بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: امام خمینی(ره)، انقلاب اسلامی، تمدن اسلامی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
13758
متن پرسش
سلام استاد: با آرزوی توفیقات روز افزون برای شما: در مبحث غرب شناسی و مدرنیته شما تاکید شدید دارید که غرب باعث دوری بشر از خدا و مادی گرایی شده است. در حالی که اگر غرب نبود افراد دیگر و حتی از کشور خودمان برای راحتی و آسایش ملت ماشین تولید می کردند و جاده می ساختند و تکنولوژی پیشرفت می کرد؟ ثانیا در زمان گذشته جمعیت کم بود ولی اکنون جمعیت خیلی زیاد شده و اجبارا نیاز به جاده و وسیله حمل و نقل دارد و نمی شود به سبک قدیم زندگی کرد. البته من قبول دارم که غرب باعث مادی گرایی و حسی شدن انسان ها شده و همه روایات را در زمینه مادی ترجمه می کند ولی این را متوجه نمی شوم بالاخره با گذشت زمان نیاز به وسیله و ابزار جدید است و نمی شود با حالت گذشته زیست. این همه کوبیدن غرب توسط دستگاه فکری شما به چه معناست؟ لطفا مسئله را روشن کنید با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوعات به طور مفصل بحث شده است و نقد مدرنیته بیشتر به فرهنگی است که در درون این تکنیک‌ها نهفته است و مسلّم با وجود چنین تکنیک‌هایی به جای این‌که انسان‌ها در گستره‌ی زمین، پراکنده باشند و در دل طبیعت با طبیعت زندگی کنند، شهرها را شلوغ و پر ازدحام می‌کنند و این بدین معنا نیست که ما امروز بتوانیم به این تکنولوژی که بیشتر در شرایط تقابل با طبیعت است، به راحتی عبور کنیم و به تکنیکی برسیم که در مقام تعامل با طبیعت می‌باشد. در کتاب «شیعه و تمدن‌زایی» عرایضی شده است. شاید مفید افتد. موفق باشید

13753
متن پرسش
به نام خدای محمد، با عرض سلام خدمت استاد محترم: با عنایت به دستگاه فکری و مطالعاتی حضرتعالی که ما را به حقیقت خود متذکر می شود و از طرفی هم نیل به این مهم لوازم و الزاماتی دارد که بالفرض در گفتار چگونگی فعلیت یافتن باورهای دینی به کم گویی و کم گوش دادن و.... اشاره شده است که ذیلا به سوالات اینجانب جواب دهید: 1. چگونه ممکن است کسی سیر و سلوک الی الله را در دستور کار قرار دهد و در کنار آن در عرصه سیاست حضوری فعال داشته و مسولیت های خطیر هم داشته باشد؟ 2. آیا یک سیاست ورز بایستی با یک ژست خاصی در آن وارد گردد؟ در انتها خواهش دارم از شما استاد عزیز که اگر امکان دارد کتابی با عنوان عالم سیاست و سیر و سلوک الله که پاسخ تمام کسانی که می خواهند سیر الی الله کنند و هم وارد عرصه سیاست شوند مرقوم نماید. با سپاس ویژه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عرایضی در جزوه‌ی «طلبه‌ی عصر انقلاب» و جزوه‌ی «نحله‌ی نجف» و کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» شده است که فکر می‌کنم بتوانیم متوجه شویم در این تاریخ چگونه از طریق مسائل سیاسی انقلاب اسلامی قرب خود را با مولایمان حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» بیشتر کنیم. 2- سیاست‌ورزِ واقعی در امروز، رهبری انقلاب است که ژست او حساسیت نسبت به سرنوشت این ملت و این انقلاب است. موفق باشید

13752
متن پرسش
سلام علیکم: شبهه ای که ذهنم را مشغول کرده است و آن اینکه وقتی مراجع عظام تقلید نسبت به ربوی بودن سیستم بانکی اعلام موضع می کنند، چرا کسی ترتیب اثر نمی دهد و بانکها طبق روال خود عمل می کنند؟ رهبری در تاریخ 22/2/82 در خصوص سوالی که از ایشان مبنی بر عدم ورود مستقیم معظم له در مسائلی همچون کنترل وضعیت فساد اقتصادی کشور پرسیدند، ایشان فرمودند: «مدیریّت انقلاب، غیر از مدیریّت اجرایی کشور است. برای رهبری، وارد شدن در میدان اوّلاً به صورت طرح مسأله و بسیج افکار عمومی است؛ ثانیاً به صورت خواستن از دستگاههای اجرایی است. برخی از دستگاههای اجرایی، مخصوص این کارند. در زمینه مبارزه با فساد، هم قوّه مجریّه و هم قوّه قضاییّه درگیرند. بنده از هر دو قوّه به‌طور جد خواسته‌ام و آنها درگیرند؛ ورود رهبری این‌جاست. بله؛ اگر روزی معلوم شود دستگاههای قوّه مجریّه و قوّه قضاییّه آماده نیستند کار کنند، رهبری چاره‌ای پیدا نخواهد کرد جز این‌که خودش وارد میدان شود.» خوب، به روشنی واضح است که دستگاه های اجرایی در خواب پاییزی به سر می برند! وقتی که آیت الله جوادی آملی می فرمایند: «که کارمندان بانک ملعونند!» این یعنی چه؟ یعنی عمق فاجعه در سیستم بانکی به وضوح نمایان است. یا در تاریخ 14/8/94 آیت الله نوری همدانی علام فرمودند: «اخذ دیر کرد بانکی حرام است. منبع فارس» حال سوال اصلی بنده اینست چرا رهبری نسبت به این موضوع ورود مستقیم نمی کنند؟ اگر هنوز سیستم بانکی به نهایت ربوی بودن خود نرسیده است، پس فریاد های این مراجع برای چیست؟ و اگر ربا در آن سیستم به اوج خود رسیده است، پس چرا رهبری گرد و خاک به پا نمی کند؟ ما روایات زیادی داریم که ربا را معادل جنگ با خدا دانسته اند. آیا وقت این نشده است که رهبری جلوی این جنگ را که تقریبا دامن گیر همه مردم ایران اسلامی شده است بگیرند؟ متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این قاعده را فراموش نکنید که نباید برای آبادکردنِ دهی شهری را خراب کرد. مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» به عنوان انسانی بصیر و همه‌جانبه‌نگر تلاش دارند این کشتی را در این دریای طوفانی به سوی مقصد قدسی‌اش جلو ببرند و بنا است ما از یک تاریخ که تماماً غرب‌زده است با مناسبات غربی و سرمایه‌داری، عبور کنیم. و اگر برای اصلاح نهادهای موجودطوری برخورد کردیم که آن‌ها ناکارآمد شدند، قضیه قضیه‌ای است که منافقین در ابتدای انقلاب برای انقلاب در رابطه با ارتش پیشنهاد کرده بودند که چون ارتش طاغوتی و ناکارآمد است پس باید به‌کلّی حذف شود و با این کار، ما یک افغانستان دیگر می‌شدیم و رهبری عزیز در همان زمان هم که رئیس جمهور بودند همّت به‌خرج دادند و ارتش را بازسازی نمودند. موفق باشید

13755
متن پرسش
سلام استاد ارجمند: بنده دختری ۲۲ ساله هستم که بسیار مذهبی و ولایی و انقلابی هستم و همواره سعی دارم پیرو بیانات امام خامنه ای باشم. اخیرا خواستگاری برایم آمده که طلبه است و فرزند یکی از سرداران شهید است و خانواده مذهبی ای هم دارد. خودش هم خیلی از نظر مذهبی دقیق است و با بسیاری از معیار های من تناسب دارد. ولی چند مورد برایم جای تامل است. مهمترین آنها اینکه ایشون از نظر سیاسی با من همراه نیست. من در انتخابات ریاست جمهوری اخیر به آقای جلیلی رای دادم و یا جبهه پایداری موافق تر هستم و اصلا و به هیچ عنوان دل خوشی از آقای روحانی ندارم و خیلی دعا کردم که ایشون انتخاب نشود از وقتی هم که باب مذاکره با آمریکا را باز کرده است همواره خون به جگر بوده ام و خیلی در تلاطم بودم که هر طوری هست به دیگران و کسانی که می توانم بفهمانم که راه و رسم فکری ایشان با اصل و اساس انقلاب دچار تضاد است وقتی به راحتی می گوید امام حسین (ع) با عمر سعد مذاکره کرد! وقتی دین و ایمان مردم را جدای از حکومت می داند و همش بچه مذهبی ها را به بهانه افراطی گری می کوبد. وقتی در سازمان ملل یک کلمه حرف از صهیونیست و خطراتش نمی زند، وقتی خودش در انگلیس و زیر دست اجانب تحصیل کرده و معلوم نیست چقدر از فرهنگ مبارزاتی مردم کوخ نشین فاصله دارد و آیا اصلا انقلاب پابرهنگاني که مایه امید امام بودند را به رسمیت می شناسد یا نه، وقتی آقای ظریف می رود با شیطان بزرگ دست می دهد، با دستی که آلوده به خودن هزاران کودک مسلمان است، این ها بیانگر تفاوت های فکری و عقیدتی بین این دست با اصل انقلاب و رهبری است. هر چند که آقا تا آخرین لحظات هم کسی را نمی رانند و حتی درباره آقای خاتمی هم همان زمان تعابیری از قبیل فاضل و مومن و غیره داشتند چون ایشان معتقد به جذب حداکثری هستند ولی به راحتی می گویند با مذاکره با آمریکا مخالفم. دل خوشی از این قماش نداریم و... خب با این وجود این جناب خواستگار با اینکه حتی به دیده بوسی رهبری هم می رود و حتی اهل کار تبلیغی حوزوی در روستا ها است و می گوید رهبر را قبول دارد ولی می گوید برای رفع مشکلات کشور باید آدم ماهر سر کار باشد و روحانی توانسته تورم را کاش دهد در نتیجه اقتصاد مردم خوب می شود و بنابراین دیگر با نظام مخالفت نمی کنند. و اصل نظام حفظ می شود و دست دادن ظریف را هم توجیه می کند که خب برای اینکه مذاکرات به نتیجه مطلوب تری برای مملکت برسد باید یه سری چیزهایی که متداول روابط دیپلماسی است را رعایت کنند!! من ولی می گویم به قول آقا باید از ظرفیت های داخلی کشور با اقتصاد مقاومتی استفاده کنیم ایشون کلا میگه این اختلاف دیدگاه های سیاسی نباید در زندگی مشترک وارد بشه و اهمیت پیدا کنه ولی به نظر من ما تفاوت عقیدتی داریم نه فقط اختلاف ذائقه های جزيي سیاسی و بنظرم مشکل پیدا خواهیم کرد. مادرم ولی می گوید سختگیری نکن! چون از نظر اعتقادی هم سختگیر تر از معمول هستی اینجور مواردی در این دوره و زمان کم پیدا می شود. تا الان هم خواستگاران زیادی داشته ام ولی هیچ کدام را بدون حجت قطعی رد نکرده ام. بعضی ها هم خودشان من را نپذیرفتند. حالا استاد اگر می شود راهنمایی ام کنید لطفا. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم حرف مادرتان درست است. زیرا اگر کسی در کلّیت نظام در صراط مستقیم باشد، تفاوت‌های فکری و سلیقه‌ای نباید منجر به دوگانگی با این افراد بشود. ملاحظه کردید که رهبری انقلاب، دست‌دادنِ آقای ظریف با اوباما را به صرف این‌که آقای ظریف گفتند اتفاقی بوده؛ حمل بر صحت کردند و از موضوع، عبور نمودند. به نظرم بعضاً رفقای جبهه‌ی پایداری و کیهان در عین دلسوزی، موضوعات را یک‌وجهی می‌نگرند. لذا اگر آن بنده‌ی خدا از نظر سجایای اخلاقی مشکلی ندارد، می‌توانید با او کنار بیایید. موفق باشید

13736
متن پرسش
با سلام: استاد آخرش ما نفهمیدیم تمدن اسلامی قبل از ظهور تشکیل می شود یا بعد از آن که خود امام آمدند؟ آیا نظرات متفاوت هست بین بزرگان؟ نظر حضرت عالی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا تمدن اسلامی را چطور معنا کنیم. آن‌چه مدّ نظر بنده است آن نظامی است که قبل از ظهور مقدس حضرت باید شکل دهیم، وگرنه با ظهور حضرت و تغییراتی که در عالم تکوین به‌وجود می‌آید، با تصور دیگری موضوع شکل می‌گیرد. موفق باشید

13743
متن پرسش
با سلام و احترام: اعدام هاي دسته جمعي اوايل انقلاب، بدون برگزاري دادگاه چگونه توجيه پذير است؟ در حالي كه ممكن است فرد اعدام شده بگويد در حاكميت قبل من به وظيفه ام عمل مي كردم و در انقلاب هم به وظيفه ام كه خدمت به حكومت جديد است عمل مي كنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن‌جا که بنده اطلاع دارم و با توجه به این‌که در شرایط اولیه‌ی انقلاب نسبت به جریان‌ها بیگانه نبوده‌ام؛ چنین چیزی نبوده. حتی رئیس ساواک یعنی نصیری را هم، نظام اسلامی محاکمه کرد. موفق باشید

13735
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید بنده در رشته روانشناسی در یکی از دانشگاه های آمریکا مشغول به تحصیل هستم. با استادی کار می کنم که خانمی است که شاید به دلیل حجاب اسلامی و تاکید بنده بر عدم حضور در جلساتی که مشروبات الکلی وجود دارد و غیره، مدام بر ارزش های اسلامی و حکومت حاکم بر ایران توهین می کند. حتی یک بار گفت که حکومت شما یک حکومت شیطانی است. مدام مسائلی مانند تسخیر لانه جاسوسی در ایران را دستاویز قرار می دهد و گوشه کنایه می زند. بنده اکنون مرحله اولیه تحصیلم را دارم به پایان می رسانم و با دشواری هایی امکان عوض کردن این استاد شاید برایم وجود داشته باشد ولی از آنجا که این خانم استاد برجسته ای در زمینه کاری بنده به حساب می آید و کلیه مسیر تحصیلی ام دچار تغییر می شود بسیار بر این امر مردد هستم. از طرفی شکنجه روحی می شوم و احساس می کنم عزت من تحت شعاع قرار گرفته و از سوی دیگر اگر بتوانم با توجه به سطح علمی او شرایط را تحمل کنم، شاید بتوانم خدمات ارزنده ای ان شاءالله بعد از بازگشت به میهن داشته باشم. نمی دانم در این امر باید کدام را در نظر بگیرم. عزت یک مسلمان و یا وضعیت علمی آینده ام. می ترسم از سر خودخواهی و هوای نفس تصمیمی بگیرم که متضرر شوم. لطفا بنده را راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد این افراد به جهت جهل و نادانی‌شان این‌طور قضاوت می‌کنند. بدون این‌که لازم باشد کلاس را ترک کنید، در فرصتی مناسب او را دعوت کنید به ایران تا خودش راحت‌تر قضاوت کند. موفق باشید

13737
متن پرسش
سلام استاد: 1. حاج عظیم ابراهیم پور کارشناس سیاسی، برای استفاده سیاسی چگونه است؟ 2. برای تقویت سیاست اسلامی ناب در منظر امام (ره) و آقا حفظه الله چه کتابهایی بخوانیم؟ صحیفه نور را روزی چند صفحه بخوانم خوب است؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- هرچه هست، جز خوبی و صفا چیزی دیگر ما در ایشان ندیدیم  2- صحبت‌های مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» و تاریخ اسلام و مطالعه‌ی تاریخ معاصر در این مورد کمک می‌کند. جزوه‌ی «ریشه‌های انقلاب» که بر روی سایت هست، نسبت به مطالعه‌ی تاریخ معاصر، شروع خوبی است. در مورد صحیفه‌ی نور بالاخره باید سعی کنید در هر فرصتی که برایتان پیش می‌آید مطالعه فرمایید. موفق باشید

13724
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم: اینکه شما می فرمایید بنده فکر می کنم اگر باز هم حادثه عاشورایی تکرار شود بیش از آن عده قلیل به صحنه بیایند، آیا نوعی اغراق است؟ آیت الله خاتمی چند شب پیش در محضر حضرت آقا با قسم جلاله یاد کردند که اگر شما ها آن زمان بودید حتما در خیمه سید الشهدا علیه السلام باقی می ماندید البته درست هم به نظر می رسد چون در این عصر جوانان و مردمی که با همه ظلمات در پای ولایت مانده اند و حاضرند همه چیزشان را فدای رهبر و انقلاب اسلامی کنند هم مثل همان کار شهدا را انجام می دهند. یا آن عده ای که از همه چیزشان می گذرند و برای دفاع از حرم های اهل بیت علیهم السلام به جهاد می روند که تعدادشان کم هم نیست و منهم من ینتظر هم که الی ما شاالله که برای آنها هم دعا کنید شاید توفیق پیدا کنند. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده از آن جهت که کربلا خاص بود و همه در آن صحنه به شهادتی که برای آن‌ها مسلّم بود، آن سخن را عرض کردم که عده‌ای صرفاً مبارزه می کنند تا در همان مبارزه به شهادت خود برسند و با این‌همه اصراری بر عرض خود ندارم، متذکر اهمیت آن صحنه می‌باشم. موفق باشید

13731
متن پرسش
آیا گفتن مرگ بر آمریکا در شرایط کنونی تحریم و برجام هسته ای اشکال دارد یا واجب است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر با برجام ذرّه‌ای از دشمنی آمریکا با انقلاب اسلامی کم شده است که شعار «مرگ بر آمریکا» فراموش شود؟! به همان اندازه که مقابله با شیطان واجب است، مقابله با آمریکا واجب می‌باشد. موفق باشید

13711
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی: بنده مدتی است مطالعه کتاب شرح حدیث جنود امام را با کمک صوت های جلسات شرح شما شروع کردم و در این رابطه چند سوال دارم: 1. شما فرمودید مباحث امام خمینی (ره) را اگر می خواهید با اراده متوسط کار کنید بروید سراغ همان کتاب های اخلاقی دیگر (که امام در مقدمه کتاب آنها را مذمت نمودند). منظور از اراده متوسط و عالی چیست و از کجا اطمینان پیدا کنیم با افق درست و همت کافی وارد این مباحث شدیم و ضرر نمی کنیم؟ چه شاخصه هایی را باید در خودمان بررسی کنیم و چه اعمالی باید انجام دهیم؟ 2. از نطر شما جنس معارف امثال صدرا و امام خمینی (ره) قابل طرح در بین عوام هست؟ اگر تشنگی و آمادگی اولیه مورد نیاز است، طرح بی مهابای این معارف در بین افراد جامعه صحیح است؟ همچنین این که ما از تریبون عمومی معرفت نفس بگوییم و باب این مباحث را باز کنیم در حالی که همه ظرفیت عقلی و قلبی معارف عمیق دینی را ندارند و اراده عالی در همه یافت نمی شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی. سلام علیکم. 1ـ حضرت امام بنا دارند که ما را از خود آزاد کنند و به خدا برسانند و این غیر آن است که بخواهیم برای خود بهشت و ریحان داشته‌باشیم؛ آن هم بد نیست ولی این سلوک، آن سلوک نیست. باید به عزم خود نگاه کنید که آیا برای لذات نفس عبادت می‌کنید تا آن دنیا از آن لذات بهره‌مند شوید یا ما وراء این‌ها خود انس با خدا برای شما مطلوب است. 2ـ البته برای مردم معمولی نباید با زبان فلسفه و عرفان حرف زد ولی اگر کسی به مبانی فلسفی و عرفانی آگاهی داشته‌باشد، بر آن مبنا سخن‌های دقیق و متینی را با مردم در میان می‌گذارد که نمونه‌ی آن را در حضرت امام ملاحظه کردید. موفق باشید

13717
متن پرسش
سلام: استاد نمیدونم دردل کنم یا در مقام منتقد سوال کنم یا کسی که چند وقته دلش شکسته این مطالب را بنویسم. این جملات را که می نویسم (شاید) با علم به مصالح کشور می نویسم. 1. بنده به عنوان یه کسی که خودشو سرباز ولایت فقیه می دونسته سعی داشته درحد خودش نظرات امام و رهبری را از هر طریق که میشده ترویج کنه واقعا از اینکه این نظرات را گفتم ناراحت نیستم ولی بعضی موقع ها آدم یه چیزهایی می بینه که یه مقدار شوکه میشه. مثلا ما در مورد مذاکره با آمریکا جملات آقا را خوندیم و هر جا رفتیم گفتیم مذاکره با آمریکا بده خوب نیست بعد دیدیم اصلا خود رهبری اجازه دادند. در همین مساله اخیر یعنی دست دادن آقای ظریف ما همه جا گفتیم این کار بد بود خود شما نوشتید این دست دادن یعنی قتل انبیاء بعد امروز آقا آقای ظریف را فرد متدین نام می برند بعد نتیجه این شده که بچه هایی مثل من معروف شوند به تندرو 2. حضرت استاد به این نتیجه رسیدم که (شاید) اغلب مسولین کشور قصدی برای اجرا کردن عملی آرمان های انقلاب را ندارند پس آیا کار ما فایده دارد یا نه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ورود در مسیری که رهبری انقلاب جلوی ما گذاشته‌اند، ورود در مسیری است که ضرر و زیان در آن نیست. رهبری انقلاب هیچ‌وقت تیم مذاکره‌کننده را تضعیف نکردند و عموماً آن‌ها را تأیید می‌نمودند. آن‌هایی که بین تیم مذاکره‌کننده و توافق انجام‌شده خلط کردند و نقص‌های توافق را به جای آن‌که به حیله‌گری‌های آمریکا نسبت دهند، پای تیم مذاکره‌کنندگان گذاشتند از رهنمودهای مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» غفلت کردند، وگرنه هنوز هم توافق به تعبیر رهبری ضعف‌هایی دارد که باید رفع شود. در مورد دست‌دادن با اوباما؛ مسلّم کار بدی صورت گرفته است، منتها مقام معظم رهبری قول آقای ظریف را که آن را یک اتفاق مطرح کردند، حمل بر صحت نمودند و از آن گذشتند زیرا این غیر از آن است که آقای روحانی در گفتگوی تلفنی با اوباما انجام داد که رهبری آن را کار «بیجایی» معرفی کردند. موفق باشید 

13703
متن پرسش

با سلام: این مطلب را جدیدا از استاد خسرو پناه دیدم نظر شما چیست؟ شهید آوینی در نقد غرب بیشتر تحت تاثیر کدام متفکر بود آیا تحت تاثیر «احمد فردید» بود؟ شهید آوینی در تفکرات خویش از شخصیت‌های متفاوتی متأثر بود ولی من بر این باور نیستم که شهید آوینی کاملا تحت‌ تأثیر مرحوم فردید بوده است. شهید آوینی حتی یک بار حاضر نشد از نزدیک مرحوم فردید را ملاقات کند و نیز علاقه نداشت او را فردیدی معرفی کنند. فردیدی جلوه‌دادن شهید آوینی ظلم به اوست بنیاد فردید و شاگردان مرحوم فردید شهید آوینی را به خودشان نسبت می‌دهند به نظرم این نسبت، نسبت ناروایی است و جفا به شهید آوینی است چون آوینی حتی با اینکه فردید او را می‌شناخت و می‌توانست با او دیدار داشته باشد حاضر به دیدار با فردید نشد. البته از اندیشه‌های مرحوم فردید متأثر شده است، اما از شخصیت‌های دیگر به خصوص در مبادی فلسفی از شهید مطهری تأثیر بیشتری پذیرفته است. مرحوم فردید به شدت غرب‌ستیز بود به این معنی که غرب را به صورت یکپارچه نقد می‌کرد البته در این نقد از هایدگر استفاده می‌کرد که البته خود این عمل پارادوکس است که چگونه با هایدگری که زاییده تمدن غرب است می‌خواست کل غرب را نقد کند! ما باطل محض در عالم نداریم کسی می‌گوید غرب باطل محض است سخن نادرستی است به هر حال غرب گزاره‌های حق و باطل دارد اصلاً مکاتب متفاوت و متناقصی در غرب وجود دارد. شما اگر بگویید غرب به کل باطل است دچار اجتماع نقضین شده‌اید به هر حال مکتب اگزیستانسیالیست با مکتب کاپیتالیست یک فرق اساسی دارند. کسانی که چنین دیدگاهی دارند غرب را نشناختند و اطلاعات آنان نسبت به غرب و فلسفه اسلامی ضعیف است و در این زمینه اطلاعات عمیقی ندارند اظهارنظرهایی می‌کنند به خاطر اینکه این اظهارنظرها ژورنالیستی است تأثیرات مخرب دارد.

متن پاسخ

باسمه تعالی. سلام علیکم. مسلّم مرحوم شهید آوینی فرزند امام و انقلاب اسلامی است ولی از آن جهت که انقلاب اسلامی تمدّنی مقابل تمدّن غرب است و زبان هایدگر و مرحوم فردید در راستای نقد غرب زبانی رسا و دقیق است، آوینی از این زبان و آن تفکّر استفاده‌ی خوبی کرده‌است و از این جهت تقابلی با مرحوم فردید نداشته‌است نه آن‌که سعی می‌کرده‌است با او ملاقاتی نداشته‌باشد. نگاه هایدگر و فردید در مورد غرب این است که غرب تماما یک فکر و یک فرهنگ است و جدا کردن غرب به خوبی و بدی از نظر آقایان یک نگاه انتزاعی است که با واقعیت غرب نمی‌خواند. البته این غیر از آن است که ما امروز وظیفه داریم غرب را بر اساس شرایط خود گزینش کنیم. موفق باشید

13708
متن پرسش
به نام خدا با سلام: استاد بنده پرسشگر 13694 هستم. خواستم بدانم مقصد و مقصود شما از توحید امام و علامه به صورت علمی و عملی چیست؟ لطفا به صورت مبسوط بفرمایید و راهنمایی های لازم را قید کنید و با توجه به مطلبی که در ایمیل قبل فرستادم آیا در مسیر امام قرار ندارم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی. سلام علیکم. نگاه توحیدی این بزرگان، نگاه کلامی نیست مثل همان سخنانی که امیرالمومنین در تبیین توحید در نهج‌البلاغه متذکر می‌شوند. تفسیر سوره حمد امام و رساله توحیدی علامه طباطبایی نکات خوبی در این مورد دارد. موفق باشید

13705
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد محترم: علامه مجلسی در کتاب اعتقادات خود نوشته است که پس از مرگ و دفن میت روح برای سوال و جواب وارد پیکر اصلی شده و پس از پایان آن وارد جسم مثالی می شود. همچنین در قیامت هم با پیکر اصلی محشور می شود و عدم اعتقاد به این کفر است. پاسخ شما چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی. سلام علیکم. اولا در اعتقاد به جسمانی بودن معاد، همه‌ی شیعیان متّفق هستند؛‌ می‌ماند که آیا آن جسم، جنس ماده دارد یا جنس عالم برزخ و قیامت؟ مرحوم علامه مجلسی معتقد به جسم مادی هستند ولی امثال حضرت امام و علامه طباطبایی و ملاصدرا معتقد به معاد جسمانی ولی با جنس برزخی و قیامتی می‌باشند. موفق باشید
 

13696
متن پرسش
سلام: استاد یه حرفی دارم نمیدونم اسمشو بذارم گله، درد و دل ... راستش من از طریق شما به سمتی کشیده شدم که خدا رو هزار بار شکر می کنم. اما احساس میکنم از یه جایی به بعد رها شدم! مشکل من اینه که الان اگه بخوام رو به عرفان های جدید و یا حتی بودیسم و هندوئیسم و... بیارم کلی سایت پیدا می کنم با کلی دستور العمل و حتی استاد. اما برای عرفان اسلامی در به در دنبال یه راهنما می گردیم کسی نیست. از شما هم می پرسیم همش پاسخ هاتون کلیه. آخه یه ذکری، یه دستور العملی... یه راهی که بتونیم شروع کنیم و دلمون قرص باشه که نتیجه میگریم نه این که از این کتاب به اون کتاب، از این سایت به اون سایت، از این دستور به اون دستور ... واقعا چرا من مسلمون تو یه کشور شیعه اگه بخوام برم سمت عرفان اسلامی کسی نیست دستمو بگیره ولی برای عرفان سرخپوستی و هندی و بودیسم و یوگا و... کلی راهنما دارم! تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: طریق حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» طریق توحید است و این طریق با سیر عقلی و قلبی، گشوده می‌شود که در آثارشان مثل «شرح دعای سحر» و تفسیر حمد و کتاب «مصباح‌الهدایه» ظهور دارد. چرا از این طریق؛ قلب خود را جلو نمی‌برید تا عباداتتان با کیفیت لازم شما را به مقصد برساند. موفق باشید

13694
متن پرسش
به نام خدا با سلام: استاد عزیز چند وقتی است سر نماز اطراف سجاده گاهی نقاط نورانی لحظه ای به چشم بنده می آید آیا اینها توهم است؟ خصوصی التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست کاری به این چیزها نداشته باشید. سعی کنید خود را در توحید بپرورانید، کاری که امثال حضرت امام و آیت اللّه طباطبایی«رحمت‌اللّه‌علیهما» انجام دادند. موفق باشید

13685
متن پرسش
سلام استاد عزیز: بنده در محل کارم که یک شرکت خصوصی هست دو همکار خانم دارم که دائما در حال توهین به نظام و رهبری و مردم مومن و روحانیت و سپاه هستند و اگه ساعت کاری 8 ساعته اونها 5 ساعت رو دارن بین خودشون و با صدای بلند بحث های سیاسی و عقیدتی که همش توهین به نظام و رهبری و گاها اسلام هست میکنن و تبلیغ شبکه های ماهواره ای bbc و ... میکنن، و کاملا واضحه که با نظام سر دشمنی دارن مخصوصا یکیشون که خیلی ام روی حرفاش اسرار داره و تبلیغ هم میکنه، البته مدیر شرکت هم اصلاح طلبه با اون تفکرات مخصوص به خودشون، بنده چند بار با این خانم بحث کردم و از نظام دفاع کردم که به دلیل اینکه منطقا کم آورد شروع به جدل و مسخره کردن کرد، البته بنده زیاد برام مهم نبود اما چون مدیریت این شرکت هم تقریبا با این شخص هم تفکره اگه بخوام بحث کنم و از نظام دفاع کنم باید پیه اخراج رو به تنم بمالم، بنده متاهل هستم، از طرفی از این محیط کار به دلیل این توهین ها راضی نیستم. لطفا به بنده بفرمایید با توجه به این مطالب و خطر اخراج و ناراضی بودن از محیط کار تکلیفم چیست، چه کنم، آیا جلوی این خانم بایستم و باهاش بحث کنم که نتیجش اخراجه، و یا با حالت ناراضی از محیط کار هیچ چیزی نگم و خودم رو سرکوب کنم و به کارم ادامه بدم؟ لطفا بنده را راهنمایی کنید و راهی جلوی پای بنده قرار دهید. با تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر به ما نفرموده‌اند: «إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً»(72/فرقان) وقتی با سخنان لغو روبه‌رو شدید خود را هم‌سنگ آن‌ها نکنید و بزرگواری خود را حفظ نمایید بگذارید در ذهنیات خود بمانند! شرایط طوری است که حجت برای جنین افرادی تمام شده است، بنابراین مسئولیتی نسبت به آن‌ها ندارید. موفق باشید

13674
متن پرسش
سلام علیکم: دلیل مرتد شمردن و واجب القتل شدن کسی مثل سلمان رشدی چیست؟ مرتد بودن بجای خود، چرا مثل ائمه ی اطهار (ع) اینگونه افراد را با بحث علمی رسوا نمی کنند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جریان واجب‌القتل‌بودنِ کافرِ بالفطره در رابطه با یک توطئه‌ی سیاسی است که قرآن در آیه‌ی 72 سوره‌ی آل‌عمران متذکر آن است از آن جهت که می‌فرمایند: «وَ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ آمِنُوا بِالَّذي أُنْزِلَ عَلَى الَّذينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» گروهی از اهل کتاب برای آن‌که روشن کنند اسلام یک دین واقعی نیست، نقشه کشیدند که ابتدا به عنوان دینی که از قبل در کتاب‌های خودشان از آن خبر داده شده، به اسلام بگروند و سپس اعلام کنند ما تحقیق کردیم و معلوم شد این دین آن دینی نیست که در کتاب پیامبر قبلی از آن خبر داده شده است و از این طریق با برگشت از اسلام به دین قبلی عملاً یک مقابله‌ی مستقیم با دین خدا را در پیش گیرند. از این جهت اسلام این نوع توطئه‌گران را که با آگاهی کامل برای ضربه‌زدن به اسلام ارتداد پیشه می‌کنند واجب‌القتل می‌داند. این غیر از آن است که کسی بخواهد در مورد اسلام تحقیق کند در این مورد قرآن در سوره‌ی توبه در آیه‌ی 6 می‌فرماید: «وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ» اگر یکی از مشرکان از شما فرصت خواست که سخن خدا را بشنود و در آن تأمل کند، او را پناه دهید و آن‌چه از نظر علمی می‌طلبد در اختیارش بگذارید سپس با امنیت کامل او را برگردانید به محلی که می‌خواهد برگردد، تا هرطور خواست تصمیم بگیرد. موفق باشید

13672
متن پرسش
سلام علیکم: بعضی از طرفداران دوران پهلوی پسر مدعی هستند که در کنار تمام اشتباهاتی که محمد رضا شاه مرتکب شد، خدماتی هم داشته و آن هم بحث اصلاحات ارضی و برچیدن نظام فئودالی ( اربات و رعیت) بود. حال اگر خودتان نظری در این رابطه دارید بفرمائید و کتابی هم در راستای روشنگری این موضوع معرفی نمائید. متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جزوه‌ی «ریشه‌های انقلاب اسلامی» این‌طور نوشته‌ام: شاه زير فشار و تأكيد آمريكا جهت اصلاحات ارضيِ آمريكائي از ترس آيت‌الله بروجردي امروز و فردا مي‌كرد و مانند ديوانگان و به بهانه خطر كمونيسم از آمريكا اسلحه وارد مي‌كرد و بيشتر مردم را در سختي نگه مي‌داشت. در اين ميان حزب مردم با رهبري اسدالله عَلَم و حزب ملي‌يون به رهبري اقبال، جنگ زرگري راه انداخته بودند. حضور علي اميني با اجازه دموكرات‌هاي آمريكا(كندي) نقش جناح مخالف را بازي مي‌كرد و آمريكا بدش نمي‌آمد با مطرح كردن اميني در صحنه سياسي ايران، طوري جلوه دهد كه ايران از خفقان شاهنشاهي رسته است ولي شاه به نخست وزيري مهندس شريف امامي راضي شد (9/6/39 تا 15/2/40) تا ظاهر حكومت را آراسته جلوه دهد و به اصطلاح اين‌طور نمايش دهد كه حكومت دموكراسي شده، زيرا كندي متوجه بود براي ادامه حكومت آمريكا در جهان و جلوگيري از حكومت‌هاي كمونيستي بايد آزادي‌هاي نسبي و آمريكا پسند به ملت‌ها بدهد و او كتاب « استراتژي صلح » را به همين قصد نوشت و مقصود او آن بود « نه آنچنان به مردم فشار آورند كه عصيان كنند و نه آنقدر رهايشان كنند كه قبله‌اي غير از ارزش‌هاي آمريكائي در نظرشان ارزش پيدا كند ». و دولت شريف امامي و پس از آن دولت علي‌اميني مأمور چنين سياستي بودند و به همين دليل هم هست كه اگر در اين دوران‌ها اجازه تحرك سياسي در بين سياسيون و مذهبيون مي‌يابيد نبايد به حساب توبه كردن شاه و درباريان گذاشت.

با درگذشت آيت‌الله بروجردي مشاوران امور مذهبي دربار به شاه توصيه كردند كه بايد مرجعيت تامّه شيعه خارج از ايران باشد. و حاصل همين توصيه‌ها تلگرام شاه به جاي قم به نجف بود و براي اولين بار است كه با تلاش روحانيون آگاه و مدرسين آينده‌نگر حوزه نام مرجعيت « آيت‌الله خميني » بر سر زبان‌ها مي‌افتد. (بدون اينكه در اين راه خودِ امام قدمي بردارند).

اميني يعني نوه مظفرالدين شاه نظر كندي رئيس جمهور آمريكا را جلب كرده بود و به همين جهت به عنوان نخست وزير به شاه تحميل شد، به اميد انجام اصلاحات ارضي طبق نقشه و برنامه كاخ سفيد. در اين فريب‌كاري براي اينكه نشان دهند كشور داراي فضاي آزاد سياسي شده، مجبور بودند مقداري از فسادهاي دربار را نيز بر ملا كنند و مقداري از قراردادهاي چپاول‌گرانه شركت‌هاي مختلط (غربي - دربار) در همين راستا بر ملا شد تا از اين طريق اطمينان مردم را جلب كنند. در همين شرايط، فرصتي نيز به دست آمد تا بعد از خفقان چند ساله پس از كودتا نويسندگان و سخنرانان قدم‌هايي در جهت آگاهي مردم بردارند، هرچند دربار از اين حركات وحشت داشت و مي‌ترسيد كه شايد اميني با اين حركات كُلّ سلطنت را بربايد. لذا با توطئه‌هايي در گوشه و كنار و به وسيله نظاميان، كارهاي اميني را خنثي مي‌كردند. از طرفي اميني مجبور بود براي آبروي خودش هم كه هست در راستاي سياست اصلاحات ارضي مقداري از املاك خاندان سلطنت را نيز تقسيم كند، ولي اين به نفع دربار نبود هرچند دربار هم تلاش مي‌كرد كه در اين روشنفكرنمائي عقب نماند. اميني كه از پشتيباني آمريكائي‌ها مطمئن بود روز به روز به كار خود سرعت مي‌داد و با اين كار دربار را از تحرك انداخته بود.

سال 1340 از سخت‌ترين سال‌هاي سلطنت شاه بود زيرا نه در داخل كشور پايگاهي داشت و نه اربابان آمريكائي ديگر به او نظر داشتند. در همين سال خبر رسيد كه آيت‌الله كاشاني در شرف موت است و شاه و دولت مي‌خواستند خود را مردمي جلوه دهند. يك روز صبح ساكنان محله پامنار، شاه را ديدند كه در حلقه محافظان خود به ديدار آيت‌الله كاشاني مي‌رود و او وارد خانه‌اي شد كه رژيم يك سال پيش دستور زنداني كردن صاحب‌خانه را داده بود. آيت‌الله كاشاني كه روزگاري پشت بزرگترين امپراطور استعماري را لرزانده بود (قبل از ورود به ايران در عراق و در مقابله با انگلستان) و به يك اشاره‌اش هزاران مسلمان در منطقه خاورميانه به حركت آمده بودند، با تن بيمار و لرزان نگاهي به شاه انداخت و مي‌دانست كه شاه مي‌خواهد از اين عيادت به نفع خود استفاده كند، ولي او بيمارتر از آن بود كه ممانعتي ايجاد نمايد و فردا هم فوت كرد.

شاه و اميني در بزرگداشت او با هم مسابقه گذاشتند. جنازه كسي كه بردن نامش از يك سال پس از كودتا ممنوع بود، به دستور شاه تشييع رسمي شد و اميني هم 5 روز عزاي عمومي اعلام كرد « اَللهُ يُدافِعُ عَنِ الَّذينَ امَنُوا » (خدا در نهايت مدافع مؤمنين است) مگر مي‌شود كسي خالصانه در خدمت اسلام حركت كند و عزت او محفوظ نماند؟

اميني با علماء قم نيز تماس داشت و در يكي از همين سفرها به بيت آيت‌الله خميني راه يافت كه فقط يك كلمه شنيد «با عمل به قوانين اسلام به سِمَتِ خود مشروعيت بدهيد». او در بازگشت به تهران به شاه گفته بود از در افتادن با اين روحاني بر حذر باشد!

شاه تصميم گرفت خودش مأمورِ اجراي خواسته‌هاي كندي شود، و با تلاش توانست ملاقاتي از كندي بگيرد كه نهايتاً وقتي از اطاق رئيس جمهور آمريكا خارج شد، كاغذي در جيب داشت كه رؤس نظرات كندي را در آن يادداشت كرده بود كه اصول ششگانه انقلاب سفيد از آن بيرون كشيده شد و بدين وسيله شاه تاج و تخت خود را حفظ كرد. در پايان سفرش روزنامه اطلاعات نوشت:

« شاهنشاه اطمينان يافتند كه آمريكا پشتيباني سياسي و نظامي خود را از ايران ادامه خواهد داد، پرزيدنت كندي نيز اطمينان يافت كه شاهنشاه يك متحد استوار است كه تصميم قاطع به اصلاحات اقتصادي و اجتماعي دارند.»

و اين چنين حيله شاهانه كارگر افتاد و توانست اميني را از صحنه خارج كند و خود را به عنوان قهرمان اصلاحات ارضي نمايش دهد. نتايج اصلاحات ارضي كه عبارت‌اند از :

1. تغيير شكل اجتماعي ملت ايران و آماده ورود به بازار مصرف شدن

2. وابسته شدن كشور به دنياي صنعتي حتي در مناطق كشاورزي

3. شكستن روابط سنتي و خودكفايي روستايي و متصل شدن به روابط سرمايه‌داري

به مردم تحميل شد و با به دست گرفتن كار اصلاحات ارضي از طرف خود شاه و روي كارآمدن دولت اسدالله‌عَلَم برخورد و مقابله شاه با اصل دين و پيرو آن روحانيت، شروع شد. البته مباحث مفصلی در این رابطه مطرح است که آن را باید در کتاب‌هایی که مباحث تاریخ معاصر را مطرح کرده‌اند، دنبال بفرمایید. موفق باشید

13667
متن پرسش
با سلام: 1. در روایت داریم هرچه که در زنان دیگر می بینی در زن خودت هست حال این سئوال می شود که برخی از مردها می گویند واقعا ما می بینیم زن دیگری از زن من زیباتر است زن دیگری از زن من معنوی تر است و اینها را بنده نیز خیلی شنیده ام حال جواب چیست؟ گویا آنها واقعیت را می بینند ولی روایت کلی یک چیزی می فرمایند ولی با خارج تطابق ندارد؟ 2. اینکه در روایت می فرماید کسی که نیت عملی را بکند آن عمل برایش نوشته می شود سوال پیش می آید که مثلا کسی نیت کند که شهید در نبرد شود آیا واقعا ثواب آن کسی که در نبرد شهید شد به او داده می شود پس فرق او که در نبرد شهید شده با آنکه فقط نیت کرده در چیست چون آن شخص نیت شهادت را در عمل و خرج تحقق بخشیده است ولی آن یکی فقط نیت کرده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آن روایت چشم‌ها را متوجه‌ی حقیقت زن‌بودن می‌کند تا مرد، با روح زن‌بودنِ همسرش مرتبط شود و بهره‌ گیرد و در همین رابطه رسول خدا«صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «حُبِّبَ‏ إِلَيَّ مِنَ الدُّنْيَا ثَلَاثٌ، النِّسَاءُ وَ الطِّيبُ وَ قُرَّةُ عَيْنِي فِي الصَّلَاةِ»[1] براى من پسنديده شده از دنيا سه چيز: زنان، و بوى خوش، و نور چشم من در نماز است». حضرت نگاه ما را به عنصر زن‌بودن و زیبایی‌های او جلب می‌کنند که به طور مختصر در ظاهر زن ظهور می‌کند. ولی همه‌ی آن زیبایی‌ها در روح زنان هست 2- نیّت واقعی نیّتی است که وقتی زمینه‌ی عمل فراهم شود انسان، عمل می‌کند. موفق باشید

 


[1] ( 1)-« بحار الأنوار»، ج 73، ص 141.

13666
متن پرسش
سلام: این متنی است که در گروههای تلگرام منتشر شده لطف می کنید به شبهات مطرح شده در آن پاسخ دهید تا رفع شبهه کنیم؟ سال 57 انقلاب کردیم؛ سال 58 سفارت آمریکا را اشغال کردیم و آن را لانه ی جاسوسی نامیدیم و این عمل خلاف عرف بین الملل را انقلاب دوم و مهم تر از انقلاب اول نامیدیم، به تمام پیشنهادها برای حل موضوع جواب نه دادیم! سال 59 جنگ با عراق را شروع کردیم و به ناچار به قرارداد خفت بار آزاد نمودن گروگانها تن دادیم و سه ماه بعد از شروع جنگ آنها را با سلام و صلوات و معاینه ی پزشکی تحویل آمریکا دادیم، با تلاش جوانان جان بر کف این سرزمین عراق را درسال 62 از ایران بیرون کردیم در حالیکه می توانستیم به عنوان فاتح جنگ با عراق قرارداد صلح را با بهترین شرایط تنظیم کنیم این کار را نکردیم و علیرغم پیشنهادهای خوب کشورهای مختلف به جنگ ادامه دادیم. جنگی که بیش از یک میلیون کشته..!، و مجروح..!، و معلول..!، و مفقود به بار آورد..!، و صدها شهر و روستای ایران را ویران کرد….!، و بیش از هزار میلیارد دلار خسارت بجا گذاشت!، برای ملت… نعمت خواندیم…!!! و بعد از نوشیدن جام زهر..!، هرگز اقدامی برای دریافت خسارت هزار میلیارد دلاری از عراق نکردیم….!!! و امروز… دست به کاری بزرگتر زدیم… تا با انرژی هسته ای کاری کنیم کارستان…!!! و به گفته ی محمد جهرمی (وزیر کار احمدی نژاد) سالی ۱۶۰ میلیارد دلار برای پروژه هسته ای خسارت دادیم…!، ترمز آن را کندیم ، و دور انداختیم…..!، و بزرگترین تحریم های جهانی را پذیرفتیم..!، تا به قیمت نابودی اقتصاد و آبروی کشور..!، جشن هسته ای بگیریم..!، و فقط «انرژی هسته ای» را… «حق مسلم» مردم بیکار، و زیرخط فقر بدانیم..!، و زمانی که اشتون اروپایی با بسته ی حمایتی پیشنهاد پرداخت کل هزینه ها ی انجام شده، به اضافه ی اجازه غنی سازی تا 6 درصد را داد، ریش خنده شان کردیم و گفتیم ننه عروس حرف زد اگه زورتون میگیره آب بریزید اونجایی که میسوزه! و حی تحریم شدیم و گفتیم کاغذ پاره ست!! و چون….. کفگیر به ته دیگ خورد…!، و دیگر رمقی برای ملک و ملت باقی نماند…!، نرمشی کردیم… بس قهرمانانه…!، و تافته های پیشین را تعطیل کردیم..!، و تمام اورانیوم غنی شده بیست درصدی را نابود کردیم..!، و با طولانی ترین مذاکرات طول تاریخ بشر..!، به توافق رسیدیم که به نقطه اول باز گردیم…!، تا مانند گذشته اجازه صادرات نفت و گاز بیابیم.!، و مانند گذشته؛ حق دریافت دلار و دینار بگیریم..!، و مانند گذشته؛ حق داد و ستد آزاد کسب کنیم..!، و از تحریم هائی که نعمت بودند، خلاص شویم..!، تا ۱۵۰میلیارد دلار پولهای خودمان را، بگیریم..!، و احتمالا بخش اعظم آن را بدهیم به ؛ حزب الله و بشاراسد و حوثی های یمن…….!!! ولی…. توافق به عمل آمده را آنقدر کش بدهیم..!، تا ایام سوگواری شب های قدر پایان یابد..!، تا جشنی بگیریم.. بزرگتر از جشن هسته ای..!، که قبلا… و سالهای سال… برای غنی سازی اورانیوم ۲۰% می گرفتیم…!! حالا چرا…؟ چون ما باید همیشه… برای مدیرانمان کف بزنیم…!!، و هرگز نپرسیم ؛ چرا…………..؟!!! ما هیچ حقی نداریم… ما فقط تکلیف داریم…..!!، ما فقط چهار جا، صاحب کشورمان می شویم؛ پرداختن مالیات….!، رفتن به خدمت سربازی….!، شرکت در انتخابات، که مقامات می گویند..!!، و شرکت در جنگ..!، که حق سوآل نداریم….!!! ولی دلتان بخواهد… حق داریم برای هر کاری که مقامات می کنند؛ کف بزنیم..!، هورا بکشیم..!، و شادی کنیم..!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌قدر مطالب مطرح‌شده در این نوشتار، درهم و برهم است! و آنچنان راست و دروغ و شایعه و واقعیت در هم تنیده شده که جایی برای جواب نگذاشته است!! خودش گفته و خودش هم نتیجه گرفته. این نوع گفتگوها مواردی نیست که طرف به دنبال جواب باشد، اشکال و سؤال باید حکیمانه و محققانه باشد تا در سؤال و جواب، آگاهیِ مخاطبان رشد کند نه آن‌که بر توهّمات و ابهامات افراد افزوده شود! موفق باشید

13661
متن پرسش
سلام علیکم بر استاد عزیز: خسته نباشید. ایام تسلیت. استاد بنده توفیق دارم مباحث شما را کار می کنم. یک سوال دارم و یک راهنمایی می خواهم. 1. شما فرموده یودید حضرت امام با دیدن فضای جامعه تفسیر سوره حمد را فرمودند. مگر آن تفسیر چه ویژگی خاصی داشت؟ می دانم تفسیری عرفانی بود. ولی قبل آن هم تفسیر عرفانی داشتیم. دیگر اینکه مبانی تربیتی با مبانی تفسیر مگر دو مقوله جدا نیستند؟ 2. استاد، بنده مقالات و شرح صوتی آن را کار کردم و به نتیجه رسیدم. حال چه صلاح می دانید تا آن کار را کنم؟ لطفا بر روی سایت قرار دهید چون بنده ایمیلم حذف شده. خیلی ممنونم استاد عزیز. التماس دعا. یا علی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- قبلاً چنین مباحثی به طور علنی مطرح نبود. اگر قرآن درست طرح شود بار تربیتی آن کاملاً در دل آن نهفته است 2- کتاب «معرفتِ نفس و حشر» و شرح تفسیر سوره‌ی حمد و شرح کتاب «مصباح الهدایه» افق خوبی را در جلوی شما می‌گشاید. موفق باشید

13642
متن پرسش
سلام استاد: در مورد جواب سوال ۱۳۶۲۳ می خواستم دلیل شما رو از فاصله نگرفتن بدونم. چون برخی از بزرگان از رفتن به این جلسات نهی می کنند همچنین قصدم از آن سوال این بود که شما این مسئله و امثال این را برای ما تبیین کنید که وظیفه ما چیست به هر حال در انقلاب اسلامی و حرکت به سمت مقصد آن به این تبیین شما نیازمندیم که جایگاه استاد امجد و امثال ایشان در انقلاب روشن شود چون بعد از سال 88 کسانی که به جلسه ایشان می رفتند و حتی علما و بزرگان نسبت به ایشان دو گروه شدند عده ای تمام حرف های ایشان را درست می دانند و تقریبا شده اند چپی و منتقد نظام و عده ای مواضع ایشان را درست نمی دانند و از رفتن به جلسات ایشان نهی می کنند و هر دو گروه از بزرگان هستند و ما نمی دانیم حرف کدام یک را گوش کنیم مثلا مشهور است آیت الله خوشوقت که با ایشان رابطه عمیقی داشتند بعد از اینکه در جلسات سوگواری اباعبدالله استاد امجد امثال آقای محمد هاشمی شرکت می کردند ایشان را از راه دادن آقای هاشمی به جلسه نهی کردند و چون استاد امجد این کار را نکردند رابطه استاد خشوقت با ایشان قطع شد و هم اکنون هم استاد امجد با استاد فاطمی نیا هر ساله محرم در منزل آقای هاشمی جلسه دارند. البته استاد امجد گفته اند که من بدخواه و مخالف آیت الله خامنه ای را لعن می کنم و باید برای این سید دعا کرد چون بار بر روی دوش اوست ولی رویکرد ایشان در سال های اخیر بیشتر به سمت انتقاد رفته و معتقد است که با نقد هست که جامعه رشد می کند. مثلا ایشان می گویند: «انقلاب عظیمی شد به نام جمهوری اسلامی، متاسفانه [امروز] نه جمهوری است نه اسلامی! انقلاب بسیار بزرگ و عظیم و بی نظیری به رهبری یک عالم دینی رخ داد که به نقل یکی از معتبرترین مجلات فرانسه: «مردی که جهان را تکان داد» اما افسوس و هزاران افسوس ما دنیاپرستان خودپرست همه چیز را ضایع کردیم و آبرو و حیثیت پر ارزش خودمان را بر باد دادیم. این همه هزینه، این همه فداکاری، این همه شهدا، جانبازان، آزادگان و وفاداری مردم که از همه چیز برای نظام گذشتند.» یا می گویند: «ما امام را معصوم نمی دانیم که بگوییم حتی یک اشتباه لفظی نمی کند. امام نمی خواست حکومت کند. اما زمانی که مجاهدین به نزدش رفتند و با او دیدار کردند به آقای مطهری گفت اگر حکومت بخواهد به دست این ها بیافتد من به تلویزیون می روم و دست شاه راه در تلویزیون می بوسم.» مملکت و مردمی که در آن نقد و ناقد محترم نباشد و چاپلوس محترم باشد ساقط است. هیچ چیز برایش نمی ماند. ما نوع انسان را ضایع کرده ایم و علما مسئولند. پیش از این نیز گفته ام دو طبقه اگر سالم باشند جامعه سالم خواهد بود. علماء و امرا. منظور از علما همه ی دانشمندان و فرهنگیان است. از معلم مدرسه تا مرجع تقلید. بیایید همه به اسلام بازگردیم.» استاد رویکرد مقام رهبری بیشتر امید دادن و نقاط مثبت را دیدن است البته خودشان در سخنرانی های اخیرشان فرمودند که من از ضعف ها با خبرم .... اما در سخنان استاد امجد و امثال ایشان مثل استاد حکیمی بیشتر رویکرد نقد جلوه گر است غیر از سوالاتی که اول سخنم عرض کردم چند سوال مطرح است: 1. رویکرد ما در مسائل کشور چگونه باید باشد آیا باید منتقدانه باشد یا مانند رهبری باشد؟ با توجه به اینکه ممکن است این گونه رویکرد رهبری مخصوص خودشان باشد و وظیفه ما چیز دیری باشد؟ 2. آیا اینگونه انتقاد به شیوه استاد امجد و حکیمی صحیح می باشد؟ 3. آیا کوتاهی ای در مواضع رهبری حس نمی شود و آیا نباید قاطعانه و بیش از این رویکردشان، انتقاد از اوضاع کشور کنند؟ 4. آیا نباید در جامعه ای که می خواهد اسلامی باشد نسبت به ظلم هایی که در جامعه می شود حساس تر بود؟ ببخشید سخن طولانی شد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فکر می‌کنم اگر با هوشیاری و بصیرت سیاسی لازم از افرادی مثل جناب آقای امجد عزیزان فاصله نگیرند، بهتر می‌توان مسیر تمدن‌سازی انقلاب اسلامی را طی کرد. زیرا با دست خود چنین افرادی که بالاخره نسبت به انقلاب حساسیت مثبت دارند را از صحنه بیرون نکرده‌ایم تا ذهنیات آن‌ها نسبت به مسائل منفی تقویت شود. 2- آری! مسلّم انقلاب در ابتدای راه خود قرار دارد و با ضعف‌هایی از جهات مختلف روبه‌رو است. ولی همان‌طور که رهبر انقلاب فرمودند به جای آن‌که بخواهیم همه‌ی آرمان‌هایمان به زودی به ثمر برسد، انقلاب را در 40 ساله بودنش با 40 ساله‌بودن سایر انقلاب‌ها مقایسه کنیم و کشور را با سایر کشورهای اطراف خود مقایسه نماییم تا در عین تلاش برای رفع مشکلات اساسی از رویکرد درخشان و امیدوارانه‌ی انقلاب در تاریخ آینده‌ی جهان غافل نباشیم و در این رابطه است که رهبری عزیز انقلاب سعی دارند ضعف‌ها را آنچنان برجسته نکنند که حقیقت تاریخی انقلاب نادیده شود و دشمنان انقلاب امیدوار گردند. 3- آری! ظلم و ظلم‌های فراوانی هست ولی راه عبور از آن‌ها راه ترکیه و آل سعود است یا تأکید بر همین انقلاب و ارزش‌های آن؟! موفق باشید

13624
متن پرسش
سلام استاد: با توجه به پاسخ هایی که در جواب به سوالات لزوم استاد در سیر و سلوک داشته اید و مطالبی که در شرح دستورات آیت الله بهجت فرموده اید می خواستم از شما خواهش کنم که این مسئله را تبیین بیشتری کنید بالاخره این امر بدیهی است که در هر امری نیاز به رجوع به اهل آن امر ضروری است و این سخن آیت الله بهجت که استاد تو علم توست شاید برای همه صادق نباشد و کافی هم نباشد چون این راه راه پر پیچ و خم و خطرناکی است و با توجه به مطالبی که علامه طهرانی در روح مجرد فرمودند به نظر رجوع به استاد در این امر ضروری می آید. لطفا در این زمینه راهنمایی بفرمایید و مطلب را برایمان از ابهام خارج کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جمع‌بندی فکر می‌کنم راهی که امروزه حضرت امام و شهداء گشودند، کارِ آن نوع استادی که گشودن راه است، انجام شده است. ولی این غیر از استفاده از اساتید و عالمان دین است جهت اخذ معارف الهی. موفق باشید

نمایش چاپی