بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: نبی، امام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
6058
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد محترم استاد من یه متنی رو از کتاب موعود نامه - مجتبی تونه ای روی وبلاگم گذاشتم براتون میذارم نظرتون رو در موردش به من بگید شفاعت حضرت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «من در حوض کوثر بر شما وارد می شوم. و تو ای علی ساقی هستی، و حسن حمایت کننده، و حسین فرمان دهنده، و علی بن الحسین تقسیم کننده، و محمدبن علی نشردهنده، و جعفربن محمد بسیج کننده، و موسی بن جعفر شمارش کننده محبان و مبغضان و بازدارنده منافقان، و علی بن موسی زینت کننده مؤ منین ، و محمد بن علی فرودآورنده اهل بهشت به منزلگاه های شان و درجات شان، و علی بن محمد خطیب و سخنور شیعیانش و تزویج کننده آنها با حورالعین، و حسن بن علی چراغ اهل بهشت که از آن روشنی می گیرند، و مهدی شفاعت کننده آنها است در روز قیامت؛ روزی که خداوند اجازه نمی دهد شفاعت را، جز به کسی که راضی باشد به شفاعت او». طبقه این حدیث ـ با این که تمام امامان (علیه السلام) روز قیامت شفیع هستند ـ شفاعت به حضرت حجت (علیه السلام) اختصاص داده شده است. البته شفاعت ایشان به منکران حضرت مهدی (علیه السلام) نمی رسد، چون انکار حضرت حجت (علیه السلام) انکار پیامبر(صلی الله علیه و آله) است؛ زیرا امام صادق(علیه السلام) فرمود:« هر کس به امامت پدران و فرزندانم اقرار داشته باشد، ولی مهدی از فرزندان مرا انکار نماید، مانند آن است که به همه پیغمبران اقرار و اعتقاد داشته باشد و محمد(صلی الله علیه و آله) را انکار کند». استاد یکی از خوانندگان وبلاگم در مورد این مطلب اینطوری اظهار نظر کردن : (این حدیث را پیامبر-ص- فرموده؟؟!! پیامبر چطوری اسم 12نسل بعد از خود را به این صراحت میدانسته؟ پیامبری خوبی داریم چون طبق این حدیث برای همه یک کاری توی قیامت جور کرده تا بیکار نباشند. تا امروز طبق آنچه در کتب حدیث شیعیان خوانده بودم فکر میکردم که پیامبر-ص- و امامان شیعه فقط امور دنیا مثل روزی دادن- شفاعت مریض- راهنمایی گمراهان در بیابان- کلا رفع مشکلات دنیای مردم را از طرف خدا بر عهده گرفته اند ولی طبق این نوشتهء شما, در آخرت هم همهء امور را به عهده گرفته اند تا خدا را کمک کنند. با توجه به این مسائل در آخرت خدایی وجود نخواهد داشت و به مرخضی رفته و همهء امور را به این چند نفر سپرده که بالای حوض جمع شده اند. پس برای همین است که روافض به جای اینکه الله را صدا بزنند همیشه میگویند یا علی- یا حسین- یا موسی بن جعفر؟؟؟ چون با صدا زدن مداوم آنها باعث میشوند که در قیامت و در صف اب فروشی کوثر فراموش نشوند و پارتی داشته باشند. فقط یک سوال باقی میماند, شیعهء صفوی بسیار میگوید یا زینب- یا فاطمهء معصومه در قم- یا ابولفضل, پس اینها در شرکت آب فروشی چه کاره هستند؟) من در جواب ایشان چه باید بگوییم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ایشان که این اشکال را کرده‌اند اول باید متوجه باشند شفاعت در فرهنگ شیعه و اهل‌البیت«علیهم‌السلام» یک نوع هماهنگی روحی و اخلاقی و عقیدتی با انسان‌های معصوم است در این دنیا که انعکاس آن مثل هر عملی دیگری در آن دنیا ظهور می‌کند و از طرفی حتی در روایت‌های اهل سنت داریم که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» اسامی 12 جانشین خود را نام بردند و فرمودند آخر آن‌ها مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» است. بنده در کتاب «حقیقت نوری اهل‌البیت«علیهم‌السلام» آن حدیث را که راوی آن جابربن عبداللّه انصاری است آورده‌ام. از طرفی اشکال‌کننده متوجه باشند روایت حوض کوثر مورد قبول شیعه و سنی است و به معنای یک آب معمولی نیست بلکه صورت عقیده‌ی توحیدی است که به موحدین می‌دهند و مگر در این عالم اگر می‌گوییم باید از وسایل استفاده کنیم خدا را به مرخصی فرستاده‌ایم؟ از طرفی این روایت نظر به چهارده معصوم و نقش آن بزرگان در این دنیا و آن دنیا دارد و به این معنا نیست که ما از برکات سایر بزرگان دین مثل حضرت زینب«سلام‌اللّه‌علیها» در ذیل چهارده معصوم نمی‌توانیم بهره‌مند شویم. موفق باشید
6016
متن پرسش
باسلام1.حدودیکسال است مباحث شماراپیگیری میکنم ولی شما هرچه میفرمایید باید حضوری باشد نمیدانم چرا برای من حصولی میشود،چکارکنم و باید ازکجا بفهمم حضوری است؟ ۲.آیت الله جوادی میفرمایند ما یک جهاد اوسط داریم و یک جهاد اکبر که معرفت نفس است و جهاداوسط مقدمه جهاد اکبر است، سوال این است که چرا شما بدون مقدمه که جهاد اوسط است دوستان را وارد معرفت نفس میکنید؟ ۳.حال که فهمیدیم معرفت نفس درست است،باید از کجا شروع کنیم با کتاب خواندن که نمی شود چون می گویند باید حضوری باشد؟ ۴.کتابهایی را که به رهبری هدیه دادید کدام کتابها بود؟ ۵.برای درک محرم چکارکنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اول باید موضوعات حصولی باشد و سپس به نور ایمان و تزکیه‌ی لازم حضوری می‌شود. مطلب إن‌شاءاللّه با پیگیری شرح کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» حل می‌شود 2-جهاد اکبر بودن معرفت نفس به لحاظ موضوع است و نه به لحاظ آن‌که باید مثلاً اخلاق را که جهاد اوسط است ابتدا طی کرد. بر عکس، بعد از معرفت نفس اخلاق جای خود را باز می‌کند 3- مباحث معرفت نفس عموماً به صورت تذکری است و خود به خود حالت حضوری‌اش پیش می‌آید 4- تمدن‌زایی شیعه، آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود، مباحث انقلاب اسلامی 5- معرفت به مقام نورانی امام حسین«علیه‌السلام» غوغا می‌کند. موفق باشید
6009
متن پرسش
با سلام چهار تفاوت کلی بین پیامبر و دیگر مردان چه بوده است با استناد به آیات قران با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این طوری قرآن نخوانده‌ام. اگر به دنبال این نوع سؤالات هستید خودتان قرآن را مطالعه بفرمایید پیدا می‌کنید. موفق باشید
5982
متن پرسش
سلام.حضرت علامه در المیزان ذیل کدام آیات درباره علم امام و وسعت آن صحبت کرده اند؟به طور اجمالی نظر ایشان را تقریر کنید واظهار به نشئه به چه معناست در این بحث؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به خاطر ندارم که علامه کجا در مورد علم امام صحبت کرده اند ولی بنده در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» تحت عنوان نصاب علم امام بحثی کرده ام که نوعاً تحت تأثیر سخنان علامه است. موفق باشید
5981
متن پرسش
سلام استاد عزیز در مقدمه‌ی نهایه الحکمه در فضائل علامه طباطبایی (ره) حکایتی از علامه جوادی (حفظ الله) نقل شده به این شرح: "اوج تکامل عقلی و تجرد روح این ابرمرد حکمت به مقامی رسید که کلیات عقلی را بدون دخالت قوه تخیل و تمثل مصداق آن‌ها در مرحله‌ی خیال و تجسد آن در مرتبه‌ی مثال متصل یا با صرف نظر از آن ادراک می‌نمود. یکی از ادله‌ی تجرد روح همانا ادراک کلیات مرسله است که از هر قید مجرد و از هر کثرتی منزه می‌باشد، و روحی که یک موجود مجرد تام را ادراک می‌کند و می‌یابد حتما مجرد خواهد بودو البته این برهان تجرد روح از راه ادراک کلی، درباره اوحدی از نفوس ناطقه صادق است، نه درباره نفوس همه‌ی مردم. بعد از پایان بحث مزبور از مرحوم استاد علامه پرسیدم: آیا شما می‌توانید کلی را بدون تمثیل هیچ فرد خیالی آن، و نیز بدون تخیل انتشار آن در بین مصادیق مثالی ادراک کنید؟ فرمود: تاحدی. و این جواب با توجه به خفض جناح و تواضع جبلی آن بزرگوار که هرگز اعجاب و خودبینی نداشت یعنی «آری»." – 1) ظاهرا علامه جوادی بین تصور مصداق کلیات در مرحله‌ی خیال و مرحله‌ی مثال تفاوت گذاشته‌اند. این تفاوت چیست؟ 2) می‌فرمایند ادراک کلیات بدون تصور مصادیق جزئی در مورد اوحدی از انسان‌ها صادق است. این چه طور ممکن است؟ بنده مثلا وقتی مفهوم انسان به ذهنم متبادر می‌شود بدون این که انسان جزئی به ذهنم بیاید معنای آن را حس می‌کنم. آیا این همان ادراک مفهوم کلی بدون مصداق آن در خیال نیست؟ اما علامه می‌فرمایند اوحدی از نفوس این توانایی را دارند و آن را از امتیازات علامه طباطبایی می‌دانند. این چگونه ممکن است؟ متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولیای الهی امثال علامه توانسته اند به حقیقت کلی بدون نظر به مناظر و اعیانی که محل ظهور حقایق اند، نظر کنند مثل آن که نور کبریائی حق را به خود کبریایی بیابند ولی نه از منظر اعیانی که مظهر کبریایی حق اند. و این غیر از نظر به مفاهیم است، مسئله خیلی بالاتر از این هاست و تنها با توحید ناب ظهور می کند، آن طور که علی«علیه السلام» قبل از دیدن هرچیز و با آن چیز و بعد از آن چیز ،«اللّه» را می بینند. از این سنخ است ولی در مرتبه ی خودشان. موفق باشید
5973
متن پرسش
یا سلام خدمت استاد عزیز خدا حفظتون کنه به جق زهرا سلام الله علیها شب شهادتی جضرت امام باقر علیه السلام سؤالی ذهنمو به خودش مشغول کرد اینکه لقب حضرت باقرالعلوم شکافنده علوم است به چه معناست؟ آیا فقط علوم الهی است اگر علوم تجربی را شامل نمی شود پس چرا گفتند علوم؟ و اینکه برایم دقیقا نقش حضرت در شکوفا شدن علوم در جامعه اسلامی روشن نیست و به نظر میاد که نقش امام صادق علیه السلام در نشر علم بیشتر بوده پس چرا به امام صادق نگفتند باقرالعلوم؟ سر این لقب چیه؟ و واقعا نقش امام چه بود که گویی پنهان مانده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: در زمان حضرت باقر«علیه‌السلام» شرایط طوری شد که حضرت باقر«علیه‌السلام» توانستند گوهر علم را بنمایانند وحضرت صادق«علیه‌السلام» آن را ادامه دادند. وقتی علوم به نحو صحیح تفهیم شود رازهای ملکوتی طبیعت نیز درست ظهور می‌کند و فرش رازهای عرشی خود را می‌نمایاند و از این لحاظ نمی‌توان گفت وجود مقدس حضرت باقر«علیه‌السلام» فقط متذکر علوم الهی بودند. آن حضرت و همه‌ی امامان ما را به شرایطی می‌رسانند که در زندگی زمینی – بدون آن‌که این‌همه گرفتار نیازهای مادی‌مان باشیم – آسمانی شویم. به امید ارادت بیشتر به رهبری عزیز و ظهور حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه». موفق باشید
5962
متن پرسش
باسمه تعالی سلام استاد عزیز؛ در صلوات بر حضرت فاطمه (سلام الله علیها) میگوئیم: «اللهم صل علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها و السر المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک» منظور از «السر المستودع» چیست؟ آیا همان حقیقت نوری حضرت است یا مراد امر دیگری خاصه آن حضرت میباشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: در هرحال سرّ، سرّ است و قابل بیان نیست و انسان از سرّ خود باید متوجه آن نحوه حضور بشود. فکر می‌کنم در کتاب «مقام لیلة القدری فاطمه«سلام‌اللّه‌علیها» به‌خصوص در ویرایش جدید آن بتوانید احساس نظر به سرّ را در منظر خود قرار دهید. موفق باشید
5954
متن پرسش
سلام میخواستم عقاید بخوام میخواستم کتاب برای شروع باتوجه به ویژگی هایی که میفرمایید معرفی کنید؟(کتب خودتان ویا آموزش عقاید آقای مصباح وآیا آموزش عقاید هم کلام است وویژگی های کلامی درآن نیست؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: عقاید به معنای آن‌که بتوانید از عقاید خود دفاع کنید همان علم کلام است که از جمله‌ی آن‌ها کتاب عقاید آیت‌اللّه مصباح و یا کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» است. ولی عقاید به معنای رجوع قلب به حقیقت وجود، مباحث معرفت نفس و برهان صدیقین در ابتدا و رجوع به عرفان نظری پس از آن لازم است. موفق باشید
5953
متن پرسش
سلام استاد عزیز. ولایت تکوینی ائمه علیهم السلام به چه معناست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» و کتاب «حقیقت نوری اهل‌البیت«علیهم‌السلام» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
5942
متن پرسش
با سلام. بنده از حرف‌های شما این‌طور برداشت کرده‌ام که امام معصوم فقط برای دیدن و رسیدن به افق هایی است که دیگران نمی توانند آن جا را به ما نشان دهند و به آن جا برسانند. یادم هست جایی دیدم یا فرموده بودید که مدتی روی متفکرین شرقی مثل کنفسیوس کار کرده‌اید و دیده‌اید آن‌ها هم حرف برای گفتن دارند اما در سطح خودشان. اگر حرف‌های شما را دست فهمیده باشم می توان این نتیجه را گرفت که رجوع به امام و تحت ولایت امام فقط برای رسیدن به بعضی مراتب عالی است و برای رسیدن به خیلی جاها می‌توان تحت ولایت بسیاری عرفا حکما متفکرین و فلاسفه بود، چون بسیاری ارآن ها چه شرقی و چه غربی دیدگاه‌های عمیقی نسبت به انسان و هستی و زندگی دارند. اگر کسی به جای ولایت حضرت علی(علیه‌السلام) ولایت یک پیر طریقت را بپذیرد در نهایت می تواند او بشود نه امام علی. اما آیا پس از این نشئه مورد مؤاخذه قرار خواهد گرفت؟ اگر عارفی ذیل ولایت عارفی دیگر به مقامات برسد(هرچند نه آن افقی که ائمه خواسته‌اند و ما را بدان جا رهنمون می شوند) در آخرت از یک مومن معمولی که می‌دانسته امامش علی(ع) است و باید نماز بخواند و کار بد نکند مقام کمتری خواهد داشت؟ یا به او گفته خواهد شد تو ذیل ولایت علی(ع) نبودی پس از همه چیز محرومی؟ اساساً آیا ولایت امام من را به قله‌ی کوه می برد و مثلا ولایت ابن عربی به دامنه آن؟ اصلا مگر چند نفر به آن نقطه ای که امام به آن اشاره می‌کنند نگاه می‌اندازند؟ (رفتن و رسیدن به آنجا پیشکش) معلوم است انگشت‌شماری در هر عصری. با این توضیحات من ذیل ولایت امام هم نباشم چیزی از دست نداده‌ام چون من آن چند نفر انگشت شمار نیستم و نمی‌خواهم هم باشم. این مقدمات نتایج دیگری هم خواهد داشت. پس من می توانم یک یهودی باشم و ذیل ولایت موسی بن عمران. اتفاقی نمی‌افتد که می‌افتد؟ من که یک آدم معمولی خواهم بود و مرتبه ای از قرب به حق را خواهم داشت هزاران فرسخ هم از موسی(ع) دور، دیگر پیامبر خاتم و اینها بماند. می خواهم بگویم فرقی نمی کند من الان موسوی باشم یا محمدی(ص)، حالا شکل خم و راست شدنمان متفاوت می‌بود و إلاّ اخلاق و رفتار و گفتار و نیکی و بدی که تغییری نمی‌کرد فقط افق آن گسترده می شد(که آن افق هم هدیه برای همان چند نفر انگشت شمار)آیا اعمال من مورد قبول نخواهد افتاد؟ آیا پیروی از شریعت محمدی(ص) برای این است که به آن افق آن چند نفر انگشت شمار پنهان در اعصار برسیم؟ من همه‌اش مثال زدم تا إنشاء الله غرض من را بفهمید
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: وقتی متوجه باشیم در حال حاضر و در شرایطی که امروز دنیا و بشریت دارد کامل‌ترین شریعت برای قرب الهی هست آیا می‌توان به کمتر از آن نظر کرد؟ آیا معقول است؟ آری اگر کسی متوجه وجود کامل‌ترین شریعت نیست و خود را به دین حضرت موسی«علیه‌السلام» می‌سپارد از آن‌جایی که از کامل به ناقص عدول نکرده به همان اندازه که به نور توحید دین حضرت موسی«علیه‌السلام» منوّر می‌شود در قیامت از آن نور بهره‌مند است، می‌ماند که در آن‌جا با خلأهایی روبه‌رو است که در زمان خود با آخرین شریعت برآورده می‌شده و او از کمالات آن دین محروم است. ولی این‌که می‌فرمایید مگر چند نفر به آن نقطه‌ای که امام به آن اشاره می‌کنند می‌توانند برسند؟ عنایت داشته باشید بحث رویکردها و جهت‌گیری‌ها مطرح است. آیا کسی که امام خود را امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» قرار داد و سعی کرده در طول زندگی به مرور و آرام‌آرام شخصیت خود را با آن حضرت هماهنگ کند، با کسی که امام خود را خلیفه‌ی اول و دوم و یا کنفوسیوس قرار داده یک رویکرد در زندگی دارند؟ گذشته از آن‌که ائمه‌ی ما«علیهم‌السلام» دارای ولایت تکوینی هستند و در جان شیعیان خود تصرف می‌کنند و شیعیان خود را به نور عصمت‌شان به تعادل لازم می‌رسانند و شما در زیارت امامان این را در خود احساس می‌کنید. موفق باشید
5930
متن پرسش
باسلام. استاد بزرگوار، 1. آیه سوم سوره زمر أَلَا لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِیَاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ فِی مَا هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَنْ هُوَ کَاذِبٌ کَفَّارٌ، منظور از اینکه افرادی غیر از خدا را ولی خودگرفتند و گفتند به خاطر تقرب به خدا این کار را می کنیم یعنی چه؟استاد نکند منظور ما شیعیان هستیم که ائمه معصومین را اولیاء خودمون می گیریم و میگوییم به قصد آنکه به خدا تقرب پیدا کنیم و ....اولیاءمون هستند؟2. استاد در ایه دیگر همین سوره آمده است خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا، ایا این موید آن نیست که می گویند آدم خلق شد و از باقیمانده گلش و یا از پهلوی آدم حوا خلق شد؟ممنون از حوصله و صبر شما
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- آیه نظر به بت‌پرستان دارد که برای بت‌های خود نقش استقلالی قائل بودند و لذا بت‌ها را می‌پرستیدند و از بت‌ها طلب رفع حوائج می‌کردند، ولی ائمه‌ی ما«علیهم‌السلام» دائم ما را متوجه خدا می‌کنند و خودشان نهایت بندگی را انجام می‌دهند و ما ولایت آن‌ها را در طول ولایت الهی می‌دانیم آن هم به اعتبار آیه‌ی قرآن که می‌فرماید در کنار خدا و رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» از اولی‌الأمر خود پیروی کنید. در سوره‌ی نساء آیه‌ی 59 می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم‏». 2- می‌فرماید همه‌ی شما را از یک نفس واحد خلق کردیم و زوج آن نفس واحد را از آن نفس واحد خلق نمودیم و از آن دو، رجل کثیر و نساء کثیر گسترش یافت که از جمله رجال و نساء جناب آدم و حوّاء هستند. پس این نفس واحد یک حقیقت قدسی است که عرفا به آن عقل کلّ می‌گویند و زوج آن تجلی آن است که همان نفس کلّ است. موفق باشید
5908
متن پرسش
سلام استاد .انسان برای تکامل خود باید چه کاری انجام دهد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: در ذیل شریعت الهی خود را مقید به بندگی خدا نمایید تا پله‌پله به قرب الهی نایل شوید. موفق باشید
5905
متن پرسش
با سلام و عرض خدا قوت آنچه ک عاشورا را رقم زد، نا دیده گرفتن غدیر بود. مراجعه به غدیر بایستی ما را به کجا رجوع دهد؟ لطفا بنده را به کتاب و جزوه هایتان رجوع ندهید و در صورت امکان کوتاه یا مفصل توضیح دهید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: باید متوجه شویم خداوند تقدیر کرده است مدیریت زمین توسط انسانی معصوم باشد و این در غدیر نمایان شد ولی بشر از آن غفلت کرد. موفق باشید
5868
متن پرسش
سلام من یک نوجوان 17 سالم استاد من تا حالا خدا بهم 3 بار توفیق داده برم کربلا ولی هر بار که رفتم اون حالی که باید در حرم حضرت علی پیدا میکردم رو پیدا نکردم من حضرت علی رو قبول دارم مثل همه ی مردم ولی مثلا اگه 2 ساعت در حرم بشینم خسته میشم ولی کربلا لحظه شماری میکردم تا برم حرم امام حسین من ماه رمضان جلساتی رو هم رفتم که درباره حضرت علی بود ولی اون ها هم موثر نبود حالا ب نظرتون منی که ادعای شیعه بودن امام علی رو دارم باید چکار کنم ؟؟؟ اگر کتابی هم هست که میتونه بهم کمک کنه معرفی کنید ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: همه‌ی اولیاء نور واحدند حال نور امام حسین«علیه‌السلام» بر پنجره‌ی جان شما تجلی کرده مبارک‌تان باشد، إن‌شاءاللّه به نور حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» متوجه تجلی نور مولی‌الموحدین«علیه‌السلام» می‌شوید. خدا را شکر کنید که در همه‌ی امور حقانیت علی«علیه‌السلام» را تصدیق می‌کنید. پیشنهاد می‌کنم کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» (شرح نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه) که مولایمان به امام حسن«علیه‌السلام» نوشته‌اند را مطالعه کنید. موفق باشید
5857
متن پرسش
باسلام استاد من کلاس های تدبر درقران می روم و بسیار مفید است ولی وقتی می بینم که اینقدر علمم کم است و هیچ چیزی ندارم برای عرضه در مقابل خدا خیلی به من سخت می گذرد این کلاس ،مضظر میشوم از اینکه چیزی نمی دانم این کلاس فشار روحی زیادی برمن وارد میشود تحمل مطالب برایم سخت است نکند من در درونم با این مطالب مشکل دارم و کافر باشد درونم به این مطالب ؟چون روحم خیلی سختی میکشددر این کلاس با اینکه مطالب قرانی است صرفا ... 2)گاهی اوقات شده که دقت کرده ام درمیلاد امامان عیهم السلام غمگین هستم و برعکس در روز شهادت ایشان نه تنها غمگین نیستم بلکه شاید شارژ روحی هم بباشم ؟من امامان و معصومین را بسیار دوست میدارم ..استاد نکند من ادم شقی ای هستم و خودم خبر ندارم؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1ـ هیچ‌وقت از این فکر‌ها نکنید. در کلاس تدبّر در قرآن فشار به خودتان نیاورید تا نفستان پس نزند. 2ـ غمگینی شما در میلاد امامان از آن جهت است که نمی‌توانید حق آن‌ها را ادا کنید ولی در شهادت ایشان این آمادگی را دارید. موفق باشید
5849
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم مدتی است شبهه ای رامطرح کردند به این مضمون که :بعد ازورود اسلام به عربستان خرید وفروش برده منع شد .چرا اهل بیت کنیز وغلام داشتند که صاحب اختیار آنها بودند وبه بهانه های مختلف آنها را در راه خدا آزاد میکردند.مگرنه اینکه خرید وفروش برده منع شده بود وارزطرف دیگر اراده وآزادی انسان چه میشود؟باتشگر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: به هیچ وجه امکان نداشت در آن زمان خرید و فروش برده منع شود زیرا نظام اجتماعی اقتصادی آن زمان برای چنین کاری آماده نبود و اولین ضربه به خود برده ها وارد می‌شد که بحث آن مفصل است. موفق باشید
5848
متن پرسش
با عرض سلام وخسته نباشید خدمت شما همانگونه که مستحضر هستید این روزها حرف از مذاکره با امریکا و رابطه با ان است و برخی گمان می کنند رابطه با امریکا به نفع ماست در حالی که رهبری و امام مخالف این نظریه هستند و از طرفی این روزها رسانه های داخلی و خارجی حرف از نرمش قهرمانه (بیانات رهبری)می زنند وان را مذاکره با امریکا می دانند از طرفی نکته ای که برایم تعجب بر انگیز این است رهبری در چند ماه گذشته حرف از بدر و خیبر می زدند اما امروز نرمش قهرمانه.... از طرفی برخی گمان می کنند امروز عصر عاشورایی حسینی انقلاب تمام شده است و باید به صلح حسنی روی بیاوریم و برخی تصویر کتاب صلح امام حسن رهبری را انتشار می کنند....اگر ممکن است درباره این قضایا لطفا روشنگری کنید....ممنون ..در پناه حق
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: به نظرم این دو قابل جمع است که انسان از مواضع اصلی خود کوتاه نیاید ولی بهانه به دست دشمن ندهد. مگر حضرت اباعبدالله«علیه‌السلام» در کربلا نفرمودند : اجازه دهید برگردم؟ و دشمن اصرار داشت باید با یزید بیعت کنند و حضرت نپذیرفتند. آیا جمله‌ی امام حسین«علیه‌السلام» که فرمودند «اگر نمی خواهید به کوفه وارد شوم، بگذارید برگردم» همان نرمش قهرمانانه نیست که در عین عدم پذیرش بیعت یزید بتوانند کار خود را دادمه دهند؟ موفق باشید
5847
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید استاد محترم خواهشمندیم فایل کتاب جایگاه تاریخی حادثه ها و هنر اصحاب کربلا در فهم آن را در سایت بارگزاری کنید تا بتوانیم بهره مند بشویم با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: بر روی صفحه اصلی کلیک کنید فایل کتاب روی سایت هست. موفق باشید
5843
متن پرسش
با عرض سلام وخسته نباشید قرآن در ابتدا کتاب بود و یا بعدا کتاب شد
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: در ابتدا اصحاب، قرآن را بر روی الواح مختلف یادداشت می‌کردند. امیرالمومنین علیه السلام همه‌ی قرآن را بر روی استخوان‌هایی از کتف شتر نوشته بودند و بعد از رحلت رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» به صورت کتاب در آمد و در میان دو جلد قرار گرفت.
5838
متن پرسش
سلام علیکم با تشکر از پاسخ شما به سوال بنده در مورد نهی از منکر زنان بدحجاب از منظر مقام معظم رهبری-مدظله- که باید بدون ایجاد نفرت باشد. اما شما فرموده اید: «از آن طرف وقتی نظام حاکم بر اساس قوانین جاری کاری را انجام دهد فرق می‌کند تا یک فرد بخواهد اِعمال قانون کند. حدّ جاری‌کردن وظیفه‌ی نظام حاکم است و نه افراد جامعه.» بله بنده نیز میدانم که اجرای حدود وظیفه حکومت است. بنده نیز نگفتم که افراد جامعه این کار را انجام دهند. اما حکومت هم که انجام دهد ایجاد نفرت میشود. حتی نهی از منکر لسانی نیز برخی مواقع باعث ایجاد نفرت و حتی درگیری می شود. کما اینکه در همین تابستان امسال چند ناهی از منکر توسط انجام دهندگان منکر ضرب و شتم شده بودند. حتی همانطور که گفتم الان همین گشت ارشاد نیز کلی ایجاد نفرت کرده حتی در بین قشر مذهبی و حزب اللهی جامعه.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: در جلد اول کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» در شرح فرمایش مولی‌الموحدین«علیه‌السلام» به فرزندشان که می‌فرمایند: امر به معروف کن تا اهل معروف شوی، عرض کردم اگر به طرف مقابل بفهمانیم از سر محبت و به حکم شریعت الهی من این تذکر را می‌دهم، عموماً جبهه نمی‌گیرند و مواردی که اخیراً پیش آمده است از موارد استثناء است که ماهواره‌ها این افراد را تحریک کردند تا امتحان کنند ببینند ما چه عکس‌العملی نشان می‌دهیم. در مورد اعمال قانون از طریق نظام مثل جریمه‌کردن است در اثر تخلفات رانندگی و این نوع عدم رضایت با تنفری که شما می‌فرمایید فرق می‌کند. در مورد امر به معروف در آن کتاب عرایضی شده که به طور مختصر از این قرار است: « امر به معروف موجب آزاد شدن جامعه از افتخارهاى دروغین و مقیدشدن به ارزش‌هاى حقیقى مى‏شود. مگر افتخار حقیقى به تقوا نبود که خداوند فرمود: «اِنّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَاَللّه‏ِ اَتْقیکُمْ». پس چرا افتخاراتِ دروغین زندگىِ ما را از ما ربوده است؟ مگر بنا نشد به گونه‏اى زندگى کنیم که دینداری برای ما اصل باشد و در جهت رضایت خدا قدم برداریم؟ پس چرا بسیارى از مردم عمر خود را صرف یک نوع زندگى کرده‌اند که با ایجاد افتخاراتِ وَهْمى از همدیگر خجالت می‌کشند؟! از این زاویه به امر به معروف نظر کنید که موجب می‌شود انسان در این سایه‏هاى دروغین و رودربایستى‏هاى خیالى اسیر نگردد. وقتى به فردى که کار غلطى مى‏کند شما بگویید این کار را نکند و روشن کنید از سر دل‌سوزی و خیرخواهی حکم خدا را به او تذکر می‌دهید، هر اندازه هم از نظر ظاهر مقاومت کند و زیر بار نرود، در درون خود نمی‌تواند مثل قبل آن کار را ادامه دهد، بالأخره در درون خود با خودش درگیر می‌شود چون شما چیزی را به او تذکر داده‌اید که بیرون از فطرت او نیست. حضرت ابتدا به فرزندشان فرمودند: توقف در آستانه‌‌ی گمراهی‌ها بهتر است از سوارشدن بر امواج سهمگین و بعد فرمودند: امر به معروف کن تا از اهل معروف شوى و اگر معروف الهی را به افراد جامعه متذکر نشویم آن‌ها با منکر خود طلبکار ما مى‏شوند. اگر نگویید این تجملات چیست که خود را گرفتار آن کرده‌اید؟ مى‏گویند چرا شما مثل ما عمل نمی‌کنید. حضرت مى‏فرمایند: امر به معروف کن تا اهل معروف شوى چون با تأکید بر معروفِ الهی، نگاه آدم به دنیا و امور دنیا درست مى‏شود و از انحرافاتی که مردم عادی را مشغول خودش کرده فاصله می‌گیرید، ممکن است با تأکید بر معروفِ الهی کار به جایى برسد که طاغوتی‌هاى فامیل‌تان از شما فاصله بگیرند و بدین ترتیب بدون آن‌که شما قطع رَحِم کرده باشید، زندگى‌تان از لگدمال شدن زیر پای آدم‌هاى پر ادّعا آزاد ‏شود. با تأکید بر روی معروف الهی از سر دلسوزی و خیرخواهی، این افراد یا راهشان را از شما جدا مى‏کنند، یا دیگر انتظار نخواهند داشت که شما هم مثل آنها عمل کنید و یا إن‌شاءالله تغییر روش می‌دهند و مقید به احکام الهی می‌شوند، در هر صورت امور به نفع شما تمام می‌شود. در یک جمع‌بندی می‌توان گفت امر به معروف موجب پدیدآوردن فضایى می‌گردد که انسان‌هاى متمایل به منکر، در آن فضا منفعل باشند و نه فعّال. البته باید تأکید کنم که امر به معروف نباید به گونه‏اى باشد که طرفِ مقابلِ شما تصور کند با او دعوا دارید. بعضی موارد افراد به خاطر برخورد بدِ ما چنین تصورى برای‌شان به وجود مى‏آید و باعث موضع‏گیرى آنها در مقابل ما می‌شود و در نتیجه اصل قضیه از دست می‌رود. همین قدر که خواهران به افرادى که حجاب درستى ندارند تذکر دهند که خودشان را در مقابل چشم نامحرمان حفظ کنند، افراد بدحجاب چه خودشان را حفظ کنند و چه حفظ نکنند، خجالت مى‏کشند. آن‌وقت دیگر نمى‏گویند که این چادری‌ها در این کشور چه مى‏کنند. امّا اگر الآن زنانِ با حجاب در مقابل بی‌حجابی سکوت کنند بعداً خودشان مورد مؤاخذه واقع مى‏شوند زیرا از معروف خداوند آن طور که شایسته است قدردانی نکرده‌اند و نباید انتظار داشته باشند با تبسم عالی خداوند روبه‌رو شوند. آبرویی که برای حفظ دین خداوند ریخته شود بالاترین آبروها است و مولایمان حضرت سیدالشهداء در همین وادی گام گذاشتند و فرمودند: «أَنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَی عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أَسِیرَ بِسِیرَةِ جَدِّی وَ أَبِی‏عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ»؛ من براى سرکشى و عداوت و فساد کردن و ظلم نمودن خروج نکردم، بلکه؛ جز این نیست که من به منظور اصلاح در دین جدّم قیام نمودم، من در نظر دارم امر به معروف و نهى از منکر نمایم. من مى‏خواهم مطابق سیره‏ى جدّم رسول خدا و پدرم على بن ابى طالب «علیهماالسّلام» رفتار نمایم. در منظر آن‏ها چنین فردى طغیان‏گر است و طبق عقل جامعه عمل نمى‏کند و مى‏خواهد ما را به گذشته برگرداند. در هر صورت موضوع امر به معروف و نهی از منکر موضوع بسیار گسترده‌ای است که نباید آن را محدود به چند مثال کرد. شرایط امروز تاریخ جهان شرایط خاصی را به وجود آورده که باید مطابق این شرایط امر به معروف کرد، امروز یک فیلم می‌تواند در امر به معروف و نهی از منکر نقش بسیار فعّالی را داشته باشد، عمده شناخت درست معروف و درست مطرح‌کردن آن است، با هر زبانی و به هر شکلی، تا اهل معروف شویم. حضرت در ادامه به فرزندشان مى‏فرمایند: «وَ اَنْکِرِ الْمُنْکَرَ بِیَدِکَ وَ لِسانِکَ وَ بایِنْ مَنْ فَعَلَهُ بِجَهْدِکَ» با دست و زبان از زشتی و منکر بپرهیز و بکوش راهت را از بدکاران جدا کنی. با انکار ارزش اعمال و افکار منکر و زشت، اردوگاه خود را از زشتکاران جدا می‌کنیم و روشن می‌نماییم با آن‌ها پیوندى نداریم و درست در هنگامى که عده‏اى به سراغ دنیاطلبى رفته‏اند باید با عمل نشان دهیم که دنیاپرست نیستیم و با زبان هم آن را تأکید می‌کنیم تا فضاى فرهنگى به ضرر ما و جامعه‌ی مسلمین تمام نشود، به همین جهت حضرت می‌فرمایند: «وَ بایِنْ مَنْ فَعَلَهُ» و راه خود را از کسانى که با زشتی‌ها و تجملات و دنیاداری‌ها زندگى مى‏کنند، جدا کن و در این رابطه جبهه‌ی خود را از جبهه‌ی آنان متمایز بگردان وگرنه اسیر فضاهاى باطلی مى‏شوى که آن‌ها همواره ایجاد می‌کنند. اگر یک کارمند مذهبى که در اداره‏اى مشغول به کار است به روشی سالم و دوستانه در مقابل انحراف‏های سایر همکاران انتقاد نکند بر اثر جوّى که آن‌ها می‌سازند منزوى مى‏گردد. امّا اگر هنگامى که همکار او فضای خدمتگزاری را با انواع غیبت‌ها و تهمت‌ها خراب کرد به او بگوید: برادرم این کار تو غیبت و تهمت است، آن فرد متوجه می‌شود نمى‏تواند در فضای اداره هر کارى که مایل بود انجام دهد. آن فردِ متعهد دست به یقه هم با کسی نشده فقط دوستانه تذکر داده، امّا جنس فطرت انسان‌ها به گونه‏اى است که در مقابل برخورد خوب، متأثر مى‏شوند. کارمندِ جزءبودن و یا رئیس‌بودن وظیفه را تغییر نمى‏دهد حتی رؤساى غیرمذهبى هم در مقابل امر به معروف و نهی از منکر وقتی به شیوه صحیح باشد، منفعل و متأثر مى‏شوند و شما مى‏توانید بعد از امر به معروف و نهی از منکر، این را در سخنان و رفتار آنها مشاهده کنید. بعضاً ملاحظه کرده‌اید حرف‌هایى مى‏زنند که به تیپ آنها نمى‏خورد و پیداست که علت آن، انفعالی است که با تذکر شما در فطرت آن‌ها ایجاد شده است. جنس آدمى این گونه است که از تذکرات الهی متأثر می‌شود، چون خدا نیروى اصلى تصدیق خوبی‌ها و دوری از بدی‌ها را در درون انسان‏ها قرار داده است و بدین لحاظ است که ما موظفیم از آن نیرو در اصلاح جامعه استفاده کنیم. از این نکته نیز غفلت نفرمائید که خداوند مزه‌ی امر به معروف در قلبِ آمر به معروف را گذاشته همان‌طور که نفوذ امر به معروف و نهى از منکر را در طرف مقابل قرار داده، فقط انسان باید بداند که چه استفاده‏اى مى‏خواهد از امر به معروف و نهی از منکر بکند و این از حساس‌ترین قسمت‌های موضوع است. باید بتوانیم برای انسان‌ها روشن کنیم حضور در عالمی که معروفِ الهی مورد علاقه انسان است و زشتی‌هایی که خداوند زشت می‌داند، مورد تنفر انسان است، حضوری است بسیار آرامش‌بخش و تعالی‌زا و بر این اساس ما انسان‌ها را به معروف الهی دعوت می‌کنیم و از زشتی‌هایی که خداوند آن‌ها را زشت می‌داند برحذر می‌داریم. در این رابطه است که مولی الموحدین می‌فرمایند: «أَصْلِحِ الْمُسِی‏ءَ بِحُسْنِ فِعَالِکَ وَ دُلَّ عَلَى الْخَیْرِ بِجَمِیلِ مَقَالِک‏» به صلاح آور گنه‌کار را به نیکوئىِ کردارِ خود و دلالت کن بر نیکوئى، به زیبائىِ گفتار خود. در امر به معروف لازم نیست که براى طرفِ مقابل بحث و استدلال پیش بکشیم، با حالت خیرخواهانه به او متذکر می‌شویم که راه سعادت تو در جای دیگر است، بگذارید او به ظاهر با شما مخالفت کند، شما آنچه را باید بگوئید و یا آن عملی را که باید انجام دهید، انجام داده‌اید، شما با حرکات و گفتار خود امر به معروف کنید، حتی اگر فرهنگ جامعه تغییر نکند، حداقلِّ حُسنش آن است که گروه‌های مذهبی نشان می‌دهند در جامعه از جریان‌های منفی منفعل نیستند. البته واقعیت این است که باید متوجه باشیم فرهنگ جامعه در یک فرآیند، آرام‌آرام تغییر مى‏کند. شما با موضع‏گیرى در مقابل کار خلاف و دفاع از معروف، شخصیت الهى خود را قوت بخشیده‌اید و وارد نظام ارزشی دیگرى خواهید شد، غیر از آن نظامی که مردم عادی گرفتار شده‌اند. ». موفق باشید
5839
متن پرسش
سلام گریه کردن برای امام حسین هم نفسانی میشه؟ یعنی من که عاشق گریه کردن برای امام حسینم برای دل خودمه؟ برای امام حسین نیست؟ یعنی اگه خواسته ی نفسمه یه جا اروم بشینم به خودم بگم مبارزه کن با نفست گریه نکن؟ سینه زنی چی؟ محکم سینه زدن چی؟ میشه یه کم این قضیه رو شرح بدید
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: راز گریه بر امام حسین«علیه‌السلام» را باید در طلب اُنس با آن حضرت جستجو کرد و این‌که بعد از اشک برای آن حضرت جان انسان به یک نحوه ای خاص از آرامش می‌رسد، به جهت آن است که اشک موجب اُنس شده و ربطی به رضایت نفس امّاره‌ی ما ندارد. در مورد سینه‌زنی هم باید نیت ما اُنس بیشتر با آن مقام منیع باشد، مثل کاری که اصحاب آن حضرت کردند تا در اُنس بیشتر با امامشان قرار گیرند. در کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچی‌ها» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
5832
متن پرسش
با سلام استاد از شما سئوالی شده بود که عارف بجایی می رسد که حلال خدا را حرام میکند که شما جواب رد داده بودید پس قضیه علامه طهرانی که فرمودند اگر آقای حداد به من می گفت این لیوان خون را بخور می خوردم چه می شود مگر خون خوردن حرام نیست؟ 2.در باب خوف و رجا ایت الله محمدتقی آملی می فرمودند که رجا باید بالاتر از خوف باشد ایا اینگونه است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- مثال آیت‌اللّه طهرانی«رحمت‌اللّه‌علیه» در رابطه با اندازه‌ی ارادت ایشان به آقای هاشم حداد است با این فرض که مرحوم حداد هیچ حرف خلاف شرع نمی‌زنند. به همین جهت فرموده اند: در مثال مناقشه نکنید 2- با غلبه‌ی رجاء بر خوف سالک با امیدواری بیشتر جلو می‌رود. در روایت هم داریم خدا بیشتر دوست دارد بنده‌اش به او امیدوار باشد ولی حضرت صادق «علیه‌السلام» که در آن روایت می‌فرمایند باید خوف و رجاء یک اندازه باشد می‌خواهند اوج تعادل یک انسان را متذکر شوند. موفق باشید
5831
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم در تفسیر حدیث ای اباذر فرمودید بالاترین نوع عبادت تفکر در معرفت خداست ، خواهشمند است با توجه به ذهن اندک بنده چگونگی تفکر در معرفت خدا را روشن تر بفرمایید. یا حق
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: این‌که عرض کردم روایت امام صادق«علیه‌السلام» است که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در کتاب «چهل حدیث» در حدیث شماره‌ی 12 آورده‌اند. از طرفی روایات می‌فرماید با معرفت نفس به معرفت ربّ می‌رسید پس یکی از راه‌های تفکر در معرفت خداوند، معرفت نفس است و نیز امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» در خطبه‌ی شماره 1 نکات ظریفی در معرفت الهی دارند و بنده‌ی حقیر نیز آن خطبه را به طور مختصر شرح داده‌ام. موفق باشید
5827
متن پرسش
با عرض سلام وادب خدمت استاد بزرگوار...ازانجا که قصد برگزاری مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین(ع)را در محرم امسال داریم میخواستم ازجنابعالی پیرامون مسئله ای راجع به سبک عزاداری محرم سوالی بپرسم...بین هیئتی ها درمسئله دراوردن لباس (لخت شدن) هنگام سینه زنی اختلاف نظر وجوددارد عده ای میگویند این کار وهن درعزاداری است عده ای میگویند این کار مناسب شاءن جلسه اهلبیت نیست ولی عده ای دیگر ان را درصورتی که نامحرم نبیند ویا جنبه گناه الود نداشته باشد خالی ازاشکال می دانندوعده ای نیز این کاررا خوب می دانند وبه این کارترغیب می کنند...به این عمل (لخت شدن)چیست؟...من الله توفیق
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: وقتی اشکال شرعی ندارد نباید سخت‌گیری کرد، می‌ماند که فضای عزاداری و احساس حضور در محضر سیدالشهداء«علیه‌السلام» محفوظ بماند و جنبه‌ی خودنمایی در آن نباشد که در آن صورت شیطان به میان می‌آید و برکات عزاداری را از ما می‌رباید. موفق باشید
5818
متن پرسش
با سلام استاد گرامی آیا در دنیایی که از در و دیوار برای انسان غفلت و دنیا می بارد و ما به واسطه ظلمت خودمان و شرایط حاکم بر زمانه از درک حضور امام زمان (عج)محرومیم می توانیم چون مسلمانان صدر اسلام و انقلابیونی چون ابوذر و مقداد و ...که در زمان پیامبر اسلام آوردند جوهرا طعم اسلام حقیقی را بچشیم و به حقیقت اسمائ اللهی برسیم،استاد گرامی زمانه عجیبی است و من به شدت احساس غربت می کنم در کلاس های دانشکده آنقدر فضا برایم سنگین می شود که گاه قلبم به شدت درد میگیرد و این حالت در زمان های دیگر هم اتفاق می افتد و مدتی که تزکیه و ذکر رامداومت دارم حالم خوب است اما گاهی تا به خودم می آیم بنا بر لوازم زندگی مدرن متوجه می شوم که دچار پریشانی شدم گاه آنقدر دور می شوم که حتی استغفار و قرائت قرآن هم برایم سنگین می شود و قلبم تحملش را ندارد و نمی توانم خلوت و انس داشته باشم،با این وجود واین من ازهمه جابریده و سرکش چه کنم؟التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: با انقلاب اسلامی تاریخی شروع شده که ما را نه‌تنها به عالم صدر اسلام برمی‌گرداند بلکه به نقطه‌ای می‌برد که امید همه‌ی انبیاء و اولیاء بود، یعنی نقطه‌ی ظهور مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه». اگر در بستر انقلاب اسلامی حضور فعال داشته باشید و در ذیل ولایت فقیه امورات خود را شکل دهید و راهی که حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» گشود را با آثار عرفانی او ادامه دهید با سرنوشت شهدای دفاع مقدس هماهنگ می‌شوید. شهدایی که امام شهیدان در موردشان فرمودند: «همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان ، عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود.». موفق باشید
نمایش چاپی