بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: امام خمینی(ره)، انقلاب اسلامی، تمدن اسلامی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
20418
متن پرسش
سلام: خدا قوت، عباداتتان قبول: این فرمان امام خامنه ای مبنی بر آتش به اختیار بودن حقیقتا من را دیوانه کرده. می دانم باید کاری کرد و مؤثر بود. می دانم که وقت نشستن نیست. ولی نمی دانم چه باید بکنم. می ترسم که از غافله عقب بمانم. که مانده ام. وقتی فعالان فرهنگی، شهدا و ... را می بینم بیشتر احساس ضعف و بی اثری می کنم. چه کنم استاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خود را با معارف حقه و تدبّر در قرآن و روایات آماده نگه دارید تا وقتی در مسیر وفاداری به انقلاب اسلامی اموری پیش آمد، بهترین انتخاب را داشته باشید. موفق باشید

20411
متن پرسش
(ضمن عذرخواهی از سوال کننده محترم، متاسفانه در حین ویرایش سوال و طبقه بندی آن، به دلیل از دسترس خارج شدن چند ثانیه ای قسمت مدیریت سایت و قصور در ذخیره متن سوال ویرایش شده، قسمت ابتدایی سوال بطور ناخواسته حذف گردیده است) ادامه سوال: .... در این میان شخصیتی با سابقه و صاحب نفوذ وجود دارد که به جرات می توان گفت اگر او و حمایتها و دولت و تفکرش نبود هرگز جریان نفوذ و استحاله و سکولار نمی توانست تا این حد در اجتماع نفوذ کند و زندگی اشرافی غیر انقلابی و غیر متدینانه را با مظاهر فساد و رشوه و رانت و تضاد طبقاتی و اسراف و اتراق و تجمل پرستی دوری از احکام خدا نهادینه کند تا جایی که در تحقیقی که چند مولفه دینی در نظر گرفته شد که بیشتر هم ریشه در آداب و احکام اجتماعی اسلام داشت و در کشورها بررسی شد ایران در رتبه 137 قرار می‌گیرد. گفته ها و موضع گیریهای این شخص تمایل او رابه غربگرایی و آن جریان به خوبی هویدا می سازند که سر آغاز انحراف از مانور تجمل شروع می شود و پایان آن سکته زدن در استخر فرح! است و در این میان حکایتهای دردناک و فراوانی همچون این که در مقابل خبرنگاری که سخن از اختلاسهای می گوید ایشان می گوید یک سد ساخته می شود حالا اگر مقداری هم اختلاس شد اشکالی ندارد نقل به مضمون و رسما دزدی رسمیت داده می شود، وجود دارد. اما در این میان ناگهان نسل انقلابی با شخصیتی بزرگ و مفسری عظیم و حکیمی والا روبرو می شود به نام آیت الله جوادی او هم انقلابی است هم در اوج تدین، اما چنان لب به مدح و ثنای این شخص می پردازد که آدم را تا خرخره در اعجاب فرو می کند تو گویی هیچ از آنچه اتفاق افتاده اطلاع ندارد و جالب این که رفتارهای این شخص در بسیاری موارد با مبانی خود آیت الله جوادی در تضاد است و عجیب تر از عجیب این که فرزندان این شخص که یکی از آنها صریحا حکومت دینی را نفی می کند یکی با حکم قوه قضائیه جمهوری اسلامی زندان شده است و.... را به گونه ای می ستایند اعجاب انگیز! و می گوید شاخه های سرسبز و پر باردرخت ریشه سالمی دارند! تا جایی ظاهرا که در مقاطعی حتی بعضا طلبه های حوزه علمیه قم حرمت ایشان را نیز پاس نداشتند و کار تا پرت اشیاء و شعار هم پیش رفت. از آن طرف شخصیتی متفکر و والا کسی که مقامی بزرگ را از دست رهبری دریافت می کند که اگر خداوند به نسل جوان ما این توفیق را نداد که زمان علامه طباطبایی و شهید مطهری را درک کنند بحمدالله آقای مصباح خلاء آنان را پر کرده است. و آن وقت آیت الله مصباح می فرمائید: خاتمی سیئه ای از سیئات هاشمی است. عجبا خاتمی با آن انحراف فکری که دیگر داد خود آیت الله جوادی را هم در آورده بود را گناهی از گناهان هاشمی می داند و از طرف دیگر فقیه انقلابی آیت الله خزعلی می فرماید من بمیرم و نبینم هاشمی روی کار بیاید مگر شما هاشمی را هنوز نشناخته اید؟ دهها موضع گیریهای دیگر از بزرگان دیگر از طرف دیگر محقق غرب شناس زمان فهم دکتر زرشناس می گوید آنچه امروز از فقر و فساد و تبعیض و اشرافیت و حقوق‌های نجومی و کشیدن مردم به غرب زدگی و بحرانهای اجتماعی و... همه از سال 68 با دولت ایشان شروع شد. این اتوبان با دولت سازندگی شد و صحبتهای خود شما هم که فوق العاده است. خدایا چه خاکی بر سرمان کنیم اینجا دیگر مسئله تشکیکی نیست وجوه مختلف از یک حقیقت نیست بلکه مسئله نفی و اثبات است مسئله سیئات و حسنات است. از طرفی وقتی به جمعیت متفکرین و عالمان بزرگ انقلابی و دینی که نقطه مقابل آیت الله جوادی فکر می کنند می نگریم نقطه مقابل به شدت قوت می گیرد و برای من جوان انقلابی این سوال پیش می آید چرا؟ آیا این همه تفسیر و عرفان و علم برای ایشان روشن ننموده که این تفکر چه بلائی بر سر انقلاب آورد که اگر خدا رهبری را نگذاشته بود الان قطعا انقلاب در دامان آمریکا بود و آیا ایشان نمی دانند دفاع اینچنین مطلق از ایشان و حتی فرزندان معلوم الحال ایشان که از آقای جوادی بر جا ماند می تواند قضاوت نسل جوان و تاریخ را هم در نقد تفکر هاشمی و هم جایگاه آقای جوادی به مخاطره اندازند. استاد جان خواهش می کنم بفرمائید چرا و لطفا به خاطر جایگاه علمی و تفسیری ایشان مسئله را به اجمال و کلی گویی سپری نکنید مقام علمی ایشان روشن و احترام ایشان واجب است ولی بایستی این مسئله هم برای نسل جوان روشن شود که به شدت ذهنها را می گزد. با تشکر و التماس دعا. پسورد ایمیل فراموشم شده. لطفا در سایت بگذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً در زمان فوت آقای هاشمی در رابطه با موضع‌گیری‌های آیت اللّه جوادی نسبت به آقای هاشمی در چند جواب به سؤالات به طور مفصل عرایضی شد. آن‌چه باید در این‌جا اضافه کرد، در نحوه‌ی نگاه متفاوت آقایان به جایگاهِ تاریخی انقلاب اسلامی است. گروهی به دنبال استقلال ایران هستند تا در کشور ایران مستقل به کمک فرهنگ دینی در این دنیای مدرن بتوانند زندگی کنند، در آن حدّ که هم دیانت خود را حفظ کنند و هم از مواهب جهان مدرن بهره بگیرند. و گروهی در عین تأکید بر استقلال ایران، معتقدند انقلاب اسلامی برای تحقق تمدنی در مقابل تمدن غربی به صحنه آمده است و تنها با روحیه‌ی انقلابی و فرهنگ شهید و شهادت می‌توان خود را معنا کرد. ملاحظه می‌کنید که هر دوی این نگاه علاوه بر آن‌که انقلاب اسلامی را قبول دارند، برای اسلام ارزش و جایگاه قائل‌اند، ولی دو نوع تعریف برای بودنِ خود در عالَم دارند. و ما باید همدیگر را بفهمیم، هرچند که تصور ما آن است که مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» نگاهِ دوم را پذیرفته‌اند و بر اساس آن عمل می‌کنند. ولی تقابل مستقیم با نگاهِ اول به ضرر انقلاب است و بهترین راه راهی است که رهبری عزیز پیشه کرده‌اند؛ راهِ تبیین اهدافِ اصیلِ ضد استکباری انقلاب اسلامی. موفق باشید  

20409
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد در عجبم از کار خدا. پیامبری از جنس نور برای هدایت خلق می فرستد بعد از 23 سال فداکاری دینش پا می گیرد یک مرتبه پیامبر رحلت می کند و انحراف شروع می شود و 1400 سال کشتار و ظلم و ستم در اوج آن عاشورا. خوب خدا جان تو که می توانستی بیست سال دیگه به عمر پیامبری اضافه می کردی تا اولی و دومی و اونایی که به خلافت طمع داشتن بمیرن بعدش با خیال راحت امام علی (ع) امامت رو به دست می گرفت و بشریت سرنوشتی غیر از این پیدا می کرد. حالا یه انقلابی بعد از 1400 سال توسط یه مرد آسمونی پا می گیره مردم هم از همه چیز مایه میزان درست بعد از جنگ و موقعی که وقت پایه گذاری اقتصاد و فرهنگ اسلامه امام رو می بره و بعد دوباره انحراف و لیبرالیسم و غرب گرایی و نتیجه فقر و فساد و تبعیض و فاجعه ای که الان می بینیم. خوب خدا جون امام رو نگه می داشتی یا به جای شهید بهشتی، مطهری، یا حداقل رجایی، هاشمی رو می کشتی و یکی اونا رو نگه می داشتی تا با اون نفوذ و قدرتش هر کاری می خواد نکنه تا اینچنین بعد از امام نگه مانور تجمل بدید نگه رشوه ها هدیه است و هزاران انحراف دیگه، که دل آدم از گفتنش ریش می شه مردم بیچاره ام که نمی دونستن اون داره تو اقتصاد و فرهنگ چیکار می کنه درست اومدی همون رو باقی گذاشتی که تفکرات توسعه اون در تضاد با حقیقت انقلاب بود تا جایی که فقیه انقلابی آیت الله خزعلی در اواخر عمرش بگه اگه هاشمی دو باره بیاد رو کار من بمیرم و نباشم ببینم، شما هاشمی رو نمی شناسید!! راستی استاد چرا این‌جوریه چرا؟ قربان شما برم. ایمیلم خرابه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «دوست دارد یار این آشفتگی». اگر با چشم خدا عالَم را نگاه کنیم می‌یابیم چه حساب‌ها در کار است! راستی، اگر علی«علیه‌السلام» با آن جبهه روبه‌رو نشده بود و کار، همچنان جلو می‌رفت، در کجا ما با چنین درخششی  از آن حضرت روبه‌رو می‌شدیم؟! و اگر حسین«علیه‌السلام» در تاریخی بدون یزید در صحنه بود، این‌همه سرمایه‌ی عاطفه و حماسه و حکمت، کجا در مقابل چشمِ بشر قرار می‌گرفت؟!! از این جهت است که باید با چشم الهی و نگاه حضرت ربّ که او هادی بشریت است، به عالَم نگریست. موفق باشید    

20404
متن پرسش
کور ِ مادرزاد نیستم اما مرا با دروغ هم میانه ای نیست. بگذار از ندیدنی هایم بگویم، خوب می دانم دیدنی ها را به اندازه ی کافی برایت گفته َند. یقین دارم تو هم دلت نمی خواهد یک مشت دروغ محض ِ تایید در دامان ِ خیالَت بگذارم و خوشحال باشی که این نسل ِجدید، عجب نسل ِ حرف گوش کُن و سر به راه و همراهی ست. بله ؛ من دل دادم، با همه ی دل و وجود و جانم به میان آمدم. من از بی سران بی خبرم اما سر داشتنشان ، سر به سر ِ وجودم نگذاشتم. مجنون ِ شیرینش شدم. این روزهای ِ طلبکاریم از انقلابم را با بی سری َش ، سرَ کردم. در سرخ ِ انتظار ِ آمدنش، مَلَس ِ هستی و نیستی را با هم مزمزه کردم. گرم ِ تشییع شهدای غواص را چشیده بودم و دلم، داغ ِتنور ِ موعود بود و به یاد ِ آن رویای ِ روشن، در تشییع امروز، خورشید را به دلم وعده دادم! اما رشته ی ِ قصه بافی ام سَر از غصه ی دیگری در آورد! در شلوغ ِ امروز، نه آفتابی بود که گرم ِ مان کند، نه ابری بود که با دل ِباردارش بشارت باران به روح مان بدهد. امروز در این شوره زار، این شُر شُر ِ نمک ها بود که از در و دیوار بر زخم های عفونی غربت مان می چکید! شوخی نبود! ققنوسی را در بازار دوره گردان به طوطی شیرین سخنی فروخته بودند و من در این سیرک ساختگی مقدس، چیزی بیش از یک تماشاچی غریب نبودم! همین دیروز در مشایعت ِ حججی از دریای ِ غواصان به جزیره ی دور افتاده تری تبعید شدم. مشایعت ِ غواصان، صحنه ی بازسازی شده ی یک تاریخ نبود، قاچ ِ نوری از دهه ی شصت بود و همه چیز با همان صفا میان ِ همه مان تقسیم شد و مدتها همین قوت ِنور، ته ِ دل مان را گرفته بود. در مشایعت ِ غواصان بیگانگی ام گم و گور شده بود اما دیروز در آن شلوغ ِنمایش پر سرو صدا، سرو کله ی غربتم دوباره پیدا شد! دیروز را سخت گریستم اما در مصیبت ِ غربت ِ گمشده ی قد کشیده تَرَم که حالا مرا یافته بود و همانجا یقه َم را سخت تر از قبل چسبیده بود! شهیدی از نسل ِ ما، در همان ازدحام، میان ِ دروغ ِ زمان مان بلعیده شد! چه خوب که نیمه کاره آمد، چه خوب که خودش را میان ِ ما دروغگوها گم نکرد. چه خوب که سر َش را از سر دروغگوها جدا کرد. مبادا گمان کنی محض ِ پرسش آمده َم. نه؛ طلبکاری و غربت پرسیدنی نیست؛ چشیدنی ست. خواستم بدانی من امروز تمام ِ تلاشم را می کنم که صدای ِ دردآور ِگام های ِ غریبان ِ آینده را که بعدها به گوشت می رسانند، خبر باشم! گوش کن؛ صدای ِگام های ِغریبانه تَر از ما در راه َست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: من این سخن آخرت را که می‌گویی «نداهایی هست که بعداً به گوش خواهد رسید» می‌دانم، یا بگو نمی‌توانم ندانم. ولی بسیار تعجب کردم چگونه کسی که دردی آن‌چنان را احساس می‌کند وقتی با زلال‌ترین درمان در تاریخ خود روبه‌رو می‌شود آن را نمی‌شناسد!! در دورانِ جدایی و بیگانگی با حقیقت، شهید حججی تذکر عبور از این دوران است. این، ادامه‌ی آن حضوری نبود که با آمدن جسد مبارک غوّاصان ما متذکر آن شدیم و گذشته‌ی شیرین و متعالی خود را مزمزه کردیم؛ این ورقِ دیگری از تاریخ به‌صحنه‌آمدنِ ابعاد درونی انقلاب اسلامی است برای آن‌که آینده‌ی ما در گشودگی روشنی‌گاهِ انقلاب اسلامی تیره و تار نماند. چرا در صحنه‌ی حضور شهید حججی به دنبال تاریخی بودی که با ایستادن بر قله‌ی آن باید آینده را به تماشا نشست، نه آن‌که آن قله را منزل‌گاهِ خود بگیری. آری! گذشته‌ی ما قله‌ی بس بزرگی است که باید بر فراز آن ایستاد، اما افقی دیگر در میان است و آن افقی است که شهید حججی مأمور ظهور آن بود. عرایضی در سه نوشته‌ی «شهدا و راه خروج اساسي از مشکلات» و «شهدا و قدم گذاشتن در راه آینده» و «تا مردم در عادت و تقلید از جاهلیت دوران غرق نشوند» در این مورد با کاربران سایت در میان گذاشتم، بد نیست برای چنین احساس حضور تاریخی به آن نوشته‌ها رجوع شود. موفق باشید  

20396
متن پرسش
با عرض سلام: حضرت استاد کتاب سلوک ذیل شخصیت امام را شرح فرمودند؟ اگر نه با توجه به اینکه این کتاب مهمترین کتاب استاد است چه زمانی به شرح آن اقدام خواهند فرمود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب‌های «امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» و «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی» در شرح مبانی کتاب سلوک نوشته شده است. موفق باشید

20399
متن پرسش
سلام استاد: آیا می شود (بدون) شهید شدن (با) خدمت علمی کردن و دلسوزی برای مردم و هدایت آنها از مقام شهدا جلو بیفتیم؟ پیامبر عظیم الشان فرمود: یا علی اگر خدا به دست تو یک نفر را هدایت کند از آنچه خورشید بر او می تابد بهتر است. استاد جان لطفا دقیق جواب دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مداد عالمان بستر تحقق فرهنگ شهادت می‌شود، ولی جالب است که همان عالمان، طالب شهادت می‌شوند. موفق باشید

20391
متن پرسش
عرض سلام و تهیت: ۱. چرا حضرت زینب سلام الله علیها در آن لحظه فرمودند اللهم تقبل منا، اگر ما رایت الا جمیلا بود و مدیریت کامل امام معصوم در کربلا، کلام حضرت زینب چه معنا و تناسبی داشت؟ ۲. دلیل گل کردن شهید حججی و اینکه در دنیا توسط خدا مطرح شد چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به هر حال یک موضوع آن است که حضرت زینب کبری «سلام‌اللّه‌علیها» متوجه زیبایی کاری می‌شوند که در مسیر الهی جلو رفته است و موضوع دیگر آن است که تقاضا می‌کنند خداوند آن عمل را بپذیرد تا رشد کند و جهان‌گیر شود 2- در عین صفا و خلوص شهید حججی ظاهراً خدا می‌خواهد از طریق این شهید شایسته، سرآغازِ دیگری از انقلاب اسلامی را بنمایاند. به قول معروف؛ این راهی است که از «سر» گرفتیم و این اولِ کلام است ما از این به بعد باید با چشمی دقیق‌تر انقلاب را بنگریم با همان چشمی که شهید حججی عزیز افق‌های دور انقلاب را نگریست و خواست ما نیز از آن افق چشم برنداریم. موفق باشید

20380
متن پرسش
با عرض سلام: نظر حضرتعالی را نسبت به همه پرسی استقلال کردستان خواستارم. پایان این جدایی چه خواهد بود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مشخص است که بنا دارند یک اسرائیل در این منطقه ایجاد کنند و اساساً بارزانی‌ها از قبل، رابطه‌ی حسنه با اسرائیل داشته‌اند و به این امید دست به کار شده‌اند، غافل از این‌که انقلاب اسلامی آن‌ها را به همان صورت که در سوریه ناکام کرد، در این‌جا هم ناکام می‌کند. اینان از معنای حضور تاریخیِ انقلاب اسلامی در غفلت‌اند. موفق باشید

20379
متن پرسش
سلام: بنده کنکور دارم ولی متاسفانه رغبتی به درس خواندن ندارم! با اینکه علاقه دارم!! چه راهکاری یا دعا یا پیشنهادی دارید؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئولیت تاریخیِ حفظ و رشد انقلاب اسلامی باید با زبانِ علمِ زمانه همراه باشد تا بشود انقلاب را از فرهنگ سکولاریته‌ی غرب و نیاز به آن عبور داد و بدین لحاظ یک فرد انقلابی مثل شهید شهریاری وارد فضای علمی شد، آیا نمی‌توان با این انگیزه مطالعه کرد و درس خواند؟! موفق باشید

20368
متن پرسش
سلام: استاد چند کتاب هم از خودتان و هم از دیگران با توجه به حالاتم به من معرفی کنید. چون اکثر آثار شما را خوانده ام از دیگران بیشتر معرفی کنید. لطفا یک کتاب مثل سفینه الصادقین هم به من معرفی کنید و کتابی هم مثل داستان های شگفت شهید دستغیب. لطفا تعداد زیاد معرفی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب‌های آقای مرحوم علی صفایی رویهمرفته با شما حرف می‌زند و حرف‌های خوب می‌زند. کتاب «پایی که جا ماند» آدم را به فکر فرو می‌برد که چگونه حضور در انقلاب اسلامی، این‌همه توانایی و مقاومت در یک انسانی که اسیر دشمن است، ایجاد می‌کند. موفق باشید

20365
متن پرسش
با سلام محضر استاد فرزانه طاهرزاده: بنده شدیدا تحت تاثیر سوفسطائیان و شکاکان بخصوص هیوم و راسل هستم از چندی قبل علی رغم اینکه از نظر فکری در بن بست کامل هستم اما قلبم نسبت به انقلاب، رهبری و بخصوص حضرت روح الله گرایش یافته است پس از حماسه شهید حججی ایشان مرا در برزخ عجیبی قرار داده اند از یک طرف شکاک هستم و از نظر عملی یا زیست شکاکانه و یا انتحار را راهکار خویش می دانم از طرف دیگر شهید حججی شوق شهادت و یا زیست به سبک شهیدان را به من ارائه کردند و من دچار تناقض عجیبی شدم و بین این دو سبک زندگی دچار نوسان شدم نه می توانم سبک اول را ادامه دهم چون بن بست محض است و نه می توانم سبک دوم را ادامه دهم چون مبتنی بر اثبات بسیاری از مسائل از خدا تا ولایت فقیه است که هیچکدام ثابت نشده برایم بنظر حضرتعالی چگونه ازین برزخ رهایی یابم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسیر عبور از تمایز بین سوبژه و اُبژه و رسیدن به حقیقت یگانه‌ای که بین انسان و عالم وجود هیچ دوگانگی در میان نباشد، مطالعه‌ی کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را پیشنهاد می‌کنم مشروط بر آن‌که کتاب، تا آخر خوانده شود. موفق باشید

20324
متن پرسش
سلام علیکم: 1. استاد اگه انسان ضعیف آفریده شده و در تمام کارهاش باید به مرجع قدرت یعنی خدا تکیه کند. مرتاضان یا کافرانی که با کار کردن روی نفسشون این کارا رو انجام میدند با چه قدرتی انجام میدند آیا یک قدرت شیطانی اونها رو یاری میکنه یا؟ 2. در مورد جبر و اختیار آیا این درسته که بگیم جبر مربوط به عالم تکوین است و اختیار مربوط به عالم تشریع. من هنوز جبر و اختیار و توحید افعالی خداوند را نفهمیدم. جزوه جبر و اختیار رو هم خوندم ولی....
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌ها با قدرت نفس، چنین می‌کنند و این غیر از قدرتی است که با رجوع إلی اللّه شکل می‌گیرد. در مورد جايگاه كرامتى كه از اهل كرامت صادر مى ‏شود با آنچه اهل توحيد دارند و سعى به نفى خود دارند به فصل آخر كتاب «جايگاه و معنى واسطه فيض» رجوع فرماييد در آن‏جا در يك پاورقى طولانى از صفحه ‏ى 299 به بعد، فرق كرامت و توحيد بحث شده و اين كه اهل كرامت عموماً نفس خود را تقويت مى ‏كنند، ولى امامان معصوم ‏عليهم السلام خودشان را هيچ مى ‏كنند تا خدا در قلبشان جلوه كند. اهل كرامت با رياضت‏ هاى مخصوص نفس ناطقه را تقويت مى‏ كنند، و چون نفس انسان مجرد است اگر از بدن آزاد شد نگاه مى ‏كند مى ‏بيند در چهارصد كيلومترى چه خبر است، اين به جهت قدرت‏ نفس‏ است. اما امام معصوم (ع) از حق خبر مى‏ گيرد و لذا بايد بين اهل كرامت و اهل توحيد تفكيك قائل شد. اهل توحيد صحنه‏ هاى بزرگ تاريخ توحيدى را شكل مى ‏دهند هم ‏اكنون يك بسيجى ناب در برزخ از اهل كرامت خيلى جلوتر است. حضرت امام خمينى «رضوان الله تعالى عليه» و علامه طباطبائى «رحمة الله عليه» و آيت الله بهجت «رحمة الله عليه» اهل توحيداند، هر چند اگر خداوند مصلحت بداند كرامت‏هايى نيز از طريق آن‏ها اظهار مى ‏شود 2- در مورد جبر و اختیار خوب است جزوه‌ی «جبر و اختیار» را که بر روی سایت هست، مطالعه فرمایید.

http://lobolmizan.ir/leaflet/1307/%D8%AC%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1 موفق باشید

20319
متن پرسش
با عرض سلام: استاد گرامی نظر جنابعالی در مورد اوضاع فعلی کشور چیست؟ در کل وضعیت خوبی نداریم علی رغم اینکه رهبر بی نظیر ی داریم. ولی من به عنوان یک دانشجو وقتی از اوضاع نابسامان کشور حرف می زنم میگن ایران تازه بعد از انقلاب شروع کرده قبول ولی این اختلاس ها یا بی تدبیری ها و حقوق های نجومی و.... دیگه ارتباطی نداره تازه بعد از انقلاب باید کمتر بشه به راستی چرا مردم مثلا ژاپن به دین اسلام رفتار میکنن در حالی که مسلمان و یا بعضا خداپرست هم نیستند. و در کل چرا بسیاری از قانون های کشور ما پر از اشکال است و کشورهای غربی از بسیاری از مسائلی که ما درگيرش هستیم سالهاست عبور کردن مثل پرکاری، تعهد، مطالعه بالا، دقیق کار کردن. به نظر بنده ما الان هر موفقیتی که تو کشورمون داریم صدقه سر آ قاي خامنه ای هست و اگر نه بقیه ....
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. ما نه با آموزه‌های غربی به سامانی مثل غرب رسیده‌ایم، و نه با آموزه‌های اسلامی و با اطاعت از رهبری به نتایجی که فکر و فرهنگ ما اقتضای آن را داشت؛ دست یافتیم. در این شرایط تاریخی باید به این فکر کنیم حال که 200 سال است نتوانستیم غربی شویم لااقل برای دنیای خودمان هم که هست، در بستر رهبریِ اسلامی و با فرهنگِ خودی به سر و سامانِ لازم فکر کنیم. عرایض نسبتاً مفصلی در این رابطه در شرح آیه‌ی 59 سوره‌ی نساء شد. موفق باشید

20312
متن پرسش
سلام بر استاد طاهرزاده عزيزک وقتي ما به جنبه وجودي ائمه عليهم السلام نظر مي كنيم، تصاوير ذهني ما در هنگام شنيدن ذكر مصايبت آنان كه تصويرگري رنج‌ها و گرفتاري هاي ايشان مي‌باشد، چگونه و يا چه بايد باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در نظر به وجود مقدس اولیاء معصوم«علیهم‌السلام» متوجه‌ی سیره و حرکات آن‌ها می‌شویم که چگونه حاضر بودند از همه‌چیز خود برای حفظ اسلام هزینه کنند و نظر به سیره‌ی آن‌ها، ما را طالب حرکت در آن مسیر می‌گرداند و در این راستا جهت درست‌طی‌کردنِ آن مسیر و رسیدن به اهداف خود اشک می‌ریزیم مثل اشکی که ملت برای شهید حججی می‌ریزند، از آن جهت که می‌خواهند راهی که او گشوده دید و رفت، برای آن‌ها گشوده بماند. موفق باشید

20285
متن پرسش
سلام علیکم استاد: وقت بخیر: ابتدا می خواهم شرایط الان خودم را با قلم ناچیزم برایتان به تصویر بکشم. الان حس بچه ای را دارم که مدام به او داریم لغت و مفاهیم جدید را آموزش می دهیم ولی او به معنای واقعی کلمه از درک آن ها و دلایل و براهین اش عاجز است و فقط در مقام تایید برمی آید. می خواستم دغدغه های ذهنی خودم که پیرامون مطالعه صحبت های گرانقدر شما برایم به وجود آمده را با شما در میان بگذارم. به امید باز شدن راهی جدید. شما به عقل تاریخی ای می پردازید و آن را تعبیر به عقلی غیر از عقل متافیزیک و مرده می کنید که کمی آدم را فراتر از جایگاهی می برید که اکنون در آن در حال گذر کردن است. و او را به آینده و حس حضور تاریخی دعوت می کنید که هم شیرین است و هم رسالت تاریخی افراد را شفاف تر خواهد کرد. به نظرم ما از این مرحله که باید فعالیت های از جنس دیگری را متناسب با شرایط تاریخی حال حاضر برای خودمان ترسیم و تعریف و عملیاتی کنیم عبور کرده ایم اما حال سوالی که پیش می آید این است که چه کنیم که این مطالب فقط در عالم انتزاع به سر نبرند و با الان ما پیوند بخورند..!؟ گاهی اوقات با خواندن مطالب آدم حس پذیرش متن را در وجود خودش احساس می کند و راستی و درستی آن را قطع به یقین باور می کند ولی پس از فکر درباره ی آن به آدم حس علوم ماورایی و دور از ذهن بودن دست می دهد. به گونه ای که شاید نتوان برای هرکسی بازگو کرد. اما این عقلی که باید متناسب با زمانه ما باشد و به قول امام صادق (علیه السلام)به شناخت زمانه ما کمک کند چه طور می خواهد قلب ما را در بگیرد؟!! چگونه می توان به این دست پیدا کرد که کاری که فعلا در حال انجام آن هستیم همان کاری است که حضور تاریخی ما آن را می طلبد! و در جواب یکی از پرسشگران بیان کرده بودید که شما فقط با قلب خود را آماده کنید تا انقلاب اسلامی شما را در بگیرد، این موضوع چگونه محقق خواهد شد.!؟ چگونه می توان با این عقل به کارآمد نبودن آینده ی دنیای توسعه یافته برای حال خودمان رسید؟ نمی دانم چرا به دنبال پاسخ روشنی برای این موضوعات می گردم با اینکه می دانم اینها همه معارفی هستند که باید تدریجا متناسب با ظرفیت هر شخصی بر دل و جانش وارد شوند. ولی خود این ایجاد ظرفیت هم جای سوال دارد. از توجه شما نهایت تشکر را دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً آن احساسی که در خود دارید نحوه‌ای از عبور تاریخی است. عبور از تاریخِ متافیزیک. ولی این‌طور نیست که سیطره‌ی روح متافیزیکی به راحتی عقب‌نشینی کند، بلکه دائم می‌خواهد موضوعات را در حیطه‌ی خود بشناسد و از این جهت است که شما می‌مانید چگونه حسّ تاریخی یا کشف تاریخی را دنبال کنید زیرا آن عقل، یعنی عقل متافیزیک باز به میان می‌آید و می‌خواهد در حیطه‌ی خودش مطلب را جستجو کند و ما باید هوشیار باشیم که این‌جا جای خطاب «واخلع نعلیک انّک بالواد المقدس طوی» است. یعنی باید نعلینِ عقل نظری و عملی را از پایِ جان بیرون کرد، زیرا حقیقتْ عریان و پیداست و در صحنه‌ی تاریخ انقلاب اسلامی به شکوفایی و گشودگی به میان آمده است به همان معنایی که ماورای این نوع عقل‌های حساب‌گر، شهید حججی را می‌فهمیم ولی در همان لحظه اگر به عقل رجوع کنیم، پیش خود می‌گوییم نمی‌فهمیم چرا نسبت به آن شهید بزرگ چنین احساسی را داریم. می‌گویی چگونه این «یافت» را به بقیه بگویم، روح بقیه آن را می‌شناسد، تنها باید متذکر شد. موفق باشید    

20284
متن پرسش
با عرض سلام: استاد آیا میانمار، جبهه ی جدیدی برای فتح توسط سربازان امام زمان (عج الله) خواهد بود؟ همان طور که ما الان در سوریه و لبنان تا مرز اسراییل پیش رفته ایم؟ پیش بینی شما چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا آمریکا فعلاً می‌خواهد از طریق میانمار حضورِ استکباریِ خود با فتنه‌گری هرچه تمام‌تر به میان آورد و باید با جبهه‌ی جهانیِ اسلام با آن مقابله کرد. ظاهراً در نشست آستانه بنا است چنین جبهه‌ای تشکیل شود. موفق باشید

20278
متن پرسش
سلام استاد گرامی: با توجه به مقام جامعیت وجود، آیا با ارتباط به مقام تنها یکی از اسمای خداوند، به تمامی اسمای الهی مرتبط خواهیم شد؟ در صورتی که می دانیم حیات انسان تعلقی و عین نیاز است و حیات خداوند عین وجود و ذات اوست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به آن دارد که ما چگونه به حق رجوع کنیم. آری! حضرت حق به جهت جامعیت در هرجا، همه‌ی اسماء را در صحنه دارد ولی آن‌که طالب شفا است، ناخودآگاه به اسم شافی رجوع می‌کند مگر آن‌هایی که حقیقتاً حضرت حق را با تمام اسماء مدّ نظر قرار می‌دهند. عرایضی در این مورد در شرح کتاب «مصباح الهدایه» از حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» شده است. موفق باشید

20270
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز: من دانشجوی اصفهانی دانشگاه شریف هستم که بنا بر دغدغه ای که داشته ام مزاحم استادم برای مشورت گیری شده ام. مسئله این است که بنده بحمدالله چند سال پیش که با بحث ها و کتب جناب عالی آشنا شدم نمی گویم همان مواقع و در شروع کار ولی به تدریج احساس کردم به لطف خدا دریچه های مهمی از معارف به قلب و زندگی ام باز شد. آرام آرام احساس خلأ نسبی بحث های معرفتی به نگاه حضوری و وجودی ای که شما به آن ها دارید، را در جو عمومی مذهبیون احساس کردم و این احساس موقعی شدید شد که وارد دانشگاه شدم و متوجه شدم فارغ از جماعتی که انقطاع از دین را افتخار خود می دانند، جماعت مذهبی و حزب اللهی و بسیجی و جوان جامعه هم به صورت عمومی انگار چنین رجوع حضوری به دین در حالت کلی ندارند. و این خلأیی بوده که فکر می کنم همین باعث شده که بنده آن طور که باید نتوانم با دوستان بسیجی و حزب اللهی اطراف خودم ارتباط برقرار کنم و بسیج دانشگاه را به منزله ی بچه ای تصور کنم که دوستش دارم اما ندانم چرا این بچه را وقتی بغل می کنم انگار لگد می زند و انگار تمایل دارد بعضی مواقع جوان بازی خود را ادامه دهد. (البته این هم بگویم که خدا را شاکر باید بود که بسیج این دانشگاه که بعداً نقش مهمی در تحویل مدیران سطح کلان مملکتی به جامعه دارد، انصافاً بسیج فعال و پیگیر و جریان سازی است ولی خب، این خلأها که وجود دارد به نظرم کار را برای آینده و عبور از موانع سخت می کند و به صرف کار زیاد نمی توان دلخوش بود) این خلأیی که عرض کردم و عدم رجوع حضوری و کاربردی و وجودی به دین، در حالت کلی فکر می کنم گریبان گیر کل جامعه ی ماست و همین موضوع است که به ما اجازه نداده دین داری و انقلابمان برایمان کار بدهد و امر امام زمان در جامعه محجور بماند و ما را به سمتی پیش برده که دلمان خوش باشد ما هم متدینیم. احساسم این است تنها راهی که پیش روی ماست برای نجات جامعه و منحرف نشدن مسیر انقلاب، بازگشت به همین عهد حضوری با دین است. نمی دانم چه بگویم؟ ولی شاید کتب عمده ی معارف اسلامی ما چنین سیر و سلوکی را جلوی مخاطبینشان نگذارند. من البته همه کتب اساتید بزرگ را که نخوانده ام ولی فکر می کنم بین حتی علمای اسلام هم در این مسئله انگار تفاوت وجود دارد. دانشگاه شریف با توجه به نقش مهمی که در راستای آینده کشور دارد اگر از این رجوع تهی باشد، بعید می دانم به زمان ظهور بتوانیم خیلی نزدیک بشویم، چرا که به نظر می آید جو عمومی مدیران فعلی مملکتی هم که بسیاری ایراد و اشکال به فکر و نوع نگاه و عملکردشان وارد می دانیم، در گذشته که خب لا مذهب نبوده اند! اتفاقاً انقلاب کردند، فعالیت کردند، احتمالاً بی خوابی کشیده اند و ... من نمی گویم این ها هیچ نبوده است بلکه اتفاقاً فعالیت برای انقلاب خودش یک سلوک است (نگاهی که بسیج الان هم دارد و ظاهراً آن را کافی هم می داند) اما عدم رجوع حضوری و لحظه به لحظه به دین و امر امام زمان در سلوک شخصی و معرفت نفسشان، باعث می شود که گاهی از انقلاب و دین و ... خواه یا ناخواه (روی این ناخواه هم تأکید دارم. چون ممکن است کسی در دلش مرض نداشته باشد اما سیری هم نداشته باشد و همین، موقعی او را از امر امام معصوم جدا کند و در دل مشهورات جامعه بیندازد) دکان بسازند، حالا هر منصبی هم که می خواهند داشته باشند. و همین دکان سازی ها و مصلحت اندیشی ها انقلاب ما را به این وضع دچار کرده! این کجا و آن کجا که همان طور که امام خمینی با سلوکی که داشتند بستری شدند که امر امام زمان از طریق ایشان به جامعه برسد، فرد فرد مسئولان کلان ممکلتی (لااقل تعداد خوبیشان، نه اقلیتشان) چنین باب هایی برای اراده ی الهی در زمین به خواست امام حی و حاضر بشوند. و این مسئله خب، هم فکر و شناخت درست از عالم می طلبد و هم کار و مجاهده ی شخصی و اجتماعی با همان نگاه حضوری که عرض کردم نه نگاه حصولی که پس از مدتی انسان را خسته و دل زده از طی طریق می کند. الغرض، چون که بنده خدا را شکر مباحث شما را در همین راستا یافتم و اینکه مباحث بعضاً بزرگ توحیدی از علمای مختلف مثل امام خمینی یا علامه طباطبایی یا آیت الله جوادی یا ... فکر می کنم در دستگاهی که شما به آن نظر دارید خوب می شود شیرین و عامه پسند به جامعه ارائه شود، می خواستم در خواست کنم با نظر خود شما تلاشی بکنیم که ان شاءالله باب این طور بحث ها (که متأسفانه فکر کنم کمی غریب واقع شده. حالا شاید در اصفهان بیشتر کار شده باشد اما فکر می کنم واقعاً شهرهای دیگر پتانسیلش را دارد) در دانشگاه باز بشود و شما اگر از شاگردان خصوصی خودتان کسی را سراغ دارید که هم صبر و حوصله ی سر و کله زدن با جماعت های مختلف دانشجو (تیپ های مختلف) را داشته باشد (با توجه به صبر و حوصله ای که مطالب حضوری شما هم می طلبد) هم قدرت انتقال مطالب حضوری و دلی را مثل خودتان داشته باشد هم بتواند وقت بگذارد (شاید یک روز در هفته برای جلسه یا ... نمی دانم!) در تهران (خودشان تهران باشند یا اینکه رفت و آمد کنند) ممنون می شوم اگر پیشنهاد و هماهنگ کنید. البته خود استاد صاحب نظر هستند اما به نظر می آید اگر شخصی که مطالب را ارائه می دهد کسوت لازم را در ظاهر نداشته باشد، در رابطه با اعتماد کردن افراد به ایشان و پیگیر شدن بحث ها دچار مشکل می شویم و ممکن است آخرش به جلسات خصوصی منجر شود. حتی بعضی (یا بسیاری) از مذهبیون هم به راحتی نمی توانند به کسی که کسوت لازم را ندارد اعتماد کنند و سیر خودشان را بر مبنای راه او تنظیم کنند. امید به اینکه جای خالی آزاد اندیشی و دوره های معرفت دینی در دانشگاه های ما پر شود و ان شاءالله شیطان روشنفکری که در اوایل ورود دانشجویان به دانشگاه بسیار به دست و پای آن ها می پیچد تا اینکه بی قید و فکرشان کند و کشور را بی آینده، آرام آرام به لطف و مدد الهی از بین برود. ممنون از استاد عزیز.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نکته‌ی مهمی توجه نموده‌اید و حقیقتاً برای عبور از مفهوم به حقیقت و از ماهیت به وجود، باید بیش از آن‌که فکر شده است فکر کرد به‌خصوص که روح تشیع سراسر روحِ رجوع به حقیقت است. فکر می‌کنم با رجوع به حضرت امام و آثار ایشان بازخوانیِ لازم صورت گیرد و به همین جهت حضرت امام تفسیر سوره‌ی حمد را رسانه‌ای کردند. می‌ماند که آرام‌آرام متذکر شویم رفقای انقلابی اگر بخواهند به نتیجه‌ی لازم برسند و انقلاب را در بنیادی‌ترین نحوه‌ی حضور تاریخی‌اش بنگرند؛ باید خود را به نگاهِ وجودی که در آثار حضرت امام هست، منوّر کنند. در این رابطه بود که مقاله‌ی «انقلاب اسلامی، عبور از تمایز سوبژه و اُبژه» در انتقاد به آقای دکتر عبدالکریمی نوشته شد تا معلوم شود چگونه باید به انقلاب نظر شود تا بتوانیم جواب اشکالاتی که امثال آقای عبدالکریمی پیش می‌آورند را داده باشیم. می‌ماند آیا کسانی هستند که به تهران بیایند و در این رابطه کمک کنند، إن‌شاءاللّه پیش خواهد آمد. موفق باشید  

20246
متن پرسش
سلام علیکم: (با عنایت به اینکه می فرمایند نظر استقلالی نسبت به غیر نداشتن) سوالی که هست اینه که اگر ظالمی به بنده ظلم کند معنی آن این است که ابتدائاً خداوند متعال به ایشان گفته برو و فلانی را بیآزار و آن شخص مامور خدا بوده یا اینکه خود ظالم ابتدائاً تصمیم به ظلم می گیرد ولی چون این ظلم به نفع شخص مومن است خداوند اذن می دهد به این معنا که مانع ایجاد نمی کند کدامیک صحیح است؟ اصولاً استقلال نداشتن غیر خدا (انسان یا موجودات دیگر مثل حیوانات درنده) در چه مرحله ای است 1. تصمیم 2. عملی نمودن 3. نتیجه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمونه‌ی این موضوع را در حمله‌ی صدام حسین به ایران دیدید که خداوند اختیار را از صدام نگرفت، ولی او گمان می‌کرد با اختیار خود هرکاری می‌تواند بکند و حضرت امام روح‌اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» با نظر به این‌که حاکمیت از آنِ خدا است و صدام در این نظام مستقل نیست وظیفه‌ی الهی‌شان را انجام دادند و نتیجه‌ی آن‌چنان عالی به تاریخِ بشر رسید. در همه‌ی امور قضیه از همین قرار است. موفق باشید

20244
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده: خسته نباشيد. استاد از طرفي همه روزه به خصوص در روزهاي اخير اخبار جناياتي كه در ميانمار و ساير كشور هاي مسلمان نشين عليه زن و بچه ي مسلمان و نواميس مسلمين مي شنوم و مدام اين روايتي رو كه نبي مكرم اسلام فرمودند كه هر مسلماني كه صداي مظلوميت مسلمان ديگري را بشنود و به فريادش نرسد در واقع مسلمان نيست در ذهنم تداعي مي شود و از طرفي هيچ اقدام عملي اي از طرف ما مسلمين كه تاثير جدي و سريع در اين وضع فجيع مسلمين داشته باشد را شاهد نيستم. سوالي كه داشتم اين است كه الحال وظيفه ي من به عنوان يك جوان به ظاهر مسلمان كه در ضمن دروس حوزوي را هم در حال گذراندن است چيست؟ آيا مي توانم اقدام به حضور فيزيكي به صورت فرادي و مثني در مناطق درگير مخصوصا ميانمار داشته باشم؟ اگر مي توانم آيا به اجازه اي از طرف مرجع تقليدم كه مقام معظم رهبري مي باشند نياز هست و يا خير؟ و اگر وظيفه هر چيز ديگري مثل درس خواندن و ساير امور است شما بفرماييد كه با اين همه بيدادي كه مي بينيم چه بايد بكنيم و دردمان را به چه كسي بگوييم؟ چون شما را به عنوان يك اسلام شناس مي شناسم آنچه شما بفرماييد را مي پذيرم. ممنون مي شوم كه به سوال بنده پاسخ دهيد. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون در نظام اسلامی هستیم باید بر اساس مواضع نظام عمل کرد. مثل موضعی که رئیس جمهور با رئیس جمهور ترکیه در مورد فوق در حین مذاکره گرفتند. یا سخنان مقام معظم رهبری در پیام حج و یا فعالیت‌هایی که شبکه‌ی «العالم» و «پرس‌تی‌وی» انجام می‌دهند که بسیار کارساز است. موفق باشید

20241
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: می خواستم ببینم چرا اینقدر که برای شهید اجر و ثواب و تاثیرگذاری ذکر شده برای خانواده و همسر شهید این ذکر نشده در حالی که به نظر من کار همسر و بازماندگان شهید خیلی سخت تر است!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به نیّت‌شان دارد که چقدر در انتخابی که آن شهید کرده است، با او شریک‌اند. کتاب «دختر شینا» نشان می‌دهد که همسر آن شهید به هیچ‌وجه کم‌تر از آن شهید اجر ندارد و یا کتاب «تپه‌های جاویدی و راز اشلو» خبر از همسر آن شهید می‌دهد که چگونه در همان احساس تاریخی که همسر او وارد شده بود، وارد شده. خوشا به حال همسران و فرزندان و والدین شهدایی که دوش به دوش شهیدان احساس مسئولیت می‌کنند. موفق باشید

20240
متن پرسش
سلام جناب استاد زیارتتان قبول درگاه خدا باشه: من سالهاست که نوعی پوچی و هیچی بودن رو توی غرب می دیدم اما این رو بلد نبودم به زبون بیارم یا بیان کنم. اما با نوشته های شما نکات خیلی ارزشمندی برام روشن شد. جناب استاد همیشه وقتی فیلم برخورد امام خمینی رو با فرستاده ی گورباچف می دیدم که امام بلند شد و گفت ما می خواستیم دریچه جدید از عالم برای شما باز کنیم (نقل به مضمون) همیشه این چند دقیقه فیلم واسم تداعی کننده ی تمام حرف انقلاب و اسلام و تمام پیامبران در مقابل تمامی شرک و فراعنه ی تاریخ بوده. جناب استاد عظمت تفکر امام و انقلاب و اسلام به نمایش درمیاد، این عظمت رو هر کسی نمیفهمه حتی خیلی از به ظاهر انقلابی ها هم نمی فهمند. امام خدا رو پشتوانه ی خودش میبینه، امام خداوند رو واقعی ترین و موجود ترین حقیقت عالم میبینه موجودی که همه ی عالم نشان از اوست اما شوروی کافر و بهتر بگم تفکر غرب کافر اصلا پیام امام رو متوجه نمیشه اصلا عظمت وحی و واقعی بودن وحی و شیرینی زندگی در تفکر وحی رو نمیفهمه واسه همین امام در کمال صلابت هست، اما نوعی دلسوزی از جنس دلسوزی پیامبران برای مشرکان هم در پیام و بیان امام موج میزنه، این عظمت چشیدنی هست این فهم رو نمیدونم چی بیان کنم اما دلم میسوزه وقتی خیلی ها این مسائل رو سیاسی و کم عمق نگاه می کنند یا به خودشون حق میدن شبهه وارد بکنند. استاد دلم میخواد خدا این فهم و شیرینی رو برام بیشتر کنه و دلم میخواد این رو همه ی آدمها بچشن دلم میخواد همه ی بی دینا و کم دینا بی حجابا و بدحجابا انقلابیا و ضد انقلاب همشون این لذت درک خدا داشتن رو بفهمن چرا خیلی ها نمیفهمن که ما لجبازی سیاسی نداریم چجوری این فضای باز حیاتبخش رو بهشون نشون بدیم؟ عجب حیاتی رو امام خمینی واسه دوران ما شروع کرده، چقدر این انقلاب عجیبه چقدر بزرگه، چرا خیلی ها نمیفهمن انقلاب در دنیای سراسر کفر الان مسیر انبیا و پیامبران رو نشون میده؟ چقدر این مسیر روشنه. نمیدونم توی کدوم جنگهای پیامبر مشرکین یه شعری میخونند پیامبر به مسلونا یاد داد که در مقابله با اونا بخونن، الله مولانا و لا مولی لکم. جناب استاد چقدر این مولا داشتن بزرگه چقدر شیرینه چقدر تفاوت داره با کسانی که خدا پشت و پناهشون نیست اونایی که خدا ندارن چی دارن استاد؟ غرب چی داره؟ جهان بدون معاد چی داره؟! امام خمینی این زندگی بسیجی وار و خدایی رو برای ما به ارمغان آورد، چقدر شعارهای امام خمینی شبیه حرفای پیامبر خداست چقدر امام خمینی عظمت داره خدا میدونه. وقتی امام خمینی با این لطافت و بزرگی و عظمت و فهم و علم و حکمت خودش رو خاک پای امام زمان میدونه، در مورد بزرگی و عظمت و لطافت و شجاعت امام زمان چی باید بگیم؟ واقعا جایگاه اهل بیت چقدر بزرگه. وقتی انسان نگاه به امام خمینی میکنه ناخوداگاه حس میکنه یه شعاع نور از اهل بیت روبروی ما قرار داره، چقدر شیرینه این فهم. این ها چجور شکرش رو بجا بیاریم؟ چجوری نعمت انقلاب رو شکر کنیم؟ چجوری خدا رو شکر کنیم که امام خمینی توی عصر ما هستش یا بهتره بگم ما توی عصر خمینی هستیم. استاد دلم پر از نشاط و حرفه دلم سراسر روشنی و شیرینی طعم دلپذیر انقلابه، نمیدونم چی بگم و به کی بگم، من حرفامو و احساسمو به کسی زیاد نمیگم اینجام چون کسی منو نمیشناسه اینا رو میگم. ببخشید خیلی حرف زدم خیلی ببخشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: درکِ روحی که تاریخ را جلو می‌برد یعنی روح حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بسیار مهم است و زندگی، تنها از این طریق معنا می‌یابد و در نتیجه مجبور نیستیم با مشغول‌کردنِ خود به امور دنیایی از تنهایی و افسردگی آزاد شویم. حیاتی که انقلاب اسلامی در مقابل ما قرار داده است، عین معناداری و نشاط و هدف‌داری است. موفق باشید

20222
متن پرسش
ضرورت بازخوانی محکمات و شعائر انقلاب اسلامی: با سلام و عرض خسته نباشید. عید سعید قربان را خدمت استاد تبریک عرض می کنم. همانطور که در قرآن کریم و سیره اهل بیت (ع) تعریف شده برپایی عدالت یکی از اساسی ترین دلایل تشکیل حکومت و دولت اسلامی می باشد که انقلاب اسلامی نیز حق مسلم جهت همین اصول ارزشی حرکت خود را به ثمر رساند. سوالم از خدمتتان این است که وقتی ما اصول تشکیل دولت همچنین قانون اساسی و ... نظام چینی درونی را همه بر اساس سیره اهل بیت و قرآن مجید تعریف می کنیم. درعمل اجرای ضعیف عدالت را مشاهده هستیم و از آن بدتر عدم مشاهده حرکت جهت مبارزه با این بی عدالتی ها؟! اینکه کسانی در مدیریت کلان کشور دچار فساد می شوند و نظام اسلامی دستگاههای اجرایی و.... با علم و اطلاع کامل از محرض شدن خلاف سکوت دارند زیبنده جامعه اسلامی نبوده و بنظر می رسد ضرورت نگاه منشور امام بیش از بیش لازم است. این بی عدالتی هم در عمق و هم در گستره جامعه قابل مشاهده است. در زمینه اشتغال - ادارات - بانک ها - شهرداریها - مدارس - و... همه اینها متوجه قشر بی بضاعت جامعه هستند و طبقه ای که پول و نفوذ را در اختیار دارند با این صحبت ها بیگانه هستند. این بی عدالتی تا آنجا گسترده شده که سرکوب شدن استعداد توده ضعیف جامعه را مشاهده هستیم. استاد عزیز به چه دلیل افراد برجسته کشور، اساتید و صاحب نظران جامعه روحانیت حرکت مثمر ثمری انجام نمی دهد. من معتقدم که سکوت اینها یعنی شریک شدن در این بی عدالتی. صحبت امروز من تکلیف از بابت سخن قرآن مجید است که به سرزنش افرادی می پردازند که ضعف خود را بهانه مبارزه نکردن با فساد عنوان می کردند. شهر ما شهر طلبه گرانقدر - مبارز با زمین خواری است. این بی عدالتی ثمره سریز شدن فساد از بالا به پایین است. ایا صحبت ها گفت گوی درون نظام است و مغایرتی با اتحاد و همبستگی توده مردم ندارد. ممنون می شوم در این زمینه به دغدغه شمار زیادی از افراد و مردم پاسخ دهید.
متن پاسخ

اسمه تعالی: سلام علیکم: حرف‌های درستی می‌زنید. به نظر بنده اسلام توان تربیت انسان‌هایی را دارد که در اوج عدالت، جامعه‌ی خود را به بهترین نحو اداره کند، ولی آموزه‌های ما آن‌چنان نسبت به اسلام ضعیف است که چنین انسان‌هایی را می‌پروراند که امروز شما با آن روبه‌رو هستید و آن حساسیت لازم را نسبت به عدالت و آزادی نشان نمی‌دهند و در این انتخابات طوری عمل کردند که گویا نفس امّاره‌ی آن‌ها بیشتر از حقیقت اصالت دارد. موفق باشید

20173
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: استاد جان! بنده وقتی اوصاف و بیانات برخی از شهداء دفاع مقدس را که در سن پایین می شنوم یا آیت الله بهجت «ره» یا امام خمینی «ره» که نقل شده در سن پانزده سالگی نماز شب می خواندند!! این سئوال اساسی و مهم برایم پیش می آید، که حقیقتا این بزرگورانی که در سن پایین حرف های عارفانه می زدند یا اعمال عارفانه انجام می دادند! پس کی مبارزه با نفس کردند؟ پس کی این قوه خیال را کنترل می کردند؟ حقیقت چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع سالکِ مجذوب با مجذوبِ سالک فرق می‌کند. یکی حرکت می‌کند تا نورِ الهی او را در برگیرد و یکی نور الهی او را در بر می‌گیرد و سعی می‌کند آن نور را حفظ کند. افرادی که نام برده‌اید از نوع دوم‌اند. مرحوم عبدالرزاق کاشانی در مقدمه‌ی شرح «منازل السائرین» می‌گوید:

عرفا به طور کلی متفق‌اند که نهایات تصحیح نمی‌شود مگر با تصحیح بدایات و تصحیح بدایات عبارت است از 1- امتثال امر الهی 2- مشاهده اخلاص و این‌که انسان در خود ببیند برای خدا خواسته 3- رعایت سنت 4- تعظیم نهی در عین مشاهده خوف از عقاب الهی 5- شفقت بر عالم با بذل خیرخواهی و این که بار خود را بر روی دوش مردم نیندازد 6- دوری از همنشینی که وقت را تباه می‌کند 7- دوری از هر سببی که دل را مفتون و شیفته می‌نماید.

می‌فرماید: مردم در این بیان و شأن سه دسته‌اند: آن‌که بین خوف و رجاء عمل می‌کند، با توجه به محبت و همراه با حیاء، که چنین کسی را «مرید» گویند.[1] و آن‌که از وادی تفرقه و پراکندگی به وادی جمع ربوده شده‌ که او را «مراد» نامند[2] و غیر از این دو هرکه هست مدعی و نیرنگ‌باز است.

می‌توان گفت: همه‌ی مقامات در سه مرتبه جمع می‌شوند. رتبه‌ی نخست که مساوی است با آغاز کار سالک در سیر سلوک. رتبه‌ی دوم با داخل‌شدن سالک در غربت شروع می‌شود و رتبه‌ی سوم دست‌یابی سالک به مشاهده‌ای است که او را به سوی عین توحید در طریق فنا می‌کشاند و جذب می‌کند.

در معنای رتبه‌ی نخست که آغازکردن کار سالک در سیر و سلوک بود، در روایت از رسول خدا (ص) داریم: «سیروُا سَبَقَ الْمُفْرِدون» سیر کنید که مُفْرِدون پیشی گرفتند. مردم سؤال کردند ای رسول خدا مفردون چه کسانی هستند؟ فرمودند: «المهترّون، الذين يهترّون في ذكر الله عزّ و جلّ، يضع الذّكر عنهم أثقالهم فيأتون يوم القيامة خفافا» متحیرون آن‌هایی که در یاد خدا سرگشته‌اند و یاد خدا بارهای گران را از ایشان برمی‌دارد، از این روی در قیامت سبک بال خواهند آمد. (ترمذی، کتاب‌الدعویات، باب 129)

در رابطه با مرتبه‌ی دوم که واردشدن در غربت است از رسول خدا (ص) داریم «طَلَبُ الْحَقِّ غُرَبةٌ»[3] طلب‌کردن و خواستن حق، غربت است. و در رابطه با مرتبه‌ی سوم که دست‌یابی به مشاهده است در روایت داریم که جبرائیل از رسول خدا (ص) پرسید: «مَا الإحْسان؟» احسان چیست؟ حضرت فرمودند: «اَنْ تَعْبُدَ الله کَاَنَّکَ تَراه فَاِن لَمْ تَکُن تَراه فَاِنَّه یَراک»[4] احسان آن است که خدا را به گونه‌ای عبادت کنی که گویا او را می‌بینی و اگر او را نمی‌بینی پس بدان او تو را می‌بیند. که این حدیث اشاره جامعی است به مذهب عرفا و متصوفه.

خواجه عبداللّه انصاری می‌فرماید: من درجات هر مقام را به تفصیل برایت باز می‌گویم تا درجه‌ی عامه و سالک و محقق را در هر مقام بشناسی زیرا برای هر یک نشانی است که به سوی آن برانگیخته می‌شود. موفق باشید  

 


[1] - مرید همان سالک مجذوب است که جز خدا را اراده نکرده و مراد همان مجذوب سالک است که خداوند او را اراده و جذب کرده.

[2] - حافظ در رابطه با عبور از تفرقه می‌گوید: «از فکر تفرقه باز آی تا شوی مجموع» که عبور از خلق به حق است و  به حق اشتغال‌یافتن.

[3] - تاریخ دمشق، ج 51، ص 832- کنز العمال، ج 1، ص 239

[4] - صحیح مسلم، کتاب‌الإیمان، ج 1، ص 37.

20156
متن پرسش
سلام: من متوجه نميشم چرا جمهوري اسلامي اينقد شهيد حججي رو بزرگ كرد و يك عالمه تبليغش كرد و ازش اسطوره ساخت در حالي سالانه صدها شهيد اينجوري ميديم و اتفاقاً همزمان با همين شهيد حججي ٦ شهيد ديگه ام داديم ولي براي آنها اين همه بزرگداشت اجرا نشد! چرا دستگاه تبليغاتي جمهوري اسلامي اينقد روي اين شهيد سرمايه گذاري كرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون دشمن نحوه‌ی شهادت آن مرد الهی را در رسانه‌های خود مطرح کرد تا موجب رعب و وحشت گردد، حضرت پروردگار درست برعکسِ قصد دشمنان اسلام، قلب‌ها را متوجه شهید حججی نمود تا نیّت ایشان که «مؤثربودن» جهتِ هدایت مردم بود، عملی شود. زیرا مردم در باطن خود به دنبال حقیقت‌اند و شهید حججی انعکاسِ روح و روحیه‌ی مردم بود و در واقع مردم خودِ گم‌گشته‌ی خود را در او یافتند. موفق باشید 

نمایش چاپی