بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: امام خمینی(ره)، انقلاب اسلامی، تمدن اسلامی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30598
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام استاد: با توجه جواب سوال ۳۰۵۹۱ با دو طیف مدیرانی که می خواهند ایفای نقش کنند همراه هستیم که ۱. اعتقادی به تاییدات و ۲. به نقدهای ما نسبت به جهان مدرن ندارند چه باید کرد؟ مثلا بعضی در تاییدات از گادامر و هایدگر و کانت همراه نیستند و گروه دیگر نقدها را در نمی یابند که مثلا زندگی به سبک جدید سکنی را ربوده است و ... لطفا تفقدی بفرمایید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  چه بخواهیم و چه نخواهیم آینده‌ی ما، حضور در جهانی است بین دو جهان. و مدیرانی که در چنین جهانی حاضر نباشند، یا شیفته‌ی غرب می‌شوند و یا در نوعی گذشته‌گرایی متوقف می‌گردند. انقلاب اسلامی با روح تاریخی خود به هر حال مدیرانی در ترازِ خود را به ظهور می‌آورد هرچند این امری است فرآیندی. موفق باشید

30591
متن پرسش
سلام علیکم استاد: ما نحوه تعاملمان با افرادی که تفکر و ایده جهان بین دو جهان را بطور کامل قبول ندارند مثلا آن وجه توجه به عالم مدرن رو قبول ندارن باید چگونه باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته‌ی بسیار حساسی است. آری! اگر کسی آمادگی آن را داشت که در عین مقیّد به دیانتِ الهی، خواست اسلام و دیانتِ اسلامی را در جهان امروز حاضر کند، باید بداند که با اندیشه‌ی جهان بین دو جهان می‌تواند در آن نوع بودن حاضر شود و البته این به عهده‌ی بسیاری از متدینین نیست. آنان همان اندازه که در مأوای اُنس با خدای خود بنا دارند با پاکی تمام دین‌دار بمانند، سعادتمندند و نباید کوچک‌ترین نقدی به آن‌ها بشود. بحث در حضور تاریخیِ انسان‌هایی است که بنا دارند در جهان امروز در مواجهه با جهان مدرن حاضر شوند. موفق باشید     

30590
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: فرا رسیدن سال نو را تبریک عرض می‌کنم. استاد یک سوال ساده: انقلاب اسلامی یا اسلام انقلابی؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جایی که در بستر اسلام عزیز در هر تاریخی مطابق آیه‌ی «کلّ یَومٍ هو فی شأن» خداوند در هر تاریخی شئونات الهی خود را مطابق آن تاریخ به ظهور می‌آورد، پس اسلام در ذات خود در هر زمان و زمانه‌ای به میان می‌آید و این یعنی اسلام در ذات خود انقلابی است و انقلاب اسلامی یکی از شئونات الهی است در این تاریخ که تاریخ مواجهه‌ی اسلام با عقل مدرن می‌باشد. موفق باشید

30585
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: یکی از دوستان بنده که مهندس برق و از نخبگان کشور بود، چند سالی است که به آمریکا مهاجرت کرده و اونجا مشغول به کار شده است و درآمد خیلی خوبی داره، در دوران دبیرستان چند سالی با هم مسجد می رفتیم و از بچه های مذهبی بود ولی بعد از دانشگاه مدتی ازش خبری نداشتم و از زمانی هم که آمریکا رفته بود خیلی باهاش ارتباطی نداشتم. اکنون مدتی است که دوباره با هم تماسهایی داریم و کاملا تفکراتش تغییر کرده است. دو ایراد اساسی به نظام جمهوری اسلامی وارد می کند: یکی اینکه این نظام ناکارآمد بوده است و چون بسیاری از کارهایش را به دین ربط می دهد باعث دوری مردم از دین هم شده است. و ایراد بعدیش این است که جوامعی که در آن دین از سیاست جدا است مثل جامعه آمریکا، هم از نظر سیاسی (مثل آزادی های سیاسی که می توانی به راحتی به رئیس جمهور حتی فحش هم بدهی) و هم از نظر اقتصادی (برترین اقتصاد دنیا) پیشرفت زیادی کرده اند و این سیستمی که ما در ایران داریم فقط باعث سوء استفاده از دین شده است برای نفع بردن عده ای از اسم دین. اکنون از حضرتعالی درخواستم اینه که من با این فرد که البته هنوز اعتقادات دینی شخصی را داره، چطور بحث و صحبت بکنم که بتونم بهش کمک کنم و از طرفی باعث جدایی بیشترش نشوم. بسیار ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در انقلاب اسلامی بحث در جهانی است که نه گرفتار ضعف‌های جهان مدرن باشیم و نه گرفتار عقب‌افتادگی‌های ناشی از تحجر و تنگ‌نظری. انقلاب اسلامی، شروعی است در این راستا. و اگر چیز مهمی نیست که موجودیت فرهنگیِ آمریکا را زیر سؤال می‌برد، چرا جهان مدرن و به‌خصوص فرهنگ استکباریِ آمریکا، در راستای مانع‌شدن تحقق نظام اسلامی تا این اندازه تلاش می‌کند و سنگ‌اندازی می‌نماید. آیا این نشان نمی‌دهد در دل نظام اسلامی، افقی در پیش است؟ آن رفیق باید به این موارد فکر کند، آیا می‌توان در جهانی که آمریکا با این هویت شکل داده، انسانی باشیم که به راحتی با خودمان زندگی کنیم و احساس پوچی و نیهیلیسم ننماییم؟ موفق باشید

30587
متن پرسش
با سلام و تبریک سال نو: استاد ما در روایات داریم که در زمان ظهور وضع جهان خیلی بد می شود و ظلم همه جا را فرا می گیرد، به طوری که دین داری در آن زمان به نگه داشتن زغال در کف دست تشبیه شده است. اما از طرفی دیگر ما می گوییم هر چه جلوتر می رویم مردم از غرب عبور می کنند و به درستی انقلاب بیشتر پی می برند و حتی رهبری فرمودند یکی از مراحلی که قبل از ظهور و تمدن اسلامی طی می کنیم، جامعه اسلامی است. چگونه این دو مطلب را با هم جمع کنیم؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مانند همین امروز تاریخی که ما در آن قرار داریم که دینداری از یک طرف بسیار مشکل است و در جبهه‌ی دیگر با نظر به افق عدالت و معنویتی که به کمک انقلاب اسلامی در پیش است، آینده‌ای فراتر از جهان مدرن مدّ نظرها می‌باشد. موفق باشید

30581
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیزم: یک سوال خیلی مهم و قابل تأمل داشتم. به نظر می آید برای شکل گیری تمدن اسلامی، بایستی برنامه ها و طرح‌های های اقتصادی و فرهنگی در دولت اسلامی، بر قلب نخبگان و مدیران کشور الهام شود، لذا اینجا است که اطلاق انسان در تراز انقلاب اسلامی معنای خود را می یابد. آنچه که بنده از کتاب سلوک ذیل شخصیت امام (ره) استنباط می‌کنم، همین گزاره است. اما دو سوال اولا: استنباط بنده درست است!؟ ثانیا: اگر این گزاره را بپذیریم، پس نقش تفکر و مشورت با دیگران و دریک کلام برخی تئوری ها و راهکارهای که برخی بزرگان و اندیشمندان مطرح می نمایند، کجای این گزاره و معرفت جای می‌گیرد!؟ استاد خیلی دوست دارم پیرامون این مسئله صحبت کنید و ابعاد آن را بشکافید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تازه وقتی در افق حضور در تاریخی قرار گرفتیم که با انقلاب اسلامی شروع شده، به حکم «المؤمن مرآة المؤمن» می‌توانیم گفتگویی در راستای به تفصیل آوردن اشراقی باشیم که بر جانِ مسئولان اشراق شده. آری کمتر از آن هنوز ماندن در سیطره‌ی کمیّت غربی است. به نظر می‌آید صوت مباحث انقلاب اسلامی طلوع بین دو جهان به خصوص از جلسه‌ی هفتم به بعد، سخنانی در این رابطه دارد. صوت آن مباحث روی سایت هست http://lobolmizan.ir/sound/1319 موفق باشید

30578
متن پرسش
سلام استاد: خدا خیرتون بده که کلام نافذ تون قشنگ میشینه همون جایی که باید. پیرو سوال ۳۰۵۷۴ از ضعفم هست که از دلم پاک نشده. با وجود تمرینات ماه رجب و تذکرات شما نتونستم از افکارم رها بشم. اگر توصیه ای در راستای تحقق امرتون مبنی بر گذشت برام دارید دریغ نفرمایید. ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءالله همّت کنید در ورود به عرایضی که نسبت به شرح کتاب «جنود عقل و جهل» حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»، تا به لطف الهی عرش، در فرشِ وجودمان نقش‌آفرینی کند.

به گفته‌ی جناب مولانا:

ما را سفری فتاد بی‌ما

آن جا دل ما گشاد بی‌ما

آن مه که ز ما نهان همی‌شد

رخ بر رخ ما نهاد بی‌ما

چون در غم دوست جان بدادیم

ما را غم او بزاد بی‌ما

ماییم همیشه مست بی‌می

ماییم همیشه شاد بی‌ما

موفق باشید

30562
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام استاد: در سوال و بررسی مختصری از صاحب نظران کردم راجع به فقه جواهری؛ به این نکته می‌رسیم که نظر ایشان بر این است که مجتهد با توجه بدست آوردن مزاق شارع می تواند در مسایل جدید فتوا بدهد این عجب حرفی است بسیار راه گشا ولی آیا عملی است؟ راهکار ان را می شود تحلیل کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید امثال حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در همین فضا فکر می‌کردند و مسائل را مطرح می‌فرمودند. موفق باشید

30535
متن پرسش
سلام علیکم: دکتر حسن سبحانی حدود دو سال پیش مطلبی در سایت و کانالشون منتشر کردند تحت عنوان «نامه ای برای جمهور ۵، فرصتی برای جمهور دوم»‌ احتمالا جنابعالی این نامه مهم را خوانده باشید. ایشان در این نامه به خوبی وضعیت کنونی ما را تشریح و ریشه مشکلات را بیان می کند، همچنین به راه های برون رفت از این وضعیت اشاره می کنند و در آخر نکاتی را در مورد وضعیت انتخابات در ایران متذکر می‌شوند که دانستن آن با توجه به نزدیکی انتخابات واقعا مهم و ضروری است. از حضرتعالی تقاضا دارم در صورتی که این نامه را خوانده اید و اگر صلاح می دانید خواندن آن را به مخاطبان خود توصیه کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کلیّات آن نامه را در ذهن دارم. خوب است رفقا آن را دنبال کنند. موفق باشید

30543
متن پرسش
درود محضر استاد: به خاطر آید اگر خطا نکنم ۸ سال پیش یکی از شاگردان حضرت استاد در دانشگاه اصفهان صحبتی داشتند که انقلاب عقبگرد ندارد. رییس جمهور بعدی احمدی نژاد تر است اگر هم از طیف مقابل باشد ۴ سال بیشتر دوام نمی آورد و در دور بعد مردم به جریان انقلابی بازگشت می کنند و مستحضرید که همه صحبت های آن عزیز خلاف از آب درآمدند از آنجا که سخنان ایشان منبعث از مبانی ایست که ماخوذ از حضرتعالیست و در مباحث شما هم عقبگرد نداشتن انقلاب را گمان کنم شنیدم. محبت کنید بیان فرمایید آن مبانی مشکلی دارد اگر نه این عقبگرد ۸ ساله چگونه قابل توجیه است؟ عقبگرد که چه عرض کنم بعید می‌دانم دولت های شاهان پهلوی و ماقبلش هم چنین کارنامه مشعشعی داشته باشند. اگر نظام را قبول نداشتند اگر ایران برایشان اهمیتی نداشت لااقل قضاوت تاریخ هم برایشان اهمیتی نداشت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در افقی است که انقلاب اسلامی در مقابل بشر گذاشته و بشر امروز نمی‌تواند آن را نادیه بگیرد هرچند بعضاً گرفتار عهد غربی خود هستند. چون افق انقلاب اسلامی را در مقابل خود دارند، به راحتی فریب غرب‌زدگان را نمی‌خورند. در همین رابطه ملاحظه کردید که دولت تدبیر و امید با چه برنامه‌هایی آمد و با چه روسیاهی‌هایی دارد می‌رود. زیرا بنا نداشت در افق انقلاب اسلامی خود را ادامه دهد، بیشتر به امید گشایش‌هایی بود که غرب برای ما ایجاد کند. خودْ این تجربه‌ای خواهد شد برای حضور دیگری در آینده. موفق باشید

30538
متن پرسش
باسمه تعالی. با تشکر از حضرتعالی بابت پاسخهایی که به سولات می دهید. استاد با توجه به سوالی که خدمتتان داشتم به این نکته رسیدم که جایی برای ذوق افراد در رجوع به علما باید قایل شد حال سوال این است که وقتی ذوق شخصی به فلان عالم عالم دار است (با توجه به نکاتی که در کتاب ادب عقل و قلب و خیال فرمودید) معارف دین را از آن عالم می خواهد بگیرد در این حال رجوعش به امام را چگونه باید تعریف کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در افق شخصیت حضرت امام و حضور تاریخی انقلاب اسلامی، می‌توان به عالَمی که تفکر او با روحیه‌ی شما می‌خواند، بیشتر مأنوس بود و این به صورت طبیعی پیش می‌آید. موفق باشید

30537
متن پرسش
سلام: در حال مطالعه سیر کتب استاد طاهرزاده هستم. ۱. آیا برای مطالعه کتب امام خمینی (ره) و ملاصدرا و ... باید سیر کتب شما تمام شود یا اینکه الان هم می‌توان آن کتب و کتب مشابه را مطالعه نمود؟ ۲. اینکه در کتاب ادب خیال عقل و قلب گفته بودید بهتر است آثار یک استاد را مطالعه کنید با مطالعه دیگر کتب مثلا از ملاصدرا منافاتی ندارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در جواب سؤال شماره‌ی 30536 عرض شد بعد از آن مقدمات، هم می‌توانید با تفسیر المیزان مرتبط شوید و هم با آثار حضرت امام. البته در نظر به آثار حضرت امام، شرح صوتی سوره‌ی حمد و شرح صوتی کتاب «مصباح الهدایه» به عنوان مقدمه خوب است کار شود. موفق باشید

30532
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز در یادداشت اخیر بنام نکات حساس انتخابات پیش رو، فرمودید اگر بطرف نامزدهایی برویم که به آرمانهای انقلاب معتقدند ولی شعارهای تندی می‌دهند که فعلا قابل تحقق نیست، از نظر عمومی مردم و افرادیکه شاید بظاهر آنطور انقلابیگری ندارند، غافل می مانیم. چندبار این جمله تان را مطالعه کردم ولی هنوز کمی برایم ابهام دارد. سخن حقی است که برای تحقق اهداف انقلاب عزیز، باید اهداف را بصورت منظم و منسجم تقسیم بندی و نظام مندی کرد و این از ضرورتهای تداوم انقلاب است و حقیقتا مهم است و از طرفی اهانت و تخریب مانند آنچه در راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال که توسط برخی اتفاق افتاد، در شان نیروهای گفتمان ساز انقلاب نیست. اما استاد آیا حالا در گام دوم و در آستانه اولین دولت در این گام که گام دوم به فرموده رهبر و قائد بزرگوارمان، حرکت متعالی بسوی تمدن نوین اسلامی است، آیا صلاح است از تحلیل نامزدها بر اساس گفتمان تمدنی و نوع مواجهه آنها با مدرنیسم غافل شویم؟ به نظر حقیر، یکی از اصلی ترین عللی که سبب می‌شود افرادی علیرغم قلب و فطرت انقلابی و توحیدی شان، در ظاهر و نسبتا تحلیلهایشان هنوز نظر به تمدن غربی و عالم تجدد داشته باشند، اجرای همین الگوهای شبه مدرن و توسعه غربی در طول این چهار دهه در لوای عناوین مختلف بوده است که سبب ایجاد مخاطرات و خطرهای جدی برای انقلاب و ملت شده است و بعضا بدبینی به اصل انقلاب را بوجود آورده. البته عبور از تمدن غرب مرحله به مرحله و نیاز درک نفحات الهی دوران است که ما هنوز به آن تذکر و توجه کافی نداریم ولی آیا حساسیت دولت آینده در این حد نیست که شخصیتی به صحنه بیاید که با نگرش تمدنی و با باور عمیق به اداره و تقنین جامعه بر اساس دین مبین و نظام فکری مطهر، الگوها و راهبردهای بدیل معیشتی و فرهنگی و اجتماعی برای اداره جامعه ارائه بدهد و نیتش گذار حکیمانه از شبه مدرنیته ایرانی و توسعه غربی باشد که در ابعاد مختلف در حال اجراست و ما را از اقامه مبانی تشیع و انقلاب اسلامی محروم نموده و حتی بعضا تحقق آرمانها را برای ما مبدل به نگرانی جدی ساخته است. مگر آقای احمدی نژاد هم روزی از شعائر اصیلی مانند دولت اسلامی و عدالت اجتماعی و ولایت محوری و مردمداری و حراست از آرمانهای نهضت نمی‌گفت و انصافا نسبتا در مقابله با آثار شوم توسعه مدرن و انحرافات ساختاری که مع الاسف پس از انقلاب هم تداوم داشت و ویژه با دولت سازندگی تشدید شد، توفیقی نداشت؛ پس چرا ناموفق و در راه مانده و زمین گیر شد و به کامیابی نرسید و امروز چنین وضعیت بغرنجی دارد. جز این است که آقای احمدی نژاد با همه پرکاری و نکات مثبتی که داشت، الگوی بدیل نداشت و تلاشش بر حل آسیب های جامعه و رشد اوضاع عمومی متکی بر الگوی نشات گرفته از مبانی اسلام و تشیع و شرایط ایران اسلامی نداشت. امروز ما بسیار بیشتر در عرصه جنبش نرم افزاری و الگوی اسلامی پیشرفت جلو رفته ایم و بحمدالله علیرغم اینکه هنوز شروع جنبش نرم افزاری و نظریه پردازی برای تمدنی توحیدی، جوان و مانند نهال تازه رشد یافته هستیم ولی در همین مدت به نظریات و برنامه های با نگرش تمدنی بسیار خوبی رسیدیم. و حضرتعالی هم آگاهید که واقعا جای تکرار و تداوم همان الگوهای معیوبی که در این ۴۲ ساله حرکت ما را در تحقق آرمانخواهی شیعی انقلابی و در زمینه سازی برای هدف والای ملک مهدی (عجل الله فرجه) کند کرده است، نیست و فرصت آن است با حضور نیروهای تراز انقلاب اسلامی در مصادر اجرایی، گفتمان جمهوری اسلامی در بین مردم هم بصورت هر چه گسترده تر بسط یابد و کارگزاران نظام اسلامی تبدیل به حلقه میانی حاکمیت نظام و امت شوند و تبلور خصائل انقلابیگری. البته حضرتعالی هم بیش از من بر این عرایض حقیر واقفید و سالها دغدغه تمدن زایی شیعی را داشتید و جانانه از غفلت از حضور مسئولین تراز انقلاب اسلامی، فرمودید. تنها عرضم این بود که صحیح است که تحقق اهداف انقلاب، فرآیندی و مدت دار و نیازمند صبر است ویژه مقابل تمدن ریشه دار در تاریخ چند قرنی و جهانی شده مدرنیته و البته نباید از شخصیتی با نگاه تمدنی و ضدیت با توسعه مدرن و مشتاق اجرای الگوهای دینی برای اداره جامعه با نگاهی عمیق و متفقهانه ویژه در شرایط خطیر انقلاب اسلامی و جهان که آن بشارت شهید آوینی مبنی بر آغازی بر پایان تمدن غرب و طلوع فجر توحید آغاز شده است، غافل شد. و به نظرم اگر چنین شخصی به صحنه بیاید و برنامه های مشخص شود، نظرات زیاد را به خود جلب می‌کند و مسیر حرکت انقلاب اسلامی را تسریع خواهد کرد. البته ما به مدد حضرت حق و لطف امام مان حضرت صاحب الزمان (عج) از تنگناهای بزرگی رد شدیم و گذار کردیم و یقیناً حضور در گام دوم و مسیر تمدن سازی نیز از الطاف خاصه الهی و امام عصر بوده و ما را در این برهه مدد خواهد فرموند و میدان انتخابات را عرصه کسب بصیرت تاریخی ما خواهد شد که اگر روزی معاندان و جریان نفاق به فکر عدم انقلاب در همان ماه های اولیه بودند، امروز در مقابل مقیاس جهانی انقلاب و ولایت فقیه و بحرانهایی که نشانه اجل لکوم قوم هست، عاجزند و همانا: «تلک الایام نداولها بین الناس»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه هستید، بحمد الله انقلاب اسلامی افقی را مقابل بشر امروز قرار داده که غرب زدگان و متحجرین بخواهند یا نخواهند، مردم در صدد تحقق آن افق‌ها هستند حتی قشر خاکستری کشور. و اگر نامزدی برای ریاست جمهوری در این راستا به صحنه آید، مردم با تجربه‌ای که از دولت‌های امیدوار به حضور جهان مدرن پیدا کرده‌اند به او رجوع خواهند کرد و با حضور در آرزوهای جهان مدرن که آروزهای وهمی است می‌یابند که هیچ آبی از آن حضور و آن جریان‌ها برای مردم گرم نمی‌شود. باید سخت به این نکات مردم را توجه داد و از این جهت باید به انسانی جهت مسئولیت اجرایی این کشور فکر کرد که به آن‌چنان حکمتی رسیده باشد و البته این غیر از آن افرادی‌اند که آرمان‌های انقلاب را قبول دارند ولی حکمت رسیدن به آن آرمان‌ها را در دل تاریخی که هستیم ندارند. یعنی برای آباد کردن دهی، ممکن است شهری را خراب کنند زیرا بالاخره کلیّت حضور جهانی انقلاب در این تاریخ اصل است و بنده معجزه‌ی مدیریت رهبر انقلاب را در این تاریخ، همین می‌دانم و به همین جهت اگر رهبر انقلاب با انحرافاتی که دولت‌های غربی به خصوص دولت آقای هاشمی ایجاد کرده‌بودند مستقیما برخورد می‌نمودند، ممکن بود ما در این زمان بعضی از این باند بازی‌ها و بی عدالتی‌ها را نداشته باشیم ولی مشغول اختلافات داخلی می‌شدیم و دیگر انقلاب با این وسعت جهانی خود در صحنه نبود در حالی که با چنین حضوری که هم‌اکنون انقلاب دارد، به راحتی بالاخره از این مشکلات جزئی عبور می‌کند. رئیس جمهور آینده باید چنین حکمتی در کنار شعار‌های انقلاب در خود داشته باشد و مردم نیز متوجه چنین افرادی باشند و البته کار آسانی نیست. همان‌طور که رهبر انقلاب فرمودند افسران جنگ نرم باید در فضای مجازی این موارد را نیز متذکر شوند. موفق باشید

30519
متن پرسش
سلام: در یکی از سوالات از یگانگی عین و ذهن سخن به میان آوردید، لکن بنده آزمایشی را انجام دادم که بخوبی افتراق این دو را ثابت می نماید گرچه می‌توان باز گفت که نفس ناطقه با تجردی که دارد خطاهای حس را در می یابد، لکن اولا همین که اثبات شود به علم حضوری چیزی را در می یابیم که در واقع چنین نیست باب گشای گامهای بعدیست و درثانی نفس ناطقه قادر به تصحیح خطاهای اتفاقیست والا اگر خطا سیستماتیک باشد مثلا همه سبزها را قرمز و همه قرمز ها را سبز ببینیم چگونه می‌توان پی به خطای خویش برد؟ و اما بعد، آزمایش چنین بود یک چشم خویش را بستم و بدان فشار وارد کردم و نگاه داشتم در حالی که با چشم دیگر نگاه می‌کردم فشار به چشم موجب دیدن نقاط نورانی در چشم می‌شود درین آزمایش نکته جالب این بود که من نقاط نورانی را در چشمی که باز بود و هیچ فشاری بدو وارد نمی کردم حس می‌کردم. اصل نقاط ماخوذ از واقع نیست اینکه در چشم دیگر احساس شود خیال اندر خیالست نیست وش باشد، خیال اندر روان تو جهانی بر خیالی بین روان ذهب المحققون من العرفاء و الكاملون من الأولياء إلى أن العالم كلّه خيال‏ فى‏ خيال‏. تمت کلمتی صدقا و عدلا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث عبور از دوگانگیِ ذهن و عین، موضوعی است که با حضور هویت تعلّقی انسان در بی‌کرانگی حضور حضرت حق مطرح است که انسان به حضور خدا به جهت عین‌الربط‌ بودنش نسبت به خداوند در عالَم حاضر می‌شود و عالم به نور الهی در نزد او می‌باشد که بحث آن مفصل است و مارتین هایدگر نیز با بحث «دازاین» بدان پرداخته. با دنبال‌کردن مباحث «انقلاب اسلامی، طلوع جهانی بین دو جهان» که صوت آن در سایت هست، می‌توانید در این رابطه تحقیق فرمایید. موفق باشید

30516
متن پرسش
با سلام: من پرسشگر شماره 30478 هستم. ممنون از پاسخی که دادید. اما انتظار مرا برآورده نکردید. چون ازتون خواستم طبق قرآن و سیره اهل بیت جواب بدید اما بیشتر ادله و نظرات خودتون رو گفتید. من هم نظرات خودم رو می‌نویسم و ممنون میشم اگه جایی اشتباه میکنم راهنمایی کنید سپاس. سوال ۱: در روایات داریم که پیامبر اکرم (ص) در اواخر عمر خود از مردم حلالیت خواستند. چرا ایشان با این وجود که می‌دانستد گناهی مرتکب نشدند این کار را کردند؟!! بنظر من برای اینکه سنتی را برای ما به جای بگذارند و فرهنگ سازی کنند تا ما در هر مقامی که باشیم باید حق الناس را اولویت قرار دهیم و یکی از مهمترین آنها تعهد و قول هایی هست که می‌دهیم و اگر به هر علتی نتوانیم بدان عمل کنیم باید از طرف مقابل حلالیت گرفته و در صدد جبران آن برآییم. این عمل، ایجاد اعتماد بسیار در طرف دیگر می‌کند که می‌توان در آینده نیز از آن بهره های مضاعف برد. سوال ۲: با توجه به سیره حضرت علی (ع) در برخورد با مخالفین خود در جنگ نهروان، که ایشان با وجود اینکه خوارج منطقه ای را گرفته بودند و به آن حضرت تهمت های ناروا می‌زدند و بر ضد ایشان تبلیغ می‌کردند نه تنها با آنها مقابله نکردند بلکه پیوسته به نزد آنان پیک صلح و نصیحت می‌فرستادند. حضرت وقتی دست به شمشیر بردند که مطمئن شدند آنان در پی ظلم و کشتار مردم بیگناه هستند. از طرفی در آن زمان امکان زندان کردن طولانی مدت یا زندان أبد وجود نداشت اما الان می‌توان کسانی‌که مخالف نظام هستند و قتلی انجام ندادند ولی توبه هم نمی‌کنند در زندان با آموزشهای صحیح قرآنی آشنا شوند و راه توبه را برآنان هموار کنیم که دین اسلام دین رحمانیت است و برای هدایت مردم نازل شده است همان گونه که پیامبر (ص) در عزیمت حضرت علی (ع) به یمن به ایشان توصیه کردند که اگر خداوند یک مرد را به دست تو هدایت کند، برایت بهتر است از آنچه که خورشید برآن طلوع و غروب می‌کند و همینطور می‌فرمایند: «مدارا کردن با مردم نصف ایمان است و نرمی و مهربانی کردن با آنان نصف زندگی است.» سوال ۳: یکی از بهترین عملکردهای مثبت حکومت در آن زمان، عذر خواهی وزارت اطلاعات از مردم بود که نشان دهنده بزرگ منشی آنان بود. سوال ۴: تامین امنیت دانشگاه با چه کسی است جز دولت و دستگاه های انتظامی و امنیتی؟! حال که این اتفاق افتاد آنان با بازماندگان و خانواده های جان باختگان و مجروحان چه برخوردی داشتند و آیا جبران خسارتی شد؟! و با مسئولین انتظامی و امنیتی آن وقت چه برخوردی شد که در کار خود سستی کردند؟! سوال ۵ که پاسخ آن را ندادید و سوال ۶: متاسفانه بخاطر عدم وجود پایگاه هایی که مردم بتوانند اعتراض خودشان را اعلام کنند ناچار شدند و به خیابان آمدند و بسیاری انسان بیگناه کشته شد مثل سال 98 که براندازها در صف مردم نفوذ کردند و باز مردم بودند که سرخورده شدند. اما مسئله آنجاست که چرا حکومت نتوانست صف معترضان را از معاندان جدا کند آیا نمی‌توانست با تمهیداتی، یا با استفاده از رسانه های مختلف به مردم عادی اعلام خطر کند؟! از طرفی چرا باید به طرف مردم تیراندازی کرد در صورتی‌که تعداد معدودی برانداز مسئول تخریب و اغتشاش بودند و 99 درصد مردم غیر مسلح بودند؟! تا جایی‌که من می‌دانم متاسفانه بعد از آن اتفاقات نیز حکومت به افراد معترض که کشته شدند هیچ توجهی نکرد و مانند دیگرانی که مسلح و برانداز بودند برخورد شد. شاید یکی از دلایلی که امام علی (ع) بعد از خلافت به دنبال قصاص خون عثمان نرفتند آن بود که تعداد زیادی بیگناه بین قاتلان بودند و جدا کردن آنها سخت بود پس باید صبر می‌کردند و امور را اصلاح می‌کردند تا در وقت مناسب قاتلین را دستگیر کنند وگرنه می‌توانستند با یک یورش غافلگیرانه همه آنهایی که خانه عثمان را محاصره کرده بودند را بگیرند و قصاص کنند چون بر ضد خلیفه شورش کرده بودند. من در جایی از قرآن و احادیث اهل بیت (ع) ندیدم اجازه داده باشند کسی را به صرف برانداز بودن کشت یا اعدام کرد مگر آنکه قتلی انجام داده باشد یا فسادی از آن رخ داده باشد که امنیت و آرامش مردم را به طور جدی در خطر اندازد. سوال ۷: یکی از انتقادات وارد بر دولت های جمهوری اسلامی آن است که فرهنگ و شیوه اعتراض صحیح را به مردم آموزش نمی‌دهد و متاسفانه اگر مردم عادی که معترض هستند نتوانند خودشان را به صورت صحیح ابراز کنند و آزادانه حرفشان را بزنند ناگزیر اعتماد خود را از دست می‌دهند و احساس حقارت می‌کنند و در نهایت به تخریب و خدایی نکرده اسلحه دست می‌برند. نظرسنجی دانشگاه مریلند اعتبار بالایی ندارد چون علاوه بر اینکه جامعه آماری آن به طور دقیق مشخص نیست روش نظر سنجی آنان نیز زیاد قابل استناد نیست. اما در اینکه اکثریت مردم اسلام و حکومت اسلامی را دوست دارند شکی نیست. سوال ۱۰: در سیره پیامبر (ص) و امام علی در حکومت داری می‌بینیم که آنان بر سر اصول کوتاه نمی آمدند. به طوری که بسیاری معتقد بودند روش امام علی (ع) در برقراری عدالت و مساوات، باعث می‌شود دیگران بر ایشان بشورند و حکومت ایشان در نهایت عمری نداشته باشد که همانگونه هم شد. اما ما به عنوان پیرو ایشان باید از خود بپرسیم چرا ایشان طبق خطبه ۱۲۶ نهج البلاغه شعارشان این بود که: من حق و عدالت را نمی‌گذارم و مصلحت را بردارم؟! برای ایشان حکومت ذره ای ارزش نداشت بلکه پریایی عدالت و اصلاح امت، ملاک عمل بود و برای حفظ حکومتشان از آن کوتاه نیامدند تا اینکه جان خود را در راه اهداف والای انسانی و اسلامی فدا کردند. سوال ۱۱: این برمی‌گردد به همان مصلحت اندیشی بیجا. چرا باید بعضی مسئولین ما حقوق ۳۰ یا ۴۰ میلیون تومان داشته باشند بغیر از پاداش و ... و بعضی باز هم اختلاس کنند؟! بنظر من این که چند نفر را بگیرند، محاکمه کنند و حتی اعدام کنند فقط صورت مسئله را پاک کردن است باید از ریشه آن را زد و مصلحت را کنار گذاشت و برای حفظ آبروی نظام با آقازاده ها و مسئولین رده بالا برخورد قاطع کرد. و قوانین سخت گیرانه که پیامبر (ص) و امام علی (ع) اجرا می‌کردند را تصویب کنند. شاید با برخورد قاطع، آبروی نظام موقتـاً در جوامع بین الملل کم شود (چون تعداد زیادی از سران حکومت و دولت را باید دستگیر کنند) اما به جای آن در بین مردم بیشتر و بیشتر می‌شود. این سخنان درد دلی بود از سر دلسوزی و محبت، به این مردم عزیز و اسلام پربرکت. لطفا در نظراتی‌که دادم اشتباهات بنده را بگیرید. خداوندا ما را به راه راست هدایت فرما و چشم دلمان را بینا کن بر نور علم الهی. آمین یا رب العالمین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب آن سؤال عرض شد و به نظر بنده خودِ جنابعالی هم قبول دارید، مسائل سیاسی و اجتماعی ابعاد گسترده‌ای دارند که در حیطه‌ی سؤال و جواب نمی‌گنجد. هنوز هم بر همان جواب، تأکید دارم. در مواردی که فرمودید در بعضی موارد با جنابعالی همراه هستم، و در بعضی موارد نگاه متفاوتی به موضوع دارم ولی در فضای سؤال و جواب، نهایتاً بنده می‌توانم نظر کلّی خود را بدهم تا سؤال‌کننده روی آن فکر کند و هرگز انتظار نیست که او فکر خود را تعطیل و نظر بنده را بپذیرد. موفق باشید

30509
متن پرسش

با سلام استاد: قبلا که مطالب کمتری نمیدونستم خیلی با بحث عشق به حق جلو میرفت حتی تو آرزوهام همش بود عاشق و واله خدا و اهل بیت باشم. گاه هم از پیاله این مستی چیزی می‌رسید ولی خیلی وقته نمیتونم با خدا عشق بازی کنم. دعا و اینا رو میخونم ولی عاشقانه نیست، وله ندارم چکار کنم اون محبت و عشق دوباره برگرده؟ مسیر محبت سرعتش برای من که خانم هم بودم سرعت عجیبی داشت و با توجه به اینکه مباحث عقلانی هم یه چیزهایی می‌فهمیدم شخصیت دوست داشتنی داشتم ولی مدتیه اونطور نیستم گاه از شدت عشق دلم میخاست سر به بیابانها بگذارم پدر مادر اذیت می‌شدن. نمیدونم بخاطر ناراحتی اونها دور شدم یا مسئله چیز دیگه است. استاد آدم تا در خانه پدر و مادر اذیت که اینطور بعد هم اگر وارد زندگی با همسر شود نمیشه اونطور که دلش میخاد با خدای خودش مانوس شه شرایط اقتصادی هم که برای مجردها نیست بخان مستقل باشن. در این دو مورد لطفا راهنمایی کنید با توجه به اینکه آدم تا با خودم کنار نیاد نمیتونه افراد دیگه را وارد زندگی خودش کنه.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امروز و در این تاریخ مسیر عشق حقیقی را در شهدا و رهبر معظم انقلاب می‌توان دنبال کرد و دل را باید به این مسیرها کشاند. عشق حقیقی و نورانی در این مسیرها تجربه می‌شود همچنان‌که با شهید حججی و شهید حاج قاسم سلیمانی تجربه شد.

شهداء در افسون گل سرخ شناور شدند، به جای آن‌که کارشان شناختن گل سرخ شود. سمینار آفتاب‌شناسی نگذاشتند، به سوی آفتاب رفتند. فرق است بین آفتاب‌شناسی و به سوی آفتاب‌رفتن. من و شما آمده ایم به زیارت شهدا تا به سوی آفتابِ زمانه آمده باشیم و حالات و احوالات خدای شهداء را احساس کنیم. این نوع «بودن»، شناورشدن در افسونِ گل سرخ است تا به زیبایی‌هایی که حضرت روح اللّه «رضوان­ الله­ تعالی­ علیه» در این عالم گشوده نظر کنیم و تماشاگرانه محو آن شویم و این یعنی قصّه‌ی شهادتِ این شهداء. این یعنی در افسون گل سرخِ این دوران، شناورشدن. حال هرچه می‌خواهد بشود، باداباد!

 2- در کنار سایر انسان‌ها می‌توان مطابق تکالیف شرعی عمل کرد و نگران نبود. موفق باشید.

30495
متن پرسش
سلام استاد عزیز: برخی از بزرگان شاگردان خود رو از رجوع به ابن عربی و مولوی منع می‌کردند. علت منع آنها هم این بود که مولوی و ابن عربی سنی مسلک هستند و تا زمانی که منابع عظیم شیعه در دسترس هست، رجوع به امثال مولوی و ابن عربی جایز نیست. در کتاب کهکشان نیستی خواندم که سید مرتضی کشمیری که استادِ آیت الله قاضی (ره) بودند به آقای قاضی فرموده بودند که شما نباید به ابن عربی و مولوی و امثالهم رجوع کنید و آیت الله قاضی هم از توصیه ایشان پیروی کردند. اگر مولوی سنی بوده پس چطور این اشعار عرفانی ناب رو گفته و این همه در مسیر توحید رشد کرده؟ مگه میشه کسی مثل ابن عربی و مولوی سنی باشند و راه توحید رو که لازمه اش ولایت امام علی علیه السلام هست رو طی کنن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد مولوی خوب است به سؤال و جواب‌های شماره‌ی 25473 و 25735 و 27449 و 27468 و در مورد ابن عربی به سؤال و جواب‌های 25311 و 26420 و 26811 و 28667 و 30108 رجوع فرمایید. در ضمن به نامه‌ی حضرت امام خمینی به گوباچف فکر کنید که فرمودند مطالب ابن عربی، معارفی است که از مو باریک‌تر است. و از این جهت می‌توان گفت هرکسی متوجه‌ی ظرایف سخنان او نمی‌شود. موفق باشید

30494
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: من حدودا دو ماه است که دچار یک بی میلی شدید نسبت به امور معنوی و عبادات شده ام و در وجود خودم نوعی سیری احساس می‌کنم. احساس می‌کنم که اشتیاقی نسبت به درک معارف دینی ندارم و حتی دیگر حوصله مطالعه در این حوزه را نیز ندارم. ابتدائا با خود فکر می‌کردم که فقط در این حوزه است ولی الان وقتی دقت می‌کنم می بینم که انگار در همه حوزه های زندگی دچار چنین حالتی شده ام. در واقع گویا به یک انسانی که هیچ انگیزه ای ندارد تبدیل شده ام. این درحالی است که من شدیدا عاشق مطالعه و کسب معارف دینی بوده ام ولی الان دو سه ماهی است که این شوق خیلی کمتر شده. این مسئله واقعا مرا نگران کرده و می ترسم که باعث شود از این مسیر خارج شوم و نتوانم از فرصت ماه های شعبان و رمضان استفاده کنم. مدتی قبل وقتی این مسئله را با شما مطرح کردم فرمودید شاید همان قبضی باشد که بعد از آن بسط اتفاق می افتد. ولی الان خیلی نگرانم. نمی‌دانم که این وضعیت تا کی ادامه دارد؟! ریشه این حالت در چیست؟! من چه کاری می‌توانم بکنم که از این حالت نجات پیدا کنم؟! خیلی ممنون میشم اگر راهکاری برای حل این مشکل پیش روی من بگذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید به همان قبضی که عرض شد باید فکر کرد. إن‌شاءالله منجر به بسط می‌شود. در ضمن موضوعات مطالعه‌ی خود را در کنار ورزش تغییر بدهید، بد نیست. زندگی‌نامه‌ی شهداء افق‌هایی را در مقابل‌تان می‌گشاید. سری هم به کتاب «انقلاب اسلامی و جهان گمشده» بزنید إن‌شاءالله جهان گمشده را متذکر می‌شود. موفق باشید

30487
متن پرسش
با سلام: ابتدا تشکر ویژه ای دارم از شما که مطالب زیادی را ازتون آموختم. آشنایی من با شما برمی‌گردد به تفسیر حدیث عنوان بصری که خداوند عنایت فرمود که با سایت شما ارتباط بگیرم. علاقه اصلی من عرفان هست. چند ماهی هست بصورت جدی عرفان شیعی رو مطالعه می‌کنم و خدا رو شکر هر روز قلبم نسبت به آن گشوده تر می‌شود. خداوند نعمت ریز بینی را به من عطا فرموده و برای همین به راحتی مطلبی را نمی‌پذیرم و در کنار آن نعمت انعطاف پذیری را هم عطا فرموده تا در صورتی که متوجه اشتباه خود شوم آن را قبول کنم. این سوالاتی که از شما می‌پرسم فقط برای آن است که احساس می‌کنم اول با اطلاع هستید و دوم منطقی و منصف، ان شاءلله. پرسش های من درباره انقلاب اسلامی و ثمرات آن است. من در خانواده ای نسبتا مذهبی به دنیا آمده ام و همیشه در خانه ما صحبت از قرآن و ائمه بوده و هست. با تحقیقاتی که کردم ارادتم به ائمه بیشتر شده بخصوص حضرت علی علیه السلام. هنگامیکه حکومت ایشان را با الان مقایسه می‌کنم (و البته شرایط زمانه را هم در نظر می‌گیرم) متاسفانه اختلاف زیادی را متوجه می‌شوم. تا اینکه نظرات شما من را تکان داد و باعث شد نه به شما بلکه به خودم شک کنم که نکنه من اشتباه می‌کنم و مواردی را درنظر نگرفته ام! بخاطر همین بعضی از شکیّات خودم را مطرح می‌کنم که انتظار دارم شما با تکیه بر آیات قرآنی و سنت اهل بیت پاسخ دهید تا ان شاءلله اگر حقانیتی در آن بود خداوند از طریق شما من را از گمراهی نجات دهد. و اگر شما من را متوجه جهالت خود کنید ان شاءلله به طریقی آن را جبران خواهم کرد. و این را هم عرض کنم که من از فعالیت های سیاسی بیزار هستم و تا وقتی نفس اماره درونم جولان می‌دهد واجب آنست که به خودسازی خودم بپردازم ان شاءلله. این را گفتم تا بدانید من فقط برای خودم چنین پرسش هایی می‌پرسم و قصد و غرضی ندارم. ۱. نظرتان درباره قول هایی که امام خمینی در بهشت زهرا به مردم دادند و به بسیاری از آنها عمل نشد چیست؟ و همینطور آزادی احزاب که در فرانسه بیان کردند. از طرفی الان شاهدیم که هیچ حزب مردم نهادی به معنای واقعی نداریم و حتی اتحادیه های صنفی ما نیز بشدت ضعیف و منفعل هستند. ۲. اعدام های تابستان سال ۶۷ منافقین، که بیشتر مدت اسارت خود را طی کرده بودند. اگر قرار بر اعدام بود چرا سال ها آنها زندانی بودند و در شرف آزادی اعدام شدند؟ ۳. قتل های زنجیره ای در اوایل دهه ۷۰ که بصورت ترور انجام شد و با حیله و نیرنگ مخالفان نظام کشته شدند. ۴. کشتار سال ۷۸ در خوابگاه دانشگاه تهران. ۵. کشتار معترضان سال ۸۸ و شکنجه بسیاری از مردم عادی ۶. کشتار معترضان سال ۹۸ (قبول دارم که در بین مردم اغتشاشگران نفوذ کرده اند اما بسیاری از مردمی که شکنجه و کشته شده اند مردم عادی بودند) ۷. احساس خفقان و ترسی که مردم ار حکومت دارند و پایگاهی مدنی وجود ندارد که مردم حرفشان را آزادانه و بدون ترس بزنند و بخاطر آن مردم در مواقعی مجبور می‌شوند برخلاف میلشان برای اعتراض به خیابان بیایند و در نهایت یا مخالف نظام خوانده می‌شوند یا معاندین در آنها نفوذ کرده و اعتراضات را به انحراف می‌کشانند و در هر دو صورت، این مردم هستند که سرخورده می‌شوند و ناراحتیشان از حکومت عمیقتر می‌شود. (من وقتی شرایط الان را با ۱۰ یا ۱۵ سال گذشته مقایسه می‌کنم به وضوح می‌بینم که موافقان حکومت الان منتقد آن شده اند. منظورم سیاستمداران نیست بلکه مردم عادی و دور و بر خودم را می‌گویم) ۹. سانسور روزنامه ها، اخبار، کتاب ها، نشریه ها و... و صدا و سیمای یکطرفه ۱۰. چرا مردم ما باید انقدر فشار روی آنها زیاد باشد نه فقط فشار اقتصادی بلکه فشارهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی؟ من خودم از مخالفان نظام سرمایه داری هستم ولی متاسفانه کشور ما نیز بیشتر از ۹۰ درصد مدیریت آن طبق آن نظام استکباری اداره می‌شود و حتی در مواقعی بدتر از آن. از نظام بانکی تا آموزشی و ادارات مختلف و... ۱۱. این کلاهبرداری عظیمی که در طول این سالها انجام شده بویژه امسال که با دعوت همه جانبه نظام از مردم برای شرکت در بورس، متاسفانه ضررهای سنگینی متحمل شدند. درست است که مردم هم نباید بدون آموزش وارد بورس می‌شدند اما دعوت دولت و رسانه های حکومتی، آنها را به گونه ای ناصحیح ترغیب کرد. وقتی ما چنین دین غنی و پربرکتی داریم چه احتیاجی به مدل کشور داری دیگران!؟ ان شاءلله خداوند همه ما را به راه راست هدایت فرماید و از گمراهی نجات دهد و با نور حقیقت عبودیت، ما را منوّر کند. آمین یا رب العالمین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً مستحضرید که بررسی این نوع سؤالات، مثنوی هفتاد من نیاز دارد. ۱. در این مورد خوب است جزوه‌ی «ریشه‌های انقلاب» که روی سایت هست، مطالعه شود که اراده‌ی امام چه بود و هوشیاری دشمن برای به شکست‌کشاندنِ آن اراده تا کجا آمد. آری! امام خمینی نتوانستند آن وعده‌ها را محقق کنند ولی در رویارویی با فتنه‌های دشمن، انقلابْ امروز به وسعتی رسیده هزار برابر بیشتر از آنچه بنا بود باشد. ۲. در مورد اعدام‌های منافقین، در جریان باشید که بعد از عملیات «مرصاد» معلوم شد آن‌ها زندانی عادی نبودند. پرونده‌هایی که از عملیات چلچراغ دشمن به دست آمد، معلوم بود بسیاری از زندانیان جزیی از جریان برانداز بوده‌اند. ۳. آری! قتل‌های زنجیره‌ای با نفوذی‌ها و یا منحرفینی که در اطلاعات نفوذ کرده بودند انجام شد و کار بدی بود و به نظام، ضربه زد. مصاحبه‌ی اخیر آقای یونسی و آقای مهدی نصیری در این رابطه مفید است. ۴. جریان دانشگاه همان‌طور که بعداً معلوم شد، جریان از پیش‌طراحی شده بود که پای نظام گذاشتند. ۶. خود بنده ناظر جریان اغتشاشات سال 98 بودم. کاملاً منافقین نفوذ کرده بودند و اراده‌ی براندازی داشتند و هیچ راهی جز برخورد محکم و جدّی نبود ۷. جریان نظرخواهی اخیر دانشگاه مریلند این مورد را تأیید نمی‌کند که مردم در کلیت از نظام سرخورده‌اند. بیشتر اشکالات را در ضعف مدیریت می‌بینند و نه در کلیت نظام. ۹. به نظر بنده تلویزیون احتیاط‌ های بیش از حدّی دارد و با نوعی تنگ‌نظری همراه است. زیرا کسانی هستند که کلیت نظام را قبول دارند، ولی مثل ما فکر نمی‌کنند. این‌ها نیز باید در رسانه‌ی ملی جایی داشته باشند. ۱۰. همین‌طور است که می‌فرمایید. ما هنوز در افقی که انقلاب اسلامی در این تاریخ گشوده است، ورود نکرده‌ایم. به گفته‌ی آقای دکتر شهریار زرشناس، اشکال در حضور لیبرال‌ها در نظام اقتصادی و فرهنگی و سیاسی ما است. ۱۱. باز هنوز متوجه نشده‌ایم که با اراده‌های سست سیاسیون نمی‌توان به طنابی آویزان شد که اینان ما را در چاه می‌برند ولی توان بالاکشیدن آن را ندارند.

و همه‌ی این امور حکایت از آن دارد که با انقلاب اسلامی، افق دیگری در پیش است و باید بعد از این‌همه تجربه به خود آییم و به راه دیگری فکر کنیم که بحمدلله خداوند از طریق انقلاب اسلامی، آن راه را در مقابل ما گشوده است و ما معنی گمشده‌ی خود را تنها در این راه می‌توانیم پیدا کنیم. موفق باشید 

30485
متن پرسش
سلام استاد: راسش من خیلی سختی دارم، بچه کودک و بارداری و دست تنهایی. خانواده ام بیمارن و نمیتونند کمکم کنند. خودم و خودم هستم و همسرم که صبح تا شب سرکاره‌. گاهی با خودم میگم اینا پیش خدا جهاد هست اما گاهی هم خسته میشم و خودم را با افراد دیگه که خانواده‌هاشون کمک حال هستند مقایسه می‌کنم. چیکار کنم که سختی ها به نظرم نیاد و مقایسه نکنم؟ از طرفی زمان زیادی برای مطالعه یا عبادات ندارم و بیشتر درگیر مادری هستم. دوست ندارم از لحاظ معنوی عقب بمونم ولی وقتم را بچه پر کرده. سردرگمم و ناراحت. ممنونم راهنمایی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در همین مشکلات است که انسان متوجه می‌شود چه ظرفیت‌هایی داشته و چه عنایاتی به او می‌شده. به ما فرموده‌اند: «نهنگ آن بِهْ که در دریا ستیزد / ز آب خُرد، ماهی خُرد خیزد». حضرت امام خمینی به دخترشان که همین نوع نگرانی‌های شما را داشته بودند و خانمی حکیم و اهل مطالعه بودند، می‌فرمایند حاضرم ثواب یک ساعت بچه‌داریت را به من بدهی من ثواب همه‌ی عبادت‌هایم را به شما می‌دهم. موفق باشید

30488
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: سال ها قبل زیاد غیبت می‌کردم متاسفانه، بعد کم کم، کم شد، بعد هم که مشغول بچه داری شدم و ارتباطاتم خیلی کمتر شد خیلی کمتر. چند سال اخیر به خاطر مشغله فراوان کمتر شده به فکر غیبت بیافتم و همین مساله باعث شده میلی هم به غیبت نداشته باشم، مدتی هم نیروی حال اکهارت تله رو کار می‌کردم. هر چند که به نظرم هر چه بوده کار خدا بوده نه من بی عرضه. دو سال اخیر مساله ای به شدت آزارم می دهد آنقدر که هر بار راهی را که برای سلوک در پیش می‌گیرم به شدت بهم می‌ریزد. متاسفانه احساسات و حرف های آدم ها را در مورد خودم از طریق احساساتم می شنوم و حتی وقتی به شدت در کنترل ذهن و نیروی حال پیشرفت می‌کنم باز هم آزارم می‌دهد، بهم ریخته می شوم و گاهی حس می‌کنم کسی از گوشت تنم چیزی می کند و آن شخص را هم می شناسم و می‌دانم کیست. ارتباطاتم به خاطر بچه هایم و شرایطی که دارم کم است اما همان ارتباط کم آزار دهنده می شود. تمرکزم را کم می‌کند و هر آنچه را به دست می آورم در خشم و غضبی درونی از دست می دهم و گاهی میلم را به غیبت شدیدا زیاد می کند و مرتکب این گناه می شوم و سقوط پشت سقوط ادامه می یابد و خسته از این همه درگیری درونی هیچ میلی به عبادت و هیچ رغبتی برای از سرگیری کارهایی که داشتم برای کم کردن خیال انجام می‌دادم ندارم. چه کنم؟ از تکرار این همه خطا و از ناتوانی خسته شده ام. سیر سایت را هم به همین خاطر رها می‌کنم و به شدت نامنظم و تنبل می شوم. خیال پرداز و ناراضی، چه می شود کرد؟ من کجای این کنترل خیال هستم که از جانب احساساتم اینقدر آسیب می‌بینم؟ و البته احساسات دیگران هم اینقدر رنجم می‌دهد؟ راهی هست؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در افق حضور حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» با خاطرات شهدا و مزار شهدا، کار را جلو ببرید. اگر زیارت شهید محسن حججی و شهید حاج قاسم برایتان مقدور است، به آن شهدا رجوع فرمایید و خردی که با آن‌ها در این تاریخ به ظهور آمد را، در خود جستجو کنید. موفق باشید. 

30469
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: نکته ای که در باب منش علمی حضرتعالی بسیار قابل تحسین است تفکیک بین حوزه های تخصص علماست. مشخصا این که در حوزه های اجتماعی و سیاسی پیرو امثال مرحوم امام هستید و در مسائل قرآنی و تفسیری پیرو مرحوم علامه طباطبایی هستید و به نوعی سایت خویش را هم لبّ کتاب ایشان معرفی کرده اید بسیار بلندمنشانه است. زیرا چنان که مطلع هستید مرحوم علامه به هیچ وجه با انقلاب اسلامی عقلا و شرعا موافق نبودند و جایز نمی دانستند، اما با این وجود حضرتعالی در مسائل تفسیری به ایشان رجوع می‌کنید و در مسائل سیاسی امام را مرجع می دانید. و این تفکیک خود درسی است که امثال حقیر باید از حضرتعالی بگیریم. وفقکم الله.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ضمن تشکر از نگاه خوب جنابعالی، عنایت داشته باشید که فرزند علامه فرموده بودند نظر علامه نسبت به انقلاب منفی نبوده. و به همین جهت ملاحظه می‌کنید در همین خانواده، فرزند آیت الله قدوسی که نواده‌ی علامه به حساب می‌ایند، اهل جبهه و جهاد هستند و شهید می‌شوند و داماد خود علامه یعنی آیت الله قدوسی اولین دادستان انقلاب هستند که به دست منافقین شهید می‌شوند. به نظر نمی‌آید اگر علامه مخالفتی با این فضا داشتند، این روحیه‌ها شکل می‌گرفت بخصوص که شخصیت علامه، شخصیت تأثیرگذار بر اطرافیان است. موفق باشید

30461
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد بزرگوار: یه سوالی داشتم خدمتتون استاد. می‌خواستم بدونم که آیا ظلمت و تاریکی و فساد و گناه تا قبل از وقوع انقلاب اسلامی به اوج خود رسید و بعد از وقوع انقلاب اسلامی در جهان اتفاقی افتاد که به سمت نور و روشنایی در حرکت هستیم تا رفته رفته خورشید ولایت عظمی طلوع کند و دنیا را روشن کنه و این حرکت آرام آرام داره اتفاق میوفته با توجه به اتفاقاتی که در دنیا میوفته امثال: (شکل گرفتن محور مقاوت) و همچنین (افول قدرتهای استکباری در جهان) که داریم یک سری اتفاقات را در دنیا می‌بینیم، حرکت می‌کنیم، و یا نه هنوز راهی زیاد مانده تا به اوج ظلمت و تاریکی و گناه و فساد در دنیا برسیم و از طرفی شیعه به اون اندازه از قدرت کافی برسه که سیطره استکباره در دنیا را برچینه تا ظهور اتفاق بیوفته. حرف من سر اون نقطه قله هست که به سراشیبی میوفته هست که آیا رسیدیم به اون نقطه یا هنوز راهی زیاد در پیش داریم؟ ممنونم استاد از اینکه وقت با ارزشتون را در اختیار ما قرار میدین. دعای امام زمان (ع) همراهتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید نمی‌توان به راحتی در این موضوع نظر قاطع داد. ولی هرچه هست همه‌چیز گواه بر آن است که جهان به سوی حقیقت و در مسیر نفی استکبار جلو می‌رود و هرکس در این مسیر باشد، مانند کسی است که در نقطه‌ی نهایی حاضر است. موفق باشید

30459
متن پرسش
یا صاحب الزمان عج: بسم‌الله الرحمن الرحیم سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: نقطه آغاز تحول روحی من شرح جنود عقل و جهل شما بود وقت و بی وقت دعاگوی شما هستم. استاد طیبان در مجموعه حیات انسانی. داشتن بنیه قوی اقتصادی را از عوامل تطهیر خیال و عروج انسانی و رشد و تعالی دیگران می‌دانند، و معتقد هستند که بیشتر ضعف اقتصادی مردم به سبب تنبلی و یا ناآگاهی و نداشتن مهارت و نشناختن سرمایه های خدادادی (آب، هوا، خورشید و خاک) دچار فقر اقتصادی هستند. استاد صمدی آملی هم معتقدند باید علوم را شخم بزنیم و جهاد علمی راه بیندازیم. و ظاهراً این که فرمایشات مقام معظم رهبری در باب تحول اقتصادی برای آمادگی خودسازی و تهذیب نفس است، چرا که دغدغه معیشتی اول خود فرد را از تعالی محروم می کند و دیگر اینکه برای تحول معرفتی انسان ها باید هزینه کرد. کاش یک برنامه مدون برای عملیاتی کردن فرمایشات مقام معظم رهبری می دادید. البته استاد طیبان یک طرح «از خاک پاک تا سفره پاک» داده اند و قسمتی هم عملی شده ولی این مهم عزم جدی سراسری می طلبه. استاد گرامی آیا امکان هم اندیشی همه شما استادان محترم در این زمینه وجود دارد؟ اجر شما با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که تاریخی شروع شده و آن عزیزان بحمدالله در آن تاریخ جلو می‌روند، نشان می‌دهد هرکس در آمادگی خود در شرایطی قرار گیرد که با آنچه پیش می‌اید، جدّی برخورد کند همه زیر سقف انقلاب اسلامی در کنار هم هستند. موفق باشید

30458
متن پرسش
سلام استاد: اینا چیزهای هستن که در این مدت یاد گرفتم آیا درست هستن. خدایی که می‌پرستم و شناختم فقط هست. وجوده. نه شکلی داره و نه رنگی. خدا یک حضور داره و یک ظهور، حضورش همه جا هست و ظهورش در تمام مخلوقات. من فقط هستم و هستی من از هستی خداست. روحم در همه جای بدنم هست، چشم، گوش، دست، پا یک جا نیست ولی تماما همه جا هست. جسمم فقط مرکبی برای روح هست. حرف می‌زنم می‌خندم گریه می‌کنم غمگینم. همه نشانه وجود روح هستن. عالم، آدم، طبیب، گل، زمین، آسمان، خورشید، ستاره، دانشمند، همه و همه خدا نیستن اما نشانه وجود خداوند هستند. وقتی خدا گفت که روحی منظور این نیست که از روح خودش دمید. وقتی من میگم موبایلم. یا خودکارم یا خونم. اینا جزیی از من نیستن ولی متلعق به من هستن. مثل خانه خدا که متلعق به خداست ولی از وجود خدا نیست. هرچی در جهان هست و هر کار و حرکتی همه از خداست. اینا تمام علمی هست که در این چند ساله فهمیدم و بهش رسیدم. آخرش به این رسیدم که هیچی نیستم و هر چی هست از وجود اوست او هست که همه چی هست. هدف فقط بندگی و شناخت اوست و بسوی او حرکت کردن. خیلی وقتها وقتی فکر می‌کنم که چند سال گذشته و انگار همین چند ساعت بوده. یاد آیه می‌افتم که وقتی می‌میرم ازم می‌پرسن چند سال زندگی کردی میگم نصف روز یا یک روز واقعا بهش رسیدم. دنیا واقعا محل گذر هست و هیچ چیز موندنی نیست. رو خودم کار کردم خیلی از گناهان رو کنار گذاشتم، نمازم اول وقت شده و روزه هام رو کامل گرفتم، غیبت و تهمت و ریا، دروغ، قسم نخوردن، مهربان بودن، احترام گذاشتن رو همه اینا کارها کردم. فهمیدم زندگیم بی هدف و پوچ نیست. فهمیدم ایمان یعنی باور تمام چیزهایی که در قران و کلام امامان هست وقتی زبانم میگه لا اله الا الله باور کنم که فقط لا اله ال الله هست. فهمیدم چرا امامان از جهنم گذشتن در حالی که آتش جهنم خاموش بود. چون وابسته این دنیا نشدن و ما که وابسته این دنیا هستیم در رنج و عذابیم. هر کی وابسته چیزی هست و این یعنی جهنم چون میترسه از دستش بده. حتی فهمیدم که الله جامع تمام اسمها هست یعنی چه. با مثال ساده پیداش کردم. من نگار هستم. خواهر هستم، دختر هستم، مادر هستم، همسر هستم، عمه هستم، خاله هستم، زن دایی هستم، دوست هستم، همسایه هستم، همکار هستم، زن برادر هستم، معلم هستم، مداح هستم، طلبه هستم، محصل هستم، و هر کدوم از این اسمها در جای بخصوص خودش بکار می‌روند ولی در جمع همون نگار هستم. تمام اسماء خداوند هرکدوم در جای خودش بکار می‌روند: رحمان، رحیم، رازق، کریم، مالک، بخشنده، عالم، طبیب، حی، ظاهر، باطن، متین و همه و همه در واقع همون الله هستن. استاد عزیز‌ گاهی روحم خسته حس می کنم نیاز به آرامش دارم آرامشی که نمیتونم توصیف کنم. گاهی خدا رو می‌بینم و لذت می‌برم ولی در هیاهوی زندگی و رفتن در کثرتها گم میشم. گاهی در وحدت هستم و گاهی در کثرت حس می‌کنم همه درسها برام حجاب هستن واقعا سردرگم هستم همه چی میدونم ولی هیچی نمیدونم. آگاهی دارم ولی هیچی بلد نیستم، هیچ. گاهی بفکر میرم و انگار وارد دنیای تفکر میشم ولی فقط لحظه ایی هست بعد میشنیم فکر می‌کنم که به چی وابسته هستم که نمیتونم آزاد باشم ولی پیداش نمی‌کنم. حتی گاهی دعا هم نمی‌کنم برای کسی فقط میگم عاقبت بخیر بشی یا هرچی خدا بخواد. چون میگم شاید دعای من باعث بشه خودش بدرک اون چیز نرسه. آدمهای اطرافم گاهی وقتها درکم نمیکنن و نمیدونن چی میگم واقعا دوست دارم رها بشم اما نمیدونم چطوری. اصلا نمیتونم به کسی چیزی منتقل کنم حتی حالا که خیلی چیزها در ذهنم هست اما. واقعا گفتنش سخت هست. حتی فهمیدم بهشت و جهنم همین حالا نقد هست و گاهی حس می‌کنم روی پل صراط راه میرم مخصوصا وقتی میخوام کاری بکنم. چند سال پیش اشتباهی مرتکب شدم توبه کردم. ولی نمیتونم برم از طرف طلب بخشش کنم. با اینکه چند ساله میدونم اشتباه کردم و اون هم میدونه اما حاصر نیست منو ببخشه. با اینکه چند ساله ولی وقتی از اون طرف خبری بشه یا قراره ببینمش، زجر می‌کشم. چند روز پیش اینقد حالم بد شد که گرمای آتش گناهم و برزخ بودنم رو حس می‌کردم آنقدر گریه و زاری کردم، ناله کردم و از خدا کمک کردم کاری کنه اون طرف منو حلال کنه. شرایطی پیش اومد رفتم خونش ولی هیچ حرفی نزدم فقط بهم نگاه می‌کرد، اما بعدش کمی آروم بودم. واقعا بهشت و جهنم اینجاست. فهمیدم وقتی که از خواب غفلت بیدار می‌شم. یعنی برگشتم به معاد هست وقتی اینجا از فرصت استفاده کنم جبران کنم. و یا برعکس اگه در کثرت ها بمونم. و رو خودم کار نکنم و بیدار نشوم موقع مرگ نهایی قبرم. یا بهشت است یا برزخ. واقعا نمیدونم. اخرش می‌رسم به این که هیچی نیستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! ما هیچ‌چیز نیستیم جز فقیری که إلی الله است و سرمایه‌ی ما انسان‌ها چنین فقری است که در دل آن انسان، خدا دارد و این سرمایه‌ی بزرگی است. ۲. از این نوع قبض و بسط‌ ها نباید نگران بود. با شهداء مرتبط باشید، چه با مطالعه‌ی زندگی‌نامه‌ی آن‌ها و چه با حضور در مزارشان. حضور خدا را در مقاومت اسراء می‌توان احساس کرد. کتاب‌های «من زنده‌ام» و «سرباز کوچک روح الله» آینه‌ی چنین حضوری از حضرت ربّ العالمین است. موفق باشید.

نمایش چاپی