بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: نبی، امام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12903
متن پرسش
با سلام: حضرت استاد مي خواستم نظرتان را در مورد جشن هاي مولودي كه براي إمامان مي گيرند بدانم. آيا در سيره و روايات جشن براي ولادت معصوم آمده است؟ أيا اين شكل مولودي خواندن و كف زدن مناسب آن حضرات مي بأشد؟ با تشكر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که امامان خواسته‌اند برای هماهنگی با شخصیت متعالی آن‌ها در غم آن‌ها غمناک و در شادی آن‌ها شاد باشیم و با توجه به این‌که تولد آن عزیزان زمانی است با ظرفیت خاص، که زمینه‌ی اُنس با حق در آن فراهم است، شادی ما در تولد آن‌ها یک نحوه عامل اُنس بیشتر ما با حضرت حق است، خوب است که شاد باشیم. ولی به شکلی که شئونات اسلامی و وقار ایمانی مدّ نظر قرار گیرد وگرنه نفس کف‌زدن چیز بدی نیست. موفق باشید

12895
متن پرسش
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اين كه در رجعت امکان ظهور کامل افراد كافر مهيا مي گردد تا نهایتی را که اراده کرده‌اند بتوانند به ظهور برسانند. دليل اين أمر را مشخص مي فرماييد با تشكر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با ظهور مولایمان این جدّی‌ترین واقعیت زمانه«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف»، جبهه‌ی حق و باطل در نهایت خود به صحنه می‌آید تا حق، با ظهورِ نهایی خود، عمیق‌ترین لایه‌های باطل را نفی کند و در این‌جا است که روح‌های خبیثی که نتوانستند در اوج خباثت به فعلیت برسند، طلب رجعت دارند و این طلب، جواب داده می‌شود. پیشنهاد می‌شود به کتاب‌های «بصیرت و انتظار فرج» و «عالَم بقیت اللّهی» که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

12892
متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد گرامی: در صورت امکان می خواستم منابع و مراجعی را جهت مطالعه و تحقیق در مورد طهارت تکوینی اهل بیت (ع) معرفی و مختصر توضیحی مرحمت فرمائید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در تفسیر آیه‌ی 33 سوره‌ی احزاب عرایضی شده و نیز در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» در قسمت آیه‌ی تطهیر، نکاتی هست. کتاب بر روی سایت می‌باشد. موفق باشید

12887
متن پرسش
با سلام: خسته نباشید. من چند روزی شبهات زیادی برام به وجود آماده نظیر علت وجود خدا و این که به چه علتی ما نیاز به خدا داریم؟ در واقع به معبود چه نیازی داریم مگه کومونیست بودن چه اشکالی دارد و سوالاتی نظیر اینکه به چه علت باید دین داشته باشیم؟ اصلا چرا دین اسلام باید باشد و همچنین از کجا معلوم ائمه اطهار (ع) وجود داشتن و سوالات دیگر. من دختری محجبه هستم در خانواده ای مذهبی ولی اصلا دلایل عبادت و حجابم را نمی دانم و در دلم قبول ندارم. لطفا با پاسخ به سوالم من رو از این سردرگمی نجات دهید قبل از دیر شدن. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون بدون دلیل عمل کرده‌اید، برایتان این شبهات پیش می‌آید. اگر جواب عقل و اندیشه‌ی خود را در راستای اعمال دینی خود نداشته باشید، در برزخ گرفتار مشکل می‌شوید. این لطف خدا بوده است که فرشتگانی مأمور شده‌اند تا این شبهات را در شما ایجاد کنند و شما با جواب‌گویی به این شبهات سیر خود را حتی تا برزخ و قیامت، به‌خوبی ادامه دهید. مطالعه‌ی کتاب‌های «آشتی با خدا» و «ده نکته از معرفت نفس» و «مبانی نظری نبوت و امامت» را پیشنهاد می‌کنم. موفق باشید

12870
متن پرسش
سلام بر استاد بزرگوار: سوالاتی را می خواستم به عرضتان برسانم: 1. اینکه آیا میل به فساد جزء فطرت آدمی است؟ (چنان چه دکتر سروش در کتاب حکمت و معیشت دفتر اول با استفاده از آیه و روایت و عقل و تاریخ دست به اثبات آن می زند و منافاتش را با اختیار بر طرف می کنند و فلسفه صبر نبی بر مصایب را به علت دانستن این سرشت معرفی می کنند تا به اینجا رسند که این صفات که حضرت در ابتدای نامه بیان می دارند جز سرشت آدمی است و به هستی شناسی وا دارد) 2. اگر می شود اين تاجر غرور را توضيح دهيد و در كتاب خود به آن صورت توضيح نداده ايد. 3. اينكه افرادي از طريق علومي به عمر انسان خبر دهند حقيقت دارد و حتمي الوقوع است و از راه دعا نمي توان جلو آن را گرفت؟ 4. براي سير مطالعاتي ابتدا سير خودتان را مطالعه كنيم يا شهيد مطهري؟ 5. براي مطالعه بيش تر در نامه 31 چه کتابی پیش نهاد می کنید (لطفا اگر مي شود توضيح بيشتري در كتابتان بر مقدمه نامه 31 بزنيد و حق مطلب بيان نشده) 6. براي فلسفه چه سیری پیشنهاد می کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: میل به فسادکردن مربوط به طبع آدمی است و نه فطرت او، و لذا وقتی انسان در متن طبع خود قرار داشته باشد آن مشکلات که حضرت مولا علی«علیه‌السلام» می‌فرمایند روی می‌دهد. _ پیشگویی‌ها اولاً معلوم نیست درست باشد، ثانیاً از طریق دعا و صدقه و صله‌ی رحم عمر انسان حتی اگر مقدّر هم شده باشد تغییر می‌کند _ بعد از ده نکته و آشتی با خدا، مطالعه‌ی کتاب‌های مرحوم شهید مطهری کمک زیادی به شما برای رجوع به حقیقت می‌کند. _ مباحث صوتی «یابن جندب» که شرح روایت حضرت صادق«علیه‌السلام» به یکی از اصحاب آن حضرت است، کمک‌کار خوبی است. موفق باشید

12874
متن پرسش
با سلام: در جلسه 25 آل عمران فرمودید که مسیحیان به اندازه ای که اهل ایمان و عمل صالحند اهل نجاتند و در جای دیگر می فرمایید طبق آیه قرآن اهل کتاب کافرند، آیا در زمانی که نور اسلام به صحنه آمده می توان مسیحی بود و اهل ایمان و نجات بود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهم رفته اسلام بقیه‌ی ادیان را به مسلمان‌شدن دعوت نکرد بلکه از آن‌ها خواست دین خود را از تحریفات آزاد کنند و در همین رابطه قرآن می‌فرماید: «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هادُوا وَ النَّصارى‏ وَ الصَّابِئينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» (62) بقره. یعنی از مسلمان بگیر تا یهودی و نصرانی و مؤمنین به حضرت یحیی هرکس به خدا و قیامت ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، خداوند عمل او را بی‌جواب نمی‌گذارد. و یا با این‌که ما در روایات داریم هرکس امام ندارد در جاهلیت است، ولی از حضرت صادق«علیه‌السلام» داریم: «این افراد چنان‌چه معاند نباشند «خلقها الله بالمغرب» خداوند بهشتی را در مغرب برای آن‌ها خلق می‌کند. به این معنا که پس از مرگ تا قبل از یوم‌الحساب در عذاب نیستند تا آن‌که در یوم‌الحساب مثل بقیه‌ی مسلمان‌ها از جمله شیعیان به حساب‌شان رسیدگی شود. آری! بحث معاند که با روح تبعیت از حق و حقیقت در تقابل است، فرق می‌کند. موفق باشید

12867
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز: مطلبی را شنیدم را در مورد وجود برخی مراتب عصمت در وجود برخی از اولیاء الله همانند سلمان و ابوذر که می توان آن را «عصمت صغری» نامید. می خواستم ببینم اولا آیا این تعبیر صحیح است و علمای ما چنین تعبیری را به کار برده اند و ثانیا در چه منابعی می توانم این مطلب را پی گیری کنم؟ برخی از آثار آیت الله جوادی را جست وجو کردم ولی چیزی عایدم نشد. ممنون از لطف شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت علامه عصمت امثال سلمان و اباذر را عصمت اکتسابی نام برده‌اند و حضرت آیت اللّه جوادی، امثال علامه را به همین معنا در عصمت می‌دانند. به طوری که این بزرگان در این اواخر حتی فکر گناه هم نمی‌کردند. موضوع را باید در روایاتی پیدا کرد که اولیاء معصوم بین خود و محبّین خود با نزدیک‌کردن سبّباتین، محبّین خود را مانند خود معرفی می‌کنند و می‌فرمایند: «کهاتین». موفق باشید  

12859
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامى و عزيزمان: بنده در سوال به شماره 12829 سوالى از شما پرسيدم که متن سوال و پاسخى که شما داديد به شرح زير است و در ادامه سوال ديگرى داشتم که مطرح مى کنم: استاد بنده تن انسان و نفس و روح و فطرت و غریزه و رابطه اینها را با هم فهمیدم، اما وقتی می خواهم انسانیت و مقام امام (که انسان کل است) را وارد این مجموعه کنم جایگاهش را نمی فهمم. شما می فرمایید فطرت یک سرمایه در روح است، بعد می فرمایید نفس جان ما و فطرت جان جان ما است، پس یعنی برای فطرت مقام در نظر می گیرید؟ و اینکه می فرمایید امام جان جان انسان است، پس یعنی فطرت همان مقام انسانیت است و فطرت همان نور مقدس امام است و بعد مسئله بعدی اینکه در مورد مقام روح می فرمایید اول خلق خدا و جامع تمامی اسما خداوند است با این فرق که از خودش نیست و بعد هم می فرمایید که نور وجودی حضرت محمد (ص) اولین خلق خداوند و جامع تمامی صفات خداوند است پس یعنی این روح همان وجود مقدس پیامبر است؟ پس اینکه گفتید پیامبر یک تن دارد مثل ما یک نفس دارد مثل ما و یک وجود مقدس دارد پس یعنی در پیامبر نفس و آن نور وجودی حضرت هر دو در مقام روح هستند؟ باسمه تعالی: سلام علیکم: فطرت در انسان بالقوه است و امام معصوم تجلیِ بالفعلِ انسانیت و فطرت انسانی است و در مورد مقام نوری پیامبر می‌توان گفت که همان مقام «اول ما خلق اللّه» یعنی مقام روح باشد و در عین این‌که در وجود مقدس پیامبر، نفس پیامبر با آن مقام متحد است، ولی در هرحال مقام روح یا مقام نوری پیامبر یک مقام تکوینی است و رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» با تلاش و عبادات ممتد، نفس مقدس خود را با آن مقام متحد می‌کند. موفق باشید سوال بنده: به اين ترتيب آيا وجود قدسى پيامبر (ص) همان انسانيت است؟ پس هم انسانيت در وجود ما هست هم فطرت داريم که با اطاعت از آن به اصل خود که همان مقام روح که تمام انسانيت است وصل مى شويم. پس در نتيجه مى شود گفت ما آن قدر که از اصل خود دور شده ايم و اون را ديگر به ياد نداريم خدا امده فطرت را به عنوان چراغى در سر راه ما قرار داده و اگر از اين تن مادى خارج شويم ديگر فطرت را نداريم، پس يعنى مقام امام همان وجود مقدس پيامبر (ص) است. و اينکه بگيم فطرت مقام است اشتباه است بلکه فطرت پرتويى است از آن انسانيت کاملى که در وجود ما هست. در نتيجه مقامات ما مى شود تن و نفس و روح که روح مقام همان انسانيت کل است که همان مقام امام است پس جان جان ما روح است نه فطرت؟ در پناه حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فطرت در عموم انسان‌ها به صورت بالقوه است و گرایش به خوبی‌ها در انسان مطرح است ولی فطرت در امام به فعلیت تبدیل شده و لذا مقام امام عین کمال و خوبی و پاکی است. و روح باطنِ فطرت است که اولیاء الهی از انوار و تشعشعات آن بهره‌مند می‌شوند. عرایضی در جلسات پنجاهم به بعد شرح کتاب «مبانی نظری و عملی حب اهل‌البیت علیهم‌السلام» در این مورد شده. موفق باشید

12856
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: منظور از اینکه گفته می شود میوه های شیرین ولایت اهل بیت (ع) را پذیرفته اند و میوه های تلخ برعکس یا سنگ عقیق اولین سنگی که ولایت اهل بیت (ع) را پذیرفته چیست؟ تکوینا که همه ولایت را پذیرفته اند در مورد میوه ها و سنگها... تشریع معنی می دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت امکانیِ هر موجودی، مربوط به خود موجود است و ذات آن موجود در مقام ممکن‌الوجودی‌اش زمینه‌ی پذیرش ولایت اهل‌البیت یا مفیدبودن برای خلق را دارد، بدون آن‌که بحث تشریع در میان باشد. موفق باشید

12851
متن پرسش
با عرض سلام: یکی از علمای ربانی آخر عمر فرموده بودند که ای کاش تمام اعمال و ذکر و ورد را برای نزدیکی به امام زمان(عج) انجام داده بودم. سوال حقیر این است که با چه نگرش و رویکردی باید اعمال مثلا نماز را برای قرب به امام زمان(عج) بخوانم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به این‌که آن حضرت اصل و اساس انسانیت‌اند، إن‌شاءاللّه راه گشوده می‌شود. کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» إن‌شاءاللّه در این مسیر کمک‌کار خواهد بود. موفق باشید

12841
متن پرسش
با سلام: سوالاتی داشتم اینکه آیا ولایت تکوینی منحصر به مقام امر است؟ و اینکه آیا ولایت تکوینی ائمه(علیهم سلام) کامل است؟ و اینکه آیا ولایت تکوینی آنها با یکدیگر متفاوت است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری ولایت تکوینی از مقام امر می‌باشد و یک موضوع وجودی است و نه یک موضوع تدریجی و ولایت ائمه از نظر تکوین در موطن انسانی، کامل است و از این جهت تفاوتی ندارند مگر در ظهور آن که آن نیز مربوط به شرایط می‌باشد. موفق باشید

12836
متن پرسش
سلام علیکم استاد: 1. شما در مورد یکی از دلایل صلح امام حسن (ع) فرمودید که به دلیل حفظ جان شیعیان واقعی به علت کم بودن تعدادشان حاضر به این کار شدند ولی چرا امام حسین (ع) چنیین ترجیحی ندادند؟ 2. در بحث حرکت جوهری که من از نوار صوتی شما آن را دنبال می کردم گفتید که کسانی که اعتقاد به سکون کامل دارند یک دلیلی که می آورند این است مثلا وقتی آشیل (دونده یونانی) با یک لاک پشت مسابقه دو می دهد هیچ وقت به آن نمی رسد چون وقتی آشیل 10 متر می رود لاک پشت 1 متر می رود وقتی آشیل 1 متر می رود لاک پشت 10 سانت می رود و.... پس آشیل به لاک پشت نمی رسد پس حرکت نیست. بعد یک دلیلی که شما برای اثبات حرکت می آورید این است که اگر دست من از نقطه الف به ب برود ما تصاویر حرکت را هرچه نصف کنیم به سکون نمی رسیم پس حرکت خود یک چیز متصل است. به نظرم این دو دلیل شبیه یکدیگر است راهنمای بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حفظ مسلمانان تا آن‌جا لازم است که مسلمانان از بین بروند و اسلام هم به آن نتیجه‌ای که باید برسد، نرسد. در فضای حاکمیت معاویه چنین بود ولی در فضای حاکمیت یزید اگر مسلمانان عزیزی شهید شدند اسلام به زیباترین شکل ظهور کرد 2- ما در حرکت جوهری ثابت کردیم که حرکت، سکون‌های متوالی نیست بلکه وجودی است که در آن مرتبه عین تغییر و حرکت است و چون امثال زنون با نظر به صورت‌های ذهنی حرکت آن را سکون‌های متوالی دانستند به چنین مشکلی افتادند آن‌ها متوجه‌ی ذات حرکت که به‌خودی خود یک واقعیت است، نشدند. موفق باشید  

12833
متن پرسش
بسمه تعالي با سلام: استاد بزرگوار، لطفا چگونگي برخورد با جريان خانواده ي سيد شيرازي را بفرماييد. آيا در حال حاضر بايد بر خوردي كه موافق احتياط است صورت گيرد يا اين كه علنا بأيد با اين جريان برخورد كرد؟ متاسفانه قولي كه موافق تقوا باشد و با انصاف و دور إز تعصب باشد كم ديده مي شود. لطفا راهنمايي كنيد. با تشكر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره همان‌طور که رهبر عزیز انقلاب فرمودند باید با صراحت روشن کرد که این‌طور توهین به منتسبین پیامبر، تیزکردنِ شمشیر دشمن است و شیعیان مظلوم با عمل این شیعیان افراطی و ساخته و پرداخته‌ی مراکز جاسوسی آمریکا و انگلیس شهید می‌شوند. موفق باشید

12829
متن پرسش
با عرض سلام خسته نباشید: استاد بنده تن انسان و نفس و روح و فطرت و غریزه و رابطه اینها را با هم فهمیدم، اما وقتی می خواهم انسانیت و مقام امام (که انسان کل است) را وارد این مجموعه کنم جایگاهش را نمی فهمم. شما می فرمایید فطرت یک سرمایه در روح است، بعد می فرمایید نفس جان ما و فطرت جان جان ما است، پس یعنی برای فطرت مقام در نظر می گیرید؟ و اینکه می فرمایید امام جان جان انسان است، پس یعنی فطرت همان مقام انسانیت است و فطرت همان نور مقدس امام است و بعد مسئله بعدی اینکه در مورد مقام روح می فرمایید اول خلق خدا و جامع تمامی اسما خداوند است با این فرق که از خودش نیست و بعد هم می فرمایید که نور وجودی حضرت محمد (ص) اولین خلق خداوند و جامع تمامی صفات خداوند است پس یعنی این روح همان وجود مقدس پیامبر است؟ پس اینکه گفتید پیامبر یک تن دارد مثل ما یک نفس دارد مثل ما و یک وجود مقدس دارد پس یعنی در پیامبر نفس و آن نور وجودی حضرت هر دو در مقام روح هستند؟ استاد می دونم در همه اینها اصل تزکیه است و آنقدر دقت حجاب می شود اما ذهنم را مشغول کرده و مطلب جدیدی را نمی تونم شروع کنم و جلو بروم لطفا کامل پاسخ دهید. در پناه حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فطرت در انسان بالقوه است و امام معصوم تجلیِ بالفعلِ انسانیت و فطرت انسانی است و در مورد مقام نوری پیامبر می‌توان گفت که همان مقام «اول ما خلق اللّه» یعنی مقام روح باشد و در عین این‌که در وجود مقدس پیامبر، نفس پیامبر با آن مقام متحد است، ولی در هرحال مقام روح یا مقام نوری پیامبر یک مقام تکوینی است و رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» با تلاش و عبادات ممتد، نفس مقدس خود را با آن مقام متحد می‌کند. موفق باشید

12824
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم استاد بزرگوار: با توجه به این که واسطه ی فیض، واسطه ی فیض بین خدا و خلق است و اگر که بلا تشبیه وجود مبارک امام عصر (عج) مانند جریان برق قویی باشد که اگر مستقیم به کانال برقی منازل برسد، دچار خرابی لوازم می گردد. امکان دارد که در این بین واسطه ی فیض از طریق والیان خاص و شیعیان خاص حضرت به خلق رسد؟ مثلا رزق مردم ایران به واسطه ی مقام معظم رهبری، تقسیم گردد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از آن‌که متوجه بودید که واسطه‌ی فیض یک مقام است، عنایت داشته باشید که ظرفیت انسان از طریق انسان کامل اشباع می‌شود و در رابطه با کمال انسانی نیاز به انسان دیگری نیست همان‌طور که برای «تری» به عین تری یعنی آب نیاز است. موفق باشید

12821
متن پرسش
سلام مومن: شما با کتاب «جایگاه رزق انسان در هستی» نظام کمونیستی و لیبرالیستی وجود منو از هم پاشوندید باریک الله استاد طاهر زاده احسنت به نفس و قلمتون. اما منو در یک ابهام بزرگ فرو بردید و اون اینکه حال که قراره بنده باشم باید چیکار کنم؟ حال که قراره در کسب رزق تعادل به خرج بدم و به بندگیم برسم چطوری باید برسم؟ صبح که از خواب بیدار میشم باید چیکار کنم که اون بندگی که شما در کتاب ذکر کردید محقق بشه؟ آخه مومن آدم کتاب مینویسه کامل مینویسه میدونین با خوندن این کتاب چند وقتیه خمارم نمیدونم حالا که باید بندگی کنم باید چیکار کنم، هر روز نگرانم آیا دارم بندگی می کنم یا نه. در کل بگم استاد برا یه آدم یه لا قبا که تا حالا جوونیش رو با هوس بازی و خودپرستی و حب مال و مقام تباه کرده توضیح بدید حالا که دغدغه رزق نباید باشه اول اینکه چه دغدغه هایی باید باشه دوم اینکه من برا این بندگی باید از کجا شروع کنم و چطوری بندگی کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده که فقط یک کتاب ننوشته‌ام که لازم باشد علمِ «کانَ و ما یکون» رادر آن مطرح کنم. در حالی‌که توصیه‌ی فوق‌العاده ارزشمند مولایمان به فرزند جوانش در کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» در جلوی شما است که در آن تمام راه‌های بندگی بدون یک نقطه کم  و زیاد در آن مطرح است. موفق باشید

12809
متن پرسش
با سلام :ما که مسلمان حقیقی نیستیم یعنی کلی گناه تو پرونده هامونه نقشمون وقتی امام زمان (عج) ظهور کنه چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آقا امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» به‌خوبی می‌دانند که جوانان عزیز ما گرفتار ظلمات آخرالزمان‌اند به همین جهت اعمال غیر شرعی خود را گناه می‌دانند و لذا به دیده‌ی مثبت به آن‌ها نگاه می‌کنند. بشرى كه در ديدار، غربزده است هرگز نمى‏تواند زمان باقى را بيابد تا به شوق زمان باقى، خود را از زمان فانى آزاد كند، گرفتار زمان يا گرفتار مكر ليل‏ و نهار است غرب مى‏كوشد وقت شيطانى خود را به همه ملل سرايت دهد تا متون مقدس را با وقت غربى بخوانند و اين فاجعه دوران ما است و موجب شده تا از متون دينى بهره كافى نبريم. اگر ملاحظه مى‏ شود جوانان امروز به دنبال حال و حضور هستند، به جهت آن است كه در عمق فطرت خود نور زمان باقى و «وقت» را مى‏ شناسند و متأسفانه مصداق آن را با بى‏ غمى‏ هاى ليبراليسم و يا فرقه‏ هاى صوفى‏ زده الكى‏ خوشِ حاصل ليبراليسم، اشتباه گرفته و به همين جهت اگر با عالَم بقيةاللهى آشنا شوند به سوى آن سرعت مى‏ گيرند. قرآن در سوره‏ ى سباء مكالمه‏ ى بين مستكبرين و مستضعفان را در قيامت در محضر خداوند مطرح مى‏كند كه چگونه مستضعفانى كه تحت تأثير مستكبران به گناه افتادند مى‏گويند: اگر شما نبوديد ما مؤمن مى‏شديم و مستكبران مى‏گويند: مگر ما مانع شما شديم وقتى هدايت الهى به‏ سوى شما آمد؟ معلوم است كه خودتان انسان‏هاى مجرمى بوديد. مستضعفان در جواب مى‏ گويند: *«... بَلْ مَكْرُ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ إِذْ تَأْمُرُونَنا أَنْ نَكْفُرَ بِاللَّه ...»* ولى مكر ليل‏ و نهار و فضايى كه در آن زمان ساختند و دستورات و تشويقاتى كه در امر كفر داشتيد كار ما را به آن‏جا كشاند كه نتوانيم راه هدايت را انتخاب كنيم. اين آيه ما را متوجه مى‏ كند كه چگونه بعضاً روح زمانه قدرت انتخاب را سخت مى‏ كند و چگونه شباهت مردم به زمانه شان از شباهت آن‏ها به پدرانشان بيشتر است. از این دید عرض می‌کنم اگر با نگاه امام زمان به جوانان نگاه شود، در عین آن‌که گناه آن‌ها را تأیید نمی‌کنیم، ولی به‌راحتی هم آن‌ها را گناهکار نمی‌دانیم. موفق باشید

 


* سوره‏ ى سبأ، آيه‏ ى 33.

12802
متن پرسش
سلام علیکم: استاد شما در جلسه ای با موضوع مهدویت فرمودید که یهود و نصارا می توانند جزیه بدهند و زندگی کنند پس یعنی در زمان ظهور حضرت مهدی (عج) افراد بیطرف هم داریم؟ و دوم اینکه پس این آیات کجا محقق می شوند: « وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ ». (آل عمران 85). « و هر که دینی غیر از دین اسلام را بخواهد از وی پذیرفته نخواهد شد، و در آخرت از زیانکاران خواهد بود». و در آیه 19 همان سوره می خوانیم: « إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام» «دین پیش خداوند فقط اسلام است».
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در زمان ظهور حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌علیه» غلبه بر حکم خدا است نه آن‌که همه‌ی انسان‌ها خوب و متدیّن شوند، باز انتخاب هست و باز گناه‌کاری. ولی گناه، رونق ندارد. موفق باشید

12795
متن پرسش
سلام: شما در جواب سوال در مورد حضرت سلمان و ابوذر بحث شدت وضعف نور را مطرح کردید در حالی که بنابر اخبار گفته شده اگر ابوذر مقام سلمان را می فهمید او را می کشت در حالی که اگر بحث شدت و ضعف نور بود باید ابوذر فدایی سلمان بشود و او را طلب کند چون سلمان خود متعالی ابوذر است. به نظر می رسد بحث شدت و ضعف که شما گفتید مطرح نباشد و بحث نقص و کمال مطرح باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مقام شدت و ضعف‌بودنِ اولیاء الهی نسبت به حقایق همیشه مقام بالایی جایگاه مقام پایین‌تر را درک می‌کند ولی آن‌که در مقام پایین‌تر است مقام آن کسی که بالاتر است را نفی می‌نماید و نسبت جناب اباذر و سلمان در همین رابطه است به‌خصوص که در روایت مقام اباذر را هم «منّا اهل البیت» خوانده‌اند. پس نمی‌توان گفت مقام ناقصی است بلکه باید گفت در ذیل مقامات عالیه‌ی اهل‌البیت قرار دارد منتها نه در حدّ سلمان. موفق باشید

12787
متن پرسش
برادر طاهر زاده سلام علیکم بنده از برادران اهل سنت شما هستم که چند وقتی است روی مکتب تشیع تحقیق می کنم که اتفاقی به سایت شما وارد شدم و از اینکه فضای گفت و گو فراهم کردید بسیار سپاسگزارم. راستش اینجانب با وجود سنی بودن نتوانستم از حادثه مهم غدیر به راحتی عبور کنم و لذا بر آن شدم تا راجع به تشیع بیشتر تحقیق کنم و به کتب روایی شما و نظرات علمای شما خیلی رجوع داشته ام اما چندین مسئله برای من پیش آمده که حل نشده است یکی از آنها را مطرح می کنم البته با کمال صداقت بگویم که قصد مجادله ندارم و قصدم دریافت حقیقت است. سوال بنده راجع به دختر بزرگوار رسول خدا فاطمه است ما اهل سنت برای ایشان به واسطه اینکه دختر رسول خدا (ص) و همسر صحابه بزرگوار علی ابن ابی طالب (کرم الله وجهه) بوده اند احترام خاصی قائلیم اما برداشت ما این است شما در تعریف مقام ایشان افراط کرده اید و با وجود اینکه از وهابیون خبیث بیزاری میجویم اما بعضی اوقات با دیدن روایات شما می گویم وهابیون حق دارند آنقدر با شما دشمن باشند البته از حرف بنده ناراحت نشوید اما خب باید بگویم. مثلا در کتب روایی شما شیعیان حدیثی قدسی نقل شده مبنی بر اینکه خدا فرموده اند به عزت و جلالم سوگند اگر محمد (ص) نبود عالم را خلق نمی کردم اگر علی (رضی الله عنه) نبود محمد (ص) را خلق نمی کردم و اگر فاطمه (رضی الله عنه) نبود محمد و علی را خلق نمی کردم. حال شما که تمدن زایی شیعه را نوشته اید انصافا قضاوت کنید این روایت کوچک کردن مقام پیامبر و صحابه ایشان و در کل کل بشریت نیست؟ آخر سند این روایت کجاست؟ دلیل آوردن آن چیست؟ یا مثلا رهبر انقلاب اسلامی مولوی خمینی می فرمایند فاطمه زهرا (رضی الله عنه) همه حقیقت اسلام است. بنده میخواهم عرض کنم دختری که هجده سال بیشتر عمر نکرده اند چه تاثیری در اسلام داشته اند که همه حقیقت اسلامند البته باز تاکید کنم ایشان به عنوان دختر پیامبر و همسر صحابه مورد احترامند اما ِا این اغراق نیست؟ با تشکر از شما و سلام و درود به پیشگاه پیامبر و اهل بیت ایشان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  به نظرم همان‌طور که اکثر شیعیان مقصد روایت فوق را درست متوجه نشده‌اند، جنابعالی نیز همان مشکل را پیدا کرده‌اید. اجازه دهید بنده برداشت خود را عرض می‌کنم تا خودتان هرطور صلاح دانستید در مورد آن فکر کنید. در قرآن داريم: «ما خَلَقْتُ‏ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ الّا لِيَعْبُدُونَ»[1] يعنى؛ هدف خلقتِ‏ جن و انس، عبادت و بندگى خدا است. و از طرفى حضرت حق در حديث قدسى مى‏فرمايد: «يا احْمَد! لَوْلاكَ لَما خَلَقْتُ الْافْلاكَ، وَ لَوْلا عَلِيٌّ لَما خَلَقْتُكَ، وَ لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُكُما»[2] اى احمد! اگر تو نبودى آسمان و زمين را نمى‏آفريدم و اگر على نبود، تو را نمى‏آفريدم و اگر فاطمه نبود، شما دو نفر را نمى‏آفريدم. ممكن است در برخورد اول تصور كنيم كه مقام حضرت فاطمه (س) از مقام پيامبر خدا (ص) و على (ع) برتر است در حالى‏كه اگر توجه بفرماييد ملاحظه خواهيد كرد اين روايت نظر به نبوت حضرت محمّد (ص) و امامت حضرت على (ع) دارد و اين‏كه هدف نبوت و امامت، ظهور عبوديت انسان‏ها است و به اعتبار نبوت حضرت محمد (ص) و امامتِ حضرت على (ع)، هدف از خلقتِ حضرت محمّد و حضرت على «عليهماالسلام»، حضرت فاطمه (س) است، آن‏هم به عنوان مظهر بندگى كامل خدا. يعنى حال كه هدف خلقت انسان‏ها، بندگى خداست و از طرفى هدف از خلق نبى (ص)- به اعتبار نبوتش - و هدف از خلق امام - به اعتبار امامتش - همه و همه، ظهور آن بندگى است كه خداوند هدف خلقت انسان‏ها قرار داده است، و حال كه فاطمه‏زهرا (س) مظهر بالفعل آن بندگى است كه نبوت و امامت براى ظهور آن پديد آمده‏اند، پس اگر نظر به فعليت كامل بندگى كه همان فاطمه‏زهرا (س) است نبود، اصلًا خداوند نبوّت و امامتى را اراده نمى‏كرد و لذا است كه مى‏توان نتيجه گرفت فاطمه‏زهرا (س) مظهر كامل بندگى است. بايد توجّه داشت كه اين روايت نمى‏خواهد مقام عبوديت پيامبر و على (ع) را نفى كند، زيرا خداوند در توصيف رسول‏الله (ص) صفت «عَبْدُهُ» را بر صفت «رَسُولُهُ» مقدم مى‏دارد و در واقع عبوديت محض رسول‏الله (ص) را تأييد كرده‏است، ولى در پيامبرخدا (ص) عبوديت و نبوت و در على (ع) عبوديت و امامت جمع است و چون خداوند در خلقت انسان، نظر به عبوديت او دارد و فاطمه‏زهرا (س) نمونه‏ى صريح و روشن آن عبوديت است، روايت مى‏فرمايد: مقصد خلقتِ نبوّت و امامت، خلقت فاطمه‏زهرا (س) است و در واقع فاطمه (س) مظهر همان عبوديت پيامبر خدا (ص) است و محبت شديد پيامبر خدا (ص) به فاطمه‏زهرا (س) در همين راستا است كه در آينه‏ى وجود فاطمه (س) عبوديت خود را مى‏يابد و درعبوديت او مظهرى از حقايق را مى‏بيند و لذا پيامبر (ص) مى‏فرمايد: «فَاطِمَةُ حَوراءُ انْسِيَّةٌ، فَكُلَّما اشْتَقْتُ الي رائِحَةِالْجَنَّةِ، شَمَمْتُ رائِحَةَ ابْنَتي فاطِمَةَ»[3] فاطمه حوريه‏اى بشرگونه است، هر زمان مشتاق بوى بهشت مى‏شوم، دخترم فاطمه را مى‏بويم. در حديث ديگرى مى‏فرمايند: «فَما قَبَّلْتُها قَطُّ الّا وَجَدْتُ رائِحَةَ شَجَرَةِ طُوبي مِنْها»[4] هرگز فاطمه را نمى‏بوسم، مگر اين‏كه بوى درخت طوبى را از او استشمام مى‏كنم. پس فاطمه‏زهرا (س) مظهر جامعيت بهشت است و حضرت پيامبر (ص) وقتى مى‏خواهند به بهشت و شجره‏ى طوبى منتقل شوند و از آن حقايق غيبى بهره گيرند، به فاطمه (س) نظر مى‏كنند و او را مى‏بويند و ارادت به مقام فاطمه‏زهرا (س) و توجّه به مقام آن حضرت، قدرت چنين انتقالى را براى ما نيز به همراه خواهد داشت، البته در حدّ خودمان. توجه به اين‏گونه مقاماتِ حضرت‏زهرا (س) مقدمه براى معرفت به آن حضرت خواهد شد و زمينه‏ى درك شب قدر مى‏شود. موفق باشید

 


[1] ( 1)- سوره‏ى ذاريات، آيه‏ى 56.

[2] ( 2)-« جنةالعاصمه»، ص 168، به نقل از كشف‏اللئالى.

[3] ( 1)- بحارالانوار، ج 43، ص 4.

[4] ( 2)- بحارالانوار، ج 43، ص 6.

12788
متن پرسش
باسمه تعالی: سلام و تحیت خدمت استاد محترم : ان شاءالله به فضل خدا، در سال جاری عازم حج تمتع هستم. با توجه به ظرفیت معنوی بسیار بالای حج و منابع متنوعی که در این خصوص منتشر شده و اینکه احتمال دارد اولین و آخرین سفر حج بنده باشد از حضرتعالی استدعای راهنمایی دارم. «تمام الحج لقاء الامام» در افق سفر قرار گرفته است اما فقیر تر از آنم که چنین طلبی داشته باشم، حتی نمی دانم چگونه خود را آماده کنم، لطفا هر نوع دستگیری که می توانید از بنده بفرمایید. در خصوص مطالعه ای، مراقبه ای، ذکری، آمادگی جسمی و روحی... هر نوع تمهیدی برای این سفر لازم است اگر بفرمایید منت ویژه ای است که در راه خدا بر یکی از بندگانش می گذارید. در پناه حق.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل روایت فوق در شرایطی بوده است که ائمه در قید حیات بوده‌اند و وظیفه‌ی حجاج آن بوده که پس از انجام حج به خدمت امام برسند و در زمان غیبت اگر انسان طالب چنین مطلبی باشد إن‌شاءاللّه قلب او منوّر به انوار وجودی امام خواهد شد. موفق باشید

12784
متن پرسش
با سلام: نظر به اینکه چمران همان امام خمینی (ره) است در موطن جنگ و امام خمینی (ره) همان چمران است در جماران به دلیل سلوک چمران ذیل شخصیت امام و انقلاب اسلامی، حال سلمان و اباذر که هر دو ذیل شخصیت پیامبر (ص) تربیت یافته اند اختلاف سلمان و اباذر در درجه ایمان چیست؟ (باتوجه به روایتی که فرمودید کهاتین، یعنی هر دو ذیل حقیقت امام یکی می شوند) با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفاوت آن بزرگواران در قرارگرفتن در ذیل نور رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در عین شدت و ضعف، نه آن‌که یکی در ذیل نور حضرت باشد و دیگری نباشد! مثل نور بیرنگِ شدید و ضعیف که هر دو بیرنگ‌اند و این‌که حضرت آن‌ها را از جنس خود می‌دانند، نه به معنای آن است که آن‌ها در عرض رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» باشند. موفق باشید

12781
متن پرسش
سلام استاد: با تأمل در سیره‌ی اهل البیت (ع) و نظر به معارف اسلامی انسان منوّر به کیس‌بودن می‌شود. آیا برای رسیدن به این هدف منابع خاصی را باید مطالعه کنم؟بعد از مطالعه چطوری به خودم نمره بدم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متون روایی مثل اصول کافی و تحف‌العقول و کتاب‌های ارزشمند «سیری در سیره‌ی نبوی» و «صلح امام حسن -علیه‌السلام-» و «امامت و رهبری» و «سیری در سیره‌ی ائمه‌ی اطهار-علیهم‌السلام-» از استاد بزرگوار حضرت آیت اللّه شهید مطهری. این نوع متون قدرت تفکر را به خواننده برمی‌گرداند و خودتان متوجه می‌شوید که مسائل عالَم را با نگاه توحیدی تحلیل می‌کنید. موفق باشید

12779
متن پرسش
با سلام: استاد شنیدم مختار کیّس بود. مومن کیّس (زیرک) است. آیا راهی وجود دارد من به مقام کیس بودن برسم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کیس در این‌جا به معنی سیاستمدار است ولی کیس در متون دینی ما به معنای هوشیاری است که همه‌ی جوانب را در نظر بگیرد که مصداق کامل آن اهل‌البیت«علیهم‌السلام»اند و در تاریخ امروز، امثال حضرت امام کیس واقعی هستند و با تأمل در سیره‌ی آن‌ها و نظر به معارف اسلامی انسان منوّر به کیس‌بودن می‌شود. موفق باشید

12777
متن پرسش
سلام: در پاسخ سوال ۱۲۷۵۷ (کدام علی؟) نوشتید علی علیه السلام دنیا را خلق کرد و البته نه آن علی که غذا می خورد و... درست اما استاد وهابیت می گویند شیعیان معتقدند خالق خدا نیست و ...مگر در قرآن نیامده که خدا خالق است؟ این چگونه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تنها و تنها خدا خالق هستی است و انسان‌های کامل واسطه‌های فیض حضرت حق‌اند به همان معنایی که شما در دعای ندبه اظهار می‌دارید که حضرت صاحب الزمان«سبب المتصل بین الارض و سماء»اند. موفق باشید

نمایش چاپی