بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: نبی، امام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12157
متن پرسش
سلام ممنون از پیگیری شما جهت اصلاح لینک جلد اول کتاب «فرزندم این چنین باید بود» با عرض پوزش در حال حاضر هیچ لینکی جهت دانلود این کتاب مشاهده نمی شود!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصلاح گردید. با تشکر

12144
متن پرسش
باسمه تعالی: با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرانقدر:: با توچه به ارزشمندی وقت عزیز استاد از اینکه یک سؤال را دوبار مطرح می کنم پوزش می طلبم. آخر فکر می کردم مانند سؤالات قبلی پاسخ به جیمیلم ارسال میشه و چون مدتی گذشت و جواب نیامد به پرشس و پاسخها رجوع کردم هر چه کد سؤال را سرچ کردم جواب نگرفتم کد سؤال 12006بود. و سؤال اینکه نظر استاد راجع به اینکه بسیاری از محبین اهلبیت (ع) خود را سگ کوی آنان می نامند یا رسولان قبل را مثلا حضرت عیسی (ع) و مریم (ع) را چوپان و ندیمه اهلبیت (ع) می خوانند چبست؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در سؤال شماره‌ی 12003 این‌طور جواب دادم: « باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در مورد فضای کل اشعارآئینی نظر خود را اظهار کردم. با این‌که بعضاً بزرگان دین جهت اظهار نهایت تواضع، جملاتی را به‌کار برده‌اند مثل «تو که سگ نبرده بودی»، ولی رویهمرفته به نظر می‌رسد اهل‌البیت«علیهم‌السلام» راضی نباشند ما به جای تواضع نسبت به آن‌ها خود را در مقابل آن‌ها تحقیر کنیم. لذا خوب است از آوردن چنین اشعاری خودداری کنید. موفق باشید». در ضمن نباید طوری نسبت به سایر انبیاء سخن گفت که پیروان آن‌ها سخن ما را حمل بر بی‌حرمتیِ آن پیامبران بزرگ استنباط کنند. موفق باشید

12141
متن پرسش
سلام حضرت استاد: وقت شما بخیر. اگر کتب دکتر داوری و شهید آوینی کار شود و بعد وارد اندیشه فلاسفه غرب شوم به همان شکل که شما در جزوه فرمودید بهتر است؟ 2- یک روز احساس کردم عالم محضر امام زمان (عج) است ولی با مسامحه آن را از دست دادم بعد در کتاب شما خواندم که این حالت مهم است دوباره تلاش کردم الان حالاتم تغییر بسیار کرده و روز به روز بیشتر می شود اما این حالت را ندارم البته نشست و برخاستم با ذکر امام زمان (عج)هست آیا این حالت برمی گردد؟ سپاس بسیار
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همان روش خوب است 2- خداوند ابتدا نشان می‌دهد تا راه بیفتیم و در آخر خودتان آن را کسب می‌کنید. موفق باشید

12131
متن پرسش
استاد بزرگوار سلام: می خواستم در مورد یکی از مشکلات زندگی‌ام از شما مشورت بگیرم. من روحیه‌ای پیدا کردم که اصلا نمی‌توانم برای خودم برنامه ریزی کنم و آن را به انجام رسانم. مقداری که بررسی کردم چند دلیل برای آن پیدا کردم که دلیل اول را صرفا برای هم‌فکری بیشتر عرض می کنم و بیشتر منظور سوالم روی چگونگی برنامه ریزی و بررسی دلیل دوم است: 1. ضعف بدنی که از اولی هم که به یاد دارم این ضعف و سرگیجه با من همراه بود و بعد از آن، از کلاس اول دبیرستان که بودم تا الان که حدود ۱۲سال می گذرد دچار یک بیماری مضمن معدوی شده و از آن به بعد هم سه بار به دلیل دیگری که احتمالا آن هم منشا در ضعف دارد عمل جراحی داشتم. و سرماخوردگی های پی در پی و ضعف اعصاب و ضعیف شدن حافظه، به طبیب که مراجعه کردم دلیل بسیاری از این ها را غلبه‌ی سودا می‌دانست. الان ذهنیتی پیدا کردم که دائم انتظار دارم یک مریضی به سراغم بیاید. 2. روایاتی شنیدم یا خواندم مثلا از حضرت علی (ع) نقل شده که «من خدا را این گونه شناختم که هر چه برنامه ریزی کردم برنامه ام را به هم زد» و یا روایتی که «خدا برای جلوگیری از گناه بزرگ عجب و کبر انسان را دچار گناهان کوچک تر می کند» خوب به هم ریختن برنامه ها که بزرگ‌تر از گناه نیست و روایات دیگری که الان به خاطرندارم. الان به گونه‌ای شده که اصلا جرئت برنامه‌ریزی و اراده ی اجرای آن را برای زندگی خودم ندارم و فقط در کاری موفقم که آن را کس دیگری مدیریت کند. استاد چه کنم که: ۱- این ذهنیتی که از برنامه‌ریزی برای من درست شده، صحیح شود و ۲- در مورد تفسیر روایات بالا و دستگاهی که این روایات در آن قرار می گیرند توضیح دهید. شاید این هم از برکت ماه رجب باشد که این مسئله را تا این حد متوجه شدم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از روایتی که از حضرت علی«علیه‌السلام» آوردید برمی‌آید که حضرت برنامه‌ای که لازم بوده می‌ریختند و در متن آن برنامه متوجه می‌شدند اراده‌‌ای متعالی جهت دیگری را تقدیر می‌نموده و از این طریق متوجه حضور حضرت حق در عالم می‌شدند. و در مورد روایت دوم ،حضرت حق برای نجات مؤمنین از عجب گناهی را جلو آن‌ها قرار می‌دهد تا گمان نکنند هرچه اراده کنند عملی است، ولی نه به آن معنا که مؤمنین نسبت به وظایف ایمانی خود کوتاهی کنند. در هرحال شما نیز بر اساس توانایی خود نسبت به وظایف شرعی خود وظیفه‌تان را انجام دهید و بقیه را به خدا واگذارید و بدون دلیل خود را گرفتار دغدغه‌های بی‌جا نکنید. موفق باشید  

12115
متن پرسش
سلام علیکم بر جناب طاهر زاده: این درست است که غریزه جنسی خیلی قدرت دارد و خیلی ها را به انحراف می کشاند حتی خیلی از متدینین و مذهبی ها. اما خب برخی احادیث در این زمینه وجود دارد که به نظر می رسد دیگر خیلی در این زمینه احتیاط کرده است که من واقعاً وجه این میزان احتیاط را نمی فهمم. مثلاً حضرت علی (ع) می فرمایند من به دختران جوان سلام نمی کنم. خوب من واقعا نمیدونم. من خودم تا حالا بارها شده تو مهمونیا و جاهای دیگه به دختران سلام کردم و هیچ اتفاقی نیز نیفتاده. دوستان دیگه هم که اینو پرسیدم اونا هم گفتن برای ما نیز اتفاقی نیفتاده. نمیدونم. شاید ما مریضیم. شاید شهوت جنسی ما فوق العاده پائین است. شاید مشکل هرمونی داریم ما. شاید ... . اما خب واقعا این برام سواله که آیا حتی یه سلام خشک و خالی هم ممکنه موجب مفسده بشه؟! یا حتی خود بنده و باز دوستان که پرسیدم شده که مثلا تو مهمونی چند کلمه ای با دختر نامحرم حرف زده ایم اما بازم هیچ اتفاقی نیفتاده. حتی شده باز بنده و دوستان که موقع صحبت با یه نامحرم بهش نگاه هم کردیم (اما نه نگاه خیره و از روی شهوت) اما حتی نگاه نیز هیچ مفسده ای نداشته است. حال واقعا این برام سواله که اگه این احادیث هست آیا ماها مریضیم که هیچ اتفاقی برامون نیفتاده یا نه ما مریض نیستیم بلکه این احادیث منظور دیگری دارن؟؟!! یا مثلاً در روایتی داریم که میگه حضرت داود(ع) به فرزند خویش فرمود: پشت سر افعی و شیر راه برو؛ اما پشت سر زن راه مرو. حالا این یعنی چی؟ یعنی حتی راه رفتن پشت سر یه زن هم میتونه خطرناک باشه؟!!! هر روزه هزاران مرد پشت سر هزاران زن در خیابان و جاهای دیگ راه میرن و و فکر هم نمی کنم این باب خطری کسی رو تهدید بکنه. مخصوصا اونکه زن مورد نظر نیز چادری و با حجاب کامل باشه. حالا بله اگه دختر جوانی بود که بدحجاب بود لباس تنگ پوشیده بود و با ناز و عشوه راه می رفت؛ بله ممکنه راه رفتن پشت سر همچین دختری خطرآفرین باشه. اما راه رفتن پشت سر یه زن چادری که معمولی راه میره و حتی کفشش نیز صدا نمیده و ممکنه پا به سن گذاشته باشه این هیچ خطری نداره. خود بنده بارها شده در خیابان پشت سر دختری راه رفتم و هیچ خطری هم نداشته. قطعاً برای شما دوستان هم این مسأله پیش اومده یه جایی تو خیابونی ایستگاه اتوبوسی ایستگاه مترویی جایی پشت سر زنی راه رفتید. براتون خطری داشته؟ حالا واقعاً این میزان احتیاط وجهش چیه؟؟!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولیاء الهی که متوجه ظرائف حالات نفسی خود هستند و خاستگاه‌های توهّم را می‌شناسند، متوجه‌اند در چه صحنه‌هایی وَهم به میدان می‌آید و حجابِ نظر به حقایق می‌گردد و توصیه‌های آن‌ها ریشه در شناخت حضوری آن‌ها نسبت به ظرائف نفسِ انسانی دارد و هراندازه بیشتر رعایت کنیم بیشتر متوجه نقش تخریبی وهم می‌شویم. مثل انسانی که وقتی تازه از حمام آمده کم‌ترین لکه را بر روی بدن خود احساس می‌کند. در مورد زندگی در خیابان‌های امروز شاید موضوع با آن شکلی که ما در کوچه‌‌ای خلوت پشت سر یک زن نامحرم حرکت کنیم، فرق می‌کند. موفق باشید

12112
متن پرسش
سلام بر شما: استاد عزیز چگونه می توانیم به تاریخی که الان به دست ما رسیده اطمینان کنیم که در گذشته(در آن زمان خاص) آیا واقعا این افرادی که گفته شده بوده اند؟ چه روشهایی برای راستی آزمایی تاریخی وجود دارد؟ چگونه با نیمه عمر کربن 14 سن آثار باستانی را تشخیص می دهند؟ چون می گویند نیمه عمر کربن 14 برابر با 5730 ساله، خود این نیمه عمر که شده ملاک تشخیص عمر اشیاء قدیمی چگونه بدست آمده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما به قرآن و روایات و روح تاریخی که قرآن متذکر آن حوادث است بیشتر اعتماد می‌کنیم. موفق باشید

12104
متن پرسش
سئوال اعتقادی: با سلام: خواهش و التماس می کنم حتما بطور کامل جوابم را بدهید. از طرفی ادعا داریم قرآن مخزن اسرار الهی و اقیانوس علوم و اسرار و حاوی هر آنچه سعادت بشر در آن است می باشد و هیچ منبع و سندی معتبرتر و جامعتر از آن نیست، ولی سئوال اینجاست که از طرف دیگر اعتقاد داریم 14 معصوم قرآن ناطق اند، وصل به خزائن علم الهی اند و حامل علم غیب اند و به اذن خداوند دانشمندترین دانشمندانند و از طرفی برخی ایشان باقر العلوم بودند و برخی دیگر دانشمند پرور (امام صادق و رضا و جواد علیهما سلام) پس چرا برخی یا حتی فقط یکی از این اسرار و علوم توسط ایشان ابراز نشده تا آنرا سند محکمی کنیم برای اعجاز قرآن و بزرگی امامانمان؟ با توجه به اینکه یکی از ایشان هنوز زنده است و می تواند به امر خدا ارتباط داشته باشد. می دانم می خواهید بگویید قرآن کتاب فیزیک و شیمی و نجوم نیست پس ادعا نکنیم (لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین. ببخشید آیه را درست بلد نیستم و پوزش می طلبم اشتباه نوشتم) می دانم می خواهید بگویید بشر ظرفیت ابراز این علوم را نداشته اند. اکنون چه؟؟؟ دانشمندان و اندیشمندان بزرگ بشر هستند و امام عصر زنده و حاضر در ثانی در زمان امام صادق که دانشمندان بزرگ بوده اند. ببینید آیا حق ندارم این را بدانم چرا با وجود معجزه بزرگ پیامبر (ص) و وجود چهارده قرآن ناطق یکی از این حقایق و اسرار برملا نشده است؟؟؟؟ اگر شده است دقیقاً اشاره کنید و آدرس دهید و بگویید چرا آن را برای اثبات حقانیت قرآن و امامان برملا نکرده اید؟؟؟ اساتید عزیز به پروردگار بزرگ سوگند هدفم از این سئوال رفع شبهه ای است که دیوانه ام کرده و مرا به شک انداخته و پاسخ شما می تواند یک مسلمان (بلکه هزاران نفر دیگر که با این شبهه آلوده شده اند) را نجات دهد. از محضر استادان عذر می خواهم ولی چون بسرم آمده ناچارم خودم قبلاً آنرا بگویم در پاسخ این سئوال بسیاری سایت ها و افراد اینگونه شروع می کنند و جالب اینکه با این شروع تا به آخر بیراهه رفته و نهایتاً پاسخ نم یدهند: «1 - تا منظور شما از علم و علوم چه باشد در قرآن علوم بسیاری... 2 – قرآن کتاب انسان سازی و هدایت است و... 3 – ظرف عقل ما نسبت به عظمت قرآن خیلی کوچک است و گنجایش ... 4 – اسرار و علوم قرآن بصورت نهفته و نیاز به تحقیق و تفحص داشته و تا وقتی بشر لیاقت فهم و درک آنها را نداشته باشد ... 5 - چرا می گویید اسرار قرآن توسط معصومین گفته نشده مگر توحید مفضل... یا جلسات مناظره امام با دانشمند هندی ... و یا جلسات امام جواد کودک با علماء ... غیر از روشن کردن اسرار و علوم قرآنی است و.....». استاد عزیز اگرچه همه پاسخهای بالا در خور توجه است ولی در پاسخ به سئوال من، توجیهی بیش نیست. خواهشاً و لطفا التماس این حقیر را پاسخ دهید و بدون حاشیه و توضیح واضحات رک و پوست کنده دقیقاً آن اسرار و علومی که توسط امامان بیان شده و یا غیر امامان و معصومین از روی آیات قرآن کشف کرده و به بشریت اعلام کرده اند را دقیقاً شرح دهید. استاد عزیز می دانم که چنین چیزی نیست چون اگر بود در سئوال از ده مرکز پاسخگویی و اساتید بزرگی چون انصاریان و ... حتما به آن اشاره می کردند پس اگر اینگونه است آیا بهتر نیست ادعای خود از قرآن و امامان را به گونه ای دیگر بیان کنیم. خلاصه سئوال: اگر مدعی هستیم در قرآن اسرار و علوم از ازل تا ابد هستی وجود دارد و از طرف دیگر مدعی هستیم امامان و معصومین قرآن ناطق اند و علم الهی دارند و متصل به خزانه علم خداوند هستند و با توجه به حی و حاضر و زنده بودن یکی از ایشان چرا بخش کوچکی از این اسرار و علوم را برای اثبات حقانیت قرآن و وجود مبارک خودشان آشکار نکرده اند؟؟؟ اگر شده است لطفاً دقیقاً آنرا بیان فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم منظورتان از اسراری که باید ائمه«علیهم‌السلام» از قرآن به ما برسانند اخبار غیبی نیست، زیرا تاریخ گواه است که آن‌ها خبرهایی از آینده داده‌اند که بعداً عیناً محقق شده و مرحوم شیخ عباس قمی نمونه‌هایی از آن‌ها را در کتاب «منتهی‌الآمال» برای هر امامی آورده‌اند. پس منظورتان از اسرار. قواعد کلی است که بتوانیم در فضای آن قواعد در راه جلو برویم و نه قواعد تجربی که با تماس با طبیعت به‌دست می‌آوریم. به عنوان مثال حضرت فرمودند: از هشام بن سالم آمده است كه؛ خَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فَقَالَ لِي أَ تَنْعَتُ اللَّهَ؟ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ هَاتِ. فَقُلْتُ: هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ. قَالَ: هَذِهِ صِفَةٌ يَشْتَرِكُ فِيهَا الْمَخْلُوقُونَ. قُلْتُ: فَكَيْفَ نَنْعَتُهُ؟ فَقَالَ هُوَ نُورٌ لَا ظُلْمَةَ فِيهِ، وَ حَيَاةٌ لَا مَوْتَ فِيهِ، وَ عِلْمٌ لَا جَهْلَ فِيهِ، وَ حَقٌّ لَا بَاطِلَ فِيهِ، فَخَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ وَ أَنَا أَعْلَمُ النَّاسِ بِالتَّوْحِيدِ.[1]   در محضر حضرت صادق (ع) وارد شدم، از من پرسيدند آيا مى‏توانى خدا را وصف كنى؟ عرض كردم بلى، فرمودند: وصف كن، گفتم: او سميع است و بصير. فرمودند: اين‏كه صفتى است مشترك بين خدا و مخلوقات او. عرض كردم چگونه او را وصف كنم؟ فرمودند: او نورى است كه ظلمتى در او نيست و حياتى است كه مرگى در او نيست و علمى است كه جهلى در او نيست. هشام‏بن‏سالم مى‏گويد در حالى از محضر آن حضرت خارج شدم كه عالم‏ترين مردم به توحيد بودم.

حضرت مى‏فرمايند؛ بگو او نور است، يا بگو او حيات است، نه اين كه او چيزى است كه حيات دارد و معنى توجه به ذات همين است كه قلب متوجه «عين حيات» و «عين علم» و «عين نور» شود و از اين طريق مصداق نور و علم و حيات را شهود كند. ملاحظه می‌فرمایید که امام چگونه ذهن طرف مقابل را متوجه حقیقتی کردند که با تعمق در قرآن به‌دست می‌آید. زیرا قرآن می‌فرماید: «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ» خداوند مثل هیچ‌چیزی نیست و حضرت معنای آن را نشان دادند. بنابراین ما باید متوجه باشیم جایگاه ائمه‌ی اطهار«علیهم‌السلام» در ارائه‌ی اسرار قرآن از همان سنخ قرآن باید باشد و راز زندگی متعالی را به ما گوشزد کنند تا مثل وهاّبی‌های سعودی به اسم قرآن کارمان به بیراهه کشیده نشود. موفق باشید  

 


[1] ( 1)-« بحارالانوار»، ج 4، ص 70-« توحيد صدوق»، ص 137.

12020
متن پرسش
سلام: بنده اینطور متوجه شدم که خداوند در هیچ دوره ای انسان ها را بدون ولی زنده تنها نمی گذارد. از زمان غیبت کبری نوع ارتباط با ولی تغییر کرده و اگر کسی تزکیه نفس انجام بدهد و قابل بشود در هر جای دنیا که باشد توانایی ارتباط با ولی عصر را پیدا می کند. ظاهرا شیخ اکبر ابن عربی هم در کتاب فتوحات به این موضوع اشاره کردند و از دیدارشون با امام زمان سخن گفتند. این موضوع برای من قابل قبوله اما یه سوال برایم پیش آمده که اگر ما قابلیت پیدا کنیم می توانیم با امام رضا (ع) هم ارتباط برقرار کنیم همچنین با پیامبر اکرم (ص) هم همینطور پس چه نیازی به ولی زنده است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق مسئولیت بندگان را به عهده‌ی امام زمانِ آن‌ها می‌گذارد و در آن روایت مشهور هم بر شناخت امام زمان تأکید شده، یعنی امامی که امامِ آن زمان است. و اساساً امامی که از دنیا بروند در ذیل رجوع به امام زمان تأثیر خود را می‌گذارند وگرنه ما را طرد می‌کنند و می‌گویند چرا از راه‌اش نیامده‌ایم. موفق باشید

12014
متن پرسش
با سلام خدمت جنابعالی: استاد مطهری در یکی از کتابهایشان در روایتی از حضرت امام رضا (ع) وقتی از ایشان در مورد قبول ولایتهدی مامون سوال کردند ضمن توضیح شرایط، خویش را با زمان حضرت یوسف(ع) مقایسه نموده و در ادامه مقام حضرت یوسف (ع) را بالاتر از امامان دانستند هر چند که در کتاب اصول کافی هم بارها این مطلب از قول ائمه آمده است. پس چرا اینقدر ما شیعیان بخصوص ایرانیان در اکثر بیانات از تریبونها و منابر مختلف امامان را برتر از پیامبران به غیر از حضرت محمد(ص) می دانیم و اصلاً چرا اینقدر شیعه روی برتری ها تاکید می کند؟ وقتی که خوب و عمیق به سیره همه پیامبران و امامان می نگریم متوجه می شویم آنها اصلاً در بیان برتری یکی به دیگری نبوده اند. انگار سیره ایشان فراموش شده و فقط در پی بیان مناقب و معجزات هستیم هر چند که آخرین پیامبر الهی معجزه شان فقط قرآن بوده و همانطورکه همه می دانند معجزه یعنی خرق عادت و حالت استثنا دارد و همیشگی نیست. کاش روزی برسد که این بندگان بزرگ را فقط به عنوان یک انسان کامل معرفی می کردیم نه آسمانی. این بزرگواران قطعاً بخاطر لیاقتهایی که در زندگی داشتند به این درجه رسیده اند آیت الله امینی در کتاب بانوی نمونه اسلام می فرمایند روزی امام حسن (ع) بر دوش پیامبر بود و دانه ای خرما که از بابت ذکات در اختیار رسول خدا (ص) بود برداشته بر دهان گذاشته و می خورند پیغمبر مکرم اسلام دست در دهان ایشان کرده و فرمودند حسن جان مگر نمی دانی که آل محمد صدقه نمی خورند. آیت الله امینی در ادامه می فرمایند امام حسن (ع) کودک نابالغی بود و تکلیف نداشت در اینجا چند چیز به وضوح نمایان می گردد یکی آنکه ندانستن هم در کودکی مانند تمام کودکان کل جهان در امام حسن (ع) هم وجود داشته است و همینطور نابالغی مانند تمام کودکان که اینها همه از نظم خالق یکتاست که حتی سن بلوغ برای دختران و پسران هم در دو سن مختلف پدیدار می شود. چرا ما شیعیان چندین هزار سال است می خواهیم بگوییم خدای یکتا نظم هستی را به خاطر 14 نفر تغییر داده. امام حسن که نابالغی آن قطعاً وجود داشته چگونه پذیرفتنی است اعراب و انسانها از سه کودک زیر 10 سال یعنی امام جواد (ع)امام هادی (ع) و امام مهدی (عج) که به سن بلوغ نرسیده اند بتوانند بعنوان امام پیروی کنند اگر این فرض هم مثل تمام توجیهات علمای شیعه پذیرفته گردد پس اینجا می ماند فقط عامل وراثت پس لیاقت فردی برای رسیدن به صفت ولایت چه می شود؟ براستی اگر اینگونه است در زمان پیامبر چندین امام وجود داشته امام علی (ع) امام حسن (ع) و امام حسین (ع)؟ خواهشمند است این مورد شبهه مطرح شده را توضیح دهید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع امامت چند ضلع دارد و سعی شده در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که بر روی سایت هست بدان پرداخته شده. از یک طرف آن‌ها هم مثل ما یک انسان عادی هستند و خودشان هم دوست دارند مثل انسان‌های عادی زندگی کنند، از یک طرف طبق آیه‌ی 33 سوره‌ی احزاب خداوند ارداه کرده است اهل‌البیت«علیهم‌السلام» را از هرگونه رجس و آلودگی پاک کند تا نمونه‌ی زندگی دینی مورد قبول در منظر انسان‌ها باشد. از طرف دیگر در بعضی از مراحل تاریخی همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 12012 عرض شد ضرورت دارد که خداوند برای نجات مردم از طریق نو جوان 9 ساله توجه‌ها را به حقیقت امامت جلب کند. لذا باید موضوع را از زوایای مختلف دید، ولی در هرحال قرآن و اهل‌البیت«علیهم‌السلام» ما را دعوت به تعقل کرده‌اند تا با فهم خود و تدبّر در قرآن راه سعادت را بیابیم و در همان قرآن جایگاه سخن‌گفتن حضرت عیسی«علیه‌السلام» در گهواره را نیز ارزیابی کنیم. بنده چندسال پیش با یک جوان که در مقطع راهنمایی بود روبه‌رو شدم که نظرات علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» به او القاء می‌شد و او به خوبی اظهار می کرد؛ که بحث آن مفصل است و در چندین جلسه این موضوع اتفاق افتاده. البته نمی‌خواهم موضوع امام را با آن جوان مقایسه کنم ولی در آن حدّ که انسان را به فکر فرو ‌برد که چگونه خداوند برای هدایت بشر اقدام می‌کند، عرض کردم. موفق باشید

12012
متن پرسش
سلام علیکم: همانطور که همگی می دانیم در امامت امامان ما هیچگونه شک و تردیدی وجود ندارد فلذا این سوال و ابهام در برخی سایتهای مروج ابهامات مطرح است که دائماً بر سن امامان ما در لحظه امامت تاکید دارند و می گویند آیا مردم آن زمان با آن نگرش فکری که پیامبر (ص) را پس از 40 سال آنگونه پذیرفتند می توان باور داشت که امام جواد (ع) را در سن 9 سالگی یا امام هادی (ع) را درسن 8 سالگی با توجه به اینکه سن بلوغ نیز به گفته پیامبر (ص) برای پسران 15 می باشد پذیرا باشند؟ لطفاً توضیح دهید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امویان و عباسیان آن‌چنان شرایط را شبهه‌‌آلود کرده بودند که برای واردکردن یک شُک، باید کار خارق‌العاده‌ای به میان می‌آمد و خداوند به عنوان یک معجزه چنین کرد و به‌خوبی جواب داد و بسیاری از شبهات جامعه نسبت به امامت تغییر کرد و ارادت خاصی نسبت به ائمه پیدا شد حتی در بین علماء اهل سنت، که تا کنون هم ادامه دارد. موفق باشید

12010
متن پرسش
با سلام و احترام: در کتاب ازدواج در اسلام از آیت الله مشکینی می فرمایند: امام جواد (ع) مامون را امیرالمومنین خطاب قرار می دهند و حتی دختر مامون نیز به عقد امام (ع) درآمده است. آیا تمام این موارد منظور به تقیه بوده است؟ آیا تقیه تا ازدواج امام هم وجود داشته است؟ توضیح دهید؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. حضرت جواد«علیه‌السلام» در شرایط خاصی قرار داشتند که برای سازماندهی به شیعیان به این اقدامات دست زدند تا بحمداللّه شیعه سازماندهی شد در حدّی که با غیبت حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» سازمان شیعه ادامه یافت. موفق باشید

11976
متن پرسش
با سلام خدمت جنابعالی می دانیم که منشور حقوق بشر کوروش بعنوان نماد این حقوق در سازمان ملل موجود است، علامه طباطبایی، آیت الله مکارم و علامه ابوالکلام نیز در کتب خویش ذوالقرنین را به کوروش تعبیر نموده اند. از طرفی در کتاب «نظریه اتصال دولت صفویه به دولت صاحب الزمان» و برخی کتب دیگر به چه دلیل اینقدر تعریف و تمجید از دولت صفوی وجود دارد مگر نه اینکه ایشان پایه گذار بدعت شیعی مانند قمه زنی و... بوده اند. و آیا اساساً شاه و دیکتاتور با هم مگر فرق دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به روح تمدن‌سازی دولت صفویه باید سلسله‌ی صفویه را نگاه کرد، نه با نظر به جریان‌های افراطی که در آن سلسله نفوذ کردند. بالاخره شیخ‌بهایی‌ها هم در این سلسله توانستند اهداف بلند شیعه را سازماندهی کنند. مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» از این جهت از صفویه دفاع می کنند. خوب است در این مورد به کتاب های آقای دکتر موسی نجفی رجوع فرمائید. موفق باشید

11987
متن پرسش
با سلام استاد گرامی هدف از رجعت چیست؟ آیا در رجعت همه ائمه (ع) می آیند؟ با هم می آیند یا جدا جدا؟ حکومت می کنند یا نه؟ اگر حکومت می کنند هر کدام چند سال و هدفشان از آمدن و حکومت چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع را در جزوه‌ی «رجعت» دنبال بفرمایید. همراه با صوت. موفق باشید

11975
متن پرسش
با سلام خدمت جنابعالی: در برخی کتب شیعه آمده است هر کس ولایت ندارد از دین خارج شده محسوب می گردد. در خصوص اهل تسنن که نبوت را قبول دارند توضیح دهید آیا مسلمان هستند یا از دین خارج شده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر بحث معاند در روایات مدّ نظر است یعنی کسی که بغض و کینه نسبت به انسان‌های معصوم داشته باشد که منظور بنی‌امیه است و مصداق امروزی آن تکفیری‌ها هستند. به همین جهت در روایات شیعه داریم بالاخره مسلمانان – اعم از شیعه و سنی - عاقبت به‌خیر می‌شوند. موفق باشید

11964
متن پرسش
با سلام محضر استاد عزیز: شما در مباحث خود فرمودید که حضرت عیسی (ع) به روش حضرت محمد (ص) نماز می خوانند. مگر حضرت عیسی (ع) بعد از عروجشان به آسمان، مجددا بازگشت کردند که نیاز باشد نماز بخوانند آن هم به شیوه ی حضرت محمد (ص)؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که حضرت عیسی«علیه‌السلام» در خود احساس بندگی می‌کنند  - حال در هر عالَمی که باشند - و بخواهند حق ربوبیت ربّ را به‌جا آورند، باید مطابق نور محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» این کار را انجام دهند. موفق باشید

11962
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار: شرمنده من نمیدونستم این مطلب رو کجا بنویسم. کتاب «فرزندم این چنین باید بود» جلد اولش رو تو سایت پیدا نکردم. ظاهرا هم برای جلد اول و هم جلد دوم به اشتباه لینک جلد دوم گذاشته شده ممنون میشم پیگیری کنید.
متن پاسخ

به نام خدا

با سلام: فایلهای جلد اول «فرزندم اینچنین باید بود» اصلاح شده و قابل استفاده می باشد. مدیریت سایت

11954
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: بنده مفصلاً در طول یکسال است که مطالب و صوت های مربوط به برهان صدیقین و حرکت جوهری و معرفت النفس و آشتی با خدا و بحث معاد را کار کرده ام. آیا اجازه دارم وارد مباحث امامت، امام زمان (عج) و حقیقت نوری اهل بیت (ع) شوم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بحث معاد را بحمداللّه تمام کرده‌اید می‌توانید هم مباحث امامت را شروع فرمایید و هم می‌توانید کتاب «خویشتن پنهان» را با دقت دنبال کنید. موفق باشید

11948
متن پرسش
با اهدای سلام و دعای خیر حضور محترم استاد گرامی و با آرزوی سلامتی و توفیق روزافزون: همانطور که قبلا به استحضار رسید متناسب با سیر مطالعاتی گروههایی با عناوین «جوان و انتخاب بزرگ» ، «آشتی با خدا» ، «شرح ده نکته از معرفت نفس» ، «برهان صدیقین و حرکت جوهری» در شبکه اجتماعی تلگرام تشکیل شده که فایل های صوتی حضرتعالی به اشتراک گذاشته می شود و سایر دوستان استماع می نمایند و اگر سوالی داشتند در گروه ایی جداگانه به نام مباحثه با پاسخگویی حاج آقا کثیری که معرف حضورتان است به اشکالات و سوالات دوستان پاسخ می دهند که با اتمام گوش کردن در یگ گروه وارد گروه بعدی می شوند حال ما رسیدیم به حرکت جوهری نمی دانیم به کدام اولویت بپردازیم؟ یعنی به کدامیک از مباحث پایه که به توحید، معاد، نبوت و امامت تقسیم بندی فرموده اید بپردازیم یا نه بدون مطالعه مباحث پایه وارد تفسیر مباحث قرآنی و نهج االبلاغه شویم؟ ضمنا طرف مقابل ما در شبکه اجتماعی مشخص نمی کند که چه سن و سالی دارد یا در چه مقطعی تحصیلات دارد ولی این را می دانیم که طیف وسیعی از جوانان را شامل می شود. از این که اظهار لطف می فرمایید سپاسگزارم و آرزوی سلامتی و طول عمر برای حضرتعالی از خداوند منان داریم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که حضرت علامه طباطبایی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» جایگاه نبوت را در آبادانیِ معادِ بشری می‌دانند و معتقدند چنانچه بشر بفهمد معاد یعنی چه، متوجه می‌شود که انبیاء عظام در راستای آبادانیِ ابدیتِ انسان چه خدمت بزرگی کرده‌اند و لذا دامن پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را با تمام وجود می‌گیرد و امامت نیز که عملاً ادامه‌ی نبوت و تبیین آن است، روشن می‌شود. لذا پیشنهاد می‌شود در ابتدا «معاد» و سپس «نبوت» و «امامت» در منظر مخاطبین‌تان گشوده شود. موفق باشید

11955
متن پرسش
سلام و خدا قوت: سوال 1: چرا حضرت ختمی مرتبت (ص) قبل از بعثت حضرتشان به دین حضرت مسیح (ع) نبودند و ایشان، حضرت ابوطالب (ع) و حضرت عبدالمطلب (ع) متدین به دین حضرت ابراهیم (ع) بودند؟ اگر بگوییم وحدت تکلیف الزام آور نیست و لزومی نداشته همه مردم آن زمان به آخرین دین یعنی مسیحیت رجوع کنند، توجیهی برای پیروان ادیان دیگر در زمان بعد از حضرت خاتم (ص) ایجاد نمی شود؟ سوال2: آیا طبق آموزه های مسیحیت بعد از به دار آویخته شدن مسیح (ع) همه گناهان گذشته و آینده بشر بخشوده شده و اکنون مسیحیان هیچ عملی را برای خود گناه محسوب نمی کنند؟ متشکرم. التماس دعای فراوان در ایام الله پیش رو.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- موضوع مقام حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» که اصل و اساس نبوت همه‌ی انبیاء و اولیاء است جدا است، حضرت عیسی«علیه‌السلام» هم بر اساس دین محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» به صحنه آمده‌اند، از این جهت موضوع ایشان با بقیه فرق می‌کند. در مورد جناب ابوطالب و عبدالمطلب قرائن نشان می‌دهد که در ذیل نور مسیح«علیه‌السلام» نظر به مبنای آن یعنی حقیقت حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» داشته‌اند. در هر حال در مورد عموم مردم آن زمان تنها راه ارتباط با خدا دین حضرت مسیح«علیه‌السلام» بوده 2- فکر نمی‌کنم امروز هم مسیحیان واقعی چنین اعتقادی داشته باشند. آن‌ها هم مثل ما گناه را گناه می‌دانند و اهل توبه و إنابه هستند. ظرایفی در موضوع مصلوب‌شدن حضرت مسیح«علیه‌السلام» در ذهن خود دارند که قابل تأمل است. مشکل شان اطلاعات غلطی است که نسبت به مصلوب‌بودن حضرت مسیح«علیه‌السلام» دارند. موفق باشید

11936
متن پرسش
سلام استاد گرامی: با توجه به نزدیک شدن ماه استثنائی رجب از محضرتون تقاضای چند تا راهنمایی داشتم. بنده متاسفانه از چند سال پیش نمازهای ظهر و عصر و مغرب عشام رو جداگانه می خونم. اولش فکر می کردم وقت فضیلت عصر و عشاء آخر وقته اما بعدا که متوجه اوقات فضیلت شدم دیگه عادت کرده بودم به این نوع نماز خوندن. الان نماز ظهر و مغربم رو اول وقت می خونم و عصر و عشام رو یک ربع مونده به مغرب و نیمه شب. متاسفانه برام سخته با هم بخونم با وجود این که معمولا نمازهام رو عجله ای نمی خونم و ذکرای رکوع سجده رو بیشتر می گم یا خود نماز رو آروم می خونم اما واقعا نماز خوندن واسم کار سختی شده. نماز اولمو که می خونم خوشحال می شم که تا غروب وقت دارم که نماز دوممو نخونم! نمی دونم برای این که ارتباطم با نماز بهتر بشه چی کار کنم. حاضرم دو ساعت بشینم یه جا دعا بخونم اما زورم میاد نماز بخونم. نمازهای قضا هم دارم که برام سخته بخونم. مثلا هر موقع نماز صبحم قضا شده نخوندم و مونده. بیرون که باشم اذان بشه می رم مسجد تا اول وقت بخونم یا نمازای ظهر مغربمو معمولا اول وقت می خونم اما خوندن نمازای عصر و عشاء بلافاصله بعد نماز ظهر و مغرب واسم سخته مگر این که بترسم اگر زود نخونم برام عذر شرعی پیش بیاد و قضا بشه که به زور خودمو وادار می کنم بخونم. نماز صبحمم به خاطر سنگینی خواب معمولا آخر وقته، نمی دونم علت بیگانگیم با نماز از چی هست. ممنون می شم راهنماییم کنید. مشکل دومم این هست که یک عهدی می بندم عمل نمی کنم تا به حال نشده من یک چله ای رو تمام کرده باشم روزهای اول یا اواسط ولش می کنم حتی اگه اون چله خیلی آسون باشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مورد ورود به ماه رجب خوب است به کتاب «ماه رجب، ماه یگانه‌شدن با خدا» که روی سایت هست رجوع فرمایید و اخیراً هم مقاله‌ای تحت عنوان «روزه‌ی ماه رجب و نجات از برهنگی در بهشت آدم» بر روی صفحه‌ی اصلی سایت گذارده شده است. 2- با توجه به مشکلی که دارید و با توجه به این‌که پیامبر خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و ائمه‌ی معصومین«علیهم‌السلام» در موارد متعدد نمازهای خود را جمع می‌‌خواندند بدون آن‌که محدودیتی داشته باشند. شما به آن‌ها اقتداء کنید و در جماعت شرکت کنید و هر دو نماز را به روحانی مسجد اقتداء نمائید و در نماز صبح هم به خودتان سخت نگیرید. در مورد قسمت آخر سؤال هم پیشنهاد می‌کنم فعلاً به خودتان سخت نگیرید، بعضی از کارها مربوط به بعد از چهل‌سال است. موفق باشید

11935
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و احترام: آیه 41 سوره انفال می فرماید: ای مومنان بدانید آنچه که به شما غنیمت رسد خمس آن مخصوص خدا و رسول و خویشان او و یتیمان و فقیران و در راه ماندگان است. به نظر می رسد با توجه به آیات قبلی این سوره منظور این آیه از غنیمت جنگ بدر می باشد. با توجه به اینکه فقط این آیه برای خمس در قرآن وجود دارد توضیح دهید ادله پرداخت خمس چیست؟ چرا سنی ها به عنوان مثال دانشگاه معتبر الازهر مصر درباره خمس نظر متفاوتی با شیعیان دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث خمس بحث فنی و مفصلی است که شیعه بر اساس راهنمایی ائمه«علیهم‌السلام» در جمع بین آیات و روایات بدان رسیده و در فقه به طور مفصل بدان پرداخته می‌شود، و نه در حدّ این سایت است و نه در حدّ بنده. البته بنده مطالعاتی در این مورد داشته‌ام و از نظر علمی حق را به شیعه می‌دهم. زیرا باید آیات دیگری مثل 26 المعارج که می فرماید «وَ الَّذينَ في‏ أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ» را می‌کند نیز در نظر گرفت. البته می توانید موضوع را تا حدی در سایت های زیر دنبال کنید.

http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/2691/6566/76348 http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa986  http://www.askdin.com/thread7660.html 

 http://fa.wikishia.net/%D8%AE%D9%85%D8%B3 .

موفق باشید

11932
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: در کتاب مقام لیلة القدری حضرت زهرا (س) فرموده بودید باید با نگاه به روش زندگی و سخنان حضرت زهرا (س) سیر و سلوکمان به سمت ایشون رو شروع کنیم، میشه بفرمایید صحبتهای ایشون رو در کدام کتاب می تونیم پیدا کنیم؟ کتابهای تاریخی که مربوط به زندگی حضرت زهرا (س) باشه اکثرا چیزهای کلی را نوشته شما کدوم رو مناسب تر می دونید؟ خیلی ممنون از لطف شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم مجلسی یک جلد بحارالانوار را یعنی جلد 43 را به حضرت زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» اختصاص داده‌اند. مرحوم سعادت‌پرور کتاب «جلوه‌ی نور» را در این رابطه نوشته‌اند. مرحوم دکتر شهیدی کتاب «زندگی‌نامه‌ی حضرت فاطمه«سلام‌اللّه‌علیها» را نوشتند و هرکدام نکاتی را با ما در میان گذاردند، ترجمه جلد 43 از بحارالانوار را امور فرهنگی مجتمع فاطمیه اصفهان چاپ کرده و آقای محمد روحاني زمان آبادي نیز جدا آن را ترجمه کرده اند. موفق باشید

11930
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: متن سخنرانی استاد پناهیان که در آن تلویحا رهبری عظیم الشان را سید خراسانی نامیدند. البته این سخنرانی مربوط به شب 22 بهمن سال 88 یعنی سال فتنه است و یک پیش بینی هایی هم هست سخنرانی استاد پناهیان در شب ۲۲ بهمن ۸۸ بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین ثم الصلوه و السلام علی[ سیدنا و حبیبنا ابی القاسم المصطفی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین سیما الحجه بقیه الله الاعظم روحی و ارواح العالمین له الفدا اعوذبالله من الشیطان الرجیم رب اشرح لی صدری و یسرلی امری و احلل عقده من لسانی یفقهوا قولی در شب پیروزی انقلاب اسلامی که شب بسیار پرمعنویتی است برای ما بیجاست اگر درباره موضوع دیگری گفتگو کنیم. به طور صریح و مستقیم به بحث پیرامون انقلاب بپردازیم که البته از مباحث بسیار مهم و شیرینی میتونه باشه که دل های ما رو و اندیشه های ما رو نورانی می کنه. اولا انقلاب اسلامی ما با رهبری حضرت امام چیزی است که توسط ائمه هدی (علیهم السلام) پیش بینی شده. در حداقل دو روایت از روایت هایی که از امام باقر (ع) و شاید دیگر امامانمان نقل شده است، تصریح فرموده اند که مردی از قم قیام خواهد کرد؛ نام او نام یکی از انبیای عظام است. می دونید حضرت امام اسمشون روح الله بود و روح الله هم اسم حضرت عیسی بن مریم هم هست. او وقتی به حق قیام می کنه آنچه می طلبد به او نمی دهند و با اومقابله می کنند. او دوباره قیام می کنه و اینبار برای گرفتن حق موفق میشه. درباره یاران او، درباره قیام او تحسین های فراوانی از سوی ائمه هدی (ع) ذکر شده. در روایت دیگری آمده است که مردی از قم، قیام می کند که نام او روح الله است. به طور مشخص نام حضرت امام رو می برند و مشخصات انقلاب رو از خرداد 42 تا پیروزی انقلاب رو بیان می فرمایند. انقلاب ما چیزی نیست که از مد نظر اولیا خدا و اوصیای پیامبر گرامی اسلام دور مانده باشه. درباره مقدمات انقلاب ما هم باز روایاتی از آخرالزمان هست. من به اون روایات هم اشاره کنم، روایات خوبی هستند. می فرمایند وقتی زمانه ظهور نزدیک میشه در آخرالزمان حوزه علمیه (به تعبیر ما حوزه علمیه)؛ مرکز نشر معارف اهل بیت از نجف اشرف به قم منتقل میشه و قم مرکز توزیع و نشر معارف اهل بیت به همه جهان خواهد شد. دقت می فرمایید؟ با آمدن حضرت امام از نجف اشرف به قم و حوادثی که در عراق رخ داد مثل ظهور صدام و جنایت های او که در روایات ظاهرا اونجوری که بررسی کردند از صدام به سفیانی اول نام بردند و میشه تطبیقش داد به سفیانی اول که وقتی از امام صادق (ع) درباره سفیانی پرسیدند، سفیانی کسی است که قبل از ظهور قیام می کنه و به شیعه کشی اقدام می کنه، حضرت می فرمایند که سفیانی اول رو میگید یا سفیانی دوم؟ بعد می پرسن که مگه سفیانی دوتا هست؟ بعد توضیح میدن ویژگی های سفیانی اول رو که برمی شمرند، برخی از محققین ظاهرا (این کلمه ظاهرا بنده رو نگه دارید برای اینکه جدل صورت نگیره) ظاهرا به صدام تطبیقش می کنند. انشاءالله که مقدمات ظهور رخ بده و اگر قطعا بناست سفیانی قبل از ظهور جنایت هایی انجام بده ما جنایت های او رو دوست نداریم ولی فراهم آمدن مقدمات ظهور رو تمنا داریم. با وجود صدام و مشکلاتی که در عراق پیش آمد و با توجه به رونقی که حوزه علمیه قم گرفته بود کم کم، و با انقلاب اسلامی ایران این رونق فراوان تر شد، این حدیث محقق شد که محل نشر معارف دینی از نجف اشرف به قم منتقل می شود. البته اهل بیت عصمت و طهارت اون زمان معمولا از نجف به کوفه یاد می کردند که در جوار همدیگه هستند این دو شهر. خب. بعد تو این روایت می فرمایند که مرکز نشر معارف اهل بیت به همه جهان خواهد شد. شما بعد از انقلاب آماری بیش از 20000 طلبه از سراسر عالم در قم طلبه دارید که درس می خونند و برمیگردن. الان برخی از رئیس جمهور ها، سیاست مدارها، وزرا، مدیرکل ها تو بسیاری از کشورهای جهان، بی سر و صدا از (بسیاری یعنی تعداد قابل توجه نه اکثر) بی سر و صدا از طلبه هایی هستند که تو قم درس خوندند. حتی ما رئیس جمهور داریم، که بگذریم. بعد در روایت این نکته اش جالبه. می فرماید قم به همین وضعیت باقی خواهد ماند تا ظهور حضرت. این هم از مقدمه انقلاب که قوت حوزه علمیه است. حضرت امام در واقع با پایگاهی مثل حوزه علمیه این قیام رو سازماندهی کرد و در این هیچ تردیدی نیست. البته دانشگاهیان هم نقش خودشون رو به خوبی ایفا کردند در اونجایی که باید تبعیت می کردند و نقش خودشون رو ایفا می کردند. این نشون میده که انقلاب ما که برآمده از حوزه است یکی از اساتید حوزه، یکی از مراجع حوزه به نام حضرت امام (ره) با یارانشون که شاگردانشون در همین حوزه بودند این انقلاب رو سازماندهی کردند، باز خبر دیگر معنوی ای از اوصیای خدا درباره اش صادر شده. خاطرات زیادی هست وقتی آقا سید روح الله بزرگ در دوران جوانی به سر می بردند مثلا فلان استاد بزرگ در قم وقتی ایشون رو می بینند، درسشون رو قطع می کنند و تمام قامت مقابل ایشون بلند میشن. بعد از درسش اون رو صدا میزنن و بهشون می فرمایند که آیا تو میدونی در آینده چه نقشی خواهی داشت؟ ایشون سرشون رو پایین می اندازند. از اینجور اخبار زیاده. ولی من میخوام از یکی از تحلیل های خود حضرت امام درباره 22 بهمن، درباره ی انقلابمون در واقع استفاده بکنم که یک تحلیل عرفانی برای یک خبر معنوی است درباره انقلابمون در صدر اسلام. انقلاب ما یک اتفاق اجتماعی-سیاسی صرفی که صرفا وابسته باشه به حوادث قبل از انقلاب و بحث استبداد و نمی دونم تحول اجتماعی، محدود نمیشه به این مفاهیم. انقلاب ما ریشه در معنویت 1400 ساله ی تشیع داره. من حالا کم کم تحلیل ها و نکاتی رو درباره انقلاب عزیزمون به شما عرض خواهم کرد. اونوقت شمایی که با حسین (ع) عشقبازی می کنید، با امام زمان (ع) عشقبازی می کنید و روح شما رو اولیای خدا تسخیر کردند، اونوقت باید ببینید که این انقلاب چگونه پیراهن همان یوسف است که بوی این پیراهن از فرسنگ ها مشام جان شما رو باید تازه بکنه و اگر این پیراهن رو به صورت بکشیم، چقدر باید بصیرت پیدا بکنیم. مانند حضرت یعقوب که پیراهن حضرت یوسف رو به صورتش انداخت بینا شد. واقعا این انقلاب برای بعضی ها محل عشقبازی با خدا و اولیای خداست. چرا بعضی ها خیلی انقلابی اند؟ خیلی درد انقلاب تو سینه شونه؟ خیلی یاد انقلاب می افتند و خودشون رو در متن این انقلاب کماکان می بینند، شوریده حال میشند؟ عاشقانه اشک می ریزند؟ اینا خیلی آدمای سیاسی ان؟ سیاست و دیانت ما یکیه. اینا خیلی آدمای عارفی اند. این انقلاب رو میشه عاشقش شد. حضرت امام فرمود انقلاب ما انفجار نور بود. نور! نه نور چراغ. نور ژنراتورهای برق. نور! نور معنویت. حضرت امام تحلیلی دارند درباره انقلاب. می فرمایند که... من خودم از حضرت امام شنیدم، در صحیفه نور هم مراجعه بکنید هست. می دونید عرفا اهل اشاره هستن. در میان عرفا حضرت امام بسیار تیزبین و بسیار هوشمندانه اشارات خود رو بیان می کردند. و باید اشاره امام رو بگیرید اما اینقدر صراحت دیگه چقدر به انسان اطمینان و قوت قلب میده، بماند. می فرمایند که هنگام تولد پیامبر اکرم، در این خطه، در این سرزمین، یعنی در سرزمین ایران 14 کنگره کاخ کسری فرو ریخت. بعد حضرت امام می فرماید: این شاید معنایش آن باشد که شب تولد پیامبر، خدا به پیامبر اکرم مژده می دهد؛ بعد از 14 قرن در این خطه حکومتی نبوی، حکومتی اسلامی و علوی برقرار خواهد شد. یعنی شب جشن تولد پیامبر اکرم، که خدا جشن میگیره در عالم و اتفاق هایی در عالم میفته، از کاخ کسری 14 کنگره فرو میریزه. این عدد 14 معنا داره. پیغامش این انقلابه. شب تولد پیغمبر اکرمه. هنوز مبعوث نشده به رسالت. تولد انقلاب ما وعده اش داده میشه. در روایت دیگری آمده است که قومی قبل از ظهور آقا امام زمان (ع) قیام می کنند، يُوَطِئونَ لِلمَهدي سُلطانَه. مقدمه ظهور آقا امام زمان (ع) رو فراهم می کنند. بارها حضرت امام به زبان صریح و ساده این روایت رو ترجمه کردند. در کلمات حضرت امام هست که انقلاب ما انشاءالله مقدمه ظهور حضرت است. انقلاب ما انشاءالله مقدمه فرج است و ما به امید امام زنده ایم که به ما داده است این امید را و فرموده است که ما انشاءالله با این انقلاب پرچم رو به دست صاحب اصلی آن خواهیم رساند. همینجا یک نکته ای در حاشیه عرض کنم. یکی از شاگردان حضرت امام که کتاب های حضرت امام رو اکثرا ایشون تنظیم کردند و تدوین کردند و ترجمه کردند. اون کتاب هایی که به زبان عربی خصوصا بوده. کسی از ایشون نقل می فرمودند برای بنده که وقتی امام از دنیا رفت ما خیلی پریشان بودیم. از ایشون پرسیدیم که شما چرا بهم نریختید؟ آرامش دارید؟ ایشون می فرماید که امام به ما گفته بود که من نمی مانم که پرچم رو به دست صاحب اصلی برسانم و من از دنیا خواهم رفت اما این انقلاب خواهد رسید. من از این آقا پرسیدم که شما از شاگرد امام پرسیدید که امام بفرماید چقدر بعد از رحلت او این پرچم به دست صاحب اصلیش خواهد رسید؟ ایشون فرمودند بله، من پرسیدم و ایشون هم پاسخ گفتند ولی بنده رو ممنوع کردند از اینکه این پاسخ رو به صورت عمومی بیان بکنم البته به خاطر یه سری ملاحظاتی هم ما این رو بیان نمی کنیم اما فرج نزدیک است. کسی میخواد آماده بشه یا علی! انقلاب ما یک انقلاب شکست ناپذیر است به دلیل روایات. من نمی خوام به بقیه روایات مراجعه کنم. از بحث درباره سید خراسانی تا بحث درباره شعیب بن صالح. این دویی که با حضرت پیمان می بندند و به حضرت خدمت می کنند و اداره می کنند مملکت ما رو هنگام ظهور که پادگان سربازان حضرت است، بگذارید در اینباره صحبت نکنم. اما اگه کسی میخواد برای فرج آماده بشه، بعدا نگه که کسی به ما نگفته بود. آماده بشید. آقا ما گفتیم فرج کیه؟ نگفتیم که! وقت تعیین کردیم؟ بله؟ نخیر! بعضیا میگن همین مقدارش هم نگو. میگیم پس این همه روایات و علائم ظهور رو گفته اند که نخوانیم؟ گفته اند که نبینیم؟ گفته اند که نشنویم؟ گفته اند که نگوییم؟ این خیلی با عقل جور درنمیاد. ما دیشب در مورد عقل داشتیم صحبت می کردیم. نمیشه که. اینا رو فرمودن که ما هشیار بشیم. بعضیا هم خیلی بی مزه ان. میگن حالا علائم ظهور هست. ممکنه بعضیاش هم باشه. اما ممکنه دویست هزار سال دیگه رخ نده ظهور. خب آدم حرف معقول بزنه. مجبوره مبالغه بکنه الکی؟ زیاده گویی بکنه؟ دویست هزار سال دیگه؟ به حدی که، شما در روایات به حدی دقت می بینید در بیان علائم ظهور که گاهی از اوقات برای اینکه مردم اشتباه نکنند در آینده می فرمایند این حادثه شبیه فلان حادثه است. اون نه ها، این یکی! نمیشه که صدتا مصداق برای یه حادثه پیش بیاد. بعد این چه علامتی میشه؟ ما یه علامتی گفتیم. مثلا روزی که ظهور می شود، صبح آفتاب طلوع می کند. خب هر روز صبح آفتاب طلوع می کند. چه علامتی شد؟ آدم عاقل که اینجوری علامت نمیده. اونم ائمه هدی (ع) علامتی بدن که تطبیق پیدا بکنه به یه شرایطی که آدم می بینه خب. بعد آدم بگه که نه، حالا ممکنه یکی دیگه باشه. اینجوری که نمیشه حرف زد. خب از نظر معنوی اخبار زیادی درباره ی انقلاب ما، درباره ی مقدمه سازی برای ظهور حضرت هست که من یکی دیگه از اونها رو اشاره می کنم. ایران پادگان سربازان حضرته. همین شهر شما، یکی از شهرهاییست که سربازان خوبی به حضرت تحویل خواهد داد انشاءالله. دلیلشم همین شهدایی که در این انقلاب بودند و شخصیت هایی که در این انقلاب به ظهور و بروز رسیدند و فرزندان خاک شما بودند. مثل ابوترابی عزیزی که مجلس، همین ایام به یاد این عزیز بزرگوار و پدر بزرگوارشون برقرار هست و ما ارادتمند این خاندانیم. خب، در روایات داره که پیامبر گرامی اسلام دست رو زانوی سلمان فارسی زد، فرمود؛ اکثر یاران مهدی من همشهری های، هم ولایتی های سلمان فارسی خواهند بود. در این باره روایات متعدده. آقایون! هنگام ظهور، ظلم فراوان میشه در عالم ولی فقط اینو نبینید. یه گروهی هم قیام به حق می کنند. اگر در همه عالم ظلم فراوان میشه که می بینید داره میشه، یه گروهی هم قیام به حق می کنند. یه گروهی هم مقدمه سازی می کنند و به تعبیر حضرت امام و به تحلیل دقیقی که همه تحلیلگران روایات و مطالعه کنندگان عصر ظهور، این انقلاب ما همان مقدمه ظهور حضرت است. لذا کسی به خیال خودش، شکست این انقلاب رو راه نده. این تا اینجا، مقدمه سخن. حالا انقلاب ما، انقلاب چی بود؟ انقلاب ما تعریفش چی بود؟ انقلاب ما حقیقتش چی بود؟ هر چیزی میتونه یه باطنی داشته باشه، یه ظاهری داشته باشه. کسی عصبانی میشه یه دادی میزنه، ظاهرش اینه که صداش رفته بالا. باطنش اینه که درد میگیره سینه اش. عصبانی شده، روحش آزرده شده. هر چیزی میتونه یه ظاهری داشته باشه، یه باطنی. نماز یه ظاهری داره، یه باطنی. انقلاب هم یه ظاهری داره، یه باطنی. حقیقت اصلی انقلاب رو من برای شما؛ دوستان خودم عرض بکنم. انقلاب ما علیه استبداد بود، علیه رژیم ستمشاهی بود. اما رژیم ستمشاهی با همه ی ستم هایی که می کرد، نمی تونه یه انقلاب اینجوری رو راه بندازه علیه خودش. از ستم شاه ملعون ایران ستمکارتر، شاهان دیگری بودند. کمتر ستمکارتر شاهان دیگری بودند، اما انقلاب اونجا چرا رخ نداد؟ فقر و فلاکت و بدبختی و گرفتاری عامل اصلی انقلاب ما نبود. از ما گرفتارتر و از ما کمتر گرفتارتر در اطراف و اکناف ما زیاد بودند، پس چرا انقلاب نشد؟ ضمن اینکه اگر مردم علیه رژیم ستمشاهی قیام کردند، من به شما عرض بکنم، بسیاری از مردمی که قیام کردند، مردمی نبودند که از گرسنگی بخواهند هلاک بشن. مردم شهرها بودند. بعد از انقلاب هم خیلی ها دیدند، جنگ شد و گرسنگی بعضا بیشتر هم شد. بعضیا از عوام هم می گفتند بابا بدتر که شد، همه چی کوپنی شد. خب شده دیگه. ولی همه جون می دادند برای حفظ همون وضع. معلوم میشه که نان مساله اصلی نبوده. انقلاب ما یک انقلاب صرفا سیاسی به معنای جدید کلمه یعنی دموکراسی خواهی و لیبرال منشی و آزادی خواهی منهای ارزش ها نبود. چرا؟ چون این مفهوم خیلی جاها تو دنیا مطرح شده، اما انقلابی نشده. صرفا به خاطر دموکراسی در هر جایی در عالم انقلاب نمیشه. در ایران ما هم... حالا من نمی خوام وارد جزئیات تحلیل بشم فقط می خوام اشاره کنم، رد بشم از باب تُعرَفُ الاَشیا بِاَضدادِها تا برسیم به اون حقیقتی که اینجا اتفاق افتاد. انقلاب ما به خاطر حفظ ارزش های اسلامی هم صرفا نبود. عرق فروشی هست. شاه و دار و دسته اش عرق خوری می کردند و هزار هرزگی. مردم متدین ناراحت شدند، انقلاب کردند. نه. این انقلاب ما صرفا اینجوری هم نبود. همین الآن هم خیلی ها عرق خوری می کنند. حالا پنهان. یعنی ما انقلاب کردیم تا عرق خوری پیدا بشه پنهان؟ اینقدر ارزش انقلاب ما رو میاره پایین؟ به بحث درباره این مسائل نمی خوام بپردازم، فقط دارم سرفصل ارائه میدم. نگید شما دلیل نیاوردی. بله. من الان در مقام آوردن دلیل نیستم. در مقام ترسیم و توصیف وضعیت هستم. پس انقلاب ما حقیقتش برمیگرده به چی؟ رفقا! انقلاب ما حقیقتش برمیگرده به چی؟ من متاسفم که کمتر از این حرف یاد میشه. انقلاب ما از ریشه اش که شروع بکنیم که 15 خرداد 42 هست، که 15 خرداد 42 رو حضرت امام فرمود من تا ابد عزای عمومی اعلام می کنم. برای هیچ اتفاقی امام اینجوری نگفت. آرزو می کرد ایکاش با شهدای 15 خرداد به شهادت می رسید و آخر خودش هم "انتظار فرج از نیمه خرداد کشم" گفت و نیمه خرداد رحلت فرمودند. قریب به نیمه خرداد. انقلاب ما حقیقتش یه چیزی بود. به نیمه خرداد 42 که برمی گردیم، این بود که مردم برای ولایت می خواستند جان بدهند. ممکنه این معنا رو همه نفهمند. همه متوجه نباشند. اما اونهایی که می تونند یک جنبش رو ارزیابی کنند که در جامعه یک جنبش و حرکتی که به ثمر می نشینه و ریشه عمیق داره و فراگیر میشه و موثر قرار میگیره، چه ساز و کاری داره. لازم نیست همه دقیقا توجیه باشند نسبت به مفهوم ولایت. اما اون یا مرگ یا خمینی که گفتند، گفتند ما نایب امام زمانمون رو می خوایم، ندا میداد که اینها ارادت صرف به یک روحانی انقلابی نیست. قصه از این پیچیده تره. انقلاب ما، انقلاب ولایت بود. من یه نمونه هایی از این مساله رو به شما بگم. یه دفعه ای امام حکم می دادند؛ سربازها در پادگان ها بمانند، حرام است. آقا، این سرباز می گفت من دیگه نمی تونم بمونم. می کشن منو؟ بکشن! زندگیم فلج میشه؟ حکم شرعه! هیچی. میاد خونه. چی شد سربازه؟ امام دستور داد. از بین 100 تا سرباز، 10 تا اینجوری بکنن رژیم ساقط شده. یه دفعه ای می فرمودند که کارکنان شرکت نفت، حرام است نفت صادر بکنند. این حکم. این حکم شرعی... حکم توتون تنباکو یادتونه؟ میرزای شیرازی یه دونه حکم داد؟ این حکمه... این همه کارو می کنه. اینجور نیستش که حضرت امام یه سطح شخصیت عارفی باشند (که بودند) بعد ما بگیم که چون عرفانش رو دوست داریم، ناز نفسش بگو چیکار کنیم... چیکار کنیم. بگو چیکار کنیم، همون کارو بکنیم. نه اینجوری نیست. ساده نیست قصه. یه استخون بندی ای داره. گوشت و پوست و مو و قشنگی هم داره. اون حواشی. اون اصل رو بگیر! یه کسی اومده حکم می کنه؛ ارتشی ها حرام است بر مردم آتش بگشایند، آقای ارتشی می گفت من دیگه نمی تونم اسلحه بکشم. اینا یعنی ولایت! یه کسی حکم بکنه؛ حرام، حلال تعیین کنه، میشه ولایت در مسائل اجتماعی. در مسائل اجتماعی! وگرنه همه ما می دونیم توتون و تنباکو حرام نیست. اون موقع فرمود یعنی ولایت اعمال کرد. ولایت هم موضوع جدیدی نیست. بوده همیشه. . پس انقلاب ما تجلی ولایت بود. اصل انقلاب ما و حقیقت انقلاب ما نشون دادن ولایت بود. ماها هی سریال می سازیم، میگیم شاه شکنجه می کرد، مردم ریختند تو خیابون، تظاهرات کردند. آخه چرا دروغ میگی؟ این نبود که. این همه شکنجه تو عالم می کنند پس چرا 22 بهمن و انقلابی مثل انقلاب ایران رخ نمیده. حرف بی ربط چرا میزنی؟ اصلی و فرعی رو جدا کنی، می دونی یعنی چی؟ آقا، من به این آقا احترام گذاشتم به خاطر عینکش!!! آقا! یه آدم شایسته... حالا یه عینکی هم داره. عینکش رو گرفتی، خودش رو نگرفتی؟ تو دیگه کی هستی؟ شاه اگر شکنجه هم نمی کرد، امام حکم میداد، نتیجه اش همین بود. منتها خب معمولا کافران ظلم هم می کنند. ظالمان هم به کفر می رسند. حضرت امام یه روزی فرمودند، دیگه تقیه امروز نیست. هیچکس نباید تقیه کنه. همه مجبور شدند. حتی مراجع اعلامیه بزنن. بعضی ها که تو کسوت مرجعیت بودند ولی ارتباط با ساواک داشتند و بعدا هم معلوم شد وضعشون، دیگه نام نمی برم، جگر آدم خون میشه، اونا هم دیگه اطلاعیه علیه شاه صادر می کردند. چون امام حکم ولایی کرد. حکم ولایی بکنه همه مراجع هم باید تبعیت کنند. همه بلدند این مساله رو. اونا هم باید اعلامیه صادر می کردند. تقیه حرامه. سکوت امروز مقابل شاه حرامه. یالا! این یعنی ولایت. انقلاب ما نتیجه اعمال ولایت، نتیجه تحقق ولایت، نتیجه تجلی ولایت بود بعد از 1400 سال. امیرالمومنین علی (ع) خلافت می کرد، یارانش، خیلیاش ولایت علی بن ابیطالب رو قبول نداشتند. می گفتند شما خلیفه ای مثل دیگران. حضرت فرمودند بزرگترین ظلم به من این بود که من رو با دیگران مقایسه کردند. النَبیُ اَعلی بِالمومنین مِن اَنفُسِهِم رو قبول نداشتند. مَن کُنتُ مَولاه، فَهذا عَلی مَولاه به معنای ولایت رو قبول نداشتند. می گفتند یا علی تو رهبر سیاسی ما هستی. باهات بیعت کردیم. سر قرارمون هستیم. پات می جنگیم. تا قرآن بالا رفت گفتند یا علی ما قرآن رو بیش تر از رهبر سیاسی خودمون احترام قائلیم. اونوقت جالبه من به شما بگم؛ مجاهدین خلق که به منافقین مشهور شدند، بلافاصله بعد از انقلاب در و دیوار تهرانی که بنده حضور داشتم رو پر کرده بودند؛ رئیس جمهور امام خمینی! رئیس جمهور امام خمینی! می گفتیم چی شد؟ این گروه چرا اینجوری میگن؟ حالا اون زمان معلوم نشده بود اینا منافقن و اینقدر ضد انقلابند. اون زمان معلوم نشده بود. اون زمان معلوم نشده بود. فقط امام اینا رو رد کرده بود. امام با هوشمندی ای که داشت اینا رو شناخته بود. می گفتن رئیس جمهور؛ امام خمینی. که چی؟ که بگن ببین امام... آخه داشتن قانون اساسی می نوشتند. می گفتند انشاءالله اولین رئیس جمهور ما امام خمینی باشه. ظاهرا این گروه تروریستی که حالا اون زمان معلوم نبود، تروریستی هستن. این گروه مسلح و چریک و انقلابی و اینا که اسم خودشون رو میذاشتن چریک، خیلی موافق حضرت امامند ولی واقعش این بود که می خواستن از همون اول مواظبت بکنند، قانون نوشته میشه یه وقت ولی فقیه نداشته باشیم. رئیس جمهور، دمش گرم. بعدش هم عوضش می کنیم و یه بلایی سرش میاریم. معلوم بود که حساسیت ها کجاست. انقلاب ما تجلی ولایت بود. بیایید بحث رو بکشیم تا الان جلو. بعد از انقلاب چه اتفاقی افتاد؟ 8 سال دفاع مقدس. ما رو درگیر جنگ کردن. این 8 سال دفاع مقدس می دونید فلسفه و نتیجه و محور اصلی اش چی شد عملا؟ دشمن حمله کرد برای اینکه ما رو نابود بکنه. ولی نتیجه اش چی شد؟ مهم ترین نتیجه دفاع مقدس رو خدمت سروران خودم عرض بکنم. ایکاش وقت بود. یه وایت برد بود. کلاس، تخته سیاهی ، چیزی بود. جوونا هم می نشستن، با هم 3 ساعت بحث می کردیم استدلالی. گزارشش رو میدم تفطن پیدا کنی، خودت برو در موردش تفکر کن. 8 سال دفاع مقدس و دوران ولایت حضرت امام، دورانی بود که اسمش رو می تونیم بگذاریم تثبیت ولایت. مهم ترین فایده جنگ و دفاع مقدس این بود که همه رفتن در پناه بزرگمردی مثل حضرت امام. حضرت امام جا انداخت مساله ولایت رو. شهدا با خونشون جا انداختند. برید وصیتنامه های شهدا رو بخونید. خواهش می کنم! من از بنیاد شهید و امور ایثارگران تمنا می کنم، یه محققی بگذارند، در وصیتنامه ها که چه عرض بکنم، در نامه ها. من شهادت میدم، ببینید این عرض بنده درست هست یانه؟ فراوان ترین مفهومی که شهدا برش تاکید می کردند، مفهوم ولایت فقیه بود. اصلا رو این حساب رفتند، خون دادند. ولایت حکم نکنه آدم جونش رو چرا از دست بده؟ از جوون های جلسه می پرسم، خواهش می کنم جوون ها به من جواب بدند. آیا شما بهتون میگن دفاع مقدس و شهدا یاد ولایت فقیه می افتید؟ بگید آره یا نه. بله؟ دفاع مقدس خوب معرفی نشده. خوب معرفی نشده. همچنان که میگی دهه فجر، 22 بهمن، یاد ولایت فقیه می افتی؟ من می دونم یاد امام می افتی ولی خیلیا یاد امام می افتند به عنوان یه شخصیت سیاسی. ایشون اگه یه شخصیت سیاسی بود، ولایت نداشت، این انقلاب رو اینجوری می تونست راه بندازه؟ اون حکم شرعی ابزار اصلی دست ایشون بود. ارجاعتون میدم به برخی از کلمات حضرت امام در صحیفه نور. من یه دور صحیفه نور رو با اجازه شما مطالعه کردم. سال ها پیش. توفیق بسیار بزرگی بود. یک دوره معارف عجیبه. لذت بخش هم هست. تنوع هم داره. می تونید این کار رو بکنید. حداقل دو بار یا سه بارش رو یادمه الان برای شما دارم میگم که حضرت امام حکم می نوشتن، می فرمودند من به عنوان نایب امام زمان، نیابت حضرت ولیعصر، حکم می کنم فلان مساله رو حل بکنید. تعارف نداره. مگه تعارف داره؟ راننده نشسته داره اتوبوس رو می بره جلو. مسافراش محترمند. هی بگه آقا ببخشین من پشتم به شماست. نه آقا. من رانندگی نمی کنم. آقا بشین رانندگیت رو بکن، عزیز من. نه! آخه نمیشه. من باید پشت به شما بشینم. عزیزم. کارت رو بکن، عزیز من. بعضیا ممکنه متکبر باشن، تو اتوبوس نشسته باشن؛ این آقا چرا پشتش رو می کنه به ما؟ بابا تو هم دیگه حالت خوب نیست.برو از اتوبوس فعلا پیاده شو. امام وقتی میخواد امامت کنه، دیگه تعارف نداره. ممکنه به تکبر بعضیا بربخوره. خب، بخوره. به جهنم. حکم می فرمودند. انقلاب یعنی تجلی ولایت. 10 سال دوران حضرت امام میشه تثبیت ولایت. ببینید! تثبیت! روز به روز ولایت تثبیت میشه تا میرسه به رحلت حضرت امام و مرحله بعدی. شما می بینید. حضرت امام چیزایی که اول انقلاب بهشون تحمیل شده، آخر این دهه همه رو یکی یکی پس میزنند. یکیش همون قصه ی قائم مقامیش بود که فرمود من از اول هم به شما راضی نبودم. از اول راضی نبودم یعنی تحمیل شد. حالا جا افتادی. سالهاست شعار تو رو هم دادن. عکست همه جا هست ولی میذارمت کنار تا همه عالم بفهمن حرف اول رو ولایت میزنه. جنگ گفتیم. حالا صلح تحمیل شده؟ عیبی نداره. جنگ تحمیل شد، صلح هم تحمیل شد. ولی مردم! من جنگ رو تبدیل می کنم یک شبه به صلح. هر چند دوستان حضرت امام این رو تحمیل کردند. مردم نظر شما چیه؟ مردم گفتند هر چی شما بگی. یعنی تثبیت ولایت. بعد البته حضرت امام فرمودند الآن نپرسید. (اون زمان. در نامه ای نوشتند؛) الان نپرسید من چرا صلح رو قبول کردم. این سوال زیباست ولی بذارید برای بعدا. بعدا بپرسید. حالا نمی دونم الان وقتش شده بپرسیم یا نه؟ بعد تحلیل شما چیه از رحلت حضرت امام؟ هیچی، بزرگترین امتحان ولایت این است که ولایت از یک ولی خدا، چه ولایت در سطح ائمه معصومین باشه. چه ولایت در سطح پیغمبر اکرم باشه، منتقل بشه به جانشینش. چه ولایت در سطح ولی فقیه باشه، منتقل بشه به جانشینش. ولایت از یک ولی خدا منتقل بشه به ولی بعدی . این بزرگترین امتحانه. جریان امتحان که صورت میگیره، مردم باید... . ولایت از علی بن ابیطالب منتقل شد به امام حسن یه عده ای ریختن. ولایت از پیامبر اکرم منتقل شد به امیرالمومنین، یه عده ای ریختند. ما ولایت فقیه رو نمی گیم تمام و کمال مثل ولایت تکوینی که ائمه هدی دارند، هست. ولی امتحان از اون جنسه. ما می تونستیم دعوا کنیم، به هم بریزیم، دینمون رو از دست بدیم. ولی ولایت انتقال پیدا کرد به فقیه بزرگواری مثل حضرت امام. ولایتشون منتقل شد به یکی از شاگردانشون. آب از آب تو مملکت تکون نخورد. شما یادتون هست یا نیست. همه ی رادیوهای بیگانه می گفتند که (اون زمان ماهواره نبود) می گفتند جنگ قدرتی در ایران شکل بگیرد که نگو. ایمان این مردم چیکار کرد؟ این وضع رو ایجاد کرد. بحثم رو تموم کنم. و بعد میایم جلوتر. مملکت در دوتا 8 سال و بعد از دوتا 8 سال، 5 سال بعد رو پشت سر گذاشت. درسته؟ تو این دوران اتفاق های مختلفی افتاد. من چون شب انقلابه نمی خوام بحث رو سیاسی جزئی بکنم. سیاسی کلی بحث می کنیم. نتیجه این بیست و چندسالی که بعد از رحلت حضرت امام (ره) الان شما برای انقلاب ما می بینید چیه؟ اجازه بدید این رو من از زبان بیگانگان بگم. بعد از تثبیت امر ولایت، باید به شما عرض بکنم، ما الان شاهد تحکیم فوق العاده امر ولایت هستیم. من با مدیر مسئول یکی از روزنامه ها که نام ببرم، شما همه می شناسید، صحبت می کردم حدود مثلا 7-8-10 سال قبل. می گفت ما روشنفکرتر و زاهدتر از مقام معظم رهبری به عنوان یک روحانی عالم و زاهد نداریم ولی من ولایت فقیه رو قبول ندارم. روزنامه زدند که علیه ولایت فقیه کار کنند. نام ببرم، همه می شناسید. خب، حالا نتیجه اش چی شد؟ نتیجه ی اون همه کوبیدن بر طبل ضد ولایت و لیبرالیزه کردن این انقلاب، تلاشی که کردند برای لیبرالیزه کردن انقلاب این است که موقعیت ولایت و ولی فقیه از روز اول به اذعان همه خبرگزاری ها هزاران برابر شده است و تبدیل شده به یه قدرت دیگه منطقه ای. دیگه الان کاملا مشهود است و مشهور است که مقام معظم رهبری، ولی فقیه منطقه است. از آقای سیستانی مرجع بزگوار تقلید می پرسند که اگر یه وقت ولی فقیه یه حکمی کرد، حکمش با فتوای مرجع تقلیدمون متفاوت بود، چیکار کنیم؟ ایشون می فرماید که بر مراجع تقلید هم واجب است که حرف ولی فقیه را اطاعت بکنند. چیزی که خوابش رو نمی دید دشمن. در کنار مرز اون ما گروهی داریم که اینها در عرب الان محبوبترین سلحشوران عالم هستند. آقای سید حسن نصرالله رسما تو عالم اعلام می کنه من عضو حزب ولایت فقیهم و افتخارم این است که پیرو رهبری ایران هستم. همه تو عالم موندن همینجوری. یه کسی از دانشجوهایی که تو خارج تحصیل می کرد، الان تو ایرانه، مسئولیتی هم داره. او تعریف می کرد برای من. می گفت ما می دیدیم که ماها هی میگیم: امام خمینی، امام خمینی، امام خمینی... اونا هم باید طبیعتا وقتی که امام خمینی رو اسم می برند مثل ما اسم ببرند ولی همیشه می گفتند آیت الله خمینی، آیت الله خمینی... اینجوری می گفتن. تو یه همایشی شرکت کرده بودیم و یکی از اساتید هم گفتن شما چرا میگید آیت الله خمینی؟ حالا ما که داریم میگیم امام خمینی، شما هم مثل ما صدا بزنید. می گفت نه! شما وقتی که میگید امام، دارید یه رهبر بین المللی دینی درست می کنید. دارید یه رهبر فرا مرزی درست می کنید. ما نمی گذاریم شما اینکار رو بکنید. شما وقتی میگید ولی فقیه، این ولی فقیه که مرز نداره. جنگ بشه باید همه ی شیعیان بیایند به فرمانش اطاعت بکنند. اونا میدونن ما داریم چیکار می کنیم. نمیگن که این حرفا رو به ما. اونا میدونن مقلدین شیعه در تمام جهان چقدر برای مقام معظم رهبری هستند و اینا گوش به فرمان اند خیلی بهتر از ما ایرانی ها. جالبه. بچه های فرماندهان حزب الله لبنان دو سه تاشون اومده بودن دانشگاه تهران. من به شما بگم. من این انقلاب رو دارم خلاصه می کنم در محوری ترین مفهوم به نام ولایت. اگر مشکلاتی هم تو این مملکت هست، می دونین که برای چیه؟ فقط به دلیل اینکه نخبگان جامعه درجه ولایت پذیریشون ضعیفه. قوی بشه مشکل باقی نمی مونه تو مملکت. هر کی بخواد برای خودش گربه برقصونه، خب کار مردم رو زمین می مونه. یه تحلیل دیگه هم در مورد ولایت خواهم داشت که عرض خواهم کرد. حالا این خاطره دوستان حزب الله لبنان رو بگم. من دارم انقلاب رو خلاصه می کنم در ولایت. به دلیل ظهور آقا امام زمان و اینکه ما مقدمه سازیم، اون دلیل رو هم عرض خواهم کرد. ولی بذارید این خاطره رو بگم. می گفتش که بعد از اینکه تو جلسه اینا صحبت کردند، اومدیم، (یکی از دانشجوها به من می گفت) می گفت اومدیم تو همین دفتر مسجد. تو دفتر مسجد نشسته بودم، بهشون گفتیم خب واقعا رمز پیروزی شما چی بود؟ گفتن خب معلومه، ولایت فقیه! می گه ما برگشتیم گفتیم حالا اینجا دیگه جلسه خصوصیه. واقعا می خواهیم بدونیم چه رازی تو خود شماها بود؟ حالا ولایت فقیه رو که قبول داریم، شما خیلی قبول دارین. میگه برگشتن به ما لبخند زدند. گفتند شما ساده گرفتین مفهوم ولایت فقیه رو. فرق شما با ما می دونید چیه؟ آقای شما اشاره می کنه ما جون میدیم به خاطرش، ولی باید ده بار یه حرفی رو به شما و مسئولین مملکتتون بزنه، بعد از ده بار آیا گوش بدن، آیا گوش ندن. آقای کوفی عنان دبیرکل سازمان ملل بوده. اومده یه دیدار کرده با مقام معظم رهبری. مصاحبه ای داشته تو فرودگاه. این مصاحبه اش چاپ شده. میگه من فکر می کردم یه رهبر معنوی رو میام تو ایران می بینم. رهبر معنوی هم قبلا کم ندیده بودم. همه پاپ ها رو به خدمتشون رسیده بودم. رهبران سیاسی ای که بت من بودند، زیاد بودند مثل هلموت کول و مثلا اون رهبر آزادیبخش آفریقای جنوبی رو نام میبره. میگه ولی اومدم تو این چند دقیقه ای که با رهبر شما صحبت کردم، احساس کردم بزرگترین رهبر سیاسی دنیا رو دارم می بینم که با رهبری معنوی یه جا جمع شده. به اعجاب افتادم. عظمت کسانی که پیشم آدمای بزرگی بودند فروریخت. تعجبم اینه که... (این کی بوده؟ 6 سال پیش یا 7 سال پیش این مصاحبه انجام شده) تعجبم اینه که شما با داشتن یه همچین رهبری ای چرا اینقدر اختلافات بینتون هست. من البته غصه این حرفا رو نمی خورم. بعد از انتخابات دوم خرداد خیلی ها فکر می کردند، خیلی اتفاق ها افتاده. مقام معظم رهبری رفتند اصفهان؛ دیدار. خبرنگار آلمانی گزارشی که داره من نمونه اش رو به شما میگم. نوشته اروپایی ها، چه نشستید که انقلاب ایران سقوط بکنه؟ من اینجا شاهدم. انگار مسیح بن مریم ظهور کرده، این آقا اومده تو مردم. حدود 20 ساله رسانه های غربی در مورد مقام معظم رهبری یک خبر مثبت و منفی ابلاغ نکردند. چون دیدند در مورد امام خبررسانی کردند، پشیمون شدند. دیدند امام رو مطرح کردند. بایکوت خبری. اصلا هیچی. الان من میرم حج. میرم کشورهای مختلف. آقای احمدی نژاد رو می شناسند. آقای خاتمی رو می شناسند. آقای هاشمی رو... . خیلی ها رو می شناسند. اسم رهبر رو می برم. میگن کیه؟ میگم بابا رهبر ما! میگه من نمیشناسم! میگم ای بابا! ایشون رهبر ماست. نمی دونم. از آدمای انقلابی. از آدمای ضد ایران. از آدمای موافق ایران. از همه جور آدم. میگن نمی شناسیم. اونوقت همین حوادث اخیر وقتی شکل میگیره، اینا مجبور میشن... این فتنه ها. همین فتنه های اخیر. یکی از فواید این فتنه های اخیر این شد که اینا مجبور شدند یه جاهایی این بایکوت خبری رو بشکنند. من به شما مژده میدم تا چند وقت آینده شما بیش از گذشته خواهید دید رهبر ما الان همه می دونند رهبر منطقه است. رهبر ایران فقط نیست. معلومه رهبر منطقه است. افغانستان میخواد کاری صورت بگیره باید آقا اجازه بده. پاکستان، کاری صورت بگیره، آقا اجازه بده. عراق؛ آقا باید اجازه بده. می دونند آقا نفوذش تو ترکیه چقدره. می دونند اینا رو. نمیان بگن که. من هم خیلی از چیزاش رو نمی تونم بگم اصلا، جزئیاتش رو. تو آفریقا و توی آمریکای لاتین. بذارین توضیح ندیم. یه سری کارا رو باید چراغ خاموش انجام داد. انشاءالله وقتی ظهور محقق شد اونوقت شما متوجه میشید که چجوری ایران میشه مقدمه ساز ظهور حضرت. دست مجروح سید خراسانی چجوری مقدمه رو فراهم می کنه، زمینه رو مهیا می کنه برای ظهور حضرت. اینجور اختلافات داخلی که بعضی ها ایجاد می کنند و مشاجره های مضحک سیاسی، اینا خنده داره در مقابل اون جریان عظیمی که... من به شما بگم تا چند سال آینده، شاید 5 سال طول نکشه، احدی در عالم هیچکدوم از این فتنه ها رو یادش دیگه نمیاد. اینقدر با وقایع بزرگ جهان بشریت روبرو خواهد شد که نگو. خب. تا اینجا روند انقلاب ما شد تثبیت بیش تر ولایت. حالا چرا اینقدر شما بر ولایت تاکید می کنید؟چون ظهور آقا امام زمان (ع) یه معنا بیشتر نداره. اگر گفتند آقا عدالت می آورد. عدالت نتیجه ولایت است. اگر با ظلم مبارزه می کند، به قدرت ولایت است. اگر نعمت می آید، به برکت ولایت است. اگر امنیت هست، به برکت ولایت است. اگه مردم عالم ولایت پذیر نباشند حضرت نه میاد، نه هیچکدوم از اینا رو خواهد آورد. لذا ظهور حضرت و حکومت حضرت اصلی ترین معناش تحقق معنای ولایت ولی الله الاعظم در همه گیتی خواهدبود. اگر معنویت میاد یعنی تحقق ولایت. حکومت و ظهور امام زمان اگر یک معنا بیشتر ندارد و آن حکومت ولایت است و تحقق ولایت روی زمین، مقدمه اش هم باید از جنس خودش باشه. مقدمه برقراری ولایت، برقراری ولایت نایبشه. و اینکه مردم عالم بچشند ولایت یعنی چی. برج دوقلو وقتی که سقوط کرده بود، (خودشون آمریکایی ها زده بودند که بخوان جنگ تو جهان راه بندازن.) یکی از غربی ها گفته بود که، تو روزنامه شون نوشته بود؛ آمریکا احساس کرد، پدر نداره. سرپرست نداره. بعد اشاره کرده بود به ایران.گفته بود تو ایران یه کسی بود به نام امام. یه کسی است به نام ولایت. ببین. خلاءش رو حس می کنند، مردم عالم. ما هم صاحاب می خوایم! بذارین تو این حاشیه ای که باز کردم، دیگه زیاد بحث نکنم. همه مردم عالم، انسان ها مفطور به فطرت الهی هستن. ساختارشون الهیه. انسان ها امام میخوان. بچه مادر میخواد. بچه بابا میخواد. خانه میخواد. پناهگاه میخواد. آقا شما همه خانه و پناهگاه می خواهید، مسکن می خواهید. آدم باید شب تو یه خونه ای استراحت بکنه. کَهفُ الوَری. می فرماید ما پناهگاه مردمیم. ما مادر مردمیم. ما پدر مردمیم. ما برادر دلسوز مردمیم. امام یه امر فطریه. انشاءالله بذار آقامون بیاد و قبل از آقامون، مزه ی داشتن ولایت رو مردم جهان بچشند. من به شما چه مژده ای دادم؟ حالا قرار می ذاریم دیگه. من مرده، شما زنده. تا چند سال آینده مزه ی رهبری ولایتی که ما تو ایران داریم برای نایب امام زمان. (نایب عام. کاغذی هم دستش نیست. نایب عام. ) مزه ی داشتن ولایت رو مردم جهان خواهند چشید. آرزو می کنند یه همچین رهبری داشته باشند. پس انقلاب ما تجلی ولایت بود. دوران حضرت امام تثبیت ولایت بود. بعد از آن تحکیم ولایت بود. انقدر این ولایت استحکام پیدا می کند که اگر الان این ولایت در منطقه تثبیت پیدا کرده، در جهان این ولایت اثر خودش رو خواهد گذاشت تا ظهور آقا رخ بده. انقلاب یعنی این. بله که نمیذارن ما راحت باشیم. ما گاز داریم به اندازه ای که یه قطره بنزین تو کشورمون مصرف نکنیم. گاز داریم به قدر کافی. می تونیم همه ی ماشین هامون رو گاز سوز بکنیم. این وسیله ای که میخواد گاز رو پشت ماشین نگه داره، به کشور ما هیچ کشوری صادر نمی کنه. یه کمی هم سخته تا این ها بتونن آماده بشن، به تولید انبوه برسونن، کارها معطل می مونه. از این شما بگیر تا هر چی که تصورش رو بکنی. اینا چیکار می کنند؟ محدود کردند. میزنن. اذیت می کنند. نمی دونم. پدری دارند از ما درمیارن. خیلی هاش رو تو صدا و سیما نمیگن. برای اینکه روحیه مردم نمی دونم شکسته نشه. خب، بدونند مردم ما چقدر دشمن داریم. مردم هرچی بدونن دشمن چقدر داریم بهتره. باید سیاست های تبلیغی ما کاملا تغییر پیدا کنه. ماها فکر می کنیم که اگه بگیم که نه، همه ی دولت ها با ما موافقن، روحیه پیدا می کنند مردم. نه، آقا اینجوری نیستند. حالا شما بگرد. یه قطعه هواپیما نمی فروشن. ما باید قاچاقی بخریم. هواپیما به ما نمی فروشند. از صد تا دست باید بگیریم. از دلال ها باید بخریم. زندگی کردن برای ما سخته. این رو نمیگن صریحا به مردم. بابا، مردم ما دولت های کشورهای عالم رو آدم حساب نمی کنن. بگو اینا با ما دشمنن، دارن چه اذیتی می کنند. ما الان اصلا رو پای خودمون موندیم. تا همین مقدار قدرت داریم، والا معجزه است با این دشمنی هایی که میشه. من کاستی های خودمون رو نمیخوام کنار بگذارم ها. نمیخوام بگم ماها نقص نداریم، همش دشمنی. نه، ما هم نقص داریم. ما هم عیب زیاد داریم تو کارمون. ولی اگر ظهور حضرت یعنی تحقق ولایت و تا اونموقع ما رو آسوده و آروم نمی گذارن... بذارید من یه قصه ای رو به شما بگم. همچین تو گلوم می مونه، می ترسم گلودرد بگیرم. من دو سه روز پیش کربلای معلی مشرف بودم. خیلی هاتون حتما رفتید. درسته؟ حرم امیرالمومنین مشرف شدید حتما. منزل حضرت آیت الله العظمی سیستانی، خدا حفظشون کنه، تکیه گاه مردم عراقند. در 10-20 قدمی حرمه. از علما بپرسید. این سوال رو مطرح کنید. امام جماعت حرم مطهر حضرت امیرالمومنین، این امام جماعت یه جایگاه رفیعی بود. هر کسی نمی تونست در دوران رونق حوزه، بره امام جماعت حرم بشه. مراجع تعیین می کردند، یا خودشون می ایستادند. درسته آقا؟ آقایون علما تایید می فرمایند؟ خیلی مساله مهمیه. الان ببینید، به خاطر اختلافات بین شیعیان عراق و به خاطر حضور دشمنان که روحانیت و حوزه رو اونجا ضعیف کرده، میری تو حرم امیرالمونین، نماز جماعت نداره. هر دفعه کاروان های ایرانی خودشون یه روحانی میذارن جلو با هم نماز شکسته می خونن و میان بیرون. قدر کشورت رو بدون. بعضی ها میخوان تضعیف بکنند ولایت رو، میخوان به عراق برسه کار. که دیگه یه دونه مرجع تقلید، زور نداره امام جماعت برای مسجد بغل دستش بگذاره. برای مسجد نه، برای حرم بذاره. میری تو حرم امام حسین می بینی دوتا نماز جماعت هست! میدونی دشمن داره چیکار می کنه؟ تیکه تیکه می کنن اینا مارو. یه ذره تضعیف بشه تا آخر زدن، رفتن. به خدا یه ذره تضعیف ولایت، حرامه. یه ذره اش حرامه! اگر پس فردا دیدی امام زمان (ع) گردن میزنه اونایی رو که یه ذره تضعیف ولایت می کردند، ناراحت نشی ها. بهت برنخوره ها. تعجب نکنی ها. عاقل تعجب نمی کنه. یه ذره تضعیف کنه کسی ولایت رو، صهیونیست ها رو خوشحال کرده. دل میبندن. سازمان سیا میگه با این نمی تونیم تماس بگیریم؟ این گاهی غر میزنه به ولایت. بلکه یه کاری برای ما بکنه. برید روش کار کنید شاید یه نق دیگه هم بزنه. الان به اینجا کشیده کارشون. به من می گفتن بعضی ها تو این شورش ها شعار ضد ولایت می دادند. آقا تو یه چیزی بگو تو یه سخنرانی. گفتم بابا این حرفای خنده داره. ولمون کن. ما الان داریم دنیا رو می گیریم. ولایت آقا منطقه رو گرفته. کی نمی دونه اینو؟ این آقا دیر اومده، زود هم میخواد بره. الان کی نمی دونه آقا ابرقدرت منطقه است؟ کدوم احمقی اینو نمی دونه؟ کی نمی دونه اینو؟ کی نمی دونه که با اشاره ی چشم و ابروی آقا غزه و لبنان این مقاومت رو کردند؟ همه می دونند. کار به اینجا رسید به شما بگم اینا چاره ای ندارن، دشمنان ما چاره ای ندارند جز اینکه... بذارید مقدماتش هم بگم. که پس فردا اینا رو دیدی یه وقت تعجب نکنی. همه رو شنیده باشی، انشاءالله. آمریکا اومد تو منطقه، یهودی های صهیونیست، مسیحی ها رو آوردن، انداختن به جون مسلمونا. جنگ راه انداختن. نگرفت، نشد. جرات هم نمی کنند به ما حمله کنند. تو فکر کن اگه می تونستند به ما حمله کنند، ببرند ها. تو نگاه نکن عراق رو گرفتن. خب، صدام نیروی خودشون بود. طالبان و افغانستان و اینها، طالبان نیروی خودشون بود. جنگ نبود که. رزم شبانه بود. از این جنگلکی ها. چی میگن؟ رزمایش بود.یه مانور بود. آره. جنگ نبود که. حالا برو عقب من اومدم! حالا برو عقب من اومدم! بعد هی اسلحه، بعد مردم بدبخت بیچاره رو می کشتن این وسط. ما که می فهمیم اینا بازیه. اینا جنگ نکردن. اینا جنگجو نیستن. من جنگ بهت نشون میدم. حالا صبر کن. 8 ماهه وقتی امام زمان (ع) جهان رو گرفت، میگی کو اون سربازها اون همه کت مت پوشیده بودن. این کت و این چیزهایی می پوشن. ضدگلوله می پوشن. کوشن؟ خود اسرائیل شروع کرد جنگ کردن. با لبنان شروع میخواست بکنه. از لبنان بگذره. تو همونجا گیر کرد. گفت بریم همین حداقل غزه رو بگیریم. اونجا هم شکست خورد. حضرت آیت الله العظمی بهجت روز دوم حمله اسرائیل به غزه فرمود اسرائیل دیگه سر بلند نخواهد کرد. الان شما بشین جای سازمان سیا فکر کن. چی به ذهنت میرسه؟چه خاکی باید به سرشون بریزن استکبار جهانی؟ فکر کن. فکر کن. یه کمی فکر کن. آهان! بله. خبراییه دیگه آخه عزیز من. همینجوری که نیست که. خب بعدش چی میشه؟... این یعنی چی؟ این یعنی همون اتفاق سفیانی. سفیانی یعنی چی؟ یعنی 6 ماه قبل از ظهور! عملیات حج عربستان انجام میده. 3 میلیون نفر زائر. غوغایی می کنند. آقا...حج! کربلای اباعبدالله الحسین. اربعین. 11 میلیون زائر داره که کیلومترها. بیش از 100 کیلومتر. حداقل نیمی از این جمعیت، پیاده روی می کنند. توی عرفات با خودت ناهار نبرده باشی گرسنه می مونی. 3 میلیون رو غذا دادن اینا بلد نیستن. این 11 میلیون هر ساعتی اراده بکنن، بهترین غذا بهشون تحویل داده میشه. خبرگزاری های صهیونیستی اخیرا گفتند کشورهای منطقه مواظب اربعین حسین باشند. این قدرت عظیم حسینی ها رو داره می رسونه. اونا فکر می کنید چیکار می کنند؟ خب فکر کن باید چیکار کنن؟ باید حمله کنند به کربلا. راهی دیگه ندارند. دیگه هر چی ادا و شکلک درآوردند، خواستند یکمی ظاهر رو رعایت بکنند. یکمی ظاهر رو رعایت کردند. ما تو کاروان پیاده روی داشتیم می رفتیم. خانم های کاروان رفتند تو یکی از چادرها. اومده بودند، گزارش هایی که می دادند، دیگه داشتن دق می کردن. نمیشه آدم بگه. ولش کن. از حضور سربازان آمریکایی تو خونه های مردم. فکر نکنید ظاهر رو اینا دارن رعایت می کنند. مردم! ما مسلمونا با سیلی صورت خودمون رو سرخ نگه داشتیم. ظلم زیاده. مردم، ظلم زیاده. مردم، ظلم زیاده. خدا لعنتشون کنه اونایی که تو ایران یه کارایی میخوان بکنند که نتیجه اش میشه عراق و افغانستان. خدا لعنتشون کنه. همین هم تحمل نمی کنند. بدتر از این خواهند کرد. آقا در روایات آخرالزمان داریم که حمله می کنند به عتبات؟ بله! آقا ما نشنیدیم. حالا دیگه بذار جزئیاتش رو دیگه توضیح ندیم. منطقه رو دارن به هم میریزن. بگرد، ببین که... جوون ها من این کدها رو بدم، تحقیق می کنید یا نه؟ بخشی از این حرفا دیگه به درد تلویزیون نمی خوره ها. اینا، تیکه های آخرش، دیگه بذارید کنار. همون تیکه های قبلیش. آقا یه کدهایی بدم برای مطالعه جوون ها یا نه؟ بگم؟ منطقه رو کیا دارن به هم میریزن از ترس انقلاب اسلامی؟ کیا میخوان به هم بریزن؟ همونایی که برمیگردن چی میگن؟ میگن هلال شیعی در منطقه داره قدرت پیدا می کنه، یعنی ولایت فقیه. باید این رو شکست. پس فردا رابطه بین سفیانی ای که قبل از ظهور حضرت قیام می کنه و قتل و جنایت می کنه، رابطه اش رو با کسی که اولین بار از قدرت ولایت فقیه در منطقه به عنوان خطر حرف زد، رابطه اش رو برو پیدا کن. باشه؟ چی بگم؟ ما تو چه شرایط بین المللی ای هستیم، بعد بعضیا ما رو به چه دعواهای سیاسی جزئی تو داخل می کشونند. این فرجام انقلاب ماست. یک تحلیل درباره اینکه چرا ولایت اصل انقلابه اینه که ولایت اصل ظهوره، انقلاب ما مقدمه ساز ظهوره.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری بالکنایه چنین فرموده‌اند ولی نه به تصریح. با این‌همه این را باید یک نکته‌ی ذوقی گرفت و نه یک تطبیق مشخص. موفق باشید

11920
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و ادب خدمت استاد صبور: بنده در این زمانه ی بی کسی با نبود حکومت مستقیم امام زمانمون که در فقر و گرد و غبار هستیم بنده همیشه مسایل سیاسی که نه پدر دارد و نه مادر را فقط به حرف مقام معظم رهبری گوش میدم و شما استاد زحمت کش اونو برای ما بازتر و روشنتر میکنین و ما استفاده می کنیم و خدا شما را خیر و خفظ کند و از دست ما کاربران که هم وقتتونو می گیریم و با حرفهامون اگر ناراحتمون می کنیم مارا ببخشید. بنده با جواب که در این مسایل سیاسی میزنین الحمدلله وقت خودمون را تلف نمی کنیم و راحت تر به رسیدن به خدا تلاش می کنیم و کمکی بسیار برای شخصیت قدسی و معنوی ما کاربران انجام می دهید. یا علی. اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه در مسیر اُنس با مولایمان حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» باشید. موفق باشید

11907
متن پرسش
سلام: نظرحضرتعالی راجع به استاد پناهیان چیست؟ و اینکه صراحتا میگن سید خراسانی روایات، حضرت آقا هستند؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده خدا را شکر می‌کنم به جهت  نورانیتی که خداوند به جناب حجت‌الاسلام و المسلمین استاد پناهیان داده‌اند،  ولی در مورد این موضوع که می‌فرمایید باید عین سخن را بشنوم. آدرس صوت ایشان را بدهید تا دنبال کنم. موفق باشید

نمایش چاپی