بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: امام خمینی(ره)، انقلاب اسلامی، تمدن اسلامی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
39113
متن پرسش

سلام: با توجه به اینکه احتمالا تا چند روز آینده شاهد سقوط سوریه هستیم نظر شریف را مرقوم بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این رابطه در جواب سؤال شماره 39111 شد. امید است مفید افتد. موفق باشید

39111
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. استاد بزرگوار سلام: این روزها همچو باز انسان و باز حاج قاسم و باز آوینی، باز سوریه در قامت و البته به بهانه تروریست ها به میدان آمده و باز ما و باز انقلاب و باز سید علی خامنه ای. در این روزها احیانا برخی از دوست ها از جا زدن سپاه (به گمانم از اخبار نادرست) می‌گویند و از امکان اشغال حرم اهل بیت و آمدن تروریست ها تا بغداد. البته که اینها را از اشتباهات این نظام نمی‌دانند و تقصیر این و آن می‌اندازد. من اما نمی‌دانم شاید این نترسی که به سراغم آمده از سر بی نسبتی با مسئله باشد یا شاید هم فیلمی از حرم حضرت زینب (س) منتشر شده و گریه ی مردی که می‌گوید نکند که حرم را بگیرند؟! ایرانی ها رفته اند و ایجاد فضای ناامیدی. من از حیله ی رسانه ای هیچ نمی‌دانم و به گمانم حتی سواد رسانه ام را هم نمره ی خوبی نگرفتم اما گمان می‌کنم برعکس است. مگر نه که آن بانو سوریه را معنی بخشیده که جایی نباشید میان بقیه ی جاها و کربلایی باشد. مگر نه که او از ما دفاع می‌کند و مگر نه که حاج قاسم با همین امید پا به جنگ گذاشت و یل میدان شد. مرا نه می‌گذارند به سوریه بروم و نه می‌توانم اما باز صدای آقای نریمانی در گوش می‌پیچد که: دلم یه جوریه ولی پر از صبوریه... و آیا نه اینکه این صبر یعنی همان دلی آرام و قلبی مطمئن روح خدا و آن جمله ی آقا که: اینها حوادث طبیعی است، داریم می‌رویم. این‌بار باز هم با یک ناسوال دیگر مزاحمتان شدم. باشد که ببخشید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معلوم است که عبور از تاریخی که استکبار گمان می‌کرد برای همیشه بر انسان‌ها حکومت دارد و آزادگیِ انسان‌ها را به هر بهانه‌ای نادیده می‌گیرد؛ کار آسانی نیست. ولی همان‌طور که شب گذشته عرض شد خداوند برای ما تاریخی را اراده کرده که آن تاریخ، ماورای پیروزی‌ها و شکست‌ها که اهل دنیا در تصور خود دارند؛ تاریخِ مقاومت است و از پیامبر خود در آغاز تاریخی که با اسلام شروع شد و پیرو آن از فرد فردِ ما در تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده، خواسته است: «وَلِرَبِّكَ فَاصْبِرْ» برای یاری پروردگارت پس صبر و مقاومت پیشه کن و این یعنی حضور در جبهه حق در مقابل جبهه باطل. و این یعنی انسان در هویتی که جبهه استکبار گمان می‌کرد می‌تواند انسان را نادیده بگیرد؛ خداوند در سوره مدثر به جبهه مقاومت مژده داد: «كَلَّا وَالْقَمَرِ وَاللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ» نه چنان است که آنان گمان کردند. سوگند به قمری که در دل تاریکی طلوع می‌کند و از شب و استکبار عبور می‌نماید. و این است حکایت تاریخی که انسان‌ها باید در جبهه مقاومت با همه موانعی که در پیش دارند، در آن حاضر و حاضرتر شوند تا معنای حقیقی آخرالزمانی خود را درک نمایند. موفق باشید    

39104
متن پرسش

سلام استاد عزیز: سوریه محور استراتژیک مقاومت در حال سقوط کامل است ولی چرا همه خیلی ریلکس نشسته‌اند؟ پس مدافعان حرم چه شد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر صورت باید مشخص شود دولت سوریه چه اندازه از کشورهایی مثل ایران و عراق که اعلان آمادگی کرده‌اند؛ کمک می‌خواهد؟ با توجه به این‌که شهید حاج قاسم سلیمانی به کلی در ارتش سوریه تحولات اساسی ایجاد کرده و آن ارتش پیر و کهنه را به ارتشی جوان و توانا تبدیل کرده است؛ باید معلوم شود آن ارتش چه اندازه خودش بنا دارد در این صحنه فعّالانه به میدان بیاید. همان‌طور که حزب الله در شرایطی آتش بس را پذیرفت که شرایط دفاع حماس در غزه طوری شکل گرفته که بحمدالله اسرائیل مجبور است با غزه با همه محدودیتی که دارد، بدون هیچگونه پیروزی که برای اسرائیل پیش بیاید؛ آتش بس را بپذیرد. موفق باشید

39101
متن پرسش

سلام استاد عزیز: ۳ سوال دارم ۱. انتظار شما در این برهه تاریخی از شاگردانتان چیست؟ ۲. استاد ماها چقدر باید پیگیر اخبار سیاسی باشیم؟ ۳. استاد برای تقویت اطلاعات تاریخی بویژه تاریخ معاصر و اطلاعات سیاسی چه کتب یا منابعی را پیشنهاد می‌کنید؟ با آرزوی بهترینها

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بنده حضوری برای خود به عنوان استادی که شاگرد داشته باشد؛ قائل نیستم. وظیفه خود می‌دانم که به عنوان معلم ِمعارف اسلامی متذکر معارفی باشم که بحمدالله از طریق علمایی مانند حضرت امام و علامه طباطبایی در این زمانه رجوع به آن‌ها ضروری است. و به همین جهت مکرر در جواب کاربران محترم عرض می شود: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس». ۲. باید در جریان کلی حضورِ در انقلاب اسلامی در مقابل استکبار و جبهه‌هایی که در میادنِ این حضور می‌باشند؛ حاضر بود. زیرا معنای ما در رابطه با توجه کلی به این حضور است که موجب می‌گردد تا در تاریخ خود حاضر باشیم وگرنه ورود در امور جرئی آن مربوط به افراد خاص است. ۳. خوب است که با جزوه «ریشه‌های انقلاب» که روی سایت هست شروع شود و کتاب‌های آقای دکتر موسی حقانی و آقای دکتر موسی نجفی در رابطه با تاریخ معاصر را کتاب‌‌های خوبی می‌دانم. ولی اگر در ده ساله اخیر کتاب‌هایی در این مورد تألیف و تدوین شده است، از آن اطلاع ندارم. موفق باشید

39096
متن پرسش

سلام علیکم: جناب آقای سید حمید رضا اصفا در بعضی از کانال‌ها مطلب زیر را اعلام فرموده‌اند. با توجه به شناختی که جنابعالی از ایشان دارید؛ نظر شما چیست؟
باسمه تعالی
حجامت این بار در خدمت جبهه  مقاومت
به اطلاع عزیزان می‌رساند؛
در نظر داریم سنتِ شریف حجامت را به نفع جبهه  مقاومت به کار گیریم و درآمد حاصله از آن را به استثنای  مبلغی که جهت تهیه  لوازم و سرویس دهی  هزینه می‌شود، به حساب پویش ایران همدل واریز کنیم.
نشانی : خ مدرس / ک ۲۳ / ب شیرازی / ب وحدت / پ ۱۰۴
موکب شهید آوینی
سید حمید رضا, همراه۰۹۱۴۰۰۳۶۹۰

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان تصمیم و نیّت خوبِ حاج آقا اصفا هستم و ایشان بنا دارند از این طریق علاوه بر کمک به جبهه مقاومت، یادآور هرچه بیشتر سنت حسنۀ حجامت شوند و به نظر بنده کار خوبی است. موفق باشید

39083
متن پرسش

استاد عزیز، از سطحی نگری‌ها نسبت به روایات دلتنگ نشوید، آقای منتظری نیز در کتاب مبانی حکومت اسلامی جلد ۲ صفحه ۱۶۱ همان حدیث طولانی را آورده (العبد اذا اختاره...) ، اما اگر کسی همچون شما آن موقع می‌بود می‌توانست دریابد که جهانِ منتظری چقدر با جهانِ افق انقلاب اسلامی متفاوت است که هیچگاه از آن حدیث همچون شما چیزی کشف نکرد که متعمقون می‌فهمند، و اینست تفاوت رئیسی ها و منتظری ها... خدایا ما را در این افق محو کن تا در آن افق حاضر شویم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تعجب بنده در این‌جا است با اینکه ما در جوامع روایی مان داریم: «عَلَيْنَا إِلْقَاءُ الْأُصُولِ إِلَيْكُمْ وَ عَلَيْكُمُ التَّفَرُّع» و ما را دعوت می‌کنند که در دل سخنان اولیای معصوم، اصول و قواعد کلی را دریابیم و فهم کنیم و سپس مصداق آن اصول را به نمونه‌ها و موارد آن تطبیق دهیم؛ کاری که فقها در اصولِ عملیه انجام می‌دهند. عجیب این‌جا است که آن بنده‌های خدا نه‌تنها نسبت به این کار ناتوان هستند که البته از این جهت بر آن‌ها ملامتی نیست، اشکال آن‌جا است که هر فهمی غیر از فهم خود را انکار می‌کنند. اینجا است که آینده ما که به سوی تمدن اسلامی است و وسعت‌دادن به اندیشه‌ها می‌باشد؛ تهدید می‌گردد‏. امری که حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌‌تعالی‌علیه» در بیانیه «منشور روحانیت» نسبت به آن اظهار نگرانی کردند. موفق باشید

39082
متن پرسش

سلام استاد عزیز: خدا قوت. چطوری میتونیم به مسائل پیرامون‌مون وجودی نگاه کنیم؟ تعارض هایی در قضایای پیرامون ما وجود داره فی‌المثل در ایجاد تمدن نوین اسلامی؛ سایه شوم مدرنیته برما محاطه و مانع از ایجاد همچین تمدنی میشه و عملاً امکان ایجاد این تمدن نوین اسلامی رو برای ما محال جلوه میده چطور به این مسئله وجودی نگاه کنیم تا درگیر نگاه و نگرش مفهومی نشیم؟ یا بحث توسعه که مطرح است ما نمیتونیم قدم در مسیری بزاریم یا طرحی رو عملی کنیم که ارمغان تجدد مآبی است (چون اونها در اساس و رویکردشون به جهان متفاوته فلذا با ما اختلاف مبنا دارن) از طرفی ما باید در راه توسعه بیفتیم. چطور میشه راه توسعه رو رفت و درکنارش حیات قدسیمون رو طوری داشته باشیم که حضوری که هست خدشه دار نشه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد مفصل است و در جلسات متعدد به مناسبتی که پیش می‌آمده است عرایضی شده است. خوب است به نکته‌ای که در جلسه اول برنامه «رصد خانه» https://eitaa.com/matalebevijeh/18168 و عرایضی که در رابطه با بیانات رهبر معظم انقلاب در موضوع بسیج شد، رجوع فرمایید. https://eitaa.com/matalebevijeh/18135 موفق باشید

39076
متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام علیکم: ۱. در رابطه با تحصیل علم الحمدلله توجهی پیدا شد که برای اینکه راه طی شود و انسان به جزم برسد و بتواند برداشت صحیح داشته باشد و نظر بدهد و در مطالب غرق نشود بلکه بتواند سوار بر موج ها شود، باید در هر علمی فراخور آن با توجه به اسّ المطالب؛ مطلب ما، مطلب هل و مطلب لم فرایند تحصیلی را به پیش برد. آرام آرام شروع کرده ام با اساتید علوم مختلف مشورت می‌کنم، در رابطه با منظومه علمی که تخصصش را دارند تا به فراخور اسّ المطالب بر اساس کتب، جایگاه و نحو مواجه با کتاب مشخص گردد تا به صورت مشخص و منسجم با کتاب هایی که موجود است، برخورد کردم. بسیار مشتاقم بدانم که شما که این مسیر را طی کرده اید؛ در هر علم حوزوی، نظرتان در رابطه با رسیدن به صاحب نظری_ که آیت الله جوادی آملی حفظه الله فرمودن که روایات به ما دستور می‌دهد که در علم ما صاحب نظر شوید نه اینکه فقط بدانید _ بر چه اساسی بوده؟ و یا در هر کتابی که مطالعه می‌فرمایید. چه در اصول و فقه و چه در کلام و فلسفه و عرفان، بخصوص در عرفان روش تحصیل عرفان به صورت صحیح چگونه است تا اینکه انسان دچار برخورد ذوقی نشود و در نهایت هیچ عائدی نداشته باشد؟ البته اصل بحثم این نیست که بخواهم فی الحال ورود در فلسفه یا عرفان داشته باشم. فعلا در مقام این هستم که جایگاه علوم مختلف و روش تحصیل مجدّانه آنها را بیابم. روش پژوهش محورانه تان چگونه است؟ ۲. وای من و وای من وای من. در حدیث جنود عقل و جهل در جایی فرمودید که حدیثی از امام عسکری نقل شده که آن میوه ممنوعه که حضرت آدم از آن نهی شده بود، ولایت ماست که هرکسی توان درک آن ندارد؛ کز بهشت ادم به یک تقصیر بیرون می رود. خب ما که بدبخت و بیچاره تر از این حرف هاییم! کمی علم می‌خوانیم شیطان هم دیگر به گرد پایمان نمی رسد! و یا از طرف دیگر، کافیست کمی در این راه قدم زنیم، به کوچکترین لغزشی همه چیز از کف می‌رود؟ چه کنم که در سوزم از خود؟ هرچه جلوتر هم می‌رود سختی نسبت به اصل معنویت، یعنی انقلاب و ولایت؛ امامین انقالب بی توجه تر و یا حتی در ضدشان جرف ها گفته می شود. چه بسیار نیروی های عالی که بدست این نااهلان افتاده و دیگر آرمان گرایی و تمدن نوین اسلامی و فقه نظام و اقتصاد اسلامی و.... همه را به تمسخر می‌گیرند و اگر کسی چنین فکر کند، چنان به نگاه تحقیر دیده می‌شود که از صد تازیانه بدتر است! در این فضا های بسیار بسیار سخت و سخت چگونه باید پیشروی کرد. ما که خود پای لنگ داریم، با این جماعت استخوان شکن.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه سخن در آن جمله عالِم وارسته یعنی آیت الله جوادی«حفظه‌الله» نهفته است که فرموده بودند: «که در علم، باید صاحب‌نظر شد و نه آن‌که صرفاً دانا به مطالب روایات و آیات و دیگر مباحث بود». بنابراین برای آن‌که مطالب را تنها حفظ کنیم، با آن‌ها مواجه نمی‌شویم و این، عزم خاص خود را می‌خواهد و در همین راستا اگر دروس حوزوی با دقت کامل ادامه یابد و افرادی مانند حضرت امام و علامه طباطبایی را مدّ نظر قرار دهیم؛ امور، خود به خود به لطف الهی پیش می‌رود تا جایی که ارادت انسان به ائمه معصومین «علیهم‌السلام» و نظر به ولایت آن‌ها در نهاد انسان سر بر می‌آورد. زیرا هرچه آن علمای بزرگ دارند همه و همه جلوه‌ای از انوار اولیای معصوم می‌باشد. موفق باشید

39075
متن پرسش

سلام استاد: بنده به لطف خدا سیر مطالعاتی شما را نزدیک به ۵ سالی هست که دنبال می‌کنم. ۲ سال است بنده در خدمت جمعی از خواهران سیر را با این گروه شروع کرده ایم با توجه به زمانه ای که در آن قرار داریم پیشنهاد شما همان روند قبلی است؟ تا الان جوان و...، چه نیاز به نبی، آشتی با خدا، خویشتن پنهان، از برهان تا عرفان، معاد، نتایج نهضت کربلا در سطوح مختلف تحلیل، جایگاه تاریخی حادثه ها، سوره جاثیه رو مباحثه کردیم در سیر قبلی شما فرزندم اینچنین... و ادامه مباحث کربلا را پیشنهاد دادید. الان همین مباحث رو ادامه بدهیم یا با توجه به زمانه ای که درش هستیم سلوک ذیل شخصیت امام؟ یا پیشنهاد دیگه

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا قوت. به نظر می‌آید فکر خوبی کرده‌اید که در کنار آن سیر، رجوعی نیز به کتاب «سلوک ذیل شخصیت حضرت امام خمینی» داشته باشید. موفق باشید

39062
متن پرسش

سلام و سلام به قرآن و اهلش آن زمان که امام سجاد عليه السلام فرمودند: اگر تمام كسانى كه در ميان مشرق و مغرب هسـتند بمیرند (و من تنها بمانم) و قرآن با من باشد وحشت مرا نمى گيرد (و نمى ترسم). او چنين بود كه وقتى جمله «مالك يوم الدين» را مى خواند آن‌را تكرار مى كرد تا جايى كه نزديك بود جـان دهد. که خدایا ما را خادم قرآنت بگمار و تا نفس آخر عمرمان و پس از آن جز به قرآنت خود را نشناسیم، قرآنی که در کلام حکما و اولیاء و شهدای اسلام همواره جان و جانان بود که در این راستا حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه فرمودند: پنجاه سال عبادت کردید، و خدا قبول کند، یک روز هم یکی از این وصیتنامه‌ها را بگیرید و مطالعه کنید و تفکر کنید. این جوانهای ما که علیل شدند الآن هم وقتی می‌آیند از من می‌خواهند که دعا کنم که اینها شهید بشوند؛ پایش را از دست داده، عصا زیر بغلش هست، لکن گریه می‌کند و می‌خواهد که دعا کنیم که شهید بشود. از اینها یک قدری تعلم پیدا کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه حرف در آن است که اینان فهمیده‌اند تاریخی در مقابل‌شان گشوده شده و می‌خواهند هرچه بیشتر در آن آینده حاضر شوند و این است راز این‌که اکنونِ آن‌ها، اکنون بزرگی است. موفق باشید

39060
متن پرسش

به نام خدا: چه اندازه روزگار شادی است اما به این خاطر که با چشمان می‌شود دید هرچه مشکل داریم را در قدم قدمی جلوتر از حل آن یعنی تعالی توحیدی انسانی در نظرگاهمان نیز حاضر داریم، که می‌توان دید اگر هویتمان را هنوز نیافته‌ایم اما اجازه نمی‌دهیم جهان آمریکایی به ما هویت پست تاریک کثیف ذلیل را متجاوزانه تحمیل کند، چرا اگر ندانی کیستی جهان به تو می‌گوید که باش. و این است راه یافتن هویت حقیقی خود که قرآن خبر آن است. خوشحالی که زمین می‌خوریم اما باز می‌ایستیم و هر بار بهتر و قوی‌تر. زیباست مقاومت، مقاومتی که نماد آن شخصیت زنده سید حسن نصرالله است گویا صدای او را می‌شنویم که در راهپیمایی ضاحیه گفت: «به خاطر این حضور گسترده و این هم‌بستگی عظیم از شما تشکر می‌کنم. شما مردم، اهل مقاومت و وفاداری هستید. شما همان مردمی هستید که میدان‌ها را پر می‌کردید و می‌کنید. و بار دیگر: سلام و رحمت و برکات الهی نثار شما شریف‌ترین، گرامی‌ترین و پاک‌ترین مردم. شما همان کسانی هستید که تنها چند هفته قبل، درست در همین منطقه حضور داشتید و با سرورتان، اباعبدالله الحسین (علیه السلام)، درباره‌ی فلسطین، قدس، موضوع مظلومان و دفاع از اماکن مقدس تجدید پیمان کردید. شما در روز عاشورا با ایشان پیمان بستید و امروز نیز بار دیگر همان سخن را تکرار می‌کنید. بار دیگر در مقابل تجاوز آشکار آمریکایی- صهیونیستی به قدس و اماکن مقدس اسلام و مسیحیت و تجاوز به ملت فلسطین و همه‌ی امت، موضع‌گیری و ایستادگی و تعهدمان را تا لحظه‌ی پیروزی یا شهادت اعلام می‌کنیم و همان جمله‌ی پیشین را می‌گوییم تا همه‌ی جهان بشنوند: (حسین، تو را رها نمی‌کنیم). امروز حسین نماد مظلومان و دین آسمانی و اماکن مقدس زمینی است که مورد تجاوز قرار می‌گیرند.» مابه راستی با مقاومت داریم شخصیت واقعی خود را به خودمان نشان می‌دهیم و می‌دانم رهبر انقلاب و جناب عالی با هرچه معین شدن حقیقت ما چه اندازه خوشحال می‌شوید همچون پدری که موفق شدن فرزندش را می‌بیند و از او راضی می‌شود و غمخوار اوست غمخواری یعنی دارم بزرگ شدنت را، روی پای خود ایستادن را می‌بینم و باز می‌دانم جا داری. ما پیش رویمان عبور از آمریکا و تحقق زندگی پسا آمریکایی و برترین انسان‌هایی که قرآن به ما نوید داده را داریم انسانیتی که خود ماییم اما در تعالییمان، در مقاومتمان و در حرکت رو به رشدمان. وقتی که حل مشکلات را هر روز در مقاومت پیداست و آنقدر دیده را فرا گرفته که ناخودآگاه در ذهن می آید «این آغاز دوران حل همه مشکلات و عبور از آن است». سید حسن نصرالله فرمود:« آمریکاییها نمی‌دانند لبیک یا حسین چیست، لبیک یا حسین یعنی تو در معرکه جنگ حاضر شدی هرچند که تنها شدی هرچند که مردم تو را رها کرده باشند و تو را متهم و خوار شمارند لبیک یا حسین یعنی تو و مالت و خانواده ات در این معرکه هستید. لبیک یا حسین یعنی مادری که فرزندش را به معرکه می‌فرستد که کشته شود و آنگاه که شهید شد و سر بریده اش را برای مادرش می‌فرستند و به سر فرزندش می‌گوید ای فرزندم از تو و محاسبه ات راضی هستم، خدا چهره ات را روشن بدارد پسرم همانطور که مرا در روز قیامت نزد فاطمه الزهرا روسفید کردی. این یعنی لبیک یا حسین.» و این است مستقیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از غمخواری سخن گفتید به همان معنایی که غمخوار انسان متوجه بزرگ‌شدن انسان می‌شود و این‌که دارد روی پای خود می‌ایستد تا به گفته جنابعالی حضور پساآمریکایی را با نظر به تمدن نوین اسلامی مدّ نظر قرار دهد و حاضرشدنِ هرچه بیشتر در جبهه صبر و مقاومت، از تنگناهایی که مانع حضور فردای ما است، عبور کند به همان زیبایی که مادران لبنانی و غزه‌‌ای در عین شهادت فرزندان‌شان به خوبی آن آینده متعالی را احساس می‌کنند وگرنه این همه طاقت و پایمردی محال بود. موفق باشید

39057
متن پرسش

سلام استاد: حال که راه جدیدی باز شده با شهادت های عزیزانی مثل حاج قاسم و سید حسن، دلقک بزرگ یعنی ترامپ فقط با آشوب های جدید در منطقه ی حلب سوریه برای خودش وقت خریده، نباید رژیم را با آتش بس به حال خودش رها کرد. امید وارم هممچنان ادامه یابد پوچ شدن هیبت رژیم توسط حزب الله.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به راهی باید اندیشید که حقّانیت خود را با مقابله با استکبار نشان داده و هر آن کس که دل در گرو حق دارد به خوبی می‌داند که دست و پازدن‌های جبهه استکبار نمی‌تواند مانع گشوده شدن تاریخی باشد که با انقلاب اسلامی در حال طلوع است و ما اصالت خود را همچون حزب الله تنها با حضور در این تاریخ جستجو می‌کنیم و جبهه حضور در مقابل اشغالگرانِ شهر حلب، قصه ادامه حضور ما می‌باشد برای هرچه بیشتر گشوده شدنِ آن تاریخ، که تاریخ برگشت به امپراطوریِ عثمانی که اردوغان به دنبال آن است؛ نیست. موفق باشید 

39056
متن پرسش

سلام استاد: یه حالی دارم از جنس این که هم میدونم خدا هست اما این رو هم میدونم شیطان آمده و مرا مثل خود پنداشته است. این وسط منم که مانده ام و دل را ز دریا سپرده ام و عقل را در بیابان فراموش کرده ام و دستانم را تنها می‌بینم که در گرو عشق به سازهایم بی دلیل می رقصد. حال می گویم ای کاش شیطان را در مقابل خود نمی دیدم و کارم آسان تر می‌شد، آن وقت می شد که برای خودم یک گوشه بایستم و ببینم کارهایم را که چگونه در وقتم، تن سپرده ام به بی دردی، اما در این زمانه یا باید مرده باشم و لحضه لحضه ام را بمیرم یا اگر خواستم زنده باشم، باید لباس حوادث را بر تنم کنم و علی (ع) وار زندگی کنم. از سر ره تا غبار افشاند جان برخاستم / چون الف در وصل جانان از میان برخاستم / غرق خون هر چند جام روزی‌ام چون لاله بود / از کنار خوان قسمت شادمان برخاستم / مقصد از سامان هستی مهر تابان تو بود / همچو شبنم چهره چون دادی نشان برخاستم / در لگد کوب حوادث جان دیگر یافتم / چون غبار از زیر پای کاروان برخاستم / همچو بلبل با گرانجانان ندارم الفتی / طوطیان تا لب گشودند از میان برخاستم / صحبت شوریده حالان مایه شوریدگی است / با «امین» هر گه نشستم بی امان برخاستم. به قول حاج قاسم عزیز، ۹۹ درصد راه اجباری است. ولی ۱ درصد انسان توفیق پیدا می‌کند راه اختیاری را برود. من هم اول به لطف خدا و بعد هم به لطف امام و انقلاب و شهداست که اینجا هستم، وگر همان جوانی بودم در آرزوی خوشبختی به معنای مهاجرت کردن و پولدار شدن می‌گوید امام چرا انقلاب کرد؟ این را هم خوب می‌دانم که تمام این ها دسیسه ی دشمن است و برایش گران تمام می‌شود، پوچ شدن دسیسه هایش، همین هم مرا انرژی می‌بخشد برای جلوروی چون می‌دانم که هرچه جلو تر می‌روم آمریکا را از هیمنه ی دروغین خودش پایین کشیده و سر از تنش جدا کرده است. در اول نوشته خودم هم به این ها توجه نکرده بودم اما از خدا خواستم و شروع کردم به نوشتن تا رسیدم به اینجا که باید هم چون شعر بالا بود. یا علی مدد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه زیباست جهانی و تاریخی که تا این‌جاها جداییِ جبهه حق از جبهه باطل روشن و روشن‌تر شده و انسان می‌تواند شخصیت گمشده خود را با حضور در جبهه مقابل با باطل پیدا کند و خود را در کنار مولای متقیان «علیه‌السلام» احساس نماید. آری! این است معنای حضوری که می‌توان نزد خود داشت و جایگاه مأواگرفتن در آسمانِ دینداری را احساس نمود، به همان معنایی که: «اگر دیر آمدم مجروح بودم / اسیر قبض و بسط روح بودم». ولی باز به خودآمدنی بیش از دیروز. و این است معنای حضور در تاریخی که به سوی تمدن نوین اسلامی شروع شده. موفق باشید        

39055
متن پرسش

با سلام خدمت استاد ارجمند: به برکت وجود بزرگان خداوند متعال در زندگی من حقیر هیچ چیزی را کم نکرد و نداد اگر از حال دلم بگم واقعا خوب اگر از ترس و خوف و افسردگی ها بگم واقعا شکر خدا در چنبره حکمت انبیا و اولیا و بزرگان اند و به واسطه ولایتشان مستفیضیم. اما یک نکته در ته ته دلم وجود دارد و آن اینکه آنچه از آینده یا در آینده جهان باید جست برایم معنی محصل نیافته است_ واقعا وظیفه تاریخی خود را بجز در خدمت بودن ولی را درک نمی‌کنم گویی هنوز خودبنیادی پنهان و خفته طالب آتش به اختیار بودن است گویی هنوز آنچه را باید شب و روز بدون خوردن الا قلیلی و خفتن الا قلیلی، جست را نمی‌جویم از بعد گذشته و اکنون واقعا خیلی خیلی شاکر و راضی ام واقعا آنچه هست از سرم گویی زیادست، ذوق می‌کنم وقتی به گذشته خيلي خطرناک و گناه آلوده می‌نگرم و به خودم میگم این منم؟ مگر ممکنه؟ و آنجا رحمت را می‌بینم. آنچه سؤال ام هست اینکه برای آینده به شیوه ایی که عرض کردم چه بکنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه بحث در توجه به حضوری است که با انقلاب اسلامی پیش آمده و ذیل توجه به حضرت امام و رهبری، راهی گشوده شده که راه مهمی است. در بحث «ما و بیانات رهبر انقلاب در رابطه با بسیج» https://eitaa.com/matalebevijeh/18135 نکاتی مطرح شد که می‌تواند توجه به آینده‌ای که عبور از ظلمات دوران است را مدّ نظر قرار داد. موفق باشید

39054
متن پرسش

طبق توصیه و دستورات اهل بیت علیهم السلام و فتاوای تمام فقهای اسلامی هرگاه کسی در احکام شریعت یا اعتقادات چیزی را به اشتباه به دیگران انتقال دهد وظیفه دارد اصلاح کند و جلوی به فنا رفتن مخاطبانش را بگیرد، و اگر ابزار لازم برای تکیه زدن بر جایگاهی را ندارد، آن جایگاه برای او حرام است، چه جایگاه استادی و تعلیم باشد و چه اجرا و... ، با توجه به اینکه خطای شما در برخی پرسش ها توسط سوال کنندگان تذکر داده و اصلاح می‌شود و بسیاری از موارد را گزینشی حذف و سانسور می‌کنید، (مثل سوال راجع به سوتی بزرگ در تفسیر از حدیث امام رضا علیه السلام : العبد اذا اختاره الله...)، اگر هنوز بر عقیده ی خویش هستید سوالات را پاسخ دهید یا اگر متوجه اشتباه تان شدید اصلاح کنید. مخصوصا که خود را مصداق عاقل اصولی همچون وحید بهبهانی رحمه الله دانسته و منتقدینِ برداشتتان را اخباریون غیرعاقل، سوالات و اشکالاتی که ارسال شد اتفاقا راجع به قواعد اصولی بوده است. امانت علمی، اخلاق علمی و تقوای علمی را رعایت کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً بحث مصداق امثال بنده با عالم بزرگواری همچون آیت الله وحید بهبهبانی «رحمت‌الله‌علیه» نیست. تعجب بنده از آن است که سؤال کننده محترم در جریان مکتب اصولی آیت الله بهبهانی در مقابل اخباریون نمی‌باشد و این‌که اساساً مکتب اصولی علمای ما که باب اجتهاد را گشوده می‌دانند، در همین رابطه است که چگونه از روایات قواعد و اصول را استخراج کنند و در همین رابطه عرض شد از روایت مشهور حضرت رضا «علیه‌السلام» به همان دلیل که در همان روایت قاعده اصولی مطرح است، می‌توان آن نتیجه را اخذ کرد که: « إنَّ العَبدَ إذَا اختارَهُ اللّه ُ عَزَّوجَلَّ لاُِمورِ عِبادِهِ شَرَحَ لِذلِكَ صَدرَهُ ، وأودَعَ قَلبَهُ يَنابيعَ الحِكمَةِ» هرگاه خداوند، بنده اى را براى امور بندگانش برگزيند، براى اين كار سينه اش را گشاده گرداند و چشمه هاى حكمت به دل او سپارد. همان‌طور که عرض شد مصداق تامّ این قاعده، مربوط به معصوم است ولی خود روایت به ما اجازه می‌دهد که آن را برای هر آن کس که به نحوی برای امور بندگانش به میدان آمده است، آن کمک‌ها و الطاف را بنماید که البته بنده مصداق آن را در این زمانه حضرت امام و رهبر معظم انقلاب می‌دانم و مثل روز روشن است که افکار این بزرگان، حقیقتاً منوّر به تأییدات الهی است. و این‌جا است که انسان متأسف می‌شود که چگونه بعضی با ادعای فهمِ دینی گرفتار همان بلای اخباری‌گری می‌شوند که مرحوم شهید مطهری ناله‌ها و گِله‌ها از آن‌ها دارد. آیا به این سخن حضرت صادق «علیه‌السلام» فکر کرده اید که می فرمایند:« أَنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً شَرَحَ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ‏ فَإِذَا أَعْطَاهُ ذَلِكَ أَنْطَقَ‏ لِسَانَهُ بِالْحَقِّ وَ عَقَدَ قَلْبَهُ عَلَيْهِ فَعَمِلَ بِهِ فَإِذَا جَمَعَ اللَّهُ لَهُ ذَلِكَ تَمَّ لَهُ إِسْلَامُهُ » (الكافي، ج‏8، ص: 14‏) هر گاه خداوند خير بنده ‏اى را خواهد سينه ‏اش را براى پذيرفتن اسلام بگشايد و چون اين مرحمت را در باره او كرد زبانش بحق گويا شود و بستگى بدان پيدا كند و بدان عمل كند و چون همه اينها را خدا براى او فراهم كرد اسلام او را كامل گرداند.
به نظر شما آیا باید به سؤالاتی که در آن‌ها آن نوع بی‌پروایی‌ها و توهین‌ها نه‌تنها به بنده، حتی به اشخاصی که شخصیت‌های محترمی در فرهنگ دینی ما هستند، جواب داد و در معرض نگاه کاربران محترم قرار گیرد؟! آیا این همان تشییع اموری نیست که شریعت و قانون آن را منع کرده‌اند؟! در حالی‌که حتی منع قانونی دارد. جالب است که هیچ کدام از این افراد حتی جنابعالی ایمیل خود را نمی فرستید تا لااقل به صورت خصوصی جواب داده شود. موفق باشید
 

39053
متن پرسش

سلام و عرض ادب و ارادت خدمت شما استاد ارجمند: بابت کتابها و سخنرانیهای نابتون از خداوند متعال عاقبت بخیری طلب می‌کنم برای ما که به صورت مجازی درس و بحث رو دنبال می‌کنیم چکار کنیم که ما هم از عنایات و افاضات اساتید محترم بهره مند باشیم؟ آیا اساتید به صورت مجازی می‌توانند از شاگردانشان دستگیری کنند چون ما در منطقه ای زندگی می‌کنیم که کلاسهای حضوری نداریم. اگر ممکنه راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به شخصیت معنوی حضرت امام و رهبر معظم انقلاب، عملاً از نظر معرفتی حضوری می‌یابید ذیل استادِ راه. و در این فضا مباحث معرفتی و قرآنی نقش اصلی خود را به وجود می‌آورند. اخیراً بحثی تحت عنوان: «ما و نگاه امام خمینی به اخلاق و بشر جدید» https://eitaa.com/matalebevijeh/18131 شده امید است جواب خود را از آن بحث بگیرید. موفق باشید

39046
متن پرسش

با سلام و عرض خدا قوت خدمت استاد طاهرزاده: سوال این است که چگونه در نماز و قران خواندن حضور قلب داشته باشیم نه حضور فکر و اصلا منظور از حضور قلب چیست؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد پیشنهاد می‌شود به کتاب «آداب الصلواۀ» حضرت امام که شرح صوتی آن نیز روی سایت هست؛ رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/sound/674?mark=%D8%A2%D8%AF%D8%A7%D8%A8 موفق باشید

39043
متن پرسش

سلام: تحلیلی از حوادث اخیر اگر بیان بفرمایید ممنون. آتش بس برای من انگار مشابه قبول قطعنامه بود و شاید دچار بهتی شدم که بعضا رزمندگان آن دوران شاید مواجه شدند. فکر کنم قرار بود تا دست از غزه نکشیدند حزب الله نیز به حملات خویش ادامه دهد از سویی دیگر سوریه نیز باز دستخوش حوادثی شده است.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد بسیار است. پیشنهاد اولیه بنده نظرانداختن به عرایض اخیری است که تحت عنوان «آخرین دین و نظر به کبریایی پروردگار» https://eitaa.com/matalebevijeh/18153 . امید است مقدمه‌ای باشد برای تفکر نسبت به تاریخی که تاریخِ نابودی ابرقدرت‌ها است و اضمحلال رژیم صهیونیستی از درون و فعال‌ترشدن هرچه بیشتر غزه از آن جهت که حرکت حزب الله در این ۴۰۰ روز عملاً مانع شد که رژیم صهیونیستی در غزه به اهداف خود برسد. و از این جهت زمزمه آتش بس با حماس در حال طرح‌ریزی است. در این موارد باید با شکستی که رژیم صهیونیستی از حزب الله خورد، پیروزی جبهه مقاومت را در ادامه آن جبهه معنا کرد و به همین جهت ملاحظه می‌کنید که در راستای پیروزی حزب الله، حماس نیز جشن می‌گیرد. https://eitaa.com/yaminpour/3804 
از سخنان جناب آقای دکتر سید رضا صدرالحسینی در برنامه جهان آرا تحت عنوان «هدف نیروهای نیابتی غرب از آغاز مجدد جنگ در سوریه چیست؟ » https://eitaa.com/jahanara_ofogh/3268 می توانید در این مورد استفاده کنید.  موفق باشید

39040
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: عذرخواهم. با توجه به اینکه در دل همین تاریخ و همین انقلاب و نظام و همین شرایط، شخصیت هایی نظیر رهبر معظم انقلاب، آیت الله جوادی آملی، سردار سلیمانی ها، شهید حججی ها، شهید فخری زاده ها ظهور یافته اند، آیا می توان گفت نظام اسلامی و روحانیت در تربیت نسل ها کوتاهی کرده و به وظایف خودشان عمل نکرده اند؟ چون اگر چنین شخصیت های حیرت انگیزی ظهور کرده و پرورش یافته اند یعنی چنین امکانی برای همگان هم وجود داشته پس کوتاهی از طرف جمهوری اسلامی نیست؟ نظر حضرتعالی در اینباره چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث، عمیق‌تر از این حرف‌ها می‌باشد. باید به روحی نظر کرد که متوجه می‌شود تاریخی شروع شده که ادامه تاریخ فردگرایی دیروزین نیست و باید در دل انقلاب اسلامی متوجه رسالت تاریخی خود شد تا هرکس حاج قاسم سلیمانی شود. در این رابطه با توجه به دغدغه‌هایی که بعضی از طلاب عزیز داشتند؛ سؤالاتی مطرح فرمودند و بنده نیز عرایضی داشتم تحت عنوان «ما و نگاه امام خمینی به اخلاق و بشر جدید»  https://eitaa.com/matalebevijeh/18131. امید است که مفید افتد. موفق باشید

39013
متن پرسش

سلام به شما: مدتی بود که درد دلم زیاد شده بود و مرهمی می خواستم. یک سال و نیم می‌شود که دور از خانه دانشجو ام. از آن زمان تاکنون تجربه تنهایی شدید باعث شده که به بدشکلی گرفتار بشوم. من انسان مذهبی هستم و فکر می‌کنم اگر در مسیری که خدا رهنمود داده حرکت کنم آن موقع خوشبختم و سعیم بر همین بوده تا الان. از کودکی مشکلات عاطفی داشته ام از کتک خوردن و کم توجهی و... ولی به لطف خدا محکم ماندم؛ قرآن می‌خواندم و نمازم نیز برقرار بود. آسیب هایی که به من رسیده الانم مرا در ارتباطات دچار مشکل های زیادی کرده است. جامعه گریز شده ام. با کتب جنابعالی و هیئت و مسجد همیشه مأنوس بودم. الان در یک شهر سکولار، سنی مذهب و بی عقیده دانشجوام. تنهای تنها. هیچ قراری ندارم. نه دانشگاه، نه خوابگاه نه کافه نه مسجد هیچ چیز نمی تواند غم و تنهایی مرا بهبود ببخشد. رمقی در من باقی نمانده و نمی دانم پس از این چه بر من عارض می‌شود. یک انسان که هیچ ندارد و هیچکس در زندگی‌اش نیست هر روز در آینه رو‌به‌روی من است. از این خودم می‌ترسم. همه بلا استثنا تنهایی خود را با عشق و درس و... پر می کنند. دختر و پسر دست در دست هم با شوق به دانشگاه می‌آیند، حسابی درسشان را می خوانند، لذت می برند و خوشحال اند. ولی من... گوشه ای مشغولم به خودم، خودی که دیگر توان پذیرش خودش را هم ندارد. می‌خواستم ازدواج کنم چون اگر قراری بجویم رنج از روی من برداشته می‌شود. بارها تصورش را کردم؛ هر روز و هر ساعت؛ واقعا لذت بخش می‌شود. این دانشجوها انسانهای جالبی اند. روال طبیعی ای طی می کنند؛ با دختری آشنا می شوند، پیشنهاد می‌دهند، رابطه‌ای شکل می‌گیرد، برای هم تلاش می‌کنند، ارتقا و رشد شخصی درشان اتفاق می افتد، اعتماد به نفس می گیرند و به معنای واقعی پیشرفت می کنند. من عقب ماندم؛ چون می‌خواهم در این مسیر خدا هم راضی باشد. یعنی اصلا دلم راضی نمی شود که وارد روابط غیر شرعی شوم. اوضاع هر روز سخت تر و نگران کننده تر می شود. داشتن دوست‌دختر آسان است؛ کم‌خرج است و همه حاضرند. ولی ازدواج، مغزم سوت می کشد. من تلاشم را می‌کنم، صبح تا ظهر دانشگاهم و ظهر تا شب سرکار، ماهانه ۳ میلیون درآمدم است و عملا هیچ دختری حاضر نیست که چنین پسری را حتی نگاهش کند. خب من ۵ سال دیگر ان شاءالله درآمدم بیست برابر همین مقدار است ولی تا آنموقع قطعا دوام نخواهم آورد. امشب که موقع تنهایی بدنم سست شد داشتم از پله‌های خوابگاه به زمینِ ۳ متر پایینتر پرت می‌شدم که خدا نجاتم داد. تنهایی شدید، بیماری بسیار کشنده‌ای ست. مشکل قلبی و عدم اعتماد به نفس و جامعه گریزی را من انتخاب نکرده ام. داشتم به این فکر می کردم که ای کاش خدا نیم‌نگاهی به منم می‌کرد. یعنی منی که موقعیتش را داشتم و وظیفه ام این بود که خودداری کنم سزاوار یک نگاه خدا نیستم؟ در وضعیتی که انسانها مرا تنها گذاشته اند خدا هم باید از من رو برگرداند؟ وقتی همه هم‌اتاقی هایم کنار دوست‌دختر هایشان لم داده بودند من کنج اتاق نشسته بودم و فقط خود خوری می کردم. به خودم می‌گفتم فلانی آخر تورا چه به ازدواج؟ هیچ نداری که دلگرمی یک دختر باشد. بعد تازه ازدواج کنی دست دختر را بگیری و بیاری اینجا؟ با درآمد ۳ میلیونی؟ احمقی پسر؟ با ۲۰ سال سن دوره های ازدواج را شرکت کردم، کتابهای ازدواج اسلامی را خوانده‌ام ولی وقتی خدا بخواهد تو را ذلیل کند می‌کند. حالا سگدو بزن. هیچ‌اثری ندارد. ولی آن پسری که به دین و اسلام فحاشی می کند، یک شبه می‌شود سوگلی خدا و همه چیزش جور می‌شود. ازدواج می‌کند، الکل را کنار می‌گذارد و... ولی تو، بنشین و دعا کن اگر توانستی کاری کنی. چرا نمی شود؟ چون او نمی‌خواهد. زمانی منم سرشار از شور بودم. درس می‌خواندم، رشته خوبی قبول شدم، می‌خواستم موسیقی بیاموزم، زبان می‌خواندم، کتابخوان بودم، مسجدی بودم، ذوق برای ارتباط با مردم داشتم و لذت از زندگی می‌‌بردم. ولی وقتی یک نیاز در وقت طبیعی خودش برطرف نشد همه چیز تمام شد. بزرگیِ آن نیاز نه با معنویت حل شد نه چیزهای دیگر. اگر توصیه به نماز و قرآن می کنید باید بگویم که هم نماز می‌خوانم هم قرآن ولی هر دوی اینها از من متنفرند. چرا؟ چون بی ذوق به سراغ شان می‌روم. اصلا ذوق هیچ چیز در من باقی نمانده. اینجا اکیپ های مختلط وجود دارد که عضو آنها می‌شوی و لذت دوران دانشجویی را می‌بری. ولی لذت آلوده به گناه. من نمی‌دانم این چه گناهی است؟ این افراد هر روز موفق‌تر از دیروز اند. شادند، شوخند، بالنده‌اند، گرمند، درسخوان اند و ورزشکار. آری! انگیزه‌ای که ایجاد می کند فراتر از تصور است. ولی من از این تجمعات گریختم و جدا شدم آنقدر دور شدم که به چشم یک جامعه ستیز با من رفتار می شود. هر رفیقی هم از قبل داشتم بعد از رفتن به دانشگاه و آشنایی با یک دختر دیگر سراغی از من نگرفت و این واقعا ضربه اساسی به من بود. از این طرف هم دختر و پسرهای مذهبی را می بینم که دست در دست هم در حرم امام علی (ع) می نشینند و می‌خندند و با حمایت خانواده از زندگی لذت می‌برند. من دچار شوک شده‌ام. واقعا جزو دسته مذهبی هم دیگر به حساب نمی آیم. یعنی آن لذت حلال هم نمی‌چشم. مسئله ازدواج را با پدرم مطرح کردم و ایشان فرمودند که حمایتی نخواهند کرد و خب البته اشکالی ندارد برای من عادی بود. الان شب و روز سعی می‌کنم که بیشتر بخوابم تا کمتر فکر کنم زیرا افکارم به‌شدت آزار دهنده است. آدم افسرده‌ای نبودم. از کلاس اول تا سال دوازدهم شاگرد اول بودم و آموزش قرآن را تا آخر پیگیری کرده بودم. خطاطی می‌کردم و عاشق موسیقی سنتی بودم. می‌خواهم شدت این نیاز را برایتان روشن کنم. ولی الان خیلی پیر شده ام، موهایم تک و توک سفید شده که در خانواده‌مان سابقه اینچنینی نداشتیم. من واقعا معذرت میخوام که این احساسات ناخوشایند را با شما در میان گذاشتم. من کسی را ندارم واقعا. امیدوارم که درکم کنید. آدم قوی ای بودم که باصلابت رفتار می‌کردم ولی الان در ضعیف ترین نسخه خودم به سر می‌برم. با تپش قلب و گرفتگی سینه و سستی اندام دارم با جنابعالی گفتگو می‌کنم. لطفا راهنمایی ام کنید تا بتوانم از این وضعیت خلاص شوم. من اهل گناه نیستم، اهل فساد نیستم، اهل دختربازی و روابط نامشروع نیستم ولی زندگی مسیر جهنم را به روی من باز کرده و زمان مرا به داخل آن سوق می‌دهد. برای من و امثال من خیلی دعا کنید چون واقعا ما غریب افتاده ایم‌. از تازه عروس و داماد های مذهبی هم که اهل شوآف هستند می‌خواهم که کمی و فقط کمی این عمل شان را کنار بگذارند چون همین، باعث حال خرابی مجردهاست. مجردی که نه درآمد خوبی دارد و نه حمایت خانواده را. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به بعضی از سؤالات کاربران بخصوص در سالهای اخیر توجه بفرمایید با اینکه آن نوع مشکلات که جنابعالی متذکر آن هستید؛ ندارند، ولی ملاحظه خواهید کرد که احوال آن‌ها به همان معنای تنهایی خاص از همین جنس است. زیرا با آنچه شما روبرو هستید و باید بالاخره روبرو می‌شدید، پس از مدتی که گمان نمی‌کردند با چنین روحیه‌‌ای روبرو شوند، روبرو شده‌اند زیرا این تقدیر تاریخی است که بشر جدید با ظرفیت خاصی که دارد با آن روبرو خواهد شد و راه حل آن و عبور از آن، مشغول‌کردن خود با اموری که به نحوی امور دنیایی است، ممکن نیست و نوعی پنهان کردن مسئله‌ای است که به هر حال برایشان پیش می‌آید که متأسفانه به طلاق‌های عاطفی و یا طلاق‌های واقعی کشیده می‌شود. تنها راه، آری! تنها راه، حضور در تاریخی است که بسیجیان واقعی در آن حاضر شدند و رهبر معظم انقلاب اخیراً از آن به عنوان یک فرهنگ ملی سخن گفتند، امری که ما را در آینده‌ای بزرگ حاضر می‌کند که نمونه آن را در کاربری که سؤال شماره 39014 مطرح فرموده‌اند ملاحظه خواهید کرد. اخیراً نشستی در رابطه با سخنان رهبر معظم انقلاب در رابطه با بسیج، پیش آمد که خوب است نظری به آن بیندازید. موفق باشید

39003
متن پرسش

«ظریفی می‌گفت، شادی وقتی طلوع می‌کند که انسان بداند وظیفه واقعی‌اش را به انجام رسانده. رسیدن به آن شادی، دشواری هر انجام وظیفه‌ای را آسان می‌کند. مثل شادی یک پدر، آن‌هنگام که با دست‌رنجش آرزوی کوچک کودکش را برآورده می‌کند و در همان حال می‌داند، هرآنچه برای این منظور از دستش برآمده، انجام داده است. تحمل سختی انجام وظیفه در انتظار شادیِ پس از آن، آسان است. رنج حقیقی در انجام وظیفه نیست؛ که در ندانستن وظیفه است. گیجی و پریشانی ناشی از ندانستن وظیفه است که ما را خسته می‌کند. بشر امروز، بشر عاطل و باطل است. نمی‌داند کجاست و چه «باید» بکند. این «بایستگی» همان امر مجهول عصر ماست؛ عصر نیهیلیسم.»  سلام استاد عزیز: اوقاتتون پر خیر و برکت ان شاالله با این وصف چطور ما باید پوچی را درک کنیم؟ واقعا ما نمیدونیم کجاییم و چه باید بکنیم؟ واقعا ما تنها ملت آینده دار دنیا نیستیم؟ آیا افتادن در چاه نهیلیسم تقدیریست که همه باید به آن مبتلا باشند؟ من واقعا نمیتونم بفهمم پوچی چی هست. ما اسلام را داریم. انقلاب اسلامی امام خمینی عزیز را داریم. ما در مسیریم و اگرچه در فهممون نسبت به این حقیقت دچار شدت و ضعفیم اما الحمدلله و المنه در نسبت با امام و انقلابیم چطور تصور کنیم نمیدونیم کجاییم و چه باید بکنیم درسته گاهی نمیتونیم تشخیص بدیم در لحظه مصداق عملی که باید انجام بدهیم چیه اما مگر نه اینکه تا خدا هست امید داریم که راه بازمیکنه و ما درنمیمونیم مگر نه اینکه «ان تنصرالله ینصرکم» مگرنه اینکه قرآن هست و اهل بیت هستند و انقلاب و امام هست و آقا هست پس چطور ما نمیدونیم کجاییم و چه کنیم؟ مگر هدایت خدا را باور نداریم که به چه کنم چه کنم دچار بشیم؟ آیا ما محکومیم به دلیل حضور در زمانه نهیلیسم، دچار آن شده باشیم؟ یا می‌شود که در این زمانه بود و به حضور خدا و هدایتش و آنچه ذکر شد، دچار پوچی و نهیلیسم نباشیم؟ آیا من اونقدر از مرحله پرت هستم که نمی‌فهمم نهیلیسم چیه در حالیکه دارم درش دست و پا می‌زنم؟ من هرگز در زندگیم دچار سردرگمی که اقای یامین پور ذکر کردند نشدم همیشه به انقلاب اسلامی عشق ورزیدم و همه زندگیم در این راستا بوده که شیرینی انقلاب و امام را به دیگران هم نشون بدم درسته بسیاری اوقات دستم از ابزار فلسفه و سخن و علوم دیگر خالی بوده اما قلبم ذره ای به حقانیت انقلاب اسلامی امام خمینی شک نکرده لااقل چنین شکی را در طول زندگیم بخاطر نمیارم و حالا مکرر در مکرر می‌شنوم از پوچی و نهیلیسم و... شک کردم که آیا باید حتماً پوچی را لمس کرده باشم یا بکنم؟ یا اگر چنین حس سردرگمی ندارم نشانه گیجی و پرت بودنم از مرحله است؟ و هر بار به خودم جواب می‌دهم با وجود خدا و... چرا محکوم به درک و غرق شدن در نهیلیسم هستم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضوری که با انقلاب اسلامی در مقابل ملت ما گشوده شد طوری مردم بسیجی و انقلابی را در بر گرفت که گویا همه عالم در جان آن ملت شکوفا شد، ولی این انسان در این آخرین دوران با ظرفیت بیشتری که دارد به خود آمد و آنچه داشت را کافی ندانست. حال یا ادامه راه را بسته دید، و این یعنی ظهور نیهیلیسم. و یا در مواجهه با ظرفیت بیشتری که داشت، خود را با حضوری بیشتر ادامه داد و با عزمی که عزم فرزندان حضرت امام و انقلاب داشتند خود را معنا کرد و این‌جا است که می‌توان پرسید شما با کدام عزم، نسبت خود را با امام و انقلاب جلو می‌برید؟ که در آن نسبت آری! خداوند را هرچه حاضرتر و فعال‌تر می‌یابید. این مهم است. و به نظر بنده آقای دکتر یامین‌پور به نکتۀ خوبی اشاره می‌کنند مبنی بر اینکه هرکس راه را در زمانۀ خود و در مواجهه با مسائل بشر جدید یافت؛ تماماً در حضوری است که او را در وسعت آخرالزمانی‌اش حاضر می‌کند در عین آن‌که باید آن حضور را در نسبت با انقلاب و حضرت امام پاس بدارد و عمق ببخشد. موفق باشید      

38985
متن پرسش

فردی به خورشید می‌گفت خدا، کسی گفت استاد این خورشیدست نه خدا، مهم است، حیاتی ست، نعمت است، ضروری ست، اما خدا نیست، پاسخ داد تو نمی‌فهمی اهمیت خورشید را، تو نمی‌فهمی جایگاهش را، چون در حجاب معاصرتی، آری حجاب معاصرت.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به همین جهت یعنی به جهت حجاب معاصرت، فردا معلوم می‌شود خورشید، آری! خورشیدِ حضرت روح الله و حضرت امام خامنه‌ای، مظهرِ انوار الهی خاصی بود و هست به همان معنایی که از قول پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» داریم: «من رَآنی فقد رأی الحقّ»، با نظر به شخصیت آن حضرت، انسان منتقل به نور حضرت حق می‌شود. و این قاعده در مرتبه نازل‌تر برای اولیای الهی نیز صدق می‌کند. مگر نداریم پيامبر «صلي الله عليه و آله» به مُصعَب بن عُمَير كه پيش مى آمد و پوستين گوسفندى بر خود پيچيده بود، نگريست و فرمود: «اُنظُروا إلى هذَا الرَّجُلِ الَّذي قَد نَوَّرَ اللّه ُ قَلبَهُ» «به اين مرد بنگريد كه خداوند، قلبش را روشن ساخته است. هرچند نگاه متافیزیکی که متوقف است در مفاهیم، این نوع نگاه را بر نمی‌تابد. ولی خوشا به حال مردم لبنان که از دوردست‌ها متوجه حقیقت حضرت آیت الحق آیت الله خامنه‌ای شده‌اند و او را مؤیّد به تأییدات الهی یافتند. خوشا به حال مادر عماد مغنیه، مادر سه شهیدی که فرمود: همه فرزندانم فدای سر آقای سیدعلی آقای خامنه‌ای. خوشا به حال مجروحان پیجرها که دو چشم و یک دست را از دست دادند و آن را حکایت وفاداری به رهبر انقلاب اسلامی نقل کردند. اینان‌اند که گرفتار حجاب معاصرت نشده‌انددر این رابطه خوب است به سخنان استاد زینب شریعتمدار رجوع شود. https://eitaa.com/matalebevijeh/18084.موفق باشید

38982
متن پرسش

سلام و عرض ادب: استاد وقتی خدای متعال تا این حد به جریان باطل اذن و اجازه داد که با امام معصوم و قطب عالم امکان یعنی سالار شهیدان آن گونه رفتار کنند و به آن شکل عجیب ایشان و اولاد و اصحابش را به شهادت برسانند و بعد بر بدن چاک چاک و سراسر زخمی و خونین و عریان و بی سر او آنگونه اسب بتازند، دیگر اگر تمام مسلمین و شیعیان و فرزندان حزب الله هم بر چوبه های دار بروند هیچ جای تعجب نیست. درست است که امروز استکبار و اسراییل درست همان احساسی را دارند که یزید و عمر سعد و ابن زیاد و...بعد از شهادت سیدالشهداء «علیه السلام» داشتند، ولی ای کاش ما هم در این قطعه از تاریخ، همان احساسی را داشتیم که زینب کبری «سلام الله علیها» داشت که با کمال متانت و شجاعت فرمود: «ما رأیت الا جمیلا»! ۱. استاد در روز عاشورا چه چیزی از افق قلب حضرت زینب کبری ظهور کرد و جان او را در برگرفت که فرمود: ما رأیت الا جمیلا؟ ۲. پرسش دیگر اینکه چرا خدای متعال تا این اندازه به استکبار و وحوش صهیونیستی اذن داده تا در درّندگی و جنایت و خباثت پیش روی کنند؟ این جنایات تا کجا ادامه پیدا خواهد کرد؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! سخن، همان سخنی است که در رابطه با «جایگاه درک تاریخیِ اصحاب امام حسین «علیه‌السلام» و در رابطه با بصیرت تاریخی حضرت زینب «علیهاالسلام» گفته شد که چگونه عده‌ای مفتخر شدند با شهادت خود و با پیام خود پیچیده‌ترین نقشه‌های شیطان را خنثی کنند. کانال «بشنو از زن» https://eitaa.com/ziafat_andishe در مورد حضرت زینب «سلام‌الله‌علیها» متذکر نکات خوبی شده‌اند. ۲. به این نکته فکر کنید که چگونه عده‌ای با شهادت خود، پیچیده‌ترین نقشه‌های شیطان را خنثی می‌کنند به طوری که به گفته جناب مولوی: «در جهان جنگ این شادی بس است / که برآری بر عدو هر دم شکست» حتی به قیمت شهادت و اسارت طولانی شهید یحیی سنوار. موفق باشید

38980
متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد: با توجه به اینکه امروزه مسائل منطقه مورد توجه زیاد جامعه به خصوص جوانان قرار گرفته و از طرفی شبهاتی مطرح می‌شود مانند این شبهه چرا به لبنان وغزه باید کمک کنیم و این نشان از نشناختن صهیونیسم و تاریخچه آن است به نظر خودم احساس کردم که باید علاوه بر مسائل عمیق جنابعالی با مسائل روز مثل قصه ی شکل گیری اسرائیل و هدف آن آشنا باشیم و آن را تبیین کنیم. لذا از جنابعالی در خواستی دارم که منبعی حالا یا کتاب یا سخنران خاصی اگر مد نظرتان هست معرفی کنید در کل در این زمینه راهنمایی فرمایید. ممنونم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در زمان ما با توجه به سخنان حضرت امام و موضع‌گیری‌های حکیمانه ایشان، مسئله برای همگان روشن بود. ولی همین‌طور که می‌فرمایید با توجه به فضای رسانه‌ای بیگانه باید جریان حضور اسرائیل را عمیقاً دنبال نمود که البته بنده در جریان آخرین کتاب‌‌هایی که این مسئله را تبیین کند، نیستم. ولی کتاب «سرگذشت فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار» که توسط آقای هاشمی رفسنجانی ترجمه شده بود در زمان ما مؤثر بود. موفق باشید

38966
متن پرسش

«السَّلامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ» سلام استاد: چرا خدای متعال اجازه داد سقیفه شکل بگیرد و مسیری که خدای متعال از طریق غدیر گشوده بود در حجاب برود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان دلیل که مولایمان حضرت صاحب الامر «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» غایب‌اند و سخت منتظرند تا ظهور کنند. ولی انسان‌ها به انسانیت به معنای واقعی آن در خودشان نظر ندارند تا متوجه نسبت خود با انسان کامل بشوند. آری برادر! در آن دوران، انسان‌ها مولایمان علی «علیه‌السلام» را گُم کردند زیرا خود را در انسانیتِ اصیل گم کردند و فراموش نمودند و در نتیجه جایگاه حضرت امام المتقین «علیه‌السلام» فهمیده نشد. همان‌طور که امروز نایب الامام که متذکر تاریخی است که با حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» آغاز شد را عده‌ای نفهمیده‌اند!! آن روزی که مقام معظم رهبری فرمودند: «واقعاً حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌عليه» انسان‏ عجيبى‏ بود اصلاً پيدايش و وجود اين انسان با آن ابعاد، هيچ قابل تحليل نيست جز اين‏كه بگوييم تفضّل الهى بود براى اين‏كه چرخشى در تاريخ و در حركت قافله عظيم بشرى به‏ وجود آورد، دستى بايد از غيب ظاهر مى‌‏شد، خداى متعال اين دست را ظاهر كرد». (بيانات ‌در تاريخ: 1/3/1369) آیا ما به چنین بصیرتی نایل شده‌ایم که حضور حضرت روح الله چرخشی در تاریخ و در حرکت غافله عظیم بشری می‌باشد؟ موفق باشید    

نمایش چاپی