بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: غرب‌شناسی و مدرنیته

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
8008
متن پرسش
باسلام در قبل از مدرنیته سیستم ها بسیار کم و داری ساختار ساده بودند اما با پیدایش مدرنیته با سیر صعودی شاهد تکثر شدید سیستمها و پیچیدگی ساختار آن هستیم با رشد سیستم و پیچیدگی ساختار آن مدیریتی نوین پدید امده حال سوال این است که : 1- علت رشد سیستمها و پیچیدپی آن در تمدن غرب چه بوده این وضعیت نتیجه کدام یک از ویژگیهای تمدن غرب است؟ 2- باتوجه به آنکه عمده تمرکز این سیستمها انسان است . وضعیت مطروح نتیجه بسط کدام یک از مبانی مدرنیته است ؟ 3- اگر برای کنترل بیشتر این اتفاق افتاده مدرنیته ازاین کنترل چه نتیجه ای می خواهد بگیرد ؟ 4- آیا این تفکر که هدف از تکثر سیستم و پیچیدگی ساختار آن صرفا برای کنترل بیشتر جامعه انسانی است تحلیل سهل انگارنه نیست ؟ 5- تفکر اومانیستی چه نسبتی با وضعیت مذکور دارد ؟ 6- در تکنولوژی ما شاهد هستیم که بگونه ای که انسان موجودیت خود را بسط داده است آیا این نبت را هم می توان در وضعیت سیستم وساختار نیز دید ؟ 7- محتوا و یا روح حاکم بر مدیریت این سیستمها با مدیریت قبل از مدرنیته بنظر شما متفاوت نیست ؟ قبل موضوع را بصورت اجمالی طرح کرده بودم که جواب قانع کننده نبود لذا سوال را مبسوط تر خدمتتان ارسال کرده امید که بصورت مبسوط جواب بگیرم
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- این همان روح نزدیکی به شجره‌ی ممنوعه است که صورت مثالی عالم کثرت می‌باشد. حتی حضرت امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «العلم نقطة کثّرها الجاهلون» علم یک نقطه بود، جاهلان تکثیرش کردند 2- همین‌طور است. هرچند به عنوان اَکل میته گریزی از آن نباشد 3- نمی‌دانم چه فکری می کند. 4- همین‌طور است، هرچه بیشتر تلاش کند بیشتر کار را خراب می‌کند 5- انسان را از ارتباط با عالم بیکرانه‌ی وحدت جدا کردند و گرفتار کثرت نمودند، اومانیسم یعنی همین. 6- انسان در تکنولوژی توهمات خود را بسط داده و سیستم‌ها ظهور همان توهّمات است 7- همین‌طور است. عرایضی در کتاب «مدرنیته و توهّم» داشته‌ام اگر مبتنی بر آن عرایض سؤال بفرمایید راحت‌تر نتیجه می‌گیرید. موفق باشید
7961
متن پرسش
سلام استاد گرانقدر؛ من مدتها فکر میکردم نباید رمان بخوانم و رمان انسان را از فضای اتصال به حق دور می کند؛ولیکن در یکی از سخنرانی هاتان شنیدم که فرمودید حتماحتما کتاب بینوایان ویکتور هوگو را بخوانید و وقتی نظر رهبری عزیز را راجع به کتاب بینوایان دیدم تصمیم گرفتم بروم سراغ خواندنش؛ استاد سوالاتی دارم اول اینکه رهبری چند رمان خوب از نظر خودشان نام می برند و معلوم است اهل مطالعه رمان هستند؛ استاد ما با چه نگاهی و در چه فضایی رمان را بخوانیم تا بهره لازم را ببریم؟همینطور خالی از ذهن بخوانیم؟استاد چه رمانهای مفیدی دیگری را صلاح می دانید ما بخوانیم؟ راستش مدتهای مدیدی است جز کتابهای مذهبی کتابی نخوانده ام و گاهی حس میکردم چقدر دلم میخواهد کتابی دیگر بخوانم ولیکن می ترسیدم ولی تا تاکید حضرتعالی بر خواندن بینوایان مرا خوشحال کرد. سپاس از شما
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در فرهنگ یونانی که از جهتی در غرب ادامه دارد، رمان بستر اظهار نکات اخلاقی و معرفتی و اجتماعی است و جایگاه خاصی در آن فرهنگ دارد و به همین جهت بزرگ‌ترین حکیمان غربی رمان و نمایش‌نامه می‌نوشتند. مثل تولستوی، بالزاک، هوگو، هانس‌کریستین اندرسون، آلبرکامو، کابریل گارسیا، جان اشتاین، ارنست همینگوی و... موفق باشید
7944
متن پرسش
سلام وزیارت قبول وآرزوی سلامتی. استادیه سالی است که جمعی هستیم 4نفره دانشجو درتهران ومی خواهیم امسال دیگر لبیک جدی تری به مسئله ی فرهنگی که رهبری فرمودند(که خیلی وقت است فرمودندوگوش ماکرشده!) انجام دهیم(برای خودسازی خودمان وبعد دیگران)اما مشکلی که داشتیم درسال پیش والان برنامه ریزی وشروع وغایت وروش آن والویت بندی مشکلات ومسائل چون اینقدر زیاد هستند که نمی دانیم از کجا شروع کنیم وراه آن؟ درخواست:شما که چندسالی است مشکلات را دیده اید وکارهایی که کرده اید و عالم امروزه را خوب تحلیل می کنید ما بایدچه کار کنیم تا کاریکاتوری کار نکنیم ؟واز کجاشروع کنیم؟و معرفی کتب وصوت واستادی در تهران؟ باتشکر فروان.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: رهبری عزیز«حفظه‌اللّه» می‌فرمایند: فرهنگ همچون هوا است. یعنی باید به دنبال فضایی باشیم که روح‌ها را تغذیه ‌کند و از این جهت کار فرهنگی با کار تبلیغاتی تفاوت دارد. به نظر بنده ما در این تاریخ در سه موضوع باید کار کنیم؛ یکی در موضوع معرفت نفس و دیگر در شناخت جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی و سوم در شناخت غرب، تا فضای فرهنگی جامعه از اعتبارات به حقایق سیرکند. موفق باشید
7900
متن پرسش
به نام خدا با سلام و ارادت خدمت استاد با توجه به اینکه در اومانیسم و سوبژکتیویته محوریت انسان مطرح است تفاوت های این دو دیدگاه در چیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همین‌که ما در اومانیسم محور حقیقت را ذهن انسان بدانیم و معتقد باشیم محور حق و باطل و هست و نیست ذهن انسان است بدون نظر به خارج،عملاً گرفتار سوبژکتیویته می‌شویم. سلسله مباحث دکتر محمد رجبی تحت عنوان «غربشناسی -فرهنگستان سال 90-91» نکات خوبی در این مورد دارد. موفق باشید
7887
متن پرسش
به نام خدا سلام جناب استاد می خواستم لطف کنید تفاوت نگاه انتقادی شما به غرب و مدرنیته (که در کتاب سلوک ذیل شخصیت حضرت امام به خوبی بیان فرموده اید) را با نگاه پست مدرنیسم به آنها را برایم تشریح فرمایید. سلامتی و طول عمر با عزت شما را از خدای منان خواستارم.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: ما معتقد به عبور از تمدن غرب هستیم و نظر به تمدن دیگری غیر از تمدن غربی داریم در حالی‌که پست‌مدرنیسم می‌خواهد فرهنگ مدرنیته را بازخوانی کند تا امکان ادامه‌ی همان فکر و فرهنگ ممکن گردد. موفق باشید
7860
متن پرسش
هوالمحبوب سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار می خواستم بدانم در رابطه با آشنایی با فرهنگ غرب و نقد مدرنیته چه کتابهایی را از خود و دیگران پیشنهاد می کنید و چه تفکری را در این رابطه مناسب میدانید؟ ممنون
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: کتاب‌های «گزینش تکنولوژی از دریچه‌ی بینش توحیدی» و «علل تزلزل تمدن غرب» و «مدرنیته و توهم» و کتاب «توسعه‌ و فرهنگ» از شهید آوینی وکتاب‌های مرحوم مددپور و دکتر داوری خوب است. موفق باشید
7863
متن پرسش
سلام استاد.می خواستم بپرسم تلاویو و حیفا مگه مناطق مسکونی اسرائیل نیستند ؟ پس چرا باید اونجا رو بمباران کنیم ؟ تازگی با یک اسرائیلی در فضای مجازی آشنا شدم که شبهه های زیادی مطرح می کنه - شما یک سایت خوب و یا یک کتاب خوب نمی شناسین تا به من در این مورد کمک کنه؟سپاس
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: مگر مناطق مسکونی که با اخراج فلسطینی‌ها از شهر و دیارشان تصاحب شده حقی برای ساکنان غاصب آن‌ شهر‌ها ایجاد می‌کند؟ اساس کشوری به نام اسرائیل دروغ است و باید از صفحه‌ی روزگار برداشته شود. مگر به دنبال چه هستید که بخواهید آن‌ها را قانع کنید و به رسمیت بشناسید؟ هر کسی کشور اسرائیل را به رسمیت بشناسد شریک متجاوز است و شما به صورت مبنایی بایستی با او مقابله کنید. موفق باشید
7835
متن پرسش
با سلام چه نسبتی بین هواپیما و مانتویی شدن زنان ما برقرار است؟یعنی این دو چه ارتباطی به هم دارند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در نگاه انتزاعی هیچ ربطی ندارد ولی فرهنگی که آن نوع وسایل را می‌سازد نا خود آگاه روحی را در آن وسائل حاکم می‌کند که انسا‌ن‌های عادی که دارای خودآگاهی لازم نیستند عملا در فضای آن روح، در جاده‌ای قدم می‌گذارند که فرهنگ آن تکنولژی اقتضا می‌کند. کتاب «فلسفه ایدئولوژی، دروغ» از دکتر داوری نکات خوبی دارد.موفق باشید
7836
متن پرسش
با سلام با توجه به آیات "و آیه لهم انا حملنا ذریتهم فی الفلک المشحون و خلقنا لهم من مثله ما یرکبون"می توان من مثله را شامل هواپیما و ماشین دانست؟(با توجه به روح شیطانی که در ساخت آنها مدنظر بوده است این سوال را می پرسم)
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: وسایل طبیعی و یا چیز‌هایی مثل کشتی که قبلا به‌ وسیله‌ی بادبان‌ها هدایت می‌شد و حرکت می‌کرد با روحی که تقابلی با طبیعت ندارند ساخته می‌شود و از این جهت آرامش ما را مثل هواپیما و ماشین از ما نمی‌گیرد. موفق باشید
7837
متن پرسش
سلام علیکم آیا ارتباطی بین افسردگی و رفاه زدگی هست؟هرچقدر تکنولوژی پیشرفت میکند افسردگیها و خودکشی ها و دیگر کشیها و گرایش به نیهیلیسم افزایش می یابد آیا بین این دو رابطه ای هست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حتما هست؛ زیرا رفاه‌زدگی ما را در پایین‌ترین ساحت‌های عالم یعنی عالم ماده متوقّف می‌کند و از عالم بی‌‌کرانه‌ی معنویت محروم می‌نمایاند. موفق باشید
7779
متن پرسش
سلام علیکم استاد . این جمله در جواب سوال 7746 بود .قسمتی از جواب را جدا کردم این یعنی چه ؟ باید غرب شناخته شود تا معلوم شود در نظر به تمدن اسلامی چرا باید از غرب عبور کرد و پشتوانه‌ی نظری این عبور را دوره‌های غرب‌شناسی به عهده دارد در این دوره هاست که معلوم می‌شود میان بسط تکنولوژی غربی و بینش و تفکر فرهنگ ما چه نسبتی هست تا کسی به‌راحتی نگوید: این‌ها وسیله است و ما هرطور بخواهیم می‌توانیم از آن‌ها استفاده کنیم و در دل آن نوع خودآگاهی که در دوره‌های غرب‌شناسی به دست می‌آید می‌توان نظر به برکات تمدن اسلامی انداخت و این غیر از آن است که کسی گمان کند دوره‌های آموزشی غرب یک نوع انتقاد به غرب است که این عین بسط مدرنیته می باشد. مخصوصا این قسمت جواب "‌ و این غیر از آن است که کسی گمان کند دوره‌های آموزشی غرب یک نوع انتقاد به غرب است که این عین بسط مدرنیته می باشد."
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این موضوع عرض عریضی در غرب‌شناسی دارد که عبور از غرب، عبور از یک تفکر است نسبت به عالم و آدم و این غیر از انتقادهایی است که در ذیل تمدن غربی به غرب می‌شود که اصطلاحاً تحت عنوان پُست‌مدرن یک نوع بازخوانی غرب است برای ادامه‌ی غرب. ما باید متوجه ذات تمدن غرب بشویم و جایگاه تاریخی آن را با نظر به رهنمودهای آیات الهی درک کنیم تا افق ظهور مهدویت را احساس نماییم. موفق باشید
7774
متن پرسش
با عرض سلام.در سخنرانی های متعدد جنابعالی بخصوص در حوزه غرب شناسی مثلا در درس اول سی دی نقد کتاب مدرنیته و توهم ارجاعات متعددی به سخنان هایدگر می شود که منبع آنها به صورت دقیق مشخص نمی شود. برای مطالعه و اطلاع از افکار ایشان در این زمینه چه کتابهایی از ایشان را توصیه می فرمایید? اکثر کتابهای ایشان در بازار کتاب انگار در زمینه هایی دیگر هستند.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: هایدگر یک متفکر و یک تفکر است با خصوصیات خاص خودش. نمی‌توانم بگویم از کدام کتاب شروع کنید، باید مدتی با نوشته‌های او مرتبط شوید تا به یک جمع‌ بندی برسید. از کتابی که آقای دکتر داوری و سایرین از آثار هایدگر تهیه کرده‌اند به نام « فلسفه و بحران غرب» شروع کنید خوب است. موفق باشید
7746
متن پرسش
باسمه تعالی به نظر حضرت عالی چه محدودیت هایی در مورد برگزاری دوره‌های آموزشی غرب‌شناسی وجود دارد؟ چه نکاتی را در طرح این دوره ها به عنوان افق فکری و اجرایی باید در نظر گرفت؟
متن پاسخ
از آن‌جایی که در اسلام تأکید بر نظام‌سازی است و رهنمودهای اسلام در متن یک نظام اسلامی تأثیر خود را به صورت کامل می‌نمایاند و به همین جهت هم رسول خدا«صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» در اولین فرصتی که برایشان پیش آمد یعنی در مدینه، اداره‌ی جامعه را بر اساس دستورات اسلام به عهده گرفتند و باز در راستای نظام‌سازی اسلامی موضوع غدیر پیش آمد تا بعد از رحلت رسول خدا«صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» نظام اسلامی بدون سرپرست نماند، آن‌هم سرپرستی که حقیقت قرآن و اسلام را با تمام وجود می‌شناسند. با توجه به نکات قوق ؛ انقلاب اسلامی نظر به ایجاد نظام و تمدنی دارد که تمام مناسبات آن با احکام اسلامی مدیریت شود و در این رابطه وظیفه‌ی هر مسلمانی است که فعالیت دینی خود را در دو جبهه‌ شکل دهد، یکی در جبهه‌ی مقابله با تمدنی که مانع جدّی برای تحقق نظام اسلامی است که در چهارصدساله‌ی اخیر آن مانع تمدن غربی بوده است. در این رابطه باید به‌خوبی روشن شود تمدن غربی به جهت ذات مادی‌اش نه در درون خود متذکر حقایق قدسی و معنوی است و نه به خودی خود امکان ظهور تمدنی را می‌دهد که آن تمدن نظر به عالم قدس و معنویت دارد و از این جهت باید غرب شناخته شود تا معلوم شود در نظر به تمدن اسلامی چرا باید از غرب عبور کرد و پشتوانه‌ی نظری این عبور را دوره‌های غرب‌شناسی به عهده دارد در این دوره هاست که معلوم می‌شود میان بسط تکنولوژی غربی و بینش و تفکر فرهنگ ما چه نسبتی هست تا کسی به‌راحتی نگوید: این‌ها وسیله است و ما هرطور بخواهیم می‌توانیم از آن‌ها استفاده کنیم و در دل آن نوع خودآگاهی که در دوره‌های غرب‌شناسی به دست می‌آید می‌توان نظر به برکات تمدن اسلامی انداخت و این غیر از آن است که کسی گمان کند دوره‌های آموزشی غرب یک نوع انتقاد به غرب است که این عین بسط مدرنیته می باشد. محدودیت‌های دوره‌های آموزشی غرب شناسی مربوط است به اهدافی که ما در غرب‌شناسی دنبال می‌کنیم و این‌که بنا داریم مخاطب را به تعبیر مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» متوجه «باطن این تمدن مادی که ضد انسان است، ضد فطرت است» بکنیم پیش از آن‌که جوانان ما گرفتار روح غربی شوند و کار از کار بگذرد. افقی که ما در مباحث غرب‌شناسی مدّ نظر داریم علاوه بر موضوع سلبیِ نقد غربی ، موضوع ایجابی آن است و در نظرگرفتن خصوصیات تمدن اسلامی ، تمدنی که در پرتو دین اسلام زندگی زمینیِ ما را به آسمان معنویت متصل می‌گرداند و انسان را از یک‌بُعدی و یک ساحتی‌شدن نجات می‌دهد و تشریع را با تکوین هماهنگ می‌کند و از همه مهم‌تر زمینه‌ی ظهور عالی‌ترین شکل مدیریت اجتماعی یعنی ظهور حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را فراهم می‌نماید. آنچه امیدها را در این زمان چند برابر کرده نظر به تقدیری است که شما در این تاریخ با آن روبه‌روئید و آن طلوع روح گرایش به معنویت ملت‌ها است و وظیفه‌ای که ما در این مقطع ِ تاریخی به عهده داریم آن است که اگر با نگاه قدسیِ اسلام، غرب نقد نشود ملت‌ها در عین عبور از غرب معلوم نیست به کجا روی می‌آورند و اگر در متن نقد غرب، فرهنگ مهدوی به زیبایی کامل مدّ نظر قرار نگیرد، باز سرگردانی بشر به صورتی دیگر ادامه می‌یابد. از این جهت باز تأکید می‌کنم امروز، نقد غرب در پرتو نگاه اسلام به تمدن غربی ،از نان شب برای ما واجب‌تر است. موفق باشید
7754
متن پرسش
سلام علیکم استاد . من خودم از مباحث حکمی و عرفانی لذت زیادی میبرم . اما به نظر میرسید که ما یک وظیفه ی دیگر هم داریم و آن هم شناختن روحیه ی غرب است شما هم در یکی از سوالات به آن اشاره کردید که باید غرب را شناخت . از همین حیث مباحث جناب دکتر عباسی و استاد رائفی پور را که یکی در زمینه ی غرب شناسی و دیگری در زمینه یهود شناسی تبحر خاصی دارند دنبال میکنم . اما وقت زیادی از من میگرند که دیگر به مطالب حکمی و عرفانی کمتر میتوانم بپردازم .خودم هم از این موضوع ناراحت هستم . چون احساس وظیفه میکنم . چون بنده روی بچه های پایگاه بسیج کارهای تربیتی انجام میدهم و از طرفی هم همه ی آنها به نوعی درگیر و گره خورده با شالوده های فکری تمدن غرب هستند (‌بازی ‌فیلم ‌سریال ‌خانواده های مبتذل و....)احساس میکنم باید روی شناخت غرب و حیطه ی جنگ نرم بیشتر وقت بگذارم . اما استاد نمیدانم چکار کنم ؟ دل ام برای آن روزهای پر از حلاوت عبادت تنگ شده . من در مهرماه که نامه ی 31 را کار میکردم سرم تو لاک خودم بود و به کسی کار نداشتم وقتی اساتیدی مثل شما ودیگر بزرگان مثل آقای پناهیان سلوک اجتماعی را مطرح کردند و بنده آگاه شدم تصمیم گرفتم سلوک اجتماعی داشته باشم . اما همیشه هوای نفس بر من غالب میشود . دل ام برای بیانات شیرین صدرا و علامه طباطبائی و خلوت های شبانه تنگ شده است . نمیدانم شیطان است یا خیر ؟ وقتی میخواهم مطالعه ی غرب شناسی را کمتر کنم میگوید تو وظیفه داری نسبت به این بچه ها . و باید تمام غرب را بشناسی تا بتوانی برای آنها شرح بدهی . این برای خودم یک تجربه است و در این موضوع به یقین رسیده ام شیطان از طرق های مختلفی سعی در این نموده که من از حکمت صدرائی دست بردارم . این را واقعا میگویم چون به وضوح حس کردم . حال من نمیدانم چه کنم؟ من فقط میخواهم مولا صاحب الزمان راضی باشد .من اگر روزی 5 ساعت مطالعه داشته باشم به نظر شما چقدر آن روا روی مباحث غرب شناسی بگذارم . و سوال دوم اینکه دکتر عباسی و آقای رائفی پور برای شناختن روحیه ی غرب مفید است یا شما استاد بهتری سراغ دارید . ؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- در مورد غرب‌شناسی آقای شهید آوینی و مدد پور و دکتر داوری را که ما را با فلسفه‌ی غرب آشنا می‌کنند مفیدتر می‌دانم 2- برای غرب‌شناسی یک‌ساعت کافی است آن‌هم با رویکردی که در جواب سؤال شماره‌ی7746 عرض شد. سعی کنید با حکمت اسلامی کار را جلو ببرید. موفق باشید
7756
متن پرسش
سلام قبل از هر چیز خداوند منان را سپاسگزارم که مرا در مسسر مباحثات شما که همان اسلام ناب محمدی است قرار داد واکنون نیزاز وجود حاج اقا موسویان درگلپایگان بهره می بریم امانمی دانم چرا بعضی اتفاقات دل مرا میلرزاند سوال :چرا فردی مانند مصطفی ملکیان باان سابقه که خبر دارید کارش بجا ئی می کشد که میگویدپیامبر کتاب خودش رانوشت وماهم بایدکتاب خودمان رابنویسیم که البته در یک جا جواب فرموده بودید که اینها دینداریشان درذیل فرهنگ غرب می باشد اما قانع کننده نبود زیرا فردی مانند ایشان که دروس حوزه را خوانده ومدتی شاگرد استاد مصباح بوده است واحتمالا مزه دینداری را چشیده است شاید انحرافش به دلیل همان مسئله طینت باشد حال به هر دلیلی که باشد چرا علما جرات اعلان ارتداد این گونه افراد اثر گزار را ندارند ودرپایان ما چگونه باشیم تا به این درد مبتلا نشویم
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: به هرحال خداوند باید در هرکدام از ما شایستگی صادقانه‌ای را بیابد تا مفتخر به دینداری‌مان کند قرآن می فرماید: مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَلا هادِیَ لَهُ وَ یَذَرُهُمْ فی‏ طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ (اعراف/186) هر کس را خداوندگمراه سازد، هدایت کننده‏اى ندارد؛ و آنها را در طغیان و سرکشى‏شان رها مى‏سازد، تا سرگردان شوند!. این لطف بزرگی است که خداوند ما را به خودش و پیامبر و امامان«علیهم‌السلام» مؤمن گرداند. باید صادقانه دینداری کنید. در مورد بقیه ما چه می‌دانیم از صحبت‌های آقای ملکیان معلوم است از اول هم نتوانسته حق مطلب را درک کند. علماء وظیفه‌ی خودشان را خودشان می‌دانند حتماً حساب‌هایی کرده‌اند. موفق باشید
7761
متن پرسش
بسم الله با سلام خدمت استاد محترم آیا اینکه بگوییم مدرنیته در حقیقت کشف سنت های موجود در خلقت خدا بوده است مشکلی دارد؟ بگوییم آنها این سنت ها را زودتر از ما کشف کردند و بهتر استفاده کردند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: نگاه مدرنیته به عالم تحت تأثیر نفس امّاره است. بنده عرایضی در کتاب «مدرنیته و توهّم» داشته‌ام. در آن‌جا آیاتی مطرح شده که کمک‌تان می‌کند. موفق باشید
7727
متن پرسش
باسلام خدمت استاد لطفا در باره مفهوم سوبژکتیو توضیحی بیان فرمایید مفهوم سوبژکتیو را در ارتباط با اومانیسم در کدامن آثارتان می توانیم بیابیم بصورت تفصیلی مفهوم سوبژکتیو را ذیل اومانیسم کجا م توانیم بیابیم
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بحمداللّه تا آن‌جا که امکان داشته، بحث سوبژکتیویته در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» شده و وارد مقایسه‌ی آن با بحث «اصالت وجود» شده‌ایم و جایگاه اومانیسیم و نیهیلیسم نیز روشن شده. موفق باشید
7697
متن پرسش
با سلام و عرض خسته نباشید.اگر مقدور است کتابی در زمینه ی فلسفه ی علم که مورد تایید جنابعالی باشد را معرفی نمایید.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این سؤال را سعی کنید از امثال آقای دکتر سعید زیباکلام بپرسید. موفق باشید
7683
متن پرسش
باسلام با توجه به سوال 7580 در خصوص نظم مورد نظر اسلام و نظم حاصل از مدرنیته (نظم کثرت گرای ثانیه ای) اگر ممکن است توضیح بیشتری مرقوم فرمایید. با توجه به نظمی که خود حضرت امام داشتند مثلا سر ساعت بخصوصی کارهای مشخص را انجام می دادند آیا در راستای نظم موجود نیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: نظم دینی نظر به عالم ملکوت دارد و مؤمنین واقعی با هماهنگی با عالَم ملکوت خود را و زندگی را مدیریت می‌کنند و لذا هیچ وقت این طور نبوده که مؤمنین به نظم اهمیت ندهند. در آغوش ملکوت به صورتی حکیمانه جای هرکاری را تعیین می‌کردند و به همین جهت هرگز آرامش خود را از دست نمی‌دادند. مشکل امروز بشر آن است که در نظمی مکانیکی گرفتار است و در آغوش وَهم خود زندگی می‌کند و لذا با نظمی که برای خود ایجاد کرده به هیچ آرامشی نمی‌رسد زیرا این نظم را برای جوابگویی به وَهمیات خود شکل داده، با رویکردی متفاوت از رویکرد نظم قدسی. در کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچی‌ها» بحثی تحت عنوان نظم معاویه‌ای داشتیم. موفق باشید
7651
متن پرسش
باسلام بعضیها معتقدند نظرات شما در مباحث غربشناسی تا حد زیادی متاثر از جناب فردید می باشد. که شاگرد جناب هایدگر بودند. و نیز معتقدند شهیدآوینی هم یک هایدگری بوده. و نیز معتقد هستند از دل فلسفه فردید، نمی توان انقلاب اسلامی در آورد. به عبارتی فلسفه فردید، منجر به انقلاب اسلامی نخواهد شد. از طرفی این دسته نیز معتقد هستند نظرات فردید و شهیدآوینی و جنابعالی و حتی استاد میرباقری در بحث نگاه به تکنولوژی مدرن و ابزار و آلات ایجاد شده پس از مدرنیته در تضاد با نگاه حضرت امام و رهبر انقلاب قرار دارد. به این معنا که در این مباحث نمی توان و نباید به نظرات اساتید نامبرده شده مراجعه کرد. لطفا نظر خود را در مورد فردیدی بودن خودتان، و اینکه از دل فلسفه فردید انقلاب اسلامی بیرون نمی آید و همچنین تضاد نظرات شما در بحث تکنولوژی با امام و رهبری توضیح دهید با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بنده بدون آن‌که فردید یا هیدگر را بشناسم در آن حالتی که به لطف الهی مثل سایر جوانان، همه‌ی وجود خود را به حضرت امام سپرده بودم متوجه شدم حضرت امام غرب را ظلمانی می‌دانند و دائماً زشتی آن فرهنگ و آن تمدن را متذکر می‌شوند. در چنین فضایی متوجه نوشته‌های آقای دکتر داوری و آقای فردید و آقای هیدگر شدم و احساس کردم سخنان این آقایان در تبیین ظلمانی ‌بودن غرب، سخنان خوب و محققانه‌ای است وگرنه ما به لطف الهی همه‌ی نسبت خود را با حضرت امام تعریف کرده‌ایم و با بررسی‌هایی که بنده کرده‌ام نمی‌توانم بپذیرم حرف‌های آقایان منجر به انقلاب اسلامی نمی‌شود، بلکه معتقدم به ما کمک می‌کند تا تفاوت اساسی خود را با تمدن غربی بهتر بشناسیم. موفق باشید
7659
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید، نگاهی به جهان موجود است که همه چیز را دارای ذات می پندارد و اینگونه توصیف می کند که تمام جهان پیرامون و هر آنچه در آن است همه به یک عین الوجودی بازمی گردد پس هر چیزی دارای عالمی است که این عالم باید در راستای عالم توحیدی قرار گیرد. حال با این نگاه علوم نیز دارای ماهیت تعریف می شوند و در واقع گفته می شود که چون این علوم برگرفته از تفکر انسان های غربی است که از فضای توحیدی جدا هستند، پس این علوم نیز ذات غربی و شیطانی بوده و هر فرد با مطالعه این علوم از فضای توحیدی و الهی فاصله می گیرد. حال اگر اینگونه باشد و علوم دانشگاهی نیز دارای فضای غربزدگی باشند که عالم انسان ها را عوض می کنند پس چگونه فردی مثل شهید چمران از این سیستم بیرون می آید و یا اگر چمران را به فضای جبهه و جنگ مرتبط سازیم، شهدای هسته ای را چگونه می توان توجیه کرد؟؟؟ تقاضا دارم در این زمینه توضیحات کامل را بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اگر انسان با خودآگاهی به علم غربی نظر کند دیگر گرفتار وجه شیطانی آن نمی‌شود. مثل آن‌که شما وقتی دارید فیلمی را تماشا می‌کنید متوجه باشید همه‌ی حرکات و اشک و خنده‌ی افراد فیلم، یک نوع بازی است، در این صورت مسحور فیلم نمی‌شوید. اگر ما با نور شریعت با غرب برخورد کنیم نه‌تنها شیفته‌ی آن نمی‌گردیم، بلکه علم غربی را در بستری قرار می‌دهیم مثل کاری که شهید آوینی با دوربین کرد و در همین دستگاه رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: من شیطان خود را تسلیم کردم. ولی مشکل عموم مردمی‌اند که نه چمران‌اند و نه آوینی و ناخودآگاه تحت تأثیر فرهنگ شیطانی غرب قرار می‌گیرند و رهبر انقلاب«حفظه‌اللّه» در سخنان اخیر خود در 15/12/92 فرمودند: «باطن این تمدن مادی که ضد انسان است، ضد فطرت الهی است، دارد خودش را نشان می‌دهد ....... از پرده برون افتاده آن فساد باطنی و درونی». موفق باشید
7664
متن پرسش
باسلام عرض خدا قوت خدمت استاد عزیز و گرانقدر، پرسش دومی نیز از استاد داشتم به شرح ذیل که چه میشود که شخصیت های عظیمی در گذشته مانند برصیصای عابد ، زبیر ، ابن عباسی که وکیل امام حسن مجتبی علیه السلام بود ، وکیل امام کاظم علیه السلام ، شلمغانی که یار ویزه حضرت حجت ارواحنافداه بود ، و همچنین در امروزه اشخاصی همانند آیت الله شریعت مداری که مرجعیت تقلید را بر عهده داشت و علی الخصوص متفکر بزرگ آقای دکتر عبدالکریم سروش و... با این همه عظمتی که در عرصه های مختلف از جمله فلسفه ، فقه ، عرفان(شلمغانی) و... یافته بودند آن چنان زمین می خورند و آنچنان چپ میکنند که به طور کلی از مسیر حق منحرف میشوند ؟ آن هم به صورتی که امیرالمومنین علیه السلام بالای جنازه زبیری که در واقعه سر تراشیدن به امر حضرت از اولین نفراتی بود که حضور یافت ، اشک میریزند که حیف زبیر بود که از مسیر حق منحرف شد؟ یا آقای دکتر سروش که پس از متفکر شهید استاد مطهری اعلی الله مقامه الشریف حساب باز شده بود که از ایداولوژی پردازان تشیع خواهد بود اینچنین از مسیر حق به بیراهه میروند؟ خداوند به حق عظمت حضرت زهرا سلام الله علیها همه ما را از دام های شیطان برهاند و عاقبت به خیر کند که از مسیر حق منحرف نشویم و پای مکتب مولایمان امیرالمومنین علیه السلام بمیریم جان چه باشد که نصار قدم دوست کنم این متاعی است که هر بی سر و پایی دارد از لطف استاد سپاس گزارم.....یاحق
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همان‌طور که فرمودید خداوند همه‌ی ما را از شرّ نفس امّاره برهاند تا بتوانیم میل‌های آن را روز به روز ضعیف کنیم. بنده در این دو جلسه‌ی اخیر که در قم در مدرسه‌ی معصومیه داشتم موضوع غفلت از تقدیر زمانه را در رابطه با امثال آقای سروش و کدیور مطرح کردم شاید مفید افتد . آن‌ها اسلامی را می‌خواهند که مسلمانان در ذیل غرب دینداری کنند ولی انقلاب اسلامی به نور اسلام به دنبال تمدنی است غیر از آنچه فرهنگ غربی برای انسان در نظر گرفته.. موفق باشید
7641
متن پرسش
باسلام خدمت استاد بعد از ظهور عالم مدرنیسم سیستم ها بشدت افزایش یافته در عهد قدیم مدیریت هر بخش از جوامع بعهده معدود افراد بود اما در تمدن غربی فقط برای نظام بانکی صدها سیستم بانکی وجود دارد و در آن فقط برای یک بانک گمنام تعداد زیادی مدیر وجود دارد ساختار این سیستمها هم بشدت پیجیده شده اند . علت و نسبت تکثر سیستمها و پیچیدگی آن با مبانی غرب چیست ؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همین‌که نظر انسان از عالم وحدت به عالم کثرت افتاد با هزاران مسئله روبه‌رو می‌شود و همچنان در کثرات سرگردان است، این همان نظر به شجره‌ی ممنوعه بود که بنا بود آدم و حوا به آن نزدیک نشوند وگرنه باید با هزاران برگ ضعف‌ها و زشتی‌های خود را بپوشانند. موفق باشید
7643
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهر زاده جناب استادمیرباقری می فرمایند غرب فعلی توسعه یافته حکومت بنی امیه است. و نیز می فرمایند ائمه نهضت ترجمه را هرگذ امضا و تایید نکردند و نیز فرموده اند منظور از دارالحکمه های حکام بنی عباس ایجاد قطب های اجتهاد در مقابل ائمه بود . و درنهایت ایشان غرب فعلی را حکومت تام شیطان میداند در مقابل دیدگاه تمجید آقای دکتر شریعتی در رابطه با وجود آزادی در دوره خلفا که ملحدین براحتی می توانستند اظهار نظر کنند و آزاد بودند (البته فراموش کرده اند که ائمه کوچکترین آزادی نداشند) و نیز آقای رحیم پور ازغدی که غرب جدید را مدیون کسب علوم مختلف از جهان اسلام توسط غرب قرون وسطا از طریق آندولس می داند . اول خواستم نظر حضرتعالی را نسبت به مطلب حضرت استاد میرباقری بدانم دوم علت این اختلف فاحش بیناین بزرگواران که دغدغه دینی هم داشته یا دارند چبست . ایا فقط مشکل در شناخت درست از غرب است ؟ آیا شناخت درست از غرب بین عموم اهل فکر ما مشکل حادی است ؟ یا مشکل در موضوع دیگری مانند رجوع آنان به حقیقت ولایت الهیه وجود دارد ؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: مسلّم نظرات استاد بزرگوار جناب آقای میرباقری عالمانه و کارشناسانه است و باید خدا را شاکر بود از وجود چنین افرادی. ولی فکر می‌کنم این سخنان با سخنان آقای رحیم‌پور ازغدی عزیز قابل جمع است، چون اگر هم غرب حرف‌هایی دارد در رابطه با ارتباط با اسلام بود، ولی همان علوم وقتی در غرب رفته با روحیه اموی که در آن جا حاکم است، شیطانی شده و از بستر اصلی‌اش خارج گشته و آقای رحیم‌پور ازغدی مخالف این موضوع نیستند. موفق باشید
7645
متن پرسش
سلام علیکم به توفیق خدا کسی گناه فیلم دیدن را که باشدت وتکرار ان به صورت روزانه دچارش بوده به صورت معجزه وار به مدت 1 سال ترک کرده / دوباره دچارش شده باشد علت بازگشت به این گناه چیست ؟ به خودم اطمینان داشتم که دیگر باز نمیگردم به این گناه. متوجه فشاری که تحمل میکنم از باب خراب شدن این 1سال و دیگر امید نداشتن به هر مدت زمان دیگری برای اتفاق نیوفتادن هر گناه دیگری که به خیال خودمان دیگر تکرار نمیشوند هستید ؟؟؟ شانه هایتان را برای گریستن نیاز دارم / به حق حضرت زهرا سلام الله التماس دعا/ ازطرف من به خدا بگویید مرا ببخشد.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: هرگز دلواپس نباشید. صورت‌های خیالیه‌ای که با دیدن فیلم‌ها در ذهن شما جا باز کرده به این زودی گورشان را گم نمی‌کنند، هرازگاهی خودنمایی می‌کنند و بعضاً فیل شما هوای هندوستان می‌کند و حتی ممکن است ناخودآگاه دوباره خود را در ورطه دیدن آن مزخرفات ببینید. ولی اگر عزم خود را جزم کرده باشید که با فاصله گرفتن از دیدن آن فیلم ها ،از فضای با طراوت معنویت جدا نشوید، بعد از مدتی آن صورت‌های خیالیه دیگر قدرت خود را از دست می‌دهند و با طلب کامل به سوی حضرت حق سیر می‌کنید. بهترین راه همان توسلاتی است که دنبال می‌نمائید. موفق باشید
نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!