آن‌جایی که قانونی نیست، بهتر است که جمعی نظر دهند. مشکل غرب آن بود که متن مطمئنِ قابل اعتمادی نداشت و خودشان نیز جایگاهی مطمئن برای اناجیل و تورات قائل نبودند. موفق باشید   

26251
متن پرسش
سلام علیکم: حضرتعالی در مباحث غرب شناسی تان به ویژه در کتاب فرهنگ مدرنیته و توهم، به کرات روی این نکته تاکید دارید که در بستر مدرنیته، با آرزوهای دروغین می خواهند بدست شما نظام خلقت را تغییر دهند و هویت انسان، از انسان حکیم به انسان ابزارساز که قصد ارضای امیال و آرزوهای خویش را دارد تغییر می یابد. این ابزارسازی و تغییر نظام خلقت مبتنی بر همان بحث توهم و معرفت وهمی، چقدر در عقل تکنیکی غرب ظهور و بروز پیدا کرده و آیا ماهیت تکنیک مدرن هم چنین امری را شامل می شود یا فارغ از مباحث اومانیستی و سوبژکتیویته است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن بسیار مفصل است که چگونه عقل تکنیکی که عطایِ الهی بود جهت کشف حقیقت در رویارویی با طبیعت، ولی به جهت سیطره‌ی گِشتل، به تکنولوژی موجود تبدیل شد که توهّماتِ بشر را جواب می‌دهد. طیّ ۹ جلسه بر روی مقاله‌ی «پرسش از تکنولوژی» آقای هایدگر در جمع رفقا گفتگویی انجام شد که بر روی سایت هست و بحمداللّه در حال تدوین آن مباحث جهت کتاب در دست تهیه است. موفق باشید

26238
متن پرسش
سلام استاد: «تمدن نوین اسلامی» دقیقا یعنی چی؟ من هر چی آوینی تا الان خوندم متوجه نشدم که حالا که تمدن غرب اخ و جیزه و نباید بریم سمتش باید چیکار کنیم پس؟ برگردیم به دوران اسب و استطبل چی؟ حالا مفهوم این "نوین" دقیقا چیه؟ خب ما چه بخواهیم چه نخواهیم توی همین بستر تمدن غربی داریم زندگی می کنیم یعنی چه بخواهیم چه نخواهیم غرب هست و ما باید از این تکنولوژی غرب استفاده کنیم منتها این نوع استفاده ما باید به چه شکلی باشه که اسلامی باشه؟ به چه شکلی باشه که از تکنولوژی غرب به نفع این تمدن اسلامی بهره ببریم اگر مصداقی نمونه ای بفرمایید و این موضوع را بسطش بدهید ممنون میشیم.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است سری به بحث «انقلاب اسلامی، طلوعی بین دو جهان» که بر روی سایت هست بزنید. موفق باشید ادرس بحث   http://lobolmizan.ir/post/1651

26226
متن پرسش
سلام علیکم: حضرتعالی در برنامه اخیرتان در شبکه افق، فرمودید امام (ره) متذکر حکمت تشیع در کنار همان خرد خسروانی بود ایرانیان در سیر تاریخی است. به تعبیری امام رویکردی سهروردی گونه را در عصر خویش دنبال کرد و چنین وجهی را ایجاد نمود. اگر ممکن است کمی در این باره توضیح دهید و اینکه با مطرح شدن این صحبت حضرتعالی، ممکن است فوری ذهن ها به این سمت برود که چگونه امام متذکر حکمت تشیع و خسروانی است و در عین حال مرز گذاری پر رنگی با باستان گرایی و روندهایی به این سبک و سیاق دارد و حتی صراحت لهجه شان در این زمینه مشهود است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باستان‌گرایی، نقشه‌ی دشمن بود برای عبور از اسلام. ولی به گفته‌ی آقای شایگان در کتاب «آسیا در برابر غرب» وقتی هر کشور از کشورهای جهان اسلام خود را با غرب بسنجد و رو به غرب داشته باشد از درک درست و مشترک خود با سایر کشورهای اسلامی محروم می‌شود و عملاً موجب فلج‌شدن نیروهای خلاّق خود می‌شوند و از نقشِ برآب‌شدنِ رؤیاهای قرن نوزدهم غرب غفلت می‌گردد. در حالی‌که فاجعه‌ی جنگ جهانی دوم نه فقط آرزوهای گذشته‌ی آن‌ها را یکسره بر باد داد و ارزش‌های انسانی را نابود کرد، بلکه هیولای نفی هر نوع حقیقتی را به میان آورد، تا آن‌که ما به آن امر آگاه شدیم و به خود آمدیم که حاصل آن بنیان‌نهادنِ طرح ولایت فقیه شد و به یک معنا تقدیر ایران با توجه به رسالت تفکری که در آن هست، به عنوان حلقه‌ی رابطه میان آسیای بزرگ و تمدن اسلامی و غرب در حال رقم‌خوردن است. همان‌طور که در گذشته نیز ایران حکم کانونی را داشت که تفکر یونانی و اسلامی و اشراقی را در وحدتی تجزیه‌ناپذیر شکل داد.

یکی از صفات برجسته‌ی فرهنگ ایرانی جنبه‌ی ارتباطی و میانجیگری آن است، به همان صورتی که به دین اسلام روی آوردند و ادب فارسی و اسلام را در سراسر آسیا وسعت دادند. از یک طرف با هند و تمدن‌های بودایی مرتبط باشد - به طوری که بلخ مرکز مهم اشاعه‌ی دین بودا بود- و از طرف دیگر به غرب روی آورد و با دین مهر خود، با مسیحیت به رقابت پرداخت و از طریق "مانویت" به قلب مسیحیت رخنه کرد و آگوستین را تحت تأثیر قرار داد.

انکار اسلام توسط ناسیونالیست‌ها در این سرزمین، انکار چهارده قرن تمدن و تفکر ایرانی است که با پذیرش اسلام و محبت به آل محمد (ص)در تکمیل و تلطیف فرهنگ اسلامی از تمام امکاناتِ نبوغ قومی خود مدد گرفت، و از طرفی روح ایرانی نیز خواه و ناخواه در قالب تفکر اسلامی شکفت و هنوز هم منشاء اثر است. در حالی‌که در دوران شیفتگی نسبت به غرب، روح ایرانی گرفتار فلج فکری شد زیرا روح ایرانی فرق جوهری با روح بشر غربی دارد، در حالی‌که روح ایرانی و اسلامی مکمل یکدیگرند.

موفق باشید  

26166
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز، حضرتعالی در کتب و مقالات تون از نقد عقل غربی و جزوات تان می نویسید و آن را تبیین می فرمایید. به نظرم آمد شاید مطلب این باشد که عقل غربی، انسان را حیوانی می داند که باید بوسیله جامعه پذیری و تبلیغات و روابط عمومی، به تاهل برسد و سپس تمدن بسازد و البته این تمدن بدون اتصال به ماوایی قدسی و همچنان بر مبنای مدیریت آن قوای شهوانیه و غضبانیه و به تعبیری تعادل آنهاست. اگر ممکن است کمی در این مورد توضیح بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده رویهمرفته با نگاه شما همراه هستم. در آن نوشته‌ها غرب به اعتبار روح اُمانیسمی‌اش نقد شده است و این غیر از نظر به عقل تکنیکی است که در مباحث «ماهیت عقل تکنیکی» در ۹ جلسه عرض شده. در آن جلسات، بیشتر مقاله‌ی «پرسش از تکنولوژی» جناب هایدگر مورد بررسی قرار گرفته است و جزوه‌ی مذکور که بر روی سایت هست نیز، خلاصه‌ی مقاله‌ی «پرسش از تکنولوژی» است بد نیست به آن جزوه و صوت جلسات سری بزنید. موفق باشید

26130
متن پرسش
سلام و وقت بخیر: در دو سه مورد از بیانات شما به حجاب‌های جاهلیت دوران و رفعِ حجاب‌های غلیظ تاریخِ ظلمانیِ این زمانه اشاره کردید در این مورد توضیح بیشتری می خواستم. در فضای فکری و زندگی افرادی مثل ما به اصطلاح بچه مسلمون هایی که بسیجی و انقلابی هستند این حجاب های غلیط و حجاب های جاهلیت چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم کتاب «مدرنیته و توهّم» همراه با شرح صوتی آن در این مورد می‌تواند مفید باشد. موفق باشید

26137
متن پرسش
بسمه تعالی سلام خدمت استاد گرانقدر و عرض تسلیت بمناسبت ایام فاطمیه: با توجه به این سخن بیکن که در مباحث بت های مدرنیته می گوید ما پس از مدرنیته می خواهیم جهان را نه تفسیر بلکه تغییر دهیم، آیا فرهنگ دینی و توحیدی واقعاً بدنبال تفسیر جهان و رضایت و تسلیم در برابر وضع آن است یا اینکه حرکت اصلاحی در بستر دینی هم ممکن است و تعریف آباء مدرنیته از اصلاح مطلب دیگری است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته‌ی هایدگر در مقاله‌ی «پرسش از تکنولوژی» همه‌ی مشکل فرهنگ مدرن آن است که نمی‌گذارد تا طبیعت، عطای خود را به بشر عطا کند. در این مورد خوب است به صوت مباحث «ماهیت عقل تکنیکی» که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

26100
متن پرسش
با سلام و احترام: ممنون میشم یکی از کتابهای فرانسیس بیکن برای پیگیری «نگاه ایشون به علم» رو معرفی کنید. ایشون نگاهش در علم رو در چه کتابی به طور واضح و مفصل گفته است؟ و کسی می شناسید که ایشون رو مستدل نقد یا بررسی یا تأیید کرده باشند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «فیلسوفان انگلیسی» از کاپلستون و کتاب «سیر حکمت در اروپا» از فروغی نکاتی در این مورد دارد. در ضمن می‌توانید به جزوات «فلسفه‌ی غرب» که بر روی سایت هست، مراجعه فرمایید. موفق باشید

26091
متن پرسش
سلام استاد: یه سوال خیلی ذهنم رو درگیر کرده. شما در کتابتون گفتید که اگر انتخابهای انسان مناسب روحش نباشه آدم دچار پریشانی و افسردگی و... میشه و در انتخابهای مربوط به زندگی توانایی تشخیص خوب و بد رو نخواهد داشت و همیشه در انتخابهای آینده شون دچار اضطراب میشن. یعنی دیگه یه سری اصول ثابت نخواهند داشت. در حالی که الان می بینم جامعه غرب بیشتر از ما مسلمانها به دستورات اسلام پایبند هستن در حالی که مسلمون نیستند. (بنابر گفته ی خیلی از بزرگان) می خواستم تناقض رو برام برطرف کنید. سوال دوم: شاید خیلی از غربی ها و مردم روسیه و چین بی خدا باشند چه عاملی باعث میشه اونها این چنین ناخواسته پایبند به دستورات اسلام باشند؟ مگه منطق نمیگه آهای آدمی که اعتقاد به خدا و قیامت نداری چرا دروغ نمیگی کارت راه بیافته تو که اعتقادی به قیامت نداری. چرا اینقدر تعهد کاری داری؟ یه خورده از کارت بزن تو که اعتقاد به حق الناس نداری. لطفا این سوالات رو برام حل کنید. اگر فکر می کنید مطالعه ی کتابی در زمینه شناخت جامعه غرب احتیاجه لطفا معرفی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. جهان غرب بنا به نظر متفکران غربی مثل جناب رنه‌گنون و گارودی در عالمی سراسر تهی و پوچ به‌سر می‌برند. ۲. بد نیست سری به کتاب «علل تزلزل تمدن غرب» که بر روی سایت هست بزنید. موفق باشید

26026
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و عرض تشکر از دید آزاد و دموکراسی جنابعالی نسبت به اظهار عقیده و نظرات: طوری که اینجانب برداشت کردم حضرتعالی ذیل شخصیت و فرمایشات اهل بیت تقسیم بندی نهیلیست روانی و نهیلیست روحی را اجمالا تایید کردید و از ورود به مساله به دلایلی امتناع فرمودید. لطفا نظرات تکمیلی خود را در این زمینه بفرمایید: بر این مبنا ما دو آرامش داریم یک آرامش روانی: مقتضای عدالت الهی و صفت رحمانیت الهی که نمد لهولاء خوبها ولهولاء بدها دوم آرامش روحی: مقتضای اختیار صفت رحیمیت إلهی که رسالت وسایت جنابعالی و کتابهایتان مفیدی که خواندم در زمینه انسان عالم دینی یا ادب عقل و خیال بسیار در این مفید است. اما بنظر می آید بین این دو به‌نوعی بینونیت عزلی وجود دارد در محتوا و ماهیت و از طرفی در طول هم دیگر هستند. یعنی تا روان سالم نباشد روح سالم نمی شود. ان شئت قلت «روح سالم درروان سالم است» مثلا بنده چگونه حقانیت علامه حسن زاده و آیت الله جوادی را اثبات کردم داشتم بیراهه می رفتم همه ادله جریان ضد فلسفه و عرفان درست بود اما حفظوا شیئا و غابت عنهم الاشیاء تعمق که کردم دیدم دید بسیاری از این عزیزان در مرحله روان مبتلا هستند از حضرت امام راحل تمجید و از آیت الله بهجت تمجید و نوبت که به علامه حسن زاده می رسد می شود شیطان پرست، نوبت به آیت الله قاضی که می رسد می شود کاهن یا للعجب. خوب توضیح دهید پارادوکس ارادت امام راحل و آیت الله بهجت به قاضی و محی الدین را چگونه توجیه می کنید و کذا مساله وحدت وجود و ده ها پارادوکس، علامه حسن زاده در وحدت وجود به عینه کلام حضرت امیر (ع) را می آورد پس چرا به امام علی (ع) که بنوعی وحدت وجود را تبیین می کند متعرض نمی شوید؟ دیواری کوتاه‌تر از بنده صالح خدا علامه حسن زاده پیدا نکردید!! (یاحسرتا علی العباد) هنگ کردم خدایا اشکال کار کجاست؟ خوب نمی توانیم بگوییم «فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا» چون اینان برادران ما هستند عزیزان ما هستند، پس قصه چیست؟ کلید معما ((اینان بیماران روانی هستند و باید هرچه سریعتر به طبیب روانی خود را معرفی کنند)) ریشه اش هم ناخودآگاه ست باید روان پزشک ازش بپرسم چی اذیتت کرده عزیزم ناخودآگاهش هم زبان بازمی کند چرا علامه حسن زاده حول حاملین عرش هست و من نیستم؟ چرا جوانان فوج فوج بدنبال ایشانند و مرده و زنده ما برایشان مهم نیست دقیقا همین را در کلامشان دیدم و قص علی هذا. حقانیت علامه حسن زاده همین بس که قریب یک یا دو سال هر وقت باشون تماس می گرفتند به من با محبت جواب می دادند و در طول این مدت فقط یک بار ازدستم ناراحت شد اونهم چون ساعت ده شب باشون تماس گرفتم که گفتند دیگه دیر وقت تماس نگیر. عنایت شود تقسیم بندی حقیر درباب روح و روان و احکام این دو به چه نحوی با مقام خیال و عقل و امثالهم تطبیق شود را فعلا وارد نشدم. عرایض بخش دوم: آیت الله ملکی تبریزی و امام خمینی سلام الله علیه در بخشی از دستورات سخن از طفل درون آوردند جهت تلقین آیات توحید که فرمودند وجود خود را بسان طفلی فرض کنید و آیات توحید را به او بیاموزید. آیا این طفل درون هم کودک درون است که اریک برن کشف نمودند؟ نظر شما چیست؟ احتمال می دهم حضرتعالی در این زمینه نظری نداشته باشید علی ای حال سوال مهمی است چون تحقیقات من در این زمینه را بدنبال خواهد داشت. صحبت پایانی بنظرم حضرتعالی از نومذهبیون نسل جدید هستید که با دید نسبتا باز سعی می فرمایید لااقل صحبت ها را بشنوید ولو انعکاس هم ندهید ولی گله اینجانب و دغدغه اینجانب از بعضی مذهبیون است که دارند از سفره ملاصدرا می خورند و سنگ بر ملاصدرا می زنند. ممنون از وقتی که می گذارید. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم نگاه صدرا افقی است به سوی آینده تا ما در مواجه با جهان مدرن، توانِ ارائه‌ی معارف عالیه‌ی شیعه را داشته باشیم و معطل مخالفانِ فلسفه و عرفان که تاریخِ آن‌ها گذشته است، نشویم. موفق باشید

25984
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز و عرض خسته نباشید و خدا قوت: در بحث سلوک ذیل شخصیت امام خمینی (ره) می فرمایید که متفکرین غربی باور دارند یعنی می گویند که ابژه منفعل است و این ذهن فعال است که آن را می سازد و امور بیرونی تحت تاثیر ذهنند و هر چه که خواست انجام می دهد مثلا در بحث فلسطین. اما سوالی که ایجاد می شود این است که چرا با وجود اعتقاد به امر اعتباری و خود ساخته ذهن پدر تکنولوژی غرب بیکن و پدر تفکر غرب دکارت چگونه به یک مبنا دست یافته اند علی رقم طرح ثنویت عین و ذهن چگونه این یکدستی تفکر غربی وجود دارد؟ مگر امر عدمی هم باعث تفکر می شود که یک اعتبار دارد تمدنی را جلو می برد؟ با توجه به اینکه می گویید مبنای تفکر فقط و فقط وجود است پس بی مبنایی باید عامل سردرگمی باشد تا وحدت نظر. بنابراین غرب نباید تفکر باشد. چون مبنای عدمی دارد. چگونه و از چه جهت همگی متفکرین غربی به یک مبنای بی مبنایی رسیده و جهان امروز بر طبق آن جلو می رود. چگونه یک عدم باعث پیشرفت است در بطن خود؟ یعنی تمدن خود را جلو می برد. بن بست این تمدن درونی در کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دکارت عملاً تصوری که بیکن مطرح کرد را حالت فلسفی داد و سیر تفکر غرب با همان مبنا همچنان جلو آمد تا این‌که هایدگر متذکر آن خطا شد. موفق باشید

25986
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز، با بررسی در کتاب خویشتن پنهان و آشتی با خدا یک نکته ای به نظرم رسیده مبنی بر اینکه انسان شناسی دینی در بررسی عوامل اضطراب و تلاطم و بی ماوایی بشر با آن مفاهیم انسان شناسی ذیل مباحث آنتروپولوژی متفاوته دقیقاً توجه به همان خویشتن پنهان و من انسان است که چگونه می تواند با تدبر در اشارات قرآن و شریعت در بستر عالم قدس و ملکوت حاضر شود و حتی به تعبیر حضرت رضا (ع) در یابد که قیامت حاضر و مهیاست. به عقیده ام جهان بینی توحیدی، ساحات مختلف انسان را به مثابه قطب نماهای متخلفی می داند که انسان اگر با اصیل ترین وجه بودن و هستی یعنی همان نفس ناطقه و روح مجرد و من اصیل مانوس گردد و الفت یابد و به تعبیری تمام قطب نماهای وجودی اش را در راستای همان اصیل ترین بودن و در جهت دستیابی به گوهر عبودیت و نفی انانیت در برابر رب العالمین تنظیم کند، به آن مقام بهترین آفریده و انسانیت می رسد. ولی گویی در انسان شناسی ویژه با محوریت انسان شناسی مدرنیته و اومانیسم، انسان ویژه در آن ساحات پایین وجودی اش، قطب هستی و مرکز متعالی تمام عوالم است و گویی بنده بودن و چیدن مناسبات در راستای عالم قدس از بین رفته و به همین خاطر است که به عقیده ام با بن بست هایی روبرو شده و حتی در شناخت روان و جسم بشر هم درگیر انحرافات و تلاطماتی شدند. نمی دانم تا چه حد برداشتم درست بوده اما واقعاً دو کتاب فوق از حضرتعالی تونست در درک بهتر خود اصیل و واقعی و شکستن دیوارهایی کمک کند و در انسان شناسی غرب هم افقی رو برام باز کنه. ان شاء الله که این افق واقعاً ایجاد شده باشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همین‌طور است که در نگاه آنتروپولیکال ما با انسانی روبه‌رو هستیم که در جهان هستی به هیچ اصلی متصل نیست و پذیرفته است همچنان سرگردان بماند و معنایی برای زندگی ماورای چنین سرگردانی نمی‌شناسد و به همین جهت عملاً گرفتار نیهیلیسم می‌شود با این‌که جانش نسبت به این حالت، ناراحت و نگران است. موفق باشید

25943
متن پرسش
سلام علیکم: آیت الله سید محمد مهدی میرباقری در کتابی که اخیراً نوشتند به نام کتاب «عصر جدید» که بیشتر رویکرد تبیین بیانیه گام دوم انقلاب رو داره، در باب رویکرد استحاله در برخورد با تمدن غرب می نویسند: «می‌توانیم در چهارچوب ارزش‌های خودمان، پدیده‌های نو را استحاله کنیم. منتها استحاله سطوحی دارد، از مراحل ساده تا مراحل پیچیده. ما اگر یک شیء را با نقطه‌مختصاتش آوردیم، کل آن سیستم را آورده‌ایم. ما اگر سیستم برق‌رسانیِ یک اتومبیل را قبول کردیم، کل دستگاه آن را قبول کرده‌ایم؛ مگر این‌که نقطه‌مختصاتش را عوض کنیم. تا وقتی که در نقطه‌مختصاتش تغییری ندهیم، باید کل موتور را متناسب و سازگار با همان بسازیم.» الان در شرایط فعلی ویژه اینکه رهبر انقلاب بر الگوی تمدنی مواجهه با غرب و مرزبندی دقیق با جبهه استکبار تاکید داشته اند، واقعاً در سطوح مختلف ویژه در عرصه علم و فناوری چگونه میشه جا انداخت و عملیاتی کرد این الگوی استحاله رو؟ در چه بستری و با چه ضوابطی باید این رویکرد پیاده شود تا مردم صرفاً در تئوری نباشد بلکه عملیاتی هم باشه و مردم ببینن ما نه در برابر غرب متحجریم و نه منفعل و خودباخته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خودآگاهی به موضوع آن‌طور که شهید آوینی مطرح می‌کند مهم است. مثلاً این‌که بدانیم این ابزارها فرهنگ خاص خود را دارد و باید تا آن‌جا که ممکن است بومی شوند. موفق باشید

25850
متن پرسش
سلام علیکم: آیا توسعه ی همراه با تکنولوژی پیشرفته و مدرن، با ارزشهای اخلاقی ناسازگار است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف مشکلی است. شاید مباحث «عقل تکنیکی» تا حدّی جواب سؤال‌تان را بدهد. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!