بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: نبی، امام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
29158
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین. الحمدلله الذی هدانا لهذی. سلام و عرض ادب و سپاس خدمت استاد بزرگواری که خداوند منان شما را معلم ما در این دوران قرار داد و وسیله عبور از ماده به معنا. به رسم ادب فهم خود را از مباحث جنابعالی در مباحث مختلف ارائه می‌دهم و تقاضای اصلاح دارم داستان خلقت داستان عشق در ازل پرتو حسنت زتجلی دم زد عشق پیدا شد و اتش به همه عالم زد خداوند عز و جل انسان را آفرید و بالاترین مسیر کمال و سعادت را در موجودات نصیب او کرد که بالاترین سعادت جلوه گری تام خداوند عالم بود. یعنی خلیفه اللهی و انسان پذیرفت «کان الانس ظلوما جهولا» و عهدی بست و قالوا بلی گفت اما بشر مصداق این جمله بود «که دراز است ره مقصد و من نوسفرم» سپس انبیا در بستر تاریخ دائما ظهور کردند تا انسان را متوجه این هدف و غایت کنند چرا که خاصیت عالم ماده از طرفی بستر رشد و تبدیل قوه خلیفه اللهی به فعلیت آن بود و برای این رشد عظیم انسان لازم بود جهان مسخر او شود و امکانات فراهم گردد لذا «سخرلکم السموات و الارض» و از طرفی ابلیس وظیفه یافت برای رشد دادن استعدادهای انسان او را به سمت حق هل بدهد اما خیال باطل کرد که می‌تواند مسیر خلقت را تغییر دهد و انسان را از غافلان از عهد خود بگرداند و گفت «و لا تجد اکثرهم شاکرین» مسیر دنیا شد رهایی از غفلت و ضلالت و جهالت ابلیسی با ابزار عقل که توجه و ذکر (صلات «اقم الصلاه لذکری» و کتاب «هذا ذکر مبارک» بود و انبیا معلم این امر شدند. با بعثت ختمی مرتبت صلی الله علیه و اله و سلم رشد انسانی در بستر تاریخ بشر به مرحله بلوغ رسید و گذر از عالم ماده و ورود به باطن عالم که حقیقت آن است میسر گشت «ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین الذین یومنون بالغیب...» در غدیر بلوغ به مرحله کمال پا گذاشت و ظهور امامت مثل جایزه ویژه به بشر بود برای سیر قوس انتهایی کمال اما نکته مهم غدیر این بود که بدون امام و ولی امکان راهیابی به سعادت و کمال نهایی در هیچ کجای زندگی از ریزترین مسیر مادی تا عالی ترین مراحل معنوی و باطنی میسر نیست ولی بشر این هدیه گرانبها و جایزه ویژه الهی را به اختفا برد تا اینکه که امام حسین علیه السلام که چشم بصیرت بین امامت داشت و تا عمق عالم نفوذ می‌کرد دریافت نه جای آرام است بلکه مردن دلهای ناامید از زندگی قدسی در عالم ملکوت و سیر حقیقی بشر موجب به اختفا رفتن حقیقت نبوت ختمی مرتبت خواهد شد و لذا قیام کرد «اسیر بسیره جدی و ابی..» با قیام عاشورا و به نمایش گذاشتن برترین جلوه بشر توسط امام و یاران به کمال رسیده و اهل بیت وفادارش بالاترین پیام تاریخ مخابره شد نگاه مادی دوره اش تمام شده و زمان، زمان نگاه قدسی به تاریخ است و با نگاه الهی می‌توان به کربلا نگریست و گفت «ما رایت الا جمیلا» و خون انسانهایی که بذل مهجته را درست فهمیدند تابلوی عظیم نزدیک شدن به کمال نهایی بشریت را رنگ آمیزی کرد «لیستنقذ عبادک من الجهاله و حیره الضلاله» تا تابلوی مسیر عالم قدس درخشان‌تر از قبل دیده شود. و بعد از کربلا سرعت سیر بشریت در معیت امام معصوم سریعتر شد و امام انسان را بالاتر و بالاتر آورد تا فهم و عقل انسان دوره غیبت به حدی رسید که دیگر میتونست خورشید باطن و حقیقت را در پشت ابر ماده ببیند. ای انسان در دیده مجنون نشین که دو روز دنیا فقط دو روزه جنون و عشقبازی با حق و همراهی با امام حق است. اگر در دیده مجنون نشینی / بجز از خوبی لیلی نبینی. چشمان خود را بگشا و ببین تاریخ الهی در بستر اراده الهی جاری است تا وعده الهی به تحقق برسد که خداوند عز و جل فرمود: «ان وعدالله حق و من اصدق من الله قیلا» و خوشا چشمی که این را دایم در تاریخ عالم تا به امروز ببیند و بر عهد حسینی پایدار بماند و همواره رو به سوی معشوق حقیقی داشته باشد تا به جمع صالحین تاریخ بپیوند. «إِذْ کَانَتِ الْأَرْضُ لِلَّهِ‏ یُورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ‏ الصَّالِحِینَ‏ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ» خوب بنگر ببین انگار این آیه را داری می‌بینی که «هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله» پس همراه شو و بگو «نحن نقول الحمدلله رب العالمین»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «نحن نقول الحمدلله رب العالمین» حقیقتاً اولیای الهی آمدند تا جهانی را در مقابل ما بگشایند بس عظیم. هر سال نظر به اربعین حسینی (ع) می‌اندازیم تا به خود بفهمانیم راهی که شروع کرده‌ایم، راهی پایدار و مبارک است. شیعه متوجه است جهان بزرگ‌تر از آن است که یزیدیان بتوانند آن را اشغال کنند و جایی برای حسینیان نگذارند. باید در اربعین به چیزی ماورای آنچه در سیطره‌ی یزیدیان است، فکر کرد، جایی که هرکس می‌تواند در آن‌جا حاضر شود. زن و مرد و عرب و عجم و ثروتمند و فقیر و بی‌سواد و باسواد همه می‌توانند در آن‌جا حاضر باشند و از عطایای خاص خداوند که مخصوص آن فضا است، بهره‌مند گردند. موفق باشید

29135
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز: مایلم نظر جنابعالی را در مورد کلیپی که اخیراً از آقای امید دانا پخش شده که در آن کلیپ توهین‌های بسیار رکیکی به پیامبر خدا و حضرت اباعبدالله «علیهماالسلام» می‌کند بپرسم. در حالی‌که بر عکس آن کلیپ در جاهای دیگر به شکل بسیار خوبی از انقلاب و رهبر انقلاب دفاع می‌کند. نظر شما نسبت به ایشان چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن کلیپ را که آن طلبه‌ی عزیز مطرح می‌کنند، دیدم. عنایت داشته باشید آن سخنان مربوط به دوره‌ی جوانی ایشان می‌باشد که در عکس نیز مشخص است. و اگر متوجه‌ی موضع‌گیری‌های اخیر ایشان نسبت به رهبر معظم انقلاب و جایگاه انقلاب اسلامی بشویم، روشن می‌شود که تحول عظیمی در ایشان به‌وجود آمده است، نه از آن جهت که ایشان مسلمان شده باشد و یا ادعاهای مقدس‌مآبانه داشته باشد؛ از آن جهت که قبلاً گمان می‌کرده عامل سقوط ایران، اسلام بوده است و بعد با همان روحیه‌ی ایران‌پرستی‌اش متوجه می‌شود انقلاب اسلامی و رهبر انقلاب به گفته‌ی خودش موجب شکوه ملی و احترام به ایران و ایرانی شده. و در این رابطه می‌توان گفت به یک معنا «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد». از طرفی معلوم نیست چرا آن طلبه‌ی محترم ایشان را با سلمان رشدی مقایسه می‌کند؟! سلمان رشدی از آن جهت که ادعای مسلمانی می‌کرده و سپس توهین به پیامبر خدا کرده است، مرتد و مهدورالدّم است. ولی آقای امید دانا اساساً ادعای مسلمانی نکرده.

به هر حال موضوعاتی که بعد از تحول فکری آقای امید دانا ،ایشان مطرح می‌کنند موضوعاتی است که موجب تقویت نظام اسلامی می‌گردد و بدین لحاظ مورد استقبال است و با این هوشیاری می‌توان سخنان ایشان را مطرح کرد و این به معنای تأیید شخص ایشان نیست، بلکه به معنای تأیید نظام اسلامی است. مگر علی «علیه‌السلام» نفرمودند «خذوا الحكمة ولو من المشركين» حکمت را بیابید حتی از مشرکین؟ آیا این به معنای تأیید شرک آنان است؟ موفق باشید

29134
متن پرسش

یا رب الحسین بحق الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجه سلام علیکم و رحمه الله. طبق نکات معرفت نفس من انسان هرجا توجه کند همانجاست و خود را انجا می‌بیند و فراتر از زمان و مکان است. پس چرا هرچه بیشتر به طریق الحسین در ایام اربعین توجه می‌شود حس فراق و شوق زیارت و درنوردیدن زمان و مکان هم بیشتر می‌شود؟ و من انسان می سراید که: حجاب چهره جان می شود غبار تنم ، خوشا دمی که ازین چهره پرده در فکنم التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! نفس ناطقه هرجا نظر کند خود را آن‌جا و در محدوده‌ی آن‌جا می‌یابد ولی بعضی از جای‌ها جایِ اصلی جان است و برای آن‌که انسان در جای اصلی خود حاضر شود باید از جاهای فرعی دل بِکَند. قصه‌ی حضور اربعینی قصه‌ی یک‌دله شدن است در آن حضور. مگر نفرمود: «در یمنی چو با منی پیش منی / پیش منی چو بی‌منی در یمنی».

فرمود:

حيلت رها کن عاشقا ديوانه شو ديوانه شو

و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو

هم خويش را بيگانه کن هم خانه را ويرانه کن

وآنگه بيا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو

رو سينه را چون سينه ها هفت آب شو از کينه ها

وآنگه شراب عشق را پيمانه شو پيمانه شو

بايد که جمله جان شوي تا لايق جانان شوي

گر سوي مستان مي روي مستانه شو مستانه شو

آن گوشوار شاهدان هم صحبت عارض شده

آن گوش و عارض بايدت دردانه شو دردانه شو

چون جان تو شد در هوا ز افسانه شيرين ما

فاني شو و چون عاشقان افسانه شو افسانه شو

تو ليله القبري برو تا ليله القدري شوي

چون قدر مر ارواح را کاشانه شو کاشانه شو

انديشه ات جايي رود وآنگه تو را آن جا کشد

ز انديشه بگذر چون قضا پيشانه شو پيشانه شو

قفلي بود ميل و هوا بنهاده بر دل هاي ما

مفتاح شو مفتاح را دندانه شو دندانه شو

بنواخت نور مصطفي آن استن حنانه را

کمتر ز چوبي نيستي حنانه شو حنانه شو

گويد سليمان مر تو را بشنو لسان الطير را

دامي و مرغ از تو رمد رو لانه شو رو لانه شو

گر چهره بنمايد صنم پر شو از او چون آينه

ور زلف بگشايد صنم رو شانه شو رو شانه شو

تا کي دوشاخه چون رخي تا کي چو بيذق کم تکي

تا کي چو فرزين کژ روي فرزانه شو فرزانه شو

شکرانه دادي عشق را از تحفه ها و مال ها

هل مال را خود را بده شکرانه شو شکرانه شو

يک مدتي ارکان بدي يک مدتي حيوان بدي

يک مدتي چون جان شدي جانانه شو جانانه شو

اي ناطقه بر بام و در تا کي روي در خانه پر

نطق زبان را ترک کن بي چانه شو بي چانه شو

موفق باشید

29127
متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد گرامی: آیا در شرایط کنونی، راهپیمایی روز اربعین در مکان هایی مانند دانشگاه صنعتی به منظور قرائت زیارت اربعین در جوار شهدای گمنام قابل قبول می باشد؟ برخی دوستان با راهپیمایی مخالفند و معتقدند هدف و فلسفه ی راهپیمایی اربعین در سال های گذشته با ان خیل عظیم جهانی، بسیار متفاوت است با این راهپیمایی در قالب گروهی محدود. لطفا" از نظرات ارزشمندتان ما را بهره مند بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور در محضر شهدا و قرائت زیارت اربعین با مدّ نظرقراردادن نور حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» که عملاً شهدا آینه‌ی آن نور هستند؛ کار خوبی است ولی چون راهپیمایی را به هر نحوی ممنوع کرده‌اند، ما نباید ورود کنیم. موفق باشید

29114
متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله: استاد عزیز در مورد این مسأله چطور فکر کنیم: نفس انسانها جسمانیه الحدوث است و در ابتدا روح ضعیف به معنای بالقوه دارند. چطور می‌شود تصور کرد حضرت علی اصغر علیه السلام در آن سن یک ولی خدا و انسان سیر کرده و راه رفته ای است؟ (در مورد امامان علیه السلام به علت مقام نورانیت، برایم قابل درک تر است ولی در این مورد نیاز به راهنمایی شما دارم). ممنونم التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت اباعبداللّه«علیه‌السلام» نظر به عین ثابته‌ی حضرت علی اصغر دارند و حضوری که حضرت علی اصغر با اراده‌ی اولیه‌ی خود طلب می‌کردند و امام متوجه‌ی آن طلب هستند و لذا اگر حضرت علی اصغر همچنان زندگی را ادامه می‌دادند، طالب چنین نقشی در عالَم بودند. موفق باشید

29107
متن پرسش
با سلام و وقت بخیر خدمت استاد عزیز: من دانشجوی دانشگاه فرهنگیان هستم سوالی که قصد پرسیدنش را دارم توسط یکی از دانشجویان در کلاس مطرح شد و اساتید قادر به پاسخگویی آن نبودند. در کشور فرانسه تا سن ۱۷ سالگی نصب هر گونه نماد مذهبی در مدرسه ممنوع است. چرا این مسئله در ایران رعایت نمی شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرهنگ غربی بر مبنای اومانیسم نظر به ابعاد متعالی انسان‌ها ندارد. در حالی‌که باید جوان را قبل از آن‌که جانش آلوده به امورات دنیایی شود، از حقایق آگاه کرد. امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» می‌فرمایند قلب جوان مانند زمین آماده‌ی کشت است هرچه در آن کشت شود، می‌روید. موفق باشید

29088
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: اگر بخوایم تاریخ اسلام بخونیم با این رویکرد که بتوانیم اتفاقات امروز رو هم تحلیل کنیم، پیشنهادتون برای این کار چه کتاب یا کتابهایی هست؟ و اساسا آیا این نحوه مطالعه برای این هدفی که گفتم موثر هست؟ ممنون از شما استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است و البته مباحث تاریخ اسلام میدان گسترده‌ای می‌باشد که فکر می‌کنم با کتاب «فروغ ابدیت» آیت الله سبحانی شروع بفرمایید، شروع خوبی باشد. موفق باشید

29075
متن پرسش

با سلام و احترام: درباره اربعین ۱۳۹۹ سوالی داشتم. با توجه به شرایط موجود و بعد از سخنان رهبری ‌تکلیف ما در قبال اربعین امسال چیست؟ منظورم فعالیت در حوزه مجازی و ‌شبکه های اجتماعی است. آیا باید سکوت کامل و محض بکنیم؟ آیا نباید از حرکت عظیم مردم عراق صحبتی بکنیم؟ نباید فیلم و عکسهای اربعین امسال را منتشر کنیم؟ برخی می‌گویند بنا به بیان رهبری نباید شلوغی اربعین امسال را نشان داد. آنها معتقدند باید از خاطرات اربعین گفت نه از اربعین امسال. حقیقتا دچار تردید شدم. آیا اگر ما از اربعین امسال فیلم و عکسی منتشر نکنیم کار درستی است؟ من قصد داشتم عکسهایی که نشان دهنده وضعیت بهداشتی است و رعایت بهداشت است را در امسال، نشان دهم. و یا این کار اشتباه است؟ اگر ما سکوت کنیم رسانه های معاند برداشت های منفعت طلبانه خودشان را از اربعین امسال نخواهند داشت؟ باعرض معذرت من ایمیلم مشکل دارد. جواب این پرسش فوق العاده برای من حیاتی است. لطفا در صفحه همین سایت قرار دهید پرسش را تا ببینم.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده حال که به هر دلیلی ما توفیق آن نحوه برگزاری اربعین نداریم، با دلِ خود از طریق رسانه با آن‌هایی که در آن عمل شریف حاضرند، همراه باشیم و هرچه بتوانیم آن صحنه‌های زیبای ایثار و صفا را نشان دهیم، عملاً خود را در عمل خیر آن‌ها شریک کرده‌ایم.

 حالا که به نحوی حضور اربعینی به آن شکل از ما گرفته شده است، تلاش کنیم اعمالی را که در آن صحنه‌ها هست، را به شکل دیگری به ظهور آوریم. در آن‌جا ایثار و ارادت و محبت و رفاقت در اوج خود به میان آمده است. ما نیز به طور خاص تلاش کنیم روی محبت و رفاقت و دوستی و صله‌ی رحم و انواع ایثارها، خود را در آن فکر و فرهنگ حاضر کنیم.

یکی از راههایی که مزه‌ی جایگزینی اربعین را ان شاالله خدا به شما می‌دهد این که نیت کنید با محبت به همدیگر احساس معنوی حضور اربعینی را در خود به ظهور آوریم. موفق باشید   

29072
متن پرسش
سلام: استاد در رابطه با پاسخ سوال ۲۹۰۶۱، ۱. یعنی افرادی که ‌بدون فرستادن صلوات دعا می کردند مستجاب نمی‌شده؟ ۲. آیا زمان های خاص می تواند بدون فرستادن صلوات دعا را مستجاب کند، مثل بین الطلوعین؟ ۳. فکر می کنم روایاتی هم داشته باشیم مبنی بر اینکه اگر کار خیری انجام بدهید و بلافاصله دعا کنید دعایتان مستحاب می شود و همچنین کارهای دیگر، در این صورت چطور می شود؟ ۴. برای تحقیق بیشتر این موضوع کتابی را سراغ دارید که معرفی نمایید؟ ان‌شاءالله پاینده باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همان‌طور که در آن جواب عرض شد عمده توجه به شخصیت امامان معصوم است که در بستر نظر به سیره‌ی آن بزرگواران تقاضاهای خود را مدّ نظر قرار دهیم حتی اگر ذکر صلوات در میان نباشد. ۲. بلی ۳. حرف درستی است. ۴. کتاب «صلوات بر پیامبر «ص» عامل قدسی‌شدن روح» در سایت هست. موفق باشید

http://lobolmizan.ir/book/1190/%D8%B5%D9%84%D9%88%D8%A7%D8%AA-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85(%D8%B5)-%D8%B9%D8%A7%D9%85%D9%84-%D9%82%D8%AF%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%B1%D9%88%D8%AD

29061
متن پرسش
سلام: استاد جان در شرح زیارت جامعه کبیره یه مبحثی را درباره دعا باز کردید که فرمودید دعا محجوب است و پایین نمی آید مگر اینکه صلوات بفرستید تا خدا به واسطه آن صلوات دعای شما را هم مستجاب کند و...، آیا این مطلق است که هر وقت دعایی و در هر موقعی که بخواهیم بکنیم محجوب است؟ یا یکی از عوامل اجابت دعا صلوات است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! روایاتی در همین رابطه که می‌فرمایید داریم. عمده آن است که در افق شخصیت انسان‌های معصوم در دلِ دعا، به خداوند رجوع شود تا بهترین شکل رجوع صورت گیرد. موفق باشید

29055
متن پرسش
سلام علیکم: استاد جان، حاج آقا امینی خواه در یک سخنرانی گفتند که اون نسخه زیارت عاشورا رو که علامه قاضی رحمت الله علیه می‌خواندند رو باید بخونید و گویا صحیح تر از او نسخه اس که در مفاتیحه، و اگر بدون ضد لعن و صد سلام باشه به قصد رجا باشه و باید ۱۰۰ لعن و سلام گفته بشه. نظر حضرتعالی چیست؟ (البته نمیگن بهره ای نداره قطعا داره)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در کتاب «شرح زیارت عاشورا» عرض شد اذکار صد لعن و صد سلام از نظر سلوکی جای خود را دارد ولی همچنان‌که در مقدمه‌ی کتاب عرض شده است آن نظراتی هم که پیشنهادهای دیگری دارند؛ قابل تأمّل است. در این مورد خوب است به مقدمه‌ی کتاب رجوع شود. موفق باشید

29047
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: ۱. در مورد زیارت عاشورای غیر معروفه که می‌گویند خواندنش مثل خواندن زیارت معروفه هست و نقل هست که آیت الله بهجت هم فرمودن می شود زیارت غیر معرفه را خواند. حال این که در زیارت غیر معروفه آل یزید لعن می شوند. مگر نه این است که فرزند یزید از ناراحتی که یزید امام حسین علیه السلام را شهید کردند سر به بیابان گذاشت و در همان حال فوت کرد. پس چرا ال یزید در این زیارت لعن می شود؟ ۲. نقل است که یکی از علما در جمع مردم بازار به ایشان توصیه می کند که اگر می خواهید در زندگی چیزی شوید سه کار انجام دهید. ۱. خمس روزانه دهید. ۲. نماز اول وقت بخوانید. ۳. هر شب به نیت افرادی که در آن روز فوت شده اند نماز وحشت بخوانید. حال سوال این که آیا می توان نماز وحشت را یکی خواند و به همه ی اموات مومنین و مومنات وفات یافته در یک روز هدیه کرد؟ نظر شریفتان را در خصوص این توصیه مرحمت بفرمایید. اجرکم عندالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خواندن زیارت عاشورای غیر معروفه  بستگی به ذوق خود دارد و لعن آل یزید بیشتر منظور جریان بنی‌امیه است 2-1شاید در شرایط حاضر امکان چنین کاری نباشد 3و2کار خوبی است. موفق باشید

29042
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: ۱. استاد فردی مثل برصیصای عابد که عمری در زهد بوده که به مقامات بالا رسیده چطور می شود که در آخر فرجام بدی پیدا می کند؟ ۲. در تاریخ هست که حضرت زین العابدین علیه السلام روز دوازدهم محرم به همرا مردم محلی اباعبدالله و یارانشان را به خاک سپردند، مگر نه این که امام چهارم علیه السلام با کاروان اسرا به شام رفته بودند پس چطور دو روز بعد در کربلا بودند؟ ۳. در خصوص جوع آیا مراد کم خوردن است یا گرسنگی کشیدن، چطور می شود جمع کرد بین این که مادر خانواده بخواهد برای خانواده غذاهای خوب و لذیذ آماده کند و هم این که آنها را با کم خوردن و جوع آشنا کند؟ جزاک الله خیرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر عبادات با معرفت ملازم نباشد بالاخره راه شیطان بسته نیست. شیطان تجربه‌ی 6000 سال عبادات دارد و می‌تواند در این نوع افراد تأثیر بگذارد 2- در خبر داریم که حتی حضرت در مرحله‌ای از قافله و از غل و زنجیرشان به ظاهر ناپدید شدند. می‌شود گفت در این رابطه در کفن و دفن حاضر بودند. از آن طرف، ائمه توان حضور در مکان‌های مختلف و عوالم مختلف را در یک زمان دارا می‌باشند 3- پرخوری‌نکردن و میان وعده، چیزی نخوردن و تنقلات‌نخوردن، خود به خود کمک‌کار است. موفق باشید

29020
متن پرسش
سلام: با توجه به این که ارواح طیبه ی شهدا مجرد هستند و مانند خدا محدود به زمان و مکان نیستند و از این لحاظ شباهت به تجرد خداوند در اذهان دارند و این مساله دارای اهمیت توحیدی است. و با در نظر گرفتن این که توسل به امور غیرجسمانی و در گذشتگان در قرآن،‌ نمونه ی معین و واضحی ندارد و در آیاتی همچون ۱۴ فاطر و ۱۹۴ اعراف و ۵۶ اسرا، خواندن درگذشتگان نهی شده است. آیا دلیلی *قرآنی* داریم که در آیه ی يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَة کلمه ی وسیله می تواند اشاره به *توسل به این ارواح مجرد* داشته باشد؟ با در نظر گرفتن این که ایشان در قید حیات نیستند؟ آیا در این آیه کلمه ی وسیله اشاره به جهاد و نماز و زکات و اعمال خیر ندارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا آیه را محدود به جهاد و نماز بکنیم؟! چرا می‌فرمایید شهدا در قید حیات نیستند؟! در حالی‌که قرآن می‌فرماید: «بل احیاء» و از آن مهم‌تر می‌فرماید: «فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ» (آل‌عمران/ ۱۷۰). موفق باشید

29001
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد گرانقدر: راستش استاد برای برگزاری مراسم پیاده روی اربعین امسال با توجه با اینکه شرایط خاص هست و خب با همین وجود کشور عراق اجازه ورود زائرین خارجی را داده است اما در کشور خودمان این اجازه صادر نشده، دو راه وجود دارد ۱. با توجه به اینکه گفتند این بیماری سالها با ما خواهد بود و باید شیوه زندگی خودمان را تغییر دهیم نه تعطیل! و همچنین سخن گرانقدر سردار سلیمانی که باید از بحران ها فرصت بسازیم به شرط اینکه برایمان ترس معنایی نداشته باشد پس مراسم اربعین هم باید برگزار شود اما نه با شرایط سال های گذشته و لزوم ایجاد شرایط جدید! ۲. اینکه برگزار نکنیم به دلیل اینکه الان با این شرایط سخت کرونایی و مدیریت ضعیف کشور در بحران کرونا احتمال آسیب ها و هزینه های بهداشتی بعد از مراسم اربعین بالاست آیا اشتباه نیست که به نظام برای برگزاری مراسم فشار بیاوریم؟ آخه خود حضرت آقا هم از برگزاری اجتماعات در محرم و مراسماتشان جلوگیری کردند و این یک الگو برای ما می‌شود. آیا بهتر نیست فشار نیاوریم و به خدا توکل کنیم اگر خود آقا بخواهند مسیر باز می‌شود؟! استاد بنده جزو کسانی بودم ک هرساله مشرف می‌شدم و امسال واقعا ناراحتم و برگزاری اربعین را مثل نیازهای دیگری می‌دانم که همه آنها اکنون در این شرایط برقرار هستند و حتی بالاتر! و با این شرایط نمی‌دانم چه تصمیمی درست و غلط است. ممنونم در این مورد راهنمایی کنید. سپاس فراوان.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال همه در این فکر هستیم که در ادامه‌ی حضور انقلاب اسلامی خداوند چه چیزی را بعد از اربعین برای ما تقدیر کرده است. گویا انقلاب اسلامی در این چندساله با حضور اربعینیِ خود راهی را گشود که ادامه‌ی آن از طریق مردم عراق محقق خواهد شد و به همین جهت جمعیت 20 میلیونی اربعین توسط مردم عراق تعطیل نمی‌شود، بلکه زائر خارجی نمی‌پذیرند. باید به نحوه‌ای دیگر از حضور تاریخی خود فکر کرد. نکاتی که منجر به انتظار می‌شود در شرح غزل شماره‌ی 89 عرض شده است. ذیلاً خدمتتان ارسال می‌شود. موفق باشید

غزل شماره‌ی 89

رخداد اربعینی و راهی دیگر در تاریخی دیگر

باسمه تعالی

یا ربّ سببی ساز که یارم به سلامت      

باز آید و برهاندم از بند ملامت

طلب حضور محبوب و برگشتن به شعف گذشته، موجب سرزنده‌شدن روحانیتِ از دست رفته‌ی انسان است. جناب حافظ در شرایطی خود را احساس می‌کند که تجلیات خاص دورانی که در آن بوده، به نحوی رخ‌ برکشیده و او را تنها گذاشته و با توجه به آن نوع شورآفرینی که نورانیت‌اش همه را در بر گرفته بود، طلب برگشت آن را دارد و به یاد آن دوران می‌گوید:  

خاک رهِ آن یار سفر کرده بیارید    

 تا چشم جهان‌بین کنم‌اش جای اقامت

آن‌چنان حضور آن محبوب برایش ارزشمند بود که می‌گوید خاک راهی که او در آن قدم گذاشته، ارزش آن را دارد که چشم خود را در جای پای او گذارم و از این طریق در هوای آن حال و احوال باقی بمانم، زیرا معنای زندگی را در آن احوالات احساس می‌کرده.

فریاد که از شش جهتم راه ببستند      

آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت

در فریادی از سر در برگرفتگی همه‌ی ابعاد وجود انسان، می‌گوید که مظاهر حضور و ظهور او آنچنان مرا در بر گرفته که اساساً ماورایی جز خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت او را نمی‌شناسم که بخواهم به ماورای آن‌ها نظر کنم و توجه نمایم. تماماً در سیطره‌ی حضور او هستم، به همان معنایی که «وحدت وجود» همه‌ی ابعاد انسان را در خود غرق می‌کند.

امروز که در دست توام مرحمتی کن      

فردا که شوم خاک، چه سود اشک ندامت

ای محبوب من! آنچه مرا مسرور می‌کند و به نشاط می‌آورد آن است که امروز احساس کنم مرا در برگرفته‌ای. من امروز نیاز به چنین اُنس و مناسبتی خاص با تو دارم و در آن حالت حضور ابدی خود را احساس کنم و در فردایی که در همین امروز می‌توان آن را احساس کرد، حاضر شوم، وگرنه در فردای زندگی اگر متوجه شوم چه راهی را می‌توانسته‌ام طی کنم، چه سودی برای من دارد و اشک ندامت چه فایده‌ای برای من خواهد داشت.

ای آن‌که به تقریر و بیان دم زنی از عشق   

ما با تو نداریم سخن خیر و سلامت

ای کسی که می‌خواهی با توصیف عشق، عشق را به صحنه آوری! چنین کاری ممکن نیست و ما را با تو کاری نمی‌باشد. زیرا عشق، احساسی است که جان انسان باید احساس کند و حالتی است که با سیطره‌ی حضور محبوب پیش می‌آید، شنیدنی نیست، چشیدنی است.  

درویش مکن ناله ز شمشیر اَحِبا       

 کاین طایفه از کشته ستانند غرامت

ای درویش! جای گلایه و ناله از شمشیر دوستان نیست زیرا این دوستان از کشته هم غرامت می‌گیرند زیرا این نوع کشتن و از خود بی‌خود شدن، آن‌چنان حیات‌بخش است که جا دارد در ازای آن غرامت‌ها داد. زیرا اگر کسی به عنوان غرامت سر ندهد، سردارِ دل‌ها نمی‌شود.

در خرقه زن آتش که خَمِ ابروی ساقی     

برمی‌شکند گوشه‌ی محراب امامت

ای درویش! خرقه را آتش بزن و بسوزان، زیرا خم ابروی ساقی طوری در صحنه است که گوشه‌ی محراب امامت را می‌شکند. پس چه جای حفظ خرقه در منظر ساقی، وقتی خم ابروی او این‌چنین امام جماعت را از امام جماعت مردم شدن سرگردان می‌کند تا سر بر کوی و بیابان بگذارد.

حاشا که من از جور و جفای تو بنالم        

 بیدادِ لطیفان، همه لطف است و کرامت

ای یار سفر کرده! ای انوار معنوی که ما را فرا گرفته بودید و در دعای کمیلِ شب‌های جمعه در مسجد دارخوئین، آن غوغا را برپا می‌کردید، حالیا در خود آن احوالات را نمی‌یابیم و ملامت‌ها در میان است از عدم حضور انوارِ یار سفر کرده. آری، ای یار سفر کرده! «حاشا که من از جور و جفای تو بنالم» زیرا این حرمان در جای خود بیداد لطیفان است که سراسر لطف و کرامت می‌باشد و در جای خود «راهی است دیگر در تاریخی دیگر.»

کوته نکند بحثِ سر زلف تو حافظ      

پیوسته شد این سلسله تا روز قیامت

آری! بحث از سر زلف یار و نظر به انواع حضور او در مراحل مختلف تاریخ، چیزی نیست که حافظ و هر انسان طالب حقیقت، بخواهد از آن دست بردارد و سخن را کوتاه کند. زیرا پیوستگی و استدام سلسله‌ی زلف او تا قیامت ادامه دارد و در هر تاریخی دارای ظهور خاصی است و اگر از خدا می‌خواهیم که یار دیروزین و محل اُنس با حقیقت همچنان باز گردد و آن احوالات دوباره ما را در برگیرد، از این نکته هم غافل نیستیم که این رُخ برکشیدنِ امروزین‌ محبوب، بیداد و جور لطیفانه‌ای است که بی‌حساب نیست و تجربه‌ی دیگری است از درک حضور اراده‌ی الهی در مرحله‌ای دیگر از تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده است و لذا «پیوسته شد این سلسله تا روز قیامت» همچنان باید در انتظار نحوه‌ای دیگر از حضور محبوب بود برای قدم‌گذاردن در راهی دیگر و روبه‌روشدن با حضرت محبوب در شأنی جدید.

یعنی اگر سفر اربعینی مثل سال‌های قبل، در میان نیست و این حقیقتاً جور و جفایی است بر جان شیفته‌ی ما و خداوند چنین تقدیرِ جان‌سوزی را بر ما روا داشته؛ می‌دانیم بیدادِ لطیفان همه لطف است و کرامت، و لذا دست از سر زلف یار که محل صعود به سوی اوست برنمی‌داریم و می‌دانیم سلسله‌ی زلف او که راه‌هایی است به سوی او، تا قیامت گشوده است. هنرمان آن است که در این تاریخ راهی دیگر برای اُنسی دیگر بیابیم.

والسلام

28999
متن پرسش
با سلام: وقت شریف شما به خیر. آیا مخلوق اول همان نور وجود مقدس پیامبر خاتم «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» است. یعنی روح همان شخص پیامبر هستند. که در سوره قدر هم آمده. ممنون از شما استاد گرامی در پناه حضرت حق سلامت و موید باشین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اول مخلوق از یک جهت مقام پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» است و از جهت دیگر مقامِ عقل است و نه مقام روح. موفق باشید

28990
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: در مورد مطالعه سوالی داشتم اینکه آیا بهتر است آثار یک شخص را فقط مطالعه کنم مثلا کتابهای جنابعالی در مورد کربلا یا اینکه علاوه بر کتاب های شما آثار دیگر نویسندگان در مورد کربلا را هم مطالعه کنم؟ چون دیده ام بعضی افراد می‌گویند ما فقط مطهری مطالعه می‌کنیم یا فقط فلان نویسنده را.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کربلا یک دریا حضور است، آیا می‌شود از نگاه شهید آوینی به کربلا که سال‌های سال برای ما حرفِ ماندگار گذاشته است، غفلت نمود؟ موفق باشید

28989
متن پرسش
سلام بر سالک راه، از یک مفلک راه، استاد بزرگوار، قصدم از نوشتن این کلمات فقط درد دلی بود آبی برآتش، که ای کاش کسی که خود رو در راه گذاشته رو حرفی زده باشم با او. کلامی بگویید تا آرام شوم. سرگردانم و غرق.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس به جای این‌که خود را با خود ادامه دهد، بهتر است خود را بی‌نام و نشان با انسان‌های بزرگ ادامه دهد تا با ادامه‌ی آن‌ها و در وسعتی که آن‌ها در عالَم حاضرند، ادامه‌ی خود را احساس کند. این تنهایی و بی‌نام و نشان‌بودن، انزوا نیست، نوعی وطنِ جاودانه‌ای است که اصحاب امام حسین «علیه‌السلام» در کربلا و یاران امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در ایران بدان دست یافتند. موفق باشید

28964
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: استاد بزرگوار حقیر دانشجوی دکتری دانشگاه اصفهان هستم و هر چه تلاش کردم نتوانستم منبعی برای سوالات زیر پیدا کنم لطفا بزرگواری فرموده منابعی را معرفی بفرمایید که در آن به سوالات زیر پاسخ مستدل داده شده باشد. ۱. نقش مودت اهل بیت در خود آگاهی انسان ۲. تبیین عقلی ضرورت مودت اهل بیت سپاسگزارم اجرتان با اهل بیت
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید با رجوع به کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل البیت» که روی سایت هست، بتوانید به جواب سؤالات خود برسید. موفق باشید

28939
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده محترم: می‌خواستم نظرتان را راجع به مطلب زیر بدانم موسوی, [۲۷.۰۸.۲۰ ۱۵:۱۲] *معنای دقیق کلمات عاشورا و تاسوعا چیست؟* اکثر قریب به اتفاق اهل لغت این تصور را داشته‌اند که چون عشر و عاشر از یک ریشه‌اند و واقعه کربلا هم در دهم ماه محرم اتفاق افتاده است پس عاشورا یعنی دهم محرم؛ و بر همین قیاس تاسوعا را نیز که با تسع و تاسع شباهت ظاهری دارند روز نهم ماه محرم گفته‌اند. اما این معنا به دلایل زیر اشتباه است: آیا واژه عاشورا برای دهم ماه‌ها دیگر نیز به کار می‌رود؟ مثلاً آیا شنیده شده است که کسی به دهم ماه رجب هم عاشورا گفته باشد؟ یا این مفهوم مختص دهم ماه محرم است؟ آیا اگر امام حسین (ع) مثلاً در یازدهم محرم شهید می‌شد، آنگاه تاسوعا با عاشورا عوض می‌شد و عاشورا واژه دیگری داشت؟ در ریاضی اعداد قاعده خود را دارند و هر قاعده‌ای که بر شمارش اعداد حکم کند بر سلسله اعداد هم حاکم خواهد بود. اعداد بر خلاف کلمات استثناپذیر نیستند؛ به طور مثال در کلام عرب اعداد این گونه شمارش می‌شوند: اول – ثانی - ثالث - رابع ... و یا اولاً – ثانیاً - ثالثاً - رابعاً و... چنان چه تاسوعا و عاشورا در زمره اعداد باشند باید قاعده‌پذیر باشند؛ یعنی باید بتوان بقیه اعداد را هم به همان سیاق تلفظ کرد؛ مثل تاسوعا – عاشورا – ثامونا – سابوعا-..، اما می‌بینیم که بقیه اعداد از این قاعده پیروی نمی‌کنند؛ لذا نمی‌توانیم دلیلی داشته باشیم که تاسوعا و عاشورا عدد هستند تا از قاعده شمارش پیروی کنند و این دو روز هیچ ربطی به اعداد ندارد بلکه معنای دیگری دارند. *عاشورا؛ روز معاشرت با امام(ع)* عشر به کسر عین و عشرت، به معنای معاشرت و مصاحبت است. معاشر به ضم میم یعنی مصاحب و عاشر اسم فاعل عشر است که خودش ثلاثی مجرد اسم مصدر عشرت است. خداوند می‌فرماید: «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ» (نساء/۱۹) با زنان آن گونه که شایسته آنان است معاشرت کنید. عشیر یعنی همدم و رفیق؛ «وَ لَبِئْسَ الْعَشِیر ُ» (حج/۱۳) چه بد دوستی انتخاب کرده‌اند و چه بد معاشر و رفیقی است. العاشور از ریشه عشر به کسی گفته می‌شود که معاشرت خصلت او باشد. العاشوراء جایی که میل به معاشرت و رفاقت و مصاحبت نمایان می‌شود و افراد میل معاشرت خود را با کسی که مورد نظر است عرضه می‌کنند؛ و عاشورا مبالغه است از میل به معاشرت؛ *یعنی روزی که میل معاشرت و رفاقت با امام (ع) به شدت بالا می‌رود.* *تاسوعا؛ روزی برای وسعت ظرفیت* با خارج شدن عاشورا از سلسله اعداد، عدد بودن تاسوعا نیز مورد تردید قرار می‌گیرد و معنی نهم را از دست می‌دهد. اتسع به فتح الف یعنی گروه‌های ۹ نفره شدند. اما اتسع به کسر الف یعنی وسعت پیدا کرد - گشاد شد - فراخ گردید. اتساع یعنی گسترده شدن و گشاد شدن. بالا رفتن ظرفیت. اتساع شرائین؛ یعنی رگ‌ها گشاد شدند و ظرفیت شان برای عبور خون زیاد باشد. التاسوع چیزی که فراخی و گستردگی و ظرفیت اش زیاد باشد؛ و بالاخره التاسوعا یعنی جایی که بتوان ظرفیت را بالا برد و فراخی ایجاد کرد؛ و تاسوعا این معنی را پیدا می‌کند: *روزی که ظرفیت بالا می‌رود و در سینه‌ها فراخی ایجاد می‌شود و به جای تنگی، وسعت می‌یابد.* *این دو نام از ابداعات امام سجاد (علیه‌السلام) است* و اگر در بعضی از روایات از پیامبر اکرم (صلوات الله علیه و آله) از عاشورا گفته شده است، * اکثرا جعلیات بنی‌امیه برای کم کردن اثرات عاشورای امام حسین (علیه السلام) است،* اما در مورد تاسوعا تقریباً نداریم که قبلاً از امام سجاد (علیه السلام) لغت تاسوعا به کار برده شده باشد و این معنا از عاشورا و تاسوعا خیلی عاشقانه است. این مطلب از شخصی است به نام مستعار عبدالله مستحسن
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم وقتی سال‌ها پیش نگاه جناب استاد مستحسن را دیدم، آن نگاه را نگاه ارزشمندی یافتم و به نظر بنده نباید از آن نگاه، سرسری گذشت تا تاسوعا و عاشورا معنای باطنی خود را برایمان بگشاید. موفق باشید

28934
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی: در جزوه نتایج نهضت کربلا در سطوح مختلف در یک واقعه تاریخی آورده اید که زمانی که عبید الله بن زیاد به عیادت آن شخص بیمار می آیند، قرار است که جناب مسلم پشت پرده پنهان شده و او را به قتل برساند بعد یادش می آید که به قول پیامبر (ص) ترور و غافلگیری در اسلام حرام است. و از این کار منصرف می شود. این واقعه رو با حرکت شهید نواب صفوی و فدائیان اسلام چگونه جمع بندی کنیم؟ یا حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً این‌طور که مرحوم شهید مهدی عراقی می‌فرمودند مرحوم نوّاب از علمای نجف اجازه می‌گیرند. موفق باشید

28910
متن پرسش
سلام: حديث «إبار» مستمسک روشننفکران دینی شده است تا به جدایی علم دین از علم آخرت برسند. چون حضرت به اصحابش فرموده‌اند شما به مصالح دنیا از من اعلمید! این حدیث در منابع اهل سنت آمده است ولی تأیید ابن عربی و ذکر آن در فصوص الحکم موجب شده علمای شیعی مثل علامه حسن زاده آن را قبول کنند! هرچند آیت الله جوادی از مضمون آن انتقاد کرده اند. توقع بود در شرح فصوص بیشتر این مسئله تبیین می شد. در این کتاب می خوانیم که ابن عربی برای نشان دادن انصار رسول الله چنین شاهدی را آورده، شاید بتوان گفت لزوم نداشته رسول خدا در این امر به عنوان شخصی که به این امور مهارت دارد وارد شود هرچند اگر می‌خواستند به عنایت الهی می‌توانستند. همان طور که حضرت باقر (ع) در سن سالخوردگی در مجلس هشام بن عبد الملک تیرها را در فاق تیر قبلی زدند (ص571). یکی از نکات لازم در شرح کتاب این است که شبهات احتمالی هم دفع شوند. اما توضیح شما هم اجمالی است و هم مبهم. توضیح بفرمایید اولاً در یک نگرش تمدنی چطور رسول خدا از امور ضروری دنیای مردم فاصله گرفتند و ثانیاً چطور از حدیث امام باقر (ع) نتیجه گرفتید که پیامبر می توانست علم به دنیای مردم را کسب کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان در مقام واسطه‌ی فیض مستقر باشد، عموم مراتب پایین‌تر را می‌شناسد و امکان تصرف در آن امور را دارد، می‌ماند که چقدر لازم می‌داند در آن امور جزئی تصرف کند. مثل وقتی که حضرت شترشان گم شده بود و در این مورد علم خود را اعمال نکردند مگر وقتی که طعنه‌ی منافقین پیش آمد. در مورد حدیث «إبار» هم می‌توان گفت حضرت بنا را گذاشته بودند تا به طور طبیعی آنچه به نظرشان می‌رسد، مطرح کنند مثل وقتی که حضرت صادق «علیه‌السلام» به دنبال کنیز خود که پنهان شده بود، می‌گشتند. حال اگر از آن حدیث چنین برآید که نتوان توجیه فوق را بپذیریم، مسلّم با واسطه‌ی فیض‌بودنِ حضرت باید آن حدیث را ساختگی بدانیم. موفق باشید

28916
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی: با توجه به تفسیر آیه ۴ سوره ممتحنه که این هفته فرمودید دشمنی با دشمنان خدا و انسانیت در این برحه باید مصداق های مختلف داشته باشد. مثل زمان آیت الله مدرس که ایشان رضاخان رو مصداق این دشمنی می دونند. با توجه به آیه ۴ که اول بحث بیزاری مطرح میشه و بعد بحث بغض، جایگاه فرقه شیرازی ها را چگونه تعریف کنیم؟ از طرفی مجلس روضه اباعبدالله می گیرند و از طرفی در پایان مجلس مقام رهبری و دیگر علما رو سب و لعن می کنند. و همانطور که در تفسیر آیه ۴ سوره احزاب متن پیام رهبری در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۸۸ رو قرائت کردید که ایشان فرمودند: کسانی که به بهانه مذهب ندای تفرقه بین شیعه و سنی را سر می دهند و می خواهند وحدت ملی را به هم بزنند، چه شیعه باشند و چه سنی مزدور دشمن هستند. ----- حال اینها مصداق دشمن خدا و انسانیت قرار می گیرند که ما بخواهیم نسبت به اینها بیزار باشیم و یا بغض داشته باشیم. اینجا دیگر بحث افرادی نیست که در جمهوری اسلامی تحت تاثیر فشار اقتصادی و جو رسانه ای ضد انقلاب و شبکه های ماهواره ای قرار گرفته و از روی عصبانیت یه بد و بیراهی هم می گویند ولی در عقیده اینگونه نیستند. اما بحث افراد این فرقه دیگه فراتر از این حرف هاست و یه بحث اعتقادی هست ببخشید وقتتون رو گرفتم. یا حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم سران این جریان بازیچه‌ی دشمن‌اند و حکم دشمن را دارند با بیزاری کامل از اعمال آن‌ها به همان معنایی که آیه‌ی ۴ سوره‌ی ممتحنه متذکر آن است. موفق باشید

28913
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: استاد نظرتون در مورد شان خانوادگی چیست؟ اعضای خانواده من وضعیت مالی خوبی دارن و داری زندگی نسبتا تجملاتی هستند و همچنین خانواده همسرم که وضعیت مالی خوب و مرفه می‌باشند ولی استاد همسر من با وجود شغل رسمی و حقوق خوب و همچنین اینکه چند سال هست شاگرد شما هستند عقیدشون براین هست که ما باید زندگی ساده ای داشته باشیم چون ایشون نسبتا کتابهای شما رو درس میدن و خودم هم طلبه هستم.ن ظرشون اینه که نباید مورد توجه مردم قرار بگیریم و حرف و عمل یکی باشد. ولی استاد من واقعا در برابر خانواده خودم و همسرم خجالت می‌کشم. آخه داشتن وسایل جزیی خانواده چه ربطی به تجملات و مردم داره؟ چرا باید سر خرید هر وسیله ای برای زندگی اینقدر جر و بحث و دعوا باشه. من نه از ایشون میخوام برن دنبال شغل دوم و نه اینکه قرض بگیرن نه قسطی وسیله ای رو خریداری کنن و نه کاری می‌کنم که واقعا خجالت بکشن، بلکه خودم با هزینه خودم میخوام مثلا تلوزیون بگیرم که قدیمی شده و نسبتا خراب هست. چرا اینقدر سختگیری؟ چه اشکالی داره مثلا بعد از ۱۳ سال زندگی یه مقدار از وسایل که واقعا درب و داغون شدن عوض بشه. از دیدگاه آقایون هیچ وقت هیچ چیز خراب نیست ولی خوب خانمها این طرز فکر رو ندارن و بر اساس ذلتشون خرید کردن باعث خوشحالیشون میشه، من به ایشون میگم نه تجملات و نه افراط گرایی ولی تا یه حدی باید باشیم که مورد تمسخر قرار نگیریم و یا اینقدر روحمون اذیت نشه به خاطر دنیا. لطفا راهنمایی بفرماید. هرچند میدونم که سوالم کاملا سوال دنیایی هست نه برای رسیدن به حقیقت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ایشان سلام برسانید و بگویید تا جایی که حرامی صورت نگیرد، امور خانه و مدیریت آن باید به دست خانم خانه باشد. در خبر داریم که جناب رباب، آن‌چنان خانه‌ی خود را تنظیم کرده بود که بعضاً از حضرت اباعبداللّه «علیه‌السلام» سؤال کردند و حضرت فرمودند به سلیقه‌ی خودش در حدّ امکاناتی که در اختیار داشته، عمل کرده و حضرت امام خمینی نیز در همین اندازه‌ها میدان عمل را به همسر خود می‌دادند. نکاتی در کانال https://eitaa.com/ololalbaabtarbeiat هست که می‌توانید به آن رجوع کنید. موفق باشید

28906
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید: شرایط زندگیم طوری شده که حس گیجی و منگی بهم دست داده. اطرافیانم راحت دروغ میگن راحت دیگران را سبک میکنن، پشت سر دیگران ابروریزی میکنن، تکبر، خودشیفتگی، کینه، حسادت، دروغ، لجبازی، بعضیاشون عین یک فرعون خودشونو بالاتر از بقیه میدونن و هر ظلمی که میخوان انجام میدن. یکی از این اطرافیان پدرم هست. این چیزا را که میبینم حس بی حسی و افسردگی بهم دست میده. نمی دونم چیکار کنم، گیج شدم. طوری شده که فقط میشینم فقط نگاه می‌کنم. قبلا یه اعتراضی می‌کردم اما از بس این رفتار تکرار شده از زندگی زده شدم. بعضی اوقات به خدا هم معترض میشم که چرا در این نقطه قرارم داده. بعضی وقتا بخودم میگم نکنه تناسخ درست بوده و من تو زندگی قبلیم کار بدی کردم که تو این وضعیت قرار گرفتم. راه نجات بهم نشون بدید. خسته شدم. تشکر استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که حضورى وسيع‏تر از دنيا و مافيها و وسيع‏تر از غم‏ها و شادى ها هست. مؤمنان كسانى‏‌اند كه‏ «اذَا مَرّوُا بِالْلَغْوَ مَرُّوا كِراماً»[1] هنگامى كه به امر پوچى برخورد كردند بزرگوارانه از آن مى‌‏گذرند و خود را همسنگ آن امر نمى‏‌گردانند، چون به چيز بالاترى‏ يعنى نور ايمان متصل‏‌اند. حال در نظر بگيريد با اتصال ائمه (عليهم السلام) به نور عظمت، آن‏ها در چه افقى زندگى مى‌‏كنند و به كجا نظر دارند و تا كجا مى‌‏توانند بشريت را صعود دهند. يك الهام مختصر به قلب عارف مى‌‏شود هفته‌‏ها در شور و شعف به سر مى‌‏برد، اين كجا و اين كه وجود مقدس اميرالمؤمنين (ع) و ائمه (عليهم السلام) با آن حقيقتِ ثابت ارتباط دارند كجا! موفق باشید

 


[1] - سوره فرقان، آيه 72.

نمایش چاپی