بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: انقلاب اسلامی و حکومت دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
23072
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: بنده طلبه ای پایه چهار هستم که در یکی از شهرستان های استان خراسان مشغول به تحصیل هستم. موضوعی که خیلی بنده رو آزار میده و نگران کرده این هست که چکار بکنم که من هم مثل مردم کوفه که این همه مشتاق به امام شون بودند اما سریع تغییر مسیر دادند و بر علیه امام و فرستاده ی امام شدند, من هم روبروی امام زمان و نائب شون نایستم. بعضی از کوفیان مثل عمروبن حجاج حتی از ترس عبیدالله و اینها نبود, اما با همه ی اشتیاقی که داشتند برگشتند. خواهشم از استاد بزرگوار این هست که لطفا راهها و کتابی رو که کامل باشه از لحاظ تحلیل و بصیرت دهی و... به بنده معرفی بکنید. تا بتونم سربازی امام زمان (عج) و رهبری را انجام بدهم. واقعا ممنونم ازتون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احساسات بدون بصیرت، کار دستِ کوفیان داد. بصیرت حقیقی در این تاریخ، شناختِ جایگاه انقلاب اسلامی است. فکر می‌کنم دنبال‌کردن جلسات چهارشنبه تحت عنوان «انقلاب اسلامی و وظیفه‌ای که پیش روی ما است» و اخیراً دو جلسه‌ی آن بحث شده، در این مورد بتواند کمک کند. موفق باشید

23063
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استادگرامی: می دانیم که هر یک از ما رسالتی در زمانه خود برعهده داریم که باید آن را بیابیم و به سمت آن حرکت کنیم، و شهدا نمونه بارزی از این مسئله هستند کسانیکه در زمانه خود جایگاه خود را بخوبی دریافتند و مطابق با فهمشان عمل کردند. در زمانه کنونی به منظور پیوند میان نسل امروزی با این بزرگواران و الگو قرارداده شدنشان چه زبان دیالوگی باید برگزیده شود؟ چه اقدامی باید انجام شود؟چه روحی بر اردوهای راهیان نور برای وقوع این مهم باید حاکم شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم جزوه‌ی «ما و آینده» و مباحث اخیری که تحت عنوان «انقلاب اسلامی و وظیفه‌ای که پیش روی ما است» بتواند در این مورد کمک کند. موفق باشید

23024
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: سرمان را به کدوم دیوار رو به آفتاب بزنیم از دست وزیر امور خارجه خوش خنده و دلشاد و معتدل! خواستار اصلاحات! این دولت که همزمان با رد CFT و FATF و پالرمو و هزار کوفت و زهر مار در شورای نگهبان یه هویی! و کاملا ناگهانی یادش میاد که در کشور ایران پولشویی وجود داره آن هم در سطح اعداد نجومی! خوب مرد حسابی! چرا دقیقا الان! یادت اومده؟ دوما خوب این اتفاق که داره در دولت شما! اتفاق میوفته و نه در دولت قبل! و سوما چرا تو که اطلاع داری و محکم حرف میزنی معرفیشون نمیکنی چرا؟ پس وزیر اطلاعات دولت چکار داره میکنه که تو کشورت پولشویی داره میشه و هیچکس جلوشو نمیگیره؟ آخه ادم نون این مرز و بوم رو بخوره بعد هم همش در حال خندیدن! به ریش این نظام باشه؟ و مدام در حال هزینه سازی برای کشور خودش؟ مگه داریم؟ مگه میشه؟ فعلا که هم داریم! هم شده! یکی یه لیوان آب بده من یه کم خنک بشم!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بفرمایید این هم یک لیوان آب خنک!! همین‌قدر باید بدانیم پروژه‌ی این دولت برای رفع مشکلات ما ورود در اردوگاه غرب بود و در همین رابطه بر CFT  و FATF اصرار داشتند. ولی به جهت درایت نایب امام زمان «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» که گوشِ جان خود را به راهنماییِ کسی سپرده است که ماورای فرهنگ مدرنیته می‌خواهد بشر را به سر و سامان برساند. پروژه‌ی آن‌ها شکست خورد و اینان برای حفظ آبرویِ خود گویا در بعضی موارد حاضرند به خاطر یک دستمال، قیصریه را به آتش بکشند. زیرا انقلاب اسلامی را وسیله‌ای برای منافع دنیایی خود قرار دادند و به هیچ ارزشِ مبنایی و الهی قائل نیستند، در آن حدّ که در گلستان شهدا که باید محل دفن شهدا باشد تا مردم آن مزارها را تا قیام قیامت محل زیارت خود نمایند، با تمام پررویی و بی‌پروایی جنازه‌ی کسی را دفن می‌کنند که به عنوان نماینده‌ی اصلاح‌طلب مجلس ششم به بهانه ی اعتراض به شورای نگهبان و تحقق شعار (خروج از حاکمیت) در زمستان سال 82 دست به تحصن 28 روزه زده.

در زمان مسئولیت بنده در بنیاد شهید استان اصفهان در شورایی که برنامه‌ریزیِ گلستان شهدا را به عهده داشت، بنا بر آن شد که هیچ‌کس جز شهدا و جانبازان عزیزی که بعداً شهید می‌شوند، در آن مکان مقدس دفن نشود. حتی اجازه‌ی دفن به پدر شهید عزیزی که 3 فرزند خود را تقدیم انقلاب کرده بود، داده نشد.

مردم باید متوجه شوند انقلاب اسلامی از طریق این جریان، نه به اهداف دنیایی‌اش می‌رسد و نه به اهداف آخرتی‌اش، و برای آگاهی مردم باید خونِ دل بسیار خورد، وگرنه با یقه‌گرفتن و چیز پرتاب‌کردن مسئله حل نخواهد شد. موفق باشید    

23017
متن پرسش
سلام بر شما استاد بزرگوار بنده: استاد در این زمانه و با این تبلیغات گسترده ای که دارد در کل دنیا می شود مثلا مانند تبلیغات گسترده و زیاد بهاییت یا وهابیت یا شیطان پرستی یا فرق نوظهور یا همان عرفان های حلقه و یا تبلیغات گسترده صادق شیرازی و ... تکلیف ما چیست؟ برای مثال در پیاده روی اربعین فرقه ضاله شیرازی ها دائم در تبلیغات بودند برای جذب حداکثری اما ما شیعیان انقلابی هیچ کاری نمی کنیم. حداقل خود بنده اینطوری هستم. یعنی نمیدونم که باید چیکار کنم؟! استاد الان تکلیف ما چیست؟ ما باید چکار کنیم؟ آیا ما هم باید تبلیغ کنیم؟ بنده خانم هستم و واقعا نمی دانم که باید چکار کنم؟ از یک طرف حرص می خورم و ناراحت می شوم که تمامی فرقه ها دائم در تبلیغ اند و از طرفی احساس می کنم کاری از دستم بر نمیاد! استاد بزرگوار لطفا کمکم کنید تا بدانم که چه کار کنم؟! استاد واقعا متشکرم که سوالات ما را جواب می دهید. خداوند سایه شما را از سر ما کم نکند، ان شا الله.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: متوجه باشید با ظهور انقلاب اسلامی در این تاریخ، تاریخِ ادامه‌ی این حرکات و فرقه‌ها تمام شده است و این حرکات مذبوحانه حکایت از آن دارد که خودشون هم فهمیده‌اند امکانی برای ادامه در ذات آن اندیشه‌ها نیست. ثانیاً: همین‌که بر عهد انقلاب اسلامی و ذیل رهبری آن قرار دارید، خودش کم کاری نیست. همه‌ی تلاش‌های دشمن برای آن است که چنین عهد و استقراری را از ما بگیرد. جای هیچ حرص و ناراحتی نیست، جای صبر و پایداری و طمأنینه است. موفق باشید

23001
متن پرسش
استاد عزیز سلام: با توجه به حضور همه جانبه‌ی حق در صحنه‌ی زندگی انسان‌ها توسط راهی که ذیل حضرت امام و مسیر انقلاب باز شد و توحید معنای کامل‌تری از آن به صحنه آمد که حضرت آقا می فرمایند: «توحید به آن حاد معنای توحید عبارت از این است که در جامعه حاکمیت خدا باشد.» پس می توان گفت آن توحیدی که امثال عرفای حوزه نجف مثل آیت الله قاضی یا سیدهاشم حداد به آن دست یافته بودند و در آن عالم زندگی می کردند تام‌ترین و حادترین وجوه توحید نبوده؟ «البته با تمام عظمتی که برای سلوک بزرگ آنان قائلیم و بحق هم هست.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید می‌توان این‌طور فکر کرد که آن بزرگان هم در راستای ایجاد جامعه‌ی توحیدی تلاش می‌کردند و فعالیت آن‌ها مقدمه‌ی شکل‌گرفتنِ انقلاب اسلامی شد. موفق باشید

22985
متن پرسش
سلام استاد: تبلیغ نظریه مقاومت یعنی چی؟ چکار کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی متوجه به این امر باشیم که در این تاریخ اگر در بستر فرهنگیِ انقلاب اسلامی در مقابل استکبار کوتاهی نکنیم، آینده از آنِ ما خواهد بود. موفق باشید

22979
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: حضرتعالی فرمودید که خداوند متعال (انقلاب اسلامی) به خاطر لطفی که نسبت به هدایت مردم دارد، رئیس جمهوری درجهت پیشرفت امور دینی و دنیوی مردم می پروراند!! و آقایان جلیلی و رئیسی را از نمونه های آن دانستید، اما مردم انتخاب نکردن! اما سئوالات: اولا طبق فرموده جنابعالی پس باید نتیجه بگیریم که در سال های 68 ،72 ،76 ،80 ،84 نامزدهای با این خصوصیات بوده، منتهی مردم انتخاب نکردند، آیا این برداشت بنده را می پذیرید؟ اگر پاسخ جنابتان مثبت است مصادیق این نامزدها را بفرمایید؟ دوماً سال 88 به نظر جنابعالی در میان آقایان رضایی و احمدی نژاد کدامین رئیس جمهور مورد دلخواه انقلاب بود؟ ثالثا فلسفه و حکمت دقیق این اراده خدا چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد سال 88 که در یاد دارم، به نظرم باز همان آقای احمدی‌نژاد برای ادامه‌ی انقلاب اسلامی مفید بودند اشکال از خانه‌نشینیِ ایشان شروع شد و غفلت ایشان از شرایطِ تاریخی آن سال‌ها. در مورد سال‌هایی که نام بردید، کاندیداهای رقیب را در ذهن ندارم. آری! سالی که آقای توکلی رقیب آقای هاشمی بود اگر مردم به آقای توکلی رأی داده بودند شرایط بهتری در مقابل کشور قرار می‌گرفت. موفق باشید

22970
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: حضرتعالی در مقدمه کتاب امام خمینی (ره) و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه فرمودید که امام خمینی روحی در کالبد انقلاب اسلامی است مانند حضور نفس در بدن. طبق این فرمایش پس انقلاب اسلامی در حکم بدن و کالبد است و روح آن، شخصیت امام خمینی (ره) است، در حالی که حضرتعالی در مواردی انقلاب اسلامی را یک «حقیقت» می دانید! و این مغایر با مطلب فوق است!! بالاخره ما چگونه تفکر کنیم؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم حقیقت انقلاب بر قلب حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» إشراق شده است و حقیقت انقلاب همیشه به معنای همان نورانیتی است که جان امام از آن منوّر شد. مثل آن‌که قلب مبارک حضرت محمد «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» محل نزولِ قرآن گشت. در هر صورت ما با نظر به سیره‌ی امام و سخنان امام می‌توانیم نسبت به انقلاب درست فکر کنیم. اشارات حضرت امام نسبت به انقلاب فوق‌العاده است. موفق باشید

22922
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: استاد جان! آیا انقلاب اسلامی با پرورش تنها یک رئیس جمهور در تراز انقلاب اسلامی (شبیه امام خمینی) می تواند، به اهداف متعالی و آرمان های بلند خود نائل گردد؟ چرا؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. همین حالا در همین فضای وانفسا، انقلاب اسلامی به سوی اهداف خود دارد جلو می‌رود. راستی اگر مانعی مثل ترامپ و اوج تحریم‌های پیش‌آمده نبود، از کجا معلوم خواهد شد انقلاب اسلامی می‌تواند با عبور از این تحریم‌ها، تاریخِ دیگری را مدّ نظرها قرار دهد، تاریخی که آمریکا و استکبار با تمام قدرت نمی‌تواند از طلوع و ادامه‌ی آن جلوگیری کند. معلوم است که برای طلوع یک تاریخ، هزینه‌هایی باید پرداخت شود و ما در شرایطی هستیم که داریم این هزینه‌ها را می‌پردازیم. موفق باشید

22898
متن پرسش
سلام علیکم: اگر امام خمینی نبودند آیا انقلاب اسلامی توسط فرد دیگری اتفاق می افتاد؟ این سوال رو با توجه به یکی از نوشته هاتون که فرموده بودید امام دغدغه اصلاح و نجات رو داشتند و خدا حقیقت وجودی انقلاب رو با توجه به دغدغه امام بر قلب ایشون اشراق کردند. و از طرف دیگری هم فرموده بودید که انقلاب مشیت و اراده و خواست خدا در این زمانه است. ممنونم
متن پاسخ

اسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده همین‌طور است زیرا خداوند اراده کرده است که بشر این دوران از تاریخ استکبار عبور کند. مثل آن‌که اراده کرده بود تا حضرت موسی «علیه‌السلام» و قوم بنی‌اسرائیل از فرعونیان عبور کنند. موفق باشید

22876
متن پرسش
سلام و رحمة الله: استاد چند وقتی است فکر می کنم و می بینم که وضعیت توسعه نیافتگی ما به طرز عجیبی در جزئیات مسائل فرهنگی ما رخنه کرده و راه چاره ای هم حداقل من نمی بینم. بعنوان یک کارگردان و فیلمنامه نویس می بینم که ما در یک کشور توسعه نیافته عملا چیزی که بشود آن را ایده خواند نداریم و هر چه قدر هم که ابتکار به خرج می دهیم می بینم که در نهایت یک نسخه غربی از آن وجود دارد. می دانم که این مطلب چیز عجیبی نیست و اگر این طور نبود باید متعجب می شدیم اما این مطلب فضا را برای کار کردن ما بسیار تنگ کرده و نمی دانیم چکار بکنیم. معطل شده ایم. این وضعیت رسالت هنر و کارهنری را برای ما زیر سوال برده و اگر همین طور پیش برود مجبور به جبر شرایط می شویم. در این سالهایی که از انقلاب می گذرد جز معدودی موارد ما حرفی برای گفته نداشته ایم و نمی دانم اگر همین معدود موارد هم بخواهد حفظ بشود چه باید کرد؟ لطفا یک راهنمایی عملی بفرمایید که برای شکستن این بن بست چکار کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از یک جهت با نظر به توسعه‌نیافتگیِ خود باید بر توسعه‌یافتگی فکر کرد و در این رابطه شرایط را برای توسعه‌یافتگی و عقل مربوط به توسعه‌یافتگی فراهم کرد که با نظر به این امر، ایده‌های زیادی در مقابل شما قرار می‌گیرد. مثل اصالت‌دادن به جامعه به جای اصالت‌دادن به فرد و یا اصالت‌دادن به قانون به جای اصالت‌دادن به برداشت‌های شخصی. که البته در این رویکرد به جریان اصلاح‌طلبیِ انقلاب نزدیک می‌شویم. ولی از جهت دیگر با نظر به عقلی که ماوراء توسعه‌یافتگی به نحوه‌ای از جامعه فکر می‌کند که انسان‌ها معنابخشی به خود را بیشتر در نظر دارند تا هویت‌بخشی بر اساس فرهنگِ غربی. معنابخشی با تذکر به فطرت انسان‌ها برای آن‌ها پیش می‌آید که اگر بر این اساس در چند دهه‌ی بعد از انقلاب برنامه‌ریزی شده بود چیزی که دولت سازندگی و جریان‌های مربوط به آن از آن غفلت داشتند، امروز شاهد چنین حرص‌های به دنیا که در واقع نحوه‌ای از بحرانِ شخصیت انسان‌ها شده است؛ روبه‌رو نبودیم. در چنین نظامی مسلّم تئوری اصلاح‌طلبی به هیچ‌وجه کافی نیست و حقیقتاً در دویست‌ساله‌ی اخیر روشن شده است که جواب نمی‌دهد. باید در عین نادیده‌گرفتنِ عقلِ توسعه‌یافتگی به آموزه‌های دینی به صورت کاربردی جهت معنابخشی به انسان‌ها اقدام نمود وگرنه این می‌شویم که هستیم. در حالی‌که انقلاب در آغازِ خود چیز دیگری بود و بازگشت به آن آغاز، راهِ آینده‌ی ما است. چرا در این موارد ایده‌پردازی نکنیم؟ وگرنه «این» می‌شویم که فعلاً «هستیم». موفق باشید

22861
متن پرسش
با سلام، در سوالی از استاد، جواب مبسوط به سوال شماره ۲۰۴۶۴ ارجاع شده، این پرسش را چگونه پیدا کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سؤال و جواب مذکور چنین بود:

با سلام استاد عزیز: فکر نمی کنم، بتوان از کنار این سخنان دکتر سروش به سادگی گذشت که می گوید:

«مقال مرثیه‌ای است برای جامعه‌ای که انقلاب خود را برای عدل و آزادی و بنام حسین و علی آغاز کرد و سپس کارش به اسلام فقاهتی رسید که جز زجر و زندان و تندخویی و ترشرویی در آن نبود و اسلام فقیهانه جا را بر اسلام عارفانه و حکیمانه تنگ کرد و اینک سرانجامی شوم‌تر یافته است و اسلام مداحانه تومار فقیهان را هم در نوردیده و مداحان بدل به هادیان و متفکران قوم شده‌اند. ….به تازگی فرمان رهبر جمهوری اسلامی گفته «مداحان» به تقویت بنیه فکری جوانان بپردازند و دشمن را در جنگ روانی شکست دهند و نگذارند که «باور به اسلام و باور به کار امدی نظام اسلامی» را از مردم بستانند. مّداحان شعبان جعفری صفت (نه ذاکران محترم و مخلص مصائب اهل بیت رسول) که هیچگاه در جامعه دینی و در چشم مومنان حرمتی و منزلتی نداشتند، و در میانشان نانجیبان و فرومایگان کم نبودند و در نادانی و ناپاکی انگشت نما بودند و داستان‌های کژ رفتاری‌های اخلاقیشان بر سر زبان‌ها بود و در هیچ حال و هیچ جا هیچ کس حتی مسائل شرعی ساده را از آنان نمی‌پرسید، نمی‌دانم بخت مداحان باز شده یا بخت از ملت ما برگشته است که این هیچکسان، کسی شده‌اند و دستگیری جوانان را بدست گرفته‌اند. هرچه هست «خواب گربه موش را گستاخ کرد». وای بر روحانیت خاموش. وای بر دانشگاه خاموش. وای بر فرهنگستان خاموش.

بطّالانی چون ازغدی و پناهیان و انصاریان و رشاد و… بس نبودند که حالا طبّالانی چون ارضی و کریمی و حدادیان و… هم از راه رسیده‌اند تا به توصیه رهبری قدر ببینند و بر صدر بنشینند و دین و هنر و فرهنگ را به سخره بگیرند و به ارشاد خلایق بپردازند و جواب شبهات غربیان را بدهند و غبار ناباوری را از جان جوانان بیفشانند!»

استاد عزیز با این که سروش در سخنان خود بی‌انصافی‌های فراوانی کرده است که بنده به خود اجازه نمی‌دهم آن‌ها را بیان کنم و همین اندازه هم که سخنان او را بیان کردم، از خود شرمنده‌ام، ولی وقتی در غیاب تفکر، از گوش سپردن به سخن یکدیگر عاجزیم و به جای تفکر، معارضه می کنیم و با چماق جدل و طبع جاهلانه و ذوق بی هنری، چهره ی زشت خود را با نام عزیز اسلام تزئین می کنیم، باید بدانیم که تکریم اندیشه در پشت پرده، به کارهای ما خواهد خندید.

دکتر سروش در رابطه با پیامبر می گوید: این همان تجربه‌ای است که شاعران و عارفان دارند؛ هر چند پیامبر این را در سطح بالاتری تجربه می‌کنند.  پیامبر درست مانند یک شاعر احساس می‌کند که نیرویی بیرونی او را در اختیار گرفته است. این الهام از «نَفس پیامبر» می‌آید و نفس هر فردی الهی است. اما پیامبر با سایر اشخاص فرق دارد، از آن رو که او از الهی بودن این نفس آگاه شده است.

او این وضع بالقوه را به فعلیت رسانده است. نفس او با خدا یکی شده است. این اتحاد معنوی با خدا به معنای خدا شدن پیامبر نیست و این اتحادی است که محدود به «قد و قامت خود پیامبر» است. این اتحاد به اندازه بشریت است، نه به اندازه خدا. ... پیامبر، باز هم مانند یک شاعر، این الهام را به زبانی که خود می‌داند، و به سبکی که خود به آن اشراف دارد، و با تصاویر و دانشی که خود در اختیار دارد، منتقل می‌کند.

استاد عزیز! راستی خود شما، تاکنون چقدر به نسبت شعر و وحی پرداخته اید؛ فارغ از نظر هر اندیشمند دیگر؟

دکتر سروش می گوید: شیعیان به هیچ وجه نبایدخود را فرقه ای از فرقه های اسلامی بدانند و گمان کنند در برابر دیگران قرار دارند ما همه پیروان پیامبر هستیم و همه ما محمدی هستیم و اگر هم علوی هستیم بخاطر آنست که امتداد محمد را در علی می بینیم.

استاد عزیز! کاش می توانستیم بفهمیم که دیگری هم "می تواند" "درست" بگوید.

می گوید: «از ديد من برندگان اين عالم، عارفان بودند آقاى خمينى عرفان را وارد سياست كرد.

من آن را نمي پسندم»

به چند جمله ی نخست آقای سروش دقت کنید، آیا ما از همین جا، نقدهای اساسی و موثر در سیاست را از دست نداده ایم؟ چقدر مست می شوم وقتی با گوش سپردن به یک سخن، پیش داوری هایم نفی می شوند و دیگر می شوم. در تفکر مساله اصلا پذیرفتن و نپذیرفتن یک سخن نیست، مساله، گوش سپردن و نفی خود است که من فکر می کنم در مواجه با آقای سروش، این حتی از جانب آقای داوری هم اتفاق نیافتاد؛ حتی در دوره ی متاخر فکری ایشان. باید به شیوه مواجهه ی اندیشمندانمان با یکدیگر بیشتر بیاندیشیم.

دکتر عبدالكريم سروش می گوید: «ديانت را چرا بهانه خشونت کرده ايد؟ گفته ايد «اسلام تازيانه هم دارد» ولی آيا فقط تازيانه دارد؟  ... نه صدائی از مدارا در آن هست نه سيمائی از مروّت، نه نقدی نه مطالبه ای، نه سؤالی نه محاسبه ای.»

 استاد عزیز! به نظر شما وقتش نرسیده به این سخنان توجه شود؟

20464- باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن است آیا روح انقلاب اسلامی که حضرت امام به صحنه آوردند این است که سروش می‌گوید؟ و یا طبیعی است که ما برای تحقق آن انقلاب با تنگناهای تاریخی و بعضاً با به حجاب‌رفتنِ آن آرمان‌ها روبه‌روییم. ولی آیا آن روحی از انقلاب اسلامی که در متن تاریخِ امروز حاضر است و باید به آن نظر کرد و آن را از خود نمود، در سخنان آقای سروش به چشم می‌خورد؟

آقای سروش چیزهایی را به رهبری انقلاب نسبت می‌دهد که فضای رهنمودهای رهبری درست برعکس آن است. حتی آن وقتی که به مداحانی خاص، مسئولیتِ متذکرشدن و راهنمائیِ جوانان را می‌دهد؛ اشاره به روح و روحیه‌ای دارد که سختْ ضدِ استکباری و معنویت‌گرا است. آیا این مداحان با صفتِ شعبان جعفری نظام شاهنشاهی قابل تطبیق‌اند که آقای سروش چنین تطبیقی را به میان آورده است؟!

می‌بینید که همه‌ی مشکل سروش و امثال سروش، به هر بهانه‌ای شخصِ رهبری انقلاب است که همچون حکیمی بصیر با رهنمودهای الهی خود می‌خواهد به روش خاصی که مخصوص فرهنگ و تاریخ این ملت است، این ملت را از تنگناهای تاریخی 200 ساله‌ی غرب‌زدگی خود عبور دهد.

ذاکران مخلص اهل‌البیت «علیهم‌السلام» که دکتر سروش مطرح می‌کند، کیانند که اگر امثال دکتر میثم مطیعی و یا جناب منصور ارضی این سالکِ وارسته‌ی درس‌آموخته از مکتبِ عارفان، مداحان حکومتی‌اند و خود فروختگان دستگاه؟!!

قضیه‌ای که ایشان در مورد پیامبر «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌گویند که سبکِ فهم آن حضرت شاعرانه است و نه فیلسوفانه؛ در این حدّ نیست آن‌جایی که به صراحت ادعا می‌کند «پیامبر، گمان می‌برد که پیامبر است». در کلمات زیبا، پیچاندنِ سخن، اصلِ سخن را تغییر نمی‌دهد، عمده آن است که متوجه باشیم در دل این جملات زیبا ایشان به کجا اشاره می‌کند؟ به پیامبری که رسول خدا است؟ و یا به عارفی که به قول ایشان با خدا متحد شده است؟! در حالت دوم پای شریعت بر هوا است و هیچ تمدنی از طریق دین اسلام به صحنه نخواهد آمد.

کجای تشیع اصیل و کدام یک از علمای دین، علی «علیه‌السلام» را به جای حضرت محمد «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نشانده‌اند؟!! جز آن است که همه‌ی علمای شیعه سعی بر تقریب مذاهب دارند؟ علی «علیه‌السلام» در نگاه سروش، یک انسان بزرگ است و نه یک امام که باید جامعه‌ای بیرون از فرهنگ جاهلیتِ دیروز و مدرنیته‌ی امروز بسازد. بحث در اخلاق فردی نیست، بحث در ایجاد جامعه‌ای است که بتواند از سیطره‌ی مستکبران آزاد باشد.

دکتر سروش می‌گوید چرا امام، عرفان را وارد سیاست کرد؟ این یعنی یک تمدن‌سازی منهای عرفان. آیا امام، عرفانی را وارد سیاست کرد که پای مرید و مرادی در میان باشد؟! و یا با حفظ حریم آزادی انسان‌ها در انتخاب سرنوشت خود، روحِ عرفانیِ فهمِ انسان متعالی را در چنین تمدنی متذکر شد.

امثال دکتر داوری در نسبت با سروش متوجه‌ی جایگاه و اشارات آن سخنان می‌شوند و نه توجه به صِرفِ معنای جملات آقای سروش.

آیا با سخنان زیبای آقای سروش، انقلاب اسلامی بازخوانی می‌شود و یا به‌کلی در زیر پا قرار می‌گیرد و ما دالایی‌لامایی می‌شویم که به بهانه‌ی دوری از خشونت، گروگان آمریکایی هستیم که بتواند از این طریق با رقیب خود یعنی کشور چین مقابله کند؟! و البته این بدان معنا نیست که بنده انتقادهای اساسی نسبت به روند امور نداشته باشم و یا معتقد باشم ما در شرایطی هستیم که انتقادهای دلسوزانه را می‌پذیریم؛ بحث بر سر آن است که مواظب باشیم جایگاه سخنان امثال آقای سروش را که اتفاقاً بنا دارد عوامل قِوامِ تحقق تمدن اسلامی را نشانه رود، نادیده نگیریم! و این است حرف اساسی بنده، وگرنه بین نقد که از نانِ شب برای ما واجب‌تر است، با تخریبی نرم و ظاهرپسند تفاوت نمی‌گذاریم. موفق باشید 

22807
متن پرسش
سلام استاد: نمی دانم سخنان وزیر بهداشت رو هفته گذشته در دانشگاه جندی شاپور اهواز شنیدید یا خیر بنده دانشجوی همین دانشگاه هستم واقعا تاسف بار بود شما به منه جوون بفرمایید چطوری دلخوش باشم به آینده ی این کشور؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل آن است که هنوز انقلاب نتوانسته است مردم را متوجه‌ی این امر بکند که جریان‌های سیاسی و اشرافی که سنگ مدیریت امثال آقای هاشمی را به سینه می‌زنند، از جنس انقلاب اسلامی نیستند و ادامه‌ی انقلاب اسلامی با چنین افرادی ممکن نیست. سعی باید کرد راهی که امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در آغاز انقلاب گشودند، باز زنده شود مثل امام حسین «علیه‌السلام»که فرمودند می‌خواهم به سیره‌ی جدّم و پدرم برگردم. آن آغازین است که باید در انتها نیز به میان آید به همان معنایی که مبدأ و معاد از هم جدا نیست. موفق باشید   

22779
متن پرسش
سلام: فرض کنید انقلاب ما تمام جهان را تحت تصرف خود درآورد. فردی مثل آقای سیف را می گذاریم رییس کل بانک مرکزی جهانی و فردی مثل احمدی نژاد و نوبخت و ... را راس کار می گزاریم. آن وقت سیاست و اقتصاد و فرهنگ و اجتماع همه مردم دنیا را از اوضع موجود به شدت بدتر می کنیم. پس به دنبال چه هستیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همین‌طور است که می‌فرمایید. لذا تا انقلاب در یک فرایند زمانی به کمال خود نرسد هرگز خداوند بستر چنان حضور و ظهوری را برایش فراهم نمی‌کند. موفق باشید

22785
متن پرسش
سلام: چند روز پیش، بنده از شما بعنوان یک معلم که لطف کرده و وقتی به دوستان اختصاص می دهید یک درخواست داشتم. خواستم منت گذاشته و وقتی را به مطالعه کتاب توحید، نوشته مدعی اهل بصره اختصاص داده و نظرتان را بنویسید. من چکار به محمد علی باب و بهائیان دارم؟ اصلا چکار به احمد الحسن دارم؟ بنده می خواستم از شما بزرگوار بشنوم آیا اشکالی به مطالب وارد است؟ آیا گزیده ای از مطالب علمای پیشین را جمع آوری کرده یا ادعایی تازه است؟ اگر جمع آوری است سندش کجاست و اگر ادعای تازه است نقدش چیست؟ شما دیگر چرا مانند اصولگرایان حزبی و اصلاح طلبان غربی به وادی برچسب زدن وارد شده اید؟ مگر با سمپات احمد الحسن طرف شده آید؟ و حتی اگر با چنین کسی هم طرف شده بودید شیوه ائمه مانند امام صادق علیه السلام حکم می کرد اشکالات کلام را به او یادآور می شدید! درست می بینم؟ استاد طاهرزاده و برچسب زدن بجای بحث منطقی؟! اصلا این مدعی رئیس همه شیاطین! اصلا آن زندیقی که خدمت امام صادق رسید! اگر فرصت ندارید بحثش جدا، ولی خواهش می کنم اگر فرصت کردید نقدی به افکار مطرح شده در کتاب بنویسید. با توجه به اینکه همه پرسشهای قبلی در مورد احمد الحسن را خوانده ام، خواهش می کنم اگر قصد ادامه ادبیات قبلی را دارید وقت شریفتان را ضایع نفرموده و به همانها ارجاع دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در جزئیات سخنان این افراد نیست، بصیرت اقتضاء می‌کند که انسان مشغول جزئیات سخن این افراد نشود وقتی در جایگاهی قرار دارند که عملاً به نفع دشمنان اسلام است و وسیله‌ای هستند تا انقلاب اسلامی که راهِ نجات اسلام از دست استکبارِ جهانی است؛ به حاشیه و حجاب رود. از این جهت نباید در دام چنین سؤالاتی که امثال شما مطرح می‌کنند قرار گرفت وگرنه علی محمد باب هم از این سخنان به ظاهر دل‌فریب دارد و نباید مشغول این سخنان شد و از جایگاه او که مستر همفر مأمور شکل‌دادنِ به آن است، غفلت کرد! امید است توانسته باشم حجت را بر شما تمام کنم. حال خود دانید و آینده‌ای که در پیش دارید. موفق باشید

22777
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی: گاهی در جواب بعضی دوستان در برابر سوالات سیاسی می مانم و حرفی برای گفتن ندارم. گفتم شاید شما کمک کنید. اینکه در بعضی کشورهای اروپایی راحت فلان مسوول مملکتی را بخاطر اختلاس یا رشوه محاکمه می کنند حاکی از یک نهاد قدرتمند قضایی در آن کشور است که متاسفانه در کشور ما بسیار ضعیف در برابر آقا زاده ها می باشد و چقدر حاشیه امن دارند که براحتی و پررویی مصاحبه هم می کنند و انقلاب را سهم خود می دانند (البته چند محاکمه ساده مشکلی را حل نمی کند) با توجه به اینکه این نهاد مهم زیر نظر مقام معظم رهبری اداره می شود چرا بایست به این روز بیفتد البته معنای جمله رهبر عزیز را نفهمیدم که فرمودند من ریس آن را تعیین می کنم ولی اجرای آن با من نمی باشد؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که در غرب پس از دویست‌سال مبتنی بر اهدافی که دارند، همه‌چیز تعریف‌شده است و ابهامات قانونی و خلأهای آن که عموماً افراد ناسالم از آن عبور می‌کنند در بسیاری موارد برطرف شده است ولی ما با اهدافی که داریم در ابتدایِ راه هستیم. تفاوت نمی‌کند چه کسی مسئول باشد حتی بعضی از رفقا که در جریان نظام قضائی ما هستند، معتقدند آیت اللّه دکتر صادق لاریجانی نهایت تلاش را برای اصلاح امور انجام می‌دهند و نسبت به سال‌هایی که ایشان وارد شده‌اند کارهای اساسی شده است. ولی اولاً: تنگناهای فکری و فرهنگی ما هنوز در صحنه است و ثانیاً: نظام قضایی و استقلال قاضی، کارِ بسیار حساسی است و مقام معظم رهبری متوجه‌ی این موضوع هستند. موفق باشید 

22770
متن پرسش
سلام حضرت استاد: یکی از دوستان پس از مطالعه زیاد در این مورد مطلب زیر را ارسال کرده است. ممنون میشم اگر نظر حضرتعالی در مورد تعریف زیر از انقلاب اسلامی را ارسال بفرمایید. بات شکر بابت وقتی که می گذارید. «انقلاب از نظر من یک حقیقته...حقیقتی که انسان جهانی شده را در ذیل دین بتواند تعریف کند. حقیقتی که انسان بی هویت عصر جدید را هویت بخشد و آرام کند که آهای خدا نمرده است. انقلاب اسلامی یک حکومت نیست، یک مکتب نیست، یک شخص نیست، یک جریان اجتماعی سیاسی نیست، و چه بسا در این تعریف ما انقلاب را از دست بدهیم و دیگرانی در جغرافیا و تاریخی دگر آن را به ظهور رسانند. هیچ عقد اخوتی بین تقدس انقلاب اسلامی و آینده ی خودمان را به یقین نمی توان پذیرفت چراکه کوفیان نیز شاید خود را در نزدیکی فتح بزرگ می پنداشتند و دیگرانی جام شراب امام حسین را نوشیدند که از نظر مدعیان پیام مهم آن است که چنین ظهوری لاجرم اتفاق خواهد افتاد اگر به وجود حق معتقد باشیم. و اینست ندای بی صدای انقلاب اسلامی»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انقلاب اسلامی حقیقتی است از جنس اراده‌ی خدا در این تاریخ، ولی در عین حال، شئوناتی دارد که یکی از شئونات آن موضوعِ حکومت اسلامی است تا بشریت از طریق آن از حاکمیت‌های سکولار آزاد شود. موفق باشید

22757
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: به نظرم متن پایین همون گوش سپردن به ندای بی صدای انقلاب اسلامی است: آقاى عباس #واعظ_طبسى، [توليت آستان قدس رضوي] و فرزندش آمدند. از سفر به لندن و عمل جراحى پاي‌اش راضى است. تحت تأثير نظم و پيشرفت آنها قرار گرفته است. 27 مهر 71 ‏ آقای #آذری [قمی] آمد و درخواست ارز برای معالجه پروستات در لندن داشت. برای آقای مهدوی [کنی] هم به خاطر کسالت قلبی، گفته شد در لندن جا رزرو کنند. 19 اذر 64 آقای #دعاگو آمد. از کیفیت معالجه‌اش در لندن گفت. سرطان داشته و با شیمی‌درمانی معالجه شده. راضی است. موهایش در اثر معالجه ریخته‌است. از نتایج معالجه در مدت اقامت، پیشنهاد جلوگیری از اعزام دانشجو به خارج را داشت که ارز آن را صرف تأمین استاد در داخل کنیم. 31خرداد 65 شب در جلسه شورای مرکزی [جامعه] روحانیت مبارز شرکت نمودم. بیشتر صحبتها درباره بد اداره شدن جلسات روحانیت مبارز در دهه فجر بود. آقای #مهدوی_کنی که از لندن پس از معالجه برگشته، به خاطر خستگی نیامده بود. می خواستم ایشان را ببینم. 29 بهمن 64‏ صبحانه‌ را در خدمت‌ آقای‌ منتظری‌، در منزل‌ ایشان‌ صرف‌ کردیم‌. پس‌ از خداحافظی‌ به‌ منزل‌ آیت‌الله‌ #نجفی‌_مرعشی‌ رفتم‌. از اسپانیا برگشته‌ بودند. برای‌ معالجه ‌چشم‌ رفته‌ بودند. 8 خرداد 60 آقای‌ #احمد_توکلی‌ که‌قبل‌ از پیروزی‌ انقلاب‌ ممنوع‌ الخروج‌ بوده‌، برای‌ گرفتن‌ گذرنامه‌ جهت‌ سفر برای‌ معالجه‌ دردمفاصل‌ احتیاج‌ به‌ نامه‌ من‌ به‌ اداره‌ گذرنامه‌ داشت‌ که‌ نوشتم‌. 19 اردیبهشت 60‏ شب تلفنى از #احمدآقا احوال‌پرسى كردم. از اسپانيا برگشته است. براى معالجه چشم رفته بود. در آنجا #همان_تشخيص_ايران را تاييد كرده‌اند. 27 اسفند 71‏ خانم‌ شهید بهشتی‌ به‌ خانه‌ ما آمد و با عفت‌ به‌ دیدن‌ #همسرامام‌ رفتند که‌ برای‌ معالجه‌ چشم‌مدتی‌ به‌ خارج‌ رفته‌ بودند. 18 مرداد 61‏ ساعت هشت صبح آقاي #موسوي اردبيلي آمدند. عازم سفر به اروپا براي معالجه و چك آپ است. براي تسهيلات ارزي و تذكره [= گذرنامه] همراهان و حفاظت كمك خواستند. به دكتر ولايتي و ميرزاده دستور مقتضي را دادم. 29مرداد 68‏ شب‌، آقای‌ [علی‌ اکبر] #محتشمی‌ [سفیر ایران‌ در سوریه‌] آمد. مدتی‌ در آلمان‌ معالجه‌ کرده‌است‌؛ دست‌ مصنوعی‌ گذاشته‌ و دوبار ، گوشها را عمل‌ کرده‌ و اکنون‌ نسبتا سالم‌ است‌. 5 آبان 63 عصر آقاي [محمد علی] #رحماني مسئول بسيج آمد. پس از معالجه در خارج برگشته و از معالجه دكترهاي داخلي ناراضي است؛ #خدا_به_داد_مريض‌هاي_معمولي برسد. 25 مهر 66‏ آقاى [علي اكبر] #آشتيانى، نماينده رهبرى در ژاندارمرى آمد. براى معالجه خود در خارج استمداد كرد. 8 دی 69‏ در بیمارستان‌ به‌ عیادت‌ آقای‌ #ربانی‌املشی‌ رفتم‌. قرار است‌ فردا، برای‌ معالجه‌ به‌ سوئیس‌ برود. 8 اسفند 63‏ آقاى [عبدالله] #نورى، [وزير كشور]، براى سفر جهت معالجه به آلمان، تلفنى خداحافظى كرد. 22 اسفند 71‏ [آشیخ‌ محمد] #هاشمیان‌ که‌ برای‌ معالجه‌ چشم‌ به‌ اسپانیا رفته‌ بود راضی‌ برگشته‌، در منزل‌ ما بودند. گفتند که‌ درک‌ مردم‌ اسپانیا نسبت‌ به‌ مسائل‌ انقلاب‌ ایران‌ بهتر شده‌ است‌. 28 مرداد 61‏ به ملاقات آیت‌الله سیدمحمدرضا #گلپایگانی رفتم. دیروز از لندن برگشته‌اند؛ به احتمال سرطان کیسه صفرا، برای معالجه رفته بودند. 25 روز آنجا بوده‌اند. ایشان و اطرافیانش با خوشحالی و نشاط از سفر انگلستان و استقبال مسلمانان آنجا تعریف می‌کردند. 9خرداد 66‏ آقای [کاظم] #خوانساری سفیرمان در لیبی آمد. پیام آقای قذافی را آورد گه گفته‌بود‌ اگر نمی‌توانید جنگ را تمام کنید برای ختم آن اقدام کنند. خبر داد که پدرش بیمار قلبی است و خوب است برای معالجه به لندن برود. عضو خبرگان است. ۱۸ خرداد ۶۵
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! گوش‌سپردن به ندایِ بی‌صدای انقلاب اسلامی آن است که ما از آن شیفته‌گی‌ها که متأسفانه در افراد نامبرده بوده و هست، عبور می‌کنیم. نمونه‌اش آن است که انقلاب، کسانی مثل شما را تربیت کرده است که چنین کارهایی را برنمی‌تابید. موفق باشید

22755
متن پرسش
با عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما استاد بزرگوار: چند وقتی است که از مباحث اخلاقی شما استفاده می کنم اما خیلی دوست داشتم نظر شما را راجع به یک ادعای سیاسی بدانم. سوالم را خیلی ساده بیان و بدون لفافه مطرح می کنم. بعضی تحلیلگران و منتقدان سیاسی مخالف رئیس جمهور هستند تا اینجای کار برای من قابل هضم است چون به هر حال هر کسی مشرب و سلیقه و تحلیل خاص خودش را دارد. ولی بعضی از ایشان با تاکید می گویند که آقای روحانی مهره نفوذی دشمن است و عملکردهایش نه از روی بی تدبیری و بی لیاقتی بلکه دقیقا خیانتکارانه و به منظور براندازی نظام است. سوال من این است که آیا واقعا ممکن است با وجود نظارت رهبری در همه امور کشور و با وجود فیلتر شورای نگهبان و ... شخص خیانتکاری تا این حد قدرت بگیرد و مهم ترین منصب کشور پس از رهبری را برعهده بگیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر این‌که کاملاً مخالف آن‌هایی هستم که چنین نگاهی به آقای روحانی دارند؛ از آن مهم‌تر سخنان اخیر رهبری با اعضای خبرگان است که بحث ویروس بدبینی را مطرح کردند و دقیقاً روی همین موضوع دست گذاشتند که انتقاد منطقی و مدلل آری، ولی ویروس بدبینی بسیار مضرّ است. موفق باشید

22759
متن پرسش
سلام: به عنوان استادی که تابحال استفاده های زیادی از محضرتان کرده ام تقاضایی دارم که امیدوارم با بزرگواری وقتی به آن تخصیص داده و آن را اجابت نمایید. استاد، خواهش می کنم بدون توجه به نام نویسنده، کتابی را که در لینک زیر آپلود شده مطالعه نموده و نظرتان را بفرمایید. استاد عزیز، کتابهای زیادی مطالعه کرده اید، حتی از غربیها و شاید ملحدان، خواهش می کنم وقتی هم برای مطالعه این نوشته اختصاص دهید. لینک دانلود : http://uupload.ir/view/ij61_tawhid.pdf
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نکنید که دشمنان اسلام از این حرف‌ها به زبان انسان‌های ساده و یا تربیت‌شدگانِ انگلیسی بسیار دارد. سخن امام خمینی را متذکر می‌شوم که فرمودند: «امروزه عده ای با ژست تقدس مآبی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام می زنند که گویی وظیفه ای غیر از این ندارند. خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه های علمیه کم نیست. طلاب عزیز لحظه ای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند، اینها مروج اسلام امریکایی­ اند و دشمن رسول الله.» مهم، جایگاه و جهت‌گیری افراد است که احمدالحسن عیناً در جایگاه سیّدعلی‌محمد باب رئیس بهائیان نشسته است. اگر سری به کتاب‌های سران بهائیان و بابیه بزنید حرف‌های بهتر از حرف‌های احمدالحسن پیدا می‌کنید. امثال شما چرا به جایِ توجه به جهت‌گیری‌های کلی این افراد، گرفتار جمله‌هایی می‌شوید که کلمه‌ی حق‌اند ولی یرادُ بها الباطل.  موفق باشید

22747
متن پرسش
سلام خدمت استاد محترم: استاد راه پیوستن به امام حسین (ع) و طی کردن مسیر امام حسین (ع) چیست؟ آیا گذشتن از تعلقات دنیایی و جسمانی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امروز و در این تاریخ، راهِ امام حسین «علیه‌السلام» را شهدای ما اعم از شهدای دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم در مقابل ما گشوده‌اند. لذا هر اندازه همانند آن بزرگواران به فکر دفاع از نظام اسلامی و دل‌سپردن به رهنمودهای نایب امام زمان «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» باشید، راهِ امام حسین «علیه‌السلام» را خداوند در مقابل‌تان می‌گشاید. موفق باشید 

22743
متن پرسش
سلام علیکم: شاید بتوان گفت بیش از نیمی از کسانی که به آقای روحانی رای داده بودند حال پشیمان اند و رای شان برگشته. با این وضعیت آیا نظام میزان را رای مردم می داند نباید در صدد تغییر دولت یعنی انحلال و برگزاری انتخابات باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» فرمودند ملاک و میزان رأی مردم است؛ به این معنا است که باید به رأی مردم در بستر قانونی که آن رأی شکل گرفته است، احترام گذاشت. در این رابطه همچنان‌که رهبری فرمودند دولت باید ادامه یابد و خودش مسئولیت امور خود را به عهده داشته باشد. و این به نفع جامعه و انقلاب است. موفق باشید

22736
متن پرسش
استاد عزیز سلام: حدیثی از امام صادق (ع) موجود است که می‌فرمایند باید با طلا نوشته شود که نشان دهنده عظمت این مطلب است که: «نفس المهموم لظلمنا تسبیح و همه لنا عبادة و کتمان سرنا جهاد فی سبیل الله.» ۱. سر اهل البیت اشاره به چه حقیقتی دارد که کتمان آن جهاد است؟ و اگر لطف کنید «کتمان سر» را تبیین کنید؟ ۲. آیا مباحث «گوش سپردن به ندای بی صدای انقلاب» از جنس همان «سر» نیست که باید کتمان شود و هرکس همچون شهدا در خلوت خود به آن برسند و سیر و سلوک کنند و گرنه با گفتن آن، آن را به درس و مدرسه خواهیم کشاند و آن را از ارزش خواهیم انداخت؟ ۳. دکتر داوری در کتاب خرد سیاسی می فرماید: «مراد از انتظار، انتظار فعال و انتظاری است که در آن بسیاری از جان‌های غیرتمند بستوه می‌آیند و شاید قربانی شوند.» آیا این جملات هم از جنس همان سر اهل البیت نیستند؟ و آیا درست است در تبیین این جملات دکتر داوری بگوییم «شهادت و قربانی شدن در روزگار ظلمانی مدرنیته که تمام افق‌هایش تاریک است موجب احیا شدن شهید را فراهم می کند تا شهید هم بتواند دیگران را احیا کند و شهید همان جان‌های غیرتمند هستند که بستوه آمده‌اند.» ۴. در همان جملات دکتر داوری که می فرماید: «جان‌های غیرتمند بستوه آمده» سوالم این است که از چه چیزی «بستوه» آمده‌اند؟ کما اینکه در دست نوشته‌های یکی از شهدای مدافع حرم می خواندم که یکسال قبل از شهادتش خطاب به دوستان شهیدش نوشته بود «دلگیرم، هرچه میدوم به گرد پایتان هم نمی رسم، مسئله یک سربند و لباس خاکی نیست، هوای دلم از حد هشدار گذشته، شهدا یاریم کنید ...» این هوای دل از حد هشدار گذشتن همان بستوه آمدن است لطف بفرمایید و تبیین کنید. ممنون از وقتی که می‌گذارید. در پناه سیدالشهدا باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. سرّ بین ائمه و یاران خاص‌شان که اسرار را با آنان در میان می‌گذاشته‌اند چیزی بوده که امکان افشای آن بوده است و آن‌ها از افشای آن بعضاً خودداری نمی‌کردند. نمونه‌ی آن کاری است که هشام‌بن‌حکم در جلسه‌ای که هارون‌الرشید پنهانی به سخن متکلمین شهر گوش می‌داد، مفصلاً در اثبات مقام و استحقاقِ خلافت و حاکمیت امامان سخن گفت. در صورتی‌که حضرت کاظم «علیه‌السلام» ایشان را از این امر نهی کرده بودند و چون هارون متوجه شد که ائمه چنین جایگاهی برای خود قائل‌اند و یاران آن‌ها نیز چنین اعتقادی دارند، نه‌تنها امام را به زندان‌های طویل‌المدت گرفتار کرد، شیعیان را نیز تا آن‌جا که می‌توانست به قتل رساند. لذا باید متوجه بود که اسراری را که نباید فاش کرد غیر از معارف عمیقی است که شما در نهج‌البلاغه‌ی امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» و یا در سخنان اهل‌البیت «علیهم‌السلام» ملاحظه می‌کنید. ۲. آری! اگر مباحث «گوش‌سپردن به ندای بی‌صدا....» از حالت اشاره به حالتِ آموختنی و حفظ‌کردنی درآید، عملاً روح خود را از دست می‌دهد لذا باید نگهبان این امر بود. ۳. انتظار برای تحقق تاریخی بیرون از تاریخی که بر ما سیطره دارد بسیار کارِ طاقت‌فرسایی است. زیرا هر آن‌چه گفته می‌شود و دیده می‌شود باز با سیطره‌ی فکری و فرهنگی همان تاریخی است که بر ما سلطه دارد و لذا باید خون دل خورد و حوصله به خرج داد و صبر پیشه کرد تا آرام‌آرام عبور از آن سیطره محقق شود ۴. مسلّم شهداء از جمله سخن‌گویانی هستند که معنای عبور از سیطره‌ی ظلماتِ دوران را به گوش ما رسانده‌اند. موفق باشید

22735
متن پرسش
عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد جانمان. استاد تقریبا ۲۲ جلسه ندای بی صدای انقلاب اسلامی را گوش کردم ولی یه جوریه! من صوت های قبلی شما را گوش میدم ولی همشو تقریبا می فهمم یا با چند بار گوش دادن می فهمم چی دارید می گویید و عملی بکارشون می گیریم. ولی این جلسه چیزی دستگیرم نمیشه جلسه آخر را دو بار گوش کردم اگرم صد بار هم گوش کنم میدونم مثل همین دوباره هیچی انگار دستگیرم نمیشه فقط تصدیقش می کنم میگم انگاری همینه. نمیدونم چرا اینجوریه! باید با چه رویکردی با این نوع جلسات همراهی کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر در جلسه‌ی اول عرض نشد می‌خواهیم با روش اشاره‌کردن به وجهِ وجودی انقلاب اسلامی نظر کنیم؟ پس بنا نیست چیزی دستگیرتان شود. به نظر می‌آید نکات جلسات اول و دوم را باید دوباره مرور بفرمایید. البته آن جلسات پیاده شده و در حال تدوینِ نهایی است ولی شما معطل آن‌ها نباشید. موفق باشید   

22700
متن پرسش
استاد عزیز سلام: حضرت روح الله در پیامی به مناسبت سالگرد رخداد ۱۵ خرداد ۴۲ در سال ۱۳۶۲ این چنین می‌فرمایند: «رمز پیروزی اسلام بر کفر جهانی را در این قرن که پانزدهم خرداد 42 سرآغاز آن بود، در دوازدهم محرّم حسینی جستجو کنید، که انقلاب اسلامی ایران، پرتویی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی آن است.» دو سوال: ۱. منظور از (دوازدهم محرم حسینی) چیست؟ ۲. امام ۱۵ خرداد ۴۲ را سرآغاز قرن جدیدی می دانند و یحتمل این همان قرنی است که امام خامنه‌ای از آن به عنوان قرن غلبه مستضعفین بر مستکبرین یاد می‌کنند و امام هم در شعرشان دارند که (انتظار فرج از نیمه خرداد کشم)، و با توجه به تصریح حضرت امام در همین پیام که می فرمایند ما انتظار نداشتیم به این زودی ها انقلاب شود ولی دست تقدیر الهی مقدمات را سریع آماده کرد یعنی می توان این را اشارتی گرفت مبنی بر اینکه در این قرن یعنی ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ تا ۱۵ خرداد ۱۴۴۲ با اینکه شرایط کلی انتظار امر ظهور نیست اما دست تقدیر الهی کار را یکسره کند و به آن نقطه پایانی برسیم، کما اینکه آقای میرشکاک در آخرین مصاحبه‌ای که با خبرگزاری مهر داشته اند و مطالبی داشتند مبنی بر اینکه هر نسلی آزمونی را پس می‌دهد و این نسل جوانی که الان هست این همان نسلی است که آزمون نهایی را پس می‌دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- منظور از دوازدهم محرم حسینی را نمی‌دانم، بیشتر ما متوجه‌ی اصل حرکت حسینی در آن پیام بودیم 2- شاخصه‌ی اصلی 15 خرداد سال 42 آن بود که نحوه‌ی خاص از مبارزه در مقابل نظام شاهنشاهی به ظهور آمد که آن، تقابل خون با شمشیر بود و این راه به‌کلّی با مبارزاتِ قبلی که بیشتر مبارزات پارتیزانی و چریکی از طریق عده‌ای خاص انجام می‌شد متفاوت بود و نهایتاً همین راه منجر به پیروزی انقلاب شد. این همان راهی است که در کربلا به ظهور آمد. در حالی‌که در کوفه بنابر مقابله‌ی نظامی صرف بود که عملی نشد. در ضمن بد نیست سری به جواب سؤال 22696 بزنید. موفق باشید

نمایش چاپی