بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: نبی، امام

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
16212
متن پرسش
سلام: آیا این کار درست است که تمام افعالمان را برای امام و حب و رضایت ایشان انجام دهیم؟ التماس دعای فرج
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! از آن جهت که امام معصوم وجه متعالی هر انسانی است، چنان‌چه با نظر به شخصیت امام، کارها انجام گیرد به عالی‌ترین شکل، کارها رجوع داده شده است. موفق باشید

16210
متن پرسش
سلام علیکم استاد: خسته نباشید. خدا را شاکرم که توفیق استفاده از مباحث حضرتعالی را نصیب حقیر فرمود. عذرخواهی می کنم که زیاد مزاحم وقت شریفتان می شوم. طبق فرموده حضرتعالی در حال پیگیری مباحث سوره حمد امام هستم. و باز به لطف الهی تعدادی از جوانان را حتی در شمال کشور ترغیب به پیگیری مباحث شما و در ابتدا مباحث برهان صدیقین و معرفت نفس کرده ام. ایشان گاها سئوالاتی از حقیر می پرسند که بنده الان مهمترین این سوالات را به محضرتان عرضه می کنم که ان شاءالله پاسخ حضرتعالی راه گشا خواهد بود. 1. چرا خدای تبارک و تعالی عالم ممکن را ایجاد کرد؟ چه نیازی به خلق مخلوقات داشت؟ 2. رابطه وجودی ما با اهل البیت (ع) چیست؟ (توضیح اینکه: بنده عرض کردم که ما شعاع وجود این حضرات هستیم چون ایشان صاحب اسم اعظم و اولین تجلی یا صادره حضرت حقند. که البته پشیمان شدم چون خودم هنوز به اینجا نرسیدم.)
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ممکن‌بودنِ ممکنات، ذاتیِ آن‌ها است و حضرت حق به حکم جوابگویی به هر طالب فیضی، آن‌ها را وجود می‌دهد، نه از آن جهت که نیاز به خلقت آن‌ها دارد. عرایضی در این رابطه در چند جلسه‌ی اول کتاب «آشتی با خدا» شده است. 2- وجود اهل‌البیت به عنوان خلیفة اللّه و واسطه‌ی فیض الهی، عامل وجود ما و کمال ما می‌باشد که در شرح کتاب «مصباح الهدایه» مباحثی در این رابطه مطرح شده است. موفق باشید

16221
متن پرسش
سلام علیکم: سوالم درباره آیه معروف و مبارک تطهیر است، خب یکی از برهان های محکم شیعه این آیه شریفه است و من تو اعتقاداتم خیلی بهش تکیه می کنم، اما من تا چند وقت پیش آیات قبلش رو نخونده بودم، دیدم کل سوره درباره همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله) است و سفارشات به این بانوان که چنین کنید و چنان کنید و در نهایت می فرماید ما می خواهیم شما اهل بیت را از هر بدی پاک کنیم؛ درسته گفته شده پیامبر (صلی الله علیه و آله) بارها اشاره کردند که منظور از اهل بیت چه کسانی هستند، ولی قرآن رو هر کی که میخونه میگه واضحه که مخاطب همسران پیامبر هستند، مرتب اونا رو مخاطب قرار میده و ضمیر متصل در آیه مذکور به اونا بر میگرده؛ بی زحمت این شبهه منو برطرف می کنید! ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» در این مورد شده است که عیناً خدمتتان عرضه می‌شود: خداوند در قرآن مى‏ فرمايد: «... انَّما يُريدُاللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ‏ اهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرا»[1] اى‏ اهل البيت؛ فقط و فقط خداوند خواسته تا شما را از هرگونه پليدى بزدايد و اعتقاد باطل و اثر عمل زشت را از شما پاك كند و شما را به موهبت عصمت اختصاص دهد». با دقت در آيه‏ ى تطهير نكات زير مورد توجه قرار مى‏ گيرد.

1- «رِجْس» از نظر لغت چون با «ال» آمده، يعنى هرگونه پليدى جسمى و روحى. يعنى اهل البيت (ع) را خداوند از هر گونه پليدى پاك كرده است.

2- بيش از 70 حديث كه بيشتر آن‏ها از اهل سنت است اقرار دارند كه «اهل بيت» شامل، رسول خدا (ص) و حضرت على (ع) و فاطمه زهرا (س) و امام حسن و امام حسين «عليهماالسلام» مى ‏باشد.

3- امّه‏ سلمه مى ‏گويد: بعد از آمدن آيه‏ ى تطهير، رسول خدا (ص) عباى خود را برسر حضرت على و همسر او و حسنين «عليهماالسلام» انداختند و گفتند: بارالها! اينها آل محمداند. من گوشه‏ ى عبا را بالا زدم كه وارد شوم، حضرت آن را از دست من كشيدند و گفتند: تو بر خير هستى (يعنى تو زن خوبى هستى) ولى جايت اينجا نيست.

سؤال: با توجه به اين‏كه قبل و بعد آيه زنان پيامبر (ص) را مورد خطاب قرار داده، چرا آيه شامل زنان پيامبر نمى‏ باشد؟

جواب: اولًا: هيچ‏كس تا حال قائل به عصمت زنان پيامبر نشده، در حالى‏ كه آيه خبر از عصمت «اهل بيت» مى‏ دهد و در آيه‏ ى مباهله هم ثابت شد زنان پيامبر (ص) به آن معنا معصوم نيستند كه بتوانند لعنت الهى را بر كاذبين جعل كنند و لذا در كنار اهل بيت پيامبر (ص) يك نفر از زنان پيامبر هم وارد مباهله نشد.[2]

ثانياً: همه‏ ى روايات ازسنى و شيعه پنج تن مذكور را به عنوان اهل بيت معرفى كرده‏ اند.[3]

ثالثاً: اگر آيه مربوط به زنان پيامبر بود ضمير «عَنْكُن» كه قبل از آيه به صورت جمعِ مؤنث بود بايد ادامه مى‏ يافت و نه اين‏كه وقتى موضوع اهل بيت را به ميان مى‏ آورد بفرمايد «عنكم» يعنى ضمير را عوض كند.

چنانچه ملاحظه بفرماييد در اين قسمت از آيه سخن از اراده و مشيت خاص خداوند به ميان آمده و اين نشانه‏ ى آن است كه مسئوليت مهمى را مى ‏خواهد بر دوش اهل‏ بيت پيامبر بگذارد كه چنين مسئوليتى با وظيفه‏ ى همسران پيامبر كه در آيات قبل آن‏ها را توصيه كرده كه در خانه‏ هايشان ملازم باشند متناسب نيست. از طرفى روايات متعددى از محدثين اهل سنت هست كه رسول خدا همسران خود را شامل اهل بيت ندانسته‏ اند.[4]  اين آيه در مورد پنج كس نازل شده كه عبارتند از من و على و حسن و حسين و فاطمه (س). از طرفى در سوره تحريم خداوند دو نفر از زنان پيامبر (ص) را به باد انتقاد مى‏ گيرد و مفسرين عامه آن‏ها را عايشه و حفصه معرفى مى‏ كنند. حال چطور مى ‏توان چنين تطهيرى را به زنان پيامبر (ص) نسبت داد. در ضمن اصل روايت كِساء به نقل از احمد حنبل همان پنج تن را به عنوان اهل‏ بيت معرفى كرده است. (ابن طاوس، الطرائف/ ترجمه‏ ى داود إلهامى، ص: 474)

وقتى حضرت حق مى فرمايد: نمونه‏ هايى در عالم هستند كه عين طهارت‏ اند، معلوم است مى‏ خواهد راه را نشان بدهد. مثل اين است كه بگويد: اى تشنه‏ ها چيزى خلق كرده‏ ام كه عين ترى است و فقط از طريق آن سيراب مى‏ شويد.

وقتى مى‏ فرمايد: خداوند اراده كرد كه فقط شما اهل بيت را از هر گونه آلودگى‏ پاك كند، پاك‏ كردن از هر آلودگى را منحصر به آن‏ها مى‏ كند. از آن طرف دين را آورده است تا همه‏ ى انسان‏ها از آلودگى‏ ها پاك شوند، پس معلوم است طهارت اهل بيت (ع) يك نوع طهارت ديگرى است كه راه به طهارت رسيدن بقيه را نشان مى‏ دهند و همين‏طور كه عرض شد اين طهارت؛ طهارت تكوينى است و همان‏طور كه ترى آب تكوينى است و همه‏ ى رطوبت‏ ها از آب گرفته مى‏ شود. اين طهارت را منحصر به اين خانواده كرد تا هر كس مى‏ خواهد به طهارت حقيقى دست يابد به اين خانواده رجوع كند.

وقتى مى‏ گوييم: آب تكويناً تر است يعنى فقط ترى است و وجودش عين ترى است. اگر رسيديم به اين كه اهل بيت تكويناً در مقام طهارت‏ اند، يعنى عين الطهاره هستند، همين طور كه براى به‏ دست‏ آوردن ترى بايد به عين ترى كه آب است رجوع كنيد، امامان معصوم (ع) هم كه عين درستى و  طهارت‏ اند، بايد براى ارزيابى عمل انسان‏ها در ميان باشند تا هركس اندازه‏ ى درستى عملش را با عمل امام معصوم (ع) بسنجد، همان‏طور كه ما در امور نظرى در فطرت خود بديهيات داريم و درستى يك فكر را بر اساس مبناهاى بديهى ارزيابى مى‏ كنيم و آن بديهيات براى درست فكركردن مبناى هر انسانى است، اهل بيت (ع) هم مبناى درست عمل‏ كردن انسان‏ها هستند. مثلًا اگر به شما بگوئيم يك شهر هست كه يكى از خيابان‏هاى آن از كل آن شهر بزرگ‏تر است، نمى‏ پذيريد، چون بر مبناى قاعده‏ ى بديهى خود كه مى‏ گويد؛ «جزء يك چيز نمى ‏تواند از كل آن چيز بزرگ‏تر باشد» و چون آن خيابانِ بزرگ هم جزء آن شهر است پس نمى‏ شود كه آن خيابان از آن شهر بزرگ‏تر باشد و لذا بدون آن كه نياز باشد برويد، تجربه كنيد و بعد آن سخن را ردّ كنيد، طبق يك قاعده‏ ى بديهى كه مى‏ شناسيد آن حرف را  نمی پذیرید. زيرا خداوند آن قاعده‏ ى بديهى را به صورت تكوينى براى راهنمايى شما در جانتان قرار داده است، و به كمك آن به راحتى مى ‏توانيد فكر خود را در شناخت حق و باطل سر و سامان بدهيد. قواعد بديهى، امامِ عقل نظرى ما هستند و جان ما با آن قواعد يگانه است و غير حكم آن‏ها را غلط مى‏ داند و نمى‏ پذيرد، پس در واقع عقل نظرى انسان‏ها امام معصوم دارد كه همان بديهيات است. مى ‏گوئيم اجتماع نقيضين محال است، يعنى نمى‏ شود اين شى‏ء همين حالا در اين مكان باشد و همين حالا در اين مكان نباشد، چون هست و نيست نقيض‏ هم‏ اند و عقل و جان انسان جمع نقيضين را نمى‏ پذيرد. قاعده‏ ى «امتناع اجتماع نقيضين» را جان ما پذيرفته و كاملًا هم حق  مى‏ داند و لذا بقيه‏ ى انديشه‏ هايش را بر اساس آن قاعده تنظيم مى‏ كند، آن قاعده براى انسان عين درستى است و چيزى نيست كه با تجربه به ‏دست آمده باشد، درستى آن فوق تجربه است.

همين‏طور كه انسان در عقل نظرى امام دارد تا انديشه‏ اش به خطا نيفتد و دائماً انديشه ى خود را با آن هماهنگ مى‏ كند و از طريق امامِ عقل نظرى مغالطه‏ ها را مى‏ شناسيد و فريب آن‏ها را نمى‏ خوريد، عيناً خداوند براى ما در امور عقل عملى، امامِ بيرونى مى‏ گذارد تا در عمل به خطا نيفتيم و مطابق سيره‏ ى آن‏ها عمل كنيم كه طبق ادله‏ ى قرآنى، آن امام در رفتار و اعمال عين طهارت است و شما مى‏ توانيد اعمال خود را بر اساس اعمال و گفتار او تنظيم كنيد و راه طهارت را از طريق عين طهارت بيابيد و در فهم قرآن هم از فهم آن‏ها كمك بگيريد. در آيات 77 تا 79 سوره‏ ى واقعه فرمود: اين قرآن يك مقام عاليه‏ ى وجودى دارد كه فقط اهل طهارت مى‏ توانند با آن تماس بگيرند و حقيقت آن را دريابند يعنى هر كس‏ خواست از نور قرآن بهره بگيرد و قلب او به نور منور شود بايد در مسيرى قرار گيرد كه اهل البيت (ع) متذكر آن هستند.

چنان‏چه ملاحظه مى‏ فرماييد خداوند ما را در حدّ فهم قرآن به عنوان يك تئورى متوقف ننمود، بلكه مصداق‏ هاى كاملِ دركِ قرآن را به صحنه آورد و به ما معرفى كرد، اگر كسانى هستند كه طبق آيه‏ ى تطهير عين طهارت‏ اند و اگر حقيقت قرآن كه يك حقيقت غيبى وجودى است را فقط مطهرون درك مى‏ كنند حال سؤال برايتان پيش مى ‏آيد؛ آن راهى كه ما را تنها در حدّ درك مفاهيم قرآن نگه ندارد كدام راه است؟ خود قرآن انگشت‏ اشاره را متوجه «مطهرون» كرده است، شخصيت‏هايى كه خودشان از طريق طهارتِ قلب با وجود حقايق مرتبط اند، آن‏ها راهى هستند تا بقيه را نيز وارد راه انس با قرآن نمايند. عنايت داشته باشيد كه بسيار فرق مى‏ كند كه از كلمات امامان در حدّ مفاهيم استفاده كنيم تا اين كه آن‏ها را امام خود قرار دهيم و با طهارت قلبى به قلب امام نزديك شويم و قلباً با امام زندگى كنيم، و اين از طريق رعايت حلال و حرام شريعت الهى و الگو و نمونه و راهنماگرفتن شخص امام، عملى است. البته معلوم است كه بايد به عنوان مقدمه، تعاليمى را پشت سرگذاشت تا آداب و ادبِ تماس با حقيقت را به‏ دست آوريم. عمده آن است كه بدانيم ماوراء زندگى با مفاهيم، زندگى ديگرى هست و آن راه انس با حقيقت قرآن است. سيرى كه از برهان آغاز و به عرفان رهسپار و به روايت و قرآن منتهى شود، سير شيرينى است، سيرى است كه موجب جامعيت در علم و معرفت و ايمان و عمل صالح خواهد شد.[5]

وضع خاص آيات مربوط به اهل‏ البيت (ع) در قرآن‏

به دستور خدا، آياتِ مربوط به اهل‏ البيت (ع) در لابه‏ لاى بقيه‏ ى آيات قرارگرفته تا به دليل تعصبات قومى كه هنوز در عمق روح مردم عربِ آن زمان باقى بوده، مردم حساسيت تعصب‏ آميز نسبت به اهل‏ البيت (ع) نشان ندهند و بر سرموضوع اهل البيت (ع) معركه نگيرند و يا آن قسمت از قرآن را كه مربوط به اهل‏ البيت است مطلقاً رها كنند و يا به حاشيه برانند. به عنوان مثال قرآن مى‏فرمايد:

«حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالْدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالأَزْلَامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ- الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ‏ لَكُمُ الإِسْلَامَ دِينًا- فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ»[6]

ملاحظه كنيد ابتدا بحث تحريمِ خوردن ميته در آيه مطرح است، بعد در مورد ولايت على (ع) و يأس كفار از آن معرفى سخن مى‏ گويد، و سپس همان بحث قبلى در مورد چگونگى حلال‏ شدنِ خوردن ميته را ادامه مى ‏دهد. به خوبى معلوم است كه از قسمت‏ «الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلَامَ دِينًا» وسط آيه قرار گرفته است.

يا ملاحظه مى‏ كنيد آيه‏ ى‏ «يا ايّهاالرّسول» در بين آيات 66 تا 68 سوره‏ ى مائده چنين است: مى‏فرمايد:

«وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأكَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم مِّنْهُمْ أُمَّةٌ مُّقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ سَاء مَا يَعْمَلُونَ- يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ- قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلَى شَيْ‏ءٍ حَتَّىَ تُقِيمُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ»

ابتداى آيه بحث بر سر اهل كتاب است كه چنين و چنان كنند، بعد آيه‏ ى مربوط به ابلاغِ ولايت على (ع) را مى‏ آورد و سپس همان بحث اهل كتاب را ادامه مى ‏دهد.

موقعيت آيه‏ ى تطهير چنين است: مى‏ فرمايد:

«يَا نِسَاء النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا، وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ- إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا- وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ لَطِيفًا خَبِيرًا».[7]

در ابتدا و انتهاى آيه توصيه‏ هايى است به زنان پيامبر خدا (ص) كه رعايت سخن‏ گفتن را با نامحرم بكنند و در خانه‏ هاى خود به انجام وظيفه بپردازند. ولى در وسط آيه بحث عصمت اهل البيت (ع) را به ميان مى‏ آورد كه حكايت از مسئوليتى است كه براساس آن طهارت به عهده‏ ى آن‏ها گذارده شده است.

راز اين شيوه ‏ى بيان در اين است كه در ميان تمام دستورات اسلامى هيچ دستورى نبوده است كه مثل تبعيت از خاندان پيامبر و امامتِ اميرالمؤمنين (ع) مورد انكار واقع شود و لذا عملًا با اين روش هم قرآن حفظ گرديد و هم موضوع اهل‏ البيت (ع) مطرح شد تا آيندگان با دقت بيشترى متوجه شوند چگونه به هدايت كامل كه همانا توجه به اهل‏ البيت است، مى‏ توان دست يافت.[8] سيوطى گويد كه طبرانى تخريج كرده از ابوالحمراء كه مى‏ گفت: ديدم رسول‏ الله (ص) را كه به مدت شش ماه مى‏ آمد درب خانه‏ ى على و فاطمه و آيه‏ ى تطهير را مى‏ خواند. راستى در پشت اين حركات چه پيامى نهفته است؟ رسول خدا (ص) انديشه‏ ها را به كدام سو مى‏ خواهند بكشانند؟  موفق باشید

 


[1] ( 4)- سوره‏ ى احزاب، آيه‏ ى 33.

[2] ( 1)- ابن جرير و طبرانى آورده ‏اند كه رسول خدا( ص) فرمود:

\iُ« انْزَلَتْ هذِهِ الْايةُ في خَمْسَةٍ: فِيَّ وَ في عَلِيٍّ وَالحسن وَ الْحسين وَ فاطِمه»\E

اين آيه در مورد پنج كس نازل شده كه عبارتند از من و على و حسن و حسين و فاطمه( س). از طرفى در سوره تحريم خداوند دو نفر از زنان پيامبر( ص) را به باد انتقاد مى‏ گيرد و مفسرين عامه آن‏ها را عايشه و حفصه معرفى مى‏كنند. حال چطور مى‏توان چنين تطهيرى را به زنان پيامبر( ص) نسبت داد. در ضمن اصل روايت كِساء به نقل از احمد حنبل همان پنج تن را به عنوان اهل‏بيت معرفى كرده است.( ابن طاوس، الطرائف/ ترجمه‏ى داود إلهامى، ص: 474)

[3] ( 2)- در اين مورد مى‏توان به خصائص نسائى، ص 4 و مستدرك حاكم، ج 2، ص 416 و ده‏ها كتاب ديگر از اهل سنت رجوع كرد.

[4] ( 3)- جامع‏ الاصول، ج 1، ص 103، صواعق ابن حجر، ص 148.

[5] ( 1)- براى پيگرى اين بحث به كتاب« آن‏گاه كه فعاليت هاى فرهنگى پوچ مى‏ شود» رجوع فرماييد.

[6] ( 1)- سوره‏ ى مائده، آيه‏ ى 3.

[7] ( 1)- سوره‏ ى احزاب، آيات 32 تا 34.

[8] ( 2)- شايد علت اين روش را بتوان در سخن مولوى جستجو كرد كه مى‏گويد:

وگر از عام بترسى كه سخن فاش كنى‏

 

سخن خاص نهان در سخن عام بگو

ور از آن نيز بترسى هِله چون مرغ چمن‏

 

دمادم زمزمه‏ ى بى الِف و لام بگو

همچو انديشه كه دانى تو و داناى ضمير

 

سخن بى مد و بى‏ نقطه و ادغام بگو

     

سيوطى گويد كه طبرانى تخريج كرده از ابوالحمراء كه مى ‏گفت: ديدم رسول ‏الله( ص) را كه به مدت شش ماه مى ‏آمد درب خانه‏ ى على و فاطمه و آيه‏ ى تطهير را مى‏ خواند. راستى در پشت اين حركات چه پيامى نهفته است؟ رسول خدا( ص) انديشه ‏ها را به كدام سو مى‏ خواهند بكشانند؟

16193
متن پرسش
سلام: آیا درست است علما خاک پای امامان هم نمی شوند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر از خودشان بپرسید، خود را از این‌هم پایین‌تر می‌دانند. حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در مورد حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» اظهار می‌دارند روحم فدای خاک پای آن حضرت شود و وقتی یکی از افراد در محضر آیت‌اللّه بروجردی«رحمة‌اللّه‌علیه» با صدای بلند گفت برای سلامتی امام زمان و آیت اللّه بروجردی صلوات؛ حضرت آقا بسیار خشمناک شدند که چرا اسم ایشان در عرض اسم حضرت مولایمان صاحب‌الزمان«صلوات‌اللّه‌علیه» آورده شد؟! موفق باشید

16179
متن پرسش
سلام استاد عزیز: با توجه به کتاب «صلوات بر پیامبر (ص) عامل قدسی شدن روح» و کتاب «عقل و ادب ادامه انقلاب اسلامی در این تاریخ» اینکه ما با گفتن اسم حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) و مقام معظم رهبری صلوات می فرستیم چه جایگاهی دارد؟ این صلوات ما را به کجا سیر می دهد و ما را متوجه چه چیزی می کند؟ آیا می توان گفت با صلوات در ذیل شخصیت این بزرگواران سلوک پیدا می کنیم و از کثرت به عالم معنا سیر پیدا می کنیم. لطفا کمی شرح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ذکر صلوات، همیشه متوجه‌ی نقش عظیم رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و ائمه‌ی هدی«علیهم‌السلام» می‌باشیم. حتی آن وقتی که با آوردن اسم امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» صلوات می‌فرستیم، باز متوجه‌ی نقش ائمه و پیامبر هستیم که چگونه راهی را گشوده‌اند که چنین افرادی در آن راه پرورده شده‌اند. موفق باشید

16133
متن پرسش
سلام استاد گرانقدر: استاد آیا مسجد جمکران ارجحیتی نسبت به سایر مساجد دارند؟ آیا واقعا این مکان نظرکرده هست؟ آیا امام زمان (عج) خوشحال می شوند ما به اونجا بریم؟ مممون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهم‌رفته مدارک قابل اعتمادی در میان است که نشان می‌دهد حضرت توجه خاصی به آن مکان دارند. موفق باشید

16132
متن پرسش
سلام استاد جان: خوبید؟ استاد گرانقدر در خصوص معصومیت انبیا و رسل آیا این در خصوص تمام انبیا و اولیا است؟ چرا اگر اینگونه است حضرت موسی علیه السلام دچار قتل نفس شد و بعد می ترسید وارد آن قوم شود؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عصمت در مورد همه‌ی انبیاء صدق می‌کند، مشروط بر آن‌که موضوع را درست دنبال کنیم. به عنوان مثال قرآن در مورد برخوردحضرت موسی با آن قبطی مستکبر که تلاش داشت آن بنی‌اسرائیلیِ مستضعف را اذیت کند، حضرت برای دفع تجاوز او فقط یک کف دست به او زدند و اتفاقاً مُرد. و این به معنای آن نیست که حضرت، اراده‌ی کشتن او را داشته باشند و از آن طرف چون حضرت می‌دانستند در هیئت حاکمه، ایشان را به عنوان قاتل قلمداد کرده‌اند، به حضرت حق عرض کردند چنین شرایطی برای من در مصر هست. و حضرت حق گفتند آن‌چه گفتند. برای مطالعه‌ی بیشتر این موضوع، به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» به قسمت «ضرورت عصمت انبیاء» ص 28 رجوع فرمایید. موفق باشید

16129
متن پرسش
با سلام استاد عزیز خسته نباشید: این بحث که قرآن در شب قدر ابتدا بر پیامبر (ص) نازل شد و بعد طی بیست و سه سال هم نازل شد، مثلا در مورد حادثه هایی که چندین سال بعد از نزول اول و یک باره قرآن بر پیامبر (ص)، اتفاق افتاده، مثل حادثه های جنگ ها و... آیا نزول اینها بر پیامبر چند سال قبل از اتفاق افتادنشان بر طبق همان تقدیر و علم خدا به حوادث خارج از مکان و زمان است؟ یعنی مثلا اگر در مورد یک جنگ پیامبر (ص) با کفار مثال بزنیم خداوند از آنجایی که علم به همه چیز دارند خارج از مکان و زمان، می دانسته که در آینده جنگ می شود و آیات آن را بر پیامبر (ص) نازل کردند ولی بعدا با وقوع جنگ آیات نازل شده. چند سوال دیگر: اول اینکه دقیقا در نزول اولیه قرآن دقیقا چه چیزی بر پیامبر (ص) نازل شد؟ و دوم اینکه مثلا آیه ای که در مورد جنگ بوده و چند سال قبل، در نزول اولیه بر پیامبر نازل شده، در نزول بعدی توسط جبرییل آورده شده آیا می توانیم نتیجه بگیریم که آن نزول اولیه بر پیامبر (ص) نزرل روح جامع اسماء بوده بر پیامبر (ص). ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نزول دفعی قرآن در شب قدر به صورت اجمالی است و نه تفصیلی. و لذا در آن نزول، مواردی را که مثال زده‌اید مطرح نیست. بلکه حقایق همه‌چیز به صورت حضوری و وجودی برای حضرت روشن می‌شود. موفق باشید

16109
متن پرسش
بسمه تعالی. سلام.جناب استاد: چرا اینقدر در روایات روی علایم ظهور مانور داده شده؟ اگر نباید به تاریخ ظهور فکر کنیم و فقط همیشه آماده باشیم و بدانیم هر لحظه می تواند ظهور اتفاق بیافتد پس چرا دیگر این ظهور سفیانی و یمانی و سید خراسانی و.... ..شرح و وصف شده اند قطعا هدف طرح معما و چیستان و بازی با افکار عموم نبوده. ینده فکر می کنم با عقل ناقص خودم بسیاری این روایات از این دست نیاز به مرور و تامل و بازبینی دارد. وقتی می گوییم سفیانی ناخود آگاه حواس ها و افکار معطوف می شود به یک فرد عرب از خود مسلمانان. در صورتیکه ظهور سفیانی در کار نیست، بیشتر ظهور آمریکا و صهیونیست جهانی و استکبار عالم است سفیانی کجا بود؟ اگر مخرج مشترک تمام علایم ظهور را بگیریم چه بسا به نقطه ای می رسیم که محال عقلی و ریاضی و .....است. مثلا باید هم جمعه باشد هم نوروز باشد هم کلی شاخص دیگر نجومی، خوب این علامات شاید هر صد سال هم براحتی با هم جمع زمانی نشوند یا مثلا علامت های فساد آخر زمان که حتی انسان حالش بهم می خورد این فساد ها و گناهان را حتی تصور کند چطور ذهن معصوم (ع) این ها را تصور فرموده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای مصطفی صادقی در کتاب «تحلیل تاریخی نشانه‌ی ظهور» از انتشارات «پژوهش‌گاه علوم فرهنگ اسلامی» نکاتی را مطرح می‌کنند که با عقیده‌ی شما نزدیک است. تا آن‌جا که می‌فرمایند بعضی از این روایات را بنی‌العباس ساخته‌اند تا مهدی عباسی را به عنوان مهدی امت «علیه‌السلام» معرفی کنند. موفق باشید

16094
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: حضرت آیت الله بهجت رحمة الله علیه، سفارش بسیاری به انجام واجبات و ترک محرمات داشتند، استاد دنبال کتاب مفصلی درباره شناخت محرمات و واجبات هستم. آیا حضرتعالی در میان کتاب ها یا سخنرانی های تان همچین کتاب یا سخنرانی ای دارید و اگر نه آیا به بنده کتابی معرفی می نمایید که به آن مراجعه نمایم. با سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل مطلب را در مورد واجبات و محرمات، رساله‌های عملیه فرموده‌اند. شاید دو جلد کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» که حضرت مولی‌الموحدین«علیه‌السلام» در نامه‌ی خود به فرزندشان متذکر وظایف و ظرائفی می‌شوند، جواب نیاز شما را بدهد. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

16074
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: با توجه به یادداشت ویژه «هشدار که ماه شعبان آمد» 1. روزه گرفتن و انجام اعمال عبادی ماه شعبان چگونه باعث فهمیدن رسالت نبوی و یاری کردن پیامبر (ص) و رسیدن به شفاعت آن حضرت می شود؟ 2. چگونه از این ماه می توان نهایت استفاده را برد؟ 3. اینکه مولا علی فرمودند: از آن وقت که سخن منادیِ رسول خدا «ص» را که فرمود شعبان ماه من است، شنیدم تا کنون روزه آن ماه از من فوت نشده و إن‌شاءالله تا آخر عمر هم فوت نخواهد شد. چه نوع نگاهی هست؟ و آن حضرت متوجه چه هستند و طالب چه مقام و جایگاه هستند؟ لطفا کمی شرح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رعایت دستورات ماه شعبان یک نوع هم‌سنخی با رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» برای انسان پیش می‌آورد و مولای موحدین«علیه‌السلام» که در عطش زندگی در افق رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» خود را پرورانده است، سختْ در رعایتِ اعمال ماه شعبان کوشا می‌مانند. موفق باشید

16084
متن پرسش
سلام علیکم: چگونه می توان صفات عالیه که در زیارت جامعه کبیره پیرامون اهل بيت (ع) آورده شده را درک کرد یا به عبارت دیگر به باور قلبی و عقلی نسبت به مقامات والا امام نایل آمد؟ بسیار تشکر. التماس دعا فرج
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه با رعایت شریعت الهی به عصمت از گناه نزدیک شویم، به همان اندازه مقام عصمت کل یعنی اولیاء الهی را راحت‌تر درک خواهیم کرد. موفق باشید

16044
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: 1. در بعضی احادیث هست که حضرت علی اکبر (ع) اگر در کربلا شهید نمی شدند امام می شدند، حال اگر این احادیت صحیح باشد‌ آیا در امام بودن آن حضرت بداء حاصل شده است؟ مقام و جایگاه آن بزرگوار تا کجاست؟ 2. در مورد روز جوان که به نام حضرت علی اکبر (ع) هست لطف بفرمایید بگویید آن حضرت چه کمالات و ویژگی های عالی داشتند که برای نسل جوان و آینده سازان تاریخ اسلام الگو و اسوه باشد؟ لطفا کمی شرح دهید. با تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این نوع روایات ما را متوجه عظمت مقام حضرت علی اکبر علیه السلام می کند به همان معنایی که از نظر اخلاقی و از نظر ظاهر اشبه ناس به رسول خدا صلوات الله علیه و آله بودند 2- همین اندازه در عظمت جناب علی اکبر بس که به زیباترین شکل در وفاداری نسبت به امام زمان شان در صحنه صحنه آرایی کردند و در مرز بین دنیا و آخرت توانستند گزارش رویت خود را که ملاقات با رسول خدا صلوات الله علیه و آله بود و سیراب شدن از دست مبارک ایشان را با انتقال به این دنیا به پدرشان خبر دهند. این یعنی مقام جمع بین دنیا و آخرت که به ندرت برای اولیاء الهی پیش می آید. راستی حسین علیه السلام در چنین علی اکبری چه دیده اند که فرمودند: بعد از وجود مبارک آن حضرت دیگر این دنیا هیچ چیزی برای ماندن ندارد. موفق باشید

16026
متن پرسش
با سلام و درود خدمت استاد طاهر زاده: ببخشید با عرض پوزش 1. در کتاب حکمت عرفانی نوشته استاد امینی نژاد نوشته که فنای ذاتی در مرحله واحدیت روی می دهد ولی بالاترین و برترین حالت فنای ذاتی در مرحله احدیت است. خواستم اگر امکان دارد توضیح بفرمایید این دو چه فرقی دارند؟ یعنی با رسیدن به فنای ذاتی مرحله واحدیت، شخص به کمال نمی رسد؟ 2. مگر نمی گویند که پیامبران معصومند و اشتباه نمی کنند؛ پس چطور در ماجرایی که از حضرت عیسی (ع) نقل شده آمده که یک روز حضرت عیسی (ع) به یارانش گفت که این جوان امروز می می میرد ولی یاران حضرت آن جوان را فردا سالم دیدند و تعجب کردند و پیش حضرت آمدند و ماجرا را گفتند. و حضرت گفت که آن جوان را بیاورید. بعد جوان آمد و ازش حضرت پرسید که دیروز چه کار کردی؟ بعد جوان گفت که...؛ پس چطور این قضیه توجیه می شود. با توجه به اینکه حضرت عیسی (ع) به کمال رسیده بودند و به لوح محفوظ متصل بودند و نباید در خبر دادن از آینده اشتباه می کردند؟ 3. شنیدم در کتاب فتوحات مکیه سخنی بدین معنی گفته شده که عرفای کامل شیعه و مسلمان از پیامبران گذشته بالاترند مگر انبیا اولوالعزم که دیگر حتی عرفای کامل مکمل شیعه هم نمی توانند به مقام آنان برسند. ولی در کتاب انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (ره) سخنی بدین مضمون آمده که ولی ای که مظهر اتم اسما و صفات الهی بشود این ولی از انبیا اولوالعزم بالاتر است. خواستم اگر امکان دارد نظر خود را بفرمایید که کدام حرف درست است تا این ابهام برای بنده برطرف شود و در ضمن آیا عرفای شیعه می توانند از مرسلین بالاتر روند یا ممکن نیست؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مقام واحدیت که مقام اسم اللّه و مقام جامعیت اسماء الهی است، چنان‌چه سالک جان خود را در معرض تجلیّات آن اسماء قرار دهد از خود، در همه‌ی ابعادِ بشری، فانی و به حق، باقی است. منتهی شاهدِ فنای خود می‌باشد. و با تجلیّات نور احدی، این نحوه وجود هم از او گرفته می‌شود و تنها به نور حق می‌بیند و می‌شنود، بدون آن‌که مقام کثرتِ اسمائی در میان باشد. که البته این مباحث را باید در «منازل‌السائرین» جناب خواجه عبداللّه انصاری دنبال بفرمایید 2- حضرت عیسی«علیه‌السلام» در آن مقام، با نظر به لوح «محو و اثبات» هر آن‌چه در عالَم واقع می‌شود را می‌بینند و می‌یابند. منتهی وقتی آن جوان با نیّتی جدا از شخصیت قبلی خود عمل می‌کند، در واقع بَداء حاصل می‌شود و از عالَمِ «لوح محفوظ» قاعده‌ی دیگری جاری می‌گردد که آن مربوط به علم خدا است و نه علم انبیاء  3-  انبیاء الهی حامل اسمی و یا اسمائی از انوار الهی هستند و بر آن اساس، هدایت تاریخی خود را انجام می‌دهند. ولی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌‌علیه‌وآله» حامل اسمِ اللّه است و از طرف خدا مأمورند که اعلام کنند: «هذهِ سَبيلي أَدعو إِلَى اللَّهِ». و عرفای امت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» که به نور اسم اللّه در صحنه‌اند، در مقامی بس بالاتراند از انبیائی که منوّر به اسمائی از انوار الهی هستند. موفق باشید

16032
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: 1. با توجه به مباحث کتاب مصباح الهدایه و با نظر به سوال 15246 که فرمودید: زهرای مرضیه «سلام‌اللّه‌علیها» حقیقتاً مظهر مشیت الهی هستند. برای حضرت فاطمه (س) آن حورة النسیه مقام یل الخلقی به چه معناست؟ و با توجه به «الیه راجعون» عقل آیا مقام یل الخلقی حضرت نیز برمی گردد؟ به چه معنا؟ 2. در این جایگاه رابطه بین مظهر مشیت مطلقه (فاطمه الزهرا(س)) و ظهور مشیت مطلقه به اعتبار مظهریت (عقل اول) چیست؟ بین مظهر و ظهور بودن چه ارتباطی است و از نظر مقامی کدام یک بالاتر است؟ لطفا کمی شرح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» در مقام قلبی و باطنی خود مظهر مشیت الهی هستند و شخصیت ایشان نمادی از آن‌چیزی است که حضرت حق در این عالَم به ظهور می‌رساند و لذا وجهِ خلقی ایشان، آینه‌ی نمایش وجهِ حقّانی ایشان است. موفق باشید

16018
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: با توجه به مباحث مصباح الهدایه و مقام حضرت علی اکبر (ع) که رسول الله (صلي الله عليه و آله) در شان آن حضرت فرمودند: «لا تسبوا عليا فانه ممسوس في ذات الله» بحار الانوار / ج 39 1. منظور از ممسوس فی ذات الله چیست و اشاره به کدام فیض و کدام مقام دارد؟ 2. آیا حضرت علی اکبر (ع) به مقام فنای فنا و مقام قاب و قوسین او ادنی رسیده اند؟ به چه معنا؟ لطفا کمی از اسرار مقام علی اکبر (ع) را بیان بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حدیث مربوط به حضرت علی«علیه‌السلام» است و نه علی اکبر«علیه‌السلام». عده‌ای خدمت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» رسیدند و از علی مرتضی«علیه‌السلام» شکایت کردند، و رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» فرمودند از علی بد نگویید، او در مقام اُنس کامل با حضرت حق است. به این معنا که هرآن‌چه از آن حضرت صادر می‌شود، در راستای ظهور انوار الهی است. و این حکایت از مقام فنای فی اللّهِ حضرت مولا دارد. جناب آقای آیت‌اللّه حسینی تهرانی در سلسله‌ی کتب «امام شناسی» نکات خوبی در رابطه با مقام حضرت مولی الموحدین«علیه‌السلام» دارند. موفق باشید

16023
متن پرسش
سلام علیکم: اینکه خانمی با حفظ حجاب مثلا هفته ای دو سه روز به یک مرکز فرهنگی برای فعالیت های مذهبی و حفظ قرآن برود، آیا این مقدار بیرون رفتن او بد نیست؟ برداشت این حقیر از روایات این است که زن کمتر به بیرون از خانه برود، مگر به قدر ضرورت زیرا این برای او و خانواده اش هرچه سعی کند کمتر به بیرون برود بهتر است. شنیده ام حضرت زهرا (س) فرموده اند: بهترین چیز برای زن آنست که نامحرمی را نبیند و نامحرمی هم او را نبیند. بنابراین اولویت اول دیده نشدن توسط نامحرم و ندیدن نامحرم است زیرا زمینه ی بسیاری از مشکلات را از بین می برد و از آن ها جلوگیری می کند و خصوصا «غیرت» را هم شامل می شود که نامحرمان کمتری ناموس شما را می ببینند. (با کاهش تردد و بیرون رفتن از منزل) و بعد حفظ قرآن یا فعالیت فرهنگی و مذهبی در بیرون منزل. البته بنده با محبوس کردن زن در خانه نیز مخالف ام. در کل آیا نظر این جانب از دیدگاه اسلام اشکالی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی همه‌ی شرایط زندگی در زمان حضرت صدیقه‌ی طاهره«سلام‌اللّه‌علیها» در خانه بوده است، ضرورتی نداشته است که افراد از خانه و قبیله‌ی خود خارج شوند. ولی امروز این‌طور نیست، بعضی از قسمت‌های زندگی در بیرون از خانه است و نباید کسی خود را به این بهانه‌ها منزوی و متوقف کند. موفق باشید

16020
متن پرسش
سلام: در مورد سوال قبلی شرمنده ام که بد سوال پرسیدم. اینگونه می پرسیدم بهتر بود: 1. صراط معانی عامی دارد که علامه هم به صورت گذرا بدان اشاره کرده اند. معنی اصلی و خاص و عرفانی صراط چیست؟ 2. این صراط که برای کسانی است که خدا به آنها انعام کرده، آیا می توانیم بگوییم صراط همان ائمه اند؟ آخر از شما شنیده ام که ثابت کردید ائمه خود صراط اند. باز هم شرمنده ام که سوالم را بد پرسیدم و وقتتان را گرفتم. ناراحت شدم. حلال بفرمایید. التماس دعا استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس ناطقه‌ی هر انسانی صراط اوست تا از «طبع» به سوی «فطرت» حرکت کند و سالک إلی اللّه با نظر به چنین حقیقتی، به‌راحتی طبعِ حیوانی خود را زیر پا می‌گذارد تا بتواند به حقیقت خود که همان فطرت الهی است، برسد. 2- از جهت دیگر امام، صراط است زیرا مسیر درست‌رفتن به سوی حقیقت را با شخصیت و سیره‌ی خود می‌نمایاند. موفق باشید

16008
متن پرسش
با سلام خدمت حاج آقا: اخیرا بحثی مطرح شده است با موضوع سید یمانی که شخصی در عراق ادعا کرده است که ایشان سید یمانی است و ظهور کرده است. در این میان استنادی دارد به روایت حضرت رسول مبتنی بر این که بعد از 12 امام 12 مهدی می آیند و بعد از آن ها رجعت شروع می شود. و این شخص کتاب های فراوانی در تفسیر نوشته است و دعوت به قیام کرده است و... خواستم ببینم نظر شما درباره این قضیه و این روایاتی که مطرح شده است چیست؟ و اینکه اصلا اگر ظهور بخواهد اتفاق بیوفتد در چه شرایطی این اتفاق می افتد؟ و نسبت ظهور با انقلاب اسلامی و تمدن اسلامی و نیز ساختار اسلامی مثل اقتصادی اسلامی، فقه نوین و ... چیست؟ آیا امام زمان بی مقدمه می آیند؟ و این مسایلی که نوشتم و مسایل بسیار دیگری که وجود دارد از جمله مدرنیته و ... با ظهور چگونه می خواهند پیوند بر قرار کنند؟ و نظر به اینکه این قضیه دامن گسترده ای به خود گرفته است از اصفهان تا قم تا اینکه طلبه های بسیاری در گیر این قضیه شده اند و باز طلبه هایی هم ایمان آورده اند خواستم یک بحث در این زمینه داشته باشید تا تمام زوایای آن بررسی شود. ضمنا حاج آقا بنده نیز طلبه هستم و اندک مطالعاتی در زمینه های تمدن سازی با مطالعه کتب حضرت عالی و سایر متفکران دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تعجب می‌کنم چگونه عزیزان با نظر به حضور فرهنگ مهدوی در متن انقلاب اسلامی و با درمیدان‌بودنِ حضرت آیت اللّه خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» که کلمه‌کلمه سخنانش معنای نیابت او را در فرهنگ مهدوی نشان می‌دهد، به جای دیگری نظر دارند!! در حالی‌که خداوند به خوبی حجت خود را روشن نموده است. مسلّم ظهور حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» در همین فرهنگ و با پیش‌زمینه‌هایی که انقلاب اسلامی در حالِ ساختن آن است، ظهور می‌کند. ولی فراموش نفرمایید ما هنوز حتی معارف حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» که طلوعی از حقایق معارف آن امام غایب است، به میدان نیاورده‌ایم. آن امام غائب با چه فرهنگی و با چه معارفی با مردم سخن بگوید؟ در حالی‌که هنوز فکر لازم در مُحاق است. چه شده است که به جای این‌که عزیزان تلاش کنند تا زمینه‌ی فکری و روحیه‌ی حماسی مقابله با استکبار در بین مردم فراهم شود، خود را گرفتار این‌نوع کارهای بی‌ثمر و سراسر وَهم‌زده کرده‌اند؟!! که پس از مدتی بدون هیچ نتیجه‌ای انرژی‌هایشان به هدر رفته و امنیتِ کفر جهانی، همچنان باقی است. این یک نحوه از همان پروژه‌ای است که با ساختن داعش، جهان اسلام را از حضور تاریخیِ پیش‌آمده از طریق انقلاب اسلامی، محروم کردند. در ضمن بد نیست سری به جواب سؤال شماره‌ی 16007 بزنید. موفق باشید

16000
متن پرسش
با سلام: با توجه به آیه ۶۳ احزاب این طور فهمیده می شود که پیامبر (ص) علم به قیامت ندارد چطور ممکن است به این که قیامت جز شئون وجودی آن حضرت است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیه‌ی مذکور روشن می‌کند که پیامبر خدا نسبت به زمان وقوع قیامت علم ندارند لذا در آخر آیه می‌فرماید تو چه می‌دانی؟ شاید قیامت نزدیک باشد. موفق باشید

15977
متن پرسش
سلام استاد عزیز: آیا وجه های تکامل نیافته وجودی من مثل عدم عبودیت و غرور و... وجه های عدمی من هستند؟ و دوم اینکه فرمودید که اسماء الهی شئون حق تبارک و تعالی هستند و روح، اعظم مخلوقات است، پس اینکه فرمودید روح جامع اسماء است به چه معناست؟ آیا اسماء تجلی ذات برای ذات است؟ و روح تجلی برای خلق؟ لطفا کمی توضیح دهید؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عدم عبودیت و امثال آن، عدمِ ملکه است. یعنی می‌توان به آن رسید ولی نرسیده‌ایم 2- همان‌طور که مقام ائمه، مقام جامع اسماء می‌باشد و خودشان می‌فرمایند: «نحن واللّه اسماء الحسنی» روح نیز مقام مخلوقیت دارد و در عین حال مقام تجلی اسماء است و حضرت حق خود را در مخلوقاتش به تماشا می‌نشیند. در این موارد بهتر است به کتاب «عرفان نظری» حجت‌الاسلام و المسلمین استاد یزدان‌پناه رجوع فرمایید. موفق باشید

15965
متن پرسش
با عرض سلام: ببخشید چند تا سوال در دو قسمت غیرمرتبط به هم دارم: قسمت اول: 1. چرا در آیه 58 سوره نور خدا میگه افرادی که به سن بلوغ «نرسیدن» موقع ورود به منزل اجازه بگیرن؟ درسته که افرادی که به سن بلوغ «رسیدن» نیازی به اجازه نیست؟ اگه حکم هردو علی السویه است، قید آیه برای سن بلوغ از چه جهت است؟ قسمت دوم: 2. چرا شیطانی که در رأس است و بقیه شیاطین سربازان او محسوب می شوند، از «جن» است؟ در حالی که شیاطین انسی که در قرآن هم آمده، پست تر از شیاطین جنی هستن، چطور شرهای عالَم را به یک شیطان انسی ثابت برنمی گردانند؟ 3. تکلیف این شیاطین انسی (مثل بوش و اوباما و جان کری و وندی شرمن و اشتون.....) چیست؟ آیا «خلود» در جهنم دارند؟ یا پس از میلیاردها میلیارد سال نوری عذاب و فشار، سرانجام راحت می شوند؟ (مثل بقیه جهنمی ها) 4. آیا همانطور که شیطان (از جن) علم دارد به اینکه خداوند حق است و صراط مستقیم چیست، آیا شیاطین انسی هم علم دارند به حقانیت خدا و بطلان خودشون؟ و آیا همانطور که شیطان (از جن) علم دارد در قیامت ازش کاری برنمیاد و علم دارد که خلود در جهنم داره و مأیوس ترین موجود هست و از روی یأس و تکبر به خدا باز نمی گردد ، آیا «شیاطین انسی» هم به این مسائل «علم» دارند ولی از بازگشت به سمت خدا مأیوسند؟ 5. آیا امکان امید دادن به شیاطین برای بازگشت به سمت خدا وجود ندارد؟ آیا امکان دارد که شیطان توبه کند با توجه به اینکه هنوز هم فرصت دارد؟ ( مباحث معرفتی شما را گوش کرده ام، معاد را کامل گوش دادم و مباحث دیگه ...)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آیه‌ی مذکور می‌فرماید آن‌هایی که به سن بلوغ نرسیده‌اند، ولی آن اندازه هم کودک نیستند که نزد شما باشند – یعنی قدرت تمیز دارند – در مواقعی که خلوت دارید و زمان‌های «عوراتند» که پوشش عموی ندارید، بدون اجازه وارد نشوند 2- نمی‌دانم، ولی قدرت حضور شیطان در خیال، بیشتر از انسان است به همان معنایی که قرآن در وصف آن می‌فرماید: «إِنَّهُ يَراكُمْ هُوَ وَ قَبيلُهُ مِنْ حَيْثُ لا تَرَوْنَهُم‏»(اعراف/27) او و قبیله‌ی او شما را از جایی که شما آن‌ها را نمی‌بینید زیر نظر دارند 3-  در مورد خلودِ در جهنم، بین شیاطین جنّ و انس فرقی نمی‌کند. اگر کسی در هیچ‌یک از وجوه شخصیت خود، هیچ رجوعی را نسبت به حضرت حق اراده نکرده باشد و تماماً در حاکمیت نفس امّاره، اراده‌های خود را شکل داده باشد، در جهنم مخلّد خواهد بود 4- فرق نمی‌کند، شیاطین انسی هم به حکم فطرت متوجه خالقیت حق هستند ولی روح استکباری آن‌ها مانع اراده‌ی صحیح می‌باشد و در همین فضا از رحمت خدا مأیوسند 5- اساساً کسی که در مقابل حضرت حق کبر پیشه کند و تمام عمر در این فضا شخصیت خود را بسازد نسبت به هر حقیقت معنوی کینه‌مند است. در آن حدّ که در روایت داریم در قیامت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» از کنار جهنم رد می‌شوند و نسیم خنکی به جهنمیان می‌رسد. ابوجهل می‌پرسد علت آن نسیم چیست؟ وقتی می‌فهمد به جهت وجود مقدس حضرت است، می‌گوید: در جهنم را ببندید که به من چیزی از آن مرد نرسد. تا این حدّ نسبت به حق و حقیقت، کینه دارد. موفق باشید

15960
متن پرسش
سلام استادعزیز: بنده حدودا 23 سال دارم و در رشته حقوق مشغول به تحصیل می باشم و به لطف الهی همیشه از خدای بزرگ و اهل بیت سلام الله علیهم خواستم که این حقیر را به عنوان یک سرباز می پذیرند. اخیرا که حضرتعالی فرموده بودید که طلبگی یعنی سربازی امام زمان روحی له الفدا خیلی ذهنم مشغول گشته که در ذیل چند سوال از محضر مبارک پرسش می نمایم. 1. آیا کسانی که در عرصه های گوناگون خالصانه فعالیت می کنند آیا از این فضیلت بزرگ مستثنی هستند؟ 2. به نظر حضرتعالی در کدام عرصه ها ما به جوانانی که منور به نور معرفت هستند احتیاج داریم تا ان شاء الله اقدامی بزرگ در جهت ظهور برداشته شود؟ 3. آیا موسسه کتب رساله الولایه و مصباح الهدایه را منتشر می کند یا اگر جواب منفی است پس باید این کتب را از کجا خریداری نمود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- سربازی امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی فرجه» در هرجایی ممکن است 2- باید متوجه‌ی حضور انقلاب اسلامی به عنوان مسیر ظهور حضرت بود و نسبت به انقلاب اسلامی و رهبری انقلاب، صادقانه عمل کرد 3- کتاب را مسلّم کتاب‌فروشی‌ها و به‌خصوص مرکز نشر آثار امام دارند. تلفنی هم به جناب آقای نظری بزنید بد نیست. شماره‌ی ایشان 09136032342 می‌باشد. موفق باشید

15951
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما: می خواستم بدونم این وام هایی که از بانک ها می گیریم و با سود بازپرداخت می کنیم آیا مصداقی از ربا و نزول است؟ اگر هست چرا رهبری از اختیارات خود استفاده نمی کنند و حرام اعلام نمی کند تا مردم هم تکلیف خود را بدانند؟ همچنین می خواستم بدانم امام علی (ع) چه در هنگامی که در حکومت در دست ایشان بود و هنگامی که نبود با ساخت کاخ سبز معاویه (که به نظر من مانند ساختمانهای اداری نهاد ها و سازمانهای زمان ما می باشد) چگونه برخورد می کردند؟ با تشکر از توجه شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در این موارد ظاهراً اصلِ کار ربا نیست مگر آن‌که طبق قرارداد که باید بانک وکیل شما در معاملات شود، درست عمل نکند 2-  حضرت علی«علیه‌السلام» که معاویه را حجاب کامل حقیقت اسلام می‌دانستند، به خطر او فوقِ مسئله‌ی کاخ سبز نظر داشتند. موفق باشید

15944
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز اجتماع نقیضین را فهمیده ام اما ارتفاع نقیضین به چه معناست؟ با توجه به اینکه نوشتن اعمال انسانها در نامه اعمالشان توسط فرشتگان همان ملکه سازی است، حال آنجایی که می فرمایند بزودی در نامه اعمالشان ثبت خواهد شد به چه معناست؟ فیلسوفی را دیدم که در مورد آیه «انک لعلی خلق عظیم» فرمود که یعنی نه تنها پیامبر دارای ملکات و اخلاق عظیم است بلکه از بالا به خلق عظیم می نگرد و یک تسلطی به این خلق عظیم دارد اگر امکان دارد کمی این را توضیح دهید. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «نقیضین» مربوط به مفاهیمی است که پایِ عدم و وجود در میان باشد. لذا نه می‌توان گفت هم هستِ این لیوان در میان باشد و هم نیستِ آن. همچنان که نمی‌توان گفت نه نیستِ آن در میان باشد و نه هستِ آن؛ که به دومی، رفعِ نقیضین می‌گویند. – چون این موارد مربوط به علم منطق است و از موضوعاتی است که هرکس باید با رجوع به آن علوم، بیاموزد سعی کنید بنده را مشغول چنین مواردی ننمایید- 2- آیه‌ی مربوطه در مدح رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و در مورد خُلق و خویِ آن حضرت است و ربطی به خَلق و مخلوقات ندارد! موفق باشید

نمایش چاپی