بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: نبی، امام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12482
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزگوار و ارجمندم: بنده معلم معارف در دانشگاه هستم و در باب تدریس درس معاد بر سر دوراهی هستم با توجه به اینکه علامه طباطبایی (ره) فرموده اند هنوز جامعه بشری به آن درجه از رشد نرسیده که بتوان حقیقت معاد را رسما تدریس کرد (ص ۲۴۷ معاد در قرآن حضرت استاد جوادی آملی) آیا بحث معاد را به صورت کلام سنتی تدریس کنم یا اینکه حقیقت معاد را که در کتاب شریف جناب عالی نیز مرقوم است تدریس کنم؟ در بحث امامت نیز دقیقا همین مشکل وجود دارد آیا حقیقت امامت به معنای واسطه فیض بحث شود یا امات کلامی به معنی جانشینی پیامبر؟ از اینکه وقت شریفتان را می گذارید بی نهایت متشکرم التماس دعای ویژه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت ما امروز که کفر به شدید‌ترین چهره‌ی خود به صحنه آمده‌است چاره‌ای نداریم که شریعت الهی را در عمیق‌ترین شکل که جنبه‌ی عرفانی آن است به صحنه آوریم و در این راستا نگاه حِکمی و اقناعی صدرالمتألهین در امر معاد بسیار کارساز است و در امر امامت روش عرفانی حضرت امام در «مصباح الهدایه» به خوبی جواب‌گوست به خصوص که با نسلی روبرو هستیم که با عمق بیشتری دین را طلب می‌کند. موفق باشید

12487
متن پرسش
با سلام: جایگاه کتاب سلوک ذیل اندیشه امام بعد از کتب غرب شناسی است یا اینگونه که اول غرب شناسی بعد کتب انقلاب اسلامی بعد سلوک ذیل اندیشه امام؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جلسه‌ی 16 کتاب سلوک، جایگاه مباحث معرفت النفس و مهدویت و انقلاب اسلامی و غرب شناسی مشخص شده‌است؛ به نظر بنده ابتدا باید یک دور کتاب سلوک را مطالعه کرد تا جایگاه مباحث مذکور مشخص شود و به مباحث مذکور بپردازید و سپس بعد از آمادگی لازم با عمق بیشتری کتاب سلوک را بازخوانی کنید. موفق باشید

12470
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد عزيزمان: سوال بنده اين بود که عالمى به اسم عالم «ذر» وجود دارد؟ و ابعاد آن چگونه است؟ بنده به ياد دارم در يکى از سخنرانى هايتان به روايتى با اين کليات اشاره کرديد که زمانى که مردم با حضرت على عليه السلام بيعت مى کردند حضرت از يکى از آنها خواست که چند بار با ايشان دوباره بيعت کند و بعد حضرت گفت آن زمانى که يارانم با من بيعت کردند چهره تو در بين آنها نبود که گفته ميشه اون شخص ابن ملجم بود و در اينجا هم منظور حضرت همان عالم ذر است. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن شرایطی که انسان در حقیقت و فطرت خود با حضرت حق روبرو شده‌ است را به تعبیری عالم «ذر» گویند ولی شرایطی که بدان در رابطه با حدیث مذکور اشاره کردید را عالَم «ارواح» گویند و ربطی به عالم «ذر» ندارد. موفق باشید

12455
متن پرسش
سلام استاد: من جوان 18 ساله ای هستم که می خواهم مطالعات بیشتری در زمینه ی مهدویت داشته باشم. کسی شما را به من معرفی کرد که کتاب های شما را مطالعه کنم. اما من نمی دانم از کدام یک از کتاب های شما باید شروع کنم. لطف بفرمایید راهنمایی ام کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید بعد از مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن که بر روی سایت هست و سپس با مطالعه‌ی بحث برهان صدیقین در کتاب «از برهان تا عرفان» همراه با شرح صوتی آن، کار را شروع کنید و سپس به کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» بپردازید به لطف الهی معارف بلندی را در ذیل نور مهدویت به‌دست خواهید آورد. موفق باشید

12418
متن پرسش
در مورد شخصیت حضرت زهرا (س) چه کتابهایی را مطالعه کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالبی در کتاب‌های «بصیرت حضرت زهرا(س)» و «مقام لیلة القدری فاطمه(س)» مطرح شده و در آخر هرکدام از کتاب‌ها در قسمت منابع، آدرس کتاب‌های مهمی را در این رابطه خواهید یافت. موفق باشید

12402
متن پرسش
سلام خدمت حضرت استاد: یکی از علت های عدم لعن به مقدسات اهل تسنن دور شدن آنها از تشییع برشمرده شده است، می خواستم بدانم آیا شعار مرگ بر آمریکا نیز باعث دور شدن مردمان آمریکا از اسلام نمی شود؟ استدلال فوق در اینجا هم اعتبار دارد؟ نظر حضرت عالی پیرامون بنای تازه ساخت حرم حضرت امام خمینی (رحمت الله) چیست؟ آیا به صرف اینکه ایشان در دوران حیات بی توجه به دنیا بودند می توان به بنای حرم ایشان اشکال وارد کرد؟ به فرض قبول، آیا این ادعا راجع به حضرات معصوم نیز صادق است؟ آیا ساختن ضریح ایشان شبیه به ضریح حضرات معصوم فی نفسه اشکالی دارد یا خیر؟ با تشکر از خدمت استاد عزیز. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد لعن به مقدسات اهل سنت از آن جهت که موجب ضربه‌زدن به اتحاد جهان اسلام می‌گردد شدیداً باید حذر کرد. ولی در شعار «مرگ بر آمریکا» بحث‌مان مرگ بر استکبار و کفر است و یک روز نباید از این شعار عدول نمود. و در مورد حرم حضرت امام نیز چه بهتر بود که در عین شکوه و زیبایی و هنر، رعایت سادگی می‌شد. هرچند که بنده معتقدم دست‌اندرکاران، قصد خیر داشتند و نباید طوری با کار آن‌ها برخورد شود که گویا کارشان مقابله با اهداف اسلام و انقلاب بوده است. به‌خصوص در مورد ضریح حداقل کاری می‌کردند که ضریح حضرت امام روح اللّه در عرض ضریح امامان معصوم نباشد. در حالی‌که حضرت امام روح اللّه خود را خاک پای آن‌ها هم به حساب نمی‌آوردند. موفق باشید

12401
متن پرسش
سلام استاد: بعد از خواندن کتاب آداب الصلاه و گوش دادن صوت جلسات، شروع کردم به خواندن تفسیر سوره حمد امام که در کتابخانه شهرداری شرح دادید. بحث در مورد ماهیت و وجود بود که باید از ماهیت عبور کنیم. اینطور بیان شد که همه موجودات به اعتبار وجود، تجلی اسم الله هستند و به اعتبار ماهیت، هیچ هستند. کسی جز الله در میان نیست. هرچی هست، نور الله است. سوال من اینجاست که با این نظر توحیدی به عالم، جایگاه پیامبر و اهل بیت کجاست؟ یا بهتر بگم، جایگاه فرستادن صلوات توسط خدا و و ملائکه بر پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) و توصیه به ما برای صلوات فرستادن در این نگاه چیست؟ با چه دیدی به اهل بیت (ع) و به صلوات بر آنها نگاه کنیم؟ (البته با این دیدی که در تفسیر سوره حمد گفته شد، که همه چیز الله است. این چیزی که ما می بینیم ماهیت است ولی در حقیقت، همه چیز تجلی اسم الله است.) استاد با طرح این سوال خوف این دارم که نکند هنوز گرفتار ماهیت باشم. ممنون میشم راهنمایی کنید. یاعلی مدد
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که متوجه‌اید نسبت حضرت حق با مخلوقات تامّ و تمام است و بنا به ظرفیت امکانی هر مخلوق بر آن مخلوق تجلی فرموده است. ولی در رابطه با نسبت انسان‌ها و مختاربودنِ آن‌ها موضوع چیز دیگری است که هرکس باید به‌جای نظر به محدودیت امکانی خود به حقیقت وجودی خود و عین‌الربط بودن خود نظر کند و تمام تلاش انسان‌ها اعم از امامان معصوم و سایر انسان‌ها بر آن است که نهایت انقطاع از ماسوی‌اللّه و ارتباط با اللّه را در خود به فعلیت برسانند. نگاه ما به اهل‌البیت نگاه به انسان‌هایی است که در این مسیر به بهترین شکل عمل کرده‌اند و در این‌جا دیگر بحث ماهیات مطرح نیست بلکه بحث راه‌های رجوع به حضرت حق در میان است. موفق باشید

12400
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: احتراماً این حقیر به مطلب بسیار مهمی در بحث تفسیر قرآن سوره کهف برخورد نمودم که به طور بسیار خلاصه و دست و پا شکسته تقدیم می گردد لازم به یادآوری است که مطلب مورد نظر در کتاب ذوالقرنین از منظر قرآن نوشته آقای عبدالله مستحسن می باشد. آیات مربوط به ذوالقرنین یعنی از 83 تا 98 سوره کهف که بدلیل عدم تدبر کافی مفسرین باعث شده است که نه تنها به حقیقت مطلب نرسیده اند بلکه بعضاً بسیار از آن دور افتاده اند. 1- در هر جای قرآن که کلمه قرن یا قرون به کار رفته مفسرین آن را قوم یا امت معنی کرده اند به جز در اینجا که به معنی شاخ گرفته اند که این خلاف تفسیر قرآن به قرآن است بنابراین ذی القرنین یعنی صاحب دو امت، امت غیبت و امت ظهور. همچنین در دعای مشلول منقول از حضرت علی (ع) آمده است «یا من نصر ذی القرنین علی الملوک الجبابره» ای خدایی که ذوالقرنین را بر حکومت های ظالم پیروز می گردانی. 2- در آیات «فاتیع سببا» و «ثم اتبع سببا». پیروی از اسباب مورد نظر است نه حرکت کردن از جایی به جای دیگر چرا که قرآن حرکت و راه افتادن را با الفاظی همچون انطلقا بیان کرده است. 3- آنجا که می فرماید «حتی اذا بلغ مغرب الشمس» رسیدن مکانی مطرح نبوده بلکه رسیدن موقعیت و شرایط منظور است در خطبه 182 نهج البلاغه در توصیف امام زمان (عج) آمده است: «فهو مغترب اذ اغترب الاسلام» یعنی حضرت علی (ع) هم غیبت امام زمان (عج) را همچون غروب خورشید دانسته اند یعنی غروب خورشید امامت به خاطر غربت اسلام. بنابراین رسیدن به غروب خورشید یعنی فرارسیدن زمان غیبت امام معصوم به خاطر سیاهی و آلودگی چشمه حیات بشریت و آنجاکه در ادامه می فرماید «قلنا یا ذی القرنین ...» حکایت از شخصیت استثنایی ذی القرنین می کند که خداوند به او اختیار تام داده است. 4- آنجا که می فرماید «حتی اذا بلغ مطلع الشمس»، رسیدن به موقعیت و شرایط ظهور خورشید امامت است و در ادامه می فرماید قومی را یافت که ما به غیر از خورشید امامت هیچ پناهی برای آنها قرار نداده بودیم یعنی مسلمانان قبل از ظهور هیچ پناهی به غیر از امام زمان (عج) ندارند. 5- مانع ایجاد شده توسط ذی القرنین بنا و ساخت و ساز نبوده است بلکه ایجاد ردم بوده است آن هم بوسیله مومنین خالص همانطور که در روایت داریم یاران امام زمان (عج) همچون پاره های آهن هستند محکم و استوار و ثابت قدم. 6- آنجا که ذی القرنین می فرماید این ردم ایجاد شده از رحمت پروردگار من است و با آمدن قیامت است که این ردم شکسته می شود یک ادعای بی پایه و اساس و سست نیست بلکه یک حقیقت قرآنی است پس حال که فعلا خبری از ردم ذی القرنین نیست یعنی هنوز ایجاد نشده است چرا که ذی القرنین به طور قاطع و با تایید خداوند متعال می فرماید این ردم تا قبل از قیامت پابرجا است و می بینیم که خداوند بعد از آیه 98 صحیت از قیامت را به میان آورده است السلام علیک یا ذی القرنین، السلام علیک یا صاحب الزمان (عج) منتظر پاسخ شما هستم البته بعد از مطالعه ی کتاب ذوالقرنین از منظر قرآن از عبدالله مستحسن. والسلام
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نیز نگاه جناب استاد عبدالله مستحسن به جریان ذی‌القرنین حتی نسبت به نگاه المیزان از ابهام کم‌تری برخوردار است و تطبیق نسبتاً خوبی را انجام داده‌اند. ولی هنوز نمی‌توان نسبت به نگاهی که باید به آیات مربوط به ذی‌القرنین داشت، هم از نظر متن آیات و هم از نظر روایات مربوطه مطلب را تمام‌شده دانست. موفق باشید

12394
متن پرسش
سلام استاد: از لحاظ وجودی و علم حضوری اهل البیت (ع) با هم تفاوت دارند. مثال از لحاظ رتبه امامت که امام علی (ع) امام اول است و امام رضا (ع) امام هشتم است با هم تفاوت دارند، در توحید و درجه وجودی هم متفاوتند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر مقام، مقام همه‌ی اهل‌البیت قرآن است و به فرمایش خودشان اول آن‌ها عین آخر آن‌ها است. ولی از نظر ظهور و شرایط تجلی آن حقیقت، متفاوت‌اند. و به تعبیر امام باقر«علیه‌السلام، علی«علیه‌السلام» افضل همه‌ی ائمه می‌باشند. موفق باشید

12386
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم: استاد بنده صدقاتم را بیشتر بنام ائمه (ع) یا چطور بگویم از طرف آنها و به نیت سلامتی آقا صاحب الزمان (عج) می اندازم. آیا می توانم صدقه را به حساب کمیته امداد نریزم و به شخصی از آشنایان که نیاز دارد بدهم. البته قصد تحقیر کسی را ندارم نمی خوام طرف فکر کند بنده صدقه به او می دهم. حال راه حل چیست؟ کسی را می شناسم که بچه هایش زیاد از لحاظ پوشاک هم تامین نیستند می توانم گاهی با این صدقات لباسی بخرم و به مناسبتی به آنها هدیه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت ابتدا باید صدقات را به فقرای مؤمنی که می‌شناسید رد کنید و چنانچه نمی‌شناسید به مراکزی مثل کمیته‌ی امداد بدهید. چه خوب است که همان‌طور عمل کنید که می‌کنید یعنی به نیت مولایمان حضرت صاحب‌الأمر صدقات خود را رد کنید تا در واقع در ذیل شخصیت آن امام عمل کرده باشید و در حالی‌که عمل امام پذیرفته است عمل شما نیز پذیرفته می‌شود. موفق باشید

12389
متن پرسش
با سلام: در حادثه ی کربلا اگر جناب حر علیه السلام راه را بر امام حسین علیه السلام برای ورود به ایران نمی بست آیا ماجرا متفاوت می شد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری مسلّم اگر حرّ چنین اقدامی را نمی‌کرد ممکن بود شرایط دیگری به‌وجود آید. ولی این ظاهر قضیه است، گویا تقدیری که حضرت حق اراده کرده بود همان بود که می‌خواست با شهادت حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» امویان را حذف کند. موفق باشید

12379
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید: چگونه ارتباط روحی خود را با امام زمانمان زیاد کنیم؟ احساس می کنم خیلی خیلی دور از امام زمانم هستم. استاد می گویند می شود نماز را با نور امام زمان (عج) خواند چگونه؟! خواهش می کنم کمک کنید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» یعنی انسانی که در مقام عصمت کل‌ّ‌اند و هراندازه هرکس با رعایت حلال و حرام الهی و وظایف شرعی به عصمت خود نزدیک شود، یک نحوه نزدیکی روحی با آن حضرت پیدا خواهد کرد و راه اُنس با وجود مقدس آن امام بزرگ برایش گشوده می‌شود. عمده آن است که صادقانه در انجام امور فردی و اجتمایی تلاش نماییم. موفق باشید

12367
متن پرسش
با سلام: استاد گرامی چند وقت پیش وقتی برخی آیات قرآن در مورد اینکه به وسیله توسل جوییم را خواندم دیدم منظورشان نماز است نه شخص، ولی با توجه به آیه ای که از ما می خواهد برای استغفار نزد پیامبر برویم مشکلم حل شد، اما نسبت به زنده بودن پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) و شهدا سوال دارم. به راستی منظور از زنده بودن آنها چیست؟ آیا منظور اینست که آنها حیات برزخی ندارند؟ به نظر شما استفاده از تجربیات شهدا و اهل بیت (ع) در زمینه استجابت دعاها می توان برای منکران توسل، دلیل آورد و به نوعی مباهله کرد؟ چون بنده ترس دارم بگویند خوب شیطان هم می تواند کار خارق العاده بکند. سوال بعدی اینکه راضی به رضای خدا بودن با اینکه نسبت به امری از اهل بیت (ع) درخواست کنیم تضاد ندارد؟ مثلا بنده وقتی از اهل بیت (ع) درخواست خانه بکنم و مستجاب کنند در حالی که بارها از خدا خواسته ام و مستجاب نشده آیا می شود گفت از کجا معلوم این خانه داری بنده مانع بندگی نباشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولیاء معصوم و در ذیل آن‌ها شهداء به جهت آن‌که گرفتار گناهانشان نیستند می‌توانند در این دنیا نقش داشته باشند و راه‌های سعادت و حقیقت را به ما متذکر شوند که قرآن در این رابطه می‌فرماید: «فَرِحينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» (170 / آل عمران) شهداء به جهت فضل و برکتی که خداوند به آن‌ها داده است به یاران هم‌سنگرشان که در همان مسیر قدم گذاشته‌اند، بشارت می‌دهند که نگران شکست این مسیر نباشید، که این مسیر روز به روز در برکت جدیدی خواهد بود. و این‌که می‌فرمایید رضایت از خداوند با تقاضا از او منافات دارد یا نه، عنایت داشته باشید خود خداوند به ما می‌فرماید از او تقاضا کنیم و نیازهای خود را با او در میان بگذاریم. در آیه‌ی (77) سوره‌ی فرقان می‌فرماید: «قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُمْ» ای پیامبر به آن‌ها بگو اگر دعای شما و تقاضایتان از حضرت حق نبود، حضرت حق هیچ توجهی به شما نمی‌نمود. بنابراین تنها باید در زیر سایه‌ی دستورات حضرت حق وظیفه‌ی خود را در آن حدّ که تشخیص می‌دهیم انجام دهیم و امیدوارِ الطاف حضرت حق باشیم. موفق باشید

12360
متن پرسش
با سلام و احترام وتبریک این اعیاد: به نظر شما کل زدن، دست زدن و استفاده از سبکهای موسیقی در مراسمات جشن ائمه (ع) جایز است؟ وقتی به این مراسم ها می روم بیش از آنکه عظمت و بزرگی ائمه را حس کنم، احساس می کنم آنه را در حد خودمان پایین آوردیم که اینگونه برایشان جشن می گیریم. آیا واقعیت هم همین است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً سیره‌ی ائمه با حضور هر نوع موسیقی فاصله دارد و اساساً موسیقی ما را از اشارات بلند و عمیقی که اهل‌البیت در منظر ما قرار داده‌اند، محروم می‌کند. به همین جهت نه‌تنها نباید خودمان به چنین کارهایی دست بزنیم، باید در چنین جلساتی حاضر نگردیم. می‌ماند که مردم عوام چون راهی جهت تجلیل از امامان‌شان نمی‌شناسند در این حدّ عمل می‌کنند. آری! حرام نیست، ولی بهره‌ای آنچنانی هم برای آن‌ها نخواهد داشت. موفق باشید     

12350
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد محترم: استاد من یک راهنمایی می خواستم. جدیدا دچار یک حس زیبای معنوی شدم که دوست ندارم از دستش بدم. من عشق خدا را در دلم میخوام. میخوام به جایی برسم که فقط رضای خدا مدنظرم باشه. برای رسیدن به هدفم کارهایی رو انجام دادم: از جمله نماز امام زمان هفتگی، نماز اول وقت، جدیدا نماز شب، بعضی اعمال مستحبی ماه ها و سعی کردم ترک محرمات کنم و انجام واجبات.(البته کامل موفق نشدم) به سبحان الله و الحمدلله حس خوبی دارم ولی نمیدونم چه حسی... به نظرتون اول کتابهای استاد مطهری رو بخونم یا کتابهای شما رو؟ یا هم زمان؟ کار عملی چکار کنم؟ مرحله ی بعد از انجام واجبات و ترک محرمات چیه؟ اگر ممکنه یک کتاب بهم معرفی کنید که مقام اسما الهی رو به زبان ساده بیان کرده باشه. ببخشید اینقدر سوال برسیدم. لطفا کمکم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به لطف الهی بعد از مطالعه‌ی کتاب «ده نکته» همراه با شرح صوتی آن مشغول کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت (علیهم‌السلام)» همراه با شرح صوتی آن شوید تا إن‌شاءاللّه حبّ الهی برای شما صورت عملی‌تر بگیرد. در کنار این کارها از کتاب‌های مرحوم شهید مطهری برکات زیادی خواهید برد. در ضمن در عین انجام نوافل و صداقت‌داشتن و خوش‌بینی به افراد و احترام به همه و تواضع إن‌شاءاللّه حبّ الهی را در خود نهادینه خواهید کرد. موفق باشید

12335
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: با توجه به مسایل مطرح شده در چهارشنبه گذشته چند سوال دارم که از استاد زحمت پاسخ به آنها را می خواهم که مورد به مورد پاسخ بفرمایند گرچه سوالاتم ابتدایی و ناشی از کم اطلاعی و عدم درک صحیح مسئله است ولی با طرح این مسایل توسط استاد در محفل عمومی خود به خود این شبهات پیش می آید و گاها ذهن را آزار می دهد: 1. حدیثی که می فرماید «اول ما خلق الله نوری» آیا الله در این حدیث هویت غیبیه است اگر آری، مگر نگفتید آن مقام «لا اسم له و لا رسم له» هستند و مگر الله برای اسم جامع جمیع صفات و اسما به کار نمی رود و اگر منظور مقام تعین اول هستند که با توجه به مباحث خود مقام نوری همان مرتبه تعین اول است و دیگر مبحث خلق الله مطرح نیست. 2. حدیثی که می فرماید برای ما حالاتی است که ما اوئیم و او ما... ، این (ما) در این حدیث حقیقت نفسی ائمه است یا مقام نوری؟ 3. اگر از صحبتهای شما برداشت شود که الله محتاج حقیقت نوری اهل البیت (ع) و یا انسان کامل است درست است و آیا این مطلب با ظواهر شرع می خواند و چرا در قرآن که کتاب هدایت به تمام معنا است از آن حقیقت مهم که نبودش باعث نبود الله است به طور روشن نامی برده نشده؟ 4. این که ائمه (ع) فرمودند ما را رب ندانید و درباره ما هر چه می خواهید بگویید این کدام مقام ائمه (ع) است؟ از طرفی طبق مباحث در مقام نوری مگر رب نیستند که حتی بالاترند؟ 5. ما در نمازهایمان با کدام مقام خدا راز و نیاز می کنیم؟ ذات - حقیقت نوری و یا الله؟ 6. اساسا آیا این تقسیم بندی ها انتزاع ذهن نیست و در خارج ما یک خدا داریم که خدایی می کند مثل وجود و ماهیت که در خارج وجود درخت و ماهیت درخت نداریم آنچه که هست درخت است و اگر این نیست اختلافی که بین بزرگان عرفا است برای چیست؟ مثلا قیصری مقام ائمه (ع) را تا تعین ثانی بیشتر نمی داند ولی بزرگانی دیگر مقام آنان را تعین اول می دانند؟ 7. این که گفته می شود ممکن امکانش از خودش است آیا امکان چیزی هست یا نه اگر چیزی هست چگونه می توان چیزی چیز باشد و از خودش باشد این که با توحید نمی سازد و اگر حقیقتا چیزی نیست که خوب چیزی نیست دیگر چگونه می فرمائید خود شما بودید که در اعیان ثابته بودید مگر اعیان ثابته چیزی جز همان علم خداست؟ علم خدا هم که همان خداست دو گانگی وجود ندارد که ما شخصیت مستقل داشته باشیم و با اراده شخصی خود چیزی را انتخاب کنیم؟ با تشکر فراوان از استاد گرامی و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جلسات شرح تفسیر سوره‌ی حمد حضرت امام خمینی به طور مفصل عرض شد در عرفان باید انسان موضوعات را و اشارات را احساس کند و بدان نظر نماید نه آن‌که فکر کند و سؤال نماید. به همین جهت می‌فرمایند با سؤال‌کردن انسان در همان علم حصولی قبلی‌اش متوقف می‌شود و در همین رابطه حضرت خضر«علیه‌السلام» نیز به حضرت موسی«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «فَإِنِ اتَّبَعْتَني‏ فَلا تَسْئَلْني‏ عَنْ شَيْ‏ءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْراً» اگر بخواهی در این مسیر همراه من باشی باید ابداً سؤال نکنی – حتی مواظب باشی در ذهن تو نیز سؤال خانه نکند – تا آن‌که خودم متذکر آن چیزی شوم که تو باید با آن مرتبط شوی یعنی حتی در آن مورد هم حضرت خضر نمی‌خواهند حضرت موسی را در موطن علمِ حصولی جواب‌گو باشند. آری! این‌جا است که باید گفت:

چون گهر در بحر گويد بحر كو

 

وآن خيالِ چون صدف‏ ديوار او

گفتن آن كو، حجابش مى‏شود

 

ابرِ تابِ آفتابش مى‏شود

موفق باشید.

12323
متن پرسش
سلام علیکم: 1. خداوند هادی است و حتی به پیامبر (ص) می فرماید هدایت دست خداست و خدا هر که را بخواهد هدایت می کند حال ما در زیارات اما اهل البیت (ع) را هادی می دانیم منطور از هادی اینجا چیست؟ 2. علمای ربانی که شاگردان خود را هدایت می کنند آیا صرفا وسیله هدایتند یا اینکه خود به نوعی هادی محسوب می شوند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هدایت امامان و علماء به معنای تذکر قلبی است تا انسان‌ها با رجوع به فطرت خود که مُهرِ خدایی دارد به خدا رجوع کند، به همان معنایی که به رسول خود فرمود: «وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرى‏ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنينَ» و پيوسته تذكّر ده، زيرا تذكّر مؤمنان را سود مى‏بخشد. موفق باشید

12329
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: بنده چند سالی است که نه بصورت کاملا پیوسته ولی مباحث شما را دنبال می کنم. و کتب «آشتی باخدا»، «ده نکته از معرفت النفس» به همراه فایل صوتی آن، «معاد بازگشت به جدی‌ترین زندگی»، «جایگاه رزق»، «مقام لیله القدری حضرت زهرا(س)»، مبانی معرفتی مهدویت و تعدادی از کتب و جزوات دیگر شما را مطالعه کرده ام. در حال حاضر مشغول مطالعه کتاب «مبانی نظری و عملی حب اهل البیت(ع)» هستم و همزمان فایل صوتی آن رانیز گوش می دهم. منتها احساس می کنم که نمی توانم تمام مبجث را کاملا دریافت کنم. شاید در مباحث عقلی ضعف دارم و یا شاید هنوز برای ورود به این بحث قلبی آمادگی ندارم! از طرفی به شدت علاقمند به ورود به این عوالم هستم و از طرفی حس می کنم که نمی توانم وارد شوم. می خواستم از شما خواهش کنم که اگر ممکن است، سیری برای بنده و امثال بنده تهیه کنید که پس از طی آن چه از نظر عقلی و چه از نظر قلبی آمادگی لازم را برای سیر حبی خود پیدا کنیم. بنده دقیقا نمی دانم که ترتیب مطالعه کتب جنابعالی چیست و چگونه مباحث عقلی را برای خود حل کنم. از طرفی هم برای دستیابی به معارف کمی عجول هستم. لطفا کمکم کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم همین شکل که جلو رفته‌اید خوب است. بحث حبّ اهل‌البیت را نیز تا آخر جلو بروید، إن‌شاءاللّه خداوند زمینه‌های لازم را فراهم می‌کند. تکمیل بحث را در شرح زیارت «جامعه‌ی کبیره» می‌توانید دنبال کنید و با زیارت امامان معصوم در حرم‌شان محبتی که به دنبال آن هستید را بیابید. موفق باشید

12309
متن پرسش
سلام. استاد محترم حال این روزهای من حال عجیبی است. احساس مهر و نزدیکی عجیبی به مردم پیدا کرده ‌ام چنان که گویا آنان را مدت‌هاست می‌شناسم و همگی برادران من باشند. با دیدن جوان‌ها و نوجوان‌ها البته حالم زودتر منقلب و دگرگون می‌شود و چنان است که بخواهم هرچه دارم را برایشان هزینه کنم و همه عمرم را برای کمک به رشد و شکوفایی آنان وقف کنم. با همین حال و نگاه است که تحمل دیدن این سرگردانی‌ها و غفلت‌ها و هلاکت‌هایشان را ندارم. سینه‌ام با دیدن آن جوان و نوجوانی که در دام شیاطین بی‌رحم زمان گرفتار شده به سختی تنگ می‌شود. گاهی این غم قرارم را بر هم می‌زند. گاهی مهر و خیرخواهی و غم سینه‌ام را با فریاد زدن بر سرشان ابراز می‌کنم، گاهی با قهر و گاهی با محبت و دوستی. ولی در همه حال گویا گمان می کنم نمی‌توانم آنچه در سینه دارم را بیان کنم. گویا زبانی بی‌گانه از هم داشته باشیم و من چیزی می‌بینم که به دیده دیگران نمی‌آید و این بسیار این روزها آزارم می‌دهد. نمی دانم خداوند تحمل این غم را به من خواهد داد یا نه؟ بی قراری کار این روزهای من است. با این فکر و غم هر شب به خواب می‌روم و هر روز دوباره با همان پریشانی که خواب شبم را آشفته کرده بود بیدار می‌شوم. نمی دانم جگرم از دیدن جسم بی جان آن کودک عراقی و سوری و یمنی آتش بگیرد که زیر آورهای خانه‌ی کوچکشان پیدا شده یا از دیدن آن نوجوانی که زیر سکانس‌های صحنه‌دار فیلم‌های قاچاق هالیوودی در اتاق خانه‌اش در حال له شدن است؟ نمی دانم از فقر مردی بسوزم که ظهر هنگام هر روز می‌آید و ته مانده‌های سبزی دکان سبزی فروشی را جارو می‌کند تا دست خالی به خانه نرود یا روی زرد و پای برهنه‌ی کودکی را تحمل که درون کوچه با بقیه بچه‌ها بازی می‌کرد تا کسی غم درون سینه‌ی کوچکش را نبیند. نمی دانم ناراحت آن مسئولی باشم که با گرفتن ماهی 100 میلیون تومان حقوق از وزارت نفت دیگر مجالی برای شنیدن فریاد فقر مردم تهی دست ندارد یا غصه‌ی آن نوجوان و جوانی را بخورم که فقر معرفت و معنویت صدای ناله و فریادش را در آورده است؟ نمی دانم دیدن سیگار دست یک جوان برایم آزار دهنده‌تر است یا بی‌خانمان شدن دختر جوانی که همسرش این روزها با اعتیاد دست و پنجه نرم می‌کند؟ نمی دانم از جان دادن آن جوانی که بخاطر امر به معروف و نهی از منکر تکه تکه‌اش کردند باید جان داد یا از جهل و گمراهی آن جوانی که تحمل حتی یک تذکر کوچک این جوان را هم نداشت؟ نمی دانم باید در آتش سوختن مسلمانان میمانمار را تحمل کنم یا در آتش شهوت سوختن این نوجوان بی‌گناه را که در خیابان‌های شهر به دنبال سرابی می‌دود. اگر بگویم حرف بسیار است و درد نا تمام. این روزها براستی چه باید کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان‌های بزرگ وقتی با دیدِ تیزبین و همه‌جانگر متوجه‌ی فجایع تاریخی خود می‌شدند به جای دلسوزی‌های احساساتی و عکس‌العمل‌های زودگذر و موسمی تصمیم‌های بزرگ می‌گرفتند تا لااقل یک قدم هم که شده تاریخ خود را جلو ببرند. به اعتقاد بنده حضرت محمد مصطفی که سلام خدا و ملائکه بر او باد، با نظر به چنین فجایعی که بشریت دوران گرفتار بود به درگاه خدا رجوع کرد تا خداوند بهترین راه را به او نشان دهد و خداوند هم که طالب إعمال ربوبیت و نجات بشر بود دغدغه‌ی آن حضرت را پسندید و او را به رسالت برگزید و شریعت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» به تاریخ بشریت هدیه شد و در این راستا می‌خواهم عرض کنم اگر خوب فکر کنید برای عبور از این فجایع یک راهِ حقیقی بیشتر نیست و آن به‌صحنه‌آوردنِ هرچه بیشتر شریعت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» است که درمان منطقی و دقیق همه‌ی این مشکلات را در خود دارد و لذا هرکس باید سعی کند در حوزه‌ای که قرار دارد ارائه‌ی هرچه عمیق‌ترِ اسلام را به‌عهده گیرد تا هم آن جوان لااُبالی نجات یابد و هم آن مسئولی که حرصِ داشتن بیشتر دنیا گرفتارش کرده، از خود آزاد شود. اگر در دیروزها اسلام را به معنی عمیق و قلبی به نسل دیروز درست ارائه داده بودیم، امروز با آن‌چه شما با آن روبه‌روئید، روبه‌رو نمی‌شدیم. حضرت روح اللّه خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» راه‌های نجات بشر را پیش روی او گذاشت، وای به فردایی که حاصل غفلت از راه‌های پیشنهادی حضرت روح اللّه باشد. موفق باشید

12312
متن پرسش
با سلام و عرضه خسته نباشید: من با توجه به آیات «و من یتق الله یجعل له مخرجا» و همچنین «و من یتق لفتحنا ابواب السماوات و الارض» سعی کردم که تا جایی که می شود از گناهان دوری کنم و همچنین اخلاق حسنه داشته باشم و ... و حقیقتا بعضی از معاصی را به لطف خدا ترک کرده ام اما نمی دانم چرا بعد از چند سال مشکلات ما حل نشده و همچنان سخت من را از زندگی بیزار کرده است؟ مگه قرار نیست با تقوا راه خروج از مشکلات باز شود؟ واقعا تا کی باید صبر کرد؟ هرچه هم استغفار کرده و هرچه هم به زیارت اهل بیت (کربلا، مشهد، قم، شیراز، مناطق جنگی) می روم باز هم حاجات ما برآورده نشده و قصه ها تمام نمی شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «اسْتِغْنائُكَ‏ عَنِ الشَّي‏ء خَيرٌ مِنْ اسْتِغْنائِكَ‏ بِهِ»؛ استغناء و بى‏نيازى تو از يك چيز، بهتر از استغناء تو با آن چيز است، زيرا نخواستن بالاتر از داشتن است. شما چه می‌دانید که خداوند چه طرحی را برای برون‌رفت از مشکلاتتان طراحی کرده‌ است! شاید بخواهد به‌جای برآوردن آرزوهایت آزادشدن از آن‌ها را به شما بدهد. معجزه‌ی تقوا را در نجات از امیال ساده نگیرید. موفق باشید

12306
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: در زیارت ال یس: در دعای بعد از زیارت آمده «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي [مُحَمَّدٍ] حُجَّتِكَ‏ فِي أَرْضِكَ وَ خَلِيفَتِكَ فِي بِلادِكَ وَ الدَّاعِي.....» این صلوات آیا منظور امام عصر (عج) می‌باشند یا رسول اکرم (ص)؟ آیا مستقیم نام حضرت را آورده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرازی که مدّ نظر شما است چنین شروع می‌شود: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي [مُحَمَّدٍ] حُجَّتِكَ‏ فِي أَرْضِكَ وَ خَلِيفَتِكَ فِي بِلادِكَ وَ الدَّاعِي إِلَي‏سَبِيلِكَ وَ الْقَائِمِ بِقِسْطِكَ وَ الثَّائِرِ بِأَمْرِكَ وَلِيِّ الْمُؤْمِنِينَ وَ بَوَارِ الْكَافِرِينَ وَ مُجَلِّي الظُّلْمَةِ وَ مُنِيرِ الْحَقِّ وَ النَّاطِقِ بِالْحِكْمَةِ وَ الصِّدْقِ وَ كَلِمَتِكَ التَّامَّةِ فِي أَرْضِكَ الْمُرْتَقِبِ الْخَائِفِ وَ الْوَلِيِّ النَّاصِحِ سَفِينَةِ النَّجَاةِ وَ عَلَمِ الْهُدَي وَ نُورِ أَبْصَارِ الْوَرَي وَ خَيْرِ مَنْ تَقَمَّصَ وَ ارْتَدَي وَ مُجَلِّي الْعَمَي [الْغَمَّاءِ] الَّذِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلا وَ قِسْطا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْما وَ جَوْرا إِنَّكَ عَلَي كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ». که ترجمه‌ی آن چنین است: اى خدا! درود و رحمت فراوانت را بر حجت خود [مُحَمَّد] «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» ارزانى دار - آن امام غايبى كه هم اسم با رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» است - هم او كه حجّت تو در زمين و خليفه تو در شهرها و دعوت كننده به سوى راه تو است، هم او كه‏ قيام كننده به قسط بوده و به فرمانت انقلاب خواهد كرد، ياور و سرپرست و دوست مؤمنان، و ويران كننده كافران، و روشنى بخش ظلمت و روشنگر حق، و نماياننده حكمت و درستى است، هم او كه عامل ظهور سنّت و كلمه تو در زمين است، هم او كه سخت مواظب تجاوزكاران بوده و لذا از اين جهت خائف و نگران است، آن سرور و سرپرست خيرخواه، آن سفينه نجات و پرچم هدايت و نور چشم خلائق و بهترين كسى كه پيراهن و رداء - امامت - را به بر كرد، زداينده كورى و گمراهى، آن كسى كه زمين را از عدل و قسط پر مى كند، در حالى كه ظلم و بيداد سراسر آن را گرفته، كه تو در سرازير كردن صلوات و رحمت بر او قادر و توانايى، چون بر هر چيزى قادر و توانايى! يافتن امام (ع) و توجه به اوصاف او كار بزرگى است كه انسان نبايد از آن غافل باشد. گفت:

 

بر عاشقان فريضه بود جستجوى دوست‏

 

بر روى و سر چو سيل، دَوان تا به جوى دوست‏

     

 

خودْ اوست جمله طالب و ما همچو سايه ها

 

اى گفتگوى ما همگى گفت وگوى دوست‏

     

 

گاهى به جوى دوست چو آب روان خوشيم‏

 

گاهى چوآب، حبس شديم در سبوى دوست‏[1]

     

 

حضرت را با كلماتى كه در اين فراز آمده وصف مى كنى تا مشخص كنى انتظار آن حضرت را در سينه دارى و چشم از وجود مبارك او برنداشته اى، به انتظار كسى هستى كه كلمه تامّه الهى در زمين است، حق را مى نماياند و ناطق به حكمت است، و هرگز بنا ندارى دل از او بركنى و آن را به جاى ديگر اندازى. این قسمت عرض بنده در کتاب «زيارت آل يس، نظر به مقصد جان هر انسان‏» بود که برایتان کپی شد. چنان‌چه مایل باشید می‌توانید به اصل کتاب که در سایت وجود دارد، رجوع فرمایید. ظاهراً نام مبارک حضرت را که مطابق نام مقدس پیامبر می‌باشد در زمان خاصی نباید برده می‌شد مگر به کنایه، ولی بعداً فضا تغییر کرد. موفق باشید

 


[1] ( 1)- كليات شمس، غزل شماره 442.

12305
متن پرسش
سلام استاد: حدیثی در کتب روایی دیدم که تقریبا چند باری تکرار شده ولی معنی آن را نمیفهمم اینکه نقل شده: حضرت نبی اکرم صلوات الله علیه سایه نداشتند؟! این مطلب کمی برایم گنگ آمد. در سنن النبی هم هست. ممنون می شوم توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید علاوه بر نظر به ظاهر روایت منظور از سایه‌نداشتن پیامبر، نداشتن وجه منفی و ظلمانی باشد. موفق باشید

12283
متن پرسش
سلام: ببخشید یه سوال داشتم، لطفا راهنمائیم بفرمائید. باتوجه به اینکه جهت کسب فیض بیشتر در مسیر معرفت و خود شناسی، رسیدن به محضر ائمه (ع) یا امام زادگان یا زیارت قبور علما و اهل دل، به مدت ها و هفته های مشخص رو توصیه می فرمایند و از طرف دیگر با عنایت به فرمایش حضرت زهرا (س) مبنی بر اینکه بهترین حالت برای زن را ندیدن نامحرم یا دیده نشدن توسط نامحرم توصیف می فرمایند ... و در شرایط فعلی اجتماعی که لازمه تشرف به این اماکن مقدس و بهره گرفتن، رفتن مسیرهای طولانی و جابجایی با وسایل نقلیه عمومی هست و واقعا در مواردی نه به لحاظ جسمی بلکه به لحاظ روحی اذیت و آزارهایی رو به همراه دارد، آیا با نیت عمل به این فرمایش حضرت و به حداقل رساندن این ترددها، زیارت و توسل در منزل می تواند همان فواید و آثار روحی و نزول برکات رو داشته باشه؟!!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توصیه‌ی ارزشمند حضرت زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» برای زنان از یک طرف در همه‌ی تاریخ‌ها کارساز است و عامل حفظ و بقای روح قدسی آن‌ها خواهد شد، ولی شرایط تاریخی را هم نباید فراموش کرد زیرا در آن زمان اکثر بالاتفاق کارها در خانه انجام می‌شد و حضور زنان در کوچه و بازار امری لغو و پوچ بود در حالی‌که شرایط امروز ما فرق کرده است، لذا باید حضور در کوچه و بازار را به‌کلّی ترک نکرد بلکه به حداقل رساند. از طرفی زیارت ائمه و اولیای الهی آن‌قدر برکت دارد که مختصر مواجه‌شدن با نامحرمان لطمه‌ای به آن نمی‌زند به طوری‌که خود حضرت بعد از شهادت حضرت حمزه«سلام‌اللّه‌علیه» مکرراً به زیارت ایشان می‌رفتند با این‌که فاصله‌ی قبر جناب حمزه با منزل حضرت نسبتاً طولانی است. موفق باشید  

12282
متن پرسش
با سلام: بنده سوال کننده سوال شماره 12206 هستم. با ملاکی که فرمودید نتونستم مسئله رو حل کنم. با توجه به بحث تفسیر سوره ال عمران که نحوه تشخیص القای شیطان و وحی الهی رو توضیح دادید در مورد مومنین عادی نحوه تشخیص با چه ملاکی هست؟ و سوال دیگه اینکه با توجه به سوالی که قبلا توضیح داده بودید در مورد رابطه جنسی برای مومنین کامل یعنی افرادی که شخصیت یحیوی دارند از لحاظ سلوک کامل نیستند و نحوه تشخیص فرد در مورد اینکه شخصیتش یحیوی هست یا نه چطوره؟ و دیگه اینکه در زمان غیبت ارتباط قلبی بی واسطه با امام زمان (عج) به نحوه صحیح امکان پذیره به طوری که مصون از خیالات غلط باشه یا این امر مستلزم ارتباط قلبی با نائبشونه؟ ممنون از لطفتون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- القائات شیطانی هرچند ممکن است ظاهر دینی داشته باشد ولی همواره منجر به یک نحوه تکبّر و خودبزرگ‌بینی می‌گردد برعکس القائات ربّانی که تواضع و عبودیت را به همراه دارد 2- همان‌طور که عرض کردم شخصیت‌های یحیوی به جهت زهدی که دارند موضوعات جنسی را چندان مدّ نظر قرار نمی‌دهند نه آن‌که مثل یک انسان ناقص چنین گرایش‌هایی نداشته باشند. آری انسان در شرایط عادی که میل جنسی طبیعی دارد و شرایط ازدواج برایش فراهم است نباید بی‌دلیل خود را به انزوا بکشاند و رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه» در این رابطه نکاح را سنت خود می‌دانند 3- امام زمان«صلوات‌اللّه‌علیه» تجسم کامل رعایت شریعت‌اند در مقام عصمت، یعنی در مقامی که به هیچ گناهی رجوع ندارند. هر اندازه انسان بیشتر و دقیق‌تر و بدون وسواس و عاقلانه و عالمانه مطابق نظر فقهای گرام، به شریعت عمل کند به همان اندازه به امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» نزدیک می‌شود که از جمله‌ی نزدیکی به آن حضرت نظرکردن به سخنان نایب اوست که امروز از جهت امور اجتماعی و سیاسی و حکومتی در رهبری عزیز متعیَّن است. موفق باشید

12280
متن پرسش
سلام: با عرض معذرت از اینکه مزاحمتون میشم. بنده برای روشنتر شدن موضوع دوباره سوال می کنم! بنده در کلاس طب شاگرد آیت الله تبریزی شرکت کرده ام و از شنیدن روایات طبی اهل بیت (ع) بهره ی زیادی برده، من این احادیث را با توجه به اینکه معرفت النفس کارکرده ام برای خودم تبیین می کنم و واقعا حقانیت این احادیث را با توجه به نفس شناسی تصدیق می کنم. البته بنده به استاد طب مان هم گفتم اگر شما می خواهید این احادیث درست معنی خودش را پیداکند لازم است نفس شناسی کارکنید حال سوال بنده این است آیا من می توانم کاری در جهت احیا کردن طب اسلامی انجام دهم؟ سوال دیگر اینکه یکی از آقایان که روحانی هستند و در طب سنتی کارکرده اند و ایشان جهت درمان مراجعاتشان هم داروی گیاهی تجویز می کنند و هم با تشخیص منشاء بیماری از ناحیه اجنه دستور به خواندن سوره هایی خاص از قرآن نظیر آیت الکرسی و حمد ... می کنند البته ایشان به مراجعان مختلف توصیه های متفاوت دارند. در خصوص تعداد باری که این سوره را بخوانند آیا این درمان و تشخیص هم در نگاه توحیدی جایی دارد یا فرد باید در این بییماری صبرکند تا ببیند خدا برایش چه می خواهد، با توجه به این اعتقاد در طب سنتی اسلامی که اگر یک بیماری با درمان گیاهی خوب نشد منشا ش اجنه می باشد؟ افرادی که دعانویسی می کنند مثلا برای بچه ای که مدام از خواب می پرد این کار درستی است و آیا هر کسی می تواند اقدام به چنین کاری کند؟ عمل چله بری که بعضی اطبا انجام می دهند آیا مورد تایید امام معصوم هست؟
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض کردم ما شرایط فهم و اجرای طبّ سنتی را با خیانت امثال رضاخان از دست دادیم و متأسفانه اطبای بزرگی که سلسله‌وار و سینه به سینه روایات شرعی اهل‌البیت را در عمل تجربه کرده بودند و متوجه بودند هر روایتی به چه موضوعی اشاره دارد از دست رفته‌اند و صِرف جمع‌آوری روایات ابداً طبّ اسلامی به‌حساب نمی‌آید. لذا بدون آن‌که بنده کاری که شروع شده است را نفی کنم، مشفقانه توصیه می‌کنم هرگز تا جوانب بسیار روایات متعدد را نشناسیم به صِرف چند روایت نتیجه نگیریم که نمونه‌ی آن را در مقاله‌ی مفصل «نجس‌بودنِ حدید» ملاحظه کردید که حقیقتاً اگر یک تفکر اجتهادی به مجموعه‌ی آن روایات نمی‌شد، از فردا به عنوان طبّ سنتی باید شما به در خانه‌تان هم دست نمی‌زدید چون آهن است و نجس است. حرف بنده بیش از یک کلمه نیست، در مسیر احیای طبّ سنتی بسیار احتیاط کنید و به‌زودی با نگاه به چند روایت نظر نهایی خود را اعلام نفرمایید 2- در مورد درمان از طریق دفع اجنّه دو موضوع را باید از هم تفکیک کرد؛ موضوع اول: ارتباط افراد با اجنّه است و گرفتن درمان از آن‌ها که این افراد تماماً افراد پست و فاسدی هستند و به قول شهید مطهری در تفسیر سوره‌ی جنّ تا این افراد روح خود را پست ننمایند نمی‌توانند با اجنّه ارتباط پیدا کنند. در این رابطه عرض کردم، کار این افراد و جنّیان شیطانی که با این‌ها هستند شبیه کار شیطان بزرگ یعنی آمریکا است که خودش مشکلات را برای ما ایجاد می‌کند تا برای رفع آن‌ها به او وابسته شویم و از رجوع به حضرت حق جهت رفع مشکلات باز بمانیم. موضوع دوم: سخن حضرت ایوب«علیه‌السلام» در آیه‌ی 49 سوره‌ی صاد است که به حضرت حق عرض کرد شیطان به من نزدیک شده است و موجب بیماری و آزار من گردیده، که در این مورد نه نیاز به جن‌ّ‌گیر داریم و نه نیاز به دعانویس‌های آن‌چنانی، باید با توکل به خدا به سیره‌ی اهل‌البیت«علیهم‌السلام» و دستورات آن‌ها عمل کرد. آری در این رابطه هم سوره‌های قرآن و هم حرزهای ائمه«علیهم‌السلام» کارساز است. بنده در مورد چله‌بری در متن روایات چیزی نمی‌دانم. موفق باشید

نمایش چاپی