بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: نبی، امام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17391
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد گرانمایه: استاد عزیز با توجه به پاسخ سوال 17373 که فرمودید این افراد کدام خدا را می پرستند پس راز این همه مکاشفات و معاینات عرفانی چیست؟ چگونه چنین کسی با امام زمان (عج) در ارتباط است و خداوند اجازه این کشفها و معاینات را به او می دهد؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با کشف و شهود افراد موضوع، بسیار حساس و دقیق است و تشخیص تفاوت آن با توهّماتِ افراد کار ساده‌ای نیست. همین‌قدر می‌توانم آن‌چه که در پاورقی صفحه‌ی 321  کتاب «جايگاه و معنى واسطه فيض» عرض شده است را خدمتتان عرضه می‌دارم به امید آن‌که گشایشی در فهم موضوع برای جنابعالی باشد. در مقدمه كتاب «آيةالحق» مرحوم حسين غفارى از قول حاج شيخ عباس قوچانى (وصى مرحوم سيد على‏ آقا قاضى (ره)) نقل مى‏ كنند كه يكى از افراد مشهور به كرامت به در منزل مرحوم قاضى آمد و گفت: من حالى داشتم كه تمام گياهان، خواص و آثار خود را به من نشان مى ‏دادند، مدتى است حجابى حاصل شده و ديگر به من نمى ‏نمايانند، از شما تقاضا دارم كه عنايتى بفرماييد تا آن حال به من بازگردد. مرحوم قاضى (ره) به او فرمود: دست من خالى است. او رفت و پس از زيارت عتبات‏، به نجف برگشت، يك روز كه جميع شاگردان نزد مرحوم قاضى گرد آمده بودند، در منزل ايشان آمد و از بيرون در، سرش را داخل نموده، گفت: آنچه را كه از شما مى ‏خواستم و به من نداديد، از حضرت صاحب‏ الأمر گرفتم و حضرت فرمود: به قاضى بگو بيايد نزد من، با او كارى دارم. مرحوم قاضى سر خود را بلند كرد و گفت: بگو قاضى نمى ‏آيد. نويسنده در ادامه مى ‏گويد: اوّلًا ميان راه توحيد و طريق معرفت نفس كه روش تربيتى عرفاى بالله است با راه تقويت نفس كه شيوه ارباب رياضات و اصحاب مكاشفات و كرامات است، فرق هست. وقتى گفته مى ‏شود كه اصحاب كرامات و مكاشفات و رياضات به دنبال تقويت نفس هستند و نه عبور از آن، چه بسا به ذهن افرادِ خام، از كلمه تقويت نفس، خداى ناكرده اشتغال به امور لهو و لعب متبادر شده و از اين جهت انتساب بسيارى از بزرگانِ صاحب كرامت و دعاوى باطنى را به اين طريقه، غيرقابل قبول بشمارند، ولى خوب نظر كن كه فرد مذكور يكى از اصحاب مكاشفه بوده و در چاره‏ گشايى امور مادى و معنوى خلايق اشتهار داشته و حتى در اين سال‏هاى اخير، بعضى وى را در زمره عرفاى عظام شمرده، و عبرت بگير كه چنين شخصى غايت خواسته ‏اش كه عمر گرانبها را صرف آن كرده و از اين شهر به آن شهر و از اين امام به آن امام و از مرحوم قاضى تا صاحب ‏الأمر را مورد سؤال قرار داده، بازگشت حالى است از حالات نفس و قوايى از قواى باطن كه مثلًا بتواند كشف خواص دارويى گياهان بكند. و بدان كه لذّت بهره‏ مندى از اين قواى نفسانى و لذت استفاده و بروز كرامات، گاه آنچنان قوى است كه صدها برابر لذّات ظاهرى حسّى است و شخص واجد اين حالات ابداً نمى ‏تواند از آن‏ها عبور نمايد و البته با محمل‏هاى كمك به خلق و دستگيرى و غيره، آن‏ها را براى خود توجيه مى‏ كند، ولى مهم اين است كه همه اين‏ها كمالات و آثار نفس است و هدف عرفان، فناى تمامى آثار و شوائب نفسانى از پايين‏ ترين درجات تا بالاترين مراحل آن، كه با نورانيت بسيار شديد توأم است. ثانياً؛ بنگر به كلام قاضى كه به آسانى و سردى مى‏ گويد: دست ما خالى است، آرى نه دست او كه دل و جان او از هر گونه خواست و قواى منتسب به انّيَت نفس خالى است. ثالثاً؛ بنگر به گفتار آن شخص در اخذ خواست خود از امام زمان (ع) و پيام معاتبه‏ آميز از جانب حضرت به مرحوم قاضى كه به قاضى بگو: بيايد با او كار دارم، كه حكايت دارد كه آن شخص به زعم خود به شرف ملاقات امام عصر (ع) نائل شده و حضرت خواسته او را برآورده ساخته‏ اند و گفته‏ اند به قاضى هم بگو بيايد. و ديدى كه قاضى هم گفت: بگو قاضى نمى‏ آيد! كه اين جواب قاضى، نشان تشخيص قاضى است از سستى توهمات و دعاوى كثيره مدعيان ملاقات با امام زمان (ع). اين پاسخ قاضى يعنى امامِ زمان مورد ادعاى شما، چيزى جز امر خيالى و نفسانى و توهّمى و ساخته نفس شما يا شيطان نيست. در ادامه مى‏ فرمايد: در محضر آيت ‏الله ‏طهرانى (ره) به مناسبتى سخن از همين دعاوى مربوط به رؤيت حضرت صاحب‏ الأمر (ع) شد. ايشان از قول حضرت آقاى هاشم حدّاد مستقلًا يا از ايشان به نقل از حضرت آقاى قاضى (قدس ‏سرهما). فرمودند كه «غالب اين ادعاهاى رؤيت در طول تاريخ به جز چند موردِ محدود و معدود، امور خيالى و نفسانى بوده و حداكثر از قبيل مكاشفات روحيه است كه صاحب آن‏ها آن را امر عينى و حقيقى مى‏ پندارد ... مؤلف محترم از قول مرحوم آيت ‏الله قاضى نقل مى‏ كند كه شيخ احمد احسايى روزى به شاگردان خود گفت: من هر وقت به حرم مشرف مى‏ شوم به حضرت سلام مى ‏كنم، حضرت بلند جواب مى ‏دهند، به طورى‏ كه اگر شما هم آنجا باشيد مى‏ شنويد، يك‏ مرتبه با من بياييد تا بفهميد. روزى شاگردان وى به حرم مشرف شدند، شيخ سلام كرد، بعد رو كرد به شاگردان و گفت: جواب شنيديد؟ گفتند: نه! دومرتبه سلام كرد و گفت: شنيديد؟ گفتند: نه! پس شاگردان و خود او دانستند كه شيخ در اين موضوع اشتباه كرده است (صدايى را كه نفس خودش ايجاد كرده است، مى‏ شنيده و تصور مى‏ كرده آن صدا از خارج است)» نقل از كتاب آيةالحق، تأليف سيد محمد حسن قاضى، صفحات 100- 102. موفق باشید 

17397
متن پرسش
1. بسم الله الرحمن الرحیم. با سلام و خسته نباشید خدمت حضرتعالی: حضرت امام در کتاب مصباح الهدایه در ومیض 12 می فرمایند از آنجا که حضرت رسول (ص) صاحب مقام جمعی بودند دیگر مجال تشریع برای هیچ کس باقی نماند و بقیه ائمه بالتبع دارای این مقامند. آیا خود ائمه معصومین و بعد انسانهایی که اسفار اربعه را طی می کنند بدون رجوع به آنچه از پیامبر رسیده خودشان مستقیما با حقیقت دین محمدی ارتباط برقرار کنند و خود مستقیما تشریع کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إنباء و تشریع مربوط به مقام خلیفة اللّه است که بذات مربوط به حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌باشد و لذا ائمه«علیهم‌السلام» از این جهت مقام تشریعی ندارند هرچند که تمام حقیقتِ تشریع را به نور وجود خود می‌شناسند. موفق باشید

17378
متن پرسش
سلام: گاهی بر من غمی عارض می شود و ساعاتی طول می کشد و حال آنکه دلیلش را نمی دانم، آیا این طبیعی است یا اشکالی در من هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید مشکلی در میان باشد. خوب است که کتاب «مقالات» آیت اللّه شجاعی را به عنوان یک راه‌کارِ اساسی دنبال فرمایید. در ضمن کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» که بر روی سایت است از مولایمان علی«علیه‌السلام» راه‌هایی بس ارزشمند در مقابل انسان می‌گشاید. موفق باشید

17373
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: با توجه به پاسخ سوال 17362 آیا کسی که بر اساس مشاهدات خود و ارتباط با امام زمان عج الله فرجه معتقد است امام زمان از بر پایی نظام جمهوری اسلامی راضی نیست را می توان عارف واقعی ولو در حد متوسط و حال، نه مقام تلقی کرد؟ اساسا چگونه می توان به دیگر سخنان و کشف های او و دستور العملهای ایشان اعتماد کرد؟ با تشکر و التماس دعا. خداوند بر طول عمر و توفیقات شما بیفزاید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: من که به چنین افرادی نمی‌توانم اعتقادی جدّی داشته باشم. زیرا به حکم «کلّ یومٍ هوَ فی شأن» خداوند در هر تاریخی، ظهور خاصی دارد. این افراد کدام خدا را می‌پرستند که خدایِ ظاهرشده در انقلاب اسلامی آن خدا نیست؟! می‌توان گفت این بنده‌های خدا، انسان‌های مؤمنی هستند که بصیرت لازم را ندارند. موفق باشید

17371
متن پرسش
بسمه تعالی. با سلام و خدا قوت خدمت حضرتعالی: با توجه به جواب سوال 17439 امام هم سیر مرحله چهارم اسفار اربعه را خواهد داشت و تفاوت در این است که دین جدیدی آورده نمی شود و به همان حقیقت پی می برد درست است؟ یا اینکه امام به آن کشف محمدی (ص) احتیاج دارند؟ حال سوال دیگر این است که آیا این سیر را انسان دیگری هم غیر از معصوم دارا می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. در شرح کتاب «مصباح الهدایه» حضرت امام این موضوع را روشن نمودند که هر امام و پیامبری اسفار خاصّه را طی می‌کنند و هر سالکی نیز باید ذیل انسان‌های معصوم چنین سفرهایی داشته باشند. موفق باشید

17361
متن پرسش
با عرض سلام و احترام. در رابطه با سوالات 17327 و 17305 : سوالاتم ناظر به «مردان متأهل» ااست نه مجرد. خواهش و تمنا می کنم هیچ کدام از سوال هامو بدون جواب نگذارید. خیلی بهتون ارادت دارم ولی دستگاه هاضمه ام برای هضم همه ی آنچه که گاهی می فرمایین، خیلی کوچک است. گاهی به قوای ادراکی ام شک می کنم. قوایی که حرفهای شما، اسلام، هستی و انسانیت را درک می کنن. همیشه در حالت معلقی هستم که سوالات اساسی زندگی راحتم نمی گذارند. سوالایی که نمیدونم چطور و کجا و ... بپرسم ولی از اینکه دیگران اینقدر آسوده زندگی می کنند، تعجب می کنم. چطور میتونن با این همه سوال و حیرت، اینقدر راحت و منظم باشند؟ ببخشید این مقدمه ها ربطی به سوالاتم ندارن و فقط بیان حال زارم هستن. حال زاری که نه عرفانی است و نه از وجودم جدا می شوند. گاهی خودم رو به خواب می زنم تا راحت تر زندگی کنم. ولی فایده ای نداره و سوالاتم به اندازه ای هیبت دارن که دوباره یقه ام رو می گیرن... ببخشید وقتتان را می گیرم، سوالات اساسی ام چیزای دیگه ای هستن ولی سوالات زیر رو قبلا داشتم که الآن به مناسبت پرسش و پاسخی که تو سایتتون شد، باز سر در آوردن. 1) به چه دلیل پیامبر فرمودن تا حضرت خدیجه زنده باشن من زن دیگه ای نمی گیرم؟ و مشابها حضرت علی؟ چه دلیلی داره؟ ممنون میشم به تفصیل بیان کنید. 2) چرا با وجود اینکه زنهای بدون شوهر -در زمان پیامبر - امنیت و سرمایه و زندگی و ... نداشتند و فضای اقتصادی و فرهنگی و ... مثل الآن نبود که زنها بتوانند خودشون برن سر کار و تنها زندگی کنند، چرا حضرت زهرا هوو نگرفتند و به خواستگاری مجدد برای حضرت علی نرفتند در حالی که می تونستن زنهای زیادی رو از بی شوهری و نداشتن زندگی نجات بدن؟ همین طور چرا حضرت خدیجه برای پیامبر ، نرفتن خواستگاری مجدد برای گرفتن هوو؟ برای نجات زنهای بی شوهر؟ 3) پرسیدن این سوال، خیلی سخت است و غالبا جدی هم گرفته نمی شود. در حالی که به تجربه متوجه شدم یه سوال اساسی برای مردم اینه که صاحبنظران بین نظرات کارشناسی شون و زندگی شخصیشون چه نسبتی برقرار می کنن، به عنوان مثال جسارتا آیا حضرتعالی حاضرید که مثلا دخترتان زن دوم یا سوم یا چهارم یک مرد بشه؟ یا چرا استاد طاهرزاده الآن چند زن دیگر نمی گیرند تا آن زنها از بی شوهری نجات پیدا کنند؟ نسبت همسر شما با احیانا هوویشان چه می شود؟ حاضرید پسرتان چند زن بگیرد؟ یا صیغه کند؟ آیا از این مسائل در زندگی خود و نوامیستان اکراه دارید یا خیر؟ آیا همسر محترمتان جسارتا حاضرند در این امر پیش قدم شوند؟ و هوو بگیرند؟ 5) سوال آخر اینکه، استاد بزرگ، برای خودم متأسفم که حرف های شما را نمی فهمم. من حقیقتا خیلی فکر کردم سر حرف شما. حتی سعی کردم خودم رو خارج از شرایط زمانی امروز تصور کنم بلکه حرفتان را هضم کنم، ولی نشد که نشد. اگر واقعا زمان قحطی مرد باشد، من حاضرم شوهرم را - اگر خودش بخواهد - به زن دیگری بدهم. ولی مثل یک شیء، پارت تایم (ینی مثلا یک شب از هر دو یا سه یا چهار شب!!!!) با شوهرم نباشم! این اسمش خودخواهی است؟ یعنی اینکه حاضرم تمام سهمم را به دیگری بدهم ولی حاضر نیستم هوو داشته باشم اسمش خودخواهی است؟ 6) ببخشید، مسئله ی جمعیت را هم سرچ کردم و اجمالا به این نتیجه رسیدم که تعداد مردها بیشتر از زنهاست. در «ایران» رو فقط سرچ کردم. ممنون میشم اگه شما هم سرچ بفرمایید تا خودتان ببینید. جدای از این مسئله اصلا نمی فهمم چرا مسئله ای انسانی رو باید با این مسائل مثل بی شوهر نماندن زنان بیوه و دختران، خلط کنیم! یعنی تعریف و تصورمون از ازدواج چیه؟ شما که فرمودین روح انسان با تک همسری می تواند به وحدت برسد، اونوقت آرامش خانواده و ... که به خاطر این راهکارها از بین میره با چی میشه جایش را پر کرد؟ چی داریم می دیم و چی داریم می گیریم؟! شوهرها اون هم تو زمانه ی امروز، پارت تایم باشن در ازای بی شوهر نماندن یک نفر دیگه؟ مگه ازدواج چیه که اینقد غیرانسانی، مثل یک شیء تقسیمش می کنیم؟ 7) این سوال هم جدی است، می ترسم حوصله اش را نداشته باشید و جدی نگیرید. چون نمی دانم چرا عرفا به جای اینکه در برابر سختی ها و احیانا حرف هایی که نمی پسندند مقاوم و استرلیزه شوند، به جایش آنقدر لطیف می شوند که حوصله ی جواب دادن به سوالات امثال من را ندارند. حداقل اگر سوالاتم را جواب نمیدین، دلیل جواب ندادنش را واضح بگید تا زحمت نوشتن و انتظار پاسخ کشیدن را به روح معلقم ندهم و وقت شما را هم نگیرم. این سوال: اگه تنها دلیلتون، برای ازدواج مجدد مردان متأهل، بی شوهر نموندن برخی زنهاست، اونوقت اگه جامعه با کمبود زن مواجه بشه (که ظاهرا طبق سرچ هایی که من کردم اصلا بعید نیس و در حال حاضر جمعیت مردهای ایران بیشتره)، چه راهکاری دارید؟ احیانا باز هم میخواین بگین بی خیال بنیاد خانواده بشیم و به خاطر مشکل کمبود زن، زنان را پارت تایم برای مردها صیغه کنیم؟ یعنی زنها تشکیل خانواده ندهند تا بتونن صیغه بشن و مشکل مردها حل بشه؟! 8) این شماره ی آخر صرفا درددل هست: متأسفانه خیلی سوالات اساسی دارم ولی وقتی این چیزا رو می بینم توی سایتتون، به اندازه ای تعجب می کنم که نمیتونم بقیه سوالای حقیقی ام رو بپرسم. حقیقتا بارها این حرفهای شاذ را از دیگران هم شنیده ام اما ذره ای برایم اهمیت نداشته. ولی وقتی این حرفهارو از شمایی می شنوم که معرفت نفس و معاد و شرح دعای ندبه و ... رو ازتون شنیدم و میدونم از معدود افراد مذهبی هستید که متوجه جایگاه زنان هستید و خانمتون رو دیدم که .... باورش برام سخته که این راهکارهای غیرانسانی، نتیجه ی تفکرات حضرتعالی باشد! که در نهایت به این نتیجه برسیم: زنها خودخواهند که حاضر نیستند مردانشان پارت تایم با زنهای دیگه باشند! حاج آقا این پیام آخر فقط یه درد دله که نمیدونم چقد درکم می کنید. سالها معرفت نفس، حرکت جوهری، معاد، مدرنیته ...، تاریخ فلسفه غرب، جایگاه و معنی واسطه ی فیض، پوچی فعالیت های فرهنگی، تفسیر ، ..... شنبه شب های سراسیمین ..... چهارشنبه ها، کتابخونه ی شهرداری که هر قدم بهش نزدیک می شدم همه ی وجودم از شوق پر می شد... همه ی روزهایی که غربت دوری از خانواده توی خوابگاه رو با مباحث شما سپری کردم، شب هایی که سخنرانی های معادتان لرزه به اندامم می انداخت... نتیجه اش چیه؟ راهکارهایی که غیرانسانی بودنشون برام از روز روشن ترن..... دلم می خواست هرگز خلق نمی شدم. چون من مسائل فکری رو خیلی جدی می گیرم و جزئی از وجود و زندگی ام هستند. به عنوان سوال آخر، میخوام بدونم تو قیامت از این خواسته ی خودم «آرزوی خلق نشدن»، پشیمون میشم یا نه؟ و به نظرتون ممکنه تو قیامت چیزی ببینم که خدا رو برای خلق شدن خودم شکر کنم؟ من اصلا عددی نیستم که بخوام آدم بد به حساب بیام، فقط برخی حرفاتون رو نمی فهمم. لطفا سوالاتم رو جدی بگیرید. با تشکر فراوان و التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مورد رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» که هنوز جنگی شروع نشده بود تا جهان اسلام از یک طرف با زنان شهداء روبه‌رو شود و از طرفی با همسران کسانی که در جبهه‌ی مقابل کشته شده بودند و آن شهر فتح شده بود؛ مسئله همین‌طور است که می‌فرمایید. ولی در مورد علی«علیه‌السلام» در موقعی که هنوز زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» در قید حیات بودند، موضوع فرق می‌کند به طوری‌که به عنوان نمونه در بعضی از متون خبری داریم که: حضرت امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» در جنگ یمن با کنیزی که از خمس غنائم بود و از سهم پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» محسوب می‌شد، هم‌بستر شدند و خالدبن ولید برای آن‌که آن حضرت را در مقابل پیامبر بدنام کند، نامه‌ای از طریق «بَریده» به رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌نویسد بريده مى گويد: «وارد مدينه شدم و به مسجد رفتم. رسول خدا صلى اللّه عليه وآله در منزل بود و گروهى از يارانش بر در خانه پيامبر بودند. آن ها گفتند: چرا زودتر از ديگران خود را به مدينه رسانده اى؟ گفتم: به دليل كنيزكى است كه على از خمس غنايم جنگى برداشته است. آمده ام اين خبر را به رسول خدا صلى اللّه عليه وآله گزارش دهم. آن ها گفتند: آرى اين خبر را به پيامبر برسان; زيرا با اين خبر على از چشم پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله مى افتد رسول خدا صلى اللّه عليه وآله اين گفت و شنودها بين من و آن ها را در منزلش مى شنيد. در اين هنگام رسول خدا صلى اللّه عليه وآله از اتاق بيرون آمد. يكى از آن چهار نفر برخاست و عرض كرد: اى رسول خدا! آيا نظر نمى كنى كه على چه كرده است؟ و قضيّه كنيز را خبر داد. رسول خدا صلى اللّه عليه وآله روى مبارك از او برگرداند و جوابى نفرمود. دومين و سومين نفرى كه همراه بريده بودند نيز به همين گونه اظهار نظر كردند، ولى رسول خدا صلى اللّه عليه وآله از آنان نيز روى گرداند. بريده مى گويد: «من نامه خالد را به پيامبر تقديم كردم. او با دست چپ نامه را از من گرفت. من سرم را پايين انداختم و شروع به بدگويى از على كردم تا اين كه سخنانم به پايان رسيد و سرم را بلند كردم. در برخى از متون آمده است: بريده گويد: «من از كسانى بودم كه بغض و كينه زيادى از على داشتم. از اين رو، از على بد گفتم و كلامم كه به پايان رسيد، سرم را بالا گرفتم. ناگاه آن چنان خشمى در چهره رسول خدا صلى اللّه عليه وآله مشاهده نمودم كه مانند آن را جز در جنگ با يهود بنى قريظه و بنى نضير نديده بودم. سپس پيامبر فرمود:
ماذا تريدون من علي؟ ماذا تريدون من علي؟ ماذا تريدون من علي؟ إنّ عليّاً منّي وأنا منه وهو ولي كلّ مؤمن بعدي.
از على چه مى خواهيد؟ از على چه مى خواهيد؟ از على چه مى خواهيد؟ به راستى كه على از من است و من از على هستم و او سرپرست هر مؤمنى بعد از من است و شنيدنى است كه بنا بر نقل سنن الكبرى تأليف بيهقى، معرفة الصّحابه تأليف ابونُعَيْم اصفهانى، تاريخ مدينة دمشق نگارش ابن عساكر، سُبُل الهُدى والرَّشاد و منابع ديگر، بريده مى گويد: سپس رسول خدا صلى اللّه عليه وآله به آنان فرمود: إنّ له في الخمس أكثر من ذلك. به راستى كه بهره على ازخمس بيش ازاين است.  2 و 3 و 4- با توجه به عرضی که در جواب سؤال 17327 شد، موضوع را در رابطه با مشکل جامعه بررسی کنید که اگر زنان بی‌شوهر به عنوان یک پدیده در جامعه شکل گرفتند، آیا اسلام راه‌کاری نسبت به آن دارد؟! یا آن‌که باید نسبت به آن بی‌تفاوت بود؟ و در آن سؤال، بحث «متعه» در میان بود که در سیره‌ی امامان نیز به چشم می‌خورد و ربطی به ازدواج مجدد به عنوان همسر دوم و هووی همسر اول در میان نبود!!  و تازه این وظیفه‌ی زنان و مردانی است که از همه جهات می‌توانند نسبت به این موضوع، رفعِ مشکل کنند نه مردانی که یا به دنبال شهوترانیِ بیشتر باشند و یا اگر بخواهند به این عمل اقدام کنند، متهم به زنبارگی می‌شوند. لذا به نظر بنده اتفاقاً آن‌هایی که باب این نوع مسائل را به عنوان یکی از راه‌های رفع مشکل جامعه می‌گشایند، خودشان نباید پیش‌قدم شوند تا تصور شود به فکر امیال خودشان هستند 5 و 6- هنوز هم معتقدم روحِ انسان با تک‌همسری بهتر می‌تواند به وحدت برسد و برای مردانی که با همان همسر خود زندگی را به انتها می‌رسانند، احترام خاصی قائل هستم، مگر آن‌که پدیده‌ی زنان بی‌شوهر مشکلی برای جامعه بشود و عده‌ای در شرایطی باشند که بتوانند نسبت به رفع این مشکل اقدام کنند؛ اینان نیز به عنوان انسان‌های متعهد، مورد نظر هستند. در سوره‌ی نساء با نظر به همین مشکل، بحث چندهمسری پیش آمده است و علامه‌ی طباطبایی با توجه به این‌که زنان زودتر از مردان آماده‌ی ازدواج می‌شوند؛ روشن می‌کنند که در عین بیشتربودنِ تعداد مردان، باز زنان آماده‌ی ازدواج، بیشتر از مردان‌اند. و از این جهت موضوعِ بی‌تفاوت‌نبودن نسبت به این کثرت پیش می‌آید 7- هرگز چنین پیشنهادی که در آن شرایط زنان پارت‌تایم باشند نمی‌کنیم. زیرا نظام جنسیت در تولد و تناسل مربوط به خداوند حکیم است و او همیشه عالم را درست تدبیر می‌کند 8- گاهی انسان وقتی مفتخر به زیارت حرم امام معصومی می‌شود می‌گوید: «الحمداللّه که خدا مرا خلق کرد حتی برای همین یک زیارت». این یعنی زندگی زیبایی‌هایی دارد که وقتی با آن‌ها روبه‌رو می‌شویم راز خلقت خود را به روشنی می‌یابید و این به شرطی است که سعی نماییم تعریفِ درستی از زندگی و از خود داشته باشیم. در آن تعریف درست، شاید حتی موضوعی که در جواب آن کاربر عرض شد، با نگاهِ دیگری دیده شود. عنایت داشته باشید بنده در جواب به آن سؤال عرض کردم که این یک مشکل تاریخی است و با این‌همه نتوانستم جوابِ سؤال دقیق و دلسوزانه‌ی آن کاربرِ محترم را ندهم. منتهی زاویه‌ای که در جواب، مطرح شد با نظر به وَجهی بود که معتقدین به انقلاب اسلامی باید در رابطه با آن فکر کنند، وگرنه افراد لااُبالی که قصه‌ی خود را دارند. بالاخره نباید نسبت به این موضوع بی‌تفاوت بود و جرأت فکرکردن به خود نداد. در حالی‌که با فکرکردن به چنین موضوعاتی حتماً افقی گشوده می‌شود و روشنی‌گاهی مطابق حضور انقلاب اسلامی در این تاریخ مدّ نظرها قرار می‌گیرد. بنده تصور می‌کنم فکرنکردن به این موضوع، مشکل را پیچیده‌تر کرده و ما را با فجایعی روبه‌رو می‌کند که دیگر قابل جبران نباشد، هرچند امثال بنده وظیفه‌ی دیگری دارم و به خودی خود وارد این موضوعات نخواهم شد. موفق باشید                                        

17358
متن پرسش
سلام: خسته نباشید. طلبه ای هستم که با مباحث و کتب شما مرتبطم. قصد داریم ان شاءالله در دو ماه محرم و صفر به صورت هفتگی، برای جوانان دانشجوی مسجدمان کفتگو مباحثه ای با محوریت یکی از نوشتار های شما در موضوع کربلا شناسی داشته باشیم تا ان شاءالله فهم جدیدی از واقعه ی کربلا به روی ما باز شود. پیشنهاد شما چیست؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه خدا کمک می‌کند. کتاب‌های مربوط به کربلا به اضافه‌ی کتابی که در رابطه با پیام اربعین در این تاریخ تحت عنوان «اربعین حسینی؛ امکان حضور در تاریخی دیگر» در دست چاپ است؛ معنای خوبی از زندگی در مقابل افراد می‌گشاید. موفق باشید               

17347
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم: در صحبتی از حضرتعالی با این مضمون شنیدم که در دوران حضرت حجت (س) دیگر روابط از جنس اشراقی خواهد شد و جایگاه علوم مفهومی چون فلسفه تغییر می کند، اگر درست فهمیده ام لطفا تبیین بفرمائید که جایگاه علوم عقلی چه جایگاهی خواهد بود و جایگاه سخنانی از علامه حسن زاده ظاهرا از قول فارابی که فیلسوف الکل انسان معصوم است چیست؟ با تشکر از لطف شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فیلسوف در اصطلاح فارابی یعنی کسی که با عقل کلّی مرتبط است، ولی نه به صورت علم حصولی و مفهومی و از این جهت مصداق تامّ و تمام فیلسوف، نبیّ اللّه خواهد بود. و این غیر از فیلسوفِ مصطلح است که با استدلال و مفاهیم سخن خود را می‌گوید و با حضور حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف» آن‌چنان زمینه‌ی ظهور حقایق فراهم می‌شود که نیاز به روش‌های فیلسوفانه کم می‌گردد. ولی این غیر از علوم عقلی است که در جای خود همیشه مورد نظر بوده و هست. تفکر فلسفی یک نوع از عقل به‌حساب می‌آید. موفق باشید

17341
متن پرسش
سلام:یک سوال در مورد متعه پرسیده شده بود که جواب شما منو خیلی بهم ریخت و بنیان خانواده منو سست کرد و حتی ذهنیت منو نسبت به شما کاملا عوض کرد. سوال بنده اینه چرا شما به مسئله عرف هیچ اشاره ای نکرده بودید و به همین راحتی متعه رو در کشور ما در هر شرایطی جایز دونستید و حق رو به پرسش کننده دادید؟ آیا نباید برای این مسئله مهم فرهنگ سازی بشه و پروسه طی بشه؟ آیا در کشور ایران و حتی خانواده خود شما پذیرش این مسئله راحته؟ حدیثی در وسائل الشیعه دیدم که حضرت صادق به اصحابش گفت متعه خوبه ولی برای اصحاب جعفر بن محمد نه، چون ذهنیت ها رو نسبت به ما بد می کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد ما در این مورد خاص، حقیقتاً مشکل تاریخی داریم و به فرمایش شما باید فرهنگ‌سازی بشود. ولی همان‌طور آن سؤال‌کننده‌ی محترم مطرح کردند، نمی‌توانیم از مشکلات امروز جامعه در این رابطه غفلت کرد. و موضوع «متعه» از این جهت مطرح است، وگرنه همچنان که حضرت صادق«علیه‌السلام» مطرح می‌فرمایند اگر «متعه» بخواهد بهانه‌ای برای عیاشی و شهوت‌رانیِ افراد شود؛ این شأن اصحاب آن حضرت نمی‌باشد بلکه مسئله به عنوان یک مسئولیت اجتماعی باید مدّ نظرها قرار گیرد. موفق باشید

17343
متن پرسش
سلام علیکم: از طرفی روایاتی داریم که به بخشش همه ی سیئات محبین اهل بیت (ع) تصریح می کند و از طرفی می فرمایند مبادا به پشتوانه دوستی ما عمل را رها کنید و ما خودمان به خاطر اعمالمان سوال می شویم. این دو چه طور با هم جمع می شوند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جهت‌گیری به سوی انسان معصوم موجب می‌شود که انسان از گناه متنفر شود و در همین رابطه در روایت داریم: «حُبُ‏ عَلِيٍ‏ حَسَنَةٌ لَا يَضُرُّ مَعَهَا سَيِّئَةٌ وَ بُغْضُ عَلِيٍّ سَيِّئَةٌ لَا يَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَة»[1] دوستى على حسنه ‏اى است كه با داشتن آن، سيئه زيانى نمى ‏رساند و دشمنى على سيئه ‏اى است كه با وجود آن، حسنه سودى ندارد.  ولی این نباید بهانه شود که ما گناه کنیم و گمان نماییم آن گناه، به پای ما نوشته نمی‌شود. موفق باشید

 


[1] ( 2)- نهج الحق و كشف الصدق، ص 259. كنوز الحقائق، طبع بولاق مصر، ص 53، 57، 67، ينابيع المودة، ص 19.

17317
متن پرسش
با سلام: قبلا این پرسش را پرسیده بودم اما می خواستم مصداقی و جزیی تر هم بپرسم: آیا می توان برای مردم فعلی اروپا و آمریکا عنوان کافر را به کار برد؟ اگر آری مراد کدام کفر است؟ کفر فقهی یا کفر اعتقادی یا کفر اخلاقی؟ لطفا صریح پاسخ بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که اکثر آن مردم فکر می‌کنند دین خدا همان دینی است که آن‌ها می‌شناسند و بدان عمل می‌کنند، نمی‌توان آن‌ها را کافر دانست. آری! اگر متوجه حقیقت اسلام بشوند و باز به آن پشت کنند، کافر محسوب می‌شوند. مثل یهود و نصارای صدر اسلام در مکه و مدینه که هم دارای کفر اعتقادی بودند و هم کفر فقهی. موفق باشید

17314
متن پرسش
سلام: من مشکلم این است که حس معنوی ام در بازه های خاصی خوب است اما در بازه هایی از بین می رود و من از نداشتنش واقعا حس بدی دارم. من حدود دو سال پیش بود که با خودم عهد بستم شیوه زندگیم را تغییر دهم. در خانواده مذهبی بودم اما خودم زیاد مذهبی نبودم. از دو سال پیش خیلی عوض شدم اما ثبات ندارد و من در مواقعی که مثلا نمازم دیر یا قضا می شود حس می کنم نکند من تمام کارهایم بدون شناخت است؟ و نمی دانم چطور از دنیا دل بکنم. واقعا خسته شده ام استاد. از یک طرف دلم عاشق خوب بودن است از یک طرف این علاقه منجر به تلاش بیشترمن نمی شود. حس می کنم همه دعا و نماز و مطالعه مذهبی و کلاس بسیج و هر چه که می روم بی فایده و بدون شناخت و از روی عادت است. گاهی از برخی چیزها خوشم میاید که می گویم این نشانه ی عمقی نبودن ایمان من و لقلقه زبان بودنش است. حوصله عبادتم هم کم شده. کاش راهی بود که اخلاصمان بیشتر باشد. توصیه شماچیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم اگر با نامه‌ی امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» به فرزندشان مرتبط شوید، تمام ابعاد یک نوع زندگیِ خوب و قابل دسترس را در جلوی خود می‌یابید. کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» در همین رابطه تدوین و تنظیم شده است. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

17301
متن پرسش
با سلام و احترام: استاد كم كم بوي اربعين حسيني به مشام مي رسد. آيا همراه كردن زن و بچه خردسال كار صحيحي است؟ سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به زحمت نیفتند برکات خاص خود را دارد. موفق باشید

17303
متن پرسش
سلام علیکم: ممنون میشم اگه توی این مسئله به من کمک کنید: آیا معصومین (علیهم السلام) هوای نفس نداشتن؟ اگه نداشتن پس چه طوری در بالاتری مراتب قرار دارن؟ مگه آدم با مخالفت با نفسش به جاهای عالی نمیرسه؟ پس اگه معصومین (علیهم السلام) هوای نفس ندارن پس با فرشته ها چه فرقی دارن چون ملائکه هم هوای نفس ندارن و عقل محض اند. در این صورت چه طوری میتونن الگوی ما باشن وقتی ما هوای نفس داریم و اونا ندارن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ائمه«علیهم‌السلام» نیز در موقعیت بشری خود، هوایِ نفس دارند؛ منتها هنر آن‌ها آن است که در مقابل امیال نفسانی، نظر به حق دارند و آن امیال را زیر پا می‌گذارند و کمال آن‌ها آن است که تمام عمر در مقابل امیال نفسانی خود، سر فرود نمی‌آورند و معنایِ عصمت آن بزرگان بزرگ در همین نکته است. عرایضی در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» در قسمت آیه‌ی تطهیر در این مورد شده است. کتاب بر روی سایت می‌باشد. موفق باشید    

17289
متن پرسش
سلام علیکم: به نظر حضرتعالی در زمان ظهور حضرت صاحب (عج)، ایشان چه تعداد افراد و از چه قشری را نابود می کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امام مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» مظهر رحمت الهی‌اند و لذا فقط با معاندینی که مانع ظهور توحید در عالم می‌شوند، مقابله می‌کنند. موفق باشید

17296
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی: دلیل اینکه گفته شده است که وجود پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم چه زنده باشد و چه زنده نباشد مورد منفعت انسانها است در چیست؟ از دیدگاه علامه حسن زاده. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که بر روی سایت هست شده است، خوب است رجوع فرمایید. موفق باشید

17268
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی: دلیل اینکه گفته شده است که وجود پیامبر اکرم صلی الله علیه واله و سلم چه زنده باشد و چه زنده نباشد مورد منفعت انسانها است در چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» مطالبی گفته شده است، به‌خصوص در فصل اول کتاب. خوب است به آن کتاب که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

17249
متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت استاد گرامی: سوالی دارم که خیلی وقت ها باعث آزار و اذیت بنده می شود: 1. بعضی ها می گویند که ما چند سال پیش خود را به یاد نداریم یا به عنوان مثال یک کفش که مال پنج سال پیش است را دور می اندازیم و... چگونه می توان به تاریخ 1400 سال پیش اعتماد کرد و چگونه باید ثابت کرد که در این تاریخ ها تحریفی نشده و خود واقعیت هستند؟ لطفا کامل شرح دهید. 2. کتابی یا... برای معرفی از شما درخواست دارم که با شرح ساده بتواند ثابت کند که بین ادیان دین اسلام و شیعه جعفری حق است و امر بدیهی است اگر به عنوان مثال از فرد مسیحی که مقید به دینش است این پرسیده شود می گوید مسیحیت و یا هرکس در هر دینی. حال می خواستم به بنده منبعی معرفی کنید که به این حقیقت برسم. با تشکر. التماس دعا... یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کهنه‌شدن پدیده‌های مادی غیر از ثابت‌بودنِ حقایق است. به همان معنایی که هیچ‌وقت 2 به اضافه‌ی 2 از چهاربودن خارج نمی‌شود. از طرفی وقتی در تحقیق تاریخی متوجه‌ی استمرار یک موضوع در طول تاریخ می‌شویم این امر موجب اعتماد ما به آن موضوع می‌شود. مثل آن‌که ملاحظه می‌کنید قرآن‌هایی را که از صدر اسلام تا حال، همه ثابت و یگانه هستند 2- کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که بر روی سایت هست می‌تواند در مورد اخیر کمک‌کار باشد. موفق باشید

17247
متن پرسش
سلام استاد عزیز: می خواستم نظرتان را در مورد متن زیر بدانم. لطفا کمی شرح دهید. تشکر «ﻣﻮﺳﯽ ﻭ ﺍﺑﻠﯿﺲ ( ﺷﯿﺦ ﺍﺣﻤﺪ ﻏﺰالی)» ﻣﻮﺳﯽ ( ﻉ) ﺑﺎ ﺍﺑﻠﯿﺲ ﺩﺭ ﻋﻘﺒﻪ ﮐﻮﻩ ﻃﻮﺭ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺭﺳﯿﺪﻧﺪ. ﻣﻮﺳﯽ ﮔﻔت: ﺍﯼ ﺍﺑﻠﯿﺲ! ﭼﺮﺍ ﺑﺮ ﺁﺩﻡ ﺳﺠﺪﻩ ﻧﮑﺮﺩﯼ؟ ﺍﺑﻠﯿﺲ ﮔﻔﺖ: ﮐﻼ ّ ﻭ ﺣﺎﺷﺎ! ﺧﺪﺍ ﯾﮑﯽ ﺍﺳﺖ، ﻣﻦ ﻫﻔﺘﺼﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻢ: ﺳُﺒﻮﺡ، ﻗﺪﻭﺱ، ﭼﮕﻮﻧﻪ ﭼﻬﺮﻩ ﻋﺒﺎﺩﺗﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺛﻨﻮﺑﯿﺖ ﺳﯿﺎﻩ ﮐﻨﻢ؟ ﻣﻮﺳﯽ ﮔﻔﺖ: ﺍﯼ ﺍﺑﻠﯿﺲ، ﺍﻣﺮ ﺑﮕﺬﺍﺷﺘﯽ. ﺍﺑﻠﯿﺲ ﮔﻔﺖ: ﺁﻥ ﺍﻣﺮ ﺍﺑﺘﻼ ﺑﻮﺩ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﺮﺍ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﺍﯼ ﻣﻮﺳﯽ، ﻣﻦ ﺍﺩﻋﺎﯼ ﺗﻮﺣﯿﺪ ﺩﺍﺷﺘﻢ. ﺍﮔﺮ ﻗﻄﻌﻪ ﻗﻄﻌﻪ ﺷﻮﻡ، ﺩﻝ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﻏﯿﺮ ﺍﻭ ﻣﯿﻞ ﻧﮑﻨﺪ. ﺗﻮ ﻃﻠﺐ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﮐﺮﺩﯼ ﻭ ﮔﻔﺘﯽ: ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻨﻤﺎ، ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﮐﻮﻩ ﻧﮕﺮﯾﺴﺘﯽ. ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﮐﻮﻩ ﻧﻨﮕﺮﯾﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﯼ، ﻫﺮ ﺁﯾﻨﻪ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺩﯾﺪﯼ! ﻭ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺗﻮﺣﯿﺪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺻﺎﺩﻕ ﺗﺮﻡ! ﻣﻮﺳﯽ ﮔﻔﺖ: ﺍﯼ ﺍﺑﻠﯿﺲ، ﺑﻪ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻋﻘﻠﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﺑﻠﯿﺲ ﮔﻔﺖ: ﺁﻥ ﺍﺯ ﻗﺎﺿﯽ ﻭ ﻣﯿﻞ ﺍﻭ ﺑﻮﺩ، ﻭ ﺍﻻ ﻗﺪﻡ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺗﻮﺣﯿﺪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺛﺎﺑﺖ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ. ﻣﻮﺳﯽ ﮔﻔﺖ: ﺍﯼ ﺍﺑﻠﯿﺲ! ﻟﺒﺎﺱ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﮔﯿﺖ ﺑﻪ ﺷﯿﻄﻨﺖ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﮐﺮﺩ. ﺍﺑﻠﯿﺲ ﮔﻔﺖ: ﺁﻥ ﺣﺎﻟﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ. ﻣﻮﺳﯽ ﮔﻔﺖ: ﺁﯾﺎ ﻣﺤﺒﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯽ؟ ﺍﺑﻠﯿﺲ ﮔﻔﺖ: ﻫﺮﭼﻘﺪﺭ ﻣﺤﺒﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻏﯿﺮ ﻣﻦ ﺯﯾﺎﺩ ﮐﻨﺪ، ﻣﻦ ﻋﺸﻘﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺵ ﺍﻭ ﺳﺮﻣﺴﺘﻢ! ﻣﻮﺳﯽ ﮔﻔﺖ: ﺍﯼ ﺍﺑﻠﯿﺲ! ﺍﻭ ﺭﺍ ﯾﺎﺩ ﮐﻨﯽ؟ ﺍﺑﻠﯿﺲ ﮔﻔﺖ: ﺍﻭﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮔﻔﺘﻪ ﺧﻮﺩ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ : ﺍِﻥ ﻋﻠﯿﮏ ﻟﻌﻨﺘﯽ ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﮐﺎﻓﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺑﻪ ﻟﻌﻨﺖ ﻣﻦ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ «ﮐﺎﻑ» ﻭ «ﯾﺎﺀ» ﻣﺨﺼﻮﺹ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻣﻦ ﺭﻫﯿﻦ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺷﻮﻗﻢ! ﻣﻦ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺩﻭﺯﺧﻢ .... ﻣﻮﺳﯽ ﮔﻔﺖ: ﺍﯼ ﺍﺑﻠﯿﺲ! ﺑﺎ آﻧﮑﻪ ﻣﻠﻌﻮﻧﯽ ﺍﻣﺎ ﮐﻼﻣﺖ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺍﺳﺖ. ﺍﺑﻠﯿﺲ ﮔﻔﺖ: ﺍﯼ ﻣﻮﺳﯽ! ﻫﻔﺘﺼﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﻃﻤﻊ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ، ﻭ ﻃﻤﻊ ﺩﺭ ﻋﺒﻮﺩﯾﺖ، ﻫﻼﮐﺖ ﺍﺳﺖ!! ﺍﻻﻥ ﻃﻤﻊ ﻗﻄﻊ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺫﮐﺮ ﻣﻦ ﺟﻠﯿﻞ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻋﺒﺎﺩﺗﻢ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ. ﺍﯼ ﻣﻮﺳﯽ! ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﻣﺮﺍ ﺭﺍﻧﺪ؟ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎ ﻣﺨﻠﺼﺎﻥ ﺁﻣﯿﺰﺵ ﻧﮑﻨﻢ (ﭼﻮﻥ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺻﺪﻣﻪ ﺍﯼ ﺑﺰﻧﻢ) ﻣﺨﻠﺼﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺭﻏﺒﺖ ﯾﺎ ﺗﺮﺱ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺪ ﯾﺎ ﻃﻤﻊ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی خداوند در حدیث قدسی می‌فرماید: «كُنْتُ كَنْزاً مَخْفيّاً؛ فَاحبّبْتُ انْ اعْرَفَ، فَخَلَقْتُ الْخَلْقَ لِكَىْ اعْرَف»؛[1] من گنجى مخفى بودم، دوست داشتم كه شناخته شوم، پس خلق كردم تا شناخته شوم. معلوم می‌شود خداوند را باید در مظاهر او شناخت وگرنه شناخت خدا، شناخت مفهومی و ذهنی خواهد بود. و عالی‌ترین مظهر حضرت حق، آدم بود که در وصف او می‌فرماید: «علّم آدم الاسماء کلّها» و به تعبیر آیت اللّه محی‌الدین الهی قمشه‌ای؛ «جرمش آن بود که در آینه، رویِ تو ندید / ور نه بر بوالبشری، ترکِ سجود این‌همه نیست». یعنی جرم شیطان آن بود که در آینه‌ی آدم، انوار الهی را ندید، وگرنه برای ترک سجده به آدم که خروج از ساحت ربوبی را در پی نخواهد داشت. روش شیطان شبیه تفکر وهّابیون است که متوجه نور خدا در مظاهر نیستند و آن را شرک می‌دانند و به همین جهت مثل شیطان، خود را می‌بینند و «أنا خیرٌ منهْ» سر می‌دهند و چون نگاه به خود، با ناتوانی همراه می‌شود، تکیه به غیر خدا برایشان پیش می‌آید و به اسلحه‌ها و آمریکا تکیه خواهند کرد. موفق باشید  

 


[1] ( 1)- بحارالأنوار، ج 84، ص 199- شرح مقدمه‏ى قيصرى، آشتيانى، ص 1225.

17238
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: ان شاءالله که در کنف حمایت ولیعصر عج الله تعالی فرجه الشریف موید و منصور باشید. و اما بعد... مدتی است در کانالهای تلگرامی و گروه ها لینک کانالهایی می آمد که حاوی سرگذشتها و دلنوشته هایی بود که قاطبه اصلی محتوای این دلنوشته ها متضمن بحث خیانت زوجین به یکدیگر خصوصا خصوصا خیانت زنان به شوهرانشان و نیز ارتباط جنسی محارم با یکدیگر بود. این دلنوشته ها و سرگذشتها ظاهرا در جهت دریافت مشاوره و استرشاد ارائه می شد منتهی با تکرار موضوعات خیانت و زنای عنف، گویا هدف عادی سازی و قبح زدایی از این مسائل بود. باتحقیق بیشتر متوجه شدم که اتاق فکرهای صهیونیستی با محوریت تزلزل و از هم گسیختگی و تقدس زدایی نهاد خانواده در ایران، این سرگذشتهای ساختگی را برای نفوذ فساد در تار و پود خانواده ها سرهم کرده و در معرض دید عموم قرار می دهند و متاسفانه برای همه طیف سنی سهل الوصول است. و در نظر بگیرید یک نوجوان که چندین بار این سرگذشتها را بخواند چقدر برایش قبح شکنی می شود و ذهنیتش نسبت به محارمش تغییر می کند و چه فاجعه ای رخ می دهد. جدیدا متاسفانه در سایه غفلت مسئولین علافه بر دلنوشته ها، فایلهای صوتی به وفور در کانالهای مربوط به ارتباط جنسی با محارم قرارداده می شود که اشخاص به طرز چندش آوری موضوع ارتباط با محارم خود را به تصویر می کشند. مثلا پسری با آب و تاب توضیح می دهد چگونه پس از فوت پدرش، با رضایت مادر با یکدیگر رابطه جنسی دارند و چقدر هر دو خشنودند!!! یا دختری با صداهای تهوع آور و صوتهای مستهجن با شور و اشتیاق از ارتباط جنسی با برادرش یا پدرش می گوید!!!! با توجه به اینکه صوت بسیار تاثیرگذارتر از متن و نوشته است؛ فرض بفرمایید چه بر سر نوجوانان و جوانان و زنان و مردان جامعه ما خواهد آمد؟ بعد شاهد خواهیم بود در برخی از خانواده ها کم کم این موضوع ارتباط جنسی با محارم باب می شود. باور بفرمایید دور از ذهن نیست. مگر نبود روزی که در کشور ما به ندرت طلاق اتفاق می افتاد و الان آمار طلاق بیداد می کند، پس در سایه غفلت از هجمه های فرهنگی هیچ چیز نشد ندارد! بنده دلم می سوزد خدا می داند جگرم کباب است از این همه توطئه از آن سو و این همه غفلت از این سو...خواهش می کنم التماس می کنم به داد مردم برسید. چه کسی باید این کانالها را قلع و قمع کند؟ چه کسی باید گردانندگان آن را جمع کند؟ چه کسی باید مردم را آگاه کند؟ وظیفه چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که هر نهادی از جمله وزارت ارتباطات نسبت به این موضوع وظیفه‌ای دارند، بحثی نیست. ولی عنایت داشته باشید که این پروژه حدّاقل 25 سال پیش به همین شکل که می‌فرمایید کلید خورد و چیز جدیدی نیست و خروجی آن هم، آن نبود که دشمن می‌خواست. با این همه راه‌کارِ اصلی آن است که انسان‌ها با نور ایمان متوجه‌ی کثافت و زشتی این حرف‌ها و این کارها بشوند. و از این جهت دین اسلام، دین آخرالزمان است که توان رویارویی با همه‌ی فتنه‌های آخرالزمان را دارد. لذا حضرت سجاد«علیه‌السلام» می‌فرمایند:  «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلِمَ أَنَّهُ يَكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ مُتَعَمِّقُونَ‏ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْآيَاتِ مِنْ سُورَةِ الْحَدِيدِ إِلَى قَوْلِهِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُور»[1] خداوند مى ‏دانست در آخرالزمان اقوام متعمّقى مى‏ آيند كه براى آن‏ها سوره توحيد و شش آيه اول سوره حديد را نازل كرد. اين خبر نشان مى‏ دهد براى فهم سوره‏ ى توحيد و شش آيه‏ ى اول سوره‏ ى حديد نياز به روح آخرالزمانى است‏. موفق باشید  

 


[1] ( 1)- الكافى، ج 1، ص 91.

17243
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: جناب استاد طاهر زاده عزیز، در خصوص کار تربیتی برای نوجوانان می خواستم راهنمایی بفرمایید. داستان راستان شهید مطهری برای کار با این سن مناسب است؟ برای شروع خوب است یا در اواسط کار؟ اساسا شروع با شهید مطهری را توصیه می کنید؟ یا شروع با عمومات تاریخ اسلام یا احکام یا عقاید؟ یا با زندگی شهدا و علما؟ یا ترکیبی از اینها؟ تاریخ انقلاب اسلامی در چه حدی باید به نوجوان منتقل شود و با چه کتبی؟ نقش، مقدار و زمان داستان و رمان برای کار تربیتی با نوجوان چه جایگاهی دارد؟ اگر ممکن هست چند کتاب عام تر که از لحاظ محتوایی هم مشکل دینی اعتقادی نداشته باشه، معرفی بفرمایید. استفاده از طرحهایی چون کانون های درسی مانند کانون ریاضی برای جذب نوجوان و بهره برداری از فرصتهای جنبی برای کارهای فرهنگی و اخلاقی مانند مطالعه، ورزش، مسائل اخلاقی، قرآنی و ... مخصوصا برای دختران چطور است؟ اساسا باز کردن پای یک رقیب به فضای تربیتی و فرهنگی و استفاده از ظرفیت آن خوب است یا نه؟ با توجه به اینکه نظام آموزشی جدید در کشور ما برای رقابت و کنار زدن فرهنگ دینی و ریشه دار ملت وارد شد و اکنون نیز مهمترین ضربات از ناحیه همین نظام اموزشی در دو دوره کودکی و جوانی - دانشگاه - بر پیکره فکر و فرهنگ و عقیده و عمل وارد می شود. برای کار اخلاقی با نوجوان دعای مکارم الاخلاق و دعاهای صحیفه سجادیه امام سجاد (ع) را مانند دعا در حق پدر و مادر یا معلم و... چگونه می بینید؟ صحبت های اخلاقی عمومی و نسبتا آسان تر و کاربردی تر برخی اساتید اخلاق مناسب این سن هستند یا نه؟ ورود دانشجویان انقلابی و دغدغه مند به عرصه های تربیتی مساجد و کانونهای آن چطور است و چه آسیبهایی دارد؟ مخصوصا که پرورده نظام حس گرایی هستند که کمترین اطلاعات و توانمندی مذهبی و مهارتهای تربیتی را به آنها منتقل می کند. آیا صرف مطالعات و تجربیات شخصی آنها کفایت می کند که به این عرصه وارد شوند و تدریجا و با مشورت و تجربه اندوزی خلاها را پر کنند و با دانش آموزان ارتباطی از سنخ ارتباط نیمه تربیتی یا خط دهی فکری و عقیدتی و ... داشته باشند؟ اگر نه، پس در چه حد و حدودی باید عمل کنند؟ آیا فضاهای تربیتی و جواب سوالات بالا برای پسران نوجوان و دختران نوجوان متفاوت است یا تقریبا یکی هستند؟ به نظر شما در کار با دختران نوجوان، انتقال مهارتهای زندگی و آماده سازی آنها برای مادری و همسری لازم است یا فعلا باید به کلیات اخلاق و احکام و عقاید و عمومات انقلابی شدن اکتفا کرد؟ اگر باید انتقال داده شود بیشتر باید چه مساله یا شخصیت یا شعاری را محور کار قرار داد؟ و در پایان و ضمن عذر خواهی فراوان، اگر بخواهید در یک کلمه، شعار یا سیاست اصلی برای تربیت مادران آینده را بگویید، چه خواهد بود؟ مادرانی آینده ای که اکنون در سیستم آموزش و پرورش یا دانشگاه گرفتارند و به بیماری رایج نمره و مدرک و پز شغل دادن، مبتلایند. بنده مایل هستم که از نظرات و راهنمایی های شما استاد بزرگوار در این امر بهره مند شویم. با سپاس بیکران
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «داستان راستان» برای ابتدای کار نیز مفید است. جمع بین تاریخ اسلام و احکام و عقاید و زندگی شهداء هنر است. کتاب «فروع ابدیت» برای فهم تاریخ اسلام، شروع خوبی است. نوشته‌های آقای امیرخانی و مهدی شجاعی کمک می‌کند. حضور در کانون‌هایی که می‌فرمایید خوب است به شرطی که افراد ممحّض کار علمی که مباحث دینی را به حاشیه می‌برد، نشوند. تذکرات اخلاقی به هر نحوی خوب است. کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» بسیاری از نکاتی که به دنبال آن هستید، حضرت برای فرزندشان به میان آورده‌اند. دانشجویان بصیر و فهمیده‌ای داریم که در این مورد کمک کنند. مباحث معرفت نفس به عنوان کلیّات عقیدتی کمک می‌کند. عرایضی تحت عنوان «عالَمِ عفاف» در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» شده است. موفق باشید

17228
متن پرسش
سلام بر استاد عزیزم: خسته نباشید. ۱. آیا امروزِ انقلاب، مانند آن روزها از زندگانی امام صادق (ع) نیست که آقا با سعه صدر و آرامش کامل و امید به آینده شروع به مبارزه با رژیم می کردند و شاگرد تربیت می کردند و به دور از (سیاسی بازی) و (بازیهای سیاسی) ،بزرگترین سیاستمدار دوره خود بودند، آن هم با نور توحیدی. ۲. آیا آنهایی که امام (ع) را دوست داشتند و ارادت به ایشان داشتند و می خواستند حرکتی کنند، و وقتی به امام (ع) می گفتند، حضرت مخالف حرکت آنها بودند، آنها مثالشان مانند مثال برخی اصول گرایان و بچه مذهبی های خودمان نیست؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری! آری!  2- آری! و در همین رابطه کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ» تدوین شده است. این که به موقعیت خودمان در تاریخ نظر دارید خوب است .موفق باشید

17234
متن پرسش
با سلام وخسته نباشید خدمت استاد طاهرزاده: ببخشید استاد من به دنبال راهی برای اینم که چطوری یار خاص امام زمان (عج) بشم به من گفتند که باید امام زمانتو خوب بشناسی ولی من اصلا نمیدونم چطوری باید ایشونو بشناسم یعنی اصلا نمیدونم که از کجا شروع کنم اگه میشه منو راهنمایی کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب‌های «بصیرت و انتظار فرج» و «مبانی معرفتی مهدویت» و «عالم بقیة اللهی» و «شرح دعای ندبه» در این مورد شده است. همه‌ی کتاب‌ها بر روی سایت هست. موفق باشید

17224
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: چند سوال داشتم که از خدمتتون می پرسم: 1. آیا امام زمان علیه السلام زمان ظهور را می دانند؟ بر اساس اینکه از زمان خارج می شوند بنابراین بزرگان هم می دانند درسته؟ 2. منظور از یک ساعت تفکر برتر از هفتاد سال عبادت است چه نوع تفکری است؟ آیا این که بشینیم فکر کنیم و یک پیشرفتی در علم ایجاد کنیم و به خلق کمک کنیم هست یا بالاتر از اینها مثل تفکر حر در عاشورا؟ 3. با توجه به اینکه وجود مجسمه در خانه اشکال دارد عروسک هم مثل همان است؟ برای اینکه برای بچه ها عروسک نگیریم و سرگرم شان کنیم چه راهی را پیشنهاد می کنید؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نمی‌دانم 2- خیر! تفکر در آموزه‌های دینی تفکر حضوری و وجودی است که در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» در موردش بحث شده است 3- در مورد عروسک به جواب سؤال شماره‌ی 12905 رجوع فرمایید. موفق باشید

17225
متن پرسش
سلام: در کتاب المیزان در تفسیر آیه ۱۷۶ سوره آل عمران علامه می فرماید: «پس معنای آیه این است که رفتار کسانی که به سوی کفر سرعت می گیرند و سرعتشان را روز به روز بیشتر می کنند تو را غمگین نسازد چون اندوه تو جز برای این نیست که می پنداری این کفار دارند با کفر خود به خدا ضرر می رسانند و حال آنکه اینطور نیست آنها به خدای تعالی هیچ ضرری نمی رسانند....» سوال من این است که آیا پیامبر نمی دانسته که کفار نمی توانند به خدا ضرر برسانند؟!! که خداوند به پیامبر می گوید ناراحت نباش؟ یا علامه نمی دانسته که پیامبر می دانسته؟!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیه‌ی مذکور موجب تسلّی جان پیامبر می‌شود. زیرا بسیار تفاوت می‌کند که انسان بر اساس ایمان خود موضوعی را بداند، و یا این‌که حضرت حق مستقیماً خطاب به انسان مطلبی را متذکر شود. موفق باشید

نمایش چاپی