بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: امام خمینی(ره)، انقلاب اسلامی، تمدن اسلامی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12424
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: در جواب یکی ‌از سوالات فرموده بودید ای کاش دولت با همان روحیه‌ی استغناء از غرب و امیدوار به مدد الهی در مذاکره حاضر می‌شد تا خداوند چیزی بسیار بالاتر از آن‌که آن‌ها می‌خواهند از طریق مذاکره به‌دست آورند به ما عطا می کرد. این وعده خدا را شنیده ایم و قبول داریم. اما ممکنه یکم جزئی تر توضیح بدید؟ مثلا چه چیزی به ما عطا میکنه؟ یا در دولت قبل چه اتفاقاتی افتاد با اینکه رویکرد ظلم ستیزی بود؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ (96ا/عراف)» یعنی و اگر اهل شهرها و آباديها، ايمان مى‏آوردند و تقوا پيشه مى‏كردند، بركات آسمان و زمين را بر آنها مى‏گشوديم؛ ولى(آنها حق را) تكذيب كردند؛ ما هم آنان را به كيفر اعمالشان مجازات كرديم‏. بنابراین آنچه موجب برکات در جامعه می‌شود تقوی و ایمان است و بی‌توجهی به قدرت و امکانات اهل دنیا و در دول قبل هم اگر اشتباه‌کاری‌های دولت نبود و دوستان انقلاب هم آن‌چنان به جان آن دولت نمی‌افتادند، مسلّم برکاتی نصیب ملّت می‌شد که نمونه‌ی آن را در دولت نهم ملاحظه کردید. موفق باشید

12409
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: پرسشی در سایت مطرح شده بود مبنی بر نظرتون در مورد راهپیمایی ها در مورد توافق و انرژی هسته ای که شما مخالفتی نکردید در حالی که ما اگر بخواهیم مملکت قانونی داشته باشیم و همان مسیر اصحاب کربلا را برویم باید به قانون احترام بگذاریم. قانون می گوید تجمعات باید با کسب مجوز باشد. چرا باید در یک نظام ارزشی عده ای خود را به حق بدانند و هر خلاف قانونی را خواستند انجام بدهند. صدای مداحی را آنقدر بلند کنند و کسی جرات نداشته باشد به آنها چیزی بگوید ولی درمقابل بخواهیم بگوییم صدای ترانه ات نباید بیرون بیاید. هدف خوبی داریم ولی نباید به هر وسیله ای آن را انجام دهیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن بود که با فرض رعایت قوانین نظام اسلامی و با نظر به این‌که وزارت کشور نیز باید متوجه باشد که تجمعات سالم، حقِ شهروندی مردم است، می‌توان اقدامات مربوطه را انجام داد. موفق باشید

12412
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: اینکه در جواب سوال 12357 فرمودید (طلاب عزیز بهتر است بعد از بحث ده نکته در معرفت نفس و برهان صدیقین، زیاد وقت در روی این مباحث نگذارند و بیشتر به دروس رسمی حوزه بپردازند تا عقب نمانند و إن‌شاءاللّه پس از چند سال حضور در درس خارج وارد این مباحث شوند.)دروس رسمی حوزه که فقط فقه و اصول هست آن هم به شیوه غلط اموزشی... آیا آدم مخصوصا طلبه نباید با آشنایی با مباحث معرفتی، زمینه‌ی فکری خود را آماده‌ی اُنس با قرآن و روایت کند تا به مقصود برسد؟ طلبه از چه چیز نباید عقب بماند؟! که شما فرمودید عقب نماند؟! چرا طلبه نباید قبل از درس خارج وارد مباحث شود؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در خاطرات حضرت امام هست که: «طلبه‌ای از ایشان پرسید در بین موضوعاتی که مطالعه کرده‌اید کدام را بهتر دیدید؟ فرموده بودند فقه را. گفته بود فقه که چیزی نیست، فرموده بودند نخوانده‌ای. گفته بود نه‌تنها خوانده‌ام، در حال تدریس آن هستم. فرموده بودند پس نفهمیده‌ای». آری ای رفیق! فقه و اصول بیش از آن‌که موضوع آن یعنی اصول عملیه مهم باشد، روش آن مهم است که انسان را می‌پروراند تا قدرت تفکر و تفقه پیدا کند و بعد از آن است که در هر موضوعی وارد شوید درست وارد می‌شوید و به‌خوبی نتیجه می‌گیرید. مرحوم شهید مطهری را فقه و اصول پروراند و مطهری، مطهری شد. موفق باشید

12406
متن پرسش
با سلام: اینکه رهبری عزیز در بیانات اخیرشان مدام از کلمه «من» استفاده می کنند نشانه چیست؟ به عنوان مثال بار ها فرموده اند که «من به مذاکرات خوشبین نیستم» آیا این نوع استفاده از کلمات نشانه تنهایی و غربت رهبری عزیز نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از فرمایشات مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» برمی‌آید که حتی به عنوان یک وظیفه‌ی فردی در این موارد سخنانی دارند و وظایفی حس می‌کنند. موفق باشید

12402
متن پرسش
سلام خدمت حضرت استاد: یکی از علت های عدم لعن به مقدسات اهل تسنن دور شدن آنها از تشییع برشمرده شده است، می خواستم بدانم آیا شعار مرگ بر آمریکا نیز باعث دور شدن مردمان آمریکا از اسلام نمی شود؟ استدلال فوق در اینجا هم اعتبار دارد؟ نظر حضرت عالی پیرامون بنای تازه ساخت حرم حضرت امام خمینی (رحمت الله) چیست؟ آیا به صرف اینکه ایشان در دوران حیات بی توجه به دنیا بودند می توان به بنای حرم ایشان اشکال وارد کرد؟ به فرض قبول، آیا این ادعا راجع به حضرات معصوم نیز صادق است؟ آیا ساختن ضریح ایشان شبیه به ضریح حضرات معصوم فی نفسه اشکالی دارد یا خیر؟ با تشکر از خدمت استاد عزیز. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد لعن به مقدسات اهل سنت از آن جهت که موجب ضربه‌زدن به اتحاد جهان اسلام می‌گردد شدیداً باید حذر کرد. ولی در شعار «مرگ بر آمریکا» بحث‌مان مرگ بر استکبار و کفر است و یک روز نباید از این شعار عدول نمود. و در مورد حرم حضرت امام نیز چه بهتر بود که در عین شکوه و زیبایی و هنر، رعایت سادگی می‌شد. هرچند که بنده معتقدم دست‌اندرکاران، قصد خیر داشتند و نباید طوری با کار آن‌ها برخورد شود که گویا کارشان مقابله با اهداف اسلام و انقلاب بوده است. به‌خصوص در مورد ضریح حداقل کاری می‌کردند که ضریح حضرت امام روح اللّه در عرض ضریح امامان معصوم نباشد. در حالی‌که حضرت امام روح اللّه خود را خاک پای آن‌ها هم به حساب نمی‌آوردند. موفق باشید

12395
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد فرهیخته و عارف جناب طاهرزاده عزیز: استاد بنده تقریبا 70 درصد کتاب های شما را خوانده ام و کاملا با خط فکر صدرایی شما آشنا گشته ام و بعد از امام و حضرت آقا خط فکری جامع و شامل تر از شما نیافتم و حتی تا حد زیادی شناخت حقیقی امام را توسط شما بدست آوردم و باعث افتخارم هست اگر بتونم خود را شاگرد شما بدونم. إن شاء الله خداوند به کارتان خیر بدهد و سایه اساتید بزرگی چون شما را بر سر ما حفظ کند. اما سوال بنده : حضرت آقا در سخنرانی سالگرد امام رحمه الله علیه فرمودند که اگر راه امام را گم کنيم، يا فراموش کنيم،‌ يا خدائي نکرده عمدا به کنار بگذاريم، ملت ايران سيلي خواهد خورد. و بنده متوجه این موضوع هستم که راه امام غرب زدگی و تکیه بر نیروی اسلام و مبارزه با استکبار و تشکیل جامعه اسلامی بوده است. اما مسئله ای که در حال حاضر در میان است مسئله مذاکرات با غرب است که با بررسی بیانیه لوزان و ژنو که چارچوب مذاکرات هستند کاملا پیداست که هسته ای به رویایی تبدیل خواهد شد و عملا تمامی دستاورد ها نابود خواهد گشت. اما موضوع دیگر که در مجلس هم توسط برخی از اعضا مطرح شد این بود که هسته ای نخواستیم ولی مملکت رو ندهید برود. که مشاهده کردیم حضرت آقا برای اولین بار بود که دیگر آمدند وگ فتند من اجازه نمی دهم از مراکز نظامی بازرسی کنند و از دانشمندان نظامی و هسته ای ما بازجویی کنند (که البته آقایون مذاکره کننده در مجلس فرمودند ما اجازه اش رو دادیم که حضرت آقا دیگر فرمودند من اجازه این امر را نمی دهم) ولی مسئله ای که الان برای کشور اسلامی ایران خطر ساز شده این است که (با اینکه می دانم انقلاب چنان ذانی دارد که نابود شدنی نیست و خدا حافظ آن است اما وضعیت الان مثل این است که ما خودمون را جلوی ماشین بیندازیم و بگوییم عمر دست خداست پس باید حتما با این مسائل اگر به فکر اسلام و دین هستیم مقابله کرد) سران ما دارند تمام اطلاعات حیاتی که برای حفظ ثبات و پایداری کشور مورد نیاز است رو به غرب و دشمنان اسلام دو دستی تقدیم می کنند و به نظرم اتفاقی که در صورت عدم مقابله خواهد افتاد فراتر از یک سیلی به کشور باشد و بنده می خواستم از شما راهنمایی بگیرم که وظیفه اصلی جوانان و مردم در این لحظه چه می تواند باشد؟ و روشنگری مردم چگونه و تا چه حد و در چه زمینه ای باید انجام شود؟ شرمنده بابت طولانی بودن پیام با تشکر در پناه حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین آن‌که حضرت آقا فرمودند با مذاکره مخالف نیستند، چقدر خوب بود که دولت با همان روحیه‌ی استغناء از غرب و امیدوار به مدد الهی در مذاکره حاضر می‌شد تا خداوند چیزی بسیار بالاتر از آن‌که آن‌ها می‌خواهند از طریق مذاکره به‌دست آورند به ما عطا می‌کرد. درست است که تحریم‌ها ظلم است، ولی به نظر می‌آید آن‌طور که شایسته بود دولت آقای روحانی با ظالم برخورد نکرد. در هر صورت شاید این نیز تجربه‌ای باشد تا ملت ما در راستای عبور از فرهنگ غرب با عزم بیشتری عمل کند. موفق باشید

12385
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام: دوستی دارم که تعریف می کرد که برادرش با ولایت فقیه مشکل دارد و می گفت من روبروش ایستادم و دفاع کردم اما نتیجه نداد البته مشکل این است که ایشان گرانی و .. را به پای گروه روحانیت می گذارند و گرنه اهل هیچ کار خاص یا تفرقه و گروه خاصی نیست. حال آیا روبرویی با او مراء حساب می شود و نباید با او جدال کند و در همین حدی که گفته کافی است و تکرار نباید بکند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت اگر زمینه‌ی هدایت طرف مقابل نیست و گرفتار ذهنیات لغو خودش می‌باشد، در این موارد به ما فرموده‌اند: «إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً» یعنی چون با سخنان لغو روبه‌رو شدید بزرگوارانه از آن بگذرید. موفق باشید

12377
متن پرسش
سلام علیکم: آیا هم زمان با خواندن سیر مطالعاتی شما، می توان کتاب هایی دیگه ای را هم مطالعه کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم حسابی،همه‌ی امید ما آن است که مطالعه‌ی کتاب‌های ما زمینه‌ای شود تا بتوانید به کتاب‌های ستون‌های معرفتِ دینی رجوع نمایید و در اقیانوس بیکرانه‌ی آثار حضرت امام و علامه و آیت‌اللّه جوادی و آیت ‌اللّه حسن‌زاده و آیت ‌اللّه مطهری و امثالهم سیر نمایید!! و قدم به قدم به منبع معرفت و دیانت یعنی قرآن و روایت نزدیک شوید. موفق باشید

12372
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد گرامی: نقش هاشمی رفسنجانی در انتخاب رهبری در مجلس خبرگان چقدر بوده؟ عده ای می گویند آن سخن هاشمی که گفته امام به من فرمود ایشان لیاقت رهبری را دارد باعث انتخاب ایشان شده است، اگر چنین است این انتقاد که فعلا به هاشمی می شود و حتی رهبری نیز تلویحا در سخنرانی مرقد فرمودند که صحبتی که به امام منصوب می شود باید مکرر در مواضع ایشان دیده شود و یک سخن مقطعی و نقل قولی از شخصی خاص را نمی توان از اصول امام دانست نابجا می شود چون اصلی ترین مسئله نظام اینچنن انجام شده است با تشکر از استاد عزیز و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت آیت اللّه حائری شیرازی در مصاحبه‌ی خود فرمودند آقای هاشمی با ظرایفی تلاش داشت تا بعد از امام، رهبریِ انقلاب به صورت شورایی اداره شود ولی صحبت‌های امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و تأکید مرحوم احمدآقا، نگاه‌ها را به حضرت آیت اللّه امام خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» انداخت. موفق باشید

12366
متن پرسش
با سلام: نظرتان راجع به ساخت حرم جدید امام چیست که بسیار شبیه کاخ است. آیا منظور رهبری از اشاره به ساده زیستی امام در سخنرانی 14 خرداد نهی همین موضوع بود؟ ایشان خیلی تاکید داشتند که شخصیت امام را دارند تحریف می کنند آیا همین موضوع شامل حالش می شود؟ اگر پاسخ مثبت است رهبر مخالفتی با این موضوع داشته اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع تحریف شخصیت امام بسیار بسیار بالاتر از این حرف‌ها است که می‌فرمایید و حقیقتاً باید این موضوع را در حال حاضر به عنوان یکی از گفتمان‌های اساسی این دوران از انقلاب به صحنه آورد. فراموش نکنید که مقام معظم رهبری فرمودند چون دشمن نتوانست محبت به حضرت امام را از این مردم بگیرد، پروژه‌ی «تحریف شخصیت حضرت امام» را به میدان آورد تا آن اصول هفتگانه‌ای که مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» برشمردند، مورد غفلت قرار بگیرد. هرکجا که ملاحظه کردید شخصیت حضرت امام را به عنوان یک انسان خوب و متدین و با صفا مطرح کردند، ولی از آن اصول هفتگانه حرفی به میان نیاوردند متوجه باشید برنامه‌ی تحریف شخصیت حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در میان است. رهبری عزیز فرمودند فقیه‌بودن و فیلسوف‌بودن و عارف‌بودن مربوط به شخصیت اصلی حضرت امام نیست، شخصیت اصلی حضرت امام شخصیتی است که نظام شاهنشاهی را سرنگون و نظام اسلامی را به صحنه آورد و در این راستا جهان امروز را متذکر حیات دیگری کرد، غیر از آن‌چه جهان استکباری به عنوان زندگی به بشریت پیشنهاد می‌کند. مواظب باشید آن‌چه مقام معظم رهبری فرمودند در مورد تحریف شخصیت حضرت امام، مورد تحریف قرار نگیرد و انقلابی به وسعت جوابگویی به همه‌ی ابعاد فردی و اجتماعی و دنیایی و آخرتی بشر امروز به انقلابی در محدوده‌ی ایران و آن‌هم جهت اموری مثل امنیت داخلی و منافع ملّی تبدیل نشود. موفق باشید.

12367
متن پرسش
با سلام: استاد گرامی چند وقت پیش وقتی برخی آیات قرآن در مورد اینکه به وسیله توسل جوییم را خواندم دیدم منظورشان نماز است نه شخص، ولی با توجه به آیه ای که از ما می خواهد برای استغفار نزد پیامبر برویم مشکلم حل شد، اما نسبت به زنده بودن پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) و شهدا سوال دارم. به راستی منظور از زنده بودن آنها چیست؟ آیا منظور اینست که آنها حیات برزخی ندارند؟ به نظر شما استفاده از تجربیات شهدا و اهل بیت (ع) در زمینه استجابت دعاها می توان برای منکران توسل، دلیل آورد و به نوعی مباهله کرد؟ چون بنده ترس دارم بگویند خوب شیطان هم می تواند کار خارق العاده بکند. سوال بعدی اینکه راضی به رضای خدا بودن با اینکه نسبت به امری از اهل بیت (ع) درخواست کنیم تضاد ندارد؟ مثلا بنده وقتی از اهل بیت (ع) درخواست خانه بکنم و مستجاب کنند در حالی که بارها از خدا خواسته ام و مستجاب نشده آیا می شود گفت از کجا معلوم این خانه داری بنده مانع بندگی نباشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولیاء معصوم و در ذیل آن‌ها شهداء به جهت آن‌که گرفتار گناهانشان نیستند می‌توانند در این دنیا نقش داشته باشند و راه‌های سعادت و حقیقت را به ما متذکر شوند که قرآن در این رابطه می‌فرماید: «فَرِحينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» (170 / آل عمران) شهداء به جهت فضل و برکتی که خداوند به آن‌ها داده است به یاران هم‌سنگرشان که در همان مسیر قدم گذاشته‌اند، بشارت می‌دهند که نگران شکست این مسیر نباشید، که این مسیر روز به روز در برکت جدیدی خواهد بود. و این‌که می‌فرمایید رضایت از خداوند با تقاضا از او منافات دارد یا نه، عنایت داشته باشید خود خداوند به ما می‌فرماید از او تقاضا کنیم و نیازهای خود را با او در میان بگذاریم. در آیه‌ی (77) سوره‌ی فرقان می‌فرماید: «قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُمْ» ای پیامبر به آن‌ها بگو اگر دعای شما و تقاضایتان از حضرت حق نبود، حضرت حق هیچ توجهی به شما نمی‌نمود. بنابراین تنها باید در زیر سایه‌ی دستورات حضرت حق وظیفه‌ی خود را در آن حدّ که تشخیص می‌دهیم انجام دهیم و امیدوارِ الطاف حضرت حق باشیم. موفق باشید

12365
متن پرسش
ايمان چيست؟ چگونه از علم به ايمان به عمل به ايمان برسيم؟ چگونه خود را براي يك ايمان انقلابي بسازيم؟ رابطه روحيه ي انقلابي با ايمان چيست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علم حقیقی علمِ به حقایق است، مثل ایمان به خدا و ملائکه‌ی الهی. و ایمان حقیقی ارتباط قلبی با خداوند و ملائکه‌ی الهی می‌باشد و هراندازه بیشتر رعایت دستورات شریعت الهی را بنماییم، بیشتر از حیطه‌ی علم به حیطه‌ی ایمان می‌رسیم و نقش حضرت حق و ملائکة اللّه را بیشتر می‌یابیم و تأثیر آن‌ها را در زندگی فردی و اجتماعی خود بیشتر رشد می‌دهیم. و ایمان انقلابی یعنی به‌جای تأکید بر نقش مستکبران در سرنوشت بشر بر نقش عوامل معنوی در سرنوشت بشر تکیه کنیم و این یکی از اصول هفتگانه‌ی شخصیت حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بود که در 14 خرداد امسال حضرت امام خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» به ما متذکر شدند. موفق باشید

12363
متن پرسش
سلام: به نظرتان برای طلاب پایه های پایین در تابستان چه مطالعاتی لازم است؟ آیا بهتر است دروس سال بعد را جهشی خواند یا بهتر است مطالعاتی معرفتی، تاریخی و تفسیری را شروع کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم خوب است در فرصت‌هایی مثل فرصت تابستان با جدّیت تمام به دروس غیرِ رسمی خود بپردازید. حضرت امام در تابستان‌ها محلِ دنجی را پیدا می‌کردند و به مطالعه کتاب‌هایی مثل «قبسات» میرداماد می‌پرداختند تا تنها محدود به دروس رسمی حوزه نباشند. موفق باشید

12351
متن پرسش
با عرض سلام: با توجه به مصاحبه اخیر جناب آقای دکتر مصباحی مقدم با روزنامه اعتماد سوال من این است که افرادی خود را انقلابی و اصول گرا و ولایت مدار مطرح می کنند ولی در عمل در بسیاری از جاها مقابل اندیشه های امام و رهبری می ایستند. 1. با این نوع افراد چه رویکردی باید داشت؟ 2. با توجه به این موانع سخت و پر حجاب، آیا ورود بچه های انقلاب را به میدان کارهای اجرایی مفید خواهد بود؟ 3. یکی از مشکلات این است که این نوع افراد واقعا خود را ولایت مدار می دانند و در اظهار ولایت مداری خود صادق اند و حذف چنین افرادی کار صحیحی نیست.
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: به این راحتی نباید افراد را مقابل رهبری و امام پنداشت، شاید برداشت‌های دیگری از سخنان امام و رهبری دارند که واقعاً از نظر خودش آن برداشت‌ها حقّ است. ثانیاً: هنر ما آن است که دقیقاً این‌گونه افراد را بفهمیم و به اندازه‌ای که معتقدیم در جایگاه اصلی نیستند با آن‌ها برخورد کنیم و این سخت‌ترین مرحله‌ی انقلاب اسلامی است که باید در آن به بلوغ لازم برسد و در این راستا إن‌شاءاللّه کشور به مرحله‌ای می‌رسد که اندازه‌ی هر جریانی که معتقد است در ذیل ولایت قرار دارد، برای رقیب او که او نیز خود را در چنین شرایطی می‌داند معلوم می‌شود و به‌خوبی هرکدام می‌فهمند دیگری چه می‌گوید و لازمه‌ی گفتار هرکدام چه‌چیز است. موفق باشید

12345
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی: آیا شما معاد جسمانی مثالی را قبول دارید یا معاد جسمانی عنصری و مادی را؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر ملاصدرا در جلد هشتم و نهم اسفار و نظر حضرت امام در کتاب معادی که مرکز نشر تنظیم کرده است را صحیح می‌دانم که به تعبیر علامه طباطبایی جسم قیامتی همچون نفس، زنده و بیدار است. موفق باشید

12334
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام بر استاد بزرگوار و زحمات فراوانی که متحمل می شوید. اعیاد شعبانیه را تبریک گفته و وصول به فیوضات مخفیه این ماه را برای شما آرزومندم. توفیقی شد جزوه «عرفان اسلامی و روحیه‌ی تمدن سازی عارفان؛ دغدغه‌ی اجتمایی عرفای نجف» را مطالعه کردم. در برخی موارد در حاشیه جزوه اشکالاتی به نظرم می رسید که هنوز بحث واضح نشده است را یادداشت می کردم. هر چند که برخی سوالاتی که پیش آمد را تا حدی خودم برایش جواب دارم اما خواستم این سوالات را با حضرتعالی مطرح کنم تا راهنمایی لازم را بفرمایید. ابتدا خلاصه و نکات مهم جزوه را می نویسم که ببینید برداشت من درست بوده است و بعد سوالات را مطرح می کنم. البته باید تذکر دهم چون سوالات در حین مطالعه به ذهنم می رسد لذا سوالات را در کنار متن جزوه مطرح می کنم و نیز ممکن است سوالات به نوعی تکراری باشد اما چون هر کدام نکته ای را مد نظر داشته است و از زاویه ای خاص سوال پرسیده شده است لذا همه سوالات را می آورم تا حضرتعالی با مطالعه همه سوالات فضای حاکم بر ذهنیت بنده را درک کنید و بر ان اساس جواب دهید. با تشکر فراوان از شما. التماس دعا خلاصه جزوه: به نظرم کل این جزوه را می توان در نکات زیر خلاصه کرد: • جایگاه والای مکتب نجف نزد رهبر انقلاب: «... مهم این است که این حرکت عظیم سلوکی و ریاضتی را نه با طرق من در آوردی و تحلیلی - مثل بعضی از سلسله‌ها و دکان‌های تصوف و عرفان و مانند این‌ها - بلکه صرفاً از طریق شرع مقدس آن هم با خُبْرَوِیَت بالا به دست آوردند...» • حضور تاریخی عارفان حقیقی و عدم انزوا در جامعه • عرفان مکتبی در کنار فقاهت نیست بلکه عرفان نگاه خاص الخاص است به اسلام (عرفان شیعی فقاهتی) اصلي‌ترين تفاوت اين مكتب عرفاني با ساير مكاتب، درآن است که غرض از سير و سلوك را فقط رسيدن به نهايت درجه‌ی عبوديت و بندگي می‌داند، كه ملازم با معرفت خداوند متعال به نحو ممكن است. توجه ملاصدرا که مقابل فقها ننشیند و لذا علامه مجلسی در شرح روایات به ملاصدرا نظر دارد هرچند که همفکر او نیست. • توجه عرفای نجف به مکتب محی الدین در بروز علمی معارف تشیع. • حضور تاریخی مکتب نجف بر اساس ظهور غیبی اراده خدا در جریان شروع این مکتب بدست مولا قلی جولا و بعد مرحوم شوشتری • حضور اراده غیبی الهی در آن موقف تاریخی جهت مبارزه با ظلمات مدرنیته • اراده روح اسلامی عرفا به نزدیکتر شدن به اسلام • تشکیل جامعه توحیدی و تمدن اسلامی، جهت تحقق حقیقت توحید، مد نظر عارف است • دینداری حقیقی و عبودیت حقیقی در بستر جامعه شکل می گیرد و اینکه باید از طریق یک جمع مومنانه به سمت حق حرکت کرد(واعتصموا بحبل الله جمیعا) چرا که حیات توحیدی و رجوع به حق با جمع مومنان محقق می شود. • دفاع مقدس ما هم ادامه روحیه تمدن سازی عرفای نجف است • حضرت حق در هر زمانه ای به یک اسمی تجلی می کند و هنر عارف واقعی این است که در زمانه خود بفهمد حضرت حق بر اساس کدام اسم تجلی کرده است و بر طبق آن در زمانه خود عمل کند و خود را در مسیر این تقدیر و اراده الهی قرار دهد که همین باعث شور و شوق عارف می شود. • عرفای نجف بخاطر توجه به تقدیرات زمانه سعی کردند که مکتب عرفانی جدای از مکتب فقهی نشود تا بتواند آن تاریخ را جلو ببرد. • عارف بر اساس قاعده فوق همیشه در تاریخ زمانه خود به سر می برد و لذا همانطور که عرفای نجف در تاریخ خود سعی کردند عرفان با تفقه جدا نشوند رزمندگان دوران جنگ هم متوجه شروع تاریخ جدید بعد از انقلاب شدند و می دانستند که باید خود را به دست امام خمینی بدهند و لذا این چنین شورآفرینی کردند و به فنای ذاتی رسیدند. • اگر مرحوم قاضی هم در دوران جنگ بودند حتما می رفتند جبهه. • تا یک حیات اجتماعیِ توحیدی را به افراد پیشنهاد نکنیم، عرفان به معنای اعتصام به حبل الله است معنا پیدا نمی‌کند. باید ثابت کرد بدون حیات اجتماعی، عرفان بر قلب‌ها ظهور نمی‌کند - هرچند در هر تاریخی شکل حیات اجتماعی متفاوت است وگرنه تصور آن که می‌توان در یک حیات فردی به عرفان واقعی رسید، باز تأکید می‌کنم یک توهّم عقیم و بی‌نتیجه است. • اعتصام به حق در زمانه ما از طریق انقلاب اسلامی رخ می دهد و رجوع و سلوک ما به سمت خدا تنها از طریق انقلاب است. • حیات دینی عرفای بزرگ ما در راستای حضور تاریخی زمانه‌ی خود، در ازای یک حیات تاریخی بزرگتر یعنی تحقق ظهور مهدی (عج) گرفته است ما نیز باید بحث‌های عرفانی را در راستای فهم و تحقق آن هدف معنا کنیم. • تمام حرکات و گفتار امام خمینی (ره) را هم باید در راستای حضور در حیات تاریخی معنا شود لذا حتی تفسیر سوره حمد ایشان را باید اینگونه دید که ایشان احساس کردند برای تمدن اسلامی در این زمانه باید این معارف را به صورت عمومی مطرح کرد. • انقلابی الهی در ذیل وجود مقدس حضرت مهدی(عج) انجام شده که سیر آن از آدم شروع و به انقلاب مهدی می‌رسد و ما باید در این انقلاب و در این تاریخ برای اینکه خودمان حیات دینی مناسبی را دنبال کنیم، حیاتی انقلابی داشته باشیم و در چنین فضایی عرفان را دنبال کنیم تا به شور و شوق عرفای سلف برسیم وگرنه با فلسفه و عرفان مرده روبه‌رو خواهیم شد. • عرفای بزرگ مواظب بودند تا یک گروه و فرقه نشوند و فقه در مقابل عرفان قلمداد نشود وگرنه اعتصام به حبل الله به صورت جماعت از دست‌شان می‌رفت و عملاً حاجت دشمن برآورده میشد که عرفا را از اسلام جدا کنند. • سیر در مراتب توحیدیِ بالاتر، انسان را از فعالیت‌های منطقیِ اجتماعی خارج نمی‌کند، بلکه سالک را از فعالیت‌ها‌ی پوچ که توهّم‌ها منجر به آن‌ها شده است باز می‌دارد. • عرفای بزرگ متوجه شده اند که برای بنای تمدن اسلامی اخلاق و عقاید هم لازم داریم که نباید از آن غفلت کرد و لذا خود را وقف برآورده شدن این نیاز کردند. سوالات: 1. در قسمتی از جزوه فرمودید: آنچه می‌توان از ظهور تاریخی مکتب عرفانی نجف فهمید حضور اراده‌ی غیبیه‌ی الهی است که باید آن مکتب در آن مقطع وارد تاریخ ما می‌شد تا شرایط جدیدی که در عالم به وجود آمده بود با تغذیه‌ی خاص معنوی و عرفانی همراه باشد و پا به پای حضور ظلمات مدرنیته در عالم، این مکتب عرفانی به صحنه بیاید و مانع از آن شود که معنویت به حاشیه رود. حال سوال این است: واقعا چرا باید خداوند برای حفظ دینش اینگونه اراده غیبی را بیاورد چرا این معارف و دستورات به تفصیل در خود سخنان اهل بیت (ع) نیامده بود تا دیگر شبه و تفرقه ای در بین نباشد که این دستورات را از خودشان در آورده اند. واقعا چرا این دین شناسی عمیق که ابن عربی و ملاصدرا و دیگر بزرگان می گویند را در دستورات دینی در نگاه اولیه نمی یابیم؟ اگر شرایط تاریخی عرفای نجف مقابله با ظلمات مدرنیته بود این مقابله چگونه صورت گرفت و اساسا سلوک عرفانی آنها چگونه منجر به مقابله با این ظلمات شد؟ در زمانه امروز و بعد از انقلاب هم به نظر می رسد که هنوز این ظلمات حاکم هستند و لذا هنوز هم مقابله با این ظلمات را داریم لذا نباید شرایط تاریخی ما با عرفای نجف به این لحاظ فرقی کرده باشد. اگر این استدلال درست باشد تفاوت سلوک رزمندگان با عرفای نجف در چه چیزی خواهد بود؟ 2. در صفحه 13 می فرمایید که روحیه عرفانی عرفای نجف و مرحوم قاضی در انقلاب و جنگ نقش داشته است. اما این ادعا خیلی ملموس نیست و باید ارتباط آن مشخص شود چرا که آن چیزی که از سیره این بزرگان معروف است رسیدگی به شاگردان است و کار آنچنانی برای جامعه ندارند. در واقع چه روحیه ای از عرفای نجف به رزمندگان جنگ منتقل شده است و چگونه منتقل شده است؟ 3. در صفحه 14 هم می گویید که عرفای نجف دنبال نظام سازی بودند اما باید به صورت مصداقی و یا حداقل جریانی مشخص شود که چگونه مکتب نجف دنبال نظام سازی بوده است. اصلا چرا این بزرگان که حیات اجتماعی توحیدی داشتند نتوانستند مثل امام خمینی (ره) عمل کنند. و حتی چرا بعد از شروع نهضت نتوانستند همراهی خوبی با انقلاب امام بکنند؟ 4. می فرمایید «اصل عرفان درک تقدیری شرایط تاریخی هر زمان و خود را در دل آن تقدیر قرار دادن است» آیا این مطلب باعث نمی شود که ما یک راه و روش ثابت برای سلوک نداشته باشیم و بگوییم که بسته به زمانه سلوکها متفاوت می شود که البته این قابل قبول است اما در آن صورت دیگر مثلا روش علامه قاضی در این زمانه کارساز نباید باشد و بلکه تنها سلوک امروز مشابه سلوک شهدا است. در حالیکه خود حضرت عالی جاهای مختلف به دستورات سلوک علامه قاضی استناد می کند. جمع سلوک شهدا با روش علامه قاضی چیست؟ آیا شهدا ادامه سلوک عرفای نجف اند یا یک سلوک جداگانه ای براساس شرایط تارخی خودشان دارند؟ 5. در اواخر جزوه باز اشاره می کنید که باید به شور و شوق عرفای سلف برسیم. آخرش مشخص نشد که عرفان عرفای سلف را عینا دریافت کنیم و در عین حال انقلاب را هم داسته باشیم یا اینکه نوعی عرفان دیگری باید به صحنه بیاید یا تلفیق عرفان و انقلاب است که باز دقیقا ماهیتش مشخص نیست. متوجه شرایط جدید می شویم و اینکه باید سلوکی متفاوت باشد را هم متوجه می شویم اما نسبت عرفان و سلوک با انقلاب مشخص نیست. شما از یک طرف عرفان غیر انقلابی را قبول ندارید که درست است و از طرفی می گویید عرفای قبل همه در شرایط تاریخی خود درست زندگی کرده اند. تطبیق در زمان حاضر چیست؟ آیا تطبیقش این است که مثلا رزمندگان در جبهه ها به مقاماتی رسیدند یا اینکه در غیر فضای جبهه و در همین شرایط کنونی باید دقیقا چه کرد؟ آیا دنبال استاد و مسائل سلوکی باید رفت یا اینکه فقط دل به انقلاب داده و هر آنچه که خود متوجه می شویم را عمل کنیم؟ 6. در یکی از پرسش و پاسخها از آیت الله شجاعی مثال می زنید که به حکم وظیفه کار اخلاقی و عرفانی را بر اجرایی ترجیح داده اند که این موضوع باعث شد من این متن را در کنار این پرسش بنویسم: حقیقتش سخنان حضرت استاد دو پهلو جلوه می کند از یک طرف مثال رزمندگان زده می شود که در این تاریخ نوع دیگری سلوک کردند و ما هم باید به این نوع سلوک راه یابیم که نتیجه اش این می شود که سلوک اساتید عرفانی که دستورات خاصی را می دهند ضرورتی ندارد و از طرفی کار مثل آیت الله شجاعی را تحسین می کنید که بیشتر ناظر به همان سلوک عرفای نجف است واقعا انسان می ماند که در مقام عمل چه باید بکند؟ آیا برویم و اساتیدی که هستند را پیدا کنیم و مثل همان مسیر برویم و البته نظر به انقلاب هم داشته باشیم یا اینکه دست از این عرفان بازی به نظر برخی برداشته و کمک کار انقلاب باشیم؟ ممکن است بگویید این هر دو با هم قابل جمع اند اما حقیقتش این است که اگر بخواهیم برای انقلاب کار کنیم آنقدر کار هست که دیگر وقتی برای این دستورات و سلوکها باقی نمی ماند و از طرفی این سلوکها نیازمند وقت اینچنین و خلوتها و ... هستند (مثلا خودم نزد یکی از بهترین و نزدیکترین شاگردان مرحوم پهلوانی رفتم ایشان گفتند که در راه سلوک گاهی باید روزی بیش از 3 ساعت وقت بگذارید که این در شرایطی است که ما الان آنقدر برای کارهای علمی و عملی که به عقیده خودمان در راستای انقلاب است وقت کم داریم که به زحمت یک ساعت می توانیم خالی کنیم) 7. در قسمتی از جزوه می فرمایید که ابن عربی هم متوجه حضور تاریخی خود شده است اما در جلسات عرفان (فکر کنم جلسه 16 یا 17) فرمودید که محی الدین محال است به این مرتبت برسد چرا که نظر به جامعه توحیدی نداشته و به صورت فردی نگاه می کرده است (نقل به مضمون) إن شاء الله با راهنماییهای شما بتوانیم راه کار عملی برای سلوک انقلابی در زمانه حاضر را پیدا کرده و به دیگران هم گوشزد کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید هرگز نمی‌توانید جواب این سؤالات خود را با خواندن یک جزوه به‌دست آورید و هیچ نویسنده‌ای هم همه‌ی اصول موضوعیه‌ی سخن خود را در یک نوشته مطرح نمی‌کند و سپس نتیجه بگیرد. بسیاری از مبانی این جزوه در دو کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و «امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» مطرح است و آن‌هم تازه در صورتی قابل استفاده خواهد بود که با نگاهِ وجودی به آن متون رجوع شود و نه با نگاه مفهومی و به‌دست‌آوردن علم حصولی. مخاطبان این جزوه طلبه‌هایی بودند که مبانی را می‌شناختند. از طرفی مگر مطالبی که ملاصدرا و ابن عربی می‌گویند بر اساس همان آیات و روایاتی نیست که بدان استناد می‌نمایند؟ و مگر روایات ما نمی‌گوید قرآن هفتصد بطن دارد؟ علامه طباطبایی در کتاب «رسالة الولایه» با دقت تمام نشان می‌دهند که این خودِ دین است با ابعاد مختلف، نه آن‌که عرفا و حکما چیزی بر دین افزوده باشند. از طرفی بنده معتقدم بهترین کار در رابطه با مطالعه‌ی چنین کتاب‌ها و جزوات آن است که تلاش کنید خودتان جواب سؤالاتتان را از فضای متون به‌دست آورید نه این‌که با اندک مجهولی که پیدا می‌کنید سریعاً یک سؤال برای خود ایجاد کنید و متوقف شوید. در این رابطه و در رابطه با این متون مولوی می‌گوید:

چون گهر در بحر گويد بحر كو

 

وآن خيالِ چون صدف‏ ديوار او

گفتن آن كو، حجابش مى‏شود

 

ابرِ تابِ آفتابش مى‏شود

     

با این‌همه اگر احساس کنید نمی‌توانید با متن ارتباط پیدا کنید و اشارات متن شما را معطوف به نکته‌ای نمی‌کند سعی کنید وقتتان را در مسیر دیگری صرف کنید. بنده در مورد خودم هم این‌طور بوده که اگر می‌خواستم با اندک سؤالی که این نوع متون برایم پیش می‌آورد سؤال برای خود ایجاد کنم بسیاری از این‌گونه کتاب‌ها را مطالعه نکرده بود! حتی فکر کنم قرآن هم نمی‌توانستم بخوانم. باید تلاش کرد بیش از آن‌که به مفاهیم جملات نظر شود به جایگاه و اشارات آن‌ها نظر نمایید مثل این‌که در مورد آیت اللّه شجاعی در رابطه با عرایض بنده در آن جزوه طوری با سؤال روبه‌رو شده‌اید که می‌فرمایید نتوانستید موضوع را با نظر به حرکات رزمندگان جمع کنید، در حالی‌که وقتی ملاحظه کنید آیت اللّه شجاعی متوجه شدند باید برای ادامه‌ی انقلاب زیربنایِ یک کار اخلاقی و سلوکی را شکل دهند تا رسالت خود را در این تاریخ انجام دهند، دیگر جنابعالی نتیجه نمی‌گیرید که سخن دو پهلویی در کار است بلکه موضوع «مداد العلماء افضل من دماء الشّهداء» پیش می‌آید. متونی در دست تهیه است که إن‌شاءاللّه بعد از آن دو کتاب می‌تواند کمک‌کار باشد. در هر صورت سخت معتقدم تاریخی شروع شده است که ما برای ادامه‌ی حیات دینی در این ظلمات غلیظ دنیای مدرن باید نگاه عرفانی را در سطح عموم به میان آورد و بر قله‌ی خدمات عرفای گذشته در جاده‌ای که حضرت امام روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» گشوده‌اند، کار را جلو برد و زیرساخت‌های فکری این نوع ورود را باید فراهم نمود. موفق باشید

12317
متن پرسش
سلام علیکم: چرا ما اکثر خوبان و بچه های پاکمون رو می فرستیم حوزه و و عالم طلبگی و ... چاپ می کنیم و میگیم حیفه که برن دانشگاه تلف بشن و از سمت دیگر اکثر پست های کلیدی کشور را دانشگاهیان درس دین نخونده میگیرن و میشه یکی مثل بعضی ازین دولتی ها و امثال اون که راحت 70 میلیون ایرانی رو بذاره سرکار. آیا ما به گسیل نیروهای مذهبی در دانشگاه ها نیاز نداریم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور انسان‌های مؤمن و معتقد در هر دوجایی که می‌فرمایید لازم است. ولی اگر روحانیت فعّال و روشن نسبت به مسائل روز و باسواد نسبت به معارف اسلامی داشته باشیم، نسل آینده نسلی نخواهد بود که برای مالِ دنیا و استکبار جهانی ارزشی قائل باشند. موفق باشید

12309
متن پرسش
سلام. استاد محترم حال این روزهای من حال عجیبی است. احساس مهر و نزدیکی عجیبی به مردم پیدا کرده ‌ام چنان که گویا آنان را مدت‌هاست می‌شناسم و همگی برادران من باشند. با دیدن جوان‌ها و نوجوان‌ها البته حالم زودتر منقلب و دگرگون می‌شود و چنان است که بخواهم هرچه دارم را برایشان هزینه کنم و همه عمرم را برای کمک به رشد و شکوفایی آنان وقف کنم. با همین حال و نگاه است که تحمل دیدن این سرگردانی‌ها و غفلت‌ها و هلاکت‌هایشان را ندارم. سینه‌ام با دیدن آن جوان و نوجوانی که در دام شیاطین بی‌رحم زمان گرفتار شده به سختی تنگ می‌شود. گاهی این غم قرارم را بر هم می‌زند. گاهی مهر و خیرخواهی و غم سینه‌ام را با فریاد زدن بر سرشان ابراز می‌کنم، گاهی با قهر و گاهی با محبت و دوستی. ولی در همه حال گویا گمان می کنم نمی‌توانم آنچه در سینه دارم را بیان کنم. گویا زبانی بی‌گانه از هم داشته باشیم و من چیزی می‌بینم که به دیده دیگران نمی‌آید و این بسیار این روزها آزارم می‌دهد. نمی دانم خداوند تحمل این غم را به من خواهد داد یا نه؟ بی قراری کار این روزهای من است. با این فکر و غم هر شب به خواب می‌روم و هر روز دوباره با همان پریشانی که خواب شبم را آشفته کرده بود بیدار می‌شوم. نمی دانم جگرم از دیدن جسم بی جان آن کودک عراقی و سوری و یمنی آتش بگیرد که زیر آورهای خانه‌ی کوچکشان پیدا شده یا از دیدن آن نوجوانی که زیر سکانس‌های صحنه‌دار فیلم‌های قاچاق هالیوودی در اتاق خانه‌اش در حال له شدن است؟ نمی دانم از فقر مردی بسوزم که ظهر هنگام هر روز می‌آید و ته مانده‌های سبزی دکان سبزی فروشی را جارو می‌کند تا دست خالی به خانه نرود یا روی زرد و پای برهنه‌ی کودکی را تحمل که درون کوچه با بقیه بچه‌ها بازی می‌کرد تا کسی غم درون سینه‌ی کوچکش را نبیند. نمی دانم ناراحت آن مسئولی باشم که با گرفتن ماهی 100 میلیون تومان حقوق از وزارت نفت دیگر مجالی برای شنیدن فریاد فقر مردم تهی دست ندارد یا غصه‌ی آن نوجوان و جوانی را بخورم که فقر معرفت و معنویت صدای ناله و فریادش را در آورده است؟ نمی دانم دیدن سیگار دست یک جوان برایم آزار دهنده‌تر است یا بی‌خانمان شدن دختر جوانی که همسرش این روزها با اعتیاد دست و پنجه نرم می‌کند؟ نمی دانم از جان دادن آن جوانی که بخاطر امر به معروف و نهی از منکر تکه تکه‌اش کردند باید جان داد یا از جهل و گمراهی آن جوانی که تحمل حتی یک تذکر کوچک این جوان را هم نداشت؟ نمی دانم باید در آتش سوختن مسلمانان میمانمار را تحمل کنم یا در آتش شهوت سوختن این نوجوان بی‌گناه را که در خیابان‌های شهر به دنبال سرابی می‌دود. اگر بگویم حرف بسیار است و درد نا تمام. این روزها براستی چه باید کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان‌های بزرگ وقتی با دیدِ تیزبین و همه‌جانگر متوجه‌ی فجایع تاریخی خود می‌شدند به جای دلسوزی‌های احساساتی و عکس‌العمل‌های زودگذر و موسمی تصمیم‌های بزرگ می‌گرفتند تا لااقل یک قدم هم که شده تاریخ خود را جلو ببرند. به اعتقاد بنده حضرت محمد مصطفی که سلام خدا و ملائکه بر او باد، با نظر به چنین فجایعی که بشریت دوران گرفتار بود به درگاه خدا رجوع کرد تا خداوند بهترین راه را به او نشان دهد و خداوند هم که طالب إعمال ربوبیت و نجات بشر بود دغدغه‌ی آن حضرت را پسندید و او را به رسالت برگزید و شریعت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» به تاریخ بشریت هدیه شد و در این راستا می‌خواهم عرض کنم اگر خوب فکر کنید برای عبور از این فجایع یک راهِ حقیقی بیشتر نیست و آن به‌صحنه‌آوردنِ هرچه بیشتر شریعت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» است که درمان منطقی و دقیق همه‌ی این مشکلات را در خود دارد و لذا هرکس باید سعی کند در حوزه‌ای که قرار دارد ارائه‌ی هرچه عمیق‌ترِ اسلام را به‌عهده گیرد تا هم آن جوان لااُبالی نجات یابد و هم آن مسئولی که حرصِ داشتن بیشتر دنیا گرفتارش کرده، از خود آزاد شود. اگر در دیروزها اسلام را به معنی عمیق و قلبی به نسل دیروز درست ارائه داده بودیم، امروز با آن‌چه شما با آن روبه‌روئید، روبه‌رو نمی‌شدیم. حضرت روح اللّه خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» راه‌های نجات بشر را پیش روی او گذاشت، وای به فردایی که حاصل غفلت از راه‌های پیشنهادی حضرت روح اللّه باشد. موفق باشید

12307
متن پرسش
با اسلام و احترام خدمت استاد مکرم آقای طاهرزاده (دامت برکاته) می خواستیم نظر آن استاد صاحب بصیرت را در مورد حرم مجللی که برای امام مستضعفین بنا شده است بدانیم. http://www.rajanews.com/news/212911 به نظر بنده مسئله ساخت حرم های مجلل برای اولیاء الهی بحث ذو جوانبی باشد. آن چه که به ذهن حقیر می رسد این است که از یک سو می توان آن ها را مظهر عظمت ملکوتی آن اولیاء در ساحت ملک دانست، اما از سوی دیگر، با خطر بالقوه حجاب شدن همین بنای مجلل اعتباری برای جلال حقیقی اولیاء مجاهد رو به رو هستیم چرا که آثار آخری در زهد و سادگی زندگی دنیایی شان تجلی داشت به طوری که مطمئنیم خود هیچ گاه به بنای چنین مقبره هایی برای خودشان موافق نبوده اند. مسئله نگران کننده دیگر هزینه های هنگفت ساخت این بناها است که بدون اطمینان از صحت منابع مالی و عادلانه بودن سودی که نصیب پیمانکاران شده نمی توان، حتی بر فرض اعتقاد به مظهریت این بناها برای شأن معنوی اولیاء، به بایستگی آن حکم داد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه‌اید شکوه حرم‌های اولیاء که انعکاس شخصیت ملکوتی و با شکوه آن‌ها است، کار پسندیده‌ای است، ولی این غیر از تجملی‌کردنِ آن مکان‌ها است. به نظرم باید در عین سادگی، شکوهِ آن مکان‌های مقدس را حفظ کرد تا مثل دریا با شکوه باشد، نه همچون کاخ پادشاهان. موفق باشید

12304
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام: استاد طاهر زاده عزیز با توجه به اینکه بنده کسی را مانند شما و به سهولت در دسترس نداشتم تا حرفهایی که مربوط به وضع موجود است را باز گو کنم فرصت را مغتنم شمردم و از شما خواهش می کنم حتما این ایمیل را مانند سایر ایمیلها که جواب می دهید جواب دهید و شخصی هم پاسخ دهید. استاد گرامی بنده مباحث شما را پیگیری می کنم خدا را شکر تاثیر گرفته ام اما به وضع جامعه دینی خود مانده ام. من به سایر مسائلی که پیش آمده کاری ندارم مساله بنده که بیشتر درد قشر محروم است دلم را به درد آورده آیا این درست است که در جامعه دینی سالی چندبار گرانی راه بیندازند. آیا این عدالت است؟ آیا کسی که در این جامعه نه حقوقی دارد و نه بیمه ای به پای سایرین که هر ساله حقوقشان اضافه می شود گرانی را باید تحمل کند؟ آیا این درست است که مردم را هر لحظه با اینکه می خواهیم یارانه را برداریم به لرزه درآورند؟ این رعایت دین عزیز اسلام است در جامعه ما؟ چطور جامعه را دینی می دانیم؟ آیا این قهر های خدا را نمی بینیم؟ آیا نباید از اشک یتیم ترسید؟ آیا نباید از ناله درمانده به درگاه خدا ترسید؟ بیشتر مردم ما مانند طفلی هستند که دست به دست بزرگترها داده اند. استاد ببخشید مصدع اوقات شده ام اما وضع را چنان می بینم که گاهی انسانها باید ذلت را تحمل کنند به خاطر دیگران. آیا امام عزیز ما و رهبری عزیز این را می خواستند و می خواهند؟ ملتمس دعای خیرتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما باید در این امور از چند نکته غافل نباشیم یکی این‌که هرکس در وظیفه‌ی فردی خود نسبت به فقر فقرا باید کوتاهی نکند و عملاً فقر فقرا برای امتحان بقیه است، دیگر این‌که متوجه باشیم انقلاب اسلامی یک رویکرد کلّی در تاریخ ما است که اگر آرام‌آرام بسترِ تحقق آن فراهم شود تنها بستری است که امید آزادشدن فقرا از چنین مشکلاتی که برشمرده‌اید فراهم خواهد شد و راه اصلی همین است. سومین نکته در رابطه با دولت‌ها است که بعضاً دغدغه‌ی اداره‌ی کشور را دارند بدون آن‌که نسبت به فقرای جامعه نظر خاصی داشته باشند و بعضی از دولت‌ها تمام تلاششان آن است که در هر تصمیم و برنامه‌ریزی جانب فقرا رعایت شود و این وظیفه‌ی ما است که سعی کنیم در انتخابات این‌چنین دولت‌هایی تقویت شوند تا انقلاب اسلامی هرچه بیشتر به اهداف عدالت‌مدارانه‌ی خود برسد. موفق باشید

12298
متن پرسش
سلام استاد: بنده خیلی صحبت‌های شما را گوش دادم. کتب مقدماتی شما را هم کار کرده‌ام. جزوه‌ی روش سلوکی را نیز خوانده‌ام. اگر می‌شود خودتان مرحله‌ی اول عملی سلوک را به من بفرمایید. می‌خواهم از طریق همین ارسال پرسش سلوک کنم؛ اگر برای شما اذیت نداشته باشد بنده طلبه‌ام. می‌خواهم هم بُعد عملی، هم بُعد نظری را بالا ببرم. خواندن کتاب نظری‌ است. دستورات عملی را خودتان بفرمایید بهتر است. ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جلسه‌ی 16 کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» جایگاه مباحثی مثل معرفت النفس و غرب‌شناسی و مباحث مهدویت روشن شده. در هرحال ابتدا اگر با معرفت نفس در کتاب «ده نکته» همراه با شرح صوت آن و سپس «برهان صدیقین» و بعداً با «معاد» کار را جلو ببرید، إن‌شاءاللّه به نتیجه‌ی لازم خواهید رسید. موفق باشید

12234
متن پرسش
سلام علیکم: حاج آقا به نظر شما آقا بالاخره کی ماهیت غرب رو درک خواهند کرد و از نگاه ایدئولوزیک نسبت به غرب فاصله می گیرند؟ صحبت های اخیر رهبری در روز عید مبعث بار دیگر آب پاکی رو روی دست همه کسانی که می خواهند با یک نگاه سوبژکتیو ذهنیت خود را به رهبری تحمیل کنند و ایشان را در موضع منتقد جوهره تمدن غرب قرار دهند؛ ریخت. بنده چند جمله از صحبت های ایشان را در این جا ذکر می کنم: «جاهلیّت، امروز هم در دنیا وجود دارد؛ ما باید چشممان را باز کنیم و جاهلیّت را بشناسیم؛ امروز هم عیناً همین معنا وجود دارد؛ شهوت‌رانیِ بی‌حساب، بی‌مهار، بی‌منطق. امروز منطق شهوت‌رانی در دنیای غرب «تمایل» است؛ می گوییم چرا همجنس‌بازی را، همجنس‌گرایی را ترویج می کنید؟ می گویند خب، این یک تمایل بشری است؛ این منطقشان است! همینها که در عرصه‌ی شهوت‌رانی و عدم رعایت هیچ خطّ قرمزی در باب شهوات جنسی و شهوات گوناگون بشری ایستادگی و توقّف نمی کنند و پیش می روند، نوبت به قساوت که می رسد، همان وضعیّت را انسان اینجا هم مشاهده می کند: انسانها را می کُشند، بی‌گناه‌ها را می کُشند، بدون هیچ جرمی ملّتها را مورد سرکوب قرار می دهند؛ این جاهلیّتی است که امروز وجود دارد؛ جاهلیّت مدرن. فرق این جاهلیّت با جاهلیّت صدر اوّل - جاهلیّت اولی‌ به تعبیر قرآن - این است که امروز جاهلیّت، مسلّح و مجهّز است به سلاح علم، به سلاح دانش؛ یعنی علم که مایه‌ی رستگاری انسان باید باشد، وسیله‌ای شده است برای تیره‌روزی انسان، برای بدبختی جوامع بشری. آن کسانی که امروز به دنیا دارند زور می گویند، با تکیه‌ی به فراورده‌های دانش خود است که دارند زور می گویند؛ این سلاحی که دارند ساخته‌شده و فراورده‌ی دانش است، ابزارهای اطّلاعاتی که دارند، ابزارهای امنیّتی که دارند، ابزارهای عظیم تبلیغاتی که دارند، اینها فراورده‌های علم است؛ همه‌ی آنها در خدمت همان شهوت و غضب است. این وضع امروز دنیا است. جامعه‌ی اسلامی با یک چنین واقعیّتی مواجه است و این را دنیای اسلام باید احساس کند، باید درک کند. کشورهای منطقه مراقب باشند؛ سیاست دشمنان این منطقه و دشمنان این مجموعه‌ی اسلامی، ترساندن این کشورها از همدیگر است، دشمنِ موهوم درست کنند و دشمن اصلی را که استکبار است، کمپانی‌های متجاوز و متعدّی و وابستگان آنها هستند، صهیونیست است در حاشیه نگه دارند. دشمن موهوم درست کنند؛ ایران در مقابل عرب، فلان قومیّت در مقابل فلان قومیّت دیگر، شیعه در مقابل سنّی؛ اینها سیاستهای دشمنان است؛ باید با این مقابله کرد. مقابله‌ی با یک چنین سیاستهایی مقابله‌ی با جاهلیّت است. جاهلیّت مدرنِ امروز، جاهلیّتی خشن، بی‌رحم، قسیّ‌القلب و مجهّز به انواع و اقسام ابزارها است؛ هوشیارانه باید با این مقابله کرد و ملّت ایران این مقابله را کرده است، باز هم خواهد کرد.» کاملا واضح است که ایشان بدی غرب را در شهوت رانی و سلطه گری سیاسی می دانند و این حرف، لب ادعای کسانی است که ما با عنوان تئوری دومی از آن ها یاد می کنیم و نظر خود را با نظر آن ها متفاوت می دانیم. برای بنده جالب است که شما انقلاب اسلامی را حرکتی برای عبور از عالم غربی می دانید؛ در حالی که هنوز بعد از 36 سال رهبران آن ماهیت غرب را درک نکرده اند و بدی غرب را صرفا فساد و فحشا و سلطه گری سیاسی می دانند. علاوه بر این، ابهام و پرسش دیگری که به ذهن خطور می کند این است که شما از یک سو بر اهمیت مباحث غرب شناسی تاکید می کنید تا حدی که شناخت غرب را از نان شب هم واجب تر می دانید؛ و از سوی دیگر می فرمایید راه عبور از غرب همان راهی است که رهبری می فرمایند. طبیعی است که اگر از شما پرسیده شود که چرا پرداختن به مباحث غرب شناسی ضرورت دارد پاسخ می دهید که این امر جنبه طریقیت دارد برای عبور از غرب. خب بلافاصله این سوال مطرح می شود که وقتی شخصی مثل آقا که از قضا نگاه ایشان به غرب، نگاهی غلط و غیرقابل دفاع است؛ می تواند ما را از غرب عبور بدهد، پس چه نیازی است که ما برویم و برای عبور از غرب به شناخت غرب بپردازیم؟ و تازه به خاطر قائل بودن به کلی بودن غرب، انواع و اقسام انگ ها را هم بخوریم؟ مگر غیر از این است که با این حرف شما که «راه عبور از غرب همان راهی است که رهبری می فرمایند»؛ زیراب مباحث خودتان زده می شود؟ ممنون از حوصله ای که به خرج می دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح غرب که امروز در آمریکا به تمامیت خود رسیده، روحی و جوهری دارد که آن انقطاع از آسمان معنویت و غفلت از سنت‌های الهی است و نتیجه‌ی عملی آن غضب و شهوتی است که امروز در آن ملاحظه می‌کنید و عامل نجات جوامع از غرب‌زدگی به گفته‌ی شهید آوینی توبه‌ی بشر است نسبت به غفلتی که از معنویت داشته. توجه‌دادن‌های مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» به عملکرد آمریکا، زمینه‌ی نفی فرهنگ غرب را فراهم می‌کند. آیا ما برای عبور مردم از غرب راه دیگری داریم؟! می‌توان با مردم بر اساس مبنای معرفتی غرب صحبت کرد؟ مگر قرآن برای جایگزینی توحید از حرکات عرب جاهلیت انتقاد نکرد و سپس راه‌کارِ خود را نشان داد؟ رهبری انقلاب اگر از غرب انتقاد می‌کنند در زمینی غیر از زمین غرب قرار دارند و این به‌طور طبیعی نگاه‌ها را به حرکتی می‌اندازد که انقلاب اسلامی شروع کرده است. موفق باشید

12239
متن پرسش
سلام: 1. شما در مورد روش سلوکی آیت الله سعادت پرور (پهلوانی) که به صورت استاد محور و بالینی است اطلاع دارید؟ 2. کتاب شرح دیوان حافظ ایشون برای مطالب عرفانی چگونه است؟ منظورم کتاب جمال آفتاب است. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم در ذیل شخصیت اشراقی حضرت امام و با انطباق خود با رهبری انقلاب از اساتید عزیز اخلاق به‌خوبی بتوانید استفاده کنید. کتاب «جمال آفتاب» در جای خود شرح خوبی است. موفق باشید

12238
متن پرسش
سلام: بنده جزوه روش سلوکی آیت الله بهجت را که شما راجع به آن سخنرانی فرموده بودید گوش داده ام، ولی یک سوال برایم پیش آمده که آیا تا کجا می توان بی استاد پیش رفت؟ تا آخر؟ یا در منزلی به بعد راهنمایی استادی راه دیده حتما لازم است؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی در این تاریخ علم ما استاد ما شد پس معلم‌هایی چون علامه طباطبایی و حضرت امام«رحمة‌اللّه‌علیهما» و شاگردان آن‌ها تا آخر استاد ما خواهند بود. موفق باشید

12231
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: با توجه به نظرات گوناگونی که در مبحث فناء وجود دارد، نظر حضرتعالی در مورد این قضیه چیست؟ سوال حقیر مشخصا در مورد این است که آیا فناء ذاتی به معنای فناء در ذات غیب الغیوب امکان دارد یا خیر و همانطور که اساتیدی مانند استاد یزدان پناه و امینی نژاد می فرمایند، فنا فقط در صقع ربوبی اتفاق می افتد. از آن جا که استاد امینی نژاد فرمودند که تقریر دقیقی از فنای ذاتی به معنای فناء در ذات غیب الغیوب را ندیده اند در خواست داشتم که در صورتی که برای حضرتعالی ممکن است پس از مطالعه بخش مربوط به فناء ذاتی در کتاب مهرتابان نوشته مرحوم علامه طهرانی و همین طور نور مجرد نوشته حضرت آیت الله حاج سید محمّد صادق حسینی طهرانی به این سوال پاسخ دهید. حقیر عجله ای برای پاسخ سوال ندارم و در خواست مطالعه بخش های مربوطه در این دو کتاب از این جهت بود که امکان داشت که توضیحات بنده، راه گشا نباشد و از آن جا که این مطلب دقیق است بیشتر به دنبال رسیدن به حق هستم. ان شاء الله. لذا تا هر زمان که حضرتعالی فرصت مطالعه و پاسخ داشته باشید منتظر می مانم. در صورتی که از جانب حضرتعالی ایرادی مشاهده نمی شود، متن سوال حقیر در سایت قرار نگیرد و در صورت قرار گرفتن بنا به صلاحدید خودتان اصلاح شود. از این اطاله کلام حقیقتا عذر خواهم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک کاری است ماوراء یک سؤال و جواب. بنده نظر آقای استاد یزدان‌پناه را نظر صائبی می‌دانم از آن جهت که سالک در فنای ذاتی به نور حق متوجه وجود حق می‌باشد بدون آن‌که بین خود و حضرت حق اثنینیتی احساس کند بلکه فقط احساسی دارد که به نور حق می‌بیند و می‌شنود و می‌فهمد و بدون آن‌که آن احساس را به خود نسبت دهد و چون هیچ دوگانگی در میان نیست باید آن را فنای ذاتی دانست زیرا ذاتی از خود احساس نمی‌کند و از رسومات بشری به‌کلّی آزاد شده و به واقعیت محض که خدا هست و دیگر هیچ، راه یافته و لذا خود را به عنوان وجودی که شاهد انوار الهی است حس نمی‌کند بلکه تنها به نور حق، حق را می‌یابد و این حقیقتِ فناء است. بنده در جلسات آخر شرح تفسیر سوره‌ی حمد امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در این مورد عرایض داشته‌ام و جناب خواجه عبداللّه انصاری در قسم توحید منازل السائرین به‌خوبی موضوع را نمایانده است و جناب استاد یزدان‌پناه به‌خوبی در شرح این موضوع در آن‌جا موفق بوده‌اند. موفق باشید

نمایش چاپی