بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: انقلاب اسلامی و حکومت دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
8635
متن پرسش
با عرض سلام. لطفا بفرمایید علت این همه توهین به دولت قبل و آقای احمدی نژاد چیست؟ چرا بعد از گذشت یک سال هنوز علیه او می نویسند و میگویند؟ علت این همه کینه چیست؟ چرا صدا و سیما که حاضر نیست حتی توافق نامه ژنو را نقد کند در برنامه های مختلف مثل شناسنامه یک نفر را می آورند تا علیه احمدی نژاد حرف بزند آیا اینها خلاف شرع و اخلاق نیست؟ چرا دولت مورد تایید رهبری را آنقدر می کوبند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اگر این کار را نمی‌کردند امید می‌رفت این‌ها هم وجهی دیگر از انقلاب باشند. ولی با این کار نشان می‌دهند بعضی از دولتی ها غریبه‌هایی هستند که فعلاً جای خودی‌ها نشسته‌اند. هرگز صاحبان اصلی انقلاب در سلیقه‌های مختلف این‌طور به یاران به حق انقلاب نمی‌پرند. موفق باشید.
8557
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد مقام معظم رهبری رای و مشارکت مردم را در مشروعیت نظام جمهوری اسلامی موثر می دانند. لطفا توضیح دهید چگونه؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: یعنی اگر مردم اصل نظامی که ولیّ فقیه در آن حاکم باشد را نخواهند، نظر مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» آن است که آن حاکمیت مشروع نیست و ولیّ فقیه نباید حاکمیت خود را ادامه دهند، هرچند مردم در این مورد به وظیفه‌ی شرعی خود عمل نکرده‌اند. موفق باشید
8534
متن پرسش
بسمه تعالی، با سلام: استاد آیا سخن آقای یونسی که در کسوت روحانیت است در مورد شیر و خورشید درست است که می‌گوید ما باید آرم شیر و خورشید را دوباره به پرچم خود برگردانیم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در ابتدا بنده تقاضامندم در همه‌ی امور سعی کنید دیگری را همان‌گونه که هست بفهمید نه آن‌گونه که می‌خواهید. بنده در عین آن‌که هرگز پیشنهاد آقای یونسی را منطقی نمی‌دانم ولی هرگز نباید از خاستگاه و انگیزه‌ی سخن‌اش غفلت کرد. او می‌گوید خورشید یعنی حضرت محمد«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» و شیر یعنی علی«علیه‌السلام»، و با این رویکرد توصیه‌ی برگرداندن آن آرم را می‌کند و این غیر از آن است که شیر و خورشید را نماد نظام شاهنشاهی بداند و بخواهد با چنین رویکردی آن آرم برگردد. از این جهت بسیار متأسف شدم که بعضی روزنامه‌ها و سایت‌ها موضوع را طوری مطرح کردند که آقای یونسی می‌خواهد نماد نظام شاهنشاهی را به کشور برگرداند. متوجه باشیم بسیاری از کسانی که به خود اجازه می‌دهند تا دیگری را آن‌گونه که می‌خواهند تصویر کنند در سایه‌ی این عمل غیر مسئولانه، عملاً با افراد برخورد قیّم‌مآبانه می‌کنند. امروز انقلاب ما نیازمند است که همدیگر را بشناسیم تا با پیش‌داوری‌های خود بی‌فکری را توسعه ندهیم. و برعکس، تجربه‌ی زندگی با دیگرانی که در ذیل نظام اسلامی خود را معنا می‌کنند را به‌دست آوریم، این شیوه‌ی زندگی در زیر سایه‌ی انقلاب اسلامی است. نادیده‌گرفتن دیگرانی که اساس نظام اسلامی را پذیرفته‌اند، ما را سست و زوال‌پذیر می‌کنند و هر دو طرف باید از این موضوع غفلت نکنند و مواظب نفوذی‌هایی نیز باشید که سعی دارند هر روز دوگانگی‌ها را عمیق ترکنند. البته و صد البته تفاوت سلیقه‌ها در جای خود محفوظ است و هرگز بنده آرمان‌شهری که برای انقلاب در نظر دارم عین آن آرمان‌شهری نیست که دولت آقای روحانی مدّ نظر دارد، ولی نباید فراموش کنیم در نظام اسلامی همه سوار بر یک کشتی هستیم. موفق باشید
8545
متن پرسش
با سلام. ولادت آقا امیر المومنین علیه السلام بر شما استاد عزیز و همه شهدا و شیعیان مبارک. از اونجایی که به حقیقت گویی شما ایمان دارم، خواستم سوالی رو خیلی واضح و صریح عرض بفرمایید. در عصر کنونی که رهبری این جامعه با حضرت آقا هست، اهداف انقلاب و نظام و کلا حقایق به وسیله اکثریت مردم (عوام) پیش میرود و یا به وسیله اقلیت مردم است؟ منظور از اقلیت ، خواص با بصیرتی هست که گوش به فرمان رهبری هستند. حقیر فکر میکنم که گزینه دوم درست یاشه. یعنی در عصر کنونی این عوام نیستند که در تداوم اهداف انقلاب نقش بسزایی داشته باشند ( البته نه این که اصلا نقش ندارند. حضور میلیونی در راهپیمایی ها، حضور میلیونی در انتخابات مختلف و..)اما با عقل ناقصم وقتی به قضیه دقیق نگاه میکنم میبینم گاهی اوقات حضرت آقا حتی یک تنه کاری رو پیش میبرند و یا حتی با همان اقلیتی که مصداق کم من فئة القلیل هستند اهداف نظام و انقلاب رو پیش میبرند. و به نظرم متاسفانه همین مظلوم بودن آقا در بین اکثریت مردم، خود حاکی از این باشد که شخص رهبری مثل پدری دلسوز به همراه همان اقلیت با بصیرت که همگی در صراط حق هستند نقش بسیار مهمتری در این زمینه دارند. مانند سیدالشهدا علیه السلام که با همان اقلیت هفتاد و دو نفر، انقلابی ماندگار را در طول تاریخ ثبت کردند. هر چند که بنده اصلا قصد تخریب اکثریت رو ندارم ولی به نظر میاد که شخص رهبری و مردم با بصیرت قلیلی که واقعا گوششان به دو لب آقا هست نقش بسزاتری ایفا میکنند. شرمنده که اظهار نظر کردم. منتظر نظرتان. یاعلی
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همیشه همین‌طور بوده. لطف کار آن است که اکثر مردم در مقابل نظرات رهبری مقاومت ندارند و ایشان را خیرخواه خود می‌دانند. هیچ‌وقت نباید از مردم انتظار داشت در زوایای این موضوعات وارد شوند. موفق باشید
8546
متن پرسش
به نام خدا با سلام و تبریک میلاد مولای متقیان ببخشید حاج‌آقا مگر ربا جنگ با خدا و رسولش نیست و مگر غیر این است که نظام مالی و بانکی ما ربوی است و هر وام یعنی پول ربا؟ مگر دنیازدگی علما و اشرافیت مسئولان باعث بدبینی مردم نسبت به دین نخواهد شد؟ مگر نه این است که فقر از هر دری وارد شود ایمان از در دیگر خارج می‌شود؟ مگر نه این است که مردم به کیش شاهان‌اند و امروز شاهان مملکت ما دروغ و دغل‌بازی شغلشان شده است؟ مگر نه اینکه برخی از معضلات نظیر بدحجابی و بی‌حجابی نه صرفاً از بی‌دینی و بی‌غیرتی و بی‌حیایی که از عدم تفهیم و تشریح صحیح است؟ امروزه در مطب‌ها هم تابلو می‌زنند که پزشک موظف است در حد درک بیمار دلیل تجویز دارو و عوارض و فوایدش را توضیح دهد اما در رساله‌ی آموزشی چاپ سال 75 خواندم که نوشته بود استاد نباید وقتش را برای تشریح احکام بگذارد زیرا احکام مانند نسخه‌ی پزشک است و مکلف ملزم به رعایت بی‌چون و چرای آن است! مگر نه اینکه طبق روال صدا و سیما و دستگاه قضای ما چادر لباس فقیر بیچارگان و مجرمان و اعدامی‌هاست؟ باوجود این طلاب مدرسه‌ی مروی چرا فکر می‌کنند معضل جامعه‌ی ما فقط بدحجابی است؟ چرا قشر حزب‌اللهی ما فکر می‌کنند اگر به‌ زور باطوم و بازداشت، چادر سر زنان کنند همه‌ی مشکلات فرهنگی جامعه حل می‌شود؟ چرا مثل کلیسای قرون وسطی همه‌ی گناهان را از جانب زن می‌بینند؟ چرا بسیجی‌های ما زنان را با کودکان ابتدایی اشتباه گرفته و سعی می‌کنند با گل دادن به چادری‌ها بقیه را ترغیب به حجاب کنند؟ چرا با فرض نفهمی و بی‌شعوری طرف می‌خواهیم باحجابش کنیم؟ کجاست مطهری تا اخلاق جنسی و فلسفه‌ی حجاب بنویسد؟ مگر نه اینکه خود خدا با توجه به اخلاق و فهم و درک عرب جاهلی شراب را در چند مرحله تحریم کرد و حجاب هم ابتدا فقط پوشاندن مو بدون گوش و گردن بود تا اینکه خود مردم درک کردند این کافی نیست؟ واقعاً روحانیت ما را چه می‌شود چرا این راهپیمایی‌ها و مرگ گفتن‌ها هرگز متوجه علمای دنیازده و مسئولان اشرافی و بانک ربوی نمی‌شود؟ چرا علت را ول کرده و به جنگ معلول می‌روند چرا نمی‌فهمند پیامبر ما نخست امین بود بعد نبی شد اول رحمة‌للعالمین است بعد رسول‌للعالمین چرا از نظر حضرات همه گنه‌کارند مگر آنکه خلافش ثابت شود؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حتماً خوب می‌دانید برای آن‌که یک تمدن به صحنه‌ی تاریخ وارد شود باید از هزاران مرحله بگذرد تا هر موضوعی جایگاه صحیح خود را پیدا کند از جمله‌ی مسائل همان نکاتی است که فرمودید، عمده آن است که بدانیم تمدنی شروع شده و بحمداللّه قدم به قدم ما در حال خروج از ضعف‌های تاریخی خود هستیم و اگر هم اشتباهاتی می‌کنیم – که ‌می‌کنیم - با در نظرگرفتن سیره‌ی معصومین و نظر به تمدن اسلامی خود را تصحیح می‌نمائیم. موفق باشید
8503
متن پرسش
استاد محترم سلام جهت تغییر سبک نگرش و متود فکری اساتید دانشگاه ها و نخبگانی که دارای تریبون هستند نسبت به رهبر انقلاب و این نظام اسلامی، چه جزوه ای را صلاح می دانید از آثارتان برای آنها تهیه و در اختیارشان قرار بدهیم. و خواهشمند است حضرتعالی یک توصیه کلی با توجه به سوابق فعالیت های فرهنگی و علمی برای اینجانب مرقوم فرمایید.سایه رهبری مستدام باد.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: شاید کتاب «جایگاه اشراقی انقلاب اسلامی در فضای مدرنیسم» کمک کند. خودتان هم متوجه باشید امروز انقلاب اسلامی محل ظهور اسم اعظم الهی است و نسبت خود را با انقلاب اسلامی نسبت درستی قرار دهید. موفق باشید
8354
متن پرسش
باسلام دراندیشه اسلامی نسبت رقابت وتعاون درسطح سازمان هاو نهاد های دولتی برای حرکت به سمت تمدن اسلامی چگونه است ؟ آیا دراسلام درسطح اجتماعی و جامعه اسلامی وجود رقابت حتی رقابت سالم به اصطلاح علوم رایج صحیح است.؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حتماً در جامعه‌ی اسلامی برای هرچه بهتر خدمت‌رسانی به جامعه در راستای قرب الهی رقابت وجود دارد ولی استیلا مردود است. موفق باشید
8335
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده ببخشید استاد دانشگاه معارف اسلامی قم ثبت نام دارد و یکی از گرایشات این دانشگاه گرایش انقلاب اسلامی است ،به نظر شما برای شناخت انقلاب اسلامی خوب است این رشته را به عنوان رشته دانشگاهی خود انتخاب کنم ؟یا اینکه با مطا لعات شخصی هم می توانم این شناخت را بدست اورم و وقتم را صرف رشته دیگری بکنم ؟با تشکر از شما
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در هر صورت فرصت و زمینه‌ای است تا از نظر رشته‌ی دانشگاهی هم در این مورد کار کنید وگرنه با مطالعات شخصی هم می‌توانید نتیجه بگیرید. موفق باشید
8201
متن پرسش
سلام علیکم اگر شغل ما شغلی باشد که زیاد ربطی به اهداف انقلاب اسلامی نداشته باشد یعنی حرام نباشد ولی کمکی به نظام اسلامی نکند آیا در کلیت سلوک ما ذیل شخصیت امام تاثیر دارد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: مگر نفرمود: «الکاسب حبیب اللّه»؟ همین‌که مال حلال کسب می‌کنید و به مردم خدمت می‌نمایید مسیر محبوب‌شدن در درگاه الهی را طی می‌کنید. موفق باشید
7944
متن پرسش
سلام وزیارت قبول وآرزوی سلامتی. استادیه سالی است که جمعی هستیم 4نفره دانشجو درتهران ومی خواهیم امسال دیگر لبیک جدی تری به مسئله ی فرهنگی که رهبری فرمودند(که خیلی وقت است فرمودندوگوش ماکرشده!) انجام دهیم(برای خودسازی خودمان وبعد دیگران)اما مشکلی که داشتیم درسال پیش والان برنامه ریزی وشروع وغایت وروش آن والویت بندی مشکلات ومسائل چون اینقدر زیاد هستند که نمی دانیم از کجا شروع کنیم وراه آن؟ درخواست:شما که چندسالی است مشکلات را دیده اید وکارهایی که کرده اید و عالم امروزه را خوب تحلیل می کنید ما بایدچه کار کنیم تا کاریکاتوری کار نکنیم ؟واز کجاشروع کنیم؟و معرفی کتب وصوت واستادی در تهران؟ باتشکر فروان.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: رهبری عزیز«حفظه‌اللّه» می‌فرمایند: فرهنگ همچون هوا است. یعنی باید به دنبال فضایی باشیم که روح‌ها را تغذیه ‌کند و از این جهت کار فرهنگی با کار تبلیغاتی تفاوت دارد. به نظر بنده ما در این تاریخ در سه موضوع باید کار کنیم؛ یکی در موضوع معرفت نفس و دیگر در شناخت جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی و سوم در شناخت غرب، تا فضای فرهنگی جامعه از اعتبارات به حقایق سیرکند. موفق باشید
7897
متن پرسش
سلام علیکم. شما فرمودید که در نظام آموزشی ما به دانش آموزان از دبستان تا دانشگاه تفکر هیوم تدریس می شود. منظورتان چیست؟آیا دروس خاصی است که در آن ها این تفکر تدریس می شود یا روح حاکم بر نظام آموزشی ما این تفکر جاری است؟خواهشا کامل توضیح دهید.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: غلبه‌ی روح حسّی، تفکر هیومی است. غفلت از عالم غیب و ملکوت و عدم توجه به نقش ملائکة اللّه مشکل بزرگ علوم انسانی ما است. در جزوه‌ی « علوم انسانی عبوراز مدرنیته ونظر به اسما الله » عرایضی داشته‌ام در ضمن در جزوه‌ی «غرب‌شناسی» در قسمت تفکرات هیوم تا حدّی به صورتی مفصل عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
7815
متن پرسش
سلام استادعزیز: ماچگونه میتوانیم پدیده بودن انقلاب را به دیگران نشان دهیم مخصوصا کسانی که در دستگاه شما نیستند و ما را متهم به بی‌فکری و دارای پیش‌فرزها می‌دانند
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: چهار کتاب مربوط به انقلاب، از زوایای مختلف، موضوع انقلاب را مورد بررسی قرار داده به خصوص آن‌که با نظر به غدیر جایگاه تاریخی و الهی انقلاب را مدّ نظر قرار داده. به نظرم عموم افرادی که به غدیر اعتقاد دارند با شما همراهی می‌کنند. آن‌ها بین مسائل اجرایی و روح تاریخی انقلاب خلط می‌کنند و باید بتوانید این را برایشان تفکیک کنید. موفق باشید
7810
متن پرسش
باسلام لطفا در مورد فضیلت اخلاقی دوست داشتن انسانها و خیرخواهی برای دیگران و مبارزه با خودخواهی توصیه هایی بفرمایید. چه کنیم تا دوست داشتن انسانها و خیرخواهی برای آنان بصورت ملکه ای در جان ما تثبیت شود و از این طریق بتوانیم بر سرعت سیر الی الله بیفزاییم؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بحمدلله حضرت سجاد علیه‌السلام در دعای شریف مکارم الاخلاق این فضیلت را به خوبی در معرض دید ما قرار داده‌اند و روشن نموده‌اند سلامت جامعه به آن است که جواب بدی انسان‌ها را با خوبی‌ بدهیم. بنده خدا را شاکر هستم که با این دعا مأنوس می‌باشم و سعی کرده‌ام برای تحقق جامعه و تمدّن اسلامی رهنمودهای آن حضرت را با شرحی مختصر در اختیار مردم عزیز قرار دهم و شما می‌توانید صوت آن شروح را در سایت دنبال نمایید. به قسمت جلسات دوشنبه رجوع فرمایید. موفق باشید
7746
متن پرسش
باسمه تعالی به نظر حضرت عالی چه محدودیت هایی در مورد برگزاری دوره‌های آموزشی غرب‌شناسی وجود دارد؟ چه نکاتی را در طرح این دوره ها به عنوان افق فکری و اجرایی باید در نظر گرفت؟
متن پاسخ
از آن‌جایی که در اسلام تأکید بر نظام‌سازی است و رهنمودهای اسلام در متن یک نظام اسلامی تأثیر خود را به صورت کامل می‌نمایاند و به همین جهت هم رسول خدا«صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» در اولین فرصتی که برایشان پیش آمد یعنی در مدینه، اداره‌ی جامعه را بر اساس دستورات اسلام به عهده گرفتند و باز در راستای نظام‌سازی اسلامی موضوع غدیر پیش آمد تا بعد از رحلت رسول خدا«صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» نظام اسلامی بدون سرپرست نماند، آن‌هم سرپرستی که حقیقت قرآن و اسلام را با تمام وجود می‌شناسند. با توجه به نکات قوق ؛ انقلاب اسلامی نظر به ایجاد نظام و تمدنی دارد که تمام مناسبات آن با احکام اسلامی مدیریت شود و در این رابطه وظیفه‌ی هر مسلمانی است که فعالیت دینی خود را در دو جبهه‌ شکل دهد، یکی در جبهه‌ی مقابله با تمدنی که مانع جدّی برای تحقق نظام اسلامی است که در چهارصدساله‌ی اخیر آن مانع تمدن غربی بوده است. در این رابطه باید به‌خوبی روشن شود تمدن غربی به جهت ذات مادی‌اش نه در درون خود متذکر حقایق قدسی و معنوی است و نه به خودی خود امکان ظهور تمدنی را می‌دهد که آن تمدن نظر به عالم قدس و معنویت دارد و از این جهت باید غرب شناخته شود تا معلوم شود در نظر به تمدن اسلامی چرا باید از غرب عبور کرد و پشتوانه‌ی نظری این عبور را دوره‌های غرب‌شناسی به عهده دارد در این دوره هاست که معلوم می‌شود میان بسط تکنولوژی غربی و بینش و تفکر فرهنگ ما چه نسبتی هست تا کسی به‌راحتی نگوید: این‌ها وسیله است و ما هرطور بخواهیم می‌توانیم از آن‌ها استفاده کنیم و در دل آن نوع خودآگاهی که در دوره‌های غرب‌شناسی به دست می‌آید می‌توان نظر به برکات تمدن اسلامی انداخت و این غیر از آن است که کسی گمان کند دوره‌های آموزشی غرب یک نوع انتقاد به غرب است که این عین بسط مدرنیته می باشد. محدودیت‌های دوره‌های آموزشی غرب شناسی مربوط است به اهدافی که ما در غرب‌شناسی دنبال می‌کنیم و این‌که بنا داریم مخاطب را به تعبیر مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» متوجه «باطن این تمدن مادی که ضد انسان است، ضد فطرت است» بکنیم پیش از آن‌که جوانان ما گرفتار روح غربی شوند و کار از کار بگذرد. افقی که ما در مباحث غرب‌شناسی مدّ نظر داریم علاوه بر موضوع سلبیِ نقد غربی ، موضوع ایجابی آن است و در نظرگرفتن خصوصیات تمدن اسلامی ، تمدنی که در پرتو دین اسلام زندگی زمینیِ ما را به آسمان معنویت متصل می‌گرداند و انسان را از یک‌بُعدی و یک ساحتی‌شدن نجات می‌دهد و تشریع را با تکوین هماهنگ می‌کند و از همه مهم‌تر زمینه‌ی ظهور عالی‌ترین شکل مدیریت اجتماعی یعنی ظهور حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را فراهم می‌نماید. آنچه امیدها را در این زمان چند برابر کرده نظر به تقدیری است که شما در این تاریخ با آن روبه‌روئید و آن طلوع روح گرایش به معنویت ملت‌ها است و وظیفه‌ای که ما در این مقطع ِ تاریخی به عهده داریم آن است که اگر با نگاه قدسیِ اسلام، غرب نقد نشود ملت‌ها در عین عبور از غرب معلوم نیست به کجا روی می‌آورند و اگر در متن نقد غرب، فرهنگ مهدوی به زیبایی کامل مدّ نظر قرار نگیرد، باز سرگردانی بشر به صورتی دیگر ادامه می‌یابد. از این جهت باز تأکید می‌کنم امروز، نقد غرب در پرتو نگاه اسلام به تمدن غربی ،از نان شب برای ما واجب‌تر است. موفق باشید
7731
متن پرسش
انتقاد شدید امیرحسین دیالمه ازکنسرت هفته بوشهر آقایان مسئول این اعتدال نیست این ابتذال است... استاد امیرحسین دیالمه از شاگردان علامه حسن زاده آملی در نشستی با موضوع:«انسان در عرف عرفان» نسبت به کنسرت در بوشهر واکنش نشان داد. عضو جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در سخنانی فرمودند:«ولنگاری فرهنگی که در اتفاقات هفته بوشهر رخ داد نشان داد که جریان ضد ارزشی اصلاح طلبان در اوایل دولت اعتدال می خواهند تیشه به ریشه فرهنگ و گفتمان انقلاب اسلامی بزنند.اگر کند و کاوی جامعه شناختی در فزون خواهی سیاسیِ طبقۀ متوسط متجدد در جامعه متأخر ایران یعنی اصلاح طلبی سکولار کنید، درمی یابید که اینان در دوران اصلاحات چطور بر علیه گفتمان حضرت روح الله شمشیر کشیدند.اکبر گنجی مهره اصلاح طلبان سکولار و جیره خوار سازمان های جاسوسی که در دولت اصلاحات بروبیایی داشت کارش تا جایی کشید که گفت:«ما تلاش می کنیم خمینی را به گونه ای تفسیر کنیم که مخالف با دموکراسی نباشد!!!؟خمینی دیگر وجود ندارد آنچه وجود دارد فقط برداشت های ما از سخنان اوست.اما او به هر حال یک روزی خواهد رفت و هیچ کس نمی تواند جلوگیری کند این یک تکامل تاریخی است.خمینی متعلق به موزه تاریخ است.»(منبع:کیهان،24/1/79) این مدرس عرفان و فلسفه با اشاره به این موضوع که نظریات سروش در حال بازتولید است،فرمودند:مسئولین سکولار بوشهر اگرمبنایشان بر ساختن آرمان شهری براساس نفی ارزش های دینی است بدانند که این با تجلی اشراق انقلاب اسلامی هیچ وقت محقق نمی شود.سکولارهای بوشهر چون که بتوانند حاکمیت فکری-فرهنگی بر لایه های اجتماعی یعنی مردم داشته باشند جریان اصیل حزب اللهی را از پست های مدیریتی بیرون می کنند تا بتوانند زمینه فتنه ای بزرگ تر از فتنه 88 را برای سال های آتی فراهم کنند.تعجبم از این است که فتنه گران 88 و حامیان قتل و غارت 88 ،حال در پست حکومتی و دولتی قرار گرفته اند. عضو دفتر مطالعات فرهنگی اشراق روح الله فرمودند:کلید واژه اعتدال همچون کلید واژه اصلاحات لغزنده است و ترس ما این است که این کلید واژه همچون کلید واژه اصلاحات فتنه ای برای انقلاب اسلامی تهیه نماید.مقام معظم رهبری جدیداً فرمودند:«من نگران فرهنگ هستم».چه شده است که علی زمان نگران شده است؟آقای وزیر ارشاد به جای نامه دادن به رهبر،لطف کنند قانون را زیر پا نگذارند. طبق بند یک ماده 15 قانون مصادیق مجرمانه رایانه ای تبلیغ در سایت های ممنوع جرم است و وزیر فرهنگ در فیس بوک حضور دارند.چرا باید استاندار بوشهر در فیس بوک حضور داشته باشد؟چرا قانون شکنی می کنید جناب آقای سالاری؟یا فهمتان کم است یا تعمدی بر این قانون شکنی وجود دارد. این شاگرد درسی حضرت آیت الله جوادی آملی فرمودند:« انقلاب اسلامی جهان‌بینی مدرن را به چالش کشید و در بحث مدیریت اسلامی، انقلاب اسلامی مدعی است که شیوه و روش مدیریت جهانی که به مدیریت مدرن مطرح شده، باطل است باید مدیریت خدایی حاکم شود. این اعتقاد را داریم که خداوند متعال برترین مدیر جهان هستی است و در حقیقت جهان‌بینی اسلامی نخستین اندیشه و فکری است که در مقابل اندیشه مدرن قد علم کرده است. انقلاب اسلامی تئوری جدیدی را در حوزه سیاسی در مقابل نئو لیبرالیسم ارائه داد و آن حکومت ولایت فقیه و مردم سالاری دینی است. عامل قدرت نظام جمهوری اسلامی ظهور اندیشه ای مخالف با نظام امانیسم و مادی‌گرایی بوده است. برای ایرانیان هزاران کانال ماهواره ای به صورت رایگان برای تغییر فکر در کشور برنامه ریزی کرده اند و در صورتی که در هیچ جای دنیا نمی توانید این هجمه را ببینید و در صورتی که برای دیدن شبکه های ماهواره ای دیگرِ کشورها باید پول پرداخته شود. ایشان فرمودند:بعد از امام فتنه ها شروع شد و در زمان اصلاحات به اوج خود رسید و بیشترین حملات علیه دین و ارزش های دینی شد. از سال 76 سعی بر این شد که مراجع که مفسران دین محسوب می شوند را به کنار بگذارند و این گونه القا کنند که افرادی که به علوم شیمی و فیزیک آشنایی دارند می توانند تفسیری از دین برای جامعه داشته باشند و موضوع فهم های مختلف و قرائت شخصی از دین مطرح شد. در دوران اصلاحات شدیدترین حملات علیه دین و ارزش های انقلاب شد. آنقدر برخی ها در دوران اصلاحات جلوتر رفتند که الهی بودن قرآن و کلام خدا را زیر سؤال بردند و گفتند که قرآن کلام پیامبر نه خدا و در آن تناقض پر است و نمی تواند راهگشا برای بشریت باشد. دشمنان بعد از فتنه 88 فهمیدند که آن که می تواند کشور را نجات دهد، ولایت فقیه است، امروز برنامه های سنگین و حساب شده ای را علیه ولایت فقیه آغاز کرده اند که در ادامه دوران اصلاحات است.» این طلبه صاحب قلم در سخنان پایانی خود فرمودند:جریان حزب اللهی چه آنان که وبلاگ ، وب سایت و چه آنان که سایت خبری دارند در جهت اتحاد حزب اللهی ها بکوشند و مباحث علمی-دینی-فرهنگی-اخلاقی را ترویج دهند و امر به معروف و نهی از منکر و از آمران آن دفاع نمایند.هشدار شدید بعضی از طلاب و دانشجویان انقلابی قابل تقدیر است و بنده این ولنگاری فرهنگی-اجتماعی را به گوش مراجع تقلید می رسانم و معتقدم این اتفاقات سازماندهی شده بود که می خواست هاله معنوی یوسف بوشهریعنی شهید صبوری را خنثی کند و این را بدانید که وقتی مشکلی برای کشور در حال تحقق است شهدا سر از خاک درمی آورند و آن را خنثی می کنند.» منبع:گروه فرهنگی همیار ولایت حاج آقا تا کی باید این چیزها رو ببینیم و تکلیف ما چیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: تکلیف ما همان‌گونه است که امثال گویندگان سخنان فوق انجام دادند تا دولت مرز خود را از جریان هایی که می خواهند بر روی رای مردم موج سواری کنند، روشن کند. هیچ اشکال ندارد چند جریان فکری در زیر سایه‌ی نظام اسلامی در کنار هم باشند، خطر از آن‌جا ناشی می‌شود که عده‌ای بخواهند در زیر پوست دولت جهت‌گیری نظام را از اهداف مقدس‌اش منصرف کنند. به نظرم این انتقادها جایگاه جبهه‌های فرهنگی و جریان‌های سیاسی را شفاف می‌کند. موفق باشید
7686
متن پرسش
سلام علیکم آنچه بنده از فرمایشات شما در باره انقلاب اسلامی متوجه شده بودم این است که کسانی که در فضای انقلاب اسلامی زندگی نمی کنند خود را از یک حیات برتر معنوی محروم کردند و امروز اگر کسی بخواهد سیر الهی داشته باشد این سیر از طریق انقلاب اسلامی محقق می شود .ولی در جلسات قبل نکاتی قرمودید که برای ما تکان دهنده بود وآن اینکه اکنون جبهه کفر ایمان مشخص شده است و اگر کسی در جبهه ایمان (مسیر اتقلاب )نباشد در جبهه کفر است و بحث دیگر که فرمودید بحث حبط اعمال بود . بعضی از مردم ما شیعه هستند و دوستدار اهل البیت ولی نسبت به انقلاب بی تفاوت هستند و ته قلبشان از کفر بدشان می آید . درست است که اینها خودشان را از حیات معنوی محروم کرده اند ولی چگونه می شود انها را در جبهه کفر دانست و یا اینکه اعمال آنهارا حبط شده دانست ؟ آیا منظور حضرتعالی کسانی که با انقلاب به محاربه می پردارند بوده است؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: از آن‌جایی که هدف اصلی اسلام ایجاد نظام اسلامی است اگر کسی در عین انجام عبادات فردی نظر به تحقق نظام اسلامی نداشته باشد و عملاً راضی به حاکمیت جریان کفر باشد به تعبیر قرآن اعمالش هبط است و عملی انجام نداده که در زمره‌ی مسلمانان قرار گیرد. موفق باشید
7674
متن پرسش
سلام علیکم استاد.بهترین راه پاسداری از ارزشهای انقلاب چیست؟لطفا حداقل سه صفحه آچار جواب بدهید چون که این موضوع را از منظر چند اندیشمند انقلابی در مقاله ام استفاده نماییم.از کتاب هایتان استفاده نموده ام اما لطفا توضیحاتی بدهید.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: عنایت دارید که بنده هر روز بیش از ده سؤال جواب می‌دهم و این وقت زیادی از بنده می‌گیرد و تنها می‌توانم سؤالاتی را جواب دهم که کاربران عزیز در سیر مطالعاتی خود با آن روبه‌رو می‌شوند و با جواب چند سطری بنده مشکل حل می‌شود تا مطالعات خود را ادامه دهند و از جواب‌دادن سؤالات کلّی معذور هستم. چهار کتاب در مورد انقلاب دارم که روی سایت هست ممکن است کمک کند. موفق باشید
7651
متن پرسش
باسلام بعضیها معتقدند نظرات شما در مباحث غربشناسی تا حد زیادی متاثر از جناب فردید می باشد. که شاگرد جناب هایدگر بودند. و نیز معتقدند شهیدآوینی هم یک هایدگری بوده. و نیز معتقد هستند از دل فلسفه فردید، نمی توان انقلاب اسلامی در آورد. به عبارتی فلسفه فردید، منجر به انقلاب اسلامی نخواهد شد. از طرفی این دسته نیز معتقد هستند نظرات فردید و شهیدآوینی و جنابعالی و حتی استاد میرباقری در بحث نگاه به تکنولوژی مدرن و ابزار و آلات ایجاد شده پس از مدرنیته در تضاد با نگاه حضرت امام و رهبر انقلاب قرار دارد. به این معنا که در این مباحث نمی توان و نباید به نظرات اساتید نامبرده شده مراجعه کرد. لطفا نظر خود را در مورد فردیدی بودن خودتان، و اینکه از دل فلسفه فردید انقلاب اسلامی بیرون نمی آید و همچنین تضاد نظرات شما در بحث تکنولوژی با امام و رهبری توضیح دهید با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بنده بدون آن‌که فردید یا هیدگر را بشناسم در آن حالتی که به لطف الهی مثل سایر جوانان، همه‌ی وجود خود را به حضرت امام سپرده بودم متوجه شدم حضرت امام غرب را ظلمانی می‌دانند و دائماً زشتی آن فرهنگ و آن تمدن را متذکر می‌شوند. در چنین فضایی متوجه نوشته‌های آقای دکتر داوری و آقای فردید و آقای هیدگر شدم و احساس کردم سخنان این آقایان در تبیین ظلمانی ‌بودن غرب، سخنان خوب و محققانه‌ای است وگرنه ما به لطف الهی همه‌ی نسبت خود را با حضرت امام تعریف کرده‌ایم و با بررسی‌هایی که بنده کرده‌ام نمی‌توانم بپذیرم حرف‌های آقایان منجر به انقلاب اسلامی نمی‌شود، بلکه معتقدم به ما کمک می‌کند تا تفاوت اساسی خود را با تمدن غربی بهتر بشناسیم. موفق باشید
7653
متن پرسش
با سلام چرا در طول تاریخ حوزه بحث عدالت در اسلام اینقدر مظلوم واقع شده است؟ چگونه است که از شیخ انصاری تا آخوند خراسانی تا میرزای نائینی تا وحید خراسانی، اینقدر به بحث عدالت بی توجه هستند؟ چرا در رساله ها بابی به عنوان عدل و ظلم وجود ندارد؟ چرا حوزه ما یکبار نسبت به مفاسد اقتصادی بیانیه نمی دهد اما هر سال برای حجاب تظاهرات میکنند؟ مگر اسلام اقتصاد ندارد؟ مگر قرآن آقایان فقط صفحه حجاب دارد؟ چرا بعضی مراجع عظام ما یکبار راجع به مظلومان جهان صحبت نمی کنند؟ چرا اگر در یک شب هزار نفر در این کشور به خاطر گرسنگی بمیرند مراجع بزرگوار ما چیزی نمی گویند؟ اما وقتی سخن از نمایش چهره حضرت عباس (ع) در سریال مختار می شود فرمان جهاد صادر میکنند؟ چرا 8 ماه تظاهرات علیه نظام اسلامی را محکوم نمی کنند اما اهانت به یک سید را حرام می دانند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: رفیق! این‌همه هم کار مشکل نیست، زیرا آن‌چه بیشتر به عهده‌ی حوزه‌ها است موضوع فقه است و توجه‌دادن به حرام و حلال شرعی و چقدر خوب بود آرام‌آرام علماء ما حوزه‌ها را در موضوعات دیگر اجتماعی نیز وارد می‌کردند. رهبری عزیز«حفظه‌اللّه» سعی دارند موضوع عدالت را همگانی کنند و شهداء ما بدان جهت موفق شدند که مسئولیت‌ها را به عهده‌ی دیگران نینداختند. موفق باشید
7664
متن پرسش
باسلام عرض خدا قوت خدمت استاد عزیز و گرانقدر، پرسش دومی نیز از استاد داشتم به شرح ذیل که چه میشود که شخصیت های عظیمی در گذشته مانند برصیصای عابد ، زبیر ، ابن عباسی که وکیل امام حسن مجتبی علیه السلام بود ، وکیل امام کاظم علیه السلام ، شلمغانی که یار ویزه حضرت حجت ارواحنافداه بود ، و همچنین در امروزه اشخاصی همانند آیت الله شریعت مداری که مرجعیت تقلید را بر عهده داشت و علی الخصوص متفکر بزرگ آقای دکتر عبدالکریم سروش و... با این همه عظمتی که در عرصه های مختلف از جمله فلسفه ، فقه ، عرفان(شلمغانی) و... یافته بودند آن چنان زمین می خورند و آنچنان چپ میکنند که به طور کلی از مسیر حق منحرف میشوند ؟ آن هم به صورتی که امیرالمومنین علیه السلام بالای جنازه زبیری که در واقعه سر تراشیدن به امر حضرت از اولین نفراتی بود که حضور یافت ، اشک میریزند که حیف زبیر بود که از مسیر حق منحرف شد؟ یا آقای دکتر سروش که پس از متفکر شهید استاد مطهری اعلی الله مقامه الشریف حساب باز شده بود که از ایداولوژی پردازان تشیع خواهد بود اینچنین از مسیر حق به بیراهه میروند؟ خداوند به حق عظمت حضرت زهرا سلام الله علیها همه ما را از دام های شیطان برهاند و عاقبت به خیر کند که از مسیر حق منحرف نشویم و پای مکتب مولایمان امیرالمومنین علیه السلام بمیریم جان چه باشد که نصار قدم دوست کنم این متاعی است که هر بی سر و پایی دارد از لطف استاد سپاس گزارم.....یاحق
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همان‌طور که فرمودید خداوند همه‌ی ما را از شرّ نفس امّاره برهاند تا بتوانیم میل‌های آن را روز به روز ضعیف کنیم. بنده در این دو جلسه‌ی اخیر که در قم در مدرسه‌ی معصومیه داشتم موضوع غفلت از تقدیر زمانه را در رابطه با امثال آقای سروش و کدیور مطرح کردم شاید مفید افتد . آن‌ها اسلامی را می‌خواهند که مسلمانان در ذیل غرب دینداری کنند ولی انقلاب اسلامی به نور اسلام به دنبال تمدنی است غیر از آنچه فرهنگ غربی برای انسان در نظر گرفته.. موفق باشید
7592
متن پرسش
سلام علیکم استاد در سوال 7568 جواب داده بودید که : ابتدا باید روشن شود علومی که نظر به کیفیت عالم دارد با علومی که صرفاً جنبه‌ی کمّی را می‌نگرند دارای دو رویکرد هستند با دو جایگاه متفاوت. یک وقت شما آب را یک واقعیتی می‌دانید با کیفیت ترکردن، و در بستر چنین نگاهی از آب استفاده می‌کنید. ولی یک وقت آب را H2o می‌دانید و تازه از هیدروژن و اکسیژن هم نظرتان به مدارهای الکترون‌هایشان می‌افتد و این‌که چگونه این دو عنصر با هم ترکیب شده‌اند و به قول خودتان کله‌تان سوت می‌کشد. رویکرد علمیِ امثال خواجه نصیر و شیخ بهایی رویکردی است که در علم نجوم هم به کیفیت‌های عالم نظر داشتند و در آن راستا جلو می‌رفتند و بنای تصرف در طبیعت را نداشتند بلکه تسخیر طبیعت را داشتند زیرا بما فرموده اند« سَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دائِبَیْنِ وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ » تا با تعاملِ با طبیعت از آن استفاده کنند. ما در هرحال بعد از مدتی با نور تمدن اسلامی کار امثال خواجه نصیر را ادامه می‌دهیم در حالی‌که در غرب این جهت‌گیری را عوض کردند و به جای آن‌که از استعدادهای طبیعی به نفع بشر و برای آرامش او استفاده کنند، در طبیعت تصرف کردند و خواستند بر آن حکومت کنند. مثل آن جادوگری که غول را از شیشه در آورد و حالا خودش اسیر آن غول است. امروز بشر جدید اسیر تکنولوژی است چون به کیفیت‌های عالم نظر نکرد. به نظرم سخن ایت الله جوادی در اجمال است معلوم نیست چون به تفصیل در آید بتوان چنین نتیجه ای گرفت. حال باید پرسید این علوم شبیه به همان غولی است که از شیشه بیرون آمده و جامعه ی ما را هم گرفته . حال وظیفه ی ما چیست ؟اگر بخواهیم در این مدل از علوم پیشرفت نکنیم از غربی ها عقب می افتیم و اگر بخواهیم پیشرفت کنیم زندگی هموطنان امان درگیر تجمل و مادی گری میشود . آیا باید به این علوم پرداخت یا خیر ؟ نظر رهبری چیست ؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: عمده آن است که متوجه شویم ما در فضای دوران گذار با علوم غربی ارتباط داریم و لذا نه‌تنها شیفته‌ی آن‌ها نمی‌شویم که گرفتار تجمل و مادی‌گرایی شویم، بلکه همان‌طور که مقام معظم رهبری می‌فرمایند باید دیواره‌های این علوم را شکست و به بومی‌سازی آن پرداخت. موفق باشید
7501
متن پرسش
سلام استاد مطلبی با عنوان " روح الله جان جان انقلاب " نوشته شده که دوست داشتم شما ببینید. این مطلب در وطن امروز منتشر شد: http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/page/1262/12/839/0 که متاسفانه به علت کمبود جا ، سخنان آقای جوادی را حذف کردند، متن اصلی را در وبلاگم آوردم. http://iran-velait.blogfa.com/post-94.aspx البته معانی همان سخنان شماست که شاید الفاظش تغییر کرده است و نیازی به درج در سایت گرانقدر شما نیست. من فقط برای عرض ارادت مطلب را خدمتتان می فرستم، اگر چه از این که وقت شما را می گیرم شرمنده ام.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه همین هوشیاری‌های امثال جنابعالی است که ما را نسبت به احساسی که در رابطه با حضور تاریخی انقلاب داریم، مطمئن‌تر می‌کند و امیدواریم در ماوراء لایه‌‌ی ظاهری اجتماع امروزی که هنوز حقیقت انقلاب در آن ظهور نکرده‌است انسان‌ها متوجه لایه‌ی باطنی‌تر انقلاب شوند که در آن لایه آنچه به ظهور می‌آید معنویت و تحقق تمدن اسلامی است. موفق باشید
7488
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی لطف کنید نظرتان را پیرامون متن زیر از استاد عبدالکریمی بیان بفرمایید، ضمن آنکه به طور کلی علاوه بر مطالعه این متن و اظهار نظرتان پیرامون آن، لطف بفرمایید و علت این که ما به فلسفه مشا و اشراق و صدرا ، اسلامی می گوییم چیست؟ آیا این امر همانا ایدئولوژیک کردن این فلسفه ها نیست؟ که امری اتوریته وار شوند و به خاطر آن که اسلامی می خوانیمشان، نقدشان به خصوص حکمت صدرا، به امری تبدیل شود که آخرت مان را به خطر بیندازد ( چیزی که مشابه آن را نه به این صراحت خود شما اظهار داشته اید. ) مضاف بر این که به اذعان بسیاری از اهل فلسفه که اخیرا هم از جمله آقای محمد رجبی یا آقای علی لاریجانی، اظهار داشتند که خود این فلاسفه مسلمان، به حاصل تفکرات خود هیچ گاه پسوند اسلامی نمی دادند و با اذعان بر این که این تلاش ها، یک نوع تلاش عقل بشری است، از مطلق کردن فلسفه شان به اسلامی ، پرهیز داشته اند. متن مذکور این پایین آمده :-------------------------------------------------------- جریاناتی که نمی­توانند با تفکر هایدگر ارتباط برقرار کنند گروه­های اجتماعی، جریانات فکری و اندیشه­هایی وجود دارند که به­هیچ­وجه نمی­توانند با تفکر هایدگر و روح مستتر در آن و نیز با اندیشه­های مفسران ایرانی آنها ارتباط برقرار کنند. از این میان یک دسته افراد عوام و عادی­ای هستند که اساساً اهل فلسفه و تفکر فلسفی نبوده، در همان سطح فهم متعارف (common sense) باقی مانده­اند و هیچ­ ادعایی نیز در حوزة نظر و تفکر ندارند. دستة دوم اصحاب تئولوژی هستند، یعنی کسانی­که مدعی عبور از فهم متعارف هستند اما در همان سطح باقی مانده­اند. این گروه بیش از آن که دغدغة تفکر اصیل و فهم حقیقت را داشته باشند دغدغة حفظ پاره­ای از باورهای نهادینه شدة تاریخی و نظام اندیشگی خاصی را دارند که آن را به منزلة حقایق قدسی، ازلی و ابدی می­انگارند. آنان حتی گاه ناآگاهانه به همان بصیرت­های بنیادینی در تفکر هایدگر و مفسرایرانی وی­، فردید­ــ فرضاً گسست از متافیزیک، هم­سخنی با لوگوس یا شنیدن ندای وجود­ــ حمله می­کنند که صرفاً بیان همان بنیان­­هایی است که سنت تاریخی مورد اعتقاد آنان بر آن بنیان­ها استوار است، لیک آنان حتی صرف تغییر زبان را برنمی­تابند. این گروه اهل ظاهرند و در سطح ظواهر الفاظ باقی مانده­اند بی­آنکه به روح و باطن الفاظ و مفاهیم رسوخ کنند. برای نمونه کسانی را که فلسفة اسلامی را به یک ایدئولوژی یا نظام اعتقادی تئولوژیک تبدیل کرده، فرضاً حکمت متعالیۀ ملاصدرا را نهایت فلسفه و پاسخ­گوی تمام رازهای عالم برمی­شمارند، می­توان از این گروه­ محسوب داشت. دستة سوم شیفتگان عقلانیت مدرن و کینه­توزان به سنت­های نظری تاریخی ماقبل عقل مدرن هستند. اینان به تبعیت از جهان­بینی و ارزش­های عصر روشنگری، آگاهانه یا ناآگاهانه از گرایشات پوزیتیویستی آشکار یا نهان برخوردار بوده، از مواضعی ضد سنت برخوردارند یا می­کوشند سنت­های نظری تاریخی را تابع نظام­های معرفت­شناختی حاصل از عقلانیت مدرن قرار دهند. این گروه از اوصاف سیاست­زدگی و ایدئولوژیک­اندیشی برخوردار بوده، همچون روشنفکران عصرروشنگری به دلایل سیاسی و ایدئولوژیک و با توجه به مسائل «اینجا و اکنون»، و نه بر اساس مواضع متافیزیکی و انتولوژیک به ضدیت با سنت­های تاریخی و لذا با اندیشة متفکری چون هایدگر می­پردازند که از نقادان رادیکال عقل مدرن و خواهان تجدید عهد با تفکر مستتر در سنت­های نظری تاریخی غیرمتافیزیکی است. پیروان و شیفتگان عقل مدرن همه چیز را مورد نقادی قرار می­دهند مگر اصول و مبانی خود عقل مدرن. آنان در تمسک به عقلانیت جدید و در دفاع از آزادی عقل مواجهه­ای جزمی و توتالیتر دارند. بسیاری از روشنفکرانی که در این سیاق می­اندیشند گاه پیوسته از فلسفه و مقولات فلسفی سخن می­گویند اما هر گونه تفکر عمیق فلسفی را در معنای راستین کلمه، به بهانة غیربهداشتی بودن آن به نحوی سرکوب می­کنند. انحطاط تاریخی ما ما در روزگار انحطاط تاریخی و تمدنی خویش بسر می­بریم. نیچه در کتاب چنین گفت زرتشت، خطاب به جامعه و تمدن غربی فریاد زد: «کویر بزرگ و بزرگ­تر می­شود»، و «وای بر آن که کویر را پنهان می­سازد». ما نیز می­توانیم در جامعة خود این عبارات را فریاد زنیم. مطابق با تفسیر هایدگر، کویر انحطاط است. «انحطاط» در حال گسترش است و انحطاط چیزی بیش از ویرانی و هولنا­ک­تر از نابودی است؛ چرا که ویرانی تنها آنچه را تاکنون رشد کرده یا ساخته شده از بین می­برد، اما انحطاط از رشد و بالندگی در آینده نیز باز می­دارد و از هرگونه سازندگی ممانعت می­کند. ویرانی از بین می­برد، در حالی که انحطاط امور بازدارنده و ممانعت­کننده را پیوسته گسترش می­دهد. جامعة ما بسیار دیر و در روزگار بسط انحطاط تاریخی­اش با نیروی نقد و عقل نقاد آشنا شده است. آشنایی ما با عقل نقاد بسیار دیرهنگام است. به همین دلیل در دیار ما نقدهای سایکولوژیک (انتقاد بر اساس انگیزه­های شخصی و روان­شناختی)، نقدهای سیاسی و ایدئولوژیک، و نقدهای نیهیلیستیک (نقد به خاطر خود نقد و بدون تکیه زدن بر هیچ مبنایی) فضای ذهنی و احساسی ما ایرانیان را پر کرده است. در دیار ما نقد استعلایی، یعنی نقد در پرتو جست­وجوی حقیقت و پرسش­گری راستین بر اساس باور به وصف استعلایی حقیقت و مواجهه­های صمیمانه، صادقانه و غیرخودبنیادانه با اندیشه­ها بسیار کم دیده می­شود. در دیار ما نقدها بیش از آن که سازنده باشند در جهت تخریب و ویرانی­اند. لذا در کشور ما نیروی عقل نقاد به لحاظ متافیزیکی سویه­های کاملاً نیهیلیستی و به لحاظ اجتماعی سویه­های تخریبی، ویرانگر و آنارشیستی به خود گرفته است. لذا این نقدها غالباً هم به لحاظ متافیزیکی و هم به لحاظ اجتماعی بی­افق­اند و در سپهر و افق روشنی حرکت نمی­کنند. به همین دلیل ما در مواجهه با یک متن، به نادیده گرفتن متن، تخریب متن، تحمیل معنا به متن و ستیزه با متن می­پردازیم. مهرورزی با متفکران و مآثر فرهنگی در میان ما کم­تر دیده می­شود. مبارزه با این کویر صرفاً بر اساس نقد، در معنای تخریب، نمی­تواند صورت پذیرد. حفاظت از متن، همدلی با متن، دیالوگ با متن و تلاش به منظور فهم بهتر متن­ــ فهمی حتی بهتر از فهم خود مؤلف­ــ بخشی از رسالت نقد است. دفاع از شأن تفکر و متفکر نه به معنای مقابله با نقد بلکه بخشی از وظایف نقد و یگانه طریق برای دفاع از خود و جستن پناهگاهی برای خویش در برابر بسط این کویر است. ما امروز اسیر گسست تاریخی در معنای مضاعفی هستیم؛ هم بریده از گذشته، سنت و مآثر خویش و هم مانع هر گونه مواجهة اصیل با سرمایه­های فرهنگی و تاریخی خویش. ما امروز از هر آنچه با ما نسبت دارد بیزار و منزجریم و خود با دستان خویش به خودزنی، خودویرانی و خودسوزی منابع اندک و قلیل فرهنگی خویش می­پردازیم. تفکر تنها در سایۀ تفکر و با ظهور یک سنت نظری تاریخی قوام می­پذیرد. بدون حفظ دستاوردهای فکری و فرهنگی سرمایه­های علمی و معنوی روزگار خود نخواهیم توانست به تفکر و برخورداری از یک سنت نظری نایل آییم و حیات فکری و اجتماعی ما کماکان در وضعیتی آشوب­گون و بی­سامان سپری خواهد شد. بخش اعظم روشنفکران ما نیز، درست همچون سنت­گرایان ما با عقل انتزاعی و غیرتاریخی و نه با عقل انضمامی و تاریخی می­اندیشد. عقل انتزاعی و غیرتاریخی در فضایی اثیری و توهمی اندیشیده، محدودیت امکانات تاریخی و فروبستگی افق را مورد تأمل قرار نمی­دهد. آنان آگاهانه یا ناآگاهانه، و بیشتر ناآگاهانه، تحت تأثیر دکارت و کانت، از عقل معنایی محض و غیرتاریخی را مراد می­کنند و قضاوت­هایشان را همواره مبتنی بر «عقل محض» برمی­شمارند، بی­خبر از آن که به سرشت تاریخی عقل، تحقق­های گوناگون تاریخی عقل و شرایط امکان تحقق عقل و عقلانیت در تاریخ توجه داشته باشند. آنان بر اساس عقلانیتی «محض و جهان­شمول»فرض­شده­ به نقد همه چیز و همه کس می­پردازند بی­آنکه به امکانات و افق­های تاریخی بیندیشند. آنان فی­المثل اظهار می­دارند که افلاطون­شناسی بدون دانستن زبان یونانی یا شناخت هایدگر بدون دانستن زبان آلمانی چگونه امکان­پذیر است؟ اما این دسته از روشنفکران به این نکته التفات ندارند که این احکام و قضاوت­های درست ممکن است در افق جوامع غربی درست باشد اما آنها را نمی­توان به همان نحو در خصوص سرمایه­های فرهنگی و فکری جامعة خودمان، که در افق تاریخی دیگری قرار دارند درست و صادق دانست، و قضاوت و ارزیابی در خصوص آنان احکام و قواعد دیگری را می­­طلبد. یکی از ویژگی­های عقل تاریخی و عقل انضمامی آن است که افق تاریخی خویش را مورد مداقه قرار می­دهد. ارزیابی و انتقادات بسیاری از روشنفکران ما از شخصیت­ها و مآثر فرهنگی ما بر اساس عقلانیتی غیرتاریخی است. آنان در افق تاریخی غرب می­اندیشند و به تمایزات بنیادین افق تاریخی ما و جوامع غربی توجه ندارند. تلاش به منظور ایجاد تحول در افق تاریخی صرفاً بر اساس درکی انضمامی از افق تاریخی خودمان می­تواند صورت پذیرد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- وقتی می‌گوییم حکمت متعالیه فلسفه‌ای است اسلامی به آن معنا است که نظر به موضوعاتی دارد که دین اسلام مدّ نظر دارد و آن فلسفه سعی دارد آن موضوعات را در دستگاه عقلی تبیین کند وگرنه هرگز اهل فلسفه‌ی حکمت متعالیه مثل حضرت امام و علامه طباطبایی، فلسفه‌ی اسلامی را ایدئولوژی نکرده‌اند و این اتهامی است که از بیرون به آن ها زده می‌شود، زیرا هر فیلسوفی می‌فهمد که نگاه فلسفی به دین غیر از ذات دین است و ذات دین را باید با بندگی به‌دست آورد. 2- بنده مخالفتی با این تقسیم‌بندی‌های آقای عبدالکریمی ندارم و قبول دارم ما در روزگار انحطاط فرهنگی به‌سر می‌بریم و همه‌ی داد و بیدادهای ایشان نسبت به عدم برخورد صحیح با متون قابل قبول است، آری باید موضوعات را تاریخی نگاه کرد و این حرف تنها ایشان نیست ولی مشکل آقای عبدالکریمی آن است که خیلی از آنچه در این تاریخ واقع می‌شود را نمی‌بینند. نمی‌توانند ببینند در تاریخی قرار داریم که در ذیل شخصیت انسان بزرگی مثل امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» جامعه‌ی ما در حال تحول تاریخی است و نیز نمی‌توانند ببینند در این راستا نسلی دارد ظهور می‌کند که حقیقتاً متوجه این افق روشن در آینده‌ی این کشور می باشد. این‌همه نالیدن ما را چه سود؟ گفت: «آه زندانی این دام بسی بشنیدیم.... حال مرغی که رهیده است از این دام بگو». داد و بیدادهای آقای عبدالکریمی حکایت از آن دارد که خود ایشان ریشه‌ای در فرهنگ ما ندارند و کتاب هیدگر در ایران‌ ایشان نیز با نگاهی بیرون از واقعیات جامعه نوشته شده. ایشان دیروز هرگز امثال مرحوم شهید آوینی را نمی دید و امروز امثال آقای رحیم‌پور ازغدی و حاج‌آقا پناهیان را نمی‌بینند و به‌زعم ایشان هیچ کاری در حال وقوع نیست، چون کسانی که با حیات دینی می‌خواهند جامعه‌ی ما را به جلو ببرند در منظر امثال آقای عبدالکریمی قابل ذکر نیستند. خیلی‌ها را متهم می‌کنند چون عقلانیت غیر تاریخی دارند در افق غرب می‌اندیشند. این درست است که غیر تاریخی‌اندیشیدن یک نوع غرب‌زدگی است، ولی به من بگویید اگر ما در این زمان متوجه حضور تاریخی انقلاب اسلامی نباشیم عقلانیت تاریخی داریم؟ ایشان در مقاله‌ای تحت عنوان «جامعه‌ی متوهّم» در ماهنامه‌ی اندیشه می‌فرمایند: «مهم‌ترین مسئله‌ی جامعه‌ی کنونی ما این است. ما ایرانیان امروز دچار نوعی توهّم‌ایم. ما متوهّمانه خود را یک قدرت برمی‌شماریم، در حالی‌که به ضعیف‌ترین مراحل خود سوق یافته‌ایم». حال باید پرسید چه کسی بیرون از تاریخ خود به‌سر می‌برد؟ و چرا آقای عبدالکریمی جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی را نمی‌بینند؟ و چرا هنوز روشنفکران ما با نگاه غرب همه‌چیز را می‌بینند، با نگاهی که هیچ‌وقت انقلاب اسلامی و حیات دینی دیده نمی‌شود و اردوگاه غرب بزرگ‌تر ازآنچه هست دیده می‌شود؟ در نظر بگیرید چنین فردی بخواهد آقای فردید را در کتاب هیدگر در ایران نشان دهد. آیا می‌تواند فردیدی که به امام خمینی برگشته است را بنگرد؟ موفق باشید
7476
متن پرسش
باسلام خدمت استاد محترم مدت ده سالی است که با مباحث شما آشنایی دارم وبه نوعی وارد یک مراحلی از سلوک وحملات شدید خیالات،دیدن خوابهای گوناگون وگاهی خطرناک وترسناک وبسیاری دیگر از حالات دیگر تقریبا این اواخر خودم را در عالم برزخ حس می کنم وخودم را مثل پر کاهی در عالم حس می کنم انگار که نیستم وفقط خیال است به طوری که بیشتر حالاتم در روز در حال سکوت ودر خود می گذرد حتی زمانی که سر کار هستم زیاد با کسی حرف نمی زنم انگار متوجه خودم شده ام ودچار یک حالت حیرت در من شده است که باعث سر درگمی اینجانب شده است ودچار یک بی نظمی در ظاهر وباطن شده ام حتی دیگر از جواب های شما نیز خسته شده ام چون کاربردی نمی بینم وخودم را نسبت به حرفهای شما بیگانه احساس می کنم از نظر شما این حالات را چگونه احساس می کنید اون غم غربتی که گفتید شدیدا گرفتاریم که ما را از زندگی کردن انداخته است وفقط در پی کشف حقیقت نفس می کشیم استاد چه کنیم؟ راه کار شما چیست ؟حب اهل البیت را هم خوانده ایم ولی روح مان سیر نشده است باید چه کرد ؟دیگر نه اشتهایی !نه تفریحی !نه زندگی ای برایمات نمانده است . چه کنیم ؟ کمک کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن صبری که در آیات قرآن توصیه می‌شود برای همین است که در این حالت شکیبایی به‌خرج دهید و در ظاهر مثل همه عمل کنید تا إن‌شاءاللّه روحیه‌ی جمع بین کثرت و وحدت در زیر سایه‌ی حضرت حق نصیب شما بشود. از مباحث مربوط به انقلاب اسلامی و حضرت امام غفلت نفرمایید. موفق باشید
7450
متن پرسش
باسلام و عرض ادب محضر استادفرزانه ، در راستای تبیین بنیادهای فلسفی انقلاب اسلامی دربین فرهنگیان محترم ، مسابقه کتاب خوانی «انقلاب اسلامی بازگشت به عهدقدسی » به صورت اینترنتی برگزار شد. که خوشبختانه با استقبال زیاد همکاران انجام شد . پیشنهاد حضرتعالی برای اعتلای معرفتی و بصیرتی فرهنگیان به ویژه دبیران الهیات در شرایط فعلی چیست؟لطفاً ارائه طریق بفرمایید.ضمناً نمونه سوالات این آزمون جهت استفاده سایرکاربران وعلاقمندان ارسال می گردد.التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» و «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» در این رابطه مقدمه‌ی خوبی باشد تا ان‌شاءاللّه مباحث معرفت‌النفسی جایش باز شود. موفق باشید
نمایش چاپی