بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: امام خمینی(ره)، انقلاب اسلامی، تمدن اسلامی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
31167
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: امروز به لطف الهی کتاب سر الصلاه امام خمینی استاد ما این کتاب را شروع به تدریس نمودند. بین پرسش های کاربران هم پیشنهاد کار کردن این کتاب را دیدم. اگر این اتفاق بیافتد، ما از مباحث زیبا و روان شما همانند همیشه بهره خواهیم برد. ان‌شاء الله که روزی محقق شود.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را باید شکر کرد به اعتبار آنکه به قلب آن سالک واصل یعنی حضرت روح الله مطالب کتاب فوق را القا فرمود به امید آنکه رهروان راه حقیقت در ظلمات آخرالزمان دست خالی نباشند. موفق باشید

31161
متن پرسش
سلام استاد، خدا قوت! سه تا سوال دارم خدمتتون. یکم. اگه آقای جلیلی انصراف نمی دادند، با توجه به تاکید رهبری بر برنامه ی واقعی داشتن نامزد ریاست جمهوری، شما بین جلیلی و رئیسی کدام یک رو انتخاب می کردید؟ چرا!؟ با توجه به نوع نگاه و افق فکری شما، این توضیح شما در جواب چرای برای بنده خیلی مهم هست. دوم. استاد جان، اگه جلیلی انصراف نمی داد چی می شد؟ خیلی ها میگن خوب بود ایشون به عنوان یک رهبر اجتماعی معترضان امیدوار تا آخر می ماند و نماینده ی قشری خاص بریده از اصلاح طلب و اصولگرا می شد، قشری که تخصص گرایی، حق گرایی و فراجناحی را در جلیلی می دیدند! سوم. با توجه به انتصاب آقای اژه ای به عنوان ریاست قوه قضائیه و انتقاد عدالت خواهان نسبت به ایشان در پرونده طبری و... و همچنین امیدآفرینی کارنامه ی آقای رئیسی در دستگاه قضا، مکانیسم و ساز و کار انتخاب رهبری در جهت پیشبرد تحول در دستگاه قضا رو چگونه تبیین و توجیح می کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در عقل انتخاباتی مطرح در جهان امروز بود که مقام معظم رهبری فرمودند ریاست جمهور با پشتوانه رأی بیشتر در کار خود موفق تر خواهد و این منجر شد که جناب آقای جلیلی آن تصمیم خوب را گرفتند. خود بنده هم در عین تأکید بر توجه رفقا به آن دو بزرگوار، تصمیم نهایی ام آن بود که هر کدام از آنها که رأی آوری بیشتری در اذهان دارند را پشتیبانی کنیم. به نظرم افرادی که به نحوی نسبت به پرونده آقای طبری جناب آقای اژه ای را مقصر یا بی تفاوت می دانند متوجه عمق قضیه نیستند و اتفاقاً در این موارد باید به اطلاعات و بصیرت مقام معظم رهبری اعتماد کرد. موفق باشید    

31152
متن پرسش
سلام: با توجه به اینکه رهبری در انتخاب جناب رئیسی و محسنی اژه ای برای دستگاه قضا کسانی را برگزیدند که سالها درون این قوه بالیده اند و بر مسائلش اشراف دارند و عملکرد بسیار عالی دو سال اخیر رئیسی مهر تاییدی بر این گزینش است سوال پیش می آید که چرا رهبری از ابتدا اینکار را نکردند و افرادی خارج از قوه و ای بسا ناآشنا با مسائل این دستگاه و بعضا با روحیاتی که ابدا مناسب قضا نیست و بهتر بود به مسائل علمی و درس و بحث یا مرجعیت می پرداختند را انتخاب کردند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید در آن زمان چنین افرادی را پیدا نکرده بودند و هنوز در بستر انقلاب چنین افرادی در دستگاه قضایی پرورش نیافته بودند. موفق باشید

31146
متن پرسش
با عرض سلام: جناب رئیسی اخیرا ظاهرا شروع به مشورت طلبی از برخی اصلاح طلبان و حتی برخی چهره های افراطی که گویا در ۸۸ نقش داشتند نمودند. پاسخ قبلی شما در مورد آن دو نامزد قابل درک است اما این تماس با افراطیون جای تامل است. همچنین رئیسی چهره ای نبود که اصلاحطلبان به شدت از روی کار آمدنش وحشت داشته باشند و حتی برخی از آنها در انتخابات مدافع ایشان شدند و دیدیم که مجمع آنها حاضر به حمایت از همتی نشدند اگر رئیسی قادر به عبور انقلاب از تفکر اصلاحات بود و آنها مرگ تفکر خود را در دولت آتی او حتمی می دانستند قطعا به حمایت از همتی می پرداختند و کافی بود با یک هماهنگی با رسانه های بیگانه که بر روی اقشار سکولار و .. بسیار موثرند آنها را تحریک کرده و انتخابات را به مرحله دوم برده یا اگر شکست هم قرار است بخورند با آرای بالا شکست بخورند تا سرمایه ای برای دوره های بعد برایشان باشد مطلب دیگری که لازم به ذکر است توئیتیست که مرا نگران کرد و نظر حضرتعالی را در موردش خواستارم. اگر بدانیم که رشد سید ابراهیم رئیسی در ساختار قضایی جمهوری اسلامی، از سال ۱۳۶۴ و با اراده و حمایت موسوی خوئینی‌ها کلید خورده است، بهتر می‌توان فهمید که چرا مرد خاکستری اصلاحات اجازه نداد اصلاح‌طلبان با حمایت از همتی، رقیب انتخاباتی رئیسی را تقویت کنند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه در این موارد متوجه شخصیت اصیل افراد باید شد که افق نگاه آنها در تاریخی که در آن قرار دارند، به کدام سمت است، اولاً. و ثانیاً: چه اندازه در فهم آن افق شخصیت او اصیل است و با آن افق پیوند خورده است. همانطور که در جواب سوال شماره 31145 عرض شد شخصیت آقای رئیسی در افقی است که انقلاب اسلامی به دنبال آن است و این بدین معنا نیست که در امور فردی بعضاً ضعف هایی نداشته باشند. به آن روایت فکر کنید که می فرماید: «حب علی حسنه و لا یضرها سیئه و بغض علی سیئه و لا ینفعها حسنه» و این نکته بسیار مهمی است برای فهم جهت گیری افراد تا انسان در بستر امور جزئی تفکر خود را مشغول نکند. موفق باشید

31145
متن پرسش
سلام: جناب هاشمی در مورد انتخاب روحانی تعبیری دارند که الان راحت می‌توانم بمیرم مردم راه خود را باز کردند و جلو می روند. حال سوال اینست که آیا آن مرحوم دیگر چنان از ریل گذاری خود برای انقلاب مطمئن شدند که مطمئند که این مسیر بدون حضور خودشان هم ادامه می یابد درین صورت باید منتظر بود دولت رئیسی هم خواه ناخواه در ریل های هاشمی بیفتد یا در صورت تقابل با مسیر هاشمی با آنچنان کارشکنی ها و سنگ اندازی ها روبرو شود که ۸ سال بعد یا حتی ۴ سال بعد ناکام از نیل به اهدافش قافیه را به هاشمی ها ببازد به هر رو شما ادامه مسیر دولت های انقلاب را پلکانی می دانید یا سینوسی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله در انتخابات ۱۴۰۰ جهت گیری انقلاب به سوی اهداف خود برگشت. از آن جهت که شعارهای جناب آقای رئیسی از جنس شعارهایی نبود که غرب را برای ما برجسته می کردند. البته و صد البته کار، آسان نیست ولی هر قدمی که برداشته شود به سوی اهدافی است که شهدای عزیز ما در جهت تحقق آن بودند و این مربوط به شأن انقلاب است که بالاخره خود را می نمایاند. موفق باشید

31142
متن پرسش
سلام: حضرتعالی ۱. جایگاه جناب رئیسی در تقابل با غرب را چگونه می بینید البته از لحاظ سیاسی مدنظرم نیست بلکه از لحاظ رویکرد تمدنی و اینکه غرب را چون شما کل واحد می بینند یا گزینشی هستند؟ ۲. و آیا همان دولت اسلامی که طلبش در جان مبارک رهبری نهاده شده بود و شما ۴۳ سال منتظرش بودید همین است یا این گام اول آن هدفست و تا مطلوب فاصله بسیار است؟ ۳. به نقدهای جناب جلیلی اشاره داشتید اگر اهم نقدها را بیان فرمایید و نیز تبیین فرمایید که آیا این نقدها بنیادینند به نحوی که در هدف غایی خلل آورد یا خیر؟ ۴. حضرتعالی طب مدرن را در کنار سنتی پذیرفتید آیا این عدول از مبنای کل واحد است و اگر این جمع را روا می‌دانید می‌توان به سایر حوزه ها نیز تسری داد و نهایتا به جمع سنت و مدرنیته رسید؟ ۵. آیا سرانجام هر غرب گرایی دولت های غرب گرای پیشین خواهد بود یا می‌توان نوعی از غربگرایی را متصور بود که مقتدرانه باشد و بتواند نهایتا توسعه را در ایران به نحوی پیش ببرد که ابرقدرت و قطب علمی جهان ایران باشد. من افق غربگراها را مالزی یا ترکیه یا ژاپن اسلامی می‌بینم ولی بشخصه آمریکای اسلامی را طالبم. این نحوه اقتدار طلبی را در غربگراها ندیدم و دیدیم که در انتخابات خواهان تسلیم شدن در برابر بیگانگان در اسنادی چون fatf و معترض به اینکه چرا برخی طالب حسینیه کردن کاخ سفیدند بودند. این نحوه حقارتها مطلوبم نیست از آن طرف جریان انقلابی این نقیصه را ندارد و حاج قاسم ها را دارد با چه اقتداری. اما خوف آن دارم که فقط دل در سنت داشته باشند و اصالتی برای غرب نداشته باشند و فعلا تقییتا و به اکل میته همراهی کنند تا در فرصت مناسب غرب را به مسلخ بکشند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بحث در مورد شخص خاص نیست بحث در مورد سیره و جایگاه سیاسی معرفتی جناب آقای رئیسی است که از رینگ دولت سازندگی جدا هستند 2- انقلاب اسلامی حقیقتی است که به مرور شئوناتش ظاهر می‌شود. شواهد حکایت از آن دارد که دولت آقای رئیسی می‌تواند در آن راستا باشد. ۳. جناب آقای جلیلی سعی می‌کردند متذکر باشند که باید با عمق زیاد و با روحیه‌ای که به گفته ایشان جهشی را دنبال کند دولت آینده اداره شود. ۴. طب مدرن به اعتبار تجربی‌بودن آن مدّ نظر است و این غیر از فرهنگ مدرنیته است. بنده در این رابطه عرایض مفصلی در کتاب «انقلاب اسلامی؛ طلوع جهانی بین دو جهان» داشته‌ام. ۵. به هر صورت با حضور در مبانی معرفتی و سیره معصومین، هرجا ما می‌توانیم در جهان حاضر شویم و در مناسبات آن تصرف نماییم. موفق باشید

31139
متن پرسش
استاد طاهر زاده عزیز سلام: در این چند روزی که از پایان انتخابات می‌گذرد جناب آقای رئیسی طوری رفتار مي‌کنند که گویا می خواهند دل لیبرالهای غربزده را بدست بیاورند (منظورم بیشتر دولتیهاست) مخصوصا در جلسه اخیر با کاندیداها که آقایان همتی و علیزاده نیز حضور داشتند که همان تاکیدات که در مناظره ها داشتند را به دولت آینده آقای رییسی توصیه می کنند در حالی که هیچ سنخیتی بین دیدگاههای آنها وجود ندارد. آیا این نقطه ضعف برای آقای رییسی محسوب نمی شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید این حُسنِ سیره جناب اقای رئیسی باشد که در بستر هویت انقلابی که ایشان دارند، بقیه را نیز وارد کنند. موفق باشید

31127
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: این جمله حضرت آقا در دیدار با قوه قضاییه است: «حالا بنده ممکن است با بعضی از این نظرات شورای محترم نگهبان موافق هم نباشم، اما شورای نگهبان بر طبق وظیفه‌ی دینی عمل می‌کند، بر طبق قانون عمل می‌کند. اینها مردمان متشرع و پرهیزگاری هستند و مقید به وظیفه‌ی دینی هستند، طبق وظیفه‌ی دینی عمل می‌کنند. حالا ممکن است بنده مثلاً با یک مورد، دو مورد یا کمتر یا بیشترش موافق هم نباشم اما اعتقادم بر این است که آنها [طبق وظیفه‌ی دینی عمل میکنند].» خب مگه آقا نمی‌گند اینها بر وظیفه‌ی دینی عمل می‌کنند، پس چرا با بعضی نظرات آنها موافق نیستند؟ تازه خود آقا هم فقیه هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل خود ما که مانده بودیم چگونه شورای نگهبان آن دو نامزد را جهت ریاست جمهوری، صلاحیت‌شان را احراز کرده بودند. هرچند که معتقد بودیم مسیر قانونی را طی کرده‌اند. موفق باشید

31121
متن پرسش
سلام استاد گرامی: وقت بخیر. در موضوع انتخابات از لحظه پیروزی آقای رئیسی تیترهای رسانه های خارجی خیلی عجیب شده اند. می خواستم نظرتون رو در این موررد جویا شوم. با توجه به عنوانی که در یکی از پیام ها هم بیان فرمودین «در این انتخابات ریلی که با دولت سازندگی بعد از دفاع مقدس گذاشته شد و کار به این‌جا کشید؛ تغییر کرده است.» آرای باطله در ۱۳ دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران انتخابات ۱۴۰۰؛ تخلفات احتمالی رئیسی رسیدگی می‌شوند؟ انتخابات ۱۴۰۰؛ «آراء باطله»، رقیب اصلی ابراهیم رئیسی عفو بین‌الملل خواستار تعقیب قضایی ابراهیم رئیسی بابت «جنایت علیه بشریت» شد. رئیسی درباره اتهام «جنایت علیه بشریت» در اعدام‌های ۶۷: به عنوان قاضی باید تشویق شوم انتخابات ۱۴۰۰؛ ابراهیم رئیسی از «هیات مرگ» تا «هیات دولت»؟ اطلاع زیادی از روند کلی و اتفاقی که افتاده است ندارم ولی نگاه به این تیترها این حس را القا می کند که تیر دقیقا به هدف اصابت کرده است. سوال این است چه تحول بزرگی در حال رخداد است؟ اگر موردی هست وظیفه ماها به عنوان افرادی که دل در گرو انقلاب دارند چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! 40 سال تبلیغاتشان را بر بادرفته می‌بینند. همه امیدشان آن بود که ادامه نظام اجرایی ما در بستر نئولیبرال‌ها ادامه پیدا کند و حال با شخصیتی روبه‌رو شده‌اند که از جنس انقلاب است. به نظر بنده هزار بار در جهنم بروند راحت‌ترند از این که ببینند انقلاب بحمدلله در بستر اصیل خود در حال ورود است. در چنین شرایطی است که معنای خود را از دست می‌دهند و لذا مجبورند مانند فردی که سختْ عصبانی است، هر تهمتی از زبان‌شان درآید. موفق باشید

31117
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام حضرت رب العالمین بر شما: استاد عزیز، در میان این همه علم، کثرت، انسان، خلق، آفاق، تجلی ها و... چه کنیم که مثل شهدا لذت عشق با خدا را ببریم، وقتی گریه می‌کنم سبک میشم و حتی لحظاتی نشاط توجه خدا را به خود دارم، اما نمی‌دانم در این هیاهوی عالم چرا از تنها دارایی خودم یعنی خداوند متعال، هی غافل میشم و مردگی و افسردگی خود را می‌بینم! چرا شهدا این عشق و فنای در عشق خود را یک شبه پیدا کردن؟ چرا برای ما نیست؟ چرا دفاع مقدس با آن شدت حضور و ظهورش را همیشه نمی‌بینیم؟ من خدا را با تمام اسماء حسنی_یش می‌خواهم همه اش را. اهل البیت را با تمام وجودشان و فلله الاسماء حسنی _یشان. در این فضای آلوده غرب خسته شدم. نمی‌دانم چرا حججی ها توانستند فنای در هست خود شوند اما بنده حقیر ذلیل نه!؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر به حقیقت انقلاب فکر کنید و رهبری را به عنوان مظهر نور حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» مدّ نظر داشته باشید تا افقی از حقیقت در مقابل شما گشوده شود و اینجا ست که عطش هرچه بیشتر نزدیک‌شدن به نور حقیقت، بی‌تابی و شوق و اشک به صحنه می‌آورد. موفق باشید

31105
متن پرسش
سلام علیکم: استاد در تفسیر سوره فتح از فتح قریب و فتح مبین و فتح مطلق استفاده کردید. ممکنه معادل هر کدام از این فتح ها را با منازل کتاب منازل السائرین بیان بفرمایید؟ و اینکه شهدا بعد از شهادت به فتح مطلق رسیدند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم کار راحتی باشد. هرچه هست مسلّماً در عین آن‌که درجات شهدا متفاوت است، ولی همه به آن فتحی که در صلح حدیبیه برای مؤمنین پیش آمد، نایل شده‌اند. موفق باشید

31104
متن پرسش
سلام و عرض ادب: داشتم به این فکر می‌کردم که چرا بعد از این انتخابات، زیارت حضرت رضا (ع) طعم دیگری داشت! که متن فرمایشاتتان به دستم رسید. «رخداد انتخابات ۱۴۰۰ و فتح خرمشهری دیگر» گویا بعد از فتح خرمشهرها، زیارت ها، زیارت ترند، خصوصا که ظاهرا این فتح هم دور از عنایت حضرت رضا (ع) نبود. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز بر این باورم که الطاف الهی در بستر انتخابات ۱۴۰۰ وزیدن گرفته است و چنانچه سعی کنید حیات خود را در چنین فضایی دنبال کنید و حتی عبادات خود را با نظر به چنین افقی ادامه دهید، متوجه گشوده‌شدن جهانی خواهید شد که نفحات الهی را به سوی شما می‌گشاید. البته باید خودمان مواظب باشیم که شیاطین این الطاف را نرُبایند. موفق باشید

31109
متن پرسش
سلام استاد عزیز: بنده چند سالی است کتاب های شما را مطالعه می کنم و به اندیشه هایتان علاقه مندم و پیرو شما طرفدار نظام و عاشق رهبرم. استاد بنده همسر یکی از استادید دانشگاه آزاد اسلامی هستم. نمی دانم شاید خبر وضعیت معیشتی اساتید دانشگاه آزاد را شنیده باشید. استاد جان از وقتی آقایان اصول گرا و انقلابی مدیریت این دانشگاه را به عهده گرفته اند وضع ناگواری برای ما ایجاد شده در حدی که به بسیاری از اساتید حقوق کارگری می دهند و با اعمال بخش نامه های ظالمانه حقوق ما را به شدت پایمال کرده اند. از ۸ ماه پیش اساتید به نوشتن نامه های فراوان به رهبر، رئیس مجلس و جمهور خواستار عزل این مدیران ظالم و رسیدگی به وضع حقوقیشان شده اند، اما استاد هیچ کس هیچ جوابی نمی دهد حتی رهبر هم که همه چشم امیدمان به ایشان است. هیچ کس به داد ما نمی رسد. استاد حتی اساتید در شهر های مختلف تجمعاتی هم داشتند اما هیچ کس به داد ما نمی رسد. حتی اظهار همدردی هم نمی کند. استاد این چه عدالتی است در نظامی که اسمش اسلامی است؟ استاد چرا رهبر جامعه اسلامی باید توجهی به حال ما نداشته باشد؟ چرا آقای ولایتی که از نزدیکان رهبر هست و دانشگاه آزاد را به نابودی کشانده با او برخوردی نمی شود؟ استاد ما با این که از وضع موجود خیلی ناراضی هستیم به خاطر رهبر رای دادیم، اما استاد این همه ظلم را که در جامعه می‌بینم دیگر روی این را ندارم به پیروی شما از نظام دفاع کنیم. استاد ما را توجیه کنید فساد و بی عدالتی جامعه را گرفته چه کسی به داد دردمندان می رسد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که بحث در کلّیت نظام است که مدّ نظر ما می‌باشد و باید به آینده آن امیدوار بود. نه این‌که این نوع نقیصه‌ها را ما منکر باشیم و البته حتماً می دانید که رهبر معظم انقلاب در امور جزئی نظام ورود نمی‌کنند بلکه سعی می‌فرمایند با اصلاح ساختاری نهادها، مسائل رفع شود. موفق باشید

31108
متن پرسش
سلام علیکم: این انتخابات برای من انتخابات عجیب و متفاوتی بود. از طرفی آن را در ادامه مسیری که از انتخابات مجلس طی شده‌بود، می‌دیدم و از طرفی شکل و روش انتخاب فرق داشت. در نظرم بود که با این شرایط، انتخاب شایسته برای رئیس جمهوری سخت است و سخت و گیج‌کننده هم بود اما انگار در روزهای پایانی حالتی بروز کرد که رئیس جمهوری که برای این دوره از انقلاب اسلامی می‌خواهیم و لازم است، چه کسی و با چه خصوصیاتی است و سیاست جلوه درخشانی در این حضور مردم داشت. این اقبال و این سمت هنوز من را در اضطراب می برد از این نظر که حال چه دولتی سر کار خواهد آمد و مهم‌تر نسبتی که با آن باید داشت و نقشی که باید به عنوان جوان ایفا کنیم، چیست؟ سوالی که داشتم این است که شما چه پیش بینی از وضع ما نسبت به دولت پیش‌رو دارید و در چه صورت بهترین همراهی و دولت مردمی شکل خواهد گرفت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌چیز حکایت از امید و امیدواری نسبت به آینده دارد. همچنان‌که عرض شد در این انتخابات ریلی که با دولت سازندگی بعد از دفاع مقدس گذاشته شد و کار به این‌جا کشید؛ تغییر کرده است. باید در هرجا که هستیم و هرکاری می‌توانیم برای این دولت که جهت آن برگشتِ ارزش‌های انقلابی و الهی است، انجام داد.

فراموش نکنید انقلاب اسلامی می‌تواند برای افراد جهانی بیافریند تا در بطن آن جهان هرکس نسبت به آنچه می‌تواند باشد آگاه شود، با حضور در چنین جهانی حتی با عملی بس ساده و اندک می‌تواند جهان خود را همطراز جهان سرداران بزرگ دفاع مقدس بگرداند و در جهانی متفاوت با جهان روزمرّگی‌ها که منجر به نیهیلیسم می‌شود، حاضر شود و قادر به فهم حقیقت شود، منوط به گشودگی نسبت به حقیقت در هر افقی که به ظهور آید. در این حالت به جهانی که به آن تعلًق داریم نزدیک می‌شویم، در موضع انتظار و چشم به راه‌بودن برای وقوع چیزی که جهانِ ما را برای ما بیش از پیش آشکار می‌کند و بالاخره شادی خاصی به انسان عطا می‌شود، چیزی که مدت‌ها در انتظار آن بود. موفق باشید

31097
متن پرسش
با عرض سلام‌: ۱. با دیدن رفتارهای علنی در جامعه که مخالف با حکمی از احکام  شریعت هست احساس ضعف و عصبانیت می‌کنم و این حس به خاطر خدا ایجاد نمی‌شود. احساس ضعیف شدن و اینکه به شخص من توهین شده به وجود می آید. چه کتابی برای این مشکل معرفی می‌فرمایید؟ ۲. با دیدن بی حجابی (نه بد حجابی) قوه غضب در من قوت می‌گرد و در احساس و عزم طی کردن راه بندگی سستی پیش می آید و سرد می‌شود. چرا باید عزمم به عمل دیگران مربوط شود برای حل این مشکل چه کتاب یا کاری رو معرفی می‌فرمایید؟ قبلا در مواجهه با بی یا بد حجاب تذکراتی در خیابان و .. می‌دادم بعضا اصطکاکاتی سطحی پیش می آمد در جواب به شرایط امر به معرف که بیان کردید من اینجور برداشت کردم باید در جایی مناسب و شرایط آرام و بدور هیاهو تذکر داده شود برای همین اون تذکرات در جمع و خیابان را نمی‌دهم. این عمل از احساس مورد ۱ و ۲ کم کرده است. اگر برداشت و کارم اشتباه است تصحیح بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرایطی هستیم که شهرها بسی گسترده‌تر از شرایط گذشته است که محدود بودند و همه همدیگر را می‌شناختند و به همین جهت باید در ارائه معارف الهی راه‌های دیگری را جستجو نمود و به نظر می‌‌آید فضای مجازی یکی از آن راه‌ها می‌باشد. اکثر این بنده‌های خدا تحت تأثیر تبلیغات بیگانگان هستند و نه آن‌که قصد مقابله با اسلام و آموزه‌های دینی را داشته باشند.

ما در ابتدای انقلاب بِرکه و یا نهایتاً دریاچه‌ای بیش نبودیم که با سرازیرشدن رودخانه‌های گِل‌آلود، به‌کلّی گل‌آلود می‌شدیم و لذا اگر آدم‌های مشکوک در دل انقلاب حضور فعّال پیدا می‌کردند، ماهیت انقلاب را تغییر می‌دادند و در این رابطه اگر در بعضی موارد در دفع افراد مشکوک افراط شد، در صحت اصل آن قضیه نباید شک داشت. مثل وقتی تنها در ابتدای حضور ایمانیِ خود قرار داریم و نهایتِ توحید ما آن است که خداوند یکی است و شریکی ندارد، ولی از آن‌جایی که نور توحید ظهورِ بعد از ظهور دارد و آرام‌آرام خود را تا آن‌جا نشان می‌دهد که می‌یابید او در عین حال که «احد» است، «صمد» است. انقلاب اسلامی به نور توحیدش نسبت به ابتدای خود در حال حاضر بسیار گشوده شده، مثل آن‌که اقیانوس اگر صدها رودخانه گل‌آلود در آن بریزند، گِل و لای‌ها را فرو می‌نشاند و آب‌های رودخانه‌ها را از جنس خود می‌کند و در آغوش می‌گیرد. در این دیدگاه عرض می‌شود به توحیدی رسیده‌ایم که متوجه می‌شویم متفکران مذکور در آن توحید جای دارند. آری امثال مارکس و فویرباخ توحیدی نیستند و خودشان هم چنین ادعاهای نکرده‌اند ولی جدای این افراد، متأسفانه ما در شرایطی نیستیم که دغدغه‌های توحیدی متفکران جهان را بفهمیم و با فرض این‌که می‌خواهیم در جهان حاضر شویم آن‌ها را از آنِ خود کنیم. موفق باشید  

31087
متن پرسش
سلام: با توجه به روایاتی که مطرح شده است که این امر (ظهور قائم علیه السلام) واقع نمی شود تا وقتی همه اصناف مردم به حکومت برسند تا کسی نتواند بگوید «اگر ما هم به حکومت می‌رسیدیم، به عدالت رفتار می‌کردیم.» می توان از هم اکنون پیش بینی کرد که دولت جناب رئیسی هم شکست خواهد خورد کما اینکه تمام دولت های قبل از ایشان شکست خوردند و اگر ایشان موفق شوند جایگاه این روایات چیست و آیا کلام اهل بیت خلاف واقع از کار در نمی آید؟ نکته بعد این که بنده نسبت به این روایات برای آحاد جامعه دو وظیفه که در مقابل هم هستند می توانم متصور شوم یک آنکه برای آنکه کلام اهل بیت را نصرت بخشیم در شکست دولت رئیسی بکوشیم تا مطابقت کلام اهل بیت با واقع حاصل آید دو اینکه با تمام وجود دولت را مدد رسانیم لکن پس از ۸ سال که باز شاهد شکست دولت بودیم به ژرفای کلام اهل بیت برسیم و باز یا به انتظار بنشینیم یا اصناف دیگری را یاری رسانیم و در نهایت به شکست برسیم تا امر اهل بیت رخ دهد و بنظر حقیر اگر جناب استاد این روایت را مدنظر داشتند آنگونه ۶ سال از دولتی حمایت نمی کردند که نشانه های انحرافش شاید از همان ابتدا قابل رویت بود و نیاز به یک شنبه سیاه نبود که استاد بیدار شوند در حالیکه همان مناظرات باطن او را هویدا کرده بود و اگر در آن یکشنبه با سند و مدرک آمد در آن مناظرات که بدون سند عرض مومنین را برد بنابرین بنظرم در حمایت از این دولت و شاید بالاتر از دولت آن تجربه و آن روایات مدنظر استاد باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید روایت مذکور در آن شرایط تاریخی که مطرح شده می‌خواهد بفرماید مسیری که جدای مسیر اهل‌البیت «علیهم‌السلام» است حتماً شکست می‌خورد و البته مسیر ولایت فقیه، برگشت به فقه آل محمد «صلوات‌الله‌علیهم‌« است و إن‌شاءالله به نهایت خود که حاکمیت آن ذوات مقدس است می‌رسد. وظیفه ما تقویت حاکمیتی است که در مسیر اسلام باشد. موفق باشید

31078
متن پرسش

با عرض سلام: با توجه به سوال 31066 عرض می کنم که پاسخ حضرتعالی ناظر به ۴۸ درصدی است که شرکت کردند بحث من در ۳۰ میلیونیست که علی رغم وجوب عینی شرکت در انتخابات و گناه کبیره بودن احتمالی عدم شرکت باز شرکت نکردند و ۴۰ درصد شرکت کنندگان هم به رئیسی رای ندادند و سرجمع حدود ۳۰ درصد کل ملت حاضر به رای به جناب رئیسی شدند بنحوی که گفته می‌شود رئیسی در مقابل آرای باطله به پیروزی رسیدند. اینها حقایقیست که نمی‌توان نادیده گرفت همانطور که در رسانه ملی نه اشاره ای به درصد مشارکت دیدم و نه حدود ۴ میلیون رای باطله بنابرین مشخصا جایگاه ۴۰ میلیون نفری که یا نیامدند و اگر آمدند به رئیسی رای ندادند را تبیین فرمایید. اینها موحدند یا کافر و اگر موحدند این نحوه سلوک چه رابطه ای با توحید می‌تواند داشته باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید مسئله را بسیار بالاتر از این حرف‌ها دید و در افقی که حقیقت نظام اسلامی به ظهور آمده است، مطالب این انتخاب را دنبال کرد. عرایضی در این مورد شد که متن عرایض بنده در جواب سؤال یکی از کاربران همراه با سؤال ایشان ذیلاً خدمتتان ارسال می‌شود. موفق باشید

رخداد انتخابات ۱۴۰۰ و فتح خرمشهری دیگر

31072-  سلام علیکم و تشکر ویژه از شما و همکاران تون. متأسفانه عده‌ای بر عقاید خلاف واقعِ خود اصرار می‌ورزند و متوجه نیستند بسیاری از مشکلات امروز ما به جهت ضعف‌های اساسی دولت آقای روحانی و روحیه اصلاح‌طلبیِ آن دولت است که بیش از اندازه به خارج امیدوار بود و از امکانات داخلی که جوابگوی بسیاری از نیازهای جامعه بود، غفلت کرد.

جالب آن است که آن دولت با امیدواری به دشمنان ما، می‌خواسته مشکلات ما را حل کند و حال، عده‌ای به جای پشت‌کردن به این دولت و افکار به اصطلاح اصلاح‌طلبیِ آن‌ها، درست به انقلاب اسلامی و به رهبر انقلاب و حتی به اسلام و خدا پشت کردند. ما نمی‌دانیم با این افراد چه باید کرد که چگونه به جای اعتراض به این دولت، هم‌زبان با دشمنان اسلام و ملت؛ در گردونه «ما رأی نمی‌دهیم» قرار گرفتند یعنی در کنار براندازهایی مثل مسیح علینژاد.

جناب استاد بفرمایید بالاخره ما با این ضعف‌هایی که در بین بعضی از مردم ما هست، چه کار باید بکنیم؟ و این‌که مردم بر خلاف آن جریان در چنین شرایطی تا این اندازه در انتخابات حاضر شدند را چگونه باید بنگریم؟

31072- باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همان‌طور که به‌خوبی و حکیمانه فرموده‌اید مشکلات، هست ولی هنر ما آن است که گرفتار تبلیغات دشمنان‌مان نشویم و جایگاه قاتل و شهید را عوض نکنیم. در این‌که آقای روحانی با برجسته‌کردنِ جریان مذاکرات با غرب از یک طرف، و جدّی‌نگرفتن توانایی‌های مردم و امکانات کشور از طرف دیگر، شکستی را به ما تحمیل کردند؛ حرفی نیست. سخن در آن است که اولاً: به روشی دوستانه و مسالمت‌آمیز، آن عده‌ای که رأی ندادند را آگاه کنیم که سختْ به خطا رفتند و آن‌ها را از آنِ خود بدانیم. ثانیاً: که از همه مهم‌تر است به رخداد عجیب حضور چشم‌گیرِ مردم در انتخابات ۱۴۰۰ فکر کنیم. زیرا چنانچه متوجه شرایطی باشیم که از یک طرف دشمنان خارجی به‌وجود آوردند و از طرف دیگر، افرادِ نادان داخلی بدان دامن زدند؛ می‌فهمیم چه معجزه بزرگی رخ داده است. به نظر این حقیر ابداً این حماسه، کم‌تر از فتح خرمشهر نیست.

به این نکته فکر کنید که مسلّم این نوع حضور چشم‌گیرِ مردم در چنین شرایطی جلوه‌ای است از شئونات اصیل انقلاب اسلامی و طلوع افقی که می‌رفت به غروب بگراید، ولی باز نسیم رحمت الهی بر میمنه جانِ مردمان وزیدن گرفت و افقِ حضور ما در آینده‌ای بزرگ گشوده شد.

بحث در این‌جا مربوط به شخصِ خاصی نیست، حتی اگر آن شخص، جناب آقای رئیسی باشند. بحث در افقی است که در بستر انقلاب اسلامی در این تاریخ در مقابل ملت گشوده شد و امیدواریِ خاصی بر جان‌ها طلوع کرد در آن حدّ که افراد، حضور تاریخیِ انقلاب اسلامی را دوباره احساس کردند. گویا «لیلة القدری» پیش آمد و فرشتگان نازل شدند و مردم با عزمی دوباره ذیل رهبرِ خود نَفَس تازه کردند. و مطمئن باشید در مسیری قدم گذاشتیم که ادامه دفاع مقدس است و خارج‌شدن از ریلی که دولت سازندگی در مقابل ما قرار داد و با غرب‌گرایی و غرب‌زدگی، ما را به این روز انداخت. «فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ» (حشر/۲).

صحنه به خودآمدنِ ملت در انتخابات ۱۴۰۰ از جنس برگشتِ جناب زردتشت از کوهستان است تا دوباره «خدا» به جامعه برگردد و ما راز ماندگاری‌مان را که در دفاع مقدس مزمزه کردیم و معنای پیروزی را با تکیه بر امکانات خود و محبت به دیگری چشیدیم، دوباره احساس کنیم.

اندازه پیروزی هر ملتی به اندازه ناکامی دشمنان آن ملت است و از آن جهت، ما در انتخابات ۱۴۰۰ پیروزی خود را می‌توان بزرگ دانست که دشمن تا حدّ براندازی با تمام نیرو و با برنامه چهل‌ساله خود به صحنه آمده بود. آری! بنا نیست در این هماوردی تلفات ندهیم. بلکه همچنان که قرآن می‌فرماید: « اِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ ۚ وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا» (آل‌عمران/ ۱۴۰) اگر به شما ضربه‌ای وارد شد که شد، همانند آن بر دشمنان شما وارد شد و پیروزی و شکست بین شما و او چرخید و چرخید تا معلوم شود چه کسانی بر عهد ایمانی خود پایدارند. آری! بنا نیست در این هماوردی تلفات ندهیم، بنا آن است که بنگریم چگونه افقی که در این صحنه با انقلاب اسلامی در مقابل ما گشوده شد، افقی است بس امیدوارکننده؛ در حالی‌که دشمنان ما خواستند این افق تیره و تار بماند و ما ناامید از ادامه راه آینده خود باشیم، ولی می‌بینید که بحمدلله باز این انقلاب اسلامی است که همچنان می‌درخشد و مردم ما پیروزی خود را جشن می‌گیرند، نه به خاطر آن‌که بهره‌ای از دنیا نصیب آن‌ها شد، شادی آن‌ها به جهت پیروزی اخلاق بر خشونت و پیروزی حضور در تاریخ قدسی بر غرب‌زدگی است و البته هرکسی متوجه این پیروزی نمی‌شود، مگر آن‌هایی که مزه رأی‌دادن خود را برای بسطِ انسانیت‌شان در هویت اجتماعی ذیل اسلام چشیدند.

مردم در این مرحله، ذیل رهبری که نایب الإمام بود و روحِ زمان را می‌شناخت؛ پیک انقلاب شدند از آن جهت که انقلاب اسلامی در این تاریخ، پیکِ خداوند است و تا قلب‌های این ملت منوّر به الهامِ الهی نشده بود، مسلّم چنین صحنه‌ای پیش نمی‌آمد. راستی را! آن پیرزن و پیرمردِ بی‌سوادی که از ما می‌خواستند روی تعرفه‌شان بنویسیم «رئیسی»، از جناب آقای رئیسی چه می‌دانستند؟! جز آن است که خداوند خواست از این طریق، قلب‌ها را به سوی افقی بکشاند تا قدمی دوباره برای نزدیکی به اهداف مقدس انقلاب برداشته شود؟

آری! این طور نیست که باز عادت پیشین، سر بر نیاورد. ولی وقتی افقِ توحیدی، جان‌‌ها را متذکر آینده‌ الهی‌شان بکند همچنان‌که ملاحظه کردید قلب‌ها همواره به سوی آن افق برمی‌گردند، مگر آن‌که دشمنانِ حقیقت سعی کنند چهره اصلی این انقلاب الهی را واژگونه نمایند، به همان شکل که سعی کردند با برپاکردن سقیفه، نور اهل‌البیت «علیهم‌السلام» و ادامه اسلام در آن مسیر دیده نشود و ما اگر در درست‌نشان‌دادنِ انقلاب اسلامی اصرار بورزیم، مسلّماً تبلیغات دشمن پایدار نمی‌ماند و دشمنِ بی‌تدبیر بالاخره به نحوی نادانی و حماقت خود را با شهادت سردارِ دل‌ها، مظهر حضرت دوست، حاج قاسم سلیمانی نشان می‌دهد.

ما با رجوع به انتخابات ۱۴۰۰ این را فهمیدیم که چگونه فتحی و فتوحاتی در پیش داریم تا دشمن انقلاب اسلامی همچنان رسوا و بی‌خاصیت شود و مشکلاتی که هست به بهترین نحو رفع گردد و این را شما، در نحوه احساسی دنبال خواهید کرد که به رأی‌دهندگان برگشت. احساسی که از هزاران بهشت دلنوازتر بود، گویا همه فرشتگان آمده بودند تا جان‌ها، راهِ گمشده خود را دوباره پیدا کنند.

ثُمَّ جَعَلْنَاكُمْ خَلَائِفَ فِي الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ آیه ۱۴ سوره یونس

شرح مطلب را در کانال « https://eitaa.com/soha_sima» می‌توانید دنبال بفرمایید.

31072
متن پرسش

سلام علیکم و تشکر ویژه از شما و همکارانتان: متأسفانه عده‌ای بر عقاید خلاف واقعِ خود اصرار می‌ورزند و متوجه نیستند بسیاری از مشکلات امروز ما به جهت ضعف‌های اساسی دولت آقای روحانی و روحیه اصلاح‌طلبیِ آن دولت است که بیش از اندازه به خارج امیدوار بود و از امکانات داخلی که جوابگوی بسیاری از نیازهای جامعه بود، غفلت کرد. جالب آن است که آن دولت با امیدواری به دشمنان ما، می‌خواسته مشکلات ما را حل کند و حال، عده‌ای به جای پشت‌کردن به این دولت و افکار به اصطلاح اصلاح‌طلبیِ آن‌ها، درست به انقلاب اسلامی و به رهبر انقلاب و حتی به اسلام و خدا پشت کردند. ما نمی‌دانیم با این افراد چه باید کرد که چگونه به جای اعتراض به این دولت، هم‌زبان با دشمنان اسلام و ملت؛ در گردونه «ما رأی نمی‌دهیم» قرار گرفتند یعنی در کنار براندازهایی مثل مسیح علینژاد. جناب استاد بفرمایید بالاخره ما با این ضعف‌هایی که در بین بعضی از مردم ما هست، چه کار باید بکنیم؟ و این‌که مردم بر خلاف آن جریان در چنین شرایطی تا این اندازه در انتخابات حاضر شدند را چگونه باید بنگریم؟

متن پاسخ

31072- باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همان‌طور که به‌خوبی و حکیمانه فرموده‌اید مشکلات، هست ولی هنر ما آن است که گرفتار تبلیغات دشمنان‌مان نشویم و جایگاه قاتل و شهید را عوض نکنیم. در این‌که آقای روحانی با برجسته‌کردنِ جریان مذاکرات با غرب از یک طرف، و جدّی‌نگرفتن توانایی‌های مردم و امکانات کشور از طرف دیگر، شکستی را به ما تحمیل کردند؛ حرفی نیست. سخن در آن است که اولاً: به روشی دوستانه و مسالمت‌آمیز، آن عده‌ای که رأی ندادند را آگاه کنیم که سختْ به خطا رفتند و آن‌ها را از آنِ خود بدانیم. ثانیاً: که از همه مهم‌تر است به رخداد عجیب حضور چشم‌گیرِ مردم در انتخابات ۱۴۰۰ فکر کنیم. زیرا چنانچه متوجه شرایطی باشیم که از یک طرف دشمنان خارجی به‌وجود آوردند و از طرف دیگر، افرادِ نادان داخلی بدان دامن زدند؛ می‌فهمیم چه معجزه بزرگی رخ داده است. به نظر این حقیر ابداً این حماسه، کم‌تر از فتح خرمشهر نیست.

به این نکته فکر کنید که مسلّم این نوع حضور چشم‌گیرِ مردم در چنین شرایطی جلوه‌ای است از شئونات اصیل انقلاب اسلامی و طلوع افقی که می‌رفت به غروب بگراید، ولی باز نسیم رحمت الهی بر میمنه جانِ مردمان وزیدن گرفت و افقِ حضور ما در آینده‌ای بزرگ گشوده شد.

بحث در این‌جا مربوط به شخصِ خاصی نیست، حتی اگر آن شخص، جناب آقای رئیسی باشند. بحث در افقی است که در بستر انقلاب اسلامی در این تاریخ در مقابل ملت گشوده شد و امیدواریِ خاصی بر جان‌ها طلوع کرد در آن حدّ که افراد، حضور تاریخیِ انقلاب اسلامی را دوباره احساس کردند. گویا «لیلة القدری» پیش آمد و فرشتگان نازل شدند و مردم با عزمی دوباره ذیل رهبرِ خود نَفَس تازه کردند. و مطمئن باشید در مسیری قدم گذاشتیم که ادامه دفاع مقدس است و خارج‌شدن از ریلی که دولت سازندگی در مقابل ما قرار داد و با غرب‌گرایی و غرب‌زدگی، ما را به این روز انداخت. «فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ» (حشر/۲).

صحنه به خودآمدنِ ملت در انتخابات ۱۴۰۰ از جنس برگشتِ جناب زردتشت از کوهستان است تا دوباره «خدا» به جامعه برگردد و ما راز ماندگاری‌مان را که در دفاع مقدس مزمزه کردیم و معنای پیروزی را با تکیه بر امکانات خود و محبت به دیگری چشیدیم، دوباره احساس کنیم.

اندازه پیروزی هر ملتی به اندازه ناکامی دشمنان آن ملت است و از آن جهت، ما در انتخابات ۱۴۰۰ پیروزی خود را می‌توان بزرگ دانست که دشمن تا حدّ براندازی با تمام نیرو و با برنامه چهل‌ساله خود به صحنه آمده بود. آری! بنا نیست در این هماوردی تلفات ندهیم. بلکه همچنان که قرآن می‌فرماید: «يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ ۚ وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا» (آل‌عمران/۱۴۰) اگر به شما ضربه‌ای وارد شد که شد، همانند آن بر دشمنان شما وارد شد و پیروزی و شکست بین شما و او چرخید و چرخید تا معلوم شود چه کسانی بر عهد ایمانی خود پایدارند. آری! بنا نیست در این هماوردی تلفات ندهیم، بنا آن است که بنگریم چگونه افقی که در این صحنه با انقلاب اسلامی در مقابل ما گشوده شد، افقی است بس امیدوارکننده؛ در حالی‌که دشمنان ما خواستند این افق تیره و تار بماند و ما ناامید از ادامه راه آینده خود باشیم، ولی می‌بینید که بحمدلله باز این انقلاب اسلامی است که همچنان می‌درخشد و مردم ما پیروزی خود را جشن می‌گیرند، نه به خاطر آن‌که بهره‌ای از دنیا نصیب آن‌ها شد، شادی آن‌ها به جهت پیروزی اخلاق بر خشونت و پیروزی حضور در تاریخ قدسی بر غرب‌زدگی است و البته هرکسی متوجه این پیروزی نمی‌شود، مگر آن‌هایی که مزه رأی‌دادن خود را برای بسطِ انسانیت‌شان در هویت اجتماعی ذیل اسلام چشیدند.

مردم در این مرحله، ذیل رهبری که نایب الإمام بود و روحِ زمان را می‌شناخت؛ پیک انقلاب شدند از آن جهت که انقلاب اسلامی در این تاریخ، پیکِ خداوند است و تا قلب‌های این ملت منوّر به الهامِ الهی نشده بود، مسلّم چنین صحنه‌ای پیش نمی‌آمد. راستی را! آن پیرزن و پیرمردِ بی‌سوادی که از ما می‌خواستند روی تعرفه‌شان بنویسیم «رئیسی»، از جناب آقای رئیسی چه می‌دانستند؟! جز آن است که خداوند خواست از این طریق، قلب‌ها را به سوی افقی بکشاند تا قدمی دوباره برای نزدیکی به اهداف مقدس انقلاب برداشته شود؟

آری! این طور نیست که باز عادت پیشین، سر بر نیاورد. ولی وقتی افقِ توحیدی، جان‌‌ها را متذکر آینده‌ الهی‌شان بکند همچنان‌که ملاحظه کردید قلب‌ها همواره به سوی آن افق برمی‌گردند، مگر آن‌که دشمنانِ حقیقت سعی کنند چهره اصلی این انقلاب الهی را واژگونه نمایند، به همان شکل که سعی کردند با برپاکردن سقیفه، نور اهل‌البیت «علیهم‌السلام» و ادامه اسلام در آن مسیر دیده نشود و ما اگر در درست‌نشان‌دادنِ انقلاب اسلامی اصرار بورزیم، مسلّماً تبلیغات دشمن پایدار نمی‌ماند و دشمنِ بی‌تدبیر بالاخره به نحوی نادانی و حماقت خود را با شهادت سردارِ دل‌ها، مظهر حضرت دوست، حاج قاسم سلیمانی نشان می‌دهد.

ما با رجوع به انتخابات ۱۴۰۰ این را فهمیدیم که چگونه فتحی و فتوحاتی در پیش داریم تا دشمن انقلاب اسلامی همچنان رسوا و بی‌خاصیت شود و مشکلاتی که هست به بهترین نحو رفع گردد و این را شما، در نحوه احساسی دنبال خواهید کرد که به رأی‌دهندگان برگشت. احساسی که از هزاران بهشت دلنوازتر بود، گویا همه فرشتگان آمده بودند تا جان‌ها، راهِ گمشده خود را دوباره پیدا کنند. موفق باشید  

31070
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: این ایام صحبت های زیادی در مورد اعدام های سال ۶۷ و نقش حجت الاسلام رییسی و اعتراض های آقای منتظری شنیدیم. اگر امکان هست پاسخ جامعی بفرمایید، تا ما با افراد و گروه هایی که روبرو هستیم، حداقل بتوانیم این پاسخ را ارسال کنیم. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه بحث، بسیار مفصل است. همین اندازه متوجه باشید که بعد از عملیات مرصاد که منافقین جهت براندازیِ نظام به ایران حمله کردند و بنای آن‌ها آن بود که قتل عام مفصلی انجام دهند، پس از غافلگیرشدنِ آن‌ها و شکستی که بر آن‌ها تحمیل شد؛ اسنادی به‌دست آمد حاکی از آن‌که عده‌ای از زندانیانِ داخل کشور با آن‌ها همکاری کاملی داشتند و عملاً در امر محاربه با ملت، شریک بودند و طبیعی است که هرکجا باشند حکم آن‌ها قتل است و حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» به عنوان ولیّ فقیه دستور قتل آن‌ها را صادر فرمودند. و انطباق محارب‌بودنِ تک تک افراد را به عهده بعضی از آقایان گذاشتند که البته این ربطی به اصل حکم ندارد. حضرت امام در آن حکم فرمودند: «: «از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه می‌گویند از روی حیله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آن‌ها از اسلام ارتداد پیدا کرده‌اند، با توجه به محارب بودن آن‌ها و جنگ کلاسیک آن‌ها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاری‌های حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آن‌ها برای صدام علیه ملت مسلمان ما و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانهٔ آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تا کنون، کسانی که در زندان‌های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند، محارب و محکوم به اعدام می‌باشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با رای اکثریت آقایان حجت‌الاسلام نیری دامت افاضاته (قاضی شرع) و جناب آقای اشراقی (دادستان تهران) و نماینده‌ای از وزارت اطلاعات می‌باشد، اگر چه احتیاط در اجماع است، و همین‌طور در زندانهای مراکز استان کشور رای اکثریت آقایان قاضی شرع، دادستان انقلاب یا دادیار و نماینده وزارت اطلاعات لازم الاتباع می‌باشد، رحم بر محاربان ساده‌اندیشی است، قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردیدناپذیر نظام اسلامی است، امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمایید، آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند اشداء علی الکفار باشند. تردید در مسائل قضایی اسلام انقلابی نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا می‌باشد. والسلام» . مفصل‌ترِ مطلب را می‌توانید در خبرگزاری شبستان به آدرس زیر دنبال فرمایید.  http://shabestan.ir/detail/News/954591  موفق باشید

31067
متن پرسش
با سلام: خدا قوت. نتیجه انتخابات مشخص شد. ۵۱ درصد رأی ندادند و ۱۳ درصد رأی سفید دادند یعنی در مجموع ۶۴ درصد برخلاف فتوای رهبری عمل کردند که رأی مشخص دادن را واجب دانستند. تفسیر من این است که با توجه به نظر بعضی علما مثل آقای خاتمی که نماینده شورای نگهبان هستند که قبل از انتخابات گفته بودند که این انتخابات به نوعی رفراندم هست، نتیجه می‌گیرم حداقل ۶۴ درصد مردم به هر دلیل با این شکل از اداره کشور مخالف جدی هستند. (نه لزوما خود نظام) ۱. با توجه به سیره اهل بیت و آیات قرآن، در این شرایط وظیفه رهبر کشور چیست؟ مگر میزان رأی ملت نیست و مگر مردم صاحب مملکت نیستند و رهبری خدمتگذار مردم، پس چرا سخنان و مطالبات این قسمت از مردم شنیده نمیشه؟ ۲. فکر نمی‌کنید اگر مثل همیشه این قشر از مخالفان نادیده گرفته شوند در آینده، کشور دچار تنش های شدید میشه؟ از شما تقاضایی داریم، اکثریت ما، بشدت مخالف براندازی هستیم و مخالف دخالت خارجی هم هستیم. کشور و اسلام رو دوست داریم و اگر خدایی نکرده به ایران حمله شود بسیاری از ما مخالفان، دوباره جان خود را سپر خواهیم کرد پس شما را به قرآن مجید قسم می‌دهیم خواهش می‌کنیم که صدای ما رو به رهبری برسانید تا ما را ببینند و نادیده نگیرند. ما جز خداوند منان کسی را نداریم و بر او پناه می‌بریم. ۳. در نهایت تفسیر و پیشنهاد شما چیست؟ خدایا شکرت
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه در این صحنه انتخابات به ظهور آمد عزم انسان‌های موحدی بود که در نفی حیله‌های دشمن حقیقت و دشمن انسانیت به خوبی ظهور کرد و این یکی از ابعاد نورانی انقلاب بود که به ظهور آمد در آن حدّ که رحمت الهی به خوبی جان ملت ایران را فرا گرفت تا در دام توهّمات شیطانی نیفتند و از سروش الهی که از دم قدسی نایب الإمام سریان پیدا کرد؛ بی‌بهره نشوند.

البته بنده یک معلم هستم و نقشی در رساندن پیام افراد به مقام معظم رهبری ندارم. ولی بحمدلله رهبر معظم انقلاب«حفظه‌الله» با بصیرت خدادادی و با تقوای خاصی که خداوند به ایشان عطا کرده‌اند، متوجه این موارد هستند. موفق باشید.    

31066
متن پرسش
سلام: با توجه به اینکه باز اکثریت ملت در انتخابات شرکت نکردند و مشارکت زیر ۵۰ درصد است و باز در آنها که شرکت کردند حدود ۴۰ درصد آرا به غیر جناب رییسی تعلق گرفته است و آرای باطله درین دوره نفر دوم انتخابات شده است و بسیار بالاست. تحلیل شما چیست و چگونه عوامل اربعه ای که رهبری فرمودند (معیشت، کرونا، مخالفت خوانی ها و اختلالات در جریان رای گیری) نتوانسته در عزم ملت فائق آید در حالیکه با این آمار که عرض کردم بنظر می رسد فائق آمده است پس باید گفت این عوامل اربعه در عزم کمتر از نیمی از ملت فائق نیامد نه اینکه بطور کلی ملت را جمع گرفت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه در این صحنه انتخابات به ظهور آمد عزم انسان‌های موحدی بود که در نفی حیله‌های دشمن حقیقت و دشمن انسانیت به خوبی ظهور کرد و این یکی از ابعاد نورانی انقلاب بود که به ظهور آمد در آن حدّ که رحمت الهی به خوبی جان ملت ایران را فرا گرفت تا در دام توهّمات شیطانی نیفتند و از سروش الهی که از دم قدسی نایب الإمام سریان پیدا کرد؛ بی‌بهره نشوند. موفق باشید  

31059
متن پرسش

سلام علیکم و رحمت الله: استاد جانم با اینکه من می دانستم دکتر جلیلی عزیز، برنامه و انگیزه های لازم رو دارند، منتهی حسم می‌گفت که هنوز جامعه ما، حتی طبقه حزب الهی، آمادگی ریاست جمهوری امثال جلیلی رو ندارند، فلذا تصمیم رأی دادن به آقای رئیسی بود چون انگار موعد، موعد تبلور گفتمان انقلاب اسلامی با این شخص است. اما هنگامی که آقای جلیلی انصراف دادن، دلم گرفت! انگار خبر شهادتش رو بهم دادن! و حتما ایشون با قربانی کردن اهداف و آرمانهاشون در جهت تحقق آرمانهای بزرگتر، به مقام شهادت هم دست یافتند. استاد جان نظر شما چیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در انتخاب بزرگ ایشان بود که حاکی از خلوص و تقوا و زمان‌شناسیِ ایشان به حساب می‌‌آید و در همین رابطه بنده عرایضی ذیل بیانیه‌ی جناب آقای جلیلی داشتم که عینا خدمتتان ارسال می‌شود. موفق باشید

بسمه تغالی
آری! فرزندان انقلاب هرگز به خود و نمایش‌دادن خود فکر نمی‌کنند. چه کسی از چنین تصمیم بزرگی می‌تواند غافل باشد؟ خدا می‌داند این مرد بزرگ هزاربرابرِ آن‌که پایش را در جبهه حق مقابل باطل از دست داد، در این صحنه بزرگ مقابل با خود، خود را فدای انقلاب کرد تا معلوم شود فرزندان انقلاب چه کسانی‌اند و انقلاب، تنها و تنها با چه کسانی ادامه می‌یابد. دیدید که تنها یک حاج قاسم نداریم، هزاران حاج قاسم سلیمانی توسط مکتب حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» پروریده شده‌اند تا هرگاه میدانی برای ظهورشان باشد، خود را در آن میدان فدای حقیقت انقلاب اسلامی بنمایند که تنها آینه حقیقتِ آن دوران است. خوشا به حال سعید جلیلی‌ها و خوشا به حال آن‌هایی که تصمیم گرفته بودند به او رأی دهند و حال، حاضرند تسلیم آن چیزی شوند که آن مرد بزرگ تسلیم آن شد.
فراموش نکنیم که جناب آقای دکتر جلیلی خود به خود نه‌تنها دارای وزنه رأی آوری زیادی بودند که قابل مقایسه با سایر نامزدهایی که منصرف شدند، نیست. عده زیادی از افراد نیز تعلق خاطر زیادی به ایشان داشتند و ایشان خود را وامدارِ آن افراد می‌دانستند و از همه مهم‌تر به خوبی معلوم بود که برای ریاست جمهوری برنامه‌هایی اساسی و زنده و فعّال داشتند و با این‌همه حاضر شدند این‌چنین عمل کنند در آن حدّ که می‌توان گفت کار بزرگ ایشان از بزرگی انتخابات سال ۱۴۰۰ کمتر نبود. 
طاهرزاده 

31056
متن پرسش
سلام استاد: مدتی هست مشتاق نوشتن برای انتخابات بودم. هنوز هم حس می‌کنم برای نوشتن زود است اما با احوالی که پس انصراف دکتر جلیلی اون هم بعد دیدار با اهالی بهیار صنعت داشت، بر من گذشت تصمیم گرفتم بنویسم و همچنان در انتظار بسر برم. پس از سخنرانی رهبری در دیدار با نمایندگان مجلس شوک تصمیم شورای نگهبان برای من انتظار فراهم شدن وقت دیگری در این ۲۸ خرداد پیش کشیده شد. اینکه اگر ما آماده ورود به صحنه جدیدی هستیم و ورق دیگری از تاریخ بناست در افق قدسی حضرت حاج قاسمم رقم بخورد پس ماجرای سیاست و اولا ماجرای انتخابات هامان باید مفهوم نویی را پیش آرد. تا به امروز همواره گمان می‌کردم باید در درونم رقابت را میان جلیلی و رییسی را حفظ کنم. مگر انتخابات بدون رقابت معنا دارد نهایتا صحنه نو مفهوم تازه ای از رقابت را باید به ما بفهماناند. تا آنجا که توانستم در درون خودم به اختلافهای میان این دو دامن زدم تا این دو را حقا دو ببینم و به انتظار بنشینم و البته جبهه ی حزب الله و آن بنیان وجودی که این دو در آن شکل می‌گیرد از سنخ نور انقلاب خمینی است. می ماند ماجرای ما و وضع توسعه نیافتگی که در این عرصه گاه و بی گاه خودش را در پیش چشمان ما جلو می اندازد. سودای اینکه همگانی که در این صحنه حاضرند زیر چتر نور وجودی حضرت روح الله در این رقابت نو حاضر می توانستند باشند، آرزوی دوری است که هیچ وقت از آن نتوانستم در این یکی دو هفته دل بکنم. براستی اگر پس فردا رخ می داد اصلاح طلبانِ ما چگونه بودند؟ بگذارید کمی برایتان خاطره بازی کنم از جنس آرزوهای دور و دراز و تمناهای محال. روزگاری که شورای نگهبانِ تقدیرِ زمانه ی آینده ی قدسی ممکن، برای فرداهامان در پیش چشمانش، طیف متکثری از جوانانِ پیری را می‌دید که جملگی چشمانشان، همیشه در برابر نام و یاد حاج‌ قاسم به اشک در می آید و بغض جانشان را فرا می‌گرفت. اما یا من در دل این احوال طویل گم کرده ره به مقصودم یا وقت آن نرسیده است انتظار به امروز که رسید شوک تازه ای رخ داد اصلا دست خدا جبهه حزب الله را از رقابت خالی کرد. براستی ماجرا از چه قرار است. این لیله القدر قرار است چه‌ را نمایش بگذارد؟ بابت طولانی بودن کلامم شرمنده ام. من حتی فرض اینکه همه ماجرایی که برایتان چیدم جز خواب و خیال خالی از تفکر نیست را از خودم دور نکرده ام.
متن پاسخ

 

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه خوب در نوعی پرسش‌گری که نظر به افقی است تا آینده به سوی ما آید، می‌پرسید ماجرا از چه قرار است که «اصلا دست خدا جبهه حزب الله را از رقابت خالی کرد». به نظر بنده آنچه در این لیلة القدر بنا است به نمایش آید، نظر به آینه‌ای است که نسبت ما را با مقام معظم رهبری معنای دیگری می‌بخشد. آقای دکتر جلیلی میدان رقابت با آقای رئیسی را تبدیل کردند به میدانی که ما هرچه بیشتر حضور رهبری را در این تاریخ بنگریم.

راهی را گشودند که در نوعی از انتخاب قرار می‌گیریم ولی نه انتخاب بین دو رقیب که یکی با نفی دیگری، خود را اثبات کند؛ بلکه انتخابی که بستر حضور در صحنه‌ای است که عملاً با رهبری بیعت می‌شود از نوع بیعتی که با مولایمان در غدیر انجام دادیم.

ملاحظه کردید که در غدیر از یک طرف انتصابی الهی انجام شد، تا مدیریت جهان اسلام توسط انسانی قدسی شکل بگیرد، ولی از طرف دیگر پیامبر خدا «صلوات الله‌علیه‌و‌آله» مردم را تشویق کردند تا در همان مکان با علی بن ابیطالب «علیه‌السلام» بیعت کنند. راستی! اگر انتصاب از طرف خداوند بود، چرا رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» نفرمودند این حکم خدا است و باید همه بپذیرند؟ جایگاه این بیعت، جز آن است که باید در عین بستری قدسی، جمهور، خود را و انتخاب خود را به میان آورد؟ این‌جا رقابت بین دو جریان نبود، بلکه اختیار و انتخابی بود برای پذیرفتن و نپذیرفتنِ آنچه خداوند مقرر کرده بود. آیا ما نیز در شرایطی در حال قرارگرفتن هستیم از جنس انتخاب و بیعتی که نسبت خود را با نظام مقدس اسلامی باید معلوم کنیم؟ و در این انتخابات مخیر به چنین موضع‌گیری هستیم؟ بیعتی از جنس بیعتی که در غدیر واقع شد و نه بیعتی که خلفای عثمانی بر مردم تحمیل کردند؟ آیا اگر دموکراسی، عبور از آن نوع دیکتاتوری بود که به نام بیعت بر مسلمانان تحمیل کردند، ما دوباره به آن بیعت برگشته‌ایم؟ و یا با نظر به ضعف‌های دموکراسی، قدمی جلوتر آمده‌ایم تا در عین نقش‌آفرینیِ جمهورِ مردمان، از صحنه رقابت مطرح در دموکراسی نیز قدمی جلوتر بیاییم؟ و در انتخاباتی قرار بگیریم که بیعتی باشد با راهی که نظام اسلامی مقابل ما گشوده است؟ و ما هنوز در طلوع و تولد این راه هستیم، با همه ابهاماتی که دارد. مثل آن روز که با روبه‌روشدن با ولایت فقیه، هزاران ابهام برایمان پیش آمد که نکند ولایت فقیه نوعی دیکتاتوری است و سپس معلوم شد تاریخ دیگری است که انسان‌ها در عین انتخابی آزاد، اسیر سکولاریسم جهان مدرن نباشد. موفق باشید

31055
متن پرسش
بسم الرب الشهدا و الصدیقین اُستاد عزیز سلام علیکم و رحمه الله خداقوت اُستاد عزیز می‌خواستم از محضر جنابعالی کسب تکلیف کنم و راه خود را بدانم. اُستاد مدتی است که از درس فارغ شده ام و سربازی را در سال دیگر در پیش دارم. می‌خواهم در این مدت و مدت پس از سربازی زندگی ام را طوری که می‌خواهم عملی کنم. از سال پیش با مباحث زندگی پس از مرگ آشنا شدم و علاقه شدیدی به یادگیری علوم معاد و تفسیر المیزان، شدم. مدتی بعد با دروس انسان شناسی شما را زیر نظر یکی از شاگردانتان (که متاسفانه مشکلی برای ایشان پیش آمد و نتوانستم با ایشان ارتباط برقرار کنیم که ایشان فرمودند بقیه کار را با شما جلو برویم) آموختم و پس از اتمام ایشون فرمودند که ما بخش سلوک دینی را شروع کنیم و در حال خواندن کتاب فرزندم اینچنین باید بود هستیم. اُستاد بنا بر مقدماتی که عرض شد چند درخواست داشتیم از شما ۱. اُستاد شما ترتیب سیر مطالعاتی را چطور برای حقیر پیشنهاد می‌کنید؟ آیا همینطور ادامه کتب بخش سلوک دینی را ادامه دهیم؟ ۲. اُستاد ما عادت داشتیم چکیده هر بخش از کتب را می‌نوشتیم تا وقتی بخش دیگر را بخوانیم قبلش آن چکیده را بخوانیم تا آماده باشیم برای بخش جدید. اما متاسفانه اُستاد این‌کار مقداری حقیر را دلسرد کرد. بخشی از مطالب خیلی برایمان جذاب بود و هست مثل بخش جهاد و اخلاص و خلوص و... اما بخش های دیگر شاید جذاب باشند اما نه مانند بخش هایی که مربوط به جهاد هست. اُستاد ببخشید بنظر شما این خلاصه نویسی ها را ادامه دهیم؟ نظر شما در این باره چیست؟ ۳. اُستاد درباره مطالعه تفسیر المیزان شما چه زمانی را پیشنهاد می‌کنید؟ آیا قبل از شروع تفسیر مقدمات خاصی هست که باید بیاموزیم قبل از شروع تفسیر المیزان؟ ۴. اُستاد اگر به عنوان جوانی محضر شما می‌رسیدیم شما به عنوان اُستاد و بزرگتر چه نصیحتی به حقیر می‌فرمودید؟ ۵. اُستاد سوالی قرآنی داشتیم اگر اشتباه نکنیم مربوط به آیه ی «... الله لا یخلف المیعاد...» که خداوند هیچگاه از وعده خود سرپیچی نمی کند. حال اُستاد سوالمان این است مثلا می‌شود خداوند به بنده اش منت بگذارد و به او وعده مثلا شهادت در راه خودش را به او بدهد. آیا ممکن است به سبب گناهان و اشتباهات بنده، این وعده الهی به عقب یا جلو بیفتد و کلا سلب شود این وعده از او؟ اُستاد اگر می شود وعده الهی (شهادت در راه خدا) را به جلو انداخت چه کنیم که وعده الهی زودتر انجام شود؟ اُستاد لطفا این سوال را با ذکر مثالی از شهادت، بفرمایید. در نهایت از لطف و مهربانی شما اُستاد عزیز صیمیمانه تشکر می‌کنیم. خدا خیرتان بدهد. جزاکم الله خیرا. ملتمس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. سیر مطالعاتی سایت ان‌شاءالله می‌تواند مفید باشد. ۲. خلاصه نویسی بر اساس اهمیتی که به آن موضوعِ خاص می‌دهید خوب است. ۳. حد اقل اگر بتوانید صد جلسه از صوت‌هایی که در تبیین سوره‌ها عرض شده‌است را گوش بدهید و سپس به تفسیر المیزان رجوع بفرمایید خوب است. گوش سپردن به صوت سوره‌هایی مثل «زمر»، «عنکبوت» و «آل عمران» و بعد از آن به جزوه «روش کار با المیزان» که روی سایت هست رجوع فرمایید. ۴. مطالعه‌ی مباحث مربوط به انقلاب اسلامی. ۵. وعده‌های الهی در سنت‌هایش محقق می‌شود مثل آن‌که سنت خدا آن است که اجر محسنین را ضایع نمی‌کند و یا سنت خدا در دفاع از مومنین است. موفق باشید

31050
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. با عرض سلام و خدا قوت. دلنوشته ای از یک جوان ایرانی و ان شاءلله مسلمان «چرا رأی نمی‌دهم» پیامبر اسلام (ص) به ما دو چراغ هدایت دادند یکی قرآن و دیگری اهل بیت، و ما در همه زمان ها می‌توانیم با رجوع به این راهنماها حق را از باطل و گوسفند را از گرگ در لباس گوسفند، تشخیص دهیم ان شاءلله. من تا قبل از احراز صلاحیت های شورای نگهبان قصد داشتم که در انتخابات شرکت کنم اما بعد از آن ظلمی که به مردم شد تصمیمم عوض شد و بعد از مناظره ها مطمئن شدم فرد شایسته ای در بین آنها برای ریاست جمهوری وجود ندارد. چند دلیل عمده برای این کار وجود دارد. اول اینکه در رفتار شورای نگهبان ظلم نابخشودنی اتفاق افتاد چون در گفتار حاکمان این نظام بیان می کنند که انتخابات پرشور و حداکثری را خواهان هستند اما در عمل خلاف آن را اثبات می ‌کنند و جالب اینجاست که تئوریسین های طراز اول حکومت اقدام شورای نگهبان را گامی رو به جلو تعریف می‌کنند و اظهار می کنند که درانتخابات‌های گذشته ما روش غربی را الگوی خود قرار می دادیم و با دو قطبی کردن انتخابات باعث توهین ها و تخریب های زیاد می شدیم اما اکنون با ترکیب تقریباً یک دست نامزدها این اتفاق نمی‌افتد و مردم آگاهانه برخورد می کنند از روی هیجان عمل نمی‌کنند و بیشتر به برنامه‌های نامزدها توجه دارند. متاسفانه برنامه این حکومت همیشه اینگونه بوده یعنی (حذف کردن بجای اصلاح کردن) درست است که توهین و تخریب ناشایست است اما حذف انسانها و افکار آنان هزاران برابر بدتر است. پس بهتر است بجای اینکار، نظارت بر حسن انجام برنامه های تبلیغاتی نامزدها رو تقویت کنند و مثلا قوانین سختگیرانه ای بگذارند که هر کس توهین و تخریب کرد باید جریمه سنگین (مالی و غیرمالی) پرداخت کنه و... این آقایان برخلاف آنچه تصور می کنند این تصمیم باعث ضربه خوردن شدید به حق انتخاب مردم شده است آیا اگر همه کاندیداها را اصلاح طلبان تشکیل می دادند این آقایان اظهار می‌کردند که این اقدام گامی رو به جلو است! اکثر این آقایان متاسفانه فقط از دید خود به مسائل نگاه می کنند و از آن تاسف بار تر اینکه خود را برتر و عاقل تر از مردم تصور می‌کنند. پس به احترام انتخابات آزاد رأی نمی‌دهم. دلیل دوم اینکه به گفته امام خمینی حفظ نظام از اوجب واجبات هست (واجب ترین واجبها) بنا بر همین فتوا حق انتخاب کردن را که خداوند به تک تک انسانها عطا فرموده را وظیفه تلقی می کنند و نه تنها رأی ندادن را بلکه رأی سفید را هم حرام اعلام می کنند (طبق استفتاء جدید از رهبر انقلاب) آن هم بعلت اینکه ممکن است باعث تضعیف نظام شود یعنی هرکس رأی ندهد مرتکب فعل حرام شده است. حاکمان این نظام می گویند که ما حکومت اسلام را اجرا می کنیم و الگوی ما پیامبر و سیره اهل بیت است اما به نظر می رسد اینها فقط جاهایی که به نفع خودشان هست را اسلامی عمل می کنند! مگر حضرت علی علیه السلام ۲۵ سال سکوت نکرد و حکومتی که حق خودش بود را به خاطر صلاح مردم واسلام نبخشید! هنگامی خلافت را قبول کرد که عموم مردم برای بیعت کردن با ایشان، اصرار ورزیدند و در خطبه ۳۳ نهج البلاغه می‌بینیم که حکومت نزد ایشان بسیار کم ازش یا بهتر است بگوییم بی ارزش است. عبد الله بن عباس مى‏‌گويد در «ذى قار» به امير المؤمنين (عليه السلام) وارد شدم او مشغول پينه زدن نعلين خود بود. از من سؤال كرد قيمت اين نعلين چقدر است عرض كردم قيمتى ندارد. فرمود: به خدا سوگند اين كفش نزد من از فرمانروايى بر شما محبوبتر است مگر آنكه حقى را بر پا سازم يا باطلى را بر اندازم. امام حسن (ع) هم به خاطر همان مصلحت مردم و اسلام حکومت را به معاویه داد و یا امام حسین (ع) سالها سکوت کرد تا اینکه هزاران نامه برایش فرستادند و حجت را برخود تمام دید. با این وجود که هم خود می‌دانست و هم اطرافیان به او بارها گفتند که به کوفیان اعتمادی نیست و ممکن است این راه برگشتی نداشته باشد و به تو خیانت کنن اما ایشان نظر مردم را ارجح دانستند و به گونه ای رفتار کردند که نمی‌شود رفتار گذشته انسانها را ملاک عمل امروز قرار دهیم و چون مردم از من خواستند آنها را اجابت می‌کنم با این وجود که همه گذشته آنان را می‌دانم. این رفتار اهل بیت نشان می دهد که حکومت برای آنان هیچ ارزشی نداشت بلکه مردم و اسلام ارزش بوده. اما حاکمان این نظام جمهوری اسلامی برای حفظ حکومت دست به هر کاری می زنند نتیجه می‌گیریم که اهل بیت در حکومت داری انتخاب مردم را بر هرچیزی ارجحیت می‌دادند چون حق انتخاب را خداوند متعال به ما انسان ها عطا کرده و به هیچ کس اجازه نداده که این حق را از مردم بگیرد و برای منافع خود یا هم گروهی های خود از آن سوء استفاده کند. ما در سیره اهل بیت بارها دیده‌ایم که آنها خود را هدایت گرمردم می‌دانستند و نه حاکم بر زندگی آنها. پس به احترام حق انتخاب، رای نمی‌دهم. دلیل سوم اینکه تعدادی از سران نظام گفته‌اند که انتخابات ۱۴۰۰ فرصتی برای کسانی است که در اول انقلاب نتوانستند در رفراندوم شرکت کنند پس هرکس در این انتخابات شرکت کند یعنی در رفراندوم شرکت کرده است و به جمهوری اسلامی رأی داده و من چون این نظام اسلامی را جعلی و دروغین می دانم رأی نمی‌دهم. چون در این چهل سال، کلمه اول یعنی نظام، بنام مردم گرفته نشده است و به عنوان حکومت ترجمه شده است و اسلام را نیز به نفع خود ترجمه و بیان می کنند و هر کس خلاف نظر آنها سخن بگوید یا رفتار کند اشتباه می دانند و دین اسلام را به نفع خود مصادره کرده‌اند نتیجه می گیریم که این نظام اسلامی جعلی است. پس به احترام نظام اسلامی حقیقی رأی نمی‌دهم. دلیل چهارم اینکه رأی دادن و رأی ندادن هر دو تاثیرگذار است و در این بازه تاریخی رأی ندادن باعث می شود که دولت بعدی (به احتمال زیاد آقای رییسی) حواسش را بیشتر جمع کند و به قول معروف هر کاری که دلش می‌خواهد نتواند انجام دهد چون می داند که پشتوانه مردمی ندارد پس با دقت بیشتری عمل می کند. در نهایت هر چه تعداد تحریم کنندگان انتخابات بیشتر باشد فشار بیشتری بر آنها وارد می شود و قدم های خود را شمرده تر بر می دارند حال آنکه ممکن است حکومت در میزان مشارکت هم دست ببرد و آمار آن را بالاتر از واقعیت اعلام کند اما همین اندازه که در بین خودشان بدانند که جایگاهشان در نزد عموم مردم بسیار کم شده است تاثیر خود را خواهد گذاشت و اینکه نوعی همبستگی در بین مردم ایجاد می شود و حس همراهی و همدلی در بین مردم تقویت می‌شود و نیز می فهمند که تعداد زیادی از مردم مانند آن ها فکر می کنند و احساس پشتگرمی می‌کنند و این دستاوردی بزرگ به حساب می آید. پس به احترام وحدت و همدلی رأی نمی‌دهم. دلیل پنجم و خیلی مهم اینکه حاکمان این نظام هرگونه رفتار با مخالفان و براندازان را بر خود حلال می دانند کشتن آنها را در زندان و خیابان، حتی اگر غیر مسلح باشند را گناه نمی دانند چون حفظ نظام از هر چیزی برایشان مهم تر است و رهبر را نائب بر حق امام زمان (عج) می دانند و هر چه او بگوید را بدون «تفکر انتقادی» قبول می کنند و بدتر آنکه وقتی از آنها می‌پرسی چگونه رهبر را نایب امام زمان می‌دانید می‌گویند درک این موضوع احتیاج به ایمان بسیار بالا دارد و شما که ایمانتان کم است نمی‌توانید درک کنید! و با این تفسیر دهان تمام منتقدین را می‌بندند و پرشسگری را در نطفه خفه می‌کنند. اما در صدر اسلام می‌بینیم که امام علی (ع) با براندازان خود یعنی خوارج چگونه برخورد کرد. آنها روزهای زیادی در منطقه نهروان اردو زده بودند و هر جا که می توانستند اعلام می کردند که علی گناه کرده و باید توبه کند و گرنه با او می‌جنگیم اما امام علی (ع) برای آنها پیک صلح و نصیحت می‌فرستاد. تا وقتی که آنان دستشان به خون بی گناه آلوده نشده بود امام با آنها به مهربانی و دلسوزی رفتار می‌کرد و حتی در روز جنگ باز هم به آنان فرصت برگشت داد اما حاکمان نظام جمهوری اسلامی هر گونه مخالفت را حتی در بین خودشان نمی‌توانند تحمل کنند و الان سال‌هاست تلاش می‌کنند کسانی که با تفکر آنها حتی کمی فاصله دارند را از سفره انقلاب کنار بگذارند و این رد صلاحیت های گسترده در چند سال اخیر موید همین تصمیم آنها است. پس به احترام سخن مخالف، رای نمی‌دهم. دلیل ششم اینکه سال هاست که موقع انتخابات در خیابانها و مراکز دانشگاهی کرسی آزاد اندیشی راه می اندازند (صرفا بصورت نمایشی) که بگویند در کشور ما مردم نه تنها در بیان، بلکه در اندیشیدن هم آزاد هستند. اما متاسفانه در عمل شاهد آن هستیم که اینان به گونه ای دیگر عمل می‌کنند چون وقتی رسانه های آنان را مشاهده می‌کنیم از تلویزیون گرفته تا مطبوعات، کتاب ها، رسانه ها اجتماعی، آموزش و پروش و... حتی یک صدای مخالف، که هم نظام و هم رهبری و انقلاب را قبول دارد نیست چه برسد به منتقد نظام... اگر راست می‌گویید در همه جا و در همه وقت کرسی آزد اندیشی راه بیندازید البته با تضمین حفظ جان و آبروی مردم! وقتی همه جا را گرفته اید و بسته اید سخن از آزاد اندیشی صد بار از فحش ناموس بدتر است. پس به احترام آزاد اندیشی رأی نمی‌دهم. دلیل هفتم: بعضی ها مثل آقای همتی (که در مناظره آخر گفت) به اشتباه فکر می کنند که سخن امام خمینی که گفته اند «حفظ نظام از اوجب واجبات است.» منظورش این بوده که نظام مساوی است با مردم، اما در سخنرانی های متعددی که از امام خمینی موجود هست می‌بینیم که ایشان خلاف این را ثابت می‌کنند مثلا وقتی که می‌گویند: حفظ جان مسلمان بالاتر از ساير چيزهاست. حفظ خود اسلام از جان مسلمان هم بالاتر است. اين حرف های احمقانه‏ای است که از همين گروه ها القا می‏ شود که خوب، جاسوسی که خوب نيست! جاسوسی، جاسوسی فاسد خوب نيست، اما برای حفظ اسلام و برای حفظ نفوس مسلمين واجب است، دروغ گفتن هم واجب است، شراب خمر هم واجب است. "صحيفه امام ، جلد ۱۵ ، ص ۱۱۶" مشخص است منظورشان از اسلام کتب و سنت اسلام نیست چون که در این زمانه از بین رفتنی نیست. اما بدبختی اینجاست که منظورشان حکومت اسلامی (یا روح اسلام است که در نظام جمهوری اسلامی دمیده شده) است و واجب است برای حفظ آن دروغ بگوییم و شراب بخوریم. بدبختی بیشتر اینکه تنها و تنها ایشان و رهبر فعلی چون نایب امام زمان هستند می‌توانند تشخیص دهند که مصلحت اسلام و مسلمین چیست. و اینجاست که بدبختی اعظم نمایان می‌شود که متوجه می‌شویم منتقد رهبر بودن یعنی منتقد اسلام بودن یا مخالف رهبر، می‌شود مخالف اسلام، چون روح اسلام در سیطره وجودی ایشان است. یا جای دیگر گفته اند: «حکومت می تواند قراردادهای شرعی را که خود با مردم بسته است، در موقعی که آن قرارداد مخالف مصالح کشور و اسلام باشد، يکجانبه لغو کند" صحيفه امام، جلد ۲۰، صص ۴۵۲- ۴۵۱" یعنی قوانین، بخصوص قانون اساسی تا وقتی ولی فقیه تشخیص دهد خوب است وگرنه لغو می‌کند آنهم یکجانبه و آن هم با مردم تحت حکومت خودش نه بیگانه... و این مخالف صریح قرآن مجید است که بارها توصیه می‌کند که ای مسلمانان به عهد خود وفا کنید وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ ۖ إِنَّ الْعَهْدَ کَانَ مَسْئُولًا (آیه ۳۴ سوره اسرا) و به عهد (خود) وفا کنید، که از عهد سؤال می‌شود. فَلَن یُخْلِفَ اللّهُ عَهْدَهُ. (سوره بقره ۸۰) خداوند هرگز پیمان شکنی نمی‌کند. یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ کَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ. (سوره صف ۲ و ۳) اى کسانى که ایمان آورده اید چرا چیزى می‌گویید که انجام نمی‌دهید نزد خدا سخت ناپسند است که چیزى را بگویید و انجام ندهید. در هیچ جایی از سیره اهل یبت مثالی وجود ندارد که آنها به عهد خود وفا نکرده باشند. یا گفته اند: آن که مکتبی را مسخره می‌کند اسلام را مسخره می‌کند. اگر متعمّد باشد، مرتد فطری است، و زنش برایش حرام است، مالش هم باید به ورثه داده بشود، خودش هم باید مقتول باشد. "صحیفه امام خمینی ،جلد 14 ،صفحه 376" نعوذ باالله این چه اسلام بیچاره ای است که با یک مسخره کردن به خطر میفتد و مسخره کننده را مانند جنایتکار باید اعدام کرد!!! پس به احترام قرآن، اهل بیت (ع) و وفای به عهد رأی نمی‌دهم. پس برای اینان منظور از نظام، مردم نیست بلکه حکومت است. جالب است در خاطره ای که احمد خمینی تعریف می کند می‌گوید که پدرم وقتی مگسی وارد اتاق می شود حاضر نیست آن را اذیت کند بلکه آن را می گیرد و به بیرون می اندازد اما در مقابله با کسی که به نظر او مخالف اسلام هست شدیدترین برخورد را می کند. دلیل هشتم: درخواست های بسیار زیاد کنش گران سیاسی داخل کشور مثل زندانیان سیاسی، خانواده قربانیان تظاهرات های گذشته و... برای تحریم انتخابات. پس به احترام این افراد زجر کشیده در راه آزادی رأی نمی‌دهم. ناگفته نماند با تمام این توضیحات، من از مخالفان براندازی هستم و آزموده را آزمودن خطاست ما یکبار انقلاب کردیم و نتیجه آن را می‌بینیم که به ثمر ننشست. مردم سال ها است تلاش می‌کنند تا از درون حکومت، اصلاح های اساسی در راستای منافع مردم و اسلام راستین را رقم بزنند اما متاسفانه نظام ثابت کرد که اصلاح ناپذیر است. از طرفی مخالف تقلید کامل از غرب هم هستم چون بسیاری از رفتارهای آنان برخلاف روح معنوی انسانیست. البته باید از دست آوردهای آنان کمال استفاده را برد و با آنها رابطه ای متعادل و مطابق منافع مردم داشت. در انتها ممنون می‌شوم جناب طاهرزاده گرامی، نظرات مرا مو به مو نقد کنید تا ان شاءلله در مسیر انصاف قرار داشته باشد. چون از خداوند منان خواستم کمکم کند تا تصمیم درست را بگیرم و در ذهنم خطور کرد که به شما پیام بدم. خدایا همه مارا به راه راست هدایت فرما. و همینطور همه گمراهان وظالمین را هدایت کن، هدایت کن، هدایت کن و اگر هدایت نشدند آنها و تخمشان را از روی هستی برای همیشه نیست و نابود کن به برکت اسم اعظمت یا رب العالمین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این بحث،‌بحث مفصلی است. عرایضی در کانال «ندای اندیشه» داشته‌ام که خوب است سری به آن کانال در این رابطه بزنید. https://eitaa.com/nedayeandishe/155 موفق باشید:

نمایش چاپی