بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: امام خمینی(ره)، انقلاب اسلامی، تمدن اسلامی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
40979
متن پرسش

سلام علیکم و رحمه الله: استاد در ذیل پیام دکتر داوری به برگزارکنندگان مراسم رونمایی از کتاب «روایت رضا» را به عرضتان می‌رسانم و در ادامه با چند نکته و سوال مصدع اوقات شریفتان خواهم شد: «از دوستان و همکاران عزیر که به نظر من در باب شأن تاریخی-اخلاقی توسعه نیافتگی توجه کرده اند بسیار ممنونم. اولین باراستادان عزيز دکتر صافیان، و دکتر رناني بنوشته من درباب توسعه نيافتگي عنايت کردند و آقاي دكتر سامع گزارش بسيارخوب از آن فراهم آوردند. به نظر من توسعه نیافتگی نبود توسعه نيست بيرون افتادن از تاریخ و بي پناه شدن است. وقتی یک دوران تاریخی مثل تجدد استعداد جهانی شدن دارد و در سراسر جهان گسترش می یابد شيوه زندگي تغيير مي كند و ممكن است رشته ارتباط با گذشته و فرهنگ قديم سست شود بي آنكه بضرورت پيوند تاريخي استواري با عهد جديد برقرار شده باشد. دراين صورت شايد وضع خاصی پیدا شود که دیگر نه با قدیم نسبت استواردارد و نه راهی به سوی آینده. مطلب توسعه در سالهاي دهه شصت قرن بيست عنوان شد و در همان سال ها بود که کتابی درباره توسعه در سلسله انتشارات موسسه تحقیقات اجتماعی به چاپ رسید و من نیز آن را خواندم و از آن زمان به مسئله توسعه علاقه پیدا کردم. اسم نویسنده را فراموش کرده ام. مترجمش آفاي دکتر هوشنگ نهاوندی بود. از آن پس گهگاه سری به مقالات و مباحث توسعه می زدم ولی قضیه وقتی در نظرم اهمیت پیدا کرد که متوجه شدم كه زندگي ما نه جديد است نه قديم يا ديگرمثل قديم نيست اما متجدد هم نشده و حتي گروههاي بانفوذي با تجدد بشدت مخالفند. دراين وضع راه توسعه دشوار مي شود. البته همه مناطق و كشورهاي توسعه  نيافته دچار جنگ  قديم و جديد نيستند وجه مشترك كشورهاي توسعه نيافته اينست كه در ظاهر بزبان تجدد حرف مي زنند و به رسم تجدد عمل مي كنند اما از اساس و گاهي از معني گفتار و كردار خود بدرستي خبرندارند گويي در وطن خويش غريبند و اين چيزي بيش از نبود توسعه است. نام اين وضع توسعه نيافتگي است. توسعه نیافتگی یک حادثه عادی نیست، گم شدن در بيابان فناست. توجه باين معني براي من در پی یک اشتباه پیش آمد. من که اندکی با آرا فیلسوفان معاصر آشنا بودم می دیدم که بیشتر سخنشان در نقد تجدد است و از پایان آن و حتی از مرگ سوژه و انسان می گویند. کسی که با چنین سخنانی مأنوس باشد قهرا در انتظار بیرون شدن از این وضع و گشایش عهد دیگر است. ما معمولا حتی اگر اهل فلسفه باشيم ممكن است تعبيرها و اصطلاحات فلسفه را به معنایی که در کوچه و بازار دارد، دریابیم. من هم پایان دوره تجدد را ملازم با آغاز قریب الوقوع عهدی دیگر دریافتم و وقتی انقلاب ۵۷ اوج گرفت، پنداشتم که جهان در آستانه عهد تازه ای قرار دارد و فردایی می آید که با خود معنويت و صلح و صلاح و آزادی و دوستی می آورد. دو سه سالی در این انتظار بودم و انتظار خود را در نوشته هایم اظهار می کردم. در این زمان به نقد تجدد و وضع علم در کشور نیز بی توجه نبودم. اما متاسفانه غافل بودم که در میان ما نقد هنوز جایگاهی ندارد و غالبا به معنی مخالفت و رد و انکار درک می شود. من تجدد و وضع علم را نقد می کردم کسانی این نقد را مخالفت تلقی کردند و به من عنوان علم ستیز و غرب ستیز دادند. شاید لحن و فحوای سخن من نیز که تحت تاثیر جو انقلاب بود این دریافت را تا حدی موجه جلوه می داد. ولی برای من این مطلب روشن بود که علم و تاریخ چیزهایی نیستند که بتوان با آنها مخالفت کرد. از پیوستگی علم جدید با تجدد نیز بی خبر نبودم. صریح بگویم، مسئله مهم در نظر من وضع زمان و آینده جهان بود. البته خیلی زود دانستم که انتظار عهد تازه تاریخی هنوز زود است و بهتر است فکر کنیم که در کدام زمان به سر می بریم و به چه آینده ای می توانیم امید داشته باشیم. پس به هر سو نظر کردم، اما افق روشنی ندیدم و ندانستم که به کدام سو و به کجا باید رفت. به گذشته ایران هم فکر کردم و عظمت آن را تا حدودی دریافتم. اما خود و زمان خود را آشنای آن نیافتم. در آثار معاصران هم که نظر کردم آنها هم با گذشته جز از طریق آنچه شرق شناسان گزارش کرده اند نسبتی نداشتند. احساس کردم که ما میان آینده و گذشته سرگردانیم. گذشته و آینده هر دو مفاهیمی مبهم بودند و معمولا به مجموعه ای از حوادث و وقایع و دواعی و سوداها اطلاق می شدند. وقتی نه گذشته باشد و نه آینده اکنون هم معنی ندارد. جهان کنونی، جهان بی آینده است. در کشور ما از وقتی که تجدد آمد و دریافتیم که جامعه جدید جامعه غیر دینی است، قهرا در موضع دفاع از جامعه دینی قرار گرفتیم و از آینده غفلت کردیم. این وضع را می توان وضع بی زمانی و بی تاریخی خواند که در آن نه با عهد قدیم پیوند استوار داشتیم و نه عهد جدید را پذیرفتیم و چگونه می توانستیم به عهد قدیم پای بند باشیم که تجدد با این پیوند سازگاری نداشت. تجدد را هم چون عهد غیردینی بود، نمی خواستیم. در چنین وضعی گشایش راه توسعه دشوار می شود. از موانع تاریخی که بگذریم توسعه دو شرط عمده دارد؛ یکی اینکه حکومت اراده به توسعه داشته باشد و دیگر اینکه قدرت های جهانی مانع آن نشوند. در تاریخ دوره جدید مسابقه ای در کار نبوده است که کسانی پیش بروند و عده ای در راه بمانند. توسعه رو کردن به نظم علمی- تکنیکی و اقتصادی و مشارکت در کار جهان جدید است. سنگاپور و کره و چین که اکنون به جمع کشورهای توسعه یافته پیوسته اند در راه تجدد در مسابقه نبوده اند بلکه خود راه توسعه را پيش گرفتند. توجه به این نکات دشواری گشایش راه توسعه و پیمودن آن را آشکار کرد. پس از شرایط سیاسی توسعه غافل نبودم و می دانستم که حتی اگر در کشور مقتضای توسعه موجود باشد مانع بزرگی سر راه آن قرار دارد. آمریکا نشان داده است كه با توسعه ايران مخالف است و بعضی مقام های آن كشور به صراحت گفته اند که ایران نباید به یک کشور قدرتمند تبدیل شود. در چنین شرایطی اندیشیدن به توسعه و تدوین برنامه آن آسان نیست. کار من هم اگر می خواستم به توسعه نظر کنم این بود که به وضع زمان و شرایط تاریخي آن بينديشم و جایگاه توسعه را در آن بیابم. من کاری به کشورهایی چون سودان و آنگولا و ونزوئلا و … ندارم. در کشور خودمان توسعه نیافتگی را ماندن میان قدیم و جدید و نه این بودن و نه آن بودن دیدم و فکر کردم که شاید این مشکل با رجوع به فرهنگ ایران و با نظر به آینده به نحوی رفع شود و اتصالی میان قدیم و جدید به وجود آید. در نظر من توسعه تقلید صرف تجدد و روگرفت رسم و راه زندگی غربی نیست. بلكه در وهله اول به خصوص که این روگرفت پیش از این انجام شده است. توسعه ای که ما به آن نیاز داریم، بیرون آمدن کارها از پریشانی  و سامان یافتن آنها و درک امکان ها و تشخیص اولویت های اخلاقي و سياسي و فرهنگی و فايق آمدن بر ميل زمانه به انحطاط است. واين مقصود باغالب آمدن بر وضع جدایی میان قدیم و جدید و ایجاد پیوستگی میان آنها  ميسرمي شود. توسعه نیافتگی وضعي در شان انسان نيست. اين وضع بی آنکه از مزایای جهان توسعه یافته بهره داشته باشد از همه عیب های آن نصیب وافر دارد، چنانکه هوایش از هوای همه کشورهای توسعه یافته آلوده تر است و ملالش از ملال سراسر جهان مدرن طاقت فرساتر. تکرار می کنم راه توسعه در کشور ما دشواری ها دارد. از دشواری تاریخی- فرهنگی که بگذریم برای ورود در راه توسعه لازم است که مقتضی موجود و مانع مفقود باشد و اكنون هیچ‌یک از این دو شرط موجود نیست. البته من نمی توانستم و نمی خواستم در مسایل فنی و اقتصادی توسعه وارد شوم و به چیزی اندیشیدم که مقدم بر مسایل فنی و اقتصادی است.  این را هم می دانم که توسعه شاني از تجدد است. پیش از آنکه مسئله توسعه مطرح شود، کشورها به توسعه یافته و توسعه نیافته تقسیم نمی شدند و این تقسیم وجه و معنایی هم نداشت. ژاپن و اروپای غربی و آمریکای شمالی وقتی متصف به صفت توسعه یافته شدند که بعضی اقتصاددانان اروپايي مطلب توسعه را پیش آوردند. طراحان توسعه در طرح خود فکر می کردند چه چیز باید توسعه یابد؟ نظر آنها این بود که آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین راهی را که اروپا در  اقتصاد پیموده است پیش گیرند تا در زندگی مردم بهبودی پدید آید. آنها از توسعه بیشتر توسعه  اقتصادی را مراد می کردند، هر چند که توسعه نمی تواند به اقتصاد و سیاست محدود باشد. و نكته بسيار مهم اينكه اروپا راه تجددش را از اقتصاد آغاز نكرد بلكه به جستجوي سوابق تاريخي و درك آغاز تاريخ  خود برامد و عجب نيست كه اين آغاز را در يونان يافت. كتاب ثروت ملل آدام اسميت وقتي نوشته شد كه شاعران و نويسندگان و فيلسوفان آغاز دوره جديد آثار بزرگي پديدآورده بودند. در مباحث توسعه معمولا باين شان مهم دنياي جديد توجه نمي شود و اگر هم بشود شايد بگویند مگر يونان چه اهميت دارد؟ باغ تجدد هرطور ساخته شده باشد بما مربوط نيست ما ميوه آن را مى خواهيم و به درس آموزگار بزرگمان سعدي چندان توجه نكنند كه: «تنگ چشمان نظربه ميوه كنند / ما تماشاكنان بستانيم / هرچه گفتيم جزحكايت دوست / در همه عمر ازآن پشيمانيم» عيب بزرگ توسعه نيافتگي اينست كه چشمش پيوسته و همواره به ميوه است. با اين نگاه خوب و بد و زيبا و زشت و فضيلت و رذيلت با هم خلط مى شوند و هركاري مباح مي شود و همه هرچه و هر كار بتوانند و بخواهند مي كنند و مشكلات روزبروز بيشترمي شود و هيچكس حتي اگر قصد اصلاح داشته باشد از عهده رفع كوچك ترين آنها هم برنمي ايد. سخن كوتاه كنم توسعه و توسعه نيافتگى به جهان جديد تعلق دارد. جهان هاي قديم نه توسعه يافته بودند نه توسعه نيافته و هر جهاني براه خود مي رفت و خرد خاص خود را داشت. اكنون دو وضع وجود دارد: توسعه يافتگي و توسعه نيافتگي كه اين يك وضع بدي است كه با درك و فهم وضع جهان و شرايط و امكانهاي زمان بيگانه است و از آن بيرون بايد رفت كه متاسفانه راه بيرون رفتن را به آساني نمي توان يافت اما اگر راه پيدا شود پيمودنش چندان دشوارنيست.  من به گشايش اين راه فكر كرده ام و اين مساله اي بززگ و كاري صعب است. پيداست كه اگرچيزي درباب بزرگ ترين مساله و مشكل زمان گفته و نوشته شود نارسايي ها و نقصهاي بسياردارد اميدوارم همكاران عزيزسخن مرا نقد كنند و بعضي  از نقصها و نارسايي هاي آن را نشان دهند. ازهمه بزرگواران سپاسگزارم و حسرت مى خورم كه نمى توانم در مجلس حاضرشوم  و سخن دوستان اهل سخن را بشنوم.                                                                                رضا داوري اردكاني دي ماه ١٤٠٤» ۱. ایشان صراحتا انتظار، جهت پایان تاریخ تجدد و شروع عهدی دگر با وقوع انقلاب اسلامی را اشتباه خود عنوان می‌کنند. ۲. بعد می‌فرمایند توسعه با فرهنگ تجدد بدست می آید و چون ما جامعه ای دینی بودیم تجدد را که ماهیتی ضد دینی دارد پس زدیم و به آینده متجدد پشت کردیم و بدینسان راه توسعه را بستیم. ۳. نکته دیگر این که اراده توسعه توسط دولت را از شروط آن می‌دانند و این نکته به ضمیمه حمایت و دلیل حمایت ایشان از پزشکیان در انتخابات قبل، این نکته را به ذهن متبادر می‌کند که ایشان یک دولت انقلابی را مانع توسعه می‌دانند. ۴. می فرمایند توسعه نیافتگی وضعی در شان انسان نیست که به نظر مطلب صحیحی است، در ادامه می‌فرمایند توسعه یافتگی صرفا برچیدن میوه های تجدد نیست بلکه از ریشه (تفکر و فرهنگ) متجدد شدن باعث بدست آوردن آن می‌شود همانگونه که اروپا به تفکر یونان رجوع کرد ۵. و در پایان هم ابراز ناامیدی می‌کنند از یافتن راه ورود به مسیر توسعه آیا این برداشت‌های بنده از صحبت‌های ایشان صحیح است؟ به واقع آیا جهت توسعه یافتگی راهی جز «از بن دندان متجدد شدن» نیست؟ آیا نمی‌شود در عین ریشه داشتن در سنت و بوستان قدیم، با سپردن امور به دست افراد با کفایت توسعه یافته شد؟ آیا نمی‌شود با توکل به قادر عزیز مطلق و انجام وظیفه خالصانه، موانع خارجی توسعه را خنثی کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه می‌فرمایید که در این پیام نکات بسیار دقیقی مطرح فرموده‌اند که روی جمله جملۀ آن می‌توان مباحثی را مطرح کرد و مثل همیشه، نگفته‌های استاد دکتر داوری در این متن بیش از گفته‌های ایشان است و حقیقتاً توسعه‌ای که ایشان روی آن تأکید می‌فرمایند همچنان‌که خود ایشان متذکر می‌شوند؛ توسعه‌ای نیست که جهان غرب در اکنونِ خود در آن حاضر است که در اثر آن گرفتار بی‌آیندگی شده است. 
به حضور تاریخی خودمان فکر کنیم که از طرفی شهید رجایی و شهید رئیسی داشتیم با عزمی به سوی توسعه ولی با تعهدی انسانی. و از طرف دیگر به آقای هاشمی و خاتمی فکر کنیم که آرزوی توسعه به روش غربی را داشتند و امروز ما با اداراتی روبرو هستیم که نسبت به مردم و کشور، هیچ احساس تعهدی ندارند. و به غرب فکر کنیم که به گفتۀ استاد دکتر شریعتمداری؛ حال که نتوانستند نظام اداری خود را بر اساس تعهدی انسانی اداره کنند، با شرطی‌کردنِ افراد، انسان‌ها را تبدیل به رُبات کردند و در نتیجه نیهیلیسم به بار آمد. و این‌جا است که می‌توان در رابطه با فرهنگِ دانش‌بنیان، آری! فرهنگ دانش‌بنیان فکر کرد که این، اول کلام است و حضور در جهانی که جهان بین دو جهان است. بنده برداشت رفقا را از سخنان دکتر داوری در کتاب مورد بحث با توجه به آشنایی که با نگاه آقای دکتر صافیان دارم، کافی نمی‌دانم از آن جهت که آقای دکتر صافیان با همۀ ارادتی که بنده به حُسنِ نظر ایشان دارم، صراحتاً همین حضور در تاریخ جهان غرب را لامحاله می‌پذیرند. در حالی‌که می‌توان در عین حضور در نظم جدید به انسانی فکر کرد که مدّ نظر جناب هایدگر می‌باشد. که باز باید گفت: این اول کلام است بخصوص که همچنان‌که آقای دکتر داوری تأکید دارند کسی نمی‌تواند در تفکر مرید کسی باشد. موفق باشید    
 

40968
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. با عرض سلام و ادب خدمت استاد ارجمند:

با خواندن نظرات کاربران که برخی واقعاً از سر صدق و دلسوزی به مشکلات کنونی کشورمان اشاره می کنند و برخی هم در راه حل این مشکلات با ابراز ناامیدی بن بست می‌بینند، این حقیر خواستم سؤالی مطرح کرده باشم باشد که این عزیزان با نظر به آن بتوانند بر فضای ناامیدی کنونی آسان تر غلبه کنند.‌ شاید این حقیر هم جزو کسانی باشم که اگر بخواهم از مشکلات، ناکارایی ها، بی مسئولیتی ها و ترک فعل ها بگویم به غیر از نالیدن و آه کشیدن چیزی عاید کسی نشود.‌ ولی علت چشم امید داشتن آزادگان جهان به این انقلاب با این همه مشکلات پشت سر و چالش ها و دغدغه های پیش رو را در چه باید جستجو کرد؟ چرا تصور جهان بدون انقلاب اسلامی ایران و جهان بدون وجود رهبر انقلاب برایمان سخت است؟ حتی در داخل کشورمان آن فرد مومن انقلابی که به کارایی نظام تردید دارد و نسبت به حل کردن مشکلات ناامید شده، به جای آنکه در دل خود آرزوی زیر سلطه صهیونیسم و استکبار جهانی رفتن را بپروراند، در دل آرزو می کند که ای کاش این انقلاب این مشکلات را نداشت و یا می توانست مشکلات را پشت سر بگذارد و از آنها عبور کند‌. اینکه چرا آزادگان جهان به اینکه زیر سلطه صهیونیسمی بروند که حتی همه ابزارهای مادی دنیای کنونی را در دست دارد، امیدی ندارند و آن را راه حلی برای بشریت نمی دانند!؟ آیا این به خودی خود از این حقیقت پرده بر نمی‌دارد که راه تمدن استکباری غرب تسلیم شده در برابر صهیونیسم راهی باطل است و بشریت نمی تواند به راه باطل امید داشته باشد و به آن دل ببندد؟ آیا علت غیر از این است که آن راه به سوی ظلمات است و به سرنوشت ظلمانی محکوم و پا نهادن در آن راه سردرگمی، پوچی و بی معنایی را در زندگی به دنبال دارد؟ و اینکه آزادگان و مظلومان جهان با وجود همه انزوایی که جهان استکبار می‌خواهد بر ایران تحمیل کند باز چشم امید به ندای حق رهبر انقلاب و غلبه ایران بر استکبار دوخته اند، پرده از این حقیقت بر نمی‌دارد که راه انقلاب راه حق است و راه حق به سوی نور است و منتهی می شود به نور ‌و امید بشریت همواره رسیدن به نور است و پا نهادن در راه آن دلگرمی و معنابخش زندگی راهیان نور؟ التماس دعا استاد گرامی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه خوب متوجۀ تاریخی هستید که با انقلاب اسلامی در مقابل تاریخ رو به افول فرهنگ استکباری مدرنیته به میان آمده و معلوم است که با تنگناهای فراوانی روبه‌رو هست، چه از داخل و چه از خارج. مهم آن است که متوجه جایگاه آن تنگناها باشیم حتی تنگناهایی که طرفداران به ظاهر انقلابی دانسته و یا نادانسته ایجاد می‌کنند و ایجاد کرده‌اند و بدانیم در هر حال همۀ آن تنگناها، مهمان‌های ناخوانده هستند و این است بصیرت تاریخی، امری که رهبر معظم انقلاب متوجۀ آن و با نظر به آینده هستند و به همین جهت در سخنانی که با مداحان داشتند، واژۀ «تدریج» را به کار بردند و فرمودند: «من به شما عرض کنم به توفیق الهی، جمهوری اسلامی در حال پیشرفت است. کمبود زیاد داریم؛ ... امّا کشور دارد جلو می‌رود، ‌دارد پیش می‌رود. ملّت ایران دارند روزبه‌روز برای اسلام آبرو درست می‌کنند، نشان می‌دهند که اسلام یعنی ایستادگی، اسلام یعنی قدرت، اسلام یعنی صدق و صفا، اسلام یعنی خیرخواهی و عدالت‌خواهی؛ این‌ها را ملّت ایران دارند به تدریج نشان می‌دهند. البتّه تحوّلات بزرگ در یک کشور به چشم نمی‌آید، چون تدریجی است، چون طولانی‌مدّت است ــ کوتاه‌مدّت نیست و در یک لحظه انجام نمی‌گیرد تا انسان ببیند؛ به تدریج انجام می‌گیردــ امّا من می‌خواهم عرض بکنم به توفیق الهی به تدریج جامعه پیشرفت می‌کند.» موفق باشید

40962
متن پرسش

بسیار اندیشه ورز و پیداست دورانمون که منطبق به زمان موسی علیه السلام و کربلا و سقیفهء حضرت زهرا سلام الله! تنگنای کربلا آنقدر زیاد بود که از میان میلیون ها انسان در زمین فقط ۷۲ نفر پیوستند و از بین هزاران لشکریان خط مقدم دشمن فقط یک نفر حُر شد آنقدر که تنگنا بود! عده ای با سنگ و شمشیر می‌زدند و گریه می‌کردند که نباید بزنند اما نمی‌توانستند نزنند و عده ای گول خوردن و میزان زیادی خواب غفلت را به سود و زیان خود در دنیا برگزیدند و همه تاریخ و حق را نادیده گرفتند زیرا همواره انتخابشان راحتی ها بود. آنها می‌ترسیدند انتخاب های درست را داشته باشند و از خود بگذرند. احاطه ای که ما را در بر گرفته و معنی کرده تاریخ ماست! این دنیا تکرار قصه هاست به آدمیان، موهبت حیات در هستی عطا شد تا در هزاران آزمون خود یافتن، خود را یکی پس از دیگری پشت سر بگذارند و پیش روند تا به صراط حق برسند پس این دنیا گورستان قصه هاست و غرب کافر، از ما بعنوان حرکت به سوی پوچی استفاده کرد. وقت آخرین بازیه! یه بازیه خطرناک با بالاترین میزان امتحان و ریسک: بقای بحق یا انقراض؛ این بازی همونحایی که شروع شد تموم میشه در دنیایی مثل یک هزارتو که امتحان میکنه ما کی هستیم که آشکار میکنه ما قراره چی بشیم. آخرین چرخه گراداگرد پیچ شاید این بار ما خودمونو آزاد کنیم زیرا گشوده تر از انقلاب اسلامی در تنها تاریخ محیط وجود نداره. انقلاب اسلامی حرکت ابراهیم و موسی و اهل بیت نبی است در انقلاب حضرت علی و زهرا حسن و حسین و همه چهارده معصوم علیه السلام همان راهشان را حاضر کردند و مهدی همچنان غایب است زیرا که هنوز ایشان منتظر خود است. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: و با نظر به همین انقلاب است که فردایِ انسان‌ها هرچه بیشتر به سوی انسانیت است و به خوبی روشن است که طریقت حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه‌» از فتوحات آخرالزمانی ایشان و درک حضور نهایی انسان آخرالزمانی ریشه گرفته، طریقتی با گذار از مدرنیتۀ خودبنیادِ بشر جدید و از این جهت شخصیت حضرت امام تعلّق به آخرالزمان داشت و این غیر شهودی است که بعضی از اهل سلوک به عنوان شهودات فردی در آن متوقف هستند و لذا جلال و جمال در وجود امام به نحوی تجلی کرده بود که ایشان آخرالزمان را به نحو تفصیلی می‌شناختند، امری که تنها خودآگاهیِ تاریخیِ متفکران اُنسی  می‌توانند از آن آگاهی داشته باشند و با توجه به این امر اگر به کربلا رجوع شود، کربلا را در تاریخ خود حاضر کرده‌ایم و در اکنون خود در کربلا حاضر شده‌ایم. آیا با توجه به این امر می‌توان به یگانگی «زندگی» و «مقاومت» اندیشه کرد؟ موفق باشید

40957
متن پرسش

سلام و احترام: با آرزوی سلامتی. در شرایطی که هیچ کس اوضاع مملکت را گردن نمی گیره و انگار همه چیز به حال خود رها شده و توکلت علی الله جلو میره وظیفه مردم مخصوصاً مومنین دغدغه مند چیه؟ چکار میتونیم بکنیم؟ یقه کی را باید بگیریم؟ از کی و کجا مطالبه کنیم؟ دولت که میگه من بلد نیستم و نمیتونم و نمیشه. مجلس هم که هنر کرده بعد این همه وقت تذکر داده که کابینه باید ترمیم بشود! رهبری هم که شاید درگیر خنثی کردن توطئه‌های خارجی و برهم زدن نقشه دشمنان هستند و هر از گاهی هم که میان و صحبتی می کنند گویی اوضاع مملکت را نمی‌بینند و یا صلاح نمی دانند وارد بشن. بالاخره مسبب این اوضاع اقتصادی و فرهنگی و... کی و کجاست؟ این مردم به کی باید پناه ببرند؟ به کی اعتراض کنند، به کجا گلایه و مطالبه کنند؟ بخزیم در خانه هایمان فقط دعا و تضرع کنیم؟ ببخشید این را عرض می کنم حمل بر بی ادبی نباشه. اینکه حضرت آقا و جمهوری اسلامی نظر به آینده ای ورای زمانه کنونی دارند و راه متفاوتی را پیش چشم ملت های منطقه و بلکه بشریت گشوده اند درست، اما این دلیل نمی‌شود که چشمان خود را ببندیم و اکنون خود را نبینیم و صرفا با نظر به آینده ای متعالی دلخوش باشیم. چه کسی تضمین داده که جمهوری اسلامی با ادامه روند کنونی دچار فروپاشی درونی نشه؟ کما اینکه همین الان هم در برخی از ارزش ها و آرمان های خودش در حال استحاله شدن است. به بعد از جمهوری اسلامی بخاطر بی عملی خودمان فکر کرده ایم؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که ما باید ضعف‌های پیش‌آمده را بازخوانی کنیم؛ حرفی در آن نیست. سال‌ها پیش با شروع دولت آقای هاشمی بحثِ «چه شد که کار به قتل امام حسین «علیه‌السلام» کشیده شد» با مخاطبان در میان گذاشته شد. در آن‌جا پیش‌بینیِ این امور به میان آمد. ولی با این‌همه متوجه باشیم که معدۀ انقلاب، سالم است و غذاهایی که جریان‌های غرب‌زده در آن می‌ریزند، بدنۀ انقلاب را مسموم نمی‌کند و معدۀ انقلاب آن‌ها را به بیرون استفراغ می‌کند. این امری است که اگر کسی متوجۀ جایگاه تاریخی انقلاب بشود، نسبت به مسائل پیش‌آمده مأیوس نمی‌گردد و در این رابطه شواهد به خودآمدنِ انقلاب را ملاحظه می‌کنید و این یعنی آن جریان‌ها نمی‌توانند با سرکوبی مردم، مردم را مجبور به سکوت کنند و اتفاقاً رهبر معظم انقلاب عامل بزرگی می‌باشند در مقابله با استحاله‌ای که جریان‌های لیبرال به دنبال آن هستند. موفق باشید        

40952
متن پرسش

سلام علیک استاد بزرگوار: در باب خداشناسی و نسبت آن با جریان غزه و حوادث آخر الزمانی شاید بتوان گفت که بسیاری از مؤمنین دچار مشکل شک و تردید شده و ممکن است یکی از دلایلی که می‌گویند حفظ ایمان در آخر الزمان مشکل است همین مسائل باشد که انسان‌ها بین برداشت و درکی که از خدا دارند و حوادث پیش آمده نمی‌توانند تحلیل دینی درستی داشته آن را حضم کنند و به اصطلاح پدیدار شناسی آنها با حقیقت پدیده که خداوند باشد جور در نمی آید. خود بنده فکر می‌کنم در درکی که از خدا داشتم تا حدی باید تجدید نظر کرده و او را حقیقتی نامحدود به گستردگی همه جهان هستی بدانم که بر اساس اسما و صفات و سنن و قوانین خود عمل کرده و گاهی برای اهدافی بالاتر مظلومیت و زجر و شکنجه یک قوم را نادیده می‌گیرد. و عجله ای در انتقام ندارد بر خلاف بینش ما که متوقع و خواستار رخدادی بزرگ از بابت این ظلم‌ها هستیم در هر صورت جا دارد یکی از موضوعات دروس شما همین مطلب باشد که باعث نفوذ شیطان و شک در خیلی‌ها شده هرچند به زبان نمی آورند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکتۀ بسیار حساسی است اگر جناب شیخ بهائی فرمود: «رنج راحت دان، چو شد مطلب بزرگ» به همین صحنه‌ها نظر داشته است. کافی است متوجۀ نقشۀ یهود برای کلّ عالَم باشیم که بنا داشته به عنوان قوم برگزیده، همۀ جهان را بردۀ خود کند و در این راستا از همۀ جهات، خود را مجهز کرده از جهت رسانه و تکنیک تا حتی پروندۀ «جفری اپستین» که تقریباً همۀ سران و رئیس جمهورهای آمریکا از دمکرات تا جمهوری خواه را برایشان پروندۀ فساد واقعی ساخته تا همه در اختیار جریان یهود با جلوۀ صهیون باشند. حال این مردم غزه هستند که با الهام از روحیۀ انقلاب اسلامی بنا دارند این نقشۀ آخرالزمانی آن‌ها را خنثی کنند و حماس با روحیۀ شهید یحیی سنوار به خوبی می‌داند این مهم، به عهدۀ آن‌ها گذاشته شده که اتفاقاً در سرزمین به اصطلاح موعود باید کار جریان صهیون را خنثی کنند و جهان را از شرّ آن‌ها نجات دهند. کافی است متوجۀ این سنت اصیل نظام الهی باشیم که: «مظلومیت، بیداری می‌آفریند و مظلومیت گسترده، بیداریِ گسترده می‌آفریند». آیا این قاعده را در بیداری امروز در مردم جهان ملاحظه نمی‌کنید؟ امری که یهود در جلوۀ صهیون از آن غافل بود و هنوز هم از آن غافل است ولی ما باید سخت متوجه باشیم آری! «رنج راحت شد چو شد مطلب بزرگ». این امری بود که ما در رابطه با انقلاب اسلامی ایران تجربه کردیم و حال در حالِ وقوع در جهان می‌باشد. موفق باشید  

40905
متن پرسش

سلام: خیلی اتفاقی در هفته اخیر پس از جلسه شنبه که فرمودید ایران نه چین شرق است و نه غرب با یک داستان از یک نویسنده مشهور غربی که در جنگ جهانی اسیر ژاپنی ها شده و برای بریتانیا می‌جنگیده روبرو شدم! نویسنده ای به نام کلیول. یک رمان بسیار پر فروش به نام شوگان مینویسه و ژاپن رو مظهر نظم و فلسفه ای عمیق از یک تمدن منظم درک میکنه و یک شخصیت خیالی با توجه به چندین شخصیت تاریخی ژاپنی بر اساس یک واقعه تاریخی در ژاپن به بررسی شرق و غرب می‌پردازد و غرب رو بی فرهنگ اما جلوه گر و بی نظم و وحشی اما زورمند بیان میکنه و شخصیت بانو ماریکوی ژاپنی رو یک زن بسیار بزرگ شبیه که کاری بزرگ شبیه بانوان شیعی تاریخی درک میکنه! و حقیقتا بنده مبهوت آن زن شدم رمان بسیار زیباست. جالبه بدونید نویسنده آقای کلیول در اوایل انقلاب اسلامی مدت زیادی رو به ایران سفر می‌کنه در زمان جنگ و انقلاب و اینجا مستقر میشه تا درکی از ایران انقلابی پیدا کنه اما هرچه تلاش می‌کنه نمیتونه انقلاب اسلامی ایران رو درک کنه و در نهایت در رمان ایران محورش به اسم ویارل ایران رو آشفته و غیر قابل درک می‌فهمه و غرب رو فقط درک می‌کنه و کلیت میگه اینجا جای غربی ها نیست و نمی‌توانند و باید رهایش کنن. جالبه از بعد از این رمان این نویسنده افول جدی میکنه و سردرگم میشه تا مرگش. تقریبا هیچ رمان نویس مشهور غربی نتوانسته انقلاب اسلامی رو دست یافتی و قابل ادراک ببینه! انقلاب اسلامی همیشه در دور دست ها و تحقق نیافته ها بوده و هرگز به ظهور زندگی منجر نشده مگر توسط مجاهدان بزرگی مثل حاج قاسم که ایشان هم در گیر مبارزه و شدن بوده و با شهادتش تونسته برسه اما نتونسته در زندگیش نه غربی و نه شرقی باشه بلکه بعنوان آرزویی دور که با شهادت در آن مستقر میشه و البته رفتارهایی از حاج قاسم سر می‌زند که در ظاهر یا اسلام غربی است یا نوعی شکل مدرن دارد اما نمی‌توان آنگونه که قابل دست یابی است ایران انقلاب اسلامی را در زندگی روزمره آن بعنوان زیستی ملموس و راحت یافت همواره استقامت و مبارزه. با اینحال پیشنهاد می‌کنم رمان شوگان را مطالعه بفرمایید یا مینی سریالی که در سال ۲۰۲۴ از آن رمان ساخته شده را ببینید که بنده با شخصیت بانو ماریکو ذره ذره عقلم متجعب شد و چقدر زیبا با ایجاد میدان زنانگی ای در جنگ مردانه جنگ بزرگ را به پیروزی قطعی تاریخی رساند. عجیب است. ان شاءالله موفق باشید آرزوی من تحقق زندگی انقلاب اسلامی است بطوری که بشود هزاران رمان ملموس از آن بخاطر بودنش، نوشته شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که مطرح کرده‌اند که غرب جهانی بی‌فرهنگ اما جلوه‌گر و بی‌نظم و وحشی و زورمند می‌باشد و نمونۀ آن را در دفاع از اسرائیل در مقابل مردم مظلوم غزه دیدیم و این‌که انقلاب اسلامی راهی است به سوی عبور از این غرب، که هنوز در دوردست‌ها می‌باشد؛ سخن درستی است و در همین رابطه مقام معظم رهبری فرمودند: «به توفیق الهی جمهوری اسلامی در حال پیشرفت است. کمبود زیاد داریم؛ ... امّا کشور دارد جلو می‌رود، ‌دارد پیش می‌رود. ملّت ایران دارند روزبه‌روز برای اسلام آبرو درست می‌کنند، نشان می‌دهند که اسلام یعنی ایستادگی، اسلام یعنی قدرت، اسلام یعنی صدق و صفا، اسلام یعنی خیرخواهی و عدالت‌خواهی؛ اینها را ملّت ایران دارند بتدریج نشان می‌دهند. البتّه تحوّلات بزرگ در یک کشور به چشم نمی‌آید، چون تدریجی است، چون طولانی‌مدّت است ــ کوتاه‌مدّت نیست و در یک لحظه انجام نمی‌گیرد تا انسان ببیند؛ بتدریج انجام می‌گیرد ــ امّا من می‌خواهم عرض بکنم به توفیق الهی بتدریج جامعه پیشرفت می‌کند.» موفق باشید. 

40895
متن پرسش

سلام و عرض ارادت؛ به اینجا رسیده‌ام که با این همه وسعتی که در این منِ خود و در جهان می‌بینم من چه کار باید بکنم؟ الان دانشجو هستم ولی خب چه باید بکنم؟ باید برای زندگیم چه برنامه‌ای داشته باشم؟ چه برنامه ای برای زندگی‌ام بایستی بچینم؟ دلم در تلاطم است حضوری ناب می‌خواهد در دِلِ حق‌ترین‌ها؛ در جایی که هستم درمانده‌تر از همه جا هستم؛ پر از چیزها هستم اما برای حرکت گویی پاهایم بر زمین چسبان است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری، ذیل اسلام و انقلاب اسلامی و رهنمودهای رهبر انقلاب عملا انسان در موقعیتی قرار می‌گیرد که نوعی راه در مقابلش گشوده می‌شود. راهی که دنیا و آخرت در آن جمع می‌گردد تا نه با حرص نسبت به  دنیا عمر خود را ضایع کند و نه با فرار از دنیا از زندگی محروم شود. موفق باشید

40890
متن پرسش

سلام استاد: ما درگیر یک جنگ همه جانبه هستیم. نظامی، اقتصادی، فرهنگی و در جنگ هم هم زدیم و هم خوردیم در جبهه فرهنگی، هم رویش داشته ایم هم ریزش همانطور که از نظر حجاب متاسفانه به مشکل خوردیم نظام غرب هم از دست نفوذ تفکر انقلاب کلافه شده، آیا میشه به این موضوع امید وار بود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! آری! تاریخی که با انگیزۀ توحیدی ذیل نبوت پیامبر خدا شروع می‌شود، آنچنان نیست که با تقابل تاریخ دیروزین، هرچند آن مقابله به جهت سابقه‌ای که دارد؛ قوی باشد، شکست بخورد و «بشّر الصّابرین» تذکر به آنانی است که حضور آن تاریخ را در آیندۀ پیش رو مدّ نظر دارند و با حمله و ستیزۀ جبهۀ استکباریِ دیروزین، خود را نمی‌بازند، زیرا به خوبی به فردای دیگری می‌اندیشند، فردایی که حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»  تا آن‌جا مدّ نظر قرار داد که فرمودند: «مگر بیش از این است که فرزندان عزیز اسلام ناب محمدی در سراسر جهان بر چوبه‌های‌دار می‌روند؟ مگر بیش از این است که زنان و فرزندان خردسال حزب الله در جهان به اسارت گرفته می‌شوند؟ بگذار دنیای پست مادیت با ما چنین کند ولی ما به وظیفه اسلامی خود عمل کنیم.» ملاحظه کنید آن مرد در دلِ تاریخی که آغازگرِ آن بوده است، تا کجاها را مدّ نظر داشته است و ما در مقابله با تاریخ استکبار برای حضور در تاریخ آخرالزمانیِ خود تا این‌جاها ایستاده‌ایم. تا در معنای حقیقی خود ایستاده باشیم.
آیا نمی‌توان گفت که ایران به عنوان  یک تاریخ با هویت خاص خرد خسروانی در جلوه فرهنگ تشیع، طوری به میدان آمده است که استکبار تحمل چنین ملتی را ندارد؟ آیا همین که بعد از حمله ترکیبی رژیم صهیون ایران منفعل نشد و به گفته آنان به کما نرفت و توانست مقابله کند، حکایت از  پیروزی ایران به حساب نمی‌آید تا ما معنای زندگی در این تاریخ را در تقابلی که با رژیم صهیون پیش آمده درک کنیم؟ موفق باشید        
 

40888
متن پرسش

استاد در تشخیص اینکه یک نفر استاد عرفان مناسب ما هست. یا نه ملاک چیست؟ مثلا اگر بین دو استاد مردد شدیم که یکی خیلی در دسترس و دیگری کمتر کدام بهتر است و اینکه مقام معرفتی کدام بالاتر است نمی دانیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر می‌آید ابتدا باید در این زمانه متوجۀ جملۀ مشهور آیت الله بهجت شد که فرموده‌اند: « علم تو استاد توست». و در این رابطه خوب است به جزوۀ «شرح مختصر دستورالعمل آیت الله بهجت (رحمة الله )» که روی سایت هست رجوع فرمایید. ۲. بعد از مطالعۀ کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» بهتر می‌توانید با همۀ این افراد در راستای تحقق چشم‌اندازِ توحیدی که نیاز دارید، ارتباط  داشته و بهره ببرید. موفق باشید

40885
متن پرسش

زهری که با ما داده چو قند است خوش است، لعنی که فرستاده چو پند است خوش است، هرچیز در این مسیر پیش تو گذاشت، چون دوست پسندیده پسند است خوش است. ۱۷ آذر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یعنی در بستر حضور تاریخی که با انقلاب اسلامی پیش آمده، متوجه باشیم هیچ حادثه‌ای بدون حکمت نیست حتی جنگ‌های تحمیلی. موفق باشید

40873
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: ما با گروهی از دوستان کتاب های ده نکته از معرفت النفس، چگونگی فعلیت یافتن باورهای دینی و برهان صدیقین رو کار کردیم. برای بحث بعدی خواهرا خیلی علاقه مند هستند وارد بحث انقلاب بشن. در این زمینه توصیه شما چی هست؟ با کدوم کتاب ادامه بدیم؟ ممنون.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب‌‌ «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» همراه با صوت آن و کتاب‌های «امام خمینی و خودآگاهی تاریخی» و «انقلاب اسلامی، باز گشت به عهد قدسی»  و «انقلاب اسلامی، برون‌رفت از عالَم غربی» و «انقلاب اسلامي و جهان گمشده»  که همه روی سایت هست. ان شاء الله می تواند مفید باشد. موفق باشید. 

40864
متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: تر ک فعل، بی تحرکی و خونسردی دستگاه قضایی باعث آزردگی بسیاری از مردم مومن و متدین و انقلابی است که باتوجه به آسیب‌های جدی که بعضی سیاستمداران غرب گرا و ساده لوح و شاید بعضا خائن به کشور می‌زنند و شکایاتی که از آقایان می‌شود ولی هیچ تحرکی از دستگاه قضایی دیده نمی‌شود مثلا نمایندگان مجلس طبق بعضی شنیده های موثق هشت مورد شکایت در مورد آقای روحانی از سالها پیش به دستگاه قضایی ارایه کرده‌اند ولی یک احضاریه هم در مورد ایشان اعمال نشده و همچنان با افکار سطحی خود که انسجام و وحدت ملی را به هم می‌زند یا در مورد آقای ظریف که در تبلیغات انتخاباتی دروغ کشتن مهسا امینی را با باتوم تکرار می‌کند ولی بابت شایعه پراکنی و تشویش اذهان عمومی بازخواست نمی‌شود با اینکه چندین پزشک متخصص خلاف آن را اثبات و اعلام کرده اند و الی مشا الله از این موارد زیاد است نظر جنابعالی چیست اگر حکمتی هست ما را هم مطلع کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عزم کلی دستگاه قضایی به خصوص جناب حجت الاسلام و مسلمین آقای اژه‌ای مثبت است. مشکل، نظام قضایی کشور ما و دیگر کشورهای جهان است که قاضی آنچنان استقلال دارد که به راحتی پروندۀ آقای انصاری را مختومه می‌کند. امید است که جوانان عدالت‌خواه با مطالبه‌گری‌های خود نگذارند کواکبیان‌ها با آن تهمت‌هایی که به نظام می‌زنند، از حکم قضایی فرار کنند. موفق باشید

40843
متن پرسش

سلام و عرض ادب: از بعد شکست سخت دشمن در جنگ ۱۲ روزه دشمن و رسانه های دشمن به سمت طراحی یک اغتشاش می روند برخی هم از داخل کشور صداهایی موافق جهت گیری دشمن از خود نشان می دهند حال یا غافلند یا از عمد این کار رو می کنند از آنجایی که دولت فعلی هم اصلاح طلب هست هر چند که ترسی از ناحیه رئیس جمهور محترم نیست ولی اطرافیان و مدیران ایشان بعضا افراطی هستند این ترس رو دارم که بخواهند با اغتشاش و مشکلات داخلی و بازی های اصلاح طلبانه به مخالفت با ولایت فقه بپردازند و خیال هایی داشته باشند. حتما از سخنان تاج زاده و حسن روحانی در این روزها مطلع هستید که هر کدام به نحوی در نقشه دشمن بازی می کنند احساس می‌کنم رهبری تنها هستند چرا کسی برای دفاع از رهبری این روزها در دهان این دشمنان و یاوه گویان نمی زند؟ من می‌ترسم خدایی نکرده مشکلی به وجود بیاورند. ای کاش رئیسی ها و حاج قاسم و مطهری ها و مصباح ها می بودند و کاری میکردن.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: الحمدلله که دشمنان این انقلاب در هر جایی که باشند از جاهل‌ترین انسان‌های جهان هستند. از آن جهت که متوجه نمی‌باشند تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده است با حضور نرم خود جهان را متأثر کرد تا به آینده‌ای بیندیشیم که رهبر معظم انقلاب به خوبی متوجۀ آن می‌باشند و می‌فرمایند: «جوانهای عزیز!... بدانید آینده‌ی این کشور و آینده‌ی ایران اسلامی از گذشته‌ی آن بمراتب بهتر و درخشان‌تر است. بدانید اگر ‌چنانچه با این روحیه‌ای که امروز شما دارید و نشان می‌دهید، این ملّت پیش برود و حرکت بکند، تردیدی نیست که در آینده‌ی ‌نه‌چندان دوری خواهد توانست به اوجی در دنیا برسد که در تعاملات جهانی، همیشه دست برتر را داشته باشد و بتواند مقاصد ‌خودش را پیش ببرد؛ این چیزی است که حتمی و قطعی است و در این تردیدی نیست، و شما جوانهای عزیز ان‌شاءالله این را به ‌چشم خودتان خواهید دید و آن روز تجربه خواهید کرد این پیشرفت عظیمی را که به برکت اسلام و به برکت انقلاب اسلامی در ‌کشور به وجود آمده است.»‌ بیانات در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان  1397/8/12  و باز به این سخن رهبر معظم انقلاب بیندیشید که می‌فرمایند: «مهم‌ترین راهبرد دشمن علیه جمهوری اسلامی جنگ نرم  است. .. چرا امروز جنگ نرم علیه ما این‌ قدر سخت است؟ علّت، این است که ما قوی شده‌ایم؛ ما قوی شده‌ایم. امروز جبهۀ حق از لحاظ زیرساخت‌‌ها، از لحاظ امکانات قوی شده. امروز چالش دشمن با جبهۀ حق آسان نیست، کار دشواری است؛ لذاست که به جنگ نرم متوسّل می‌شوند و همه‌ تلاش خودشان را می‌کنند که ذهنیّات را خراب کنند». آیا این دقیق‌ترین سخن این زمانه نیست؟ موفق باشید                

40842
متن پرسش

سلام خدمت استاد عزیز: خداوند در آیه شریفه ۱۱۲ آل عمران فرمودند که «یهودی‌ها هر جای دنیا که باشند، خفت‌ و خواری باید بر سرشان سایه‌افکن باشد؛ مگر اینکه مسلمان شوند یا پناهنده. .. و داغ بیچارگی بر پیشانی‌شان زده شده است.» اما اکنون ثروتمندترین افراد جهان یهودی اند. این آیه با واقعیت امروز چگونه جمع می شود؟ تشکر

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در مورد اکثر یهودیان به اعتبار آن‌که در مقابل وَحی الهی ایستادند که حکایت از آن دارد که عملاً کتاب مقدس خود را نیز زیر پا گذاشتند؛ می‌فرماید: «ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ ما ثُقِفُوا إِلاَّ بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كانُوا يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا يَعْتَدُونَ» هر جا يافت شوند، مهر ذلت بر آنان خورده است؛ مگر با ارتباط به خدا، (و تجديد نظر در روش ناپسند خود،) و(يا) با ارتباط با مردم (و وابستگى به اين و آن)؛ و به خشم خدا، گرفتار شده ‏اند؛ و مهر بيچارگى بر آنها زده شده؛ چرا كه آنها به آيات خدا، كفر مى‏ ورزيدند و پيامبران را بناحق مى ‏کشتند. اينها بخاطر آن است كه گناه كردند؛ و(به حقوق ديگران،) تجاوز مى‏ نمودند. و به همین جهت ملاحظه می‌کنید که حتی برای عبور از آن سرگردانی مجبور می‌شوند به زمین‌ها و کشور مردم فلسطین تجاوز کنند و سرگردانی غیر از ثروتمندی و چپاول ثروت بقیۀ انسان‌ها می‌باشد که این خود نوعی سقوط در انسانیت انسانی‌شان می‌باشد و ادامۀ نیست‌انگاری و نیهیلیسم، از آن جهت که «زندگی» غیر از «رفاه» می باشد. موفق باشید

40836
متن پرسش

سلام علیکم استاد: متن روزنامه وطن امروز درباره فصل تازه دینداری یه چارچوب خوبی از منظومه فکری شما رو به من داد با اینکه آثارتون رو مطالعه می‌کردم. حالا توی این موصوعاتی که اشاره شد. اینکه دینداری سنتی و روشنفکری دینی جوابگوی نسل جدید نیست و نیاز داریم به تفکر انقلاب اسلامی عهد ببندیم. بخوایم همین موضوع رو مبنایی توصیح بدیم چه آثاری بخونیم که پشتوانه های معرفتیش رو بفهمیم و بتونیم منتقل کنیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «بشر جدید و آیندۀ قدسی در پیش رو» می‌تواند نکاتی را در این رابطه با مخاطب در میان بگذارد و یا کتاب «انقلاب اسلامی و چگونگی تحقق آینده دینداری ما» با شرحی که جناب حاج آقا نجات‌بخش در آن ورود می‌کنند https://eitaa.com/soha_sima/5336 . مباحثی که در محرم امسال تحت عنوان «کربلا و عبور از دوگانگیِ زندگی و مقاومت» پیش آمد، ان شاءالله می‌تواند کمک کند.  https://lobolmizan.ir/sound/1670?mark=%DA%A9%D8%B1%D8%A8%D9%84%D8%A7%20%D9%88%20%D8%B9%D8%A8%D9%88%D8%B1  موفق باشید  

40828
متن پرسش

سلام استاد: نظرتون در مورد این نکته آقای فیاض بخش چیه ایشون قریب به مضمون می‌فرمایند تنها راه چاره برون رفت از تلبیس‌های شیطانی و مشکلاتی که ابالسه نه فقط برای انقلاب بلکه برای اصل اسلام در سراسر عالم چیدند توجه به اصل مسئله ولایت از منظری هست که علامه طباطبایی و امام امت (ره) برای ما چیدند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند جناب آقای فیاض‌بخش را حفظ کند که سخن بسیار درستی فرموده‌اند و در راستای حضور ذیل ولایت الهی باید در انقلاب اسلامی هم به عنوان حضور ذیل اراده و ولایت الهی حاضر شد وگرنه حتی اگر طرفدار انقلاب هم باشیم، بیشتر با انگیزه‌های سیاسی وارد شده‌ایم و نه انگیزه‌های الهی. موفق باشید

40806
متن پرسش

سلام علیکم: خدا میدونه با وجودم چقدر دلم به سازندگی تمدنی انقلاب اسلامی مسمم و امیدوار هستم. توانایی در انقلاب احساس میکنم که میتونه اونقدر متفاوت و کامل باشه که تقریباً همه دنیا ازین برتری شگفت زده بشن و نجات دهنده دنیا خواهد بود. متأسفم که از ابتدای انقلاب بیشتر افراد مسئول در مسائل مختلف موقعیت شغلی که خدمت از برای شایستگی و تلاش بوده رو بعنوان هدیه ای برای برتری جویی و استراحت استفاده کردند. متاسفم که تعداد بیشترین مسئولین و کم کارترین مسئولین دنیا را به اختلاف بسیار فاحش از هر کشوری داریم زیرا جایگاه شغلی رو هدیه گرفتند نه اینکه از خودسازی و لیاقت بدستش آورده باشن. اما از دل همین ظلم ها انقلاب اسلامی شروع کرده و امروز می‌بینم که امکان ساختن ایران اسلامی در وسعت حهانی بدست افراد شایسته و عاشق وجود داره. این فیلم از آیت الله مستجاب الدعواتی رو ببینید که چطور در آخر عمر روی تخت بیمارستان از خشکی آب زاینده رود گلایه میکنه و میگه ایران و اصفهان توانایی و برتری ذاتی داره و از اشتباه کاری مسئولینه که خشک شده. اینها نمونه ای از تلاشهای غمخواران دل سوخته ایه که به این زمان امید داشتند و جانشون رو فدای آینده کردند. ما می‌توانیم ما توانمدیم و چنته پری از علم های الهی انسانی ایرانی، جهانی و اراده های راسخ و هوش های بی‌نظیر ایرانی داریم. اونقدر منتظرم که گویا تشنه ای دم مرگ هستم. https://www.google.com/amp/s/www.khabaronline.ir/amp/1538877/

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: الحمدلله که متوجۀ این نکات هستید و حقیقتاً بدانید که در دل همین طوفان‌ها، راهِ نجات به معنای واقعی آن به ظهور می‌آید. این است که رهبر معظم انقلاب با نگاه حکیمانۀ خود می‌فرمایند: «ملّت ایران بدون تردید در آینده‌ای که آن آینده ان‌شاءالله خیلی دور نخواهد بود و شما جوانهای عزیز قطعاً آن آینده را مشاهده ‌خواهید کرد، از همه جهت در قلّه‌های شرف و افتخار خواهد بود.‌۱۳۹۳/۱۱/۲۹. و یا در جای دیگر می‌فرمایند: «من حقیقتاً به آینده خوشبینم و خیلی از افقها را خوب و روشن می‌بینم. ۱۳۷۰/۰۴/۲۵
▪️وضع ما بحمداللّه وضع خوبی است.۱۴۰۲/۰۱/۰۱  موفق باشید
 

40805
متن پرسش

بنده شغلم و کل زندگیم رو گذاشتم برای اینکه از نیهلیسم فارغ بشم، سعی کردم حضور تاریخی داشته باشم، سعی کردم کرب‌وبلا رو تا جای ممکن بفهمم و برای خودم معناش کنم، با اینکه دیدیم دراین جنگ مقدس ۱۲ روزه سپاه و به خصوص هوافضا چه نقش مهمی رو ایفا کرد و چه هویت آفرین بود ولی برای من هر روز مفاهیم درست که با آنها زندگی می‌کردم بی‌رنگ میشن و دیگه برام معنا ندارن، مثل خدمت کردن، عاشق شدن انقلاب، مبارزه با استکبار و استعمار، مردم، توحید، خدا، دین اسلام و حتی ایمان، چرا اینطور شده‌ام؟ گویا نیهلیسم دارد به ترتیب سلولهای بدنم رو فتح می‌کند و من با نیهلیسم دارم حل میشم و به مرگم نزدیک میشم. لطفا تا جای ممکن استاد عزیز کمکم کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این زمانه این حالات را می‌توانیم طبیعی بدانیم که برای حضور در جهانی به گشودگیِ انسانیت انسان‌ها درک جایگاهی که خداوند تقدیر ما کرده و باید آن را پاس بداریم، آسان نیست و از این جهت باید با نظر به چشم‌اندازی که با انقلاب اسلامی پیش آمده، آرام‌آرام آن حضور را که حضور ذیل ارادۀ الهی می‌باشد؛ درک کرد. حضوری که بدون مقابله با یهودی‌گریِ پیش‌آمده در این زمان به میان نمی‌آید. ان شاءالله امشب در مسجد انبیاء عرایضی در این رابطه خواهد شد. موفق باشید

40768
متن پرسش

بنام خدای انقلاب فاطمی و فرزندان پیروز انقلاب: حقیقتا فاطمیه خاص ترین جهانه تاریخه که نظیر نداره و از اصالات و حتمیات حضور انسان آخرالزمانی برای ظهورات و استقرار انسانهاست که بهترین روزهای زندگیم می‌باشد. دو نکته ای که در سخنان حضرت آقا مدتهاست بهش توجه کردم و شما هم بسیار اشاره می‌فرمایید اولاً سخنانی است که جنگ نرم و تاریخ و جهان را متذکر می‌شود مثلاً فرمودند: «اگر آمریکاییها تعاملی می‌خواهند باید پایگاه های خود را در منطقه جمع کنند و از اسرائیل پشتیبانی نکنند» این رو بنده اینطور فهم می‌کنم در مثال که هر شخصیتی بعنوان پایگاه خواسته های آمریکاییه نباید عامل و پایگاه اعمال اراده های آمریکا باشه برای مثالی روشن آقای دکتر زیبا کلام که هرچه ترامپ می‌گوید را اصل قرار داده و از آنها طرفداری و اعمال قدرت هایی می‌کند. دوماً دقت کردم رهبری در جنگ براحتی می‌توانستند اسرائیل را تمام کنند اما! جنگ نرم را اصل قرار می‌دادند و صبری از روی حکمت را پیشه کردند در حالیست که سخنان ایشان اینطور شده که امکان ظهور انسان آخرالزمانی در میدانی را می‌بینند و شروع می‌کنند به گفتن و چند ماه بعد به واقعیت می‌رسد! گویا می‌گویند و کن فیکون می‌شود (این نیز نشانه ای است که حرکت نرم و جهانی برای معنا و حضور زندگی انسانها در جهان مورد اراده خداوند را اولویت می‌دانند). بنده به این مسائل فکر می‌کنم و خود را در این مرتع از فهم قرار می‌دهم و حس می‌کنم نوعی ترقی از سطحی نگری به اصالت اندیشی هاست. هرچند راهی خاص است و نیاز به زمان دارد ولی چاره چیست حد اقل های فهم کردن از شرایط تاریخی است تا زندگی را متحول کند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. چه اندازه جای تأسف است که امثال آقای صادق زیباکلام متوجۀ نورانیت انقلاب نیستند و به بهانۀ حضور جریان‌های منفی که حقیقتاً حجاب انقلاب می‌باشد، از حضور تاریخی انقلاب اسلامی که حضوری جهانی شده، در غفلت‌اند. حضوری که مردم جهان متوجه آن شده‌اند که با نظر با انقلاب اسلامی می‌توانند به آیندۀ دیگری فکر کنند. به نظر بنده آقای دکتر محمد مرندی که بیشتر متوجه جریان‌های حاضر در جهان می‌باشند به خوبی متوجۀ آن حضور هستند و در مناظره‌ای که با آقای علیزاده داشتند نکاتی در این رابطه متذکر شدند. https://eitaa.com/jedaaltv/4900 موفق باشید

40767
متن پرسش

میشل فوکو (درباره انقلاب اسلامی): زمانی فراخواهد رسید که این پدیده که تلاش می‌کنیم درکش کنیم و ما را به شدت مجذوب خود کرده است - یعنی تجربه ی انقلابی ـ خاموش خواهد شد. دقیقاً نوری بود که در همه ی این مردم روشن بود و درعین حال همه ی آنان را در خود غرق کرد. این نور خاموش خواهد شد. آنگاه نیروهای متفاوت سیاسی و جریان‌های متفاوت سربر خواهند آورد، سازش‌هایی صورت خواهد گرفت و من به هیچ وجه نمی‌دانم چه کسی پیروز خواهد بود و گمان نمی کنم زیاد باشند کسانی که بتوانند از هم اکنون این را پیش گویی کنند. این نور محو خواهد شد. فرایندهایی متعلق به سطحی دیگر و به نوعی متعلق به واقعیتی دیگر وجود خواهد داشت. منظورم این است که آنچه شاهدش بودیم نتیجه ی نوعی ائتلاف مثلاً میان گروه‌های متفاوت سیاسی نبود، نتیجه ی سازش میان دو طبقه ی اجتماعی هم نبود که یکی با عقب نشینی بر سر این موضع و دیگری بر سر موضعی دیگر سرانجام بر سر مطالبه ی این یا آن انتخاب به توافق برسند. ابداً. چیزی دیگر روی داد. پدیده ای همه ی مردم را در بر گرفت و روزی از حرکت بازخواهد ایستاد. در آن زمان دیگر فقط محاسبه های سیاسی باقی خواهد ماند. کتاب «آیا قیام کردن بی‌فایده است؟»، گفتگوی ایران: روح جهان بی‌روح، ترجمه نیکو سرخوش و افشین جهاندیده، ص۴۶ ‌بیایید نظر کنیم، نه به غوغای سیاست و نزاع‌های روزمره، بلکه به آن لحظه‌ی آغازین، آن دمِ نخستینِ انقلاب اسلامی که به تعبیر حضرت امام، نوری بود در قلب امت؛ نوری که نه از سازش طبقات برآمد، نه از محاسبه‌های سرد سیاست، بلکه از عمق جان مردم جوشید و همه را در خود غرق کرد. افسوس که امروز، آن نور در پس پرده‌ی دعواهای سیاسی پنهان گشته است؛ و تحلیل‌ها، به جای آنکه از حقیقت وجودی این تجربه سخن گویند، در سطح منازعات روزمره متوقف مانده‌اند. این حجابِ سیاست، ما را از شهود آن لحظه‌ی ناب بازمی‌دارد. پس اگر می‌خواهیم بفهمیم، باید از نو نظر کنیم؛ با چشم دل، با نگاه تاریخی و وجودی، به آن نوری که روزی در قلب‌ها شعله کشید و هنوز می‌توان پژواکش را در جان‌های بیدار شنید. و مگر نه آنکه هر انقلابی، اگر از جنس حقیقت باشد، نه تنها ساختارها را دگرگون می‌کند، بلکه جان‌ها را نیز به لرزه می‌افکند؟ آن نور، آن لحظه‌ی بی‌بدیل، نه در شعارها بود و نه در صف‌آرایی‌های سیاسی؛ در سکوتی بود که دل‌ها را فرا می‌گرفت، در اشک‌هایی که بی‌دلیل جاری می‌شد، در گام‌هایی که بی‌محاسبه به سوی خطر می‌رفتند، تنها به امید چیزی که نامش را نمی‌دانستند، اما حضورش را حس می‌کردند. اکنون، در روزگاری که تحلیل‌ها به آمار و تفسیرهای سطحی فروکاسته شده‌اند، و هر تجربه‌ی تاریخی در قالب جناح و جریان بازخوانی می‌شود، وظیفه‌ی ماست که از نو به آن لحظه بنگریم؛ نه برای بازگشت به گذشته، بلکه برای فهم آن حقیقتی که در دل آن لحظه نهفته بود. شاید آن نور خاموش شده باشد، چنان‌که فوکو گفت؛ اما خاموشی‌اش نیز خود نشانه‌ای است. نشانه‌ی عبور از شور به شعور، از انفجار به تأمل، از جمع به فرد. و شاید اکنون، در این سکوتِ پس از طوفان، وقت آن رسیده باشد که از نو بپرسیم: آن نور چه بود؟ از کجا آمد؟ و آیا هنوز می‌توان ردّش را در جان‌های مشتاق یافت؟ @varastegi_ir ๛ وارَستِگی  ‌ ‌ ‌

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر تاریخی در دل ظلمات آغاز شود آنچنان نیست که حجاب‌های ظلمانی او را به راحتی رها کنند، ولی همچنان هم نیست که بتوانند خاموشش نمایند و از افقی که در مقابل مردمان گشوده شده است، مردمان را منصرف نمایند حتی‌ ‌خانم سمیه حیدری، اولین بانوی مدال آور در رقابت‌های جهانی در رشته‌ی جودو که رهبر به ایشان فرمودند: خیلی کار خوبی کردید که با چادر روی سکو رفتید. باعث افتخار مملکت ایران هستید.  https://eitaa.com/syasatmahdaviyat/737433‌ . نه! همان‌طور که می‌فرمایید انقلاب اسلامی نوری است که بعضاً با سیاست‌بازی‌های عده‌ای به حجاب می‌رود ولی افقی با انقلاب اسلامی در مقابل مردم ما گشوده شده است که آنان را به انسان و انسانیت دعوت می‌کند. وقتی زیبایی هستیِ خود را با حضور در هستی خود احساس کردیم، معلوم است که هر آنچه از چنین انسانی با چنین حضوری ظاهر شود، زیبا است؛ چه در سخن‌گفتن و چه در حرکات و سکنات و تعاملات با دیگران. در همه موارد، این هستی است که به صورتی خاص در این تاریخ با افقی که انقلاب اسلامی مقابل ما گشوده است، به ظهور آمده تا ما را با هستی خود آشنا کند و هرچه بشر جلو و جلوتر رود، بیشتر به هستی خود نزدیک و در آن حاضر می‌شود. این راهی است برای انسانی که خودش برای خودش مسئله شده، تا خود را با خودآگاهیِ تمام و همه چیز را در آن حضور بازبینی کند، به همان معنایی که در آخرالزمان، گویا آن عالی‌ترین انسان، دین جدیدی آورده، زیرا انسان آماده نگاهی دوباره به آخرین دین است، برای آخرین انسان در نهایی‌ترین حضور. و این‌جا است که حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» فرمودند: « مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت- ارواحنا فداه- است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد. مسائل اقتصادی و مادی اگر لحظه‌ای مسئولین را از وظیفه‌ای که بر عهده دارند منصرف کند، خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد. باید دولت جمهوری اسلامی تمامی سعی و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنماید، ولی این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانی اسلام است منصرف کند.» موفق باشید      

40742
متن پرسش

سلام استاد: به لطف خدا در محضر دوستان هم مباحثه ای بعد از پایان سوره حمد میخوایم شرح مصباح الهدایه رو شروع کنیم. چند سوال: اول اینکه کتاب مصباح الهدایه امام رو هم باید تهیه کنیم یا شرح شما برای ما کفایت میکنه؟ دوم اینکه اگر باید تهیه کنیم با ترجمه کدام یک از اساتید باشه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که بحث ما بر اساس متن کتاب «مصباح الهدایه» است؛ در هر صورت باید آن متن بدون نیاز به ترجمۀ خاص در اختیار رفقا باشد که البته می‌توانید متن آن را در نرم افزاری که آثار حضرت امام را جمع آوری کرده‌اند، بیابید. موفق باشید

40739
متن پرسش

سلام علیکم: در همین زمین و حال چه بسیار و پر کیفیت‌اند کسانی که لذت ظهور امام زمان، به عنوان جانان و مرکز عشق وجود را دارند و عملا در دوران ظهور مهدی موعود خودشان را رساندند و سرمست ظهور ایشانند و چه بسیار از نظر تعدد کسانی که بد بختی تمام را در نرساندن خود به آن قله و بی اعتمادی به خدا و نا امیدی کشنده در خفت ترس های موهوم و جنگ های بیهوده انواع شیطان‌ها به باختن، خود را بیمار کردند. صحنه جهان دو قوم لبریز از نتایج زندگی را به رخ هم کشیده و این صحنه دلنواز و تذکر دهنده جای شکی نگذاشته. آیا این صحنه اصلی روزگار را چشمانی بینا می‌بینند؟ در حالی که نه چشمی در برابر عظمتش به خواب می‌رود و نه از عبرت آن می‌توان جدا بود مگر آنکه آدم نباشد. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معنای وجود امامی که حیّ و حاضرند، به آن است که ما در اکنون خود متوجۀ حضور آن حضرت در شخصیت نایب آن حضرت باشیم و زندگی را در بصیرتِ نایب او احساس نماییم.
آری! ایمان به حضور آن حضرت و نقش فعال ایشان در عالم، نقشی است ماورای حزب و گروه و فرقه، مگر مقابله با ظلم، و خود را در این رابطه به خطرانداختن. لازمۀ وجدانِ بیدار در این زمان آن است که متوجۀ آینده‌ای باشد که انقلاب اسلامی ذیل حضور حضرت صاحب الامر «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» بدان اشاره دارد و از این جهت می‌توانیم بیابیم که آری! ما از خود بیگانه نیستیم و موقعیت خود را می‌توانیم درک کنیم و به حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» بیندیشیم که معتقد بودند: زیستن در جهان کنونی به نحو دینی، تمکین‌نکردن در برابر سیاست جهانی است. و حضرت امام خمینی به قوم آموختند با رجوع به دین، همۀ عالمِ موجود پس خواهد نشست و انقلابی در جهت رجوع به باطن در کنار حفظ ظاهر محقق خواهد شد. موفق باشید
 

40734
متن پرسش

سلام: خدا قوت از متانت و صبر و دلسوزی، از شما شنیده‌ایم. در سخنرانی‌های اخیر دیدم که تاکید دارید تحت عنوان ویژگی‌هایی از شخصیتی که گویا می‌خواهد راهی که در این تاریخ، منظورم تاریخ انقلاب اسلامی است، را طی کند. معنای ظاهری اش مشخص است. این‌‌ها گویا در تفکر مد نظر شما لازمه طی این راه است و گویا اراده کننده این راه با عزمی که دارد این‌ها را در خود می‌یابد. پس اکتسابی و راهی همچون راهی که دروس اخلاق می‌نمایانند نیست. همان‌طور که تاکید چند سال پیش شما به ایثار و معانی گوناگونش بود و تفکر در تاریخی که پیش آمده ایثار همه‌جانبه را هستی‌اش و شدنش می‌یابد و خود را در آتشش می‌اندازد. داشتم به متانت و صبر و دلسوزی فکر می‌کردم و اینکه چگونه ممکن می‌شود برایم و دیدم که اصلا معانی‌اش را نمی‌فهمم. گفتم پرسشی برایتان در باب معانی‌اش بفرستم و با شما درمیان بگذارم، که دیدم این‌ها شاید وقتی ظهور می‌کند که عظمت راهی را که امام اشراقشان شد و رهبری رونده‌ی آن هستند، را باید به وجدان درک کرد و صرفا تصمیم داشتن به کسب این خلق و خوها راه به جایی نمی‌برد. الغرض این و شما و حرفی که باید به میان بیایید. یا علی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه خوب در سطور آخر کلام‌تان متذکر امری هستید که باید در بستر حضور در اوصاف «متانت»، «دلسوزی» و «صبر»  حاضر بود. حقیقتاً همین طور است که اگر انسان با نظر به حضور در تاریخ انقلاب اسلامی، آینده را مدّ نظر آورد که آینده‌ای فوق العاده مهم است، عملاً شخصیتی پیدا می‌کند با ملکات «متانت»، «دلسوزی» و «صبر». امری که بحمدالله رهبر معظم انقلاب نمادِ کامل آن هستند و حاج قاسم سلیمانی آینۀ نمایش آن. و هایدگر در بحث گلاسنهایت به خوبی متوجۀ آن می‌باشد   https://lobolmizan.ir/leaflet/1362?mark=%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%AA%DA%AF%DB%8C  . موفق باشید

40731
متن پرسش

آکنده از ایمان ولی دلکنده از جان باش / مانند سلمان نه ولی قدری مسلمان باش / گاهی اگر بادی وزید و گرد و خاکی کرد / از جا بکن هر کوه را از جنس طوفان باش / بر دست سرداران و جانبازان بزن بوسه / این کار یعنی در میان خلق، انسان باش / با دردهای بی‌دوایت عشق‌بازی کن / کمتر به فکر جستن یک راه درمان باش / در داخل این خانه رفتن کار هرکس نیست / بیرون بمان اما نگهبان باش، دربان باش / در جنگ کاغذ پاره‌ها بر نیزه‌ها، هشدار / همراه مالک با علی، با اصل قرآن باش / وقتی که می‌خندند مردم، لحظه‌ی گریه‌است / وقتی که می‌گریند این مردم تو خندان باش / پرواز کن بالا برو بالاتر از خورشید / چون حاج قاسم خار در چشمان شیطان باش / باید کف کفش شما را بوسه‌باران کرد / با دل خریدار تمام ناز جانان باش / وقتی حمیّت یادگار حاج قاسم ‌هاست / در تنگنای اقتصادی مرد میدان باش / دلخستگی‌ها را برای اربعین بگذار / با کاروان کربلای پنج مهمان باش / ۲ آبان ماه ۱۴۰۴

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وقتی با کربلای ۵ میهمان خدا شدیم، به گفتۀ جنابعالی می‌توانیم از جنس طوفان باشیم. خدا می‌داند قصۀ امروزین ما چنین قصه‌ای است و از این جهت رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند: «ایران عزیز ما مظهر امید است؛ مظهر امید است.» این ایران، ایرانی است که قهرمانان ما در میدان‌های رقابت‌های جهانی مدّ نظر دارند. ایرانی که در چهل سالۀ اخیر «امّ القریِ» جهان اسلام شد. موفق باشید    

40708
متن پرسش

این کاخ بی‌نشان گشوده تو نیستی / ای خاک! این جهان گشوده تو نیستی / این انقلاب، لطف بزرگ خدا به ماست / ای هدهد! آسمان گشوده تو نیستی / با کاروان قبله‌ سیاحت چه باصفاست / در بین کاروان گشوده تو نیستی / عرشی است روی آب که آب است ریشه‌اش / این عرش بی‌کران گشوده تو نیستی / بنگر مناره‌‌های طلایی به روی آب / این آب جاودان گشوده تو نیستی / جاریست نهری از عسل، آنی که شور ماست / این شور و شوق جان گشوده تو نیستی / خوش باش مثل مور در این خرمن عظیم / از حق بگو؛ لسان گشوده تو نیستی / سِنوار کیست؟ بانگ اذان درون ما / بانگ خوش اذان گشوده تو نیستی / دلهای پیر دفعه‌ی دیگر جوان شدند / ای پیر! این جوان گشوده تو نیستی / تاریخ با ولایت حیدر گشوده شد / ای شیعه! این زمان گشوده تو نیستی / تقدیر ماست «سیّد صبر و مقاومت» / این کاخ بی‌نشان گشوده تو نیستی / ۲۷ مهر ۱۴۰۴

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور از سرودۀ جنابعالی فهمیدم که آری! مواجهه‌ای است که هرکس با خود دارد از آن جهت که میدان‌های گشوده را در مقابل خود یافته، هر کدام از آن میدان‌ها گشوده‌تر از آن است که ما کاملاً در آن قرار بگیریم. باز باید جلو و جلوتر رویم. کاروانِ گشوده‌ای که باید برای حضور در آن بیشتر و بیشتر جلو رفت تا بانک اذان سنوار را که رازِ این زمانه است، بشنویم به همان معنایی که سیّد صبر و مقاومت شنید و نسبت به هفت اکتبر بی‌تفاوت نبود. موفق باشید

نمایش چاپی