بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: نبی، امام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
22718
متن پرسش
سلام: فرمودید اشک یک نوع طلب است. حال امام زمان (عج) که می فرمایند در مصیبت امام حسین (ع) می گریند دلیلش چیست؟ ایشان که به اندازه امام حسین (ع) در کل تاریخ و در تمام جهه های حق علیه باطل به تمامیت حضور دارند اشک امام زمان (عج) چه اشکی است آیا یک اشک عاطفی است؟ آیا این اشک بخاطر نشناختن امام معصوم توسط مردم است؟ آیا.... لطفا توضیح فرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» برای همه حتی برای امام زمان «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» حجت‌اند. زیرا حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» افقی را در مقابل انسان می‌گشایند که تفصیلی است از اجمالی که هرکس در وجه یمینی خود در خود دارد. آری! هرکس به اندازه‌ای که خود را می‌شناسد تفصیل خود را در حضرت امام حسین «علیه‌السلام» می‌یابد و در این مورد حضرت حجت «علیه‌السلام» در اوج می‌باشند. موفق باشید

22717
متن پرسش
سلام عليكم: دو سؤال از محضرتان داشتم که در منابع امام شناسی جوابهایی داده شده ولی بدلیل اهمیت موضوع در صورت صلاحدید نیاز دارم که برداشت و جواب شخص شما را بصورت مفصل بدانم: ١. مسلما ائمه اطهار و کلا همه فرستادگان و حجت های خدا در تبلیغ دین و امور مربوط به رسالت الهی و هدایت مردم معصوم و دور از اشتباه بوده اند. ولی آیا امکان دارد در موارد غیر از این و امور شخصی و بدون ارتباط به رسالت و هدایت جامعه، و بدلیل محدودیت های جسم مادی و این عالم آنها نیز دچار سهو یا نسیان شوند؟ مثلا تحلیل روایاتی که سهو رسول‌الله در یکی از نمازها را بیان می کنند در فهم امثال من نمی گنجد! آیا می توان گفت حجت های الهی و مخصوصا چهارده معصوم در عالم مادی و جسمانی مطلقا از هرگونه سهو و نسيان مبرا هستند یا این سخن غلو است؟ ٢. آیا کرامات معصومین در عالم جسمانی دائمی است و هرزمان که خودشان اراده کنند قابل انجام است یا نه، در دست خداست و ممکن است زمانی خدا نخواهد که فلان کرامت انجام شود و معصوم هم توان آن را ندارد. مثلا آیا معصومین دائما درحال شنیدن سخنان حیوانات هستند یا هرزمان که اراده بکنند می توانند به هر زبانی که بخواهند تکلم کنند یا نه، این امور فقط به خواست خدا و در زمانهایی که خدا صلاح بداند انجام خواهد شد؟ ذکر این نکته ضروری است که منظور سوال در عالم مادی و جسمانی و محدودیت های آن است و ربطی به نور وجودی این بزرگواران ندارد. جسارتا خواهش می کنم سوالات را به تفکیک پاسخ دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عنایت داشته باشید که اولیاء الهی در حمایت الهی هستند و تحت تأثیر انواری که از حضرت حق بر جان‌شان متجلی می‌شود قرار دارند. بدین لحاظ بحث‌هایی مثل سهو و نسیان، بیشتر از طریق اهل سنت و یا کسانی مطرح شده است که چنین مقامات و احوالاتی را نمی‌شناسند. بنده در این مورد عرایضی در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» داشته‌ام ۲. در روایت از قول ائمه «علیهم‌السلام» داریم که هروقت خدا بخواهد ما چیزی را بدانیم، می‌دانیم و اگر نخواهد، نمی‌دانیم، زیرا علم مطلق از آنِ خدا است. موفق باشید

22713
متن پرسش
سلام علیکم: کتاب عالم انسان دینی مطالعه شد و در سراسر مطالعه کتاب خدا را بدلیل آشنایی با شما و کتاب هایتان شکر می کردم چرا که جواب بسیاری از سوالات چندین ساله خود را در این کتاب یافتم. به جمله ای در کتاب برخورد کردم که برای خودم بعلت نداشتن آن بسیار افسوس خوردم و از شما برای رسیدن به آن کمک می خواهم. در اواخر کتاب نوشته بودین که در اثر ارتباط و همنشینی با شخصیتی مثل علامه طباطبایی می توان متوجه عالم ایشان شد و به آن راه یافت. شما به بنده بگویید من چگونه استاد پیدا کنم؟ اصلا بارها به خود می گویم که مثلا افرادی مثل علامه مطهری و علامه جوادی و ... چه نیازی به جلسات خصوصی با علامه طباطبایی داشتند چرا هیچ استادی پیدا نمی شود که برای چون منی که از همه چیز دور افتاده ام کمک حالی باشد؟ چرا نسل جوان امروزی نمی تواند با همچین علمایی ارتباط پیدا کند؟ بنده احساس می کنم در طی این مسیر تنهای تنهایم و اینطور تا ابد نمی توانم به کمال برسم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همنشینی بیش از آن‌که جسمی باشد، روحی است. به همین جهت مولوی می‌گوید: «هرکه را روی به بهبود نبود / دیدن روی رسول سود نبود» و برعکس، اویس قرنی همنشین پیامبر بود در حالی‌که هیچ‌وقت ملاقات حضوری با حضرت ختمی مرتبت «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نداشت. امروز همنشینی با رهبری عزیز و با شهداء، راه‌های ناگشوده را در مقابل ما می‌گشاید. موفق باشید

22704
متن پرسش
سلام خدمت اساد گرانقدر: با آرزوی توفیقات روز افزون برای حضرتعالی درباره اتحادی روحانی بین شیعیان و امام‌شان سوالی خدمتتان مطرح شد که پاسخ جامعی ارائه فرمودید در ذهن خودم مواردی ابهام وجود داشت خواستم مطرح کنم: ۱. آیا احادیثی که درباره زیارت بعضی امامزادگان بیان می شود (در اینجا) أما اِنّك لو زُرتَ قبر عبدالعظيم عندكم، لكُنتَ كمن زار الحسين تحت ذیل همین موضوع اتحاد روحانی قرار می گیرد؟ ۲. آیا بحث خلیفه اللهی انسان و سجده به انسان کامل نیز از جنس همین موضوع است؟ (البته در این صورت بجای الینا تعودون --الیه راجعون مطرح خواهد بود) یا قضیه در اینجا متفاوت است؟ ۳. بحث مقام دست نایافتنی امام معصوم علیه السلام (طبق روایات حتی برای ما قابل تصور هم نیست) با بحث اتحاد روحانی چگونه قابل جمع است؟ ۴. مورد آخر هم اینکه، مواردی که مطرح گشت بحث ماورای عالم طبیعت و عالم تخیل است و استدلال چندان در آن راهی ندارد بلکه جنبه اصلی بحث و آنچه که در این فضا اعتبار دارد خبر دهی یک چشم روشن و یک عقل روشن است. استدلال و شاهد آوردن احادیث فرع قضیه است. با آرزوی توفیقات روز افزون برای حضرتعالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امام‌زادگان مظهر انوار پیامبر و ائمه «علیهم‌السلام» هستند و به همین جهت وقتی به زیارت آن‌ها می‌رویم ابتدا به رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» سلام می‌دهیم یعنی ابتدا آن حضرت را زیارت کرده‌ایم.

از طرفی وقتی می‌فرمایند شیعیان از اضافه‌ی طینت ما هستند یعنی از حیطه‌ی حضور ما در محضر حق جدا نیستند ولی اصلِ «واصل و تابع» در جای خودش محفوظ است نه این‌که گمان کنیم اتحاد با امام یعنی در عرض مقام آن‌ها قرار می‌گیریم، بلکه به معنای آن است که در حیطه‌ی حضوری که آن‌ها نسبت به حضرت حق دارند، شیعیان نیز در همان حیطه و فضا به حق رجوع می‌کنند. موفق باشید    

22700
متن پرسش
استاد عزیز سلام: حضرت روح الله در پیامی به مناسبت سالگرد رخداد ۱۵ خرداد ۴۲ در سال ۱۳۶۲ این چنین می‌فرمایند: «رمز پیروزی اسلام بر کفر جهانی را در این قرن که پانزدهم خرداد 42 سرآغاز آن بود، در دوازدهم محرّم حسینی جستجو کنید، که انقلاب اسلامی ایران، پرتویی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی آن است.» دو سوال: ۱. منظور از (دوازدهم محرم حسینی) چیست؟ ۲. امام ۱۵ خرداد ۴۲ را سرآغاز قرن جدیدی می دانند و یحتمل این همان قرنی است که امام خامنه‌ای از آن به عنوان قرن غلبه مستضعفین بر مستکبرین یاد می‌کنند و امام هم در شعرشان دارند که (انتظار فرج از نیمه خرداد کشم)، و با توجه به تصریح حضرت امام در همین پیام که می فرمایند ما انتظار نداشتیم به این زودی ها انقلاب شود ولی دست تقدیر الهی مقدمات را سریع آماده کرد یعنی می توان این را اشارتی گرفت مبنی بر اینکه در این قرن یعنی ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ تا ۱۵ خرداد ۱۴۴۲ با اینکه شرایط کلی انتظار امر ظهور نیست اما دست تقدیر الهی کار را یکسره کند و به آن نقطه پایانی برسیم، کما اینکه آقای میرشکاک در آخرین مصاحبه‌ای که با خبرگزاری مهر داشته اند و مطالبی داشتند مبنی بر اینکه هر نسلی آزمونی را پس می‌دهد و این نسل جوانی که الان هست این همان نسلی است که آزمون نهایی را پس می‌دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- منظور از دوازدهم محرم حسینی را نمی‌دانم، بیشتر ما متوجه‌ی اصل حرکت حسینی در آن پیام بودیم 2- شاخصه‌ی اصلی 15 خرداد سال 42 آن بود که نحوه‌ی خاص از مبارزه در مقابل نظام شاهنشاهی به ظهور آمد که آن، تقابل خون با شمشیر بود و این راه به‌کلّی با مبارزاتِ قبلی که بیشتر مبارزات پارتیزانی و چریکی از طریق عده‌ای خاص انجام می‌شد متفاوت بود و نهایتاً همین راه منجر به پیروزی انقلاب شد. این همان راهی است که در کربلا به ظهور آمد. در حالی‌که در کوفه بنابر مقابله‌ی نظامی صرف بود که عملی نشد. در ضمن بد نیست سری به جواب سؤال 22696 بزنید. موفق باشید

22696
متن پرسش
سلام استاد عزیز: ۱. در مورد قیام مسلم بن عقیل (ره) یک سوال اساسی وجود دارد که یا در تاریخ نیست و یا مبهم است. چطور شد که مسلم تنها شد!؟ در صورتی که حبیب بن مظاهر و امثال ذلک که خود را به اباعبدالله علیه السلام در کربلا رساندن آن زمان در کوفه حضور داشتند!! دلیل همراهی نکردن مسلم توسط شیعیان بزرگ و خالص کوفه که جمعی از شهدای عظیم الشان کربلا هستند، چیست!!؟ ۲. شخصیت و مذهب هانی بن عروه چیست!؟ آیا او علوی است یا عثمانی یا مانند برخی اصحاب عبدالله بن مسعود سکوت اختیار کرد!؟ آیا چیزی که سریال مختار در مورد او نشان داد درست بوده است؟ با تشکر از استاد عزیزمان التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً بعد از آن‌که محاصره‌ی دارلخلافه به شکست انجامید که بحث آن مفصل است؛ که شاید در جلسه‌ی شنبه‌شب در مسجد انبیاء و روز تاسوعا، در گلزار شهدای دستگرد عرایضی در این مورد بشود؛ فرماندهی اصلی یعنی جناب مسلم و اصحاب خاص بنا را بر آن گذاشتند که حرکت مخفی را پایه گذاری کنند و از این جهت هرکدام زندگی مخفی را شروع کردند و جناب مسلم نیز خواست خودش به تنهایی راهی برای مخفی‌شدن پیدا کند. در ضمن بد نیست سری به جواب سؤال 22700 بزنید. موفق باشید

22694
متن پرسش
سلام: چرا در قرآن از توبه لواط نگفته؟ غیر آمرزش است باید حد خورد و اعدام شوی تا خدا ببخشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که قرآن می‌فرماید: «اطیعوا اللّه و اطیعوا الرسول» یعنی علاوه بر آن‌چه خدا دستور داده است، احکام بعضی موارد را خداوند مستقیماً اعلام می‌فرماید و احکام بعضی موارد را به قلب رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» القاء می‌کند و رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» به ما می‌رسانند مثل تعداد رکعات نماز. شاید این به جهت آن باشد که مردم در کنار قرآن متوجه‌ی اهمیت سیره و سخن پیامبر نیز باشند. پیامبری که به تعبیر قرآن از میل و فهم شخصی خود چیزی نمی‌گوید. موفق باشید

22687
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: گویند که بیابان هم باشی حسین یادت می کند مانند بیابان کربلا. گویند که هیچ عزایی در شعبان نیست و هیچ تولدی در محرم یعنی که ریشه تمام شادی ها و غمها در حسین است. اما ای کسی که این دردنامه را می خوانی همراهت کربلا هم راهی شدم اما دریغ از تغییر کردن سیر عقیده را از با بسم الله تا تا تمت در سیرتان خواندم نهج البلاغه را هم خواندم المیزان را هم اما نشد که بشود از درونم بندگی نابی تراوش کند کجای کار می لنگد انگار رازی از بندگی نکردنمان وجود دارد که شما از گفتنش حیا می کنید!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روزگار، روزگارِ سیطره‌ی نیهیلیسم است. باید مسئله‌ی زمانه را شناخت و در راستای عبور از آن به خدا رجوع کرد. آری! مهم آن است که ما از خدا چه می‌خواهیم. وقتی متوجه‌ی این مسئله شدیم که اسلام در مظهریت انقلاب اسلامی بنا دارد ما را از ظلمات زمانه رجوع بدهد، نحوه‌ی رجوع ما به حضرت شیدالشهداء«علیه‌السلام» ظهور می‌کند و راه ما به سوی آن حضرت گشوده می‌گردد. موفق باشید

22692
متن پرسش
سلام علیکم: با عرض تسلیت و قبولی عزاداری سیدالشهدا علیه السلام سوالی از محضر استاد عزیز داشتم. آقای دکتر محسن حیدری در کتاب «حزب علوی و اموی» بیان می دارند: «خلیفه اول برای رسیدن به خلافت علاوه بر بخشیدن صدقه و زکات آن سال (ر.ش به ابن ابی الحدید.شرح نهج البلاغه.ج۱،ص۱۳۰ و تاریخ طبری،ج۲،ص۲۰۲) برای جلب رضایت به ابوسفیان که بزرگ قریش بود و خلیفه اول برای رسیدن به خلافت نیاز به حمایت قریش در مقابل انصار داشت. زد و بندهای خطرناکی در پشت پرده دور از چشم اغیار بین ابوسفیان و خلیفه اول در مورد دخالت دادن امویان در دستگاه حکومت خلفا صورت گرفته است!» آیا می توان بدون هیچ مدرک تاریخی و روایی این چنین ادعایی کرد!؟ در حالی که از بزرگی ابوسفیان در آن زمان چیزی نمانده است و او در بزرگان اسلام جایی ندارد و از او به عنوان (طلقا) یاد می شود. پس نیازی به باج برای سکوت او نیست! و آیا معنی این حرف چنین نیست که خلیفه اول در به روی کارآمدن امویان با اختیار و عمدا ارتباط مستقیم و نقش داشته است!؟ نظر حضرتعالی را در این مورد بیان بفرمایید. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جریان اُموی به سرکردگی ابوسفیان چیزی نبوده که با اسلام‌آوردنِ آن‌چنان سطحی از بین برود و از آن‌جایی که خلفا در مقابل نظر عمومی که به علی «علیه‌السلام» داشتند پایگاهی در مردم برایشان نبود – به‌خصوص در همان ابتدا که رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» رحلت کرده بودند - مجبور بودند به نحوی از اُمویان کمک بگیرند. آری! خلفا ناخواسته راه را برای اُمویان تا آن‌جا گشودند که معاویه در شام به قدرتی رسید که حاکمیت علی «علیه‌السلام» را تحت‌الشعاع قرار داد و عملاً حاکم جهان اسلام شد. موفق باشید

22691
متن پرسش
به نام خدا سلام علیکم: عرض ادب و احترام و با آرزوی قبولی طاعات و عبادات حضرت عالی. در هیئات و عزاداری ها به جای عزاداری حواسم جمع نکات منفی هیئت که البته منفی هم هست می شود و قلبم به حضرت اباعبدالله متصل نمی شود. صدای زیاد سیستم صوتی و حرف های نابجا و ناحق سخنرانان و مداحان. گاهی گمان می کنم که نباید بحث های عمیق را می خواندم و یا می فهمیدم که امروز نتوانم از عزاداری سالار شهیدان استفاده کنم. استاد عزیز دعایم کنید و راهنمایی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره جمع‌های اسلامی ضعف‌ها و خوبی‌هایی دارند و در همین رابطه خداوند می‌فرماید: «خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَيِّئًا عَسَى اللَّهُ أَن يَتُوبَ عَلَيْهِمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» (توبه/102) یعنی مخلوطی از عمل خوب و عمل بد است و بالاخره امید است که خداوند به آن‌ها توجه کند و از اعمال زشت آن‌ها بگذرد. لذا شما سعی کنید خوبی‌ها و انگیزه‌های خوب آن‌ها را ببینید. به همین جهت آخر آیه بحث غفورٌ رحیم‌بودنِ حضرت حق را متذکر می‌شود. موفق باشید

22685
متن پرسش
سلام و وقت بخیر خدمت استاد عزیز: حضرتعالی عنوان یکی از کتابهای خود را با نام زیارت عاشورا اتحاد روحی با امام حسین (ع) نام گذاری کرده اید. سوال من در مورد معنی دقیق این نامگذاری (متحد شدن روحانی) است. برداشت خودم این چنین بود که برای لحظلاتی تشخص فردی را که ما از آن دریافت داریم را از دست می دهد و ذیل جذبه روحی امام حسین علیه السلام قرار می گیرد ولی بنظرم می رسد نام این حالت را هم نمی توان اتحاد روحانی گذاشت (برداشت خودم را برای روشن شدن فضای فکری بیان کردم) حال سوال این است: متحد شدن روحانی با امام حسین علیه السلام به چه معناست؟ با آرزوی توفیقات روز افزون برای حضرتعالی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روایات متعددی داریم که با نظر محبت آمیز به ائمه نحوه‌ای از اتحاد برای ما پیش می‌آید. به عنوان نمونه امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: «يَا مُفَضَّلُ أَ تَدْرِي لِمَ سُمِّيَتِ الشِّيعَةُ شِيعَةً يَا مُفَضَّلُ شِيعَتُنَا مِنَّا وَ نَحْنُ مِنْ شِيعَتِنَا أَ مَا تَرَى هَذِهِ الشَّمْسَ أَيْنَ تَبْدُو؟ قُلْتُ مِنْ مَشْرِقٍ. وَ قَالَ إِلَى أَيْنَ تَعُودُ؟ قُلْتُ إِلَى مَغْرِبٍ. قَالَ هَكَذَا شِيعَتُنَا مِنَّا بَدَءُوا وَ إِلَيْنَا يَعُودُون‏» مفضل از حضرت صادق عليه السّلام پرسيد كه شما چه بوديد پيش از آفرينش آسمان ها و زمين‏ ها فرمود ما انوارى بوديم و اطراف عرش به تسبيح و تقديس خدا اشتغال داشتيم تا ملائكه را آفريد به آنها فرمود تسبيح كنيد عرض كردند خدايا ما علم و اطلاعى نداريم بما دستور تسبيح داد ما كه تسبيح نموديم ملائكه از ما فرا گرفتند تسبيح كردند ما از نور خدا آفريده‏ شده‏ ايم و شيعيان از نورى پست‏ تر آفريده شده‏ اند روز قيامت پست و عالى بهم مى‏ پيوندند در اين موقع بين دو انگشت سبابه و ميانى جمع نمود، فرمود مانند اين دو انگشت. سپس فرمود ميدانى چرا شيعه را به اين نام ناميده‏ اند؟ شيعيان ما از ما و ما از آنهائيم ميدانى خورشيد از كجا طلوع مي كند؟ گفتم از مشرق فرمود كجا غروب مي كند گفتم مغرب. فرمود شيعيان ما نيز همين طورند از ما جدا شده‏ اند و بسوى ما برمي گردند. این یعنی یگانگی نوری در سرآغاز و سر انجام. لذا شیعیان از فاضل طینت امامان آفریده شده‌اند. شیعیان در معاد خویش به سوی مطلع خویش به سوی امامان باز می‌گردند و عبارت «وَ إِلَيْنَا يَعُودُون‏» در حدیث مذکور، متضمن معاد است، شیعه پس از غربت و دورافتادگی از سرمنشأ به سرچشمه‌ی خویش باز می‌گردد. همچنین می‌فرمایند: «يَا أَبَا خَالِدٍ لَنُورُ الْإِمَامِ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ أَنْوَرُ مِنَ الشَّمْسِ الْمُضِيئَةِ بِالنَّهَارِ وَ هُمْ وَ اللَّهِ يُنَوِّرُونَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِين‏» آن نور که در قلب مؤمنین تجلی می‌کند، علوم حقیقی و اسرار ملکوتی و شرایع نبوی است و مانع می‌شود تا آنان به سمت لذّات نفسانی و دنیوی متمایل و مشغول شوند. آنان شعاع امامان گشته‌اند و آن نور ولایت آنان را حفظ می‌کند و آن کهن دژ آنان است. موفق باشید

22670
متن پرسش
سلام علیکم: در این ایام جهت تبیین فرهنگ عاشورا مطالعه چه کتابی را توصیه می کنید از آثار جنابعالی یا دیگران. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «حماسه‌ی حسینی» شهید مطهری و کتاب «نفس‌المهوم» از مرحوم شیخ عباس خوب است. موفق باشید

22658
متن پرسش
سلام: ۱. با توجه به بحث های شما درباره شفاعت، اگه یه نفر بگه من میخام همش خلاف کنم و آزاد و لاقید باشم و شراب بخورم ولی در آخر توبه کنم، اونوقت ما بهش میگیم خوب تو که نمیدونی آخر عمرت کی هست؟ ممکن توفیق توبه پیدا نکنی و یکدفعه بمیری بدون اینکه توبه کرده باشی، باز طرف میگه این چه جورعدالتیه از طرف خدا، چرا علی گندابی و رسول ترک یا حر توفیق توبه پیدا کردن ولی من توفیق توبه پیدا نکنم؟ خوب من هم در عین عشق و علاقه به اهل بیت، همه جور خلافی انجام میدم ولی در دهه محرم دست می کشم، چرا بعضی خلافکارایی که محبت دارن نسبت به اهل بیت توفیق توبه پیدا نمیکنن ولی برخی مثل همین سه نفری که نام بردیم توفیق توبه پیدا میکنن؟ آیا برای پاسخ چنین سوالی دلیل عقلانی نیز وجود دارد؟ خلاصه سوال اینکه: با توجه به اینکه همه چی دست خداست چه عاملی باعث میشه یک نفر توفیق توبه داشته باشه یک نفر نداشته باشه؟ ۲. لطفا کتابی معرفی کنید که زندگی نامه حر رو بیان کرده باشد. با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال زمینه‌ی توبه در آن‌هایی که توفیق توبه دارند از اول هست و آن‌چنان مثل شمر غرق گناه نشده‌اند که توفیق توبه نیابند 2- مرحوم آیت اللّه کمره‌ای در کتاب ارزشمند «عنصر شجاعت» ابعاد ارزشمندی از شخصیت حرّ را مطرح می‌کنند. موفق باشید

22637
متن پرسش
عرض سلام محضر استاد محترم: نظر شما در مورد طلبه ای که خود در طول زندگی مرتکب گناه می شود حتی نمازش قضا می شود، اما ایام محرم احساس تکلیف می کند و به تبلیغ می رود چیست؟ ایا این احساس تکلیف از نفس است یا احساس تکلیف واقعی است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه در بنیادِ شیعیان توجه به نور حسین «علیه‌السلام» کارساز است و تبلیغ نه‌تنها بنیاد مخاطبین را به نشاط و حیات می‌آورد، بلکه خودِ مبلغ نیز به عهد اصیل خود برمی‌گردد و به همین جهت نباید به جهت گناهانی که داشته‌ایم از مسیر تبلیغ حرکت سیدالشهدا «علیه‌السلام» کوتاهی کنیم. موفق باشید

22631
متن پرسش
سلام: در حوزه کاری راهنمایی گردشگران داخلی و خارجی وارد شده ام. برخی آثار تاریخی به نوعی بازتاب دهنده تفکرات شرک آلود برخی مردمان عصرشان بوده و امروزه به عنوان جاذبه گردشگری مطرح است. در کنار این آثار، آثاری عمدتا پس از اسلام وجود دارد که بازتاب دهنده روح متعالی مردمان و سازندگان بناها و هنر اصیل ایرانی درآمیخته با مفاهیم اسلامی است. چگونه می توانم در این حوزه شغلی جایگاه حقیقی تاریخی را درک کرده و به ایفای نقش بپردازم؟ با چه دیدی به کار در حوزه راهنمای گردشگری نگاه کنم تا لذت به ثمر رسیدن را در خود بیابم و نه برباد رفتن همه تلاش ها؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال آثار تاریخی ما حکایت از نوعی توانایی در این ملت دارد. حتی آن‌جایی که حاکمان ظالم آن را به نفع خود تمام کرده‌اند. یادآوریِ این نوع توانایی‌ها امید ما را به آینده‌ی خودمان بیشتر می‌کند. موفق باشید

22619
متن پرسش
سلام استاد: نظر حضرتعالی در مورد کتاب (بازتاب تفکر عثمانی در حادثه کربلا؛ محمدرضا هدایت پناه) چیست؟ حضرتعالی در صوت محرم سال ۸۷ می فرمایید مشکل کوفیانی که حضرت را به شهادت رساندن ضعف فرهنگی بود. در صورتی که آقای هدایت پناه با دلایل محکم بیان می دارند (کوفیانی که امام علیه السلام را به شهادت رساندن یا عثمانی مذهب اند یا فقط شیعیان سیاسی اند (نه عقیدتی)! با تشکر از استاد عزیز. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده آن کتاب را نخوانده‌ام ولی حرف، حرف درستی است که قسمتی از کوفه، عثمانی‌مذهب‌اند و قسمتی هم شیعیانِ سیاست‌زده که شدیداً گرفتار ضعف فرهنگی بوده‌اند. موفق باشید

22618
متن پرسش
سلام: توی یه جلسه بودم و داشتم از روی صحبتهای شما و کتاب معاد شما، شفاعت رو توضیح می دادم، یه نفر پرسید ۱. اگه عشق و علاقه ای به امام معصوم که موجب تغییر مبادی بشه، عامل ایجاد شفاعت میشه پس حر بن یزید ریاحی چرا محبتش به فاطمه زهرا باعث نشد جلوی امام حسین رو نگیره؟ ۲. چی باید پیش بیاد که یک نفر مثل حر یا رسول ترک بشه؟ بعضی از شرابخوارها هم به اهل بیت محبت دارن و در محرم شراب نمیخورن. چرا اینا مثل رسول ترک، یکدفعه بر نمی گردند و محبتشون به اهل بیت (ع) در این دنیا باعث تغییر مسیرشون نمیشه؟ ۳. چطور بستن راه بر امام حسین (ع) سبب حبط اعمال حر نشد و حر توفیق توبه پیدا کرد ولی برخی با وجود ارادت به اهل بیت (ع) توفیق توبه پیدا نمی کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرّ به عنوان یک نظامیِ لشکر به اصطلاح اسلام در آن زمان به کلی در جریان امر نبود، و آرام‌آرام با آن خطبه‌ی مشهور حضرت که فرمودند: «اِنَّ النّاسَ عَبيدُ الدُّنْيا وَ الدِّينُ لَعْقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ يَحوطونَهُ ما دَرَّتْ مَعائِشُهُمْ فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّيّانونَ»؛ به راستى كه مردم بنده دنيا هستند و دين لقلقه زبان آنهاست، تا جايى كه دين وسيله زندگى آنهاست، دين دارند و چون در معرض امتحان قرار گيرند، دينداران كم مى شوند. و ادامه دادند آیا مگر نمی‌بینید که به حق عمل نمی‌شود و باطل به جایِ حق مورد احترام است؟ این‌جا بود که آرام‌آرام به جهت آن نورانیتی که محبت حضرت زهرای مرضیه «سلام‌اللّه‌علیها» در او ایجاد کرده بود متوجه‌ی دامی بود که عبیداللّه برای او قرار داده بود. لذا ابتدا تلاش کرد تا کار به مقاتله با امام حسین «علیه‌السلام» نکشد[1]، ولی وقتی از این قضیه مأیوس شد، آن اقدام بزرگ را که بی‌نهایت کارِ بزرگی بود؛ انجام داد، در آن حدّ که از صحنه کنار نکشید، بلکه وارد جبهه‌ی حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» شد در حالی‌که یقین داشت کارش به شهادت ختم می‌شود. و این در آن شرایط برای کسی که نه با فرهنگ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» آشنایی لازم را دارد و نه از جریان یزید باخبر است، کارِ فوق‌العاده‌ای است که در عرض چند روز به زیباترین شکل، جبهه‌ی حق و باطل را در آن حدّ تشخیص دهد که حاضر باشد در وفاداری نسبت به جبهه‌ی حق تا مرز شهادت به میان آید. امام حسین(ع) پیکرش را به خیمه گاه منتقل کرده، مقابل ابا عبدالله گذاشتند، در حالی که حرّ آخرین نفسهای زندگی را می کشید، حضرت خم شد و چهره اش را از گَرد و غبار پاک کرد و فرمود: أَنْتَ الحُرُّ کَما سَمَّتْکَ أُمُّکَ حُرَّاً فی الدُّنْیا وَالاْخِرَهِ.‌تو حر و آزاده‌ای همان گونه که مادرت بر تو نام نهاد، تو در دنیا و آخرت حر و آزاده ای. سپس امام (ع) سر حر را که زخمی شده بود با دستمالی بست

 موفق باشید  

 


[1] - بین امام حسین (علیه السلام) و عمرسعد گفتگوهایی شد. حر شاهد بود که عمرسعد، هیچ یک از خواست های امام حسین (علیه السلام) را نپذیرفت. نزد عمرسعد آمد و گفت: بنا داری با این مرد بجنگی؟! ابن سعد گفت: آری، با او جنگی خواهم کرد که کمترین اثر آن، جدا شدن سرها از بدن ها و قلم شدن دستها باشد.
حر گفت: آیا حاضر نیستی هیچ یک از خواست های امام حسین (علیه السلام) را بپذیری تا اینکه کار به مسالمت و صلح خاتمه یابد. عمرسعد گفت: اگر کار به دست من بود چنین می کردم ولی امیر تو، عبیدالله بن زیاد، به این امر راضی نخواهد شد.
حر از نتیجه این گفتگو بسیار ناراحت و نگران شد و به محل استقرار خود برگشت. یکی از عشیره او به نام قرة بن قیس که در کنار او مستقر بود می گوید: حر به من گفت: قره، اسب خود را آب داده ای. گفتم: نه، گفت: نمی خواهی او را آب بدهی؟ گفتم: چرا.
قره می گوید: سخنان حر چنان بود که فهمیدم گویا، حر می خواهد از جنگ کناره گیرد و نمی خواهد من به حال او آگاه شوم. گویا، نگران بود که در حق او سعایت کنم. بخدا قسم، اگر مرا از قصد خودآگاه کرده بود. من هم به راه او می رفتم و به حسین (علیه السلام) می پیوستم.
بهرحال، کم کم حر از مکان اصلی خود دور شد و اندک اندک به لشکرگاه امام حسین (علیه السلام) نزدیک می شد. یکی از مهاجرین اوس به او گفت: ای حر می خواهی چه کنی، می خواهی به لشکر امام حسین (علیه السلام) حمله کنی؟! حر به او پاسخی نداد. اما کم کم بدن حر به لرزه افتاد، آن مهاجر أوسی نزد حر آمد و گفت: حر تو ما را به شک و تردید انداخته ای، بخدا قسم، در هیچ جنگی ترا با این حال ندیده بودم. اگر از من می پرسیدند که شجاع ترین مردم کوفه کیست، تنها از تو نام می بردم این لرزه چیست که بر اندام تو افتاده است؟! حر گفت: بخدا قسم که من خود را میان بهشت و جهنم می بینم. به خدا سوگند که جز بهشت را اختیار نخواهم کرد. هرچند پاره پاره شوم و به آتش بسوزم.

22596
متن پرسش
سلام علیکم استاد: در کتاب خویشتن پنهان فرموده اید ظهور جزئی امام زمان که برای افراد اتفاق می افتد، غالبا ظهوری است از باطن عالم به باطن آن افراد. بنده متوجه این جمله نشدم و سوالم این است که آیا ملاقاتی که حضرت با بعضی از افراد دارند، در عالم ملکوت بوده یا عالم ماده؟ و اینکه می گویند حضرت بین ما است ولی او را نمی شناسیم، به این معنی است که حضرت جسم مادی دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که حضرت جسم مادی دارند حرفی نیست، ولی بیشتر با ملکوت انسان‌ها ارتباط دارند. زیرا: «هرکه را روي به بهبود نداشت / ديدن روي نبي سود نداشت». موفق باشید

22589
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید: طبق فرمایشات جنابعالی به منظور هر چه بیشتر مجرد شدن و پیشرفت معنوی باید از مادیات و لذات دنیوی فاصله بیشتری بگیریم، ولی با توجه به مسایلی که در بعضی از کتب و بعضی از سوره های قرآن (سوره احزاب و سوره تحریم) در مورد ازدواج های حضرت رسول ذکر شده است یا اینکه دختران خودشان را به ایشان هبه می کردند آیا این عمل باعث ایجاد کثرت و از بین رفتن وحدت در سیر و سلوک نمی شود؟ یا این حالت خاصی است که خداوند برای ایشان در نظر گرفته است یا توان فهم ما در این حد نیست؟ لطفا مرا در درک وفهم این مطلب راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع در سوره‌ی احزاب بحث شد که ازدواج‌های رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه» همه بنا به مصلحتی برای پیشرفت اسلام بوده است حتی آن بانویی که پیشنهاد به رسول خدا کرد که او را به ازدواج خود در آورند مبنی بر آن بود که با آن ازدواج، قبیله‌ی آن خانم انگیزه‌ی مقابله با پیامبر را از دست می‌دادند و آن خانم متوجه‌ی آن امر شده بودند. موفق باشید

22586
متن پرسش
سلام عليكم: بدليل حرمتی که برای شما قائل هستم دوست ندارم بحثی که تحت عنوان احمد الحسن راه افتاده را ادامه دهم ولی از طرف دیگر شبهه بزرگی با خواندن پاسخ های شما به آن دو نفر برایم پیش آمده. ظاهرا شما می فرمایید با توجه به انقلابی که در دست ماست همان کاری که قرار است با ظهور امام دوازدهم انجام بگیرد، با عنایات ایشان و از طریق انقلاب در حال انجام است و دیگر نیاز فیزیکی به ظهور امام وجود ندارد! درست فهمیدم استاد؟ اگر اینطور نیست (که نیست) پس حتما یک سلسله اتفاقاتی که منجر به ظهور خواهد شد انجام خواهد گرفت که مثلا خروج یمانی و بعضی اتفاقات دیگر از مقدمات آن اتفاق اصلی است و پس از آن وعده حتمی خدا اتفاق خواهد افتاد. درست است؟ خب حالا که بقیه احمق و کودن و نادان هستند، شما که استاد بزرگواری هستید بفرمایید آن سلسله اتفاقات در چه صورتی مورد قبول و حقیقی خواهند بود و افراد مدعی یزید و داعشی نیستند؟ بالاخره قرار هست افرادی تحت عنوان یمانی یا اصلا خود حضرت بیایند و خود را معرفی کنند یا نه؟ همین اتفاق دقیقا چگونه بوقوع خواهد پیوست؟ مثلا قرار است آنها خدمت رهبر عزیز، آقای خامنه ای برسند و خود را معرفی کنند و پس از تایید ایشان دعوت خود را آغاز کنند؟ خواهش می کنم دقیق جواب دهید و بحث کلی و انتزاعی را کنار بگذارید، بالاخره قرار است عده ای احمق و ابله هدایت شوند (به خواست خدا) و این امر با چند خط جواب کلی اتفاق نمی افتد! خواهش می کنم دقیق و سلسله وار جواب دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آقای مصطفی صادقی در کتاب «تحلیل تاریخی نشانه های ظهور» نکات محققانه‌ی دقیقی دارند: این کتاب پژوهشی است نقادانه درباره منابع و روایات مربوط به نشانه های ظهور امام زمان(عج). در مقدمه این کتاب آمده است: آمدن مهدی موعود به عنوان منجی بشریت در متون اسلامی با نشانه هایی قرین بوده است تا منتظران ظهور با دیدن آنها به حقانیت مدعی نجات بخش پی برده و با آمادگی به استقبال او بشتابند، اما در گذر زمان دسته ای از آدمیان به انگیزه های مذهبی و یا سودجویی سیاسی به نشانه سازی هایی دست زدند تا در پرتو آن حرکت خویش را زمینه ساز ظهور و یا خویشتن را به عنوان موعود آخر الزمان جای بزنند. این علائم به مرور زمان در اندیشه برخی امری مسلم تلقی و موجب رهزنی هایی شده است. این کتاب کوشیده است اخبار و روایات مجعول و غیر مجعول نشانه های ظهور را از هم تمییز دهد و آفات و آسیب های تحریف و جعل این قبیل اخبار و روایات را بررسی کند. 

مصطفی صادقی نگارنده این کتاب به تجزیه و تحلیل منابع اصلی مسئله غیبت و ظهور امام زمان پرداخته و ضمن مرور نشانه های ظهور به بررسی صحت و سقم مندرجات آنها پرداخته است. بررسی اخبار و روایات مربوط به قتل نفس زکیه، خروج سفیانی، قیام سید حسنی و سید خراسانی و روایاتی مانند طلوع خورشید از سمت مغرب از اصلی ترین پی گیری های این کتاب محسوب می شود. نگارنده این کتاب همچنین درصدد ارائه نظریه های جدید و ایجاد چشم اندازی نو در این عرصه بوده و از منابع مهم و کهن نیز سود برده است. 

«تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور» اثری تحلیلی تاریخی از «مصطفی صادقی» که در پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی آماده گردیده است، جزو معدود محموعه هایی است که به بررسی و نقد روایات نشانه های ظهور می‌پردازد. آمدن مهدی موعود (ع) به عنوان منجی بشر، در متون اسلامی با نشانه‌هایی قرین شده است تا منتظران ظهور با دیدن آن‌ها به حقانیت مدعی نجات‌بخشی پی برده و با آمادگی به استقبال او بشتابند؛ اما در گذر زمان، دسته ای از آدمیان به انگیزه‌های مذهبی یا سودجویی سیاسی، به نشانه‌سازی هایی دست زدند تا در پرتو آن، حرکت خویش را زمینه ساز ظهور یا خویشتن را به عنوان موعود آخرالزمان جای زنند. این علائم به مرور ایام در اندیشه برخی، امری مسلم تلقی، و موجب رهزنی هایی شده است و به جا می‌نماید این نشانه‌ها، با معیارهای علمی به ترازوی نقد گرفته شوند. کتاب تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور در پی چنین هدفی شکل گرفته و به بررسی نشانه‌های مشهوری می‌پردازد که در تاریخ اسلام رخ داده یا مورد بهره‌برداری قرار گرفته است. از دیدگاه مؤلف برخی نشانه‌ها در حقیقت علامت ظهور به شمار نمی‌آیند. کتاب از انتشارات «پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی» در قم می‌باشد. موفق باشید

22565
متن پرسش
سخنی درباره سوال 22560 سلام استاد عزیز: امروز به معنای واقعی کلمه در خود شکستم وقتی پاسخ استاد چندین ساله ام را به یکی از شاگردانش خواندم! شاگرد از استدلالات و علم یک مدعی سخن می گوید و استادی که سالها آزاد اندیشی را در گوش جان شاگردانش خوانده و آنها را تشویق به عقلانیت کرده در بحثی جذمی هرکس را که حرفی خلاف آنچه هست می زند متصف به حماقت و بلاهت می کند! بزرگوار! نه شما معصوم هستید و نه امام و رهبری عزیز! چرا برای خدا تعیین تکلیف می کنید؟ (کاری که معصوم هم نمی کند!) آن شاگرد متواضعانه درخواست کرده احتمال بدهید خدا بخواهد امر خود را به طریقی غیر از آنچه شما و ما تحلیل می کنیم ظاهر کند! شما می فرمایید نستجیر بالله خدا چنین حقی ندارد؟ مگر می شود استدلال یک طرف را به صرف اینکه در مقابل مفهومی که ما بعنوان حقیقت قبول کرده ایم قرار دارد رد کنیم؟ مفهوم در مقابل استدلال؟ اگر معصوم هم بودیم چنین روشی محلی از اعراب نداشت چه برسد به آنکه ممکن است آن چیزی که ما و بزرگان مان بعنوان حقیقت قبول کرده ایم شبهاتی داشته باشد! پناه بر خدا از اینکه روزی خدا بخواهد امر خود را از راهی غیر از آنچه ما با فهم خود تحلیل می کنیم ظاهر کند و مایی که که عمری در راه دین او سپری کردیم در مقابل حجت اش بایستیم.
متن پاسخ

مه تعالی: سلام علیکم: آیا می‌توان وقتی تا این حدّ مطلب روشن است که عمرسعدی با ظاهرِ مذهبی در مقابل حضرت امام حسین«علیه‌السلام» قرار می‌گیرد، باز هم به بهانه‌ی آن‌که حقیقت در اختیار ما نیست اظهار نظر نکرد؟ مطمئن باشید احمدالحسن کاملاً به جای عمرسعد و یزید نشسته است و واقعاً تعجب می‌کنم که دشمن این اندازه به فهمِ بعضی‌ها توهین می‌کند و تا این اندازه به بلاهت و حماقت آن‌ها امیدوار است!!! جلّ الخالق! موفق باشید

22560
متن پرسش
سلام و عرض ارادت: استاد عزیز، در بین سؤالات جستجو کردم، دو سؤال مربوط به جریان احمد الحسن بود که متاسفانه اطلاعات نادرستی در سوالات آمده بود. به هیچ وجه خواب و استخاره دلیل مورد ادعای این جریان نیست و این راهها صرفا به عنوان مؤيد استدلال ها و شهادت ملکوتی معرفی می شوند. (راه شناخت حجت خدا در بیان این گروه سه چیز است: نص حجت های قبلی، علم و دعوت به حاکمیت الله) عاجزانه خواهش می کنم کمی در استدلالها و کتابهای این فرد وقت بگذارید و ما را در تشویش بزرگی که گرفتارش شده ایم کمک نمایید. آیا کوچکترین احتمالی نمی دهید که شخصی که با وصیت و نص پیامبر اکرم (ص) ادعای یمانی و حجت خدا بودن می کند درست می گوید و اگر او را همراهی نکنیم اهل آتش خواهیم شد؟ آیا خدا باید آن طور که ما می خواهیم و انتظار داریم حجت هایش را ظاهر کند و مثلا حتما حجت اش را در ادامه انقلاب و سیر تاریخی علمای ما قرار دهد؟ کوچکترین احتمالی نمی دهید که خدای حکیم برای آزمایش ما و انقلاب ما حجت اش را بگونه ای ظاهر کند که پذیرش اش با تحلیل های دینی (و البته شخصی و قابل خطای) ما منطبق نباشد؟ استاد بزرگوار! بعنوان کسی که نزدیک ٢٠ سال است با کتابها و جلسات شما سر و کار دارد و با مباحث شما متوجه لزوم حضور در عالم دینی و توجه به حضرت حجت به عنوان قلب عالم هستی شده است متواضعانه اعلام می کنم بعد از دهها یا صدها ساعت وقت گذاشتن در استدلالات و کتابهای این جریان، هیچ دلیلی مبنی بر رد آن پیدا نکرده ام و کتابهای جناب احمد الحسن واقعا علمی بالاتر از انسان غیرمعصوم را به ذهن متبادر می کند. بزرگوارتر و آزاد اندیش تر از شما سراغ نداشتم که بدون متهم شدن به ضدیت با فلان و بهمان از او خواهش کنم در این جریان وقت گذاشته و منابعشان را نقد کند. استاد! می دانم سخت است ولی تمنا می کنم این احتمال (فقط یک احتمال کوچک) را بدهید که حجت خدا لزوما آنگونه که شما و متفکرین انقلابی حال حاضر و گذشته احتمال می دادند و با ادبیات فصوص الحکم یا حکمت متعالیه ظاهر نخواهد شد! همانطور که عده ای از علمای بدلیل اینکه منتظر ظهور عیسی از بیت لحم بودند حجت خدا را که از ناصریه ظهور کرد نپذیرفتند و با این احتمال به بررسی مطالب این جریان بپردازید. با عرض معذرت از درشت گویی های یک شاگرد کوچک.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم اگر موضوع را از زاویه‌ی دیگری بنگریم پیش نمی‌آید تا به جزء‌جزء پدیده‌ی احمدالحسن بنگریم. مسئله‌ی مهدویت و حضور تاریخی آن حضرت بسیار روشن است و آن برگرداندنِ حضور خدا در مناسبات فردی و اجتماعی بشر است و به همان معنایی که ما به مهدویت معتقدیم، انقلاب اسلامی را راهی بس زلال به سوی فتح تاریخی حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف» می‌دانیم. لذا هر راه دیگری با هر عنوان که در سنتِ چنین بستری قدم برندارد، همان ملاعمری است که در مقابل امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» عَلَم شده است و معلوم است که نه قرضاوی و نه ملاعمر، آدم‌های بی‌سواد و ساده‌ای بودند و نه احمدالحسن. مسئله روشن‌تر از این‌ها است که انسان در دیدن جایگاه تاریخی قرضاوی و احمدالحسن و ملاعمر به تردید بیفتد مگر آن‌که نسبت به درک حضور تاریخیِ انقلاب اسلامی کودن و اَبلَه باشد. موفق باشید 

22535
متن پرسش
سلام: در تفسیر المیزان ذیل آیه ۳ سوره مائده اشاره ای شده به اینکه برخی آیات را مولفین و یا رسول خدا مشخص می کردند که کجای سوره باشد آیا چنین بوده؟ رسول خدا یک «قل» رو که خداوند به او خطاب کرده رو هم می گفتند آن وقت چگونه جای آیه را خودشان مشخص می کردند و یا چگونه می گویند معنای یک آیه را با توجه به آیات قبل و بعدش بفهمید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور آن باشد که خود خدا به عهده‌ی رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه» گذاشته‌اند همان‌طور که تعداد رکعات نماز را خداوند به عهده‌ی حضرت گذاشته. در همان حال که او هیچ‌کاری را به میل خود انجام نمی‌دهد «وَ ما ینطق عن الهوی». آن‌چه در مورد بحث فوق می‌توان گفت در هرحال جای آن آیات کاملاً حکیمانه تعیین شده است تا کسی نتواند آن را نادیده بگیرد. موفق باشید

22513
متن پرسش
با سلام: آیا مقام اهل بیت (ع) همان روح هست که در قرآن می فرماید برای آدم نفخت فیه من روحی؟ اگر بله پس روح انسانها همگی بخشی از روح اهل بیت (ع) هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح، یک مقام است و به تعبیری، اعظمِ ملائکه می‌باشد که به طور کامل بر جان اهل‌البیت تجلی کرده است و در بقیه‌ی افراد هرکس بهره‌ای از آن دارد و لذا نمی‌توان گفت هرکس بهره‌ای از اهل‌البیت دارا می‌باشد. موفق باشید

22489
متن پرسش
سلام: حدیثی از امام صادق (ع) دیدم که گفته بود هلاکت برکسانی که فلسفه می خوانند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن زمان فلاسفه، بیشتر به عنوان معتزلیان مطرح بوده‌اند که یک‌نوع شیفتگی نسبت به یونان در آن‌ها غالب بود. ولی امثال فارابی و ابن‌سینا و شیخ اشراق و ملاصدرا، خودشان از علمای اسلام بودند. موفق باشید

نمایش چاپی