بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: انقلاب اسلامی و حکومت دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
18500
متن پرسش
سلام استاد عزیز: قربان شما شوم ممنون از این همه صبوری و دلسوزی هایتان. عزیزجان خاک بر سر من که این سوال را می پرسم ببخشید. عزیز جان این چه نگاهی هس چه دیدی هس چه سلوکی هست که یه مشت ببخشید پابرهنه از همون اول اسلام عمارها و یاسرها و سمیه ها دور اسلام جمع شدند تا الان که انقلابی شده و باز هم پابرهنه ها برای اسلام از زندگی و روزگار و زن و بچه و عشق و پدر و مادرشون میگذرن برای یه مشت آدم که نه سری دارن نه پایی فقط و فقط شکم و پول و... براشون مهمه.. از شهدای آتش نشان گرفته تا پاسدارن مدافعان حرم و مدافعان وطن بزرگان نظامی و انتظامی ... که ببخشید همه بدون تعارف اکثریت از طبقه پایین از نظر مالی هستن و به نظر بنده که خودمم هم جزیی از اینان هستم یه نیروی معمولی با چندر غاز حقوق ماهیانه با هزار منت به اصطلاح دولتی هسیم می گیریم در مقایسه با اون بالا بالایی ها جان فشانی اینان و خاطره گویی و اختلاس آنان با موضع گیری انقلاب و اسلام و غرب و مدرنیته که شما پرچم دار آن هستید. جز همونی نیست که گویند جوانان ما را کشتند به عنوان جهاد، مال و دارایهایمان را بردند به عنوان زکات، دلیل اونم همین جو اختلاس ها و اجتماع و فرهنگ حاکم بین اکثر مسئولین این ملت که انگار مردم پت و مت هستن! هرکی تیغش ببره برداره ببره حالا اون جوان از نظر مالی پایین از نظر رتبه دولتی پایین همون یاسرهای اسلام قدیم و برده های نوین اند که اتفاقی بیفته یا علی شما ایثارگرید برید جلو، اسلام به شما نیازه داره برید تا اسلام بمونه، آخرش هم پولداره و سرمایه داره یه چیز طلبکاره، به خدا من چیزی ندیدم جز دروغ و لاپوشالی از مافوق و بالا بالایی ها بعنوان اسلام و حاکمیت جهانی و .. واقعا چیزی هست که منم بشم ایثارگر واقعی بشم مدافع وطن یا حرم.. یا نه واقعا سرکاریم و یاران ابوسفیان زمانه هستیم که آقا توپ رو بین خودتون چرخش بدید که نه اسلامی هست و شهادتی... که بابا سرکاری... تو رو قرآن راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ای عزیز! مگر ما برای سرمایه‌داران در مقابل نظام استکباری می‌ایستیم؟ قصه‌ی ما قصه‌ی اسلام و انقلاب است و معامله‌ای که در راستای سربازی برای اسلام و انقلاب با خدا به میان آورده‌ایم. بگذار خدا و پیامبر برای ما باشند و پول‌ها و شترها برای ابوسفیان‌ها. حتماً در جریان این قضیه هستی که در یکى از جنگهاى بزرگ عصر پیامبر اسلام (ص) که در سال هشتم هجرت، به دنبال فتح مکه، واقع شد، جنگ حنین بود، که در سرزمین حنین (بین مکه و طائف) رخ داد، مسلمانان به رهبرى پیامبر (ص) پیروز شدند و غنائم بسیار، به دست مسلمانان افتاد، پیامبر (ص) در سرزمین جعرانه (محلى بین مکه و مدینه) به تقسیم آن غنائم پرداختند آن حضرت براى جذب قلوب تازه مسلمانان (مانند ابوسفیان و امثال او) غنائم بسیار به آنها داد، تا آنجا که بعضى اعتراض کردند.

 یکى از اصحاب، عرض کرد: اى رسول خدا! به عیینه و اقرع، غنائم جنگى زیادى عطا کردى، ولى به جعیل بن سراقه چندان ندادید؟

رسول خدا در پاسخ فرمود: سوگند به خدائى که جانم در دست قدرت او است، اگر زمین پر از افرادى مانند عیینه و اقرع، باشد من جعیل را از همه آنها بهتر و محبوبتر مى دانم، ولى دادن غنائم جنگى به افرادى مانند عیینه و اقرع، براى جذب دلهاى آنها به سوى اسلام است، ولى جعیل را به اسلام خودش نگریستم و بر این اساس با او رفتار کردم.

                                 ***

رسول خدا (ص) در ماجراى جنگ حنین، با دادن غنائم جنگى، قلوب رؤساى عرب از قریش و سایر قبایل مضر، مانند ابوسفیان و عیینه بن حصین فزارى و امثال آنها را جذب کرد.

انصار مسلمانان مدینه (از این جریان)، خشمگین شدند، و نزد (رئیس خود) سعد بن عباده رفتند، سعد آنها را (در سرزمین جعرانه) به حضور پیامبر (ص) آورد، آنگاه، سعد عرض کرد: اى رسول خدا! آیا به من اجازه سخن مى دهى؟!

پیامبر: آری.

سعد: اگر این کار (تقسیم غنائم به تازه مسلمانان قوم خود) را که انجام دادى، به دستور خدا بود، به آن راضى هستیم، وگرنه ما رضایت ندهیم.

پیامبر: اى گروه انصار! آیا همه شما با گفتار آقا و بزرگتان سعد موافق هستید؟

انصار: آقا و بزرگ ما، خدا و رسولش مى باشد دوبار این سؤال و پاسخ تکرار شد، ولى در بار سوم، انصار گفتند: ما با رأى سعد بن عباده موافق هستیم./ به نقل از اصول کافی

                                                    ***

 در جنگ با قبیله ثقیف و هوازان، غنایم زیادی نصیب پیامبر و مسلمانان شد. آن حضرت از خمس این غنایم به اشراف و بزرگان مكه بخشش كرد. طبری می ­نویسد: «پیامبر به كسانی از اشراف مكه كه می­ خواست دل­های آنها را جلب كند، عطا داد و آنها به «مؤلفة قلوبهم» مشهور شدند که عبارت­ اند از: ابوسفیان بن حرب و پسرش معاویه، حكیم بن حزام، نضر بن حارث، علاء بن حارثه، حارث بن هشام، صفوان بن امیه، سهیل بن عمرو، خویطب بن عبدالعزی، عیینة بن حصن، اقرع بن حابس و مالك بن عوف كه هر كدام صد شتر گرفتند.»(1)

 آمار غنایم درجنگ حنین

«در جنگ حنین و برخورد با قبیله ثقیف، غنایم زیادی نصیب مسلمانان شد. 6 هزار اسیر، 24 هزار شتر، 40 هزار گوسفند و بز و چهل هزار اوقیه نقره ... . آن حضرت این اموال را بین مسلمانان تقسیم كرد. ابتدا اموالی را به كسانی پرداخت كه می­ خواست دل­های آنان را با پرداخت مال به دست آورد. ابوسفیان بن حرب 40 اوقیه نقره و صد شتر، یزید بن ابوسفیان و معاویه بن ابوسفیان نیز همین مقدار، حكیم بن حزام 200 شتر و نضر بن حارث و اسید بن جاریه 100 شتر، حارث بن هشام، صفوان بن امیه، قیس بن عدی، سهیل بن عمرو... 50 شتر و عباس بن  مرداس 100 شتر.»(2)

اعتراض انصار

 بخشش­ های حضرت رسول­ (ص) به اشراف قریش برای جلب دل­های آنها به اسلام، باعث حرف و حدیث­ هایی، میان انصار شد. آنها وقتی دیدند، پیامبر (ص) از غنایم به مردم قریش پرداخت كرد، اعتراض کردند. (3)

 حضرت پس از آگاهی از ناراحتی انصار، آنان را دعوت و برایشان سخنرانی کرد و فرمود: «ای گروه انصار! به سبب اندك چیزی از دنیا آزرده ­دل شده ­اید كه قلوب افرادی را با آن الفت دادم تا مسلمان شوند و شما را به اسلامتان سپرده ­ام؟ مگر راضی نیستید كه مردم، گوسفند و شتر ببرند و شما پیغمبر را پیش خود ببرید؟ به خدایی كه جان محمد به فرمان اوست، اگر هجرت نبود، من یكی از انصار بودم... .»(4) انصار كه از سخنان خویش پشیمان شده بودند، گفتند: «ای رسول ­خدا (ص) ما بسیار خشنودیم كه شما همراه ما و بهره ما باشید.» پیامبر(ص) فرمود: «خدایا! انصار و فرزندان انصار و فرزندان فرزندان ایشان را رحمت فرمای.» (5) یعقوبی می­ نویسد: «پیامبر در جواب اعتراض انصار فرمود: «من به گروهی بخشش كردم تا دلشان را به دست آورم و شما را به اسلامتان وا می ­گذارم.»(6)

 ابن ­هشام می ­نویسد: «مردی به خاتم انبیا (ص) اعتراض كرد كه به عیینة بن حصن و اقرع بن حابس، هر یك صد شتر دادی؛ ولی به جعیل بن سراقه كه یكی از بزرگان قبیله غفار است هیچ ندادی؟ حضرت فرمود: «سوگند به آنکه جان محمد به دست اوست ... من این كار را كردم برای آنكه دلشان را به دست آورم تا اسلام آورند؛ اما جعیل بن سراقه را به همان اسلامی كه دارد واگذار كردم.» (7)

  پاورقی

1. تاریخ طبري، ج3، ص 1214 و 1215.

2.   طبقات الكبري، ترجمه محمود مهدوي دامغانيج2، ص 147 – 150.

3.طبقات الكبري، ج 2، ص 151.

4.سيرة النبويه،  ابن­ هشام،ترجمه سيد هاشم رسولي محلاتي، ج 2، ص 318 و طبري، ج3، ص 1217.

5. طبقات الكبري، ص151.

6.تاریخ  يعقوبي، ج 1، ص 425.

7. سیرة النبویه، ج 2، ص 315 و 316.

امیدوارم که از این قصه ما بتوانیم راهِ درستی را انتخاب کنیم که شترها برای آن‌ها باشد و پیامبر برای ما! موفق باشید

18489
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: با توجه به آیات و روایات زیر: «إنَّ فی کِتابِ عَلیٍّ إنَّ أشَدَّ النَّاسِ بَلَاءً النَّبیّونَ ثُّمَ الوَصیُّونَ ثُّمَ الأمثَلُ فَالأمثَلُ وَ إنَّما یُبتَلَی المُومِنُ عَلَی قَدر أعمالِهِ الحَسَنَةِ فَمَن صَحَّ دِینُهُ وَ حَسُنَ عَمَلُهُ أشتَدَّ بَلَاؤُهُ وَ ذَلِکَ أنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَم یَجعَل الدُّنیا ثواباً لِمُؤمِن وَ لَا عُقُوبَة لَکافِر وَ مَن سَخُفَ دینُهُ وَ ضَعُفَ عَمَلُهُ قَلَّ بَلَاؤُهُ وَ أنَّ البَلَاءَ أسرَعُ إلَی المُومِنُ التَّقیِّ مِنَ المَطَرِ إلَی قَرَار الأرض.» درکتاب علی آمده: شدیدترین بلاها در بین آفریدگان، نخست به پیامبران و سپس به اوصیاء می رسد و آنگاه به مثل و شبیه ترین مردم به آنها. مومن به مقدار نیکی هایش آزموده می شود. هر که دینش درست و کارش نیک باشد، بلایش شدیدتر است، چرا که خدای عزوجل دنیا را مایه پاداش مومن قرار نداده و نه وسیله عذاب کافر. اما آن که دینش نادرست و کارش سست باشد، بلایش اندک است. بلا به انسان مومن پرهیزکار زودتر می رسد تا باران به سطح زمین. اصول کافی (ط-الاسلامیه) «عن رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله :إذا أحَبَّ اللّه ُ عبدا ابْتَلاهُ ، فإذا أحَبّهُ اللّه ُ الحُبَّ البالِغَ افْتَناهُ . قالوا : و ما افْتِناؤهُ؟ قالَ : لا يَتْرُكُ لهُ مالاً و ولَدا» پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: هرگاه خداوند بنده اى را دوست بدارد، مبتلايش مى گرداند و چون فراوان دوستش بدارد او را به فنا مى كشاند. عرض كردند: چگونه او را به فنا مى كشاند؟ فرمود: مال و فرزندى برايش باقى نمى گذارد. بحارالانوار «الإمامُ الباقرُ عليه السلام: إنَّ اللّه َ تباركَ و تعالى إذا أحَبَّ عبدا غَتَّهُ بالبلاءِ غَتّا و ثَجَّهُ بالبلاءِ ثَجّا ، فإذا دعاهُ قالَ : لَبَّيكَ عبدي ، لَئنْ عَجّلْتُ لكَ ما سَألتَ إنّي على ذلكَ لَقادرٌ، و لكنِ ادَّخَرْتُ لكَ، فما ادَّخَرتُ لكَ خيرٌ لكَ» امام باقر عليه السلام: هرگاه خداوند تبارك و تعالى بنده اى را دوست داشته باشد، او را در غرقاب بلا فرو مى برد و باران بلا بر سر او فرو مى ريزد و چون او خدا را بخواند، مى فرمايد: لبّيك بنده من؛ اگر بخواهم خواسته ات را زود برآورده سازم مى توانم، اما آن را براى تو مى اندوزم و آنچه برايت بيندوزم، تو را بهتر است. «الإمامُ الصّادقُ عليه السلام ـ و عندَه سديرٌ ـ : إنَّ اللّه َ إذا أحَبَّ عبدا غَتَّهُ بالبلاءِ غَتّا ، و إنّا و إيّاكُم يا سديرُ لَنُصبِحُ بهِ و نُمْسي» امام صادق عليه السلام ـ در حضور سدير ـ فرمود: خداوند هرگاه بنده اى را دوست بدارد او را در بلا غوطه ور مى سازد. اى سدير! ما و شما روز و شبمان را با بلا سپرى مى كنيم. «عنه عليه السلام: إذا أحَبَّ اللّه ُ قَوما أو أحبَّ عبدا صَبَّ علَيهِ البلاءَ صَبّا، فلا يَخرُجُ مِن غَمٍّ إلاّ وقَعَ في غَمٍّ» امام صادق عليه السلام: هرگاه خداوند مردمى يا بنده اى را دوست بدارد بر سر او بلا مى ريزد و از غمى به در نمى آيد مگر آن كه در غمى ديگر فرو مى افتد. 1. آیا'می توان نتیجه گرفت اگر بخواهیم محبوب خدا شویم باید طلب بلا از خدا بکنیم و محبوبین خدا بسیار بلا می بینند. 2. بلا فقط به معنای افتادن در رنج و سختی است یأ معنای وسیع تری همه دارد؟ 3. جایگاه عافیت خواستن از خدا کجا قرار می گیرد؟ لطفا کمی شرح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک قاعده است که انسان و یا جامعه اگر در مسیر تعالی ایمانی قرار گیرد، به طور طبیعی با موانع گوناگونی روبه‌رو می‌شود و روایات مذکور متذکر این نکته‌ی مهم است تا افراد از این موضوع غفلت نکنند. زیرا تعالی هر فرد و هر جامعه‌ای در إزاء تقابل با موانع پیش می‌اید. نمونه‌ی اجتماعی این امر را در حضور تاریخی انقلاب اسلامی ملاحظه می‌کنید که چگونه نظام استکباری و ارتجاعی دنیا در مقابل آن می‌ایستند. طلب عافیت به این معناست که انسان‌ها در چنین شرایطی از حضرت حق بخواهند به‌خوبی از این موانع عبور کنند و مثل ریزش‌های انقلاب، کم نیاورند. موفق باشید

18482
متن پرسش
با سلام: استاد طاهرزاده چگونه می توان به روح زمانه رسید و با آن آشنا شد؟ ای کاش می شد حضورا از شما سوال کنم. ما باید بتوانیم روح زنانه را درک کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح صوتی مقدمه‌ی کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ» که بر روی سایت مربوط به جلسات چهارشنبه هست، می‌تواند در این مورد کمک کند. موفق باشید

18448
متن پرسش
سلام استاد: 1. اسم مستأثر الهی چیست؟ 2. دلیل اینکه شما اینقدر درباره اتقلاب و حکومت اسلامی بحث می کنید چیست؟ چقدر ضرورت دارد؟ آیا بهتر نیست موضوعات قرآنی عقب مانده را دنبال کنید؟ 3. آیا شما با این حرف موافقید؟ (خواندن کتابهای معرفتی باید یک حالت حضور برای ما ایجاد کند اگر همین کتابها را از فضای مجازی مطالعه کنید دیگر درست نمی تواند شما را به بالا انتقال دهد خود کتاب معنویت دیگری دارد پس تا می توانید کتاب ها را بخرید و مطالعه کنید). ممنون یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نمی‌دانم 2- با نظر به درک حضور تاریخی که انقلاب اسلامی در منظر ما قرار می‌دهد، قرآن برای ما هدایت‌ها خواهد داشت 3- رویهمرفته می‌تواند درست باشد، ولی کلّی نیست. موفق باشید

18433
متن پرسش
با سلام خدمت مبارک استاد عزیز: دو سوال از محضر منور دارم. این که حضرتعالی در پاسخ این حقیر فرمودید که زیرساخت های معرفتی برای انسان تراز انقلاب اسلامی در راستای دولت اسلامی فراهم نیست. آیا مقصود حضرتعالی انسان های که برخوردار از یک مبانی علمی (معرفتی) و عملی عمیق باشند و در راستای تحقق دولت اسلامی تلاش کنند را نداریم یا این که مردم آمادگی پذیرش دولت اسلامی را ندارند؟ سوال دوم این که بنده پرسیدم که آیا دولت اسلامی باید ملهم و منطبق بر سیره حکومتداری نبوی و علوی باشد که جنابتان فرمودید: حتما باید این گونه باشد اما کارهای زمین مانده زیادی داریم. سوال این حقیر این است که مقصود از این کارهای زمین مانده چیست؟ مصادیق آن را نام ببرید؟ با سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ به صورت نظام مند هنوز معارف به روز تنظیم نشده‌است و استادان و طلابی هم که بتوانند آن معارف را ارائه دهند به انداز‌ه‌ی کافی نیستند. هنوز ما در حدّ معارفی که در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود و عملا بسیار از نظر محتوا و موضوع ضعیف است، متوقف هستیم. 2ـ کارهای زمین مانده ارائه‌ی معارف قرآنی است با همان منطق وجودی و حضوری قرآن. موفق باشید

18395
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: پیرامون زنجیره تمدن اسلامی چند سئوال دارم. 1. به نظر حضرت استاد ما هم اکنون در کدامین از مراحل قرار داریم؟ 2. به نظر حضرت استاد دولت اسلامی نباید بعد از انقلاب اسلامی می بود چون به زعم بنده دولت اسلامی می تواند نظام سازی کند (البته اگر مطابق همین اصول قانون اساسی بخواهیم نظام سازی کنیم)، آیا با نظر این حقیر موافقید؟ 3. آیا تصور نمی کنید که ضروری ترین و اساسی ترین حرکت پرداختن به دولت اسلامی است؟ 4. آیا مقصود از تشکیل دولت اسلامی صرفا قوه مجریه است یا کلیت نظام؟ 5. آیا تشکیل دولت اسلامی باید ملهم و منطبق بر سیره و شیوه حکومت داری رسول مکرم اسلام (ص) و حضرت امیرالمونین (ع) باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ما هنوز در مرحله‌ی تثبیت انقلاب اسلامی و تلاش برای تحقق دولت اسلامی هستیم 2- به نظر بنده نیز همان‌طور است که جنابعالی می‌فرمایید 3- آری! ولی زیرساخت‌های معرفتی که به کمک آن انسانِ تراز انقلاب هنوز فراهم نیست 4- آری! در این‌جا منظور قوه‌ی مجریه است 5- حتماً باید این‌طور باشد ولی کارهای زمین‌مانده‌ی زیادی در این رابطه در پیش است. موفق باشید

18383
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد ارجمند بیش از پانزده سال است از طلاب قم هستم. در فضای مجازی قصد انتشار مطالبی در موارد ذیل می باشم: ۱. نمونه های عینی کارآمدی انقلاب اسلامی (حکومت دینی): بیداری دینی و معنوی بشر معاصر ایجاد روحیه مقاومت و خودباوری به چالش کشیدن نگاه سکولاریستی استکبار ستیزی گسترش جنبش های عدالت خواهانه پیوند حکومت و مردم ارتقاء جایگاه ایران در منطقه و جهان و..... ۲. نمونه های عینی کارآمدی ولایت فقیه: در شکل گیری انقلاب دفاع مقدس رشد علمی و سازندگی کشور عبور از بحرانها و شکست توطئه ها حفظ ارزش ها و آرمان های انقلاب ایجاد وحدت نقش ولایت فقیه از زبان دشمنان و... این کار با هماهنگی حوزه علمه هست. صفحه شخصی من در فضای مجازی (گوگل پلاسم) امسال بیش از یک میلیون بازدید گننده داشته است. لطفا از آثارتان منابع معرفی شود، کتاب، جزوه و... سپاس بی نهایت از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1س از کتاب «امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» که موارد عینیِ مشخصی را می‌توانید از آن استخراج کنید؛ به شرح صوتی مقدمه‌ی کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ» بپردازید. فکر می‌کنم نکاتی را بتوانید از آن به‌دست آوردید. موفق باشید

18382
متن پرسش
سلام: استاد عزیز ان شاء الله که در سلامت کامل باشید. استاد چند تا سوال داشتم. 1. چرا تا قبل از حضرت امام رضوان الله علیه هیچ یک از علما (چون آیت الله بروجردی که قطعا در جامعه معروف تر از امام بود، آیت الله بهجت و و...) علیه نظام ظالم قیام نکردند؟ چرا قبل از امام کسی از ولایت فقیه و حکومت یک فقیه بر مردم سخن نگفت! 2. آیا آیت الله بهجت رحمه الله با حضرت امام ارتباط داشتند؟ اگر آری پس چرا اسمی از ایشان در جریان انقلاب نیست؟ خیلی ممنونم. التماس دعا یا علی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همه‌ی علماء به دنبال کاری بودند که حضرت امام شروع کردند. گذشتگان مثل آیت اللّه شیخ عبدالکریم حائری و آیت اللّه بروجردی زمینه‌ی آن کار را فراهم کردند و حضرت امام چون زمینه فراهم شد و دولت شاه مستقیماً لایحه‌ی انجمن‌های ایالتی و ولایتی را به مجلس برد، امام فرصت را غنیمت شمردند و قیام خود را شروع کردند 2- آیت اللّه بهجت و حضرت امام ارتباطِ تنگاتنگی داشتند در آن حدّ که مکرراً حضرت امام از آیت اللّه بهجت می‌خواستند که مثلاً برای فلان امر، توسلات و نذورات داشته باشند. موفق باشید

18377
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد ارجمند: جناب استاد صراحتا و بی مقدمه عرض می کنم. آیا گرفتاری و ناتوانی های مالی مردم به گوش رهبر معظم می رسد؟ کسانی هستند که به یاری این مردمان ناتوان غصه هایشان را به عرض رهبر معظم برساند؟ اخیرا کلیپی به دست مردم رسیده حاکی از این که مردمان روستاهای اصفهان (شرق اصفهان) در کمال مشکلات اقتصادی به دلیل دسترسی نداشتن به آب و خشک و پر بیهوده شدن زمین های زراعتی خود با همه قوا خواستار کمک از رهبر معظم هستند. آیا رهبر معظم باید به یاری بکوشد در حالی که تمام مسئولان کوتاهی خود را در این چند سال به روستاییان شرق اصفهان رساندند؟ مردم چنین توقعی دارند و اگر کم اهمیتی ببینند پای بی مسئولیتی می گذارند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطمئن باشید نه‌تنها رهبری که نمایندگان مجلس نیز در جریان امر فوق هستند و یک معضل و به یک اعتبار خیانتی است که شهر اصفهان بر آن منطقه تحمیل کرده به بهانه‌ی آن‌که آب شربِ مردم اصفهان مقدم است و کسی نمی‌پرسد چرا شهر اصفهان آن‌چنان گسترش پیدا کرد که حق آب مردم روستاهای شرق اصفهان تصاحب شود. آیا این یک نوع حرام‌خواری نیست؟ با این‌همه استاندار و معاون اول رئیس جمهور در تلاشند که مشکل را حل کنند ولی جرأت نمی‌کنند که به مردم اصفهان بگویند مقداری از آبی که مصرف می‌کنید حقِ شما نیست به‌خصوص ساختمان‌هایی که در ده ساله‌ی اخیر ساخته شده است. موفق باشید

18375
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیزمان: جان ما فدای رهبری که وقتی انسان حتی پیام تسلیت او را در رحلت آیت الله هاشمی (ره) در مقایسه با بزرگانی همچون آیت الله جوادی آملی، آیت الله مظاهری و دیگران می بیند به عمق حکمت ایشان پی می برد و می بیند واقعا مقام نایب امام زمان بودن شایسته ایشان است. اما دو سوال: جناب استاد در نماز میت عبارت اللهم انا لا نعلم منه الا خیرا آمده است و قطعا جز درباره معصوم و انسانهای خیلی متعالی درباره کس دیگری صادق نیست ولی خوب به ما دستور داده اند برای هر میت مسلمان بخوانید. شاید سرش این باشد که نه حقیقتا من جز خیر از او ندیده ام بلکه می خواهند به ما یاد بدهند اساسا بدیها را نبین شتر دیدی ندیدی دیگر مرده است خوبی هایش را ببین و گرنه این عبارت در نماز میت در باره اکثریت ماها کذب است، خوب حالا با این مبنا چرا رهبر عزیزمان این فراز را برای آقای هاشمی نمی خواند؟ اگر بگوئیم غیر خیر هم از او دیده خوب برای بقیه مسلما نان هم ایضا، پس باید فلسفه دیگری داشته باشد که ما آن را از استادمان جستجو می کنیم؟ سوال دیگر این که بزرگان ما من جمله آیت الله جوادی حفظه الله مصیبت را به امام زمان (عج) تسلیت گفتند ولی مقام معظم رهبری خیر. در صورتی که به طریق اولی نایب ایشان باید به ایشان تسلیت بگویند راز کار کجاست؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- وقتی مقام معظم رهبری حجت برایشان تمام است که ضعف‌هایی بَیّن در آقای هاشمی دیده‌اند، چطور بتوانند آن جمله را بگویند. آری! گاهی شما برای طرفی که نماز می‌خوانید نمی‌شناسید و یا می‌دانید در خطایش به موضوع آگاه نبوده، ولی رهبری به چنین نتیجه‌ای نرسیده‌اند مگر می‌توانند آن جمله را بگویند 2- اگر در همه‌ی امور رهبری حجت ما هستند و مورد تأیید خاص حضرت حق می‌باشند، از عدم تسلیت ایشان به امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» می‌فهمیم آن‌چه را که باید بفهمیم. موفق باشید

18374
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز و سنگ صبورمان حفظه الله: جناب استاد آیا پیام آیت الله مظاهری در فوت آیت الله هاشمی (ره) را افراط و عدم شناخت دقیق نمی دانید جملاتی از قبیل: «احدی نتوانست تا بدین حد اعتماد عمیق و محبت بی نظیر امام بزرگوار را به خودجلب کند!!!؟» لغت احدی تامل بر انگیز است پس شهید مطهری شهید بهشتی رحمه الله علیهما و.... مقام معظم رهبری چه می شوند؟ پس چرا امام (ره) ایشان را به عنوان جایگزین معرفی نفرمودند؟ «براستی شما که مفسر توانا و عمیق قرآن هستید» ایشان مفسر نو پرداز قرآن کریم بودند؟ کو کجاست این تفسیر نکند تفسیر راهنما را می فرمایند!!!!! «خدا رحمت کند ایشان را و زحمات ایشان را اجر دهد ولی واقعا ایشان همواره به همدلی هر چه بیشتر نیروهای معتقد به اسلام و انقلاب می اندیشید» لغت همواره عجیب است. آیا ایشان در همه صحنه های خطیر سنگ زیرین نظام جمهوری اسلامی بود؟ آری در بسیاری جاها بودند، اما لغت همواره شگفت انگیز است. پس چرا در فتنه 88 خانمان برانداز انقلاب هر چقدر رهبر معظم ناله می کردند سکوت جایز نیست دم نزدند و بعضا در جهت عکس موضع گرفتند؟ پس چرا حکم قوه قضائیه جمهوری اسلامی را به سخره گرفتند و دهها چرای دیگر؟ راستی آیت الله مظاهری حفظه الله به عنوان یک اسلام شناس سخنان ایشان را که دغدغه داشتند (که یک وقت عساکری پیدا شوند خانمی که قیافه زیبایی دارد او را نگذارند پیدا شود مناظر خوب را از دست مردم بیرون بکنند ) را نشنیده اند که معتقدند ایشان از صراط مستقیم خدمت به اسلام و آرمانهای متعالی آن تخطی ننموده اند. جناب استاد ما از آنهایی نیستیم که زحمات و خدمات آیت الله هاشمی (ره) را نادیده بگیریم و نگاه سیاه و سفیدی داشته باشیم ولی استاد عزیز واقعا بعضی مراجع ما را چه می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: الحمداللّه که در جامعه چنین جوانان دلسوز و حکیمی مثل جنابعالی داریم. این تنها سخن و گله‌ی شما نیست، افراد دیگری نیز چنین گله‌هایی داشتند. ولی سعی کنید حکیمانه از این موارد بگذرید. حالا قبول دارید که چرا امام رضا«علیه‌السلام» مي‌فرمايند: «إِنَّ‌ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ» اگر خداوند بنده‌اي از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب کرد، سينه‌ي او را گشاده مي‌گرداند. تا در مديريت خود کوچک‌ترين لغزشي نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد. «فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِيهِ غَيْرَ صَوَابٍ» در نتيجه آنچنان توانا مي‌شود که در جواب‌گويي به هيچ نيازي در نمي‌ماند و غير از صواب از او نخواهي يافت و به‌خوبي مصلحت مردم را در نظر مي‌گيرد. «فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَيَّدٌ»[1] پس او در کار خود موفق و محکم و مورد تأييد الهي است. با توجه به سخن حضرت رضا (ع) معتقد می‌شویم رهبر معظم انقلاب«حفظه‌الله» دارای مکتب هستند؛ آن‌هم مکتبی که به تأیید الهی در صحنه است. با تفکر در این موضوع، این سؤال باید برای ما طرح خواهد شد که چگونه باید این مکتب را از اجمال به‌تفصیل رساند. موفق باشید  

 


[1] - تحف العقول، ص443

18371
متن پرسش
سلام علیکم: با تشکر از روشنگری های حضرتعالی. راجع به پاسخ به سوال 18360 و اینکه فرمودید: «در مورد آقای هاشمی بیشتر بر آن قسمت تأکید شود که ایشان مقابله‌ی مستقیم با رهبری نکرد. با این‌که به قول رهبری خنّاس‌هایی بودند که در این امر تلاش می‌کردند.» همه می دانیم که آقای هاشمی فرصت این کار را پیدا نکرد، نه اینکه نمی خواست. ایشون اگر می توانست در تقابل با رهبری نتیجه ای بگیرد خوب حتما این کار را می کرد، و تلاش ایشان در فتنه 88 بیشتر از هر مقطع دیگری از تاریخ انقلاب این مطلب را آشکار ساخت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خارج از تعارف، حقیقتاً این‌طور نبود. خود آقای هاشمی از جاهایی دیگر خودش حاضر نبود جلو بیاید. درست است که در آن‌جایی که نباید سکوت می‌کرد، سکوت کرد؛ ولی به فتنه دامن نزد. روی این سخن مقام معظم رهبری که فرمودند خنّاس‌ها تلاش کردند آقای هاشمی را در مقابل نظام قرار دهند؛ فکر کنید. آقای هاشمی ابداً قبول نداشت فرزندش مهدی مجرم است و باید به زندان رود و دیدید که در هنگام خداحافظی مهدی چه گفت؟! با این‌همه تسلیم نظام شد. موفق باشید

18346
متن پرسش
سلام استاد عزیز: با عنایت به فرایند تمدن اسلامی که مراحلی از آن تشکیل دولت اسلامی است آیا در حال حاضر پرداختن به موئلفه ها و ابزارها و برنامه های لازم در تمام بخش ها اعم از اقتصادی، فرهنگی و سیاسی و غیره دولت اسلامی و تفکر جدی بر این مقوله چقدر ضرورت دارد؟ آیا توصیه می کنید که این حقیر این امر مهم را پیگیری کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه؟! در هر مورد که روحیه و استعدادتان طلب می‌کند، خوب است ورود نمایید. موفق باشید

18334
متن پرسش
سلام اسناد عزیز: استاد پیرو سوال 18312 وقتی اجتهاد یک مجتهد آخرش شد لیبرالیسم آیا به عنوان یک مجتهد قابل احترامه؟ اگه مجتهد هم باشه مجتهد در لیبرالیسمه نه اسلام. پس به هیچ عنوان تفکر و اعمال هاشمی قابل دفاع نیست حداقل شما نرمالیزاسیون نکنید که مثلا هاشمی یه تفکری داشته و متفاوت با تفکر انقلابیه. من حرفم اینه مگه همین تفکر منجر به کشته شدن پیامبرا و امامان نشده؟ پس این تفکر شیطانیه پس باید نابود بشه. البته طریقه پیام حضرت آقا رو من کاملا قبول دارم و مطابق روش اهل بیته و متناسب با زمان و بصیرت مردم. ولی شما چرا این طوری موضع می گیرید؟ آیا موضع صریح شما ضرری به اسلام میزنه؟ یا اصلا من اشتباه می کنم و متوجه حرفای شما نشدم؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده معتقدم اسلام پیامبر این سعه و وسعت را دارد که امثال آقای هاشمی را ما بیرون از اسلام ندانیم و گمان کنیم نگاه ایشان به اسلام، منجر به کشته‌شدن پیامبر و امامان شده است. این مثل آن است که اسلامِ امویان را با اسلامِ خلفا یکی بدانیم، در حالی‌که مولایمان علی«علیه‌السلام» با اسلام خلفا کنار آمدند ولی با اسلامِ معاویه هرگز کنار نیامدند.  موفق باشید   

18329
متن پرسش
استاد سلام: این آقایون یه جوری پیام دادند (مثل آقایان مظاهری و امینی و ....) و یه جوری توی تشییع جنازه مصاحبه کردند (مثل سردار قاسمی و ...) که گویا قرائت آقای هاشمی از امام کاملا صحیح بوده و حالا یا قرائت رهبری رو باطل می دونند و یا اساسا اختلافی بین این دو قرائت قائل نیستند. لذا ما یه جورایی گیج شدیم که آیا ما داریم به آقای هاشمی اشتباه نگاه می کنیم یا اونها؟ لطفا راهنمایی کنید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال شماره‌ی 18312 در این مورد داده شد، به نظرم تحلیل جناب آقای دکتر سعداللّه زارعی که در روزنامه‌ی کیهان تاریخ چهارشنبه 22 دی‌ماه نیز در این مورد تحلیلی دقیق و واقع‌بینانه است. عین تحلیل را در زیر خدمتتان ارسال می‌کنم. موفق باشید

تشییع هاشمی، استعاره سخاوت(یادداشت روز)

«رحلت ناگهانی» آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی برای رهبر و ملت ایران سخت بود و می‌توان گفت در دو دهه گذشته مرگ هیچ شخصیتی به اندازه مرگ او برای کشور شوک‌آور نبود. پیام بسیار بلند و پرنکته رهبر معظم انقلاب اسلامی و مقایسه آن با پیام‌های دیگر هم عظمت این تفاوت را به خوبی نشان می‌دهد. مرحوم هاشمی روز سه‌شنبه با حضور بزرگ مردم تهران و بر دوش آنان راهی سفر آخرت شد و در کارنامه 82 ساله او آنقدر نقاط برجسته وجود داشت که بتوان گفت ان‌شاءالله «راضیهًْ مرضیه» خدا را ملاقات خواهد کرد.
هاشمی البته از جمله شخصیت‌هایی بود که تقریبا همواره موافقان بزرگ و مخالفان بزرگی داشت و در هر دو سر طیف هم اهل حقیقت و اهل باطل وجود داشتند و می‌توان گفت از این رو بود که هیچکس از کنار «رحلت ناگهانی» او عبور نکرد و همه مکثی کرده و گواهی دادند که یک شخصیت موثر سیاسی جهان از میان رفته است.
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، هاشمی رفسنجانی یک شخصیت محوری نهضت حضرت امام بود و در این راه تا آنجا استقامت کرد که می‌توان بدون مبالغه او را «مجاهدی نستوه» دانست. شکنجه‌های تقریبا منحصر بفردی که جامعه ما کم یا بیش از آن خبر دارد کافی است تا بگوییم او در مسیر حمایت از امام راحل عظیم‌الشان به تمام معنا فداکاری کرد. در این میان رژیم پهلوی، آمریکا و انگلیس و هر فرد و جریان مرتبط با آنها به دلیل مخالفت با نهضت ‌اسلامی حضرت امام با هاشمی نیز به عنوان یکی از سرداران آن مخالف بوده و در همه فشارها علیه او همداستان بودند. در این دوره هاشمی البته موافقان بزرگی هم داشت، بخش وسیعی از نخبگان مذهبی و توده‌های متدینی که آوازه فداکاری هاشمی را شنیده بودند، طیف وسیع موافقان او را در این دوره تشکیل می‌دادند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به طیفی که در گذشته مخالف آقای هاشمی بودند، منحرفین، منافقین و ملی‌گرایانی که مخالف استقرار نظام جمهوری اسلامی و بویژه مخالف الگوی ولایت‌فقیه بودند، اضافه شدند و حقد و کینه آنان از امام و روحانیت و اصل هویت‌بخش ولایت‌فقیه بطور طبیعی به سمت هاشمی‌رفسنجانی به عنوان یک معتمد اصلی حضرت امام رفت کما اینکه در این دوره توده‌های متدین و نخبگان اسلام‌گرا هم از آنجا که او را یک «ستون انقلاب اسلامی» دانسته و تمام آمال و آرمان خود را در سایه انقلاب قابل تحقق می‌دانستند، به هاشمی رفسنجانی دل ‌بسته بودند و به طور جدی از او حمایت می‌کردند؛ رأی بالای مردم به هاشمی‌رفسنجانی در سه دوره مجلس شورای اسلامی در زمان حیات حضرت امام از این موضوع حکایت می‌کند. بنابراین در مرحله ده ساله «تثبیت» انقلاب اسلامی نیز هاشمی مخالفان بزرگ و موافقان بزرگی داشت.
بعد از ارتحال حضرت امام که کمی پس از آن آیت‌الله هاشمی رفسنجانی سکان دولت را در دست گرفت همان طیف‌بندی سابق وجود داشت یعنی او به عنوان رئیس‌جمهور نظام جمهوری اسلامی به میزانی که مورد عنایت رهبر معظم انقلاب اسلامی و مردم دین‌مدار بود از سوی دشمنان اسلام و انقلاب و منحرفین زیر فشار تبلیغاتی و سیاسی قرار داشت. مردم در دوره ریاست‌جمهوری از شخصیتی که با خطبه‌های بسیار دلنشینی که او در دوره ریاست مجلس درباره «عدالت اجتماعی» بیان کرده بود و علاوه بر آن در منظر مردم، او فردی «بسیار توانمند» ارزیابی می‌شد، توقع داشتند که مشکلات اقتصادی و اجتماعی آنان حل و فصل شود. هاشمی رفسنجانی در این بین و با اراده حل مشکلات مردم و با نیت خیر راهی را برگزید که در عمل آن اراده و نیت را محقق نکرد. «توسعه اقتصادی» کلید واژه‌ای بود که با آن سیاست‌های دوره سازندگی توضیح داده می‌شد و در کانون این نگرش «رشد اقتصادی کشور» قرار داشت، بر بنیانی استوار بود که آرام آرام امید توده‌های مردم به دولت را کاهش می‌داد و از این رو بود که 3-2 سال پس از اجرای سیاست‌های موسوم به توسعه اقتصادی، آراء آقای هاشمی‌رفسنجانی (در دور دوم ریاست‌جمهوری) کاهش معناداری پیدا کرد. در واقع مردم ایران در دوره دوم ضمن آنکه کماکان اعتماد خود را به شخص آقای هاشمی ابراز کردند اما به او یادآور شدند که سیاست‌های اقتصادی و کارگزاران این عرصه او را نمی‌پسندند و خواستار اصلاح و تغییر می‌باشند. سیاست توسعه اقتصادی با آن برنامه که تنظیم شده بود آرام آرام به شبکه اقتصاد جهانی نزدیک شد و توقع داشت به دلیل همسویی در نگرش تئوریک اقتصاد، از سوی آنان مورد پشتیبانی قرار گیرد اما غرب بر‌خلاف آنچه درباره «ماهاتیر محمد» -  نخست‌وزیر سال‌های دهه 60 و 70 شمسی مالزی - عمل کرد، از پشتیبانی مالی از دولت‌ آیت‌الله هاشمی به دلیل نسبت آن با انقلاب و نظامی که غرب نمی‌خواست آن را به رسمیت بشناسد و شاهد بالیدن آن باشد، خودداری کرد و از این رو سیاست‌هایی که برای بهبود وضع اقتصاد کشور طراحی شده بود، از منظر توده‌هایی که امام ضمن آنکه آنان را صاحبان اصلی انقلاب می‌دانست، «پابرهنگان» خطاب می‌کرد، موفق ارزیابی نمی‌شد. مردم به خصوص حاصل دستاورد این سیاست‌های اقتصادی را با آنچه پیش از این هاشمی مستقیما ذیل واژگان‌آشنای «عدالت اجتماعی» وعده داده بود، ناهمخوان می‌دیدند. از این رو بود که در این مقطع در کنار طیف دشمنان هاشمی که همان دشمنان انقلاب اسلامی بودند یک طیف «منتقد سیاست‌های هاشمی» اضافه شد که از قضا در درون خانواده انقلاب اسلامی قرار داشت. منتقدان به هیچ‌وجه دشمن هاشمی نبودند کما اینکه در دوره‌ای که او رئیس‌جمهور بود برای موفقیت دولت در اهداف خود، مشفقانه به او کمک کرده بودند و پیوندهای قدیمی خود را هم با او حفظ کرده بودند. هاشمی نیز هیچگاه از این طیف منتقد تلقی دشمن نداشت و خود را از آنان جدا نمی‌دانست. بعدها منتقدان هاشمی در صحنه داخل به دو گروه تقسیم شدند، گروهی که با نگاه به اصول و اهداف انقلاب اسلامی، پاره‌ای از سیاست‌ها و افکار او را در مسیر درست نمی‌دانستند و خواهان اصلاح بودند و گروهی که در فضای محدود قوه مجریه دنبال موقعیت‌هایی بودند و درست یا نادرست هاشمی رفسنجانی از آنها دریغ کرده بود. گروه دوم در پاره‌ای از موارد مرز انتقاد و دشمنی را از میان برداشتند و با عبارات سخیفی که شما از آن خبر دارید، از او یاد می‌کردند. در دوره اصلاحات وقتی هاشمی که از شدت اهانت‌ها به تنگ آمده بود از یک مقام ارشد دولت خواسته بود که جلوی این اهانت افراد و مجامع‌ اصلاح‌طلب را بگیرد او در پاسخ گفته بود «بازی اشکنک دارد، سرشکستنک دارد»! این طیف البته بعدها تلاش کردند تا «سالوس‌مآبانه» هاشمی را در طیف خود تعریف کنند اما در عمل و در نهایت، آیت‌الله هاشمی هیچگاه آنان را راضی نکرد. در این دوره مخالفان جبهه انقلاب و نظام کماکان با او که مثل گذشته او را یک ستون نظام می‌دانستند، مخالف بودند و طیف وسیع نیروهای انقلاب او را در جمع خویش ارزیابی و در حد یک شخصیت محوری نظام به او احترام می‌گذاشتند و نیروهای منتقد او در خانواده انقلاب ضمن اصراری که بر اصلاح بعضی روش‌ها و نگاه‌ها داشتند، مطمئن بودند که هاشمی از خانواده انقلاب جدا نمی‌شود.
تشییع پرشکوه و کم‌نظیر مردم تهران و برگزاری پرتعداد مجالس سوگواری در شهرستانها به خوبی نشان داد که مردم قدر شخصیت‌های دلسوز خود را می‌دانند و پاسخگوی مهری که دیده‌اند هستند. ارتحال ناگهانی آیت‌الله هاشمی دو طیف موافقان و منتقدان هاشمی رفسنجانی را بشدت متاثر کرد کما اینکه در خطوط رسانه‌های غربی و عربی وابسته به غرب می‌توان نفرت آنان از هاشمی رفسنجانی را دید. در تشییع جنازه آیت‌الله هاشمی در تهران همه نخبگان منتقد و بخش عمده توده‌هایی که در عملکرد اقتصادی او اشکال می‌دیدند آمده بودند، طیف‌های بسیجی، هیاتی و مردم محروم غلبه داشتند و این نشان می‌دهد که هم رشته پیوند آیت‌الله با این بخش از مردم و هم محبت گرم این مردم تا آخرین روز حیات آقای هاشمی رفسنجانی برقرار بوده است. در راهپیمایی بزرگ پشت جنازه این شخصیت که به تعبیر رهبر معظم انقلاب، «نمونه کم‌نظیری از نسل اول مبارزان ضد ستم‌شاهی و از رنجدیدگان در این راه پرخوف و خطر» بود، هم عظمت مردی که بر دوش‌های محبت مردم تشییع می‌شد، برجسته بود و هم عظمت مردمی که با اشاره رهبری و جمعبندی دقیق رهبری از 59 سال دوستی ایشان با مرحوم آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی به صحنه آمدند، آشکار بود. خداوند آیت‌الله عزیز ما را در جوار رحمت واسعه خویش جای دهد و این مردم قدرشناس را برای انقلاب نگه دارد.  سعدالله زارعی

18312
متن پرسش
سلام عليكم خدمت حضرت استاد: بنده طلبه اي هستم و در حوزه علميه اي مشغول خدمت هستم كه جو آن شديدأ در مقابل آقاي هاشمي رفسنجاني ‏(رحمت الله‏) است، عده اي او را ابوسفيان انقلاب، وعده اي با رحلت ايشان خوشحال اند و مشغول پخش شيريني هستند، از آن طرف ابوي بنده از جانبازان دفاع مقدس هستند و از آقاي هاشمي حسنات فراواني از آن دوران و دوران فعلي بيان مي كنند، بنده واقعا سردرگم شده ام، و خود ايشان را نه كافر و ضد انقلاب و ضد حضرت آقا (حفظه الله‏) و نه امام زاده مي دانم، استاد عزيز لطفا كليت شخصيت ايشان و جنبه سياسي و اعتقادي ايشان را به طوري كه بنده حساب كار دستم بيايد در مقابل افراد بي بصيرت افراطي صريحا بيان كنيد. مطالب مورد نياز را، خداحفظتان كند براي اسلام و جوانان ايران، تشكر. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» در پیام تسلیت خود فرمودند: « اختلاف نظرها و اجتهادهای متفاوت در برهه‌هائی از این دوران طولانی هرگز نتوانست پیوند رفاقتی را که سرآغاز آن در بین‌الحرمین کربلای معلّی بود به کلی بگسلد و وسوسه‌ی خناسانی که در سالهای اخیر با شدّت و جدیت در پی بهره‌برداری از این تفاوتهای نظری بودند، نتوانست در محبت شخصی عمیق او نسبت به این حقیر خلل وارد آورد.». ایشان در این سخن متذکر این امر هستند که اختلاف‌ نظرها نباید منجر به تنفر و تقابل و کینه شود. شما شرایط تاریخی را از دیدگاه مقام معظم رهبری دائماً مدّ نظر داشته باشید و موضع گیری های ایشان را براساس آن شرایط تبیین کنید. تفاوت نگاه رهبری به آینده و نگاه امثال آقای هاشمی رفسنجانی در فهم شرایط تاریخی است. به سخنان آقاي هاشمی كه نگاه می‌کنید ملاحظه می‌شود ايشان همه پیچیدگی‌‌های دشمن را می‌دانند و مي‌شناسند، اما به تاریخی که در آن هستیم طور دیگری نگاه می‌کنند. ایشان معتقد است حضور در تاریخی دیگر که بیرون از ارزش‌های فرهنگ مدرن باشد معنا نمی‌دهد. معتقدند می‌توانیم مستقل باشیم و در عین حال در همان فضای ارزشیِ فرهنگ غرب زندگی کنیم بدون آن‌که از مسلمانی خود دست برداریم. در این دیدگاه، تأکید مقام معظم رهبری بر مقابله با استکبار غیرواقع بینانه است و لازم نیست. تنها وقتی می‌توانیم متوجه‌ی ضعف نگاه آقای هاشمی شویم که با ساحت دیگری به آنچه در این تاریخ با آن روبه‌روئیم نظر کنیم و جهان را آن‌چیزی ندانیم که غرب و به‌خصوص آمریکا برای ما تعریف کرده، جایی برای حضور سنت‌های الهی بگذاریم و نظر به معیّت حق در این راه داشته باشیم. مقام معظم رهبری در رابطه با معیّت حضرت حق با جریان‌های توحیدی مثال حضرت موسی«علیه‌السلام» را زدند که وقتی فرعونیان در حال نزدیکی به قوم بنی‌اسرائیل بودند تا آن‌ها را بگیرند، حضرت موسی«علیه‌السلام» فرمودند: « «کَلّآ اِنَّ مَعِیَ رَبّی سَیَهدین». ببینید! معیّت الهی این‌قدر اهمّیّت دارد. و رهبری فرمودند: این‌که می‌گویند: «اِنَّ ﷲَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوا وَ الَّذینَ هُم مُحسِنون»، این معیّت را باید قدر دانست. و ادامه دادند: «ما هم به تقلید از حضرت موسی عرض می‌کنیم که: «کَلاّ اِنَّ مَعِیَ رَبّی سَیَهدین». حال این نگاه را با آن ساحتی که آقای هاشمی در آن قرار دارند مقایسه کنید و سعی کنید سخنان رهبری را در فضایی که ایشان مدَ نظرها قرار می‌دهند تبیین نمائید، تا به همان معنایی که حضرت موسی (ع) در حین نزدیکی سپاه فرعون متوجه سنت دیگری هستند به نام «معیّت الهی با اهل تقوا» ما توجه رهبری را در این تاریخ به معیّت الهی با این انقلاب و این ملت بفهمیم و تحلیل‌های خود را از وضع موجود تبیین کنیم. پس بنابراین همان‌طور که فرمودند تفاوت دو نگاه است، نه آن‌که آقای هاشمی بخواهد خیانت کند و یا عناد داشته باشد. موفق باشید   

18300
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: لطفا بفرمایید دیدگاه شما درباره ی در گذشت شخصیت بزرگوار جناب شیخ هاشمی رفسنجانی و تاثیر این رویداد در ادمه ی حرکت جمهوری اسلامی چگونه است؟ آیا می توان امیدوار بود که از این پس جریان اشرافیت و نظام سرمایه داری در ایران کم رنگ شده و به سمت عدالت بیشتر پیش رویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! باید روحی به صحنه آید که اشرافیت را برای خود و آینده‌ی خود مضرّ بداند و تذکرات اخیر مقام معظم رهبری با مردم قم، نکات بسیار خوبی را در مقابل ما می‌گشاید.

18289
متن پرسش
با سلام مجدد: جنابعالی در پاسخ سوال این حقیر فرمودید بهتر است مباحث معرفتی بپرسم تا برای کاربران مفید باشد! حضرت استاد آیا جنابعالی هدفی بالاتر و دغدغه ای بالاتر از این که مردم را دین دار تر کنیم داریم؟ این سئوال در همین راستااست!! وقتی رئیس جمهور مملکت که می تواند بالغ بر 18 میلیون نفر را مخاطب خود قرار دهد، چرا از این ظرفیت عظیم بهترین استفاده را نکنیم؟! و حرف اصلی اسلام و انقلاب که کسب معارف عمیق اسلام است را به گوش مردم نرسانیم!؟ بنده این سئوال را پیشتر هم به طور کلی پرسیده بودم که جنابعالی پاسخ دادید حرف درستی است و اضافه کردید که مردم با این امر می توانند ره صد ساله را یک شبه طی کنند ولی الان پاسخ دیگری دادید! آیا ظرفیت زمانه و مردم اجازه مطرح کردن این مباحث را از لسان رئیس جمهور نمی دهد؟ یا عواملی دیگری دخیل هست؟ چرا پاسخ شما به آقای روحانی خیر است؟ واقعیت امر بنده روی این قضیه زیاد تفکر می کنم و امیدوار بودم از این طریق به آرمان هایمان برسیم إن شاءالله و آن روح قدسی را در جامعه بدمیم. با سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید مسئولان اجرایی و سیاسی کشور عموماً اهل این حرف‌ها نیستند و متأسفانه مردم را هم طوری عادت داده‌ایم که از مسئولانشان انتظار رفع مشکل آب و نان را دارند و نه طرح مسائل معرفتی. این‌جا است که باید ما خودمان در فضایی آزاد از مسائل سیاسی و اجرایی کارهای معرفتی را شروع کنیم تا مطالباتِ مردم تغییر کند. موفق باشید

18280
متن پرسش
سلام: طلبه هستم، وضعیت حجاب در اصفهان دیگر دارد اسلام را از بین می برد و این درد نمی گذارد درس بخوانم بعضی شب ها تا ساعت 2 نصف شب برای این مردم گریه می کنم استاد چه کتاب هایی بخوانم و اگر کسی در این راستا کار کرده است بگوئید و راه کار هایی بگویید تا بتوانم این جامعه را از جهل بزرگ در بیاورم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین اندازه بدانید در زمان شاه از این هم بدتر بود و به تعبیر حضرت امام واقعاً مشروب‌فروشی‌ها از کتاب‌فروشی‌ها بیشتر بود. این افراد هنوز عواطفِ 400 ساله‌ی غرب‌زدگی را پشت سر نگذاشته‌اند بدون آن‌که ذات‌شان مناسب روح غربی باشد. وقتی راهی گشوده شد اکثر همین‌ها از وضع خود ناراضی خواهند بود و به انقلاب می‌پیوندند. شما به عنوان یک طلبه تلاش کنید با تعمق‌بخشیدن به معارف خود تا در وقت مشخص‌اش بتوانید جوابگوی نیاز جامعه باشید. موفق باشید

18253
متن پرسش
سلام استاد عزیز: استاد رییس جمهورایی که از بعد انقلاب مردم تعیین کردن به نظر من نشانه ی اینه که هنوز مردم به اون بصیرت و فهم سیاسی و گرفتن اشاره ی ولی خدا نرسیدن. سوالم اینه که استاد تا کی این وضع ادامه داره؟ (البته من خودم هم جزءی از مردم هستم، همیشه به خودم میگم اگه آدم بودم یکی مثل امام خمینی می شدم و یه ملت رو از طاغوت نجات می دادم) در انتخابات پیش رو با وجود این همه افتضاح این دولت باز با دروغ و نفاق و چند تا فن انتخاباتی باز رای میارن. به نظر شما آیا احتمال قوی وجود داره که باز این دولت رای نیاره؟ تحلیل شما از 4 سال آینده ی کشور و جهان مخصوصا شرایط عراق و سوریه و یمن چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه شده‌اید کارهای زمین‌مانده‌ی ما در راستای تعالیِ فهم جامعه‌مان می‌باشد که در این مورد بسیار کمک‌کاری شده، و بالاخره هر دولتی که بیایدنمی‌تواند از تنگناهای اجرائی فرار کند. عمده تعالیِ مردم و حضور انقلاب اسلامی است. مسلّم انقلاب اسلامی در فتح تاریخی خود راهِ حضور اراده‌ی مردم در کشورهای خودشان یعنی عراق و سوریه و یمن را می‌گشاید. موفق باشید

18238
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز: با گذشت ایام 9 دی (روز بصیرت) و دوباره گرم شدن تنور مباحث مربوط به فتنه، کلیپ ها و صوت هایی از برخی عاملان و سران فتنه و کسانی که به شدت جهت براندازی نظام فعال شده بودند، در فضای مجازی منتشر گردیده است. (من جمله صوت مکالمه بین نیک آهنگ کوثر فراری از کشور با برخی اعضای خانواده جناب هاشمی رفسنجانی) پس از در میان گذاشتن این محتوا با برخی دوستان نزدیک، این بحث مطرح گردید، که چنین کاری (یعنی انتشار صوت مکالمه ی چنین اشخاصی که بنده به این اطمینان رسیدم که از معاندین نظام هستند) می تواند مصداق تجسس باشد و انتشارش اشکال دارد. در اینجا یک بابی باز می شود تحت عنوان انواع مخالف (اپوزیسیون) در نظام اسلامی. طبق تعاریف علوم سیاسی (موریس دورژه) مخالفین به دو دسته تقسیم می شوند: 1. اپوزیسیون قانونی: این نیروهای سیاسی شاید علاوه بر سیاست‌مداران و مجریان با برخی سیاست‌ها هم مخالفت بورزند، اما مخالفتشان به اصول کلی و مبانی مشروعیت نظام برنمی‌گردد. این گروه، چهارچوب قانونی موجود را در حکم قاعده بازی می‌پذیرد. 2. اپوزیسیون معارض: یعنی گروهی که معاند نظام بوده و در پی براندازی است. این گروه نه تنها با مجریان سیاسی، بلکه با اصول کلی و مبانی مشروعیت نظام هم مخالفت دارد. در تاریخ اسلام نیز پیامبر و ائمه مخالفان نظام اسلامی را به دو گروه کلی تقسیم نموده اند: 1. منتقدان حکومت که صرفا در چهارچوب پذیرفته شده نظام، انتقاد می کنند و به سلاح متوسل نمی شوند. 2.معارضان: یعنی آنان که در برابر نظام اسلامی شورش مسلحانه می کنند که به اصطلاح فقهی «باغی » محسوب می شوند. نمونه های فراوانی از برخورد ائمه با این دو گروه در تاریخ اسلام ذکر شده است که در لینک زیر می توانید به آنها دسترسی پیدا کنید: http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/89/3410/15879/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B9%D9%84%DB%8C-(%D8%B9)-%D9%88-%D9%85%D8%AE%D8%A7%D9%84%D9%81%D8%A7%D9%86 حال در اینجا بحث بر سر مصداق یابی است. آیا کسانی که فیلم حضورشان در بین فتنه گران در خیابان و سخنان بسیار زشتشان در مورد براندازی نظام و ولایت فقیه منتشر شده (اشاره به برخی فرزندان جناب هاشمی رفسنجانی) و مهدی هاشمی ای که طبق تحقیقات به عمل آمده از دفتر کارش در دانشگاه آزاد کلی مدارک مهم کشوری (از قراردادهای مهم گرفته تا نامه های محرمانه و ...) کشف شده و اخیرا هم صوت مکالمه ی او با نیک آهنگ کوثر در فضای مجازی منتشر گردیده است، و سایر فتنه گران؛ آیا پخش کردن چنین محتواهایی به منظور آگاه نمودن مردم و شناخت دوست از دشمن، می تواند مصداق تجسس و ... باشد؟!؟ انتشار کردن آنها چه حکمی دارد؟!؟ تکلیف تقوای سیاسی چه می شود؟!؟ ممنون می شوم اگر به این سوال پاسخ دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: واقعاً بر روی نکته‌ی مهم و مشکلی دست گذاشته‌اید زیرا از یک طرف اندیشمندان جامعه باید متوجه‌ی جایگاه افراد و افکار باشند چرا که این افراد تابع قانون «همه یا هیچ» نمی‌باشند و همه را با یک چوب نمی‌رانند. ولی افراد معمولی نمی‌توانند با دیدن این صحنه‌ها قضاوت‌های حکیمانه‌ای بکنند حتی متوجه نیستند ابتدای اعتراض به انتخابات سال 88 با انتهایِ آن متفاوت بود و انتهای اعتراض‌ها را که بیشتر به جنبه‌ی براندازیِ نظام کشیده می‌شد را، نباید پای کسانی گذاشت که در ابتدایِ اعتراض‌ها پا به میان گذاردند و تذکرات رهبری که به بعضی از سران جریان اعتراض فرموده بودند ابتدایِ این کار دست شماست ولی انتهای آن دست شما نیست؛ در همین رابطه است. اشکال اساسی و واقعاً عنادآمیزِ امثال آقای میرحسین موسوی و آقای کروبی آن بود که پس از آن‌که معلوم شد جریان، جریانِ اعتراض سیاسی نیست بلکه جریان، براندازی است، کوچک‌ترین سخن و قدمی در راستای جدایی از جریان انتهایی برنداشتند. موفق باشید 

18236
متن پرسش
با سلام: با توجه به علوم و رشته های علمی متنوع امروزی که ضعف مسلمین در بسیاری از آنها باعث ضعف آنها در برابر مستکبرین شده است، می خواستم بدانم: 1. آیا دین اسلام در مورد علوم غیر علیا تأکیدی داشته است همانطور که این قدر بر علوم عقلی و توحیدی سفارش کرده است؟ 2. آیا سیر الی الله برای کسی که مثلاً در رشته ی مهندسی نساجی دارای بالاترین مراتب علمی است با کسی که در فلسفه و حکمت اسلامی در درجه بالایی است متفاوت است؟ یعنی دومی به معارف و مقاماتی می رسد که اولی یا آنها را درک نمی کند یا خیلی دیرتر به آنها خواهد رسید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- جامعه‌ی اسلامی وظیفه دارد که نیازهای خود را بر اساس عقل و تدبیر دنبال کند و این یک موضوع اساسی هر جامعه‌ای است که می‌خواهد در امور دینی نیز موفق باشد 2- سیر إلی اللّه بستگی به نیت انسان‌ها دارد در هر شغل و منصبی که باشند می‌ماند که برای این کار معارفی لازم است که کسب آن معارف برای هرکس که بخواهد میسر می‌باشد. موفق باشید

18212
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد آیا درست است نظام اسلام با آن همه رافت و رحمت نسبت به اعتصاب غذای 60 روزه آرش صادقی و حال وخیم او کاری نکند؟ و این همه بهانه بدست دشمنان و تبلیغات آنها بدهد؟ در خبر ها آمده است مادر پیر او در یورش نیروها برای دستگیری او در خانه سکته کرده و جان باخته است. اگر این اخبار راست باشد اینها با اسلام همخوانی دارد؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شما هم ادعای این شیاطین را قبول کرده‌اید؟!! به قول کارشناس بی‌بی‌سی، 60 روز اعتصاب غذا بیشتر یک شعار سیاسی است و مطمئن باشید نظام اسلامی اگر در مورد این جاسوسان کوتاه نیاید، متأسفانه قاطعیت لازم را به‌کار نمی‌برد. موفق باشید

در این مورد بد نیست گزارشی را که نظام قضائی از جرائم ایشان مطرح کرده است و اخیراً سایت «رجا نیوز» در معرض دید افراد قرار داده است را خدمتتان ارسال کنم:

18187
متن پرسش
بسم الله و السّلام خدمت استاد عزیز این مداحی عادی عافور در لبنان را حاج آقا نگاه کنید! پاکی و عظمت تشیع چه قدر زیبا در طینت های پاک ظهور می کند! :( اللهم رزقنا! http://www.aparat.com/v/NW7aD
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از لطف جنابعالی که ما را از ارسال این مداحی مسرور فرمودید، بسیار متشکرم. کجایند آن‌هایی که حضور نهضت نرم حسینی را تا این اندازه در تاریخ درک کنند؟!! و کجایند که در زمینه‌ی حضور نهضت حسینی حضور انقلاب اسلامی را این اندازه لطیف و نرم در این تاریخ بیابند؟!! و کجایند که حضور دم روحانیِ نایب امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را یعنی حضرت آیت اللّه امام خامنه‌ای را با این‌همه ظرائف در کلمات این نوجوان سوری احساس نمایند؟!! که حقیقتاً این‌ها هستند که در همه‌ی تاریخ با بصیرت خود چرخش تاریخیِ ملت‌ها را به سوی حق یافته‌اند و خود را در چنین جاده‌ای قرار داده‌اند. این مداحی،‌ بغضِ ما را از کنترل ما خارج کرد زیرا یک مداحی نبود، نحوه‌ای از حضور حق بود که حتماً عالم‌گیر خواهد شد. موفق باشید

18098
متن پرسش
سلام استاد: یکی از همکاران بنده به گونه ای به حقانیت آمریکا و غرب اعتقاد و یقین دارد و به گونه ای از لیبرال دفاع می کند که انگار نعوذبالله وحی الهی می باشد، که اگر با این سماجت و پشتکار و یقین در راه دین و اسلام قدم بر می داشت یکی از مومنین حقیقی بود، و به گونه ای با نظام و روحانیت دشمن است که اگر توان و موقعیت داشت از ضربه زدن به نظام و روحانیت از هیچ تلاشی چشم پوشی نمی کرد گویی این نظام دشمن قسم خورده ایشان هست و از نظام و روحانیت نفرت عجیبی دارد، سن ایشان 40 می باشد و ملاک خبر ایشان رسانه های غربی و جبهه استکبار است و تنها روحانیی که قبول دارد خاتمی رئیس جمهور چند دوره پیش است، حال سوال بنده این است: چرا شخصی که در جامعه اسلامی رشد کرده در خانواده مسلمان به دنیا آمده و اسلام ناب و تشیع به او رسیده اینگونه تمایل به لیبرال و غرب پیدا کرده که حتی حاضر است ضد اسلام حرف بزند و شاید عمل هم بکند؟ چه پرسه ای این فرد و امثال ایشان طی می کنند که اینگونه منحرف می شوند و اینقدر بر حق بودن غرب و تفکر لیبرال اسرار دارند گویی نعوذبالله وحی منزل است؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر برادر امام رضا«علیه‌السلام» در آن محیط مقدس آن‌قدر بدی نکرد که حضرت نام او را «زید نار» گذاشتند. هرکس بر اساس انتخاب‌های خود زندگی خوب و بد خود را رقم می‌زند. موفق باشید

نمایش چاپی