بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: نبی، امام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
27731
متن پرسش
سلام استاد عزیز: شما در شرح کتاب مقالات در جلسه ۳۱ می‌فرمایید معصومین مظهر جمیع اسما الهی به تامه هستند. و بقیه عرفا مظهر یک اسم آن هم به نازله هستند. (این را چند بار گفته اید) ولی در کتاب عقل و ادب ادامه انقلاب اگر اشتباه نکنم، حضرت امام را مظهر جامع اسما به نازله می‌دانید این دو سخن را نتوانستم جمع کنم خواستم بدانم آیا بعدها نظرتان تغییر کرده است؟ یا چگونه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شده بر «تامّه» بودنِ اسماء الهی در رابطه با ائمه‌ی معصومین «علیهم‌السلام» تأکید شده و عرفا، همه به صاحبانِ آن اسماء متصل‌اند و البته هرکدام در حدّ خود مظهر آن اسماء هستند که عموماً در اسمی یا اسمایی مظهریت دارند، در آن حدّ که آمادگی دارند و یا تاریخ آن‌ها ظرفیت ظهور آن اسماء را دارا می‌باشند. در مورد حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» شواهد حکایت از آن دارد که به نحوی جامعیت اسماء را در این تاریخ به ظهور آورده‌اند، البته در عین آن‌که اصلِ اسماء و صاحبان اصلی آن‌ها ائمه هستند. حال با توجه به این نکته باید ببینیم آن‌جاها چه عرض شده. موفق باشید

27720
متن پرسش
سلام علیکم: یک پژوهشگری مطلبی می‌گفت که دوره صفویه شروع دوره عقب ماندگی ما از مدرنیته و غرب بود و ما ویژه در ساینس و علوم تجربی عقب رفتیم و حتی روند اخباری باعث شد، عقلانیت هم ضربه ببیند و حکومت صفوی بر پایه همین اخباری گری جلو رفت در صورتی‌که غرب و مدرنیته در همان دوره حرکت قوی و رو به جلویی داشت و دانشگاه های متعدد در اروپا بود ولی ما تنها یکسری مدارس علمیه بود. بشخصه معتقدم با وجود یکسری از خودرایی ها و خودکامگی ها و حضور اخباریون و کم توجهی به مباحث تجربی که البته آنقدر نبود که موجب خسران ما شود، ولی دوره صفویه دوره حضور تمدنی ماست و ما همان موقع که حرکت مدرنیته شروع شد و غرب تحت سیطره تفکر دکارتی رفت، ولی فرهنگ شیعه تبدیل به تمدن شد و ما توانستیم متناسب هویت شیعی مان ابزار و الگو طراحی کنیم و معرفت شیعی که گمشده چند قرن مردم ایران بود و می‌توانست ایرانیان با آن سابقه عظیم تمدنی را متعالی کند، به صحنه آمد و در عین حال نقطه عطفی برای تمدن زایی تشیع است. این مطلب در نظرم هست و به نظرم چنین نقدی به صفویه کمی غیر منصفانه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب ملاصدرا معاصر آقای دکارت است و ما می‌توانستیم در آن تاریخ در بسترِ فرهنگی خودمان تاریخی را شروع کنیم که در عین جهانی‌بودن، با عبور از اصالت ماهیت و برگشت به اصالت وجود، از طریق حکمت متعالیه، وجه انسانی اصیلی را به میان آوریم که هویت‌هایی شبیه بزرگانی چون شاه‌آبادی‌ها و طباطبایی‌ها و امام خمینی‌ها را به جهان عرضه کنیم و مردم اگزیستانس خود را در تشیعی آن‌چنانی دنبال کنند. چیزی که پس از ۴۰۰ سال باز از طریق انقلاب اسلامی بدان برگشتیم به آن شکل که دیگر تفکر شیعه در دیوارهای محدود باورهایش زمین‌گیر نیست و تک‌تکِ مردم ما گویا هرکس به خودی خود جهانی است که به میدان آمده است. صفویه، شروعِ بسیار مهم تاریخی ما بود ولی درست ادامه نیافت به‌خصوص که پای امین استرآبادی بنیان‌گذارِ اخباری‌گری به عنوان یکی از رفقای شاه‌عباس به دربار باز شد که هنوز نحوه‌ی بودنِ او سختْ مبهم و سؤال برانگیز است که چگونه این حجازی پایش به دربار صفویه باز شد. موفق باشید

27719
متن پرسش
سلام علیکم: یک مطلبی مطرح شده که یکی از علت های سقوط صفویه رویکرد علامه مجلسی و فرزند ایشان است که اخباری گری را تقویت کردند ویژه فرزند علامه مجلسی که بسیار با عرفان و تصوف مشکل داشت و با آنها برخوردهای قاطع و حتی با قوه قاهره و سخت کرد و نوعی تعصب مذهبی را بوجود آورد و خودش در روند زوال صفویه و ایجاد تعصب موثر بوده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کلیّات حضور تاریخی صفویه، یکی از مراحل مهم و ارزشمند تاریخ ما می‌باشد. ولی متأسفانه نتوانستیم آن‌طور که باید و شاید آن را پاس داریم و حکمت و عرفانی که می‌توانست به حضور تاریخیِ تشیع رونق ببخشد، به حاشیه رفت و ما محدود شدیم به دیوارهای تنگِ باورهای فردیِ خودمان. موفق باشید

27725
متن پرسش
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات: سوالی داشتم در خصوص لعن و اینکه اشخاص را می توان لعن کرد یا اعمالشان را یا هر دو را. مثال در زیارت عاشورا لعن کاملا روی اشخاص و قاطبه بیان میشه. ممنون میشم راهنمایی بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لعن‌کردن در کلّیّت خود در قرآن هست «إنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَىٰ مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ ۙ أُولَٰئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ» (بقره/۱۵۹) آن گروه (از علمای اهل کتاب) که آیات واضحه و هدایتی را که فرستادیم کتمان نمایند بعد از آنکه آن را برای (هدایت) مردم در کتاب آسمانی بیان کردیم، آنها را خدا و تمام لعن کنندگان (از جن و انس و ملک) نیز لعن می‌کنند.

ولی آیا مصداق لعنی که ما در زیارت عاشورا داریم چه کسانی ممکن است باشند، بد نیست به کتاب «زیارت عاشورا، اتحادی روحانی با امام حسین «علیه‌السلام» که بر روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید

27722
متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته: ضمن تشکر از شما استاد بزرگوار بنده با مطالعه کتاب مقام لیله القدری حضرت زهرا سلام الله علیها و با توجه به وصیت آن بزرگوار به مولا علی علیه سلام مبنی بر اینکه: (علی جان سلام مرا تا روز قیامت به فرزندانم برسان) این سوال را دارم که آیا در مقام رجعت ائمه علیه سلام آیا حضرت زهرا هم رجعت دارند؟ و یا این وصیت به معنای عدم رجعت ایشان است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً روشن نیست. هرچه هست فرهنگِ فاطمی حتماً رجعت دارد، چه با حضور شخصی آن حضرت باشد و چه نباشد. موفق باشید

27683
متن پرسش
سلام و رحمت: دلمان می خواهد در آستانه دهم ماه رمضان برای اولین بانوی مسلمان حضرت خدیجه سلام الله علیها توصیفی از زبان شما استاد بزرگوار بشنویم. و این توصیف را برای دختران نوجوانمان از زبان شما بازگو کنیم. نگاه شما به مقام زن نگاه ژرف و روح نوازی است. خدا حافظ شما و خانواده محترمتان باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد حضرت خدیجه «سلام‌اللّه‌علیها» به بانویی فکر کنید که در شناخت حق و دفاع از آن، ماورای فضای باطل زمانه توانست حق را بشناسد و از آن دفاع کند و در پیروی از حق، از کمیِ رهروان نهراسید. زیرا وقتی آن بانوی بزرگوار به پیامبر خدا «صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» ایمان آورد و نبوت آن حضرت را تشخیص داد، که هیچ‌کس آن حضرت را همراهی نکرده بود و او یک تنه در پذیرش حق در صحنه آمد. موفق باشید

27674
متن پرسش
سلام: با احترام عرض ادب جناب استاد عزیز. کتاب تاریخ می‌خواهم بخوانم. چه کتابهایی را بخوانم برایم مفید و خوب است؟ ممنون. التماس دعا هم داریم از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جهت تاریخ اسلام، کتاب «فروغ ابدیت» و در مورد تاریخ معاصر، جزوه‌ی «ریشه‌های انقلاب» که بر روی سایت هست. موفق باشید

27651
متن پرسش
سلام علیکم: در کتاب روزه دریچه ای به عالم معنا فرمودید که طلب ما اگر از روزه متخلق شدن به اخلاق الهی و تجلی صفت غنی در حد ظرف وجودی مان باشد، به افق متعالی نظر کرده ایم. می‌توان در یک نگاه کلان با توجه به اعمال وارده در ماه مبارک گفت، ماه رمضان ماه این است که انسان به اصل خلیفه اللهی و وجود خود و اینکه محل ظهور و تجلی جامع اسماء الهی هستند، نظر کنند و روابط و مفاهیم عالم را که رب العالمین از طریق اسماء و سنن خودش به صحنه آورده، دریافت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است و با این رویکرد، بحث «ماه رمضان، ماهِ اُنس با خدا» در ویرایش جدید را خدمتتان ارسال می‌کنم. البته تا شماره‌ی ۱۲ آن طیّ دو جلسه بحث شده که إن‌شاءاللّه در روزهای اخیر بر روی سایت و بر روی کانال مطالب ویژه به آدرس https://eitaa.com/hasannazari110 قرار می‌گیرد. موفق باشید

بسم الله الرّحمن الرّحیم

ماه رمضان؛ ماه اُنس با خداوند

با شروع ماه مبارک رمضان، افقی در مقابل انسان گشوده می‌شود تا امیدوارانه به انتظار گشایش «عشق» و «اُنس» با حضرت محبوب به استقبال آن ماه عزیز برویم، به امید حضور در میهمانی خدا و نوشیدن ميِّ محبت از جام ساقیِ ازلی که «آشنایی نه غریب است که جان‌سوز من است.»

1- آمادگی برای شنیدن ندای بی‌صدایِ حقیقت

ماه میهمانی خدا برای حضور در جهانی که خور و خواب حیوانی فرا افکنده می‌شوند و لقمه‌های وصل رخ می‌نمایانند و جان روزه‌دار مستعد شنوای ندایِ بی‌صدایی می‌شود که حقیقت را در میدان دیدِ جان خود متذکر می‌گردد.

2- مناجات‌هایی برای حاضرشدن در جهان پیشِ رو:   ماه رمضان، ماه زندگی با دعا است برای اُنس با حضرت محبوب. بعد از تجربه‌‌ای که در 30 ساله‌ی اخیر یعنی بعد از جریان دفاع مقدس داشتیم که تا حدّی از آن نوع مناجات‌ها فاصله گرفتیم، مناجات‌هایی که وسیله‌ای بود برای حاضرشدن در جهانِ پیش رو، جهانی که با انقلاب اسلامی در مقابل ما گشوده شده بود و صدام و صدامیان قصد داشتند مانع به‌ظهورآمدن آن شوند؛ دوباره جهانی برای رجوع به دعا به همان شکل در مقابل‌مان گشوده شده است تا در جهانی حاضر شویم که جهان عبور از استکبار است.

3- دعا، عامل به ثمررسیدن فعالیت‌های دیگرِ انسانی  : در دوران دفاع مقدس به‌خوبی نقش و تأثیر دعا را در جبهه‌ها تجربه کردیم و ‌یافتیم که چگونه دعا در کنار فعالیت‌های نظامی، نقش‌آفرین است، به طوری که اگر در کنار تلاش‌های نظامی، آن دعاها و مناجات‌ها نبود، هرگز به آن موفقیت‌ها نمی‌رسیدیم.

4- معصومانه‌ترین توبه : هیچ وقت صدام حسین‌ها و ترامپ‌ها اهل انابه و توبه نیستند ولی امام خمینی‌ها به تأسّی از امامان معصوم«علیهم‌السلام» اهل توبه و انابه می‌باشند، پس این توبه‌ها و انابه‌ها، توبه و پشتِ سرگذاشتن آن نوع گناهانی نیست که آن افراد مرتکب می‌شوند، بلکه روی‌آوردن به جهانی است که روح‌های بزرگ متوجه آن شده‌اند. این نوع انابه، معصومانه‌ترین کار است و هرکس بیشتر به انسان‌های معصوم نزدیک باشد بیشتر اهل انابه و توبه است، تا نشان دهند چه هستند و آنچه از آن‌ها برایشان سرمایه می‌شود همین افقی است که انابه‌های آن‌ها برایشان می‌گشاید، در عین سکونت بر خاک، در عین رفتنی زودهنگام و در زندگیِ ناتمام که البته هرگز تمام نمی‌شود.

5- دعا؛ آینه‌ی به ظهورآوردنِ تقدیر تاریخی :  بعد از دفاع مقدس گمان کردیم عقل و برنامه‌ی خودمان برای اداره‌ی کشور کافی است و از نقش‌آفرین‌بودنِ دعا در کنار فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگیِ خود، برای حضور در تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده، غفلت کردیم و از دعاها و نیایش‌هایی که در گوشه و کنار کشور صورت می‌گرفت معنایی مناسب این تاریخ به‌دست نیاوردیم. در حالی‌که دعا و نیایش به معنای خاص آن، باید یکی از ارکان اساسی این حضور تاریخی باشد. حضور در جهانی دیگر که نه جهان گذشته‌ی قبل از دنیای مدرن است و نه جهان باقی‌ماندن در فرهنگ مدرنیته، جهانی است که خداوند برای ما مقدّر نموده و یکی از ارکان اساسی حضور در آن تقدیر، دعا است. وقتی با چنین رویکردی به متون مقدس خود رجوع نماییم دیگر آن متون مقدس، کلمات نیستند بلکه آینه‌اند، آینه‌ی به ظهورآوردنِ تاریخی که باید در افق وجود خود با آن زندگی کرد و زمان‌شناسی را همچون اولیای الهی«علیهم‌السلام» تجربه نمود.

6- دعا؛ عامل حضوری فعّال در عالم : با پدیدارشدن ویروس کرونا و زمین‌گیرشدنِ جهان مدرن و اندیشه‌ی حسّ‌گرایِ پوزیتیویسم، به خود آمدیم که باید ایمان تازه‌ای  را دنبال کنیم، ایمانی که با دعا و مناجات همراه است، دعایی همراه با سلوک عقلی و قلبی و نه صرفاً درک مفهومی از حقایق. آن نوع سلوک عقلی و قلبی که در عین معرفت‌زایی، به بنیادی نظر دارد که از یک طرف با منشأ «وجود» و از طرف دیگر با درون انسان رابطه دارد، و به انسان نشان می‌دهد چه اندازه می‌تواند در عالَم، حاضر باشد و به عالَمِ خود کیفیت ببخشد. حضوری که به جای دنبال‌کردنِ خود در برنامه‌های بی‌محتوا و تهیِ غیر قابل دسترسِ دنیای مدرن و ادعاهای توسعه و سازندگی به روش مدرن، از طریق اُنس با خدا به سرنوشتی بس متعالی و معنابخش بیندیشد. این‌جاست که انسان می‌تواند از درون و بیرون به ملکوت وصل شود و به این تجربه برسد که تجربه‌ی ایمانی از طریق دعا، راه مهمی است که امکان ندارد در این دنیا بتوان از آن غفلت کرد و در زندگی به نتیجه‌ی متعالی رسید. تمام آنچه در این تاریخ در طلب آن هستیم را با درک تاریخی خود در دعاهای ماه رمضان به‌خصوص در «دعای ابوحمزه» و «دعای سحر» می‌توانیم تجربه کنیم.

7- دعا؛ عالی‌ترین مرحله‌ی سیر ایمان : این تجربه‌ی مهمی است که انسان متوجه شود عالی‌ترین مرحله‌ای که انسان باید در سیر ایمانی خود آرام‌آرام به آن برسد، دعا و مناجات با حضرت ربّ  العالمین است، زیرا مقام دعا و مناجات بعد از ایمان، به همان معنایی است که گفت:

اوّل قدم آن است که  او را یابی               آخر قدم آن است که با او باشی

  و دعا آن آخرین قدم است، زیرا وقتی قلبِ انسان متوجه‌ی خداوند شد، بنا می‌گذارد تا با محبوب خود نجوا کند. سیره‌ی علمای ما در ابتدا، «تدبّر» در دعا و مناجات بوده است تا انسان بفهمد چه مطلبی را باید با خدا در میان بگذارد و تا دلدادگی با حضرت حق به درستی شکل بگیرد.

8- دعا؛ سرمایه‌ای اصیل برای زندگی در امروز : در اوایل ظهور انقلاب اسلامی، فضای فرهنگی ملت در حال برگشت به همان روحیه‌ی تدبّر و تفکر در دین بود، ولی دشمن با تهاجم فرهنگی‌اش- با توجه به پیش‌زمینه‌های غرب‌گراییِ ما- با تمام نیرو به میدان آمد تا ما نتوانیم از فرهنگ اصیل خود استفاده کنیم و به نوعی گرفتار همان بستری شدیم که غرب در مقابل بشر گشوده است و ما نیز متوجه‌ی راز پایداری خود که اُنس با خداوند است نشدیم و دشمن را جهت نفوذ خود، امیدوار کردیم. زیرا ارزش‌های خود را نشناخته‌ بودیم تا از آن پاسداری کنیم.

 به یک معنا می‌توان گفت مشکلات ما از زمان قاجار شروع شد که آن‌ها شیفتگی به غرب را دامن زدند و در سلسله‌ی پهلوی آن شیفتگی و وابستگی به اوج خود رسید و نسبت به زندگی در زیر سایه معنویات نوعی گسست پدیدار شد و هنوز با آن گسست روبه‌رو هستیم و به همین جهت رویکردی شایسته نسبت به ادعیه و مناجات در ساختن نوعی از زندگی که لازمه‌ی فرهنگ اسلامی ایرانی است، پیش نیامده است. بسیاری از سرمایه‌های الهی که سال‌های سال موجب قوام جامعه‌ی ما بود فراموش شد، در آن حدّ که در حال حاضر گمان می‌کنیم آن سرمایه‌ها یعنی ادعیه و مناجات‌ها چیزهای مهمی نبوده‌اند تا به دنبال آن‌ها باشیم.

9- وقتی در دعاخواندن‌ها، دعایی نخوانده‌ایم : قبلاً با درک ابعاد دعای کمیل می‌فهمیدیم به آن دعا نیاز داریم و با دعای کمیل آن نوع زندگی را شکل می‌دادیم و در پرتو آموزه‌های آن، همه‌ی افراد جامعه، خود را مسئول یکدیگر و مسئول مسائل جامعه می‌دانستند.

 ملاحظه کرده‌اید که در ابتدای دعای کمیل شروع می‌کنید خداوند را بر اساس اسماء و صفاتش مورد خطاب قرار می‌دهید و با نظر به آن اسماء، تقاضاهای خود را مطرح می‌کنید تا آن‌جایی که اظهار می‌دارید‌: «بِأَسْمائِكَ الَّتي مَلَأَتْ اَرْكانَ كُلِّ شَيْء» قسم به آن اسمایی که بنیاد وجودِ همه‌ی اشیاء را پر کرده است. هزاران نکته معرفتی باید در این‌جا حل شود تا إن‌شاءاللّه دعا در قلب انسان محقق گردد وگرنه بعد از دعا ممکن است احساس کنیم، گویا دعایی نخوانده‌ایم تا احساس کنیم نه‌تنها نسبت به خود بلکه نسبت به عالم و آدم مسئول هستیم.

10- تفاوت انسان‌ها و نقش دعا در قرآن : ائمه‌«علیهم‌السلام» گاهی برای ما روایت می‌آورند و گاهی در رجوع به خداوند مناجات و دعاهایی دارند که به کمک ما می‌آیند تا چگونه به خدا رجوع کنیم و عالمی که باید در آن زندگی کنیم را بیابیم و کیفیت بودن خود را ارتقا ببخشیم، زیرا اولیای الهی بیش از آن‌که به کمّیت عالم توجه داشته باشند، به کیفیت عالم نظر می‌کنند و زندگی خود را کیفیت می‌بخشند و اساساً تفاوت انسان‌ها در همین امر است که چه اندازه به کیفیت بودن خود توجه دارند تا به کمّیتِ بودنِ خود.

11- چگونگیِ معرفت‌بخشی دعا : ائمه«علیهم‌السلام» در روایات، عموماً معارفی را مطرح می‌کنند که در حد عقل مخاطبان آن‌هاست، اما در مناجات‌ها و ادعیه حقایقی را مطرح می‌کنند که بین خودشان و خداوند است و اساساً جنس آن معارف جنس خاصی است، مثل معرفت‌بخشی یک گل زیباست که آن معرفت‌بخشی، حالت حضوری دارد و نه حالت انتزاعی، زیرا در مناجات‌ها و ادعیه نوعی تماشگری با حضرت محبوب در مظاهری که با آن‌ها به ظهور آمده در میان است. حقایق و معارفی که در مناجات‌ها مطرح است نه‌تنها در اوج است، بلکه به انسان عالم خاصی می‌دهد و ساحت وجودی انسان از آن طریق بسط می‌یابد تا در جهانی گسترده‌تر و گشوده‌تر از دنیا خود را بیابد.

12- بشر امروز و خودآگاهی نسبت به دعا : در مناجات‌ها، نجوایِ بین «عبد» با «معبود» در میان است و اسراری که بین امام معصوم و حضرت حق است به ظهور می‌آید و به همین جهت باید با رویکردی خاص به آن‌ها نظر کرد تا موجب اصلاح اساسی انسان و جامعه شود. گمشده‌ی بشر امروز این نوع ادعیه و مناجات است و گویا بشر امروز در حال خودآگاهی نسبت به این امر می‌باشد.

13- قاعده‌ای در امیدواری انسان در دعا : قاعده‌ای را که باید به لطف الهی در قلب‌مان نگهداریم تا دعا و مناجات به خوبی در زندگی‌مان حضوری فعّال پیدا کند، این است که بدانیم خداوند کریم که ما را خلق کرده تا مظهر کمالات او شویم و او خود را در مخلوقاتش به تماشا بنشیند؛[1] خیلی زود از گناهان ما در می‌گذرد. نمونه‌ی این نوع برخورد را در اولیای الهی می‌یابید، به عنوان مثال اگر کسی در حضور پیامبر خدا«صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله» به وجود مقدس آن حضرت یک نوع بی‌حرمتی بکند و بعد عذرخواهی نماید، حضرت بدون هیچ مقدمه‌ای او را می‌بخشند، زیرا دوست دارند انسان‌ها را خوب و صاحب کمال بنگرند. همان طور که اگر از امامان معصوم تقاضایی داشته باشیم به سرعت برآورده می‌کنند، زیرا آن‌ها به دنبال تماشای ایثار هستند، به همان معنایی که خداوند جواد و بخشنده است.

 این یک قاعده است که اولیای الهی خیلی زود هم عذر افراد را می‌پذیرفتند و هم تقاضای افراد را برآورده می‌کردند، و این در اُنس با خدا برایشان حاصل شده است. خداوند این نوع خصوصیات را که خودش در حدّ کامل دارد، به دوستانش هم منتقل می‌کند. وقتی این نکته برای ما روشن شد که خداوند این خصوصیات را بیشتر از آن‌که اولیای الهی دارا هستند، در خود دارد، کلید خوبی برای روبه‌روشدن با دعا و مناجات به‌دست می‌آوریم. بالاخره این را می‌توانیم بفهمیم که خصوصیات خوب اولیای الهی که از تقصیر ما می‌گذرند و دارای سخاوت هستند، از طریق ارتباط با خدا برایشان پیش آمده و لذا حضرت حق که صاحب اصلی این صفات است، این صفات را بیشتر و به طور مطلق دارد، پس هم عذرخواهی ما را از گناهی که کرده‌ایم، خیلی زود می‌پذیرد و هم تقاضاهای ما را به‌خوبی برآورده می‌نماید. جناب مولوی با نظر به همین قاعده می‌گوید:

تو مگو ما را بدان شه بار نیست                    با کریمان کارها دشوار نیست

آری! وقتی متوجه شدیم «با کریمان کارها دشوار نیست» نحوه‌ی دعا کردن‌هایمان در گستره‌ی دیگری واقع می‌شود و امیدواریِ فراوانی را در دعا به ما می‌بخشد.

14- در جستجوی قلب زنده: تا قلب شروع به بیداری نکند، دعا هم که بخوانیم برای بیشتر داشتن دنیاست، ولی وقتی در محضر حضرت حق اقرار کردیم: خدایا! قلبم مرده است؛[2] در آن صورت ورق بر می‌گردد و قلب، زنده می‌شود. «قلب زنده» خود را ماورای امور دنیایی جستجو می‌کند و هرگز به دنبال شهرت نمی‌تواند برود، حتی از آن نوع زندگی که همان «حبّ دنیا» است، متنفر می‌شود.

15- عوامل مرگ قلب : روایتی از حضرت سجاد«علیه‌السلام» نقل شده است که مي‌فرمايند: «مَا مِنْ‏ عَمَلٍ‏ بَعْدَ مَعْرِفَةِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ مَعْرِفَةِ رَسُولِهِ أَفْضَلَ مِنْ بُغْضِ الدُّنْيَا؛»(الکافی، ج2، ص130.) بالاترین عمل‌ها کسب معرفت خدا، و سپس کسب معرفت پیغمبر است؛ بعد از این دو هیچ عملی مثل بغض دنیا ارزشمند نیست. بغض دنیا را عمل به‌شمار  می‌آورد و می‌فرماید: بعد از کسب معرفت خدا و رسول خدا، دشمنی با دنیا بالاترین عمل است. فراموش نکنید که منظور از حبّ دنیا همان تعلقاتی است که انسان دارد که به‌خاطر آن‌ها دنیا را هدف قرار می‌دهد و آخرت و کمالات حقيقي را فدای آن می‌کند. طبعاً چنین چیزی اصل همه‌ی گناهان خواهد بود و همه‌ی سقوط‌ها از این‌جا ناشی می‌شود. از امام صادق«علیه‌السلام» نیز نقل شده است: «مَنْ‏ أَصْبَحَ‏ وَ أَمْسى‏ وَ الدُّنْيَا أَكْبَرُ هَمِّهِ، جَعَلَ اللَّهُ تَعَالَى الْفَقْرَ بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَشَتَّتَ أَمْرَهُ»(الکافی، ج2، ص319.) اگر روزگار کسی به این صورت بگذرد که بیشتر توجه‌اش به امور دنیا باشد، خداوند فقر را چون تابلویی در مقابل او قرار می‌دهد و لذا دائماً خودش را در فقر می‌بیند و احساس غنا و بی‌نیازی نمی‌کند، و اموراتش همواره پراکنده و بی سر و سامان است.

 آری! وقتی دل بمیرد کار انسان به دوستیِ دنیا می‌کشد و عالمِ گشوده‌ی معنویت از منظر او رخ بر می‌تابد تا بتواند در آن آرام گیرد.

16- حجاب أنانیت و علت مرگ قلب:  گناه و پیرو آن، مردنِ قلب و محروم‌شدن از نظر به حقیقت، انواعی دارد. یکی از آن گناهان همان است که انسان به جای آن‌که در منظر خود، حضرت حق را که ربّ العالمین است داشته باشد، خود را در منظرِ خود دارد. در این‌صورت وجود خودش، حجابِ نظر به حق می‌شود و دیگر نمی‌تواند خدا را که در عالَم به ظهور آمده، محل اُنس خود قرار دهد و او را در منظر قلب خود بنگرد و به همین جهت انسان عاقل از خدا می‌خواهد آن قلب را که انسان با نظر به خودش میرانده است، با جلوه‌ای که از رحمت خود می‌کند، آن انسان را از نظر به خودش منصرف نماید و قلبش را زنده گرداند.

17- شاخصه‌های قلب زنده : مطمئناً خداوند دوست دارد ما از او بخواهیم قلب‌مان را زنده کند، زیرا در آن صورت قلب انسان، محل جلوات انوار الهی می‌شود و خداوند در چنین قلبی خود را به تماشا می‌نشیند. به اندازه‌ای که ما آماده باشیم تا خداوند قلب ما را زنده کند و آن قلب، محل جلوات انوار الهی شود، به همان اندازه از هر چیز جز خدا منصرف می‌گردد. این نوع زنده‌کردن قلب غیر از آن است که بفهمیم حرام خدا، حرام است. آری! این خوب است که انسان حریم الهی را در حرام و حلال‌ها رعایت کند ولی این اولِ کار است. قلب زنده قلبی است که اولاً: اهل دوست‌داشتن باشد. ثانیاً: به جای دوست‌داشتنِ زیبایی‌های وَهمی، زیبای‌ حقیقی را دوست داشته باشد و تنها خداست که محل همه‌ی کمالات و زیبایی‌های حقیقی است.

18- قلب زنده، قلب بی‌کینه :  قلبِ زنده، خدادوست است و به هر آینه‌ای که محل ظهور محبوب اوست، نظر محبت‌آمیز دارد و لذا قلب زنده هیچ‌وقت در درون خود نسبت به مؤمنین کینه ندارد و برای رسیدن به چنین محبتی از حضرت محبوب تقاضا می‌کند: «وَ لا تَجْعَلْ في‏ قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذينَ آمَنُوا»(حشر/10) هیچ کینه و کدورتی در قلب ما نسبت به مؤمنین قرار نده. تا همه جا با حضرت محبوب به‌سر برد، به همان معنایی که مجنون حتی بر در و دیوار کوی لیلی جز لیلی را نمی‌دید. جناب عطار با توجه به این امر که قلبِ بیدارشده جز خدا را نمی‌خواهد و همه جا در جستجوی خداست و جز خدا را نمی‌بیند این‌طور سروده است:

 گشت مجنون هر زمان شوریده تر           همچنان در کوی لیلی شد مگر

هرچه را در کوی لیلی دید او                بوسه بر می‌داد و می‌بوسید او

گه در و دیوار در بر می‌گرفت               گاه راه از پای تا سر می‌گرفت

نعره میزد در میان کویْ خوش                   خاک می‌افشاند از هر سوی خوش

روز دیگر آن یکی گفتش که دوش              از چه کردی آن‌همه بانگ و خروش

هیچ دیوار و دری نگذاشتی              می‌گرفتی در بر و می‌داشتی

هیچ از در کار برنگشایدت              هیچ ازدیوار در نگشایدت

کرد مجنون یاد سوگندی عظیم                  گفت تا در کوی او گشتم مقیم

من ندیدم در میان کوی او              بر در و دیوار الاّ روی او

بوسه گر بر در زنم لیلی بود                  خاک اگر بر سر کنم لیلی بود

چون همه لیلی بود در کوی او           کوی لیلی نبودم جز روی او

هر زمانی صد بصر می‌بایدت                هر بصر را صد نظر می‌بایدت

تا بدان هر یک نگاهی می‌کنی              صد تماشایِ الهی می‌کنی

دل که دارد این نظر اندک قدر             می نیاساید زمانی از نظر

گر به جای یک نظر بودی هزار         آن هزاران دیده بودی غرق کار

19- قلب مرده‌ی انسان حسود :  یکی از مراحل زنده بودن قلب، آزادشدن انسان از حسادت‌ها است. قلبِ انسان حسود، قلبِ مرده است و وقتی انسان متوجه‌ی پوچی و بیهودگی و ظلمات حسادت شد، از خداوند می‌خواهد با گشودن منظر گسترده‌ی رحمتش در مقابل انسان، او را از جهنم حسادت آزاد کند و خداوند قلب‌مان را در آن راستا زنده می‌کند تا در ادامه‌ی محبت به او زندگی را معنا کنیم و خود را در آغوش ربّ‌العالمین بیابیم.

در مناجات‌های «خمسه عشرة» پای مناجات در میان است. مناجات، یعنی نجواکردن، یعنی اُنسی که با نزدیکیِ تمام همراه است و نجواکردن با خدا به خودیِ خود مطلوبِ جان هر انسانی است، همان‌طور که هجران از حق، سخت برای جان سالک تلخ است. به همین جهت جناب مولوی که مزه‌ی انس با حق را چشیده، در نجوایش با خدا ناله سر می‌دهد:

 اي خدا اين وصل را هجران مکن             سرخوشان عشق را نالان مکن

چون خزان بر شاخ و برگ دل مزن            خلق را مسکين و سرگردان مکن

بر درختي کآشيان مرغ توست             شاخ مشکن مرغ را پران مکن

جمع و شمع خويش را برهم مزن            دشمنان را کور کن شادان مکن

اين طناب خيمه را برهم مزن                خيمه‌ی توست آخر اي سلطان! مکن

نيست در عالم ز هجران تلخ‌تر               هرچه خواهي کن وليکن آن مکن

 وقتی نفسِ اُنس را شناختیم برای این قسمت از مناجات جایگاه خاصی قائل می‌شویم، زیرا وقتی انسان در جایگاه انس با خداوند است عملاً در حال ادب‌کردن قلب می‌باشد، تا دل به جای دیگر و چیزهای دیگر نبندد.

20- یاری خدا در میل به دعا : درفضای انس با خداوند، خداوند اسماء رحمانی خود را به قلب بنده‌اش می‌نمایاند و لذا از این به بعد تقاضاهای انسان شروع می‌شود که خدایا! این را می‌خواهم یا خدایا! آن را می‌خواهم. راز «اسئلک، اسئلک»هایی که معمولاً در ادعیه و مناجات‌ها مطرح است از این قرار است و خداوند دوست دارد بنده‌اش مسیر ظهور رحمت پروردگارش را بگشاید.

تمام نیازهای ما را خداوند می‌داند و آماده‌ی برآورده‌کردن آنهاست. کدام‌یک از نیازهای کوچک و بزرگ ما را برآورده نکرده؟ از ابروی بالای چشم بگیر تا خود چشم. متوجه ما بود که وقتی پیشانی ما عرق می‌کند، ممکن است چشم ما را اذیت کند، سرِ راه عرق‌های پیشانی، ابرو را قرار داد. حال چگونه وقتی رحمت مطلقه‌اش اجازه نداد در این حدّ هم چشم ما اذیت شود و ما آزار ببینیم، ممکن است اجازه دهد مهم‌ترین نیازهای ما بی‌جواب بماند؟! با آن‌که شرط تحقق آن نیازها درخواست و طلب ما باید باشد و مسیر ظهور آن‌ها را طلب و تقاضای ما فراهم کند؟ به گفته‌ی جناب مولوی:

چون خدا خواهد که‌مان یاری کند            میل ما را جانب زاری کند

ای خنک چشمی که آن گریان اوست             وی همایون دل که آن بریان اوست

 با این دید که محبوب ما می‌خواهد حوائج ما را برآورده کند، باید به دعا و مناجات روی آوریم.

شما در «مناجات شعبانیه» تا آن‌جا شیرین زبانی می‌کنید که عرضه می‌دارید: «اِلَهِی ... وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی أَخَذْتُكَ بِمَغْفِرَتِكَ» الهی! اگر مرا به گناهانم بگیری، من هم تو را به مغفرتت می‌گیرم. در ابتدای امر این سؤال برای انسان پیش می‌آید که آخر این چه نوع حرف زدن با خداست! از نظر عادی این نوع حرف‌زدن مثل آن است که به باغبان بگویید اگر آن مقدار از زردآلوهایت را به من ندادی، من مقداری از گیلاس‌هایت را برمی‌دارم. در حالی‌که هر دو از آنِ اوست. اگر خداوند ما را به خاطر گناهان‌مان عذاب کند، کار حقی کرده است پس چگونه او را به خاطر چنین کاری به محکمه ببریم و بگوییم چرا مغفرت و بخشش خود را به‌کار نگرفتی؟ ولی خداوند دوست دارد که با او شیرین‌زبانی کنیم. خودش این‌چنین شیرین‌زبانی‌ها را در آن مناجات‌ها مثل مناجات ابوحمزه و دعای سحر به قلب بنده‌اش القاء می‌کند. جناب مولوی خطاب به حضرت حق عرضه می دارد:

ای خدای پاک و بی انباز و یار              دست گیر و جرم ما را واگذار

یاد ده ما را سخن‌های دقیق                  کان به رحم آرد تو را ای خوش رفیق

گر خطا گفتیم، اصلاحش تو کن                مصلحی تو، ای تو سلطان سُخُن

کیمیا داری که تبدیلش کنی                       گر چه جوی خون بُود، نیل‌اش کنی

این چنین میناگری‌ها کار توست             این چنین اکسیرها ز اسْرار توست

 

 و السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

 


[1] - اشاره به حدیث: قدسى است كه حضرت حق مى‏فرمايد: «كُنْتُ‏ كَنْزاً مَخْفيّاً؛ فَاحبّبْتُ انْ اعْرَفَ، فَخَلَقْتُ الْخَلْقَ لِكَىْ اعْرَف» من گنجى مخفى بودم، دوست داشتم كه شناخته شوم، پس خلق كردم تا شناخته شوم.

[2] - اشاره به سخن حضرت سجاد«علیه‌السلام» در «مناجات التّائبین» است که عرضه می‌دارند: «وَأَماتَ قَلْبِى عَظِيمُ جِنايَتِى.»

27645
متن پرسش
سلام بر شما استاد گرانقدر: استاد با توجه به شرایط کنونی و احتمال نزدیک شدن به ظهور حضرت، بعضی از اساتید از خروج سفیانی می‌گویند که قتل عظیمی راه می‌اندازد و انسان آرزو می‌کند که کاش پیش از آن مرده‌بود. من از این بابت احساس ترس می‌کنم حقیقتاً و عذاب وجدان هم می‌گیرم چون می‌گویم امام هم می‌خواهند ظهور کنند و از این بابت باید خوشحال باشم. خواهش می‌کنم کمکم کنید. چگونه می‌توانم بر ترسم غلبه کنم؟ چطور شجاع شوم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌توانم به این نوع نگاه‌ها فکر کنم. در حالی‌که نایب آن حضرت یعنی مقام معظم رهبری «حفظه‌اللّه» که آینه‌ی وجود مقدس آن حضرت‌اند، سیره‌ی دیگری را به ما نشان می‌دهند که با نظر به آن سیره، بهتر می‌توانیم در این تاریخ حاضر شویم. موفق باشید

27628
متن پرسش
بسمه تعالی بازخوانی هویت دینی و ملی محضر شریف استاد سلام علیکم: تفاوت مقام واحدیت و احدیت در چیست؟ اینکه می‌گویند همه پیامبران در مقام واحدیت بوده اند و تنها پیامبر اسلام در مقام احدیت بوده اند به چه معناست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مقام «احدیت» نظر به حضرت حق است در هویتی که اسماء حسنا غرق در آن مقام‌اند. ولی در مقام «واحدیت» مقامِ اسماء حسناست و نبوت رویهمرفته محلِ توجه به اسماء حسنای الهی یعنی مقام «واحدیت» است در عین آن‌که باطن نبوت که مقام اصلی نبوت است، مقام پیامبر خاتم «صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌باشد به اعتبارِ «النّهایات ترجعُ إلی البدایات» که بحث مفصل آن را در کتاب «مصباح‌الهدایه» حضرت امام می‌توانید دنبال کنید. موفق باشید

27606
متن پرسش
سلام علیکم: استاد به نظر من این یک حقیقت است که اکثریت مردم ایران دین منحرف را قبول دارند؛ یعنی برخی مسائل دینی را قبول دارتد و برخی را «قبول» ندارند. سوالم این است که آیا با چنین مردمی می شود زمینه سازی ظهور را انجام داد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مردم ما در کلّیّت متوجه‌ی حقیقت هستند و به همین جهت به گفته‌ی آقای هانری کربن، مردم ایران توانستند بهترین وجه از اسلام که نظر به امامان معصوم را دارد، دریافت کنند. موفق باشید

27600
متن پرسش
سلام علیکم: طاعات قبول حق ان شاء الله. کمال گرایی و کامل گرایی تفاوت دارند؟ اگر دارند چه تفاوتی؟ و کدام صحیح تر است؟ خداوند بهتون عزت و سلامتی عنایت فرماید. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کمال‌گرایی، نظر به مفهومِ کمال است و در کامل‌گرایی، نظر به انسان‌هایی مثل اولیای معصوم «علیهم‌السلام» در میان است و لذا کامل‌گرایی، نقش تربیتیِ بیشتری دارد. موفق باشید

27596
متن پرسش
سلام علیکم: آیا نور تمام اسماء الهی به وجود مقدس اهل البیت می تابد که آنها را به مقام خاندان رسالت و ولایت و پیشوایان بشر و انسان های کامل می‌شوند یا بصورت ویژه بر هر کدام از معصومین جلوه ای از اسماء الهی می تابد و آنها را به آن مقام می‌رساند؟ چون مثلا در دعای عهد برای ارتباط با حضرت حق و انس با مقام حضرت بقیه الله به اسم «أشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَ الْأَرْضون» و اسم «يَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ» و اسم حی، نظر خاص و ویژه داریم و مقام حضرت بقیه الله هم در این راستا است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان کامل در مقامی است که مقامِ تعلیم همه‌ی اسماء الهی است و لذا اولیای معصوم «علیهم‌السلام» در مقام ذات، حاملِ همه‌ی اسماء الهی هستند، هرچند در مقام ظهور بستگی به ظرفیت شرایط دارد. مولایمان حضرت بقیة اللّه «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» در شرایطی به ظهور می‌آیند که ظرفیت ظهور نور همه‌ی اسماء رویهمرفته فراهم است. مانند همین تاریخی که ما در آن قرار داریم و نمی‌توانیم در محدوده‌ی ظهور اسلامی در میدان باشیم که مثلاً ۵۰۰ سال پیش برای مسلمانی‌مان کافی بود. موفق باشید

27590
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: ۱. آیا مرتبه ی حقیقت قرآن و حقیقت اهل بیت علیه السلام از منظر عرفانی نسبت به هم اولویت دارند؟ یا یکی از این دو بالاتر است؟ ۲. محل صدور قرآن از منظر عرفان از کدام یک از مراتب تجلی حضرت حق بوده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فکر می‌کنم با توجه به ثقلین‌خواندن آن دو حقیقتِ سنگین، یکی را می‌توان آینه‌ی تمام‌نمایِ دیگری گرفت به همان معنا که مولایمان فرمودند قرآن ناطق منم. ۲. قرآن از محل الوهیتِ حضرت حق یعنی اسم «اللّه» صادر شده است به همان معنایی که در قرآن داریم: «قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ» بگو: طریقه من دعوت است به سوی «اللّه». موفق باشید

27577
متن پرسش
سلام استاد: امیرالمؤمنین فرمودند: من آن قرآنی هستم که مرا مهجور کردند.. وَقَالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً» فرقان/۳۰ میشه گفت که شکایت کردن پیامبر به خاطر مهجور بودن قرآن در واقع شکایت کردند از مخالفت ها با حجت خدا (علی علیه السلام) می باشد؟ و در این زمان اون قرآنی که نباید مهجور بشه امام زمان علیه السلام است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همین طور است. وقتی قرآنِ مجسم یعنی امام معصوم در ابعاد مختلف‌اش درک نشود، حتماً قرآن مهجور خواهد ماند. زیرا امام است که باید قرآن را به ظهور آورد. موفق باشید

27553
متن پرسش
چرا امثال شمر با یک عمر نماز و روزه جهنمی می شوند و امثال وهب نصرانی با این که عمری نماز نخوانده اند و حتی مسلمان نبوده اند بهشتی می شوند؟ نقش تربیتی عبادات مثل نماز چه می‌شود که باعث نجات این افراد نشد؟ یا شیطان با شش هزار سال عبادت چرا عاقبتش این شد؟عبادت چه ویژگی باید داشته باشد که در عبادت شیطان نبود؟ ممنون از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده آن است که انسان بداند چه چیزی را در زندگی جستجو می‌کند. شیطان دائماً خود را می‌دید و جهانش در محدوده‌ی تنگِ خودبینی‌اش بود. ولی انسان‌های فرهیخته در جهانی هستند که حضرت حق در صحنه می‌باشد و نه خودشان. ماه رمضان و عبادات برای کسانی مفید است که متوجه باشند رحمت الهی با گشودگی خاص آن در صحنه است تا کیفیتی ماورای کمیت‌ها برای انسان به ظهور آید. موفق باشید

27546
متن پرسش
با سلام: مقاله ای از آیت الله مرتضی رضوی بر روی سایت ایشان به آدرس https://binesheno.com/پیشگوئی-قرآن-درباره-نوعی-ویروس-خطرناک/# آماده شده تحت عنوان پیشگوئی قرآن دربارۀ نوعی ویروس خطرناک که ایشان در تفسیر آیه 82 سوره نمل(«وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تَكْلِمهم أَنَّ النَّاسَ كانُوا بِآياتِنا لا يُوقِنُون‏»: و آن گاه که واقعیت یابد این سخن بر آنان، پدید می آوریم جنبنده ای از زمین مسموم و زخمی می کند آنان را، که مردم به آیه های ما یقین نمی کنند.) مطالبی را عرض کرده اند. که البته ایشان قرائت تَكْلِمهم به معنای مسموم و زخمی می‌کند را قبول داشته اند. در این مقاله آمده: «این جنبنده هنگامی پدید می شود که جامعۀ جهانی به خداوند ایمان داشته و یقین داشته باشند لیکن به آیه های خدا یقین نداشته باشند؛ در اثر پیشرفت علوم مغرور شده و به حس «خودکفائی» برسند؛ به حدّی قَدَری اندیش باشند که در ضمیرناخودآگاه و حتی خود آگاه شان، جائی برای «قضا» نماند. شناخت قَدَرها و فرمول های طبیعت طوری مشعوف شان کند گوئی بر همه چیز طبیعت مسلط شده اند، در عین حال که به خداوند معتقد هستند. این آیه با اجماع مفسرین در مقام پیشگوئی از یک حادثۀ جهانی خطرناک است که پیش از پایان عمر بشر در زمین و پیش از قیامت رخ خواهد داد.» در پاراگراف آخر گفته شده این اتفاق پیش از پایان عمر بشر رخ خواهد داد من به تفسیر آیت الله جوادی نیز مراجعه کردم ایشان فرموده بودند که این آیه مربوط به زمان رجعت است همچنین پرسش هایی که از جنابعالی پیرامون ویروس کرونا بود را مطالعه کردم برداشتم این بوده که خود شما هم قبول دارید نحوه دیگری از زندگی پس از این اتفاق پیش رو هست آیا می توان احتمال نزدیک بودن ظهور امام زمان (عج) را قوی دانست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل حرف که مسلّم جهان دیگری بعد از کرونا به تصور بشر می‌آید؛ حرف درستی است ولی تطبیق آیه با کرونا برای بنده قابل حلّ نیست. حضرت علامه هم آیه را به زمانِ رجعت می‌زنند و روایاتی هم در تأیید نظر علامه هست. موفق باشید

27543
متن پرسش
سلام: رجعت در ظهور بقیه الله به چه شکل است یعنی مثلا اگر ظهور همین چند سال باشد خانم شهیدی که شوهر دیگه ای گرفته با رجعت شوهر شهیدش تکلیفش چیست؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با شرایط حضور حضرت بقیة اللّه در کتاب «عالَم بقیة‌اللّهی» عرایضی شده است. ولی در مورد قسمت فقهی سؤال، باید از فقیه سؤال کنید. موفق باشید

27496
متن پرسش
اللهم ان لم تکن غفرت لنا فی ما مضی من شعبان فاغفر لنا فی ما بقی منه سلام استاد عزیز: با عرض ادب و تشکر. استاد با توجه به استعداد قلب انسان و رؤیت اراده الهی در هر تاریخی توسط مردم همان تاریخ و با توجه به تعلق اراده الهی به انقلاب اسلامی، در مورد آیه «ما کذب الفؤاد ما رأی» میشه مطلبی بفرمایید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قلب مبارک رسول خدا «صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله» آن‌چنان از توهّمات پاک شده که وقتی قلب آن حضرت حقیقتی را رؤیت می‌فرمود، هرگز تحت تأثیر خیالات و توهّمات قرار نمی‌گرفت که از دیدن حقیقت محروم باشد و آیه‌ی فوق، متذکر جایگاه قلب آن حضرت است. موفق باشید

27489
متن پرسش
سلام علیکم: در یکی از چند سوال قبل که دیروز روی سایت آمد، فرمودید رجوع به حضرت حق برای انسانها نسبی است ولی در بستر اسلام. چگونه رجوع انسانها به حق، نسبی است و در عین حال در بستر سلوک و سیر الی الله هست و این مطلب تان نظر به چه دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به تفاوت رجوع مولایمان علی بن ابیطالب «علیه‌السلام» به خداوند و رجوع این بنده‌ی حقیر به حضرت معبود، فکر کنید که رجوع آن حضرت در بستر اسلام به حضرت حق نسبت به رجوع این حقیر، مثل قلّه است در مقایسه با درّه، ولی چون هر دو در بستر اسلام است حقیقت، در این تفاوت‌ها گم نمی‌شود. موفق باشید  

27477
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوارم: دو سوال داشتم: یکی اینکه آیا به گفته آیت الله قاضی و بهجت در این زمانه هم می شود بصرف خواندن نمازها در اول وقت هرچند بدون حضور قلب به عالی ترین درجات رسید یا اینکه آن جمله مربوط به گذشته بوده؟ دوم اینکه عصمت ائمه مگر چگونه بوده که با اختیار آنها می توانست نقض شود و این را شما دلیل بر سختی حفظ آن می دانید؟ مگر می شود با داشتن عصمت حتی فکر گناه هم به سر آدم بگذرد؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به هر حال نماز اول وقت از نظر هماهنگی با نظام تکوین، تأثیرات خود را دارد هرچند که هراندازه حضور قلب بیشتر باشد، سعه‌ی حضور انسان در رحمت الهی بیشتر خواهد بود. ۲. بحث آن در شرح آیه‌ی ۳۳ سوره‌ی احزاب شد. نکات ظریفی در این بحث نهفته است که این‌جا امکان طرح آن نیست. موفق باشید

27469
متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام خدمت استاد گرامی، استاد در زیارت حضرت زهرا (س) صحبت از امتحانیست قبل از خلقت ایشان، ٱیا این امتحان واقعا از لحاظ زمانی مطرح بوده و اصلا چه امتحانی است؟ یا اینکه همان وقایع زمان حیات زمینی ایشان است که در علم خداوند است و خدا می داند که ایشان صابره هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته‌ی دقیقی در این امر نهفته است. عرایضی در این رابطه در کتاب «بصیرت حضرت فاطمه «سلام‌اللّه‌علیها» شده است. خوب است به آن کتاب که بر روی سایت است رجوع فرمایید. موفق باشید

27475
متن پرسش
سلام علیکم: چطور با وجود اینکه جریان معتزله نقش محوری و علمی در زمان مامون و خلفای بعدی که دوره حرکت تمدن اسلامی بود، داشت و اینکه مقابل ائمه و مکتب تشیع مکتب سازی می شد و به نام ارتباط تمدنها و ارتباط با دستاوردهای سایر علوم، یونان زدگی و انحرافات عقیدتی ایجاد شد و در عین بی توجهی به شیعه و ائمه هدی و شهادت امام رضا (ع)، از علمای اعتزالی و ایرانی غیر مسلمان و رومی حمایت می شد، تمدن اسلامی حرکت بسمت جلو و نقطه عطفی برای تمدن سازی داشت و شروع فعالیت های تمدنی مسلمین شد؟ چطور با وجود اینکه معتزله محوریت داشت و این جریان با مبانی اصیل شرعی و عقل قدسی تضاد دارد ولی توانست در بحث تمدن سازی بیاید و نقطه عطف تمدن اسلامی در آن دوره بشوند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که اهل تحقیق متذکر شده‌اند؛ تمدنی که آن زمان به ظهور آمد تمدنِ مسلمانان بود که در بستر اسلام حاضر شده بودند و اهل کلام و حاکمان، بیشتر در حاشیه مشغول خودشان بودند و ائمه «علیهم‌السلام» نیز به صورت نرم در هدایت آن فضا بدون ایجاد حساسیت برای حاکمان، نقش خود را داشتند و به همین جهت هم در هر حال، حاکمان متوجه‌ی حضور نرم آن عزیزان می‌شدند و آن‌ها را گرفتار حبس و تبعید می‌کردند. موفق باشید

27472
متن پرسش
استاد گرامی سلام: در طی این سالها که از خدا عمر گرفته ام بارها در تلاطمهای زندگی قرار گرفته ام. توسل به برخی از اولیا برایم صورت می گیرد ولی نمی دانم چرا در ارتباط با امام زمان (عج) اضطراب دارم. شاید حسی مثل اینکه مورد توجه ایشان قرار نگرفتن یا گاه فکر می کنم شاید تصورم از رافت امام حسین (ع) یا حضرت رضا (ع) بسیار بیشتر است این ریشه در چه دارد و چطور از آن رها شوم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه فرق می‌کند؟! با هر امامی که بتوانید ارتباط برقرار کنید «کلّهم نورٌ واحد». به این فکر کنید که راه اُنس با حضرت صاحب‌الزمان «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» توجه به زوایای روحانیِ نایب ایشان است. موفق باشید

27452
متن پرسش
با سلام و آرزوی سلامتی: با عنایت به فرمایشات رهبری در باب جهش تولید - همانطور که مستحضرید یکی از ارکان جهش تولید ارتقای فناوری است - در این صورت محققین رشته های غیر حوزوی ( رایانه - مکانیک - شیمی - مدیریت و ...) به عنوان مجاهدین علمی و یا علما محسوب می گردند؟ آیا کارهای شهدای هسته ای و یا موشکی کشور در مرتبه ی علمای حوزوی هست یا خیر؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! مگر جز این است که مولایمان علی «علیه‌السلام» هم در ناله‌های شبانه و هم در اسداللّهیِ شمشیر به دستِ روزانه، مجاهدِ راه حق بودند. موفق باشید

نمایش چاپی