بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: امام خمینی(ره)، انقلاب اسلامی، تمدن اسلامی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
14836
متن پرسش
با سلام: در مورد سوالم در مورد تفاوت اصالت نور سهروردی و اصالت وجود ملاصدرا توضیح فرمودید ممنون اما کدامیک را باید ارجح دانست؟ در مورد حضرت محمد (ص) در سراسر قرآن داریم که حضرت جبرییل (ع) قرآن را به ایشان نازل کردند و در کتاب «خویشتن پنهان» و انسان تا فراخنا و... را که مطالعه کردم طبق آن کتب پیامبر (ص) به مقام فوق فرشتگان رسید که خود پیامبر علت وجودی جبرییل شده اند. لطفا این مطلب را کمی توضیح بفرمایید. و در آخر اینکه آیا وجود در هر مرتبه ای از عوالم وجود حرکت دارد که در غیر ماده حرکت تکاملی و در بالای عالم ماده حرکت ظهوری است؟ آیا وجود در کدام مرتبه عین شدت و ضعف است. خواهشا خواهشا خواهشا، به همه ی سوالاتم پاسخ دهید. بی نهایت ممنون.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در اصالت وجودِ ملاصدرا راحت‌تر می‌توان فکر کرد و جوانب امر را بررسی نمود 2- این مطلب را از طریق مباحث شرح کتاب «مصباح الهدایه» حضرت امام می‌توانید دنبال کنید که پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» از چه جهت خلیفة اللّه است در همه‌ی عوالم، و از چه جهت پیامبر است و حکم عالم غیب را به عالم شهادت می‌رساند 3- حرکت به معنای تبدیل قوه به فعل صِرفاً مربوط به عالم ماده است ولی حرکت به معنای سیر إلی اللّه که اشتداد وجود سالک را به همراه دارد، مربوط به انسان‌ها است 4- در نگاه حکمت متعالیه ذاتِ وجود عین شدت و ضعف است و در این مورد فصول اول حکمت متعالیه کمک می‌کند. موفق باشید

14829
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: ببخشید چند سوال داشتم که خدمتتان عرض می کنم: آیا در قرآن چیزی به نام فلسفه وجود دارد؟ و آیا اصلا در اسلام فلسفه داریم؟ در مورد افرادی که انقلاب را صدرایی می نامند چه نظری دارید؟ در مورد اینکه گفته می شود نمی توان همه فلسفه ملاصدرا را اسلامی دانست چه نظری دارید؟ و آیا درست هست که امام (ره) از صدرایی بودن عبور کرده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  1- به قول معروف نه مخالفت با غرب، آزادی از غرب است و نه مخالفت با فلسفه، جداشدن از فلسفه است 2- قرآن ما را به چیزی بالاتر از فلسفه دعوت می‌کند و آن دعوت به عقل است که یکی از انواع آن عقل فلسفی است. مثل آن‌که یکی از انواع عقل، عقل ریاضی است 3- امام بعد از انقلاب در جواب دکتر حسنین هیکل که پرسید مبنای انقلاب شما چه بوده است؟ فرمودند: در روایت، «کافی» و در فقه، «جواهر» و در فلسفه، «ملاصدرا». و یا در آخر عمر در نامه به گورباچف متذکر مکتب ملاصدرا شدند. آیا می‌توان گفت امام در آخر عمر از فلسفه‌ی صدرایی عبور کرده‌اند؟ مگر می‌شود از چنین اندیشه‌ای بی‌نیاز بود؟ موفق باشید

14815
متن پرسش
با عرض سلام و آرزوی توفیقات روزافزون برای استاد محترم: ناظر به مقاله ای که امروز و در مراسم رونمایی از کتاب دکتر موسی نجفی به شما دادم (مقاله روایت بودگی قوم ایرانی) دوست دارم در صورت امکان نظرتان را جویا شوم. مخصوصا این که در این مقاله صحبتی از ابن خلدون هم آورده شده بود و یکی از جرقه های اصلی نگارش این مقاله (علاوه بر مقاله گسیختگی تاریخی دکتر داوری) همین چند جمله ای بود که بنده از ابن خلدون ذکر کرده ام. به طور مشخص بنده چند جمله ای را که از ابن خلدون در این مقاله آورده ام، دسته بندی و مرحله بندی سه تایی آقای دکتر نجفی. (نهضت، نظام، تمدن) اين است كه از منظر ایشان گویی ما با تکمیل نظامی به نام دین، لاجرم یک مرحله به تحقق مدینه دینی نزدیک تر شده ایم. در حالی که مطابق همان جملاتی که بنده از ابن خلدون ذکر کردم و بحثی که در ذیل دوگانه «شرط لازم و شرط کافی» آورده ام، به نظرم این تلقی چندان نمی‌تواند درست باشد و ناظر به همان عقلانیت انتزاعی است. بحث آگاهی و شهود هم که در این مقاله آورده شده، به طور مشخص در تقابل با گفته های شما است. چرا که بنده معتقدم اگر بخواهیم نیچه‌وار حقیقت این دوران را شهود کنیم به همان تعبیری می رسیم که مرحوم فردید اواخر عمر به آن رسیده بودند: «روزگار تلاش و تلاشی» و از قضا این آگاهی های ماست که به ما می گوید ما در جامعه ای دینی و ذیل حکومتی دینی و در حال حرکت به سمت جامعه نمونه دینی در حال حرکتیم. و گرنه ما در ساحت شهود همان را می یابیم که شما در یکی از پاسخ هایتان بیان کرده بودید: «در این زمانه که همه چیز رو به بی معنایی می رود» و البته شما به حسب تلقی ای که از انقلاب اسلامی و امکان های نهفته در آن دارید، امیدوارید به وسیله انقلاب اسلامی، در این زمانه تقدیر توحیدی حاکم و غالب باشد. که البته بنده در مقاله ذکر کرده ام که انقلاب اسلامی بیش از آنکه یک «کنش» باشد، یک «واکنش» بود. واکنشی به وضع بحرانی جامعه در آن دوران. در حالی که نهضت پیامبر و یا انقلاب فرانسه، این ها کنش هایی بودند که ناظر به بحران و ضرورت های بیرونی اتفاق نیفتادند؛ بلکه ناظر به داشته های درونی و انباشت آن ها اتفاق افتادند. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خودتان مستحضريد كه متن ارسالي، موضوعی را در میان گذارده که اضلاع مختلفی دارد و درک تاریخی آن تا حدّی نیاز به حضور آن در آینده‌ی تاریخ دارد. بنده در رابطه با رازِ پایداری انقلاب اسلامی در متنی که در صفحه‌ی اول سایت هست؛ نسبت به چیستیِ انقلاب عرایضی داشته‌ام، از آن جهت که انقلاب اسلامی به ادله‌ی قرآنی می‌تواند اراده‌ی الهی در این تاریخ باشد و مسلّم مثل اصل اسلام که در صدر اسلام با چالش‌هایی از طرف جاهلیت دوران روبه‌رو شد، انقلاب اسلامی نیز بدون چالش نیست. ولی همچنان در حالِ حضور بیشتر در این تاریخ است. بسیار تعجب می‌کنم که هویت انقلاب اسلامی را بیشتر در وجوه سیاسی آن می‌بینید و نه در وجوهِ فراسیاسیِ آن! در حالی‌که همه می‌دانیم ریشه‌ی انقلاب اسلامی از یک طرف به «غدیر» و از طرف دیگر به حضور آن در دولت صفویه جای دارد و با ادامه‌ی آن فکر و فرهنگ، مشروطه و نهضت ملّی نفت ظهور کرد. و چطور ما ریشه‌ی تاریخی این‌چنین عمیق انقلاب اسلامی را در وجهِ سیاسی آن متوقف کنیم؟ از طرفی این طبیعی است که انقلاب اسلامی در دهه‌ی چهارم خود به یک بلوغ خاصی می‌رسد که باید امثال جواب‌هایی که جنابعالی در این مقاله مطرح کرده‌اید را بدهد و خود را نیز بازخوانی کند و در این بازخوانی، ضعف‌های خود را نادیده نگیرد چیزی که متأسفانه نیروهای مذهبی ما کمتر بدان می‌پردازند. ولی سؤال بنده آن است که مگر یک انقلاب باید در ابتدایِ امر، تمامِ داشته‌هایی که یک تمدن چهارصدساله برای خود شکل داده است، داشته باشد؟

در عین آن‌که این پرسش‌ها را پرسش‌های جدّی در این دوره از تاریخ انقلاب اسلامی می‌دانم و از طریق همین پرسش‌ها است که تفکر به جامعه‌ی ما باز می‌گردد و به قول شما؛ از آرمان‌گرایی‌های احساساتی عبور می‌کنیم، با این‌همه معتقدم اراده‌ی الهی جهت اصلاح بشر در ظرف انقلاب اسلامی ظهور کرده است. آیا نمی‌بینید چگونه وقتِ غرب و عوامل اصلی آن در منطقه تمام است؟! و این دست و پازدن‌هایی که حکایت از بی‌تعادلیِ آن فکر و فرهنگ هست، راهِ نجات برای آن نمی‌باشد؟! آن چیزی که در سیطره‌ی تکنولوژی و جنگ رسانه‌ای غرب گم شده است؛ نصرت الهی است که نباید از آن غافل بود. و غلیظ‌ترین حجابی که مانع درست‌دیدنِ انقلاب اسلامی خواهد شد؛ واکنشی‌دیدنِ آن است، در حالی‌که حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و رزمندگان ما به عنوان یک رسالت بزرگ تاریخی به صحنه آمدند و با قلب خود نیوشایِ اشارات عالَم قدس گشتند و زندگی را در این تاریخ با تعلق به انقلاب اسلامی در زیر سایه‌ی اراده‌ی الهی برای خود معنا کردند. موفق باشید

14796
متن پرسش
اشکالی که وجود دارد این است که سنخ بحث های استاد طاهرزاده صرفاً به دل می نشیند ولی تطابقی با واقعیات اجتماعی ما ندارد؟ شاید این خاصیت و تمایز رویکردهای فلسفی عرفانی صدرایی و فلسفه غرب است که به همان میزان که انتزاعی و ذهنی است از واقعیات جامعه به دور است (دقیقا برخلاف فلسفه مادی غرب که در بطن سازوکار حیات اجتماعی بشر حضور جدی دارد.) واقعا چه میزان از مردم ما نوع نگاه استاد طاهرزاده به انقلاب اسلامی را می پذیرند؟ چه میزان نظام مسائل ذهنی مردم جامعه ما می تواند با رویکرد اشراقی استاد به انقلاب ارتباط برقرار کند؟ اگر این مباحث صرفاً یک نظریه پردازی نیست و قرار است به عرصه واقعیات جامعه وارد شود باید مدام ارزیابی شود که آیا مردم عادی کوچه و بازار می توانند با این مباحث ارتباط برقرار کنند؟ اگر نمی توانند یعنی ما به دور از مسائل واقعی جامعه حرکت کرده ایم. با سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید در هر تاریخی وقتی افقی باز شود و بنا بر آن باشد تمدنی جای تمدنی را بگیرد، در ابتدا به جهت سیطره‌ی تمدنی که حاکم است، ذهن‌های معمولی عموماً در تحقق تمدنی که باید ظهور کند، باور ندارند و آن را دور از واقعیت می‌دانند ولی پایداری و صبرِ مؤمنین است که زمینه‌ی تحقق تمدن توحیدی را فراهم می‌کند و آن‌چه در کوچه و بازار مطابق تمدن حاکم، زرق و برق دارد، از رونق می‌افتد. آیا ما در چنین شرایطی نیستیم؟! موفق باشید    

14776
متن پرسش
سلام علیکم: به تازگی حین خواندن قرآن به آیات 51 و 52 سوره مبارکه مائده رسیدم؛ آیا طبق این آیات سیاست خارجی نظام در این دوره اشتباه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیات مذکور می‌فرماید: یهود و نصاری را دوست نگیرید ولی می‌توان در صورتی که مذاکره با آن‌ها با محبت همراه نباشد، آن را انجام داد. زیرا مذاکره را نفی نکرده، و در سیره‌ی پیامبر نیز نفیِ صحبت با یهود و نصاری دیده نمی‌شود. موفق باشید

14736
متن پرسش
سلام علیک استاد: خسته نباشید. برخی از افرادی که اهل تحلیل سیاسی هستند می فرمایند آقای مصباح که در جریان انتخاب آقای جلیلی ایشان را به عنوان کاندید معرفی کرد با ادعای ولایی بودن بر خلاف رهبری عمل کردند زیرا رهبری این همه فرمود که وحدت اما جبهه ی انقلاب با معرفی ایشان بر خلاف رهبری عمل کردند و این شد که امروز نتیجه ی آن را در کشور می بینیم که این اختلافی که در میان درست کردند اگر واقعا اینان خود را ولایی می دانستند و با بصیرت اینگونه عمل نمی کردند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که حفظ وحدت به معنای آن نیست که آن‌چه را انسان حق می‌داند مطرح نکند و مقام معظم رهبری نیز چنین چیزی نمی‌خواهند که با حفظ وحدت مثلاً جریان‌های اصول‌گرا نامزدهای مورد نظرشان را مطرح نکنند! با طرح دکتر جلیلی معلوم شد انقلاب در چهره‌های سیاسیِ خود کسانی را دارد که به‌خوبی در امور اجرایی مطابق اهداف انقلاب عمل کنند. موفق باشید

14734
متن پرسش
سلام علیکم: چرا در کشور ما که امروز به باند و حزب بازی کشیده شده که حال ما را بهم زده اند اینقدر انتخابات باید باشد؟ کجا عامه ی مردم توان و فکر انتخاب اصلح را دارند، همانطور که در انتخابات قبل اصلح رو به قعر جدول فرستادند و آنچه با هوسشان می خورد را انتخاب کردند، کاش می شد فعلا که سطح بینش مردم و اکثر کاندیداها از فهم و درک انقلاب و اهدافش پایین است مراجعی خاص و انقلابی خودشان افراد اصلح را روانه مجالس می کردند نه مردمی مثل منطقه ما که با یک قوطی روغن می توان رأیشان را به نفع دیگری تغییر داد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رشد مردم بسیار مهم است و همین امور موجب شده که مردم ما از نظر سیاسی در رشد بالایی قرار داشته باشند وگرنه دشمن، با فریب مردم، مردم را رو در روی انقلاب قرار می‌دهد. موفق باشید

14725
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: کسی که در مقابل حکومت جمهوری اسلامی بایستد، گناهش با کسی که در مقابل حکومت حضرت علی (ع) می استاد چه نسبتی دارد؟ مسلمانی که در مقابل ولی فقیه جمهوری اسلامی می ایستد با مسلمانی که در مقابل امیرالمومنین (ع) می ایستاد چطور؟ آیا چون آنجا حضرت علی (ع) بود عقوبت اخروی اش سنگین تر است؟ یا اینکه هر دوجا چون در مقابل حق ایستادند یک عقوبت دارد؟ مثلا اینکه خیلی از آیت الله ها در مقابل امام ایستادند چه گناهی دارد؟ اصلا گناه دارد؟ اگر دارد یک عقوبت کوچک یا یک عذاب بزرگ؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر متوجه‌ حقانیت انقلاب اسلامی شده باشند و مقابله کنند، عملاً با حق مقابله کرده‌اند. ولی در بسیاری موارد این افراد به ظاهرِ قضایا می‌نگرند و مخالفت می‌نمایند و نه به جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی. موفق باشید

14724
متن پرسش
استاد بزرگوار سلام: بنده حقیقتا از روند فعلی سوال و جوابهای سایت از اون جهت که رنگ سیاسی دیگه به خودش نگرفته خیلی خوشحالم. واقعا خسته شده بودیم از این که این سایت وزین به انتخابات رسیدگی کنه و به توافق ژنو و بیانیه ی لوزان و .... ولی الان یه سوال برام پیش اومده که هر چند ظاهرش سیاسیه ولی واقعا از جنبه ی سیاسی این سوالو مطرح نمی کنم. حقیقتا نمیدونم رابطه ی ما با آمریکا هنوز بده؟ آیا انقلاب به اون بلوغی رسیده که دیگه در پی ارتباط با آمریکا استحاله نشه؟ آیا ارتباط ما با آمریکا مثل ارتباط ما با مثلا آلمان شده و دیگه ارتباط گرگ و میش نیست؟ به نظرتون نظر مقام معظم رهبری چیه؟ آیا آقا با روند فعلی ارتباط گیری دولت موافق هستند؟ مثلا آیا با دست دادن آقای ظریف با اوباما مخالف بودند؟ این که آقای روحانی خودشونو علاقه مند به ارتباط با آمریکا نشون میدن، بده یا خوبه؟ پیشرفت انقلاب در برهه ی کنونیه یا پس رفت انقلابه؟ ایشون هم توی سفر به نیویورک گفتند توی این دو سال رابطه ی ایران و آمریکا بهتر شده و هم توی ایتالیا گفتند می تونیم ارتباط بدون تنش داشته باشیم و اگه کلیدش دست من بود یه کاری می کردم. ببخشید وقتتونو گرفتم موفق باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح و ذات انقلاب اسلامی ضد استکباری است و فکر نمی‌کنم دولت موجود ادامه‌ی انقلاب باشد. این‌ها بیشتر به دنبال کشوری هستند که در ادامه‌ی فرهنگ مدرنیته، مردم آن کشور مرفه باشند و در عین حال نماز هم بخوانند. ولی ذات انقلاب اسلامی و مردم انقلابی در راستای مبارزه با استکبار که آمریکا امروز نمونه‌ی کامل آن است، معنا پیدا می‌کنند و به این شکل تاریخی که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» شروع کردند؛ ظهور می‌کند و ادامه می‌یابد. موفق باشید           

14709
متن پرسش
سلام: بسم رب الشهدا والصدیقین. استاد، قصد مزاحمت نداشتم ولی هرچه فکر کردم نتوانستم این متن را ننویسم. هیئت با هم یک جا می رفتیم. از دوستان بود. اگر می خواستند بگویند یک نفر را بین بچه های هیئت معرفی کنید که بهترین باشد صددرصد آرای بیشتری را او کسب می کرد. سر به زیر. کاملا انقلابی و.... «عباس آسمیه» از رفقایمان بود که در سوریه شهید شده است. و بچه های هیئت ما را در یک حال و هوای دیگر برده است. استاد، جالب اینجاست که اینجا در حوالی کرج عکس این شهید را بزرگ زده اند و برخی مردم وقتی نگاه می کنند جلوی ما بچه مذهبی ها آن را مسخره می کنند و جان ما را آتش می زنند. نه فقط این شهید را بلکه تمام شهدای سوریه را مسخره می کنند و می گویند: «اینها فکر می کنند میخوان برن بهشت.. اگر بخاطر عرب ها بهشت فراهم شود آن بهشت را نمی خواهیم» چطور می شود که عده ای آن طور دور از فضا هستند و بقول بچه های خودمان در باغ که هیچ در باغچه هم نیستند! و عده ای هم مثل هم هیئتی های خودمان الان دارند با اسم شهید زندگی می کنند و یکی از آنها تقریبا بیست دقیقه بی وقفه گریه می کرد. همه بچه ها در حسرت او هستند و تمام شهدا. این فاصله ها ناشی از چیست استاد؟ به واقع این گونه صحنه ها قلب مرا به درد می آورد که ببینم بعضی به حدی پست شده اند که چندی از مقدس ترین افراد جامعه فعلی (شهدا) را به سخره می گیرند. قلبم واقعا به درد می آید. - به عنوان کنایه نمی گویم. بلکه واقعا قلب درد گرفتم. نمی دانم چه بگویم. ولی واقعا نیاز دارم که به حقیر بفرمایید این فاصله ها ناشی از چیست؟ بعضا ما بچه مذهبی ها را نگران می کند. گاهی گریه مان را در می آورد. گاهی گوشه گیرمان می کند. و... التماس دعا استاد. http://qasemsoleimani.ir/article/6981.html «عباس آسمیه به شهادت رسید»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی کسی متوجه‌ی تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده؛ نباشد متوجه نیست ما در سوریه برای عرب‌ها نمی‌جنگیم، در جبهه‌ای وارد می‌شویم که انقلاب اسلامی در مقابل کفر و استکبار گشوده است. به قول بعضی از سردارهای ما که در سوریه فعّال هستند، مردم سوریه باید بگویند ما برای انقلاب اسلامی چرا بجنگیم؟ در حالی‌که آن‌ها خود را در جبهه‌ای احساس می‌کنند که انقلاب اسلامی گشوده است. موفق باشید

14697
متن پرسش
یک طلبه چه کار کند که خود را در فضای فرهنگی انقلاب اسلامی حس کند تا بتواند پر نشاط و با روحیه خوب در این زمانه کار علمی و تحقیقاتی کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه حضرت امام و مقام معظم رهبری به عالَم و آدم ما را در فضای فرهنگی انقلاب اسلامی قرار می‌دهد. موفق باشی

14688
متن پرسش
با عرض سلام و احترام: ببخشید اگر وقتتان را می گیرد ولی واقعا پاسختان برای دردمندی چون من دواست: سوال 1) نسبت بین «شاگردان یک استاد» با «خود آن استاد» در عرفان چیست و آیا می توان از ویژگی های شاگردان استاد به ویژگی های خود استاد پی برد؟ اگر منشی در شاگردان استادی عمومیت به نحو اکثر باشد آیا می توان به دستگاه فکری استاد تعمیم داد؟ سوال 2 ) عقلانیتی که باید با آن سلوک کرد و مقدمه ی سلوک است چه نوع عقلی است و به طور عملی و روشن و مشخص میشه بفرمایید منظور از شروع سلوک با "عقل" چیست ؟ (آیا منظور مباحث کلامی یا شاید فلسفی یا احیانا استدلال های موجود در این علوم ... ؟) و خواهشا بفرمایید که آیا وجود این عقلانیت برای سلوک ضروری است یا صرفا مطلوب است؟ سوال 3) نسبت دستگاه های عرفانی ای مثل دستگاه فکری علامه حسن زاده آملی یا دستگاه فکری بعضی دیگر که در این راه تلاش می کنند، با عقل سلوکی چیست؟ آیا چنین عقلی ، "ثمره ی" سلوک با دستگاه فکری این حضرات است؟ و می شود این عقل، به جای مقدمه ی سلوک، در جایگاه "ثمره" باشد؟ سوال 4) از مواضع سیاسی بزرگانی چون علامه جوادی عاملی یا ...، کدام نتیجه حاصل می شود؟ میشه نتیجه گرفت با اشتباهات فاحش خودمون، همچنان میتونیم عارف باشیم؟ یا نتیجه بگیریم به بقیه ی گذاره های عارفان هم باید با وسواس بیشتری نگریست؟ یا مثلا بگوییم شاید ما مطلق گرا هستیم که حق را در یک جبهه ی سیاسی یافته ایم و اشتباه است که فتنه گران را به کل رد می کنیم و این نقص از ماست؟ استاد بزرگوار این سوال خیلی برایم مهم است چون اشتباهات فاحشی در برخی مواضع از بزرگان دیدم و می خواهم بدانم چه جایی باید برای آن اشتباهات قائل باشم. سوال 5) اگر انسان بزرگی، همه ی همه ی حرف هایش خلاف رهبری باشد (مثلا در زمینه ی سیاست و ازدواج و فرزندآوری و مسکن مهر و حجاب و ... ) و در لیست آقای هاشمی باشد آیا می توان حدس زد که نفوذی است یا خیر؟ آیا ضرورتی دارد برای اعتماد به بزرگان، حرف آنها را با حرفهای رهبری بسنجیم؟ یا باید فکر کنیم روی حرفشان که شاید درست باشد هرچند به مذاقمان خوش نیاید؟ باتشکر. واقعا ملتمس دعایتان هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بعضاً می‌شود چنین نسبتی را پذیرفت ولی نباید آن را یک قاعده به‌حساب آورد زیرا درجه‌ی نزدیکی شاگردان به استاد متفاوت است و علاوه بر آن، روحیه‌ها یکسان نیستند 2- عقلانیتِ سلوکی بسیار بسیار متفاوت با عقل فلسفی و عقل کلامی است. آن عقلی است که حقّانیت سخن حق را تصدیق می‌کند و با رفع تعلقات و اصلاح نفس به صحنه می‌آید. لذا جناب حافظ که منوّر به آن عقل قدسی است این‌چنین می‌گوید: «حديث از مطرب و میّ‌گو و راز دهر کمتر جو / که‌کس نگشود و نگشايد به حکمت اين معما را» یعنی باید در این دنیا از مطرب و میّ که همان شادی و مستی عارفانه است، سخن گفت زیرا معمای هستی به گونه‌ای نیست که با فلسفه و علم بتوان آن را گشود. راز دهر یا معمای هستی چیزی نیست که با تفکر گشوده شود، چیزی است که بر قلبِ آماده ظهور می‌کند بدون آن‌که لازم باشد انسان رویکرد رازجویی بر عالم داشته باشد که مجبور شود با نگاه فلسفی به عالم بنگرد. حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌‌علیه» در این رابطه دارند: «اهل دل عاجز ز گفتار است با اهل خرد / بی زبان با بی‌دلان هرگز سخن‌پرداز نیست». 3- حضرت استاد علامه حسن‌زاده به عنوان یک استادِ صاحبِ سبک در سلسله‌ی عرفایی که به عرفای قبلی متصل است، صاحب همان عقل قدسی است که حق را به سبک و سیاق انبیاء تصدیق می‌کند غیر از کسانی است که به عنوان یک معلم معارف تلاش دارند تشنگان معارف اسلامی را در حدّ خودشان سیراب کنند تا إن‌شاءاللّه افراد به بزرگانی که صاحب سبک در معارف‌اند، دسترسی پیدا کنند 4- علامه جوادی با همان حکمت و عرفان‌شان، امام و انقلاب اسلامی را خوب فهمیدند و در حال پی‌ریزیِ تمدنِ واقعی اسلامی هستند. تفاوت سلیقه‌ی ایشان در امور سیاسی چندان بزرگ نیست، زیرا به‌خوبی توانسته‌اند رهبری را تصدیق کنند. آری! بصیرت تاریخی ایشان موجب شد که به‌راحتی نتوانند آقای احمدی‌نژاد را در فضای مقابله با آقای هاشمی تأیید نمایند و این به معنای تأیید آقای موسوی نبود و نیست. همان‌طور که ایشان معتقد به نفیِ آقای هاشمی نیستند که ظاهراً مقام معظم رهبری نیز چنین اعتقادی دارند. در هرحال هنر ما آن است که در امور اجتماعی و سیاسی، سلیقه‌هایی که ذیل امام و انقلاب و رهبری هستند، همه را بفهمیم و محترم بشماریم 5- همان‌طور که حضرت رضا«علیه‌السلام» می‌فر مایند: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ‏ شَرَحَ صَدْرَهُ» اگر خداوند بنده ‏اى از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب كرد، سينه ‏ى او را گشاده مى‏ گرداند. تا در مديريت خود كوچك‏ترين لغزشى نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد. «فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِيهِ غَيْرَ صَوَابٍ» در نتيجه آنچنان توانا مى‏ شود كه در جواب‏گويى به نيازهاى جامعه در نمى‏ ماند و غير از صواب از او نخواهى يافت و به خوبى مصلحت مردم را در نظر مى ‏گيرد. «فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَيَّدٌ»[1] پس او در كار خود موفق و محكم و مورد تأييد الهى است. با توجه به این دو امر می‌فهمیم ما از طریق حضرت امام وارد تاریخ دیگری خواهیم شد که آن تاریخ، تاریخی است جدایِ تاریخی که فرهنگ مدرنیته در مقابل بشر امروز قرار داده. مقام معظم رهبری در چنین موقعیتی هستند. بنده معتقدم هرکس نتواند حقّانیت امروزینِ رهبری را تصدیق کند، در نورِ این زمانه به‌سر نمی‌برد و با محفوظات و اوهام خود در عرفانِ «انتزاعی» به‌سر می‌برد و این آن عرفانی نیست که راه ما را به سوی خدا بگشاید. موفق باشید


[1] - تحف العقول، ص 443

14677
متن پرسش
سلام: استاد عزیز من در پایین شهر بزرگ شدم و شدیدا روی دینم غیرتی ام. و شدیدا آدمای دینی رو دوست دارم. فقط بدبختیم اینه که نمیتونم لفظ قلم صحبت کنم! اصلا عادت نکردم. الان چند وقتیه با شما دارم صحبت می کنم دیگه آخر سعی خودم بوده. الانم تو گلوم گیر کرده بود به شما بگم: نوکرتم استاد. خیلی میخوامت. این بده که من نمیتونم مثل اونای دیگه که از شما سوال میپرسن حرف بزنم؟ نمیدونم چیکار کنم؟ استاد بچه های جبهه مثل منم داشت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی بچه‌های جبهه با دل‌شان حرف می‌زدند و نه به قول شما با لفظ قلم‌هایشان. و مثل شما بحمداللّه با دل‌شان دین را پذیرفته بودند و همان غیرت‌شان آن‌ها را تا مرز دفاع از دین و قرارگرفتن در زیر سایه‌ی لطف الهی جلو برد. موفق باشید

14664
متن پرسش
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت استاد عزیز: عده ای طلبه هستیم که چندین سال پیش اقدام به فعالیت فرهنگی و خاصه کار دانش آموزی در محل زندگی خودمان کردیم و بعد از 6 سال کار مستمر به فضل الهی تعداد 14 نفر طلبه و حدود 50 نفر نیروی حزب اللهی آماده به کار و بالغ بر 600 نفر نقطه ی تربیتی خروجی داشتیم. اما متاسفانه بدلیل ناپختگی و تجربه کم مان این مجموعه کوچک با شکست روبرو شد و طلاب عزیز هر کدام بیرقی بنام هیئت بپا کردند اما با سلایق و عقاید مختلف. فی الحال در یک منطقه کوچک متاسفانه چندین هیئت وجود دارد که کارشان شده جذب دانش آموزان و هیئتی کردن آنها بدور از عقلانیت و خودسازی، با یک الگوی ناقص... بنده و چند نفر از دوستان برای زدودن غبار غفلت از اذهان و ارائه سبک درست کار فرهنگی و تزریق معنویت در دوستانی که مشغول فعالیت هستند دنبال یک ایده و شیوه نامه صحیح هستیم. لطفا راهنماییمان بفرمایید. ضمنا پیگیر مباحث شما هستیم و در حد توان، مطالعاتی در آثارتان داشتیم و داریم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا می‌فرمایید که با شکست روبه‌رو شده‌اید؟!! چه اشکال دارد که همه‌ی آن عزیزان ذیل انقلاب اسلامی و ولایت، هرکدام به نحوی که دوست دارند عمل کنند و شما هم همه‌ی آن‌ها را از خود بدانید و باز در ادامه‌ی مسیر در نشان‌دادنِ معارف معرفت النفسی و توجه به انقلاب اسلامی و حضرت امام کار خود را ادامه دهید؟ موفق باشید

14674
متن پرسش
جناب استاد: سایت بهارنیوز به مناسبت سالگرد درگذشت بازرگان متن وصیت نامه ایشون رو گذاشته رفتم سراغش و برایم جالب بود!! جالب از این جهت، شخصی که بسیاری از اصلاح طلبان نام او را با بلندی فریاد می زنند و او بزرگ مرد تاریخ می دانند، تا چه اندازه از لحاظ نوع بینش دینی ضعیف و سست است تا آنجا که قیامت را در وصیت نامه اش به صورت امری احتمالی مطرح می کند! جناب استاد راستش دلم سوخت و دلم گرفت وقتی می بینم عده ای تفکر امثال بازگان را با تفکر حضرت امام خمینی (ره) در یک سطح و شاید بالاتر می بینند! جناب استاد وصیت نامه عجیب و ملکوتی امام کجا قابل قیاس با موهومات بازگان است؟! بنده هیچ شناختی از بازرگان ندارم فقط دوست داشتم بدانم آیا این نوع برداشتم از وصیت نامه ایشان صحیح است؟ من ایشان و امثالهم را خالی از معارف دینی می بینم نه تنها خالی بلکه مغرورند به فهم بالا! جناب استاد این کم عمق بودن آنها را چطور برای دیگران تشریح کنیم؟ متن وصیت نامه : http://www.baharnews.ir/news/99334/ بسم الله الرحمن الرحيم كُلُّ مَنْ عَلَيْها فَانٍ. وَيَبْقی وَجْهُ رَبِكَ ذُوالْجَلالِ وَ الاِكْرامِ. (1) وصيت‏نامه بنده گنه‌كار بی‏‌مقدار، محتاج عفو و رحمت پروردگار و درخواست كننده دعای بندگان مؤمن و مهربان، مهدی بازرگان، به همسر عزيز خود، فرزندان دلبند با همسران گرامی آنها، نوادگان نازنين و به همه خويشاوندان با مهر و صفا، به دوستان ارجمند و به آشنايان و اهل لطف. با اقرار به وحدانيت و ربوبيت خالق و با درود بر همه پيامبران علی‌‏الخصوص خاتم آنها محمد مصطفی صلی‌‏الله عليه و آله و سلم و بر اهل بيت طهارت و امامت. (1) اولين و مهم‌ترين آرزو و توصيه‏‌ام به خانواده و خويشان و دوستان اين است كه رفتن من برايشان عبرت بوده، به زندگی هميشگی خيلی بزرگ‌تری‌كه در پيش‌ دارند - بيشتر از دو روزه دنيای گذران - بينديشند و تدارك ببينند. زندگی بی‏‌مرگ و انتها كه خبرش را فرستادگان خدا داده، ما را برحذر از آتش و عذاب و اميدوار به رستگاری و رضوانش كرده‌‏اند، به فرض كه كسی يقين به وقوع آن نداشته باشد، دليل قطعی هم به دروغ بودن و عدم آن ندارد. حال كه بنا به خبرها و هشدارهای شخصی چون محمد مصطفی(ص) و كتابی چون قرآن، شدت و مدت عذاب چنان وحشتناك و غيرقابل تحمل است كه احتمال وقوعش را هر قدر كم و كوچك بگيريم، مصلحت و منفعت ما ايجاب می‏ نمايد كه با توجه به عظمت واقعه و بی‏ نهايت بودن مصيبت، آن را به حساب بياوريم و راه احتياط هم كه شده باشد در پيش گيريم. وصيت من اين است كه نه آخرت و قيامت را نفی و فراموش كنيد و نه روزی رسان و آفريننده خودتان را كه برای جهان غير او صاحب و گرداننده‏ای قابل تصور نبوده، اگر خودمان و جهان، دروغ و خيال نباشيم، او هم دروغ و خيال نمی‏ تواند باشد. اينك كه دنيا و زندگی در مجموعه و متوسط، ناخشنودی و ناراحتی و زيانكاری است و جريان تاريخ بشريت در جهت افزايش گرفتاري‌ها و سختي‌ها يا توسعه ظلم و فشارهاست، بايد سعی كنيم در عوض، آخرتمان در اثر تحمل و تلاش و با صبر و مرحمت، آباد و خشنود كننده باشد. (2) دومين توصيه (خصوصی‏ ام) به همسر و فرزندان و كسان، مهربانی و گذشت و خدمت‌گزاری در حق يكديگر است. مخصوصاً نسبت به مادرها و پدرها، پس از آن برادر خواهرها، زن و شوهرها و بالاخره ديگر خويشاوندان و صله رحم. (3) توصيه سوم قبول عذر تقصيرها و قصورهايم در حق خانواده و كسان و دوستان و هموطنان. از همگی حلاليّت می ‏طلبم و تقاضای بخشش و دعای خير دارم، و رساندن اين تقاضا به كسانی كه در مجلس فاتحه حضور نداشته، آن را نشنيده باشند يا آگاه نشده باشند. هر بدی و نقصان و زيان كه به كسی و به كسانی رسانده باشم و به هر گونه و اندازه و ارتباط كه باشد، چه فردی و شخصی و چه اجتماعی و عمومی و سياسی، تقاضايم اين است كه حلالم نماييد. (4) كفن و دفن و ترحيم «... وَ ما تَدْری نَفْسٌ ماذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْری نَفْسٌ بِاَی اَرْضٍ تَمُوتُ...» (2) برای محل دفن قبری را زير سر نگذارده‏ ام كه زحمت بازماندگان كمتر باشد. و محل خاصی را هم در نظر ندارم ولی اگر امكان داشته و خالی از دردسر و اشكال باشد بدم نمی‏ آيد در مقبره بيات در جوار مرقد حضرت معصومه سلام الله عليها و در كنار پدر و مادر و عده‏ ای از برادر خواهرها و عمو و عموزادگان باشد كه احتمال سر خاك آمدن و از خدا طلب مغفرت خواستن برای همه به خاك سپردگان بيشتر باشد. برای كفن خلعتی سابقاً از سفر حج ‏آورده و در چمدان عنابی‌‏رنگ گذارده بودم كه پس از نقل مكان به نارون نمی‏ دانم چه شده است. برای مجالس ترحيم و تذكر اگر چه بيشتر جنبه تشريفاتی و تكلف پيدا كرده و جزو آداب و حساب‌های سياسی و گروهی شده، دردی از دنيا و آخرت مردگان و زندگان دوا نمی‏ كند ولی با احتمال اينكه برای افرادی، مختصر عبرت از مرگ و خشيت از خدا و آخرت حاصل شود و حلاليت و آمرزشی نصيب ميت گردد ايراد به برگزاری آن از محل ثلث خودم ندارم خصوصاً اگر همراه با اطعام مساكين و غذای دسته جمعی بدون تعيّن و تشريفات برای بازماندگان و دوستان نزديك باشد. بيشتر از توصيف و تمجيد شخص از دنيا رفته به تذكر قيامت و توجه به آخرت پرداخته شود، توصيه‌‏های (1) و (2) و (3) نيز بد نيست كه در مجلس ترحيم خوانده شود. وصيتنامه مورخ 7/10/1373- در خانه نارون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد شخص خودِ آقای بازرگان نمی‌توان گفت وقوع معاد را محتمل بداند بلکه با مخاطبان خود این‌طور صحبت می‌کند. مشکل امثال آقای بازرگان در غفلت از حضور تاریخی است که اسلام باید شکل دهد. این‌ها دینداریِ فردی را ذیل فرهنگ غرب پذیرفته‌اند و این است آن مشکل آزاردهنده‌. موفق باشید

14656
متن پرسش
با تقدیم سلام و احترام خدمت استاد دوباره مزاحم شدم. می بخشید استاد مردم (آنهایی که زمان شاه ملعون را درک کرده اند می پرسند با آمدن انقلاب اسلامی اتفاق جدیدی رخ نداد آنها که مسلمان بودند مسلمانند و آنها که نبودند نیستند. چرا اینقدر سنگ انقلاب را به سینه می زنید. ما هیچ جوابی نداریم که بدهیم چون نمی دانیم زمان شاه چه گذشته که الآن برای آنها مقایسه کنیم ما فقط این را می دانیم که حکومت باید به دست ولی فقیه باشد و به خاطر همین هم از انقلاب و امام خامنه ای دفاع می کنیم اگر می شود ما را روشن کنید چون اینگونه سؤالات ذهن ما را هم مشغول می کند. یکبار دیگر هم به محضرتان رساندم که کتاب «انقلاب اسلامی بازگشت» به عهد قذسی را هم خوانده ام. سوال دیگر استاد شما در ابتدای این کتاب علت اینکه کسی نظریه ولایت فقیه را و حاکمیت ایشان را نداده و دنبال نکرده وضعیت اجتماعی می دانید که آن زمان ها به علت حاکمیت محدود پادشاهان نیازی به حاکمیت ولی فقیه نبوده اما در سایت امام خامنه ای (حفظه الله) خواندم که مردم زمینه پذیرش این مسأله را نداشته اند لذا امام خمینی (ره) ابتدا خیلی مجمل در این باره بحث می کردند. بعدها که این روحیه پذیرش را پیدا کردند به طور مفصل این را شرح دادند. این دو با هم متناقض است؟ راستش را بخواهید آن توضیح شما را نتوانستم درک کتم که فرق مثلا زمان شاه عباس که نیازی به حاکمیت ولی فقیه نبوده با زمان شاه ملعون که این نیاز بوده را درک کنم؟ و اگر اینطور است که در سایت حضرت آقا آمده چه اتفاقی افتاده که مردم این را فهمیدند و این زمینه در آنها دیده شد. باز هم ببخشید که وقت شریفتون گرفته شد. امیدوارم این سوالات مصداق آن سوالی که از حضرت علی (علیه السلام) شد که موهای سر من چنتاست نباشه و مایه مزاحمت برای شما. التماس دعا خیلی زیاد. اگه لایق میدونید ما کار برای سایتتون رو تو قنوت نمازشبتون یاد کنید. اگر توقع زیادی نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عنایت داشته باشید که انقلاب اسلامی بستری را فراهم می‌کند تا زمینه‌ی انتخاب متعالی مردم با حاکمیت طاغوتیان فاسدی مثل شاه و خواهر بسیار منحرفش از بین نرود. از طرفی واقعاً این اندازه فقر که امروز در جامعه‌ی ما متأسفانه به چشم می‌خورد با آن فقر بسیار وحشتناکی که خان‌های رژیم شاه بر مردم روستاها تحمیل کرده بودند؛ قابل مقایسه است؟! آیا همین یارانه برای آن‌چنان مردمی راه امیدی برای ادامه‌ی گرسنه‌نماندن نیست؟ 2- این دو موضوع هر دو قابل جمع است. آری! نظریه‌ی ولایت فقیه به عنوان ورود در حاکمیت، یک موضوع است ولی روحیه‌ی مردم که عموماً امور خود را با روحانیت به همان معنای پذیرفتنِ حکم خدا در زندگی حل می‌کردند، موضوع دیگری است. موفق باشید

14655
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: نظر جنابعالی را درباره مطلب زیر به قلم مهدی خزعلی خواستارم: با تشکر و سپاس مباهته بابی است در فقه...! اخیرا دیدم حسین شریعتمداری، مدیر مسئول روزنامه کیهان، در یکی از سرمقاله های خود، سید محمد خاتمی را « مفسد فی الارض»، « وطن فروش» و« جنایتکار» خطاب کرده است. با خواندن سرمقاله ایشان، به یاد خاطره ای افتادم که چند سال پیش سید عطاء الله مهاجرانی در لندن برایم تعریف کرد. دوره دوم ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، در حاشیه جلسه مدیران مسئول مطبوعات با رئیس جمهور، جناب مهاجرانی مجالی برای گفتگو با شریعتمداری می یابد. روزنامه کیهان در آن ایام نوشته بود عبدالکریم سروش در سفر به آلمان جاسوسی کرده و اسرار مملکتی را با بیگانگان در میان گذاشته است. مهاجرانی به شریعتمداری می گوید شما هر اختلافی که با سروش و ایده ها و اطرافیانش داری داشته باش و آنها را بنویس و در روزنامه ات منتشر کن؛ اما شما می دانی، من هم می می دانم که وصله جاسوسی به سروش نمی چسبد و این تهمتی ناروا و غیر موجه است. سروش چه منصب دولتی و اطلاعات محرمانه ای دارد که با خارجی ها در میان بگذارد؟! شریعتمداری در پاسخ می گوید: می دانم سروش جاسوسی نکرده، اما می شود به ایشان « بهتان» زد و«افترا» بست؛ چراکه در فقه بابی داریم تحت عنوان «مباهته». مطابق با این بابِ فقهی، اگر مردم به دور کسی جمع شوند که محبوبیت و نفوذ زیادی دارد و درعین حال خلاف اسلام سخن می گوید و نمی توان مردم را از اطراف او پراکنده کرد، می توان به او «بهتان» و «تهمت » زد و شخصیت او را تخریب کرد و از این طریق با او در پیچید و از نفوذ و تأثیرش کاست. به خاطر می آورم مهدی نصیری، مدیر مسئول هفته نامه «صبح» نیز در اواسط دهه هفتاد شمسی در یکی از سرمقاله های خود به قصه «مباهته» پرداخته و آن را تبیین همدلانه کرده بود. جد و جهدی که از سوی این افراد برای تئوریزه کردن بی اخلاقی در وادی سیاست ورزیده می شود، الحق اسباب تأسف است و حیرت انگیز و عبرت آموز. اگر «الیناسیون» و «از خود بیگانگی اخلاقی» معنایی و مصداقی داشته باشد، که دارد؛ می توان مصادیق روشن آن را در این سنخ سخنان و آموزه ها سراغ گرفت: ذبح اصولِ بنیادینِ اخلاقی به نام دیانت و فقاهت در پای مصلحتی برتر و در عین حال منت بر سر خدا و خلق او گذاشتن که اینگونه دیانت و سیاست و سیاست ورزی دینی در این روزگار محفوظ می ماند. وقتی در احوال و رفتار غریب و اخلاق ستیز و آزادی کشِ شریعتمداری که آبرو و رونق مسلمانی را در این روزگار برده، تأمل می کنم؛ به خدا پناه می برم و با خود زمزمه می کنم: «کافرم من گر از این شیوه تو ایمان داری»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم چقدر با آقای مهدی خزعلی و تهمت‌های ریز و درشتی که در بی‌بی‌سی به نظام اسلامی وارد می‌کند، آشنا هستید؟! بنده آقای شریعتمداری را از عیب مبرّا نمی‌کنم ولی هرگز نباید با طناب فردی مثل مهدی خزعلی در چاه قضاوت نسبت به امثال آقای شریعتمداری رفت. موفق باشید

14643
متن پرسش

گاهی آنقدر دلتنگش می شوم که بغضی سنگین راه گلویم را می گیرد و مثل الان اشک، چشمانم را لبریز می کند و درد فراق و آه حسرت و دور افتادگیم از او و مسیرش آشفته ام می کند. او اهل طریق و تفکر روح الله بود و من اهل طریق «من». او جسور شهادت بود و من بی عرضه ی شهادت، عجیب دلم تنگ اوست. سید مرتضی برای من صرف یک متفکر مذهبی نیست او حکم رفیق انس مرا دارد که می شود «عشق بازی» را با او هم پیاله شد. می شود شراب مولانا روح الله را با او جرعه نوشی کرد. بفرمایید در این حال سنگین تنهایی چه باید کرد؟

متن پاسخ

سلام علیکم: باسمه تعالی: آوینی همه ی تاریخ تفصیلی آینده ی ما است که به طور اجمال در او جمع بود. اگر از حضور دائمی او در منظر خود غفلت کنیم مسلّم مسلّم بدانید در بی تاریخی دائم به سر می بریم. او در عین اجمال بودن به یک معنا تفصیل حضرت روح اللّه بود. باید که برای نگهبانی خود نگهبان آوینی باشیم. موفق باشید
 

14641
متن پرسش
سلام و ارادت استاد گرانقدر: برای رفع رذایل اخلاقی از جمله غضب، کینه و حسادت در آثارتان مطلبی را نمی بینم. در آثارتان نشنیدم یا ندیدم که بفرمایید راههای دفع کینه اینها هستند. ریشه های حسادت اینها هستند. در کتاب معراج السعاده رذایل اخلاقی به صورت جزیی ریشه یابی و راهکار ارایه می شود ولی شما اینطوری بحث اخلاقی ندارید. استاد فاضل آیا علت خاصی بوده است یا نیاز ندانسته اید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه حضرت امام در شرح حدیث «جنود عقل و جهل» بحث رذائل و فضائل اخلاقی را به صورت کاربردی مطرح کرده اند و بنده سعی کرده ام با شرح آن کتاب ارزشمند نگاه رفقا را از آن طریق به اصل موضوع بیندازم. موفق باشید

14647
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم: استاد عزیز خواهشمندم این قسمت فرمایش حضرت امام خامنه ای را که فرمودند: «همین اندازه دستاورد نیز در برابر جبهه‌ استکبار و زورگو، بر اثر مقاومت و ایستادگی به دست آمده است.» شرح دهید. با توجه به اینکه قبل آن فرمودند: «در برابر آنچه در این معامله به دست آمده، هزینه‌های سنگینی پرداخت شده است.» و همه شاهد بودیم در برابر آنچه دادیم فقط وعده های نسیه آن هم بدونه هیچ گونه ضمانت گرفتیم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هزینه‌های سنگینی پرداخت کردیم تا ثابت کنیم استکبار دروغ‌گو و کذّاب است ولی بالاخره با ایستادگی و خود را نباختن در مقابلِ تحریم‌ها؛ استکبار زیر پوشش برجام از جهتی عقب‌نشینی کرد هرچند معلوم است که فرهنگ خدعه‌ی استکباری این‌را اظهار نخواهد کرد و همیشه در هرحال باید خدعه را در شخصیت استکبار جهانی مدّ نظر داشت تا ماوراءِ خدعه، ما موضوعات را بنگریم. موفق باشید 

14630
متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله: 1. خدمت شما بزرگوار سوالی داشتم می خواستم بنده را راهنمایی کنید که پیرامون تاریخ نظام پهلوی (از ظلم و جنایتی که در آن می شده تا برسد به حرکت انقلابی امام و حرکات کجی که اطراف آن بوده) چه کتاب مستندی را بخوانم که جذاب باشد و عاری از هرگونه تخیلات که برای زیبایی متن داده باشد. 2. می خواستم کتابی پیرامون تاریخ غرب و آمریکا از اینکه چه بودند چه جنایاتی کردند و چگونه فرهنگ اسلامی موجب پیشرفتشان شد و چگونه باعث شدند ما از علم عقب بیفتیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهتر است این موارد را از اساتید تاریخ سوال بفرمایید. فعلاً با جلد اول «تحلیلی از نهضت امام خمینی» از آقای حمید روحانی و با کتاب «از سیّد ضیاء تا بختیار» کار را می توانید شروع کنید. موفق باشید

14617
متن پرسش
با سلام: آیا امام خمینی (ره) قبل از حمله عراق به ایران مردم عراق را با سخنرانی تحریک و تشویق برای مبارزه و قیام بر ضد صدام می کردند؟برخی ضد انقلاب می گویند دلیل حمله عراق به ایران سخنرانی های امام برای قیام بر ضد صدام خطاب به مردم عراق بوده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً این‌طور نبود. ولی صدام به قول خودش متوجه بود که مردم عراق از ایران در حالِ الگوگرفتن هستند و خواست با حمله به ایران، الگو را بزند. موفق باشید

14624
متن پرسش
سلام و اردات خدمت استاد گران مایه: 1. علت عمده ای که رهبر معظم انقلاب اخیرا چندین بار پیرامون مرتبه علمی کشور صحبت می نمایند و تاکید دارند که این مرتبه بیش از پیش باید ارتقا و تعالی یابد چیست؟ 2. مگر چه کمکی می تواندبه تعجیل در ظهورحضرت ولی عصر روحی فداه نماید؟ 3. بنابراین مطالعه و تلاش ما در این امر مهم با چه نیت و انگیزه بایستی باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شاید احساس کرده‌اند موضوع رشد علمی کمی کند شده است 2- ما برای نشان‌دادنِ عظمت انقلاب اسلامی که بیرون از پازل نظام استکباری می‌تواند خود را اداره کند، نیاز به ارتقاء علمی داریم و همین منجر می‌شود تا مردم امیدوار باشند که حضرت ولیّ عصر«ارواحنا فداه» در فرهنگ و فکری جدای از فرهنگ استکباری عالَم را ادراه می‌کنند 3- در راستای همان امر 1 و 2 است که ما نیز باید رهنمودهای مقام معظم رهبری را دنبال کنیم. موفق باشید

14592
متن پرسش
سلام: کتاب سر الصلوه امام (ره) چه پیش نیازی لازم دارد؟ آیا آداب الصلوه را اگر کار کنیم بعد می توانیم وارد این کتاب با ارزش و شریف شویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «سرّ الصلواة» اصطلاحات بسیار فنی دارد که با آشنایی به عرفان نظری می‌توان از آن استفاده کرد. موفق باشید

14584
متن پرسش
سلام: آیا در بین عرفا مطالعه بر روی زندگی حضرت امام (ره) بیشتر اهمیت ندارد؟ به جهت اینکه امام شخصیت اشراقی و بی نظیری دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکدام در جای خود دریچه‌ای به سوی حقیقت‌اند. موفق باشید

نمایش چاپی