بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: انقلاب اسلامی و حکومت دینی

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
22137
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: با نمی دانم چرا، ولی استاد قلبم گواه می دهد که رهبری در مورد مشکلات کشور با بقیه متفاوت است. مثلا بارها شده در جاهای مختلف که بحثی پیش آمده شنیدم که می گویند تمام مشکلات کشور که در دولت هست علت آن این است که رهبری اقدامی نمی کند و خلاصه همه چیز را به پای رهبری می گذارند. من با مروری که در سوالات سایت در این زمینه داشتم متوجه شدم که مردم باید به این تفکر برسند که از این مسایل عبور کنند و چرخ انقلاب طبیعی هست که با این همه مشکل گاه گاهی به دست اندازی برسد و عبور کند و نیز اینکه خطای همه رو نمیشه به حساب رهبری گذاشت و نیز فهمیدم که عَلم اسلام در این زمانه بدست رهبریست و کار بسیار سختی است که تمام مملکت را با این همه نوع تفکر و احزاب در کنار هم متحد نگه داشت. ولی استاد مشکل اینجاست که در محافل و مجالس و کوچه بازار و خلاصه هر جایی که بحث می شود بیشتر می گویند که رهبری هم با آنهاست و نمی خواهد برای مردم کاری کند و نمی خواهند حساب رهبری را جدا کنند و می گویند چرا رهبر سکوت می کند و کاری در مورد فساد مالی، بی حجابی و بعضی فساد دولتمردان و خلاصه در مورد کل مشکلات کشور، انجام نمی دهد؟ حال سوال من این است استاد واقعا در جواب این سوالات چه باید بگوییم احساس می کنم این یک برنامه تعریف شده از دشمنان است که یک شکاف عمیق بین مردم و رهبری و در نهایت نظام ایجاد کنند که خود بد فتنه ایست حال باید چه جوابی داد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً تلاش دشمن است که در یک پروژه‌ی چهل‌ساله نهایت تلاش خود را در ایجاد مشکلات برای نظام اسلامی به‌کار برده است تا نظام را ناکارآمد نشان دهد و بعد هم مدیریت رهبری انقلاب را که بیشترین ضربه را از آن جانب خورده‌اند؛ زیر سؤال ببرند. خوب است که مردم متذکر این امر باشند که بنا به فرمایش حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» اگر دیدند یک شایعه از همه‌جانب در میان است، بدانند که منشأ شیطانی دارد و هرکس می‌فهمد اگر یک‌دهمِ این مشکلاتی که دشمنان نظام اسلامی برای هر کشوری ایجاد کرده بودند، آن کشور از پای در آمده بود. و همین امر است که ما را نسبت به آینده‌ی خود امیدوار می‌کند. موفق باشید

 

22129
متن پرسش
سلام: در جلسه چهارشنبه مثالی زدید که شخصی که پشت میز نشسته برای یک امضا آنقدر سنگ می اندازد تا نفس اماره لذت ببرد و.... این مثال برای بنده خیلی ملموس بود حتی خودم این قضیه را در خودم تجربه کردم. البته الان بحمدا.... پیشرفت زیادی کردم ولی می خواهم بدانم ریشه این لذت بردن از نشان دادن وجه تخاصم کجاست؟ لطفا در نسبت با این تاریخ پاسخ دهید؟ متکشرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی ما هنوز گرفتار تاریخ استکباریِ فرهنگ مدرنیته باشیم معنای خود را در کبر و استکبار جستجو می‌کنیم و با رجوع به فرهنگ ایثار و تواضع می‌توانیم از آن لذاتِ شیطانی به لذاتِ الهی ایثار و تواضع وارد شویم. موفق باشید      

22128
متن پرسش
سلام: آیا زبان انقلاب اسلامی می تواند زبان قرآن باشد؟ و یا به عبارتی با زبان قرآن می توان انقلاب اسلامی را گزارش داد؟ اگر می شود چگونه؟ و اگر نمی شود نقش قرآن در این تاریخ چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تنها زبانی که سراسر آن متذکر حضور توحیدی در هر تاریخی است، زبان قرآن است و انقلاب اسلامی اگر با اشارات قرآن تبیین شود چهره‌ی اصلی خود را نشان می‌دهد. مشکل ما آن است که قرآن را مطابق این زمانه به تعبیر امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» به زبان نمی‌آوریم وگرنه آن برای هر مسئله‌ی زمانه‌ی ما از جمله رخداد انقلاب اسلامی حرف‌ها دارد تا اجمال آن را به تفصیل درآورد. حقیر در بحث سوره‌ی نساء عرایضی در این مورد داشته‌ام. موفق باشید 

22115
متن پرسش
سلام و خدا قوت خدمت استاد! بعضی‌ها می گویند دوره و عصر ما عصر پرخوانی است؛ نظر شما در این مورد چیست؟ آیا پرخوانی در این دوران وظیفه ما طلبه ها است؟ در مورد اصل پرخوانی، سوای از دوره‌ی خاصی نظرتان چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  بالاخره در هر دورانی انسان‌ها مسائلی دارند که باید برای فهم آن مسائل فکر کنند و مطالعه کنند. دوران فارابی، فهم مسائلی است که او را به مطالعه‌ی آثار فیلسوفان یونانی می‌کشاند تا در آن‌چه اسلام به میان آورده است نقش عقل فلسفی را نیز نشان دهد. و امروز نیز ما در چنین شرایطی قرار داریم تا در تاریخی که انقلاب اسلامی به ظهور آورده است نقش سایر اندیشه‌ها را نسبت به انقلاب اسلامی روشن کند. موفق باشید

22106
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر: مدتی است که دچار سستی اراده تنبلی و اهمال کاری شده ام، و حس می کنم که نسبت به سابق سخت کوشی ام را از دست داده ام و آن سخت کوشی هایی که قبلا داشتم را ندارم مثلا: اضافه وزن پیدا کرده ام و میلی به ورزش ندارم سحر خیزی ام را از دست داده ام نماز هایم به تاخیر می افتد، مدیریت زمانم را از دست داده ام و اتلاف وقت می کنم، و به طور کلی آنچنان که باید مثل قبل با میل و هواس نفس ام مقابله نمی کنم، گویا قبلا روحیه ایی داشتم که از مبارزه با هواهای نفسانی لذت می برد حال از خوشگذرانی لذت می برم و پشت کاری در ورزش و تحرک ندارم، استاد لطفا بفرمایید که چگونه می توانم دوباره روحیه و اراده ی قوی در مقابل میل ها و هوس ها را پیدا کنم؟ و از زمانم حداکثر استفاده را ببرم؟ آیا در این رابطه نوشته یا سخنرانی خاصی ایراد کرده اید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم پیداکردنِ مسئله‌ی اصلی زندگی در این زمانه است تا در راستای رسیدن به آن مسئله، جدّیت انسان شروع شود. آیا امروزه کسب معارف عمیقی که حضرت امام در آثار خود در مقابل ما گذاشته‌اند و فهم عمیق آیات و روایات الهی مسئله‌ی مهم این دوران که دوران غفلت از عالم قدس و معنویت است، نیست؟ تا از طریق آن‌ها متوجه جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی شویم؟ موفق باشید  

22104
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: استاد عزیز مدتی هست که توفیق خدمت در تشکل طیبه بسیج دانشجویی را دارم و چند نکته و سوال ذهن مرا پراکنده می کند: 1. همانطور که میدونید سالهاست بسیج دانشجویی از آن آرمانی که امام راحل در پیام تشکیل بسیج دانشجویی بیان فرموده دور شده تن به سیاسی کاری داده اینکه بسیج باید بصیرت افزایی بکند شکی در آن نیست اما جناحی عمل کردن نه راهنمایی شما در جهت اینکه بسیج چگونه باید آرمانهای امام را در بطن جامعه دانشگاه پیاده بکند چیست؟ 2. اساس فعالیت بسیج دانشجویی را چه می بینید و اولویت فعالیت بسیج دانشجویی چیست؟ 3. هماهنطور که مستحضر هستید دانشگاه مختلط می باشد و تشکل دانشجویی بسیج هم در این فضا فعالیت می کند و واحد جداگانه ای بعنوان بسیج خواهران دارند که ذیل واحد برادران فعالیت می کنند و در جلسات با یکدیگر برخورد داریم آیا این درست است که بسیج ایجاد اختلاط بین خواهر و برادر بکند به چه نکاتی در این رابطه باید توجه کرد؟ توصیه های شما برای حقیر در عهده داری مسولیت بسیج دانشجویی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- دقت بیشتر به رهنمودهای رهبری و شناخت هرچه عمیق‌تر جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی و توجه به معارف بلند و عمیقی که حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» برای آینده‌ی بشر مدّ نظر ما قرار داده‌اند 2- عنایت داشته باشید که بسیج یکی از شئون انقلاب اسلامی است و اولویت آن، درک درست زمانه‌ای است که در آن قرار دارد که زمانه‌ی حضور تاریخی انقلاب اسلامی در جهان سکولار است که در آن تقابل کیفیت الهی انقلاب اسلامی مقابل روح کمیت‌گرایِ دنیای مدرن قرار گرفته است 3- این‌که خواهران و برادران متدین با حفظ شئونات اسلامی جهت اهداف مقدس نظام اسلامی با هم ارتباط فکری داشته باشند، اختلاط بین زن و مرد محسوب نمی‌شود. موفق باشید  

22099
متن پرسش
سلام علبکم: خدا قوت و التماس دعا. لطفا مکان و زمان جلسات «گوش‌سپردن به ندای بی صدای انقلاب اسلامی» را مرقوم بفرمایید. بحث اشراق و شهود است، حضور در جلسات خود اشراقی دیگر است. ممنون. ان شاءالله با انبباء و صدیقین و شهداء و صالحین محشور باشید، که آنان بهترین رفیقانند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جلسه‌ی اول آن بحث عرض شد این جلسه حالت خطابه‌ای و سخنرانی ندارد که بشود جمع کثیری را مورد خطاب قرار داد. لذا نباید جلسه، جلسه‌ی شلوغی باشد. با این‌همه اگر با توجه به نکات مطرح‌شده در جلسه‌ی اول، احساس می‌کنید لازم است در جلسه حاضر باشید محل برگزاری جلسه در ابتدای اتوبان ذوب آهن، حاشیه‌ی دست راست، بلوار شفق، مجتمع کوه نور واقع در مسجد امام علی«علیه‌السلام» در روزهای یکشنبه ساعت 6 بعد از ظهر می‌باشد. موفق باشید

22087
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام: ۱. استاد آیا وقت Hن نرسیده که رهبری، جناب روحانی را عزل کنند؟ چهار سال نخست که کار مفیدی نکردند حالا هم که یک سال از انتخابات سال گذشته می گذرد شد پنج سال، پنج سال کشور و انقلاب رو از پیشرفت بازداشتند این از اوضاع افتضاح اقتصاد، این از وزارت خارجه که پنج سال است فقط خرج برجام شد که جز ضرر عایدی برای کشور نداشت این هم بقیه وزراء که چند وقت یکبار طرح استیضاحشان مطرح می شود این هم خود جنابشان که هرآنچه را رهبری می فرمایند نقطه مقابلش رو میگن. مثلا رهبری شعار حمایت از کالای ایرانی رو مطرح می کنند آقا دم از واردات می زنه، اصلا چرا شورای نگهبان ایشان رو رد صلاحیت نکرد؟ بله همون موقع انتخابات حرف هایی شنیده شد که روحانی تهدیدهایی کرده که اگر رد صلاحیت شوم فلان کار رو می کنم. آیا نمی شد که نظام با قاطعیت با ایشان برخورد کند و کار به اینجا نکشد، آیا وقتش نرسیده که رهبری اقدامی بفرمایند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملت ما باید این جریان و طرز فکر را تجربه می‌کرد و یاد می‌گرفت چگونه از آن عبور کند که البته هنوز یاد نگرفته است. پیشنهاد می‌شود به جواب سؤال شماره‌ی 22026  تحت عنوان «عقلانیت عبور از دولت آقای روحانی» نظری بیندازید. موفق باشید

22068
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: طاعات و عبادات شما مورد قبول در گاه حضرت حق، ما را از دعای خیرتان محروم نفرمائید جناب استاد: 1. رهبر معظم انقلاب چندی پیش فرمودند هیچ کس به خاطر عقیده اش مورد تعقیب قرار نمی گیرد، بی تردید منظور عقیده ای است که ابراز نمی شود که نیست، بلکه منظور عقیده ای است که بیان می شود، ولی جناب استاد آنچه ما در جامعه مشاهده می کنیم اینطور نیست و اشخاص زیادی هستند که به خاطر ابراز عقیده به اطلاعات فرا خوانده شده اند. فرض کنید در مسجدی در گوشه ای از شهر بیست سی نفر دور هم جمع شوند و استادی نظریه حکومت اسلامی و ولایت فقیه را با دلایل قرآنی و عقلی رد کند تردید نکنید به جلسه سوم چهارم نمی رسد که آن استاد سر از اطلاعات سپاه سر در خواهد آورد. نمونه های عینی آن در کشور براحتی قابل مشاهده است حال رهبری بر چه اساسی چنین سخنی را می فرمایند؟ 2. رهبری اخیرا فرمودند بعضی از معاریف کشور می گفتند سر مسئله هسته ای با آمریکا کنار بیائیم تا از مشکل سازی آمریکا رها شویم خدا از سر تقصیراتشان بگذرند آیا منظور و مصداق اتم آن هاشمی بود؟ 3. اگر سوال 2 آری است آیا آقای جوادی متنبه می شوند تا دیگر نفرمایند هاشمی چون کوهی بود که نلغزید و جامعه را هم نلغزاند تا این نقص بزرگ اندیشه ای در تاریخ بر دامان ایشان ننشیند و فلسفه و عرفان ایشان از اتهام بی بصیرتی و عدم درک حقایق روز جامعه نجات یابد و بچه های حزب الله و انقلابی محبت از دست رفته ایشان را اندکی دو باره به گوشه دل راه دهند؟ براستی استاد، آقای جوادی با این مطلق گویی ها، بسیاری از سخنان بزرگان که می فرمایند فلسفه و عرفان و فیلسوف و عارف حقایق اجتماع و شخصیت ها را با نور خدا می نگرد و انحرافات و اشتباهات را مثل روز روشن می بیند را به چالش جدی کشید. لطفا جواب سوالات موردی داده شود و در سایت گذاشته شود. خدا به شما جزای خیر بدهد. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم بد نیست در این مورد فکر کنید که بین اظهار نظر آزاد با تشویش افکار عمومی باید فرق گذاشت. گاهی بحث آزادی عقیده به این صورت است که مثلاً بنده یا جنابعالی اعتقاد به ولایت فقیه نداشته باشیم. ولی یک وقت تحت عنوان آزادی عقیده، افکار را در مسیر نفی اعتقاد به ولایت فقیه تحریک می‌کنیم 2- بنده هم با شنیدن سخن مقام معظم رهبری، ذهنم رفت بر روی آقای هاشمی، ولی اولاً: نمی‌توان این برداشت را برای همه تکلیف کرد که باید همه این‌طور فکر کنند ثانیاً: چرا ما در مورد آیت اللّه جوادی این رویکرد را نداشته باشیم که از شخصیت علمی ایشان استفاده کنیم و جامعه را از کسی که می‌تواند معارف خوبی را در اختیار مردم بگذارد؛ محروم نماییم؟ موفق باشید

22056
متن پرسش
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما. در پاسخ به سوال ۲۲۰۴۷ در مورد مرحوم آیت الله سید محمدحسین طهرانی (ره) مطلبی نوشتید که شبهه جسارت به آن مقام شریف را دارد. هر چند در پرسش‌های پیشین رعایت ادب و احترام آن وجود نازنین شده بود اما احتمالا برخی رفتارهای فرزند کوچک ایشان (آقای سید محمد محسن) شما را بر آن داشت تا از لفظ «فرقه بازی» استفاده کنید والا آن مرحوم اگر می‌خواست فرقه بازی راه بیندازد بسیار می‌توانست در آن زمینه گروه و دسته شکل دهد. اما جسارتا چند نکته را از جایگاه یک دانشجو خدمت شما یادآوری می‌کنم. ۱. نقل قول مشهوری از پسر ارشد و همچنین داماد ارشد مرحوم شهید مطهری مطرح شده است (و بنده ندیدم این نقل توسط هیچ یک از فرزندان دیگر یا وابستگان آن شهید والامقام تکذیب شود) که آن شهید بنا بر رویای صادقه‌ای به دستور پیامبر اکرم (ص) و سید الشهدا (ع) در سال‌های آخر عمر و با هدایت مرحوم علامه طباطبائی (ره)، در کسب مقامات معنوی از مرحوم آیت الله طهرانی راهنمایی می‌گرفتند. عزیزان برای جزئیات ماجرا می‌توانند با جستجویی نقل قول‌ها را بخوانند. حال یا ما باید ناقلان آن ماجرا را دروغگو بدانیم یا اگر بپذیریم ماجرا واقعیت داشته و مرحوم شهید مطهری با وجود کبر سن و اعلمیت در علوم فلسفی نسبت به مرحوم آیت الله طهرانی و همچنین با وجود حاضر بودن مرحوم علامه طباطبائی (ره)، زانوی شاگردی نزد آن مرحوم زدند. حقیقتا برای اهل تحقیق این سوال در مواجهه با آن واقعه مطرح می‌شود که چرا باید خداوند متعال آن شهید والامقام را با آن درجه فهم و درک فلسفی و فقهی برای کسب فیوضات معنوی به در خانه آیت الله طهرانی بفرستد؟ و نکته عجیب‌تر ماجرا این است که طبق این نقل، شهید مطهری از استادشان (یعنی مرحوم علامه طباطبایی) سوال می‌کنند و با راهنمایی آن بزرگوار آن شهید به شاگردی معنوی مرحوم طهرانی می‌رود. برای اهل اندیشه همین ماجرا دارای درس‌های عمیقی است در مقام و مرتبه معنوی و جایگاه عرفانی مرحوم طهرانی و علم به این جایگاه نزد استادشان یعنی علامه طباطبائی. ۲. الفاظی که مقام معظم رهبری در مورد مرحوم طهرانی به کار بردند اتفاقا بسیار دقیق بیان کننده مراتب عرفانی آن بزرگوار است. البته شما و دیگران حق دارند در اموری از این دست با مقام رهبری موافق نباشند و نظر دیگری داشته باشند، اما سیره رهبری این است که در پیام‌های کتبی خود به شدت در به کار بردن الفاظ دقت دارند و اهل مبالغه نمی‌باشند. اینکه در مورد آن مرحوم آن الفاظ را به کار بردند و در مورد دیگران یا أصلا به کار نبردند یا موارد بسیار نادری بوده نشان از اعتقاد ایشان به جایگاه استثنائی و بسیار خاص مرحوم آیت الله طهرانی دارد. بر خلاف جنابعالی که به هر دلیل آن مرحوم را مانند دیگران برشمردید. ۳. این نقل مشهور از مرحوم آیت الله بهجت (ره) که افراد را تشویق به تبعیت از علم خودشان کردند و ظاهرا بر خلاف سیره استادشان (مرحوم آیت الله سید علی قاضی) شاگرد پروری نداشتند باعث شده برخی به اشتباه فکر کنند ایشان بالکل با روش استاد-شاگردی در مسائل سلوکی مخالف بودند. اما حقیقت امر آن است که آن بزرگوار این صحبت‌شان برای عموم بوده است و برای جلوگیری از راه افتادن شیادی در بازار سیر و سلوک. والا برای اهل تحقیق و کسانی که از نزدیک با ایشان ارتباط داشتند ایشان اتفاقا شاگردان سلوکی داشتند، به ایشان دستورات چله نشینی و ذکر هم می‌دادند و ارتباط شاگرد-استادی بین آن بزرگوار و خواصی از شاگردان (که ایشان در آنها صلاحیت ورود در این مسائل را می‌دیدند) وجود داشته است. بنده به نقل از دو بزرگوار از اساتید حوزه و دانشگاه و متخصصین این أمور و کسانی که از نزدیک با آن مرحوم و سیره ایشان اطلاع دارند این برداشت را دارم. ۴. متعجبم از جنابعالی که کتاب منتشر می‌کنید، سخنرانی می‌کنید، راهکار ارائه می‌دهید، اما در مسائل سلوکی به ظاهر این کلام مرحوم بهجت که «استاد شما علم شماست» اتکا کرده و نیاز به استاد سلوکی را علی الظاهر انکار می‌کنید. بله، در این أمور متاسفانه آنقدر کلاش و دغل باز زیاد است که أمثال مرحوم بهجت را وادار به اظهار آن دست عبارات کردند اما نه عقلا و نه بنا به سنت بزرگان رسیدن به مقامات معنوی بدون دستگیری استادی کامل ممکن نمی‌باشد (مگر در موارد نادر که النادر کالعدم). ۵. پسندیده‌تر بود شما نیز یا به سیره اهل احتیاط در اظهار نظر در مورد امثال آیت الله طهرانی سکوت می‌کردید یا اظهار ندانستن. نه اینکه صحبتی کنید که متاسفانه شائبه توهین دارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه شده‌اید بحث در شخصیت علمی و سلوکی آیت اللّه حسینی طهرانی نیست. بحث در این است که عده‌ای می‌خواهند ایشان را تافته‌ای جدابافته نسبت به دیگر علماء قلمداد کنند و به انواع خواب‌ها هم متوسل می‌شوند. با این‌که این‌همه در روایات ما تأکید شده است که خواب، حجت نیست. و این نحوه برجسته‌کردنِ آیت اللّه حسینی موجب محروم‌شدن اهل دل از سایر علماء باللّه است به‌خصوص که تاریخ ما تاریخِ نظر به حقیقتی است که از طریق انقلاب اسلامی و حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» ظهور کرده است. به طوری‌که در این مکتب، حججی‌ها به میدان آمده‌اند که مورد حسرت و غبطه‌ی هزاران شب‌زنده‌دارِ اهل سلوک است. زیرا راه را در این زمانه درست پیدا کرده است و رهِ صدساله را یک‌شبه طی نموده. به آوینی‌ها بنگرید که چگونه در مکتب امام پروریده شده‌اند.

کسی با جنابعالی سخن می‌گوید که می‌تواند ادعا کند روی هم رفته همه‌ی آثار آیت اللّه طهرانی را مطالعه کرده و از بعضی از آن‌ها بهره‌مند شده. ولی با توجه به آن‌که علماء باللّه در ذیل اسلام و فرهنگ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» آن‌چه می‌نویسند و یا می‌گویند آثار إشراق و یافتی است که به آن‌ها می‌شود؛ بنده در مقایسه با سایر علماء باللّه ایشان را چیزی بالاتر از آن‌ها نیافتم و این بدین معنا نیست که شخصیت علمی و سلوکی ایشان را نفی نمایم. بلکه برعکس، بنده همواره رفقا را به مطالعه‌ی آثار ایشان توصیه می‌کنم. ولی باز تأکید می‌کنم به هیچ‌وجه این راه را درست نمی‌‌دانم که ایشان تافته‌ای جدابافته قلمداد شوند که در آن صورت رجوع طالبان راه حقیقت را به سوی سایر علماء باللّه به‌خصوص آثار حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» که حقیقتاً قابل مقایسه با بسیاری از علماء نیست؛ مسدود کرده‌ایم. موفق باشید

22026
متن پرسش
سلام استاد عزیز: نمی دانم شما مستند «فروشنده ۲» را که درباره برجام موشکی و زد و بندهای پشت پرده ی ظریف و تیم مذاکره کننده دولت روحانی با ۵+۱ است، دیده اید یا نه. بنده تمامی جلسات «عقل و ادب ادامه انقلاب اسلامی» را گوش داده ام و دارم دنبال می کنم. اینجا دیگه نمی شود پذیرفت که دولت کنونی در کنار پذیرش اصل انقلاب صرفا با این تفکر که برای حل مشکلات کشور باید به سمت غرب رفت و با نزدیکی به غرب مشکلات جامعه را حل کرد، دارد پیش می رود و ما باید با آنها دایالگو کنیم و تفکر آنها را هرچند مخالف با اندیشه ایستادگی و مقاومت است بپذیریم تا نوعی تفکر که تفکر انقلاب اسلامی است به جامعه برگردد. استاد اینها دارند خیانت می کنند. اخراج دانشمندان هوافضا و موشکی، تعلیق زودهنگام فعالیتهای هسته ای چند ماه قبل از شروع مذاکرات، پذیرش تحریمهای مرتبط با فعالیتهای موشکی داوطلبانه تیم مذاکره کننده به مدت ۵ سال. قراردادهای محرمانه تجاری و .... چطور می شود این اقدامات دولت را توجیح کرد که اینها خیانت به کشور نیست؟! ممنون می شوم اگر پاسخ بدهید. لینک دانلود فروشنده ۲ https://www.fardanews.com/fa/news/813918/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%86%D8%B3%D8%AE%D9%87-%D9%85%D9%88%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D9%84-%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%86%D8%AF-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4%D9%86%D8%AF%D9%87-%DB%B2-%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده فیلم را دیدم . « فیلم فروشنده‌ی 2 »  به‌خوبی متذکر جریانی شده است که در عین آن‌که می‌خواهد در کنار انقلاب باشد، از یک طرف به هیچ‌وجه متوجه‌ی حقیقت انقلاب و جایگاه تاریخی آن نیست و از طرف دیگر با نوعی خودباختگی نسبت به غرب، گرفتار نوعی خوش‌بینی نسبت به غرب شده است که 200 سال است جریان روشنفکری با این نوع خوش‌بینی به ما ضربه زده است. بنده اولاً: به جهت تجربه‌ی طولانی خود از قبل از انقلاب تا در متن انقلاب و ثانیاً: به جهت تجربه‌ی اجرایی خود با گوشت و پوست و استخوان این جریان را می‌شناسم. مهم‌ترین مسئله‌ای که فکر می‌کنم باید شدیداً بر روی آن فکر کرد آن است که اولاً: جایگاه این جریان را درست بشناسیم و از آن مهم‌تر عقلانیتِ عبور از آن‌ها را بیابیم. ما در رابطه با این جریان، می‌توانیم به سه راه فکر کنیم: یا تقابل مستقیم با آن‌ها به روشی که آن‌ها ما را متهم به تندروی بکنند و مردم را نگران امنیت‌شان از طریق ما بنماید. یا این‌که به اسم درک واقعیت، و با تصورِ این‌که ما نمی‌توانیم راهی جز راهی که تمدن غربی جلوی بشر گشوده است همراه با این جریان در اردوگاه غرب قرار بگیریم و مثل ترکیه و مشی حزب عدالت و توسعه نحوه‌ای از استقلال را برای خود پیشه کنیم. و یا راه سومی که حضرت امام و رهبری معظم در مقابل ما گشوده‌اند تا ما را با روشی کاملا حکیمانه از این نحوه تفکر عبور دهند و به جای آن‌که متهم به تندروی و یا ارتجاع شویم؛ مسیری بس دقیق را در مقابل ما بگشایند. که این عملاً تقابل کیفیت با کمیت است.

جریان گرفتار غرب نمی‌تواند طوری عمل کند و بر ارزش‌های الهی تأکید نماید و خود را جدا از اردوگاه غرب معنا کند تا جریان نفوذی در بین آن ها جاخوش نکند. لذا است که فراموش نکنید دولت بیش از آن‌که خودش بخواهد دارای تفکری است که نفوذی‌های مأمور غرب، به‌خوبی در اکثر جاها می‌توانند عنان امور را در دست بگیرند و حتی کار ها را از دست دولت درآورند. حال باید از خود بپرسیم ما در نسبت با این نفوذی‌ها چه عملی باید در برابر دولت داشته باشیم. جز این است که به هر حال باید دولت را نجات داد به جای آن‌که او را به سوی دامنِ نفوذی‌ها هُل داد؟

اگر بتوانیم در این شرایط حساس درست عمل کنیم از یک طرف همان‌طور که فیلم مذکوز متذکر است، از اختلافی که اخیراً بین صاحب‌نظرانِ وزارت خارجه پیش آمده است به نفع جبهه‌ی انقلاب استفاده خواهیم کرد، به شرطی که آن‌ها گمان نکنند اگر با عبرت‌گیری از حرکات گذشته خواستند حرکت مطابق رهنمودهای رهبری را پیشه کنند؛ از طرف امثال ما گرفتار طعنه‌ها می شوند.

در آخر نظر جنابعالی را به این وعده‌ی الهی جلب می‌کنم که می‌فرماید: «وَ اصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ»(هود/115) و بدین لحاظ باید بدون آن‌که طمأنینه و امیدواریِ خود را نسبت به آینده از دست بدهیم، هوشیارانه جریان‌ها را رصد کنیم. موفق باشید.

22016
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: در طول چهل سال انقلاب اسلامی، اندیشه این مکتب به وضوح و به زبان مردم تبیین نشد و حال با جامعه افسار گسیخته مواجهیم. برای تربیت این جامعه بی بند و بار اگر شکل خود مردم نباشیم حرف آدم را قبول نمی کنن. نظر حضرتعالی چیست؟ چگونه از همسو شدن با آنان فرار کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره پس از  چهل سال باید بتوانیم با بازخوانی نسبت به آن‌چه گذشت بیابیم چگونه باید اسلام را ارائه داد که ضعف‌های گذشته از ما سر نزند و سعی کنیم به جای آن‌که رنگ مردم اکنون زده به خود بدهیم با سعه‌ی صدر و علم کافی مردم را تعالی ببخشیم. موفق باشید

22004
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز خواستم از خدمتتان سوال کنم که آیا اثری دارید که در آن از آن جامعه و مردمی که مد نظر خداوند است که باید برای ظهور امام زمان (عج) آنگونه مردم و جامعه ای باشند صحبت شده باشد. لطف بفرمایید معرفی کنید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان دو کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ» را در راستایِ امر فوق دانست. موفق باشید

21999
متن پرسش
با سلام: با توجه به سوال 21970 امویان گر چه نتوانستند حضور تاریخی علی «علیه‌السلام» را در تاریخ دفن کنند لکن حکومت را که از حضرت گرفتند سوال من هم همینست دلیل بر اینکه نظام ولایت فقیه تا ظهور، حکومت ظاهری را در دست دارد چیست؟ آیا ممکن نیست حجابها بقدری گسترش یابد که شاهد اسقاط نظام باشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی به این موضوع فکر کنیم که نظام ولایت فقیه در این زمان جلوه‌ای از حکومت علی«علیه‌السلام» است به این نتیجه می‌رسیم که اگر هم نظام ولایت فقیه با انواع دسیسه‌ها در حجاب رود، دیگر از بین نمی‌رود و ما می‌توانیم همواره زندگی خود را نسبت به آن معنا کنیم هرچند آن موقعی که در حجاب رفته باشد، مضافاً آن‌که تجربه‌ی تاریخی هزارساله‌ی شیعه خبر از آن می‌دهد که تاریخ دیگری شروع شده است و آن‌چه رفتنی است فرهنگ مدرنیته می‌باشد. موفق باشید

21975
متن پرسش
با سلام: با توجه به این‌که با خروج آمریکا از تعهداتش نسبت به برجام تحلیل‌های متفاوتی هست و نیاز است که جنابعالی با نظر به معنای حضور تاریخی انقلاب اسلامی موضوع را روشن کنید، نظرتان در این رابطه چه می‌باشد؟ آیا این را یکی از امتیازات نظام اسلامی می‌دانید که دشمن استکباری نمی‌تواند نسبت به تعهداتش نسبت به این نظام پایبند باشد؟ یا این به جهت ضعف نظام است که دشمن، تعهدات خود را نسبت به نظام، به چیزی نمی‌گیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با دقت به موضوع بنگریم، این حرکت خبر از آن می‌دهد که حقیقتاً آن‌ها متوجه‌ی حضور تاریخی انقلاب اسلامی شده‌اند و معنای این حضور را که عبارت است از تقابل جدّی نظام اسلامی با استکبار، خوب درک می‌کنند. و لذا می‌بینند که در هر صورت این انقلاب اسلامی که دارد خود را در این تاریخ روز به روز معنا می‌کند و آن نحوه محدودیت‌ها، مانعِ حضور آن نشده است. می‌ماند که ما این موضوع را یعنی تقابل هرچه شدیدتر نظام استکبار با خود را چگونه تحلیل کنیم. ابتدا نظر جنابعالی را به آیه‌ی 22 سوره‌ی احزاب معطوف می‌کنم که می‌فرماید: «وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً» مؤمنان وقتى احزاب را یعنی اتحاد جبهه‌ی کفر را در مقابل خود ديدند، گفتند: «اين همان است كه خدا و رسولش به ما وعده داده، و خدا و رسولش راست گفته‏ اند!» و اين موضوع جز بر ايمان و تسليم آنان نيفزود. زیرا متوجه شدند حضرت حق می‌خواهد این تقابل به اوج خود برسد.
 باز در این رابطه به آیه‌ی 173 سوره‌ی آل‌عمران نظر کنید که می‌فرماید: «الَّذينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إيماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيلُ» اين مؤمنین كسانى بودند که وقتی در جنگ احد مسلمانان به ظاهر شکست خوردند و تعداد زیادی از آن‌ها مجروح گشتند، با این‌که دشمن جبهه را رها کرده و رفته بود به آن‌ها خبر رسید که بناست دشمن دوباره حمله کند؛ پس خوب است که بترسید و کمی کوتاه بیایید - و آن‌ها برعکس، بنا به آیات قرآن: - اين سخن، بر ايمانشان افزود؛ و گفتند: خدا ما را كافى است؛ و او بهترين حامى ماست. و لذا با همان بدن‌های مجروح دشمن را تعقیب کردند و دشمن که با چنین صحنه‌ای روبه‌رو شد، از ادامه‌ی جنگ منصرف گشت. و قرآن در ادامه می‌فرماید: «فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ» پس آن‌ها به نعمت الهی از صحنه برگشتند و فضل الهی آن هم فضلی که بر آن هیچ‌گونه بدی و سختی نبود، به آن‌ها رسید.
همه‌ی این‌ها حکایت از آن دارد که اگر جبهه‌ی توحیدی در تاریخ به میان آید، خداوند شرایط هرچه تقابل و جداشدن آن جبهه را در مقابل نظام استکباری می‌گشاید و جریان اخیر یعنی کار ترامپ، حکایت جاری‌شدن آن سنت است تا انقلاب اسلامی معنای حضور تاریخی خود را هرچه بیشتر در عالم تثبیت کند. می‌ماند که ما این حرکت را وعده‌ی الهی برای پیروزی جبهه‌ی حق بدانیم.
راستی! اگر مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» از قبل مشخص نکرده بودند که ما به آمریکا اعتماد نداریم، حال که این قضیه روشن شد، ما احساس شکست نمی‌کردیم؟! به آن معنا که به آمریکا اعتماد کرده باشیم و حال ایشان به اعتماد ما خیانت کرده باشد؟ و به همین جهت ما امروز در واقع با کاری که ترامپ کرد، احساس پیروزی می‌کنیم. پیروزی از آن جهت که مشخص شد ما از ابتدا این مسئله را پیش‌بینی می‌کردیم و در دامی که آن‌ها برای ما پهن کرده بودند تا با صد امید با آن‌ها به مذاکره بنشینیم و سپس آن‌ها زیر میز بزنند؛ نیفتادیم. و آیا این همان معنای سخن حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» که روح این تاریخ را به خود برگرداند، نیست که فرمود: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به شما آسیبی نرسد» آسیبی بزرگ‌تر از آن می‌توان تصور کنیم که ملتی به آمریکا امید ببندد و آن به اعتماد آن‌ها خیانت کند؟! ولایت فقیه ما را از چنان عرصه‌ی شکستی نجات داد. موفق باشید
 

 

21970
متن پرسش
با سلام: دلیل حضرتعالی برای اینکه انقلاب فقط ممکن است در برهه هایی به حجاب برود ولی اصل نظام تا زمان ظهور تداوم می یابد چیست؟ وقتی حکومت امام علی (ع) با اینکه معصوم بودند با کوتاهی های مردم دوام نیافت خوب اگر مردم زمان ما هم کوتاهی کنند که بعضا مشاهده می کنیم آیا این امکان نیست که نظام برچیده شود تا در قرنهای آتی مردمی بیایند که شایسته این نظام باشند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان معنایی که امویان نتوانستند حضور تاریخی علی «علیه‌السلام» را در تاریخ دفن کنند؛ انقلاب اسلامی به عنوان یک فتح تاریخی در این دوران، در تقابل با نظام استکباری و به ظهورآوردنِ فرهنگ مقاومت، دفن‌شدنی نیست، هرچند ممکن است در بعضی از برهه‌ها به جهت آن‌که ما هنوز از کشش‌های غرب‌زدگیِ خود آزاد نشده‌ایم، در حجاب رود. مثل دوران سازندگی. موفق باشید

21965
متن پرسش
استاد عزیز سلام: پاسخ شما را کلمه به کلمه چندین بار و در فواصل زمانی متفاوت خواندم و نوشیدم، جوابی کافی در بابِ چرایی توجه به اشارات رهبری بود؛ اما ببخشید که دوباره مزاحم می شوم ولی شاید من سوال را خوب و درست نپرسیدم، پس خواهش می کنم بر من ببخشایید و از چگونگی‌های استفاده از اشارات رهبری بفرمایید. شاید بهتر است اینگونه بگویم که ما همانگونه که پای درس‌های شما از شرح کتب و برخورد با اندیشه بزرگانی همچون امام و علامه طباطبایی و دکتر فردید، دکتر داوری و .... نشسته‌ایم امروزه شدیدا محتاج شرح مفصل شما از اشارات رهبری داریم. بخصوص در اشارات رهبری برای سلوک فردی و سپس سلوک اجتماعی و اینکه از کجا و چگونه شروع کنیم. استفاده‌ای ولو به اندازه پیمانه‌ای از دریای اندیشه رهبری که حتی از سال‌های قبل انقلاب هم نور آن را می بینیم، امروز و بخصوص برای نسل جوان دهه هفتاد و هشتاد بسیار دور و بعید است. دست به دامان شما شده‌ایم و ما را یاری دهید. در پناه حضرت حق باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم بد نیست سری به مباحثی که اخیراً خدمت رفقا شروع شده است تحت عنوان «گوش‌سپردن به ندایِ بی‌صدای انقلاب اسلامی» بزنید. مباحث بر روی سایت هست. موفق باشید

21950
متن پرسش
با سلام: سوالی از خدمتتان داشتم و آن اینکه در کتابی از شما خواندم که فرموده بودید که چون امام حسین (ع) دیدند که خداوند دوست دارد ایشان را شهید ببینند، بنابراین زمینه ی این را فراهم کردند. فرمودید که حالا برای ظهور آقا امام زمان (عج) ما باید زمینه را فراهم کنیم. آیا این زمینه سازی در همان پایبندی بیشتر به انقلاب و برائت بیشتر از غرب خلاصه می شود؟ و دوم اینکه همانطور که فهمیدم یکی از دلایل غیبت امام زمان (عج) ناسپاسی و قدر ندانستن ایشان است، آیا این زمینه سازی ظهور آقا توسط ما به معنای توبه ی ما به درگاه خدا از ناسپاسی و قدر ناشناسی ماست؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هر اندازه بشر امروز از یک طرف متوجه‌ی پوچی زندگی سکولار شود و از طرف دیگر ارزش عطای الهی در این تاریخ یعنی انقلاب اسلامی را بشناسد و در راستای تحقق اهداف آن تلاش کند، حضرت مهدی «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» بیشتر امیدوار ظهور خود می‌شوند و فکر نمی‌کنم این‌که فرموده بودید شرایط طوری است که ظهور، به تأخیر افتاده است؛ درست باشد. زیرا برعکس، شرایط در کلیت نظام اسلامی به عمقِ تقابل با استکبار رسیده است و این معنای حقیقی شرایط ظهور حضرت خواهد بود. موفق باشید

21935
متن پرسش
جناب آقای استاد طاهرزاده با سلام: احتراما با توجه به روحیات ارزشمند حضرتعالی در زمینه تمدن سازی آیا فکر نمی کنید انقلاب اسلامی یک چاقوی دولبه هست یعنی همانطور که می تواند با تمدنسازی زمینه ساز ظهور شود می تواند با پیداکردن سرنوشتی مانند غرب برای قرن ها ظهور را عقب بیاندازد. کتاب علل گرایش به مادیگری استاد مطهری به همین نکته اشاره دارد که تعالیمی که کلیسا از خدا ارائه می کرد با منطق عقلانی همخوانی نداشت. همچنین رفتار آنها با تعالیمشان یکسان نبود. به همین دلیل مردم نتوانستند تشخیص دهند که این مشکل کلیسا است بلکه کل دین و خدا را انکار کردند در واقع آنجه مردم انکار کردند خدایی بود که کلیسا برای آنها ساخته بود ولی به هر حال عاقبت غرب از دینداری به بی دینی کامل گرایید. اکنون فکر نمی کنید این خطر در کمین انقلاب اسلامی باشد؟ نشانه هایی از آن در جامعه امروز ما قابل مشاهده است. برای مثال حجاب اجباری که هیچ مستند محکمی هم برای آن نمی توان یافت آیا پافشاری به این موضوع سبب نمی شود که مردم کل دین را منکر شوند؟ و یا مشخصا ظلم کردن قوه قضائیه که راس آن یک روحانی دینی است باعث نمی شود مردم کل دین را منکر شوند؟ و یا فساد موجود در جامعه و عدم اراده جدی در برخورد با آن از سوی حکومت اسلامی؟ از آنجا که محیط کار بنده به گونه است که با قشر جامعه از نزدیک در ارتباط هستم این خطر را به شدت احساس می کنم و سوال بنده این است که مشخصا ما چه مزایایی نسبت به غرب داریم که امید داشته باشیم به سرنوشت آنها دچار نشویم؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم ما برای ظهور تمدن اسلامی با تنگناهایی روبه‌رو هستیم. ولی کلیت انقلاب اسلامی که همان روحیه‌ی ضد استکباری آن از یک طرف، و نظر به توحید الهی از طرف دیگر، هست به خوبی در صحنه‌ی امروزین تاریخ جهان نقش‌آفرین است و به همین جهت دشمنان آن، بدترین انسان‌های روزگارند و این است که انسان را امیدوار می‌کند آینده‌ی ما، آینده‌ای خواهد بود که نه غرب‌زده‌ایم و نه ارتجاع‌زده. البته با واژه‌ی حجاب اجباری شما موافق نیستم. حجاب، حکم خدا است و به اعتبار آن‌که جامعه‌ی ما می‌خواهد خدایی باشد، نباید با حکم خدا مقابله نمود به‌خصوص که بی‌حجابیِ افراطی موجب ضربه‌زدن به کانون خانواده می‌گردد. موفق باشید  

21920
متن پرسش
سلام استاد جان وقتتون به خیر: استاد من الان دانشجوی ترم ۴ فیزیک هستم و هدفم در زندگی بندگی الله است و اینکه به رفع ظلم از عالم و نزدیک شدن ظهور امامم فکر می کنم. در این راستا هدفم بر این است که به قدرت مند شدن کشورمون و حل بسیاری از مسائل کشورمون و جامعه اسلامی به کمک الله و توفیق الهی بپردازم. دردم این است کلیات را خوب می دانم اما به این شیوه ای که دارم با دانشگاه پیش می روم امیدی ندارم. من قبل از قبولی در دانشگاه توانایی و اعتماد به نفس بالایی داشتم و همیشه از بهترین شاگردانی که متفاوت بودن در مسائلی که به آن فکر می کردن و آدم خلاقی بودم و همیشه ارتباط برقرار کردن با دیگران برایم سخت بوده هر چند توانایی استدلال بالایی دارم و مسائل ذهنی بچه ها را می توانم حل کنم و سوالاتشان را پاسخ دهم و قانعشان کنم و توانایی فهم بالایی دارم و به شدت کنجکاو هستم و درون گرا و عمیق و نگاهم به دنیا فلسفی است اما مطالعه فلسفی زیادی نداشتم اما الان از زمانی که به دانشگاه آمده ام تفاوت زیاد فکری من با دیگر دوستان بر خلاف گذشته باعث کم شدن اعتماد به نفسم شده و این مسئله که حرف هایم برای گوششان سنگین است و استاد مرا خانم فلسفه می نامد و می خواهم از عمیق ترین مسائل سوال بپرسم و برخورد بی حوصله دیگران و اکثرا قانع کننده نبودن پاسخ اساتید باعث پس رفت من شده و احساس می کنم باید در کنار دانشگاه مطالعه فلسفه و تاریخ داشته باشم اما اصلا فرصتش را ندارم و چون آدم شدیدا پژوهشگری هستم و دوست دارم برم پی جواب سوال هایم و تحقیق را دوست دارم شرایط و قوانین دانشگاه و محیطی که آدم ها اکثرا پی علم نیستن مرا هم تحت تاثیر قرار داده. به شیوه ای که برایم دانشگاه تعیین کرده پیش رفتن سخت است و هر چه بیشتر جلو می روم احساساتم را بیشتر سرکوب می کنم و سعی می کنم تسلیم جبر دانشگاه شوم زمان ما متاسفانه تمام وقت در خدمت دانشگاه است و اجازه فکر کردن به مسائل دیگر را به ما نمی دهد دانشگاه دارد روحیه مرا تغییر می دهد و من دارم احساس غیر مفید بودن و بیهودگی و افسردگی می کنم. البته بگویم در دوران مدرسه هم از خیلی از قوانین سرپیچی می کردم و کاری که دوست داشتم را انجام می دادم چون شاگرد خوبی بودم مرا به حال خودم رها می کردن اما اینجا هر چه میدوم به کارهایی که خودم می خواهم انجام دهم نمی رسم و فقط اون مسیر خشک و بدون هیجان و با دانشجوهای ناامید و غرغرو از شرایط حاکم سر می کنم طوری که دیگر مرا از آن مسائلی که به آن ها فکر می کردم دور کرده و مسائل پیشه پا افتاده ای که دانشجویان را درگیر خودش کرده مرا شدیدا آزار می دهد و از این جهت باعث می شود باز من هم به این مسائل فکر کنم و ذهنم را به هم می ریزد. دوستانم از آرمان گرایی دور شده اند و هر روز بر ناامیدیشان از دانشگاه و توانایی خودشان بیشتر می شود و اذیت شدن دیگران همیشه در زندگی مرا به شدت آزار داده و نمی توانم به مسایلشان فکر نکنم و دارم از علاقه هایم دور می شوم و آرمان هایم را رها می کنم چون توانایی همراهی با آن را دیگر در خودم نمی بینم. قبل از دانشگاه می دیدم ولی حالا نه احساس عقب افتادن در مسیری که پیش گرفته بودم می کنم و اینکه دارم وقت خودم را تلف می کنم راهم را گم کرده ام. احتیاج به استراحت طولانی دارم و یک جای آرام و ساکت. از بس این دو سال در عجله و ناارامی زندگی کردم خسته شدم. همیشه داریم از کم بودن زمان رنج می بریم و این خیلی ناامید کننده است. و اینکه هی عقب بیفتی و همیشه سعی در جبران عقب افتادگی ها داشته باشی به جای پیشرفت باعث شده فرصت تفکر روی مطالب درس داده شده نداشته باشیم و من آدمی نیستم که مطالب رو حفظ کنم عادت دارم مسائل رو حل کنم و خودم اثبات کنم و فرمول های اصلی را فقط حفظ می کنم و عاشق تفکرم اما چون فرصتمان خیلی محدود است و زمان های هدر رفته بسیار دیگر علمی را نمی توانم بپذیرم و وجودم آن را پس می زند چون من مانند حجابی می شود برایم در برابر حقیقت دیگر نمی توانم این وضعیتی را که دچارش شده ام را تحمل کنم. و بگویم قبلا مکاشفاتی داشتم و رهایی از جسم را تجربه کرده ام من نمی توانم با این همه مادیات کنار بیایم از معنویات دور شده ام و شدیدا روی روحیه من تاثیر گذاشته است. من به عالم اسرار علاقه مندم اما زمان و توانی برای این کار ندارم و شده آرزویی در ذهنم. غفلتم زیاد شده و یاد الله مرا عصبی می کند. از خودم و راهی که در پیش گرفتم من دیگر احساس پیشرفتی با این سیستمی که خیلی در هم برایتان توصیف کردم نمی بینم هر چه تلاش می کنم نمی توانم با آن هماهنگ شوم اما نمی خواهم دانشگاه را ترک کنم تصمیم دارم یک ترم مرخصی بگیرم و به مطالعه بیشتر بپردازم. و مسئله مهمی که به آن فکر می کنم و به نتیجه ای نمی رسم ترک دانشگاه است. آیا در رشد علمی من تاثیر منفی ای می گذارد یا می شود بدون تحصیلات دانشگاهی به درجات بالای علمی رسید و این همه وقت آدم هدر نره. من به دانشگاه تا الان احساس نیاز نکردم و نمی دانم اگر تصمیم بگیرم خودم آموزش خودم را به عهده بگیرم (با مطالعه دروس پیشنهاد شده اساتید و آموزش مجازی و کمک گرفتن از راه دور از اساتید و ...) بهتر است یا گرفتن یک ترم مرخصی و دوباره آمدن برای ادامه تحصیل با سیستم دانشگاه؟ امروز دکتر گلشنی به دانشگاه ما (صنعتی اصفهان) آمدن و در مورد فلسفه علم و ... صحبت کردند. مطالب بسیار جامع و روشن کننده بود و شرایط سخت امروز جامعه مان و در بیراهه بودن فعلی دانشگاهایمان را برایمان توضیح دادند و مسائلی که مرا بسیار جذب کرد مربوط به دورانی بود که علم در دست اسلام و مسلمانان بود و چه شد که ما عقب افتادیم. می خواهم آن مسیر را دنبال کنم نمی خواهم مقلد غرب و یا این وضع فعلی جامعه باشم می خواهم جریان ساز باشم. نمی دانم الان این دانشگاه با این همه بی کیفیتی و مسائل حاشیه ای بسیار و چه کمکی به من می تواند در رشد علمی بکند و حس می کنم از دانشگاه باید بروم و خودم مطالعه ام را شروع کنم. و یک موضوع دیگه، من سوالاتم خیلی برایم مهم هستن و این کمبود وقت باعث شده نتوانم به آنها اهمیت دهم و آسیبی که به من زده نمی توانم در حقیقت سیر کنم و دچار تخیل غیر ارادی شده ام. می خواهم خوب درس بخوانم تا روح علم را به خوبی بشناسم اما این طور که دارم پیش می روم نمی شود. استاد می شود لطفا کمکم کنید؟ شدیدا به راهنمایی هاتون احتیاج دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده خوب است که موضوع را از همین آخر و با نظر به شخصیت جامع دکتر گلشنی شروع کنیم. ایشان هم مطمئناً همان دغدغه‌هایی را داشته‌اند که شما دارید. منتهی با وسعت و حوصله‌ای که به خرج دادند از گردنه‌های روبه‌روی خود عبور کردند. اولاّ: سعی نمودند نظام آموزشی موجود در آموزش عالی را در زمان دانشجویی خود چه در ایران و چه در آمریکا، خوب تجربه کنند ثانیاً: آینده را هم‌چنان در مقابل خود گشوده نگه داشتند و لذا در عین فهم خوبی که از فیزیک به‌دست آوردند، وارد تفکر معنوی شدند. هنر ایشان حوصله و وسعت و آرامش ایشان است. فکر می‌کنم شما هم می‌توانید با حوصله، اولاً: بدون ترک دانشگاه یا مرخصی‌گرفتن، همین دانشگاه و همین دانشجویان را تجربه کنید. ثانیاً: چندان نگران کمبود وقت نباشید. به مرور زمانِ مطالعه در امور دیگر برایتان پیش می‌آید. ثالثاً: سعی کنید دانشجویان را خوب درک نمایید که چرا گرفتار روزمرّه‌گی شده‌اند. حقیقت آن است که وقتی انسان شخصیت خود را محدود به دنیا کرد، آینده برایش تیره و تار می‌شود به همان شکلی که امروز، تمدن غربی بدان گرفتار است و لذا نمی‌تواند درست عمل کند. باید به مرور روشن شود ما با انقلاب اسلامی با آینده‌ای روبه‌رو می‌شویم که نه در آن تیرگی دنیای مدرن هست و نه تیرگی آن‌چه که امروز جامعه‌ی ما بدان گرفتار است، بلکه آینده‌ای گشوده در مقابل ما قرار دارد. موفق باشید 

21889
متن پرسش
سلام استاد عزیز: با آرزوی قبولی طاعات و عبادات حضرتعالی در این ماه عزیز چند سوال از محضرتون داشتم (استاد لطفا جواب کامل بدید که از نون شب محتاج تریم به جواب شما استاد عزیزمون) ۱. استاد یک توصیه ایی برای نیمه شعبان بفرمایید (کتابی، جزوه ایی، صوتی) که خیلی نگرانیم که به غفلت بگذرونیم مثل سال های گذشته. ۲. برای هرچه بهتر آماده شدن برای ماه رمضان؛ الف) چه تذکرات جامع (ذکر و دعا و امثالها) می فرمایید؟ ب) چه کتبی غیر از دو کتاب ارزشمند حضرتعالی «روزه دریچه ایی به عالم معنا» و «رمضان دریچه رویت» پیشنهاد می فرمایید؟ ج) چه صوتی غیر صوت های حضرتعالی در این ماه مناسب است؟ ۳. استاد جان ایام ماه مبارک با مباحث معرفت نفسی و عقلی سر بشه بهترِ یا مباحث اخلاقی (امثال شرح نامه ۳۱ و جامع السعادت و...)!؟ ۴. استاد جان برای سیر مطالعاتی بهتره که اول مدرنتیه و غرب کار بشه بعد مباحث انقلاب اسلامی یا عکسش؟ طلب بهترین توفیقات رو از حضرت الله تعالی برای شما خواستارم. و ان شاء الله خداوند به حق صاحب این ماه حوصله شما رو روز افزون کنه با این شاگردهای پرحرف و پر سوال! التماس دعا فراوان استاد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- متنی که تحت عنوان «هشدار که ماه شعبان آمد» که بر روی سایت هست، إن‌شاءاللّه راه‌گشاست 2- کتاب «المراقبات» ملکی تبریزی خوب است. خوب است به سایت استاد غنوی به آدرس http://amirghanavi.ir/  رجوع فرمایید 3- فرق نمی‌کند به ذوق و حال خودتان بستگی دارد که با کدام مباحث در آن شرایط بهتر می‌توانید ارتباط برقرار می‌کنید 4- پیشنهاد بنده آن است که ابتدا کتاب «انقلاب اسلامی، بازگشت به عهد قدسی» خوانده شود و سپس کتاب «مدرنیته و توهم» همراه با شرح صوتی آن دنبال گردد. موفق باشید   

21887
متن پرسش
با سلام: پیرو سوال 21869 با توجه به اینکه نظام شهادت امام موسی کاظم را تعطیل نکرد. 1. مقلدین می توانند فرار مالیاتی کنند؟ 2. بنظر می رسد بیانات ایشان اعلان حرب با نظام است بنابرین می توان ازین فرمایش استنباط کرد که تضعیف این حکومت گمراه واجب است حال با مالیات ندادن در مراحل ابتدایی و اسقاط در مراحل نهایی؟ خواهشا مطلب را روشن کنید چه قبلا گفته می شد ولو علنا ایشان دفاع از نظام نمی کنند لکن در باطن مدافع نظامند و نقل قول هایی مبنی بر حمایت ایشان آورده می شد. لکن این بیانات ما را دچار سردرگمی نموده است از طرفی به خاطر بحث اعلمیت امکان عدول از ایشان نیست و مدافع نظام بودن از شروط مرجعیت نیست که فقدانش خدشه ای وارد کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی فقیهی حاکم باشد و حکم فقاهتی بدهد، سایر فقها حق ندارند حکم فقاهتی بدهند وگرنه تعارض با فقیه حاکم پیش می‌آید. در شرایطی که فقیهی حاکم باشد، بقیه‌ی فقها در حدّ تعیین وظایف فردی نظرشان نافذ است و مقلدین آن‌ها در آن حوزه می‌توانند از آن‌ها تقلید کنند و مسائلی مثل دادن مالیات، مربوط به حکومت است. و همه‌ی مقلدین فقها در این امر باید از فقیه حاکم تبعیت کنند. موفق باشید

21881
متن پرسش
سلام علیک و ریحانه: استاد عزیز می خواستم در جریان تاریخی که ما داریم چطور ما در مواردی خیلی بیش تر از کشورهای منطقه و اطراف تحت سیطره ی نفوذ و غلبه ی فرهنگ مدرنیته قرار گرفتیم؟ مثلا ژاپن چطور هنوز این کشور در بسیاری از اصول و فرهنگ سنتی و آداب قدیمی خود مانده است یا پاکستان و یا برخی کشورهای دیگر؟ مطلب بعدی اینکه استاد چگونه است نسبت جوانان امروزی که کاملا در فضای مدرنیته زندگی می کنند و بیش از آنکه تحت تأثیر عالم دینی باشند تحت تاثیر مدرنیته قرار گرفته اند؟ استاد راه پیش روی این جوانان چیست و چگونه این جوانان را در نسبت با انقلاب تعریف می کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دشمن اسلام از صدسال پیش که به خود آمد و متوجه‌ی قدرت اسلام شد، بر روی سه مرکز مهم اسلامی یعنی ایران و ترکیه و مصر با به‌یرِ کارآوردنِ حاکمان خودفروخته سرمایه‌گذاری کرد و با این‌همه، مقاومت‌های خوبی در هر سه کشور به‌وجود آمده و هر اندازه ما متوجه‌ی این امر باشیم آینده‌ی روشنی خواهیم داشت و واقعاً نسبت به تبلیغات و سرمایه‌گذاری که دشمن کرده است آن نتیجه‌ای که به دنبال آن بوده است، برایش حاصل نشده. موفق باشید

21873
متن پرسش
سلام استاد عزیز: بابت پاسخ به سوال ۲۱۸۶۴ کمال تشکر رو از جنابعالی دارم. استاد جان ۱_برخورد ما در مقابل اینطور نگاه های غیرمنصفانهِ امثال آقای غصنفری باید چطور باشه؟ و چطور باید این افراد رو - که غالبشون از بچه مذهبی های خیلی خوب هستند - رو متوجه مساله مهم تر نسبت به جریان آقای روحانی و... کرد!؟ که بجای تخریب های کودکانه و پرداختن به شایعات بی اساس و غلط املایی گرفتن از حرفاشون دنبال شناخت حقیقت این جریان و شناخت چگونگی برخورد این جریان توسط رهنمودهای حضرت آقا (حفظه الله) باشند؟ استاد کار به حدی رسیده که بعصی از دوستان چسبیدند به ظاهر جناب آقای روحانی! و در مقابل کار های سخیفشون توجیه اینکه ایشون دارند برخلاف انقلاب حرکت می کنند رو میارند! و تا حرفی در مقابل چنین رفتارشون میخوایم بزنیم ما رو حامی این آقا تلقی می کنند! یه راهکار جامع بدید استاد جان ۲. استاد عزیز برای خواندن کتاب «معرفتِ نفس و حشر» در مقدمه کتاب فرمودید که با یک استاد کتاب رو بخونیم! ما که استادی سراغ نداریم چاره کار چیه!؟ و آیا صوت حضرتعالی برای شرح این کتاب موجودِ؟ و توصیه ایی برای بهتر خواندن و عمیق درک کردن کتاب بفرمایید لطفا. الله تعالی حفظتون کنه و بهترین جزا رو بهتون عنایت کنند التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حقیقتاً این مشکل تاریخی را به خوبی متوجه شده‌اید و همه‌ی سعی بنده در کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ» و شرح آن برای آن است که متذکر این تنگنای تاریخی بشویم که چگونه دیگری را بفهمیم و حتی مخالف خود را همواره «خصم» حساب نکنیم. چاره‌ای نیست بالاخره ما در مسیر بلوغ انقلاب به چنین بصیرت و هوشیاری خواهیم رسید. تأسف آن است که رفقای مذهبی دیر این راه را طی کنند و بعد تأسف می‌خورند که چگونه با این افراط و تفریط‌ها بهره‌های لازمی که می‌توانستیم از انقلاب ببریم را، زدودیم 

2- شرح صوتی کتاب «معرفت نفس و حشر» کیفیتش پایین است ولی در اختیار جناب آقای نظری هست اگر رفقا بتوانند استفاده کنند. در ضمن اگر بعد از بحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و «معاد» کسی به کتاب مذکور رجوع کند مقدار زیادی از مقصد کتاب را متذکر می‌شود. موفق باشید

21869
متن پرسش
سلام استاد عزیز: در تاریخ ۲۲ فروردین ماه ۱۳۹۷ آیت الله وحید خراسانی در درس خارج فقه گفته‌اند: «........این مملکت باید در عزای حضرت امام موسی بن جعفر علیهما السلام یک پارچه سیاه پوش بشود اگر زمامداران مملکت غیرت دینی داشته باشند باید این ایام تعطیل رسمی بشود. این عمل است که باید انجام بشود اگر زعمای مملکت انجام دادند و الا ما به حول و قوه ی خدا این مطلب را عملی می کنیم تا نتیجه ی مطلب ظاهر بشود هفت سال در ظلم مطامیر آن هم مملکتی که یک طرف پسر او و یک طرف دختر او ، روز شهادت او مردم مشغول به کسب و کار باشند؟! ای غیرتمندان شیعه فردا همت کنید بازارها را ببندید به این حکومت اعلام کنید که اگر شهادت این امام تعطیل رسمی نشود ما مالیات به این حکومت گمراه نمی پردازیم.» ۱) استاد این جملات آیت الله وحید را چگونه تحلیل می کنید؟ منظور از حکومت گمراه کیست؟ ۲) اصولاً این دسته مواضع آقای وحید که قبلا هم به نوعی دیگر ابراز شده را چگونه باید تفسیر کرد ؟ ۳) جایگاه آقای وحید در این نظام و انقلاب کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که بعضی از بزرگان حوزه و دانشگاه متذکر شده‌اند آقایان غفلت دارند که در زمان طاغوت چگونه حتی اجازه‌ی کوچک‌ترین حرکات مذهبی را با سختی برخورد می‌کردند و حالا در بستر انقلاب اسلامی که حاصل زحمات امام و رهبری و شهدای ولایی است این‌چنین آزادانه دعوت به نحوه‌ای از تقابل با نظام می‌کنند نظامی که همه‌ی همتش احیای همان دینی است که ائمه‌ی ما برای آن شهید شده‌اند. تأسف ما از آن جهت است که چگونه فقه اصغر منهای فقه اکبر حالت همه‌جانبه به خود می‌گیرد و خود را عین دیانت می‌داند. در حالی‌که وقتی فقه اصغر کاربرد لازم را دارد که مبتنی بر بصیرتی باشد که الهیات تاریخی یعنی زمان‌شناسی در میان باشد. موفق باشید

نمایش چاپی