بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: انقلاب اسلامی و حکومت دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
2441
متن پرسش
سلام عرض می کنم خدمت استاد بزرگوار جناب آقای طاهرزاده مطلب شما را تحت عنوان «ریاست جمهوری آینده و نسبت آن با غرب» مطالعه کردم.مطلب محظوظ کننده و راهگشایی را در پاسخ به سوال کننده مرقوم فرمودید.در همین خصوص سوالی برایم ایجاد شده که از شما استاد بزرگوار می پرسم. در بند(5) بخش های "د" و " ه" مصداق گفتار شما " رئیس دولت نهم " است.حال آنکه به زعم بنده هر هشت بند پاسخ شما مشمول " رئیس دولت دهم " نیز می شود علی الخصوص که مقام معظم رهبری نیز در آخرین دیدار خود با هیات دولت اشاراتی به توفیقات هر دو دولت نهم و دهم داشتند و اظهار رضایت نمودند.می خواستم بدانم شما میان این دو دوره وجه یا وجوه تمایزی قائلید؟ یا یک دوره را بر دوره ی دیگر رجحان می دهید؟اگر اینچنین است مرحمت بفرمایید و دلایلی ذکر کنید؛ پیشاپیش از بذل توجه و عنایت شما سپاسگزارم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: عنایت داشته باشید که این مقاله در اواخر دولت نهم نوشته شده و بنده معتقدم همان روحیه در دولت دهم ادامه داشته که منجر شد مقام معظم رهبری در صحبت اخیرشان در هفته‌ی دولت بفرمایند: در این سال‌هایی که دولت نهم و دهم بر سر کار بودند تا امروز، گفتمان انقلاب و ارزش‌های انقلاب کاملاً برجسته شده. موفق باشید
2347
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز استاد اینکه حضرت امام خامنه ای تا به حال چندین بار فرمودند دنیا در یک پیچ تاریخی است منظورشان چیست؟ یعنی سرنوشت عالم به کدام سو است؟ آیا شما مقاله آقای دکتر شریعتی در این باره را که در کیهان زده بودند تایید می کنید؟ اگر دنیا در حال پیچ به سمت اسلام ایرانی است باید مسئولیت ما خیلی زیاد باشد از شما می خواهم برای قشر دانشجو وطلبه وظیفه ای که دارند را تشریح کنید. بسیار ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: عمده وظیفه‌ی ما آن است که متوجه باشیم در دنیا چه می‌گذرد تا جایگاه ایران و انقلاب اسلامی را درست بفهمیم و از این زاویه به آنچه در کشور ما پیش می‌آید نظر کنیم و مثلاً بفهمیم چرا دولت نهم و دهم تا این حدّ توسط استکبار در فشار است و متوجه باشیم این‌که بعضی در داخل کشور می‌گویند دولت نهم و دهم با شعارهای انقلابی دارد شمن‌تراشی می‌کند به تعبیر رهبری«حفظه‌الله» حرف بافی است. بنده یادم نیست مقاله‌ی آقای دکتر شریعتی چه بود. موفق باشید
2255
متن پرسش
سلام جامعه سازی، در نگاه استاد چیست؟ شکل دادن گروه ها و جامع تخصصی در نگاه استاد، چه اصول و راهبردهایی را می طلبد؟ برای پاسخ گرفتن در مورد سوالهای فوق چه منابع دیگری برای مطالعه وجود دارد؟ معرفی نمایید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: شاید جواب سوال خود را در کتاب «تمدن زایی شیعه» پیدا کنید. موفق باشید.
2176
متن پرسش
بر خلاف آنچه حضرتعالی معتقدید که علامه در تفسیر المیزان مبانی فکری انقلاب اسلامی را تبیین کرده‌اند به طوری که خواندن المیزان را برای آنان‌که می‌خواهند سهمی در انقلاب داشته باشند لازم می‌دانید در نگاه اولیه چنین برداشتی از تفسیر المیزان نمی‌‌توان داشت چون در هیچ‌جایی از این تفسیر از انقلاب اسلامی بحثی وجود ندارد به طوری که عده‌ای هیچ نسبتی بین انقلاب و این تفسیر قایل نیستند. سخن شما مبتنی بر چیست؟
متن پاسخ
کافی است مدتی شما با المیزان مأنوس باشید اولین نکته‌ای که متوجه می‌شوید حاکمیت حقیقت است بر تمام مناسبات بشری، که بنده در بحث «سنت سقوط تمدن‌ها از نظر قرآن» دقت‌های حضرت علامه را نسبت به راز سقوط تمدن‌ها عرض کرده‌ام، در آن‌جا روشن می‌شود چگونه ایشان روشن می‌کنند که اگر حق در جوامع بشری حاکم نباشد آن جوامع به هلاکت می‌رسند و در تفسیر آیه‌ی 200 سوره‌ی آل‌عمران به‌خوبی حکومت غربی و تمدن غربی را مورد انتقاد قرار می‌دهند. علامه طباطبائی«رحمة‌الله‌علیه» با اشاره به آیاتی که متضمن تکالیف اجتماعی و لزوم اقامه‌ی عبادات از سوی مردم است معتقدند که چون افراد در پیدایش اجتماع اثر تکوینی دارند برای اداره‌ی آن نیز حق دخالت داشته و خداوند آن اثر تکوینی را در مقام تشریع ضایع نگذارده است. ایشان در این زمینه بحث مبسوطی ارائه نموده و به اکثر آیات مورد استدلال اشاره کرده‌اند، می‌نویسند: «نکته‏ای که لازم است در این‌جا مورد توجه قرار گیرد این است که عموم آیاتی که متضمن لزوم اقامه‌ی عبادات و انجام حج و اجرای حدود و قصاص و نظایر این‌ها است روی سخن خود را تنها به پیغمبر ننموده بلکه تمام مؤمنین را مخاطب قرار داده و اجرای این امور را از همه‌ی آنان خواسته است. از مجموع این آیات چنین استفاده می‏شود که دین یک روش اجتماعی است که خداوند آن را بر عهده‌ی مردم قرار داده است و خدا راضی به کفر بندگان خویش نیست، و چنین خواسته است که افراد همه با هم و به طور دسته جمعی اقامه‌ی دین کنند، پیدا است که اجتماع چون از افراد تشکیل شده، اداره‌ی آن نیز باید به عهده‌ی خود آن‌ها بوده باشد، و هیچ فردی در این باره بر دیگری مزیت و تقدّم نداشته همه یکسان می‏باشند. خلاصه شئون اجتماعی مخصوص به دسته‏ای خاص نمی‏باشد، و در این موضوع پیغمبر نیز با دیگران مساوی بوده هیچ امتیازی ندارد». علامه طباطبائی در بخش دیگری و در ادامه‌ی پاسخ به این سؤال که عهده‏دار اداره‌ی اجتماع کیست و سیره‌ی او چیست؟ می‏گویند: «در هر صورت باید دانست که بدون اشکال در این زمان که پیامبر(ص) وفات نموده و امام(عج) نیز از دیده پنهان است، امر حکومت ‏به‌دست‏ خود مسلمین است، و این وظیفه‌ی آنان است که با در نظرگرفتن روش رسول خدا(ص) که روش امامت ‏بوده است ‏حاکمی را انتخاب کنند، و این روش غیر از روش پادشاهی و امپراتوری است، در این موقعیت نباید هیچ حکمی از احکام الهی تغییر کند و این وظیفه‌ی همه است که در راه حفظ‏ احکام خدا کوشا باشند. و اما درباره‌ی حوادث روزمره و پیش‌آمدهای جزئی همان‌طور که گفتیم، لازم است حاکم با مشورت مسلمین درباره‌ی آن‌ها تصمیم بگیرد». بنابراین از مجموع آیات متضمن تکالیف اجتماعی مردم چنین نتیجه می‏شود که تشکیل حکومت اسلامی ‏به عنوان مقدمه واجب بر عموم مسلمانان لازم است.1 بر این اساس از منظر علامه تشکیل حکومت اسلامی واجب بوده و در صورتی که مردم برای انجام تکالیف واجب اجتماعی خویش بخواهند دولت تشکیل دهند حق دارند که فقیه واجد شرایطی را به عنوان حاکم تعیین نمایند. بی‏شک چنین فقیهی علاوه بر مشروعیت مردمی دارای مشروعیت الهی نیز خواهد بود. زیرا منطقی و معقول نیست که مردم به تکالیف اجتماعی از سوی شارع مکلف باشند، اما هیچ‌گونه حق دخالت و اظهار نظر جهت ایجاد مقدمات و فراهم‌آوردن زمینه‏های انجام آن تکالیف را نداشته باشند. مگر امکان دارد که برای شارع، امری مطلوب باشد و آن را از مردم بخواهد اما مقدمه آن را نخواهد؟ در همین رابطه ملاحظه می‌کنید که اغلب روحانیونی که در مبارزه با نظام شاهنشاهی و تحقق نظام اسلامی مبارزه کردند از جمله شهید مطهری و بهشتی و مفتح و قدوسی و غیرهم، همه شاگردان علامه طباطبایی بودند و بدون شک تربیت فکری معنوی این بزرگان، توسط علامه طباطبایی، نقشی اساسی در حرکت آن‌ها داشت. درباره‌ی مسائل جهان اسلام، از جمله مسئله‌ی فلسطین، علامه همواره فعال بودند و حتی در مورد لزوم کمک به مردم فلسطین، ایشان اعلامیه‌ای را همراه شهید مطهری و مرحوم آیت الله سیدابوالفضل موسوی زنجانی منتشر ساختند که در آن ضمن افتتاح حساب بانکی در بانک‌های ملی، صادرات و بازرگانی، مردم را به یاری مردم ستمدیده فلسطین فراخوانده بود. یکی از شاگردان علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» می‏گوید: از خصوصیات علامه این بود که هیچ‏گاه از کسی بدگویی نمی‏کردند. در طی 35 سال ارتباط با ایشان، جز بدگویی از دربار و رژیم طاغوت، حتی یک‏بار هم بدگویی کسی را از ایشان نشنیدم . آیت الله مطهری از معماران فکری انقلاب اسلامی درباره علامه طباطبایی می‌گویند: علامه طباطبایی رابطه‌ی عاطفی و فکری بسیار نزدیکی با امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» داشتند.» امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» درباره‌ی علامه طباطبایی می‌فرمایند: «آقای طباطبایی مرد بزرگی است و حفظ ایشان با این مقام علمی لازم است». همچنین ایشان در اوایل انقلاب خطاب به علامه طباطبایی فرموده بودند: «هم‌جواریِ شما برای ما مغتنم است». مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» در قسمتی از پیام خود به مناسبت سالگرد ارتحال علامه طباطبایی، ایشان را چنین ستودند: «او (علامه طباطبایی) مجموعه‏ای از معارف و فرهنگ اسلام بود، فقیه بود، حکیم بود، آگاه از اندوخته‏ های فلسفی شرق و غرب بود، مفسّر قرآن بود، از علوم اسلامی، یعنی علومی که از اسلام نشأت گرفته، یا از آن تغذیه کرده است، مطلع بود... شخصیت او، در لابه‌لای این دانستنی‏های بسیار، به کمک ریاضتی مداوم و درازمدت پرورده، صیقل یافته و پرداخته شده بود. از کسانی ‏بود که‏ تنها مکتب‏ جامعی چون اسلام می‏تواند امثال او را در دامان پر برکت خویش پرورش دهد. علامه با آگاهی از مکاتب غربی و فلسفه غرب دقیقاً شبهاتی که در اروپا، شرق و غرب جهان علیه دین مطرح بود شناسایی کرد و با اخلاصی بی‌نظیر به نقد و بررسی آن‌ها پرداخت. ایشان در تفسیر «المیزان » به مناسبت‌های مختلف با اشاره به افکار بی‌اساس برخی از دانشمندان غربی و یا روشنفکران غرب‌زده، معارف ناب اسلامی را مطرح می‌کنند و ضمن شناخت مقتضیات زمان و مکان، در سال‌های دهه‌ی ۲۰ و ۳۰ هدایت جامعه را با رفع شبهات به عهده می‌گیرند و افکار جاهلان و مغرضان را پیرامون معارف دینی مورد نقد قرار می‌دهند. ----------------------- 1- به علامه طباطبائی، محمد حسین، ترجمه‌ی تفسیر المیزان، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبائی، ج 4، ص 207-211 رجوع شود.
2177
متن پرسش
علامه طباطبایی در تفسیر خود بخش فلسفی را از اصل تفسیر خود جدا کرده است اما به نظر می‌رسد ایشان در تفسیر خود از نگاه حکمی ملاصدرا متأثر است آیا علامه بدون نگاه فلسفی ملاصدرا توانایی ارائه‌ی چنین تفسیری را داشتند؟
متن پاسخ
قرآن ما را به تفکر دعوت فرموده و می‌فرماید در قرآن تدبّر کنید، لازمه‌ی آن‌که انسان بخواهد در قرآن تدبّر کند خوب‌فکرکردن است و طبیعی است وقتی شما خوب فکر کنید با سایر متفکران تاریخ یک نحوه همفکری پیدا می‌کنید و با فکر منظمی که آن‌ها دارند احساس قرابت می‌نمایید و از افکار آن‌ها استفاده می‌نمایید، این ربطی به تفکر فلسفی ندارد که یک نوع از انواع تفکر است بلکه همین‌که اهل فکر باشید می‌فهمید حقایق مجرد دارای جامعیت‌اند و اگر کسی این فهم خود را به این صورت ارائه داد که «بسیط الحقیقه کُلُّ الأشیاء و لیس بشیء منها» می‌فهمید که چه می‌گوید. آری علامه‌ی طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» از این جهت با متفکر بزرگی مثل ملاصدرا هم‌فکر است و علامه با این فکر وارد قرآن می‌شود و بهره‌های فراوانی از قرآن می‌گیرد ولی از آن‌جایی که فلسفه را می‌شناسد و محدودیت‌های آن را نسبت به حقیقت اشراقیِ وحی می‌داند مواظب است با نگاه فلسفی به قرآن و روایات ننگرد هرچند در بعضی موارد شواهدی فلسفی در رابطه با آیات و روایات می‌آورد تا معلوم شود آن موضوع در نگاه فلسفی که - برای افراد قابل لمس‌تر است- نیز مطرح بوده است.
2178
متن پرسش
برخی از اهل تفکیک جدایی بحث روایی از بحث فلسفی را که علامه در تفسیر مطرح کرده‌اند دلیل بر اعتقاد ایشان به تفکیک می‌دانند، نظر شما در این امر چیست؟
متن پاسخ
اگر تفکیک به این معنا است که مواظب باشیم حقیقت اشراقی و وجودی قرآن و روایات در محدوده‌ی تفکر انتزاعی و مفهومیِ فلسفی تقلیل نیابد، بسیار چیز خوبی است ولی متأسفانه آن‌هایی که تحت عنوان مکتب تفکیک اصرار دارند قرآن و فلسفه مخلوط نشود هیچ‌گونه تفکری را بر نمی‌تابند و مخاطبان خود را به یک نوع اخباری‌گری و تحجر گرفتار می‌کنند که علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» هرگز این‌گونه نبودند. اینان به اسم آن‌که قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در مقام عقل کل هستند، هرگونه خردورزی در قرآن و روایت را به اسم تفکر فلسفی مردود می‌دانند و عملاً نظریه‌پردازی بر مبنای قرآن و روایت را از جوامع علمی سلب می‌نمایند در حالی‌که سراسر آثار مرحوم علامه‌ی طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» تجلی خردورزی آن مرد فرزانه است در کتاب و سنت و المیزان صورت نظریه‌پردازی‌های او است مبتنی بر قرآن و روایات مربوطه.
2179
متن پرسش
باتوجه به مباحث سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» این‌گونه می‌فهمیم که باید در رجوع‌مان به معارف اسلامی با توجه به منظر حضرت امام به آن معارف نظر کنیم و باید نگاهی که نسل امروز مثلاً در تفسیر قرآن داشته باشد همان منظری باشد که حضرت امام در تفسیر حمدشان نشان دادند که ظاهراً با رویکردی که علامه در تفسیرشان داشتند متفاوت است. ما چگونه این دو را با هم جمع کنیم؟
متن پاسخ
تفسیر شریف المیزان با آن نحوه استحکامی که در خود دارد عقل شما را آماده می‌کند تا بتوانید در قرآن تدبّر کنید و نگاه عرفانی خود را مبتنی بر نگاهی قرار دهید که در تفسیر المیزان به‌دست آورده‌اید. مسلّم ما در نگاه وجودی به قرآن باید تعقل را در صحنه داشته باشیم وگرنه به اسم تفسیر عرفانی حرف‌هایی به میان می‌آید که صرفاً ذوقی است در حالی‌که شما در تفسیر سوره‌ی حمدِ حضرت امام با نگاهی روبه‌رو هستید که در عین تعمق عقلی در قرآن متوجه تجلیات انوار و اسماء الهی نیز هست.
2180
متن پرسش
در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»» شما تقابل مکتب امام و غرب را نشان داده‌اید در این راستا تفکر علامه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
متن پاسخ
همان‌طور که قبلاً ملاحظه فرمودید علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» به‌خوبی روح اعتباری و سوبژکتیویته‌ی غرب را می‌شناسند و با نظر به آن روح، نور قرآن را به صحنه می‌آورند تا با نور قرآن شما را از ظلمات دوران عبور دهند به همین جهت وقتی شما مدتی با تفسیر المیزان مأنوس شدید به‌خوبی در خودتان احساس عبور از غرب ظهور می‌کند.
2181
متن پرسش
تفاوت تفسیر المیزان با سایر تفاسیر شیعه چیست و چرا شما از میان تفاسیر معتبر شیعه این تفسیر را غذای روح بشر امروز می دانید؟
متن پاسخ
کافی است شما در این رابطه به نظر شهید آیت‌الله مطهری«رحمة‌الله‌علیه» به‌عنوان یک قرآن‌شناس رجوع کنید که می‌فرمایند: «کتاب تفسیر المیزان ایشان، یکی از بهترین تفاسیری است که برای قرآن مجید نوشته شده است... من می‌توانم ادعا کنم که بهترین تفسیر است که در میان شیعه و سنی از صدر اسلام تا امروز نوشته شده است... ». ملاحظه می‌کنید که شخصیت علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» و تفسیر المیزان ایشان در ارتباط با ظلماتی که ما باید از آن عبور کنیم با هیچ‌یک از تفاسیر موجود قابل مقایسه نیست. زیرا تفسیر قرآن باید روشن کند از چه عالَمی باید عبور کرد و به چه عالمی باید نظر نمود. به اندازه‌ای که نگاه ما به قرآن درست باشد، به همان اندازه می‌توانیم با قرآن رابطه برقرارکنیم. اولین نکته‌ای که باید نسبت به قرآن بدانیم، جایگاه وجودی یا اشراقی قرآن است که فوق الفاظ، در عالم غیب موجود است و از آن مقام نوری بر قلب رسول خدا(ص) نازل می‌شود. قرآن در توصیف آن مقام می‌فرماید: «وَ إِنَّهُ لَتَنْزیلُ رَبِّ الْعالَمینَ، نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ، عَلى‏ قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرینَ» (سوره‌ی شعراء، آیات 192تا 194) همان حقیقت نوری، در مقام ذهن رسول خدا(ص) ظهور می‌کند و حضرت صوت جبرائیل را می‌شنوند و رسول خدا(ص) در این رابطه فرمودند: «رَأَیْتُ جَبْرَئِیلَ فِی صُورَةٍ لَهُ سِتُّمِائَةِ جَنَاح‏» جبرئیل را دیدم در صورتى که ششصد بال داشت. و همان حقیقت نوری با نزول بیشتر به صورت صوت در می‌آید و رسول خدا(ص) آن را می‌شنوند و در نتیجه‌ی آن الفاظ قرآن شکل می‌گیرد. در راستای قوس صعود و نظر به مقام باطنی قرآن، خداوند می‌فرماید: «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ، فِی کِتَابٍ مَّکْنُونٍ، لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» آن قرآن، قرآنِ بلندمرتبه‌ای است، در کتابی پنهان، آن را مسّ نمی‌کند و کسی نمی‌تواند با آن تماس بگیرد مگر مطهرون. که البته مطهرون - به اعتبار آیه‌ی 33 سوره‌ی احزاب- بالإصاله اهل بیت هستند و بالتّبع هرکس به همان اندازه‌ای که از طهارت بهره‌مند است می‌تواند با حقیقت قرآن مأنوس باشد. آنچه در آیات مذکور باید مورد توجه قرار گیرد نظر به جنبه‌ی وجودی قرآن است که قلب‌های آماده و پاک از اعتباریات و منور به رعایت حرام و حلال الهی، می‌توانند از طریق جنبه‌ی وجودی و ملکوتی خود با جنبه‌ی وجودی قرآن تماس داشته باشند و بنا به گفته‌ی حضرت آیت‌الله جوادی«حفظه‌الله» که عمری است با المیزان به‌سر می‌برند : عین الیقین علامه سند علم الیقین ایشان است و علم یقینی که در المیزان ظهور کرده پشتوانه‌ای عین الیقینی دارد و ابتدا با چشم قلبی و شهودی و وجودی درک شده، همچنان که آن عین الیقین پشتوانه‌ای حق الیقینی دارد و صاحب آن به مقام فنا رسیده و با آن رویکرد المیزان نگاشته شده است.
2184
متن پرسش
چرا به جای امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» شخصیت اشراقی علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» را مبادی تفکر در دنیای معاصر ندانیم؟
متن پاسخ
رویکرد علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» به عالم معنا بر مبنای کشف راه‌کاری است که بتواند موانع فرهنگی فرهنگ مدرنیته را دفع کنند و مانع حاکمیت اندیشه‌های دیویدهیوم و امثال او باشد و خداوند نیز ایشان را مفتخر و منوّر به آن راه‌کارها می‌کند تا بشریت از طریق شخصیت و آثار ایشان خود را از موانع حاکمیت آن فرهنگ آزاد نماید ولی رویکرد حضرت امام رویکرد به عالم معنا است بر اساس تحقق نظامی که نفی نظام مدرنیته بکند و امروزه تنها با نظر به شخصیت اشراقی حضرت روح الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» می‌توان در نظامی قرار گرفت که در عین تفکر و تفاهم و وحدت ، بتوانیم از نظام سوبژکتیویته‌ی غربی عبور کنیم و این همه ی هویت اسلامی امروذین ماست همان طور که اگر قرآن و نبوت را بپذیریم ولی امام زمان خود را نشناسیم به مرگ جاهلیت مرده ایم و از هویت اسلامی بی بهره ایم.
2185
متن پرسش
از مباحث شما این‌گونه استنباط می‌شود که زعمای دین دارای شخصیت اشراقی هستند و خداوند راه‌کار هدایت تاریخی جامعه را بر قلب آن‌ها اشراق می‌کند، با توجه به این‌که علامه به آن معنا از زعمای دین نیستند ،موضوع شخصیت اشراقی ایشان چگونه خواهد بود و چه جایگاهی دارد؟
متن پاسخ
علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» از آن جهت در زمره‌ی زعمای دین هستند که در مقابل فرهنگ غربی و به‌خصوص فرهنگ مارکسیسم احساس مسئولیت کردند و زعامت فرهنگی دفع مادی‌گرایی را به‌عهده گرفتند و خداوند نیز بر همان مبنا اشراقی که باید به ایشان مدد برساند را برایشان مقدر فرمود.
2186
متن پرسش
برای آن‌که با روح غربی به تفسیر المیزان رجوع نشود چه مقدماتی نیاز است؟ آیا تفسیر المیزان به خودی خود توان تشخیص ظلمات غرب را و عزم عبور از آن را به خوانندگان خود می‌دهد؟
متن پاسخ
با توجه به نکاتی که عرض کردم روح المیزان به خودی خود از یک طرف آمادگی اُنس با حقیقت را در مخاطبان خود ایجاد می‌کند – هرچند در ابتدای امر جنبه‌ی حصولی آن بر جنبه‌ی حضوری آن غلبه دارد- و از طرف دیگر انسان با گوشت و استخوان خود ظلمانی‌بودن فرهنگ غربی را احساس می‌کند.
2143
متن پرسش
باسمه تعالی با عرض سلام: با توجه به برگزاری دوره‌ی سه روزه‌ی تربیت مربی، دوستان تصمیم گرفتند جهت تبیین جایگاه مباحث حضرتعالی برای مربیان، سؤالاتی خدمتتان مطرح شود تا در صورت صلاحدید در اختیار مربیان قرار گیرد. 1- برخی از دوستان به بخش‌هایی از مباحث شما تأکید دارند مانند معرفت نفس و به مباحث غرب‌شناسی و انقلاب اسلامی توجه جدّی ندارند. آیا این نحوه برخورد موجب نمی‌شود همان مباحثی را که بر روی آن تأکید دارند را نیز از اثر بیندازد به گونه‌ای که مباحث معرفت نفس نیز آن تأثیری‌ را که باید داشته باشد از دست بدهد؟
متن پاسخ
هدف بحث از معرفت نفس، اولاً: توجه به حقیقتی است که در عین واقع‌بودن، مادی نیست و توجه به این نکته در فضای فرهنگی مدرنیته که سراسر حسّگرا است بسیار لازم است. ثانیاً: با معرفت نفس به خودی خود راه نظر به حقایق غیبی به شکل حضوری ظهور می‌کند و مزه‌ی اُنس با حقایق غیبی معنی خود را می‌یابد. در این مسیر اگر فرهنگ غربی به عنوان حجاب رجوع به حقیقت و اُنس با حقیقت در میان نیاید عملاً نتایجی که می‌خواهیم از معرفت نفس به‌دست آوریم حاصل نمی‌شود چون طرف نمی‌فهمد چرا در این زمان نمی‌تواند با آن‌چه از معرفت نفس به‌دست آورده زندگی کند. وقتی نگاه فرهنگ مدرنیته به عالم و آدم را شناخت، حجابِ رجوع به حقیقت را شناخته و عزم عبور از آن حجاب در او بروز می‌کند و عملاً از یک طرف معنی معرفت نفس و از طرف دیگر جایگاه انقلاب اسلامی معلوم می‌گردد. زیرا انقلاب اسلامی چیزی نیست جز بستر عبور از ظلمات دوران برای کسی که رجوع به حقیقت در جان او شعله‌ور شده.
2144
متن پرسش
2- برای تنظیم مباحث شما جهت ارائه، به چه نکاتی باید توجه داشت که رویکرد حضوری در مباحث‌تان حفظ شود؟
متن پاسخ
اساس کار باید اُنس قلبی به حقیقت باشد و علم حصولی به حقایق تنها باید مقدمه به حساب آید تا قلب راه خود را پیدا کند و بداند به کدام طرف باید قدم بگذارد، در این رویکرد تمام مباحث جای خود را پیدا می‌کنند، به این معنا که هرکدام از مباحث یا بحثی است برای شناخت مسیر قلب به سوی حقیقت، مثل مباحثی که در حکمت صدرایی مطرح است و یا بحثی است برای شناخت موانع اُنس، مثل مباحث مدرنیته و بحث «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود». در کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» نمونه‌های خوبی ارائه شد که چگونه اگر انسان گرفتار افکار و اخلاقی شد که از حضور بی‌نهایت نفس ناطقه‌اش محروم گشت، نمی‌تواند در شرایط اُنس با روح اولیاء الهی قرار گیرد. بنابراین مباحث؛ یا برای شناخت قلب است تا راه خود را برای اُنس با حقایق پیدا کند، یا شناخت موانع است، حتی شناخت موانع اخلاقی.
2145
متن پرسش
3- مباحث تفسیری شما چقدر در ارائه‌ی مباحث شما کمک می‌کند و چه پیشنهادی برای مربیان مباحث برای سیر تفسیری دارید؟
متن پاسخ
حاصل همه‌ی مباحث باید خود را در اُنس با قرآن و روایات نشان دهد. مباحث تفسیری و مباحثی که بر روی روایات می‌شود آینه‌ای است که نشان می‌دهد اگر عزم انسان اُنس با حقیقت باشد و بستر ولایت امامان را با توجه به انقلاب اسلامی شناخت و موانع اُنس را نیز با شناخت فرهنگ مدرنیته درک کرد، چقدر قرآن و روایات کارسازاند. مباحث قبلی امکان تدبّر در قرآن را برای ما فراهم می‌کند، به همان صورتی که قرآن در ابتدای سوره‌ی بقره می‌فرماید: «در این کتاب بدون شک هدایت متقین هست» و بعد متقین را کسی می‌داند که به غیب ایمان داشته باشد و در ادامه‌ی سوره‌ی بقره بحث یهودشناسی را به میان می‌آورد که امروز با غرب‌شناسی می‌توان آن را تطبیق داد. در هر صورت پیشنهاد بنده آن است عزیزانی که بر روی مباحث کار کرده‌اند مدتی با مباحث تفسیری و روایی مأنوس شوند تا از یک طرف ارزش مباحث مطرح‌شده را بشناسند و از طرف دیگر متوجه عظمت قرآن و روایت شوند که اگر با روحیه‌ی تدبّر به قرآن و روایات رجوع کنند همه‌ی حقیقت را در آن‌جا می‌یابند و با ایمانی که نسبت به قرآن و روایات به‌دست می‌آورند به‌خوبی می‌توانند در امور فردی و اجتماعی قرآنی زندگی کنند.
2146
متن پرسش
4- کتبی که در معرفت نفس تدوین نموده‌اید مثل «ده نکته از معرفت نفس»، «خویشتن پنهان»، «آشتی با خدا»، هرکدام چه مقصدی را دنبال می‌کنند و از چه زاویه‌ای به معرفت نفس می‌پردازند؟
متن پاسخ
مقصد اصلی مباحث معرفت نفس همان است که در جواب سؤال اول عرض شد می‌ماند که هرکدام مباحث وجهی از آن مقصد را برآورده می‌کنند. به این صورت که در کتاب «ده نکته از معرفت نفس» به صورت اجمالی باید متوجه حقیقت نفس ناطقه شویم. با کتاب «آشتی با خدا» پس از تذکرات جلسات اول تا سوم، نفس را به عنوان یک «وجود» مدّ نظر قرار می‌دهیم و آرام‌آرام مخاطب را آماده می‌کنند که به «وجود» فکر کند. با بحث «برهان صدیقین» معنی مراتب وجود را و جایگاه وجودی نفس ناطقه را می‌شناسید. سپس به بحث معاد می‌پردازید تا انسان نفس خود را در ابدیتی آزاد از زمان و مکان ارزیابی کند و آماده شود برای کتاب «خویشتن پنهان» که عملاً مخاطب آن کتاب نفس ناطقه‌ی خود را آینه‌ی نظر به توحید می‌یابد و به معارف توحیدی دست می‌یابد و با احساس نسبت قوای خود با ذات، به نسبت بین اسماء الهی با حضرت حق منتقل می‌شود.
2147
متن پرسش
5- از نظر حضرتعالی دوستانی که به این مباحث می‌پردازند چه افقی را باید در نظر داشته باشند و چه نقش تاریخی می‌توانند برای خود در نظر بگیرند؟
متن پاسخ
ما همگی مأمورِ نظر به توحید حضرت حق هستیم و هرگونه حجابی را که مانع تجلی حضرت حق باشد بر نمی‌تابیم، چه آن حجاب ابوسفیان باشد و فرهنگ جاهلیت و چه فرهنگ مدرنیته باشد. در راستای نظر به حق و انصراف از شرک، زندگی خود را معنا می‌کنیم و عملاً تاریخ خود را می‌سازیم و نقش تاریخی خود را ایفاء می‌کنیم. به حکم رجوع به حق با مباحث معرفت نفس به حضور خداوند در عالم اشاره می‌کنیم تا قلب خود و دیگران را از حضرت معبود بر نداریم و به حکم پشت‌کردن به جاهلیت مدرن و شرک، فرهنگ مدرنیته را نقد می‌کنیم که صورت لعنت الهی بر قوم ظالم است و با این کار زندگی خود را معنا می‌کنیم و نقش تاریخی خود را ایفا می‌نماییم. بنابراین ما از طریق این مباحث، سلوکی را اراده کرده‌ایم که آن را به سلوک انبیاء و اولیاء(ع) نزدیک‌تر از سلوک فردی می‌دانیم که بعضی از اهل دل در تاریخ گذشته - که امکان چنین سلوکی نبود- به آن پرداخته‌اند و آن را نهادینه کرده‌اند به طوری‌که گویا تنها سلوک همان سلوک معهودی است که قبلاً بوده و گویا قدیسان تنها کسانی هستند که به حضور اجتماعی دیانت کمتر پرداخته‌اند.
2133
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بند کتاب علل تزلزل تمدن غرب شما را می خوانم در صفحه 142 کتاب در نقد دموکراسی آورده اید که ( آنچه امروز تحت عنوان دموکراسی مطرح است این نیست که عده ای کثیر بر روی حقیقتی متعالی اتفاق نظر کنند بلکه بدون نظر به هیچ حقیقتی صرفا میل مردم نقش بازی میکند ) و اینکه ( نقش رهبری انسان های برگزیده وحتی وجود آنها با دموکراسی سازگار نیست دموکراسی کسانی را روی کار میآورد ه برتر از بقیه نیستند تا بقیه را به طرف کمال رهنمون کنند) و اینکه شخص حضرت امام (ره) نیز در جایی می فرمایند( ما آن چیزی را که می خواهیم حکومت الله است.ما می خواهیم قرآن بر ما حکومت کند ما حکومتی جز حکومت الله نمی توانیم بپذیریم) من این را قبول دارم اما این جمله امام (ره)که می فرمایند میزان رای ملت است آدمی را به فکر می اندازد که اگر زمانی این ملت به دونه اتصال به وحدت (خدا ) رای به موردی غیر دینی و اسلامی دهند آیا باید براین تصمیم درحکومت اسلامی مهره تایید بخورد. مگرنه اینست که حضرت امام (ره) می فرمایند جزحکومت الله نمی توانیم بپذیریم در اینجا چه باید کرد؟نظام اسلامی حرکتش چگونه است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: حضرت امام در بستری که فقیه در رأس امور است و بستر حکومت الله فراهم است می‌فرمایند «میزان رأی مردم است» و وجود شورای نگهبان حافظ بستری است که رأی مردم در مسیر غیرالهی قرار نگیرد. موفق باشید
1824
متن پرسش
با سلام خدمت دوست و برادر و استاد خوبم؛ از ارادتمندان جنابعالی هستم که مدتی است در لباس سربازی هستم.با توجه به ضعف آموزش های عقیدتی و در جهت ارتقاء آموزش های عقیدتی - سیاسی ناجا طرحی را بر اساس منویات معرفت نفس شما آماده کرده ام که علارقم تلاش چندباره تاکنون موفق به شور با شما نشده ام.از شما می خواستم بنده را در این باب راهنمایی کنید با پاسخ به چند سوال : 1- به نظر جانبعالی بهترین موضوع برای بحث در مراکز آموزش نیروهای مسلح (که سربازان با عقاید متفاوتی مثبت و منفی متفاوتی وجود دارد از شیعه و سنی و الحق و ...) در دوران آموزشی چیست؟ 2- با توجه به اینکه در حال حاضر 36 ساعت به آموزش های عقیدتی - سیاسی زمان داده شده است چگونه می توان این زمان را بخوبی سازماندهی کرد که هم اعتقادات به خوبی بیان شود و هم احکام و ظواهر دین. 3- طی صحبتی که با معاونت تربیت و آموزش مرزبانی ناجا و واحد عقیدتی - سیاسی انجام گرفته ممکن است نیاز به تحقیقات میدانی در این زمینه باشد. آیا از گروه فرهنگی المیزان, عزیزانی هستند که در لباس سربازی بتوان از کمک آنها استفاده کرد؟ 4- شما چه شیوه ای را در دوران خدمت برای انتقال مفاهیم دینی موثر می دانید؟ از هرگونه طرح و پیشنهاد شما در این زمینه کمال استقبال و تشکر را دارم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام همین‌طور که تشخیص داده‌اید مباحث ده نکته در معرفت نفس برای همه مفید است و تجربه نیز نشان داد که شیعه و سنی و اهل حق از آن استقبال می‌کنند. علاوه بر مباحث معرفت نفس، مباحث مربوط به ولایت فقیه تحت عنوان مبانی حکومت دینی جواب می‌دهد چون هرکس می‌پذیرد اگر حکم خدا بر جامعه حاکم باشد بهتر است تا آنچه انسان‌ها به فکرشان رسیده. در ضمن بحث انقلاب اسلامی و مقایسه‌ی آن با آنچه تمدن غرب به بشریت تحمیل کرده است جواب می‌دهد و جوانانی که به خدمت سربازی آمده‌اند کمک می‌کند. وقتی انسان علاقمند به دینداری شد آماده می‌شود تا احکام دین را بپذیرد و عمل کند. موفق باشید
1704
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم .استاد عزیز از اینکه برای جوابدهی سوالات ما وقت عزیزتان را صرف میکنید ممنونیم اجرکم الله.مقام معظم رهبری حفظه الله قبلا نامهای مذهبی برای سال انتخاب میفرمودند در سالهای اخیر بیشتر شعارها اقتصادی است .این دلیل خاصی دارد ایا شعارهای دینی ومذهبی و بیدار کردن روح مذهب گرای جامعه تاثییر بیشتری نسبت به شعارهای اقتصادی ندارد؟سوال دوم آیا کار وتلاش اقتصادی بیشتر روزی مادی یک جامعه را بیشتر میکند یا حرکت جامعه بسوی تقوی و عمل صالح؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام با تحقق نظام جمهوری اسلامی و در بستری که نظام اسلامی فراهم کرده است، اگر نظام اسلامی بتواند در فضای تحریم‌های دشمنان استکباری راه خود را ادامه دهد، قدرت اسلام به نمایش می‌آید و این که چگونه اسلام می‌تواند دنیا و آخرت انسان‌ها را تأمین کند و همین‌طور که می‌فرمایند با تأکید بر تقوا و عمل صالح، باید جامعه‌ی اسلامی وابسته به استکبار نباشد و این عین عمل صالح است. موفق باشید
684
متن پرسش
با عرض سلام خمت استاد عزیز اولین سوال من این است که با توجه به روند رو به رشد انقلاب اسلامی وهمه گیر شدن انقلاب واز آن جایی که انقلاب همان اسلامی است که ناب و مورد نظر ائمه اطهار است وهمه دنیا نظر به این چنین اسلامی دارند پس شمار مسلمانها بالا میرود ولی ما روایاتی از ائمه معصومین داریم که در اخر زمان همه مسلمانها را مسخره میکنند شمار مسلمانان کم میشود واین را باید مدنظر داشته باشیم که انقلاب همان اسلامی است که ناب و مورد نظر ائمه اطهار است واز این قبیل روایتها من این مسئله برایم سئوال شده .سئوال بعدی من این است که شما در سئوال 675فرمودید تا چند سال بعد از درس خارج فلسفه وعرفان رابخوانیم پس در این سالها چه کار کنیم علاوه بر سیر مطالعاطی شما ومباحث معرفت النفسی که در آن است وکتابها ی استاد محمد شجاعی به خصوص مقالات ج 1 تا آن زمان که چندین سال است چه کار باید کرد و چه مباحثی را باید مطالعه کرد که در این چند سال به نتیجه لازم رسید ومقدمه برای آن کتا بها باشد ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: همان‌طور که می‌فرمایید پیش‌بینی‌های امامان امروز به خوبی محقق شده و فرهنگ ظلمانی غرب اسلام واقعی را برنمی‌تابد و اسلام واقعی در جهان امروز و در فرهنگ مسلمانان غرب‌زده مورد تمسخر است و همین نااگاهی آن‌ها موجب تصمیماتی می‌شود که سقوط آن‌ها را به همراه دارد. در مورد قسمت دوم سؤالتان عرض بنده آن است که همان‌طور که برای فقه و اصول‌خواندن یک ذهن آزاد نیاز است که تمام همت خود را بر روی آن بگذارید، در مورد فلسفه و عرفان هم موضوع از همین قرار است و لذا طلبه ابتدا باید با تمرکز کامل بر فقه و اصول به ملکات لازم دست یابد تا در درس خارج فرصت تمرکز بر روی فلسفه و عرفان پیدا کند ولی در حین ادامه‌ی فقه و اصول، بدایة‌الحکمه و نهایة‌الحکمه و از این قبیل کتب را به عنوان مقدمه می‌تواند ادامه دهد. موفق باشید
337
متن پرسش
بسط انقلاب اسلامی، چگونه است؟ راهکار این تحول چیست؟ چکار باید کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام در موضوع بسط انقلاب اسلامی مباحث طولانی ضرورت دارد که در حدّ سوال و جواب نمی‌توان بدان پرداخت. ولی بنده سلسله‌ بحث‌هایی را تنظیم کرده‌ام که اولین کتاب آن تحت عنوان « انقلاب اسلامی ،باز گشت به عهد قدسی» نزدیک به چاپ است. إن‌شاءالله جواب شما خواهد بود.
8
متن پرسش
سؤال: در مباحث دینی مطرح می‌شود که عموماً دنیا و جذبه‌هایش علیه ما است و زندگی دنیایی همواره با ناکامی همراه است، آیا در آخرالزمان هم همین‌طور است؟
متن پاسخ

جواب: از یک جهت آری و از یک جهت خیر! از آن جهت ‌که دنیا را هدف خود قرار دهیم و قلب خود را مشغول دنیا کنیم، همیشه این کار بد است و هرکس گرفتار این نوع گرایش نسبت به دنیا شد، ناکام خواهد شد، ولی از این جهت ‌که در ظلمات آخرالزمان؛ فضای بین انسان‌ها فضای تقوا نیست، شرایط زمانِ ظهور حضرت درست عکس این شرایطی است که اکنون هست، چون در عالم بقیةالله همه عالم جیره‌خوار نظام مهدویت‌اند. نظامی که تجسم تقوای واقعی است. خداوند می‌فرماید: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ وَلَـکِن کَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ» یعنی؛ اگر مردم ایمان می‌آوردند و تقوا پیشه می‌کردند، حتماً برکات آسمان و زمین را بر آن‌ها می‌گشادیم. و مصداق کامل این آیه در زمان مهدی محقق می‌شود، به همین جهت در روایات داریم؛ زمین بسیاری از برکاتش را در آخرالزمان ظاهر می‌کند.

نمایش چاپی