بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: نبی، امام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
38399
متن پرسش

با سلام به استاد عزیز و گرامی حاج آقا طاهرزاده دامت البرکاته: حلول ماه ربیع اول را به شما تبریک عرض می کنم سوال قرآنی داشتم ۱. در داستان حضرت یوسف علیه السلام یوسف صدیق و قصه آن حضرت علت اینکه حضرت زندان را انتخاب کرد چه بود چون در قرآن آمده حضرت یا به آن زن زلیخا تمکین می کرد یا زندان می رفت و حضرت زندان را انتخاب کرد که بهتر برای ایشان بود در آیاتی دیگر هست که حضرت یوسف چرا به آن شخص گفت که برای تعبیر خواب آمد سفارش من را به پادشاه بگوید و آن شخص یادش می رود و حضرت گریه می کنند چرا به خداوند نگفتند چرا به غیر خدا گفتند آیا این منافات ندارد چون حضرت هم معصوم هم عقل کل هست خطا و اشتباه هم ندارد؟ ۲. حضرت یعقوب خیلی حضرت یوسف را دوست داشت برادرهای آن حضرت به او حسادت کردند و او را در چاه انداختند و اذیت کردند آیا علت حسادت برادرها تقصیر نبی خدا حضرت یعقوب بود باز حضرت هم معصوم وصل به غیب هست خطا ندارد این چگونه هست؟ و آیا اینکه آن زن توبه کرد و بعد حضرت با یوسف صدیق ازدواج کرد آیا درست هست؟ ۳. در جریان قصه حضرت موسی علیه السلام اینکه فرعون غرق در دریا شد از حضرت موسی کمک خواست آن حضرت کمک نکرد و حضرت جبرییل آمد گل در دهانش زد ولی می گویند فرعون از موسی کمک خواست کمک نکرد به او از خدا نه ولی خدا گفته اگر از من کمک می خواست کمک می کردم آیا این درست یا خیر؟ ۴. آیا درست است نبوت از حضرت یوسف برداشته شده به خاطره اینکه دیر تر از حضرت یعقوب پیاده شده آیا اینها اسرائیلیات و احادیث دروغ نیست چون در قصه انبیا بسیار دست برده‌اند و بسیار جریان‌ها دروغی نسبت به انبیا علیه السلام وارد کردند و بسیار آن دروغ هست و واقعیت ندارد و احادیث زیاد از این اسرائیلیات نسبتهای ناروا ولی بی خودی دادند و الان استاد یک آخوند بی سواد آقا میری دیده‌ام نقد کرد حضرت نوح و دم از بخشش وغیره می زند با حاج آقا رفیعی بحث کردند و این آقا یک ذره سواد ندارد. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این که حضرت یوسف در زندان از آن شخص خواستند که سفارش او را بکنند. قرآن می‌فرماید: « وَ قالَ لِلَّذي ظَنَّ أَنَّهُ ناجٍ مِنْهُمَا اذْكُرْني‏ عِنْدَ رَبِّكَ فَأَنْساهُ الشَّيْطانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنينَ (42) به این معنا که شیطان از یادِ آن فرد بُرد و نه از یاد حضرت یوسف «علیه‌السلام». زیرا در آیه ۲۴ سوره یوسف متذکر می‌شود: « إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصينَ» و مخلَصین را شیطان تصرفی ندارد.۲. و مسلّماً عظمت و صفای حضرت یوسف منجر به علاقه بیشتر حضرت یعقوب به حضرت یوسف بود و این یک امر ارزشمند است. ۳. نه! ازدواجی بین حضرت یوسف و زلیخا صورت نگرفت. ۴. اساساً بحث در کمک‌خواستنِ فرعون از حضرت موسی «علیه‌السلام» در میان نبود. بلکه وقتی در حین غرق‌شدن می‌گوید ایمان آوردم به خدای بنی‌اسرائیل؛ که معلوم است که ایمانِ از سر اضطرار است خداوند در جواب می‌فرماید: « آلْآنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ» ﴿/یونس۹۱﴾ اکنون [که به نابودی خود یقین داری و زمان بازگشت به خدا سپری شده ایمان می آوری؟!] در حالی که پیش از این عصیان می ورزیدی و از تبهکاران بودی؟ و این ربطی به حضرت موسی «علیه‌السلام» نداشت. و در مورد دروغی که به حضرت یوسف نسبت داده‌اند که پدرشان و برادران در مقابل او سجده کردند. قضیه طبق آیه قرآن این است که می‌فرماید: «وَرَفَعَ أَبَوَیْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّداً» حضرت یوسف پدر و مادر خود را به تخت نشاند؛ و چون وارد شد همگى به خاطر او به سجده افتادند به اعتبار احترام به رحمت واسعه الهی. و همان‌طور که متوجه شده‌اید عده‌ای به جهت بی‌سوادی و یا مأموریتی که دارند با تمسک به اسرائیلیات موضوع را واژگون می‌کنند و حُسن کار همین است که جایگاه مخالفان نظام معلوم می‌گردد. موفق باشید 

38395
متن پرسش

با سلام خدمت شما استاد طاهرزاده: استاد شما یه اشاره اي شنبه ي این هفته به کاری که پیامبر (ص) در شب ۱۵ ماه شعبان انجام دادند کردین. میشه بگین چیکار می‌کرده؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این آدرس رجوع فرمایید. http://erfanvahekmat.com/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87/%D8%B3%D8%AC%D8%AF%D9%87_%D8%B4%D8%A8_%D9%86%DB%8C%D9%85%D9%87_%D8%B4%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D9%86 . موفق باشید

38377
متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامی: حکمت اینکه در قرآن در چندین آیه بیان فرمودند که پیامبرانی از جنس بشر قرار دادند رو لطفا از منظر خودتان توضیح بفرماید. اجرتان با آقا امام زمان (عج)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جلسه اخیر شرح سوره «تغابن» شد در رابطه با آیه «فَقالُوا أَ بَشَرٌ يَهْدُونَنا فَكَفَرُوا وَ تَوَلَّوْا». البته ان شاءالله ادامه می‌یابد. امید است که بتوانید جواب خود را دریافت کنید. موفق باشید

38369
متن پرسش

سلام: با کلی آره یا نه که بگویم یا نگویم، یا اصلا چجوری بگویم. گفتن ندارد. همانند برکه ای که روزی زلال بوده و تا حال که کوه برف انبار دست از نجوا و اشک ریختن کشیده. داستان این گونه است: من هستم، کسی که در طی ۳ سال اخیر تا چند ماه پیش حرف های طاهرزاده را به گوش آویزان کرده بوده است. از زمان زن زندگی آزادی پاسخ شما به عکس العمل جوانانی که خود شما ها در آموزش و پرورشتان... شما حرفتان چه بود؟ حتی نمی گویید این ها چه می‌خواهند چرا به خیابان آمده اند؟ سریع کمبود دین و حمد می کنید در آنها. از این به بعد می نویسید جمهوری اسلامی می‌خوانیم رژیم غاصب جمهوری اسلامی. ایران کورشِ کبیر شده ایران امام رضا! خاکی به ارزش مردمام طلا زیست. مردمان از جنس کورش. طاهرزاده مگر تو از این خاک نیستی؟ سوال من این است چگونه توانسته اید اصالت خود را نادیده بگیرید؟ اشکال ندارد پارس را به اعراب بفروشید. « صعودی فقط عرب نیست» (خمینی، خامنه ای) هم عرب هستد. اما و هزار اما که باید بگویم تاریخ نشان داده که کسی خاک دیگری را برای منافع خود تسخیر کرده است، برای این خاک نیست و باید برود. سپاه اگر خیلی خوب این خاک را می‌خواست می آمد و بجای خرج کردن برای هوا کردن ۳۰۰ موشک تا تل آویو، مدرسه ای با امکانات بنا می‌کرد تا جوانان بتوانند بدون دقدقه پیشرفت کنند. چون او با ۳۰ موشک هم کارش راه می افتاد. ولی باید بگویم که در این عصر مظلوم تر از ملت و خاک ایران نیست و نبوده، همچنان فلسطین... حرفی نیست اما چرا خیانت؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته جناب آقای دکتر شایگان، این خردِ خسروانی بود که متوجه عظمت و حقّانیت عمیق‌ترین لایه اسلام شد و اسلام را در قالب تشیع از جان و دل پذیرفت و به یاری حضرت علی «علیه‌السلام» این انسانی‌ترین انسان برآمد. پس ایران، اسلام را پذیرفت و ایران، یعنی اسلام با نمادی چون سلمان فارسی. موفق باشید

38341
متن پرسش

سلام و نور: حاج آقا ببخشید لطفا هر وقتی فرصت کردید در مورد جمله زیر منبع یا جزوه یا کتاب یا سخنرانی از خودتون بهم معرفی کنید تا ان شاءالله مطالعه کنم موضوع: دوشخصیتی بودن پیامبر، یعنی اینکه پیامبر یک شخصیت پیامبری دارد و یک شخصیت بشری (پدر و شوهر و دوست و ...) که غیر از پیامبری است عده ای می گویند پیامبر در قالب شخصیت بشری اش، اشتباه هم داشته حالا خواستم ببینم تفکیک این دو حوزه شخصیتی امکان پذیر هست یا نه و اینکه درست است یا نه؟ یا اینکه نه، باید بگوییم پیامبر در همه حالات شخصیت پیامبری داشته است؟ البته بیشتر بحثم روی تفکیک شخصیتی پیامبر است؟ و استناد قرآنی آن 🌹🌹🌹🌹

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وصف «مصطفی» حکایتِ برگزیده‌بودن رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» می‌باشد به آن معنا که وجود مقدس آن حضرت، تماماً ذیل اراده الهی عمل می‌کند. حتی آن‌جایی که در امور عادی زندگی خود حاضرند. و به همین جهت در همه ابعاد برای انسان‌ها اسوه و حجت‌اند و فرمود: «ما ینطق عن الهوی» یعنی در هیچ موردی بر اساس میل خود که جدا از نظر حق باشد، عمل نمی‌کند. کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» در این مورد گفته‌ها دارد. خوب است به آن کتاب رجوع شود. موفق باشید

38332
متن پرسش

سلام علیکم: یک بار حرم امام رضا علیه السلام بودم. عده زیادی در حرم بودند و داشتند با امام رضا علیه السلام درد دل می‌کردند. یک دفعه سوالی برایم پیش آمده که چگونه ممکن است که امام رضا علیه السلام همزمان با این‌همه زائر به صورت تک به تک و دو نفره گفتگو انجام دهد؟ پاسخ چیست؟ التماس دعا!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به وسعت روح اولیای الهی توجه داشته باشید که کاری آن‌ها را از کاری باز نمی‌‌دارد. آری! آن روح‌های بزرگ با هرکس به صورت خاص مرتبط هستند. موفق باشید

38301
متن پرسش

سلام علیکم: من تا حالا کربلا نرفتم. انگیزه و شوقی برای رفتن به کربلا ندارم. به نظر شما چرا اینقدر بی تفاوت هستم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است در این مورد سری به جواب سؤال شماره 38265 بزنید. موفق باشید

38288
متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی: زیارت اربعین تون قبول باشه ان شاءالله استاد حضرت ابراهیم (علی نبینا و آله و علیه السلام) در کدام مراتب از حضرت حق تخلل داشته است؟ در عین ثابته ی خودشان یا در حضرت الله؟ چرا که قرآن تخلل حضرت را با اسم شریف (الله) می‌فرماید : والتخذ الله ابراهیم خلیلا. استاد چقدر این مسائل شیرین است ما این مراتب را نداریم اما با یاد کردنش هم لذت می‌بریم. خدا شما را برایمان نگهدارد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین اندازه می‌دانم که حضرت خلیل الله «علیه‌السلام» مطابق آیه‌ای که متذکر شدید تمام وجود خود را نسبت به حضرت «الله» گشوده بودند و این مربوط به شخصیت آن حضرت است. جناب ابن عربی در فصّ ابراهیمی نکات ظریفی در این مورد داشته‌اند. موفق باشید

38284
متن پرسش

سلام استاد عزیز: با توجه به توجهی که شما همواره در صحبت های تان به بحث ایثار در اربعین داشته اید، متاسفانه من در تجربه های اخیر خودم این ایثار را فقط در خادمین مشاهده کردم و خیلی کم در زوار، و بالعکس به دلیل شاید خستگی ها و سختی سفر خودخواهی ها در نظر بنده از زوار کم نبود تا جایی که انگار هیچ کار فرهنگی در این زمینه نشده است. آیا نتایج مطلوب از اربعین متوقف در این رشد بین زوار هم هست؟ یا اینکه رسالت زوار و خادمین متفاوت است و همین که زوار رنج این سفر را می خرند کافی است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل حضور زائر در جای خود به عنوان کسانی که اراده کرده‌اند در آن صحنه‌ها حاضر شوند، ارزشمند است هرچند بعضاً در حرکاتِ عرفی و عادی از خود عادتاً ضعف‌هایی دارند ولی نباید اصلِ کار آن‌ها نادیده انگاشته شود و از آن طرف همان‌طور که می‌فرمایید حقیقتاً ما در آینه خُدام وارستگی‌ها و بصیرت‌هایی را می‌توانیم مشاهده کنیم حاکی از توجه به آینده این حرکت. گویا آنان به خوبی می‌دانند این حرکت چه آینده‌ای دارد و نسبت به آن آینده در هم اکنونِ خود آن آینده را به نحوی مدّ نظر می‌آورند. راستی را! خدام و موکب‌داران چه حضوری در نسبت با زوّار در خود یافته‌اند که چون کارشان تمام می‌شود، گریه سر می‌دهند؟!! https://ifilo.net/v/OoTZ6r1 در حالیکه ملاحظه می‌کنید چه اندازه تلاش دارند تا کوچک‌ترین نیاز زائر را نیز فراهم کنند. موفق باشید  

38274
متن پرسش

با سلام و آرزوی سلامتی: در سوره یس که قوم مخالف پیامبران می گویند الرحمن شما را نفرستاده یعنی الرحمن را می شناخته اند آیا منظورشان از الرحمن خدایی است که رحمتش را درک کرده اند؟ یا شخصی را که مظهر الرحمن بوده است را می شناخته اند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آنان معتقد به وجود خداوند بودند ولی معتقد به ارسال رسولان توسط خداوند نبودند. موفق باشید

38265
متن پرسش

سلام بر شما کربلایی: امروز در اربعین حسینی، این رخداد پر نور و شرایطی کاملا بی نظیر برای حضور فوق العاده انسانیت این زندگی سرشار از امید و زندگی که ما را در آینده ای روشن حاضر کرد و به ما نشان داد در این شرایط عالم اتفاقا چقدر زندگی و حقیقت حاضرتر است. هنوز از سخن حضرت اباعبدالله که در عاشورا به فرزند عزیزشان نوید پیروزی اسلام را چنین دادند: «گویا دنیا هرگز نبوده و آخرت پیوسته بوده است» سیر نمیشم. این همه سختی های ما نتیجه داد و هیچ زمان دین خدا را تا این اندازه درک نکرده بودم. دین و صراط مستقیم همان عبور از نیهیلیسم و زندگی در زندگیه حضرت حق تبارک تعالی است در این جهان. فکر نمی‌کنم هیچ زمان این اندازه خوشحال و امیدوار بوده باشم و بر این باورم خدا جای خود را در وجود ما پذیرفته و این یعنی خدا هست که هست و هرگز نخواهد رفت. این پایداری و زندگی پایدار منت خداست بر ما، بر مایی که به خدا قسم بدترین بشریت بودیم در عین بالاترین توانایی های بشری. من از خدا یک خواسته دارم که منت بر سر ما بگذارند! ما را موفق به بندگی و دین و ایمان و زندگی دینی تمام عیار خود کنند که این ناتوانی امثال بنده را به فضل و رحمت بی منت خود بر ما ببخشند ان شاء الله. دوست دارم آن مرد الهی آن شخصیت معصوم آن انسان عظیم و فوق العاده را ببینم و بشناسم و با او زندگی کنم، آن حضرتی که به یقین در تمام مخلوقات عالم رنج کشیده تر از او نیست. دلم برای اوست، از او می‌خواهم من حقیر را هم بپذیرند. از برادران و خواهران عزیزم که گشودگی دل با آنها را یافتم می‌خواهم که بدانند آنها را از وجودم و دلم صادقانه و با عشق دوست دارم پس بمانند با منی که دوستدار آنهایم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همین‌طور است. ببین که چگونه او یعنی حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» در این صحنه‌ها همه ما شده، و در جستجوی خود در او هستیم و در نسبت او با خدا، نسبت خود با خدا را جستجو می‌کنیم و نیز در نسبت او با مردم، نسبت خود با مردم را جستجو می‌نماییم که آن، رعایتِ انسانیت انسان‌ها است. و این است معنای اربعینی‌شدن. موفق باشید              

38257
متن پرسش

باسمه تعالی. سلام علیکم: در جایی از پرسش و پاسخ ها (۳۷۲۸۴) فرموده اید شمس تبریزی، مولوی، حافظ، عطار، بایزید، جنید، ابن عربی، منصور حلاج، ترمذی و... همگی شیعیانی بودند با روح و فرهنگ اهل بیت که تقیه می‌کردند. برایم سوال ست که ادعای تقیه ی برخی از این افراد را چگونه مطرح کردید با توجه به اینکه برخی از این شخصیت ها گاه تند ترین حرف ها را علیه مسلمات شیعه می‌زنند که اهل تسنن نزدند بلکه برعکس، اهل سنت نیز در آن عقاید همسو با شیعه مطالب بسیاری دارند، وجهی برای تقیه باقی می‌ماند؟ و یا گاه در سیره و رفتار بر سنتی بوده اند که یا با فرهنگ اهل بیت نه تنها همسویی ندارد بلکه نهی های فراوانی رسیده و از طرفی اهل تسنن و دیگر فِرَق اسلامی نیز آن رفتار را غیر اسلامی یا ضد اسلامی تلقی کرده اند. از طرفی تضاد واضحی میان این افراد به چشم می‌خورد از جمله اینکه مثلا جنید از فتوا دهندگان به قتل منصورست که سلطان ولد، تاج الدین خوارزمی، بابا رکن‌الدین شیرازی، عطار نیشابوری و ... تصریح کرده اند. یا ترمذی شخصی‌ست که در عداوت با اهل بیت و امیرالمومنین و شیعیان، صاحب سبک است و انکار متعدد فضائلِ اهل بیت موردِ پذیرش صحاح سته ی اهل تسنن و حتی متواتر با توهین و بد دهنی و جعل حدیث برای خلفا و نسبت شهوترانی دادن به امیرالمومنین و... را در کارنامه دارد و در عین حال خود را مصداق اهل بیت در آیه ی تطهیر می داند و حتی اظهار فرح در روز عاشورا را مطرح کرده است و ده ها جسارت و توهین و... شیعه ی در حال تقیه دانسته اید؟ و یا جناب عطار را بر چه وجهی؟ بر اساس مدح هایی که برای اهل بیت در آثار معتبرش دارد همانگونه که تصریح به مذهب خویش و مدح خلفا دارد؟ یا محتویاتِ آثاری که انتسابشان به عطار به شدت توسط بزرگان ادبیات رد شده و یا بر اساس اینکه مشرب عرفانی او را پسندیده اید؟ همچنین پیرامون منصور که حرف بسیار است و...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً در جریان هستید که در این موارد بسیار بحث شده است. به نظرم آیت الله جوادی در جلسه ۲۰۰ شرح فصوص می‌فرمودند ابن عربی در عقیده شیعه بوده است و یا آیت الله طهرانی در کتاب «روح مجرد» از قول مرحوم قاضی می‌فرمایند که ابن عربی و مولوی شیعه بوده‌اند و در عقیده و عمل، تقیه می‌کردند. و حتما در جریان هستید که جناب عطار را به جرم شیعه‌بودن از شهر هرات اخراج کردند. موفق باشید 

38252
متن پرسش

با سلام خدمت کاربران عزیز: حتماً در جریان هستید که موسم، موسم زیارت اربعینیِ حضرت سیدالشهداء«علیه السلام» است و به جهت سفر اربعینی چند روزی از پاسخگویی به سؤالات کاربران محترم معذور هستیم. با آرزوی توفیق برای همه رفقا و امیدواری به دعایتان در امر بهره مندیِ هرچه بیشتر در سفری که معلوم نیست آسمان به زمین آمده است و یا زمین را آسمانی کرده است!! فدای آنهایی که در حال پیاده روی هستند و از آن بیشتر، فدای دلدادگانِ جامانده که با اشکهایشان گامهایی به سوی عرش در قرب امام برای خود به میان می آورده ند. موفق باشید

متن پاسخ

با سلام خدمت کاربران عزیز: حتماً در جریان هستید که موسم، موسم زیارت اربعینیِ حضرت سیدالشهداء «علیه السلام» است و به جهت سفر اربعینی چند روزی از پاسخگویی به سؤالات کاربران محترم معذور هستیم. با آرزوی توفیق برای همه رفقا و امیدواری به دعایتان در امر بهره مندیِ هرچه بیشتر در سفری که معلوم نیست آسمان به زمین آمده است و یا زمین را آسمانی کرده است!! فدای آنهایی که در حال پیاده روی هستند و از آن بیشتر، فدای دلدادگانِ جامانده که با اشکهایشان گامهایی به سوی عرش در قرب امام برای خود به میان می آورده ند. موفق باشید

38251
متن پرسش

بسمه تعالی. سلام علیکم: با توجه به این‌که می‌فرمایید حضور اربعینیِ این سال‌ها، حاضرشدنِ انسان‌ها در وسعت حیات توحیدی خاصی است که در این تاریخ به میان آمده است؛ جایگاه ما جاماندگان از این میدان که تنها می‌توانیم در روز اربعین با پیاده‌روی خود به سوی گلزارها و گلستان‌های شهداء حرکت کنیم، کجاست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم حضور در این راهی است که در مقابل ما گشوده شده است آن‌هم به سوی روحانیتی که حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» مقابل ما گشودند و با توجه به روایاتی که تأکید بر زیارت آن حضرت در اربعین دارد؛ این گشودگی بیشتر در مقابل ما به ظهور می‌آید. حال ماییم و مدّ نظرقراردادنِ حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» چه در مسیری که به کربلا ختم می‌شود و چه در مسیری که به شهدایی ختم می‌شود که منوّر به نور شهادت حضرت امام حسین «علیه‌السلام» هستند. البته معلوم است که اگر بتوانیم در مسیری حاضر شویم که به کربلا ختم شود، چرا آن‌جا نباشیم؟ بحث بر سر آن است که آیا در این زمان می‌توان به همان صورتی که می‌فرمایید به یک معنا در آن میدان و در این تاریخ حاضر شد؟ مهم حضور در تاریخی است که در حال شروع و گشایش است. در آن صورت جاماندگان به هیچ وجه جامانده نیستند. دل‌های مشتاقی که از ماه‌ها قبل در انتظار سفری ملکوتی‌اند؛ جا نمی‌مانند، هرچند محدودیتِ عالم خاک زنجیر به پایشان بسته باشد. «بُعد منزل نبود در سفر روحانی». اینان همان «دل دادگانند» نه «جاماندگان». به اندازه حسرتی که از نرفتن دارند، آن حسرت، آنان را بیشتر از رفتن‌های معمولی در آن‌جا حاضر می‌کند. و در این رابطه می‌توان گفت: خوشا به حالِ دل‌دادگانِ جامانده. موفق باشید

38247
متن پرسش

سلام استاد بزرگوارم: خدا قوت. استاد جان با توجه به اینکه در تاریخ نیست انگاری هستیم چطور نماز با حضور قلب بخوانیم؟ خدا از ما همچون اقوامی که در چنین تاریخی زندگی نکردند توقع دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! و صد آری! همین‌که متوجه شدیم ظرفیتی بیش از ایمان دیروزین داریم، این شمایید که به دنبال آن ایمان، راهِ حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» مدّ نظر می‌آید. و در این مورد خوب است به سؤال و جواب شماره 20694 تحت عنوان «اربعین؛ چشم‌اندازِ عبور از نیهیلیسم دوران» رجوع فرمایید. موفق باشید

38241
متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: چه کنیم همانگونه که پیر هستیم پیریمان را ببینیم و جوانی کنار نگذاریم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه بیشتر به سیره اولیای الهی نظر کنیم و خود را در شخصیت آنها حاضر نماییم؛ بیشتر در آنچه بنا دارید حاضر شوید، حاضر خواهید شد. رجوع به جزوه «رجوع به هویت شیعه در تاریخ اسلام»  https://lobolmizan.ir/leaflet/360?mark=%D9%87%D9%88%DB%8C%D8%AA  جهت شروع کار خوب است و سپس به کتاب «انسان ۲۵۰ ساله» مربوط به سخنرانیهای رهبر معظم انقلاب بپردازید. موفق باشید

38239
متن پرسش

خدمت جناب استاد اصغر طاهرزاده با سلام و احترام: به مناسب اربعین حسینی سؤالاتی خدمت جنابعالی داشتیم در صورت امکان سوالات ذیل را برای این گفتگو بررسی بفرمایید. از حسن نظر شما بسیار ممنونم.

متن پاسخ

۱. به عنوان سرآغاز بحث بفرمایید که اساسا نسبتی بین شرکت در مناسک (مراد ما در این مصاحبه از مناسک مربوط به عزاداری سیدالشهدا و مراسم اربعین، زیارت، اعتکاف، مراسم احیا و مواردی از این دست است) و رشد فضیلت های اخلاقی وجود دارد و ما باید از مناسک چنین انتظاری داشته باشیم؟ چون علی‌رغم چشمگیر بودن شرکت مردم در مناسک گویا وضعیت مناسبی در مولفه هایی نظیر صداقت، اعتماد، خیرخواهی و... در ایران وجود ندارد؟ چرا شرکت در مناسک به رشد این فضیلت ها منجر نشده

باسمه تعالی: سلام علیکم:  جواب ۱: در این‌که مناسک دینی نوعی حضور در میدان اُنس بیشتر با حقایق عالیه و انوار مقدسه است؛ بحثی در آن نیست. و در این‌که اگر متوجه هدف اصلی مناسک نباشیم بعد از مدتی به صورت عادت در می‌آید؛ در این نیز بحثی نیست. می‌ماند که انسان‌ها در شرایط جدید به دنبال حضور و امری هستند که نه عادات دینی آنان را قانع می‌کند و نه می‌دانند چه می‌خواهند. و لذا حضور در مناسک دینی در چنین موقعیتی با نوعی سرگردانی همراه است و وظیفه ما در این شرایط آن است که متذکر این افراد باشیم که اگر با سجایای اخلاقی لازم در این مناسک حاضر شوند، بهره‌های زیادی که به دنبال آن هستند برایشان حاصل می‌شود و آن، همان حضور در حالات معنوی می‌باشد به صورت حضوری و نه حصولی. بشر جدید در جایگزینی این نیاز به اجتماعاتی پناه می‌برد با انواع سرگرمی‌ها.
سوال ۲: در سال های اخیر بر اساس پایش ها با توجه به اینکه تغییر محسوسی در اعتقادات و باورها نداشته ایم اما گویا شکل عمل به دینداری تغییر پیدا کرده به طوری که تقید به شرعیات و فرائض کم رنگ شده و به جای آن مناسک برجسته و به متن آمده است. به طور کلی جستجو برای امر معنوی در دنیا نیز افزایش یافته است و در ایران نیز این بعد همیشه برجسته بوده که در قالب عواطف دینی یا تجربه های دینی مانند زیارت و ... بروز و ظهور پیدا می کند. این تغییر رویکرد از چه حیثی است و چه دلایل اجتماعی و فرهنگی دارد؟ 
جواب ۲: همان‌طور که عرض شد باورهای دینی که قرائت خاصی از دین بود بشر دیروز را قانع می‌کرد و از آن جهت مقیّد به دستوراتی بود مبتنی بر آن باورها. در حالی‌که بشر امروز با سوبژه‌شدن خود، جهانی است که باید همه چیز را در خود تجربه کند و اگر نتواند در درون خود به هویتی متعالی دست یابد ناخودآگاه نسبت به اعمال شرعی که در ذات خود عامل تثبیت باورها می‌تواند باشد؛ سست می‌گردد. امری که ما باید از قبل پیش‌بینی می‌کردیم که باید سخنان ما برای نسل امروز، سخنانی باشد که جواب چون و چراهای آنان را بدهد. سخن در این است که آیا می‌توان از مختصاتِ انسانِ جدید غفلت کرد؟ و یا باید با نظر به مختصات انسان جدید، به وسعتی که آخرالزمان برای انسان متذکر شده‌است، فکر کنیم؟ امام سجاد «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلِمَ أَنَّهُ يَكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ مُتَعَمِّقُونَ‏ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْآيَاتِ مِنْ سُورَةِ الْحَدِيدِ إِلَى قَوْلِهِ وَ هُوَعَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُور» خداوند مى‌‏دانست در آخرالزمان اقوام متعمّقى مى‏‌آيند كه براى آن‏ها سوره توحيد و شش آيه اول سوره حديد را نازل كرد. آیا ما در تاریخ خودمان توانسته‌ایم باب نظر به سورۀ توحید و شش آیه اول سوره حدید را باز کنیم؟ این‌که خداوند در عین بودن و در همه‌جا بودن یعنی در «احدیت» خود، «صمد» است و همه به سوی او هستند، امری است که انسانِ جدید در تقدیر تاریخی خود به دنبال آن است و می‌خواهد در عین حضور در آغوشِ احدیتِ خدا، رفتن به‌سوی خدا را در نزد خودش حس کند. یکی از اساتید معارف اسلامی می‌گفتند: «من هروقت مباحث کتاب "معارف" را می‌خواهم تدریس کنم، دانشجویان چندان توجه نمی‌کنند. اما وقتی موضوعاتی که در کتاب «آداب‌الصلاة» حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» است را مطرح می‌کنم، همه توجه می‌کنند. به نظر بنده علت این امر آن است که مطالب کتاب «آداب الصلواة» با بودن و اگزیستانسِ خود دانشجویان رابطه دارد و بودن خود را در تذکرات آن کتاب احساس می‌کنند. ولی در کتاب «معارف اسلامی» بیشتر با باورهای ذهنی خود روبه‌رو هستند و احساس درونی و حضوری برای آن‌ها به‌وجود نمی‌آید.
سوال ۳: بر اساس آخرین پیمایش ها ۵۸ درصد پاسخگویان خیلی زیاد یا زیاد تمایل دارند در پیاده روی اربعین شرکت کنند، با توجه به پر رنگ بودن انگاره هایی نظیر افول دینداری در همان پیمایش ها، این تناقض چگونه قابل توضیح است؟ 
جواب ۳: همواره «حقیقت» در تاریخ، مطابق ظرفیت و نیاز آن تاریخ ظهور می‌کند و در همین رابطه قرآن می‌فرماید: «يَسْأَلُهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ؛» هر آنچه در آسمان‌ها و زمین است از او- یعنی از خداوند- تقاضا دارند و او هر روز و روزگاری به شأنی مطابق طلبِ آن‌ها جوابگوی آنان است. عجیب است که طلب ازسوی آنچه در آسمان‌ها و زمین است شروع می‌شود و جالب اینجاست که می‌فرماید خداوند در هر مرحله از تاریخ به شأنی مطابق نیاز مخلوقات به ظهور می‌آید. اگر «یوم» را «تاریخ» معنا کنیم، به این نتیجه می‌رسیم که خدا در هر تاریخی مناسبِ همان تاریخ تجلی پیدا می‌کند و اگر نتوانیم در آن تاریخ مطابق آن زمانه با خدا ارتباط برقرار کنیم، با حقیقتِ آن تاریخ که همان انوار الهی و شئونات ربّانی است، ارتباط برقرار نکرده‌ایم. اگر با آیات و روایات در تاریخ حاضر باشیم، می‌توانیم سخنانی بگوییم که دقیقاً همان مطالبی است که نیاز افراد است و در هیچ جای دیگری نمی‌توانند آن سخنان را بیابند. آیا «حقیقت» در هر زمانه‌ای همان افقِ گشوده‌ای نیست که ما را هم در بر می‌گیرد؟ چرا حقیقت را در حدّ یک مفهوم تقلیل دهیم؟ بنده همیشه در رابطه با نظر به «حقیقت»، رخداد اربعینیِ اخیر را مثال می‌زنم که چگونه در آن پیاده‌روی، ارادۀ الهی شما را در بر می‌گیرد و در این خصوص داریم همین‌که زائر از خانه‌اش حرکت کرد، فرشته‌ها به‌سراغش می‌آیند و او را دربر می‌گیرند. در تاریخ انقلاب اسلامی نیز ما در ذیل ارادۀ الهی قرار گرفته‌ایم و لذا باید خودمان را در آغوش خدا احساس کنیم. اگر در شرایط اربعینیِ اخیر از کسانی بپرسید چرا به کربلا می‌روند، به‌نظرم هر جوابی بدهد جواب نیست! زیرا در حضوری قرار دارد که گزارش از آن با کلمات ممکن نمی‌‌باشد. به قول آیت‌اللّه حسن‌زادۀ آملی «رحمۀ‌الله‌علیه»: «حلوای تن‌تنانی تا نخوری ندانی». یعنی امری است که باید در آن حاضر شد. و در این حضور نیاز به معرفتی دارد که آن معرفت، عباداتی را پیش می‌آورد که اتفاقاً سخت بدان نیاز دارد. ولی ما نتوانسته‌ایم رابطه‌ای که بین آن حضورِ معنوی و عبادات برای آن افراد پیش می‌آید را درست تبیین کنیم. زیرا هنوز در تبیین معارف دینی در محدوده مفاهیم و علم کلام با آن ها سخن می گوییم که بحث در این مورد مفصل است. در کتاب آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ می شود. عرض شده «آن وقتی تفکر به تذکر و حضور بازگشت دارد که موضوعِ مورد تفکر «وجود حقایق» باشد و نه «مفهوم حقایق» و این با به صحنه آمدن قلب به جای عقلِ مفهوم گرا ممکن است و در این حالت است که تقاضای هدایت به سوی صراط مستقیم تمام وجود انسان را فرا می گیرد و انسان، آمادگی قدم زدن در راهی را پیدا می کند که او را به قرب حق نایل گرداند، قدم زدن در نفی همه تعلقات، تا فقط خدا برای او بماند. این راه، راهی است خاص که با فرهنگ حضوری- قلبی اهل البیت ممکن است. یعنی نگارانی که در هیچ مدرسه ای درس نخواندند ولی «به غمزه مسأله آموزِ صد مدرس شدند».
سوال ۴: آیا ربط وثیقی میان فربه شدن مناسک و کم شدن عمل به شریعت وجود دارد؟ چراکه گویا شرکت در مناسک دم دست ترین و راحت ترین شکل دینداری و پاسخی به نیاز معنوی مردم باشد و به نوعی جایگزین دینداری شریعت محور شده است. یا بالعکس این مناسک مقوم دینداری است؟ آیا فربه شدن مناسک را باید موید شکل گیری مذهب عرفی نزد عامه مردم قلمداد کرد، که به مناسک و مراسم ثانویه بیشتر از واجبات اهمیت می دهند؟ 
جواب ۴: همان‌طور که عرض شد بشر با سوبژه‌شدن خود گرفتار نوعی نیست‌انگاری و تنهایی شده است و برای جبران این تنهایی خود را در انواع سرگرمی‌ها وارد می‌کند. حال این ماییم و توجه به این امر که چگونه از طریق مراسم و مناسک خود متذکر باشیم به جای تبدیل مناسک به سرگرمی و فرار از تنهایی، می‌توان با حضوری اصیل و معارفی عمیق آن انسان را در وسعت معنویت آخرالزمانی‌اش حاضر کرد و با معارفی مانند «معرفت نفس» جهان او را جهانی حساس و گسترده نمود و از این طریق راهی برای دیگر انسان‌ها به ظهور آورد که آن راه، راهِ عبور از نیست‌انگاری و نیهیلیسم است و حقیقتاً مراسمی که نظر به حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» دارد، استعدادِ به خودآمدن انسان‌ها را در وسعت حیات توحیدی در تاریخ را به انسان می‌دهد.
سوال ۵: متاثر از اربعین ما راهپیمایی جاماندگان را داریم، آیا شکل گیری این نوع پیاده روی را می توان تغییر در مناسک نامید؟ اگر پاسخ مثبت است ریشه این تغییر در چیست؟ 
جواب ۵: به نظر می‌آید ابتکار خوبی است زیرا اگر شرایط اربعینیِ اخیر را حضور در تاریخی بدانیم که انسان برای احیای فرهنگ شهادت به میدان آمده است، حرکات اخیری که افراد در روز اربعین از اقصی نقاط شهر به سوی گلزارها و گلستان‌های شهدا حرکت می‌کنند، عملاً خود را در آن فضا و در آن تاریخ قرار داده‌اند و در حس حضور تاریخی خود همچون احیاء‌کنندگان اربعین در صدر اسلام، سعی دارند سنت احیای فرهنگ شهادت زنده بماند، به همان معنایی که حرکت به سوی حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» نوعی زنده‌ نگه‌داشتن آن حماسه بود. مهم، حضور در این تاریخی است که در حال شروع و گشایش است. حال هرجایی که ما نسبت به این حضور در این تاریخ برایمان پیش آمد؛ حاضر خواهیم شد و معنای انتظار، همین است و از این جهت فرموده‌اند در آنچه امروز برایتان تکلیف است کوتاهی نکنید، تا نسبت به آنچه فردا برایتان پیش می‌آید. در اربعین؛ جایی برای جاماندگی باقی نمی‌ماند. جامانده کسی را گویند که یا دیر می‌فهمد یا دیر اقدام می‌کند. دل‌های مشتاقی که از ماه‌ها قبل در انتظار سفری ملکوتی‌اند، جا نمی‌مانند هرچند محدودیت عالم خاک زنجیر به پایشان بسته باشد، «بُعد منزل نبود در سفر روحانی». اینان همان «دل‌دادگانند» و نه «جاماندگان». موفق باشید

38230
متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: منافقین به چه نوع خبرهایی معتقد نیستند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منافقین به اصل حضور پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» به عنوان راهی توحیدی در مقابل بشر معتقد نیستند. موفق باشید

38223
متن پرسش

«اللهم الرزقنا زیارة الحسین علیه‌السلام فی الاربعین» سلام علیکم: ابتدا قسمتی از روایت حضرت صادق علیه‌السلام رو تقدیم می کنم و سپس پرسش خودم را مطرح می کنم: امام صادق علیه‌السلام به زراره می فرمایند: «...هیچ چشم و اشکى نزد خداوند محبوب تر از چشم و اشکى نیست که بگرید و بر آن حضرت جارى گردد. و هیچ گریه کننده اى نیست که بر آن جناب بگرید مگر آنکه گریه اش به حضرت فاطمه علیها السلام رسیده و آن بانو را یارى مى کند و نیز گریه اش به حضرت رسول خدا صلى الله علیه و آله رسیده و بدین وسیله حق ما را ادا کرده. و هیچ بنده اى نیست که روز قیامت محشور شود مگر آنکه چشمانش گریان است غیر از گریه کنندگان بر جدم حضرت حسین بن على علیه السلام! چرا که ایشان در حالى که چشمانى روشن و باز و همراه با اشکی خنک که بیانگر ملاقاتی همراه با شادی است دارند محشور مى گردند و بشارت مرتب ایشان را ملاقات می کند و شادى و سرور در جمال ایشان جلوه گر و آشکار است. اما در همان حال مردم در فزع و ناراحتى بوده ولى ایشان از هر غم و محنتى در امان هستند، مردم متفرق و پراکنده و پریشان و در معرض حساب بوده ولى ایشان در زیر عرش و سایه آن به یاد حسین علیه السلام بوده و درباره آن جناب به گفت و شنود و حدیث مشغولند. از ناملایمات و ناراحتی هاى روز حساب هم هیچ خوف و هراسى ندارند! به ایشان گفته مى شود: داخل بهشت شوید ولى آنها از ورود به بهشت امتناع نموده و مجلس ذکر و یاد حسین علیه السلام را اختیار مى کنند، فرشتگان و حورالعین به آنها پیغام مى دهند که ما با ولدان مخلد مشتاق شما هستیم ولى ایشان از فرط سرور و نشاط و کرامتی که در مجلسشان دارند سرشان را بالا نکرده و حتی به آنها نگاه هم نمی کنند!...» استاد با توجه به اینکه به گفته سالار شهیدان همت انسان باید متعالی باشد و خدای متعال همت های بلند را دوست دارد، برای اینکه انسان به مقامی که این روایت اشاره کرده برسد، چه راهی را باید طی کند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در نظر به انسان‌های کامل یعنی ائمه «علیهم‌السلام» است که در حضرت امام حسین «علیه السلام» تا حدّی به جهت شرایط تاریخی‌شان از اجمال به تفصیل آمده‌اند و باید متوجه بود؛ انسانِ آخرالزمانی، انسانی است که از سیطره اندیشه‌های معمولی که امکان تردید در آن‌ها هست، رهایی یافته تا با اصل‌ترین اصل‌ها روبه‌رو شود که آن انسانیت کامل است، انسانیتی که بالاتر از آن ممکن نیست و این یعنی نظر به اولیای الهی در نمادهایی همچون علی «علیه‌السلام» و سیدالشهداء «علیه‌السلام»، و لازمه چنان حضوری عبور از هر آن چیزی است که در آن توهّمات ساخته ذهن پنهان است، حضوری که مانع می‌شود تا انسان در گرداب نومیدی و انکار فرو غلتد. حضوری که این روزها می‌توان در حرکت اربعینی آن را تجربه کرد و از آن به بعد با آن حضور در همه زندگی به‌سر برد، در عین همراهی با مردم غزه. عرایضی اخیراً تحت عنوان «رسانه، اربعین و آینده ای که در پیش است» شده است. امید است موجب درک بیشتر تاریخی شود که در دل انقلاب اسلامی منجر به تولد انسانی باشد که انقلاب اسلامی در آینده خود در پیش دارد. https://eitaa.com/matalebevijeh/17417موفق باشید          

38220
متن پرسش

با سلام! حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، مظهر اسم الله است. منظورم این نیست که خداوند به شکل حضرتش در آمده است. من می‌خواهم بگویم که حضرتش آن حقیقت بالفعل اسما است. حاوی اسم الله است. وقتی که حصرتش ظهور کند، تمام اسمای الهی به صحنه می‌آید. الله خودش در نظام تشریع و تکوین ظهور خواهد کرد. الله از طریق حضرتش ظاهر می‌شود. الله از آدم تا خاتم می‌خواست ظهور کند. در زمان هر پیامبری الله می‌خواست ظهور کند. این ظهور شدت و ضعف داشت تا این که در زمان پیامبر خاتم (ص) به اوج شدت رسید. این ظهور بعد از ایشان به علی (ع) و سپس به یکایک امامان معصوم علیهم السلام به گونه های گوناگون ظهور یافت و آخرش و اوج ظهور الله در زمان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به صحنه می‌آید. انقلاب اسلامی ایران ابتدای تجلی و ظهور اسم الله است. وقتی می‌گوییم که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ظهور می‌کند به این معناست که اسم الله ظهور خواهد کرد. هدف از خلقت جهان، ظهور الله در نظام تشریع است که این با حجت خدا امکان پذیر است. الان نور انقلاب اسلامی ایران یک پرتویی از نور وجودی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌باشد که دارد پرتو افشانی می‌کند. از زمان آدم تا کنون اسم الله در پی ظهور بوده است والان در انقلاب اسلامی ایران به اوج خودش خواهد رسید. نور الله مربوط به سرزمین خاصی نیست. هرجا زمینه باشد تجلی می‌کند. نظر شما در باره متن فوق چیست؟ لطفاً ایرادات آن را بیان کنید! با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نکته خوبی را متذکر شده‌اید بخصوص که حضرت امام خمینی در آخرین پیامشان متذکر شدند که: «انقلاب اسلامی‌ ایران مقدمه و شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام، به پرچمداری حضرت حجت (ارواحنا له فداه) است.» موفق باشید

38208
متن پرسش

سلام استاد جانم: اگر کسی بسیار طالب رفتن پیاده روی اربعین باشد ولی به علت مشکل قلبی که داشته باشد ترس از رفتن داشته باشد باید چه کند؟ و البته تجربه اربعین را داشته باشد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر چنین احتمالی را می‌دهید بهتر است از رفتن صرفه نظر کنید زیرا روح، در این حالت به جهت اضطرابی که دارد نمی‌تواند بهره لازم را ببرد. موفق باشید

38184
متن پرسش

با سلام و رحمت: از چه بُعدی اشک برای اباعبدالله ارزشمند هست که با یه قطره ی آن غوغا می‌کند؟ هر چی فکر می‌کنم می‌بینم که صحنه ی کربلا همه اش زیبایی هست و حسین در اوج قرار دارد. و باید برای خود اشک بریزیم که از حسین دوریم ولی گفته اند در مجلس روضه فقط برای اباعبدالله اشک بریزید. امام حسین در کربلا در اوج عزت، پس گریه برای کدام بُعد؟ امام حسینی که تمام خود را برای خدا داد و مورد رضایت خداوند قرار گرفت، و فرزندانش یکی از دیگری برتر، پس گریه برای چی؟ گریه باید برای خودمان باشد که نه خودمان آنگونه هستیم و نه فرزندانمان که در این زمانه از دین و حسین فاصله گرفته اند. باید بگیم که ای حسین تو که گریه نداری چون همه چیزت در اوج بود، خوش بسعادتت! پس باید، برای خودم و فرزندان جامعه ام گریه کنم که از شما دوریم پس اشک خالص فقط برای حسین در مجلس روضه برای چی میشه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به بحث «جایگاه اشک بر حسین (ع)» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
 https://lobolmizan.ir/quest/27738?mark=%D8%AC%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87%20%D8%A7%D8%B4%DA%A9%20%D8%A8%D8%B1%20%D8%AD%D8%B3%D9%8A%D9%86  
 

38179
متن پرسش

بنام خداوند بخشنده و بخشایشگر. سلام و درود و نور و رحمت الهی تقدیم به پیشگاه حضرت حجت ارواحنا له الفدا و استاد مهربان آقای طاهرزاده. حضرتعالی در مباحث «درک حضور تاریخی اصحاب امام حسین علیه السلام» جلسه سوم در دقیقه ۴۳ فرمودید: که حضرت حسین علیه السلام در شب عاشورا به اصحاب خود فرمودند: « اگر کسی بدهی دارد از جمع ما برود چون حضور چنین فردی در بین ما باعث می‌شود که ....»، آیا همه اصحاب می‌دانستند از قبل که برای شهادت می‌روند و باید بدهی هاشون رو مثلا همچون زهیر پرداخت کرده باشند؟ یا اینکه اون لحظه شب عاشورا که فرصت ادا کردن دین و پرداخت بدهی ها نبوده؟ پس چطور آقا امام حسین علیه السلام چنین خواستن ای از اصحاب داشتند؟ ممنونم میشم توضیح بفرمایید. یاعلی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً شرایط آن زمان طوری بود که عموماً افراد بدهی بر گردن خود نمی‌گذاشتند مگر موارد استثناء و حضرت متذکر همان موارد استثناء بودند. موفق باشید

38178
متن پرسش

سلام وقت بخیر: یکی ازسوالاتی که سالهاست درذهن من است این است که همه از نماز ظهرعاشورای امام حسین (ع) میگن، ولی گفته نشده که آیا نمازعصر راهم خواندند وبه شهادت رسیدند یا آن زمان طبق روشی که الان اهل سنت دارند نمازعصر با فاصله خوانده میشده و هنوز زمان آن فرا نرسیده بوده است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن زمان شیعه و سنی عموماً نماز ظهر و عصر را جدا می‌خواندند هرچند که رخصتِ جمع آن نیز بود. موفق باشید

38159
متن پرسش

سلام استاد: با توجه به این که جمعبت زیادی در پیاده روی اربعین شرکت می کنند دولت از صندوق بازنشستگی و بیت المال هزینه ی زیادی می کنه تا به نحو احسن برگزار بشه این در حالی ست که عده ی زیادی اعتراض دارند و واضح و بلند اعلام می کنند که ما راضی نیستیم حقمون در این مراسم نمایشی خرج بشه و حرامه من دلم می خواد شرکت کنم ولی از حق الناس واهمه دارم چکار کنم تشخیص درست و نادرست برام خیلی سخته لطفا کمکم کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن‌جایی که افراد مطلع می‌گویند، جریان درست برعکس آن است و اتفاقاً پولی که از زائر در این مورد گرفته می‌شود منافع زیادی برای مراکز مربوطه دارد که بنا نیست بنده نام ببرم. 

نمایش چاپی